• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6272
تعداد نظرات : 670
زمان آخرین مطلب : 4664روز قبل
خواص خوراکی ها

نسخه ای برای زیبایی در 5 روز: با طبیعت به جنگ پیری بروید

 آیا واقعا می توان جوانی ماندگار و یک چهره درخشان را در آنچه می خوریم، یافت؟ پزشکان مدت هاست که از ارتباط بین سلامت، پوست و رژیم غذایی می گویند اما آیا شما می دانید که چه باید خورد تا به واسطه آن بتوان به پوست کمک کرد؟

دکتر «جینتی گراف»، متخصص مشهور پوست شهر نیویورک می گوید: «مهم ترین نکته ای که باید به یاد داشته باشید، این است که هر چه سبزی یا میوه ای که شما می خورید پر رنگ تر باشد آن میوه یا سبزی مفیدتر است.» دکتر« کیت سامرویل» هم با این نظر موافق است. او می گوید:

« کاروتنوئیدها یا رنگدانه های طبیعی به شما می گویند که این غذا مملو از آنتی اکسیدان های مختلف است و در نتیجه برای بدن بسیار مفید هستند و طبعا برای پوست هم مفید خواهند بود.» درباره ارزش و اهمیت افزودن آنتی اکسیدان ها به رژیم غذایی و محصولات زیبایی گزارش های متعددی ارائه شده است. رادیکال های آزاد می توانند باعث التهاب، آسیب سلولی و بیماری شوند. آنتی اکسیدان ها با این رادیکال های آزاد مقابله کرده و دلیل بهبود سلامت به واسطه آنهاست. اما شما احتمالا تمامی منابع تامین آنتی اکسیدان ها را نمی شناسید. دکتر گراف می گوید: «مردم اغلب تعجب می کنند، وقتی متوجه می شوند که سیب زمینی منبع مناسبی از ویتامین C است.»

فقط در 3 روز
به گفته دکتر «کری گلاسمن»، متخصص تغذیه بر حسب این که چقدر ورزش می کنید، چقدر می خوابید و چقدر آب می خورید می توانید نتایج یک رژیم غذایی مملو از آنتی اکسیدان ها را در مدت زمان کوتاه 3 روزه ببینید. شما می توانید تفاوت را بلافاصله حس کنید و متوجه افزایش انرژی خود شوید. کافی است این مواد را به رژیم غذایی خود اضافه کنید.

ویتامین C: احتمالا می دانید که می توان این ویتامین را در میوه های خانواده مرکبات مثل پرتقال و لیمو پیدا کرد. ولی احتمالا نمی دانید که می توان آن را در فلفل قرمز شیرین، بروکلی، سیب زمینی، موز سبز و کلم پیچ هم پیدا کرد.
ویتامین A: احتمالا می دانید که می توان آن را در جگر، روغن ماهی و تخم مرغ نیز پیدا کرد. ولی احتمالا نمی دانید که می توان آن را در کدوحلوایی و پنیر موزارلا یافت.
ویتامین E: احتمالا می دانید که می توان آن را در مغزها (بادام و گردو) و آووکادو یافت ولی احتمالا نمی دانید که می توان آن را در زنجبیل و مایونز با منشا سویا نیز پیدا کرد.
سلنیوم: احتمالا می دانید که می توان آن را در ماهی، گوشت قرمز، مرغ، غلات و تخم مرغ یافت، ولی احتمالا نمی دانید که می توان آن را در سیر هم پیدا کرد.

مبارزه با التهاب با ملاتونین
در موز، گوجه فرنگی، گیلاس، برنج و زنجبیل یافت می شود.

چطور کار می کند: این آنتی اکسیدان قدرتمند رادیکال های آزاد را از بین برده و با التهاب پوست مبارزه می کند که این التهاب می تواند به صورت آکنه، قرمزی یا خارش بروز کند.

تقویت ناخن ها و مو با بیوتین
در مغزها، تخم مرغ، کره بادام زمینی، جگر و جو یافت می شود.

چطور کار می کند: چون بیوتین به تقویت مو و ناخن کمک می کند، برای افرادی که از ریزش مو یا نازک شدن مو رنج می برند، مفید خواهد بود. در واقع کمبود بیوتین می تواند، باعث افزایش شکنندگی ناخن، خشکی و ریزش مو شود.

هله هوله ای که به درد پوست می خورد
رزوراترول در انگور و قره قاط یافت می شود.

