• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 4028روز قبل
اخبار

ناگفته‎های دیدار نمایندگان کاندیداها با رهبر انقلاب از زبان کدخدایی:

 

  هم اندیشی:عباس کدخایی سخنگوی شورای نگهبان در گفتگویی به نقل ناگفته های خود از جلسه اعضای ستادهای انتخاباتی کاندیداها با رهبر معظم انقلاب پرداخته است.

 

 

به گزارش هم اندیشی ؛کدخدایی در این گفتگو که پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری آنرا متشر کرده است، از دفاع رهبر معظم انقلاب در برابر خواست ابطال انتخابات و نادیده گرفتن 40 میلیون رای سخن گفته است که در ادامه می خوانید: نزدیك ظهر روز بیست و ششم خرداد ماه 1388 بود كه جناب آقای حقانی از دفتر رهبر انقلاب تماس گرفتند و گفتند كه بعد از ظهر جلسه‌ای با حضور رهبر انقلاب در بیت معظم‌له تشكیل می‌شود. گفتند كه از اعضای شورای نگهبان هم باید در جلسه حضور داشته باشند. بنده از كمّ و كیف جلسه اطلاعی نداشتم و وقتی به آن‌جا رفتم، متوجه موضوع جلسه شدم. من به اتفاق آیت‌الله لاریجانی و حاج‌آقا علی‌زاده به‌عنوان نمایندگان شورای نگهبان در جلسه حاضر بودیم. از وزارت كشور هم جناب آقایان دانشجو و شریفی‌راد بودند. از طرف هر كاندیدا نیز نمایندگانی از ستاد انتخاباتی‌شان آمده بودند كه البته تعدادشان متفاوت بود. از دستگاه‌های دیگر مثل صدا و سیما و وزارت اطلاعات هم بودند.

دیدار همكاران قدیمی

افراد حاضر در جلسه، افراد ناشناخته‌ای نبودند، بلكه برخی از آنها زمانی از وزرای جمهوری اسلامی بودند و سال‌ها در پست‌های مهم مسئولیت داشتند. حتی برخی از آنها در زمان ریاست‌جمهوری رهبر انقلاب از وزرا و همكاران ایشان بودند. اولاً باید بگویم كه یك فضای كاملاً صمیمی بود. ثانیاً در بیان مطالب هیچ‌كس رو دربایستی نداشت. مثلاً یكی از آقایان مانند كسانی صحبت می‌كرد كه گویی ضد نظام است؛ گویی دیگر این حكومت از دست رفته و هیچ اعتباری ندارد، مگر این‌كه انتخابات را ابطال كنید تا درست شود.

رهبر انقلاب وقتی وارد جلسه شدند، ابتدا فرمودند كه «در این جلسه هیچ‌گونه محدودیتی در صحبت نیست و هر كسی هر چه می‌خواهد بگوید. تنها محدودیت، وقت جلسه است كه زمان را رعایت كنید تا نوبت به همه برسد و همه بتوانند صحبت كنند.» این اعلام آمادگی رهبری در ابتدای جلسه، درواقع خیلی‌ها را غافلگیر كرد كه مثلاً انتظار داشتند یك جلسه‌ی رسمی باشد و در آن صحبت‌های رسمی مطرح شود.

آقای الویری وقت گرفت و با این بحث وارد شد كه «حاج‌آقا خاطرتان هست كه خطبه‌ی عقد ما را شما قرائت كردید؟» رهبر انقلاب با تأیید این موضوع، اسامی حضار را و حتی پدرخانم ایشان را یاد كردند. بعد هم خود رهبری جزئیات جلسه‌ی عقد آقای الویری را بیان كردند. بعد از این صبحت‌های صمیمی، آقای الویری اجازه خواست و وارد برخی مباحث كلی شد. در نهایت هم بحث را به این‌جا رساندند كه آقای احمدی‌نژاد صلاحیت ندارند.

نوبت به ستاد آقای موسوی رسید. آقای محمدرضا بهشتی به نمایندگی از طرف ایشان صحبت كرد. به بحث دموكراسی پرداخت و این‌كه حكومت باید مبتنی بر نظر مردم باشد و از این صحبت‌ها. بعد از ایشان نوبت به آقای دانش‌جعفری –نماینده‌ی ستاد آقای رضایی- رسید كه ایشان دیگر مستقیماً رهبر بزرگوار انقلاب را خطاب قرار دادند و گفتند شما در صحبت‌های خود در كردستان از یكی از كاندیداها جانب‌داری كردید و این مطلب موجب شده كه مثلاً چنین اتفاقی بیفتد.

مصداق سخنان سنندج چه كسی بود؟

صحبت آقای دانش‌جعفری كه تمام شد، رهبر انقلاب وارد بحث شدند و گفتند كه «آن صحبت‌هایی كه من چه در كردستان داشتم و چه در جای دیگر، به هیچ وجه جانب‌داری از كسی نبود.» فرمودند كه «البته من اصولی را دارم كه این اصول را از قبل انقلاب داشته‌ام و هم‌چنان دارم و تا آینده هم حفظ می‌كنم. از این اصولم هم عقب‌نشینی نمی‌كنم. هر جایی هم كه باشم، این اصولم را بیان می‌كنم و این‌ها مسائلی بوده كه من به آن اعتقاد داشته و دارم.» ایشان از نظر بحث مصداقی هم گفتند كه «اتفاقاً آقای موسوی در ملاقاتی كه با من داشتند، گفتند كه مصداق آن صحبت‌های شما من هستم و آقای كروبی هم كه آمدند یك موقع پیش من، گفتند كه مردم می‌گویند كه مصداق سخنان رهبری آقای كروبی است. پس اگر این‌طور هست و آن آقایان هم خودشان استنباط كرده‌اند كه مصداق صحبت‌های من هستند، چطور شما می‌گویید كه من مثلاً از كاندیدای دیگری دفاع كردم؟»

صحبت‌ها دوباره پیرامون همین بحث دور پیدا كرد. برخی از آقایان برگشتند به بحث شورای نگهبان و این‌كه برخی از اعضای شورای نگهبان از مثلاً یكی از نامزدها دفاع كردند. رقمی را هم می‌گفتند؛ علی‌رغم این‌كه در جلسه‌ی صبح همان روز در شورای نگهبان كه با حضور نمایندگان كاندیداها برگزار شد، می‌گفتند سه نفر. این سه نفر هم كه مشخص بودند و اسم هم آوردند، اما در این جلسه تعداد را به هشت نفر و نه نفر از اعضای شورای نگهبان هم رساندند. همان‌وقت به نظر بنده رسید كه وقتی این‌ها یك‌باره رقم را به هشت نفر رسانده‌اند، به‌دنبال این ایده‌اند كه یعنی اكثریت شورا و بنابراین شورا برای بررسی انتخابات صلاحیت ندارد و البته همین استفاده را هم كردند.

چه كسی را متهم می‌كنید؟

من خطاب به رهبر انقلاب عرض كردم كه «شما سؤال بفرمایید اسامی این‌ها را بگویند.» ایشان فرمودند كه حالا من توضیح می‌دهم. بعد كه صحبت آقایان تمام شد، حضرت آقا اشاره كردند كه «شما چه كسانی را متهم می‌كنید؟ فقهای شورای نگهبان را كه همه‌شان انسان‌های عادلی هستند؟ حضرت آیت‌الله مؤمن را؟ آیت‌الله جنتی را؟ شما فكر می‌كنید كه این‌ها برای ریاست‌جمهوری و پست و مقام یك نفر، آخرت‌شان را می‌فروشند و جابه‌جا می‌كنند؟ نه. حاج‌آقای جنتی و حاج‌آقای مؤمن كسانی نیستند كه آخرت خودشان را به خاطر این مسائل دنیوی از دست بدهند.»

ایشان با این تعبیر از بحث عبور فرمودند. معلوم بود كه همان دو سه نفری كه خودشان هم آمدند و اعلام كردند، بیشتر از اینها كسی نبود. بعد از این موضوع هم اشاره فرمودند كه «به هر حال قانون و مقررات هست. طبق قوانین و مقررات اگر خطایی صورت گرفته، مطرح كنید. صحبت‌های كلی چیزی را حل نمی‌كند.»
 

سپس آقای زنگنه صحبت كردند كه یك مقداری بااحساسات بود كه در انتهای كلام، خواستار ابطال انتخابات شدند. آقای زنگنه هم از ستاد آقای موسوی بودند. ایشان خطاب به آقا گفتند كه «شما پدر معنوی ما هستید، باید كمك كنید و نگذارید مثلاً بحرانی اتفاق بیفتد.» خیلی صحبت‌های آقای زنگنه با احساسات همراه بود. رهبر معظم انقلاب هم وقتی كه می‌خواستند پاسخ بفرمایند، در این جهت گفتند كه جناب آقای زنگنه همیشه احساساتی هستند و  من خاطرم هست كه گاهی اوقات كه در وزارت هم بودند، صحبت‌هاشان حتی همراه با گریه بود. الآن هم در همان حال و هوا صحبت می‌كنند. بعد هم پاسخ دادند.

رهبر انقلاب در ادامه گفتند كه «می‌خواهم خاطره‌ای بگویم كه امیدوارم آقای زنگنه ناراحت نشوند. بعد از برگزاری انتخابات دوم خرداد، یكی از مقامات كشور آمد و خواستار ابطال انتخابات شد. چنان با او برخورد كردم كه هنوز از من مكدر است.»

ابطال یعنی بزنم توی دهن چهل میلیون رأی!

صحبت‌ها كه تمام شد و تقریباً جلسه رو به اتمام بود، نمایندگان سه كاندیدای معترض اصرار بر ابطال انتخابات داشتند. این را باید بگویم كه آقایان به‌صورت مصداقی وارد بحث نشدند، بلكه عمده‌ی بحث آنها روی مناظرات و نیز اقدامات دولت قبل از برگزاری انتخابات بود. برخی آقایان می‌گفتند كه چون آقای احمدی‌نژاد در مناظره صحبت كرده، صلاحیت ندارد. رهبری پاسخ فرمودند كه «صلاحیت امر دیگری است و در جاهای دیگر باید تعیین بشود.»

رهبری فرمودند «این صحبت‌های شما هیچ مبنای قانونی ندارد. اگر تخلفی صورت گرفته، كه شورای نگهبان این‌جا هست، وزارت كشور هم هست كه باید برخورد بكند. اگر شما ادعایی دارید، بروید از طریق شورای نگهبان پیگیری بكنید و شورای نگهبان هم مكلف است به شكایت‌های شما رسیدگی بكند. وزارت كشور هم به همین صورت. بازشماری و بررسی كنید؛ تا هر زمانی كه فكر می‌كنید این مسئله می‌تواند مشكل شما را حل بكند. ما هم به شورای نگهبان و وزارت كشور می‌گوییم كه موضوع را تعقیب بكنند تا برای شما اطمینان ایجاد بشود، ولی این‌كه می‌گویید ابطال بشود، این حرف خلاف قانون است، این را كسی نمی‌تواند بپذیرد. پذیرش ابطال انتخابات یعنی این‌كه بزنم توی دهن چهل میلیون!»
این دفاع محكم رهبری بود از حقوق و آراء مردم. یعنی رهبر انقلاب این‌ بار در كسوت دفاع از آراء مردم و دفاع از جمهوریت وارد میدان شدند.

آخوندی: می‌دانیم تخلف عمده‌ای نشده است

زمانی كه بحث رسمی جلسه تمام شد، دوباره رهبر انقلاب فرمودند كه اگر مطلب دیگری هست، مطرح كنید. جناب آقای آخوندی از ستاد آقای موسوی وقت گرفتند كه تا آن‌موقع هم صحبتی نداشتند. آقای آخوندی خطاب به رهبر انقلاب گفتند كه «ما می‌دانیم اگر تمام صندوق‌ها را بازشماری كنید، تخلف عمده‌ای به دست نمی‌آید، ولی مشكل و مسئله‌ی عمده‌ی ما آقای احمدی‌نژاد است.» باز رهبری فرمودند «این یك امر دیگری است. شما اگر نسبت به صندوق‌های آراء بحث دارید، مطرح بكنید، ولی بحث صلاحیت در جای دیگری بررسی شده و در زمانی دیگری می‌شود به آن پرداخت.»

آقای رسول منتجب‌نیا -نماینده‌ی ستاد آقای كروبی- پیشنهاد کرد، برای این‌كه هم رسیدگی توسط مرجع قانونی (شورای نگهبان) انجام شود و هم اعتماد نامزدها تأمین شود، در جلسه‌ای كه موضوع بررسی و یا بازشماری انجام می‌شود، نمایندگان نامزدها به‌عنوان ناظر حضور داشته باشند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ضمن تأیید این پیشنهاد از ما به‌عنوان نماینده‌ی شورای نگهبان خواستند كه امكان حضور و نظارت نمایندگان نامزدها را برای رسیدگی و حتی بازشماری فراهم كنیم: «نامزدها اگر شكایتی درباره‌ی آراء صندوق خاصی دارند، همان صندوق و صندوق‌های مورد شكایت بازشماری شود و حتی می‌توان تصادفی تعدادی از صندوق‌ها را بازشماری كرد تا هیچ شبهه‌ای باقی نماند.»

اشتباه آقایان همین بود كه تمام مباحث نظام را گره زدند به انتخابات. وقتی این اشتباهات ادامه یافت، جریان فتنه‌ای در كشور آغاز شد و عده‌ای بازی خوردند. خوشبختانه با درایت رهبر انقلاب و هوشیاری مردم، كاری نتوانستند بكنند. تأكید من همین است كه ما مصادیق مدیریت و تدبیر را كه در اصل پنجم قانون اساسی داریم، در این دوره لمس كردیم. لمس كردیم كه تدبیر یعنی چه؟ خیلی از دل‌سوزان انقلاب پیش ایشان می‌رفتند و درخواست می‌كردند كه شما مسئله را حل كنید. درخواست ایشان این بود كه حقی تضییع شود. آنها حاضر بودند كه حقی تضییع شود تا عده‌ای مثلاً خوشحال شوند، اما پافشاری رهبری و دفاع ایشان از جمهوریت و حقوق مردم، مسئله‌ای است كه در دوران رهبری ایشان بی‌نظیر است.

 

منبع خبر: رجا

سه شنبه 1/4/1389 - 17:11
اخبار

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان از ضرورت آمادگی جامعه‌ برای افشاگری سخن می‌گوید

  هم اندیشی:حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در این گفتگو درباره دلایل "ریزش خواص " در جریان فتنه، "سكوت نخبگان " و "جریان تحمیل‌گری " سخن گفته است.

