بگو که گل نفرستد کسی به خانه من
که عطر یاد تو پر کرده آشیانه من
* الهی*
هر چه مرا از دنیا نصیب است به کافران ده
وآنچه مرا از عقبی نصیب است به مؤمنان ده
مرا در این جهان نام و یاد تو بس !
و در آن جهان دیدار و سلام تو بس!
*تقدیم به همه دوستان تبیانی گلم*
اگر جای من غیری گزیند دوست ،حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
* عزیز دو گیتی*
گهی به خود نگرم گویم از من زارتر کیست؟
گهی به تو نگرم گویم از تو بزرگوارتر کیست ؟
گاهی که به طینت خود افتد نظرم
گویم که من از هر چه به عالم بترم
چون از صفت خویشتن اندر گذرم
از عرش همی به خویشتن در نگرم
ما شبی دست بر آریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید نشو
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سرمی فروش
گفت آسان گیربر خود کارها کز روی طبع
سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش
الهی!
اگر یک بار بگویی بنده من!
از عرش بگذرد خنده من.
کریما!
همه از تو ترسند و من از خود
از تو همه نیکی دیده ام و از خویش همه بد.