آموزش و تحقيقات
رفتار نگاری سدها ار اهمیت ویزه ای در دنیا برخوردار است . در تمام سدهای بزرگ با نصب ابزار های لازم مقادیر فشارهای منفذی ، فشار های توده خاک . تغییر شکلها در زمان ساخت ، اولین آبگیری و دوران بهره برداری اندازه گیری شده و عملکرد سد مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد . در این مقاله سعی شده است عملکرد سد کرخه که یکی از سد های خاکی بزرگ ایران به شمار میرود با استفاده از نتایج ابرار دقیق و آنالیز برگشتی که توسط نرم افزار CA۲ انجام گرفته مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد .
يکشنبه 31/6/1387 - 13:23
آموزش و تحقيقات
« گویایی » و « زیبایی » دو مشخصه بارز در کلام و سخن به شمار می روند و هرچه بیشتر در عبارات و جملات ظهور و حضور پیدا کنند بهتر می توانند متکلم و گوینده را در انتقال مقصود خود و محتوای کلام خویش موفق گردانند.
وقتی مشخصه « گویایی » به تجلی درآید هر کلام و سخنی را « گویا » می یابیم و تهی از هرگونه ابهام و پوشیدگی و پیچ و خمهای ایجادکننده مانع برای دریافت مقصود کلام و محتوای گفتار. و آن گاه که مشخصه « زیبایی » به ظهور و عینیت درآید هرکلام و سخن را « زیبا » می نگریم و در آن مجموعه ای از عبارات و جمله پردازی هایی را مشاهده می کنیم که هم از واژه های زیبا تشکیل شده اند و هم از تعابیر غنی و هم از آرایه های ادبی که دل و دیده را می نوازند و روح را به جنبش و اهتزاز درمی آورند و لذتی که در وصف نمی آید بر جان و روان می نشانند.
« تمثیل » از شیوه های ادبی مهم در « نظم » و « نثر » و « کلام » است که هم مشخصه « گویایی » را در کلام و سخن نظم و شعر و نثر و نگارش متجلی می نماید و هم مشخصه « زیبایی » را در این سه شیوه متداول در فرهنگ و ادب به ظهور درمی آورد.
در میراث بزرگ فرهنگ و معارف اسلامی نمونه های فراوان از تمثیل هایی را می یابیم که تفکر دینی و تعالیم و آموزه های اسلامی را به صورتی « گویا » و « زیبا » به نشر و ترویج درمی آورند و مخاطب را در دست یابی به معرفت و بینش و آگاهی در موضوعات مطرح شده در متن فرهنگ و معارف اسلامی موفق می دارند و به اقناع همراه با لذت های معنوی ناشی از نقش آفرینی موثر و تحول زای دو مشخصه گویایی و زیبایی نائل می گردانند.
کلام ذیل از حضرت امام جعفر صادق (ع ) نمونه ای است از آموزه هایی که در متون روایی اسلام با شیوه تمثیل در صدد انتقال مفاهیم ژرف و تعالیم عمیقی است که خاستگاه اصلی آنها فرهنگ جامع و رهایی بخش اسلامی می باشد.
امام (ع ) در کلامی غنی و پربار چنین می فرماید :
« الداعی بلاعمل کالرامی بلا وتر »
« دعوت کننده اندرزگویی که خود اهل عمل نیست همانند تیراندازی است که کمان ندارد. »
در این تمثیل « داعی » ـ دعوت کننده با موعظه و اندرز ـ همچون « تیرانداز » است و هر دو در تلاش برای رسیدن به « هدف » می باشند. هدف داعی نشاندن تیر کلام و سخن موثر و متحول بر فکر و جان و روح مخاطب و ارشاد و هدایت است و هدف تیرانداز نشانه روی و دقت کافی و لازم به منظور به خطا نرفتن تیر و فروآمدن درست و دقیق آن .
و نیز در این تمثیل « فقدان عمل داعی » همانند « فقدان کمان تیرانداز » است و این هر دو هر تلاشی برای نیل به هدف و رسیدن به مقصد دارند عبث و بیهوده است .
همچنان که « تیرانداز بدون کمان » قادر به نشاندن « تیر » به « هدف » نمی باشد « داعی بدون عمل » نیز هرگز توانا در نشاندن تیر کلام و سخن آمیخته به موعظه و اندرز در فکر و دل مخاطب نخواهد بود.
به جامعه خود بنگریم و در مواجهات و آمد وشدها و گفت و گوها و تعامل ها نظر بدوزیم .
آیا مشاهده کرده ایم « دعوت فاقد عمل » که به طور طبیعی « متجلی در حرف و شعار » می باشد در مخاطبین اثر بگذارد و تحول ایجاد نماید آیا « داعی » که خود « عامل » نیست قادر است با اندرزهای گوناگون و مواعظ مکرر هر انسان غیرمتعهد و بی تفاوت نسبت به ارزش ها و هنجارهای پاک و والا را به خود آورد
با توجه به واقعیت انکارناپذیر « تاثیر عمل » در « دعوت واندرز » باید دقت کافی و مراقبت وافی مبذول داریم تا تلاش ها و فعالیت ها در مسیر تبلیغ فرهنگ و تفکر دینی و تعالیم و معارف جامع اسلامی در همه ابعاد و موضوعات در « حرف » و « سخن » و « شعار » محدود و محصور نشود و به گونه ای نباشد که مخاطبان اثری از عمل و رفتار دقیق و جامع الهی و اسلامی در داعیان و تبلیغ گران مشاهده ننمایند. این دقت ها و مراقبت ها باید در موارد و موضوعات ذیل متجلی گردد تا دعوت ها و تبلیغات به هدف و مقصد نزدیک شوند :
امر به معروف ها و نهی از منکرها در سطوح مختلف اجتماعی و در تمام محیط ها و اماکن و کانون ها و توسط افراد گوناگون .
مواعظ و پندها و نصایح که همواره و در حالات و شرایط مختلف و در محیط های کار و تلاش و محافل دوستانه و آمد وشدهای خانواده ها و مواجهات و معاشرت های اجتماعی صورت می پذیرد.
انتقادهای مفید و صحیح و سازنده که باید انتقادکننده قبل از آن که برخی از صفات و حالات یا سلوک و رفتار و یا کنش و عملکردهای دیگران در مسائل مختلف و در عرصه های گوناگون تلاش و فعالیت و مدیریت را متذکر می شود و خواهان رفع آنها می گردد خود به همان معایب و کاستی ها در صفات و حرکات و فعالیت های خویش توجه و نظر کرده و به رفع آنها اقدام نموده باشد.
تعلیم ها و آموزش هایی که در « خودسازی های اخلاقی » به کار می رود و مخاطبان باید به آنها پایبند گردند و فعل و رفتار خویش را بر مبنای صحیح و منتج از ضوابط و دستورالعمل های اخلاقی بارورکننده شخصیت های سالم و پاک تنظیم نمایند.
مراقبت ها و فعالیت هایی که برای تحقق « پرورش های تربیتی پویا و بالنده » صورت می گیرد و در کانون های خانواده و توسط « والدین » به منصه ظهور می رسد و در محیط های تربیتی به وسیله « مربیان » به عینیت درمی آید و در صورتی که همراه با « عمل » باشد در کودکان و نوجوانان و جوانان تاثیر سریع و عمیق برجای می نهد.
« تبلیغ » با تمام ارزش و اهمیت و آثار شگرف و همه جانبه آن در گستره جامعه و برای ایجاد تحول و دگرگونی در افراد و متمایل کردن آنها به فرهنگ جامع و رهایی بخش اسلامی در سطوح مختلف و در ابعاد فردی گروهی و سازمانی و به ویژه در سطح کلان و توسط مراکز بزرگ علمی و پژوهشی وابسته به حوزه های علمیه و سازمان های وسیع و وابسته به دولت اسلامی و نیز در عرصه های « فرهنگ وهنر » و توسط « هنرمندان » و در رشته های هنری گوناگون و همچنین در سطح رسانه های گروهی به ویژه « مطبوعات » و صاحبان قلم و نگارش و اهل تحقیق و پژوهش و هر نویسنده و شاعر که باید گفته ها و نوشته ها قبل از آن که در فیلم ها به تصویر درآیند و در نقاشی ها و خطاطی ها ترسیم شوند و در داستان ها و نمایشنامه ها و درصفحات روزنامه ها و نشریات و کتاب ها ثبت و نشر یابند در صفات و خصال و رفتار و عملکردهای این تلاشگران عرصه های فرهنگ و هنر متجلی گردند تا در مخاطبان تاثیر و تحول بنیادین ایجاد کنند و در این صورت است که « داعیان و دعوت گران عامل » هر کدام « تیراندازان ماهر و توانمند » خواهند بود که با « کمان های عمل » « تیرهای تفکر و تحول زا و هدایت آفرین » را در سرزمین افکار و قلوب و جان ها و روان ها فرود می آورند و به هدف می نشانند.
در لسان تمثیل « داعی » همچون « تیرانداز » است و این هر دو در تلاش برای رسیدن به « هدف » می باشند. هدف داعی نشاندن تیر کلام و سخن موثر و متحول بر فکر و روح مخاطب و ارشاد و هدایت است و هدف تیرانداز نشانه روی و دقت کافی و لازم به منظور به خطا نرفتن تیر و فرود آمدن درست و دقیق آن . « فقدان عمل داعی » همانند « فقدان کمان تیرانداز » است و این هر دو هر تلاشی برای نیل به هدف و رسیدن به مقصد دارند عبث و بیهوده است
« تمثیل » از شیوه های ادبی مهم در « نظم » و « نثر » و « کلام » است که هم مشخصه « گویایی » را در کلام و سخن نظم و شعر و نثر و نگارش متجلی می نماید و هم مشخصه « زیبایی » را در این سه شیوه متداول در فرهنگ و ادب به ظهور در می آورد
« تبلیغ » با تمام اهمیت و آثار همه جانبه آن در گستره جامعه تعلیم و آموزش های مبتنی بر « خودسازی های اخلاقی » تلاش برای تحقق « پرورش های تربیتی پویا و بالنده » و فعالیت های تلاشگران عرصه های فرهنگ و هنرو مطبوعات فقط با خروج از « حرف و شعار » و پیوند با « عمل و رفتار » تاثیر می نهد و تحول ایجاد می کند
يکشنبه 31/6/1387 - 13:23
آموزش و تحقيقات
اگر از سواحل غربی آلاسکا یکصد مایل به سمت شرق حرکت کنید، در ۴۰ مایلی پایگاه چوکچی پنینسولای روسیه، جزیره اس.تی.لورنس قرار دارد که به دلیل همواری و وزش بادها و توفان های مخرب، از آب های خروشان و در عین حال باروری برخوردار است. تله آتشفشانی این جزیره «آتوک» نامیده می شود که ۲۲۰۷ پا از سطح دریا ارتفاع دارد. دسته های بزرگ پرندگان مهاجر نیز همه ساله در این مناطق ساحلی آشیانه می سازند. ماهی های آزاد، پستانداران دریایی و سایر پرندگان دریایی هم در مناطق ساحلی این جزیره به راحتی قابل مشاهدهاند. اگرچه ممکن است بسیاری از آمریکایی ها این جزیره را منطقهای فراموش شده تصور کنند، اما از ۲۰۰۰ سال پیش، اسکیموهای یوپیک منطقه سیبری در این جزیره اقامت داشتهاند. در اوایل قرن هجدهم میلادی، حدود ۴۰۰۰ اسکیموی بومی در این جزیره زندگی می کردند. اما امروزه تنها ۱۴۰۰ نفر در آنجا باقی ماندهاند که در دو روستا به گذران عمر مشغولند.
در سال ۱۹۵۲ میلادی، ساکنان بومی با همسایه های جدیدی روبهرو شدند. به دنبال جنگ سرد ایالات متحده علیه اتحاد جماهیر شوروی، ارتش آمریکا پایگاهی نظامی را در «گامبل» ایجاد نمود که در آن یک پایگاه هوایی و یک سایت راداری نیز وجود داشت. این منطقه از دیرباز محل صید پستانداران دریایی و ماهی ها و کاشت گیاهان مختلف بوده است. تنها یک دهه بعد، آلوا پزشک مقیم در جزیره دریافت که ساکنان این منطقه به صورتی غیرعادی به انواع سرطان ها، سقط جنین و همچنین به دنیا آوردن نوزادان ناقص مبتلا می شوند.
از سوی دیگر، فرماندهان این پایگاه نیز به صورتی ناآگاهانه و یا تعمدی، به این نکته توجه نمی کردند که پسماندهای سمی ناشی از اقداماتشان، سلامت ساکنان محلی را به مخاطره خواهد انداخت. هنگامی که در اوایل دهه ۷۰ میلادی این پایگاه تعطیل گردید، اسکیموها با یک منطقه آلوده روبهرو بودند که در آن میلیون ها لیتر سوخت و مقادیر انبوهی از پلی کلرایدهای دوفنیل، آزبست، حلال ها و فلزات سنگین به حال خود رها شده بود. برای دو دهه، خانم آلوا تلاش کرد که مسئولان نیروی هوایی آمریکا را ترغیب نماید تا نسبت به پاکسازی این مواد خطرناک اقدام کنند؛ اما به هیچ نتیجهای نرسید. بعدها یکی از فعالان صلح سبز در کانادا تلاش کرد که با افشای آسیب های به وجود آمده، به یاری خانم آلوا برود.
امروزه اکثر آمریکایی ها از آلاسکا به عنوان یک منطقه بکر و دست نخورده طبیعی یاد می کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. در سراسر این منطقه، به دلیل فعالیت های مختلف صنعتی، نظامی، اکتشاف نفت، آزمایش های هستهای و غیره، ما شاهد وجود مواد سمی مختلف در آب و خاک و هوای آن هستیم. در نقشه های آلاسکا، بیش از ۲۰۰۰ پایگاه مختلف وجود دارد. رهاسازی انواع زباله های رادیواکتیو، پلی کلرایدها، پسماندهای نفتی، آزبست، فلزات سنگین، علفکش ها و سایر موادآلاینده سمی و خطرناک، نتیجه حضور کشورهای ثروتمند در این منطقه است. یک بررسی انجام شده علمی حاکی از آن است که سهم اعظم آلودگی ها، به فعالیت های صنعتی نظیر اکتشاف طلا و نفت و استخراج معادن مربوط می شود. این شرکت های بزرگ، علاوه بر تاراج ثروت های طبیعی آلاسکا، بسیاری از پسماندهای خود را برای دفن کردن به این ناحیه می آورند.
شاید نکته بهتآورتر این است که خود دولت کانادا هم به جمع این کشورهای صنعتی پیوسته است: ایجاد ۶۵۰ پایگاه مختلف شامل ۱۵ مرکز نگهداری پسماندهای هستهای، ۹ مرکز جمعآوری تسلیحات شیمیایی کنار گذاشته شده از جمع سلاح های سازمانی ارتش، به همراه ساخت ۶ پایگاه صنعتی بزرگ، بخشی از این اقدامات مخرب به شمار می رود. البته به این فعالیت های فاجعهآمیز باید آزمون انواع سلاح های هستهای و شیمیایی و بیولوژیکی را هم بیافزاییم، هر چند هنوز هم در این ناحیه و بسیاری دیگر از مناطق دنیا، آثار مخرب جنگ دوم جهانی برطرف نشده است.
آقای میگر با اشاره به آلودگی های فراوان موجود در آب و غذا و هوا و خاک و بدن های ساکنان آلاسکا می گوید: «کشورهای صنعتی از ضعف حاکمیت و فقدان قوانین بازدارنده در جهت اقدامات خود بهره می گیرند و حتی حاضر به پذیرش مسئولیت آسیب های به وجود آمده نیز نیستند.
امروزه سرطان اصلیترین عامل مرگ اسکیموها و سایر بومیان آلاسکا به شمار می رود، ولی هنوز هم رهبران کشورهای ثروتمند، چشم ها و گوش های خود را به روی حقیقت بستهاند.» خانم آنی اسکیموی ۷۴ سالهای که به سرطان کبد مبتلا شده و برای گذراندن آخرین روزهای عمرش تصمیم گرفت به سرزمین مادریاش بازگردد، برای من چنین گفت: «سرزمین زیبا و محبوب ما اسکیموها، در حال ویرانی کامل است. اگر رهبران دنیا دشمنان ما نیستند، باید پیش از مرگ بقیه اسکیموها به دلیل ابتلا به سرطان، پسماندهای به جای گذاشته خود را جمعآوری کنند.» ۲ ماه بعد، او جان خود را از دست داد. اما پیش از مرگش از دکتر منطقه خواست که برای افزایش توجه جهانیان به این موضوع، دست از تلاش برندارد.
خانم دکتر آلوا نیز در یک فیلم مستند در مورد این ناحیه، برای مخاطبان خود با تمام وجود چنین فریاد می زند: «من تا ذوب شدن کامل، همچنان برای آرمان هایم خواهم جنگید.» هر چند پس از نمایش عمومی این اثر، دولت کانادا، سازندگان این فیلم را به دروغ گویی و افترا متهم کرد.
دولتمردان کانادایی در برابر انتشار نتایج نمونهگیری خون از اسکیموها که نشان داد، حجم خانواده پلی کلایدها در بدن آنها ۱۰ برابر ساکنان ایالات متحده است، چه پاسخی دارند؟ از سوی دیگر، آقای لارسن، هماهنگکننده مؤسسه «عدالت برای محیط زیست» می گوید: «ما باید ایالات متحده را در برابر این بحران مجبور به پاسخگویی نماییم. در آلاسکای امروز، ۲۹۹ قبیله مختلف وجود دارند که همگی آنان به خاطر اقدامات غیرمسئولانه و تجاوزگرانه آمریکایی ها با بیماری و فلاکت روبه رو شدهاند.» همچنین آقای لارسن یادآوری می کند که به دلیل رواج گسترده انواع سرطان ها در آلاسکا، اسکیموها نمی دانند که ماهی ها و یا گوزن های شکار شده و یا بدن های خودشان، به مواد سمی و مرگبار آلوده شده است. آنان کاملاً سردرگم و نگران هستند و چشم انتظار اقدامات ما می باشند. وی به این نکته نیز اشاره می کند که به دلیل آب و هوای ویژه مناطق نزدیک به قطب، آلودگی های ایجاد شده در آلاسکا از ماندگاری طولانیتری برخوردار هستند و استفاده از حشرهکش ها و آفتکش ها در مناطق نزدیک به آلاسکا باید با محدودیت های بسیار بیشتری روبهرو شود.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:22
آموزش و تحقيقات
با گذشت ۱۸ سال از آلوده شدن قنات «زارچ» بهوسیله فاضلابهای بیمارستانی و صنعتی، هنوز هیچ برنامهای برای نجات طولانیترین قنات تاریخی کشور اندیشیده نشده است.
و با گذشت نزدیک به ۲ دهه، هیچ ارگان و نهادی مسئولیت حفاظت از این قنات را بهعهده نگرفته است تا هم یک اثر ملی هر روز بیشتر تخریب شود و هم زنگ خطر سلامت شهروندان ۲ شهر یزد و زارچ به صدا درآید.مهمترین ویژگی این قنات عمق چاه مادر آن است که درژرفای ۸۰ متری به سفرههای زیرزمینی میرسد.
به همین دلیل تداوم آلودگی در آن خطر آلودگی سفرههای زیرزمینی و ایجاد یک بحران زیست محیطی را در این ۲ شهر در پی دارد.
کارشناسان اعتقاد دارند که اگر مسئولان زودتر تدبیری برای رفع آلودگیهای این قنات نیندیشند امراض همهگیری در سراسریزد و زارچ شیوع پیدا خواهد کرد که بدون تردید هزینههای مالی و جانی بسیاری را بهوجود خواهد آورد.
براساس استانداردهای زیستمحیطی ورود فاضلاب بیمارستانها پیش از تصفیه به داخل چاههای جاذب نیز ممنوع است. این هشدار درباره قناتها با تاکید و جدیت بیشتری لحاظ میشود.
با توجه به اینکه از آب قنات زارچ برای آبیاری زمینهای کشاورزی و باغهای منطقه استفاده میشود کارشناسان معتقدند برای جلوگیری از شیوع بیماریهای انگلی و رودهای و حفظ سلامتی مردم باید هر چه زودتر برای رفع این مشکل چارهای اندیشید.
قنات زارچ با ۸۳ کیلومتر طول، مهمترین و قدیمیترین قنات استان یزد محسوب میشود که امتداد آن از شهر زارچ به یزد میرسد. این قنات که ۴۰ لیتر در ثانیه آبدهی دارد از محلههای قدیمی یزد عبور میکند و کشاورزان منطقه از آب این قنات برای آبیاری زمینهای کشاورزی و باغهای خود استفاده میکنند.البته بهدلیل گل و لای فراوان و عدمامکان لایروبی آن و ورود فاضلابهای بیمارستانی، آب دهی این قنات به ۲۰ لیتر در ثانیه رسیده است.
قنات زارچ علاوه بر تاریخی بودن، تنها قنات جاری در سطح کشور است و همین مسئله اهمیت آن را چند برابر میکند.
این قنات دارای ۳ شاخه «شور»، «شیرین» و «ابراهیم خویدکی» بوده که در حال حاضر تنها شاخه شور آن فعال بوده و ۲ شاخه دیگر آن از کار افتاده است. بنابراین اگر برای مشکلاتی که این قنات را تهدید میکند چارهای اندیشیده نشود، ممکن است تنها رشته جاری این قنات نیز خشک شود.
اساسیترین مشکلی که هم اکنون این قنات تاریخی را تهدید میکند ورود فاضلاب بیمارستان به داخل آن است. مسئولان بیمارستانی از همان ابتدا نبودن فاضلاب شهری در بافت قدیم یزد را دلیل اصلی ورود فاضلاب به داخل قنات زارچ اعلام کردند و از سوی دیگر تا پیش از شکایت و محکوم شدن، مسئولان مدعی بودند تنها فاضلاب آشپزخانه یک بیمارستان به قنات وارد میشود. آنها در توضیح ادعای خود گرفتگی دریچه پساب بیمارستان را باعث انحراف فاضلاب آشپزخانه به سمت شاخههای پوک و خشک قنات معرفی کردند.
هرچند بعد از محکوم شدن هم هرگز حاضر نشدند راه حلی را انتخاب کنند که جلوی این فاجعه گرفته شود. این درحالی بود که کارشناسان مرکز بهداشت و محیط زیست یزد کوتاهی و بیتوجهی بیمارستان را دلیل اصلی این مسئله معرفی میکنند. اما مسئولان بیمارستان هرگز به نامه نگاریهای مرکز بهداشت این شهر توجه نکردند و بهطور کل وجود چنین نامههایی را تکذیب کردند. از سوی دیگر اداره محیط زیست یزد نیز چندین بار جریمه نقدی برای بیمارستان تعیین کرده است که بیمارستان همه آنها را پرداخته و همچنان به کار خود ادامه میدهد.
پس از آن هم مسئله به دادگاه کشانده میشود و بیمارستان به پرداخت جزای نقدی و مجازات تبعی محکوم میشود. مسئولان بیمارستان پس از حذف مجازات تبعی بیمارستان، جزای نقدی آن را پرداخت و در همان دادگاه قول میدهند در فرصت قانونی که دادگستری به آنها داده مشکل فاضلاب بیمارستان را حل کنند اما تا به امروز به قول خود وفا نکردهاند.
ازسوی دیگر قوانین موجود دست و پای مرکز بهداشت را بسته و عملا راه قانونی برای مجبور ساختن مسئولان این بیمارستان به حل بنیادی مسئله وجود ندارد؛ البته اگر قوانین میراث فرهنگی را که تاکنون اجرا شده در این مسئله همچنان نادیده بگیریم.
طبق ماده ۱۰۴ قانون برنامه سوم توسعه با توجه به اینکه آب مصرفی بیمارستان زیر ۴۰۰ متر مکعب است و بیمارستان نیز جرایم نقدی را پرداخت میکند، نمیتوان فعالیت آن را متوقف یا آب و برق آن را قطع کرد.
کارشناسان اداره بهداشت اعتقاد دارند مسئولان بیمارستان با آگاهی از همین موضوع به راهحلهایی که به آنها ارائه میشود هیچ توجهی نمیکنند.
یکی از راه حلهای پیشنهادی مرکز بهداشت حفر چاه و تخلیه فاضلاب در چاه بود که مدیریت بیمارستان بهدلیل هزینههای مالی ناشی از آن، با حفر چاه موافقت نکرد.
علاوه بر آن مسئولان بیمارستان مدعی شدند که وجود ۱۰۰ خانه در بافت قدیم یزد و سرریز شدن پساب آنها دلیل اصلی آلوده شدن قنات است و مراکز مسئول تنها مسئله بیمارستان را بزرگنمایی میکنند بدون اینکه هیچ راه حلی ارائه دهند.
پس از آن و با توجه به ادعای مسئولان بیمارستان کارگران راهی قنات زارچ شدند تا با لایروبی و حل مشکل آن، قدیمیترین قنات کشور را از نابودی کامل نجات بدهند اما طولی نکشید که وجود سرنگهای آلوده بیمارستانی که در بدنها آنها فرو میرفت، کارگران را فراری داد تا سرنوشت این قنات در هالهای از ابهام فرو رود.
کارشناسان بهداشت بار دیگر اعلام کردند چون بیمارستان در گودی واقع شده و ۱۰ متر پایینتر از فاضلاب شهر یزد قرار دارد به همین دلیل درصورت وجود سیستم پساب نیز، ورود فاضلاب بیمارستان داخل فاضلاب شهری امکانپذیر نیست و تنها راهی که برای این مشکل وجود دارد حفر چاه و ایجاد تصفیهخانه است که مسئولان بیمارستان از پذیریش آن تا به امروز سر باز زدهاند.
اما همه مشکلات قنات زارچ به همین مسائل خلاصه نمیشود. قنات در مالکیت جهاد کشاورزی و سازمان اوقاف است و از سوی دیگر قنات زارچ اثری ملی است و حفاظت از آن براساس قوانین مصوب به سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری یزد باز میگردد. وجود چند مسئول همزمان باعث شده که هیچیک مسئولیت اتفاقهایی که در درون این قنات در حال افتادن است را نپذیرند.
البته لایروبی این قنات مدتی توسط کارشناسان و بدون حمایت مالی مسئولان ذیربط ادامه پیدا کرد اما بخش خصوصی نتوانست به تنهایی گره این مشکل را باز کند.
همچنین کمیتهای متشکل از شرکت آب منطقهای، استانداری یزد، اداره محیط زیست، مرکز بهداشت و اداره آب و فاضلاب یزد برای پیگیری مشکل فاضلاب شهری بافت قدیم یزد و رسیدگی به مسئله قنات زارچ تشکیل شد که تا امروز کاری از پیش نبرده است.
به تازگی مردم شهر زارچ در نامهای به استاندار این استان خواستار توجه به وضعیت این قنات و سلامتی اهالی شهر شدهاند که این نامه هم تاکنون گره این مشکل را نگشوده است.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:22
آموزش و تحقيقات
موج گسترده تخریبها و ویرانیهای به وجود آمده از توفانهای سهمگین در چند سال اخیر و تراژدیهای انسانی ناشی از آن، نشانگر مخاطرات زیاد زندگی در سواحل خلیجها و اقیانوسها میباشد، هرچند در سایه فعالیتهای توسعهطلبانه انسانی، این خطرات و تهدیدها با گسترشی فزآینده روبهرو گردیده است.
بخش اعظم این مشکل به دلیل ساخت و سازهای ایجاد شده در مناطقی است که اصولاً به عنوان اماکن پرخطر به شمار میآید، چرا که توسعه عمرانی فراتر از حد معمول در مناطق ساحلی، همواره میتواند جزو اقدامات بحرانساز به شمار آید. اما در ایالت لوییزیانا این مشکلات دوچندان است، چرا که مناطق گسترده ساحلی و باتلاقی آن که سرعت توفانها را تا حد زیادی کاهش میدهد، تقریباً به صورت کامل از بین رفته و نابود گردیده است.
فرآیند تخریب مناطق باتلاقی، از قرنهای نوزده و بیست میلادی آغاز گردید. در آن دوره، برای جلوگیری از جاری شدن سیل، در دهانه رود میسیسیپی سیل برگردانهای زیادی احداث شد. البته اگرچه این اقدام تا حدودی باعث مقابله با افزایش جمعیت ساحلنشین گردید، اما در عین حال چنین فعالیتهایی باعث شد که روند طبیعی ورود آب به این مناطق باتلاقی، رشد گیاهان و موجودات ساکن در این بخشها و همسطحی آب این دو بخش به ویژه در حوزه آبریز رود میْسیسیپی از بین برود.
نکته تأسفبارتر این بود که کانالهای گسترده و متعددی در این مناطق باتلاقی برای عبور و مرور دریایی، استخراج نفت و گاز از چاههای حفر شده و همچنین انتقال مواد نفتی به دست آمده با استفاده از خطوط عظیم لوله، احداث گردید. بدین ترتیب حفر ۱۰۰۰ چاه در طول چند دهه، چهره این مناطق را به طور کلی تغییر داد. البته اقداماتی جبرانی و اصلاحی نظیر احداث چند سیل برگردان جدید برای مقابله با این وضعیت نابسامان و مدیریت آن هم تنها به بدتر شدن شرایط منطقه انجامید.
آنچه که در ۲۵ سال اخیر در این منطقه روی داده، به دقت ثبت و ضبط گردیده است. در سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۸ میلادی، به طور میانگین، در هر سال ۵۰ مایل مربع از این مناطق باتلاقی و ساحلی نابود شده است. البته این رقم هم اینک به ۲۴ مایل مربع کاهش یافته، چرا که محدودیتهای قانونی زیادی در جهت حفر چاههای بیشتر استحصال نفت و گاز وضع شده است. به علاوه، در صورت انجام اقدامات پیش گیرانه مناسب در آیندهای نزدیک، ایالت لوییزیانا فاقد مناطق باتلاقی و جلگهای خواهد بود.
البته دانشمندان و کارشناسان علوم محیط زیست در ۲۰ سال اخیر، راهکارها و گامهای لازم جهت مقابله و کاستن از سرعت تخریب این مناطق ارزشمند را به روشنی مورد بررسی و مطالعه قرار دادهاند و نتایج فعالیتهای آنان هم اینک در دسترس همه ماست. مثلاً این پژوهشها بر این نکته تأکید دارند که باید تعدادی از سیلبندهای کنونی تخریب گردند و همچنین حجم آب وارد شده به این مناطق باید به درستی مدیریت و کنترل شود.
میتوان پیشبینی نمود که بسیاری از مؤسسات و شرکتهای فعال در این منطقه با چنین راهکارهایی مخالفت نمایند. هرچند زندگی در این جلگه سرسبز و حاصلخیز، سابقهای ۰۰۰/۷ ساله دارد.
به علاوه، جزیرههای حائل لبه خلیج مکزیکو نیز باید برای کنترل امواج دریایی، توفانهای اقیانوسی و مدهای به وجود آمده، حفظ شوند. اکثر این جزایر ارتفاعی اندک از سطح آبهای آزاد دارند و غیرمسکون نیز میباشند. از سوی دیگر، علاوه بر لایروبی کانالهای عبور و مرور آبی، باید نسبت به لایروبی مناطق حول و حوش این جزایر و همچنین نواحی باتلاقی هم اقدام نمود، تا علاوه بر حفظ این جزایر، بتوان روند تخریب مناطق باتلاقی را متوقف کرد و حتی در جهت بهبود شرایط آنها گام برداشت.
اما چرا گامی در این راه برداشته نمیشود؟ مطمئناً پاسخ این سؤال را باید عمدتاً در سیاستهای فراروی به دست آوردن منافع اقتصادی کوتاه مدت جست وجو کرد.
به عنوان مثال، منافع مالی شرکتهای کشتی رانی ایجاب میکند که یک آبراه ۶۵ مایلی جدید با عمقی ۳۶ پا در این منطقه حفر و احداث گردد. بیتردید، ساخت چنین آبراهی، یک کابوس زیستمحیطی برای محیط زیست جلگه رود میسیسیپی خواهد بود. چرا که آبهای شور وارد منطقه نیوارولئان میگردد و جنگلهای سرو موجود در این منطقه باتلاقی را از بین خواهد برد. اتفاقی که در سال ۱۹۶۵ میلادی و در هنگام وقوع توفان بتسی نیز یک بار روی داده است. مطمئناً احداث این آبراه یکی از دلایل افزایش خسارات ناشی از توفان سهمگین کاترینا میباشد. به دنبال این توفان، آبراههای صنعتی موجود سرریز نمودند و سطح آب دریاچه «پونتچارتراین» هم به بالاترین سطح خود رسید.
من به دلیل زندگی خانوادگی خود و همسرم و پدرانمان در منطقه نیواورلئان، با واقعیتهای موجود در این ناحیه به خوبی آشنایم و در هنگام بروز توفان و سیل هم به کمک حادثهدیدگان گرفتار بخش شرقی این شهر شتافتم. اما اینک شهر محبوب و مورد علاقه من کاملاً زیر آب رفته است.
