آموزش و تحقيقات
بر اساس تحقیقی که اخیرا محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا به
آن رسیدند رنگ قرمز باعث افزایش دقت و رنگ آبی باعث افزایش خلاقیت در
افراد میشود .
این تحقیق که روز پنج
شنبه در وب سایت مجله ساینس منتشر شد ، توسط محققین دانشگاه بریتیش
کلمبیای کانادا انجام گرفت . حالت روانشناختی که افراد با دیدن رنگ های
قرمز و آبی بدان می رسند موضوع این تحقیق بود و بروی ۶۰۰ نفر در راستای آن
مطالعات و آزمایشاتی انجام گرفت.
در این تحقیق از…
رنگ های خنثی و مخالف آبی و قرمز به صورت تصاویر و کلمات نیز استفاده شد
تا واکنش روانشناختی ذهن هنگام مواجه شدن با رنگ های قرمز و آبی در برابر
دیگر رنگ ها( رنگ های مخالف آبی و قرمز وخنثی ) به خوبی مقایسه و تحلیل
شود.
افرادی که اثر رنگ قرمز
به روی آنها مطالعه می شود در تست های انجام گرفته بهتر از دیگران به یاد
می آوردند و به جزئیات توجه بیشتری داشتند . مثل به یاد آوردن کلمات و
توجه به شکل صحیح آنها و همچنین بر روی نشانه گذاری های کلمات توجه بیشتری
میکردند . و دسته ی دیگری که واکنش آنها در برابر رنگ آبی مطالعه می شد در
تست ها بهتر میتوانستند تصور و مجسم کنند ، و از وسایلی که در اختیار آنها
قرار داده می شد استفاده های هوشمندانه تری میبردند( مثل کار با اشکال ).
” اگر شما میخواهید حافظه
تان را برای چیزهایی مثل انواع مهارت های تصحیح ِ خطا و اشتباه
(proofreading) افزایش بدهید باید از رنگ قرمز استفاده شود ” این سخن را
خانم دکتر Juliet Zhu استادیار دانشکده تجارت دانشگاه بریتیش کلمبیا و کسی
که با دکتر Ravi Mehta در این تحقیق همکاری کرده است می گوید.
Dr. Zhu همچنین میگوید
برای محیط های که در آن افراد جمع می شوند و با همدیگر به حل مشکلات و
ارائه راه حل های می پردازند (brainstorming) بهتر است از رنگ آبی استفاده
شود.
طبق تحقیقات پروفسور Norbert Schwarz استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان آمریکا افراد در حالت شاد و خوشحال خلاق تر و مبتکرتر هستند.
________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
چهارشنبه 27/11/1389 - 21:44
شعر و قطعات ادبی
بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،
بعضیها شعرشان كهنه است، فكرشان نو،
بعضیها شعرشان نو است، فكرشان كهنه،
بعضیها یك عمر زندگی میكنند برای رسیدن به زندگی،
بعضیها زمینها را از خدا مجانی میگیرند و به بندگان خدا گران میفروشند.
بعضیها حمال كتابند،
بعضیها بقال كتابند،
بعضیها انبارداركتابند،
بعضیها كلكسیونر كتابند
بعضیها قیمتشان به لباسشان است، بعضی به كیفشان و بعضی به كارشان،
بعضیها اصلا قیمتی ندارند،
بعضیها به درد آلبوم میخورند،
بعضیها را باید قاب گرفت،
بعضیها را باید بایگانی كرد،
بعضیها را باید به آب انداخت،
بعضیها هزار لایه دارند
بعضیها ارزششان به حساب بانكیشان است،
بعضیها همرنگ جماعت میشوند ولی همفكر جماعت نه،
بعضیها را همیشه در بانكها میبینی یا در بنگاهها.
بعضیها در حسرت پول همیشه مریضند،
بعضیها برای حفظ پول همیشه بیخوابند،
بعضیها برای دیدن پول همیشه میخوابند،
بعضیها برای پول همه كاره میشوند.
بعضیها نان نامشان را میخورند،
بعضیها نان جوانیشان را میخورند،
بعضیها نان موی سفیدشان را میخورند،
بعضیها نان پدرانشان را میخورند،
بعضیها نان خشك و خالی میخورند،
بعضیها اصلا نان نمیخورند،
بعضیها با گلها صحبت میكنند،
بعضیها با ستارهها رابطه دارند.
بعضی ها صدای آب را ترجمه میكنند.
بعضی ها صدای ملائك را میشنوند.
بعضی ها صدای دل خود را هم نمیشنوند.
بعضی ها حتی زحمت فكركردن را به خود نمیدهند.
بعضی ها در تلاشند كه بیتفاوت باشند.
بعضی ها فكر میكنند چون صدایشان از بقیه بلندتر است، حق با آنهاست.
بعضی ها فكر میكنند وقتی بلندتر حرف بزنند، حق با آنهاست.
بعضی ها برای سیگار كشیدنشان همه جا را ملك خصوصی خود میدانند.
بعضی ها فكر میكنند پول مغز میآورد و بی پولی بی مغزی.
بعضی ها برای رسیدن به زندگی راحت، عمری زجر میكشند.
بعضی ها ابتذال را با روشنفكری اشتباه میگیرند.
بعضی از شاعران برای ماندگار شدن چه زجرها كه نمیكشند.
بعضی ها یك درجه تند زندگی میكنند، بعضیها یك درجه كند.
هیچكس بیدرجه نیست.
بعضی ها حتی در تابستان هم سرما میخورند.
بعضی ها در تمام زندگیشان نقش بازی میكنند.
بعضی از آدمها فاصله پیوندشان مانند پل است، بعضی مانند طناب و بعضی مانند نخ.
بعضی ها دنیایشان به اندازه یك محله است، بعضی به اندازه یك شهر،
بعضی به اندازه كرة زمین و بعضی به وسعت كل هستی.
بعضی ها به پز میگویند پرستیژ
بعضی ها خیلی جورهای مختلف هستند.
شما چطور؟ آیا شما هم از این بعضی ها هستید ؟؟؟
چهارشنبه 27/11/1389 - 21:37
آلبوم تصاویر
لطفا نگاه دقیق تری به عکس بیندازید!
_________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
چهارشنبه 27/11/1389 - 21:23
کامپیوتر و اینترنت
Google
گوگل
در ریاضی نام عدد بزرگی است كه تشكیل شده است از عدد یك با صد تا صفر جلوی
آن. مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا میكنند كه این موتور
جستجو میتواند این تعداد اطلاعات (یعنی یك گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش
قرار ده
Adobe
اسم رودخانه ای كه از پشت منزل مؤسس آن، جان وارناك، عبور میكند.
Microsoft
MICROcomputer SOFTwaree
نام
شركت ابتدا به صورت بالا نوشته میشد ولی به مرور زمان به صورت فعلی در
آمد.که مخفف است. دلیل نامگذاری شركت به این اسم نیز آن است كه بیل گیتس
مؤسس شركت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میكروكامپیوتر ها
تأسیس كرد
Yahoo
این
كلمه برای اولین بار در كتاب سفرهای گالیور مورد استفاده قرار گرفته و به
معنی شخصی است كه دارای ظاهر و رفتاری زننده است . مؤسسین سایت جری یانگ و
دیوید فیلو نام سایتشان را Yahoo گذاشتند چون فكر می كردند خودشان هم این
طوری هستند
Apple
میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شركت اپل، سیب بود و بنابراین اسم شركتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.
_________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
چهارشنبه 27/11/1389 - 21:16
آلبوم تصاویر
چهارشنبه 27/11/1389 - 21:4
ورزش و تحرک
اگر شما هم مسابقات کشتی کج را تماشا کرده باشید، زیاد برایتان پیش آمده که با صحنه های جالب روبرو شوید: مثلاً ناگهان در حین یک مسابقه Tag Team (دو تیم دو نفره با هم)، یک عضو یکی از دو تیم از دست هم تیمی خود عصبانی می شود، نگاهی شیطانی به دوربین می کند و با دو نفر دیگر علیه هم تیمی خود هم دست می شود!
چنین صحنه هایی برای خوش باورترین افراد هم شکی باقی نمی گذارد که این مسابقات ساختگی و تصنعی است! خب، البته همین طور هم هست، تا حد خیلی زیادی!
یکی از نظر دهندگان در Answers.com به خوبی توضیح می دهد که حتی سناریوی تک تک این مسابقات از ماهها پیش توسط افرادی که به آنها Bookers می گویند نوشته می شود، booker تصمیم می گیرد که چه کسی در یک مسابقه می برد، چه کسی «چهره مثبت» (The Face) و چه کسی «چهره منفی» (The Hell) خواهد بود.
حتی زخمها و خونریزیهایی هم که بعضاً در این مسابقات می بینید عمدتاً طبق برنامه، توسط خود ورزشکار و با یک وسیله برنده ایجاد می شود. (البته به دلیل نگرانی از ایدز و سایر بیماریهای خونی، این نوع رفتارها امروزه کاهش پیدا کرده).
اما این به این معنی نیست که همه چیز به اصطلاح فیلم است! کوبیده شدن صندلی آهنی به پشت یک نفر «درد» دارد! یا وقتی کسی از بالای نردبان روی میزهای بیرون رینگ پرتاب می شود، حتماً درد خواهد کشید و همیشه همه چیز هم طبق برنامه پیش نمی رود، بعضاً کشتی گیران عصبانی شده و از کوره در می روند و واقعاً شروع می کنند که یکدیگر را کتک بزنند (این افراد معمولاً بعد از مسابقه، قراردادشان را از دست می دهند).
از سوی دیگر، ورزشکاران این رشته ها به شدت آموزش دیده هستند: آنها ورزشکارند، آمادگی بدنی خیلی بالایی دارند، در مورد نحوه ضربه زدن مدتها تمرین کرده اند (چطور ضربه بزنند که هم شدید به نظر برسد و هم به طرف مقابل آسیب نرساند)، حرکات آکروباتیک مختلفی بلدند و علی رغم وزن بالا آنها را اجرا می کنند و ... اما علی رغم تمام این آموزشها باز ممکن است یکی اشتباه کند و دیگری واقعاً گردنش بشکند یا دنده هایش خرد شود.
___________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
چهارشنبه 27/11/1389 - 19:53
داستان و حکایت
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما(ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان می رود و در یکی از این مسافرت ها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان می کند. پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند. چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا می شود. سردار بلوچ هر چه التماس و زاری می کند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمی دهند.
سردار حسین خان به افضل الملک، ندیم فرمانفرما نیز متوسل می شود. افضل الملک نزد فرمانفرما می رود و وساطت می کند، اما باز هم نتیجه ای نمی بخشد. سردار حسین خان حاضر می شود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و افضل الملک این پیشنهاد را به فرمانفرما منعکس می کند، اما باز هم فرمانفرما نمی پذیرد.
افضل الملک به فرمانفرما می گوید: "قربان آخر خدایی هست، پیغمبری هست، ستم است که پسری درکنار پدر در رندان بمیرد. اگر پدر گناهکار است، پسر که گناهی ندارد." فرمانفرما پاسخ می دهد: "در مورد این مرد چیزی نگو که فرمانفرمای کرمان، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمی فروشد."
همان روز پسر خردسال سردار حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان می سپارد. دو سه روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار می شود. هر چه پزشکان برای مداوای او تلاش می کنند اثری نمی بخشد. به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی می کنند و به فقرا می بخشند اما نتیجه ای نمی دهد و فرزند فرمانفرما جان می دهد.
فرمانفرما در ایام عزای پسر خود، در نهایت اندوه به سر می برد. درهمین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما می شود. فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و به صدایی بلند می گوید: "افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده، لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند می بایست فرزند من نجات می یافت." افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری می دهد می گوید: "قربان این فرمایش را نفرمایید، چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری، اما می دانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوه ی فرمانفرما ناصرالدوله نمی فروشد!"
_________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
چهارشنبه 27/11/1389 - 19:28
داستان و حکایت
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!
___________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
شنبه 23/11/1389 - 18:29
شعر و قطعات ادبی
من صبورم اما...
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم
من صبورم اما...
چقدر با همه ی عاشقیم محزونم!
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما... بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی تنگ غروب
و چراغی که تورا از شب متروک دلم دور کند
من صبورم اما...
آه این بغض گران صبر چه می داند چیست
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
_________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
جمعه 22/11/1389 - 17:50
آلبوم تصاویر
__________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
پنج شنبه 21/11/1389 - 17:51