رويا و خيال
...هر از گاهی توقف فرصت مناسبی ست برای دیدن مسیر طی شده ، گاهی برای رسیدن باید نرفت...
چهارشنبه 10/6/1389 - 22:10
شعر و قطعات ادبی
دلشبِ من پنجره ای بی فردا
روزِ من قصۀ تنهائی ها
ما بر روی خاك و اسیر ساحل
ماهی ام ماهی دور از دریا
هیچكس با دل آوارۀ من
لحظه ای همدم و همراه نبود
هیچ شهری به منِ سرگردان
در دروازۀ خود را نگشود
بسیار خسته و سرگردانم ،
ابر دلتنگ و پر از بارانم
پای من خسته ازاین رفتن بود
قصه ام قصۀ دل كندن بود
دل به هركه سپردم دیدم
راهش افسوس جدا از من بود
صخره ویران نشود از باران ،
گریه هم عقدۀ ما را نگشود
شنبه 2/5/1389 - 1:43
شعر و قطعات ادبی
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه از امروز تماشا دارد
نفس سوخته دارم به شتابید ای خلق
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارم عشق رازیست که تنهابه خداباید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد .
چهارشنبه 30/4/1389 - 21:44
شعر و قطعات ادبی
مثل کبریت کشیدن در باد
دیدنت دشوار است
من که به معجزه عشق ایمان دارم میکشم اخرین دانه کبریتم را در باد
هرچه بادا باد........
دوشنبه 28/4/1389 - 16:56
محبت و عاطفه
پرنده پرواز نمی خواست........
پرنده به دستانی که پرش می داد عاشقبود
يکشنبه 27/4/1389 - 15:37
خانواده
درراه مانده ام . . .
شکست خورده تنها مانده ام . . .
تک و تنها در رخوت سکوتی مرگ بار . . .
دگر کسی را یارای برابری با تنهایی من نیست . . .
تو ای رهگذر می دانی روشنی کجاست . . .
به کدامین طرف باید رفت . . . .
یا تو می دانی به که باید اطمینان کرد......
شنبه 26/4/1389 - 13:7
شعر و قطعات ادبی
دل در دست محبوبی گرفتار
و سر در کوچه باغی بر سر دار
از این بیهوده گردیدن چه حاصل ؟
پیاده می شوم ، دنیا نگهدار
جمعه 25/4/1389 - 15:0
خانواده
آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است
آن لحظه که دیده ات ز اشک خیس است
یاد آر که محتاج دعایت هستم
پنج شنبه 24/4/1389 - 13:58
خانواده
ثانیه های امروز به آغاز فردا چه نزدیکند و
لحظه ها چه پر شتاب از پی هم می آیند؛
ولی افسوس که برای لحظه ی دیدار تو ،
ثانیه ها به اندازه ی یک قرن ،
بر صفحه ی ساعت ،سنگینی می کنند چهارشنبه 23/4/1389 - 20:32
محبت و عاطفه
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد
يکشنبه 13/4/1389 - 16:10