• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 4033روز قبل
دعا و زیارت

شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

1-تاریخ وقوع این معجزه

در اینكه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مكه انجام‏شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله‏اجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات‏و كتابها بچشم مى‏خورد.

از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده كه گفته‏اند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد (1) ولى‏مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذكر كرده كه‏این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد (2) و در یك‏جاى آن از پاره‏اى روایات نقل كرده كه:

این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنج‏سال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندكى بیش نبود.

2-چگونگى ماجرا

در روایات مختلفى كه در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالك و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشركان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب كه آنها در یكى از شبها كه تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص)

بدانها گفت:اگر من اینكار را بكنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راكرد و ناگهان همگى دیدند كه ماه دو نیم شد بطورى كه كوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص) دوبار فرمود:

«اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید!

مشركین كه این منظره را دیدند بجاى آنكه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو كرد،و یاآنكه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو كرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو كرده مردم شهرهاى‏دیگر را كه جادو نكرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

و در پاره‏اى از روایات آمده كه این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینكه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى كه درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود كه در كتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن كثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

3-گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره

عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را كرده‏اند چنانچه‏مرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته:

«المسلمین اجمعوا على ذلك فلا یعتد بخلاف من خالف فیه...» (5) مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالف‏اعتنائى نیست.

و ابن شهر آشوب در مناقب گوید:

«اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله‏«اقتربت الساعة...»انه اجتمع المشركون.و آنگاه داستان را نقل‏كرده‏» (6) .

و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید:

«المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیه‏الانشقاق...» (7) .

مفسران همگى بر این عقیده‏اند كه در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد...

و سپس داستان را بهمانگونه كه ما نقل كردیم بیان مى‏كند.

و از قاضى در شفاء نقل شده كه گفته:

«اجمع المفسرون و اهل السنة على وقوع الانشقاق‏». (8) چنانچه ابن كثیر در سیرة النبویة گوید:

«و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلك فى زمنه علیه الصلاة و السلام‏و جاءت بذلك الاحادیث المتواترة من طرق متعددة تفید القطع عند من‏احاط بها و نظر فیها» (9) .

-مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواتره‏نیز از طرق متعدده در این باره رسیده كه براى هر كس كه بدانها احاطه داشته ودر آنها نظر افكنده موجب قطع خواهد شد.

و مرحوم علامه طباطبائى از دانشمندان و مفسران معاصر نیزفرموده:

«آیة شق القمر بید النبى(ص)بمكة قبل الهجرة باقتراح من المشركین مما تسلمها المسلمون بلا ارتیاب منهم‏».

-معجزه شق القمر بدست رسول خدا(ص)در مكه پیش از هجرت بنابدرخواست مشركان از موضوعاتى است كه مسلمانها همگى وقوع آنرا مسلم‏دانسته و تردیدى در آن نكرده‏اند.

و از دانشمندان معاصر اهل سنت نیز دكتر سعید بوطى‏نویسنده كتاب فقه السیرة در اینباره گوید:

«و هذا امر متفق علیه بین العلماء انه قد وقع فى زمان النبى(ص)و انه‏كان احدى المعجزات‏» (10) .

-و این چیزى است كه میان علماء مورد اتفاق است كه در زمان رسول‏خدا(ص)اتفاق افتاده و یكى از معجزات اوست.

و این بود نمونه‏هائى از گفتار علماء و محدثین شیعه واهل سنت در اینباره،و از اینرو بهتر آنست كه از ذكر گفته‏هاى‏مخالفان صرفنظر كرده و بدنبال بخش بعدى برویم و انشاء الله‏تعالى در پایان مقاله به برخى از شبهات آنها پاسخ خواهیم داد.

4-دلیلى از قرآن كریم

بجز برخى معدود از اهل تفسیر همانگونه كه در خلال‏بحثهاى گذشته گفته شد:عموم مفسران شیعه و اهل سنت گفته‏اند: آیه مباركه:

«اقتربت الساعة و انشق القمر،و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحرمستمر».