  

به گزارش هم اندیشی ؛پیش‌بینی او در مورد ابعاد و ویژگی فتنه‌های آینده و همچنین خصوصیات فتنه‌گران آینده انقلاب خواندنی است.
اشاره:
علت لغزش برخی عناصر شاخص و باسابقه انقلاب در فتنه سال گذشته و همچنین بررسی مختصات و ویژگی‌های این فتنه كه با تكرار آن ویژگی‌ها، امكان بروز و ظهور امثال آن در آینده نیز وجود دارد، موضوع گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین پناهیان است. چهره شناخته شده‌ای كه كمتر كسی در ایران ‌است كه صدای او را نشنیده باشد. او در حال حاضر مسئول اتاق فكر نهاد نمایندگی مقام‌معظم‌رهبری در دانشگاه‌هاست و پیش از این هم مسئول نهاد نمایندگی در دانشگاه هنر بوده است. با او همچنین در خصوص چالش‌هایی كه انقلاب در پس این فتنه بزرگ با آن روبرو است، گفتگو كردیم. پناهیان در این گفتگو درباره دلایل "ریزش خواص " در جریان فتنه، "سكوت نخبگان " و "جریان تحمیل‌گری " با ما سخن گفت. پیش‌بینی او در مورد ابعاد و ویژگی فتنه‌های آینده و همچنین خصوصیات فتنه‌گران آینده انقلاب خواندنی است.


* شاید مهمترین دغدغه‌ای كه جامعه متدینین و دوستداران انقلاب در این فتنه در اعماق وجود خود حس كردند، لغزش‌ها و انحراف‌های بزرگ افراد و شخصیت‌هایی است كه جامعه در راستای اهداف انقلاب به آنها امید بسته بود. بسیاری از چهره‌هایی كه شاید تا قبل از این فتنه محل رجوع بچه‌های انقلاب بودند، از چهره‌های شاخص انقلاب و دفاع مقدس بودند، اما حالا به افرادی تبدیل شده‌اند كه در اصطلاح رایج میان دوستداران انقلاب به آن‌ها "نخبه مردودی " گفته می‌شود. علت این لغزش خواص كه موجب ریزش آن‌ها از جریان اصیل امام و رهبری می‌شود چیست؟ آیا می‌توان برای این اتفاق مدلی تبیین كرد تا این لغزش‌ها برای ما قابل پیش‌بینی باشد؟
اساسا عرصه سیاست، محل امتحان ایمان انسان‌ها است. عرصه سیاست تنها آزمایشگاه مهارت‌ها و تجربه‌ها و تدبیرها نیست. عرصه سیاست تنها میدان محك میزان قدرت مدیریت افراد و قدرت تشخیص راهبردی آنها نیست. ایمان در وجود افراد از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است و فلسفه امتحان‌های الهی دقیقا همین است كه بتواند مقدار ایمان مؤمنین را ارزیابی كند. این‌جاست كه كار سخت می‌شود، چون واقعا معلوم نیست كه میزان ایمان افراد چقدر است. به تعبیر قرآن آیا ایمانش مستقر است یا مستودع؟ آیا بعد از مومن شدن، به علت برخی خصلت‌های نهان، ممكن است دست از ایمانش بردارد یا نه؟ این‌ها مسائلی است كه صریحا در قرآن كریم ذكر شده است. معلوم می‌شود كه ایمان یك پذیرش ساده ذهنی و یا یك پذیرش سطحی قلبی نیست. هم قلب انسان بخش ناشناخته و ژرف وجود انسان است و هم ایمان تعریف بسیار پیچیده‌ای دارد؛ لذا فقط در امتحانات می‌شود میزان ایمان افراد را مشخص كرد. بهترین امتحان‌ها هم امتحان‌هایی هستند كه در عرصه سیاست و در پیچیده‌ترین مسائل اجتماعی از افراد گرفته می‌شود. امتحان‌هایی كه در عرصه سیاسی، اجتماعی از افراد گرفته می‌شود، میزان باورهای دینی و دقایق معرفتی و معنوی فرد را نشان می‌دهد. این را باید توجه داشت كه افراد به‌یكباره و درلحظه به انحراف كشیده نمی‌شوند؛ بلكه یا زمینه انحراف از قبل در آن‌ها وجود داشته و یا انحراف در وجود این افراد كاملا ریشه دوانده بوده اما فقط بروز پیدا نمی‌كرده است. حتی ممكن است كه نشانه‌های انحراف را بروز می‌داده، ولی عرصه تجلی كاملی در شرایط حساس نداشته است.
اگر كسی در خودش دقت كند یا اگر ما در كسانی كه این روزها دچار لغزش‌ها و انحرافاتی در عرصه سیاست می‌شوند دقت كنیم، می‌توانیم زمینه‌ها و یا بن‌مایه‌های انحراف را در آنها تشخیص بدهیم. البته برخلاف این نگاه شما، برخی هم هستند كه درباره همین افرادی كه به‌طور مشخص در امتحانات اخیر دربرابر طوفان این حوادث و ابتلائات مردود شدند، از قبل پیش‌بینی این شكست را در این افراد می‌كردند و اعتقاد به انحراف اینها را از قبل داشتند. منتهی دلایل روشن و قابل اثباتی وجود نداشته است كه بتوان با آن دلیل مستند با مردم این خطر را مطرح كرد. از طرف دیگر تظاهر به پذیرش حقایق انقلاب و منش منافقانه همیشه موجب می‌شود كه قضاوت‌ها در مورد افراد دچار اختلال شود؛ ولی همین الان هم با مراجعه به سوابق افراد می‌شود كه رگه‌های انحراف را در افكار و رفتار و حتی گرایش‌های یك سال گذشته این افراد مشاهده كرد.

* آقای پناهیان! اجازه بدهید كمی صریح‌تر و مصداقی‌تر صحبت كنیم. آقای محمد نوری‌زاد را برای شما مثال می‌زنم. این فرد همان كسی است كه سه سال پیش در وبلاگ خود از موضع دفاع از دولت مورد تایید رهبری حتی به مراجع تقلید هم انتقاد می‌كند. جوهر استدلالش هم این بود كه تا وقتی رهبری انقلاب هستند، شما چرا اینگونه دولت را نقد می‌كنید. این همان فردی است كه سالها در روزنامه كیهان مطلب می‌نویسد در مورد شرایط آخرالزمان و اینكه تحت رهبری مقام معظم رهبری ما چه شرایطی را برای رسیدن به عصر ظهور خواهیم داشت؟ اما حقیقت این است كه ما در فضای بچه‌های مذهبی و حزب‌اللهی وقتی نامه‌های اخیر وی را به رهبر انقلاب می‌خوانیم، یك بهت سنگین در همه بچه‌های مذهبی به‌وجود می‌آید كه واقعا این حرف‌ها و نامه‌ها و یا این انتقادهای تند علیه خط اصیل انقلاب و ولایت‌فقیه را همان محمد نوری‌زاد است كه می‌نویسد؟ این را چگونه می‌شود متوجه شد؟
مدل همه این تغییرات و انحرافات قابل تبیین است. گاهی اوقات انسان‌ها بعضی از ابعاد دین را می‌پسندند و حتی ممكن است به خاطر همان ابعاد جان‌فشانی هم بكنند؛ منتهی سایر ابعاد دین را نمی‌پسندند. فقط وقتی نوبت امتحان برای آن بخش از ابعاد دین فرا می‌رسد كه اینها از قبل، تصمیمی برای پذیرش آن بخش از دین نگرفته باشند یا حتی ممكن است به صورت پنهان آن‌ها را نپذیرفته باشند. درست به همین دلیل است كه علیه جریان ناب دینی قیام می‌كنند. در صورت دیگر برخی تنها فكر می‌كنند كه همه ابعاد دین را پذیرفتند، درحالی‌كه در مقام عمل وقتی با سختی‌ها و تلخی‌هایش مواجه می‌شوند، آن‌جا در اثر بی‌طاقتی و بی‌ظرفیتی شروع به مخالفت می‌كنند. البته همیشه مخالفت‌ها همراه با توجیه‌گری هاست و كسی كه در جرگه مومنان و پذیرفتگان معارف دینی به حساب بیاید توجیه‌گری‌های خودش را همیشه با بیان دینی و مطابق با بخش دیگری از معارف دینی انجام می‌دهد. البته من نمی‌خواهم به پیشینه افراد به طور مشخص اشاره بكنم اما در پیشینه افرادی كه دچار انحطاط در مواضع سیاسی و انقلابی می‌شوند، همیشه می‌شود رگه‌هایی را پیدا كرد كه این رگه‌ها نشان می‌دهد، این انسان روزی به خاطر اینكه همه بخش‌های دین را نپذیرفته و یا ظرفیت لازم برای تحمل دینداری در همه زمینه ها ندارد، از دین روی گردان خواهد شد. منتهی نجابت جامعه دینی اقتضا می‌كند كه اگر كسانی از نزدیك شاهد رگه‌های انحراف در وجود برخی از افراد باشند، آن را افشا نكنند و به این ترتیب بدی‌های افراد و حتی بی‌ظرفیتی‌هایشان پنهان می‌ماند. لازم نیست همه از اساس و از ابتدا بد باشند. بعداَ به مرور زمان در برخی از بحران‌ها و امتحان‌ها، این بدی‌های پنهان یا بی‌ظرفیتی‌های خودشان را نشان می‌دهند. نكته قابل توجه این است كه در دورانی كه این‌ها با مسیر كلی جریان دین خودشان را موافق می‌بینند، ممكن است از این‌ها دفاع جانانه و سرسختانه‌ای نسبت به جریان دین در جامعه ببینید و این دفاع همیشه یكی از نتایجی كه دارد این است كه فرد را در شمار مدافعان دین و خدمتگذاران به جامعه دینی به حساب می‌آورد؛ حتی در حد جانفشانی كردن و بعد وقتی كه فرد از این دایره و این مسیر خارج می‌شود، ضربه‌های مهلكی به پیكر جامعه می‌زند كه همین‌ها هم دوباره یك ظرفیتی برای امتحان ایمان بقیه مردم ایجاد می‌كند و بعد بقیه‌ای كه آنها هم زمینه‌هایی از انحرافات در وجودشان هست در این فرصت‌ها و در مواجه با انحراف نخبگان خودشان را نشان می‌دهند و یا بی‌ظرفیتی‌های پنهان خودشان را با تمایلاتی كه به سمت جریان انحراف یافته بروز می‌دهند. واقعیتش این است كه خداوند متعال هم افراد را در عرصه‌های سیاسی امتحان می‌كند، هم با این افراد دیگران را امتحان می‌كند. اینجاست كه امیرالمومنین می‌فرماید: "شما ابتدا حق را ببینید، وبا حق افراد را بشناسید. " این‌كه حق را ببینید بعد اهل حق را بشناسید بیشتر ناظر به منحرفین از حق است. یعنی به خاطر انحراف برخی از حق، شما خود از حق انحراف پیدا نكنید و الا این سخن درباره شناسایی حق با ملاكی كه اهل حق می‌توانند داشته باشند زیاد جاری و ساری نیست. البته اینكه چرا پیامبر اكرم(ص) می‌فرمایند: "علی مع‌الحق و الحق مع‌علی " یا حتی این سخن را در مورد عمار یاسر بیان می‌فرمایند. باید گفت به این دلیل است كه مردم آدرس را گم نكنند. گاهی به شناختن خود حق تكیه می‌كنند و با حقی كه می‌شناسند اهل حق را تشخیص می‌دهند؛ گاهی از اوقات هم در برخی از بحران‌ها انسان اهل حق را بشناسد و بوسیله آنها حق را تشخیص دهد. اگرچه روال اصلی این است كه انسان حقیقت را بشناسد و بوسیله شناخت حقیقت اهلش را تشخیص می‌دهد؛ اما گاهی ایرادی ندارد كه ما اهل حق را بشناسیم و كلام و دیدگاه آنها را ملاك قرار دهیم و از آنجا تشخیص دهیم. منتهی در جایی كه یك گروهی از حق جدا می‌شوند، آن‌جا ما نباید با تكیه بر حقانیت افرادی كه از حق جدا شده‌اند، نگاه خودمان را نسبت به حق و حقیقت كنار بگذاریم. این‌جاست كه امیرالمومنین می‌فرماید كه حق را بشناس و بعد بر اساس آن در مورد افراد قضاوت كن؛ نه اینكه یك عده افراد را دربست بپذیریم و وقتی اینها از مسیر حق جدا شدند، با آنها از مسیر حق جدا شویم. این راز آن كلام پیامبر اكرم است كه می‌فرمایند: "علی مع الحق و الحق مع علی. " یعنی شما اگر گاهی حقیقت را گم كردید، می‌توانید از دركی كه نسبت به اهل حق و حقانیت برخی افراد دارید، آنها را برای تشخیص حق ملاك قرار دهید. كاری كه ما در طول انقلاب درباره امام انجام دادیم و درباره رهبری بزرگوار انقلاب نیز ادامه می‌دهیم. شناختن اهل حق، كسانی كه خیلی با حق عجین هستند كار دشواری نیست. هم‌چنانی كه شناختن كسانی كه در اثر بی‌ظرفیتی یا مشكلاتی كه ذكر شد، از زمینه‌های باطل قبلی بیشتر ظرفیت انحراف دارند، كار سختی نیست. اگر كسی گفت كه من را افراد گمراه كردند، افرادی كه به شدت روزی در مسیر حق بودند، خداوند در روز قیامت از آنها قبول نخواهد كرد. خداوند می‌فرماید اگر دقت می‌كردی، می‌توانستی علایمی را تشخیص بدهی كه عدم حقانیت‌شان برای تو اثبات شود، اما میل نداشتی كه آن ابعاد را نگاه كنی و به خاطر مشكلاتی كه در درون خودت بود، سعی كردی كه برای خودت عذر و بهانه بتراشی و روز قیامت خدا كسانی را كه بر اساس انحراف اشخاص منحرف شدند؛ هرچند آن افراد در مسیر حق بودند از عقوبت معاف نخواهند كرد.