چطور کار می کند: دانشمندان معتقدند، رزوراترول نقش حفاظتی در برابر صدمات ناشی از آفتاب دارد؛ صدماتی مانند افتادگی و چروک خوردن پوست که به واسطه در معرض آفتاب قرار گرفتن ایجاد می شود. این ماده از صدمات ناشی از آفتاب پیشگیری کرده و از بین رفتن کلاژن را به تاخیر می اندازد.

فایده ضربدر دو
ویتامین C و E در کیوی، مغزها، برگ های سبز، بروکلی، مرکبات و روغن جوانه گندم یافت می شود.

چطور کار می کند: ویتامین C و E هر 2 به تنهایی برای ترمیم صدمات ناشی از آفتاب مفید هستند ولی با مصرف همزمان تاثیر آن ها به مراتب بیشتر خواهد شد. ویتامین E به تامین آب پوست، کمک کرده و از پوست در برابر آسیب ناشی از رادیکال های آزاد حفاظت می کند. در عین حال ویتامین C تولید کلاژن را تحریک می کند. مطالعات نشان داده، زمانی که ویتامین C و E به طور همزمان مورد استفاده قرار گیرند توانایی آن ها برای ترمیم آسیب سلول های پوست افزایش می یابد.

اگر می خواهید پوست تان نابود نشود
هر آنچه شما به درون بدن می فرستید تاثیر مستقیمی روی سلامت کلی شما خواهد داشت و همچنین طبعا روی پوست و سیمای شما هم تاثیرگذار خواهد بود. آنتی اکسیدان ها با رادیکال های آزاد مقابله می کنند. رادیکال های آزاد در بدن ما به واسطه هر چیزی ایجاد می شود از آلودگی هوا گرفته تا استرس. اگر برای مقابله با این رادیکال های آزاد آنتی اکسیدان ها را در اختیار نداشته باشیم پوست ما نابود می شد.

برای آن که خشک نشوید
به رژیم غذایی خود روغن اضافه کنید. دکتر سامرویل می گوید: «غذاهایی مانند گردو، ماهی چرب، ماهی آزاد و غذاهایی حاوی گیاه بزرک می توانند آب سلول های پوست را تأمین کنند و رطوبت کلی پوست را افزایش دهند در ضمن از مصرف کافئین پرهیز کنید. کافئین ادرار آور است و آب بدن را دفع می کند.»

برای آن که خنکی در درون شما باشد
خیار بخورید چون سیلیکای آن بالاست. دکتر سامرویل می گوید: «بسیاری معتقدند، خوردن برخی غذاها بدن شما را از درون خنک کرده و باعث کاهش التهاب می شود. خیار برای این منظور فوق العاده است. خیار مملو از روی است که برای التیام زخم ضروری است. در عین حال مقادیر بالای روی را می توان در بادام و نخود هم یافت.» از مصرف غذاهای خیلی تند و نوشیدنی های پر از کافئین پرهیز کنید چون جدا از ضررهای دیگر، پوست را خشک می کند.

اگر پوست شما خیلی چرب یا پر از آکنه است
مواد پروبیوتیک را به رژیم غذایی خود اضافه کنید. دکتر سامرویل می گوید: «این مواد فلور طبیعی و سالم را در بدن مستقر کرده که با التهاب مقابله می کنند و میزان آکنه را کاهش می دهند.» به علاوه غذاهای غنی از روی و ویتامین A به کاهش تولید برجستگی های مملو از چربی روی پوست کمک کرده و بدین ترتیب چربی پوست را متعادل می کند. از مصرف لبنیات پرهیز کنید مثلا شیر یا ماست چون ممکن است داخل آن ها هورمون وجود داشته باشد.

منبع : برترین ها
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:50
ازدواج و همسرداری

پشت او بایستید، مثل یک مرد

 هر زن خوبی، نیک به این نکته واقف است که چطور باید در مواقع سخت کنار شوهرش باشد. این مواقع سخت شامل همان لحظه هایی می شود که روزگار با یک لگد جانانه آنها را به بدترین قسمت ممکن زندگی پرتاب می کند.

مثلا وقتی که چک های همسر شما به بانک می رود، آن هم درست در شرایطی که ریالی پول در حساب او نیست. یا وقتی که رئیسش بدون هیچ دلیل موجهی او را به شدت مورد مواخذه قرار داده آن هم فقط به این دلیل که روی مود خوبی نبوده است. در این میان نکته هایی وجود دارد که شاید شما از آنها آگاه نباشید. همین نداشتن آگاهی بعضی اوقات سبب می شود شما در مواقع ناراحتی همسرتان رفتاری از خود نشان دهید که اوضاع را چه بسا بدتر هم بکند. در واقع دانستن اینکه در روزهای بد زندگی همسرتان، شما چه رفتاری باید داشته باشید بسیار ضروری تر از رفتار شما در روزهای خوش زندگی شوهرتان است.

تحقیقات نشان داده است که اگر همسر شما روزهای بدی را به لحاظ کاری و یا چیزی شبیه آن سپری می کند، بیشترین چیزی که شما می توانید انجام بدهید، حمایت از اوست. شما باید پشت همسرتان بایستید و حداقل در خانه موقعیتی را فراهم کنید که فاقد هرگونه استرسی باشد. از طرف دیگر در مواقع خوشحالی او هم می توانید بعضی از مسائلی را که در شرایط عادی نمی توانید راجع به آنها صحبت کنید، بیان کنید. به این ترتیب است که شما می توانید روابط زناشویی خود را محکم کنید.


کنجکاو باشید
این کنجکاوی به معنای کنترل کردن شوهرتان نیست. پس لطفا اشتباه نکنید. از همسرتان راجع به چیزهایی سوال کنید که برای او جذاب هستند. البته این سوال ها اصلا نباید منفی باشند. بلکه باید نشان بدهید آنچه که برای شوهر شما قابل اهمیت است به همان اندازه برای شما هم اهمیت دارد. شما می خواهید در تجربه کردن اتفاقاتی که برای او جالب توجه هست به همسرتان بپیوندید. بنابراین او احساس می کند شما همیشه و همه جا کنارش هستید حتی اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشید اما او این احساس را خواهد داشت. کنجکاوی مثبت شما نسبت به علایق همسرتان (حتی اگر این مقوله فوتبال باشد که خانم ها خیلی توجهی به آن ندارند) باعث می شود که او خیلی راحت تر به شما اعتماد کند و همه چیز را برایتان بازگو نماید. این حس شما را بیش از پیش به همسرتان نزدیک می کند. چون او می داند علایقش همان قدر که برای خودش اهمیت دارند، برای شما هم مهم هستند.

از خود اشتیاق نشان بدهید
اگر همسرتان موفق شده یک ارتقاء شغلی را به دست بیاورد یا اگر معامله ای را که مدت ها برایش تلاش کرده به سرانجام رسانده، باید بدانید که شما مجبور هستید – تاکید می کنیم – مجبور هستید شوق و شور مضاعفی از خود بروز بدهید. وقتی که او به خانه می آید و این خبر خوش را به شما می دهد، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و هرکار دیگری را فراموش کنید. فقط یک کار است که شما باید انجام بدهید. به همسرتان بگویید که چقدر برای او بابت موفقیتی که به دست آورده است خوشحال هستید.

فراموش نکنید که شما باید خوشحالی خود را به شوهرتان نشان بدهید. حتی بیشتر از آن حدی که واقعا خوشحال هستید. اگر لازم شد حتی از فرط خوشحالی یک جیغ کوتاه هم بکشید. حالا می توانید غرور و فخر او را بابت اینکه شما تا این حد از خوشحالی اش خوشحال شده اید ببینید.

باور کنید همسر شما در چنین موقعیتی بیشتر از اینکه بابت آنچه به دست آورده خوشحال باشد به خاطر اینکه شما را اینچنین شریک شادی خود دیده خوشحال است. یادتان نرود که اگر دستاورد همسر شما یک ارتقای شغلی است، پس باید خودتان را آماده کنید برای ساعت های بیشتری که او قرار است صرف کارش کند. حتی اگر این موضوع کمی شما را به فکر فرو برده و نگرانتان کرده، لطفا هرگز در آن لحظه چنین چیزی را بروز ندهید و هر دلواپسی را پیش خودتان نگه دارید. به هیچ وجه توی ذوق شوهرتان نزنید. فعلا فقط وقت خوشحالی است. بگذارید شوهرتان با چنین خوشحالی که شما از خود نشان می دهید، احساس یکی بودن کند، یکی بودن با شما و این یعنی مقدمه ساختن یک رابطه فوق العاده محکم و ارزشمند.

او را تصدیق کنید
همسرتان بابت پیروزی تیم فوتبال محبوبش بسیار خوشحال است و صدای خنده اش همه فضای خانه را پر کرده. حتی اگر فوتبال برای شما مقوله جالبی نیست، اما لطفا خوشی او را خراب نکنید. برعکس این خوشحالی را تایید کنید. چطور؟ اصلا کار سختی نیست. اتفاقی که تا این حد موجب مسرت همسرتا ن شده را همانقدر که برای او جدی است مهم جلوه دهید و در این خوشحالی همراهی اش کنید. به او بگویید که اگر تیم مورد علاقه اش شکست می خورد، چقدر متاسف می شدید و حالا که برنده شده است تا چه اندازه خوشحال هستید. وقتی که شما دقیقا همان چیزی را تایید می کنید که همسرتان می خواهد در واقع حس همذات پنداری خود را با او نشان داده اید و در ضمن ثابت کرده اید که حداقل به اندازه ای که نیاز باشد از مقوله ای که برایش اهمیت دارد، اطلاعات کافی دارید. این حرکت شما برای ساختن روابطی نزدیک بسیار مهم است حتی اگر پیش خودتان فکر می کنید که علایق او بیشتر مناسب یک نوجوان است تا یک مرد بالغ متاهل. اگر همانطور باشید که او دوست دارد، اگر به علایقش احترام بگذارید و خودتان را در غم و شادی هایش دخیل کنید، در واقع به او احترام گذاشته اید نه اینکه باج داده باشید. پس لطفا احترام گذاشتن را با باج دادن اشتباه نکنید. مطمئن باشید این موضوع شما دو نفر را بیشتر به هم نزدیک می کند.

به او توجه کنید
یک نکته مهم درباره زبان بدن شما وجود دارد. چیزی که می تواند در ایجاد روابط محکم با همسرتان بسیار کارساز باشد. وقتی شما هیچ عکس العمل فیزیکی از خود بروز نمی دهید، ممکن است این ذهنیت را برای همسرتان یا حتی فرزندانتان ایجاد کند که شما یک انسان بی تفاوت هستید. بنابراین گاهی واقعا نیاز است همراه کلمات حمایت کننده از چهره و حرکات دستانتان نیز برای جدیت بخشیدن به ماجرا استفاده کنید. وقتی همسرتان مشغول تعریف کردن یک ماجرای جالب (از دید خودش) برای شماست. اگر خودتان را سرگرم ناخن گرفتن کنید، یا حین حرف های او از پنجره به بیرون زل بزنید تا سرتان را به گردگیری گرم کنید، حتی اگر گوشتان هم به حرف های او باشد، اما عملا با رفتار و زبان بدنتان بی علاقگی خود را نشان داده اید. به جای آن، در چشم های او نگاه کنید. لبخند بزنید و نزدیک او بنشینید و با تکان دادن سر، حرف هایش را تایید کنید. به این ترتیب احترامی را که برایش قائل هستید، به او نشان می دهید و این مساله سبب می شود که همسرتان همچنان به گفتن ادامه دهد. با این وصف شک نکنید که او با این طرز برخورد همیشه حرف هایش را به شما می زند، چون مطمئن است تنها کسی که با علاقه و حوصله کامل به حرف هایش گوش می کند، شما هستید. این وسط هرگز حرف نگفته ای هم باقی نمی ماند. در این شرایط همسرتان اینقدر با شما حس یکی بودن خواهد داشت که تصمیم بگیرد همه حرف های خوب و بدش را فقط به شما بگوید نه هیچ کس دیگری.

 

منبع : برترین ها
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:49
تغذیه و تناسب اندام

رژیم غذایی ضد افسردگی

 بسیاری از خانم ها وقتی احساس افسردگی و خستگی می کنند یا فشار روحی دارند، سعی می کنند تا با خوردن مواد خوراکی مثل ماکارونی و پنیر، شیرینی و بیسکویت های شکلاتی، جوجه سرخ شده و امثال این ها به خودشان تسلی خاطر دهند و از لحاظ احساسی آرامش بیشتری پیدا کنند اما باید بدانید که خوردن چنین مواد غذایی تنها برای چند دقیقه کوتاه حال شما را بهتر می کند.

اما بعد از آن حالت های منفی و مضر مصرف این مواد غذایی روی دیگر خود را نشان می دهد. مسلما خوردن چنین غذاهایی به جز بالا و پایین آوردن فشار خون یا به هم ریختن سیستم بدن، نتیجه بهتری نخواهد داشت. مصرف بیش از حد یک نوع غذا یا کمبود گونه ای از مواد غذایی در زمان کوتاه یا طولانی روی حالت روحی انسان تاثیر می گذارد. این مطلب را بخوانید تا بدانید زمانی که حال تان بد است چه کار باید بکنید.

کره موزی بخورید
اگر با استرس یا افسردگی درگیر هستید و می خواهید دوباره آرامش خاطرتان را به دست بیاورید، می توانید با مصرف بعضی از مواد خوراکی به سلامت روحی واقعی برای مدت طولانی دست پیدا کنید. تحقیقات نشان می دهد، مصرف موز به همراه کره بادام زمینی جانشین مناسبی برای بیسکویت و شیرینی است و به انسان کمک می کند مشکلات روحی را از خود دور کند و عوارض و اثرات منفی آن را به طور چشمگیری کاهش دهد. «کیتی سویفت»، مدیر شرکت «غذا و طب» در مرکز پزشکی «مایند ـ بادی» واشنگتن می گوید: «این که چه غذایی را برای خوردن انتخاب می کنید قطعا در حالت روحی شما تاثیر می گذارد.»

لطفا تخمه بخورید
خانم «گییل پلتز» از شهر گراهام وقتی در دانشگاه مشغول تحصیل بود متوجه شد که راه های طبیعی بسیاری برای غلبه بر استرس و افسردگی وجود دارد. بنابراین درباره این موضوع شروع به تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که چقدر انتخاب غذا و مواد خوراکی در حالت روحی انسان تاثیرگذار است. او شروع به خوردن غذاهایی مثل ماهی، دانه آفتابگردان و مواد خوراکی غنی از منیزیم کرد و متوجه شد که حال روحی اش بسیار بهتر است. حال این خانم و گروهی از محققان دانشگاهی توضیح می دهند، مواد غذایی حاوی منیزیم با تولید سروتونین ماده شیمیایی در مغز باعث سلامت روحی و افزایش انرژی در انسان می شود. معمولا مقدار ناکافی از عنصر منیزیم در بدن خانم ها موجب بروز برخی مشکلات می شود. بنابراین شما خانم ها می توانید با مصرف مواد خوراکی حاوی منیزیم نیاز بدن خود را به این ماده تامین کنید. بادام، پسته، آووکادو، اسفناج، تخم کدو و آفتابگردان، سویا، ماهی قزل آلا، صدف خوراکی و حبوباتی مثل گندم، جو، برنج قهوه ای و لوبیا سرشار از منیزیم هستند. خانم «گییل پلتز» می گوید: «باید حواس تان باشد که بعضی از غذاها تاثیر بهتری روی استرس و وضعیت افسردگی شما می گذارد. اگر می خواهید تاثیر چنین غذاهایی را در روحیه تان ببینید باید به طور مرتب از چنین موادغذایی استفاده کنید، همانطور که من از این غذاها به طور منظم استفاده می کردم.»

شیرینی های سالم را بشناسید
بسیاری از خانم ها برای کاهش وزن، با حفظ کربوهیدرات ها این اشتباه را تکرار می کنند. وقتی ناراحت یا مضطرب هستیم بیشتر دوست داریم غذاهای حاوی کربوهیدرات (مثل شیرینی ها) را بخوریم. این به این دلیل است که کربوهیدرات، سروتونین تولید می کند و احساس آرامش و راحتی بیشتری در ما به وجود می آورد. مطمئن باشید، قند خون شما با خوردن تکه ای کیک به دلیل عذاب وجدانی که برای خوردن آن پیدا می کنید به سرعت پایین می آید. شما باید هر روز مقداری کربوهیدرات مصرف کنید تا مغزتان انرژی کافی را ذخیره کند اما این بدان معنا نیست که در خوردن شیرینی ها زیاده روی کنید. وقتی می گوییم کربوهیدرات یعنی قندهای ساده در غیراین صورت دچار افت شدید قند خون می شوید. نشاسته، انواع حبوبات، سبزی ها (سیب زمینی شیرین بهترین گزینه است) و لوبیا حاوی کربوهیدرات هستند. سعی کنید از مجموعه کربوهیدرات ها مثل گیاهان که قند خون را تنظیم می کنند و اثرات منفی را در روحیه انسان از بین می برند، استفاده کنید.

چربی خوردن به نفع شماست
دکتر سویفت می گوید: «باید به این نکته توجه داشت که حذف کامل چربی به عنوان دستور غذایی برای حفظ سلامت تصوری نادرست است. متاسفانه بسیاری از مردم فکر می کنند، حذف کامل چربی در برنامه غذایی شان تغذیه ای سالم خواهند داشت اما اگر این طور فکر می کنید بدانید که در اشتباه هستید. روغن های گیاهی به دلیل حفظ مایع غشای سلولی برای سلامت مغز بسیار مهم و ضروری هستند. مغز انسان بسیار توانمند است و باید از نوع درستی از چربی تغذیه کند. چربی های مفید در خوراکی هایی مانند آووکادو، انواع دانه های گیاهی و روغن زیتون یافت می شود.»