در گسترهای عظیمتر، مدیران صنایع نفت و گاز این منطقه به گونهای قابل توجه تلاش مینمایند که از زیر بار این حقیقت که فعالیتهای مخرب و توسعهطلبانه آنان یکی از عوامل اصلی و مهم در تخریب مناطق باتلاقی و ساحلی بوده است، شانه خالی کنند. البته دولت فدرال به دلیل درآمدهای چند میلیارد دلاریاش از صنایع نفت و گاز ساحلی و دریایی، در برابر هر اقدام محدود کننده فعالیت این شرکتها و گسترش شبکه خطوط لوله انتقال محصولات آنها ایستادگی مینماید. بدین ترتیب، آنان نیز در برابر ایجاد این آسیبهای گسترده مسئول هستند.
تقریباً ۱۸ ماه قبل، دولت بوش لایحه ارائه شده از سوی ایالت لوییزیانا و معاونت مهندسی ارتش آمریکا در جهت بازسازی و احیای مناطق ساحلی و باتلاقی این منطقه را به دلیل پرهزینه و بلندپروازانه بودن آن رد کرد. آنها خواهان طرحی کوچکتر و محدودتر بودند که در نهایت هم بودجه تصویب شده از سوی کنگره، مقداری کمتر گردید.
و بیتردید این خسارات و فجایع انسانی و طبیعی به وجود آمده، به بهای پر کردن باکهای خودروهایمان پدیدار شده است. هرچند اینک مردم زیادی باید بهای این فاجعه شرمآور را بپردازند. به هر حال، این سواحل زیبا همواره برای مردم ما از لحاظ ماهی گیری، حیاتوحش، تولید نفت و گاز، حمل و نقل، کشتیرانی، میراث فرهنگی غنی و در نهایت، حفاظت از جاری شدن سیل، اهمیتی فراوان داشتهاند.
اخیراً طرحهایی برای حفظ و احیای این اکوسیستم غنی و ارزشمند ارائه گردیده است، چرا که مطمئناً این منطقه برای جامعه آمریکا از ارزشی والا از سوی دیگر برای مسئولان سیاسی و اقتصادی ما از اهمیتی اندک برخوردار میباشد. البته درس مهم فاجعه کاترینا این است که هزینههای بازسازی و احیای این منطقه، بسیار بیشتر از هزینههای نادیدهانگاری آن خواهد بود.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:21
آموزش و تحقيقات
در این تحقیق ریز ساختار و خواص مکانیکی جوشهای اصطکاکی (Ti۶A۱۴V/(WC-Coمورد بررسی قرار گرفته است. ریز ساختار منطقه مجاور جوش در نمونه تیتانیمی در کلیه حالتها متشکل از فریت سوزنی و هم محور همراه با فاز بتا بوده و در کلیه نمونه ها مخلوط شدن مکانیکی و نفوذ متقابل عناصر در یکدیگر رخ داده است. استحکام شکست جوشهای اصطکاکی (Ti۶A۱۴V/(WC-Co با افزایش درصد کبالت موجود در زمینه کاربید تنگستن- کبالت به طور برجسته ای افزایش می یابد.
در طی آزمایش خمش جوشهای Ti۶A۱۴V/WC-۶ wt.%Co ترک در قسمت محیطی فصل مشترک اتصال جوانه زده و به سمت زمینه کاربید تنگستن کبالت(WC-۶ wt.%Co) رشد می کند، در حالی که در جوشهایTi۶A۱۴V/WC-۱۱ wt.%Co و Ti۶A۱۴V/WC-۲۴ wt.%Co پس از جوانه زنی ترک در قسمت محیطی موضع اتصال، ترک در فصل مشترک رشد می کند.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:21
آموزش و تحقيقات
من هم مثل سایر جوانان دهه شصت میلادی، از سفر انسانها به فضا شگفتزده شده بودم. به همین دلیل هم، در هر فرصتی، گزارشها و تصاویر این سفرها و اکتشافات فضایی را دنبال میکردیم. اخبار مربوط به سفینههای مرکوری، جمینی و کپسول آپولو و راکتهای اطلس، تیتان، دلتا و ساترن پنج، ذهن مرا به شدت مشغول نموده بود. در آن زمان، من و همکلاسی هایم بحثهای زیادی را درمورد امکان وجود حیات در سیارات زهره و مریخ به راه میانداختیم. اما وقتی که پرزیدنت کندی اعلام نمود که تا پایان دهه شصت میلادی، فضانوردان آمریکایی بر سطح ماه، راهپیمایی خواهند نمود، انتظار ما برای تحقق این وعده، حدود یک دهه به طول انجامید. در آن زمان، نامهای فضانوردان آمریکایی و حتی روسی برای من و سایر مردم، جذابیت خاصی داشت. سرانجام نیز در ۲۱ جولای ۱۹۶۹ میلادی، ما شاهد پخش زنده تلویزیونی گام نهادن گری آرمسترانگ و سپس آلدرین بر کره ماه بودیم که گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت به شمار میرفت.
چگونگی الحاق ماهنشین به سفینه مدارگرد هم باعث گردید که من استرس زیادی را تحمل کنم، چرا که بازگشت فضانوردان در گروی این الحاق بود. در کنار همه این دستاوردهای علمی سالهای پایانی دهه شصت میلادی، تلویزیونهای رنگی ما تصاویر وحشتناک جنگ ویتنام را نیز در خانههایمان نمایش میدادند.اشغال جزیره خوکها هم در کنار آغاز مسابقه هستهای ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به حوادث این سالها افزوده بود. در آن سالها، استقرار موشکهای دو طرف در ترکیه و کوبا، جنجال زیادی را به ارمغان آورده بود. در کنار این حوادث، ترور مدگر ایورز، رابرت کندی، مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ، به پیچیدگی شرایط افزوده بود. آمریکا در حالی قدم به ماه نهاده بود که خون میلیونها زن و مرد و کودک ویتنامی، خاک این کشور را گلگون نموده بود. در پایان دهه هفتاد میلادی نیز، کل برنامههای اکتشافی فضایی به دلیل نظامی شدن این برنامهها، تحت الشعاع قرار گرفته بود.
در آن سالها، رئیسجمهور آیزنهاور، هشدارهایی را در مورد گسترش مجتمعهای نظامی ـ صنعتی، به جهانیان گوشزد مینمود. او به خطراتی اشاره داشت که ممکن بود به دلیل تصاحب دولتها از سوی این ابر شرکتها، به وجود آید. در آن سالها، در حالی بشر پا به کره ماه نهاده بود که ارتش آمریکا حدود ۷۲ میلیون لیتر از یک مایع نارنجی رنگ و سمی را بر روی جنگلهای ویتنام میریخت تا با ریزش برگهای درختان این مناطق، دفاع مردم ویتنام از مرزهایشان را درهم بشکند.
در آن سالها، در حالی بشریت میتوانست با انسانهای حاضر در ماهگردها صحبت نماید که ادعا میشد ارتش ایالات متحده برای نجات مردم ویتنام، روستاهای این کشور را ویران مینماید. اما آیا ارتباطی نیز بین این اکتشافات فضایی و جنگ وجود داشت؟ بدون تردید، مردم ما با درک این حقیقت که هر دوی این اتفاقات، در اصل یک موضوع بودند، دچار شگفتی میشوند.
اما چهل سال بعد، دولت جورج دبلیو بوش، اعلام نمود که برنامههای فضایی جدیدی را پیگیری مینماید. این اقدامات در دورهای انجام میشود که مجتمعهای جدید صنعتی ـ نظامی ایالات متحده با حمایت مخازن فکری محافظهکاران نظیر مرکز سیاستهای امنیتی، مؤسسه ملی سیاستهای ملی و پروژه آمریکایی قرن جدید، در حال گسترش هستند. این مجتمعهای نوبنیاد نظامی ـ صنعتی در کنار جنگ پیشگیرانه آمریکا در عراق، دقیقاً همان اتفاقاتی هستند که آیزنهاور، چهار دهه پیش، نسبت به وقوع آن، هشدار داده بود. وی گفته بود: «تنها یک شهروند خردمند وتیزهوش میتواند ارتباط دقیق موجود بین مجتمعهای بزرگ نظامی ـ صنعتی و ماشین نظامی دفاع ما را با اهداف و روشهای صلحجویانه دولتمان، پیوند دهد. در این صورت میتوان امنیت و آزادی را با هم به دست آورد.»
البته رسانههای ما، به راحتی از اعلام این روابط چشمپوشی نموده و این واقعیتها را نادیده میگیرند. بیتردید، با افشای هزینههای مادی و انسانی جنگ آمریکا در عراق و سایر فعالیتهای دولت این کشور در راه گسترش سلطه جهانی ایالات متحده، جایگاه دولت آمریکا در میان افکار عمومی به شدت نزول خواهد کرد. اما آیزنهاور از عبارت «اهداف و روشهای صلحجویانه» چه منظوری داشته است.؟ البته وی دیگر در میان ما نیست، اما ما در نظر داریم که با استفاده از یک پایگاه دائمی علمی در ماه به مریخ سفر کنیم. اما این اقدامات برای چه روی می دهد؟ به سادگی میتون اظهار داشت که این فعالیتها برای سرپوش نهادن بر رسواییهای دولت بوش و سیاستهای شکست خورده داخلی و خارجی آنان صورت میگیرد. دولتی که به قول «رابرت لیفتون» از آنچه وی از آن به «سندروم ابر قدرتی» و «مواجه آمریکا با همه دنیا» تعبیر نموده، رنج میبرد. و چرا اینک این خبر اعلام شده است؟ آیا ارتباطی بین آن و انتخابات اخیر وجود دارد؟
امروزه متفکران نومحافظه کار و رهبران کاخ سفید، از حسن نظر به وجود آمده در دنیا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، سوءاستفاده مینمایند. البته یکجانبهگرایی و غرور آنها باعث به وجود آمدن دشمنانی بیشتر برای دولتشان در سراسر جهان گردیده است. امروزه، آنان با یادآوری مخارج صدها میلیارد دلاری سفر انسان به گرد سیاره مریخ میگویند: آقای بوش، شما نه یک شفابخش و نه یک انسان آیندهنگر هستید. نه انسانی اهل مطالعه و کتابخوان و نه فیلسوف و نه سخنران و نه یک دولتمرد واقعی هستید. به هرحال شما، کارگزار ابر شرکتهای نوبنیاد صنعتی و نظامی کشوری هستید که برای سودآوری بیشتر، به هر اقدامی دست میزنند. امروز نیز شهروندان ایالات متحده دریافتهاند که مالیاتهای پرداختیشان، صرف طرحهای بلندپروازانه فضایی مختلفی میگردد که به بهای نادیده گرفتن مسائل مهمی بر روی زمین انجام می شود. مثلاً ۴۳ میلیون انسان محروم از خدمات بیمه درمانی در ایالات متحده، یکی از اولویتهای کنونی هستند. به علاوه، ۳۰ میلیون فردی که هر شب در این کشور گرسنه میخوابند، اولویت مهم دیگری به شمار میروند. همچنین افراد زیادی که در پرداخت هزینههای بهداشتی و درمانی خود ناتوان هستند و یا از منزل مناسب برخوردار نیستند، باید مورد توجه دولتمردان ما قرار گیرند.
معتقدم اگر کشوری سفر به مریخ را جزء اولویتهای ملی خود اعلام مینماید، باید برای حل و فصل مشکلات یاد شده فوق، برنامههایی کامل و همه جانبه تدارک دیده باشد. در غیر این صورت، انجام چنین طرحهایی، هدر دادن پول و زمان و انرژی خواهد بود. من سفر به مریخ را یک حماقت میدانم. این طرح بلندپروازانه، پردهای از دود برای مخفی نگاه داشتن مشکلات و معضلات متعدد فراروی کشور ماست.
به راستی چرا ما شاهد یک برنامه جهانی سلامت نیستیم؟ و چرا خودکفایی ایالات متحده در بخش انرژی، پیگیری نمیشود؟ پاسخ این سؤالات را باید در رفتار دولتمردان کاخ سفید دانست که به دلیل روابط نزدیک با مجتمعهای بزرگ صنعتی ـ نظامی، سوداوری کلان این مؤسسات را با این اقدامات خود، تضمین مینمایند. در حالی که بدهی روزانه ایالات متحده به ۱۲/۲ میلیارد دلار رسیده و به همین دلیل صرف بودجه در بسیاری از مسائل داخلی، متوقف گردیده است.
ارسال یک سفینه فضایی با چند فضانورد به یک سفر ۷۰ میلیون مایلی برای گردش درحول مریخ و مشاهده این سیاره سرخ و سپس بازگشت آنان به زمین، به هیچوجه، قابل دفاع نیست.مردم به صورت طبیعی تمایل دارند که به کشور خویش، افتخار نمایند. من نیز دوست دارم که گرسنگی از کشور ما، رخت برکشد و افراد بیخانمان، سالخورده، معلول ویا از کار افتاده، به خواستههای خود برای یک زندگی شرافتمندانه، دسترسی داشته باشند. ما باید منافع همه مردم و نه منافع و سودآوری چند ابر شرکت صنعتی ـ نظامی را در نظر بگیریم. من آرزو دارم که ایالات متحده با محدود نمودن گرسنگی و بیخانمانی، از پرداخت صدها میلیارددلار بودجه ملی ما به این ابر شرکتهای صنعتی ـ نظامی در جهت ساخت طرحهایی نظیر «سفینههای جدید اکتشافات فضایی» (CEV) که میتواند بشر را در سال ۲۰۲۰ میلادی به ماه ببرد، صرفنظر نماید. من خواهان آن هستم که کشورم به صورتی واقعی، در بحث انرژی مصرفی خویش، خودکفا گردد، نه اینکه به فکر ساخت پایگاهی بر سطح ماه باشد. به علاوه، من آرزو دارم که مدارس ما به عنوان ایستگاهی برای دستیابی به اشتغال کامل و نه مراکزی که با تحمیل طرحهای آموزش اجباری و ناکارا، آینده فرزندانمان را به مخاطره میاندازند، شناخته گردند. و در نهایت اینکه من خواهان آن هستم که روزی به حماقتها و جهالتها خاتمه داده شود.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:20
آموزش و تحقيقات
● تعریف:
کود سبز شامل گیاهی است که آنرا قبل از کاشت محصول اصلی کشت کرده و بعد از مقداری رشد سبزینه آنرا به زمین بر می گردانند بدون اینکه از این گیاه محصولی برداشت کنند این گیاه می تواند شامل هر گیاهی باشد غیر از آنهایی که بخشهای خشبی دارند با اثر آللوپاتی بر روی گیاه محصول دار بعدی می گذارند. در اصل کود سبز یک تناوب است که محصول ندارد و برای بهبود و حاصلخیزی خاک و در صورت لگوم بودن تامین کل یا بخشی از ازت مورد استفاده محصول بعدی استفاده می شود به طوری که از نظر رطوبت با محصول اصلی در رقابت نباشد.
● فواید:
کود سبز یک روش دیرینه کشاورزی است که استفاده از آن فواید زیادی را به همراه دارد. یک هکتار کود سبز معمولا بین ۲۵ تا ۵۰ تن شاخه ، برگ و انساج گیاهی تازه تولید می کند و این بقایا را وارد خاک می کند که خود حدوداً برابر با ۱۰ تا ۲۰ تن کود حیوانی بود که این مقادیر حدود ۱ تا ۲ تن هوموس به خاک بیافزاید.
یکی از مهمترین فواید کود سبز بهبود خواص فیزیکی خاک می باشد. بالا رفتن هوموس باعث تشکیل خاک دانه ها می شود و لوله های مویین خاک بیشتر شده و تهویه و نفوذپذیری خاک را افزایش می دهند. کود سبز از دو طریق بر میزان تلفات ناشی از آب شویی تاثیر می گذارد یکی از طریق انتقال آب از خاک به اتمسفر بر اثر تعرق ، و دیگری از طریق جذب عناصر غذایی از محلول خاک و جلوگیری از انتقال آن به زه آبها ، در صورتی که محصول دارای سایه انداز گسترده باشد و سطح خاک را به طور کامل بپوشاند ، تعرق مکانیزم اصلی اتلاف رطوبت خاک خواهد بود. اتلاف رطوبت خاک از راه تعرق موجب کاهش نفوذ آب به پایینتر از محدوده ریشه شده و در نتیجه میزان تلفات ناشی از آب شویی را کاهش می دهد.
از برخورد مستقیم قطرات باران با خاک جلوگیری کرده و مانع از دیس پرس خاک توسط قطرات باران می شوند و همچنین از طریق بهبود خاک دانه ها نیز باعث جلوگیری و مقاومت خاک در برابر دیس پرس می شوند این گیاهان از فرسایش بادی نیز به وسیله پوششی که در روی خاک دارند جلوگیری کرده و همچنین به وسیله این مانع از تشکیل رواناب شده و آب جذب شده توسط خاک را افزایش می دهند. بقولات به خاطر رشد ریشه ای زیادی که دارند می توانند مواد غذایی شسته شده که عمدتا کلسیم و ازت است را که در لایه های پایین تر خاک هستند جذب کرده در خود نگهداری کنند و بعد از برگرداندن آنها به خاک آنها در لایه های سطحی رها می سازند و آنها را مجدداٌ به جریان می اندازند و در نتیجه بر قابلیت دسترسی و استفاده از این عناصر توسط محصولات بعدی تاثیر می گذارند. موردی دیگر از فواید کود سبز در زمینهای است که به خاطر کمبود اکسیژن خاک مشکل دنیتریفیکاسیون دارند.وجود شرایط بی هوازی در خاک ، که لازمه انجام فرآیند دنیتریفیکاسیون است ، می توان ناشی از رطوبت زیادی خاک باشد ؛ زیرا چنین وضعیتی مانع ورود اکسیژن به خاک می شود . البته ، میزان رطوبتی که خاک دریافت می نماید بستگی به شرایط اقلیمی منطقه دارد. شیب زمین ، پوشش گیاهی ، و بافت و ساختمان خاک نیز از جمله عوامل موثر بر میزان رطوبت خاک بوده و از این رو می توان انجام دنیتریفیکاسیون در آن را تحت تاثیر قرار می دهند. استفاده از کود سبز با بهبود ساختمان خاک و ایجاد تهویه مناسب می تواند تاثیر مثبتی بر زهکش خاک داشته باشد و با تاثیر مطلوب بر ساختمان خاک ظرفیت اکسیژن پذیری آن را افزایش داده و همچنین با تعریق مقداری از آب را به صورت بخار از زمین خارج کرده و از این رو موجب کاهش میزان دنیتریفیکاسیون می شوند.
یکی دیگر از فواید کود سبز افزایش ازت خاک است البته این در موردی صادق است که گیاه مورد استفاده لگوم باشد . نیتروژن برای هر گیاه لازم است تا بتواند رشد کند. سالانه ۱۱۰ میلیون تن ازت برای تولید غذا در جهان استفاده می شود ولی تنها قسمت کمی از این مقدار توسط کودهای شیمیایی جایگزین می شود. لگوم ها تقریبا تنها گیاهانی هستند که می توانند مشکل ازت را با توجه منبع نامحدود ازت که همان جو است رفع کنند . در صورت در تناوب قرار ندادن این گیاهان با غیر لگوم ها مجبور به جایگزین کردن ازت خاک توسط کود شیمیایی هستیم که منبعی محدود و تولید آن به انرژی زیادی نیاز دارد که مشکلات زیست محیطی زیادی به دنبال دارد.
در حقیقت کودهای سبز چه لگوم و چه غیر لگوم باشند مانند یک گاو صندوق عمل می کنند که مواد غذایی را در زمانی که گیاه محصول در زمین نیست در خود نگهداری کرده و آنرا بعدا در اختیار گیاه محصول قرار می دهند.
آیش تابستانه باعث کاهش مواد آلی خاک می شود چون مواد آلی در این مدت به راحتی و به سرعت تجزیه می شوند. آیش تابستانه برای خاکهای غنی از مواد آلی می تواند روش خوبی باشد زیرا با تجزیه مواد آلی و فراهم شدن مواد غذایی مورد نیاز گیاه زمین حاصلخیزی خوبی پیدا می کند. آیش تابستانه روش خوبی برای کاهش جمعیت علفهای هرز است و همچنین روش خوبی برای در معرض قراردادن خاک در برابر انواع فرسایش ها. ولی کود های سبز لگوم نه تنها مواد آلی را افزایش می دهند و ساختمان خاک را بهبود می بخشند و علفهای هرز آنرا کاهش می دهند باعث حفاظت خاک در برابر فرسایش نیز می شوند و تنها مشکل آنها کاهش رطوبت خاک است . بنابراین کود سبز می تواند با در تناوب قرار گرفتن خاک را در مدتی از سال که در آیش است بپوشاند . در خاکهایی که از لحاظ رطوبت در محدودیت هستند باید توجه داشت که کود سبز می تواند باعث کاهش رطوبت شود. و کاهش رطوبت نیز باعث کاهش عملکرد می شود ولی در مناطقی که بارندگی در حد متوسط و حتی مقداری کمتر هم وجود دارد می توان از کود سبز استفاده کرد. در یک پژوهش آیش تابستانه را با کود سبز مقایسه کردند و مشاهده کردند که بعد از پایان دوره مقدار آب داخل خاک به ترتیب ۴۷ و ۳۱ میلی لیتر بود ولی عملکرد دانه گندم به ترتیب ۷ تا ۵/۷ تن در هکتار بود این آزمایش نشان می دهد اگر تا حدودی از رطوبت کاسته می شده ولی کود سبز در این شرایط نیز باعث بهبود عملکرد می شود .
البته در خاکهایی که غنی از مواد آلی هستند نیز کود سبز می تواند مفید باشد از این جهت که این خاکها بیشتر در مناطق پر باران وجود دارند و از لحاظ بارندگی وضعیت مناسبی دارند همچنین در این مناطق هوا نسبتا گرم است . این گرما باعث افزایش تبخیر از سطح خاک شده و یک لایه خشک را در سطح خاک ایجاد می کند که این لایه در بارندگی بعدی به شدت در معرض دیس پرس قرار می گیرد و متلاشی می شود و باعث بسته شدن لوله های مویین خاک شده و از تهویه و نفوذپذیری می کاهد و رواناب را گسترش می دهد که خود مشکلات زیادی به دنبال دارد از این رو کود سبز با پوشش قرار دادن خاک از این مشکل جلوگیری می کند و همچنین چون مقدار بارندگی زیاد است ، برای محصول بعدی کمبود ایجاد نمی کند.
با توجه به این موارد لگوم ها می توانند جز بهترین کود های سبز قرار گیرند زیرا جدا از این موارد ازت را نیز به خاک می افزایند که خود عاملی مهمی در بالا رفتن عملکرد می شود بر اساس آزمایش در آلمان باقلای سفید عملکرد غله را تا ۵/۱ تن در هکتار و شبدر قرمز تا یک تن در هکتار افزایش داد. البته مقدار نیتروژن تثبیت شده توسط این گیاهان بستگی به رقم و گونه مورد استفاده، مقدار و نوع باکتری های همزیست آنها، و وضعیت حاصلخیزی خاک و شرایط اقلیمی دارد.
● روش استفاده:
▪ روش کاشت
در هر زمان قبل از زمستان که شرایط برای رشد مناسب باشد می توان آنرا کشت کرد تقربیا تا اواسط پاییز. روش کاشت از این قرار است که می توان زمین را در لایه سطحی به وسیله کلتیواتور یا یک دیسک آماده کرد و مقدار بذر را بسته به نوع کود سبز در سطح زمین پاشید و آنرا لایه سبکی خاک داد تقریبا مثل کشت علوفه . البته در زمین هایی که برای با اول است که در آنها کود سبز استفاده می شود یا به عبارتی فعالیت های ارگانیک درآن صورت نگرفته به طور یقین جمعیت میکروبی خاک مخصوصا ریزوبیومها و عوامل تجزیه کننده مواد آلی کم است بنابراین پیشنهاد می شود در این شرایط باکتری های مذکور را هنگام کشت کود سبز به زمین اضافه کنید.
بعد از گذشت ۴ هفته از کشت ، گیاه به صورت گیاه چه ای درآمده قبل از تشکیل اولین گل باید آنرا به زمین برگردانیم زیرا در این مرحله گیاهان ترد و ضعیف هستند و بافتهای آنها به راحتی تجزیه می شود کود سبز به مدت زمان ۱ تا ۴ هفته بسته به نوع آن تا ۶ هفته برای تجزیه شدن زمان لازم دارد که هر چه بیشتر باشد سرعت تجزیه نیز بیشتر می شود. عمق شخم برای برگرداندن کود سبز به زمین در خاکهای سنگین ۱۵ تا ۲۰ سانتی متر و در خاکهای سبک بین ۲۵ تا ۳۵ سانتی متر است. بهترین زمان برای برگرداندن کود سبز به زمین زمانی است که تثبیت ازت و رشد گیاه در پیشینه و تخلیه آب زمین توسط گیاه در کمترین وضعیت باشد و همچنین با توجه به شرایط محیطی و رطوبت و دمای خاک زمان کافی برای تجزیه آن تا قبل از کشت بعدی وجود داشته باشد . اگر گیاه کود سبز مستتر شود مقدار بیشتری مواد آلی و نیتروژن را به خاک می دهد ولی دوره های رها سازی آن بیشتر طول می کشد ولی گیاهان جوانتر و دارای ساقه نازکتر می توانند زودتر تجزیه شوند ولی در عوض ازت کمتری را تثبیت می کنند. لازم به ذکر است که اگر کود سبز در شرایط آب کشت می شود باید آنرا به نحوی آبیاری کنیم که تنش خشکی متعادلی در اوایل رشد داشته باشد تا وادار به ریشه دهی بیشتر شود و در نتیجه از این روش می توانیم جهت بالا بردن جمعیت ریزوبیوم ها استفاده کنیم. البته نباید طوری باشد که رشد سبزینه ای را مختل کند یا باعث اختلال در کار ریزوبیوم ها شود.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:19
آموزش و تحقيقات
تحولات ساختاری- تکنولوژیک در اقتصاد جهانی و در بخش انرژی از جمله ضرورت تنوع بخشیدن به منابع تامین انرژی، امنیت عرضه، رشد فزاینده مصرف انرژی در افق های بلند مدت و در کشورهای نوخاسته صنعتی ودرحال توسعه، نگرانی نسبت به آلودگی های محیط زیست، افزایش سریع مصارف محصولات گوناگون پتروشیمیایی و… گاز را به منزله یک منبع انرژی ونهاده صنعتی ممتاز در عرصه اقتصاد جهانی مطرح کرده است وروی این اصل ایران درآینده با ملاحظه گستردگی بازار گاز در سطح بین المللی می تواند در فرآیند باز آرایی اقتصاد ملی و بخش انرژی کشور به عرصه مبادلات جهانی گاز وارد شود.
تحقق هدف های سه گانه تامین گسترده تر گاز در مصارف انرژی داخلی، اجرای طرح های صیانتی تزریق گاز در میدان های نفتی و عهده دار شدن نقش و سهم منطقی در بازارهای صادراتی گاز مستلزم برنامه ریزی های بلندمدت و مطالعات جامع است که بتواند جهت گیری های توسعه منابع گازی و بهره برداری مؤثر از ذخایر ارزشمند گاز کشور را تبیین نماید.
پروژه مطالعات جامع گاز کشور با بهره گیری ازاطلاعات مربوط به عملکرد صنعت گاز کشور در بیست سال گذشته وبراساس طراحی وتدوین مدل های ریاضی به طرح چشم اندازی از آینده پرداخته است ودر قالب آن عرضه وتقاضای حامل های مختلف انرژی وسهم هریک از آنها دربخش های مختلف خانگی- تجاری، صنعت، کشاورزی وحمل ونقل در افق بیست سال آینده ارائه شده است.
توسعه منابع گازی کشور و تبدیل ذخایر گازی به منابع قابل بهره برداری و دردسترس با کمیات پیش بینی شده مستلزم سرمایه گذاری عظیم در این بخش وتحول بنیادی تکنولوژیک آن است و ازهمین روی گسترش و تعمیق همکاری های بین المللی منطقه ای از جمله شرایط اساسی توفیق در اجرای برنامه های طراحی شده و دگرگونی در مبانی فنی تولید و جلب سرمایه در بخش انرژی به طور عام وبخش گاز به طور خاص است. چنین فرآیندی ناگزیر مستلزم بازآرایی صنعت نفت وگاز کشور وانطباق آن با شرایط جدید فنی، اقتصادی وتجاری در سطح بین المللی است.
مصرف سرانه گاز طبیعی در دو دهه گذشته با نوساناتی توأم بوده است و در دوقطب بزرگ مصرفی جهان یعنی آمریکای شمالی وشوری سابق در جهت عکس یکدیگر حرکت کرده است. مصرف سرانه آمریکای شمالی در دهه های ۷۰ و۸۰ با کاهش توأم بود. درصورتی که مصرف شوری سابق افزایش داشته است. این روند با فروپاشی اتحاد شوروی معکوس شده است. دراین دو دهه مصرف سرانه جهانی از رشد پیوسته ای برخوردار بود ودرسال ۱۹۹۰ به حدود ۳۰/۰ تن معادل نفت بالغ گردید وبعد ازآن با یک روند کاهش(محدود)روبه رو شد.
● پراکندگی و عمر ذخایر گاز طبیعی در جهان
حجم ذخایر تثبیت شده گاز طبیعی درجهان در سه دهه اخیر تقریباً ۳ برابرشده است و بررسی عمر ذخایر جهانی گاز دراین دوره حاکی از افزایش عمر این ذخایر است. پراکندگی جغرافیایی ذخایر عبارتند از: شوروی سابق با میزان ذخایر تثبیت شده ۵۶ تریلیون مترمکعب با حدود ۴۰ درصد میزان ذخایر جهان، خاورمیانه با میزان ذخیره ای ۲/۴۵ تریلیون متر مکعب با حدود ۴/۳۲ درصد حجمی گاز جهان، خاورمیانه با میزان ذخیره ای ۲/۴۵ تریلیون مترمکعب با حدود۴/۳۲ درصد حجمی گاز جهان، آسیا و اقیانوسیه، با حجم ذخایر ۵/۹ تریلیون مترمکعب با حدود۷/۶ درصد میزان جهانی گاز، قاره آفریقا با ۴/۹ تریلیون مترمکعب با حدود ۷/۶ درصد حجم جهانی ذخایر گاز الجزایر، هند ونروژ سایر میدان های عظیم را دراختیار دارند.
● پتانسیل تولید و عرضه گاز طبیعی در جهان
تولید و عرضه گاز طبیعی در دهه گذشته در مقایسه با سایر حامل های انرژی مخصوصاً درمناطق خاورمیانه آفریقا، آمریکای مرکزی از ا فزایش قابل توجه ای برخوردار بوده است، به طور کلی میزان تولید این نواحی در این دوره حدود ۱۰۰ درصد رشد داشته لکن این میزان تولید با در نظر گرفتن ذخایر عظیم گازی مناطق فوق که دارای عمر متوسط بیش از ۱۰۰(صد) سال هستند هنوز بسیار ناچیز بوده که نشان دهنده توان بالقوه ای است که در صورت به فعل درآمدن قادر به تامین مصارف بلند مدت انرژی جهانی خواهد بود. از جمله نکات مهم در ارتباط با ذخایر گازی، تمرکز بیش از ۷۰ درصد این منابع در دومنطقه خاورمیانه وشوروی سابق(FSV) با ذخایر معادل ۱۰۰ تریلیون مترمکعب است که از دیدگاه برنامه ریزی آتی انرژی جهانی بسیار حائز اهمیت است. رشد مصرف گاز در مقایسه با سایر حامل های انرژی و همچنین تجارت جهانی آن چه به طریق خط لوله(گاز طبیعی=NG) ویا حمل با کشتی (LNG) در دهه اخیر قابل بررسی است.
رشد تقاضای گاز در کشورهای جهان که تا پایان دهه ۸۰ با نرخ فزاینده ای ادامه داشت با کاهش مصرف شوروی سابق به دلیل مسائل مرتبط با فروپاشی نظام حاکم برآن سیر نزولی پیدا کرده تاکنون نیز باشتاب کاهنده ای ادامه دارد که این روند به مرور بر طرف خواهدشد. میزان مطلق مصرف گازطبیعی در دهه گذشته همیشه صعودی بوده است. عمرذخایرگاز به میزان ۲۲ سال(۵۰ درصد) بیشتر از عمر ذخایر نفتی است؛ ازاین رو جهان جهت تامین نیازهای آتی انرژی خود بیشتر از نفت می تواند برروی گاز تکیه داشته باشد.
میزان ذخایر گاز طبیعی شوروی سابق ۴۰ درصد کل ذخایر جهان است که روسیه به تنهایی ۵/۳۴ درصد از ذخایر جهان را داراست و خاورمیانه ۴/۳۲ درصد یعنی تقریباً یک سوم ذخایر گاز جهان را دراختیار دارد که سهم ایران به تنهایی ۱۵ درصد است، دو منطقه در جهان یعنی شوروی سابق (روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان) و خاورمیانه (ایران، قطر، امارات عربی متحد، عراق، کویت و عربستان) جمعاً حدود ۷۵ درصد از ذخایر را دراختیار دارند، این ارقام به تنهایی گویای اهمیت استراتژیک ایران از لحاظ منابع گازجهان است زیرا علاوه براین که ایران دومین کشور عمده جهان از لحاظ میزان ذخایر است، در عین حال بین دو قطب مهم گازی جهان قرار دارد واین مطلب بر اهمیت استراتژیک کشور می افزاید.
عمر ذخایر گاز ایران با روند تولید فعلی بیش از ۲۰۰ سال برآورد می شود که این امرمسئله صادرات گاز را مورد توجه قرار می دهد ونیز با انجام اکتشاف های جدید احتمالاً برمیزان این ذخایر ثابت شده در سال های آینده افزوده، خواهد شد. که نیاز به برنامه ریزی درازمدت دارد. ده میدان عظیم گازی جهان به ترتیب بزرگی عبارتند از: میدان گاز گنبد شمالی(پارس جنوبی)که عظیم ترین میدان گاز جهان است و روسیه پنج میدان در اختیار دارد. ایران نیز؛ در با اختیار داشتن پارس شمالی و جنوبی دو میدان عظیم جهان را داراست، قطر(مشترک با ایران).
● ذخایر گاز طبیعی در جهان
به طور کلی ذخایر گاز نیز همچون ذخایر نفتی به سه دسته تقسیم می شوند: ذخایر ثابت شده (Proved Reserves)، ذخایر احتمالی(Probable) وذخایر ممکن (Possible). ذخایر ثابت شده آن دسته از ذخایری هستند که اکتشاف درآنها به پایان رسیده ودر حال حاضر در مرحله تولید ویا توسعه قرار دارند. ذخایر احتمالی به آن دسته اطلاق می شود که اکتشاف در آنها به پایان رسیده و به احتمال زیاد تحت شرایط فنی و اقتصادی فعلی قابلیت تولید را خواهند داشت.
ذخایر ممکن نیز ذخایری هستند که شناخت زمین شناسی برروی آنها صورت گرفته ومعمولاً در جنب ذخایر ثابت شده یا احتمالی قرار دارند وارقام ارائه شده صرفاً تخمین های کارشناسان زمین شناسی نفت وگاز است.
ذخایر گاز جهان در بیست سال گذشته از روند پایدار افزایشی برخوردار بوده است. کشف میدان های عظیم گازی مستقل در روسیه مانند اورنگری(Urengoy)، یامبرگ (Yamburg)و بواننکوسکوی(Bovanakovskoye) وهمچنین میدان عظیم گازی پارس جنوبی درایران. به طور کلی ذخایر گاز جهان در پایان سال ۱۹۹۵ نسبت به سال ۱۹۷۵ به میزان ۱۲۱ درصد و نسبت به سال ۱۹۸۵، ۴۱ درصد افزایش نشان می دهد. درسال های ۱۹۹۴و ۱۹۹۵ روند اکتشاف میدان های عظیم به انتها رسید و در نتیجه ذخایر گاز جهان اندکی روبه نقصان نهاد، است. یکی دیگر از علل کاهش ذخایر، افزایش روند تولید گاز در جهان می باشد. چنانچه رشد ذخایر گاز در جهان به میزان ۳۰ درصد در ۱۰ سال آینده تصور نماییم، دراین صورت میزان ذخایر گاز جهان در حد ۱۸۰ تریلیون متر مکعب درسال ۲۰۰۵ خواهد بود که این افزایش درحقیقت ادامه روند گذشته لیکن با شتاب نسبتاً کمتری می باشد.
در مجموع، عمر ذخایر گاز جهان با نرخ تولید فعلی حدود ۶۵ سال برآورد می شود و درمقایسه با عمر ذخایر نفتی که حدود ۴۳ سال است از وضعیت مطلوب تری برخوردار است، بدین ترتیب قاره آمریکا با ۴/۸ تریلیون مترمکعب حدود ۱/۶ درصد، امریکای جنوبی و مرکزی با ذخایر ۷/۵ تریلیون مترمکعب حدود۱/۴ درصد قاره اروپا با ۵/۵ تریلیون متر مکعب ۴ درصد حجم ذخایر گاز جهانی را به خود اختصاص داده اند.
● ظرفیت تولید گاز طبیعی
تولید تجاری گاز طبیعی در جهان از آغاز دهه ۱۹۷۰ تا کنون دارای روند صعودی بوده است. مراکز عمده تولید این حامل انرژی، امریکای شمالی، مرکزی و جنوبی، اروپا، شوروی سابق، خاورمیانه، افریقا، آسیا و اقیانوسیه هستند.
سیستم های مختلف عرضه (خطوط لوله و تانکر) با توجه به پراکندگی جغرافیایی ذخایر گاز طبیعی، این ذخایر عمدتاً درمناطقی قرار دارند که از بازارهای اصلی مصرف به دور هستند.انتقال گاز از مراکز تولید به مصرف شامل انتقال گاز در داخل کشور به صورت شبکه توزیع گاز و هم به صورت انتقال گاز با خطوط یا به طریق LNG برای صادرات به دیگر کشورها است.
در سال ۱۹۹۵ حدود ۹/۲۹۵ میلیارد مترمکعب به صورت گاز طبیعی(NG) از طریق خط لوله و ۵/۹۲ مترمکعب به صورت گاز طبیعی مایع شده (LNG) مورد تجارت قرارگرفته است.
● آینده تجارت گاز مایع(L.N.G)
منطقه جنوب شرقی آسیا و یا به طور مشخص کشورهای ژاپن، کره جنوبی و تایوان در حال حاضر بزرگترین مصرف کنندگان و وارد کنندگان این محصول به شمار می روند. پیش بینی های انجام شده به منظور شناخت تقاضای آتی این محصول نشانگر رشد بالای تقاضای LNG در ۲۰ سال آینده در این ناحیه است. در یک سال گذشته فعالیت هایی که در زمینه توسعه ظرفیت های گاز مایع در جهان صورت گرفته بی سابقه بوده است. در این راستا مشخصاً از چهار پروژه نیجریه، قطر(Raslafftan) ترینیداد و عمان می توان نام برد برای اولین بار پروژه هایی با این وسعت در جهان در حال بررسی و اجرا است این پروژه ها به منظور صادرات گاز مایع به بازارهای جدیدی مانند تایلند،چین و هند برنامه ریزی شده است. در حال حاضر ناحیه آسیایی اقیانوس آرام(Asia-Pacific) با در دست داشتن بیش از ۷۵ درصد تجارت جهانی LNG مهمترین ناحیه به لحاظ بررسی آینده این محصول است. به علاوه اینکه ساحل اقیانوس اطلس نیز با پروژه های نیجریه و ترینیداد فعال خواهند شد در حال حاضر LNG تنها ۶ درصد بازار گاز اروپا و کمتر از یک درصد بازار امریکا را به خود اختصاص داده، اما اخیراً فعالیت هایی از طرف خریداران برای توسعه شبکه های تولید، فرآورش و انتقال گاز مایع در اروپای جنوبی وتا حدودی امریکا برای تأمین امنیت عرضه سوخت های خود با استفاده از گسترش ظرفیت عرضه کنندگانی مانند نیجریه، ترینیداد و نزوئلا در این ناحیه و قطر و استرالیا در ناحیه آسیایی صورت گرفته است.
● پیش بینی میزان عرضه وانتقال گاز طبیعی تا سال۲۰۲۰
بررسی بازارگاز طبیعی جهان در یک دوره بلند مدت (تا سال ۲۰۲۰) و در قالب هفت منطقه جغرافیایی با در نظر گرفتن مشخصه های اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و …. به تفصیل انجام گرفته است.
این بررسی در دو سنایوری بالا و پایین انجام شده است. وجه تمایز دو سناریوی مورد نظر مفروضات ملحوظ شده در رابطه با پیش بینی بهای نفت به عنوان شاخص بیان کننده قیمت انرژی در جهان است. تجربیات مربوط به نوسانات بهای نفت، بخصوص در مقاطعی از زمان که به عنوان نقاط عطف در جهان شناخته شده است(شوکهای نفتی)نشان دهنده این واقعیت است که تغییر در بهای نفت بر متغییرهایی مانند رشد اقتصادی، الگو و رشد مصرف انرژی، ساختار صنعت، چگونگی به کارگیری تسهیلات وتجهیزات مصرف کننده انرژی با کارایی بالاتر، نرخ صرفه جویی در انرژی و …. تأثیر مستقیم و قابل توجهی داشته است، لذا باعنایت به چنین تجربیاتی، سناریوی مورد بررسی با در نظر گرفتن کلیه اثرات نامبرده در ساختار صنعت گاز در منطقه و در نتیجه جهان به بررسی پتانسیل عرضه گاز طبیعی می پردازد.
در سناریوی پایین پیش بینی پتانسیل عرضه، بهای نفت خام براساس قیمت های ثابت سال ۱۹۹۲ معادل ۲۵-۱۵ دلار به ازای هر بشکه در سال ۲۰۰۰ و ۳۳-۲۳ دلار/ بشکه در سال ۲۰۲۰ در نظر گرفته شده است. بهای نفت در سناریوی بالا نیز به ترتیب ۳۰-۲۰ دلار/بشکه در سال۲۰۰۰ و ۵۰-۴۰ دلار/ بشکه در سال۲۰۲۰ مورد نظر خواهد بود.
متغیرهای تأثیر گذارنده برپتانسیل عرضه گاز طبیعی در جهان را به طور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته متغیرهایی که به طور عام در کلیه مناطق دارای اثر مشابهی به عرضه خواهند بود(مانند چگونگی رشد اقتصادی و …) دسته دیگر متغیرهایی هستند که تنها به لحاظ خاص اقلیمی، سیاسی و اقتصادی و … در هر منطقه به عرضه آن منطقه خاص تأثیر خواهند گذارد و وجود چنین متغیرهایی اگرچه جهت بهبود عرضه در آن مناطق خاص ضرورت خواهد داشت، لیکن برای سایر مناطق به عنوان یک شرط لازم(در مقطع مورد بررسی) مطرح نخواهند بود(مانند قوانین محدود کننده محیطی، بهبود تکنولوژی حفاری واکتشاف و تولید منابع گاز و …) در این بررسی چگونگی تأثیر متغیرهای مؤثر برعرضه گاز طبیعی در مناطق مختلف با توجه به شرایط خاص هر منطقه به تفکیک مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مهمترین متغیرهای مورد نظر در این بررسی به شرح زیر است:
- شرایط آب و هوایی هر منطقه؛
- سیاست های حال و آینده انرژی هر منطقه در رابطه با چگونگی الگوی مصرف انرژی در دوره های مختلف ونیز سیاست جایگزینی انواع انرژیها به خصوص در بخش گاز طبیعی؛
- سیاست های صرفه جویی در مصرف انرژی (به خصوص گاز طبیعی)؛
- چگونگی امکانات توسعه انتقال و توزیع گاز طبیعی به مصرف کنندگان نهایی، شبکه های توزیع و انتقال داخلی و … امکانات صادراتی؛
- چگونگی قراردادهای عرضه گاز طبیعی در زمان حال و آینده و با توجه به برنامه توسعه صادرات در هر منطقه؛
- درصد بستگی به صادرات گاز طبیعی؛
- حجم ذخایر گاز طبیعی در هر منطقه؛
- نرخ تهی شدن منابع داخلی گاز؛
- قوانین هر منطقه در رابطه با مسائل زیست محیطی؛
- بهبود تکنولوژی حفاری وتولید و اکتشاف گاز طبیعی؛
- چگونگی تأمین مالی طرح های بالادستی بخش گاز طبیعی؛
سناریو های مفروض دراین بررسی برای کلیه مناطق دنیا به استثنای اروپای مرکزی و شرقی به کار رفته است. تولید گاز در شوروی سابق تا حد بسیار زیادی به چگونگی مسائل سیاسی در فدراتیو روسیه بستگی دارد، بنابراین تمایز بین سناریوهای عرضه بالا و پایین برای اروپای مرکزی و شرقی براساس قیمت های بازار جهانی نفت خام نیست بلکه به دو مجموعه مفروضات در ارتباط با مناسبات اقتصادی و سیاسی در فدراتیو روسیه بستگی دارد.
● پیش بینی میزان تقاضای گاز طبیعی در جهان تا سال ۲۰۲۰
در پیش بینی تقاضای گاز طبیعی در جهان در آینده فرض قیمت اساسی ترین نکته در تعیین محدوده تقاضا است. همچنین پیش بینی میزان رشد مصرف انرژی که متأثر از رشد اقتصادی است یکی دیگر از عوامل مؤثر به شمار می آید، در هر دوی این عوامل فرض قیمت نفت نکته مهمی در برآورد نهایی قیمت گاز به شمار می رود.
به طور کلی از مشخصات دو دهه قرن آتی، افزایش مصرف و نقش گاز مایع طبیعی است و در کل میزان مصرف گاز در جهان در سال های ۱۹۹۵-۲۰۰۰ با رشد ۲/۲ درصد در سال های ۲۰۰۰-۲۰۰۵، ۳/۲ درصد در سال های ۲۰۰۰-۲۰۱۰ و ۲/۲ درصد و در سال های ۲۰۱۰-۲۰۲۰ بیش از ۲۵ درصد از تقاضای انرژی جهان توسط گاز تأمین خواهد شد. و این در حالی است که سهم نفت به ۳۵ درصد و زغال سنگ به ۲۷ درصد کاهش می یابد.
کشورهای عمده مصرف کننده و گسترش استفاده از گاز طبیعی (قوانین و مقررات زیست محیطی)
- استفاده از گاز طبیعی در جهت کاهش آلودگی محیط زیست
- مالیات بر گاز طبیعی در سه منطقه عمده کشورهای سازمان همکاری اقتصادی وتوسعه (OECD)؛ کشورهای واردکننده نفت و گاز در سازمانOECDمی خواهند قوانین و مقررات مالیاتی و غیرمالیاتی را طوری بنا کنند که وابستگی آنها به نفت کمتر شود و استفاده از گاز طبیعی را تا اندازه ای نسبت به نفت تشویق نمایند.
● قوانین و مقررات غیرمالیاتی کشورهای OECDدر مورد گاز طبیعی
کشورهای عضو سازمان OECDکه سه بازار عمده مصرف گاز طبیعی را در برمی گیرند صرف نظر از مالیات زیادتر بر نفت و فرآورده های آن را غیرمستقیم باعث مصرف بیشتر گاز طبیعی می شود و قوانین و مقرراتی نیز دارند که به تشویق مصرف گاز به جای نفت کمک می کند و منابع وارداتی را متعددتر می سازد.
- اقدامات بین المللی برای جلوگیری از گرم شدن تدریجی جو کره زمین از جمله گسترش استفاده از گاز طبیعی؛
در نهایت با تفاصیل زیاد، روند جهانی در استفاده از حامل های انرژی، به سمت استفاده از گاز طبیعی به دلایل فراوان گفته شده است و این مطلب با افزایش ۲۵ درصد مصرف آن در میان کل سوخت ها نمایان گر است.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:19
آموزش و تحقيقات
شما دارید میمیرید. تشعشعات بیسیم هم اینک در حال نابود کردن مغز شما هستند. چقدر تأسفآور! بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم. همه ما از انرژی، امواج الکترومغناطیس، ارتعاشات هومونی و میلیاردها میلیارد ذرات باردار در حال ارتعاشی که به آرامی حول میدان مغناطیسی خود در حال چرخش هستند، تشکیل شدهایم. در این میان، همه حالات مربوط به اتمهای شادمان جاری در اقیانوسهای ذرهبینی آب و خون و ...، سرچشمه گرفته از شرایط متوازن این ذرات است.
زندگی در جریان است. پیشرفت و تکنولوژی در راهند. ولی بدانیم که خودروها و لامپها و مایکروفرها و تلفنهای همراه و آیپادها و مخلوطکنهای چندسرعته آشپزخانهها، همه و همه، میلیاردها موج رادیواکتیو دامنهدار را روانه فضای پیرامونی ما میکنند. نظیر اشباح در یک سرنوشت غمانگیز. شبیه سکوهای تیراندازی نامحسوس هلاکت و مرگ و نیستی. همه این امواج و تشعشعات، بدون استثنا، حالات خوش زندگی را تخریب نموده و با هدفگیری ساختارهای سلولی و ایجاد مزاحمت برای امواج مغزی، همانند یک چرخ و فلک در حال چرخش شهربازی، ما را به سوی سرطان و مرگ و نابودی سوق میدهند. ما امروزه در فرودگاهها نیز از شر ارتباط بیسیم با شبکه اینترنت، در امان نیستیم.
این وضعیت شاید شما را مجاب کند که ما به سوی فضا در حال حرکت هستیم. هر چیزی را که ما میسازیم، میخواهد ما را به قتل برساند. همه اختراعات و موفقیتهای ما در حال نابودی موجودیت ما انسانها هستند و به آرامی حیات ما را میجوند و مصرف میکنند. آنها میخواهند که ما بمیریم. بهترین سنجش ماجرا این است: لیست مخاطرات فراروی ما انسانها در هر دقیقه، زیادتر و زیادتر میگردد. با آخرین مثال آشنا شوید: wi-fi. این امواج نوظهور که خطر مرگ را میتوانند برای افراد به همراه داشته باشند، از تلفنهای همراه، مایکروفرها و خطوط انتقال برق تشعشع میکنند. تحقیقات حاکی از آن است که این امواج با سرطان مغز (حداقل در نمونههای آزمایشگاهی) ارتباطی مستقیم دارند. حداقل باید افراد به این نکته توجه کنند که از این سه عامل تشعشع نباید در کنار هم بهره ببرند. البته مطمئناً این مطالب هراسآورند.
این تشعشعها و میدانهای مغناطیسی (EMF) تقریباً در همه جا و همه زمانها بر بدنهای ما حمله میآورند. از سوی دیگر، با پیشرفت تکنولوژی و ارائه محصولاتی جدیدتر، این یورشها دیوانهوارتر و لجام گیسختهتر هم میگردد. هم اینک نیز این امواج، علاوه بر سر تا سرزمین، به سوی اعماق کیهان نیز روانه میشوند. چگونه میتوان روند این بمبارانها را کندتر کرد؟ و شما چگونه قادر به کاهش این اثرات و انحراف این امواج خواهید بود؟ آیا ضمن پوشیدن لباسهای مخصوص، هرگز در مقابل یک مایکروفر نخواهید ایستاد؟ و آیا عشق بیپایان ما به فن آوریهای بیسیم و گشت و گذار در وب برای دسترسی به روابط نامشروع ارزان و خرید وسایل آشغال در وبسایت (eBay)، بالاخره روندی نزولی به خود خواهد گرفت؟
البته در اروپا هم ما شاهد اتفاقاتی هستیم. مثلاً سازمان حفاظت از محیط زیست اروپا، هشدارهای مبهمی را به مردم اتحادیه اروپا داده که براساس آن، محدودیتهای قانونی مربوط به تشعشعات کنونی، بسیار بیاهمیت و ناچیزند و امواج بیسیم و تلفنهای همراه واقعاً بد هستند. آن قدر بد که به سختی میتوان حتی آن را توضیح داد. تکنولوژی با سرعتی شگرف رو به جلو بوده و وضعیت کنونی ایجاد این تشعشعها، در تاریخ بشریت بیهمتاست و البته چقدر بد!
[یک یادداشت کوچک: من دوست دارم که نتایج یک مطالعه صورت گرفته از سوی یکی از دوستانم را برای شما مطرح کنم. این پژوهش اعلام میدارد که صحبت کردن ۲۰ ثانیهای یک کودک با تلفنهمراه، میتواند تواناییهایی یادگیری یک کودک را تا دو ساعت دچار وقفه و تنش نماید. چقدر تکان دهنده!
من به درستی نمیدانم که این تحقیق چه مفهومی دارد، اما آیا سلام و احوالپرسی کردن با مادربزرگ از طریق یک گوشی نوکیا، تا این حد آثار مخرب خواهد داشت؟ البته این جملات به این معنا نخواهد بود که عدم انجام یک مکالمه، به حل همه مشکلات دنیای ما خواهند انجامید. آنچه را که این مطالعه در تبیین آن ناتوان است، این مطلب میباشد که اختصاص ۵ دقیقه وقت برای مشاهده برنامه تلویزیونی «احمق آمریکایی» نیز به عقب ماندگی ذهنی فرزند شما کمک خواهد کرد.]
چه باید کرد؟ و شما برای این اعلام خطر چه باید بکنید؟ و آیا در برابر تهدیدهای ناشی از این میدانهای الکترومغناطیسی باید همچنان به بحثهای بیپایه و فاقد پشتوانه علمی بسنده کرد؟ آیا زمان آن نرسیده که دولتهای ما امواج وای فای را در مدارس و کودکستانها محدود نموده و یا اینکه آنها را به صورت کامل ممنوع نمایند؟ اگرچه من معتقدم که هیچ یک از سطوح این تشعشعات، سالم و ایمن نیستند، اما فن آوریهای نوین که سریعتر، بهتر و جذابتر نیز میباشند، خطرات بیشتری را به همراه خواهند داشت، اگرچه این احساس ناخوشایند به اندازه مشاهده سخنرانیهای دیک چنی نخواهد بود!
بیشک امروزه ابر شرکتهای صنعتی چندملیتی و صنایع داخلی آمریکایی، در راه دستیابی به سود بیشتر، سلامت مصرفکنندگان را نادیده میگیرند. در این میان، تفاوتی نمیکند که شما از محصولات شرکت AT&T و یا نوکیا و یا موتورولا و یا گوگول و حتی Earthlink استفاده نمایید. چرا که همه این شرکتها همانند سلاخخانههای اوایل قرن بیستم و صنایع دخانیات و نفت و حشرهکشها در سال ۱۹۹۸ میلادی با دروغگویی و لابیگری و مخفیکاری، ضمن خالی کردن جیبهای شما، خون جاری در رگهایتان را آلوده میکنند.
نباید فراموش کرد که همه ما باید در راه کاستن از مخاطرات این فن آوریها تلاش کنیم؛ چرا که سلامتی شما در برابر قیمت سهام این شرکتها هیچ ارزشی نخواهد داشت. این فن آوریها لحظه به لحظه برای کشتن شما گام برمیدارند. آنان برای این کار از روشهای شیک و برازنده بهره میبرند. به آهستگی، به کندی، گام به گام و اغلب با لبخند و با استفاده از یک چای مفرح چینی و یک سالاد بزرگ سبزی و موجی گسترده از اشعههای وای فای در یک کافیشاب، شما عکسهای نیمهبرهنه خود را در سایت گروهی فلیکر اپکود میکنید و به دنبال آن، آخرین مطالب مورد علاقه خود را در محیطی سرشار از امواج رادیواکتیو و الکتریسیته، دانلود میکنید.
من همه گفتنیها را گفتم. هرچند در واقع، شاید این وضعیت از نگاه بسیاری، به این بدی هم نباشد!
يکشنبه 31/6/1387 - 13:18