خانواده
--
سلام تبیانی های گلم
دلم خیلی براتون تنگ شده بود..
یه سئوال؟
چی می شه كه گاهی تو رفتارمون خدا كمرنگ و شیطان تیر می شه؟!
خواهشا بهش فكر كنید بعد جواب بدید
منتظر جوابتون هستم
مرسی
همراه قدیمی تبیان عروس
یا علی
--
سه شنبه 14/2/1389 - 21:7
خواستگاری و نامزدی
--
فردا و دیروز با هم دست به یکی کردن...
دیروز با خاطراتش،من را فریب داد و ..
فردا با وعده هایش،من را خواب کرد..
وقتی چشم گشودم امروز گذشت.
یا علی
--
پنج شنبه 26/1/1389 - 13:15
دانستنی های علمی
--(عید) روزی است كه در آن سود و منفعتی به دست بیاید در شرع مقدس اسلام ،روزهای اضحی و فطر عید نامیده می شوند.كه در عید اضحی "قربانی" و در عید فطر"زكات فطره" مطرح است.«عید نوروز و حلول سال 1389 هجری شمسی بر شما مبارك»--
سه شنبه 3/1/1389 - 21:48
شهدا و دفاع مقدس
--چه زیبا گفته سید شهیدان اهل قلم،مرتضی آوینی: شرف المكان بالمكین،اعتبار مكان ها به انسانهایی است كه در آن زیسته اند. و چه خوب گفته اند،دوكوهه پادگانی است كه سال های سال با شهدا، زیسته است. --
سه شنبه 25/12/1388 - 15:56
خانواده
مناجات یك راننده
خدایا ! لنت گناهانم خورده شده ، کمکم کن در دره معصیت نیفتم.
الهی ! خلافی من سنگین شده خود قلم عفو بر جریمه هایم بکش.
ای مهربون ! مرا در صندوق عقب لطف خود هم سوار کنی قبول دارم.
پروردگارا ! قلبم نیاز به معاینه فنی دارد و من پشت گوش انداخته ام تایر سلوکم سوراخ است و تیوب تفکرم کم باد . آینه دلم با چکش سرکش ترک برداشته و دزد گیر شیطان و هوسم باطری اش شارژ ندارد.
ای حکیم ! روزها هر چه گاز می دهم نمی توانم به اوج بندگی ات برسم ، گمانم که یادم رفته ترمز دستی خویشتن داریم را بررسی کنم.
ای ناظرهمیشگی! متوجه شده ام که دوربین مخفی فرشتگانت از تمام لحظاتم عکس و فیلم برداشته به خاطر عبور از چراغ قرمزها مرا ببخش. به خاطر توقف جاهایی که نباید توقف می کردم مرا ببخش. بخاطر بوق زدن های نامربوطم مرا ببخش. به خاطر نگاه هم به عقب از آینه شهوت مرا عفو کن. به خاطر سبقت بی جایم از اولیاء ات مرا ببخش.
ای عشق من ! با تریلی رحمتت برمن غفران بیاور.
ای سالار ! بنزین عمرم را بی جهت قبل از موعدش تمام کرده ام جان مرا گاز سوزی کن تا ابد در مسیر تو برانم
ای اتوبان کرمت بی نهایت
دعا
دوشنبه 24/12/1388 - 15:55
دنیای گیاهان و حیوانات
--
كربلا منتظر ماست
بیا تا برویم!
طلاییه عجب طلاییه!
غروب شلمچه رو عشقه..!
....
.
.
!!!
--
سه شنبه 4/12/1388 - 19:13
شهدا و دفاع مقدس
امشب دلم هوای فکه و دو کوهه و هویزه و طلائیه و اروند کنار و شلمچه و .. .. کرده.
آخ شلمچه چه روز ها و شب ها ی خوبی با تو داشتیم .
اگر چه نبودم که جنگ را با تمام وجودم حس کنم ولی درد جدایی از تو را خوب چشیده ام،
بد دردی است ، حق داشته اند آنان که نتوانند از تو دل بکنند،
حق دارند آنان که مانده اند و هنوز از دل خاکهای چند بار زیر و رو شده ات
هنوز به دنبال نشانه ای از حیات ابدی می گردند.
کجاست فکه ، کجاست مجنون ، کجاست شلمچه ....
شهدا یادتان به خیر آن زمانی که در شبهای عملیات سر بر شانه هم می گذاشتید
و خداحافظی آخر را می کردید.
یاد آن گریه های ناب بخیر که صدایش تا عرش خدا بالا می رفت
و آرزوی دیرینه صاحبش را برای خدا باز گو می کرد و خدا در جوابش می گفت : لبیک. بیا که منتظرت بودم ،
بیا که خودم دیه تو را برعهده گرفتم ، بیا ، بیا ،
و با صدایش تو را به سوی خود فرا می خواند و در یک آن تو را به نزد خود می برد.
شلمچه قدمگاه حضرت زهرا (س) نیز خوانده میشود.
راوی كاروان میگفت، خیلی از رزمندهها بارها وجود مقدس حضرت را حس كردهاند.
بچهها با نام مبارك زهرا (س) میجنگیدند و با دعای ایشان پیروز میشدند؛
حال مگر ممكن است كه آن حضرت به شلمچه پا نگذارد.
آری! فاطمه (س) این یاس عصمت، به شلمچه پا گذاشته است.
این را همة اهل دل میدانند.
از آنجا كه پیامبر (ص) پیوسته میفرموده اند: «من بوی بهشت را از فاطمه استشمام میكنم»
شلمچه هم بوی بهشت میدهد و من وقتی مینویسم: «شلمچه»، قلم خوشبو و معطر میشود.
دنبال صدا می روم ، امن یجیب المضطر...... ، اللهم الزقنی توفیق زیارة قبر حسین.....
صدا از سنگر بچه ها نمی آید .کمی دور تر میروم .. اللهم توفیق شهادة فی ....
هوا تاریک است ساعت از نیمه شب هم می گذرد ، این صدای کیست ؟
نزدیک تر می روم ، نه اشتباه نکرده ام او درون یک قبر نشسته و مناجات می کند ،
آخر شب عملیات است ، او خبر از فردا دارد، آخرین نماز شب و آخرین مناجات را باید با حال دیگری به جا آورد ......
عملیات شروع شد....... بچه ها در این عملیات پیروز شدند .
به دنبال صاحب صدا می گردم، او را پیدا نکردم ، پرسیدم ، جستجو کردم ولی نیافتمش
تا آخر ، ظهر در بین شهدا پیدایش کردم ..
او به آرزویش رسید و مرا مسئول بار سنگین حفظ و حراست از آرمان و انقلابش کرد.
بیا ای دل عزیزم پر بگیریم...... ره کاشانه ای دیگر بگیریم
و در آخر: کجائید ای شهیدان خدایی.... بلا جویان دشت کربلایی .....
کجائید ای سبکبالان عاشق..... پرنده تر ز مرغان هوایی.....
کجایی ای امام و رهبر ما...... کشی دست نوازش بر سر ما......
همه رفتند و تنها مانده ام من ........ز خیل عاشقان جا مانده ام من.......
چهارشنبه 28/11/1388 - 14:23
ادبی هنری
خدا را از داشتنی هایت كه به آنها می نازی كم كن
ببین چه داری؟
و خدا را به نداشته هایت اضافه كن
ببین چه كم داری؟!
دوشنبه 26/11/1388 - 15:46
محبت و عاطفه
--
چه بگویمت
بهتر از این...!
!
كه خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد.
!!
--
عروس تبیان
--
پنج شنبه 22/11/1388 - 19:53
محبت و عاطفه
--
هر كجا هستی باش
آسمانت آبی
و
تمام دلت
از
غصه ی دنیا خالی
--
*"*"***عروس***"*"*
--
سه شنبه 20/11/1388 - 11:0