* شما در صحبت‌هایتان گفتید كه رگه‌های انحراف را می‌شود در این افراد از قبل مشاهده كرد. در عین حال می‌گویید شناسایی این افراد هم كار مشكلی نیست. بصورت مصداقی می‌توانید بگویید كه در این فتنه، لغزش و انحراف گریبان كدام گروه از نخبگان را گرفت؟ و یا می‌توانید مصداق‌هایی بیاورید كه چه ویژگی‌های شخصیتی و یا اخلاقی در افراد موجب زاویه گرفتن آنها از خط اصیل انقلاب می‌شود؟
اگر بخواهیم به یكی از مهم‌ترین زمینه‌های انحراف فكری و روحی افرادی كه در این فتنه دچار مشكلات اساسی شدند، اشاره كنیم می‌توانیم انگشت اشاره خود را سمت سابقه برخوردشان با بیت المال نشانه برویم. هم‌چنین سابقه زندگی غیرزاهدانه آن‌ها در طول انقلاب. حتی اجازه می‌دادند كه كسانی كه رفتار پلیدی نسبت به بیت‌المال دارند در كنارشان رشد كنند. این یك علامت دقیق است. متاسفانه این آقایان این مسائل را زیاد جدی نمی‌گرفتند. زمینه دیگری كه شما می‌توانید در مورد بعضی از اشخاص مشاهده كنید، رفتارشان با حضرت امام است. این افراد معمولا در پرونده خودشان یا سعی بر تحمیل‌گری نسبت به امام داشتند؛ یا در لابلای متون خاطرات خود این مخالفت را بیان می‌كنند؛ یا صریحا بعضی از دیدگاه‌های حضرت امام را نمی‌پذیرفتند و اعمال نمی‌كردند؛ یا به تعبیر خودشان در نظرات امام تردید ایجاد می‌كردند و یا گاهی از اوقات به مخالفت صریح با امام می‌پرداختند؛ هرچند پنهانی و پشت پرده از امام توبیخ صریح دریافت می‌كردند. و یا استعفاهایی می‌دادند كه واقعا موجب ناراحتی حضرت امام(ره) می‌شد و حتی موجب این می‌شد كه در عرصه سیاست، تذكر شدید اخلاقی دریافت كنند. جدایی این‌ها از مسیر ناب حضرت امام(ره) در سابقه انقلاب كاملا مشهود است و اگر كسی دقت كند می‌تواند آنها را ببیند؛ منتهی مشكل این‌جاست كه نجابت جامعه اسلامی و نجابتی كه در حاكمیت دینی وجود دارد، نه تنها سعی می‌كند عیب پوشانی كند و برای اصلاح افراد فرصت دهد؛ بلكه چه بسا گاهی از اوقات با تشویق‌ها و با تأییدها، موجب خوب جلوه كردن خیالی بعضی از افراد شود. جامعه اسلامی باید همیشه آمادگی افشاگری درباره افرادی را داشته باشد كه در ظاهر بسیار مورد تائید بودند و عموم مردم توجه به انحراف‌های پیدا و پنهان ظریف آنها نداشتند. این آمادگی باید برای همیشه باشد. قبلا ما این اتفاق‌ها را در مورد كسانی كه در حد قائم‌مقامی حضرت امام بودند، شاهد بودیم. دیگر برای كمتر از چنین مرتبه‌ای نباید دچار خلل و تزلزل شویم. كسانی در این خط رنگ باختند كه در آن حد و اندازه ها نبودند و چه بسا بزرگتر از چنین دانه‌درشتهایی در آینده انحراف‌های خودشان را نشان دهند و از مسیر اصلی انقلاب جدا شوند. شما نباید اصلا این امور را امور بعیدی بدانید.
مثلا در مورد برخی از افرادی كه در این فتنه از حزب‌اللهی بودن به مقابله با مسیر رهبری تغییر وضعیت دادند، یكی از دوستان این فرد به من می‌گفت كه ما روزی به همراه ایشان در اعمال حج بودیم، در صحبت‌هایمان یك بار به من گفت: "من دیگر به حج نمی‌آیم. برای من این مناسكی كه اذكارش را نمی‌فهمم و برایم بی معناست رعایت مقرراتش كار بیهوده‌ای است. خب، این آدم این حرف را می‌زند؛ اما در كسوت یك حزب‌اللهی فوق العاده تند و تیز هم در برخی از مواضع سیاسی وارد می‌شود. طبیعی است كه در اثر كوچكترین ناملایمتی، عدم بردباری خودش را نشان می‌دهد و چون نمی تواند تحلیل كند، دچار تغییر مواضع 180 درجه ای می‌شود.

* در صحبت‌هایتان گفتید كه این افراد از زمان حضرت امام بودند. دو تا دیدگاه به این مسئله وجود دارد. اگر بخواهیم از زاویه تحلیل خرد به این مسئله بنگریم. باید به خود اشخاص بپردازیم، كه همان جریان تحمیل‌گر مطرح می‌شود. و اگر از دید كلان و در تراز رهبری جامعه اسلامی به آن بنگریم، همه این افراد و جریان‌ها را باید جزو ریزش‌های انقلاب حساب كنیم. به یك معنا همه افرادی كه با خط اصیل انقلاب و جریان هدایت رهبری زاویه دارند، می‌شود بسیاری از نخبگان سیاسی را جزو جریان تحمیل‌گری به حساب آورد. من اگر بخواهم اسم ببرم، می‌شود از ابتدای انقلاب مهندس بازرگان و بنی صدر و بعدها آقای منتظری و بعدتر از آن هم برخی از جریان‌های مشهور به جام زهر را نام ببریم. این جریان در همه سال‌ها و ادوار انقلاب قابل مشاهده است. به یك معنا بخش اعظمی از نخبگان سیاسی كشور را باید در این جریان تلقی كرد.
اگرچه ممكن است همه كسانی كه مخالف راه امام و رهبری هستند، تمایل به تحمیل‌گری داشته باشند، ولی قدرت و زمینه‌اش را ندارند كه مطلبی یا تمایلی را به رهبری تحمیل كنند. بعضی‌ها هم دنبال تحمیل نیستند؛ به دنبال مخالفت صریح و یا ایجاد جریانی مقابل جریان اصلی نظام هستند كه برخی از آن مواردی كه مثال آوردید مانند نیروهای ملی-مذهبی از این جمله‌اند. رویه اكثریت آنها مخالفت بود، نه تحمیل. معمولا تحمیل‌گری از سوی كسانی اتفاق می‌افتد كه مبانی انقلاب و امام را پذیرفتند، مسیر را پذیرفتند و حتی برای تحقق اهداف و آرمان‌های امام و انقلاب و رهبری یاری و مساعدت می‌كنند. بعد در ضمن همراهی با رهبر جامعه سعی می‌كنند در مسیر او انحراف ایجاد كنند و بتوانند از قدرت خودشان برای تاثیرگذاری در برخی از جهت‌گیری‌ها استفاده كنند. تحمیل‌گران كسانی هستند كه همراهند و می‌خواهند تاثیر نامطلوب بگذارند. اینها كسانی هستند كه گاهی اوقات به زعم خودشان می‌خواهند ضمن همراهی به بهانه "النصیحه لائمه المسلمین " در خط رهبری جامعه تعدیل ایجاد بكنند، یا وقتی به خیال خود فكر می‌كنند كه سرعت رهبر جامعه بیش از حد بالا است نقش ترمز را بازی می‌كنند. یا در بعضی از جاها وقتی می‌بینند كه قطار انقلاب می‌خواهد مستقیم دل یك صخره ای را بشكافد و عبور كند، از ترس هزینه‌های آن یا به جهت برخی از تمایلات و منافعی كه با جریان‌های مانع انقلاب دارند، سعی می‌كنند كه مسیر این قطار را كج بكنند، تا ازكنار صخره عبور كند و كماكان به همراهی خودشان هم ادامه می‌دهند. تحمیل‌گران چنین افرادی هستند. ما جریان تحلمیل‌گری رادر یاران امیرالمومنین علی(ع) هم می‌بینیم. در اصحاب پیامبر اكرم هم می‌بینیم. در آن زمان هم كسانی آن تمایل را داشته‌اند كه ضمن همراهی بتوانند تاثیراتی بگذارند و تاثیر می‌گذاشتند و حركت شتابان رسول اكرم(ص) و امیرالمومنین را كند می‌كردند. بالاخره نمی گذاشتند كه به صورت ایده‌آل منویات رهبری جامعه دینی جامه عمل بپوشد و نكته اساسی این است كه این جور افراد به تحلیل خودشان از شرایط و تشخیص خودشان برای اقداماتی كه باید صورت بگیرد، بیشتر اطمینان دارند تا به تحلیل‌ها و تشخیص‌های رهبری. این جور افراد ظرفیت‌های اندك خودشان را ملاك حق و باطل می‌گیرند، تمایلات ناصواب خودشان را به خوبی نمی‌شناسند و به اشتباه فكر می‌كنند كه عین اسلام و انقلابند و به زعم باطل خودشان در نهایت دلسوزی این تحمیل‌گری‌ها را انجام می‌دهند. ممكن است حتی این افراد به ظاهر هیچ منفعتی نداشته بودند كه به خاطر آن منفعت بخواهند مسیر انقلاب را كند كنند یا كمی در مسیر آن انحراف ایجاد كنند؛ بلكه كاملا دلسوزانه و مشفقانه تحمیل‌گری می‌كنند؛ ولی واقعیتش این است كه جسارتی كه نسبت به پذیرش دیدگاه خود دارند و مطلق نگری كه به خودشان دارند موجب می‌شود كه درك صحیحی از شرایط نداشته باشند و به پیشنهادهای غلطی برسند و با نوعی خودكامگی فرصت اندیشیدن و تشخیص درست را از خودشان سلب كنند و از آن طرف به دلیل اینكه صاحب سرمایه در انقلاب و اسلام هستند و برای انقلاب و اعتلای اسلام زحمت كشیده‌اند، درجه حقانیت خودشان را بالا می‌دانند و دچار نوعی نخوت در پذیرش افكار خودشان و عُجب در سابقه انقلابی‌شان می‌شوند. این‌ها به هم آمیخته می‌شود و باطن آنها را برایشان حق جلوه می‌دهد و حق رهبری جامعه دینی را در نزد آنها باطل جلوه می‌دهد. این جور افراد هم دچار مشكل "شخصیتی " هستند و هم دچار مشكل "تشخیصی ". در سابقه چنین افرادی معمولا عدم درایت در موضعگیری‌ها و تشخیص‌های غلط به صورت فاحش دیده می‌شود. به عنوان یك نمونه دقیق تاریخی، كسانی در سال شصت با اصرار بی‌جای خودشان می‌خواستند عزل زودهنگام بنی‌صدر را به حضرت امام تحمیل كنند. اما بعدها برای همگان روشن شد كه امام بزرگوار ما، با عزل دیرهنگام و یا در واقع به‌موقع بنی‌صدر، چه كمكی به افزایش بصیرت نیروهای انقلاب و آشنایی آن‌ها با زوایای فتنه بنی‌صدر، كردند. به این وسیله توانست خباثت جریان فكری بنی صدر را برای همه مردم و نخبگان جامعه ما باز كند والا اختلاف بر سر مواضع بنی صدر كه در میان مردم هم رسوخ كرده بود تا سالیان طولانی در اوج بحرانهای دوران دفاع مقدس در جامعه ما باقی می‌ماند و این خیلی بدتر از این بود كه بنی‌صدر مدتی بماند؛ هرچند در این مدت ضربه‌های جدی هم به كشور و انقلاب ‌زد. كسانی كه تقاضای مجدانه داشتند، حتی این تقاضای مجدانه آنها برای عزل زودرس بنی‌صدر موجب اسائه ادب به حضرت امام در نامه‌هایشان می‌شد، نشان دادند كه از تشخیص بالایی برخوردار نیستند و تنها بر اساس تحلیل اشتباه خود در صدد تحمیل نظر باطل خود به امام بودند. یا كسانی كه شیوه‌های سوسیالیستی را برای اداره مملكت پیشنهاد می‌دادند كه نتیجه آن روش‌ها به شدت جامعه را دچار مشكلات اقتصادی سنگین می‌كرد و پس از دوران دفاع مقدس همه این مشكلات اقتصادی را لمس كردند. همین اشتباهات در تحلیل نشان می‌دهد كه این افراد از درایت بالایی برخوردار نیستند كه انتظار داشته باشند در آینده هم از چنین قدرتی در عرصه سیاست استفاده بكنند. قابل پیش‌بینی است كه این جور افراد باز هم دچار خبط و خطا خواهند شد. یا كسانی كه فكر می‌كردند صدام در جریان نبردی كه با آمریكا داشت، در حالی كه همه هوشمندان عالم می‌دانستند كه این نبرد یك آتش‌بازی خانگی است و صدام نیروی آن‌هاست، تحلیل می‌كردند كه صدام ابتدا دارد به آمریكایی‌ها فرصت می‌دهد و بعد به سختی در مقابل آمریكایی‌ها خواهد ایستاد و جنگ سختی درخواهد گرفت؛ با همین تحلیل كه اشتباه بودن آن به سرعت مشخص شد، نشان دادند كه از درایت بالایی برخوردار نیستند. سوال جدی ما این است كه این افراد چرا این‌قدر به افكار و تشخیص خودشان اتكا دارند و رهبری جامعه دینی را با نصیحت‌های ریز و درشت خود احاطه می‌كنند و دوست دارند برخی از دیدگاه‌های سست خودشان را تحمیل كنند؟ چرا فكر می‌كنند كه خیلی دلسوزتر از امام و رهبری هستند و تشخیص‌شان تشخیص بهتری هست؟ به خاطر سابقه انقلابی كه دارند؟ آیا به خاطر خدماتی كه در طول نهضت امام و انقلاب اسلامی كرده‌اند دیگر از اشتباه بری شده‌اند؟

* آقای پناهیان با این تفسیر شما از تحمیل‌گری كار بسیار سخت می‌شود. بالاخره در ادبیات دینی ما نصیحت امام جامعه از ملزومات حكومت صالح است. ما در مشی ائمه طاهرین هم این مسئله را به خوبی مشاهده می‌كنیم. و ما حتما این را در مشی امام و رهبری داشته‌ایم. این بزرگواران به این معنا، حتما خودشان را بی نیاز از مشورت نمی‌دیدند و اتفاقا در زمینه استفاده از نظرات و پیشنهادات دیگران هم جدی بودند. این تفاوت "نصیحت دلسوزانه " و "تحمیل‌گری " را از كجا می‌توان استخراج كرد؟ خیلی ها هستند كه به امام نزدیك بودند و نكاتی را هم توصیه می‌كردند و ممكن بود امام بپذیرند، در زمان رهبری هم همینطور. در صدر اسلام هم در مورد پیامبر و ائمه هم این تصریح را داریم. به عنوان نمونه در مورد شخصیت بزرگی مثل مالك اشتر كه حضرت امیر تعاریف بلندی درباره وی دارد، انتقادات جدی و گاهی هم تند وی به امیرالمونین در تاریخ ثبت شده است. شاید حالا آن‌هایی كه در این موضع اصرار بیشتری دارند هم می‌گویند بالاخره این موضوع در مورد مقام ولایت بیشتر مصداق داشته باشد؛ از این جهت كه عصمت را مثل ائمه معصومین ندارند. این را چگونه می‌شود استخراج كرد؟
بحث بسیار ظریفی نیاز دارد؛ اگرچه درك ملاك رفتار صحیح در این زمینه كار بسیار دشواری نیست. اولا من این را عرض بكنم كه مالك اشتر ضمن اینكه برای ما در طول تاریخ صدر اسلام یك الگوی برجسته در پیروی از امیرالمومنین علی(ع) و در تشخیص كار درست از غلط و هم در شجاعتی كه در مقابله با باطل به خرج داد، درعین حال همیشه برای ما دارای نقطه ضعف‌هایی هم بوده است. لذا برای ما ملاك تام نیست. مالك اشتر همان كسی است كه با بی‌توجهی كردن به فرمایشات امیرالمومنین (ع) در جریان قیام علیه عثمان هزینه امیرالمومنین علی (ع) را افزایش داد. لذا ما هیچ وقت مالك اشتر را مثل مقداد نمی‌دانیم. در روایت هست كه تنها كسی كه هیچگاه از فرمان امیرالمومنین حتی در اعماق قلبش هم تخطی نكرد به دلیل درك بالایی كه از نصیحت و فرمان‌های امیرالمومنین داشت مقداد بود. ولی مالك اشتر در بعضی از جاها از خودش نابردباری نشان می‌داد. البته باز هم اشكالی ندارد. این نابردباری را به صورت سوال از حضرت مطرح می‌كرد، البته گاهی از اوقات حتی آدابش را هم رعایت نمی‌كرد. منتهی ما كه امروز در مقام قضاوت هستیم نمی‌گوییم كه حق با مالك اشتر بود. می‌گوییم مالك اشتر اشتباه كرد. این مسئله به ظاهر ساده‌ای است اما از اهمیت بالایی برخوردار است. وقتی كسی نصیحت به امام مسلمین كند، یعنی دلسوزانه مطلبی را عرضه بدارد، این اشكالی ندارد. این مسئله را قبول كنید كه بعضی از توقعات و سخنان باطلی كه از سر خودپسندی و خود رای بودن افراد بیان می‌شوند به بهانه "النصیحه لائمه‌المسلمین " حكم تحمیل‌گری را پیدا می‌كنند. حالا برای این‌كه تشخیص دهیم كه كجا تحمیل‌گری است و كجاها نصیحت است، دلسوزی ویژگی بسیار برجسته نصیحت است و در مقابل، خودپسندی و عجب در رأی از ویژگی‌های تحمیل‌گر است. البته اولین و آشكارترین ملاكش این است كه آیا آداب نصیحت رعایت شده است یا خیر؟ بالاخره در آداب اسلامی و حتی اجتماعی نصیحت شرایطی دارد. در عین حال در برخورد با رهبری جامعه دینی، باید مبادی به آداب بود. در روایات هست كه پیامبر گرامی اسلام مقداد را برای رساندن پیغامی به امیرالمومنین ‌كه به عنوان فرمانده لشكر اسلام در جنگ حضور داشت، مامور كرد و فرمود كه وقتی خواستی پیغام مرا به علی(ع) برسانی، نباید از پشت سر علی را صدا بزنی كه برگردد تو را نگاه كند. از كنارش هم رسیدی علی را صدا نزن كه پیغام را به او برسانی؛ بلكه در مقابل او حاضر شو و وقتی امیرالمومنین به تو رسید با احترام پیغام را به او بده. می‌بینید كه رهبری جامعه دینی همیشه یك حرمتی دارد و باید برایش آدابی را رعایت كرد. نه اینكه این آداب، یك آداب تشریفاتی شبیه به آدابی باشد كه برای پادشاهان رعایت می‌كنند كه بر آنها سجده كنند و در مقابل آنها ذلیلانه قرار بگیرند؛ اما ابهت و قداست رهبری جامعه دینی باید حفظ شود و الا اداره كردن جامعه در بحران‌ها سخت خواهد شد. وقتی آداب رعایت نشود رهبری در بحران‌ها نمی‌تواند به سرعت اعتمادها را جلب كند و محیط جامعه را كنترل كند و جامعه را به سمت نقطه فلاح هدایت كند. گاهی اوقات رهبر جامعه باید اوامر سختی مثل حكم جهاد را صادر كند كه لازمه‌اش این است كه افراد، بی‌تردید و بدون یك ذره شك و شبهه برای فرمان او جان خود را بدهند تا جامعه نجات پیدا كند. فكر آن لحظه‌ها را باید كرد. لذا رهبری جامعه دینی باید محترم باشد. ما در روایات اسلامی داریم كه باید رهبر جامعه دینی را دعا كرد. این وظیفه مردم است. به این دلیل كه او در حساس‌ترین و خطیرترین نقطه هرم جامعه قرار گرفته است. تصور كنید در یك جامعه‌ای كه كسی را به صورت مداوم در مجامع عمومی دعا می‌كنند، او چه حرمتی پیدا می‌كند. از طرفی گفته‌اند "النصیحه لائمه المسلمین ". نصیحت گفتند، نه موعظه و عتاب و خطاب كردن. بعضی‌ها به امام عتاب و خطاب می‌كردند. نصیحت با موعظه، زمین تا آسمان متفاوت است. نصیحت با تذكر دادن هم متفاوت است. نصحیت با تنبه دادن هم متفاوت است. در نصیحت دلسوزی و شفقت و مهربانی موج می‌زند. پس اولین ملاكش رعایت آداب است. دومین ملاكش صحیح یا غلط بودن خود آن نصیحت است. یكی از راه‌های تشخیص غلط یا درست بودن هم قضاوت دشمن است. وقتی كه ما قدرت تحلیل داریم و می‌فهمیم كه این نصیحتی كه این فرد میكند، به سهولت غلط بودن آن نصیحت مشخص می‌شود، رادیوهای بیگانه همه استقبال می‌كنند و به ما غلط بودن این نظر را آدرس می‌دهند و جامعه دینی را دشمن شاد می‌كند؛ ما چگونه اسم این را نصیحت بگذاریم. چگونه است همه دشمنان دارند از این نصیحت خوشحال می‌شوند. یكی از ملاك‌های درست یا غلط بودن یك موضع‌گیری خصوصا در آخرالزمان همراهی كردن دشمنان است و این، ملاك تردید ناپذیری است. سوال دیگری كه شاید در اذهان مطرح شود این است كه دیگران در مقابل این نصیحت چه وظیفه‌ای دارند؟ نباید فریاد بزنند و او را به سكوت دعوت كنند؟ همان‌قدر كه او احساس وظیفه كرده با صدای بلند نصیحت كند و رعایت آداب نصیحت رهبری جامعه دینی را نكند، چرا ما نباید احساس تكلیف كنیم كه جلوی او را بگیریم. بالاخره یكی از آداب قطعی نصیحت این است كه پنهانی صورت بگیرد. وقتی علنی نصیحت می‌كنی یعنی من آن‌چنان بر موضع خودم اعتماد دارم و آنقدر اصرار دارم كه فكر می‌كنم اگر این نظر من اعمال نشود، انحراف در جامعه دینی پدید می‌آید. یعنی می‌خواهم بگویم كه ای مردم خبردار شوید، یا می‌خواهم خودنمایی و تظاهر كنم و بگویم اگر پس فردا موضع من پذیرفته شد، همه بدانند كه من این نظر را دادم یا اینكه می‌خواهد با تحریك افكار عمومی پذیرش این نصیجت را به رهبری جامعه دینی تحمیل كند؛ وگرنه آرام می‌گفت. والا نامه خودش را علنی نمی كرد. این‌ها همه علامت‌هایی است كه موجب می‌شود مؤمنین نسبت به خیراندیشی آن فرد سوظن داشته باشند. درست است كه در جامعه ما افكار عمومی با حرف‌های چنین تحمیل‌گرانی تحریك نمی‌شود ولی قصد آن‌ها تحریك افكار عمومی است؛ اگر این‌طور نیست پس چرا علنی مطرح می‌كنند؟ بعد از این دو مرحله باید به مرحله سوم رسید و آن این‌كه وقتی برای امام مسلمین نصحیت كردی و امام مسلمین نپذیرفت. تو باید چه كنی؟ باز بر طبل نصیحت خودت می‌كوبی؟ خب این هم دوباره تحمیل‌گری می‌شود. رهبر جامعه دینی از آن فراز خود بر جامعه و راهی كه قرار است طی شود، صریحا به تو می‌گوید كه نه‌خیر این كار اشتباه است یا حتی قبل از اینكه تو نصیحت كنی صریحا موضع شفافی داشته و اعلام كرده است. این دیگر نصیحت نیست؛ بلكه مخالفت است.

* سؤال دیگری كه به ذهن علاقمندان متبادر می‌شود این است كه چرا از ابتدای انقلاب تا حال، ما دائما شاهد ریزش خواص و اشتباهات فاحش خواص بودیم. در كشورهای غربی احزاب سیاسی و مطبوعات به عنوان جامعه مدنی قرار است بین حاكمان و مردم واسطه‌گری كنند، در كشور ما این مسئله بسیار كمرنگ است و بیشتر چهره‌های سیاسی و رسانه‌های وابسته به آنها هستند كه این نقش را بازی می‌كنند. از طرفی این حقیقت بسیار تلخی است كه بسیاری از نخبگان سیاسی حداقل برآیندشان چندان در جهت منویات رهبری نیست. اما عجیب است كه مردم، معمولا در برآیند تصمیمات خود اشتباه نمی‌كنند و در بزنگاه‌ها، خیلی جدی و محكم پای خط اصیل انقلاب و رهبری می‌ایستند. درصورتیكه انتظار از نخبگان قاعدتا خیلی بیشتر از مردم است. این مسئله چگونه قابل‌توجیه است؟
سوال خوبی مطرح كردید. چرا مردم معمولا اشتباه نمی‌كنند؟ و یا اگر هم اشتباه كنند، اشتباه خودشان را به سهولت جبران می‌كنند. دلیل اولش این است كه مردم ما بعد از تجربیات تاریخی طولانی و با وجود این شبكه ارتباطی قوی كه دنیای معاصر با انواع رسانه‌ها وسائلش را فراهم كرده، از بصیرت بالایی برخوردارند. اگر در زمان امیرالمومنین (ع) این‌چنین اتفاق خوبی نمی‌افتاد، به دلیل این بود كه عموم مردم از آگاهی بالایی برخوردار نبودند و یا شبكه ارتباطی قوی كه امروز هست، در آن زمان وجود نداشت. دلیل دوم این است كه اساسا مردم كمتر در معرض اشتباهات سیاسی بزرگ هستند. به دلیل اینكه منفعت‌های قدرت طلبانه، ثروت طلبانه و یا باندبازیهای سیاسی كه بین نخبگان وجود دارد و برخی رودربایستی ها و چهره شدن‌ها موجب می‌شود كه بعضی اوقات حق را علیه یكدیگر نگویند. چنین وضعیتی میان مردم وجود ندارد. چینین زمینه ای برای خراب شدن نگاه و مواضع سیاسی مردم وجود ندارد و كمتر وجود دارد. چرا می‌گویم كمتر وجود دارد؛ به دلیل اینكه بعضی اوقات در بین مردم هم می‌بینیم برخی از منافع موجب برخی از موضع گیری‌ها می‌شود. در یكی از مناظره‌های بعد از انتخابات تلویزیون یكی از طرف‌های مناظره می‌گفت كه مردم از تورم ناراحتند. چگونه باید ابراز كنند؟ خب این سخن، سخن بسیار سخیفی بود. از تظاهرات‌های بعد از انتخابات دفاع می‌كرد و می‌گفت كه این تظاهرات‌ها سوپاپ و محل بروز بقیه اعتراضات مردم هم است. بقیه اعتراضات مردم به چه؟ به تورم. ما كه می‌دیدیم در تهران این تظاهرات‌ها بیشتر از جانب بالا شهری‌ها سازماندهی می‌شد. فشار تورم كه كمتر آنها را اذیت می‌كند. اگر فشار تورم بود، باید تظاهرات‌ها و شورش‌هایی مانند تظاهرات‌هایی كه در حدود ده سال قبل در اسلامشهر شكل گرفت، ما می‌دیدیم. مناطق محروم چرا این تظاهرات‌ها را نمی كنند. پس منفعت طلبی‌های خاص می‌تواند گاهی از اوقات گروه‌هایی از مردم را هم دچار خطا كند؛ ولی این زمینه در نخبگان سیاسی جامعه خیلی بیشتر است. تا الان دو دلیل را ذكر كردم. یكی زمینه خطا مردم كمتر است. یكی بصیرت بالاتر است. سوم اینكه نخبگان سیاسی كه مردم را رهبری و روشنگری كنند، تنها محدود به نخبگان مشهوری كه در عرصه سیاست و یا حاكمیت حضور دارند، نیستند. درجامعه ما نخبگان فراوانی هستند؛ در مساجد، پایگاه‌ها، ادارات، فامیل، مردم كه واقعا از درك بالایی برخوردار هستند و آنها به مردم خط می‌دهند. اینطور نیست كه مردم چشم و گوش بسته فقط به چند نخبه ای كه در صدر جریانات سیاسی یا حاكمیتی قرار دارند نگاه كنند. نخبگانی كه جدای از عرصه‌های مشهور سیاسی یا حاكمیتی هم هستند، در میان مردم ما خیلی زیادند. آنها بالاخره خط را به مردم می‌دهند. مردم در جمع خانواده دور همدیگر نشسته‌اند و یك برنامه سیاسی را از تلویزیون مشاهده می‌كنند، برای قضاوت درباره برنامه به لیدر خودشان در خانواده، كه او به نزدیكانش جهت می‌دهد، توجه می‌كنند. این افراد را نباید دست كم گرفت.. شما قدرت جریانی مثل بسیج دانشجویی را نباید دست كم بگیرید. این همه تشكل‌های دانشجویی كه همه در مسیر این انقلاب هستند و تشكل‌های دیگر كه در این بحران‌های اخیر واقعا سرافراز بیرون آمدند. شما نباید اینها را دست كم بگیرید. جریان عدالتخواهی كه در دانشجویان راه افتاد. حتی قبل از دولتی كه شعارش عدالت باشد، آنها آمدند در میان مردم و شعار دادند. بله اینها نخبگان گمنامی در بین مردم هستند یا اساتید دانشگاه و انجمن‌های اسلامی مستقل كه اینها بین مردم زندگی می‌كنند و مواضع‌شان كاملا مشخص هست. اینها عموم بدنه جامعه را همیشه در مسیر امام و رهبری حفظ می‌كنند یا روحانیانی كه مردم از نزدیك زندگی‌ آنها را دیده‌اند و قبولشان دارند. وقتی می‌بینند این یك حرفی را بی‌حساب نمی‌زند، بی‌تقوایی نكرده و یا حداقل بی‌تقوایی‌اش را ندیدند، در محله خودش وقتی دیگران را هدایت می‌كند، هدایت او را می‌پذیرند. دلیل بعدی كه وجود دارد این است كه نخبگانی كه همیشه دچار ریزش می‌شوند، مردم به قدر كافی از آنها بهانه‌هایی در دستشان هست كه موجب شود از آنها بری شوند. نخبگانی كه دچار ریزش می‌شوند خیلی اعتماد به نفس دارند! خیلی فكر می‌كنند كه سخن‌شان میان مردم ملاك است. مردم ازهمه آنها در طول این‌ سال‌ها نمونه‌هایی در دست دارند. جالب است كه، وقتی نخبگان سیاسی دچار ریزش می‌شوند در حالی‌كه مردم از آنها نقطه ضعف‌های جدی مشاهده كرده‌اند، در چنین شرایطی وقتی نخبگان دیگری كه نقطه ضعف نداشتند، ولی سكوت می‌كنند، مردم به سهولت قضاوت می‌كنند كه سكوت این نخبگان خوب ما هم كه دچار رودربایستی شدند، دلیل حقانیت نخبگان مردود نمی‌گیرند و این خیلی نكته قابل توجهی است.

