آموزش و تحقيقات
اولویتگذاری بهدلیل کمبود منابع و امکانات، و ضرورت هدفمندکردن فعالیتها از ملاحظات مهم در توسعه هر فناوری به شمار میرود و بیشتر کشورها به این موضوع توجه ویژهای دارند. اولویتگذاری فناورینانو از دغدغههای اصلی ستاد ویژه توسعه فناورینانو، از همان اوایل تشکیل و در هنگام تدوین سند راهبرد آینده بودهاست. در این نوشتار رویکرد ستاد در اولویتگذاری علم و فناورینانو و حرکت آتی کشور در این زمینه تشریح میگردد.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:44
آموزش و تحقيقات
در حال حاضر آلمان از پیشگامان فناورینانو در دنیا بوده و تقریباً نیمی از شرکتهای فعال این زمینه در اروپا، در این کشور قرار دارند. عواملی از قبیل سیاست تأمین مالی پایدار؛ سرمایهگذاریهای کلان اتحادیه اروپا؛ و سرمایهگذاریهای چشمگیر وزارت آموزش و تحقیقات فدرال (BMBF) باعث توسعه سریع فناورینانو در این کشور شدهاست. پیشگامی فناورینانو- برنامه اجرایی ۲۰۱۰، چارچوب منسجمی برای همه بخشهای این کشور ارائه میکند. در راستای این برنامه، پیشگامی تسخیر بازارها با استفاده از فناورینانو در BMBFتدوین شدهاست. این برنامه به دنبال استفاده از کاربردهای فناورینانو در چهار صنعت پیشگام آلمان، یعنی صنعت خودروسازی (Nanomobil)، اُپتیک (NanoLux) ، الکترونیک (NanoFab) ، و علوم زیستی (Nano for Life) است. علاوهبر این چهار زمینه موضوعی، این پیشگامی با استفاده از برنامه«NanoChance»، به دنبال حمایت هدفمند از شرکتهای کوچک و متوسط تحقیق محور در مراحل آغازین توسعه خود است. در این مقاله هریک از برنامههای پنجگانه فوق و اولویتهای تعیینشده در هر کدام از آنها مورد بررسی قرار گرفتهاست.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:44
آموزش و تحقيقات
افزایش نگرانی از تغییرات جوی ناشی از آلایندههای کربنی محصولات ساخت بشر، دولتها را بر آن داشته تا روشهایی برای کاهش یا حداقل ثابت نگه داشتن سطح این آلایندهها بیابند. دولت انگلیس برای نخستین بار، از برنامههایی برای ایجاد برخی تعهدات قانونی خبر دادهاست که با اجرای آن آلایندههای کربنی تا سال ۲۰۵۰ به میزان ۶۰ درصد کاهش خواهد یافت. اتحادیه اروپا نیز با کاهش ۲۰ درصدی این آلایندهها تا سال ۲۰۲۰ موافقت کردهاست. در این میان، فناوری نانو در حال تبدیلشدن به ابزار اصلی مقابله با تغییرات آب و هوایی است. تمام شش فناوری مورد اشاره در این گزارش یا هماکنون و یا حداکثر تا دو سال آینده در دسترس بوده و برخی از آنها نیز یک دههاست که بیسر و صدا به صنعت راه یافتهاند. عایقکاری بهتر ساختمانها با استفاده از آئروژل؛ کاهش ۳۰ درصدی آلایندههای کربنی حاصل از لوازم خانگی؛ کاربرد مواد سبکتر و مستحکمتر در خودروها، اتوبوسها و هواپیماها، نمونههایی از کاربردهای کنونی این فناوری است. هماکنون پیشرفتهای پیلهای سوختی و خودروهای چندگانهسوز، بزرگترین خودروسازان را قادر به ساخت وسایل نقلیة مشتری پسند و با آلایندگی اندک ساخته است. این گزارش در واقع درآمدی بر فناوریهای کلیدی مورد استفاده، تأثیر آنها بر انتشار آلایندهها و میزان دسترسی به آنها و نقشآفرینان کلیدی در هر کدام از آنهاست.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:43
آموزش و تحقيقات
پیشرفت در بستهبندی هوشمند برای افزایش عمر مفید محصولات غذایی، هدف بسیاری از شرکتهاست. این سیستمهای بستهبندی قارد خواهند بود پارگیها و سوراخهای کوچک را با توجه به شرایط محیطی (مانند تغییرات دما و رطوبت) ترمیم و مصرفکننده را از فساد ماده غذایی آگاه سازند. فناوری نانو میتواند در مواردی مانند افزایش مقاومت به نفوذ در پوششها، افزایش ویژگیهای دیواره (مکانیکی، حرارتی، شیمیایی و میکروبی)، افزایش مقاومت در برابر گرما، گسترش ضد میکروبهای فعال و سطوح ضد قارچ کار ساز باشد.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:43
آموزش و تحقيقات
به نظر شما «یوهان سباستین باخ»، «سن نیکلاس» و اولین فرزند پسر فرعون «رامسس دوم» از نظر ظاهری چه وجه تشابهی با هم داشتند؟ یکی از محققان دانشگاه داندی با استفاده از کامپیوترهای پیشرفته، صورت این افراد را بازسازی کرده است. «کارولین ویلکینسون» دکتر انسان شناسی با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از بقایای انسانی و بازسازی چهره افرادی که سال ها پیش زنده بودند و هم اکنون تنها یادی از آنها باقی مانده است، گویی زمان گذشته را زنده کرده است. «ویلکینسون» در دانشگاه داندی، روی مدل سازی چهره کار می کند. وی روش های سنتی و مدرن را با هم تلفیق می کند، به این صورت که ابتدا با خاک رس روی کاسه سر گچی، چهره افراد را به صورت سه بعدی می سازد و سپس آن را به یک سیستم کامپیوتری منتقل می کند. «ویلکینسون» می گوید؛ «امروزه می توانیم با استفاده از اسکن سطوح سه بعدی یا سی تی اسکن از صورت دست ساز، به طور مجازی چهره سازی کرده یا چهره افراد را بازسازی کنیم و با افزودن ماهیچه یا جزییات دیگر، یک چهره کاملاً واقعی طراحی کنیم.»
● دیدن استخوان ها با فناوری
«ویلکینسون» برای توسعه کارهایش در زمینه چهره سازی یا مجسمه سازی، از فناوری های روز بهره می برد. به طور مثال برای کپی کردن از شیء مورد نظرش، از دستگاه های مربوط به اسکن تصاویر سه بعدی استفاده می کند.
البته این روش ها رایج و مرسوم شده و انیمیشن سازان و برخی هنرمندان نیز از این روش مدل سازی سه بعدی بهره می برند. سیستمی که «ویلکینسون» با آن کار می کند شامل یک قطعه بزرگ سخت افزاری و یک بازوی مکانیکی است که به انتهای آن یک قطعه خودکارمانند متصل شده است.
این بازوی مکانیکی همانند یک ماوس کامپیوتری عمل می کند، البته کلیدهای آن کمی متفاوت از ماوس است. این ابزار، بازخورد لامسه یی و حسی به کاربر می دهد، به این معنی که کاربر از طریق آن می تواند سطح مدل مجازی را که روی آن کار می کند، لمس کند. «ویلکینسون» می گوید؛ «استفاده از این ابزار، کاملاً شبیه کار کردن با دست نیست، بلکه بیشتر شبیه مجسمه سازی با ابزار است.» وی می افزاید؛ «اما حین مجسمه سازی مجازی می توان به همان روش واقعی شیء را لمس کرد.» دکتر «ویلکینسون» یکی از پیشگامان صنعت بازسازی چهره است و تاکنون موفق شده چهره یک جسد مومیایی شده مصری را که مربوط به سه هزار و ۸۰۰ سال پیش است، بازسازی کند. «ویلکینسون» ابتدا با اسکن کردن این جسد مومیایی با استفاده از سی تی اسکنر، ابعاد سه بعدی آن را وارد کامپیوتر کرده و سپس با یک کلیک ماوس، به راحتی از لایه های بیرونی جسد نظیر کاغذهای بسته بندی و پارچه های درون بدن آن رد شده و به بخش استخوانی آن رسیده است. اولین مرحله طراحی چهره مجازی، انجام چندین مرحله واقعی است؛ به طور مثال تخمین اندازه میخی که عمق پارچه یا دستمال درون بدن جسد را نشان می دهد. زمانی که مدل سازی توسط دست انجام می گیرد، میخ های چوبی توسط یک خط کش و چاقوی جراحی در مدل فرو می رود تا عمق بخش های مختلف را اندازه گیری کند؛ البته این کار توسط کامپیوتر با دقت بیشتری انجام می گیرد، اما خیلی سریع نیست.
● جبران زمان از دست رفته
موردی که زمان بازسازی چهره را به حداقل می رساند، استفاده از پایگاه داده یی است که از قبل، اطلاعات لازم برای ماهیچه های صورت یا جزییات اجزای دیگر نظیر گوش ها و بینی در آن جمع آوری شده است. در این صورت دیگر نیاز به خراشیدن قسمت های مختلف شیء مورد نظر نیست و به طور کلی کار سریع تر انجام می گیرد و در نهایت اضافه کردن ماهیچه، به صورت فرم می دهد. «ویلکینسون» می گوید؛ «ماهیچه صورت همه انسان ها از یک نوع است، اما از آنجا که فرم صورت هر فرد با فرد دیگر فرق می کند، شکل هر کدام از این ماهیچه ها در صورت افراد کمی متفاوت است.» وی حین کار، از ابزار لامسه یی برای فرم دادن و قالب گیری صورت استفاده می کند. «ویلکینسون» پس از فرم دادن قسمت های مختلف صورت مثل کره چشم، گوش ها، بینی و ماهیچه ها، پوست و مو به آن اضافه می کند. یکی از مزایای سیستم کامپیوتری که وی از آن برای طراحی چهره استفاده می کند، این است که می تواند لایه های روی صورت نظیر پوست، ماهیچه ها یا استخوان بندی را بردارد و دوباره طراحی کند.
در حالی که این کار در دنیای واقعی و به روش سنتی بسیار وقت گیر و طاقت فرسا است. وی می گوید؛ «ما می توانیم برخی مراحل کار را چندین بار تکرار کنیم، این کار در دنیای واقعی عملاً غیرممکن است زیرا زمانی که خاک رس را روی کاسه سر گچی می ریزیم، خیلی زود خود را می گیرد و باید سرعت عمل بالایی داشت.» از مزایای دیگر این سیستم و مهم ترین آن، آنالیز و تحلیل بقایای انسانی و مطالعه روی آنها است، بدون اینکه با آن برخورد فیزیکی داشت و در نتیجه آسیبی به این بقایای ارزشمند وارد نمی شود. «ویلکینسون» می گوید؛ «از آنجا که کار ما آسیبی به آثار باستانی نمی زند، به راحتی می توانیم روی آثار باستانی و اجساد مومیایی مصری تحقیق کنیم و بدون برداشتن پارچه های درون بدن شان، استخوان بندی آنها را ببینیم.» علاوه بر این، اطلاعات حاصل از سی تی اسکن این اجساد مومیایی، به سرعت و سهولت قابل انتقال بوده و می توان با خیال راحت آن را از یک طرف دنیا به طرف دیگر ای میل کرد. این روش بسیار آسان تر و امن تر از انتقال مجسمه یی است که از نسخه اصلی مدل سازی شده است.
«ویلکینسون» در این مورد می گوید؛ «این روش بسیار سازگارتر و انعطاف پذیرتر از شیوه سنتی است.» این فناوری همچنین به «ویلکینسون» امکان می دهد که در همه مراحل کار، دقت و ظرافت بیشتری به کار برد. این امر را می توان از مقایسه میان چهره بازسازی شده و چهره افراد زنده پی برد. وی معتقد است همین امر باعث شده افراد، بازخورد خوبی را در مواجهه با تصاویر کامپیوتری نشان دهند و با اشتیاق و علاقه با آن برخورد کنند. وی می گوید؛ «با استفاده از این فناوری ها، افراد قرن بیست و یکم می توانند نسخه یی از چهره افرادی را که دو یا سه هزار سال پیش زندگی می کردند، با چشم خود ببینند.»
يکشنبه 31/6/1387 - 13:43
آموزش و تحقيقات
یافتههای جدید درباره وضعیت ذوب پهنه عظیم یخ گرینلند بیانگر شکلگیری شرایط جوی جدیدی است که نگرانیهای بسیاری را بین دانشمندان و کارشناسان به همراه داشته است. هرگونه تردید و سهلانگاری در این باره، بیشک عواقب و پیامدهایی جبرانناشدنی را به همراه خواهد داشت.
بررسی تصاویر ماهوارهای از پهنه یخ گرینلند حکایت از آن دارد که سرعت ذوب این پهنه بسیار بیشتر از حد تصور دانشمندان میباشد؛ تصوری که ترس و نگرانی آنها را به همره داشته است. بررسیها بیانگر آن است که این سرعت، دو برابر آن چیزی است که پنج سال پیش شاهد آن بودهایم. بیشک پیامدهای افزایش سطح آب دریاها و تغییرات جوی ناشی از این پدیده، شگفتآور خواهد بود.
تنها چند هفته پیش بود که من به عنوان یک دانشمند آب و هوای شاغل در ناسا بر آن شدم تا پس از سخنرانیای که درباره کاهش سریع انتشار گازهای گلخانهای داشتم، این موضوع را در رسانهها نیز انعکاس دهم که بخش روابط عمومی ناسا که کارمندهایش توسط بخش سیاسی دولت بوش تعیین میشوند، مرا از این کار بازداشتند. این مسأله مرا سخت ناراحت کرد؛ چرا که اولین هدف سازمان ناسا، حفاظت از کره زمین معرفی شده است. اطلاعات حاصل از این ماهواره جدید بیانگر پیشرفتهایی برجسته در حوزه کسب یافتهها محسوب میشود. ما برای نخستین بار شاهد رفتار ظریف جریانهای یخ هستیم؛ جریانهایی که در حال به تحلیل بردن پهنه یخ گرینلند هستند. این یافتهها نشاندهنده آن است که همه ساله حداقل دویست کیلومتر مربع از این پهنه از بین میرود و این رقم با آنچه که تنها دو سال پیش به دست آمده بود، بسیار متفاوت است.
اما این تازه آغاز کار است. هنگامی که یک پهنه یخ شروع به ذوب شدن میکند، پس از مدتی به نقطهای حساس میرسد و مسأله مهم آن است که تا رسیدن ما به این نقطه چقدر زمان باقی است. تابستان ۲۰۰۵ بود که تغییراتی اساسی در روند تغییرات این پهنه به وقوع پیوست و این مقطع زمانی میتواند بیانگر آن باشد که ما بر لبه پرتگاه قرار داریم. فهم ما از تغییرات پیشرو، پیشینهای ندارد؛ در حالی که پیشبینیهای مبتنی بر الگوهای جوی بیانگر آن بود که تحلیل و نابودی این پهنه یخی نیازمند هزار سال میباشد، هماکنون با استناد به یافتههای جدید، برایمان اثبات شده که همه این الگوها تقریباً بیارزش میباشند. این الگوها به نحوی به این پهنه مینگرند که گویی آن پهنه، مجموعه یخی مستقلی است که به مرور زمان ذوب میشود اما واقعیت آن است که ماهیت این پهنه بسیار متفاوت از تصورات پیشین است.
زمانی که یخ شروع به ذوب شدن میکند، به شکلگیری نوعی دریاچههای کوچک در سطوح فوقانی میانجامد و به مرور زمان به شکافهای یخی عمیق میانجامد و نتیجه آن شکلگیری جریانهای آب روان در لایههای زیرین و رانده شدن پهنه به سوی اقیانوس است. دانشمندان ناسا این پدیده را در منطقه گرینلند اندازهگیری نموده و دریافتهاند که اگر چه شکلگیری چنین پهنهای نیازمند زمانی طولانی است، اما نابودی آن با سرعتی بالا تحقق مییابد. اما به راستی این واقعه چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ یافتههای امروز ما حکایت از آن دارد که مثلاً چهارده هزار سال پیش، سطح آب دریاها به ازای هر قرن پنج متر افزایش یافته و همین پدیده به پایان عصر یخ انجامید؛ اما این روند در آن دوره به هیچ وجه با افزایش دمایی که امروزه ما شاهد آن هستیم، همراه نبوده است.
بیشک هیچ یک از الگوهای جوی موجود نمیتواند پیشبینی شرایط حاضر را به دنبال داشته باشد. اما شواهد موجود و سرگذشت زمین و چشمان بیدار امروز ما میتواند این نکته را به همه ثابت کند که افزایش سطح آب دریاها موضوعی جدی است؛ موضوعی که جدّیت آن از مسأله افزایش دمای زمین هم بیشتر است.
اگر چه پیشبینی نتایج تحقق این پدیده سخت است، اما بیشک در نتیجه تحقق این مسأله باید شاهد شکلگیری سیارهای دیگر باشیم.
تصور ذوب شدن و حرکت ناوگانهای عظیم یخ از منطقه گرینلند و پیشروی آنها به سمت جنوب بیانگر آن است که مناطق گستردهای از زمین به زیر آب فرو میرود.
به راستی چقدر فرصت داریم؟ باید تنها در یک دهه آینده از گسترش انتشار دیاکسید کربن بکاهیم و بیشک عدم تحقق آن در این فرصت باقیمانده، افزایش یک درجهای دمای زمین را به همراه خواهد داشت و همین میزان افزایش دماست که میتواند شکلگیری و تحقق بسیاری از پدیدهها را اجتنابناپذیر نماید. اگر واقعاً خواست و اراده ما پایان دادن به این روند باشد، هرگز نباید به امید ورود تکنولوژیهای جدیدی باشیم که بتوانند از گسترش این گازها جلوگیری کنند. ما باید به داشتههای موجود خود اتکا نماییم و تنها در همین یک دهه آینده عملاً به مقابله برخیزیم؛ چرا که دیگر فرصتی کافی برایمان وجود نخواهد داشت.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:29
آموزش و تحقيقات
خانم مییر در سخنرانی خود در اجلاس سالانه مؤسسه شوماخر، دلایل رویکرد مردم به سوی مدرسههای کوچک و بومی را برشمرده است. در این سخنرانی که مهمترین بخشهای آن ارائه گردیده اند، وی با بر شمردن بحرانهای اجتماعی و فرهنگی به وجود آمده ازنظام کنونی حاکم بر غرب نظیر دور شدن مردم از یکدیگر، فقدان مشارکت اجتماعی، تبدیل مدارس به زندانهایی خسته کننده که دانشآموزان از آن فراری هستند و ناکامی در تأمین نیازهای اجتماعی، معتقد است که باید این نظامهای آموزشی با انقلابی اساسی روبهرو شوند. وی راهحل این مسأله را نیز در گسترش مدارس کوچک و بومی و مشارکتگرایی میداند که با تشویق دانشآموزان به کار گروهی و تمرین حضور درعرصه اجتماع، آنان را برای حضور در جامعه، تشویق میکند.
آنچه من میخواهم در مورد آن صحبت کنم به روابط انسانی بازمیگردد. من میخواهم ادعا نمایم که ما شاهد بحرانی در روابط انسانی خویش هستیم، بحرانی که در مدارس ما وجود دارد و به مراتب، خطرناکتر از بحرانهای اقتصادی است. در حقیقت، مدارس ما، ابعاد این بحران را وخیمتر نموده و با نادیدهانگاری نیازهای اجتماعی، احساسی و فکری کودکان، فاجعهای را در آینده جوامع ما ایجاد خواهند نمود. برخلاف سخنرانی پیشین، من اعتقاد ندارم که قرن بیستم، بدترین قرن زندگی بشر بوده است. البته همه ما باید از وقوع اتفاقاتی نظیر بروز فجایع طبیعی، رشد فقر، گرسنگی، ناامیدی و اشکال گوناگون بردهداری و خشونت و وحشیگری، احساس خطر نماییم، اما باید دانست که در این میان، مدارس نیز یکی دیگر از عوامل شکلگیری این وضعیت هستند.
در روزگار اخیر، انسانها با روشهای گوناگون تلاش میکنند که از استرس موجود در روابط بین فردی، بپرهیزند. ما برای ساعتهای متمادی در مقابل تلویزیون و یا رایانهها مینشینیم. افراد بالغ به طور متوسط حدود ۴ ساعت در برابر تلویزیونها مینشینند. همچنین افراد با استفاده از انواع دستگاههای قابل پخش موسیقی نیز تلاش میکنند که از یکدیگر دوری نمایند. البته این وضعیت به مدارس ما نیز رخنه نموده است. چرا که ما فراموش نمودهایم برای یادگیری، باید به مشارکت اجتماعی افراد با هم بها داد.
همانطور که «آلفی کوهن» نویسنده کتب متعدد در حوزه رشد کودکان و نظام آموزشی معتقد است، ما اکثر آموختههای خود را فارغ از سیستم تشویق و تنبیه و امتحان دادن میآموزیم. چرا که به دلیل وجود انگیزه درونی، نیاز به این اعمال نداریم. و به همین دلیل است که نظام آموزشی در کنار معلمان و دانشآموزان، مثلثی را تشکیل میدهد که نقش آموزش را با تغییراتی اساسی روبهرو نموده است. با تضعیف نقش خانواده در جامعه آمریکا، روابط اجتماعی افراد نیز با گسستگی روبهرو شده است. خانوادهها در کنار مدارس و رسانههای جمعی ما، باید به تقویت روابط اجتماعی کمک نمایند. اما به خاطر داشته باشید که با تضعیف جایگاه خانوادهها، فرزندان ما همه روزه حدود ۶ ساعت درمدارس و ۴ ساعت نیز به مشاهده تلویزیون میپردازند. این وضعیت، در سراسر تاریخ بشریت، بیهمتاست. لذا هرچه فرزندان ما بزرگتر میشوند، روابط اجتماعیشان با کاهش روبهرو میگردد. رسانههای ما، نوعی زندگی تخیلی را برای شهروندان به ارمغان آوردهاند که به جایگزینی برای سایر روابط اجتماعی و گروهی تبدیل گردیده است. این زندگی جدید که بر مبنای کسب سود افزونتر شکل گرفته، تنها در صدد فروش بیشتر و بیشتر است. همچنین، رسانههای موجود در جوامع ما، اصولی را به فرزندانمان میآموزند که مخالف آموختههای آنان در مدارس و خانواده است.
بدین ترتیب، احساس دوگانگی و تردید در مورد محق بودن هر یک از دو طرف در جامعه، موج میزند. حتماً همه شما از سر به هوایی و فقدان تمرکز در میان دانشآموزان مدارس کشورمان آگاهید. یکی از دلایل این وضعیت به نقش تلویزیون در جامعه ما باز میگردد که باعث میشود کودکان نتوانند بیش از ده دقیقه بر یک موضوع، تمرکز نمایند.
جالب است بدانید که میانگین تعداد دانشآموزان درحال تحصیل در مدارس، از ۱۰۰ نفر در سالهای آغازین قرن بیستم، به ۱۰۰۰ نفر در سالهای اخیر افزایش یافته، اما در عین حال، تعداد مدیران و مسؤولان مدارس تغییری نیافته است. لذا آنان عملاً در مورد اتفاقات روی داده در مدارس، اطلاعی ندارند. به علاوه آنان، ارتباطات اجتماعی اندکی نیز با جامعه دارند. این وضعیت به گسستگی روزافزون مدارس و جامعه نیز منجر گردیده است. امروزه علاوه بر تضعیف روابط والدین و مدارس فرزندانشان، روابط والدین و فرزندان نیز به شدت ضعیف شده است. همچنین دانشآموزان نیز ارتباطات بسیار محدودی با دانشآموزان بزرگ تر از خود در مدارس و جامعه دارند. نظام مدارس ما به گونهای عمل میکند که روابط میان دانشآموزان ردههای تحصیلی مختلف به شدت تضعیف و کمرنگ گردد. اما این ارتباط چگونه و در کجا باید تحقق یابد؟ در زنگهای سه دقیقهای بین کلاسها؟ البته دانشآموزان بزرگتر نیز علاقه چندانی به برقراری این ارتباط با دانشآموزان کم سن و سالتر ندارند. در شرایط کنونی، مدارس ما نیز از برقراری هرگونه ارتباط غیررسمی بین دانشآموزان میپرهیزند.
خوب است که به بررسی فیلمهای سینمایی کنونی ما در مورد مدارس بپردازیم. آیا تاکنون دقت کردهاید که در این فیلمها، ما شاهد هیچ کلاس درسی نیستیم؟ همچنین، معلمها هم در این آثار، در خارج از محیط کلاس، نشان داده میشوند. به علاوه، هرگز در این آثار، مدرسه به عنوان یک مرکز یادگیری و آموزش، نشان داده نمیشود. امروزه مدارس ما، روز به روز شباهت بیشتری به زندانها مییابند. بسیاری از کلاسهای مدارس، فاقد پنجره بوده و تنها با کریدورهایی پیچ در پیچ به هم متصل شدهاند. البته پنجرههای موجود در کلاسها و سالن مدارس هم به گونهای ساخته شدهاند که دانشآموزان قادر به مشاهده محیط بیرون نباشند. بدین ترتیب، مدارس کنونی به محیطی غیرمناسب برای دانشآموزان و معلمان تبدیل گردیدهاند.