ماهی بخورید تا افسرده نشوید
شاید شنیده باشید که از امگا 3 (اسیدچرب اشباع نشده) برای درمان بسیاری از ناراحتی ها استفاده می کنند. دانشمندان به این نتیجه دست پیدا کردند، افزایش مصرف امگا 3 در برنامه غذایی موجب کاهش افسردگی و فشارهای روحی- روانی می شود. تحقیقات نشان می دهد، افرادی که از امگا 3 کمتری استفاده می کنند به خصوص خانم های باردار و شیرده که از این ماده در برنامه غذایی شان استفاده نمی کنند با مشکلات افسردگی شدیدتری رو به رو می شوند. ماهی آزاد، قزل آلا، ماهی ساردین، گردو، گیاه شاهدانه و دانه های گیاهی غذاهای سرشار از امگا 3 هستند.

خوشمزه ترین خوراکی ضداسترس
«آرلین لی» از جمله کسانی بود که با تغییر برنامه غذایی اش و اضافه کردن انواع کربوهیدرات مثل برنج قهوه ای، گندم، نان جو، پاستای گندم و سبزی و انواع حبوبات توانست استرس و فشار روحی خود را از بین ببرد. به علاوه او به جای خوردن 3 وعده سنگین غذا در طول روز آن را به 4 یا 5 وعده سبک تغییر داد و به دنبال آن پس از گذشت حدود 2 ساعت در هر وعده، میوه یا دسر نیز می خورد. او برای نگه داشتن برنامه غذایی اش مقداری آجیل و دانه های گیاهی را نیز مصرف می کرد. خانم لی می گوید: «من برنامه غذایی ام را تغییر دادم و این موضوع روی حالت روحی و استرسم تاثیر بسیار مثبتی گذاشت و آرامش روحی که از این تغییر به دست آوردم، باعث شد تا انرژی ام به طور قابل توجهی زیاد شود.»

«بونی تابدیکس»، سخنگوی اتحادیه بین المللی تغذیه می گوید: «ترکیب کربوهیدرات ها به همراه پروتئین باعث کاهش افسردگی و فشارهای روحی می شود و اثرات منفی آن را از بین می برد. بنابراین برای ذخیره انرژی می توانید بیشتر از این مواد مغذی استفاده کنید. پیشنهاد او برای وعده های غذایی سبک مواد خوراکی مثل پنیر کم چرب، شیرینی های گندمی، نان جو یا ماست هستند.» او در ادامه می گوید: «حتی یک فنجان سرشیر هم ترکیب کربوهیدرات و پروتئین دارد و می تواند وعده غذایی سبکی برای رفع گرسنگی باشد.»

این 4 نکته حال روح تان را خوب می کند
1- اگر می خواهید به تعادل روحی برسید، برنامه غذایی تان را کامل کنید یعنی چربی، کربوهیدرات، پروتئین و مواد مغذی مفید دیگر را در وعده های غذایی روزانه خود بگنجانید و یادتان باشد که به مقدار کافی مایعات بنوشید.

2- وعده های غذایی تان را حذف نکنید در عوض به جای وعده های سنگین، وعده های سبک بیشتری را در برنامه غذایی خود جای دهید. دکتر تابدیکس می گوید: «به هیچ عنوان برنامه غذایی تان را حذف نکنید به علاوه سعی کنید تا برنامه تغذیه منظمی داشته باشید و از میوه و سبزی ها برای داشتن تغذیه ای سالم استفاده کنید. گاهی اوقات خانم ها وعده های غذایی شان را کم می کنند اما نمی دانند که این مسئله چه عوارض جانبی برای سلامت و حالت روحی آن ها دارد.»

3- اگر تصمیم گرفتید که دیگر هله و هوله نخورید به جای آن غذاهای سالم و فیبردار مثل سبزی ها را انتخاب کنید اما اگر حالت روحی تان به همان صورت باقی ماند و تغییر نکرد حتما به متخصص تغذیه مراجعه کنید تا با دستور غذایی مناسب شما را راهنمایی کند.

4- دکتر سویفت می گوید: گاهی اوقات ممکن است با آن که غذایی که انتخاب می کنید طبیعی و از لحاظ غذایی مقوی باشد اما تاثیر چندانی روی خلق و خوی تان نگذارد و در این صورت با متخصص تغذیه مشورت کنید تا رژیم غذایی تان را بررسی کند و گزینه های بهتری را به شما معرفی کند. علاوه براین می توانید، به مدت یک هفته خوردن موادی که گلوتن دارد مثل غلات، گندم و جو را امتحان کنید و ببینید که مصرف چنین غذاهایی چطور در روحیه شما تاثیر می گذارد.

