توی نجف یه خونه بود
که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه
مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد
یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی
هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد
تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو
پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد
پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه
باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه
می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه
هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه
محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه
تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد
دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو
ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون
بالای خستمو ببین
![](https://rbc.najva.ir/index.php?PHPSESSID=4352b2d10980852047f42adf0d9367a6&action=dlattach;attach=1632;type=avatar)
منو نگا کن آقا جون
دل شکستمو ببین
از مرحوم محمد رضا آقاسی
راه عشق(شعری از کمال مشکسار)
امشب سخن ازساقی ومیخانه گویم یاعلی
امشب سخن از باده و پیمانه گویم یاعلی
امشب سخن از مستی جانانه گویمیاعلی
امشب سخن از عاشق دیوانه گویمیاعلی
در راه عشقت یا علی مردانه گویم یا علی
مستانه گویم یا علی رندانه گویم یا علی
چون بنده ایم سوی تو گردم مقیم کوی تو
نازل شوم بر روی تو بوسم لب دلجوی تو
سوگند بر گیسوی تو شانه زنم بر موی تو
در کعبه ی ابروی تو شکرانه گویم یا علی
هم ساقی کوثر تویی هم هادی و رهبر تویی
هم شاه بی همتا تویی هم شافع محشر تویی
هم نور پیغمبر تویی هم عاشق داور تویی
هم حیدر صفدر تویی شاهانه گویم یا علی
در وصف تو گویا شوم از اشک خود دریاشوم
از دل تو را جویا شوم در عشق تو رسوا شوم
هم واله و شیدا شوم هم عاشق و رسوا شوم
پیدا و نا پیدا شوممستانه گویم یا علی
در پناه حق.
یا علی مولا