* به علت ریزش نخبگان انقلاب باز گردیم. دلایل مشخصی می‌توانید ذكر كنید؟
قبل از اینكه این سوال را مطرح كنید، تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد برای اینكه چرا از اول انقلاب تاكنون و احتمالا بعد از این ما باید شاهد ریزش نخبگانی باشیم كه در ابتدا با انقلاب همراهی می‌كردند، اما با مرور جدا می‌شوند. دلیل همیشگی اش این است كه نخبگان همیشه درمعرض امتحان‌ها و ابتلائات سختی هستند. زمینه‌هایی كه موجب می‌شود مواضع اشتباه گرفته شود و یا ریزش صورت بگیرد، به خاطر برخی جاه‌طلبی‌ها و عجبی است كه خدایی نكرده هر خدمتگذار به انقلاب را ممكن است فرا بگیرد. اما دلیل دیگری كه دلیل همیشگی نیست و امیدواریم این دلیل به مرور برطرف شود، این است كه از ابتدای انقلاب مواضع، راه امام و خط اصیل ولایت به طور كامل و شفاف تبیین نشده بود. لذا طبیعی است كه انقلاب به مرور زمان یارانش را بشناسد. این مرور زمان كه به تبیین مواضع انقلاب در كل جامعه كمك می‌كند، ممكن است حتی 40 سال طول بكشد.

* این‌ نكته‌ای كه در مورد تدریجی بودن مواضع انقلاب می‌فرمایید، نكته عجیبی است. ما در ابتدای انقلاب حداقل به ظاهر صریح‌ترین مواضع را داشتیم. فضای انقلابی، فضای آرمانی مختص ابتدای انقلاب.
اتفاقا فضای انقلابی و آرمانی اوایل انقلاب فرصت تبیین دقیق و همه‌جانبه مواضع انقلاب را نمی‌داد. كما اینكه حضرت امام حدود 7سال بعد از پیروزی انقلاب حیطه مفهوم ولایت‌فقیه را به صورت بسیار دقیق تبیین كردند و مردم با دقایق دیدگاه امام بعد از سال‌ها آشنا شدند. طبیعی است كه حضرت امام هم در ضمن بحران‌ها و نیازهایی كه برای جامعه پدید می‌آمد اندیشه ناب خود را تبیین كنند. میزان درگیری ما با استكبار و ماهیت استكبار به مرور زمان روشن شد. اول انقلاب آمریكا بیشتر از اینكه به عنوان یك مفهوم مطلق استكباری مورد نفرت قرار بگیرد، به دلیل حمایت از شاه مورد نفرت قرار گرفته بود و شما می‌دانید كه ما حتی بعد از پیروزی انقلاب رابطه خود را با آمریكا ادامه می‌دادیم. به تدریج، مفهوم استكباری نظام سلطه خودش را نشان داد كه موجب خشم دانشجویان و فتح لانه جاسوسی شد و همین امروز پس از سالهای اول انقلاب و حتی سالهای دفاع مقدس، نفرت از آمریكا به واسطه بحران‌هایی كه در منطقه ایجاد كرده به اوج خود رسیده است. حتی در ایران اسلامی موجی برای هواداری از ارتباط با آمریكا در دوران دولت اصلاحات بواسطه برخی از تحركات سیاسیون آن زمان و هم‌چنین مبهم بودن برخی از وجوه جنایت‌كاری آمریكا برخواسته بود. بعد از حمله آمریكا به كشورهای منطقه بود كه جنایت‌كاری‌های آمریكا بسیار آشكار شد. طبیعی است كه مواضع انقلاب به مرور زمان تبیین شوند و وقتی كه به مرور زمان تبیین شوند طبیعتا ریزش‌هایی خواهد بود، همچنان كه رویش‌هایی هم در عرصه‌های مختلف انقلاب وجود داشته است. البته این فرض را قطعی بگیرید كه در طول این سه‌دهه انقلاب، آمار رویش‌های نهضت نورانی امام بسیار بیشتر از آمار ریزش‌ها بوده است.

* به عنوان یك اندیشمند اجتماعی كه به جامعه‌اش از منظر تعالیم دینی و مفاهیم اسلامی می‌نگرد و در عین حال جامعه اش را هم می‌شناسد، می‌توانید بگویید فتنه بعدی چیست؟ آیا بر اساس مدل مشخصی می‌توان فتنه‌های بعدی انقلاب را پیش‌بینی كرد؟
اگر شما روند فتنه‌ها و امتحانات جامعه ما را از اول انقلاب تاكنون بررسی كنید، از هرچه غیردینی‌تر بودن در ابعاد اجتماعی به صورت‌های دینی‌تر گرایش پیدا كرده است. اولین تظاهرات علیه جریان مخالفت‌های داخلی كه موجب فتنه شد و تظاهراتی كه از ناحیه مردم حزب‌الله علیه این فتنه در داخل صورت گرفت، بر سر ماجرای جبهه ملی بود كه امام آن‌ها را به خاطر نپذیرفتن حكم قصاص، مرتد اعلام كرد. آن‌ها با یك نگاه برون‌دینی به مخالفت با دین پرداختند و شما جریان لیبرالیسم را در صورت تند و غیرانقلابی خودش در همان اوج ابتدای انقلاب می‌بینید. بعدها شما جریان لیبرالیسم مذهبی‌تر را می‌بینید و همین‌طور هر چه كه پیش آمده تا در دوران دولت اصلاحات می‌بینید كه روشنفكرهای به ظاهر مذهبی و انقلابی با مخلوط كردن حق و باطل با یكدیگر و نوعی التقاط اندیشی به مخالفت با دین می‌پرداختند. كم‌كم در همین انتخابات مناظرات انتخاباتی را كه می‌دیدیم، كمتر از مخالفت صریح با دین و یا حتی التقاط اندیشی روشنفكرانه اثری می‌دیدید. بود ولی بسیار كم بود. با ظاهری از پوشش مباحث اخلاقی و حتی انقلابی و حتی به ظاهر طرفداری از حضرت امام با راه امام مخالفت می‌شود. این روند را اگر بخواهید ادامه دهیم علی القاعده پیش بینی خواهیم كرد كه با هر چه مستحكم تر شدن معنویت انقلابی در جامعه ما مخالفت‌ها با خط اصلی توسط افراد هر چه مذهبی‌تر و انقلابی‌تر با شعارهای به ظاهر صحیح‌تر و موافق با مرام معنویت ناب انقلابی انجام خواهد گرفت؛ كما این‌كه شما الان زمینه‌هایش را می‌بینید. شعارهایی مثل اینكه یاران امام را حذف می‌كنند، آثار امام را می‌خواهند حذف كنند یا اینكه ما باید خط امام را احیا كنیم. چه زمانی امام این‌گونه عمل می‌كرد و این‌ها تعابیر و زمزمه‌هایی است كه نشان‌دهنده پیش‌درآمد فتنه‌های بزرگ بعدی است. این فتنه‌ها كه پیش بیایند منحرف كردن افكار عمومی‌شان بیشتر از فتنه‌های گذشته است. این یك واقعیت است كه كسی حاضر نیست برای دموكراسی مقابل جمهوری اسلامی به میدان بیاید و در میان توده‌های مردم مبارزه كند؛ ولی آنها اگر بتوانند تعارضی بین خط امام و روند كنونی انقلاب نشان دهند، ممكن است یاران بیشتری بین مومنان به انقلاب بتوانند پیدا كنند. اگرچه با بصیرت همه این خطرات قابل برطرف شدن است؛ ولی بالاخره فتنه‌های بزرگتری در راه است، فتنه‌هایی كه ظاهر آن‌ها هرچه اسلامی‌تر و انقلابی‌تر است.

* در تحلیل شما ما شاهد لغزش نخبگانی بودیم كه یكی از ویژگی آنها سكوت در برابر سوء استفاده از بیت‌المال بود. همین مسئله دوباره چالش اصلی خواهد بود؟ یا می‌شود این را هم تحلیل كرد كه نخبگان مردود بعدی از چه جنسی هستند؟ چه كسانی و با چه ویژگی‌های شخصیتی در معرض امتحا‌ن‌های بعدی قرار خواهند گرفت؟
بدیهی است كه فتنه بعدی توسط افرادی كه سابقه حضور در مسیر امام داشتند و از اعتبار بیشتری برخوردار بودند، خواهند بود. من فكر می‌كنم كسانی كه قدرت تحلیل عمیق ندارند و نگاه صحیح انقلابی و اسلامی به مسائل نداشته و ندارند، در عین حالی كه انقلابی و دلسوز نظام بوده‌اند و هم اكنون هم خودشان را بسیار دلسوز نظام می‌دانند و متاسفانه از بصیرت كافی برخوردار نیستند. ممكن است كه خیلی عجیب هم به نظر بیاید و از آن طرف هم یك سماجتی برای حق دانستن دیدگاه خود دارند، اینها موجب می‌شود كه به تدریج رودرروی مسیر انقلاب بایستند. به دلیل اینكه تشخیص‌شان این است كه برخی از حركت‌ها را صحیح نمی‌دانند و متاسفانه خودشان را بیش از حد قبول دارند درحالی‌كه قدرت تحلیل عمیقی هم ندارند. آدم‌های ساده‌ای هستند، دچار اشتباه می‌شوند.
اطرافیانشان هم كه مواضع‌شان معلوم است و دستشان از قدرت كوتاه شده، آتش بیار این معركه خواهند بود و ذهنیت‌های اینها را بیش از پیش تخریب می‌كنند. یكی از ویژگیهای عمومی كسانی كه از ایمان ضعیف تری برخوردارند و از روحیه انقلابی نابی برخوردار نیستند و باید همیشه در مورد این افراد احتمال داد كه دچار خطر سقوط و انحراف شوند، مرعوبان در مقابل دشمن است. البته من نمی خواهم تعبیر دشمن را بكار ببرم. این‌ها ممكن است به ظاهر دشمن ستیز باشند، اما همین‌كه برای فرهنگ و تمدن غرب حساب باز می‌كنند و از نظر فرهنگی و روانی مرعوب آنها شده‌اند، كافی است. این‌ها افرادی هستند كه هنگام مواجهه با نظام سلطه كمی عقب می‌نشینند و همین یك مقدار، زاویه كوچكی باز می‌كند كه در نهایت موجب انحراف‌های جدی و اساسی می‌شود. یكی از كاندیداهای همین دوره ریاست‌جمهوری در مناظرات با صراحت تاكید می‌كرد، این‌كه می‌گویند تمدن غرب در حال فروپاشی است، خرافات است. كسی كه به تمدن غرب اینقدر اعتقاد دارد، او اهل مبارزه نیست، او طبیعتا در مبارزه انسان موفقی نخواهد بود. روحیه سازشكارانه موجب می‌شود كه به ملت خیانت كند و باید گفت بعضی‌ها هستند كه به صورت ناپیدایی این ترس و رعب از دشمن در وجودشان، در افكارشان، در بیاناتشان و سیاست‌هایشان دیده می‌شود. باید خیلی مراقب این افراد بود.

 

منبع خبر: فارس

سه شنبه 1/4/1389 - 17:10
اخبار

12 میلیون بسیجی سازماندهی شدند

  هم اندیشی:جانشین بسیج مستضعفین گفت: بیش از 12 میلیون نفر بسیجی سازماندهی شدند.

