تقریباً
برای انجام هر كاری در اینترنت نیاز به یك نوع از انواع آدرس های اینترنتی
است. برایemail فرستادن لازم است آدرس الكترونیكی طرف مقابل را بدانیم،
برای مشاهده وب سایت یك شركت نیز باید آدرس و بی آن را بدانیم و...
به
این ترتیب نیاز به آشنایی یا ساختار آدرسهای اینترنتی مشخص می شود چرا كه
با دانستن منطقی كه در پشت این آدرسهای اینترنتی وجود دارد احتمال اشتباه
كمتر پیش خواهد آمد حتی اگر طرف مقابل اشتباه كرده باشد؛ مثلاً در آدرسهای
اینترنتی هیچگاه بین قسمتهای مختلف فاصله وجود ندارد. پس از این پس حتی
اگر در جایی آدرسی دیدید كه در بین قسمتهای مختلف آن فاصله وجود دارد،
متوجه باشید اشتباه در كجاست و آدرس را تصحیح كنید.
در قرارداد
ارتباطی اینترنت (Protocol- IP Internet) از اطلاعات مربوط به آدرس های
اینترنتی، برای ارسال داده ها از یك كامپیوتر دیگر استفاده می شود. هر
آدرسIP بر روی اینترنت شامل چهار سری عدد است كه با نقطه از یكدیگر جدا می
شوند- مثل44/53/187/64 هر كدام از این اعداد می توانند بین 0 255 متغیر
باشند.
برای كامپیوتر فرقی نمی كند با عدد كار كند و یا با حروف،
ولی برای ما كار با حروف راحت است چرا كه به خاطر سپردن آن ساده تر است.
مشكل دیگری كه ممكن است پیش بیاید آن است كه ممكن است آدرس هایIP ی یك
سرور به دلایل فنی تغییر كند. مطلع شدن از این تغییر همیشه امكان پذیر
نیست.
شركتSUN Microsystems سیستم نامگذاری (System Domain Name
DNS) را اوایل دهه هشتاد میلادی به عنوان روش ساده تری برای ارتباط با
آدرس ها گسترش داد كه ساختار فعلی آدرس دهی در اینترنت نیز به همین شكل
است. در این ساختار هر سایت با یك آدرس حرفی مشخص می شود كه در این سیستم
بهIP ها تبدیل می شوند.DNS سلسله مراتبی ازdomain ها را كه در واقع گروهی
از كامپیوترهای بر روی اینترنت هستند پایه ریزی می كند.
DNS به هر
كامپیوتر روی شبكه یك آدرس اینترنت با نامdomain می دهد كه به جای اعداد
از حروف، كلمات و علامات قابل تشخیص استفاده می كند.Domain هایی كه در سطح
بالای هر سلسله قرار دارند، فقط لیست ها و آدرس هایdomain های یك مرحله
پایین تر از خود را دارند. به این ترتیب هر كامپیوتر بر روی شبكه یك آدرس
اینترنتی می گیرد.DNS همچنین به كامپیوترهای متصل به اینترنت كمك می
كندemail خود را با تبدیل آدرس اینترنتی متنی به معادل عددی اش، به مقصد
مورد نظر برساند.
یك آدرس اینترنتی از دو قسمت مهم كه به وسیله علامت@(at sign) از هم جدا شده اند تشكیل شده است.
مثال زیر نمونه ای از یك آدرس اینترنتی است:
Iranistitute.org @internet
قسمت
اول آدرس ( سمت چپ علامت@ نام كار براست كه معمولاً اشاره به شخص یا بخشی
دارد كه صاحب آن account است. قسمت دوم آدرس ( سمت راست علامت@ نام میزبان
یا نامdomain ی است كه نشان دهنده كامپیوتر بخصوصی است كه شخص از آنجا
اشتراك اینترنت و یاhost را گرفته است.
منتهی الیه سمت راست
بخشdomain در آدرس، نشان دهنده بزرگترینdomain ی است كه شخص از آن جا آدرس
دارد. رایج ترینdomain كنونی در سطح دنیاcom. است كه مخففcommercial و به
معنی سایت های تجاری است. البتهcom دیگر این معنی را از دست داده است و
ممكن است هر كسی و به هر نحوی از آن استفاده كنند (مثلIavasani.com) در
رده های بعدیorg. وnet قرار دارند كه به ترتیب مخففorganization (به معنی
موسسه" وnetwork (به معنی شبكه) هستند در كنار اینdomain ها كه بدون
محدودیت جغرافیایی عرضه می شوند و گرفتن آنها بسیار راحت استdomain های
دیگری وجود دارند كه در اختیار گرفتن آنها تابع مقررات خاصی است. از جمله
مقررات اینdomain ها آن است كه آن شخصیت حقیقی یا حقوقی در چارچوب
جغرافیایی آن كشوری كهdomain مربوط به آن است، فعالیت كند. اینdomainها كه
معمولاً دو حرفی هستند مخفف كشوری اند كه نماینده آن هستند. مثلاًir مربوط
به ایران،jp مربوط به ژاپن،uk مربوط به انگلیس،Cn مربوط به چین و ...
همانطور
كه در ابتدا اشاره شد در مورد آدرس های اینترنتی نكاتی وجود دارد كه
دانستن آنها به بهتر استفاده كردن آن منجر می شود، كه برخی از آنها در زیر
آورده می شود:
- استفاده از حروف كوچك و بزرگ، تاثیری در كاربرد
مورد نظر شما در اینترنت نخواهد داشت. ولی آن چه در اینترنت رایج است
استفاده از كاراكترهای كوچك است.
- در آدرس های اینترنتی تنها اجازه استفاده از علامت خط تیره وجود دارد و مشخصاً حق استفاده از ویرگول و فاصله (space) وجود ندارد.
-
در انتخاب اسم كاربری(username) و اسمdomain به كوتاه و معنا داشتن عبارت
انتخابی دقت كنید. این كار به حافظه سپردن آدرسemail وsite webشما را برای
دیگران راحت ترمی كند.
استفاده ازirdomainتوصیه می شود، مشروط
برآنكه از بوروكراسی اداری كه بر مرجع صادر كننده آن ( مركز تحقیقات فیزیك
نظری به آدرسipm.act.ir) كم شود و مدت زمان كمتری صرف صدور آن شود. ( در
حال حاضرصدورir.domain حدوداً یك ماه به طول می انجامد.)
دامنه اینترنتی (DOMAIN) برا ی موفقیت وب سایت شما امری مهم
و قابل توجه می باشد. اگر به طور مثال برای حضور در بازارهای وبی تصمیم
جدی گرفته اید بی هیچ توضیحی شما به یک دامنه اینترنتی مناسب نیاز خواهید
داشت.
برای نیل به اهدافتان به جای استفاده ازسایت هایی که دامنه
های رایگان در اختیار شما می گذارند _که اتفاقاً بسیار طولانی و مشکل هم
هستند _ شما باید دامنه اینترنتی خود را داشته باشید.فواید بسیاری در
داشتن یک دامنه اینترنتی شخصی وجود دارد. اینجا با برخی از آنها آشنا
خواهیم شد.
دامنه اینترنتی در واقع تنها عامل شناسایی هویت شما و یا
سازمانتان در اینترنت می باشد نامی که شما همیشه و یا برای مدت طولانی از
آن استفاده خواهید کرد.
به عنوان مثال اگر شما در یک سایت رایگان
مانند GEOCITIES اقدام به گرفتن فضا و ثبت دامنه کنید و پس از مدتی برای
اینکه احساس می کنید در زمنیه کاری خود موفق شده اید و باید از خدمات
میزبانی بیشتر و پیشرفته تری استفاده کنید بسیاری از مشتریان خود را از
دست خواهید داد در صورتی که به یک دامین جدید نقل مکان کنید.
ضمن
اینکه بازدیدکنندهای شما مجبور هستند همیشه یک آدرس طولانی را به خاطر
بسپارند در صورت این تغییر شما مجبور هستید تمام برنامه های خود را برای
دامین جدید از نو آغاز کنید.
اما در صورتی که شما دامنه اینترنتی
مخصوص به خود را داشته باشید هر زمان که مایل بودید می توانید شرکت میزبان
وب خود را عوض کنید و در این صورت مردمی که با سایت شما آشنا شده اند
همچنان می توانند از به سادگی شما را پیدا کنند آن هم فقط با تایپ دامین
همیشگی شما
شما می توانید جایگاه وب سایت خود را در میان مردم ترقی
دهید به جای اینکه به ترویج وب سایت دیگران بپردازید و این زمانی ممکن
خواهد بود که هنگام ارسال نامه های الکترونیکی نام دامین شما در نشانی پست
الکترونیک شما باشد.
به عنوان نمونهALI@YAHOO.COM به ترویج سایت
یاهو کمک می کند در صورتی که استفاده از ALI@ALI.COM معرفی کننده وب سایت
شخص دارنده ایمیل خواهد بود.
شما احتمالاً با ترافیک زیادی در وب
سایت خود خواهید داشت زیرا مردم بیشتری می توانند دوباره به سایت شما
مراجعه کنند وقتی که آنها بتوانند به خاطر بیاورند نشانی سایت شما را و
همچنین بسیاری از سایتهای جستجوگر مثل یاهو فقط وب سایتهایی را که با
دامنه های خودشان ثبت شده اند نشان می دهند.
یکی دیگر از نتایج
داشتن دامین شخصی این است که شما می توانید خطاهای معمول صفحات وب را
شناسایی کنید تا از خروج مردم از سایت خود به علل گوناگونی همچون لینکهای
غیر فعال و سایر خطاها پیش گیری کنید.
دامنه های اینرنتی این روزها بسیار ارزان هستند و دیگر بهانه های برای نداشتن آن وجود ندارد.
حالا
که شما آماده انتخاب دامین اختصصاصی برای خود و یا سازمانتان هستید در
اینجا به چند نکته که می تواند برای انتخاب یک دامین خوب به شما کمک کند
اشاره می شود.
الف) اندازه آن مهم است
در
شرایط حاضرهرچه نام دامین شما کوتاهتر باشد بهتر است. البته پیدا کردن نام
های کوتاه دشوارتر می باشد اما اگر شما توانستید یک نام مناسب کوتاه پیدا
کنید نتایج زیر شامل حال شما خواهد شد.
1- نام های کوتاه برای تبدیل شدن به نشان تجاری شما مناسب تر هستند و از این جهت آسانتر در ذهن مخاطبان جا میگیرند.
2- نامهای کوتاه برای به خاطر سپردن آسانتر هستند.
3- احتمال نوشته شدن آنها با املای غلط و هدایت مشتریان شما به سایتهای با املای مشابه کمتر می شود.
ب) آسان برای به یاد آوردن
سعی کنید نامی را انتخاب کنید که برای به یاد آوردن آسان باشد و خیلی زود به گوش مردم آشنا شود.
کلمات
کلی برای اینکار خوب هستند اما احتملا تا کنون بیشتر کلمات کلی مناسب توسط
دیگران ثبت شده اند. در این مرحله شما باید دنبال اسامی غیر عمومی و یا
ترکیبی از اسامی عمومی بگردید که از نظرهماهنگی معنایی و آوایی هماهنگ
باشند.
به عنوان مثالWWW.NASLE3.COM یک اسم آسان برای به خاطر سپردن است.
ج) زمینه اصلی کسب و کار شما را به طور کلی مورد اشاره قرار دهد
اگر
شما از کلید واژه هایی که توصیف کننده کسب و کر شما هستند استفاده کنید
این موضوع می تواند به رتبه بندی شما در موتورهای جستجو کمک کند.
چه
بهتر که شما در صورت امکان اسم اصلی سازمان، شرکت و یا کاری که به آن
مشغول هستید را به عنوان دامین انتخاب کنید. در این صورت تمامی اعتبار شما
در محیط فیزیکی به اینترنت منتقل می شود و کاربران اینترنت می توانند نام
دامین شما را از روی نام سازمان یا شرکت حدس بزنند.
به عنوان مثال
وقتی کسی در اینترنت به دنیال سایت شرکت هما میگردد سعی میکند در ابتدا
نام هایی در همین حدود را آزمایش و یا مورد جستجو قرار دهید.
د) پرهیز از ایجاد اسامی متشابه
این
به آن معنی است که شما باید از گزینش دامین هایی که پیش از این نمونه های
مشابه آنها ثبت شده خودداری کنید. اگر این کار را بکنید مردم می توانند به
سمت سایت رقبای شما هدایت شوند تا به سایت شما.
زیرا آنها گیج
خواهند شد با دیدن دو دامنه شبیه به هم و به احتمال زیاد به دامینی که
سابقه بیشتری در ذهن آنها دارد بیشتر اعتماد خواهند کرد.
ه) دامین دات کام بهتر است
شما
باید همیشه هدف خود را دستیابی به دامین های دات کام قرار دهید. اگر شما
دامین خود را با پسوند دات نت، دات اینفو و یا هر چیزی به غیر از دات کام
ثبت کنید و رقبای شما همان دامین را با پسوند دات کام ثبت کنند شما تنها
عده معدودی از مشتریان بالقوه را به دست خواهید آورد.
هنگامه خونین هم چنان ادامه داشت، تا وقتى كه دست و پاى شتر عایشه قطع شدو نزدیك بود كه عایشه تلف شود، ولى على نجاتش داد، و منادى او فریاد برآورد:
كسى حق ندارد هیچ مجروحى را بكشد و هیچ گریخته اى را تعقیب كند،و به كسى كه به جنگ پشت كرده نیزه زند، از نیروى دشمن، هركس اسلحه اش رابیندازد در امان است و هركس در خانه اش را ببندد در امان است.
امیرالمؤمنین پس از آن كه فتح كرد، مدتى بایستاد و نظرى بر كشتگان كه به ده هزار تن مى رسیدند بینداخت; كشتگانى كه همه عرب بودند و مسلمان و در میان آن ها اصحاب پیغمبر و نگه دارندگان قرآن و حافظان سنت پیغمبر یافت مى شدند.سپس روى بگردانید و به سوى آسمان دست بلند كرده و با حالت گریه و زارى گفت:
بار خدایا! درد دلم را به تو مى گویم. و از رفتار قبیله ام كه چشمم را تار كرده، به تو شكایت مى كنم.
زادگان مضر را هریك به دیگرى كشتم.
روح خود را آسوده كردم، زیرا قبیله پلید خود را كشتم.
آن گاه بر كشته هاى سپاه كوفه و بصره نماز خواند.
عایشه به مدینه بر گردانیده شد، پس از این كه به تنهایى، قهرمانى معركه خونینى را به عهده گرفت، و براى هیچ زنى در كنار خود جایى خالى نگذاشت كه بیاید وتقدیرش كند، مگر آن كه كلمه عبرتى برزبان آورد و یا كوشش بى بها از خود درهنگامه اى بروز دهد.
ام سلمه دوست مى داشت كه قدم از خانه بیرون گذارده، على را یارى كند، ولى چون كه ام المؤمنین بود نخواست به چیزى كه عایشه گرفتار شد، گرفتار شود. ام سلمه نزد على آمد و فرزندش عمرو را تقدیم كرد كه در راه على جان بازى كند و چنین گفت:
اى امیرالمؤمنین! اگر معصیت خداى نمى بود و تو از من مى پذیرفتى، هر آینه با توبیرون مى آمدم، اینك این فرزند من عمرو است كه او را از جان خود بیشتر دوست مى دارم، در ركاب تو خواهد آمد، و در تمام نبردها به یارى تو جان فشانى خواهد كرد.
ام سلمه نزد عایشه شد و با وى چنین گفت:
این چه بیرون رفتنى است كه تو روى؟ خداى پشتیبان این مردم است و همه چیزرا مى نگرد، اگر من به این راهى كه تو مى روى، قدمى گذارم و آن گاه به من گفته شود:داخل بهشت شو، من از روى محمد (ص) شرم مى كنم; زیرا پرده اى را كه برمن كشیده بود دریده ام. و لى عایشه بر نگشت. بلكه هم چنان به سیر خود ادامه داد و همه امهات مؤمنین از او جدا شدند، با آن كه همگى با هم به مكه رفته بودند، همه بازگشتن به سوى مدینه را بر رفتن به سوى بصره براى جنگ با على ترجیح دادند.
مگر حفصه دخت عمر كه او گفت: راى من تابع راى عایشه است. و خواست كه همراه عایشه به سوى بصره برود، ولى برادرش عبدالله بن عمر نگذاشت. حفصه چاره اى جز این ندید كه از عایشه معذرت بخواهد و در خانه بنشیند.
به این ترتیب، عایشه به تنهایى، قهرمانى این كارزار و سرفرماندهى آن را دردست گرفت، ولى زینب در پس پرده پنهان بود چنان كه از او اثرى نمى بینیم و از اوآوازى نمى شنویم; زیرا تقدیر، او را ذخیره كرده بود تا نوعى دیگر قهرمانى كند، و اورا در پشت پرده نگه دارى نمود تا پس از گذشت یك ربع قرن، موقع نمایان شدن او دركربلا برسد. ولى با این حال، زینب در پایتخت كه مركز پیش آمدها و محور اساسى تحولات بود، مى زیست و چنان كه قبلا اشاره كردیم پدرش امیرالمؤمنین را با نگرانى و پریشانى مى نگریست، كه پشت سرهم در دریاهاى آشوب غوطه ور است; از جنگ جمل فارغ مى شود، باید به سوى صفین به جنگ معاویه برود، و از آن كه فارغ مى شود، باید به سراغ شورشیان نهروان برود، به طورى كه در این پنج سال زمامدارى اش یك روز آرام نداشته باشد و آسایش نكند. تا هنگامى كه آن شب شوم فرا رسید، شب جمعه نوزدهم رمضان سال چهلم هجرى.
سپیده دم امام از خانه بیرون آمد و به سوى مسجد بزرگ كوفه شتافت تا نمازجماعت به پا كند. زینب در خانه بود و از جایى خبر نداشت. همین اندازه شنید كه صداهاى شیون از مسجد بلند است و فریادهایى را كه تا چند لحظه پیش به حى على الصلاة، حى على الفلاح، الله اكبر، الله اكبر بلند بود، مى شكافد و پراكنده مى شود.زینب هراسان و پریشان قلب خود راگرفت و با بهت و اضطراب به این شیون گوش مى داد، مى دید كه ناله و شیون كم كم به خانه خلیفه رسول خدا نزدیك مى شود تاوقتى كه به فضاى خانه رسید. زینب دریافت كه این ناله هاى جگر خراشى كه جهان راپركرده است مى گویند:
امیرالمؤمنین كشته شد.
در این وقت، زینب تمام نیروى خودرا كه به نابود شدن نزدیك بود جمع كرده وبر پاى دارى و استقامت خویش بیفزود، و به استقبال پدر محبوب بشتافت و بدید پدررا بردوش مى آورند; زیرا ضربتى كشنده و زهرآلود از شمشیر ابن ملجم بر فرق نازنینش وارد شده است. زینب خود را به روى پدر انداخت تا او را ببوسد، و با اشك دیده، زخم پدر را بشوید، خواهرش ام كلثوم در كنارش ایستاده بود و به قاتل كه او رادست بسته آورده بودند مى گفت:
اى دشمن خدا ! زخم پدر من خطرى ندارد، خداى تو را خوار و ذلیل گرداند.
گمان ندارم زینب از عیادت كنندگان، داستان ابن ملجم را نشنیده باشد، كه او بادوتن از خوارج پیمان بستند كه على و معاویه و عمرو را به قتل برسانند، تا ازبرادرانشان كه در نهروان كشته شده بودند خون خواهى كنند و آن دردى را كه از زمان كشته شدن عثمان ظهور نموده بود، ریشه كن سازند.
ابن ملجم از مكه بیرون آمده و راه كوفه را پیش گرفت تا به كوفه رسید و پیش یكى از دوستانش كه از قبیله تیم الرباب بود برفت. در آن جا قطام دختر اخصر را، كه پدر و برادرش در نهروان كشته شده بودند، بدید، قطام در زیبایى فوق العاده بود، و اززیباترین زنان آن عصر به شمار مى رفت، چشم ابن ملجم كه بر قطام افتاد، دل از دست بداد و تصمیم به خواستگارى گرفت.
قطام پرسید: مهر مرا چه مى دهى؟
ابن ملجم جواب داد: هر چه مى خواهى بگوى.
قطام با عزمى آهنین و اراده اى جدى، چنین گفت:
سه هزار درهم و یك غلام و یك كنیز و كشتن على بن ابى طالب.
ابن ملجم اندكى به فكر فرو رفت و سپس در حالى كه راز خود را پنهان مى داشت بگفت:
هر چه بخواهى مى دهم، ولى كشتن على چگونه ممكن است؟!
قطام فورا گفت:
از بى التفاتى او استفاده مى كنى، اگر او را كشتى، دل مرا خنك كرده و زخم درونى مرا شفا بخشیده اى، آن وقت با آسودگى و خرمى با هم زندگى مى كنیم.
ابن ملجم اندكى به قطام نگریست و سپس چنین گفت:
به خدا، من از این شهر گریزان بودم; زیرا در این شهر برجان خود ایمن نیستم وچیزى مرا بدین شهر نیاورد مگر كشتن على بن ابى طالب. پس هر چه مى خواهى بخواه كه من انجام خواهم داد.
قطام برخاست و به دنبال كسانى كه بتوانند ابن ملجم را كمك كنند و یاورش باشند، بشتافت.
ابن ملجم نیز از آن خانه بیرون رفت و چند روزى در كوفه بماند. در شب موعود،با دو یاور خود به نزد قطام آمد. قطام مقدارى پارچه ابریشمین بیاورد و بر سینه هاى ایشان بپیچید و شمشیرها را به كمرشان ببست و آنان را به سوى آن مقصد شوم روانه كرد. و شد آن چه شد! شاعر مى گوید:
در میان تمام سخاوت مندان جهان، چه عرب و چه عجم، كسى را ندیدیم كه مانندمهر قطام، مهرى قرار دهد.
سه هزار درهم بپردازد، و غلامى و كنیزى بدهد، وعلى را با شمشیر بران بكشد.
هیچ مهرى، هر چند بسیار گران بها باشد، از على گران تر نخواهد بود و هرجنایتى، هر چند بسیار بزرگ باشد، از جنایت ابن ملجم كوچك تر خواهد بود.
عیادت كنندگان بى شمار مى آمدند و در خانه امیرالمؤمنین مى ایستادند ومى گریستند و اجازه براى دیدار على مى خواستند. هنگامى كه اجازه داده نمى شد پى مى بردند كه خطر بزرگ است و زخم عمیق شده، سخن گوى آن ها به دربان امام گفت:
خدمت آقا عرض كن خداى تو را رحمت كند یا امیرالمؤمنین، به خدا سوگند كه خدا نزد تو بزرگ بود.
پزشكان كوفه را براى درمان زخم على آوردند. در میان آن ها براى درمان زخم شمشیر، كسى داناتر از اثیربن عمروبن هانى نبود، او طبیبى بسیار حاذق بود كه زخم ها را معالجه مى نمود. خالدبن ولید در جنگ عین التمر او را با چهل تن دیگراسیر كرده بود.
اثیر بر زخم امیرالمؤمنین نظرى انداخت و شش گرمى را خواست و رگى از آن بیرون كشید و در شكاف سر فرو برد و بیرون آورد; دید سپیدى مغز سر امیرالمؤمنین بر آن نمودار است، پس نومیدانه بگفت:
یا امیرالمؤمنین! وصیت هاى خود را بكن زیرا ضربت این دشمن خدا به مغزسرت رسیده است.
امام، دو فرزند خود حسن و حسین را بخواند و براى نوشتن وصیت آماده شد.
زینب از همان دم اول از بستر پدر جدا نشد.
مى خواست از دیدار پدر، پیش از آن كه از دستش برود، توشه اى برگیرد.
چقدر امیرالمؤمنین زود و شتابان از دنیا رفت!
بنا بر ارجح اقوال، در سپیده دم جمعه ضربت خورد و دو روز زنده ماند و شب یك شنبه بیست ویكم رمضان سال چهلم هجرى از این جهان دیده فروبست. و پس ازخود، فرزندانش حسن و حسین را در برابر دشمن خطرناكش معاویه به جاى گذارد.و بانوى خردمند بنى هاشم، زینب را به یادگار گذارد تا ببیند كه دودمان رسول خدا ازآتش فتنه اى كه خون خواهان عثمان روشن كرده بودند، چگونه مى گدازند!
موقعى كه خبر مرگ على به عایشه رسید، این شعر را بر زبان آورد:
فالقت عصاها واستقر بها النوى.
كما قرعینا ب-الایاب المسافر.
- عصا را برزمین انداخت و در همان نقطه دور سكونت اختیار كرد (22) هم چنان كه چشم مسافربه برگشتن روشن مى شود.
آن گاه پرسید: كه او را كشت؟
گفتند: مردى از قبیله مراد.
عایشه گفت: هر چند كه او دور بود،ولى خبر مرگش را جوانى آورد كه در دهانش خاك نباشد.
زینب دختر ام سلمه این سخن را شنید، با انكار از او پرسید: آیا در باره على این سخن را مى گویى؟
عایشه جواب داد: من فراموش مى كنم، وقتى كه فراموش كردم مرا به یاد آورید.سپس این شعر را بر زبان آورد:
همیشه به نام دوستى و احترام چكامه هایى میان ما هدیه مى شد. تا موقعى كه من بریدم، اكنون سخن تو در ستایش آن ها هم چون صداى مگسى در انجمنى پرهیاهوست. و در نقلى است كه وقتى خبر كشته شدن على (ع) به عایشه رسید، سجده كرد!
مى گویند این خبر را سفیان بن ابى امیه آورد.
آرى، آرى، عایشه در موقع خبر مرگ على مى گوید:
فالقت عصاها واستقربها النوى. و لى عصایش را نینداخت واین مصایب پایان نیافت; زیرا شهادت على، حلقه اى از حلقه هاى زنجیر مصیبت هاى دردناكى بود كه به دودمان رسول خدا پیچیده و آن راطعمه آتش سوزان فتنه بى رحمى نموده بود; آتشى كه عایشه روشن كرده و زمام آن رادر دست گرفته بود.
زینب، پدر را از دست داد.
روزگار به برادرش حسن رسید.
این دوره با خطبه مؤثرى آغاز شد كه امام حسن در آن چنین گفت:
«دیشب مردى از دنیا رفت كه در درست كارى نه گذشتگان از او پیشى گرفتند و نه آیندگان به او خواهند رسید.
او كسى بود كه در ركاب رسول خدا (ص) جهاد مى كرد و جان خود را سپرآن حضرت قرار مى داد. هر وقت كه رسول علم اسلام را به دست او مى سپرد وبه سوى جهاد با كافرانش مى فرستاد، جبرئیل در طرف راستش و میكائیل در طرف چپش بودند. از جهاد باز نمى گشت مگر آن كه پیروز شده باشد. هیچ گونه زر و سیمى از خویش به جاى نگذاشت مگر هفت صد درهم كه با آن مى خواست براى خانواده اش خدمت كارى فراهم كند».
سخن امام حسن كه بدین جا رسید، گریه گلویش را گرفت، امام حسن گریه كرد ومردم هم گریه كردند.
روزگار امام حسن نیز پس از ده سال به پایان رسید.
امام حسن در آغاز كار مى خواست در برابر دشمن خطرناكش معاویه بایستد وپاى دارى كند، ولى اهل كوفه به وى خیانت كردند و تنهایش گذاشتند.
عدى بن حاتم در باره اهل كوفه مى گوید:
زبان هاى آن ها هنگام آرامش و آسودگى مانند شمشیر بران است، ولى در وقت جنگ هم چون روباه مى گریزند.
امام حسن به نفع معاویه از خلافت دست كشید، پس از آن كه عده اى از مردمان عراق به خیمه اش ریخته و آن را تاراج كردند و جا نماز از زیر پایش كشیدند. یكى دست دراز كرد عبایش را نیز از دوشش برداشت. امام حسن كه شمشیر حمایل داشت، بدون عبا بنشست و هنگامى كه سوار بر استر گردید، دست جنایت كار دیگرى دراز شد و افسار آن را گرفت و نیزه اى به ران مباركش زد!
بغض عراقى ها و نگرانى و نفرت از خیانتشان در دلش افزوده گشت; روى ازآن ها برگردانید و چنین گفت:
اى مردم عراق! با من سه جنایت كردیدكه از شماانتقام نكشیدم و شما را به خودواگذار كردم: پدرم را كشتید، خودم را نیزه زدید، خیمه ام را تاراج كردید».
زینب، برادر مجروح را پرستارى مى كرد. هنگامى كه زخم التیام یافت، زینب براى چندى دردهاى خود را فراموش كرد، و گمان برد كه كناره گیرى امام حسن ازخلافت جان او را محفوظ مى دارد و نخواهد گذارد كه خون خاندانش با شمشیرستم كاران بریزد. و لى معاویه خلافت را تنها براى خودش نمى خواست، بلكه مى خواست سلطنت اموى تشكیل دهد و تا حسن بن على زنده بود و نفس مى كشید نمى توانست براى یزید پسرش بیعت بگیرد.
پیمانى كه معاویه با امام حسن بسته بود و در آن شرط شده بود كه پس از معاویه،امام حسن زمام دار مسلمانان باشد، جلوگیر معاویه نبود و نگرانش نمى ساخت، زیرامعاویه پاى بند به پیمان نبود. تنها چیزى كه معاویه را نگران و پریشان مى ساخت، آن بود كه مسلمانان حاضر نبودند یزیدبن معاویه را به جاى حسن بن على، سبط رسول،بپذیرند. معاویه هنوز به خاطر داشت روزى را كه پس از صلح با امام حسن در كوفه برمنبر رفته بود، و نام على را به زشتى برده بود و به امام حسن نیز ناروا گفته بود،وحسین از جاى برخاست تا جوابش را كف دستش بگذارد ولى امام حسن دست برادر را گرفت و او را بنشانید. آن گاه خود به پاى خاست و چنین گفت:
«اى كسى كه نام على را بردى، بدان كه من حسن هستم و پدرم على است و تومعاویه هستى و پدرت صخر. مادر من فاطمه است و مادر تو هند. جد من رسول خداست وجد تو حرب، جده من خدیجه است و جده تو فتیله، خداى لعنت كند آن كه از ما دوتن بدنام تر است و دودمانش لئیم تر و قدمش شوم تر و كفر و نفاقش قدیم تر است ».
در این هنگام دسته جاتى از اهل مسجد آمین گفتند.
صدایى بلند شد كه مى گفت: ماهم مى گوییم: آمین.
دیگران گفتند: ما نیز مى گوییم: آمین.
آیا معاویه مى تواند مقصودش را عملى كند در صورتى كه دل هاى این مردم آكنده از محبت امام حسن است; هر چند در اثر ترس معاویه شمشیرشان در نیام رفته،تنهایش گذارده اند!
نقل مى كنند: امام حسن پس از كناره گیرى، به سوى مدینه بازگشت و هشت سال در آن جابماند. وقتى كه معاویه خواست براى فرزندش یزید بیعت بگیرد، چیزى بر دوش او سنگین تر از وجود حسن بن على نبود، پس آن حضرت را مخفیانه مسموم كرد.
كسى كه براى خاطر معاویه متصدى زهر دادن امام حسن شد، جعده دخت اشعث بن قیس زن آن حضرت بود.
معاویه به او پیغام داده بود كه من تو را براى پسرم یزید مى گیرم، مشروط برآن كه شوهرت حسن بن على را زهر بدهى، و نیز وعده داده بود كه صد هزار درهم به اوبدهد.
جعده پذیرفت و امام حسن را زهر داد. معاویه مال را به او بپرداخت، ولى او رابراى یزید به زنى نگرفت و عذر آورد كه حیات یزید براى من ارزش دارد.
مردى از دودمان طلحه او را به زنى گرفت و جعده را از او فرزند شد. موقعى كه میان فرزندانش و كسانى از قریش گفت وگویى رخ مى داد، آنان را سرزنش مى كردند وبه آن ها « اى فرزندان زهر دهنده شوهران » خطاب مى كردند.
زینب جنازه برادر را تشییع كرد و سپس به خانه غم كده خویش بازگشت. پس ازآن كه برادر را در كنار مادرش زهرا در بقیع بخوابانید
منبع:www.emam.ir