• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4148روز قبل
مهدویت

عید قسط و عید عدل و دادهاست

لحظه هـایش را مبـارک بادهاست

عیـد قرآن، عید عترت، عید دین

عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین

عیــد یــاران فداکار علی است

عید محسن، اولین یار علی است

عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست

عید عمرو مالک و عمارهاست

عید مشتاقان سرمست حسین

عید ذبح کوچک دست حسین

عید باغ یاسمن های کبود

عید شادیِ بدن های کبود

عید سردار رشیـد علقمه

عید سقـای شهیـد علقمه

عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن

عید سربازان بی غسل و کفن

عید هجــده آفتـاب نـوک نی

کرده نوک نی چهل معراج طی

عید طاهـا عید فرقان عید نور

عید قرص مـاه در خاک تنور

عید عزت عیـد مجد و افتخار

عید مردان بـــزرگ انتظـار

آی مهدی دوستـان! عید شمـاست

این شعاع حسن خورشید شماست

آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش

حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش

دوشنبه 2/11/1391 - 0:41
مهدویت

آسمان چـون حلقه در انگشت او

ملک امکان قبضه ای در مشت او

فـرش راه لشکـرش بــال ملک

جــای سم مـرکبش دوش فلک

مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا

بشکند پیشانـی از بوجهل هــا

شیعه گردد حکمران در آب و گل

کــوری این بازهـای کــور دل

عیــد موسا و عصا و اژدهاست

عید مرگ فرق? باب و بهاست

ای امـام عصـر عاشورائیـان

ای امیــد آخـر زهرائیــان

ای به عهد مهدویت مهـد مـا

ای نفس هایت دعای عهد ما

عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی

ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی

تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور

تو به ما نزدیکی و ما از تو دور

ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر

تـا دل دشمـن شـود تاریک تر

چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟

سیـدی مـولایی عجـل لظهـور

دوشنبه 2/11/1391 - 0:41
مهدویت

سلام علیک یا مهدی (عج)

سامره امشب تماشایی شده

جنت گل هـای زهرایی شده

لحظه لحظه، دسته دسته از فلک

همچو باران از سمـا بارد ملک

می زنند از شوق دائم بال و پر

در حضـور حجت ثانـی عشر

ملک هستی در یم شادی گم است

بعثت است این، یا غدیر دوم است

یوسف زهرا بـه دست داورش

می نهد تاج امـامت بـر سرش

عید «جاء الحـق» مبارک بر همه

خاصـه بـر سـادات آل فاطمه

عید آدم عیـد خاتم آمده

دوشنبه 2/11/1391 - 0:41
مهدویت

بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برای ملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) را فراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشت و آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیل گفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مسأله زمینه ساز فتنه سامری و گوساله پرستی قوم یهود گردید. (الأعراف/142)

با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها و آسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویت به شمار رود مسأله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.

به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهد سرشکسته، مأیوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.

]این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند [

بدینسان می توان گفت کارکرد حقیقی انتظار در عصر غیبت در گرو عدم تعیین وقت خاص برای واقعه ظهور می باشد.

از همین روست که در کثیری از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیده اند. چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به "اسحاق بن یعقوب" آمده است:

"... و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون"(3)

(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند)

البته نهی از "توقیت" نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش،که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای "عهد" آمده است:

"... اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا"(4)

(پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک می بینیم)

بنا بر آنچه گذشت گفتنی است این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند.

راقم این سطور از یک سو در امین و ثقه بودن این علمای فرزانه ذره ای تردید ندارد. از سویی دیگر ظاهر این سخن ممکن است با پاره ای از احادیث منقول از اهل بیت علیهم السلام(روایتهایی که با عنوان "توقیت" شهرت یافته‌اند(5)) سازگار نیفتد بنابراین دیدگاه معقول و روی آورد منطقی در قبال مساله یاد شده چیست؟

به عقیده ما نمی توان و نباید از سر شتابزدگی و با اخذ موضع عجولانه، شأن و منزلت برخی از سرمایه ها و ذخیره های علمی و معنوی این کشور را زیر سوال برده آنها را در عداد وقت گزاران امر ظهور و مصادیقی برای این گونه روایتها به شمار آورد بلکه می بایست آنجا که سخنی چنین تامل برانگیز( آنهم به نقل از عالمی فرهیخته و دانشمند که خود بیش و پیش از ما بر اینگونه روایات اطلاع و اشراف کامل دارد) مطرح می شود تمام سعی و دقت خویش را در فهم صحیح مراد و مقصود گوینده به کار بندیم.

به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد.

و اما رهیافت معقول و پاسخ به سوال مزبور در گرو تقدیم چند مقدمه است:

یکم:

همانگونه که غیبت بر دو گونه است: غبیت صغری و غیبت کبری؛ ظهور نیز بر دو گونه است: ظهور اصغر و ظهور اکبر.

منظور از ظهور اکبر همان فرج حقیقی و تحقق حکومت عدالت محور آخرین حجت خدا در دوران آخر الزمان است اما مراد از ظهور اصغر، تحقق پاره ای از نشانه های آخر الزمان نظیر رویدادهای اجتماعی همانند قیامها و جنگها، وبرخی حوادث طبیعی همچون زلزله، سیلابها، خسوف و کسوف غیر عادی، و نیز برخی نشانه های خاص می باشد که در برخی کتب مانند کتاب"عصر ظهور" تألیف عالم فرزانه آیت الله کوران به تفصیل تبیین و بررسی شده است.

دوم:

وقوع برخی از نشانه های یاد شده حتمی است بدین معنا که تا این نشانه ها تحقق نپذیرد ظهور واقع نخواهد شد. برخی نشانه ها نیز محتمل الوقوعند.

سوم:

هر یک از نشانه های یاد شده به تنهایی در حکم معدّات (6) و به منزله علت ناقصه (7) برای تحقق ظهور اکبر انگاشته می شوند اما اراده و فعل انسانها به عنوان جزء اخیر علت تامه (8)در تحقق ظهور اکبر نقشی سرنوشت ساز و تعیین کننده دارد لذا در شماری از روایات، یکی از وظایف خطیر منتظران در عصر غیبت دعا و استغاثه به محضر ربوبی به منظور تعجیل در امر فرج معرفی شده است؛ و حضرت حجت علیه السلام خود راز گشایش این مسأله را به ما آموخته اند آنجا که درتوقیع صادر شده از ناحیه حضرتش می فرمایند:

"... و اکثرو الدعا لتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم" (9)

(... تا می توانید برای تعجیل در فرج دعا کنید چرا که فرج شما همان است.)

نتیجه گیری:

قدر مسلم پاره ای از نشانه های ظهور در عصر حاضر تحقق یافته است. ظهور این نشانه ها(ظهور اصغر) نوید بخش قریب الوقوع بودن ظهور اکبر است لکن اراده و فعل آدمیان می تواند در کنار سایر اسباب، موجب تسریع و یا تاخیر آن گردد.

پایان بخش نوشتار حاضر تذکار این نکته است که:

توقیت یاد شده از ناحیه علمای اعلام آن توقیت معهود در روایات نیست چرا که آن توقیت، تعیین زمان خاص الخاص و وقت دقیق برای امر ظهور است و این نحوه توقیت از کلام این بزرگان استنباط نمی شود.


منتظران مهدی/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پی نوشت ها:

1- بقره/214

2- با استفاده از مقاله"زمزمه های ظهور" نوشته شفیعی سروستانی

3- صدوق، محمدبن على بن الحسین، كمال‌‌الدین و تمام‌‌النعمة، ج‌‌2، ص‌‌483، ح‌‌4; طوسى، محمد بن الحسن، همان، ص‌‌176.

4- مفاتیح الجنان، دعای عهد

5- منظور روایتهایی است که مفاد کلی آنها این است که هر کس برای امر ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف وقتی تعیین کند دروغزنی بیش نیست از جمله : حضرت مهدی حجت بن الحسن (ع) به سفیر خود نوشتند: خدایت ارشاد کناد و ثابت دارد و نگهداریت فرماید: سئوال از منکرانی که از خاندان وپسرعموهای من می باشند کرده بودی بدانکه میان خدای عزوجل و میان کسی قرابتی نیست و هر کس مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نوح (ع) خواهد بود و اما راه عمویم جعفر و فرزندش راه برادران یوسف (ع) است و اما مالهای شما را ما نمی پذیریم مگر برای آنکه پاک شوید و هر که خواهد برساند و هر که خواهد ببرد و قطع کند و آنچه خدا به ما داده بهتر از آن چیزی است که به شما داده و اما ظهور فرج آن امرش با خدا است و وقت گذاران دروغ می گویند. (بحار ج 53 ص 3، یوم الخلاص ص 204). و یا روایت های دیگری چون:""کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقت " و " کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون " در جای دیگری فرموده اند:خداوند اراده کرده است که با وقت تعیین کنندگان، مخالفت ورزد: " والی اللهِ اَن یخالفَ وقتَ الموقّتین" (اصول کافی جلد 1 صفحه 368 )

6- اموری که زمینه ساز ظهور پدیده ای خاص می باشند.

7- در اصطلاح اهل فلسفه علت ناقصه، به شیء مؤثر در پیدایش معلول اطلاق می شود به عنوان مثال در پیدایش یک نهال مجموعه ای از عوامل با یکدیگر همکاری می کنند نظیر آب، خاک، نور خورشید، کود، باغبان و... هر یک از این عوامل به تنهایی در حکم علت ناقصه(علت تأثیر گذار) برای پیدایش معلول(نهال) به شمار می روند.

8- اگر تحقق یک شیء مشروط به شرایطی چند باشد؛ در صورت تحقق مجموع آن شرایط اصطلاحا گفته می شود که علت "تامه" شد ه است و در این صورت پیدایش معلول ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. حکیمان بر این باورند که اراده در افعال آدمیان آخرین شرط ظهور فعل(جزء اخیر علت تامه) به شمار می رود.

9- مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌‌53، ص‌‌177.

دوشنبه 2/11/1391 - 0:40
مهدویت

این مقاله با روش مروری - تحلیلی (**) و استنباطی درصدد توصیف خصوصیات یاران حسین بن علی (ع) برآمده و سعی نموده است تا با عنایت به این خصوصیات، الگوهای کاربردی در ایجاد انتظار مهدوی را ترسیم نماید.

سؤال های اصلی تحقیق عبارت اند از:

1. خصوصیات یاران حسین بن علی (علیه السلام) چگونه است؟

2. الگوهای برگرفته از حرکت عاشوراییان برای منتظران مهدی (عج) چیست؟

چگونگی الگوگیری از اهل بیت (علیهم السلام) در زندگی مسأله ای مهم است، عده ای چنین می اندیشند که این امر مورد دسترسی نیست، چگونه ممکن است از انسان معصوم در زندگی الگو گرفت؟!

تربیت براساس الگوگیری از انسان کامل، مطمئن ترین شیوه ی تربیتی است و به انسان راه رشد و تعالی را نشان می دهد، در حقیقت با تبعیت از الگوهای برگرفته از سیره ی معصومان (ع) انسان به تعالی و رشدی که خداوند از او انتظار دارد می رسد.

با بررسی گزارش های تاریخی و تحقیق و تفحص پیرامون یاران حسین بن علی (ع) در می یابیم که بندگی خدا، راه شناسی و راهبرشناسی، تبعیت مطلق از امام زمان، عشق و دلسپردگی به او (سلام الله علیها)، مسئولیت شناسی، وظیفه مداری، پرکاری و کم توقعی، سبقت جویی در مسیر خدمتگزاری، وفاداری، شهادت طلبی، مهرورزی و محبت، حماسه آفرینی و شجاعت، همه از خصوصیات عاشوراییان است که در مکتب حسین بن علی (علیه السلام) تربیت شده اند و همگی می توانند الگوهای رفتاری و عملی منتظران مهدی (عج) را ترسیم نمایند.

1. مقدمه:

نگرش صحیح به آنچه در عاشورای حسینی اتفاق افتاد منشأ خیرات و برکات فراوانی بوده و در حوزه های مختلف زندگی انسان اثر گذار است. اگر انسان حقیقت را به درستی بفهمد آثاری فراوان از آن فهم در حوزه ی رفتاری او ساری و جاری خواهد شد.

شهادت حسین بن علی (علیه السلام) و اهل بیت و یارانش، همه می توانند در زندگی انسان منشأ اثر باشد؛ البته اگر انسان در مواجهه با این واقعه به دنبال عمق آن بگردد. به هر میزان که انسان در مواجهه با این مسئله عمیق شود، آثار حاصل از آن نیز بر زندگی اش عمیق تر خواهد شد و این مسئله محدود به حدّی نیست! هر چقدر انسان از نظر معنوی و روحی رشد کند در مواجهه با این واقعه پیام هایی عمیق تر را دریافت خواهد نمود.

2. طرح مسئله:

حرکت حسین بن علی (علیه السلام) در اوج معرفت به پروردگارش شکل گرفت. (1) او در اوج عبودیت جانش را هدیه نمود (2) لذا الگوگیری از حرکت او نیز تنها در مسیر عبودیت حق ممکن است.

حسین بن علی (علیه السلام) در عاشورا نقش ویژه و منحصر به فردی بر عالم زد که تا قیام قیامت می توان از آن درس گرفت. نقش او با عنایت حق جاودانه شد و ثارالله گشت.

حسین بن علی (علیه السلام) به عالمیان آموخت که اگر می خواهید جاودان شوید و از شما جز نامی بر سنگ باقی نماند، در بندگی خدا اوج بگیرد. (3) او درس عبودیت را به زیباترین صورت ترسیم نمود.

حوزه ی عبودیت پروردگار حوزه ای فراگیر است که تمام عرصه های زندگی انسان را در بر می گیرد حسین بن علی (علیه اسلام) این فراگیری را نشان داد. بنده ی خدا تمام حوزه های زندگی اش را سجاده ی خدا می داند و فرصت ارائه عبودیت. (4)

او هنگام عبادت خدا بنده است و هنگام انجام امور خانوادگی و اجتماعی نیز بنده است.

حسین بن علی (علیه السلام) با ظرافتی خاص نشان داد که چگونه حرکت اجتماعی تو سجاده ی عشق و عبادتت می شود، اگر بنده ی خدا باشی و ذاکر حق!

کنیه ی او اباعبدالله است، شاید یکی از عمیق ترین پیام های حرکت حسین بن علی (علیه السلام) در همین مسئله باشد و شاید بتوان گفت که هر مسئله ی دیگری درباره ی با حرکت او و در ذیل این مطلب ایجاد می شود.

حسین بن علی (علیه السلام) این حرکت را معنا کرد و به صورت های مختلف جلوه گر ساخت. او (سلام الله علیها) نشان داد که بنده ی خدا زیرک و با هوش است و حرکت های اطرافش را می فهمد و تشخیص می دهد که کدام حرکت مانعی در مسیر عبودیت حق ایجاد می کند. لذا در صدد مانع زدایی بر می آید.

بنده خدا مانع زدایی را وظیفه ی خود می داند

بنده ی خدا نمی تواند تحمل کند که در مسیر بندگی حق مانع باشد به گونه ای که خودش و دیگران از حرکت باز بمانند و نتوانند در این مسیر حرکت کنند و گام بردارند لذا مانع زدایی را وظیفه ی خود می داند. (5)

این مسئله را نیز باید روشن نمود که حقیقت مانع زدایی لطف و محبت بنده ی خدا به مولایش و رهروان مسیر بندگی حق است. انسانی که حقیقتاً بنده ی خدا شود نسبت به انسان های دیگر محبت پیدا می کند و نمی تواند تحمل کند که دیگران در ورطه ی گمراهی و ضلالت غوطه ور باشند و او کاری نکند!

از این رو حتی اگر لازم باشد از خورد و خوراک و استراحتش می کاهد و با تمام وجود در مسیر احیاگری بندگان خدا کوشش می کند و اگر در راه احیای گری متوجه مانعی باشد با برنامه ریزی مانع را از مسیر حق می زداید و در انجام هر آنچه از دستش بر می آید کوتاهی نمی کند!

امر به معروف و نهی از منکر مانع زدایی از مسیر بندگی خداست

حسین بن علی (ع) به منظور احیاگری امت زمانش، بلکه بهتر است بگوییم برای احیاگری انسان های حقیقت جو در هر عصر و زمانی تا قیامت راه را شناخت و مانع های مسیر را دریافت و در راه زدایش موانع کوشید. او خود معرفی می نماید که قیام من به دلیل امر به معروف و نهی از منکر و احیاء سیره ی پدرم و جدم است. (6) حساسیت نسبت به امر هدایت دیگران، کاری است که اباعبدالله الحسین به زیباترین صورت محقق فرمود و از قیمتی ترین مایملک خود در راه مانع زدایی طریق هدایت گذاشت.

امام (علیه السلام) به صورت های دیگر نیز مانع زدایی فرموده اند؛ امر به معروف و نهی از منکر (7) تنها یک صورت از مانع زدایی ایشان است، علاوه بر آن امام (ع) در مقاطع مختلف زندگی خویش به معرفی خود و جایگاه خاندانشان و انتسابشان به حقیقت پرداختند. (8)

معرفی حقیقت آنچنان که هست خود نوعی مانع زدایی است

باید از چهره ی حقیقت ابهام زدایی نمود. نباید حسینیان و عاشورائیان اجازه دهند که چهره ی دین مبهم بماند؛ ایشان باید همیشه به دنبال روشن نمودن حقایق دین باشند. به این معنا که؛ به یغما برندگان هدایت که دست نشانده های شیطان اند در میان آدمیان، اجازه ندهند تا با تسویلات باطل، حقایق دین را به غیر از آنچه هست نشان دهند. این وظیفه ی عالم دینی است، او که در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تربیت شده است، نباید بگذارد تا غباری بر چهره ی دعوت های الهی نبی مکرم اسلام بنشیند. بخشی مهم از احیاء گری دین این است؛ یعنی، نیازسنجی، مخاطب شناسی، و تبیین آموزه های دین بنابر مقتضیات و نیازهای روز. (9)

حسین بن علی (علیه السلام) الگوی دینداری و دین مداری، زنده شدن و زندن گرداندن دیگران را آموخت. منتظر مهدی (عج) باید این الگوها را بشناسد و به کار بندد.

مخاطبان حرکت حسین بن علی (ع) مخالفان امر هدایت و احیاگری اند و پیروان مکتب او دغدغه ی هدایت و احیاء قلوب را دارند. حسین بن علی (ع) راهش را آموخت.

خود بنده ی خدا باشید و دیگران را به بندگی خدا بخوانید. خود دین را بشناسید و به دیگران نیز بشناسانید.

منتظر مهدی (عج) باید در سرلوحه ی فرهنگ انتظار عبودیت حق را قرار دهد.

حسین بن علی بندگی حق را ترسیم کرد و در حوزه های مختلف آن را معنا نمود،(10) منتظر مهدی (عج) نیز باید چنین باشد. اینجا بزنگاه و همان نقطه ی حساس مسئله است. زیرا در ترسیم بندگی آن هم در حوزه های مختلف زندگی است که انسان امروزی مشکل دارد. چرا که کارش، تحصیلش، خانواده اش و تحقیقش و... همه و همه را در کنار بندگی حق می بیند! نه در جهت و نه بر محوریت حق و این چنین است که از فرهنگ حسینی فاصله می گیرد و با فرهنگ انتظار تربیت نمی شود.

مهدی (عج) نیز مانند جدش حسین (علیه السلام) راهبر زمانش و احیاگر و هادی مطلق دوران است. او نیز در سرلوحه ی کارهایش عبودیت حق را قرار داد و در تمام عرصه های زندگی بندگی خدا را می جوید. (11) الگوی او نیز برای منتظرانش الگوی حسینی است.

قیام حسین و انتظار مهدی یک سو دارد. هر دو به یک جهت می روند و به صورتی مشترک غبار از چهره ی حقیقت می زدایند، هر دو به دنبال احیاگری اند و به دنبال زنده کردن پیام محمد (ص) که همان پیام خداست. هر دو دلسوزانه و مشفقانه مانع زدایی می کنند و به دنبال شکوفا کردن فطرت توحیدی انسان هایند.

به راستی چه کسانی به حسین بن علی (ع) لبیک گفتند و دعوت او را اجابت کردند؟

خصوصیات ایشان چگونه بود؟ در ایشان چه ویژگی ای ایجاد شده بود که دعوت حسین (ع) را شنیدند؟ و آن ها که به حسین پشت کرده بودند چه نداشتند که این توفیق را از دست دادند؟

اگر به مسئله خوب دقت کنیم در می یابیم که تمامی افرادی که در خیل یاران حسین (ع) درآمدند و در رکاب او جنگیدند به دنبال بندگی پروردگار بودند. (12) آنها دعوت قرآن مبنی بر«لا تشرکوا به شیئا» (نسا/36) را دریافته و به دنبال رضایت پروردگارخویش بودند.

امکان ندارد انسان حقیقتاً به دنبال بندگی پروردگار باشد و پیام امام زمانش را بشنود و در مقابل سکوت کند یا درخواست یاری وی را رد کند. خیر! این عمل با جوهره عبودیت ناسازگار است!عبودیت حقیقی پروردگار راه شناسی و راهبرشناسی را در خود دارد. (13)

خصیصه دیگر اینان، این است که راه و راهبر را شناخته بودند. می دانستند مسیر بندگی حق کدام است و راه و راهبر کیست؟ رهروی در ایشان ایجاد شده بود؛ حسین بن علی (علیه السلام) را به عنوان راهبر معصوم زمانشان می شناختند و خود رهرو او بودند. (14) این خصیصه نیز الهام بخش خصوصیت دیگری در منتظران مهدی (عج) است.

یقیناً مهدی (عج) نیز فرزند حسین (ع) است و یقیناً او که راهبر زمانش است رهروانی می طلبد که در مسیر بندگی حق گام بردارند و راه و راهبر بشناسند و دعوت او را لبیک گویند.

ویژگی بارز یاران حسین بن علی (ع) حرف شنوی ایشان از امامشان بود؛ تبعیت بی چون و چرا، این معنای شیعه بودن است. پیروِ حقیقی از امام معصوم زمانش اطاعت بی چون و چرا دارد. (15) سرّ این مسئله این است که پیرو حقیقی، امام زمانش را وصی رسول خدا می داند و همچنانکه خداوند در حق رسولش (ص) فرمود: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (حشر/7) در حق وصی او نیز چنین است.

ماهیت دعوت این دو یکی است، وصی رسول به همان حقیقتی می خواند که رسول (ص) خوانده است. پس اگر اطاعت از رسول بی چون و چراست اطاعت از او که دعوتش همان دعوت رسول است نیز باید بی چون و چرا باشد.

یاران مهدی (عج) نیز بایستی چنین باشند، منتظران حقیقی باید نسبت به امام زمانشان اطاعت بی چون و چرا داشته باشند. ممکن است سؤال شود حکم این مطلب در زمان غیبت چگونه است؟ حال که ما به دعوت او دسترسی نداریم و نمی دانیم دقیقاً از ما چه می خواهد تا آن کنیم تکلیفمان چیست؟

در پاسخ به این سؤال ها می گوییم که: دعوت او همان دعوت اوصیای پیشین رسول خداست، دعوت او، دعوت جدش امیرالمؤمنین علی (ع) است که آن هم دعوت رسول خداست و همان دعوت خداوند یاری تعالی است.

مهدی (عج) به چیزی غیر از آنچه پیامبر (ص) خواندند نمی خواند. پس اگر منتظر خود را ملتزم به اجابت دعوت پیامبر اکرم (ص) نماید و وظیفه مدارانه به دنبال انجام حدود الهی و شرعی خویش باشد دعوت مهدی (عج) را در این زمینه پاسخ گفته است.

ویژگی دیگر یاران اباعبدالله، عشق به امام زمانشان بود. (16) مراد از عشق در اینجا حب کثیر است، حبی که به واسطه ی شدت آن عاشق دیگر خود را نمی بیند و همه معشوق می شود. این عشق به امام زمان در سایه ی عشق به پروردگار ایجاد می شود، چرا که عاشق دریافته است؛

امام زمانش، راهبر راه معشوق حقیقی عالم است و به سوی پروردگار راهنمایی می نماید و نیک می داند که امام، به خود نمی خواند و به خدا می خواند (17) و همچنین دریافته است که امام (ع) به خوبی راه را از چاه باز می شناسد و به راه و میان برها و پرتگاه های آن آشنا است؛ زیرا معصوم است و وصی نبی (ص)، پس هر آنچه باید یک راهبر برای هدایت امت داشته باشد او داراست. لذا پیرو حقیقی دلباخته امامش است که احیاگر قلب اوست و راهنمای مسیر وصل و قرب او به پروردگار.

منتظران مهدی (عج) نیز باید چنین باشند. عشق به امام زمان در زمان غیبت صورت متفاوتی پیدا نمی کند و همان است که پیروان و عاشقان حسین (ع) در روز عاشورا داشتند. عاشقان امام زمان نیز همان می کنند که آنان کردند؛ مهیای خدمت اند؛ آماده ی ایثار و گذشت اند؛ منتظر شنیدن فرمان امام اند و در تمام دوران انتظار آنچنان می کنند که با شالوده ی عشق سازگار باشد.

کربلا صحنه ی نبرد عشق بود؛ عاشوراییان به چشم دیدند آنچه دیگران نفهمیده بودند! آنان با بال عشق به قله ی قرب رسیدند. عشق به امام زمان انسان را به عشق خدا رهنمون می کند؛ ابزار سنجش عشق خدا بی قراری نیست! بلکه، پرکاری و پرتلاشی و دقت و تقواست. هر قدر انسان عاشق تر شود، دقتش در بندگی بالاتر می رود.

عاشق پروردگار بی قرار وصل است، اما بی قراری اش او را به بی توجهی به محیط و وظایفش نمی خواند. بی قرار خداوند، قرارش در احیاگری و دعوت به حق است، چون معشوقش چنین می طلبد، عاشق خدا، معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد؛ عشق حقیقی این چنین است، عاشقان خدا، معشوقشان را معرفی می کنند و دیگران را نیز به او می خوانند اما عاشقان فریب خورده، معشوق را برای خود می خواهند و بس!

حسین (علیه السلام) عاشق خدا بود و در حرکتش عشق به خدا را ترسیم کرد.

منتظران

مهدی نیز، باید عشق به امام زمانشان را از یاران حسین (علیه السلام) بیاموزند.

مسئولیت شناسی و وظیفه مداری با عشق به امام زمان (عج) سازگار است. عاشقان حسین (ع) پرجنب و جوش بودند و بر یاغیان زمان شوریدند، سکوت را نپسندیدند و در راه مانع زدایی طریق قرب به پروردگار را از هیچ کاری دریغ نکردند. (18) منتظران نیز باید چنین باشند.

ناامیدی، سیره ی منتظران نیست. جنب و جوش، برنامه ریزی و خدمتگزاری ایشان زاییده ی عشق به امام زمانشان است؛ و ابداً یأس و سکون را به خود راه نمی دهند.

خصوصیت دیگر یاران حسین بن علی (علیه السلام) سبقت جویی در خدمتگزاری به امامشان بود ایشان برای نمایش عشق و محبتشان و صورت عملی آن یعنی خدمتگزاری به امام از یکدیگر سبقت می گرفتند. (19) آن ها قدر را می دانستند و فرصت شناس بودند.

منتظران حقیقی از این رفتار عاشوراییان الگوی عملی می یابند اینک نیز چنین است، منتظران مهدی (عج) نیز باید گوی سبقت را در خدمتگزاری به امام از یکدیگر بربایند یعنی خدمتگزار دین باشند که خدمتگزاری به دین، خدمتگزاری به امام است.

سختی ها عامل پیمان شکنی نشد، وعده های دشمن ایشان را نفریفت. (20) یاران حسین بن علی (ع) به امامشان وفادار بودند و لحظه ای از یاری او دست نکشیدند و او را تنها نگذاشتند؛ حتی در سخت ترین و بحرانی ترین اوضاع! (21) این الگویی بسیار کاربردی برای منتظران است.

شهادت طلبی اوج بندگی خداست. انسان ها به میزانی که در مسیر قرب به پروردگار پیش می روند، عشقشان به شهادت بیشتر می شود. طلب شهادت تنها برای انسان هایی ممکن است که در طریق بندگی خدا حرکت می کنند. در حقیقت شهادت، صورت مرگ بندگان خدا و گونه ی مرگ طالبان وصل اوست.

به بیان دیگر انسان به میزانی که در مسیر حقیقت گام برمی دارد عبودیت در او تقویت می شود و هر اندازه عبودیت در آدمی قوت یابد محبت به خداوند در وجود او شدت خواهد گرفت؛ این سرّ بندگی است. انسان در مسیر بندگی عاشق می شود و اوج عشق طلب شهادت است. پس در مسیر عبودیت حرکت کردن در مسیر عشق رفتن است و در طریق عشق رفتن در مسیر شهادت گام برداشتن است. (22)

اباعبدالله الحسین (ع) گوی سبقت را در عشق ورزی ربود و در شهادت طلبی اسوه بی بدیل گشت. (23) یاران او نیز چنین گشتند. (24) منتظران مهدی نیز شهادت طلب می شوند، زیرا ایشان نیز در مسیر بندگی حق حرکت می کنند.

مگر می شود بنده ی خدا و پیرو امام نسبت به پیروان دیگر بخل بورزد و حسادت داشته باشد؟!

مگر می شود پیرو امام مانع رشد و شکوفایی پیروان دیگر گردد؟!

مگر می شود پیرو امام معصوم به محب و پیرو امامش بی اعتنایی و بی مهری کند؟!

اگر چنین کرد یقیناً پیرو حقیقی نیست! از دیگر خصوصیات یاران حسین بن علی (ع) بروز محبت و مهرورزی ایشان نسبت به یکدیگر است. (25) این خصوصیت عاشوراییان الهام بخش الگوی دیگری برای منتظران مهدی (عج) است.

از جمله ویژگی های عاشوراییان، حماسه آفرینی ایشان بود. شجاعت بی بدیلشان که برخاسته از عشق بی نظریشان به خداوند و امام زمانشان بود. (26)

موحدان شجاع اند، دلهره و ترس، ناشی از عدم اطمینان به پروردگار است. مؤمنان به حمایت پروردگار از موحدان اطمینان دارند. این اطمینان حقیقی منشأ ظهور و بروز شجاعت در انسان می شود. عاشوراییان در اوج عشق و بندگی به پروردگار بودند، از این رو در حماسه آفرینی آن چنان نقش آفرینی کردند.

منتظران مهدی (عج) نیز باید شجاع باشند و از انجام کار صحیح نهراسند، به پروردگار امید داشته باشند و به پیش روند.

3. نتیجه:

اینکه انسان چگونه می تواند از سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) الگوی زندگی بگیرد مسئله ای مهم است، معمولاً شیعیان می اندیشند که این امر ناشدنی است. زیرا ایشان معصوم بودند و ما انسان های معمولی چگونه می توانیم از انسان معصوم الگو بگیریم؟ اشتباه اصلی همین جاست!

 و این طرز فکر در اتصال راهبر و رهرو خلل ایجاد می کند. راهروان امامان معصوم (علیهم السلام) می توانند از ایشان الگوی زندگی بگیرند و براساس آن تربیت شوند. این شیوه ی تربیتی، مطمئن ترین، مورد دسترس ترین و کامل ترین و منسجم ترین شیوه تربیت و رشد انسان است. این الگوهای کامل به انسان اطمینان می بخشند و در تمام عرصه های زندگی او نقش های توحیدی را معنا می کنند.

رهروان از راهبران معصوم درس زندگی می آموزند و از ایشان تبعیت می کنند؛ تبعیت، کاری است که شیعه ی آل البیت (علیهم السلام) انجام می دهد و در این تبعیت است که به رشد و شکوفایی می رسد.

انسان در این الگوگیری است که می آموزد چگونه تربیت شود و چگونه به جایی برسد که خداوند از او راضی گردد. این کاری است که سیره ی اهل بیت (ع) با انسان می کند. (نگاه کنید به نمودار 1 و 2)

آنچه در این مقاله به آن پرداخته شد، خصوصیاتی چند از یاران حسین بن علی (علیه السلام) بود که در ایجاد رفتار منتظران مهدی (عج) نقش آفرین است. آشنایی با این خصوصیات و اتصاف به آن ها، انسان منتظر را حسینی می کند. یقیناً منتظران مهدی، حسینی اند. (27)

والسلام علی من اتبع الهدی

نمودارد شماره ی 1: الگوهای حسینی (ع) در شکل گیری انتظار مهدوی

یاران ابا عبدالله (ع) به دنبال بندگی پروردگار بودند، امکان ندارد انسان حقیقتاً به دنبال بندگی پروردگار باشد و پیام امام زمانش را بشنود و در مقابل سکوت کند یا درخواست یاری وی را رد کند.

««« (الگوی بندگی خدا)

رهروی در یاران حسین (علیه السلام) ایجاد شده بود؛ آنان حسین بن علی را به عنوان راهبر معصوم زمانشان می شناختند و خود رهرو او بودند.

««« (الگوی راه شناشی و راهبر شناسی)

یاران حسین بن علی (ع) از امام زمانشان حرف شنوی و تبعیت بی چون چرا داشتند، این همان معنای شیعه بودن است.

««« (الگوی تبعیت مطلق از امام زمان)

عاشوراییان با بال عشق به قله ی قرب رسیدند. عشق به امام زمان انسان را به عشق خدا رهنمون می کند، ابزار سنجش عشق بی قراری نیست، بلکه پرکاری و پرتلاشی و دقت و تقواست.

««« (الگوی عشق و دلسپردگی به امام زمان)

عاشقان حسین (ع) پر جنب و جوش بودند و بر یاغیان زمان شوریدند؛ سکوت را نپسندیدند و در راه مانع زدایی طریق قرب به پروردگار از هیچ کاری دریغ نکردند.

««« (الگوی مسئولیت شناسی، وظیفه مداری و پرکاری)

یاران اباعبدالله (ع) برای نمایش عشق و محبتشان و صورت عملی آن یعنی خدمتگزاری به امام زمانشان از یکدیگر سبقت می گرفتند؛ آن ها قدر زمان را می دانستند و فرصت شناس بودند.

««« (الگوی سبقت جویی در مسیر خدمتگزاری)

یاران حسین بن علی (ع) به امامشان وفادار بودند، سختی ها عامل پیمان شکنی نشد، وعده های دشمن ایشان را نفریفت و لحظه ای از یاری امام زمانشان دست نکشیدند و او را تنها نگذاشتند.

««« (الگوی وفاداری به امام زمان)

اباعبدالله الحسین (ع) گوی سبقت را در عشق ورزی ربود و در شهادت طلبی اسوه ی بی بدیل گشت. یاران او نیز چنین گشتند. انسان در مسیر بندگی عاشق می شود و اوج عشق، طلب شهادت است.

««« (الگوی شهادت طلبی)

یاران حسین (ع) مظهر مهرورزی و محب پیروان امامشان بودند و این محبت را بروز می دادند. مگر می شود بنده ی خدا و پیرو امام نسبت به پیروان دیگر بخل بورزد و حسادت داشته باشد؟!

««« (الگوی مهرورزی و محبت)

عاشوراییان به حمایت پروردگار از موحدان اطمینان داشتند و شجاعت بی بدیلشان برخاسته از عشق بی نظیرشان به خداوند و امام زمانشان بود. دلهره و ترس، ناشی از عدم اطمینان به پروردگار است.

««« (الگوی حماسه آفرینی و شجاعت)

منبع : نورپرتال

دوشنبه 2/11/1391 - 0:40
مهدویت


حدیث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود :

یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها .  

مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند.


حدیث2- عدل مهدى (عج) :

ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: 

تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً .

زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید.

حدیث3: 

و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده :

لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض  عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین .

قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است .

حدیث4- مهدى فرزند فاطمه  زهرا (س) :

از امام زین العابدین و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س)  فرموده : 

المهدى من ولدک .

( مهدى از فرزندان تو است ).

حدیث5- مهدى برگزیده خداست :

على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در مرض پیامبر (ص) ، حضورش شرفیاب شدم ، دیدم فاطمه (س) در بالین پدرش نشسته و اشک مى ریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گریه مى کنى ؟

عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزیزم ، مگر نمى دانى که خداوند به اعل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم ؟

دخترم ! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که :

من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مى باشم و با این امتیازات پدر تو مى باشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى کند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست.

یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته ، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد....

حدیث6- مهدى ، حسینى است :

در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد  که همنام من باشد.

 سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت.

حدیث7- قریه اى که مهدى از آنجا قیام مى کند :

به سند خود از عبدالله بن عمر روایت نموده که گفت :

 یخرج المهدى من قریة یقال لها کرعة

مهدى از قریه اى قیام مى کند که آن را کرعه مى گویند .

حدیث8- ویژگیهاى حضرت :

همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود :

المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى

مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است .

حدیث9  :

 حذیفه روایت نموده که پیامبر (ص) فرمود :

المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائیلى على خدّه الآیمن خال کانه کوکب درى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطیر فى الجوّ.  

مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است،در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود.

حدیث10:

ابو سعید خدرى مى گوید پیامبر فرمود :

 المهدى منا اجل الجبین اقنى الانف

مهدى ما پیشانیش روشن و وسط بینیش کمى برآمده است



حدیث11: 

المهدى منا اهل البیت رجل من امتى اشم الانف یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً

 مهدى ما اهل بیت مردى از امت من است که وسط بینیش برآمده و او زمین را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم باشد.

حدیث12:

 ابوامامه باهلى از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود:

 بینکم و بین الروم اربع هدن یوم الرابعةعلى ید رجل من آل هرقل یدوم سبع سنین ..

میان شما و رومیان چهار صلح است ، چهارمین آن به دست مردى از نسل هرقل خواهد بود و هفت سال دوام مى یابد مردى از طائفه عبدقیس به نام مستور بن بجلانعرض کرد اى رسول خدا (ص) در آن روز پیشواى مردم کیست ؟

فرمود : المهدى من ولدى ابن اربعین سنة، کان وجهه کوکب درى فى خده الایمن خال اسود علیه عباء تان قطریتان کانه من رجال بنى اسرائیل یستخرج الکنوز یفتح مدائن الشرک .

پیشواى مردم مهدى است که از فرزندان من مى باشد که چون ظهور کند به صورت مرد چهل ساله مى نماید.رخسارش چون ستاره تابان مى درخشد و در سمت راست رخسارش خال سیاهى است، دو عباى قطرى پوشیده (و از لحاظ سلامت بنیه ) گوئى ازمردان بنى اسرائیل است، ذخائر زمین را استخراج کند و شهرهاى شرک را بگشاید .

حدیث13:

عبدالرحمن بن عوف روایت نموده که پیغمبر فرمود: 

لیبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنایا، اجلى الجبهه ، یملاء الارض عدلاً یفیض المال فیضاً

خداوند از عترت من مردى را برانگیزد که میان دندانهایش باز ، و رویش روشن باشد، زمین را پر از عدل کند و به مردم اموال فراوان بخشد.

حدیث14:

 پیشوا صالح ابوامامه نقل مى کند که رسول اکرم (ص) براى ما خطبه ایراد کرد و درضمن ، از دجّال نام برد و فرمود :

پس شهر مدینه از پلیدیها پاک شود چنان که کوره آهنگرى از کثافات فلزات پاک گردد ، آن روز اعلام خواهند کرد که امروز روز آزادى است .

زنى به نام ام شریک عرض کرد: اى رسول خدا (ص) عرب کجا خواهند بود؟

فرمود : در آن روز آنها اندکى بیش نیستند ، بیشتر آنان در بیت المقدس مى باشند ، اممهم المهدى ، رجل صالح پیشواى آنها مهدى است که مردى صالح مى باشد .

حدیث15: ظهور هویدا :

ابو سعید خدرى روایت مى کند که پیغمبر (ص) فرمود :

یخرج المهدى فى امتى یبعثه الله عیاناً للناس یتنعم الامة و تعیش الماشیة و تخرج الارض نباتها و یعطى المال صحاحاً .

مهدى میان امت من قیام خواهد کرد و خداوند او را به طور آشکار براى مردم برانگیزد ، مردم در رفاه ، و چهار پایان در آسایش باشند، و زمین روئیدنیهاى خود را بیرون دهد و او مال را به طور مساوى میان مردم تقسیم نماید .

حدیث16- ابر بر سر او سایه افکند :

عبدالله بن عمر نقل کرد که پیغمبر فرمود :

 یخرج المهدى و على رأسه عمامة فیهما مناد ینادى هذا المهدى خلیفة الله فاتبعوه .

مهدى در حالى که قطعه ابرى بر سر او سایه افکنده قیام مى نماید ، در آن وقت گوینده اى اعلام مى دارد که این مهدى خلیفة الله است از وى پیروى کنید.

حدیث17: بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است :

عبدالله بن عمر مى گوید : پیامبر (ص) فرمود:

یخرج المهدى و على رأسه ملک ینادى هذا المهدى فاتبعوه .

مهدى در حالى قیام مى کند که فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گوید : مهدى این است از وى پیروى نمائید .

حدیث18: مژده پیامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) :

ابوسعید خدرى از پیغمبر (ص) نقل کرده که فرمود :

ابشرکم بالمهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فیملاء الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض یقسم المال صحاحاً فقال له رجل : و ما صحاحاً ؟ قال : السویة بین الناس .

شما را مژده به ظهور مهدى مى دهم که به هنگام اختلاف زیاد و تزلزل مردم ، قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد ساکنان آسمان و زمین از حکومت او راضى خواهند بود و اموال را میان مردم به طور مساوى قسمت کند.

حدیث19: نام آن حضرت :

عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) روایت نموده که فرمود :

 لا یقوم الساعة حتى یملک رجل من اهل بیتى ، یواطى اسمه اسمى یملاء الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً .

پیش از قیامت مردى از اهل بیت من به سلطنت مى رسد که همنام من باشد زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و جور شده باشد.

حدیث20- کنیه او :

حذیفه از آن حضرت روایت کرده که فرمود:

لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لبعث الله فیه رجلا اسمه اسمى و خلقه خلقى یکنّى ابا عبدالله .

اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردى را بر انگیزد که نامش نام من وخویش چون  خوى من و کنیه اش ابوعبدالله مى باشد .

 


حدیث21:

 همچنین فرمود :

لا یذهب الدنیا حتى یبعث الله رجلاً من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى یملاءها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً.

عمر دنیا به پایان نمى رسد تا این که خداوند مردى از اهل بیت من برانگیزد که نامش نام من و  نام پدرش نام پدر من است . (1) او دنیا را پر از عدل و داد نماید چنان که از ظلم و جور پر شده باشد .

حدیث22-عدل مهدى (عج):

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

لتملان الارض ظلما و عدواناً ثم لیخرجن رجل من اهل بیتى حتى یملاءها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراو ظلماً.

چون روزى فرارسد که زمین پر از ظلم و ستم شود خداوند مردى از اهل بیت من ظاهر گرداند تا جهان را پر از عدل و داد کند . 

حدیث23-اخلاق آن حضرت :

عبدالله بن عمر روایت نموده که پیغمبر فرمود :

یخرج رجل من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى و خلقه خلقى یملاءها قسطاً و عدلاً.

مردى از اهل بیت من خارج مى شود که نامش مطابق نام من و اخلاقش چون اخلاق من مى باشد، و او جهان را پر از عدل و داد کند.

حدیث24- بخشش مهدى (ع) :

ابوسعید خدرى گفت رسول اکرم (ص) فرمود:

یکون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل یقال له: المهدى یکون عطاؤه هنیئاً .

در آخرالزمان و موقعى که آشوبها پدید آید، مردى به قدرت مى رسد که به او مهدى گفته مى شود که بخشش او گوارا باشد.

حدیث25-علم مهدى به سنت پیغمبر (ص):

ابو سعید خدرى روایت کرده که پیغمبر فرمود :

یخرج رجل من اهل بیتى و یعمل سنتى و ینزل الله له البرکة من السماء وتخرج الارض برکاتها و تملاء به الارض عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً و یعمل على هذه الامة سبع سنین و ینزل بیت المقدس .

مردى از اهل بیت من به سلطنت خواهد رسید که به سنت من (آن طور که باید) عمل نماید و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد، و زمین آنچه دارد، بیرون دهد و او زمین را پر از عدل کند چنان که پراز ظلم و ستم باشد او به بیت المقدس درآید و هفت سال سلطنت نماید.

حدیث26-آمدن مهدى با پرچمها :

ثوبان از پیامبر (ص) روایت نموده که فرمود:

اذا رأیتم الرأیات السود قد اقبلت من خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فیها خلیفةالله المهدى . 

چون پرچمهاى سیاه ببینید که ازسوى خراسان مى آید به استقبال آن بشتابید هرچند با رفتن از روى برف باشد زیرا که همراه آن جماعت مهدى خلیفة الله است .

حدیث27-آمدن وى از جانب مشرق:

عبدالله عمر گفت : روزى در خدمت پیامبر (ص) بودیم که عده اى از جوانان بنى هاشم بیامدند، از مشاهده آنها دیدگاه پیامبر پر از اشک شد و رنگ مبارکش تغییر کرد، اصحاب عرض کردند: یا رسول الله سیماى مبارکتان گرفته است ما نمى توانیم شما را بدین حالت ببینیم فرمود:

انا اهل بیت اختارالله لنا الآخرة على الدنیا و ان اهل بیتى سیلقون بعدى بلاء و تشریداً و تطریداُ حتى یأتى قوم من قبل المشرق و معهم رایات سود فیسألون الحق فلا یعطونه فیقاتلون و ینصرون فیعطون ماسألوا فلا یقبلون حتى یدفعوه الى رجل من اهل بیتى فیملاء ها قسطاً کما ملاءها جوراً فمن ادرک ذلک منکم فلیأتهم و لحبواً على الثلج .

ما اهل بیتى هستیم که خداوند آخرت را براى ما بر دنیا ترجیح داده ، بعد از این اهل بیت من مصیبتها مى بینند و از وطن آواره مى گردند ، تا آنگاه که مردمى از جانب مشرق با پرچمهاى سیاه به طلب حق قیام کنند، این حق را به آنها نمى دهند تا جنگ کنند ، و پیروزى یابند و حق را بگیرند و آن را به مردى از اهل بیت من بسپارند که دنیا را پر از عدل کند چنان که از ظلم پر شده باشد هر کس ، آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه به رفتن از روى برف باشد.

حدیث28- تجدید عظمت اسلام با ظهور او:

حذیفه روایت نموده که از پیغمبر (ص) شنیدم مى فرمود :

واى بر این امت از سلطه اى که پادشاهان ستمگر بر آنها پیدا مى کنند و آنها را کشته، و مؤمنین را به وحشت مى اندازند، مگر کسى که فرمان آنها را گردن نهد شخص با ایمان به زبان با آنها مى سازد ولى قلباً از آنان مى گریزد و چون خداوند عزوجل اراده نماید که عزت اسلام را تجدید کند ، شوکت هر ستمگر جبارى را درهم بشکند زیرا خداى توانا قادر است امتى را که در میان فساد افتاده اند، به ساحل صلاح آورد.

سپس فرمود: اى حذیفه ، لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یملک رجل من اهل بیتى تجرى الملاحم على یدیه و یظهر الاسلام لا یخلف وعده و هو سریع الحساب.

اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد که با بى دینان جنگها کند تا اسلام را آشکار سازد.

حدیث29- رفاه و آسایش مسلمانان در عصر مهدى (عج):

ابوسعید خدرى از پیغمبر (ص) روایت نموده که فرمود:

یتنعم امتى فى زمن المهدى (ع) نعمة لم یتنعموا قبلها قطّ یرسل السماء علیهم مدراراً و لا تدع الارض شیئاً من بناتها الاخرجته .

امت من در زمان مهدى چنان در فراخى معیشت به سر برند که هیچگاه پیش از آن ندیده باشند . آسمان پى در پى برکات خود را براى آنان فرو مى ریزد و زمین آنچه دارد بیرون مى دهد .

حدیث30- مهدى یکى از سروران بهشت :

انس بن مالک روایت کرده که پیغمبر (ص) فرمود:

نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة، انا و  اخى على و عمى حمزه و جعفر و الحسن و الحسین و المهدى .

ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشتیم ، من و برادرم على و عمویم حمزه و جعفر و حسن و حسین و مهدى .

 


حدیث31- سلطنت مهدى (ع):

ابوهریره روایت کرده که پیغمبر (ص) فرمود:

لولم یبق من الدنیا الا لیلة لملک فیها رجل من اهل بیتى .

اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، در همان شب مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد .

حدیث32- خلافت مهدى (ع) :

ثوبان از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

نزد گنج شما سه نفر به قتل رسند که هر سه پسران خلیفه مى باشند و پس از آن دیگر هیچ یک از آنها خلیفه نمى شود تا آن که مردمى با پرچمهاى سیاه سررسند و طورى آنها را به قتل رسانند که هیچ قومى را بدان وضع نکشته باشند.

ثم یجیئى خلیفة الله المهدى فاذا سمعتم به فأتوه فیبایعوه فانه خلیفة الله المهدى .

سپس خلیفه خدا مهدى بیاید ، چون بشنوید که ظهور نموده به سوى او رو آورید و با او بیعت کنید زیرا او مهدى خلیفه حقیقى خداوند است .

حدیث33- بیعت با حضرت: 

ثوبان از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود: 

مردمى با پرچمهاى سیاه از جانب شرق پدید آیند که دلهاى آهنین دارند هر کس از آمدن آنها مطلع گشت به سوى آنها رو آورد و با آنان بیعت کند و لو با رفتن از روى برف باشد .

حدیث34- پیوند دهنده دلها :

از على (ع) روایت شده که فرمود: به پیغمبر اکرم (ص) عرض کردم :

 یا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدى أم من غیرنا ؟

اى رسول خدا مهدى از ما اهل بیت است یا از غیر ما؟

  پیامبر فرمود:

لا،  بل منا یختم الله به الدین کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتن کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف الله بین قلوبهم بعد عداوة الفتنة  اخوانا کما ألف بینهم بعد عداوة الشرک اخواناً فى دینهم .   

او از ماست خداوند دین را به وسیله او ختم کند چنان که توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوبها نجات یابند چنان که از منجلاب شرک بیرون آمدند، دلهاى آنها را به هم پیوند دهد و بعد از دشمنیها آنها را با هم برادر کند، چنان که بعد از نجات از شرک ، آنها را با هم برادر دینى کرد.

حدیث35- بعد از مهدى زندگى بى فائده است :

عبدالله بن مسعود مى گوید پیامبر اکرم (ص) فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا لیلة لطول الله تلک اللیلة حتى یملک رجل من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى یملاء ها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماًً و جوراً و یقسم المال بالسویة و یجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة فیملک سبعاً او تسعاً لاخیر فى العیش بعد المهدى  .

اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من مى باشد . و او زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و جور شده باشد، اموال را بالسویه میان مردم تقسیم کند، و خداوند دلهاى امت مرا بى نیاز گرداند، هفت سال یا نه سال سلطنت نماید سپس بعد از مهدى زندگى فائده ندارد.

حدیث36- قسطنطنیه به دست مهدى (ع) فتح شود:

ابوهریره از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود:

لا تقوم الساعة حتى یملک رجل من اهل بیتى یفتح القسطنطنیة و جبل الدیلم و لو لم یبق الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یفتحها.

پیش از آنکه قیامت شود و مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و قسططنطنیه و جبال دیلم (2) را فتح کند اگر یک روز از عمر دنیا باقى باشد خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا آنجا را فتح کند.

حدیث37- مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر:

قیس بن جابر از پدرش و او از جدش ، از رسول خدا (ص) روایت نموده که فرمود:

 سیکون بعدى خلفاء و من بعد الخلفاء امراء و من بعد الامراء ملوک جبابرة ثم یخرج رجل من اهل بیتى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

بعد ا ز من خلفاء خواهند بود و بعد ازخلفاء امراء و بعد از امراء پادشاهان ستمگر بیایند آنگاه مردى از اهل بیت من خواهد آمد که زمین را از عدل و داد پرکند چنانکه پراز ظلم باشد.

حدیث38-عیسى (ع) مأموم مهدى (ع) :

ابوسعید از پیغمبر (ص) نقل کرده که فرمود:

منا الذى یصلى عیسى ابن مریم (ع) خلفه .

آن کس که عیسى بن مریم پشت سر او نماز مى گذارد ، از ما است .

حدیث39- مهدى با عیسى بن مریم سخن مى گوید:

جابر بن عبدالله انصارى از آن حضرت روایت نموده که فرمود:

ینزل عیسى بن مریم (ع) فیقول امیر هم المهدى تعال صل بنا فیقول : الا ان بعضکم على بعض امراء تکرمة من الله عزوجل لهذه الامة.  

چون اصحاب مهدى قیام کنند، عیسى بن مریم از آسمان فرود آید، امیر قیام کنندگان به عیسى مى گوید بیا تا با تو نماز بگذاریم عیسى مى گوید: شما خود از جانب خدا برخى بر برخى دیگر امیر هستید و این لطف خدا نسبت به این امت است .

حدیث40- مهدى (ع) حافظ امنیت :

عبدالله بن عباس از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

لن تهلک امة انا فى اولها و عیسى بن مریم فى آخرها و المهدى فى وسطها . (3)

امتى که من در اول آنها و عیسى بن مریم در آخر آنها و مهدى در وسط آنها باشیم، هرگز هلاک نمى شوند

يکشنبه 1/11/1391 - 19:30
اهل بیت

آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد.

زیارت امام زمان (عج)

بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را                         به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو                      بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!

 

ای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک                    «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک

چشمی که تو را ندیده باشد کور است                    خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»

 

در تاک مگر شراب پنهان نشده؟                              در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟

ای بی‌خبران که مُنکر صبح شدید                           در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟

امام زمان (عج)

زد اگر کسی در خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات   که به جستجوی نشانه‌ات، ز سحر شنیده بشارتی


به نماز صبح و شبت سلام! و به نور در نَسَبت سلام!    و به خال کنج لبت سلام! که نشسته با چه ملاحتی!

 

سراپا کویریم و چشم ‌انتظاری                            که یک روز، یکریز بر ما بباری

 

وسط «الست بربکم» شده‌ایم در نظر تو گم                          دل ما پیاله، لب تو خم، زده‌ایم جام ولایتی

          تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی                         تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی

امام زمان (عج)

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی                       که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی                    چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی

يکشنبه 1/11/1391 - 19:29
تغذیه و تناسب اندام

مدیر گروه طب چینی دانشگاه علوم‌پزشكی مشهد گفت: از هر 5 نفری که برای کاهش وزن طب سوزنی انجام می‌دهند،3 نفر به نتیجه رضایت‌بخش دست می‌یابند.

 

دكتر حمید رضا بهرامی  درباره اثربخشی طب سوزنی اظهار کرد: مطالعات زیادی در حوزه اثرگذاری طب سوزنی برای چاقی و لاغری انجام شده که بیانگر مؤثر بودن آن است، اما بطور کلی 60 تا 65درصد جواب داده است.

 

وی افزود: طب سوزنی موجب رها شدن موادشیمیایی موجود در بدن  و تحریک نوعی مسکن که ترکیباتی از تریاک است، می‌شود و میدان‌های مغناطیسی و الکتریکی بدن را فعال می کند و به این ترتیب بهترین میزان پاسخ را به عمده دردها داده است.

 

تکرار دوره درمان میزان پایایی را افزایش می‌دهد

دکتر بهرامی، درباره میزان ماندگاری و اثربخشی دایم طب سوزنی گفت: بطورکلی تکرار یک دوره درمان میزان پایایی را افزایش می‌دهد، اما بطور معمول درمانگر بر اساس شرایط بیمار و نوع درد تشخیص می‌دهد که درمان را تکرار کند یا خیر و در مواردی طب سوزنی به میزان غیرقابل برگشت اثربخش بوده است.

 

وی خاطرنشان کرد: بر اساس بولتن رسمی سازمان بهداشت جهانی که در سال 2005 منتشر شد،طب سوزنی روشی بدون خطر و اثربخش برای 37بیماری عنوان شده که بیشتر در بحث سردرد، نازایی، كمر درد، آرتروز، برخی مشکلات گوارشی و ... نتایج قابل توجه و خوبی داشته است.

 

به گفتهدکتر  بهرامی، این درحالیست که امروزه بررسی‌ها حاکی از آنست که طب سوزنی در رابطه با بیماری‌های روحی و روانی،افسردگی، انواع اضطراب و ... نیز از درصد موفقیت بالا برخوردار بوده است.

 

طب سوزنی به هیچ‌وجه طب جایگزین نیست

وی در عین حال تصریح کرد: طب سوزنی به هیچ‌وجه طب جایگزین نیست،بلکه درمان کمکی و مکمل است، بنابراین ورود افراد باید با پایه پزشکی باشد و بهتر است بپذیریم این طب، طب معجزه‌گر نیست.

 

مدیر گروه طب چینی دانشگاه علوم‌پزشكی مشهد تأکید کرد: بر این اساس فرد درمانگر در طب سوزنی باید به طب کلاسیک آشنا باشد، بنابراین مسیر تشخیصی را باید یا خودش انجام دهد و یا از همکاران متخصص کمک بگیرد و به همین دلیل هر مراجعه‌کننده‌ای نمی‌تواند کاندید استفاده از طب سوزنی باشد، چراکه در برخی مواقع باید اقدامات اورژانسی برای بیمار انجام شود.

 

درمانگر طب سوزنی باید حداقل 2هزار ساعت کار عملی کرده باشد

وی در پاسخ به این پرسش که «آیا هر فردی می‌تواند در حوزه درمانگر طب سوزنی فعالیت کند؟»، اظهار کرد: درمانگر طب سوزنی باید مبانی تشخیصی را آموخته باشد و صرف گذراندن دوره‌های کوتاه مدت نمی‌توان وارد این حوزه شد، چراکه گرفتن نبض بطور ویژه و مشاهده زبان همراه با بررسی رنگ،پوشش و بدنه زبان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است، از این رو تأکید شده که درمانگر حداقل باید 2هزار ساعت کار عملی کرده باشد.

 

دکتر بهرامی همچنین درباره میانگین جلسات برای یک دوره درمان طب سوزنی گفت:3 جلسه در هفته معادل 12 جلسه ماهانه استاندارد دوره درمان طب سوزنی است اما بر حسب مورد،شدت درد و شرایط فرد،درمانگر ممکن است این تعداد جلسه را افزایش دهد.

 

به گفته وی، طب سوزنی یکی از زیرشاخه‌های طب سنتی چینی با قدمتی بین 3 تا 5هزار سال است و در حال حاضر به عنوان یكی از مؤثرترین رشته‌های طب مكمل در تسکین بسیاری از دردها كاربرد دارد. در این طب اعتقاد بر این است که انرژی حیاتی در بدن و طبیعت در جریان و حرکت و سلامت در این انرژی نهفته است و هرگاه از حالت تعادل خارج شود،بیماری بروز می‌یابد.

 

مدیر گروه طب چینی دانشگاه علوم‌پزشكی مشهد افزود: براساس فلسفه این طب، این انرژی حیاتی در بدن انسان درون کانال‌های خاصی که 14مسیر است، در جریان بوده که به آن «مریدین» گفته می‌شود و به این ترتیب این مسیرهای خاص در جلو و عقب بدن زنجیره‌ای از حرکت انرژی را بوجود می‌آورند که سلسله‌وار بهم مرتبط هستند و هرگاه یک انرژی کارکرد خود را از دست دهد،تعادل بهم می‌خورد.

 

سوزن‌ها فقط یکبار مصرف شوند

بهرامی گفت: طبق مطالعات صورت گرفته، 361 نقطه اصلی و 50 تا 60 نقطه اضافی در بدن نقاطی هستند که برای طب سوزنی استفاده می‌شوند و هریک از این نقاط،یک جغرافیا و عملکرد خاصی را در سطح بدن عهده‌دار هستند و درمانگر با انجام معاینه و گرفتن شرح حال به تشخیصی از الگوی برهم خوردن تعادل در بدن می‌رسد و بجای استفاده از دارو،به داده‌های علمی خود مراجعه و به فرمولاسیون و ترکیبی از این نقاط دست پیدا می‌کند. با فرورفتن سوزن‌ها که بدون حساسیت و عارضه هستند،آن نقاط خاص فعال شده و به تدریج تعادل از دست رفته برقرار می‌شود.

 

وی همچنین تأکید کرد که درمانگرها بطور حتم سوزن‌ها را بصورت یکبارمصرف استفاده کنند.

 

به نقل از وبدا

يکشنبه 1/11/1391 - 17:30
خواص خوراکی ها

عناصر و ویتامین هایی همچون آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامین B در کشمش موجود است.

انگور خشک شده که همه به نام کشمش می شناسند، قرن ها پیش به وجود آمده است. 

۱- کشمش، میوه خشک مغذی است و مانند دیگر خشکبارها در تمام سال یافت می شود. یک غذای پر انرژی، کم چرب و کم سدیم می باشد. بنابراین برای افرادی که رژیم های کم سدیم را باید رعایت کنند، خوردن کشمش بسیار مفید می باشد. 

۲- کشمش دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد و از تخریب سلولی جلوگیری می کند. 

۳- کشمش برای سلامت استخوان ها و جلوگیری از پوکی استخوان نقش مهمی را بر عهده دارد، به همین دلیل مصرف آن برای زنان قبل از یائسگی بسیار مفید است. 

۴- منبع خوب ویتامین D و هورمون استروژن می باشد. 

۵- کشمش باوجودی که شیرین و چسبناک می باشد، بر دندان اثر مخربی ندارد و باعث خرابی دندان نمی شود، حتی می توان گفت این میوه خشک از فساد دندان جلوگیری می کند... کشمش برای سلامت دندان و لثه بسیار مفید می باشد. 

۶- کشمش منبع خوب ویتامین ها و عناصر مغذی بدن می باشد. عناصر و ویتامین هایی همچون آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامین B در کشمش موجود است 

۷- کشمش محتوی مقدار زیادی آهن می باشد. ۱۰۰ گرم کشمش در حدود ۸۸/۱میلی گرم آهن دارد، در حالیکه ۱۰۰ گرم گوشت گاو بین ۴-۲ میلی گرم آهن دارد. 

۸- کشمش، منبع خوب فیبر، آنتی اکسیدان و همچنین منبع خوب انرژی می باشد. 

۹- فیبر باعث جلوگیری از سرطان کولون، کمک در جلوگیری از رشد غیر معمول سلول ها، بیماری ها و همچنین کنترل قند خون را می شود. 

۱۰- کشمش را به گوشت اضافه کنید تا مقدار چربی غذا را کم کند و مقدار فیبر و آهن را افزایش و مقدار سدیم را کاهش دهد. 

۱۱- آنتی اکسیدان از پیری و بیماری های حاصله از آن می کاهد. 

۱۲- کشمش از سرطان جلوگیری می کند. 

۱۳- کشمش میزان LDL یا کلسترول بد را در خون کم می کند و باعث کاهش بیماری قلبی می گردد. 

۱۴- اگر به مدت ۴ هفته هر روز کشمش مصرف کنید، آنتی اکسیدان در خون افزایش و کلسترول بد( LDL) کاهش می یابد. 

۱۵- کشمش موجب کاهش استرس می گردد. 

۱۶- این میوه خشک باعث عملکرد صحیح رگ های بدن می شود. 

۱۷- کشمش برای درمان بی نظمی معده و یبوست مصرف می شود. برای جلوگیری از این ناخوشی ها می توانید، ۶-۵ عدد کشمش را خیس کنید و بعد از چند ساعت، آب آن را بنوشید... 

۱۸- تحقیقات نشان داده است که ورزشکارانی که قبل و در حین ورزش، حدود یک فنجان کشمش مصرف می کنند، بهتر از بقیه سلول های بدن را از آسیب حفظ می کنند. 

۱۹- کشمش به علت داشتن قند فروکتوز، دارای خاصیت مصرف سریع انرژی و کاهش وزن نیز می باشد. 

۲۰- کشمش مانند هویج، برای سلامتی چشم نیز خوب است. 

۲۱- کشمش باعث تقویت اعصاب می شود. 

۲۲- کشمش، سستی و رخوت را از بدن دور می کند. 

۲۳- با خوردن کشمش، غضب را از خود دور کنید.. 

۲۴- کشمش موجب از بین رفتن آب اضافی بدن می گردد. 

۲۵- کشمش، دهان را خوشبو می کند. 

۲۶- کشمش، اسپاسم یا گرفتگی عضلانی را کم می کند. 

پس از همین حالا، کشمش را به ماست یا سالاد خود اضافه کنید و از خوردن آن لذت برید. 

 

 

به نقل از آفتاب

يکشنبه 1/11/1391 - 17:29
دانستنی های علمی

برای مصرف‌کننده‌ی عادی یک راه بیشتر برای شناسایی عسل وجود ندارد؛ آن هم استفاده از حواس است. رنگ و غلظت عسل نمی‌تواند عاملی تعیین‌کننده برای شناسایی کیفیت این محصول باشد چراکه غلظت و رنگ عسل بسته به شرایط اقلیمی تولید آن متفاوت است اما عسل طبیعی، عطر و طعم گل‌ها را دارد.

 

عسل از جمله ارزشمند‌ترین مواد غذایی و سرشار از سودمند‌ترین مواد حیاتی اعم از مواد آلی، معدنی، قند‌های طبیعی، انواع ویتامین‌ها است که برای تولید آن، زنبورعسل شهد بهترین گل‌ها را مکیده و پس از افزودن انواع آنزیم‌ها و انجام چند کنش شیمیایی، شهد را تبدیل به مایعی خوشبو، نشاط‌ ‌آور، نیروزا و شفابخش به‌نام عسل می‌کند.

 

علیرغم اینکه عسل در طب سنتی جایگاه ویژه‌ای دارد در کشور ما نه تنها از جنبه‌ی درمانی به این محصول بی‌توجهی شده بلکه در سبد غدایی خانواده‌ها نیز مورد بی‌مهری قرار گرفته که مصرف‌کنندگان یکی از دلایل عدم مصرف این محصول را تقلبی بودن و نبود عسل با کیفیت در بازار مصرف عنوان می‌کنند.

 

در این میان مصرف‌کنندگان نشانه‌هایی برای شناسایی عسل طبیعی از عسل تقلبی مطرح می‌کنند؛ گروهی از مردم براین باورند که عسل وقتی بلورین، کدر و ته‌نشین شود، تقلبی است و عسل سالم و طبیعی همیشه صاف و شفاف می‌ماند اما این باور اشتباه است.

 

مصرف‌کننده‌ی ایرانی، عسل خوب، خالص و طبیعی را عسلی می‌داند که رنگش کهربایی تیره مانند عقیق و سفت باشد و اصطلاحا «کش» آمده و اگر یک روز در یخچال گذاشته شود، بلورین نشود و چنانچه قاشقی از آن برداشته شود، قطراتی که سرازیر می‌شود به صورت باریکه‌ای پیوسته باشد و قطع نشود.

 

کسانی هم شگرد‌های ویژه‌ای را برای شناسایی عسل سفارش می‌کنند که پایه و اساس آن معلوم نیست مانند کبریت گرفتن کنار عسل، ریختن چند قطره روی روزنامه و ... که هیچ کدام از این موارد از نظر عسل‌شناسان و علم تغذیه پذیرفته نیست.

 

باید دانست شناسایی عسل طبیعی و مصنوعی به صورت دقیق و علمی به کمک انگشت، قاشق یا مزه کردن و ... ناممکن بوده و این مهم تنها از عهده‌ی آزمایشگاه و دستگاهی به نام «رفراکتومتر» برمی‌آید.

 

 

ملاک انتخاب عسل خوب چیست؟

برای مصرف‌کننده‌ی عادی یک راه بیشتر برای شناسایی عسل وجود ندارد؛ آن هم استفاده از حواس است. یعنی با چشم، شکل ظاهری عسل را ارزیابی، با بینی بو و با زبان مزه کرده و اگر مجموعه این عوامل مناسب بود و عسل عطر و طعم گل‌ها را داشت، عسل طبیعی است و ارزش دارد که بهای آن را در حد معقول پرداخت.

 

شکرک‌زدن نشانه‌ی نامرغوب بودن عسل نیست

آنچه که در اصطلاح «رسوب‌ کردن و شکرک زدن» می‌گویند و به خاطر وجود کلمه شکر در ذهن، تقلبی‌ بودن عسل را تداعی می‌کند، چیزی جز پدیده‌ی «بلورین شدن» یا «کریستالیزاسیون» نیست.

 

عسل به علت درصد بالای مواد قندی که دارد در واقع یک ماده‌ی جامد است که زیر شرایط بسیار شکننده‌ای به صورت مایع درمی‌آید. این ماده اشباع‌شده قندی باید در واقع جامد باشد اما به‌طور اتفاقی مایع است لذا به محض این‌که شرایط آماده شود، این دگرگونی فیزیکی یعنی بلورین‌ شدن پدید می‌آید.

 

اما این موضوع به اندازه‌ای تاثیر منفی در ذهن مصرف‌کنندگان ایجاد کرده که از یک سو مشکل بزرگی برای تولید‌کنندگان در جریان عرضه به بازار به وجود می‌آورد و از سوی دیگر برای مصرف‌کنند‌گان از نظر طبیعی بودن عسل مایع، شک و شبه ایجاد می‌کند.

 

باید توجه داشت شکرک‌زدن و خاصیت تبلور عسل نشانه‌ی نامرغوب بودن آن نیست اما بعضی افراد به اشتباه عسل بلوری‌شده را مصنوعی یا تقلبی می‌دانند.

 

 

چگونگی تشخیص عسل طبیعی بلوری شده از شبه عسل تقلبی شکرک‌زده

برای شناسایی عسل طبیعی بلوری شده از شبه عسل تقلبی شکرک زده باید دانست تنها عسل طبیعی می‌تواند کم‌کم و به مرور زمان کدر و ته‌نشین شود و رسوب کند و شکرک آن مانند شکرک طبیعی شیره‌ی خرما نرم بوده و هنگام خوردن ممکن است اندکی زبری داشته باشد اما هیچ‌گونه صدایی زیر دندان احساس نمی‌شود اما شکرک شبه عسل تقلبی (شکر آب شده و ...) مثل نبات سفت بوده و به سختی با قاشق جدا شده و موقع خوردن مانند دانه‌های آب نبات، شکر و مربای شکرک‌زده زیر دندان صدا داده و همچون شکلات به دندان‌ها می‌چسبد.

 

مهم‌ترین نکته‌ این که این‌گونه شبه عسل‌ها بدون کدر‌ شدن و ته‌نشین شدن خیلی سریع و در زمانی کوتاه شکرک می‌زدند.

 

 

علت شکرک نزدن عسل‌های موجود در بازار چیست؟

برای جلوگیری از تبلور عسل معمولا کارخانه‌های بسته‌بندی‌کننده‌، عملیاتی از قبیل حرارت دادن، افزودن کمی جوهر لیمو در هر تن و غیره روی عسل انجام می‌دهند که در همه این موارد به خاطر وارد‌ شدن ناخالصی در مجموعه‌ قند‌های موجود، پدیده‌ی بلورین شدن به تاخیر می‌افتد.

 

در مورد کارگاه‌های ناشناخته که در آن حرارت دادن عسل به صورت مستقیم یا بدون کنترل صورت می‌گیرد، نه تنها مواد موجود در عسل دچار آسیب می‌شود بلکه بعد از دمای مشخصی ماده‌ای به‌نام «هیدروکسی متیل فورفوال» پدید می‌آید که اگر نسبت آن در عسل زیاد شود، مصرف آن خطرناک است.

 

 

گونه‌های مختلف عسل

- عسل طبیعی؛ از ماده شیرینی که زنبورعسل تنها از شهد گل‌ها و گیاهان جمع‌آوری کرده و پس از دگرگونی‌های لازم، در سلول‌های مومی‌شان در کندو ذخیره کرده باشد، تولید می‌شود.

 

- عسل تغذیه‌ای؛ از ماده‌ی شیرینی که زنبور عسل علاوه بر استفاده از شهد گل‌ها و گیاهان از شربت، شکر و ... که در اختیار آنها می‌گذارند، استفاده کرده باشد. این‌گونه عسل قطعا کیفیت و خواص عسل طبیعی را ندارد اما متاسفانه در فروشگاه‌های مواد غذایی به فراوانی عرضه شده و به دلیل قیمت مناسب با اقبال عمومی مواجه می‌شود.

 

- عسل تقلبی؛ مایعی است شیرین شبیه عسل که از گلوکز تجاری، شکر، اسید ستریک، اسانس و ... که پس از پخته‌شدن به دست می‌آید. در تهیه و تولید این‌ شبه عسل، زنبور هیچ دخالتی ندارد و در آزمایشگاه به آسانی قابل شناسایی است. این‌گونه شبه عسل‌ها نه تنها فاقد هرگونه خاصیت درمانی - غذایی است بلکه برای سلامتی انسان زیان‌آور است.

 

متاسفانه شبه عسل‌ها به صورت گسترده تولید و به بازار عرضه شده و به دلیل قیمت ارزان (هر کیلو سه تا 5000 تومان) با استقبال مصرف‌کنندگان روبه‌رو می‌شود.

 

با توجه به هزینه‌های تولید عسل طبیعی (هزینه کوچ، نگهداری، توسعه و تجهیز زنبور‌ستان‌ها، دستمزد زنبورداران حرفه‌ای، بسته‌بندی و ...) قیمت عسل طبیعی باید منطقی باشد.

 

- عسل تک‌گل؛ به عسلی می‌گویند که زنبور عسل، شهد را از روی یک نوع گل جمع‌آوری کرده باشد مانند عسل آویشن، اقاقیا، سدر (کنار)، گون، مرکبات و ... این گونه عسل کاربرد درمانی داشته و معمولا قیمت بالاتری نسبت به عسل‌های دیگر دارد.

 

عسل صد درصد تک گل کمیاب است و در بیشتر عسل‌های تک گل مقدار اندکی از شهد گل‌های پراکنده در هر منطقه وجود دارد.

 

- عسل چهل‌گیاه؛ عسلی که زنبور عسل، شهد را از روی گل‌های گوناگون جمع‌آوری کرده باشد یا چند عسل تک گل را طبق فرمول خاص (که از نظر خواص، رنگ، عطر و سعم مطابق ذائقه‌ی بیشتر مصرف‌کنندگان باشد) با یکدیگر مخلوط کنند. این‌گونه از عسل طبیعی نیز کاربرد درمانی دارد.

 

-عسل موم‌دار؛ چون سرشار از گرده‌ی گل، بر موم و موم طبیعی بوده و حرارت ندیده است از نظر خاصیت، طعم و عطر کیفیت بالایی دارد. به دلیل استفاده از دارو برای بهبود و درمان بیماری‌های زنبور‌عسل و رسوب درصدی از آن در موم‌ شان، بهتر است از مصرف پیوسته‌ی این گونه‌ی عسل (حداکثر 10 درصد میزان مصرف) خودداری شود.

 

متاسفانه افراد سودجو با دستگاه‌های موم‌ساز و پارافین (ماده‌ی اولیه که در تهیه شمع به کار می‌رود) شبه موم تقلبی ساخته و با قرار‌ دادن مقداری از این موم‌های پارافینی در شبه عسل تقلبی، موجب گمراهی مصرف‌کنندگان را فراهم می‌آورند.

 

- عسل بهاره؛ به عسلی می‌گویند که در اواخر فصل بهار به دست آمده باشد، مانند عسل مرکبات، اقاقیا و درختان میوه‌ای مانند زردآلو، گلابی، بادام و ...

 

- عسل پاییزه؛ عسلی که از اوایل تابستان تا میانه‌ی پاییز به وسیله زنبور تولید شده و بیشتر از شهد گیاهان صحرایی است.

 

توصیه‌هایی به مصرف‌کنندگان عسل

مصرف‌کنندگان باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر می‌خواهند عسل را همراه با محلول‌های گرمی مانند آب‌ جوش، شیر، فرنی و جوشانده‌های گیاهان دارویی مصرف کنند حتما پس از ولرم‌شدن، عسل را به آنها بیفزایند تا خاصیت درمانی عسل محفوظ بماند.

 

عطر و طعم عسل مانند رنگ آن متناسب با گیاهی است که زنبور‌عسل از آن شهد فراهم آورده است.

 

در مناطق مختلف عسل با غلظت‌های گوناگون به دست می‌آید و این تفاوت نمی‌تواند عاملی تعیین‌کننده برای شناسایی کیفیت عسل باشد؛ مثلا عسل‌هایی که در مناطق مرطوب به دست می‌آید، بیش‌تر دارای غلظت کم است. در مقابل عسل‌هایی که از مناطق کوهستانی به دست می‌آید دارای غلظت بالایی است.

 

رنگ عسل نیز بستگی به نوع شهدی دارد که زنبور‌ عسل از آن شهد جمع‌آوری کرده و از رنگ زرد بسیار روشن تا قرمز تیره و حتی سیاه متغییر است. هم‌چنین منطقه‌ی جغرافیایی و شرایط آب و هوایی در تعیین رنگ عسل موثر بوده بنابراین رنگ عسل مانند غلظت آن نمی‌تواند عاملی تعیین‌کننده برای شناسایی کیفیت عسل باشد.

 

 

شگفتی‌های عسل و زنبور‌عسل

برای تهیه و فرآوری هر کیلوگرم عسل طبیعی، زنبور‌عسل باید 120 تا 150 هزار بار شهد جابه‌جا کند و از 10 میلیون گل، شهد برداشته و مسافتی برابر هفت مرتبه چرخش به دور کره زمین بپیماید.

 

عمر یک زنبور‌عسل کارگر حدود 45 روز است که طی آن هیچ‌گاه نمی‌خوابد!

عسل طبیعی تنها ماده‌ای غذایی است که هرگز فاسد نمی‌شود و نیرومندترین و خطرناک‌ترین میکروب‌ها را در کمتر از 48 ساعت نابود می‌کند به همین دلیل بهترین آنتی‌بیوتیک خوراکی طبیعی است که هیچ آسیبی به بدن نمی‌رساند.

 

هر زنبور عسل در طول زندگی خود در صورتی که شرایط مساعد باشد و از هر بلای طبیعی و غیرطبیعی جان سالم بدر برد تنها می‌تواند یک قاشق مرباخوری عسل فراهم کند.

 

زنبورعسل با تمام کوچکی پیکرش دارای دو معده است؛ معده‌ی اول «کیسه عسلی» نام دارد و شهد گل‌ها به آنجا وارد شده و با عملیاتی آن را به عسل تبدیل کرده سپس با خرطوم خویش آن را به سلول‌های مومی شکل که از پیش فراهم شده می‌ریزد و در آن را با موم‌های ویژه پلمپ می‌کند. در معده‌ی دوم زنبور، فرآیند گوارش انجام می‌شود.

 

به نقل از ایسنا

يکشنبه 1/11/1391 - 17:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته