از ساعت متنفرم. این اختراع غریب بشر که مدام جای خالیه حضورت را به رخ دلتنگی هایم میکشد.
وقتی که وفا قصه برف به تابستان است و محبت گل نایابیست به چه کسی باید گفت: با تو خوشبخت ترین انسانم!؟
داستان زندگی من قصه ایست متن آن وجود تو پایان آن نبود تو ...
هر چی فکر میکنم که تبیان و کاربران عزیزش را فراموش کنم نمی تونم
من سر حرفم (خداحافظی) نبودم....(هر کی توی زندگیش اشتباهی می کنه و منم اشتباهم خداحافظی با تبیان بود)
نمی دونم چه جوری از شما کاربران و مدیر ثبت مطالب تشکر کنم ، به هر حال ممنون از همتون