نقل شده است كه : ذوالنون مصرى روزى بقصد شستن لباسهاى خود بكنار رود نیل آمده ، و ناگاه متوجه میشود كه عقرب بزرگى بسوى او میآید، ذوالنون سخت متوحش شده و از شر او بخدا پناه میبرد عقرب بطرف رود نیل متوجه شده ، و در این هنگام قورباغه اى از آب بیرون آمده و عقرب بپشت او سوار میشود، قورباغه خود را بآب زده و از آب عبور میكند.
ذوالنون میگوید: چون این حلال را دیدم ، بعجله تمام لنگى به خود بسته و وارد آب شدم ، و از پشت سر قورباغه حركت میكردم ، تا اینكه از آب خارج شدیم .
عقرب در كنار آب از پشت قورباغه پائین آمده و براه افتاد، و من پشت سر او راه میرفتم ، و مراقب او بودم كه آخر كار و مقصد او را دریابم عقرب نزدیك درخت بزرگ میوه دارى رسید، و جوان سفید رویى كه مست شراب بود در سایه آندرخت خوابیده بود.
با خود گفتم كه : لا حول و لا قوة الا بالله مانع و یاورى نیست مگر از جانب پروردگار متعال ، و یقین كردم كه این عقرب بقصد زدن و كشتن این جوان آمده است .
ناگاه متوجه شدم كه : افعیى (مار بزرگ ) بسوى آن جوان میآید و قصد زدن او را دارد.
در اینموقع عقرب بسرعت تمام خود را بجانب مار زده ، و سخت از دماغ او گزید، و مار بى حركت افتاده و مرد.
عقرب از راهى كه آمده بود برگشت ، و باز بهمان كیفیت از آب رود نیل عبور كرده و رفت .
ذوالنون این شعر را خواند:
اى كسیكه در خواب هستى و خداوند او را محافظت میكند از هر گونه حوادث سوء و ناملائمات .
جوان از شنیدن آواز ذوالنون بیدار شد، و ذوالنون جریان امر را باو خبر داد.
جوان بخاك افتاده و توبه كرد، و سپس لباس لهو را بلباس تقوى مبدل كرده ، و بهمین حال از دنیا رفت .
(103)
نتیجه :
رحمت و لطف حق تعالى بهمه موجودات جهان اعمّ از حیوان و غیر حیوان و مؤ من و كافر، احاطه داشته ، و هر وجودى خواه كوچك و بزرگ در همه حال غرق احسان و فضل او میباشد.
نعمتهاى عمومى جهان كه در خوان وسیع و پهناور پروردگار متعال مورد استفاده خاص و عام است : در هیچ دفترى بحساب احسان و نعمت نیامده و هیچكسى خود را مرهون و مدیون آنها قرار نمیدهد.
اغلب و اكثر نعمتهاى خصوصى نیز چنین است ، كسى فكر نمیكند كه هر یك از اعضاى سالم بدن (چشم و گوش و زبان و دست و پاى و دستگاه عصب و خون و هضم و مغز و غیر آنها) تا چه اندازه ارزش دارد، و در مقابل هر یك از این نعمتها چقدر باید سپاسگذارى و قدردانى كرد.
گذشته از این نعمتهاى محسوس و ظاهرى : قسمتى از نعمتهاى پروردگار متعال غیر محسوس است ، و یكى از آنها همان حفظ و حراست و دفع شر و خطر و ضررهاى بموقع و ناگهانى است كه زبان در مقابل شكر و قدردانى ازین لطف بزرگ حق صد در صد عاجز و قاصر است .
(ان كل نفس لما علیها حافظ فردى نیست مگر اینكه او را از جانب خداوند متعال نگهدارنده و حافظى هست .
گر نگهدار من آنستكه من بینم |
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد |
و در سوره رعد آیه 11 میفرماید:
(له معقبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیر و اما بآنفسهم
) براى هر شخصى از پیشروى و از پشت سر او پاسبانان و محافظینى هستند كه او را بدستور پروردگار متعال محافظت و نگهدارى میكنند، و خداوند نعمتهاى خود را از كسى قطع نمیكند مگر اینكه او تغییر روش داده و از راه حق منحرف گردد.