برخلاف آنچه ادعا میشود، مدارس کنونی حتی از تربیت نیروهای موردنیاز صنایع ما، ناتوانند. به علاوه، در این نظام آموزشی، دانشآموزان تعلیمات اندکی هم در مورد تفکر، کار و عشق میآموزند. حتی باید گفت آنچه فرزندان ما یاد میگیرند، متضاد این مفاهیم است. همچنین امروزه مدارس و دانشآموزان ما، تا بیشترین حد ممکن از واقعیتهای زندگی، دور شدهاند و هیچگونه تجربه و توانایی خاصی به آنان، آموخته نمیشود.
از سوی دیگر، به دلیل این وضعیت، بسیاری از دانشآموزان، حتی پس از ۱۲ سال تحصیل، هنوز هم از ارائه یک سخنرانی در یک جمع، ناتوانند. البته به یاد داشته باشید که معلمهای ما، نه مورخ و نه ریاضیدان هستند بلکه تنها تلاش میکنند که جزوات درس تاریخ و ریاضی را برای دانشآموزان، بخوانند. اما اگر یک دانشآموز تمایل به یادگیری موسیقی یا ریاضی یا تاریخ داشته باشد، باید به یک ریاضیدان و یا یک کارشناس موسیقی مراجعه کند.
امروزه یکی از فنون اصلی آموزش و پرورش، اصول مربوط به مدیریت کلاس درس است. لذا جلسات و کارگاههایی به مراتب بیش از مفاهیم درسی مدارس، به این موضوع میپردازد که یک معلم برای «مدیریت» کلاس و دانشآموزان، از چه روشهایی بهره ببرد. بدین ترتیب، این فنون و مهارتها به قلب آموزش تبدیل شدهاند و دیگر عشق به آموزش، جایگاهی در میان معلمان ندارد. ما حتی فکر میکنیم که بدون دیدن راکت و توپ، میتوان تنها با صحبت کردن یک دانشآموز را به تنیس بازی ماهر تبدیل نمود. پس همانطور که دانشآموزان هیچگاه شاهد کاربرد ریاضیات در زندگی خود نیستند، توجهی نیز به گفتههای معلمان خود نمیکنند.
برخلاف دوره دبیرستان، دانشآموزان دوره ابتدایی، ارتباطی اندک با افرادی غیر از معلم خود دارند. لذا آنان خیلی زود خسته میشوند و باید با تهدید به کسرنمره و یا مردودی، توجه آنان را به کلاس، جلب کنیم. در این شرایط، خستهکننده بودن مدارس برای فرزندان ما، چندان دور از انتظار نیست.
من به تجربه مدارس کوچک، کاملاً اعتقاد دارم. در مدرسهای که من افتتاح نموده ام، علاوه بر اینکه معلمانی علاقمند در موضوعات مختلف به تدریس مشغولند، دانشآموزان سنین مختلف در کلاسهایی مشترک، به همفکری و کار جمعی میپردازند. ما با آموزش علومی نظیر ستارهشناسی و بر شمردن تفاوتهای آن با طالعبینی، به دانشآموزان آموزشهایی کامل در موردهاله ماه و منظومه شمسی ارائه مینماییم. به یاد داشته باشید که ما اکثر دانستهها و تجارب خود و زبانی را که به وسیله آن با یکدیگر ارتباط برقرار مینماییم، از طریق ارتباط با یکدیگر و مشارکت اجتماعی آموخته ایم، نه حضور درکلاسهایی بیروح و خستهکننده.
در مدرسه من، دانشآموزان، دروسی نظیر تاریخ و جغرافیا را نه به شیوه سیار کلاسهای درس، که از طریق ارائه نقشههای گذشته و کنونی شهر خود و حضور در تپهها و رودها و خانههای منطقه محل سکونت خویش، میآموزند.
همه ما باید به سوی جامعهای حرکت کنیم که در آن، چیزهای مفید و خوب با علاقه و نه اجبار به افراد آموزش داده شود. نباید تهدید به ابزاری برای یادگیری دانشآموزان، تبدیل گردد. تجربه ما نشان داد که در سایه تأسیس این مدارس کوچک، دانشآموزان، معلمان و اولیای فرزندان، رضایت بیشتری از عملکرد مدرسه خواهند داشت.
اولین کارمند مدرسه من، یک کتابدار بود. در این مدرسه، کتابخانه و یک گالری عرضه آثار هنری، به عنوان مراکز اصلی آموزش، شناخته میگردند. اما در سایر مدارس، هزینهای که برای خرید رایانه برای کودکان پنج ساله میشود، چندین برابر هزینه خرید کتاب برای آنان است. آیا واقعاً کودکان نیاز بیشتری به رایانه به نسبت کتاب دارند؟ و آیا کودکان باید از ۵ سالگی طرف استفاده از رایانه را بیاموزند؟
امروزه خشونت، حمل اسلحه و نابهنجاری اخلاقی، جزء مسائل ومعضلات مدارس کشور ما محسوب میگردد. اما در مدرسه کوچک ما، چنین مسألهای وجود ندارد. در مدرسه ما، از حفاظ و نرده و تفحصهای پلیس، خبری نیست. امنیت هیچگاه از طریق مخارج امنیتی به دست نخواهد آمد، بلکه باید یک اراده و اهتمام گروهی برای دستیابی به آن وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که گسترش ایده آموزش فرزندان در خانه، به دلیل وجود شرایط نابهنجاریست که در مدارس ما وجود دارد، هرچند والدین باید در این مورد، بیشتر بررسی و مطالعه نمایند.
من از پروردگار خویش سپاسگذارم که علیرغم قدرت و نفوذ گسترده ابر شرکتهای تجاری، توانستم ایدههای آموزشی خود را به واقعیت تبدیل نمایم. ما باید از هر اقدامی که از روند استاندارد نمودن آموزشهای ما پیشگیری مینماید، استقبال نماییم. باید از قدرت نظام آموزشی حاکم بر مدارس تا حد ممکن، تمرکززدایی نموده و استانداردهای مورد سوء استفاده را تا حد ممکن، کاهش داد. بدین ترتیب میتوان شاهد جامعهای دموکراتیک، یاد گیرنده و رو به پیشرفت در آیندهای نزدیک بود.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:29
آموزش و تحقيقات
ارگانیسمهای تغییر یافته از لحاظ ژنیتیکی دیگر در مواد غذائی نیز موجودند و این امر یا بصورت رسمی انجام میشود و یا با مجوزهائی که تحت فشار لابیهای شرکتهای چند ملیتی صادر شدهاند و یا مخفیانه با آلوده کردن بخشهای غذائی. دلیل اصلی این گسترش وسیع نبود روندهای ارزیابی مستقل نتایج این گیاهان بر سلامت انسان و محیط زیست است.
اگر از سایت مشترک وزارتخانههای دولت فرانسه، در مورد ارگانیسمهای تغییر یافته از لحاظ ژنیتیکی ( او.جی.ام ) دیدن کنید، در بخش « ارزیابی او.جی.ام قبل از ورود آن به بازار» مطلب زیر را میخوانید: « تحلیل خطراتی که متوجه سلامتی و محیط زیست میشود اصلی ترین مطلب و پیش شرط هر گونه تصمیمی برای ورود (او.جی.ام) به بازار است. این تحلیل بر مبانی علمی معتبر در رشتههای مختلف و زیر نظر کمیتهای از متخصصین مستقل انجام میگیرد.» اگر این صفحه را زیر دستگاه دروغ سنجی بگذاریم، کامپیوترهای وصل شده به آن بدون وقفه بوق خواهند زد. در حقیقت این گفتمان در تضاد با واقعیت ارزیابی او.جی.ام. است که تاریخ نشان داده که در بهترین حالت، چیزی به جز خاک به چشم پاشیدن(فریب) نیست.
ترانسژن که در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمد یک تکنولوزی کاملا جدید است زیرا برای اولین بار امکان میدهد که به شکل مصنوعی یک ساختار ژنیتیک خارجی را در یک سلول گنجانید. حال آنکه چنین کاربردهائی بر روی موجود زنده غیر از مسائل اخلاقی، مسائل سلامتی و محیط زیست را مطرح میکند که لزوما نیاز به بررسیهای ویژه اثرات آن دارد. با وجود این هیچوقت چنین ارزیابیهائی انجام نگرفته است.
در آمریکا کشور پیشگام در زمینه دستکاری ژنتیکی، قوانینی با اهداف کنترل سیاسی گسترش بیوتکنولوژی، در اواخر سالهای ١٩٧٠ پیشنهاد شد. برخی از این قوانین، پیشنهاد ایجاد کمیسیونهای ویژه مینمودند، ولی کنگره به سرعت اولین تصمیم پر معنی را میگیرد: ادارات موجود در کادر قوانین ومقررات جاری برای تنظیم کنترل کفایت میکند. در ٢٦ ژوئن ١٩٨٦ رونالد ریگان مجموعهای از قوانین به نام« حدود هماهنگسازی مقررات سیاست بیو تکنولوژی»را امضاء میکند که راه را برای گسترش «او.جی.ام» با استفاده از اصل « معادل مادی » باز مینماید: محصولات ترانسژنیک، که فقط بر اساس ترکیبشان با محصولات طبیعی، مقایسه میشوند( موادغذائی موجود، مواد سمی یا آلرژیک)، هیچگونه مقررات ویژهای را متحمل نمیشوند. بدین شکل، مسئولین امریکائی تصمیم میگیرند که به روشهای تولیدی «او. جی. ام» و نتایج احتمالی آن روی محیط زیست و مواد غذائی توجهی نکنند.
● نظام نا مطمئن اروپائی
این روش حامل یک خطای علمیست. غیر ممکن است که بتوان اثرات متقابل احتمالی بین پروتئین ساخته شده به وسیله ژنهای جدید و دیگر پروتئینهای ارگانیسم را بدون بررسی کلیه تغییرات و نه فقط آنهائی که از قبل برنامه ریزی شده اند، شناسائی کرد. حال آن که چنین مکانیسمی منشاء امراض « جنون گاوی» و کریستفلد ژاکب میباشد. مثال اسفناک تریپتوفان میبایست برای زیر سئوال بردن اصول قوانین آمریکا در این مورد کافی میبود: تولید این ملکول با استفاده از یک باکتری که از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده و مجوز آژانس امنیت غذلئی و داروئی (اف. دی. آ) مبنی بر اصل « معادل مادی» را دارا بود، در سال ١٩٨٩ باعث شیوع بیماری همه گیری شد که به مرگ ٣٧ تن و فلج شدن ١٥٠٠ نفرمنجر گردید. این روش در آمریکا همچنان ادامه دارد.
بعد از این اولین پیشرفت در زمینه مقررات به نفع شرکتهای چند ملیتی بیوتکنولوژی، ارگان همکاری و گسترش اقتصادی (او. سی.دی. ای) به پیشنهاد امریکا، برای جلو انداختن گسترش بین المللی « او. جی. ام»، این روند را ادامه میدهد. تحت رهبری این تشکیلات یک گروه « متخصص» کتابی به نام ملاحظات ایمنی در مورد ای. دی. ان را منتشر میکند که محتوای آن با این جمله خلاصه میشود: « هیچ دلیل علمی برای یک طرح قانونی ویژه در مورد «دی.ان.ای» بازسازی شده وجود ندارد». طرد خطراتی که متوجه رقابت و آزادی رفت و آمد کالامی شود، بر هر ملاحظه دیگری ار جحیت دارد.
در سال ١٩٨٦، فرانسه از این گزارش الهام گرفته و کمیسیون ژنی بیوملکولی(مسئول «ارزیابی» نتایج گسترش «او.جی.ام» که استفاده از آن در مزارع آغاز شده بود) را ایجاد کرد. بی شک اتحادیه اروپا این روند را ادامه میداد اگر اتفاقاتی دادهها را تغییر نداده بود: ورود نمایندگان سبزها در پارلمان اروپا، بحران « جنون گاوی»، و همچنین اولین ویرانسازی مزارع او.جی.ام.
فشار افکار عمومی در سال ٢٠٠٣ منجر به اجرای مقررات برچسب گذاری بر محصولاتی که حامل بیش از ٩.٠ در صد او.جی.ام بود، گردید.
با یک نگاه دقیق مشخص میشود که سیستم اروپائی نا مطمئن است.درست است که اداره اروپائی امنیت مواد غذائی(آی.اس.اف. ای) ودر فرانسه آژانس فرانسوی امنیت سلامتی مواد غذائی مسئول کنترل بر صدور مجوز هستند، ولی کل اطلاعاتی که بر پایه آنها قضاوت میکنند از طرف شرکتهای چند ملیتی که محصول را به بازارعرضه میکنند داده میشود. وقتی نیاز به اطلاعات تکمیلی پیدا میشود، این اطلاعات از مونسانتو، پیونیر و بیوجما خواسته میشود. در یک مصاحبه با نشریه اطلاعات او.جی.ام آقای مارتن هیرش رئیس سابق آژانس فرانسوی امنیت سلامتی مواد غذائی، اذعان میکند که شرکتها آگاهانه پرونده نا کامل ارائه میدهند، به امید این که ارگانهای تصمیم گیرنده دلسرد شده و بدین شکل سطح «ارزیابی» بیشتر به طرف پائین کشیده شود.
با کمال جسارت، وقتی که پرونده اتحادیه اروپا در سال ٢٠٠٣ توسط امریکا و کانادا در رابطه با یکی از مواد قانونی مربوط به او. جی. ام به ارگان حل اختلاف (او. ام. سی) ارجاع شد، اتحادیه در متن دفاعیه خود، کمبودهای مهم سیستم ارزیابی و عدم کارائی اداره اروپائی امنیت مواد غذائی(آی.اس.اف. ای) را به پیش میکشد. در ٢٩ سپتامبر امسال او.ام.سی تصمیماش را در مورد این اختلاف منتشر کرد: اتحادیه اروپا مقررات بین المللی تجارت را با برقراری تعلیق در مورد او جی ام بین سالهای ١٩٩٩ و ٢٠٠٣ مراعات نکرده( تنها اصل مهم برای او.ام.سی). ولی اتحادیه محکوم نشد، زیرا این تعلیق را در این فاصله حذف کرده بود.
ولی به موازات این انتقاد از خود- تا حد امکان محتاطانه- هنوز تعدادی از محصولات ترانسژنیک، برخی در شرایطی خطرناک مجوز دارند. ذرت مشهور ام. او. ان متعلق به شرکت مونسانتو با وجود نتایج کنترل سم شنایی مشکوک از الطاف اداره اروپائی امنیت مواد غذائی و همچنین کمیسیون اروپا بهره مند شده است. در فرانسه مبارزات سال ٢٠٠٦، توسط انجمنها و کنفدراسیون دهقانی که به محاکم اداری اروپا کشیده شد، منجر به حذف تعدادی از مجوزهای آزمایشی نباتات ترانسژنیک گردید، به این دلیل که اثرات این آزمایشها بر روی محیط زیست، سرسری انجام شده بود. این احکام به ویژه حکم دادگاه اداری استراسبورگ به تاریخ ٢٥ ژوئیه ٢٠٠٦ مجازاتی برای این شرکتها محسوب میشود ولی بخصوص باید به عنوان توبیخی برای کمیسیون اروپائی ژنی بیوملکولی تعبیر شود. از سوی دیگر « متخصصین» این کمیسیون را با عنوان «مستقل» معرفی کردن، با توجه به افشا شدن روابط تعدادی از آنها با صنایع بیو تکنولوژی، جسورانه است. بی شک این مسائل بی رابطه با بررسی سرسرانه پروندهها نیست.
● جلوگیری از لقاح مصنوعی نباتات
هرگز گیاهان ترانسژنیک و یا مواد غذائی که از آنها تولید میشود، از لحاظ سلامتی و محیط زیست، دقیقا مورد بررسی قرار نگرفته است. بدتر از این، بانک جهانی به خود اجازه میدهد که در آخرین گزارشش، با استفاده از منابع شرکت پرورش دانه مونسانتو که این محصولات را به بازار میآورد، از امتیازات اقتصادی برای کشاورزان پنبههای ترانسژنیک تمجید کند.
عدم وجود ابزار عینی ارزیابی، مخالفین و خواستشان را بر حق و موجه مینماید. آنها خواستار تعلیق جز در مکانهای دربسته و با هدفی تحقیقاتی هستند. به فوریت باید تمام روند ارزیابی را با گسترش یک نهاد ملی مستقل از نو شروع کرد تا خارج از مسائل علمی، محکهای اجتماعی- اقتصادی را که عدم وجودشان به شدت در ارگانهای سی.جی.بی و اف.اس.ای محسوس است به کار گیرد.
در مارس ٢٠٠٦ مجلس سنا در اولین مرحله، پروژهای را تصویب کرد که دستور العمل ١٨/٢٠٠١ اتحادیه اروپا را با قوانین فرانسه هم آهنگ کند. دستورالعملی که در آن تعریف مقررات«همزیستی» ارگانهای او.جی.ام و غیر او.جی.ام آمده است. به بهانه دستور کار زیاد، دولت از پیشنهاد آن به مجلس در پائیز خودداری کرد و سناتور ژان بیزه با پیامی در پایان، خواستار ایجاد یک « قانون بنیادی در مورد بیوتکنولوژی» شد. چنین قانونی در نبود هیچ گونه نظارتی شدیدا ضروری به نظر میرسد چرا که کشت گیاهان از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده به صورتی غیر قابل کنترل انجام میشود. در آستانه انتخابات ٢٠٠٧ مخالفت جدی افکار عمومی در مورد او.جی.ام میبایست به یک پیشنهاد مسئولانه برای جلوگیری از لقاح مصنوعی نباتات در محیط زیست بیانجامد.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:29
آموزش و تحقيقات
برای ارزیابی عملکرد کار موتور و اینکه شرایط کاری آن چگونه است و آیا مشکلی دارد و یا در آینده دچار مشکلی خواهد شد یا نه روشهای متفاوتی وجود دارد یکی از این شاخص ها چگونگی وضعیت پیستونهاست . که البته منوط به باز کردن موتور است ولی وقتی موتور را باز کردیم برای ارزیابی چگونگی بروز اشکالات موتور و جلوگیری از بروز مجدد این اشکالات ؛ وضعیت پیستون می تواند اطلاعات مفیدی در اختیار مکانیک ها و تعمیر کاران قرار دهد . متن زیر اشاره ای به همین موضوع دارد هر چند بیشتر با دید موتورهای بنزینی دو زمانه است ولی اطلاعات آن به گونه ای است که برای انواع دیگر موتورها و از جمله موتورهای دیزل که مورد استفاده ما در بانک ماشین آلات است و برای تعمیرکاران و استاد کاران هم می تواند مفید واقع شود.
ازطریق معاینه ، پیستونهای کارکرده و کهنه می توان اطلاعات ارزشمندی را از وضعیت کارکرد موتور کسب کرد و در اختیار مکانیک ها قرار داد تا بهتر بتوانند به تعمیر و نگهداری موتور بپردازند . هنگامیکه که اشکالی در کار موتور پیش می آید به احتمال زیاد ، پیستونها هم از این آسیب وارده در امان نمی مانند و پیستون نیز صدماتی می بیند . به همین دلیل است که معاینه دقیق پیستونها می تواند به مکانیک ها کمک کند که منشاء بروز اشکال در موتور و یا تنظیم نبودن موتور را بتوانند تشخیص دهند . در متن زیر ، تعدادی از اشکالات رایج مکانیکی که برای موتور پیش می آید شرح داده شده است :
▪ قهوه ای شدن تاج پیستون : PERFECT BROWN CROWN
در این حالت تاج پیستون کاملا قهوه ای شده است و الگوی ایده آلی از سوختگی حاصل از کربن است . در موتور های دو زمانه این رنگ به شکل قهوه ای شکلاتی است و این موضوع حاکی از ان است که ترکیب اکسیژن و سوخت به درستی در محفظه احتراق تزریق شده است.
▪ لکه های داغی سیاه : BLACK SPOT HOT
این لکه های در قسمت زیرین پیستون مشاهده می شوند و ناشی از رسوب کربن و دوده ای است که در اثر سوختن مخلوط روغن و سوخت به قسمت پائینی پیستون چسبیده اند و دلیل آن هم گرم شدن بیش از اندازه تاج پیستون است . علت اصلی این گرم شدن بیش از اندازه هم آن است که یا مخلوط سوخت و هوا خیلی رقیق است و یا اینکه اشکالی در کار سیستم خنک کننده موتور پدید آمده است.
▪ ضایعات خاکستر : ASH TRASH
هنگامیکه تاج پیستون به رنگ خاکستری در امده است نشان دهنده این است که موتور داغ کرده است . بدین معنی که تکه هایی از بدنه پیستون آنقدر داغ شده اند که بصورت پولکهای نازک در آمده اند و اگر این موتور برای مدت طولانی مورد استفاده قرار بگیرد احتمالا لکه های داغ بر آن ایجاد شدن و می تواند باعث سوراخ شدن قسمتی که بطرف خروج دود قرار دارد شود و در نهایت به از کار افتادن موتور منجر شود . علل اصلی بروز این مشکل آن است که یا سوخت تزریقی به موتور بیش از اندازه رقیق بوده است ، یا شمع های موتور از نوع خیلی گرم انتخاب شده اند و یا اینکه سیستم جرقه موتور زودتر از موعد لازم عمل می کند ( یعنی آدوانس است ) و یا اینکه نسبت تراکم به تناسب اکتان سوخت ، خیلی بالاست و یا اصلا موتور مشکل کلی گرم شدن را دارد.
▪ براده های خرد شده : SMASHED DEBRIS
در این حالت تاج پیستون صدمه دیده است و دلیل آنهم وارد شدن ذرات خاک و شن و نظایر آن بداخل موتور است که بیت پیستون و سر سیلندر قرار گرفته و خرد شده است . و الگوی رایج اینگونه پیستونهای ؛ وجود شکستگی در قسمت فوقانی پیستون است . علت رایج بروز این مشکل ، شکسته شدن بیرینگهای سوزنی needle bearings در قسمت سر بزرگ یا کوچک شاتون است ( البته در موتورهای کوچکی که از این گونه بیرینگها استفاده می شود چون اغلب موتورهای بجای بیرینگ سوزنی از بوش بیرینگ استفاده می کنند یا یاتاقانهای ساده plain bearing ) یا اینکه رینگ پیستونها شکسته شده و یا خار نگهدارنده گژن پین رها می شود و این مشکل را بوجود می آورد.
وقتی مشکلی این چنینی پیش می آید مسئله مهم در این است که بتوانم منبع بروز این براده ها و قطعات ریز وارد شده به درون محفظه احتراق را پیدا کنیم در ضمن مارتل موتور را هم باید باز کرد و تمامی ذرات خرده ریز موجود در آن را تمیز کرده و شستشو داد تا دوباره بعد از تعمیر موتور این مشکل مجددا بروز نکند.
اگر علت بروز این مشکل بخاطر یاتاقان سر بزرگ شاتون بوده باشد لازم است که بیرینگهای میل لنگ و بخش های نشت بندی کننده آن را تعویض نمائید.
▪ پریدگی لبه تاج پیستون : CHIPPED CROWN DROWNED
این مشکل می تواند به دلیل نشت مایع خنک کننده ازواشر سر سیلندر باشد که باعث وارد شدن آن به داخل محفظه احتراق شده و همین امر باعث شکنندگی آلومینیم و در نهایت ترک برداشتن آن می شود . در حالت های شدید تر این امر می تواند باعث خوردگی لبه سیلندر شده و و بخش مربوطه رد سر سیلندر را هم دچار خوردگی کند . البته اگر میزان این نشتی کم بوده باشد خودش را بصورت لکه های سیاه کوچک بر روی واشر سر سیلندر نشان می دهد . و یکی از نشانه های بروز این مشکل آن است که آب رادیاتور تحت فشار قرار می گیرد و با فشار از لوله سرریز رادیاتور به بیرون می ریزد که علامت قطعی وجود نشتی در واشر سر سیلندر می باشد . در بسیاری ازمواقع برای رفع این نشتی ، تعویض واشر سر سیلندر کفایت نمی کند و باید سطح زیرین سر سیلندر و قسمت فوقانی سیلندر تراش بخورد و مجددا روکش شود . ( باید دقت زیاد به عمل آورد که اگر سر سیلندر تراش می رود چون بخشی ولو اندک از ضخامت آن کم می وشد باعث کم شدن محفظه احتراق و بالا رفتن نسبت تراکم موتور شده و می تواند مشکلات عدیده ای را در پی داشته باشد که یکی از آنها گرم شدن بیش از اندازه موتور است هر چند در این حالت شتاب موتور هم بالا می رود ولی به مشکلات بعدی اش و خساراتی که ببار می آورد نمی ارزد . این مشکل برای خودم پیش می آید و خسارات سنگینی برایم ایجاد کرد . مکانیک ها معمولا از یک ترفند استفاده می کنند و آن این است که وقتی میزان تراش سر سیلندر زیاد باشد از یک واشر اضافی استفاده می کنند یعنی دو واشر سر سیلندر را با هم مورد استفاده قرار می دهند بنظرم در مواردی که چند بار سر سیلندر تراش خورده باشد بهتر است سرسیلندر را تعویض نمود . ) سر سیلندر را باید از نظر تاب داشتن هم مورد بررسی قرار داد که کاملا صاف و بودن اعوجاج و پیچ خوردگی باشد.
▪ شکسته شدن حاشیه پیستون : SHATTERED SKIRT
شکستگی حاشیه (دامنه ) پیستون بدین علت است که لقی ( شکاف ) بین پیستون و سیلندر زیادتر از حد معمول است و باعث می شود که صدای تلق تلق پیستون در داخل سیلندر شنیده شود و باعث بوجود آمدن تنش و و ترک و در نهایت شکستگی سیلندر می گردد.
▪ شکسته شدن شاتون : SNAPPED ROD
شاتون این موتور از وسط نصف شده است و علت آن لقی بیش از اندازه شاتون و بغل یاتاقانی سر بزرگ شانون بوده است . هنگامی که یاتاقان سر بزرگ شاتون بیش از اندازه سائیده می شود ، میزان انحراف شعاعی شاتون بیش از اندازه می شود و باعث بوجود آمدن لرزش پیچشی torsion vibration. می گردد . و همین موضوع باعث می شود که شاتون شکسته شود و خشارات هنگفتی به موتور وارد کند ( اصطلاحا به این حالت شاتون زدن می گویند که اگر به موقع تشخیص داده نشود و موتور ماشین را خاموش نکنند می تواند حتی باعث شکسته شدن جداره سیلندر شده و به این ترتیب مجبور شوید تمام مجموعه سیلندر و موتور را تعویض کنید . چون ترمیم شکستگی سیلندر اگر هم امکان پذیر باشد بسیار پردرد سر و پر هزینه است به این کار اصطلاحا دوختن سیلندر می گویند که با استفاده از الکترود هایی از جنس سیلندر ( معمولا چدن است ) جوشکاری و ترمیم می شود . ولی من شخصا این کار را توصیه نمی کنم مگر اینکه میزان شکستگی خیلی جزئی و مختصر باشد.)
برای جلوگیری از بروز این مشکل باید یاتاقان سر بزرگ شاتون را هر گاه که موتور باز می شود مورد بررسی و اندازه گیری قرار گیرد و میزان لقی یا همان clearance آن مورد اندازه گیری قرار گیرد برای این کار از یک فیلر گیج استفاده می شود که ان را بین شاتون و یاتاقان قرار می دهند و بررسی کنید که میزان این لقی از مقدار مجازی که از طرف سازنده در دفترچه تعمیراتی دستگاه داده شده است بیشتر نباشد.
▪ گیر کردن پیستون در چهار گوشه : FOUR-CORNER SEIZURE
گیر کردن تمام عیار پیستون در داخل سیلندر بیشتر به این علت اتفاق می افتد که سرعت انبساط پیستون سریع تر از انبساط سیلندر است و همین امر باعث می شود که لقی بین پیستون و سیلندر کاهش پیدا کند . علت رایج دیگری که برای این کار وجود دارد انبساط بیش از اندازه پیستون در محل خروج دود است اما این حالتی بیشتر در سیلندرهایی اتفاق می افتد که بر روی دهانه خروجی آنها پل زده شده است . علت اصلی بوجود آمدن این مشکل ؛ گرم شدن سریع و بیش از اندازه ، تزریق سوخت رقیق و یا داغ بودن بیش از اندازه نوع شمع ها است.
▪ گرفتگی پیستون از چندین نقطه : MULTI-POINT SEIZURE
در این حالت پیستون از چندین محل بطور عمودی و از دور تا دورش دچار گرفتگی و گیر کردن در داخل سیلندر شده است . و سیلندر این موتور برای پیستون اش خیلی کوچک است . در این حالت به محض روشن شدن موتور ، در اثر انبساط حرارتی پیستون ، بدنه پیستون به جداره داخلی سیلندر فشار وارد می کند و باعث گیر کردن پیستون در داخل سیلندر می شود.
البته اینکه شکاف و لقی بین پیستون و سیلندر غ چه اندازه باید باشد در مورد موتور های مختلف با یکدیگر بسیار متفاوت است . مثلا در یک سیلندر از جنس کامپوزیت با حجم ۵۰ سی سی این لقی می تواند ۰.۰۰۱۵ اینچ باشد در صورتیکه برای یک موتور با حجم ۱۲۰۰ سی سی از نوع بوش فولادی که معمولا در ماشین های اسنو موبیل و یا ماشین های چمن زنی مورد استفاده است این لقی می تواند حدود :.۰۰۵۵ تا .۰۰۷۵ اینچ باشد . برای داشتن بهترین مقدار لقی بین پیستون و سیلندر باید به دستورالعمل سارنده و دفترچه تعمیراتی آن مراجعه کرد.
▪ گیر کردن پیستون از قسمت ورودی هوا : INTAKE SIDE SEIZURE
این اشکال بسیار متداول است و علت آن فقط یک چیز است ، فقدان روغنکاری پیستون . سه امکان وجود دارد که چرا روغنکاری پیستون بدرستی صورت نمی گیرد :
۱) فقدان روغن یا کم بودن روغن موتور
۲) وارد شدن آب بداخل سیستم روغنکاری از طریق هوا و پاک شدن لایه روغن
۳) جدا شدن آب و روغن در مخرن سوخت ( برای موتورهای دو زمانه که روغن روانکاری آنها را بداخل سوخت می ریزند.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:28
آموزش و تحقيقات
نانوحسگر وسیلهای است بسیار ریز که قادر به شناسایی و ارائه پاسخ به محرکهای فیزیکی در مقیاس یک نانومتر است. نانوحسگرها کاربردهای متعددی در علوم مختلف ازجمله محیط زیست یافتهاند که در ادامه به چند مورد اشاره خواهد شد.
● آلودگی هوا
یکی از نیازهای مهم و اساسی در ارتباط با کنترل آلودگی محیطزیست، پایش مستمر آلودگی هواست. با استفاده از نانوحسگرها پیشرفت موثری در زمینه کنترل آلودگی هوإ؛ صورت گرفت. با اختراع اولین نمونههای غبار هوشمند، تولید این گونه حسگرها به مرحله کاربرد علمی نزدیک شد. هدف اصلی از ساخت غبارهای هوشمند، تولید مجموعهای از حسگرهای پیشرفته به صورت نانو رایانههای بسیار سبک است. این نانوحسگرها به راحتی ساعتها در هوا معلق باقی میمانند. این ذرات بسیار ریز از سیلیکون ساخته میشوند و میتوانند از طریق بیسیم موجود در خود، اطلاعات جمعآوری شده را به یک پایگاه مرکزی ارسال کنند. سرعت انتقال اطلاعات در نمونههای اولیه حدود یک کیلوبایت در ثانیه است.
● نشت گازهای مهلک
نشت گازهای مهلک یکی از خطرات روزمره زندگی صنعتی است. متاسفانه هشداردهندههای موجود در صنعت اغلب بسیار دیر موفق به شناسایی این گونه گازهای نشتی میشوند. این نوع حسگرها از نانوتیوبهای تک لایه به ضخامت حدود یک نانومتر ساخته شدهاند و میتوانند مولکولهای گازهای سمی را جذب کنند. آنها همچنین قادر به شناسایی تعداد معدودی از مولکولهای گازهای مهلک در محیط هستند. محققان مدعیاند که این حسگرها برای شناسایی به هنگام گازهای بیوشیمیایی جنگی، آلایندههای هوا و حتی مولکولهای آلی موجود در فضا کاربرد خواهند داشت.
● نانوفیلترها
یکی دیگر از کاربردهای مهم فناوری نانو در محیط زیست، استفاده از نانوفیلترها در تصفیه آب و پساب است. غشای مورد استفاده در فرایند نانوفیلتراسیون معمولا مولکولهای بزرگ را دفع میکند و در مقایسه با روشهای دیگر قادرند با صرف انرژی کمتر آب چاهها یا آبهای سطحی را نیز به خوبی تصفیه کنند. این فرایند قادر است انواع باکتریها، ویروسها، آفتکشها، آلایندههایی با منشا آلی و املاح کلسیم و منیزیم را از آب جدا کند. نظر به این که در فرایند نانوفیلتراسیون از هیچ ماده شیمیایی برای سختیگیری آب استفاده نمیشود، بنابراین اثرات منفی زیستمحیطی آن به مراتب کمتر از روشهای شیمیایی معمول است.
علاوه بر این، ذرات نانوساختار انعطافپذیری زیادی در تصفیه آلایندهها دارند. به عنوان مثال از ذرات نانوساختار برای تصفیه فوری خاک، رسوبات، ضایعات جامد، تصفیه آب و پسماندهای مایع استفاده میشود. تحقیقات نشان میدهد که ذرات دوفلزی نانوساختار مانند آهن - پالادیم، آهن - نقره و روی - پالادیم کاربردهای زیادی در تصفیه و پالایش آلودهکنندههای محیط زیست، مانند آفتکشهای کلرینه با منشا آلی و حلالهای آلی هالوژنه یافتهاند.
تجربه نشان داده است که استفاده از ذرات نانوساختار دو فلزی موجب میشود تا کلیه هیدروکربنهای حاوی ترکیبات کلردار که بسیار سمیاند به هیدروکربنهای بیخطر برای محیط زیست تبدیل شوند.
به علاوه، شواهد بسیار مبین این واقعیت است که ذرات نانوساختار با پایه آهنی، قادر به تجزیه آلودگیهای بسیار پایدار همچون ترکیبات پرکلراتها، نیتراتها، فلزات سنگین (نیکل و جیوه) و مواد رادیواکتیو مانند دی اکسید اورانیوم هستند.
علاوه بر این میتوان از نانوساختارها برای رنگزدایی از آب آشامیدنی استفاده کرد. رنگ موجود در آب آشامیدنی نه تنها به خاطر ظاهر آن باید از آب زدوده شود، بلکه چون این رنگها میتوانند منشا تولیدتری هالومتان نیز باشند، بسیار خطرناک محسوب میشوند. این ماده هنگام ترکیب با کلر موجب تشکیل کلروفرم و دیگر ترکیبات هالوژنه مضر و سرطانزا میشوند. رنگ موجود در آب طبیعی معمولا ناشی از وجود اسیدهای معدنی است. اسیدهای مذکور از تجزیه مواد آلی موجود در آب حاصل میشوند. اغلب روشهای متداول برای تصفیه آب قادر به جداسازی مواد فوق نیستند، لیکن با استفاده از غشاهای نانو میتوان تا ۹۹ درصد این گونه مواد را به سهولت از آب جدا کرد. همچنین تحقیقات نشان میدهد استفاده از فناوری نانو در تصفیه آب میتواند هزینههای تصفیه را تا حدود زیادی کاهش دهد.
● نانوپلیمرهای متخلخل
هنگامی که آلایندههای آلی آب گریز از طریق آب وارد خاک میشوند، به راحتی توسط ذرات جامد غیرمحلول در آب جذب و از آب جدا میشوند. پدیده جذب و دفع این گونه آلایندهها از آب به خاک و از خاک به هوا بسیار پیچیده است و به عوامل متعددی از قبیل حلالیت در آب، آب موجود در شبکه خاک و رقابت اجزای مختلف خاک برای جذب این ذرات بستگی دارد. هنگامی که بیش از یک مولکول آب گریز در محیط وجود داشته باشد، مولکولهای آلاینده به جسمی متصل میشوند که از لحاظ شیمیایی بیشترین شباهت را به آنها داشته باشد. به همین دلیل نانوپلیمرهای متخلخل که شباهت زیادی به مولکولهای مواد آلاینده دارند، مناسبترین وسیله برای جداسازی این نوع آلایندههای آلی از آب و خاک به شمار میروند. به طور کلی کاربردهای زیستمحیطی این نانوساختارها عبارتند از:
۱) جداسازی آلایندههای آلی از آب آشامیدنی.
۲) تصفیه پسابهای واحدهای صنعتی مانند نیروگاههای هستهای برای استفاده مجدد از آنها
۳) پاکسازی منابع آبی آلوده شده به مواد نفتی
۴) پاکسازی منابع آب زیرزمینی از آلایندههای آلی
با توجه به این که نانوپلیمرهای متخلخل به کرات مورد استفاده قرار میگیرند، بنابراین هزینههای تصفیه به مراتب کمتر میشود.
● کاتالیستهای زیست محیطی
از زمینههای دیگر کاربردهای مواد نانوساختاری، استفاده از آنها به عنوان کاتالیزورهای زیست محیطی برای تصفیه خروجی اگزوز اتومبیلها و پالایش آب و هواست. کاتالیزورهای رایج که اغلب پایه پلاتین دارند، اگرچه راندمانشان کافی است، اما بسیار گران قیمتاند. به همین جهت کاتالیزورهای نانوساختاری به عنوان جایگزین ارزان قیمت کاتالیزورهای یاد شده مورد توجه قرار گرفتهاند.
● پلیمرهای زیستی
از نانوساختارهایی مثل پلیمرهای زیستی میتوان برای تولید تراشههای الکترونیکی استفاده کرد. طبق اطلاعات موجود، برای تولید هر گرم ریزتراشه ۳۲ مگابایتی، به مصرف ۸۵ گرم سوخت فسیلی و مواد شیمیایی و ۱۶ کیلوگرم آب نیاز است. با استفاده از فرایندهای نانو میتوان شیوه مرسوم در تولید تراشههای نیمه هادی را تا حد بسیار زیادی بهبود بخشید. علاوه بر این، استفاده از فناوری نانو منجر به تولید مواد بی خطر به جای مواد سمی میشود.
برای مثال، مانیتورهای ساخته شده از مواد نانوساختار بسیار کم خطرتر از انواع مشابه ساخته شده از لولههای اشعه کاتدی (که حاوی مواد سمیاند) است و راندمان بالاتری هم دارد. نمایشگرهای ساخته شده از کریستال مایع ضمن کوچک بودن حاوی سرب نیستند و مصرف انرژی آنها بسیار کمتر از انواع مشابه کاتدی است. علاوه بر این استفاده از نانولولههای کربنی در نمایشگرهای کامپیوتری به کاهش مصرف فلزات سنگین در آنها کمک میکند و از این طریق از آسیب به محیط زیست میکاهد.
● نانوفیلترها
الکلهایی مانند اتانول به عنوان حلال یا ماده پاککننده به وفور در صنایع مورد استفاده قرار میگیرند. این مواد در حین مصرف مقادیر زیادی از ناخالصیهای مختلف را به خود جذب میکنند. با توجه به این که دور ریختن آنها پس از مصرف، اثرات زیانباری بر محیطزیست دارد، باید برای استفاده مجدد تصفیه شوند. روشهای متداول از قبیل تقطیر، ضمن آلوده کردن محیط زیست انرژی زیادی را تلف میکنند. استفاده از نانوفیلترها گام موثری در حفاظت محیط زیست و صرفهجویی انرژی در این زمینه است.
● نانوپوششها
پوششهای نانوساختاری پیشرفته به خوبی بر سطوح مختلف از قبیل فلزات، شیشه، سرامیک و پلاستیک میچسبند و تنها چند میکرون ضخامت دارند، ویژگی بارز این نانوپوششگرها خاصیت ضدخوردگی آنهاست که کاربرد پوششی آنها را در فلزات سبک از قبیل آلومینیم و منیزیم افزایش داده است. پوششهای یاد شده، در مقابل حرارت بسیار مقاومند و میتوانند دما را تا ۷۰۰ درجه سانتیگراد تحمل کنند. استفاده از این نوع پوششگرها منجر به کاهش خوردگی فلزات میشود و در نهایت، محیط زیست را با کاهش میزان مصرف مواد خام حفظ خواهد کرد.
کاربرد دیگر پوششگرهای نانوساختاری، در حذف گرد و غبار از روی سطوح مختلف و کاهش مصرف پاککنندههاست. این نانوذرات را به صورت یک لایه بسیار نازک برای روکش کردن سطوح مختلف از قبیل شیشه اتومبیلها به کار میبرند. بدین ترتیب کشش سطحی این سطح نسبت به محلولهای آبدار به شدت کاهش مییابد. در نتیجه، مایع مذکور سطح پوشش داده شده را خیس نمیکند و به صورت قطراتی روی آن باقی میماند و به سرعت زدوده میشود. این عمل فرایند خشک شدن را سرعت میدهد. بدیهی است که مصرف مواد شوینده به شدت کاهش مییابد و از آلودگی محیطزیست جلوگیری به عمل میآید.
● نانوپودرها
نانوپودرها موادی به شدت فعالاند که در دمای پایین ذوب یا آلیاژ میشوند. این پودرها در فرایندهای قالبگیری تزریقی و پوشش دادن سطوح مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. نوعی از پودرهای نانوساختاری یاد شده که حاوی ذرات ریز آلومینیوم است، در صورت افزوده شدن به سوختهای جامد موشکها شدت سوختن آنها را تا دو برابر افزایش میدهد. اضافه کردن این پودر به نفت سفید باعث تسریع در احتراق آن و درنتیجه کاهش تولید آلایندههای مختلف میشود.
آنچه از توانمندیهای فناوری نانو ارائه شد به این معنی است که میتوان از این روشها برای حفظ محیط زیست در آیندهای نه چندان دور استفاده کرد و در کنار استفاده از منابع طبیعی با کمک فناوریهای پیشرفته بتوان به تعاملی پایدار با طبیعت رسید.
يکشنبه 31/6/1387 - 13:28