اهل بیت
«هر چند اسلام، پدر و مادر و خویشاوندان دختر و پسر را تشویق میکند،
شرایط ازدواج را برای فرزندان خویش فراهم سازند، ولی اجازه نمیدهد که آنان
دختر و پسر را از برگزیدن همسر آینده خود محروم سازند».
اینک به دیدگاه پیشوایان دین اسلام به ویژه
مذهب تشیع درباره هدف، فلسفه و ملاک های ازدواج میپردازیم. خوشبختانه
روایتهای بسیاری درباره ازدواج وجود دارد و هیچ زاویهای از زوایای پیچیده
این سنت الهی از چشمان تیزبین ائمه(علیهمالسلام) و پیامبر اکرم(صلی الله
علیه و آله) پنهان نمانده است.
امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی میفرماید:
دوست داشتن زنان از اخلاق پیامبران(علیهمالسلام) است.[۱]
پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) فرموده است:
من از دنیای شما تنها از زن و بوی خوش، بهره بردهام.[۲]
هم چنین در حدیث دیگری از ایشان میخوانیم:
نور چشمانم در نماز است و لذت من در زنان.[۳]
از این احادیث درمییابیم که دیدگاه معصومین(علیهمالسلام) درباره زن با
دیگر دیدگاهها چه تفاوتی دارد. دیگر دیدگاهها زن را موجودی شرور و شری
ضروری و مایه بلای مرد میدانست و حتی مقام او را تا سطح حیوان و کالا
پایین میآورد. در مقابل، این دیدگاه، به زن نگاهی آسمانی دارد. نکته اصلی
در این روایت، پرهیز از افراط و تفریط درباره ابراز علاقه به زن است؛ زیرا
روایتهایی در دست داریم که مسلمانان را از زیادهروی در دوست داشتن زنان،
نهی میکند.
با توجه به این دیدگاه معتدل درباره زن، برخی موضوعهای مربوط به ازدواج را از لابهلای احادیث معصومین(علیهمالسلام) میآوریم.
تشویق به ازدواج
در روایات بر اهمیت ازدواج و پیآمدهای مثبت آن بسیار تأکید شده است.
دلیل چنین اهمیتی را در این عوامل باید جست و جو کرد: دور نگه داشتن مؤمن
از فساد و فحشا، جبران کمبودهای طبیعی زن و مرد، نزدیکتر شدن به کمال
الهی، دست یابی به آرامش روحی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
در اسلام هیچ بنایی نزد خدا دوست داشتنی تر از بنای ازدواج نیست.[۴]
در جای دیگر چنین میفرماید:
ازدواج کنید، زیرا من در روز قیامت به فراوانی امتم افتخار میکنم تا آن
جا که فرزند سقط شده با خشم بر در بهشت میایستد. به او میگویند: وارد
بهشت شو. میگوید: وارد بهشت نمیشوم تا آنگاه که پیش از من، پدر و مادرم
وارد آن شوند. [۵]
ایشان در حدیث دیگری، ازدواج را محبوب خداوند معرفی میکند:
هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از خانه ای نیست که در اسلام با ازدواج آباد
میشود.[۶]
یکی از وظایف مسلمانان پیروی از سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. از این رو، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حدیثی میفرماید:
ازدواج سنت من است. هر کس از آن روی برگرداند (و ازدواج نکند) از سنت من روی برگردانیده است.[۷]
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ، وصی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز میفرماید:
ازدواج کنید، زیرا ازدواج سنت رسول خداست[۸]
فضیلت متأهل
همچنین احادیثی وجود دارد که از برتری کسی که ازدواج میکند بر فرد مجرد سخن میگوید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید:
دو رکعت نمازی که فرد متأهل (و دارای همسر) میخواند از دو رکعت نمازی که یک مجرد میخواند بهتر است.[۹]
همچنین در جای دیگر میفرماید:[۱۰]
دو رکعت نمازی که فرد ازدواج کردهای میخواند، از شبخیزی و روزهداری یک مرد بیزن بهتر است.[۱۱]
در حدیثی تکان دهنده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است:
بدترین مردهای شما کسی است که عزب (و بدون ازدواج) بمیرد. [۱۲]
امام باقر(علیهالسلام) نیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل میکند:
بیشتر اهل دوزخ، افراد مجرد هستند.[۱۳]
پافشاری بر هویت دینی ازدواج
یکی از مسائل بسیار مهم ازدواج ، هویت دینی همسرگزینی است. از نظر
روایات، ازدواج تنها برای برآوردن غریزه جنسی نیست. ازدواج هم چون دژی است
که زن و مرد را در برمیگیرد و از دین و ایمان آنان پاسداری میکند.
ازدواج، زن و مرد را از آلودگی به گناه، باز میدارد. بنابراین، ازدواج از
این دیدگاه، نه جنبه اقتصادی دارد و نه جنبه حیوانی، بلکه دارای هویت کاملا
دینی است.
درباره جنبه معنوی و دینی ازدواج به چند حدیث بسنده میکنیم.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
هر کس ازدواج کند، نیم دینش را حفظ کرده است. پس از خدا بترسید درباره نیم دیگر دینتان.[۱۴]
بنابراین، ازدواج از این دیدگاه، وسیله ای است برای حفظ دین و اعتقاد نسان و تکامل آن.
علی(علیهالسلام) فرمود:
هیچ کدام از اصحا??ب رسول خدا ازدواج نمیکرد، مگر این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرمود: او دین خویش را کامل کرده است.[۱۵]
از سوی دیگر، احادیثی در زمینههای دعای پیش از ازدواج، خطبه، نماز،
دعاهای هنگام عقد و دعاهای هنگام عروسی و زفاف و… وجود دارد که از مجموع
آنها چنین برمیآید که در دیدگاه پیشوایان اسلام، ازدواج از جنبه معنوی و
دینی بسیار بالایی برخوردار است. پس نگاه به ازدواج بدون در نظر گرفتن این
جنبه، نگاهی ناقص و نامتعادل است.
نکوهش دیر شدن ازدواج
در مکتب جامع و کامل اسلام برای همه دورههای سنی انسان، برنامهریزی
شده است. بنابراین، هنگامی که دختر و پسر به رشد عقلی و جسمی رسیدند، باید
ازدواج کنند. رها کردن این سنت الهی یا رعایت نکردن زمان مناسب آن، پی
آمدهای روحی نامطلوبی برای زن و مرد دارد. از این رو، پیشوایان دینی، ما را
از آن نهی کردهاند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) روزی بر بالای منبر رفت و
پس از ستایش الهی فرمود:
ای مردم! همانا جبرئیل از سوی خداوند لطیف و خبیر بر من نازل شد و گفت:
همانا دختران باکره مانند میوههای روی درخت هستند. هنگامی که میوه رسید
باید آن را چید وگرنه خورشید آن را فاسد میکند و باد آن را تباه میسازد.
هنگامی که دختران باکره به دوران بلوغ (و سن ازدواج) برسند، برای آنان
دوایی جز شوهر نیست وگرنه از فسادشان ایمن نباشید؛ زیرا آنان نیز
بشرند.[۱۶]
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با زبانی رسا و منطقی و عالی، راه
کار پیش گیری از فساد و فحشا در یک جامعه انسانی را بیان کرده است. فساد و
فحشایی که اینک جامعههای انسانی را در برگرفته است، در همین دیر شدن
ازدواج دختر و پسر ریشه دارد. باری، راه چاره این معضل اجتماعی، ازدواج به
موقع بر اساس مصالح دختر و پسر است؛ زیرا دگرگونیهای جسمانی و روحانی
رسیدن به سن بلوغ و هجوم غریزههای جنسی را تنها با ازدواج میتوان کنترل
کرد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی دیگر میفرماید:
از سعادت مرد این است که دخترش در خانهاش قاعده نشود (و پیش از آن شوهر کند).[۱۷]
باید گفت این پافشاری در صورتی است که دختر و پسر از نظر روحی ، جسمی، عقلی و مالی، آماده همسرداری باشند.
تشویق به ازدواج برای افزایش نسل
اسلام بر افزایش نسل با ایمان، صالح و مؤمن پافشاری میورزد، چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمود:
ازدواج کنید، همانا من در قیامت به فراوانی امتم افتخار میکنم.[۱۸]
چند حدیث دیگر نیز به همین مضمون وارد شده است. برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
چه مانعی دارد که مؤمن زن بگیرد؟ باشد که خداوند به او فرزندی روزی کند
که با گفتن کلمه لا اله الا الله زمین را گران بار و سنگین سازد.[۱۹]
همچنین در حدیث زیبای دیگری فرمود:
فرزندی که در امت من به دنیا بیاید، در نظر من دوست داشتنیتر است از هر آن چه خورشید بر آن بتابد.[۲۰]
ازدواج، مایه افزایش روزی و برکت
پیشوایان دین، ازدواج را مایه افزایش روزی و برکت دانستهاند. برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
زن بگیرید؛ زیرا زن برای شما روزی است.[۲۱]
ایشان در جای دیگری فرموده است:
رزق و روزی را با ازدواج بخواهید.[۲۲]
همچنین با اشاره به آیه ?? نور میفرماید:
غنا و بینیازی را در این آیه بجویید (یعنی ازدواج کنید). [۲۳]
حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله) در اهمیت این مسأله گفته است:
رحمت خداوند از درهای آسمان در چهار زمان گشوده میشود. هنگام نزول
باران، هنگام نگاه کردن فرزند به صورت پدر و مادر، هنگام گشوده شدن در کعبه
و هنگام
ازدواج.[۲۴]
امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید:
رزق و روزی با زن و فرزند همراه است.[۲۵]
تشویق به میانجیگری در ازدواج
اهمیت ازدواج در اسلام آن گونه است که از پدر و مادر و خویشاوندان دختر
یا پسر میخواهد در امر ازدواج آنان میانجیگری کنند و راه را برای آغاز
زندگی مشترک دو زوج جوان بگشایند.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
هر کس، مجردی را زن دهد، خداوند در قیامت به او نظر (رحمت) میافکند.[۲۶]
امام علی(علیهالسلام) فرموده است:
بهترین میانجیگری و شفاعت آن است که بین دو نفر برای ازدواج شفیع شود تا خداوند بین آن دو را با هم جمع کند.[۲۷]
امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید:
در روزی که هیچ سایهای جز سایه عرش خداوندی نیست، سه کس در پرتو آن قرار میگیرند: نخست، مردی که برادر مسلمانش را زن دهد و… .[۲۸]
آزادی در همسر گزینی
هر چند اسلام، پدر و مادر و خویشاوندان دختر و پسر را تشویق میکند،
شرایط ازدواج را برای فرزندان خویش فراهم سازند، ولی اجازه نمیدهد که آنان
دختر و پسر را از برگزیدن همسر آینده خود محروم سازند. اسلام از پیآمد
ازدواجهای اجباری آگاه است؛ زیرا دختر و پسری که با زور و اکراه به ازدواج
هم درآیند، سرانجام با طلاق از هم جدا خواهند شد. بنابراین، اسلام در
انتخاب همسر، نظر دو طرف زندگی را شرط میداند. ابن ابی یعفور به امام
صادق(علیهالسلام) عرض کرد: میخواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم،
دیگری را برای من میخواهند و در نظرگرفتهاند، چه کنم؟ امام (علیهالسلام)
فرمود:
با آن کس که دوست داری، ازدواج کن و دختری را که پدر و مادرت خواستهاند، برمگزین.[۲۹]
یکی از نکتههای مهم در این زمینه، افزون بر آزادی در همسر گزینی، جایز
بودن دیدن و آگاهی یافتن از وضع روحی و جسمی همسر آینده است. بر اساس
روایات، اگر کسی، زنی را برای ازدواج برگزید، میتواند برای آگاهی از
ویژگیهای جسمی او به محدودهای از بدنش بنگرد.
محمد بن مسلم از امام باقر(علیهالسلام) پرسید: ایا مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند، میتواند به او بنگرد؟
امام(علیهالسلام) فرمود:
آری، همانا او به گرانترین بها، زن را میخرد[۳۰] (پس میتواند به زن بنگرد).[۳۱]
در حدیث دیگری، حسن بن سری از امام صادق(علیهالسلام) پرسید: آیا مردی
که میخواهد با زنی ازدواج کند، میتواند به دقت به پشت و روی بدن زن
بنگرد؟ امام (علیهالسلام) پاسخ فرمود:
مانعی ندارد زنی را که میخواهد با او ازدواج کند از پشت سر یا جلو ببیند.[۳۲]
همچنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به یکی از صحابه که از زنی خواستگاری کرده بود، فرمود:
صورت و دستهایش را ببین.[۳۳]
از دیگر موضوعهای مطرح شده در روایات، ملاکهای گزینش همسر و وظایف
همسران نسبت به یکدیگر است که در جای خود، درباره آن بحث شده است.
پی نوشت ها:
[۱] – وسایل الشیعه: ج ??، ص ??- ??.
[۲] -همان.
[۳] – همان.
[۴] – همان: ص ?.
[۵] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۶] – همان: ص ?.
[۷] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۸] – وسائل الشیعه: ص ?.
[۹] – همان: ص ?.
[۱۰] – وسایل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۱] – همان.
[۱۲] – جامع الاحادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۱۳] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۴] – جامع الاحادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۱۵] – همان، ص ??.
[۱۶] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۱۷] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۸] – همان.
[۱۹] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۲۰] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ??.
[۲۱] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص??.
[۲۲] – جواهر الکلام: ج ??، ص ?.
[۲۳] – همان: ص ??.
[۲۴] – همان: ص ??.
[۲۵] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ??.
[۲۶] – همان: ص ??.
[۲۷] – جامع احادیث الشیعه: ص ??.
[۲۸] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ???.
[۲۹] – در این جا منظور از خریدن، خرید و فروش نیست، بلکه مراد این است
که مرد با ازدواج، میخواهد یک عمر با زن به سر برد و خانواده تشکیل بدهد.
بنابراین، ازدواج برای مرد بسیار ارزشمند بوده و هزینه آن فراوان است.
[۳۰] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۳۱] – همان.
[۳۲] – جامع احادیث، ج ?، ص
ازدواج از دیدگاه روایتهای معصومین(علیهمالسلام)
همچنان که قرآن، کتاب هدایت بشر است، مفسران قرآن نیز که
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) هستند،
برای هدایت انسانها فرستاده شدهاند. اینک
به دیدگاه پیشوایان دین اسلام به ویژه مذهب تشیع درباره هدف، فلسفه و ملاک
های ازدواج میپردازیم. خوشبختانه روایتهای بسیاری درباره ازدواج وجود
دارد و هیچ زاویهای از زوایای پیچیده این سنت الهی از چشمان تیزبین
ائمه(علیهمالسلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پنهان نمانده است.
امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی میفرماید:
دوست داشتن زنان از اخلاق پیامبران(علیهمالسلام) است.[۱]
پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) فرموده است:
من از دنیای شما تنها از زن و بوی خوش، بهره بردهام.[۲]
هم چنین در حدیث دیگری از ایشان میخوانیم:
نور چشمانم در نماز است و لذت من در زنان.[۳]
از این احادیث درمییابیم که دیدگاه
معصومین(علیهمالسلام) درباره زن با دیگر دیدگاهها چه تفاوتی دارد. دیگر
دیدگاهها زن را موجودی شرور و شری ضروری و مایه بلای مرد میدانست و حتی
مقام او را تا سطح حیوان و کالا پایین میآورد. در مقابل، این دیدگاه، به
زن نگاهی آسمانی دارد. نکته اصلی در این روایت، پرهیز از افراط و تفریط
درباره ابراز علاقه به زن است؛ زیرا روایتهایی در دست داریم که مسلمانان
را از زیادهروی در دوست داشتن زنان، نهی میکند.
با توجه به این دیدگاه معتدل درباره زن، برخی موضوعهای مربوط به ازدواج را از لابهلای احادیث معصومین(علیهمالسلام) میآوریم.
تشویق به ازدواج
فضیلت متأهل
پافشاری بر هویت دینی ازدواج
نکوهش دیر شدن ازدواج
تشویق به ازدواج برای افزایش نسل
ازدواج، مایه افزایش روزی و برکت
تشویق به میانجیگری در ازدواج
آزادی در همسر گزینی
تشویق به ازدواج
در روایات بر اهمیت ازدواج و
پیآمدهای مثبت آن بسیار تأکید شده است. دلیل چنین اهمیتی را در این عوامل
باید جست و جو کرد: دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا، جبران کمبودهای
طبیعی زن و مرد، نزدیکتر شدن به کمال الهی، دست یابی به آرامش روحی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
در اسلام هیچ بنایی نزد خدا دوست داشتنی تر از بنای ازدواج نیست.[۴]
در جای دیگر چنین میفرماید:
ازدواج کنید، زیرا من در روز قیامت
به فراوانی امتم افتخار میکنم تا آن جا که فرزند سقط شده با خشم بر در
بهشت میایستد. به او میگویند: وارد بهشت شو. میگوید: وارد بهشت نمیشوم
تا آنگاه که پیش از من، پدر و مادرم وارد آن شوند. [۵]
ایشان در حدیث دیگری، ازدواج را محبوب خداوند معرفی میکند:
هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از خانه ای نیست که در اسلام با ازدواج آباد
میشود.[۶]
یکی از وظایف مسلمانان پیروی از سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. از این رو، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حدیثی میفرماید:
ازدواج سنت من است. هر کس از آن روی برگرداند (و ازدواج نکند) از سنت من روی برگردانیده است.[۷]
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ، وصی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز میفرماید:
ازدواج کنید، زیرا ازدواج سنت رسول خداست[۸]
فضیلت متأهل
همچنین احادیثی وجود دارد که از برتری کسی که ازدواج میکند بر فرد مجرد سخن میگوید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید:
دو رکعت نمازی که فرد متأهل (و دارای همسر) میخواند از دو رکعت نمازی که یک مجرد میخواند بهتر است.[۹]
همچنین در جای دیگر میفرماید:[۱۰]
دو رکعت نمازی که فرد ازدواج کردهای میخواند، از شبخیزی و روزهداری یک مرد بیزن بهتر است.[۱۱]
در حدیثی تکان دهنده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است:
بدترین مردهای شما کسی است که عزب (و بدون ازدواج) بمیرد. [۱۲]
امام باقر(علیهالسلام) نیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل میکند:
بیشتر اهل دوزخ، افراد مجرد هستند.[۱۳]
پافشاری بر هویت دینی ازدواج
یکی از مسائل بسیار مهم ازدواج ،
هویت دینی همسرگزینی است. از نظر روایات، ازدواج تنها برای برآوردن غریزه
جنسی نیست. ازدواج هم چون دژی است که زن و مرد را در برمیگیرد و از دین و
ایمان آنان پاسداری میکند. ازدواج، زن و مرد را از آلودگی به گناه، باز
میدارد. بنابراین، ازدواج از این دیدگاه، نه جنبه اقتصادی دارد و نه جنبه
حیوانی، بلکه دارای هویت کاملا دینی است.
درباره جنبه معنوی و دینی ازدواج به چند حدیث بسنده میکنیم.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
هر کس ازدواج کند، نیم دینش را حفظ کرده است. پس از خدا بترسید درباره نیم دیگر دینتان.[۱۴]
بنابراین، ازدواج از این دیدگاه، وسیله ای است برای حفظ دین و اعتقاد نسان و تکامل آن.
علی(علیهالسلام) فرمود:
هیچ کدام از اصحا??ب رسول خدا ازدواج نمیکرد، مگر این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرمود: او دین خویش را کامل کرده است.[۱۵]
از سوی دیگر، احادیثی در زمینههای
دعای پیش از ازدواج، خطبه، نماز، دعاهای هنگام عقد و دعاهای هنگام عروسی و
زفاف و… وجود دارد که از مجموع آنها چنین برمیآید که در دیدگاه پیشوایان
اسلام، ازدواج از جنبه معنوی و دینی بسیار بالایی برخوردار است. پس نگاه به
ازدواج بدون در نظر گرفتن این جنبه، نگاهی ناقص و نامتعادل است.
نکوهش دیر شدن ازدواج
در مکتب جامع و کامل اسلام برای همه
دورههای سنی انسان، برنامهریزی شده است. بنابراین، هنگامی که دختر و پسر
به رشد عقلی و جسمی رسیدند، باید ازدواج کنند. رها کردن این سنت الهی یا
رعایت نکردن زمان مناسب آن، پی آمدهای روحی نامطلوبی برای زن و مرد دارد.
از این رو، پیشوایان دینی، ما را از آن نهی کردهاند. پیامبر(صلی الله علیه
و آله) روزی بر بالای منبر رفت و پس از ستایش الهی فرمود:
ای مردم! همانا جبرئیل از سوی خداوند
لطیف و خبیر بر من نازل شد و گفت: همانا دختران باکره مانند میوههای روی
درخت هستند. هنگامی که میوه رسید باید آن را چید وگرنه خورشید آن را فاسد
میکند و باد آن را تباه میسازد. هنگامی که دختران باکره به دوران بلوغ (و
سن ازدواج) برسند، برای آنان دوایی جز شوهر نیست وگرنه از فسادشان ایمن
نباشید؛ زیرا آنان نیز بشرند.[۱۶]
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)
با زبانی رسا و منطقی و عالی، راه کار پیش گیری از فساد و فحشا در یک جامعه
انسانی را بیان کرده است. فساد و فحشایی که اینک جامعههای انسانی را در
برگرفته است، در همین دیر شدن ازدواج دختر و پسر ریشه دارد. باری، راه
چاره این معضل اجتماعی، ازدواج به موقع بر اساس مصالح دختر و پسر است؛
زیرا دگرگونیهای جسمانی و روحانی رسیدن به سن بلوغ و هجوم غریزههای جنسی
را تنها با ازدواج میتوان کنترل کرد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی دیگر میفرماید:
از سعادت مرد این است که دخترش در خانهاش قاعده نشود (و پیش از آن شوهر کند).[۱۷]
باید گفت این پافشاری در صورتی است که دختر و پسر از نظر روحی ، جسمی، عقلی و مالی، آماده همسرداری باشند.
تشویق به ازدواج برای افزایش نسل اسلام بر افزایش نسل با ایمان، صالح و مؤمن پافشاری میورزد، چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمود:
ازدواج کنید، همانا من در قیامت به فراوانی امتم افتخار میکنم.[۱۸]
چند حدیث دیگر نیز به همین مضمون وارد شده است. برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
چه مانعی دارد که مؤمن زن بگیرد؟
باشد که خداوند به او فرزندی روزی کند که با گفتن کلمه لا اله الا الله
زمین را گران بار و سنگین سازد.[۱۹]
همچنین در حدیث زیبای دیگری فرمود:
فرزندی که در امت من به دنیا بیاید، در نظر من دوست داشتنیتر است از هر آن چه خورشید بر آن بتابد.[۲۰]
ازدواج، مایه افزایش روزی و برکت
پیشوایان دین، ازدواج را مایه افزایش روزی و برکت دانستهاند. برای نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
زن بگیرید؛ زیرا زن برای شما روزی است.[۲۱]
ایشان در جای دیگری فرموده است:
رزق و روزی را با ازدواج بخواهید.[۲۲]
همچنین با اشاره به آیه ?? نور میفرماید:
غنا و بینیازی را در این آیه بجویید (یعنی ازدواج کنید). [۲۳]
حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله) در اهمیت این مسأله گفته است:
رحمت خداوند از درهای آسمان در چهار
زمان گشوده میشود. هنگام نزول باران، هنگام نگاه کردن فرزند به صورت پدر و
مادر، هنگام گشوده شدن در کعبه و هنگام
ازدواج.[۲۴]
امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید:
رزق و روزی با زن و فرزند همراه است.[۲۵]
تشویق به میانجیگری در ازدواج
اهمیت ازدواج در اسلام آن گونه است
که از پدر و مادر و خویشاوندان دختر یا پسر میخواهد در امر ازدواج آنان
میانجیگری کنند و راه را برای آغاز زندگی مشترک دو زوج جوان بگشایند.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
هر کس، مجردی را زن دهد، خداوند در قیامت به او نظر (رحمت) میافکند.[۲۶]
امام علی(علیهالسلام) فرموده است:
بهترین میانجیگری و شفاعت آن است که بین دو نفر برای ازدواج شفیع شود تا خداوند بین آن دو را با هم جمع کند.[۲۷]
امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید:
در روزی که هیچ سایهای جز سایه عرش خداوندی نیست، سه کس در پرتو آن قرار میگیرند: نخست، مردی که برادر مسلمانش را زن دهد و… .[۲۸]
آزادی در همسر گزینی
هر چند اسلام، پدر و مادر و
خویشاوندان دختر و پسر را تشویق میکند، شرایط ازدواج را برای فرزندان خویش
فراهم سازند، ولی اجازه نمیدهد که آنان دختر و پسر را از برگزیدن همسر
آینده خود محروم سازند. اسلام از پیآمد ازدواجهای اجباری آگاه است؛ زیرا
دختر و پسری که با زور و اکراه به ازدواج هم درآیند، سرانجام با طلاق از هم
جدا خواهند شد. بنابراین، اسلام در انتخاب همسر، نظر دو طرف زندگی را شرط
میداند. ابن ابی یعفور به امام صادق(علیهالسلام) عرض کرد: میخواهم با
زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم، دیگری را برای من میخواهند و در
نظرگرفتهاند، چه کنم؟ امام (علیهالسلام) فرمود:
با آن کس که دوست داری، ازدواج کن و دختری را که پدر و مادرت خواستهاند، برمگزین.[۲۹]
یکی از نکتههای مهم در این زمینه،
افزون بر آزادی در همسر گزینی، جایز بودن دیدن و آگاهی یافتن از وضع روحی و
جسمی همسر آینده است. بر اساس روایات، اگر کسی، زنی را برای ازدواج
برگزید، میتواند برای آگاهی از ویژگیهای جسمی او به محدودهای از بدنش
بنگرد.
محمد بن مسلم از امام باقر(علیهالسلام) پرسید: ایا مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند، میتواند به او بنگرد؟
امام(علیهالسلام) فرمود:
آری، همانا او به گرانترین بها، زن را میخرد[۳۰] (پس میتواند به زن بنگرد).[۳۱]
در حدیث دیگری، حسن بن سری از امام
صادق(علیهالسلام) پرسید: آیا مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند،
میتواند به دقت به پشت و روی بدن زن بنگرد؟ امام (علیهالسلام) پاسخ
فرمود:
مانعی ندارد زنی را که میخواهد با او ازدواج کند از پشت سر یا جلو ببیند.[۳۲]
همچنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به یکی از صحابه که از زنی خواستگاری کرده بود، فرمود:
صورت و دستهایش را ببین.[۳۳]
از دیگر موضوعهای مطرح شده در
روایات، ملاکهای گزینش همسر و وظایف همسران نسبت به یکدیگر است که در جای
خود، درباره آن بحث شده است.
پی نوشت ها:
[۱] – وسایل الشیعه: ج ??، ص ??- ??.
[۲] -همان.
[۳] – همان.
[۴] – همان: ص ?.
[۵] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۶] – همان: ص ?.
[۷] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۸] – وسائل الشیعه: ص ?.
[۹] – همان: ص ?.
[۱۰] – وسایل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۱] – همان.
[۱۲] – جامع الاحادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۱۳] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۴] – جامع الاحادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۱۵] – همان، ص ??.
[۱۶] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۱۷] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ?.
[۱۸] – همان.
[۱۹] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ?.
[۲۰] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ??.
[۲۱] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص??.
[۲۲] – جواهر الکلام: ج ??، ص ?.
[۲۳] – همان: ص ??.
[۲۴] – همان: ص ??.
[۲۵] – وسائل الشیعه: ج ??، ص ??.
[۲۶] – همان: ص ??.
[۲۷] – جامع احادیث الشیعه: ص ??.
[۲۸] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ???.
[۲۹] – در این جا منظور از خریدن،
خرید و فروش نیست، بلکه مراد این است که مرد با ازدواج، میخواهد یک عمر با
زن به سر برد و خانواده تشکیل بدهد. بنابراین، ازدواج برای مرد بسیار
ارزشمند بوده و هزینه آن فراوان است.
[۳۰] – جامع احادیث الشیعه: ج ?، ص ??.
[۳۱] – همان.
[۳۲] – جامع احادیث، ج ?، ص
جمعه 26/8/1391 - 21:15
اهل بیت
«کارشناس تاریخ اسلام با بیان این مطلب که رحمت خاص پیامبر (ص) خاص
مومنان، هدایتگری ایشان برای مسلمانان و دغدغه مندی وی برای عموم انسان ها
است، اظهار کرد: این ها همه صفاتی است که قرآن برای انسانی حی برمی شمارد،
همچنین در سوره مبارکه نساء زیارت رسول اکرم (ص) در مدینه عامل ذوب شدن
آثار گناهان معرفی می شود و این یعنی که ما با پیامبری حی در ارتباط هستیم
که سلام ما به ایشان آثار گناهانمان را محو می کند».
حجت الاسلام والمسلمین محسن ادیب بهروز، مدیر گروه تاریخ اسلام تحصیلات
تکمیلی جامعه الزهرا (س) درباره راهکارهای شناخت رسول اکرم (ص) به عنوان
منشاء خیر و برکت برای عالمیان به خبرنگار شبستان گفت:اگر بخواهیم وجود
مقدس رسول الله (ص) را همان گونه که هستند و توسط قرآن معرفی شده اند،
بشناسیم باید نگاه خود را از نگاه مورخان انسانی متمایز کرده و از منظر
قرآن به شخصیت بی نظیر ایشان بنگریم.
وی با اشاره به ذکر صف رحمت اللعالمین بودن پیامبر (ص) در سوره مبارکه
انبیاء اظهار کرد: این صفت یعنی پیامبر مبعوث شدی تنها برکت وجودیت را شامل
حال انسان ها نمی کند بلکه موجودات غیرانسانی یعنی جنیان و ملائکه نیز از
این وجود پربرکت بهره می برند واین برکت و خیر به محض قرار گرفتن ایشان در
رحم مادرشان حضرت آمنه (س) در عالم هستی جریان یافته است.
جمعه 26/8/1391 - 21:15
اهل بیت
با وجود پیامبر در رحم مادر برکت در جهان تسری یافت
حجت الاسلام ادیب بهروز ادامه داد: ما برای این مهم نمونه تاریخی داریم،
آنچنان که در روایات حدیثی تاریخی آمده است که وقتی وجود مبارک حضرت محمد
(ص) در رحم مادر قرار می گیرند به حضرت آمنه خطاب می شود که به برکت وجود
ایشان ابلیس و دوستان او از دست یافتن به منابع اطلاعاتی انسان ها محروم
شده اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: یعنی تا قبل از آن
ابلیس و عوامل او به اطلاعات انسان ها دسترسی داشته اند و میزان غلبه آنها
از این طریق بر فرزندان آدم افزایش می یافت، اما وجود مبارک پیامبر (ص) در
رحم مادر این دسترسی را از بین برد و منجر به شکایت ابلیس شد که چرا این
دسترسی از او سلب شده و خداوند وجود پیامبر خاتم (ص) را دلیل این رویداد
برشمرده است.
وی با بیان این مطلب که این برکات و خیرات وجود حضرت رسول (ص)در دوره
های مختلف زندگانی ایشان همچنان شامل حال بشر شده است، ابراز کرد: وجود
ایشان همواره یک سری از بلایایی که انسان مستحق آنها بوده است را دفع کرده،
این در حالی است که بنابر قانون علت و معلول هر خطا و اشتباهی بازخوردی
سوء دارد،اما وجود پیامبر (ص) این قانون را زیرسوال می برد.
حجت الاسلام ادیب بهروز تاکید کرد: تاکید قرآن بر رحمت بودن پیامبر (ص)
ارتباط و دستیابی ما به ایشان را از یکسویگی خارج کرده و زمینه بهره مندی
متقابل را فراهم کرده است از این رو ما باید رسول قرآنی را بشناسیم و با
این رسول قرآنی ارتباط برقرار کنیم.
وی شناخت رسول قرآنی را عامل برقراری ارتباط دوسویه و کاربردی با او
دانست و بیان کرد: بهتر است در گام نخست به آیه ۱۲۸ سوره مبارکه توبه رجوع
کنیم که در برابر یکصد آیه دیگری که درباره پیامبر (ص) سخن گفته اند،
بهترین تعاریف را از ایشان ارائه کرده و رسول قرآنی را با سه خصیصه اصلی به
بشر معرفی می کند.
حجت الاسلام ادیب بهروز اعلام کرد: بنابر این آیه شریفه خداوند ابتدا
رسول (ص) را انسانی همچون دیگر انسان ها معرفی می کند که توانسته با
استفاده از گوهر وجودی خود به چنین کمال و جایگاهی دست بیابد، پس از آن او
را دارای دغدغه نسبت به کل انسان ها می داند چراکه در لسان وحی تنها کسی که
دغدغه عموم انسان ها اعم از مومن و مشرک را دارد وجود مقدس حضرت رسول اکرم
(ص) است.
وی با اشاره به ذکر صفت حریص بودن ایشان به هدایت مسلمانان گفت: پیامبر
(ص) به هر میزان که شخص مسلمان و شیعه از هدایت ایشان استقبال کند زمینه
کمال او را فراهم می کنند، و اما خصیصه سوم رئوف و رحیم بودن ایشان نسبت به
مومنان است و اینجا تنها جایی از قرآن است که صفت پروردگار در پیامبر (ص)
به هنگام مواجهه با مومنان تجلی می یابد.
جمعه 26/8/1391 - 21:15
اهل بیت
«باتوجه به مراسم باشکوه عزاداری حضرت فاطمه زهرا (س) در سال جاری،
عدهای از تفرقه افکنان وهابی ، شب نامهای را در برخی از استان های مرزی
کشور توزیع کردند که در آن، شبهاتی را پیرامون شهادت حضرت زهرا سلام الله
علیها مطرح شده بود و در پایان نوشته شده بود: (تقلید کورکورانه را بگذارید
و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه نکنید خودتان به میدان تحقیق
در آیید وحق را ازباطل تشخیص دهید). لذا برای روشن اذهان مسلمانان پاسخ
مختصری در اختیار عموم قرار میگیرد».
باتوجه به مراسم باشکوه عزاداری حضرت فاطمه
زهرا (س) در سال جاری، عدهای از تفرقه افکنان وهابی ، شب نامهای را در
برخی از استان های مرزی کشور توزیع کردند که در آن، شبهاتی را پیرامون
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح شده بود و در پایان نوشته شده بود:
(تقلید کورکورانه را بگذارید و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه
نکنید خودتان به میدان تحقیق در آیید وحق را ازباطل تشخیص دهید). لذا برای
روشن اذهان مسلمانان پاسخ مختصری در اختیار عموم قرار میگیرد.
۱چرا حضرت علی (ع) در آن صحنه هیچ واکنشی از خود نشان نداد ؟
اولا: امام علی (ع) در قدم نخست از خود واکنش نشان داد ؛ چنانچه آلوسی مفسر مشهور اهل سنت در این باره مینویسد :
عمر با غلاف شمشیر به پهلوی مبارک فاطمه و با تازیانه به بازوی حضرت زد .
فاطمه ، صدا زد : « یا ابتاه » علی (ع) ناگهان از جا برخاست وگریبان عمر
را گرفت و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.
تفسیر آلوسی :۳/۱۲۴ .
نقل این قضیه توسط آلوسی به هر نیتی که باشد ، نشانگر این است که واکنش
علی (ع) در منابع معتبر شیعه در قرن اول و دوم شیعه وجود داشته است .
ثانیاً: برفرض این که واکنشی نشان نداده است ، به همان دلیلی بوده که
پیامبر اسلام (ص) در مکه مکرمه ، در قبال، شکنجه صحابه و حتی قتل سمیه
مادر عمار یاسر واکنش نشان نداد.
ثالثاً: وقتی یاران رسول خدا به خانه عثمان ریختند و متعرض همسر او شده و
حتی دست او را با شمشیر قطع کردند ، عثمان هیچ واکنشی از خود نشان نداد .
۲ . چرا بعد از شهادت همسر خود فاطمة الزهراء علیها السلام ، انتقام او را نگرفت یا به فکر انتقام نبود ؟
اولاً: به همان دلیلی که پیامبر اسلام (ص) از کسانی که قصد ترور آن حضرت
را داشتند انتقام نگرفت. با این که طبق نقل صحیح مسلم (ج ۸ ص ۱۲۳) «اثنى
عشر منهم حرب لله ولرسوله فی الحیاة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد» دوازده
نفر آنان محارب خدا و پیامبر در دنیا وآخرت بودند، پیامبر گرامی (ص) در
پاسخ حذیفه و عمار که تقاضای قتل تروریستها را کردند، فرمود: به صلاح نیست
که شایع کنند که پیامبر اصحاب خود را به جرم تروریست بودن می کشد. «أکره
أن یتحدّث الناس أنّ محمداً یقتل أصحابه» .
تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۳۲۳٫
ثانیاً : پیامبر اسلام بعد از فتح مکه ، از وحشی قاتل حضرت حمزه ، انتقام نگرفت ، علی (ع) نیز از سنت پیامبر اسلام (ص) پیروی کرد .
۳ . چرا با قاتلان دختر رسول خدا ص میانه خوبی داشت ؟
حضرت علی (ع) نه تنها با قاتلان فاطمه (س) میانه خوبی نداشت ؛ بلکه در صحیح بخاری آمده که حضرت علی دوست نداشت چهره عمر را ببیند
کَرَاهِیَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ .
و همچنین ابوبکر را استبدادگر می دانست : وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالأَمْرِ
صحیح بخاری: ۵/۸۲ ، ح۴۲۴۰ .
۴ . چرا همواره از عمر تعریف و تمجید میکرد ؟
اولاً : آن چه که به حضرت علی (ع) نسبت می دهند که در در خطبه ۲۲۸ نهج
البلاغه از عمر تعریف کرده درست نیست و نامی از عمر در خطبه نیست ، بلکه
صبحی صالح ، از علمای اهل سنت میگوید مراد یکی از اصحاب حضرت علی (ع) است .
نهج البلاغة ، صبحی صالح ، خطبه ۲۲۸ ، ص ۳۵۰ .
ثانیا ً: علی (ع) در خطبه سوم نهج البلاغه، عمر را مجموعهاى از خشونت، سختگیرى، اشتباه و پوزش طلبى می داند و میگوید:
سوگند به خدا مردم در حکومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده
بودند، و دچار دو رویىها و اعتراضها شدند،و من در این مدت طولانى
محنتزا، و عذاب آور، چارهاى جز شکیبایى نداشتم.
ثالثاً : بنا به نقل صحیح مسلم نظر امام علی (ع) در باره ابوبکر و عمر
این بود که آنان دروغگو ، گناهکار ، حیلهگر و خیانتکار بودند .
صحیح مسلم : ج ۵ ص ۵۲ ح ۴۴۶۸٫
۵ . چرا حضرت علی حتی در ایام خلافت و حکومت خود هیچگاه از شهادت همسر خود توسط عمر یادی نکرد ؟
اولاً: در خطبه ۲۰۳ نهج البلاغه آمده که علی (ع) به هنگام دفن حضرت زهرا (س) فرمود:
أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ
از این پس اندوه من جاودانه، و شبهایم، شب زنده دارى است، تا آن روز که نزد خدا بروم .
ثانیاً: علی (ع) در دوران حکومتش نزد سلیم بن قیس از شهادت حضرت زهرا یاد کرد و فرمود:
فاطمه (س) از دنیا رفت در حالى که اثر تازیانه در بازویش مانند بازوبند باقى مانده بود.
کتاب سلیم بن قیس ، ص۶۷۴ .
ثالثاً: ابن عباس میگوید:علی (ع) در جنگ صفین از کتابى که به املای
پیامبرو به خط خودش بود برایم خواند که چگونه حضرت زهرا علیها السّلام
شهید مىشود
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ، ص۹۱۵ .
۶٫ چرا حضرت علی (ع) سه تن از فرزندان خویش را به نامهای ابوبکر ، عمر ، عثمان نامگذاری کرد ؟
اولاً : این نامها آن زمان مرسوم بود، ابن حجر عسقلانی در الإصابة نام
۲۱ نفر از صحابه را میآورد که اسم آنها عمر و ۲۶ نفر عثمان و سه نفر
ابوبکر بوده .
ثانیاً : نام برخی از اصحاب ائمه (ع) ، یزید بن حاتم ، یزید بن عبد
الملک ، یزید بن عمر بن طلحه و … . آیا آنها به خاطر علاقه به یزید بن
معاویه ، بود؟ .
ثالثاً : ابوبکر که کنیه یکی از فرزندان علی (ع) هست ، نام او محمد بوده.
التنبیه والاشراف ص ۲۹۷، الارشاد ج ۱ ص ۳۵۴ .
و حضرت به خاطر علاقه خود به عثمان بن مظعون ، نام فرزندش را عثمان گذاشت.
مقاتل الطالبیین ، ص ۵۵ و تقریب المعارف ، ص ۲۹۴٫
و عمر بن الخطاب به دلیل خشونت ذاتی که داشته ، نام فرزند علی (ع) را همنام خود قرار داد
وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه .
أنساب الأشراف ج ۱ ص ۱۹۲، تهذیب التهذیب ج ۷ ص ۴۲۷٫
هم چنین نام تعدادی از مسلمانان را نیز تغییر داد.
اسدالغابة ج ۳ ص ۲۸۴، طبقات ج ۶ ص ۷۶ ، الاصابة ج ۵ ص۴۷۲٫
رابعاً : اگر نامگذاری نشانه روابط خوب هست ، چرا خلفاء هیچ کدام از فرزندان خود را علی وحسن و حسین (ع) نامگذاری نکردند.
۷٫ راستی چرا حضرت علی دختر خود به نام ام کلثوم را از همان همسر شهیدش بدنیا آمده بود ، به نکاح قاتل همسر خود درآورد ؟
اولاَ: وقتی علی (ع) از دادن دخترش به عمر مخالفت کرد، عمر به عباس
عموی پیامبر گفت اگر علی به من دختر ندهد دو نفر را وادار می کنم که به
دروغ شهادت دهند که علی دزدی کرده و دستش را قطع می کنم.
کافی ، ج ۵ ، ص ۳۴۶ .
ثانیاً: هیثمی از علمای بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقیل به این ازدواج ، علی (ع) خطاب به عباس فرمود:
درة عمر أحرجته الی ماتری
خشونت عمر باعث این کاری که می بینی گردید.
مجمع الزوائد ج ۴ ص ۲۷۲، معجم کبیر ج ۳ص۴۵٫
ثالثاً: علمای اهل سنت نوشته اند:
عمر بن خطاب قبل از ازدواج با ام کلثوم ، ساق پایش را لمس میکند و او را
در بغل گرفت و بوسید. وام کلثوم از این کار زشت، عصبانی شد و به وی گفت:
اگر تو خلیفه نبودی، دماغت را می شکستم، چشمت را کور می کردم
الاصابه، ابن حجر: ۸/۴۶۴ و سیر أعلام النبلاء، ذهبی:۳/۵۰۱٫ تاریخ بغداد، الخطیب البغدادی، ج ۶، ص ۱۸۰٫
اگر این قضیه صحت داشته باشد، باید طرفداران خلیفه پاسخ دهند که آیا
درست است که حاکم اسلامی که باید حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم
این چنین کند؟
سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت می گوید:
وهذا قبیح والله، ثمّ بإجماع المسلمین لایجوز لمس الأجنبیّة فکیف ینسب عمر إلى هذا ؟
به خدا سوگند این کاری که از عمر نقل می کنند، قبیح است دست زدن به دختر نامحرم حرام است …
تذکرة خواص الأمة : ۳۲۱٫
۸ . چرا حضرت امام حسن و امام حسین (ع) مادام العمر از شهادت مادرشان
توسط عمر یادی نکردند؟ در هیچ یک از منابع شیعه و سنی در این باره مطلبی
وجود ندارد .
اولاً: امام حسن (ع) در مناظرهای که با معاویة و دار ودسته وی داشت ، خطاب به مغیرة بن شعبة فرمود:
تو همان هستى که فاطمه دخت گرامى رسول خدا (ص) را کتک زدى ؛ تا آنجا که خون آلود شد و فرزندی که در رحم داشت سقط کرد.
احتجاج طبرسی ، ج۱، ص ۲۷۸٫
ثانیاً: امام حسین (ع) نقل می کند که امام علی (ع) در هنگام دفن فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود :
بر این مصیبت بزرگ همچون مادرى که فرزند از دست داده مىنالیدم . یا رسول
الله ! در محضر خداوند دخترت مخفیانه به خاک سپرده شد، حقّش را به زور
گرفتند ، و آشکارا از ارث خود محروم گشت، و حال آن که هنوز از رحلت تو دیرى
نپائیده و یاد تو فراموش نگشته است .
الکافی ج ۱ ص ۴۵۸ و الأمالی ، المفید – ص ۲۸۲ .
ثالثاً: آیا در عصری که عمر بن خطاب به بهانه جلوگیری از گریه بر میت
تازه گذشته ، شبانه و بدون اجازه وارد خانه مردم میشود و زنها را کتک زده
و حجاب از سر آنها بر میدارد ، میتوان مجلس عزاداری برپا کرد؟
المصنف ، عبد الرزاق ج ۳ ، ص ۵۵۷ .
۹ . چرا مردم مدینه در قبال قتل دختر پیامبر ص سکوت کرده و هیچ اقدامی نکردند؟
اولاً: آیا عمل مردم مدینه ملاک حقانیت است یا عمل امیر المؤمنین (ع) ؟پیامبر اکرم (ص) فقط در حق علی فرموده :
علی مع الحق والحق مع علی
علی با حق و حق با علی است .
تاریخ بغداد:۱۴/۳۲۲ ومجمع الزوائد :۷/۲۳۷٫
ثانیاً: مگر مردم مدینه نبودند که در برابر کشتن عثمان و تعرض به همسر
او عکس العملی از خود نشان ندادند واجازه ندادند جنازه او را در قبرستان
مسلمانان دفن کنند و مجبور شدند او را در قبرستان یهود دفن کنند تا معاویه
در زمان حکومتش قبرستان یهود را به قبرستان بقیع متصل ساحت.
تاریخ طبری ج۳ ص ۴۶۸ و۴۳۸٫
۱۰ چرا شما تا چند سال پیش از جریان شهادت بی خبر و فراموش بودید و الآن بیادتان آمد؟ تقویمهای پیش ۱۳۷۲ .
اولاً : جوینی از علمای اهل سنت و استاد مورد تأیید ذهبی از رسول
اکرم (ص) قضیه غصب حق فاطمه زهرا و شکستن پهلوی آن حضرت وسقط محسن او و
شهید نمودن آن بزرگوار را نقل می کند.
فرائد السمطین ، ج۲ ، ص۳۴ و۳۵ .
ثانیاً : حضرت علی (ع) به هنگام دفن فاطمه (س) فرمود:
وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا .
به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو چگونه در ستمکارى بر او
اجتماع کردند، از فاطمه علیها السّلام بپرس، و احوال اندوهناک ما را از او
خبر گیر، که هنوز روزگارى سپرى نشده، و یاد تو فراموش نگشته است.
نهج البلاغه خطبه ۲۰۲٫
ثالثاً: در بند ۸ سخن امام حسن و حسین (ع) در باره شهادت حضرت زهرا نقل شد.
رابعاً: کلینی از امام کاظم (ع) نقل می کند که فرمود:
إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام ) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ …
فاطمه صدیقه و شهیده بود.
کافی ج۱، ص ۴۵۸ .
خامساً: در طول تاریخ همه ساله ایام فاطمیه، شیعیان به مناسبت شهادت
حضرت زهرا مراسم عزاداری اقامه می کردند و بعد از انقلاب هم این مراسم در
بیوت مراجع عظام و رهبری اقامه می شود.
سادساً: امام خمینی (ره) روز ۱۸ اسفند ۱۳۶۰ (۱۳ جمادى الاول ۱۴۰۲٫)
فرمودند: من هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمین و بر شما
برادران عزیز ارتشى، سپاهى و بسیج و بر حضرت بقیة اللَّه- ارواحنافداء-
تسلیت عرض مىکنم.
صحیفه امام/ ۱۶/۸۷٫
سابعاً: شهرستانی ، از علمای اهل سنت مینویسد :
عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ( علیها السلام) ضربه زد که منجر به سقط شدن
نوزاد وی از شکمش شد . عمر ، فریاد می زد این خانه را با هر که در آن است
به آتش بکشید ؛ و در خانه به جز علی و فاطمه و حسن و حسین کسی نبود » .
الملل والنحل ، شهرستانی ، ص۸۳ .
سابعاً: ابن تیمیه حرانی ، قضیه هجوم به خانه فاطمه را قبول میکند ولی با توجه به عنادی که دارد به فکر توجیه آن بر می آید.
منهاج السنة ، ج۴ ، ص۲۲۰ .
جمعه 26/8/1391 - 21:13
اهل بیت
«فاطمه «س» زنی ازصادر نخستین و عقل اول ، از دودمان توحید ، از تبار
هاشمی و سلاله ی ابراهیمی ، از نیاکان عصمت و معرفت و کرامت و در بلندای
اوج راستی و عفاف پاکی و جلالت و عظمت است. فرزند نبوت ، همسر امامت و
پاسدار و نگهبان ارزش های امامت و ولایت است. شخصیتی جامع صقات کمال ،
انسان کامل و اسم اعظم خداست. جهان در تکاپوی حسن است و فاطمه «س» تمامی
حسن . عالم خواستار
جلال و جمال است و فاطمه «س» ، یعنی تمام آن».
از عایشه نقل شده است که ‘ کسی را شبیهتر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص)
از نظر رفتار و روش فردی در قیام و قعود ندیدم. هنگامی که فاطمه (س) بر
پیامبر (ص) وارد میشد، پیامبر (ص) پیش پای او قیام میکرد و او را
میبوسید و در جای خود مینشاند و متقابلا هنگامی که پیامبر (ص) بر فاطمه
(س) وارد میشد، فاطمه (س) پیش پای پدر قیام کرده او را میبوسید و در جای
خود مینشاند.
معصومین (ع) الگوهای همیشگی زندگی تمامی انسانها در تمام طول تاریخ
بوده و هستند به طور مثال میتوان از این افراد به حضرت فاطمه زهرا (س)
اشاره کرد؛ در ایام دهه اول فاطمیه به مناسبت ایام حزن اهل بیت (ع) به برخی
از آموزهها و درسهایی از زندگی حضرت زهرا (س) خواهیم پرداخت.
یکی از آداب و رسوم زمان پیشین این بود که یکدیگر را به اسم کوچک صدا
میکردند اما این نوع خطاب نسبت به بعضی از افراد خلاف ادب بود، مخصوصا
حضرت رسول اکرم (ص) که از مقام والا و احترام خاصی برخوردار بودند،
بنابراین خداوند متعال در این رابطه آیهای نازل کرد که بر اساس آن
مسلمانان موظف و مکلف شدند آن حضرت را رسولالله (ص) خطاب کنند.
در این میان حضرت فاطمه (س) هم میخواستند تا به این مهم عمل کنند، اما
رسول اکرم (ص) از ایشان خواستند که به آن حضرت، «پدر» بگویند، از امام صادق
(ع) روایت شده است که حضرت فاطمه (س) فرمودهاند: وقتی که آیهی «لَا
تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا»
سوره نور آیه ۶۳ به این معنی که پیغمبر (ص) را مثل یکدیگر صدا نزنید، نازل
شد، من هم ترسیدم از اینکه به آن حضرت “ای پدر” بگویم. بنابراین آن حضرت را
«یا رسولالله» میگفتم.
البته در این زمینه حضرت محمد(ص) خطاب به دختر گرامیشان فرمودند: “ای
فاطمه (س) این آیه دربارهی تو و خانوادهات و نسلت نازل نشده، تو از من
هستی و من از تو هستم، بلکه دربارهی جفاکاران و درشتخویان از قریش و
گردنکشان و اهل کبر و غرور نازل شد، شما “ای پدر” بگو که قلبم را زنده
میکند و خدا را خشنود میکند”.
حضرت زهرا (س) شبیهترین فرد به پیامبر(ص)
از عایشه نقل شده است که ” کسی را شبیهتر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص) از
نظر رفتار و روش فردی در قیام و قعود ندیدم. هنگامی که فاطمه (س) بر
پیامبر (ص) وارد میشد، پیامبر (ص) پیش پای او قیام میکرد و او را
میبوسید و در جای خود مینشاند و متقابلا هنگامی که پیامبر (ص) بر فاطمه
(س) وارد میشد، فاطمه (س) پیش پای پدر قیام کرده او را میبوسید و در جای
خود مینشاند. چون پیامبر (ص) مریض شد، فاطمه (س) وارد شد و خودش را به روی
پدر افکند و او را بوسید، بعد سرش را بلند کرد و گریه کرد، دوباره خودش را
به روی پدر افکند، بعد سرش را بلند کرد و خندید.
گفتم: گمان میکردم که او (فاطمه) (س) داناترین زنان ما است، در حالی که او هم زنی از زنهاست.
چون پیامبر (ص) وفات یافت به او گفتم: هنگامی که خودت را به روی رسول
خدا (ص) افکندی، سپس سرت را بلند کردی و خندیدی چه شد؟ چرا خندیدی؟! حضرت
فاطمه (س) فرمود: من در آن هنگام مانند کسی بودم که هستیاش را از دست داده
است. پیامبر (ص) به من خبر داد نزدیکترین کسی که به او ملحق میشود من
هستم، پس در این هنگام خندیدم”.
منبع: دانستنیهای فاطمی/ مولف: علی غزالیاصفهانی نشر: قم: عطر عترت، ۱۳۸۸٫
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
فاطمه «س» زنی ازصادر نخستین و عقل اول ، از دودمان توحید ، از تبار هاشمی و
سلاله ی ابراهیمی ، از نیاکان عصمت و معرفت و کرامت و در بلندای اوج راستی و
عفاف پاکی و جلالت و عظمت است. فرزند نبوت ، همسر امامت و پاسدار و نگهبان ارزش
های امامت و ولایت است. شخصیتی جامع صقات کمال ، انسان کامل و اسم اعظم
خداست. جهان در تکاپوی حسن است و فاطمه «س» تمامی حسن . عالم خواستار
جلال و جمال است و فاطمه «س» ، یعنی تمام آن.
.: فاطمه :. یعنی سرنوشت ، نیم لب خندیدنش باغ بهشت!
رسول گرامی در مقام و منزلت او فرمود: « اگر همه خوبی ها و کمالات به صورت
شخصی در آید ، آن شخص فاطمه «س» است ، بلکه از آن هم والاتر . دخترم
فاطمه«س» بهترین اهل زمین است ؛ از جهت عنصر وجودی ، شرافت و کرامت ».[۱]
بانوی سبز پوش برخیز… سینه شب من پرستاره نیست … محراب تو ز تابش تسبیح
روشن است اما نسیم نرم نفس های خسته ات دیگر نوید بخش شمیم بهاری نیست…
بانوی من بمان از پیش من اگر بروی داغ ماندنی است … پیچیدنم به خویش چنین شعله
او را ببین … بسپار گوش ،،، بسپار گوش قصه ی بغضم شنیدنی است…
شهادت جان سوز دخت پیامبر گرامی اسلام ، همسرفداکار و کفوعلی (ع) ، پاسدار
ولایت و امامت ، مادر عالم ، حضرت صدیقه کبری«س» ، تسلیت باد…
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
مقدمه
در بیان و وصف مقام قدسی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س)،
عقول حیرانند و قلم ها از حرکت و زبان ها از سخن گفتن باز می مانند. نگاهی
به احادیثی که مقام این بانوی قدسی را بیان می کند، گوشه هایی از عظمت این
مقام نورانی را آشکار می سازد.(۱)
زندگی کوتاه سرور زنان دو عالم سراسر بندگی بود و مورد
رضایت حضرت حق؛ تا آن جا که رسول خدا(ص) خطاب به پاره تنش فرمودند:« إن
اللّه یغضب لغضبک و یرضى لرضاک»(۲)( همانا خداوند ازخشم تو خشمناک، و از
خشنودی تو خشنود می شود.)
از جمله نکات برجسته و مهمی که در زندگی این بانوی الاهی
همچون خورشید می درخشد و مسیر سعادت را برای رهپویان طریق بندگی روشن می
سازد « دفاع از حریم ولایت و امامت» است.
نور چشمان نبی با هر روشی به دفاع از امام زمان خویش
پرداخت. او زمانی با خطابه ای بی نظیر در پی استیفای حق حجت مظلوم خدا
بود، زمانی با اشک و آه به مجاهدت در راه حق پرداخت، و زمانی دیگر یک تنه
در مقابل منافقین امت ایستاد و متحمل ضربات و صدمات شدیدی شد که منجر
به شهادت حضرتش گردید. حتی وصیت ریحانه نبی در مورد نحوهی تشییع و کفن و
دفن شبانه، حرکتی بود برای افشای ماهیت دشمنان خدا و رسول خدا(ص).
ام ابیها(س)، اولین و اصلی ترین وظیفه خود را یاری رساندن به
حجت خدا حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می دانست و در انجام این وظیفه، حق خویش
را بطور کامل و جامع ادا نمود. به طوری که حضرت مولی الموحدین(ع) با از دست
دادن این یار و حامی مظلومش، این چنین با رسول خدا(ص) درد دل می کند و
برای تحمل این فراق و مصیبت جانکاه به خدا پناه می برد: ( ۳ )
« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ
السَّلَامُ عَلَیْکَ عَنِ ابْنَتِکَ وَ زَائِرَتِک …..قَلَّ یَا رَسُولَ
اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِّدَةِ نِسَاءِ
الْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی ….. فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ
الْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا
لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا یَبْرَحُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ
اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ
هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْکُو
وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا
فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال ….. َ وَاهَ وَاهاً وَ
الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ
لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفا …. وَ إِلَى
اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ فِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ
أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ
الرِّضْوَان»
(سلام بر تو اى رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و زیارت
کنندهات ….اى رسول خدا! شکیبائیم از فراق محبوبهات کم شده و خودداریم در
فراق سرور زنان جهان از بین رفت…..اى رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان
نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند، ای رسول خدا! اما اندوهم
همیشگى است و شبم در بیخوابى گذرد و غم پیوسته در دلم خانه کرده است، تا
خدا خانهاى را که تو در آن اقامت دارى برایم برگزیند، غصهاى دارم که دلم
را خون می کند و اندوهى دارم که قلبم را از جای برکنده است. چه زود میان ما
جدائى افتاد، تنها بسوى خدا شکایت می برم.و به زودى دخترت از همدست شدن
امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و
گزارش را از او بخواه….واى، واى باز هم بردبارى مبارک تر وپسندیده تر است.
اگر بیم چیرگى دشمنان زورگو نبود اقامت و درنگ در اینجا ( نزد قبر حضرت
زهراء(س)) اختیار مىنمودم …. اى رسول خدا! فقط بسوى خدا شکایت می برم و
بهترین دلدارى از جانب تو است اى رسول خدا! ، درود خدا بر تو و سلام و
رضوانش بر فاطمه باد.)
نگاهی اجمالی به خطبه فدکیه و دقت نظر در برخی از فرازهای آن، هدف این نوشتار است.
دفاع از حریم ولایت
در یک نگاه زندگی حضرت زهرا(س) را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
بخش اول: زندگی در زمان حیات حضرت خاتم الانبیاء(ص)
بخش دوم: زندگی در زمان امامت حضرت علی(ع)
در دوره اول زندگی حضرت انسیه حوراء(س) که همراه با مجاهدت
های نبی مکرم اسلام(ص) برای ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام و اجرای
احکام الاهی بود،دختر خاتم رسل(ص) مرارت ها و سختی های بسیاری را همراه با
پدر بزرگوارش تحمل نمود و به مصداق آیه « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا
اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ …» (۴)
، در راه حق صبر و استقامت نمود.
اما با رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) دگر بار کینه های
جاهلی آشکار شد و منافقین نقاب از چهره کنار زدند و آنچه را سال ها در
انتظارش بودند، دست یافته دیدند. آنها با مخالفت با امر خدا و رسولش در
پیروی از جانشین و خلیفهی منصوب الاهی، جامه خلافت را ربوده و آن را
غاصبانه بر تن کردند.(۵) جامهای که هیچ شایستگی پوشیدن آن را نداشتند.
اینان چنان شرایطی را در جامعه اسلامی پدید آورند که حضرت امیرالمؤمنین علی
(ع) در حالیکه میراث خود را تاراج رفته می دید، برای حفظ اسلام چاره ای جز
صبر نداشت. این سوز دل حضرت امیر(ع) است که این گونه در خطبه شقشقیه آشکار
شده است :« آگاه باشید! به خدا سوگند! ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد،
در حالى که مىدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است
به آسیاب که دور آن حرکت مىکند. او مىدانست که سیل علوم از دامن کوهسار
من جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز
کرد. پس من رداى خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیرى کردم و
در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا
در این محیط خفقانزا و تاریکى که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ صبری که
پیران را فرسوده، جوانان را پیر، ومردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات
پروردگار اندوهگین نگه مىدارد! پس از ارزیابى درست، صبر وبردبارى را
خردمندانهتر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در
گلوى من مانده بود. و با دیدگان خود مىنگریستم که میراث مرا به غارت
مىبرند!.»(۶)
در این فضای تیره و تار است که گروهی از امت رسول خدا(ص) برای
آنچه که از آن به عنوان حفظ دین خدا نام می بردند، به خانه وحی حمله ور
شده و جانشین و وصی او را که خود در روز غدیر با او بیعت کرده بودند(۷)،
برای بیعت کردن با خلیفه پیامبر! به مسجد می برند. این چنین است که حضرت
فاطمه(س) برای پاسداری از حریم ولایت وارد میدان می شود و با تحمل صدمات و
ضربات شدیدی که منجر به شهادت ایشان می گردد، یک تنه در برابر این هجوم
ایستاده و به دفاع از امام زمان خویش می پردازد. ( ۸ )
در ادامه این ماجرای جانسوز بعد از آنکه حضرت امیرالمؤمنین(ع)
را در مسجد تهدید به مرگ کردند تا آن حضرت را مجبور به بیعت با خلیفه
انتخابی خود نمایند،(۹) حضرت فاطمه(س) با وجود آن که متحمل صدمات شدیدی شده
بود با حسنین(علیهماالسلام) خود را به مسجد رسانده و امام خویش را از زیر
شمشیر ظلم رها می سازد.(۱۰)
خطبه فدکیه
خلیفه به همین بسنده نکرده و دامنه ی ظلم را نسبت به معصومه ی
زکیه طاهره ی مرضیه شفیعه ی روز جزا فاطمه زهرا(س) گسترش داد. او به ملکی
که رسول خدا(ص) به وی بخشیده بود چشم طمع دوخت و عاقبت آن را به زور از
دست وی ستاند، که این مقاله را گنجایش بیان مشروح آن ماجرای دردناک نیست.
پس از غصب فدک توسط خلیفه،حضرت فاطمه(س) این امر را مستمسک
قرار داده و برای باز پس گیری فدک و در حقیقت بیان حقانیت حضرت
امیرالمؤمنین(ع) و آشکار کردن چهره واقعی غاصبان خلافت، به مسجد رسول
خدا(ص) رفته و در بین مهاجرین و انصار خطبه غرایی ایراد می فرمایند که
سرشار از معارف الاهی است. (۱۱)
این خطبه که به «خطبه فدکیه» مشهور است در حقیقت هم سند
مظلومیت خاندان رسالت است و هم دفاعی است همه جانبه از حریم ولایت و تلاشی
برای جلوگیری از انحراف امت اسلامی.
رئوس مطالب و موضوعات این خطبه را می توان به شرح ذیل بیان
کرد: ( بدیهی است دوستداران خاندان عصمت(ع) برای آشنایی با متن کامل خطبه و
فرمایشات درر بار حضرت صدیقه طاهره(س) به منابع مربوطه مراجعه خواهند
کرد.)(۱۲)
• حمد و ثنای الاهی و تبیین توحید ناب
• اشاره به نبوت و مقام قدسی حضرت خاتم الانبیاء(ص)
• بیان حکمت واجبات الاهی
• یادآوری دوران جاهلیت و مجاهدت های پیامبر اسلام(ص) برای هدایت امت
• بیان نقش حضرت علی(ع) در حوادث زمان رسول خدا(ص)
• اشاره به رحلت پیامبر اکرم(ص) و رویگردانی مردم از حق و پیروی از شیطان
• بازخواست حق از خلیفه و اقامه دلیل و برهان در این خصوص
• شکوه از انصار
• توجیه خلیفه برای غصب فدک و پاسخ مستدل حضرت فاطمه(س)
• اعتراف خلیفه به حقانیت سخنان حضرت صدیقه(س)
• اتمام حجت با مردم و انذار به عاقبت این ستمگری
حضرت انسیه حوراء(س) کلام را با حمد و ثنای خدا آغاز می فرمایند و با درود به رسول خدا(ص) کلام خویش را این گونه ادامه می دهند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ
عَلَى مَا أَلْهَم» (سپاس خدای را بر آنچه انعام فرموده و شکر او را در
آنچه الهام نموده) و به وظیفه خطیر شکرگزاری اشاره می کنند.
باید توجه کرد که واجب بودن شکر منعم از بدیهات عقلی است که
در آیات و روایات بسیاری بر اهمیت آن تأکید شده است، بطوریکه عدم شکرگزاری
موجب عقوبتی سخت می شود. خداوند متعال در آیه۷ سوره مبارکه ابراهیم می
فرماید:«اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر
ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است»
مسلم است که بزرگترین نعمت الاهی نعمت وجود امام و حجت خدا
است. کسی که واسطه فیض الاهی و هدایت گر انسان از ظلمت به نور است و همانند
قرآن مصون از خطا و اشتباه(حدیث ثقلین). برای شکر این نعمت بزرگ ، ابتدا
باید آن را شناخت و سپس در مسیر طاعت و محبتش گام برداشت.در این صورت است
که شکر این نعمت انجام می شود. بدیهی است که بی توجه ای و غفلت از این
نعمت(عدم شناخت صحیح امام و توجه و توسل به ساحت قدسی اش و همچنین حرکت
نکردن در مسیری که موجب رضایت آنان است) کفران این نعمت و ناسپاسی در حق آن
است.
در ادامه خطبه حضرت فاطمه(س) با اشاره به توحید خداوند متعال
می فرمایند:«خداوندی که چشم ها را قدرت دیدنش و زبان ها را توان توصیفش
نیست و نیروی وهم و خیال هم به چگونگی اش دسترسی ندارند.»
حضرت زهرا(س) در ادامه، به خلقت اشیاء از سوی حق متعال و
همچنین مقام و منزلت و نبوت خاتم رسل(ص) اشاره می کنند و مجاهدت های پیامبر
اسلام(ص) را برای هدایت مردم یادآور می شوند.
سپس حضرت حاضران در مسجد را مخاطب قرار می دهند و با یادآوری
وظایف آنان در قبال دعوت نبی مکرم اسلام(ص) به حکمت و علل برخی از واجبات
الاهی اشاره می کنند:«پس خداوند ایمان را برای تطهیر شما از شرک قرار داد و
نماز را برای پاک کردن شما از تکبر…»
حضرت امّ الائمه(س)، حکمت امامت و اطاعت ازاهل بیت (ع) را نظم
یافتن و در امان ماندن امت از تفرقه بیان می فرمایند: «وَ طَاعَتَنَا
نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَة»
از این جهت برای شکل گرفتن جامعه اسلامی و در امان ماندن مردم
از خطر انحراف و تفرقه باید از ائمه هدی(ع) اطاعت کرد. کسانی که با علم و
عصمت الاهی، اطاعتشان هم ردیف اطاعت خداوند متعال است، (آیه ولایت، نساء/۵۵
وآیه اولی الامر، همان سوره/۵۹) و با این ویژگی شایستگی هدایت امت و اداره
جامعه را دارا هستند. و در میان اگر کسانی این امامت را نپذیرند و از آن
اطاعت نکنند به خود ضرر زده و جامعه را دچار پراکندگی می کنند.
تا این قسمت از خطبه حضرت به توحید، نبوت و حکمت برخی از
واجبات الاهی و تلاش پیامبر اکرم(ص) برای خارج کردن مردم از جاهلیت و ظلمت
به سوی نور و هدایت اشاره می کنند. ولی از این به بعد کلام را به سوی مقصود
و هدف اصلی خویش که مطالبه حق غصب شده و محاکمه دستگاه خلافت است سوق می
دهند و با مخاطب قرار دادن حاضران، خود را معرفی می کنند؛ گویی آنان فراموش
کرده اند که حضرت زهرا(س) کیست که این گونه و براحتی او را مورد ظلم قرار
داده و حقش را غصب کرده اند:
«أَیُّهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ وَ أَبِی
مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه» و سپس به برخی از فضایل و
رشادت های امیرالمؤمنین(ع) اشاره می کنند و مجاهدت ها و جانفشانی های حضرت
را در روزگار سخت صدر اسلام و در مقابله با کافران و مشرکان یادآور می
شوند.
در ادامه به حوادث تلخ بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن
اسلام(ص) اشاره کرده و رویگردانی مردم از راه حق مذمت نموده و آنان را مورد
عتاب قرار می دهند:« وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرْ، ابْتِدَاراً
زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ
جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ، فَهَیْهَاتَ مِنْکُمْ! وَ کَیْفَ
بِکُمْ؟! وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ؟ …. »(و بدن پاک رسول خدا هنوز دفن نشده
بود، برای عمل خود بهانه آورید که از فتنه می ترسیدیم. ولی به راستی که در
فتنه افتادید و قطعا که جهنم جایگاه و سرانجام کافران است. شما کجا و فتنه
خواباندن کجا؟چگونه این کار را کردید؟ به کجا می روید؟ …. )
حضرت زهرا(س) با بیان اینکه راه حق کاملا آشکار و روشن است،
اما شما برای نابودی دین خدا از حق رویگردان شده با شیطان همراه گشتید، با
اشاره به آیه ۸۵ سوره آل عمران(و هر کس جز اسلام، دینى دیگر جوید، هرگز از
وى پذیرفته نشود و وى در آخرت، از زیانکاران است) به نتیجه این عمل اشاره
کرده و سپس می فرمایند:«و دعوت پلید شیطان را لبیک گفتید و بر خاموش کردن
انوار درخشان الهی و تضعیف کردن سنت های پیغمبر برگزیدۀ خدا (ص) دامن
زدید.»
حضرت فاطمه(س) به این نکته تأکید می کنند که حق برای شما
آشکار است، اما آن را نمی پذیرد:«آیا نمی دانید؟در حالیکه برای شما مانند
آفتاب درخشان واضح است که من دختر اویم! ای مسلمانان آیا سزاوار است که ارث
پدرم را از من بگیرند؟»
در این قسمت از خطبه، حضرت خلیفه را مخاطب قرار می دهد و او
را در مورد عمل نکردن به دستورات قرآن عتاب کرده، می فرمایند:« یَا ابْنَ
أَبِی قُحَافَةَ، أَ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنْ تَرِثَ أَبَاکَ وَ لَا
أَرِثَ أَبِی … »(ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث
می بری و من از پدرم ارث نمی برم؟! عجب بدعت و امر زشتی آورده ای؟ آیا
دانسته و عمداً ، کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید؟). سپس برخی از
آیات ارث در قرآن (از جمله آیات مربوط به ارث در بین انبیاء) را بیان می
فرمایند.(نمل/۱۶، مریم/۵-۶، انفال/۷۵، نساء/۱۱، بقره/۱۸۰) و تأکید می
نمایند که خلیفه خلاف احکام قرآن عمل کرده و حق ایشان را غصب نموده است، در
حالیکه کسی نسبت به احکام خدا همچون پیامبر اکرم و حضرت امیر(علیهما
السلام) آگاه و دانا نیست و اینان چنین سخنی نگفته اند و چنین حکمی را بیان
نکرده اند.
حضرت زهرا(س) با یادآوری قیامت و موعود حسابرسی خداوند با
خلیفه اتمام حجت کرده و انصار را که روزگاری از یاران ویاوران پیامبر(ص)
بودند و در راه اسلام مجاهدت ها کردند مخاطب قرار می دهند و با یادآوری
سوابق درخشان آنان از سکوت آنان در برابر این ستمگری و عدم همراهی و حمایت
از خاندان رسالت شکوه می کنند.
در ادامه کلام حضرت به سوابق مسلمان در زمان رسول خدا(ص)
اشاره می کنند و از آنان برای استیفای حق خویش طلب یاری می کنند. توجه به
این نکته لازم است که طلب یاری از مردم در حقیقت توجه دادن آنان به وظیفه
خطیر دفاع از حجت حق و پاسداری از حریم ولایت است. ایشان می دانند که مردم
این دعوت را اجابت نمی کنند،اما با این تذکر و توجه، با آنان اتمام حجت
کرده و آنان را نسبت به عواقب این عدم همراهی بیم داده، می فرمایند:«
بدانید! گفتنى ها را گفتم. با شناخت کاملى که از شما دارم ما را یارى
نخواهید کرد؛ چرا که در چنگال ذلت و زبونى گرفتارید. و دلبرده ى نیرنگ و
خدعه اید و مى دانم که پیمان شکنى راه و رسم شماست و در ژرفاى جانتان رسوخ
کرده است. اما چه کنم که دلم خون است و از سوزدل این سخنان را به زبان
آوردم. آرى! براى این بود که گفتنى ها را گفته باشم و حجت را بر شما تمام
کرده باشم. این شتر و این بار (خلافت). بگیرید ببرید …. آنچه مى کنید در
محضر خداست و کسانى که ستم کرده اند به زودى خواهند دانست به کدام
بازگشتگاه برخواهند گشت. من دختر کسى هستم که شما را از عذاب سختى که در
پیش است هشدار مى داد. حال که چنین است پس هر کارى که مى خواهید بکنید و ما
نیز کار خودمان را مى کنیم. به انتظار بنشینید (تا میوه تلخ درختى را که
کشتید بچینید و کیفر کارى را که کردید ببینید.) ما نیز به انتظار مى
نشینیم.»
بعد از این کلام، خلیفه سخن آغاز می کند:« ای دختر رسول خدا
!» و فضائلی از خاندان رسالت را بیان می کند:«…. شما را دوست نمی دارد مگر
هر سعادتمندی ودشمن نمی دارد مگر هر بدکاری. زیرا شما خاندان پاک رسول خدا
هستید. ….. و بخصوص تو ای برگزیده زنان عالم ….. در گفتارت راستگویی ….» و
تأکید می کند: « … و به خدا قسم من قدمی از رأی رسول خدا فراتر نگذاشتم و
جز به اذن او اقدام نکردم …» !!!! او خدا را شاهد می گیرد که این چنین از
پیامبر اسلام(ص) شنیده است:« ما گروه پیامبران هیچ طلا و نقره و زمین و
مالى را از خود به ارث نمىگذاریم، و میراث ما فقط علم و حکمت و کتاب و
نبوّت است، و آنچه از متاع دنیا از ما باقى بماند در اختیار کسى است که پس
من از ولایت امور را بر عهده مىگیرد، و او هر طور که صلاح بداند در آن
تصرّف کند».خلیفه غصب فدک را نه رأی خود بلکه اجماع مسلیمن می داند که از
آن قرار است برای عظمت اسلام استفاده شود:« و ما نیز آنچه تصرّف نمودیم در
راه تهیّه وسائل و اسباب جنگ از اسلحه و چارپایان مصرف خواهیم کرد، تا
مسلمین نیرو و عظمت پیدا کرده و در جنگ با کفّار و مخالفین پیروز شوند، و
این اجماع مسلمین است و استبداد رأى من نیست»!!! او تأکید می کند که فدک حق
حضرت فاطمه(س) و در اختیار ایشان است، اما این سؤال را نیز مطرح می
نماید:« آیا تو خود می پسندی که من در این موضوع خلاف گفته پدرت(ص) عمل
نمایم؟»
حضرت صدیقه طاهره(س) به این ادعا این گونه جواب می دهند:«
سبحان اللَّه! هرگز رسول خدا (ص) از کتاب خدا رویگردان نبود و مخالف احکام
قرآن حکمی نمی فرمود ….. آیا می خواهید جدا از مکر و حیله چیزی هم به زور
به او منتسب کنید؟ این کار بعد از وفات او شبیه است به آن دامها که برای
هلاک او در زمان حیاتش گسترده شد.» حضرت زهرا(س) مجددا آیات ارث در خاندان
انبیاء را یادآور می شوند و تأکید می کنند که علت مخالفت با حق و دادن نسبت
دورغ به پیامبر(ص)، به علت پیروی از هوای نفس و حب جاه و مقام است که
شیطان توانسته چنین منکر بزرگی را برای آنان زیبا جلوه دهد.
خلیفه گفتار حضرت فاطمه(س) را تصدیق می کند و با اشاره به
مقام و منزلت حضرت صدیقه(س) علت پذیرش خلافت را نه خواست خود، بلکه درخواست
جماعت مسلمین اعلام می کند:« صَدَقَ اللَّهُ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ وَ
صَدَقَتْ ابْنَتُهُ، أَنْتِ مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدَى وَ
الرَّحْمَة … » ( خدا و رسولش راست گفتند و دختر پیامبر نیز راست گفت. تو
معدن حکمت و مرکز هدایت و پایه دین هستی و سرچشمه حجت ودلیلی.. سخن ترا دور
نمی افکنم ….. این قلاده ای که به گردن آویخته ام آنان به گردنم آویخته
اند و به اتفاق ایشان آنچه گرفته ام گرفته ام …. )
در پایان این خطبه شریف، حضرت زهرا(س) بار دیگر با مردم اتمام
حجت می کنند:« ای مردم! برای شنیدن حرف بیهوده شتابانید و کردار زشت زیان
آور را نادیده می گیرد. آیا در قرآن نمی اندیشید یا آنکه بر دلها مهر زده
شده است؟ ….. به خدا قسم تحمل این بار برایتان سنگین است و عاقبت آن
برایتان پر از وزر و وبال خواهد بود و وقتی که پرده برای شما برداشته شود و
زیان های این امر برایتان روشن گردد. و آنچه را که حساب نمی کردید بر شما
آشکار می گردد و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد.»(وَ بَدَا لَکُمْ مِنْ
رَبِّکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُوُنَ وَ خَسِرَ هُنالِکَ
الْمُبْطِلُون)
جمع بندی
عظمت و قداست مقام نورانی حضرت صدیقه طاهره(س) قابل درک نیست.
حضرت زهرا(س) در مقام بندگی و طاعت حضرت حق، الگویی است برای همه حق جویان
. و همه بشریت در هر رتبه و مقام معنوی، محتاج عنایت بانوی دو عالمند.
زندگی کوتاه سرور زنان عالم، تمام مجاهدت بود . او در زمان حیات نبی مکرم
اسلام(ص) و بعد از آن در زمان امامت حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین
علی(ع) با تمام وجود مدافع حریم نبوت و ولایت بوده و با توجه به شرایط، به
طرق گوناگون از دین خدا پاسداری می کردند. از جمله این موارد ایراد خطبه
فدکیه در مسجد رسول خدا(ص) است.
خطبه فدکیه سرشار از معارف الاهی و بیان گر مظلومیت خاندان
رسالت است. حضرت فاطمه(س) در این خطبه با بیان معارف الاهی و دفاع از
حقانیت ولایت و امامت، دستگاه غاصب خلافت را زیر سوأل برده و دلایل و
توجیهات آن را با منطق قرآنی باطل می کنند . ایشان با تأکید به اهمیت و
وجوب یاری رساندن به حجت خدا و مجاهدت در راه حق، مردم را مورد عتاب قرار
داده و آنها را نسبت به سرانجام این بی توجهی و رویگردانی از حق بیم می
دهند.
با دقت در این خطبه و اعتراف خلیفه به فضائل خاندان رسالت و
نحوه برخورد و رفتار او و اصحابش با این خاندان، سؤالات بسیاری برای هر حق
جویی مطرح می شود.آیا ایمان فقط به گفتار است؟ آیا دورغ بستن به پیامبر
خدا(ص) جایز است؟ آیا کسی که به رسول خدا(ص) دروغ می بندد شایستگی زمامداری
مسلمین را دارد؟ آیا رویگردانی از حق و مخالفت با قرآن و پیروی از هوای
نفس و همراهی با شیطان دینداری محسوب می شود؟ سرانجام کسانی که دینی غیر از
اسلام اختیار کنند، چیست؟ ….
بیان معارف عمیق اعتقادی در این خطبه، و همچنین پرده برداری
از انگیزه و هدف سران سقیفه که به نام دین و قرآن با حق به مقابله
پرداختند، لزوم مطالعه و دقت نظر در خطبه فدکیه را بیشتر آشکار می سازد.
منابع و مآخذ
۱- مقام و منزلت حضرت زهرا(س) در احادیث بسیاری بیان شده است که از جمله می توان به این منابع مراجعه کرد:
* «إرشاد القلوب شیخ مفید» – ج۲- فصل: فی حبه و التوعد على بغضه و فضائل فاطمة ع
* «زندگانی حضرت زهرا(س)»- تألیف جناب آقای محمد روحانی(ترجمه جلد۴۳بحار الانوار مرحوم علامه مجلسی).
* «فاطمه زهرا(س)»- تالیف مرحوم علامه امینی- ترجمه محمد امینی نجفی ( روایات این کتاب بیشتر از منابع اهل سنت نقل شده است.)
همچنین برای آگاهی بیشتر از احادیث مربوط به مقام حضرت
فاطمه(س) در منابع اهل سنت مراجعه شود به جلد چهارم کتاب ارزشمند« فضائل
الخمسة من الصحاح الستة» (فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل
سنت) تألیف علامه گرانقدر« سید مرتضى فیروز آبادى».
۲- مستدرک الصحیحین ج ۳ ص ۱۵۳ به نقل از فضائل الخمسة من
الصحاح الستة ج۳باب« ان الله یغضب لغضب فاطمة علیها السلام و یرضى لرضاها
….» علامه امینی(ره) در کتاب « فاطمه زهرا(س)» از این حدیث، به عنوان «حدیث
فوق العاده مهم و حیرت انگیز» یاد می کنند.
۳- الکافی ج۲- کتاب الحجه- باب مولد الزهراء فاطمة(س)
۴- (فصلت/۳۰)(درحقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست سپس
ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند] هان بیم مدارید و
غمین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید)
۵- برای آگاهی از ماجرای سقیفه مراجعه شود به کتاب«خاستگاه
خلافت» تألیف عبدالفتاح عبدالمقصود( از علمای اهل سنت)، ترجمه دکترسید حسن
افتخارزاده.
۶- نهج البلاغة خطبه سوم- ترجمه دشتى (شکوه از ابا بکر و غصب خلافت ….. ص : ۴۵)
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی
قُحَافَةَ وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ
مِنَ الرَّحَى یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ
الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ
طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ
عَلَى طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا
الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُفَرَأَیْتُ
أنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى
وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً»
۷- بر اساس منابع اهل سنت حضرت علی(ع) در هفت مورد به ماجرای
غدیر و حدیث« من کنت مولا و فهذا علی مولا» احتجاج کرده است، که یکی از آن
موارد در نزد ابوبکر و در ماجرای بیعت بوده است.(برای آگاهی از شرح این
احتجاجات مراجعه شود به جلد نهم کتاب «امام شناسی» مرحوم علامه سید محمد
حسین تهرانی)
۸- اسناد مربوط به آتش زدن خانه وحی و جسارت به حضرت زهرا(س)
در منابع اهل سنت را آیت الله جعفر سبحانی در کتابچه موجزی به نام «یورش به
خانه وحی» جمع آوری کرده است.
۹- ابن قتیبه از مورخین مشهور اهل سنت در کتاب «الامامة و
السیاسة» به جریان حمله به خانه وحی اشاره کرده و ماجرای بردن حضرت علی(ع)
به مسجد را این گونه بیان می کند:« … فاخرجوا علیا، فمضوا به الی ابی بکر،
فقالوا له: بایع، فقال: ان انا لم افعل فمه؟ قالوا: اذا و الله الذی لا اله
الا هو نضرب نقک … »
۱۰- در جلد اول کتاب الاحتجاج شیخ طبرسی و جلد ۴۳ بحار
الانوار علامه مجلسی به نقل از سلمان فارسی به این موضوع اشاره شده است که
حضرت زهرا(س) در مسجد پیامبر(ص) این چنین فرمود:«پسر عموى مرا رها کنید، به
حقّ خداوندى که محمّد را به حقّ مبعوث کرده، اگر على را رها نکنید موهاى
سرم را پریشان مىکنم و پیراهن رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را
بر سر مىگذارم و شما را نفرین مىکنم، به خداوند سوگند که ناقه صالح در
نزد خدا، عزیزتر از فرزندان من نبود.
سلمان مىگوید: به خداوند سوگند دیدم که پایههاى دیوار مسجد
از جا کنده مىشود به طورى که اگر کسى بخواهد مىتواند از آنجا داخل مسجد
گردد …»
۱۱- اسناد خطبه فدکیه در کتاب« سیری در مصادر و اسناد خطبه
فدکیه» تألیف جناب آقای محمد روحانی گردآوری شده است. خلاصه این کتاب نیز
در دیگر اثر همین مؤلف « زندگانی حضرت زهرا(س)» آمده است.
۱۲- برای آگاهی از متن کامل خطبه مراجعه شود به: « زندگانى
حضرت زهرا علیها السلام» تالیف محمد روحانی (ترجمه ج ۴۳ بحار الانوار) ،
«فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى» تالیف مرحوم حجت الاسلام رحمانى همدانى
با ترجمه دکتر افتخار زاده و کتاب «فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت» تألیف
علامه سید محمد کاظم قزوینی و ترجمه دکتر حسین فریدونی. قسمت هایی از شرح و
ترجمه خطبه فدکیه در مقاله، برگرفته از این کتاب و مقاله«نگاهی دوباره ،
به خطبـه فـدک» از سایت دانشکده مجازی علوم حدیث است. برخی از ترجمه ها نیز
از کتاب«احتجاج»، ترجمه آقا جعفری نقل شده است.
جمعه 26/8/1391 - 21:12
اهل بیت
«مصحف فاطمه(س) کتابی غیر از قرآن است، و حاوی مطالبی از اخبار آینده و
اسراری است که توسط جبرئیل یا فرشته دیگر به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و
نیز مشتمل بر وصیت حضرت زهرا(س) می باشد که حضرت علی(ع) آن مطالب را تنظیم و
تدوین نموده است، و این مصحف در نزد امامان(ع) می باشد».
سؤال: گویند حضرت فاطمه(س) کتابی به نام
مصحف دارد، که قرآن جامع همان است، و در دست امامان(ع) دست به دست می گشته،
و اکنون در نزد حضرت مهدی آل محمد(عج) است، و هنگام ظهور، آن را آشکار می
سازد، آیا این مصحف با قرآنی که در همه جا در دسترس ماست، فرق دارد؟
پاسخ: قرآنی که اکنون در همه جا در دسترس است، تحریف و کم و زیاد نشده،
بلکه همان قرآنی است که با املاء پیامبر اکرم(ص) نوشته شده و تنظیم گشته
است، و شخص پیامبر(ص) در نام گذاری سوره ها و تقسیم قرآن به ۱۱۴ سوره، و
تنظیم آن به همین صورت فعلی نظارت کامل داشته است. ولی مصحف فاطمه زهرا(س)
کتاب دیگر با محتوای دیگر است، و هیچ گونه تضادی با قرآن ندارد. توضیح این
که، مطابق روایات، مصحف فاطمه(س) کتاب مخصوصی است با مطالبی که آن مطالب از
ناحیه فرشته مخصوص یا جبرئیل به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و حضرت علی(ع)
آن را نوشته و تدوین کرده است، در این کتاب سخنی از حلال و حرام نیست، بلکه
مشتمل بر حوادث غیبی آینده و اسرار آل محمد(ص) است، و در نزد امامان(ع)
دست به دست می گشته، و اکنون در نزد حضرت مهدی(عج) است و هنگام ظهور آن را
آشکار می سازد، بناب راین نسبت فوق نارواست. در این راستا نظر شما را به
چند روایت زیر جلب می کنیم:
۱- شیخ کلینی به سند خود از ابوعبیده نقل می کند: که یکی از اصحاب از امام صادق(ع) پرسید:
«مصحف فاطمه(س) چیست؟»
امام صادق(ع) پس از سکوت طولانی فرمود: «فاطمه(س) ۷۵ روز بعد از رسول
خدا(ص) زنده بود، و در این ایام از فراق پدر، بسیار غمگین بود. جبرئیل نزد
فاطمه(س) می آمد، و او را دلداری می داد و احوال و مقام های پدرش را برای
او بیان می کرد، و از حوادث آینده و غیبی در مورد ظلم های دشمنان به
فرزندانش به او خبر می داد، حضرت علی(ع) آن مطالب را می نوشت، و آن
(مجموعه) نوشته شده، همان مصحف فاطمه(س) است.»۱
۲- روزی یکی از شاگردان امام صادق(ع) به نام حماد بن عثمان در محضر آن
حضرت بود، سخن از مصحف فاطمه(س) به میان آمد، حماد می گوید: از آن حضرت
شنیدم درباره مصحف فاطمه(س) چنین فرمود: «هنگامی که رسول خدا(س) رحلت کرد،
فاطمه(س) بسیار اندوهگین شد که اندازه آن را کسی جز خدا نداند، در این
هنگام فرشته ای به حضور فاطمه(س) می آمد، فاطمه(س) را دلداری می داد، و با
او هم سخن می شد، فاطمه(س) حاضر شدن فرشته را احساس می کرد، و صدایش را می
شنید، ماجرا را به حضرت علی(ع) خبر داد، حضرت علی(ع) به فاطمه(س) فرمود:
«وقتی که حضور فرشته را احساس کردی و صدایش را شنیدی، به من بگو.» آنگاه
فاطمه(س) به حضرت علی(ع) خبر می داد، حضرت علی(ع) نزد فاطمه (س) می آمد و
هرچه (از فاطمه یا از فرشته) می شنید، می نوشت. تا آن که از آن نوشته ها
مجموعه ای به نام مصحف، تدوین شد، در آن مصحف چیزی از حلال و حرام نیست،
بلکه در آن از حوادث (غیبی) آینده، خبر داده شده است.»۲
۳- امام صادق(ع) در سخن دیگری فرمود: «مصحف فاطمه(س) در نزد ما است،
معتقد نیستم که در آن، چیزی از قرآن باشد، آنچه را که مردم به آن نیاز
دارند در این وجود دارد، و ما به کسی احتیاج نداریم، در آن مصحف، حتی
مجازات یک تازیانه و نصف تازیانه و یک چهارم تازیانه و جریمه خراش هست.»۳
۴- امام صادق(ع) در ضمن گفتار و احتجاج در رد مخالفان فرمود: «اگر آنها
راست می گویند، مصحف فاطمه(س) را که وصیتش در آن است، و سلاح پیامبر(ص) نیز
همراه آن است بیرون آورند.»۴ یعنی مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، و وصیت
حضرت زهرا(س) که در آن مصحف ذکر شده مخالفان را تکذیب می کند.
۵- فضیل بن سکره می گوید: به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم، به من
فرمود: آیا می دانی که اندکی قبل چه چیزی را مطالعه می کردم؟ گفتم: نه،
فرمود: به کتاب فاطمه (س) می نگریستم، نام همه سلاطین که در زمین فرمان
روایی می کنند و همچنین نام پدران آنها در آن، ذکر شده است، ولی من از
نوادگان امام حسن(ع) (و زمامداری آنها) چیزی را در مصحف ندیدم.»۵
از این روایات فهمیده می شود، که مصحف فاطمه(س) کتابی غیر از قرآن است، و
حاوی مطالبی از اخبار آینده و اسراری است که توسط جبرئیل یا فرشته دیگر به
حضرت فاطمه(س) القاء شده، و نیز مشتمل بر وصیت حضرت زهرا(س) می باشد که
حضرت علی(ع) آن مطالب را تنظیم و تدوین نموده است، و این مصحف در نزد
امامان(ع) می باشد. بنابراین آنچه بعضی به شیعه نسبت داده اند که مصحف
فاطمه(س) در نزد شیعیان همان قرآن حقیقی است و امام عصر(عج) هنگام ظهور، آن
را آشکار می کند، و آن غیر از این قرآنی است که در دست رس مسلمانان می
باشد، نسبت بیهوده و ناروا است. به نقل از: پاسدار اسلام- ش۲۴۶
پی نوشت ها:
۱- اصول کافی، ج۱، ص۲۴۱، حدیث.۵۰
۲- همان، ص۲۴۰، حدیث.۲
۳- همان، حدیث.۳
۴- همان، ص۲۴۱، حدیث.۴
۵- همان، ص۲۴۲، حدیث۸
جمعه 26/8/1391 - 21:11
مهدویت
«تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و
شایستگیهایی ویژه میخواهد، از اینرو تنها اوحدی از موحدان به باریابی
محضر مطهرش توفیق مییابند. آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و
حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و
ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد».
حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با
حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی یگانه عامل زندگیبخش بشر و
پیروی از دستورها و آموزههای آن، زمینهساز باریابی به زندگی معقول و
مطلوب است: (استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم)(۱) ؛
(مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُؤمِن فَلَنُحیِیَنَّهُ
حَیوةً طَیِّبَة)(۲).
عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن
و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد
عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از اینرو ارتباط با امام عصر(عج) نیز
زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم
اسلامصلی الله علیه و آله و سلم عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان
را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه میآورد، بودنش حیات
عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش
را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش مینهد.
ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج)
خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین میکند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم
میسازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت
معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشتهای خاص مأمور بنای بیت معمور شد
تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش
را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به
معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این
عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.
ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و
تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه
خلیفة اللّهی انسان است(۳) ، از اینرو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و
حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و
معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله(عج) است، تا چون
فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.
عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و
همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد
عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از اینرو ارتباط با امام عصر(عج) نیز
زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است
چگونگی ارتباط با امام زمان(عج)
تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و
شایستگیهایی ویژه میخواهد، از اینرو تنها اوحدی از موحدان به باریابی
محضر مطهرش توفیق مییابند.
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه
او به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری میگردد؛ اما
چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصر(عج) باشد بلکه آن حضرت
شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران میگشایند و
واسطه رسیدن فیض امام به آنان میشوند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با
آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد
شد.
انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن
به ارواح طیّب عترت طاهره(علیهمالسلام) از بهترین راههایی است که
میتواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در
چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواستهای
نداشته باشد، چرا که از قدر عملش میکاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست
و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود
خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را
پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم(۴) ، بنابراین
شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای
سجیّه کریم خویش عطا میکند ماندنی است.
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او
به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری میگردد؛ اما چنین
نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصر(عج) باشد بلکه آن حضرت
شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران میگشایند و
واسطه رسیدن فیض امام به آنان میشوند
البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام
خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن
اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان
درخور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش
عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم مقبول و مظروف؛ و گاه گرچه به
شخص عطا میکنند، ظهور و فضل عطایشان جامعهای را بهرهمند میسازد؛ مانند
آنچه حضرت رضا(علیهالسلام) به شاگرد خویش جناب زکریّا بن آدم در برابر
استجازه او برای خروج از قم فرمود: شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت
شما عذاب را از مردم قم برمیدارد، آنگونه که به برکت مزار پدرم عذاب را
از ساکنان آن منطقه برداشته است.(۵) این نمونهای از آن عطایاست که به شخصی
چنان لطفی میکنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن
شهر جریان یابد.
از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(عج) ادب برخاستن به احترام نام
مبارک ولیعصر(عج) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان
عصمت(علیهمالسلام) سنّتی دیرپاست.
پاورقی:
۱ ـ سوره انفال، آیه ۲۴/
۲ ـ سوره نحل، آیه ۹۷/
۳ ـ الکافی، ج۴، ص۱۸۸ ـ ۱۸۷/
۴ ـ برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(علیهمالسلام) چنین
خوانده میشوند عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم (البلد الامین، ص ۳۰۲؛ من
لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۵).
۵ ـ الاختصاص، ص۸۷/
جمعه 26/8/1391 - 21:10
اهل بیت
بزرگان علمای شیعه، از حضرت معصومه استمداد میجستند
حجت الاسلام و المسلمین زندیه یادآور شد: امثال صدرالمتالهین ملا صدرا
از کهک میآمدند و مشکلات علمی خود را در حرم ایشان حل میکردند. یا آیت
الله العظمی مرعشی نجفی قبل از اذان صبح، دم در حرم، منتظر باز شدن حرم
بودند تا به زیارت قبر ایشان نائل شوند و یا شخصیتی مثل آیت الله العظمی
بهجت خود را مقید کرده بودند هر روز به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
مشرف شوند.
وی ادامه داد: مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی غروب ماه رمضان با
پای پیاده با کهولت سن به حرم حضرت معصومه میآمدند و با بوسه بر ضریح آن
حضرت روزه خود را افطار میکردند ـ با کیفیت مخصوصی ـ سپس به خانه رفته و
غذا میخوردند.
وی در پایان یادآور شد: وقتی در عصر مرجعیت عامه آیت الله العظمی
بروجردی شاه عربستان به ایران آمده بود و توسط سفیر عربستان تقاضای ملاقات
با ایشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند، اطرافیان گفتند مصلحت است که شما
اجازه ملاقات بدهید، ایشان فرمودند: او وهابی است اگر به قم بیاید به زیارت
حضرت معصومه نمیرود و این، هر چند غیر مستقیم، توهینی به ساحت ملکوتی
ایشان است. امیدوارم ما نیز از این بزرگواران الگو گرفته و بتوانیم قطرهای
از دریای فضایل این بانو را درک کنیم.
منبع:نگار-چارچوب
جمعه 26/8/1391 - 21:7
اهل بیت
حضرت معصومه در سن ۲۸ سالگی به دیار حق شتافت
زندیه گفت: یک سال بعد از هجرت امام رضا علیهالسلام، حضرت معصومه به
شوق دیدار برادر و ادای پیام ولایت ـ مانند حضرت زینب کبری ـ به همراه
عدهاى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و پیام مظلومیت و
غربت برادر گرامیشان را به مردم مسلمان مىرساندند و مخالفت خود و اهل بیت
را با حکومت بنى عباس اظهار مىکردند ولی بین راه در شهر ساوه بیمار شدند و
چون توان رفتن به خراسان را در خود ندیدند تصمیم گرفتند به قم بروند و
همچنین روی آینده نگری که داشتند و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها
برای این سرزمین پیش میآید و روی توجهی که به موقعیت این سرزمین داشتند
خود را به این شهر رساندند.
وی در ادامه گفت: حضرت معصومه سلام الله علیها پس از ورود به قم تنها ۱۷
روز در قید حیات بودند و در دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری در سن ۲۸
سالگی وفات یافتند. پس از وفات ایشان همه مردم جمع شدند برای غسل و کفن
کردن ایشان و در حالی که مردم داشتند قبر را آماده میکردند دو سوار آمدند و
بدون آنکه با کسی صحبت کنند نماز خوانده و بدن مبارک را دفن کردند و بدون
تکلم با کسی رفتند. بی شک این دو سوار از ائمه بودند در هر صورت این واقعه
نشان دهنده عظمت ایشان بوده و کسانیکه به این عظمت پیبرده بودند دائم سعی
میکردند به این بانوی بزرگ متوسل شوند.
منبع:نگار-چارچوب
جمعه 26/8/1391 - 21:7
اهل بیت
حضرت معصومه (س) زیارتنامه ماثور دارند
حجت الاسلام زندیه گفت: یکی از ویژگیهای حضرت معصومه سلام الله علیها
ورود زیارتنامه از سوی معصومان درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا
سلام الله علیها تنها بانوی بزرگواری است که زیارت ماثور دارد.
وی افزود: اکثر امامزادگان که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه
رفیع آنها نیست؛ هیچ کدام زیارتنامه ماثور از سوی معصومان ندارند. و این
نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است.
منبع:نگار-چارچوب
جمعه 26/8/1391 - 21:6