به گزارش هم اندیشی ؛ سردار علی فضلی در حاشیه سفر به شهرستان نور در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در نور اظهار داشت: بیش از 12 میلیون نفر بسیجی سازماندهی شده‌اند.
فضلی افزود: هر كس كه اندیشه امام را در سر دارد و دل در گروی خدمت به این مردم شریف ایران را دارد، بسیجی است حتی اگر اسم او در سازمان ثبت نشده باشد.
وی تصریح كرد: حدود‌ 70 میلیون نفر اندیشه بسیجی دارند و در دفاع از آرمان‌های امام و ارزش‌های اسلامی و انقلابی ایستادند و در سنه‌های مختلف در صحنه‌ها حضور خود را ابراز كردند.
جانشین بسیج مستضعفین سال 88 را سال پر مخاطره‌ای ذكر كرد كه با حضور بی‌بدیل مردم فتنه‌ها خاموش شد و امسال نیز حضور بی‌نظیر در مراسم ارتحال و نماز جمعه به امامت رهبر فرزانه انقلاب كه در تاریخ اسلام و انقلاب شكوهمندترین بود با نگاه بلند و رفیع بیش از 2 میلیون بسیجی زائر هشدار جدی و محكم به سران فتنه بود.
این مسئول ارشد سازمان بسیج مستضعفین افزود: در سازماندهی بسیج به دنبال ارتش 20 میلیونی هستیم و در این مسیر تاكنون بیش از 12 میلیون نفر سازماندهی شدند و در برنامه‌های مختلف سازندگی، علمی و پژوهشی، خدمات رسانی و ... فعال هستند.
جانشین بسیج مستضعفین از فعال شدن اعزام كاروان‌های راهیان نور در طول سال خبر داد و گفت: از اردیبهشت امسال با هماهنگی با استان‌های غرب كشور به ویژه كردستان و آذربایجان غربی كاروان‌های راهیان نور در تابستان به غرب كشور اعزام خواهند شد و دیگر محدودیت زمانی و مكانی و اعزام نفرات نداریم‌.
وی از همه نخبگان، اساتید دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمی، دانشجویان، دانش‌آموزان، فرهنگیان و آحاد مردم دعوت كرد تا در كاروان‌های راهیان نور حضور پیدا كنند.
فضلی افزود: پس از انتخابات و حضور 85 درصدی مردم فتنه‌گران در این سیستم شیطنت كردن تا به مجد و عظمت مردم ایران خدشه وارد كنند اما مردم ما بصیرند و در پیروی از نایب امام زمان استوار هستند.
جانشین بسیج مستضعفین با اشاره به جنگ نرم دشمن افزود: دشمن اندیشه و فكر جوانان ما را هدف گرفته و نیاز به تلاش و فعالیت جدی است، مردم ما جنگ سخت را آزمودند اما در عرصه مواجهه با جنگ نرم نیاز به آموزش، توجیه و بصیرت‌افزایی است تا پاسدار خون شهدا و اهداف انقلاب باشیم.
انتهای پیام/ص20/ب

 

 

منبع خبر: فارس

سه شنبه 1/4/1389 - 17:5
اخبار

تحریم ها بی فایده است؛ اوباما از سبزها حمایت كند

  هم اندیشی:مؤسسه «شورای دموكراسی» طی نشست‌هایی با عنوان "ایران: یكسال بعد از انتخابات " در كنگره آمریكا استراتژی‌های جنگ نرم و راهكارهای نفوذ در ایران را بررسی كردند.

به گزارش هم اندیشی ؛ تحلیل‌گران شركت‌كننده در سلسله نشست‌های «ایران ؛یكسال بعد از انتخابات» با بیان اینكه جنبش باصطلاح سبز در ایران چیزی برای از دست دادن ندارد به دولت اوباما پیشنهاد كردند كه به جای اعمال تحریم‌های بی‌فایده علیه جمهوری اسلامی ایران كه باعث خواهد شد ایران متحدان استراتژیك اقتصادی نظیر تركیه و برزیل بیابد، از فعالیتهای این طیف از معترضین داخلی ایران حمایت شود.
همچنین در این نشست با اشاره به اینكه استفاده فراوان ایرانیان از اینترنت فرصت خوب برقراری ارتباط دولت آمریكا با مردم ایران است به دولت آمریكا پیشنهاد كردند كه ابزار برقراری ارتباط با مردم ایران را تقویت كند.
در ادامه این نشست شعار «اوباما؛ یا با اونا یا باما» كه توسط عده‌ای از آشوبگران حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سر داده ‌شد را فرصت و بهانه خوبی برای حمایت ایالات متحده از جنبش باصطلاح سبز در ایران دانستند.
به گزارش فارس مؤسسه آمریكایی "شورای دموكراسی " با برگزاری نشستی در كنگره آمریكا روابط بین ایران و آمریكا را در فضای بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته مورد بررسی قرار داد كه مؤسسه "پروژه دموكراسی خاورمیانه " خلاصه‌ای از مباحث مطروحه در این نشست‌ها را در وب‌سایت خود (pomed.org) منتشر كرده است.
این سلسله نشست‌ها با عنوان "ایران: یكسال بعد از انتخابات " در چند بخش مختلف برگزار شده و طی آن چندین هیئت،‌ طیف گوناگونی از مسائل را مورد بحث و بررسی قرار دادند.
«حقوق بشر و جامعه مدنی، فعالیت و تأثیرگذاری ایران در عرصه بین‌المللی، دسترسی به اطلاعات رسانه‌های مستقل و جنبش سبز و همچنین پیامدهای آن در رویكرد آمریكا» محورهای اصلی و عناوین مطرح شده در این نشستها را تشكیل می‌دادند.
در این گزارش پیشنهادهایی در مورد نحوه و چگونگی حمایت آمریكا از جریان فتنه مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است.

در این نشست كه از جانب "شورای دموكراسی " آمریكا در مقر كنگره آمریكا برگزار شد، متخصصین و تحلیلگران مؤسسات مطالعاتی آمریكا از جمله "اندرو آلبرتسون " (Andrew Albertson)، مدیر اجرایی "پروژه دموكراسی در خاورمیانه "، جیمز پرنس عضو شورای دموكراسی، مایكل روبین عضو موسسه امریكن اینترپرایز، مایكل میلری مدیر تكنولوژی فضای سایبر در فضای دموكراسی و مایكل سینگ عضو موسسه واشنگتن آخرین پیشنهادها و برآوردهای خود در مورد وقایع پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را بیان كردند.

در این نشست "اندرو آلبرتسون " (Andrew Albertson)، مدیر اجرایی "پروژه دموكراسی در خاورمیانه " (POMED) گفت: "به علت استفاده بالای ایرانی‌ها از اینترنت، مصرف رسانه‌های بین‌المللی و وجود طبقه متوسط قوی، فرصت بسیار خوبی پدید آمده تا با مردم این كشور ارتباط برقرار كنیم. "
آلبرتسون در ادامه سخنان خود از تحریم‌های چندجانبه دولت اوباما حمایت كرد و در عین حال از آنها خواست تا درهای مذاكره را باز نگه دارند.
وی هم‌چنین از همكاری آمریكا با متحدین عرب خود تمجید كرد.

مدیر اجرایی پروژه دموكراسی در خاورمیانه پنج راهكار مهم را پیشنهاد كرد كه در سیاست‌های آمریكا در قبال ایران به‌كار گرفته شود:

1. ما به زمان زیادتری نیاز داریم تا دیپلماسی عمومی خود را گسترش داده و مردم دو كشور را به یكدیگر پیوند دهیم و بدین ترتیب نشان دهیم كه از مردم ایران حمایت می‌كنیم.

2. آمریكا باید ابزار برقراری ارتباط با ایران را تقویت كرده و در این حوزه سرمایه‌گذاری كند.

3. باید سرمایه‌گذاری هنگفتی در طیف وسیعی از تكنولوژی‌های ضدسانسور انجام گیرد تا مردم ایران از فیلترهای دولتی عبور كنند.

4. باید نوع جدید از ویزا تعبیه گردد تا دانشجویان، دانشمندان و نخبگان فرهنگی به آمریكا آمده تا تعهد آمریكا به مردم ایران و خواسته‌های آنها را به كشورشان منتقل كنند.

5. همكاری و كمك در حقوق بشر و دموكراسی

"مایكل سینگ " (Michael Singh)، محقق "موسسه ‌واشنگتن " از دیگر سخنرانان این نشست بود.
وی گفت: مسأله هسته‌ای ایران از مسأله حقوق بشر در این كشور جدا نیست یعنی حمایت از مردم ایران در تلاش‌های آن‌ها برای دستیابی به حقوق بشر امتیاز استراتژیك چشمگیری برای آمریكا در پی خواهد داشت.
وی افزود: مسأله هسته‌ای باید درها را برای تعامل بیشتر با ایران بر سر سابقه این كشور در حقوق بشر بگشاید.

"جنیو عبدو "، محقق و تحلیلگر مسائل ایران در "بنیاد قرن " نیز از دیگر سخنران این نشست بود.
وی مدعی شد: هم ‌اكنون بزرگترین چالش پیشروی سیاست‌های آمریكا در قبال ایران نه نظامی‌تر شدن دولت ایران بلكه فاصله‌گیری فزآینده رهبران سیاسی كلیدی از یكدیگر است.
عبدو در این نشست به كنگره آمریكا پیشنهاد داد كه جمهوری اسلامی ایران به دو دلیل مشروعیت خود را در داخل مرزها از دست می‌دهد: اول فاصله انداختن بین حكومت و روحانیون ارشد و دوم نقض شدید حقوق بشر كه قبل و بالاخص بعد از انتخابات سال گذشته رخ داد.
این تحلیل‌گر مسائل ایران در این نشست بارها اعلام كرد كه تحریم‌ها كارساز نیستند و بلكه باعث شده‌اند ایران در جهان متحدین اقتصادی، اگرنه ایدئولوژیكی جدید به مانند برزیل یا تركیه بیابد.
عبدو پیشنهاد كرد كه به جای اعمال تحریم‌ها از جامعه مدنی ایران حمایت شود، علی‌رغم اینكه رهیافت فوق باعث می‌شود حكومت خارجی‌ها را متهم به دخالت در امور داخلی ایران نماید، با این حال جنبش سبز چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت زیرا در هر حالت دولت ایران بحران داخلی را به دخالت دولت‌های خارجی نسبت خواهد داد.
همچنین در ادامه این نشست سینگ در پاسخ به سؤال یكی از شركت‌كنندگان گفت، سوء تعبیر‌هایی كه گاهاً در مورد وضعیت ایران می‌شود به دلیل قطع ارتباط دیپلماتیك با این كشور در 30 سال گذشته است.
عبدو در تكمیل سخنان سینگ بدین موضوع اشاره كرد كه "رسانه‌های غربی دوست دارند ایران را از دریچه غرب بنگرند ".
به گفته وی این مسأله می‌تواند بسیار خطرناك باشد زیرا آمریكا نمی‌خواهد مردم ایران چنین تصور كنند كه غرب سعی دارد ارزش‌های خود را بر آنها تحلیل نماید.

گزارش فارس می‌افزاید: در یكی از این هیأت‌ها به سرپرستی جیمز پرنس (James Prince) از اعضای "شورای دموكراسی " فعالیت و تأثیرگذاری بین‌المللی ایران بررسی شد كه نه تنها نفوذ و تأثیر ایران در كشورهای همسایه بلكه روابط این كشور با كشورهای قاره آمریكا نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

"مالك عبده " مدیر واحد سیاست‌گذاری در "جنبش دموكراسی و عدالت " سخنان خود را چنین آغاز كرد: "ایران قدرتی در حال ظهور است. "
وی در ادامه افزود كه البته ایران با فرستادن پول به افراد و یا تهاجم نظامی برای خود متحد درست نمی‌كند بلكه این كشور از طریق تبلیغات رسانه‌ای مؤثر حمایت افكار عمومی كشورهای عرب منطقه را جلب می‌كند.

مدیر واحد سیاست‌گذاری در جنبش دموكراسی و عدالت در ادامه سخنان خود مدعی شد از آنجایی كه بیش از 20 شبكه تلویزیونی ماهواره‌ای عرب‌زبان توسط ایران كنترل می‌شوند، این كشور توانسته در جنگ رسانه‌ای علیه دشمنانش بسیار موفق عمل كند.

در این نشست "راجر اف. نوریگا " (Roger F. Noreaga)، دیپلمات سابق آمریكا در سخنان خود از كنگره خواست تا توجه بیشتری به فعالیت‌های ایران در نیمكره غربی كند.
وی در ادامه گفت: "دولت اوباما راه‌حل مناسبی برای برخود با نفوذ ایران در قاره آمریكا ندارد. "
نوریگا در ادامه مدعی شد: تعهد ایران و روسیه به برنامه‌های هسته‌ای ونزوئلا نگران‌كننده است زیرا هر سه كشور موضعی خصمانه در برابر منافع آمریكا اتخاذ كرده‌اند، همكاری‌های مشترك ایران و ونزوئلا در حوزه مالی یكی دیگر از راه‌های این كشور برای برون‌ رفت از تحریم‌های بین‌المللی بوده است.

گزارش فارس می‌افزاید: در یك هیأت دیگر كه مسائلی چون دسترسی به اطلاعات رسانه‌های مستقل و جنبش سبز مورد بحث و بررسی بودند، "مریم معمارصادقی "، عضو مؤسسه الكترونیكی جامعه مدنی ایرانیان (توانا)، اعلام كرد كه همزمان با شكست اصلاحات مورد نظر خاتمی، نفوذ اینترنت نیز در زندگی ایرانی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شد.
وی مدعی شد: "در فضای اعتراضات بعد از انتخابات تكنولوژی نقش عمده‌ای ایفاء نمود، اگر فیلم كشته شدن ندا آقا سلطان در سطح اینترنت پخش نمی‌شد شاید مردم بسیاری از مسائل داخل ایران را نمی فهمیدند
معمار صادقی در ادامه سخنان خود گفت: "این شعار معترضین كه "باراك حسین اوباما یا با آنها یا با ما " فرصت خوبی برای دولت پدید آورده بود تا از جنبش سبز حمایت كند. "

همچنین "مایكل روبین " (Michael Rubin )، عضو مؤسسه "امریكن‌انترپرایز " (American Enterprise) نیز در این نشست به تبیین استفاده از قدرت نرم آمریكا در برابر قدرت نرم ایران پرداخت.
بنا به گفته روبین، "ایران خود را به عنوان یك قدرت منطقه‌ای " می‌شناسد و از تمام امكانات قدرت نرم خود بهره می‌برد تا كشورهای همسایه و یا كشورهایی كه دارای ایدئولوژی یكسانی با ایران هستند را دور هم جمع نماید. " وقتی كه نوبت به قدرت نرم می‌رسد، "ما یعنی آمریكا باید رقابت كنیم. "

 

منبع خبر: فارس

سه شنبه 1/4/1389 - 17:3
اخبار

روایت شریعتمداری از تصویب طرح وقف اموال دانشگاه آزاد در مجلس؛

مصوبه مجلس یعنی پایمال کردن 250 هزار میلیارد تومانی بیت‌المال

  هم اندیشی:مدیرمسئول کیهان نوشته است: : این طرح اگرچه نام فریبنده و عنوان غلط انداز «طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» را با خود دارد ولی نگاهی به متن و حواشی آن نشان می دهد که برای ادامه دخل و تصرف های بعضاً بی حساب و کتاب در مدیریت و سرمایه نجومی این دانشگاه تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است.

به گزارش هم اندیشی ؛مدیرمسئول روزنامه کیهان نسبت به مصوبه دیروز مجلس شورای اسلامی مبنی بر موافقت با وقف غیرقانونی اموال دانشگاه آزاد واکنش نشان داد.

حسین شریعتمداری در یادداشت امروز این روزنامه، با اشاره به این طرح، آن را "طرح پایمال 250 هزار میلیارد تومانی بیت‌المال" نامیده و نوشته است: این طرح اگرچه نام فریبنده و عنوان غلط انداز «طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» را با خود دارد ولی نگاهی- هر چند گذرا- به متن و حواشی آن نشان می دهد که با محوریت خروج دانشگاه آزاد اسلامی از نظارت قانونی نظام و بازگذاشتن دست گردانندگان - چند نفره و تاکنون ثابت- آن برای ادامه دخل و تصرف های بعضاً بی حساب و کتاب در مدیریت و سرمایه نجومی این دانشگاه تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است.

این طرح برای مجمع تشخیص تهیه شده، نه شورای نگهبان

شریعتمداری ضمن بیان این مطلب که به دلیل غیرقانونی و شرعی بودن این طرح، یقینا با مخالفت شورای نگهبان روبرو خواهد شد، اظهار داشته است: شواهد و قرائنی در دست است که نشان می دهد طراحان اصلی این طرح- بخوانید پروژه پایمال250 هزار میلیارد تومانی بیت المال- این پروژه را به صورت پلکانی و با پیش بینی رد آن از سوی شورای نگهبان طراحی کرده و در پی آن بوده و هستند که بعد از ارجاع طرح از شورای نگهبان و اصرار دوباره نمایندگان بر مصوبه یاد شده، تصمیم نهایی درباره آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شود.

مدیرمسئول کیهان علت این کار را اینچنین ارزیابی کرده است: جناب آقای هاشمی رفسنجانی علاوه بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس هیئت موسس و رئیس هیئت امناء دانشگاه آزاد نیز هست و طی چند ماه اخیر، بارها بر ضرورت عملیاتی شدن آنچه در مصوبه دیروز مجلس آمده است، تأکید ورزیده اند. با توجه به این دیدگاه و نگاه بارها اعلام شده آقای هاشمی رفسنجانی، بسیار بدیهی است که طراحان پروژه یاد شده به ایستگاه آخر و پله پایانی پروژه پلکانی خود امید بسته و پیشاپیش از داوری نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام به نفع مصوبه غیرقانونی و غیراسلامی دیروز مجلس شورای اسلامی باخبر بوده و اطمینان کامل داشته باشند!

چرا مجمع تشخیص نمی‌تواند عادلانه قضاوت کند؟

نماینده ولی‌فقیه در موسسه کیهان، در بخش دیگری از این یادداشت با بیان اینکه احتمال خروج نتیجه داوری مجمع تشخیص مصلحت نظام از انصاف و عدالت دور از انتظار نیست، نوشته است: اولا؛ جناب رفسنجانی به عنوان رئیس هیئت موسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد، علی رغم مصوبه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی و لازم الاجرا بودن آن، از اجرای مصوبه نه فقط خودداری ورزیده اند، بلکه تلاش گسترده و همه جانبه ای نیز برای مقابله با این مصوبه داشته و دارند. و ثانیا؛ گزارش های موثق و مستند که به بخش هایی از آن بدون ذکر نام و جزئیات اشاره خواهیم کرد حاکی از آن است که دنبال کنندگان پروژه یاد شده، به منافع شخصی و حزبی خود بیشتر از مصالح نظام می اندیشند و این دو عامل در کنار هم اجازه خوشبینی نسبت به فرجام عادلانه طرح مورد اشاره و رعایت مصالح نظام در قضاوت نهایی را سلب می کند.

اعلام اسامی 134 نماینده موافق طرح وقف اموال دانشگاه آزاد

شریعتمداری همچنین خواستار اعلام 134 نماینده‌ای که به این طرح رای مثبت داده‌اند، شد.

وی در این زمینه تاکید کرده است: این پیشنهاد کمترین دلیل موجهی برای مخالفت ندارد، زیرا انتظار آن است و از نمایندگان محترم مجلس انتظاری جز این نمی رود که هر یک از آنها توضیح قانع کننده ای برای رأی مثبت خویش داشته باشند. مثلاً توضیح بدهند که در خروج مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی از حلقه مدیریتی ثابت کنونی چه خسارت و زیان غیرقابل جبرانی برای مصالح نظام دیده اند که با گردش قانونی این مدیریت مخالفت ورزیده اند؟ به یقین، نمایندگان موافق مصوبه برای رأی مثبت خود و پرسش هایی که به برخی از آنها اشاره شد، توضیح و پاسخ قانع کننده ای دارند. بنابراین نباید از اعلام اسامی خود نگران باشند؛ بلکه اعلام نام نمایندگان موافق و توضیحات آنها می تواند شبهات پدید آمده پیرامون انگیزه های شخصی آنان در موافقت با مصوبه یاد شده را برطرف کند.

گلایه از لاریجانی به خاطر اقدام خلاف نظر امام و رهبری

مدیرمسئول کیهان در پایان این یادداشت، ضمن انتقاد از عملکرد رئیس مجلس در بررسی و رسیدگی به این طرح، نوشته است: درباره مفاد و محتوای مصوبه دیروز- که به یقین غیرقانونی بوده و قابل اجرا نیست- اگرچه گفتنی هایی هست ولی می گذاریم و می گذریم، و از آن میان تنها به نکته ای همراه با گلایه از ریاست محترم مجلس بسنده می کنیم و آن، این که براساس یک رویه تاکید شده از جانب حضرت امام(ره) و تایید شده از سوی رهبر معظم انقلاب، چنانچه موضوعی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب برسد، مجلس شورای اسلامی حق ورود به آن را ندارد. به یقین برادر عزیزمان جناب آقای دکتر علی لاریجانی از این رویه غافل نبوده اند، مخصوصا آن که جناب آقای دهقان عضو محترم هیئت رئیسه طی یک اخطار قانونی به آن اشاره داشتند. بنابراین باید پرسید، چرا جناب لاریجانی اجازه ورود به موضوعی را دادند که با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مغایرت آشکار داشت و تأسف آورتر این که بعد از اخطار قانونی جناب آقای دهقان، عضو محترم هیئت رئیسه مجلس، ریاست محترم این اخطار را به رأی گذاشتند؟

 

منبع خبر: کیهان

سه شنبه 1/4/1389 - 17:1
اخبار

در همایش "فصلی تازه در بصیرت":

  هم اندیشی:عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: کسانی که تراست چند صد میلیاردی دانشگاه آزاد را یک جا پشت قباله سران فتنه می کنند، علناً مقابل رهبر انقلاب ایستاده اند. این ها پشتوانه هایی درست می کنند که با استفاده از ساده اندیشی، بی توجهی، بی بصیرتی و هم گرایی یک عده ای دوباره مسیر حرکتشان را با قطب اختصاری دیروزشان سامان بدهند.

به گزارش هم اندیشی ؛غلامحسین الهام در همایش "فصلی نو در بصیرت" از سلسله همایش های هشت ماه جنگ سایبری در ابتدای سخنانش گفت: در این روز حساس و خطیر، سالگرد شهادت شهید گرانقدر چمران افتخار می کنم که در خدمت اصحاب و اهل قلم باشم و خوشحال شدم از برنامه بسیار ابتکاری و زیبایی که این لشکریان جدی و خط مقدم مبارزه با فتنه تشکیل دادند.

وی سپس با اشاره به تبلور زیبایی هنر در بصیرت و روشنگری در نوشته های حسین قدیانی گفت: همیشه سعی می کنم این نوشته ها را بخوانم روحیه بگیرم و لذت ببرم. هر کلمه آن صورت برزخی خواص را نشان می دهد و این بسیار زیباست که در یک کلمه بشود تاریخی را خلاصه کرد. باید قدر این هنر الهی را بدانیم و آن را در خدمت خدا و خلق خدا نثار کنیم.

الهام در ادامه با تأکید بر قرینه بودن هشت ماه جنگ سایبری و هشت ماه دفاع مقدس گفت: مبارزه قلمی، جنگ سایبری و وبلاگی قرینه مناسبی برای هشت ماه دفاع مقدس است. البته آثار جنگ تا آزادی اسرا و آزادگان ادامه پیدا کرد و بعد هم عوارض دیگر در فتنه انگیزی دشمنان داشت. این فتنه هم همین طور است جنگ روانی مسئله تازه ای نیست.

وی با اشاره به سران فتنه گفت: قرآن مجید در روشنگری این جبهه آیات فراوانی دارد . درآیاتی از کسانی که با جنگ روانی و تبلیغاتی جبهه ها را خالی می کنند، می گوید: این ها سعی می کنند با شایعه پراکنی تزلزل در اراده جمعی جامعه اسلامی به وجود بیاورند. کسانی که قلبشان بیمار است.
گفت شده: هر جایی اینها را دیدید بکشید. اینها به پایان کارشان خواهند رسید و  آن روز به فضل خداوند نزدیک است.

وی درادامه با اشاره به پدیده "ارجاف" اضافه کرد: "ارجاف" پدیده ای بود که در این انتخابات شاهد آن بودیم. در جایی دیگر هم قرآن می گوید: نگران نباشید که این ها در جبهه شما نیستند و همان بهتر که نیستد.چون در دل این ها نفاق است. همیشه القای یاس و تردید می کنند و اگر بودند جز خالی کردن دل شما، ایجاد اختلاف و شکاف، کاری از پیش نمی برندند. این ها از شما نیستند و همان بهتر که در میان شما نباشند.
 
الهام در خصوص رسالت مبارزه با این گروه گفت: ما این رسالت را از دیر باز داشته ایم. البته شکل آن عوض شده. دسترسی ها مدرن شده. محیط مجازی امکان ورورد و دسترسی را سرعت و گسترش داده. اما ابزار،ابزار کهنه دوران قدیم، دوران صدر اسلام و انقلاب تا امروز است.

این عضور حقوقدان شورای نگاهبان  با اشاره به فتنه انگیزی منافقان در اوایل انقلاب، گفت: یادم می آید در دانشکده حقوق، علیه شهید مظلوم؛ شهید چمران، شعار می نوشتند و دشنام هایی نسبت به چهره ای که از نظر جهادی و مبارزه ای یگانه بود نسبت می دادند. این اتفاقات، نسبت هایی دروغ و فضا سازی ها در تخریب شخصیت ها اتفاقات جدیدی نیست و آدم هایی هستند که سرقفلی اعتبار انقلابشان را برای نابودی انقلاب دارند هزینه می کنند. منتها آن چیزی که امروز این مجموعه را نگه داشته آن چیزی است که امروز از دل نسل جوان ما در وبلاگ های شما منتشر شده و تبدیل به یک لشکر همراه، همدل و همفکر شده، که در صحنه انقلاب و در خیابان ها کنار هم هستند. شاید همدیگر را به جا نیاورند، اما در عرصه انتقال پیام ها همدیگر را یافتند. جریانات را خنثی کردند و این یک مبارزه جدی فرهنگی است.

وی با تأکید بر ادامه دشمنی ها تصریح کرد: این وعده خداست که شما را به فتنه ها آزمون می کنیم و ما همچنان با فتنه ها درگیریم. اولین فتنه بعد از پیامبر اکرم (ص) را حضرت زهرا (س) مدیریت و روشنگری کرد و تاریخ شیعه معنای غربت را یکبار چشید. ولی الان از آن تجربه خوب استفاده می کند. امروز علی (ع) هرگز تنها نخواهد ماند و بر دستان او دستبند نخواهد خورد.

الهام معیار شناخت حقیقت آدم ها را مواضعشان نسبت به انقلاب عنوان کرد و گفت: آرم ها شناسنامه ها و پیام ها حقیقت امروز این آدم ها را بیان نمی کنند.

وی در خصوص مسئله دانشگاه آزاد و مواضع برخی افراد در مقابل آن گفت: کسانی که تراست چند صد میلیاردی دانشگاه آزاد را یک جا پشت قباله سران فتنه می کنند. علناً مقابل رهبر انقلاب ایستاده اند. این ها پشتوانه هایی درست می کنند، که با استفاده از ساده اندیشی، بی توجهی، بی بصیرتی و هم گرایی یک عده ای، دوباره مسیر حرکتشان را با قطب اقتصادی دیروزشان سامان بدهند. این حرکت، آن نکته دیروز را که گفتند؛ عقبه مالی دانشگاه آزاد هزینه انتخابات فتنه شده، به شکل پر رنگی اثبات می کند و گرنه چه دلیلی دارد در مقابل این جریانات و نظام مند شدن و قانونمند شدن آن می ایستند.

الهام با بیان اینکه سران فتنه از ابتدا هم با انقلاب و ولایت فقیه مشکل داشتند گفت: اگر تاریخ انقلاب را ورق بزنیم. به خصوص نسبت به سران فتنه و فتنه گران، می بینیم که آن ها از اول و از زمان امام (ره) کینه بدر و خیبری شدن همراهشان بوده. همین ها بوده اند که رهبری را با اتهاماتی ضد ولایت معرفی می کردند. که البته امام (ره)خطاب به مقام معظم رهبری فرمود: شما حامی جدی ولایت فقیه هستید. شما دانشمندی هستید که افق نگاهتان حقایق را برای مردم روشن کرده و می کند.
 
وی افزود: این ها تعابیر امام از جوان چهل ساله و ناشناخته ای بود که او را آقای بزرگان نامید. آن درخشش شخصیتی آنروز، کینه های امروز را پنهان نگاه داشت.

الهام در آخر تصریح کرد: مبانی این ها اینطور بود که از دریچه قدرت وارد اعتقاد شده بودند، نه از سر اعتقاد در پی قدرت. همان ها هنوز هم هستند و الان می بینید که نقطه حمله شان را به کدام سمت بردند. ستون دوام این نظام ولایت است و بحمدالله خورشید وجود ولی امر، در اعماق نسل سوم انقلاب چنان تابیده که این منظومه به گرد این حقیقت ناب اسلام محمدی می چرخد و  ولی امر تا ریشه کن کردن فتنه و درآوردن چشم دشمنان ایستاده و این حرکت را به پیش خواهد برد.    

عقبه مالی دانشگاه آزاد دیروز در خدمت سران فتنه و امروز در مقابل رهبری ایستاده است

 

منبع خبر: برنا

سه شنبه 1/4/1389 - 16:58
اخبار

بازخوانی بیانات رهبرانقلاب درباره جایگاه شوراى عالى انقلاب فرهنگى؛

شوراى عالى انقلاب فرهنگى قطعاً بر مجمع تشخیص اولویت دارد

  هم اندیشی:"شوراى عالى انقلاب فرهنگى برای کار فرهنگی قطعاً بر مجمع تشخیص اولویت دارد حداقل اینکه اصولاً اینجا برای کار فرهنگی تشکیل شده، ولی آنجا مجموعه ای است که مشاورین رهبری هستند."

به گزارش هم اندیشی ؛ مصوبه جنجالی دیروز مجلس شورای اسلامی برای تایید آنچه وقف اموال دانشگاه آزاد خوانده می‌شود و همچنین رد قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره اساسنامه این دانشگاه، واکنش گسترده مسئولان و کارشناسان را به دنبال داشته است.

با این حال، برخی از حامیان مسئولان دانشگاه آزاد با رد این انتقادات، حتی مدعی اند که رهبر معظم انقلاب در این باره مخالفتی نکرده است.

اما مرور بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در مورد لازم‌الاجرا بودن مصوبات این شورا که در سال 1375 مطرح شده، می‌تواند نظر ایشان را درباره مصوبه دیروز مجلس روشن کند.

مقام معظم رهبری در این زمینه فرمودند: "طبعاً مجلس شورای اسلامی مرکز قانون گذاری است لیکن مصوبات اینجا (شورای عالی انقلاب فرهنگی) باید اجرا شود. حکم شما لازم الاتباع است، آنچه شما مصوبه دارید مثل مجلس می ماند. مصوبات این شورا لازم الاجرا است، به هر جا که ابلاغ شد ، دستگاه های اجرایی موظفند اجرا کند. البته این جا دستگاه قانون گذاری نیست؛ نمی خواهیم تعبیر قانون بکنیم. کما این که در آن سؤالی هم که از امام شد و جوابی که ایشان فرمودند، اسم قانون گذاری نیامده؛ چون مرکز قانون گذاری در قانون اساسی، یک جاست، لیکن منافاتی ندارد که مصوبات این جا در یک حوزه و در سطح خاصی لازم الاجرا باشد اینجا برابر قانون است چون امام اینرا تأکید و تصویب کرده و آنچه امام و رهبری تصویب بکند و قرار بدهد، طبق قانون اساسی مرٌ قانون است و هیچ مشکلی ندارد. اینجا برای کار فرهنگی قطعاً بر مجمع تشخیص اولویت دارد حداقل اینکه اصولاً اینجا برای کار فرهنگی تشکیل شده، ولی آنجا مجموعه ای است که مشاورین رهبری هستند. اینجا منصوبین رهبری هستند که باید بنشینند و راجع به مسایل و سیاستهای فرهنگی بحث کنند و وقتی آن بحث را را به مجمع تشخیص می فرستند، آنجا هم باید با نظر اعتبار به اینها نگاه بکند."

منبع خبر: شبکه ایران

سه شنبه 1/4/1389 - 16:57
اخبار

بازخوانی نظرات مقام معظم رهبری؛

  هم اندیشی:رهبر معظم انقلاب فرمودند: به صورتی نباشد كه این جا(شورای عالی انقلاب فرهنگی) یك عده از افراد متفكر، صاحب منزلت فرهنگی و فكری و اجتماعی و غیره بنشینند و چیزی را تصمیم گیری بكنند، بعد ناگهان مثلاً‌ مجلس در حاشیه یك مصوبه، ‌همه آنها را نقض كند و بی‌نتیجه شود. این مصلحت نیست.

به گزارش هم اندیشی ؛شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان "عالی‌ترین " مرجع سیاستگذاری و تعریف خط مشی فرهنگی و آموزشی كشور به شمار می آید و بر اساس اختیارات تعریف شده در شرح وظایف متناسب با برنامه های كلان این حوزه، برای وضع قوانین و مقررات متناسب با نیازهای جامعه در حوزه های مرتبط گام بر می‌دارد.     از آنجا كه وظایف و اختیارات شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین جایگاه حقوقی مصوبات آن در بعضی موارد مورد اختلاف نظر واقع می شد، پس از تشكیل شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1363، حضرت آیت‌الله خامنه‌ا‌ی( رئیس جمهور وقت) در بهمن ماه سال 63 طی استفساری(نامه شماره 9718/1 مورخ 29/11/1363) از حضرت امام(ره) این چنین مرقوم كردند:

" محضر مبارك رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی(مد‌ظله‌العالی)،
شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تأمین اهداف و دستوراتی كه در حكم حضرتعالی بدان تصریع شده، ناچار است، ضوابط و قواعدی وضع كند. همكاری و دخالت قوه قضائیه در موارد لزوم، منوط به آن است كه مصوبات این شورا دارای اعتباری در حد قانون باشد. مستدعی است، نظر شریف در این‌باره را ابلاغ فرمایید.
"سید علی خامنه‌ای، رییس جمهوری اسلامی ایران. "

حضرت امام خمینی در پاسخ به نامه مزبور چنین فرموده‌اند:
" بسمه تعالی، ضوابط و قواعدی را كه شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع می‌نمایند باید ترتیب آثار داده شود.
روح‌الله الموسوی الخمینی
6 اسفند 1363 "

بدین ترتیب شورای عالی انقلاب فرهنگی بر حسب وظایف و اختیارات تعریف شده، فصل جدیدی از برنامه‌ها را آغاز كرد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در تاریخ 75/9/14 با صدور پیامی در خصوص شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اهمیت خطیر، جایگاه و وظایف مهم آن تأكید فرمودند:
" شورای عالی انقلاب فرهنگی كه با تدبیر حكیمانه‌ امام راحل عظیم الشان به جای ستاد انقلاب فرهنگی پدید آمد، نقش فعال و مؤثری را در عرصه‌های امور فرهنگی كشور به خصوص دانشگاه‌ها ایفا كرد و بركات زیادی از خود به جای گذارد. اكنون با پیشرفت كشور در كار سازندگی و گسترش دامنه نیاز به دانش و تخصص ولزوم فراگیری علوم و فنون، پرورش محققان، نوآوران، استادان، متخصصان كارآمد، توسعه دانشگاه ها و كارآمد، اهمیت این بخش از مسایل فرهنگی تأكید مضاعف یافته است. توسعه دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و دیگر مراكز آموزشی و آموزش عالی كه پاسخ طبیعی به آن نیاز است و افزایش چشمگیر كمیت دانشجویی، به نوبه‌ خود تكلیف تازه‌ای را بر عهده مسئولان امور فرهنگی كشور می‌گذارد كه برتر از همه‌ آنها اولاً كیفیت بخشیدن به مایه‌ی علم وتحقیق دراین مراكز و ثانیاً پرداختن به تربیت معنوی دانشجویان و هدایت فكر و عمل آنان است. "

رهبر معظم انقلاب همچنین در دیدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در تاریخ 75/9/20 درباره "لازم الاجرا بودن مصوبات شورا " می‌فرمایند: ما در آن زمان، خدمت امام (رحمه الله علیه) نوشتیم كه ترتیبی داده بشود كه مصوبات این جا تضمین بشود. ایشان فرمودند كه مصوبات این شورا باید اجرا شود ـ یك تعبیر شبیه به این - ایشان تعبیر قانون نیاوردند؛ یعنی تقید داشتند كه ما واقعاً نخواهیم مركز قانون گذاری - به این معنا - درست كنیم. بله، باید ترتیب اثر داده شود؛ این است. یعنی بایستی اجرا بشود. تعبیر ایشان، یك چنین تعبیری بود كه ایشان اسم قانون نیاوردند. به عنوان مركز قانونگذاری قرار ندادند. كما این كه مجمع تشخیص مصلحت هم مركز قانون گذاری به این معنا نیست. طبعاً مجلس شورای اسلامی مركز قانون گذاری است؛ لیكن مصوبات این جا باید اجرا بشود. حالا باید ترتیبی داده بشود كه آن چیزی را كه مورد نظر شریف ایشان بود - به نظر ما هم همین خوب است كه ما بتوانیم كاری بكنیم كه آنچه این جا تصویب می‏شود - حتماً اجرا بشود. به صورتی نباشد كه این جا یك عده از افراد متفكر، صاحب منزلت فرهنگی و فكری و اجتماعی و غیره بنشینند و چیزی را تصمیم گیری بكنند، بعد ناگهان مثلاً‌ مجلس در حاشیه یك مصوبه،‌همه‏ آنها را نقض كند و بی نتیجه شود. این مصلحت نیست.

رهبر معظم انقلاب در گفتار دیگری با تاكید برقانونی بودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و لزوم عمل به مصوبات این شورا از سوی همه دستگاه‌های ذیربط در دیدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در تاریخ 76/11/4 می فرمایند: "به بنده گزارش دادند كه بعضی از دستگاه‏ها مصوبه این جا را خیلی تحویل نمی‌گیرند! معلوم است كه تخلف می كنند. باید با تخلف برخورد بشود، باید دنباله گیری بشود، به آنها اخطار بشود و موظف بشوند كه به آنچه از این جا ابلاغ می شود، ترتیب اثر بدهند و مثل یك امر واجب الاطاعه، اطاعت بكنند. "

ایشان همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی را در مواردی بالاتر از مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی می‌كنند چنانكه در دیدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در تاریخ 78/9/23 می‌فرمایند: "به نظر من این جا هیچ شبهه‌ قانونی ندارد؛ من دارم قاطع می‌گویم. بنده، بی‌اطلاع از قانون اساسی نیستم، این جا برابر قانون است؛ چون امام این را تأكید و تصویب كرده و آنچه را كه امام و رهبری تصویب بكند و قرار بدهد، طبق قانون اساسی، مُرّ قانون است و هیچ مشكلی ندارد. اگر در قانون اساسی و در مفهوم این معانی هم شبهه‌یی هست، از شورای نگهبان سؤال بكنید؛ قطعاً همین را پاسخ خواهند داد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای گوناگون دیگری وجود دارد كه همه‌ اینها یا به یك واسطه، یا بی‌واسطه، مصوبه‌ زمان امام "‌رضوان الله علیه " است؛ به هر حال مصوبه‌ مقام رهبری هستند و از لحاظ قانونی، هیچ اشكالی ندارند. الان مشكلات فراوانی برای دولت پیش می‌آید كه از همین طریق حل می‌شود؛ باید هم حل بشود، هیچ اشكال قانونی هم ندارد. "

تاكیدی دیگر در بند 24 وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است: تصویب ضوابط تأسیس مؤسسات و مراكز علمی، فرهنگی، تحقیقاتی، فرهنگستان ها، دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی و تصویب اساسنامه هر یك و تجدید نظر در اساسنامه های مؤسسات مشابه عنداللزوم با این شورا است .
این جای بسی تعجب است كه قوه قضاییه، بند 24 وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی را نقض كرده و با صدور دستور موقت مبنی بر منع و توقف اجرای اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی در كار شورای عالی انقلاب فرهنگی خلل وارد كرده و به نوعی از اجرای قانون توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی ممانعت به عمل آورده است .
به نظر می رسد با وجود نظر صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین نظرات روشن و موكد رهبر معظم انقلاب درخصوص الزام آور بودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصمیم اخیر اعلام شده از سوی یكی ازشعبات قضایی محل تامل جدی بوده و لزوم پیگیری دلایل اتخاذ این تصمیم و اطلاع رسانی درخصوص عوامل سنگ اندازی دربرابر اصلاح مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی كه چیزی شبیه به یك سلطنت بی رقیب شده است ضروری است.

منبع خبر: فارس

سه شنبه 1/4/1389 - 16:54
دعا و زیارت

 


هر زمان که حق قدرت می گیرد گروهی که توانایی مقابله فیزیکی ندارند در ظاهر به همراهی مردم و حکومت حق حرکت می کنند اما در خفا در جهت عکس حرکت می کنند و بدون اینکه متهم به مقابله و مبارزه با حکومت اسلامی باشندبه کارشکنی می پردازند به تعبیر قران هنگامی که با مومنان روبرو می شوند می گویند ما با ایمانیم و مسلمان وآنگاه که با دوستان شیطان خود خلوت می کنند میگویند ما با شماییم ما مومنان را مسخره می کنیم(سوره بقره آیه 14) در آیات قران و روایات اهلبیت این گروه به شدت خطرناک معرفی شده اند در آیه 4 سوره منافقون که به طور کامل درباره این گروه نازل شده آمده : اینان دشمن واقعی هستند پس از اینان در حذر باش


در اهمیت خطر این گروه همین بس که بزرگترین بلاهایی که از صدر اسلام بر سر مسلمانان امده است از دست این گروه بوده و هنوز هم منافقین ضربه های بزرگی بر پیکره امت اسلامی وارد میکنند از اینرو با راه اندازی این وبلاگ قصد معرفی کردن این گروه به جامعه و نشان دادن نمونه های آنرا دارم

سه شنبه 1/4/1389 - 8:49
دعا و زیارت


رسول گرامی اسلام فرمود : سه خصلت از علامتهای منافق است اول   هنگامی که خبری را می گوید دروغ می گوید دوم آنگاه که به او اطمینان شود خیانت می کند سوم وقتی وعده ای می دهد تخلف می کند در آیات قران وروایات اهلبیت نشانه هایی برای این دشمن خطر ناک بیان شده که دریک جمع بندی به دونوع نفاق می رسیم 1-نفاق اخلاقی که نشانه های آن در احادیث دروغگویی خلف وعده وخیانت در امانت شمرده شده  2-نفاق سیاسی  که نتیجه و رشد یافته نفاق اخلاقی  است


نفاق اخلاقی خود فرد و برخی اطرافیان را گرفتار انحراف می کند اما نفاق سیاسی که در آیات قران مکرر از آن یاد شده بخش زیادی از جامعه را دچار انحراف می کند


در اینجا به بیان نشانه های نفاق سیاسی می پردازیم


آیات هشت تاچهارده سوره بقره به سیره رفتاری و گفتاری منافقین اشاره می کند الف : ادعای اصلاح در عین افساد 


صلاح و فساد هر فرد وجامعه ای بر طبق معیارهای آن جامعه تعیین می شود آنچه منافقین می کنند هر چند در نظر آنها اصلاح به حساب می آید اما با معیارهای اسلامی کاری جز فساد نیست همچون کسانی که در مقطعی از زمان به دنبال اصلاح جامعه اما مطابق با معیار های غربی بودند وهنوز نیز هستند در حالیکه ادعای اسلام نیز می کنند کار این گروه مدعی اصلاحات جز افساد نبوده و نیست


ب: تحقیر ایمان مردم و تضعیف اعتقادات آنان  


این گروه خود را صاحب عقل و اندیشه و خرد و دانش می دانند و مردم را به خاطر تبعیت و اطاعت از فرامین خدا و پیامبر سفیه می دانند اما قران خود این گروه را سفیه واقعی معرفی می کند که در تشخیص حق از باطل اینقدر ناتوانند سوره انفال آیه چهل ونه نیز اشاره ای به این معنا داردتوهین هایی که در چند سال گذشته به مقدسات و اعتقادات مردم می شدرا می توان نمونه های عینی رفتار منافقین دانست 


 

سه شنبه 1/4/1389 - 8:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته