دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
تلخ و شیرین دنیا همه اش خواب و خیالی بیش نیست ، و جای بیداری و هوشیاری ، جهان دیگر است و كسی رستگار خواهد بود كه در آن جهان رستگاری یابد و بیچاره آن كس كه در آن سرا شقاوت یابد.
أن الدنیا حلوها و مرها حلم ، و الإنتباه فی الَخرة، و الفائز من فاز فیها، و الشقی من یشقی فیها.
بحار الانوار، ج 45، ص 91
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:30
دعا و زیارت
از انقلاب حسینى علیهالسلام تا انقلاب خمینى قدسسره قسمت هفتم
چرا چنین مقایسهاى به پیروزى انقلاب اسلامى در ایران مدد رساند؟ به آن دلیل كه حاصل این مقایسه آن بود كه در یك سو امام خمینى قدسسره را به جاى امام حسین علیهالسلام و محمدرضا پهلوى را به جاى یزیدبن معاویه مىدیدند. از این رو، همان طورى كه قیام امام حسین علیهالسلام بر ضد یزید واجب بود، قیام بر ضد یزید زمان نیز واجب بود. به راستى كه قضاوت مردم درباره مقایسه شباهت بین این دو درست بود؛ زیرا، بین امام خمینى قدسسره و امام حسین علیهالسلام نیز همانند محمدرضا پهلوى و یزید بن معاویه شباهتهاى زیادى وجود داشت. به دو نمونه از این شباهتها اشاره مىكنیم:
1. قیام فىسبیللله: امام حسین علیهالسلام در پاسخ به سخنان ضحاك بن عبدالله مشرقى كه مىگفت: كوفیان آماده جنگ با تو هستند، فرمود: «حَسبِىَ اللّهُ وَ نِعْمَ الوَكیل»؛ خدا براى من بس است و او خوب پشتیبان و تكیه گاهى است.
مقام معظم رهبرى در این مورد، درباره امام خمینى قدسسره فرمود: «بزرگترین ستایش براى رهبر عزیز، همین است كه او را عبدالله یعنى بنده خدا و تسلیم اراده پرورگار یاد كنیم.»
2. تكلیفگرایى: هنگامى دو نفر از سوى حاكم مكه براى امام حسین علیهالسلام امان نامه آوردند، تا به این وسیله مانع از ادامه سفر امام علیهالسلام به عراق شوند، امام علیهالسلام فرمود: «در خواب، پیامبر خدا را دیدم، به چیزى فرمان یافتم كه در پى آن خواهم رفت، به زیانم باشد، یا به سودم.» مشابه چنین برخوردى را در مورد قطعنامه 598 از امام خمینى قدسسره شاهد بودهایم. ایشان در این باره فرمود: «شما را مىشناسم، شما هم مرا مىشناسید. در شرایط كنونى آن چه موجب [این] امر [قبول قطعنامه [شد تكلیف الهىام بود.»
ادامه دارد....
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:30
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
خداوند رتبه ها و منزلهای عالی را به خاطر صبری كه بندگان در مقابل تحمل ناملایمات به خرج دهند، به آنان عنایت می فرماید.
فاعلموا أن الله یهب المنازل الشریفة لعباده باحتمال المكاره .
بحار الانوار، ج 45، ص چهارشنبه 26/10/1386 - 8:29
دعا و زیارت
ویژگىهاى جوان عاشورایى
گرچه در كارنامه حیات اجتماعى بشر، حماسههاى بسیار بزرگى در طول تاریخ به ثبت رسیده است، اما به اعتراف بسیارى از صاحبنظران، هیچ یك از رخدادهاى تاریخى قابل مقایسه با حماسه عاشوراى امام حسینعلیه السلام نیست. درباره علل امتیاز این نهضت از سایر قیامهاى آزادىبخش، دیدگاههاى مختلفى وجود دارد. به یك اعتبار، استثنایى بودن این قیام در سه امر اساسى وجه امتیاز این قیام است:
رهبرى قیام; اهداف و انگیزههاى قیام; پیروان رهبرى.
روشن است كه پرداختن به این سه ویژگى نه كار آسانى است و نه در این مجال ممكن. هدف این نوشته آن است كه به برخى از ویژگىهاى جوانانى كه تا آخرین قطره خون خویش از رهبرى و اهداف والاى این نهضت دفاع كردند، اشاره شود. بدان امید كه این كار در حد خود به آشنایى بیشتر نسل جوان جامعه اسلامى با اسوه و الگوهاى جاودان نهضت عظیم عاشورا كمك كند و زمینه تاسى و تبعیت از ایشان را فراهم سازد.
همانگونه كه در تمام حركتهاى بزرگ اصلاحطلبانه و انقلابهاى رهایى بخش حساسترین مسؤولیتها بر عهده نیروهاى توانمند جوان قرار داده مىشود، در نهضت عاشورا نیز از همان ابتدا مهمترین و سرنوشتسازترین نقشها را نیروهاى جوان عهدهدار بودند، موفقیت در انجام تكتك این مسؤولیتهاى خطیر جز از طریق آراسته بودن به فضیلتهاى والاى انسانى و الهى امكانپذیر نمىباشد. در اینجا به برخى از كمالاتى كه جوانان عاشورا به دلیل آراستگى به آنها توانستند در ایفاى وظایف خود موفق باشند اشاره مىگردد:
الف. ایمان راسخ: جوانان پاكباز عاشورا به دلیل پرورش در دامن خانوادههاى مؤمن و پرهیزكار، به كاملترین مراحل ایمان ستیافته بودند. به گونهاى كه جز به اعتلاى حق و حاكمیت احكام الهى به چیز دیگرى نمىاندیشیدند و حتى با اشتیاق تمام در این راه آماده شهادت بودند.
وقتى امام حسینعلیه السلام در مسیر كربلا در منزل «قصر بنى مقاتل» به دنبال خوابى كه دیده بودند جمله "انالله و انا الیه راجعون" را بر زبان آوردند. فرزند بزرگوارشان علىاكبرعلیه السلام از آن حضرت علت این امر را سؤال كردند. حضرت فرمودند: در خواب دیدم سوارى مىگوید: این كاروان به سوى مرگ مىرود.
علىاكبر در پاسخ به پدر عرض كرد: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امامعلیه السلام فرمودند: چرا! آنگاه علىاكبر فرمود: در این صورت ما باكى از مرگ در راه حق نداریم.
در شب عاشورا نیز وقتى امام حسینعلیه السلام به اصحاب خود مژده شهادت در راه خدا مىدادند، ناگهان حضرت قاسم، فرزند امام مجتبىعلیه السلام رو امام كرده فرمودند: عموجان! آیا این فیض بزرگ شامل حال من نیز خواهد شد؟! امام حسینعلیه السلام در حالىكه سخت تحت تاثیر برادرزاده مهربان قرار گرفته بود، از او پرسیدند: پسرم مرگ در كام تو چه طعمى دارد؟ عرض كرد: مرگ در راه حق براى من شیرینتر از عسل است! آنگاه امامعلیه السلام فرمودند: آرى به خدا سوگند تو نیز یكى از كسانى خواهى بود كه فردا به فیض عظیم شهادت نائل مىآیى. وى از شنیدن این خبر بسیار خوشحال گشت.
بدیهى است اینگونه از خود گذشتگى حكایت والاى یقین و ایمان دارد. لذا وقتى علىاكبر به عنوان اولین شهید از بنىهاشم عازم میدان شدند، در توصیف ویژگىهاى اخلاقى و كمالات بلند الهى او فرمودند: پروردگارا شاهد باش كه به مبارزه این مردم ستمگر جوانى را، كه شبیهترین مردم از نظر خلقت و اخلاق و گفتار به رسول تو بود، فرستادیم و ما هرگاه اشتیاق دیدار پیامبرت را پیدا مىكردیم به چهره او نگاه مىكردیم.
ب. بصیرت: در دوران حاكمیتحكومت اموى، به دلیل تبلیغات زهراگین علیه خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله، تشخیص حقانیت امام حسینعلیه السلام كار آسانى نبود و حتى بسیارى از سیاستمداران بزرگ تحت تاثیر وضع حاكم، قیام آن حضرت را مورد انتقاد قرار مىدادند و افراد به اصطلاح، خیرخواه، به امامعلیه السلام توصیه مىكردند كه دست از مخالفتبا یزید برداشته با او به گونهاى مصالحه كنند! در چنین موقعیتى عدهاى از جوانان با بصیرت به ضرورت قیام امام حسینعلیه السلام پى برده و با تمام وجود به حمایت از او پرداختند و لحظهاى در این راه به خود تردیدى راه ندادند. امام صادقعلیه السلام در یك مورد وقتى به توصیف صفات و فضیلتبىنظیر فرمانده و پرچمدار لشكریان امام حسین مىپردازد، مىفرمایند: خدا رحمت كند عموى ما عباس را او از بصیرت و ژرف بینى بسیار نافذ و ایمان بسیار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهایت هم به فیض شهادت نایل آمد. در جایى دیگر، در این باره در زیارتنامه آن حضرت مىخوانیم: گواهى مىدهم كه تو در امر دین و اعتقادات هیچگونه سستى از خود نشان ندادى و از روى علم و آگاهى و بصیرت كامل به انجام وظیفه پرداختى و به شایستهترین انسان اقتدا كردى و در این مسیر به شهادت رسیدى.
به بركت همین بینش ژرف و بصیرت كامل بود كه دشمن از هر راه وارد شد تا بلكه طریقى او را از امام حسینعلیه السلام جدا سازد تا بدین ترتیب، ضربه سهمگین از درون نیروهاى خودى به لشكریان جبهه حق وارد سازد كه هرگز موفق نشد.
ج. وفادارى: در فرهنگ اسلامى وفا از نشانههاى ایمان است. پیامبراكرمصلى الله علیه وآله بارها تاكید مىفرمودند: هر كس به خدا و عالم آخرت ایمان آورد، باید وفاى به عهد و پیمان را لازم بشمارد و از آن تخلف ننماید. بارزترین صفت جوانان كربلا، وفادارى آنان به امام زمانشان است. چرا در سختترین شرایط، حاضر نشدند عهدى را كه با امام خود بسته بودند نقض كنند. در میان اصحاب اباعبدالله، حضرت ابوالفضل العباس در آراستگى به این فضیلت از جایگاه امتیاز ویژهاى برخوردار بودند. نام عباس بن علىعلیه السلام، همیشه با صفت وفاترین است.
در عصر تاسوعا شمر از سوى عبیدالله بن زیاد، اماننامهاى را براى آن حضرت و برادرانش آورد. او در پاسخ به شمر فرمود: ما هرگز نیازى به امان شما نداشتهایم و نداریم. براى ما امان الهى كفایت مىكند خداوند بر تو و بر امانى كه براى ما آوردهاى لعنت كند. آیا شما به ما امان مىدهید، ولى فرزند رسول خدا را مورد تعرض قرار مىدهید. هرگز ما حاضر به پذیرش چنین كارى نخواهیم شد.
شب عاشورا نیز زمانى كه امام حسینعلیه السلام همه یاران خود را در خیمه جمع كردند، به آنها فرمودند: هركس با من بماند سرنوشتش شهادت است. هركس دوست دارد كه از معركه خود را نجات دهد، هم اینك از تاریكى استفاده كرده و خود را به جاى امنى برساند و از ناحیه من در اینباره هیچگونه منعى نیست. در ضمن این مردم با ما كار دارند نه با شما...
چون سخنان امام حسینعلیه السلام به پایان رسید، نخستین كسى كه لب به سخن گشود، عباس بن علىعلیه السلام بود. وى خطاب اباعبدالله فرمود: براى چه این كار را بكنیم و تو را تنها بگذاریم آیا این كار را به خاطر چند روز زنده ماندن انجام بدهیم، هرگز خداوند آن روز را نیاورد.
با اشاره به نهایت وفادارى علمدار كربلا، امام صادقعلیه السلام مىفرمایند: شهادت مىدهم كه در برابر جانشین رسول خداصلى الله علیه وآله همواره تسلیم بودى... همیشه به جهتخدا وفادار ماندى و لحظهاى از خیرخواهى بر او كوتاهى نكردى...
د. ادب: از ویژگىهاى دیگر یاران امام حسینعلیه السلام به ویژه جوانان كربلا آراستگى به فضیلت ادب است و در این میان، قمربنىهاشم داراى منزلتخاصى است. به شهادت تاریخ، حضرت عباسعلیه السلام بدون اجازه در كنار امام حسینعلیه السلام نمىنشست، و هنگامى كه اجازه در حضور برادر مىنشست، همانند یك بنده در مقابل مولاى خود بر روى دو زانو در كمال تواضع مىنشست. نقل شده است كه آن حضرت در طول عمر خود هرگز امام حسینعلیه السلام را برادر خطاب نكرد بلكه اغلب در صدا زدن امامعلیه السلام از تعابیرى چون: سرور من، اى پسر رسول خداصلى الله علیه وآله،... استفاده مىكرد. گویا فقط یكبار، آنهم در لحظهاى كه پس از نبرد با دشمنان زمان شهادت آن حضرت فرا رسیده بود، امام حسینعلیه السلام را با عنوان برادر جان صدا مىزنند و شاید بارزترین صحنه اظهار ادب حضرت ابوالفضل العباسعلیه السلام، آن لحظهاى است كه چون پس از جنگ سختبا دشمنان خود را به شریعه فرات رساند و مشك را پر از آب ساخت تا اطفال امام حسینعلیه السلام را سیراب سازد، در همان لحظه وقتى دو دستخود را پر از آب كرد تا كام تشنه خود را با جرعه آب سیراب كند، ناگهان به یاد عطش امام و مولاى خود افتاد و بىدرنگ آب را بر زمین ریخت و با لب تشنه و در حالىكه این دو بیت را زیر لب زمزمه مىكرد به سمتخیمههاى امام حسینعلیه السلام حركت كرد:
یا نفس من بعدالحسین هونى
و بعده لا كنت ان تكونى
هذا الحسین وارد المنون
و تشربین بارد المعین
تالله ما هذا فعال دینى
«اى نفس زندگى بعد از حسین خوارى و ذلت است. مبادا بعد از او زنده بمانى كه دچار این ذلتشوى.
این حسین است كه با لب تشنه در معرض خطر مرگ قرار گرفته است. آیا تو با این حال مىخواهى آب خنك و گوارا بنوشى؟
سوگند به خدا اینگونه رفتار كردن دور از ادب است و با دین و اعتقاد همخوانى ندارد.
ه. پایبندى به احكام و ارزشها: ویژگى دیگر اصحاب امام حسینعلیه السلام، پاسدارى از احكام الهى و پافشارى بر ارزشهاى اصیل دینى است. همانگونه كه، خود امام حسینعلیه السلام حتى در بحبوحه جنگ به محض اینكه متوجه مىشوند وقت نماز است، دست از جنگ برداشته مشغول نماز مىشوند. خواهر بزرگوارشان حضرت زینبعلیها السلام نیز با شهادت حضرتعلیه السلام، علىرغم، تحمل آن همه مصائب حتى در شب یازدهم عاشورا نماز شب خود را ترك نمىكنند و طبق معمول پس از نماز شب به راز و نیاز و مناجات با پروردگار مشغول مىشوند. همانطور كه بعضى مورخین ذكر كردهاند شخصى به نام سهل به سعد نقل مىكند كه هنگام ورود كاروان اسراى كربلا به شام، در كنار دروازه دمشق بودم كه دیدم مردم به جشن و پایكوبى مشغولند. از دیدن این صحنه و وضع نامناسب اهلبیتعلیهم السلام امام حسینعلیه السلام بسیار متاثر شدم. در فرصتى كه به دست آمد خودم را به كنار محمل حضرت سكینه دختر امام حسینعلیه السلام رساندم. خودم را به آن بانوى بزرگوار معرفى كردم. عضر كردم: بانوى من از شیعیان پدر بزرگوار تو هستم اگر كارى داشته باشید حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد مىگوید: حضرت سكینه به محض شنیدن این سخن به من فرمودند: به نیزهدارى كه این سر مبارك را با خود حمل مىكند بگو كمى جلوتر حركت كند بلكه مردم مشغول تماشاى سر بشوند و در نتیجه از نگاه كردن به سر و صورت حرم رسولخداصلى الله علیه وآله خوددارى كنند.
از این حكایتبه خوبى روشن مىشود كه علىرغم تحمل داغ پدر و برادران و عموها و... بىاحترامىهاى سربازان بىرحم یزید، در چنان شرایطى نیز لحظهاى از حجاب این حكم ارزشمند اسلامى غافل نبوده است. در حد توان تلاش كرده است تا از آن پاسدارى نموده و از به خطر افتادن آن جلوگیرى به عمل آورد.
علاوه بر موارد مذكور، صبر و استقامت، شجاعت و شهامت، ایثار و فداكارى، عفو و بخشش، آزادگى و عزت نفس و اخلاص و رافت و. .. بخشى دیگر اوصاف جوانان عاشوراست.
امید كه با تامل در اوصاف جوانان عاشورایى، آنان را الگوى زندگى خویش قرار دهیم.
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:29
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آن كه تو را دارد؟ آن كس كه به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان كرده است .
ماذا وجد من فقدك ؟ و ما الذی فقد من وجدك ؟ لقد خاب من رضی دونك بدلا.
دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 228
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:27
شعر و قطعات ادبی
از علىاصغر خجالت مىكشم...
آب هستم، آب هستم، آب پاك
جارىام از آسمان تا قلب پاك
گاه ابر و گاه باران مىشوم
گاه از یك چشمه جوشان مىشوم
گاه از یك كوه مىآیم فرود
آبشار پرغرورم گاه رود
گاه قطره، گاه دریا مىشوم
گاه در یك كاسه پیدا مىشوم
روز و شب هر گوشه كارى مىكنم
باغها را آبیارى مىكنم
نیست چیزى برتر از من در جهان
زندگى از آب مىگیرد نشان
گرچه آبم، روزى اما سوختم
قطره تا دریا سراپا سوختم
تشنهاى آمد لبش را تر كند
چاره لبتشنهاى دیگر كند
تشنهاى آمد كه سیرابش كنم
مشك خالى داد تا آبش كنم
تشنه آن روز من عباس بود
پاسدار خیمههاى یاس بود
خون عباس علمدار رشید
قطره قطره در درون من چكید
داغى آن خون دلم را سوخته
آتشى در جان من افروخته
چشمهایم خواب، موجم خفته باد
آبى آرامشم آشفته باد
آب هستم؟ واى من مرداب به
زندگى بخشم؟ نه، مرگ و خواب به
واى بر من، واى بر من، واى دل
مانده در مرداب حسرت پاى دل
پیچ و تاب رودم از درد دل است
بركه ازا ندوه دل، پا در گل است
گریه من، شرشر باران شده
غصهام در گریهها پنهان شده
دود داغم ابرها را تیره كرد
آسمانها را سراپا تیره كرد
آب اگر شد اشك چشم از شرم شد
از خجالتشور و تلخ و گرم شد
آب بودم، كربلا پشتم شكست
آبرویم رفت پستم، پست پست
حال از اكبر خجالت مىكشم
از علىاصغر خجالت مىكشم
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:27
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
من كه یارانی باوفاتر و نیكوتر از یاران خود سراغ ندارم ، و نیز از اهل بیت خود خاندانی بهتر و مهربانتر نمی شناسم ، به پاس نیكیهایی كه در حق من دارید، خداوند به شماها بهترین پاداش عطا فرماید.
فانی لا أعلم أصحابا أوفی و لا خیرا من أصحابی، و لا أهل بیت أبر و لا أوصل من أهل بیتی، فجزاكم الله عنی خیرا.
بحار الانوار، ج 44، ص 392
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:26
دعا و زیارت
راز قربت را یاران ، در قربانگاه ، بر سرهای بریده فاش می کنند و میان ما و حسین « خون » فاصله است . میان حسین و یار نیز همان «خون » فاصله بود .
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:26
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
مردم ، بدانید كه دنیا خانه ای است فنا شدنی و زوال پذیر.
أیها الناس إعلموا أن الدنیا دار فناء و زوال .
ناسخ التواریخ ، ج 6، جزء 2، ص 243
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:26
دعا و زیارت
حضرت امام حسین (ع)
و أنتم أعظم الناس مصیبة لما غلبتم علیه من منازل العلماء لو كنتم تشعرون (تسعون ) ذلك بأن مجاری الأمور و الأحكام علی أیدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله وحرامه فأنتم المسلوبون تلك المنزلة و ما سلبتم ذلك إلا بتفرقكم عن الحق و اختلافكم فی السنة بعد البینة الواضحة، و لو صبرتم علی الأذی و تحملتم المؤونة فی ذات الله ، كانت أمور الله علیكم ترد و عنكم تصدر و إلیكم ترجع ، ولكنكم مكنتم الظلمة من منزلتكم ، و اسلمتم أمور الله فی أیدیهم یعملون بالشبهات ، و یسیرون فی الشهوات ، سلطهم علی ذلك فراركم من الموت ، و إعجابكم بالحیاة التی هی مفارقتكم ...
تحف العقول ، ص 238
مصیبت و گرفتاری شما از همه مردم بیشتر است ، زیرا مقام و مسند دانشمندان اگر بفهمید ( یا بنابر فرض این كه لیاقت آن را داشته باشید ) از دست شما گرفته شده است و این مصیبتها بدان جهت است كه رتق و فتق امور و اجرای احكام باید به دست دانشمندان خداشناسی باشد كه بر حلال و حرام خدا امینند. اما این مقام و منزلت از شما گرفته شده ، بدان جهت كه شما از حق كناره گیری كردید و با وجود دلیلهای آشكار و واضح در سنت پیغمبر اختلاف كردید. اگر شما در برابر آزار و اذیت صبر و مقاومت می كردید و رنج و سختی را در راه خدا به جان می خریدید، امور الهی در دست شما قرار می گرفت و منشأ و مرجع آنها شما بودید. ولی شما ستمكاران را بر مقام خود مسلط كردید و امور الهی را به دست آنها سپردید، در حالی كه آنان به شبهات عمل می كنند و شهوترانی را پیشه خود قرار داده اند. و آنچه موجب قدرت ستمكاران در این امور شده ، فرار شما از مرگ و دلخوشی به این زندگی ناپایدار است ...
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:25