-قیامت نزدیك شد و ماه شكافت،و اگر معجزه‏اى ببینند روى بگردانند وگویند جادوئى است مستمر.

درباره همین معجزه شق القمر نازل شده و همان داستان رابازگو میكند كه مشركان درخواست چنین معجزه‏اى كردند و چون‏به وقوع پیوست روى گردانده و گفتند:جادوئى است مانندجادوهاى دیگر.

تنها از حسن و عطا و بلخى نقل شده كه گفته‏اند:«انشق‏»در اینجا بمعناى‏«سینشق‏»است‏یعنى بزودى در قیامت ماه دونیم خواهد شد و اینكه بلفظ ماضى آمده بخاطر اینكه محققا واقع‏خواهد شد،ولى این تفسیر بگفته علامه طباطبائى و دیگران بسیاربى‏پایه است و دلالت آیه بعدى كه مى‏فرماید:«و ان یرو آیة‏یعرضوا،و یقولوا سحر مستمر»آنرا رد مى‏كند براى اینكه سیاق آن‏آیه روشن‏ترین شاهد است‏بر اینكه منظور از«آیت‏»معجزه بقول‏مطلق است،كه شامل دو نیم كردن ماه هم میشود،یعنى حتى‏اگر دو نیم شدن ماه را هم ببینند میگویند سحرى است‏پشت‏سر هم،و معلوم است كه روز قیامت روز پرده پوشى نیست،روزیست كه همه حقایق ظهور مى‏كند،و در آنروز همه در بدر دنبال معرفت مى‏گردند،تا بآن پناهنده شوند.و معنا ندارد درچنین روزى هم بعد از دیدن‏«شق القمر»باز بگویند این سحرى‏است مستمر،پس هیچ چاره‏اى نیست جز اینكه بگوئیم شق القمرآیت و معجزه‏اى بوده،كه واقع شده،تا مردم را بسوى حق وصدق دلالت كند،و چنین چیزى را ممكن است انكار كنند وبگویند سحر است.

نظیر تفسیر بالا در بى‏پایگى گفتار بعضى دیگر است كه‏گفته‏اند:كلمه‏«آیت‏»اشاره است‏بآن مطلبى كه ریاضى دانان‏این عصر بآن پى برده‏اند،و آن اینستكه كره ماه از زمین جداشده،همانطور كه خود زمین هم از خورشید جدا شده،پس جمله‏«و انشق القمر»اشاره است‏بیك حقیقت علمى،كه در عصرنزول آیه كشف نشده بود،بعد از صدها قرن كشف شد.

وجه بى‏پایگى این تفسیر اینستكه در صورتى كه گفتارریاضى دانان صحیح باشد آیه بعدى كه مى‏فرماید:«و ان یروا آیة‏یعرضوا و یقولوا سحر مستمر»با آن نمى‏سازد،براى اینكه از احدى‏نقل نشده كه گفته باشد خود ماه سحرى است مستمر.

علاوه بر اینكه جدا شدن ماه از زمین اشتقاق است،و آنچه درآیه شریفه آمده انشقاق است،و انشقاق را جز بپاره شدن چیزى‏و دو نیم شدن آن اطلاق نمى‏كنند،و هرگز جدا شدن چیزى از چیز دیگر كه قبلا با آن یكى بوده را انشقاق نمى‏گویند.

و نظیر وجه بالا در بى پایگى این وجه است كه بعضى اختیاركرده گفته‏اند:انشقاق قمر بمعناى برطرف شدن لمت‏شب‏هنگام طلوع آن است،و نیز اینكه بعضى دیگر گفته‏اند:انشقاق‏قمر كنایه است از ظهور امر و روشن شدن حق.

البته این آیه خالى از این اشاره نیست،كه انشقاق قمر یكى‏از لوازم نزدیكى ساعت است.

5-پاسخ از چند اشكال

یكى از اشكالهائى كه بر وقوع معجزه شق القمر شده و بامعجزه معراج رسول خدا(ص)نیز از این جهت مشترك است‏اشكالى است كه سابق بر این،روى فرضیه بطلمیوس كه خرق‏و التیام را در افلاك محال مى‏دانستند كرده‏اند و خلاصه فرضیه‏آنها این بود كه افلاك را اجسامى بلورین مى‏دانستند و مجموعه‏آنها را نیز نه فلك مى‏پنداشتند كه همانند ورقه‏هاى پیاز روى‏هم قرار گرفته و ستارگان نیز همچون گل میخى بر آنها چسبیده‏بود و حركت‏ستارگان را نیز با حركت افلاك مى‏گرفت،یعنى‏هر فلكى حركتى داشت و قهرا با حركت فلك گل میخى هم كه‏بر او چسبیده بود حركت مى‏كرد،و روى این نظریه مى‏گفتندخرق و التیام-یعنى شكسته و بسته شدن-در آنها محال است،و چون شق القمر-دو نیم شدن ماه-و هم چنین داستان معراج‏جسمانى رسول خدا مستلزم خرق و التیام در افلاك میشد آنرامنكر شده و یا دست‏به تاویل و توجیه در آنها مى‏زدند،غافل ازآنكه قرنها قبل از جا افتادن این نظریه غلط،قرآن كریم آنرامردود دانسته و پنبه افلاك پوسته پیازى را زده است،آنجا كه درباره خورشید و ماه و فلك گوید:«و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك‏تقدیر العزیز العلیم،و القمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القدیم،لا الشمس ینبغى لها ان تدرك القمر و لا اللیل سابق النهار و كل فى‏فلك یسبحون‏».

(سوره یس آیه 38-40)

كه اولا حركت و جریان را به خود خورشید و ماه نسبت‏میدهد،و ثانیا«فلك‏»را مدار آنها دانسته و ثالثا حركت آنها رادر این مدار بصورت‏«شنا»و شناورى بیان فرموده،و فضاى‏آسمان بى انتها را بصورت دریاى بیكرانى ترسیم فرموده كه این‏ستارگان همچون ماهیان در آن شناورى میكنند.و علم وكشفیات و اختراعات جدید و سفینه‏هاى فضائى و موشكها وآپولوها و لوناها نیز این حقیقت قرآن را به اثبات رسانید،و برهیئت‏بطلمیوسى خط بطلان كشیده و در زوایاى تاریخ دفن‏كرد. و یا این آیه كه در سوره فصلت(آیه 11)آمده كه مى‏فرماید:

«ثم استوى الى السماء و هى دخان‏»كه آسمان را همانند دودى‏دانسته،و آیات دیگر كه جاى ذكر آنها نیست.

اشكال دیگرى كه برخى به این معجزه كرده‏اند اینستكه اگراینطور كه میگویند قرص ماه دو نیم شده باشد باید تمام مردم دنیادیده باشند،و رصد بندان شرق و غرب عالم این حادثه را دررصدخانه خود ضبط كرده باشند،چون این از عجیب‏ترین آیات‏آسمانى است،و تاریخ تا آنجا كه در دست است و همچنین‏كتب علمى هیئت و نجوم كه از اوضاع آسمانى بحث مى‏كندنظیرى براى آن سراغ ندارد،و قطعا اگر چنین حادثه‏اى رخ داده‏بود اهل بحث كمال دقت و اعتناء در شنیدن و نقل آن را بكارمى‏بردند،و مى‏بینیم كه نه در تاریخ از آن خبرى هست و نه دركتب علمى اثرى از آن دیده مى‏شود؟

پاسخى كه از این اعتراض داده‏اند خلاصه‏اش این است كه‏گفته‏اند:اولا ممكن است مردم آنشب از این حادثه غفلت كرده‏باشند،زیرا چه بسیار حوادث جوى و زمینى رخ مى‏دهد كه مردم‏از آن غافلند،و اینطور نیست كه هر حادثه‏اى رخ دهد مردم‏بفهمند،و آنرا نزد خود محفوظ نگهداشته،پشت‏به پشت و سینه بسینه تا عصر ما به یكدیگر منتقل كنند.

و ثانیا سرزمین حجاز و اطراف آن از شهرهاى عرب‏غیره رصدخانه‏اى نداشتند،تا حوادث جوى را ضبط كند، رصدخانه‏هائى كه در آن ایام بفرضى كه بوده باشد در شرق درهند،و در مغرب در روم و یونان و غیره بوده،در حالیكه تاریخ ازوجود چنین رصدخانه‏هائى در این نواحى و در ایام وقوع حادثه هم‏خبر نداده و این جریان بطوریكه در بعضى از روایات آمده دراوائل شب چهاردهم ذى الحجه سال هشتم بعثت‏یعنى پنج‏سال‏قبل از هجرت اتفاق افتاده.

علاوه بر اینكه بلاد مغرب كه اعتنائى باینگونه مسائل‏داشته‏اند(البته اگر در آن تاریخ چنین اعتنائى داشته بودند)بامكه اختلاف افق داشته‏اند،اختلاف زمانى زیادیكه باعث میشدآن بلاد جریان را نبینند،چون بطوریكه در بعضى از روایات‏آمده قرص ماه در آن شب تمام بوده،و در حوالى غروب خورشیدو اوائل طلوع ماه اتفاق افتاده،و میانه انشقاق ماه و دوباره متصل‏شدن آن زمانى اندك فاصله شده است،ممكن است مردم آن‏بلاد وقتى متوجه ماه شده‏اند كه اتصال یافته بوده.

از اینهم كه بگذریم،ملت‏هاى غیر مسلمان یعنى اهل كلیساو بتخانه را در امور دینى و مخصوصا حوادثى كه بنفع اسلام باشد متهم و مغرض مى‏دانیم،و چه بسیار حوادث مهمتر از این رانادیده گرفته و نقل نكرده‏اند.

اشكال دیگرى هم برخى با استناد به پاره‏اى از آیات كریمه‏قرآنى كرده‏اند كه مرحوم علامه طباطبائى در ذیل همین آیات‏سوره قمر نقل كرده و جواب كافى و شافى به آن داده بتفصیلى‏كه هر كه خواهد به تفسیر المیزان آنمرحوم مراجعه نماید.

و بطور كلى در پاسخ این گونه اعتراضات و شبهات بایدبگوئیم:

ما وقتى مسئله نبوت را پذیرفتیم و به‏«غیب‏»ایمان آورده ومعجزه را قبول كردیم دیگر جائى براى بحث و رد و ایراد و تاویل‏و توجیه باقى نمى‏ماند،مگر با كدام تجزیه و تحلیل مادى مسئله‏شكافتن سنگ سخت‏با ضربه چوب و بیرون آمدن دوازده چشمه‏آب گوارا قابل توجیه است (11) ،و با كدام حساب ظاهرى حاضركردن تخت‏بلقیس در یك چشم برهم زدن از صنعا به‏بیت المقدس قابل درك و قبول است (12) ،و با كدام وسیله‏اى-جز معجزه-میتوان عصاى چوبى را به اژدهائى بزرگ‏«ثعبان مبین‏»تبدیل نمود (13) ،و یا با زدن همان عصاى چوبین بدر یا میتوان آنراشكافت،و دوازده شكاف در آن پدیدار كرد، (14) و لشكرى عظیم‏را از آن دریا عبور داد.

اینها و امثال اینها معجزاتى است كه در قرآن كریم آمده وروایات صحیحه اثبات آنها را تضمین كرده كه از آنجمله است‏معجزه معراج جسمانى و«شق القمر»و در برابر آنها نمى‏توان باتئوریها و فرضیه‏هائى همچون‏«محال بودن خرق و التیام درافلاك‏»و هیئت‏بطلمیوسى كه سالها و قرنها بعنوان یك قانون‏مسلم علم هیئت مورد قبول دانشمندان بوده و امروزه بطلان آن به‏اثبات رسیده و بصورت مضحكه‏اى در آمده دست‏بتاویل و توجیه‏این آیات و روایات زد،چنانچه برخى در گذشته و یا امروزمتاسفانه اینكار را كرده‏اند.

و اساس این توجیهات و تاویلات آن است كه ظاهرا اینان‏معناى صحیح‏«نبوت‏»و«وحى‏»و ارتباط انبیا را با عالم غیب و حقیقت جهان هستى ندانسته و یا همه را خواسته‏اند با فكرمادى و عقل ناقص خود فهمیده و تجزیه و تحلیل كنند،و قدرت‏لا یزال و بى انتهاى آفریدگار جهان را از یاد برده‏اند و در نتیجه به‏چنین تاویلاتى دست زده‏اند و گرنه بگفته‏«ویلیم جونز» (15) :

-آن قدرت بزرگى كه این عالم را آفرید از اینكه چیزى از آن‏كم كند یا چیزى بر آن بیفزاید عاجز و ناتوان نخواهد بود!

و بگفته آن دانشمند دیگر اسلامى‏«دكتر محمد سعیدبوطى‏» (16) اطراف وجود ما و بلكه خود وجودمان را همه گونه‏معجزه‏اى فرا گرفته ولى بخاطر انس و الفتى كه ما به آنها پیداكرده‏ایم براى ما عادى شده و آنها را معمولى مى‏دانیم درصورتیكه در حقیقت هر كدام معجزه و یا معجزاتى شگفت‏انگیزاست.

مگر این ستارگان بى‏شمار،و حركت این افلاك،و قانون‏جاذبه زمین و یا ستارگان دیگر،و حركت ماه و خورشید،و این‏نظم دقیق و حساب شده،و خلقت اینهمه موجودات ریز و درشت‏بلكه خلقت‏خود انسان-كه آن دانشمندان بزرگ او را موجودناشناخته نامیده-و گردش خون در بدن،مسئله روح،و مسئله مرگ و حیات،و هزاران مسئله پیچیده و مرموز دیگرى كه دروجود انسان و خلقت‏حیوانات و موجودات دیگر بكار رفته وموجود است معجزه نیست!

با اندكى تامل و دقت انسان به اعجاز همگى پى برده و همه‏را معجزه میداند ولى از آنجا كه مانوس و مالوف بوده براى ماصورت عادى پیدا كرده و از حالت اعجازى آنها غافل شده‏ایم.
 

یك تذكر پایانى

همانگونه كه گفتیم:در مسئله معراج و شق القمر هر چه رابراى ما از نظر قرآن و حدیث صحیح به اثبات رسیده مى‏پذیریم،و اما پاره‏اى از روایات غیر صحیح و به اصطلاح‏«شاذ»ى را كه دركتابها دیده مى‏شود،مانند آنكه در مسئله شق القمر نقل شده كه‏ماه به دونیم شد و بگریبان رسولخدا رفت و سپس نیمى از آستین‏راست و نیمى از آستین چپ آنحضرت خارج شد و دوباره به‏آسمان رفت و بیكدیگر چسبید.نمى‏پذیریم و بلكه اینگونه نقلهارا مجعول مى‏دانیم.و بگفته ابن كثیر این گفته برخى‏قصه پردازانى است كه هیچ اصلى ندارد و دروغى آشكار است‏كه صحت ندارد (17) .

و یا پاره‏اى از خصوصیات و روایاتى كه در داستان معراج ومشاهدات رسولخدا صلى الله علیه و آله در آسمانها و بهشت ودوزخ آمده و روایت صحیح و نقل معتبرى آنرا تایید نكرده مانمى‏پذیریم و اصرارى هم به قبول آن نداریم.
 

پى‏نوشتها

1.بحار الانوار-ج 17-ص 354 و 357.

2.المیزان-ج 19-ص 69 و 72.

3.بحار الانوار-ج 17-ص 347-363،سیره ابن كثیر-ج 2-ص 113-121.

4.به صفحه 350 از جلد 17 بحار و پاورقى آن مراجعه شود.

5.مجمع البیان-ج 9-ص 186.

6.بحار الانوار-ج 17-ص 357.

7.مفاتیح الغیب-ج 29-ص 28.

8.بحار الانوار-ج 17-ص 349.

9.سیرة النبویة-ج 2-ص 114.

10.فقه السیره-ص 150.

11.«و اوحینا الى موسى اذا استسقى قومه ان اضرب بعصاك الحجر،فانبجست منه‏اثنتا عشرة عینا...»(سوره اعراف-آیه 160) .

12.«قال الذی عنده علم من الكتاب انا آتیك به قبل ان یرتد الیك طرفك...»(سوره‏نمل-آیه 40).

13.«فالقى عصاه فاذا هی ثعبان مبین‏»(سوره شعرا-آیه 32).

14.به آیات مباركه سوره بقره-آیه 50 و سوره طه-آیه 77 و سوره شعرا-آیه 63 و سوره‏دخان-آیه 24 مراجعه شود.

15.و 16.فقه السیره-ص 150-151.

17.سیره النبویه ابن كثیر-ج 2-ص 120-121.
 


كتاب:درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 3 صفحه 247  
نویسنده: رسولى محلاتى

دوشنبه 2/10/1387 - 7:43
دانستنی های علمی

 

 خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .خدا گفت :پس می خواهی با من گفتگو کنی .گفتم اگر وقت داشته باشید.
خدا لبخند زد :وقت من ابدی است .چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟خدا پاسخ داد :این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند  و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند .اینکه با نگرانی نسبت به آینده زمان حال را فراموش می کنند  آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند نه در آینده .این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند .

خداوند دستهای مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم . بعد پرسیدم :به عنوان خالق انسانها   می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

خداوند با لبخند پاسخ داد :یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود كرد اما می توان محبوب دیگران شد .یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد .یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .با بخشیدن بخشش یاد بگیرند .یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند .یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند اما آن را متفاوت ببینند .یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

و یاد بگیرند که من اینجا هستم ... همیشه

 

يکشنبه 1/10/1387 - 17:5
دانستنی های علمی

 لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانک هاوس، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.

زن نیازمند، در حالی که اصرار میکرد گفت آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پول تان را می آورم.

جان گفت نسیه نمی دهد.

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت

ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من

خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم میدهم. لیست خریدت کو؟

لوئیز گفت: اینجاست

" لیست را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستی ببر."

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در ‏آورد، و چیزی رویش نوشت و ‏‏آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند

 کفه ی ترازو پایین رفت.خواروبار فروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید.مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.در این وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است

کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود:" ای خدای عزیزم، تو از نیاز من با خبری، خودت آن را بر آورده کن "

مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد.لوئیز خداحافظی کرد و رفت

يکشنبه 1/10/1387 - 17:2
خواستگاری و نامزدی

 در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد. وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد، استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت. سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت. آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند،
پرسید: آیا لیوان پر شده است؟ همه گفتند: بله، پر شده.
استاد مقداری سنگ ریزه را از جعبه برداشت و آن ها را روی قلوه سنگ های داخل لیوان ریخت. بعد لیوان را کمی تکان داد تا ریگ ها به درون فضاهای خالی بین قلوه سنگ ها بلغزند. سپس از دانشجویان پرسید:
آیا لیوان پر شده است؟ همگی پاسخ دادند: بله، پر شده!
استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل لیوان ریخت. ذرات شن به راحتی فضاهای کوچک بین قلوه سنگها و ریگ ها را پر کردند. استاد یک بار دیگر از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است ؟دانشجویان همصدا جواب دادند: بله، پر شده!
استاد از داخل جعبه یک بطری آب را برداشت و آن را درون لیوان خالی کرد. آب تمام فضاهای کوچک بین ذرات شن را هم پر کرد. این بار قبل از اینکه استاد سوالی بکند دانشجویان با خنده فریاد زدند: بله، پر شده!
بعد از آن که خنده ها تمام شد، استاد گفت: این لیوان مانند شیشه عمر شماست و آن قلوه سنگها هم چیزهای مهم زندگی شما مثل سلامتی، خانواده، فرزندان و دوستانتان هستند. چیزهایی که اگر هر چیز دیگری را از دست دادید و فقط این ها برایتان باقی ماندند، هنوز هم زندگی شما پر است.
استاد نگاهی به دانشجویان انداخت و ادامه داد:ریگ ها هم چیزهای دیگری هستند که در زندگی مهمند، مثل شغل، ثروت، خانه. و ذرات شن هم چیزهای کوچک و بی اهمیت زندگی هستند. اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل لیوان بریزید، دیگر جایی برای سنگ ها و ریگ ها باقی نمی ماند. این وضعیت در مورد زندگی شما هم صدق می کند.
در زندگی حواستان را به چیزهایی معطوف کنید که واقعاً اهمیت دارند، همسرتان را برای شام به رستوران ببـرید، با فرزندانتـان بازی کنید و به دوستان خود سر بزنید. برای نظافت خانه یا تعمیـر خرابی های کوچک همیشه وقت هست. ابتدا به قلوه سنگهای زندگیتان برسید، بقیه چیزها حکم ذرات شن را دارند.

يکشنبه 1/10/1387 - 16:55
دانستنی های علمی

 روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه های فقیر حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی داگلاس نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد.
او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟
بچه های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچه ها گفت: "من فکر می کنم این دست خداست که به ما غذا می رساند. یکی دیگر گفت: شاید این دست کشاورزی است که گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد.هر نظری می داد تا این که معلم بالای سر داگلاس رفت و از او پرسید: این دست چه کسی است، داگلاس؟داگلاس در حالی که خجالت می کشید، آهسته جواب داد: خانم معلم، این دست شماست. معلم به یاد آورد از وقتی که داگلاس پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.
شما چطور؟! آیا تا بحال بر سر کودکی یتیم دست نوازش کشیده اید؟ بر سر فرزندان خود چطور؟

يکشنبه 1/10/1387 - 16:53
دانستنی های علمی

 

يکشنبه 1/10/1387 - 16:50
دانستنی های علمی
هرکه غمی از غمهای دنیا را از مومنی بردارد...خدا غمی ازغمهای روز قیامت از او بردارد

هر گه بر تنگدستی آسان گیرد.خدا در دنیا وآخرت بر او آسان گیرد،

وهر که راز پوش مسلمانی شود،خدا در دنیا وآخرت راز پوش وی شود.

حضرت محمد(ص)-نهج الفصاحه

دریای بزرگ دور،یا گودال کوچک آب فرقی نمی کند؛ 

                زلال که باشی آسمان در توست.

خود شكن آئینه شكستن خطاست

يکشنبه 1/10/1387 - 16:8
دانستنی های علمی
 
اگر دل بستی به دریا  نبند كه متلاطم است به كوه پیوند بزن كه استواری وصبر را دردرون              نهفته دارد و به قامت ظاهر.

يکشنبه 1/10/1387 - 16:1
خواستگاری و نامزدی

زندگی كوتاهتر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلب ها

گرامی تر ازآنند كه بشكنند

 آنچه از ‏روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه

از دست برود با گریه جبران نمی شود.

فردا ‏خورشید طلوع خواهد كرد حتی

 اگرما نباشیم ....

يکشنبه 1/10/1387 - 15:58
دانستنی های علمی

 

رژیم غذایی نامناسب، مصرف دارو و سابقه خانوادگی علت ریزش مو است. زنان ضعیف در دوران قاعدگی، شیردهی و یائسگی موهایشان را از دست می‌دهند و برخی از داروهای كنترل كننده فشارخون بالا، ویتامین A به میزان بسیار بالا و نیز داروهای ضدبارداری موجب ریزش مو می‌شوند.

بیماریهای مزمن و اعمال جراحی بزرگ می‌تواند باعث ریزش مو شود،بستن كش به مدت طولانی به روی موها، محكم بستن موها، كمبود مواد پروتئینی در رژیم غذایی موجب ریزش مو می‌شوند.

یكی از بیماریهای شایع در این ارتباط  «كچلی سكه‌ای» است. این نوع ریزش مو، به طور ناگهانی شروع شده و پس از چند هفته متوقف می‌شود. گاهی هم پیشرفت كرده و منجر به ریزش كامل مو در پوست سر و یا حتی در تمام بدن حتی مژه‌ها و ابروها می‌شود.

علت این نوع ریزش را عواملی مثل استرس‌های روحی یا عوامل مختلف عفونی و علت دقیق آن را هنوز ناشناخته است.

يکشنبه 1/10/1387 - 12:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته