• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 101
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4924روز قبل
داستان و حکایت
جناب ثقة الاسلام كلینى در كتاب شریف اصول كافى از امام صادق علیه السلام روایت فرموده است كه : شخصى همراه حضرت عیسى علیه السلام بود تا به دریا رسیدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دریا مى گذشتند. این جانى است كه بر آب تصرف مى كند، این همان جا است كه مرده را زنده مى كند، و ابراء اكمه و ابرص مى نماید، و جان هاى مرده را زنده مى كند و حیات مى دهد، و هر كسى كه به تعلیم معارف حقه ، نفوس را احیاء مى كند عیسوى مشرب است . آن شخص دید كه بر روى آب مثل زمین هموار عبور مى كنند، در عین عبور به این فكر افتاد كه حضرت چه مى گوید و چه مى كند كه بر روى دریا این گونه راه مى روند، دید حضرت مى گوید: بسم الله ، از روى عجب به این گمان افتاد، كه اگر خودش از تبعیت كامل بیرون آید و مستقلا بسم الله بگوید، مانند حضرت مى تواند بر آب بگذرد، از كامل ، بریدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت ، روح الله نمود آن جناب نجاتش داد.
جمعه 5/1/1390 - 11:21
داستان و حکایت
امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله سخنان خداوند با حضرت موسى علیه السلام این بود كه خطاب به او فرمود:: اى پسر عمران ! دروغ گوست كسى كه بگوید: مرا دوست دارد؛ ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد؟! آیا محب ، مایل نیست كه با محبوبش خلوت كند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم ، وقتى فرا رسد، دیده آنان ، از قلب شان متحول شود و عقوبتم برابر چشمان شان مجسم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند و از روى حضور با من تكلم كنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشك ! مرا بخوان كه قریب و مجیبم خواهى یافت !
جمعه 5/1/1390 - 11:20
داستان و حکایت
امام باقر علیه السلام از جدش امیر مؤ منان نقل مى فرماید كه : مردى برخاست و گفت : اى امیر مؤ منان ! با چه چیز خدایت را شناختى ؟ فرمود: با شكسته شدن عزم ها و همت ها؛ چون تصمیم به انجام كارى گرفتم ، مانع شد و چون عزم كردم پس قضاى الهى با عزمم مخالفت نمود؛ پس دریافتم كه مدبر، كسى است جز من . مرد گفت : چه باعث شد شكر نعمت هاى او را به جاى آورى ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به بلایا نگریستم كه خداوند، آن ها را از من دور نمود و غیر مرا دچار آن ساخت ؛ از این رو دریافتم كه او به من نعمت ارزانى داشته است ، پس شكرش را بر خود لازم دانستم . مرد پرسید: چرا لقایش را دوست دارى ؟ فرمود: چون دریافتم كه براى من دین فرشتگان و فرستادگان و پیامبرانش ‍ را برگزیده ؛ دانستم كه مرا گرامى داشته و فراموشم نكرده است . پس مشتاق لقایش شدم .
جمعه 5/1/1390 - 11:20
اخلاق
ابن خلكان در شرح حال ابو على جبایى گوید كه : ابوالحسن اشعرى با استادش ابو على جبایى مناظره اى دارد كه علما آن را نقل كرده اند و آن این است كه ابوالحسن اشعرى از وى پرسید: چه مى گویید درباره سه برادر كه یكى مؤ من و نیكوكار و پرهیزگار بود و مرد، و دومى كافر و فاسق و شقى بود و مرد، و سومى كودك خردسال كه در همان كودكى بمرد؟ این سه تن چگونه است ؟ جبایى در جواب گفت : زاهد در درجات است ، و كافر در دركات است ، و صغیر از اهل سلامت است . سپس اشعرى گفت : اگر صغیر بخواهد به سوى درجات زاهد برود آیا! او اذن داده مى شود؟ جبایى گفت : نه ، زیرا به او مى گویند: برادرت به سبب طاعات كثیرش به این درجات رسید و تو را آن طاعات نبود. اشعرى گفت : صغیر مى گوید: خدایا! تقصیر من نبود؛ زیرا تو مرا باقى نگذاشتى و مرا قدرت بر طاعت ندارى . جبایى در جواب گفت : بارى جل و على مى گوید: من مى دانستم اگر تو باقى مى ماندى گناه مى كردى و مستحق عذاب الیم مى شدى ، لذا رعایت مصلحت تو كردم . اشعرى گفت : برادر كافر مى گوید: یا اله العالمین ! همچنان كه حال برادر صغیر مرا مى دانستى ، به حال من نیز دانا بودى ، چرا مصلحت او را رعایت كردى و مصلحت مرا رعایت نكردى ؟ جبایى در جواب اشعرى بدو گفت : تو دیوانه اى ! اشعرى بدو گفت : نه ، من دیوانه نیستم ؛ بلكه حمار شیخ در گردنه بماند! سپس از جبایى منقطع شد و ترك مذهب وى كرد و اعتراضات بسیار بر گفته هایش داشت ، به طورى كه وحشت بزرگى در میان شان پدید آمد.
جمعه 5/1/1390 - 11:20
دعا و زیارت
خداوند سبحان مى فرماید: یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا # و سبحوه بكرة و اصیلا # هو الذى یصلى علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمات الى النور و كان بالمؤ منین رحیما ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد كنید. و هر بامداد و شبانگاه تسبیحش گویید. اوست كه خود و فرشتگانش ‍ بر شما درود مى فرستند تا شما را از تاریكى به روشنى برند؛ زیرا خداوند با مؤ منان مهربان است .
جمعه 5/1/1390 - 11:18
قرآن

امام صادق علیه السلام فرمود: در دیوان ها در روز قیامت سه اند: یكى دیوانى كه در او نعمت هاست ، دیگر دیوانى كه در آن حسنات است ، پس دیوان نعمت ها و حسنات را در مقابل یكدیگر قرار مى دهند كه دیوان نعم تمام حسنات را فرا مى گیرد و در خود فرو مى برد، و دیوان سیئات مى ماند. پس فرزند مؤ من آدم براى حساب خوانده مى شود. آنگاه قرآن در فراروى او در نیكوترین صورتى پیش ‍ مى آید و مى گوید: اى رب من ! من قرآنم و این بنده مؤ من توست كه خود را به تلاوت من رنج مى داد، و شب را در مدتى دراز به ترتیل در قرائت من مى گذرانید، و درگاه تهجد (شب نمازى و شب زنده دارى ) از چشمان او اشك جارى مى شد؛ پس او را خشنود گردان ، چنانكه مرا خشنود گردانید. امام فرمود: در آنگاه خداوند عزیز جبار مى فرماید: بنده من ! یمینت را (دست راستترا) باز كن ، پس آن را از رضوان خداى عزیز جبار پر مى كند؛ وشمال او را (دست چپ او را) از رحمت خدا پر مى كند. سپس به او گفته مى شود: این بهشتبراى تو مباح است ، بخوان (قرآن را) و بالا برو؛ پس ‍ چون آیه اى را قرائت كرد، درجهاى بالا مى رود.

جمعه 5/1/1390 - 11:18
سخنان ماندگار
شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى ابا عبدالله ! من توان آن ندارم كه در شب نماز به جاى آورم . سلمان گفت : در روز گناه مكن !
جمعه 5/1/1390 - 11:17
اهل بیت
زهرى گفت : از امام سجاد علیه السلام شنیدم كه مى فرمود: آیات قرآن خزینه ها هستند، پس هر خزینه را گشوده اى ، سزاوار است كه در آن نظر كنى .
جمعه 5/1/1390 - 11:17
داستان و حکایت
ابو بصیر مى گوید كه به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم : در مورد خداى تعالى آگاهم كن كه آیا مؤ منان روز قیامت او را مى بینند؟ فرمود: آرى ، و پیش از روز قیامت هم دیده اند. گفتم : كى ؟ فرمود: وقتى كه به آنها گفت : اءلست بربكم ؟ قالوا بلى ؛ آیا من پروردگارتان نیستم ؟ گفتند آرى ، هستى .  بعد از مدتى ساكت شد و آن گاه فرمود: مؤ منان در دنیا، پیش از روز قیامت هم مى بینند؛ آیا تو همین الان او را نمى بینى ؟ ابو بصیر مى گوید: گفتم : فدایت شوم ! این حدیث را از جانب شما نقل بكنم ؟ فرمود: نه ، زیرا اگر آن را بگویى ، جاهل به معنایى كه تو قابل هستى ، آن را انكار مى كند و بعد این را تشبیه و كفر به حساب مى آورد، و منظور رؤ یت با چشم نیست ؛ خدا بزرگ تر از چیزى است كه مشبهان و ملحدان وصف مى كنند.
جمعه 5/1/1390 - 11:16
دعا و زیارت
امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى كسى كه از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد: در شگفتم براى كسى كه ترس بر او غلبه كرده ، چگونه به ذكر حسبنا الله و نعم الوكیل پناه نمى برد؛ زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر یاد شده فرمود: پس آن كسانى كه به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نكرد و به ذكر فوق تمسك جستند) همراه با نعمتى از جانب خداوند (عافیت ) و چیزى زاید بر آن (سود در تجارت ) باز گشتند و هیچ گونه بدى به آنان نرسید. و در شگفتم براى كسى كه اندوهگین است ، چگونه به ذكر لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمین پناه نمى برد؛ زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسك به ذكر یاد شده ) از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤ منین را نجات مى بخشیم . و در شگفتم براى كسى كه مورد مكر و حیله واقع شده ، چگونه به ذكر اءفوض امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد پناه نمى برد؛ زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود: پس خداوند (موسى را در اثر ذكر یاد شده ) از شر و مكر فرعونیان مصون داشت . و در شگفتم براى كسى كه طالب دنیا و زیبایى هاى دنیاست ، چگونه به ذكر ما شاء الله لا قوة الا بالله پناه نمى برد؛ زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل بعد از ذكر یاد شده (از زبان مردى كه فاقد نعمت هاى دنیوى بود، خطاب به مردى كه از آن نعمت ها بهره مند بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، كمتر از خود مى دانى پس امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد...
جمعه 5/1/1390 - 11:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته