::::SaRa::::
ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی - اصطلاحات و ضرب المثل
بى خبرى , خوش خبرى No news is Best news
شتر دیدى , ندیدى You see nothing, You hear nothing
عجله كار شیطان است Haste is from the Devil
کاچى به از هیچى Somthing is better than nothing
گذشتها گذشته Let bygones be bygones
نوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار Out with the old,in with the new
هر فرازى را نشیبى است High places have their precipices
هرکه ترسید مرد ,هركه نترسید برد Nothing venture , nothing have
همه کاره و هیچكاره Jack of all trades and master of none
ارزان خرى , انبان خرى Dont buy everything that is cheap
آشپز كه دوتاشدآش یا شورمیشه یا بینمك Too many cooks spoil the broth
انگار آسمون به زمین افتاده It is not as if the sky is falling
اندكى جمال به از بسیارى مال Beauty opens locked doors
آدم عجول كار را دوباره میكنه Hasty work, Double work
آدم دانا به نشتر نزند مشت A wise man avoids edged tools
آدم ترسو هزار بار مى میره Cowards die Many times Before Their Death
كس نخاردپشت من جزناخن انگشت من you want a thing done,do it yourself
آب رفته به جوى باز نمى گردد What is done can not be undone
آب از سرش گذشته It is all up with him
آب ریخته جمع شدنى نیست Dont cry over the spilled milk
آب در كوزه و ما تشنه لبان میگردیم we seek water in the sea
آدم زنده زندگى مى خواد Live and let live
آدم ترسو هزار بار مى میره Cowards die Many times Before Their Death
آسیب شناسی فک و فامیل(طنز)
۱ - خاله
معنای لغوی : خواهر مادر
معنای استعاره ای : هر زنی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد .
نقش سمبلیك : یك خانم مهربان و دوست داشتنی كه خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد .
غذای مورد علاقه : آش كشك.
ضرب المثل : خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه ... . وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود .
زیر شاخه ها : شوهر خاله: یك مرد مهربان كه پیژامه می پوشد و به ادبیات و شكار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران كودكی .
مشاغل كاذب : خاله زنك بازی، خاله خانباجی .
چهره های معروف : خاله خرسه، خاله سوسكه.
داشتن یك خاله ی مجرد در كودكی از جمله نعمات خداوندی است .
۲ - عمه
معنای لغوی : خواهر پدر
معنای استعاره ای : هر زنی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر زنی كه مادر چشم دیدنش را نداشته باشد .
غذای مورد علاقه : شله زرد، سمنو .
ضرب المثل : ندارد
زیر شاخه ها : شوهر عمه: یك مرد پولدار كه سیبیل قیطانی دارد . پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران كودكی
چهره های معروف : عمه لیلا .
ترجیع بند : دختر كه رسید به بیست، باید به حالش گریست. (شما رو نمی دونم ولی من اینو از عمه ام می شنوم نه از خاله ام !)
داشتن یك عمه كه در توصیفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسی های زندگی است .
۳ - دایی
معنای لغوی : برادر مادر
معنای استعاره ای : هر مردی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/
نقش سمبلیك : یكی از معدود مردانی كه هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه كرد .
غذای مورد علاقه: فسنجون .
ضرب المثل : عروس را كه مادرش تعریف كنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود .
زیر شاخه ها : زن دایی: یك زن چاق و شاد كه خیلی كدبانو است و جلوی مادر قپی می آید . پسردایی/دختردایی: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی مثل یك همرزم ساپورتتان می كنند .
چهره های معروف : علی دایی، دایی جان ناپلئون .
ترجیع بند : همه چیز زیر سر این انگلیساست .
سعی كنید حتما حداقل یك دایی داشته باشید .
۴ - عمو
معنای لغوی : برادر پدر
معنای استعاره ای : هر مردی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد .
نقش سمبلیك : یكی از مردانی كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساكت شده، به فكر فرو می رود .
غذای مورد علاقه : قرمه سبزی، آبگوشت .
ضرب المثل : عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند .
زیر شاخه ها : زن عمو : یك زن خوشگل كه زیاد به شما توجه نمی كند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران كودكی كه اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نكنید خطر را از سر گذرانده اید .
مشاغل كاذب : بازی در قصه ها .
چهره های معروف : عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ .
داشتن یك عمو ی پولدار خیلی خوب است .
بالای گور خود می ایستم
چه می بینم میان کفن پوش سپیدی خوابیده ام
آرام و بی صدا قاتل جان خود بودم
کنار مزارم می نشینم دست روی صورتم می کشم برای خود گریه می کنم
کسی نیست.......... کسی نیست
یاد زنده بودنم آزارم می دهد
یاد روزی که تنهایی ام را فروختنم اما فردا دوباره پیش خودم بود
یاد قلب شکسته ام را که از زیر پای عشق جمع می کردم و دستانم غرق به خون می شد
یاد پاهایم که هر شب دلداریش می دادم از درد بی رهرویی
یاد روزی که به قله ی بلند عاشقی رسیدم اما معشوقم مرا به ته دره هل داد
گریه ام پایانی ندارد
دوباره خود را نگاه می کنم
شادتر از دیروز زنده بودنم که بالی برای پرواز نداشتم
***************
چقدر خسته ام از ماندن ِ کنار ِ خودم ****** و ایستاده ام أکنون کنار ِ دار ِ خودم
دویـدم و نـرسـیـدم بـه آن ِ پیـشـیـنم ****** کنـار ِ راه نشـَستم بـه إنتظار ِ خودم
هوای ِ رود شدن داشت قطره ام امّـا ****** نـَشد وغرق شدم میان ِ سیل ِ خودم
خلاصه ساده بگویم پَرستوها رفـتند ****** و مانده ام چه عَبَث میان ِ تار ِ خودم
مرا بـِبَخش که این شعرهای تکراری ****** فقط رَواست بخوانم سَر ِ مَزار ِ خودم