منبع : برترین ها
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:48
سخنان ماندگار

مطمئن باشید صرف انرژی نتیجه خواهد داد

 یک تکه یخ را که تا دمای 50 - درجه سانتی گراد سرد شده بردارید و به آن گرما بدهید ، ابتدا هیچ اتفاقی رخ نمی دهد . این همه انرژی گرمایی صرف می شود ولی هیچ نتیجه ی قابل رویتی مشاهده نمی شود .

ناگهان، در دمای صفر درجه، یخ ذوب و به آب تبدیل می شود.

کار را ادامه بدهید. باز هم انرژی فراوانی صرف می شود بدون آنکه تغییری مشاهده گردد. تا اینکه وقتی به حدود 100 درجه سانتی گراد می رسیم، حباب و بخار ایجاد می شود!

و نتیجه؟

این احتمال وجود دارد که ما انرژی زیادی را صرف کاری کنیم، مثلا صرف یک پروژه، یک شغل و حتی یک قالب یخ و با این وجود به نظرمان برسد که هیچ نتیجه ای نگرفته ایم. اما در حقیقت انرژی ما دور از چشممان در حال ایجاد دگرگونی بوده است!

کار خود را ادامه دهید و مطمئن باشید که دگرگونی از راه خواهد رسید. این اصل را به خاطر بسپارید، بی جهت دچار هراس نشوید و یاس را نیز به خود راه ندهید و بدانید که:

"هیچ تلاشی، بی نتیجه نمی ماند."

آری باید امیدوار بود و به کمترین ناملایماتی که در تلاش های مان می بینیم ناامید نشویم.

منبع : انجمن گفتگوی بورسی
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:46
موفقیت و مدیریت

چرا هیچ وقت پول نداریم؟

 حتما شما هم بارها و بارها این سوال را از خود پرسیده اید که چرا با وجود بالاتر رفتن رتبه کاری تان و بیشتر شدن درآمدتان هنوز زندگی تان مثل قبل می گذرد یا با وجود این که در کنار شغل اصلی تان یک کار پاره وقت هم دارید، باز هم نیمه ماه بی پول می شوید و برای پرداخت اقساط تان هم مشکل دارید.

برای گرفتن یک امضای ساده، چند هفته است که به یک سازمان مراجعه می کنید؛ مدام از این طبقه به آن طبقه می روید اما به نتیجه ای نمی رسید. کاری که انتظار داشتید یک روزه و توسط یک نفر انجام می شود، 10 روز وقت تان را می گیرد و برایش باید سراغ چند کارمند و مدیر بروید. شاید وقتی با چنین موقعیتی رو به رو شوید زیر لب بگویید اینجا ایران است و گمان کنید که تنها ادارات ما به چنین چرخه آزار دهنده ای گرفتارند ولی یک پژوهشگر بین المللی معتقد است، این چرخه بیهوده حاصل برخی تصمیم گیری های نادرست سازمانی و مدیریتی و همین طور تنبلی ناخودآگاهی است که در ذهن همه کارمندان جهان حک شده است.

پروفسور سی. نورثکات پارکینسون انگلیسی معتقد است، همه جای جهان آسمان همین رنگ است و سال ها پیش این موضوع را به عنوان یک قانون که مدتی بعد جهانی هم شد، مطرح کرد. قانون پارکینسون، یکی از مهم ترین و شناخته شده ترین قانون ها در حوزه مدیریت پول و سرمایه است و توضیح می دهد که بوروکراسی اداری از کجا سرچشمه می گیرد و این که چرا بسیاری از مردم به سادگی ورشکسته و فقیر می شوند. اگر دوست دارید دلیل این اتفاقات را بشناسید و در کسب و کار خودتان با آن مقابله کنید بهتر است بیشتر در مورد قانون پارکینسون بدانید و اگر هم نمی توانید جیب تان را مدیریت کنید و خرج و دخل تان جور در نمی آید بهتر است ادامه مطلب را بخوانید...

یک مدیر تمام عیار باشید
برای تعطیلات تابستان تان، برنامه یک سفر را چیده اید. همه چیز پیش بینی شده. هزینه سفر را از ماه ها قبل پس انداز کرده اید؛ مرخصی های تان را رد کرده اید و برنامه کلاس های تابستانه بچه ها را جوری تنظیم کرده اید که بتوانید یک هفته فارغ از همه چیز به سفر بروید. به عنوان خانم خانه، یک برنامه ریزی دقیق هم کرده اید و آن را در یک فهرست بلند و بالا نوشته اید. دوست ندارید این بار هم مثل دفعات قبل زحمت تمام کارها به دوش خودتان باشد. به همین دلیل لیست خریدهای لازم را از یک هفته قبل به همسرتان داده اید و از بچه ها هم خواسته اید که هر کدام چمدان خود را جمع کنند و برای این که همه چیز طبق برنامه ریزی پیش رفته باشد، لیست نیازهای شان را هم برای شان روی کاغذ نوشته اید. همه اعضای خانه یک هفته برای آماده کردن مقدمات سفر فرصت دارند تا عجله و فراموشی دفعات قبل برنامه تان را به هم نریزد. شما که از یک تنه انجام دادن همه کارها خسته اید، خیال خودتان را با همان لیست های نوشته شده راحت کرده اید و به همه تذکر داده اید که خودشان به فکر کارهای شان باشند و منتظر پیگیری شما نمانند از نظر خودتان یک مدیر تمام عیار بوده اید؛ برنامه ریزی و تقسیم کار با شما و انجامش به عهده دیگران.

یک روز به سفر مانده است. هیچ اثری از آنچه در لیست خرید نوشته بودید نه در آشپزخانه تان دیده می شود و نه در هیچ جای دیگر. چمدان ها هنوز خالی است و لباسی هم برای شسته شدن در سبد حمام وجود ندارد. حالا وقت حساب و کتاب است. از همسر و بچه های تان می خواهید که نتیجه کارهای شان را اعلام کنند اما نتیجه ای وجود ندارد چون کاری انجام نشده. شما حساب همه چیز را کرده بودید. آدم های زیادی را درگیر یک کار کوچک کرده بودید و زمان زیادی هم به آن ها داده بودید پس چرا باز هم در دقیقه 90 زحمت همه کارها به دوش خودتان افتاده است؟ این درست همان جایی است که باید با قانون پارکینسون آشنا شوید و کمی در شیوه مدیریت تان تجدید نظر کنید. پارکینسون معتقد است، اگر برای یک کار ساده آدم های زیادی را درگیر کنید و همین طور اگر برای یک کار ساده، زمان زیادی را درنظر بگیرید، هیچ چیز آن طور که انتظارش را داشته اید پیش نمی رود و باز هم همه چیز برای دقیقه 90 باقی می ماند.


اصل اول: وقت بیشتر= اتلاف وقت بیشتر
بخش دیگری از این قانون می تواند کمی از تنبلی هایی که در انجام کارهای مان به خرج می دهیم را توجیه کند و به ما بگوید چرا همیشه در دقیقه 90 همه کارها را انجام می دهیم. حتما برای شما هم پیش آمده که برای یک کار ساده هفته ها از رئیس تان زمان بگیرید و باز هم درست در لحظه آخر آن کار را با عجله بسیار تمام کنید یا این که با وجود داشتن چند هفته وقت قبل از امتحان تان، باز هم اصلی ترین مباحث را پشت در ورود به جلسه مرور کنید و به خودتان تعهد دهید که در ترم بعد هرگز چنین اتفاقی را تکرار نمی کنید اما با وجود گذشت سال ها و سال ها باز هم همین روال را پیش ببرید و نتوانید از آن رها شوید.

اگر مدیر یک سازمان هم باشید ممکن است برای بالا بردن کیفیت کارتان وقت بیشتری به کارمندتان بدهید اما باز هم کاری پر اشتباه و کم دقت را آن هم در زمانی طولانی تر تحویل بگیرید. شاید شما گناه این اتفاقات را برگردن خود یا کارمندان تان بیندازید و فکر کنید اگر فرد دیگری در این موقعیت بود به شکلی دیگر عمل می کرد اما پارکینسون می گوید، این یک موضوع همه گیر است و تا برایش برنامه ریزی دقیقی انجام ندهید نمی توانید از شرش خلاص شوید.

این قانون می گوید، مهم نیست که برای انجام یک کار به شما چقدر زمان داده می شود، چه یک هفته و چه یک ماه برای شما فرقی نخواهد کرد، زیرا شما کارتان را به اندازه همان زمانی که داده شده طول می دهید.

از نظر پارکینسون، استرس و فشار کار در تمام این مدت همراه شما خواهد بود و هرگز خودتان نخواهید فهمید چرا نمی توانید در زمانی که برای کار کافیست آن را تمام کنید و نه در زمانی که به شما برای انجام آن داده شده است. این قانون می گوید، هرچقدر به شما برای انجام یک پروژه وقت داده شود، شما همان قدر برای تمام شدنش وقت خواهید گذاشت مثلا اگر برای کاری که شما توان انجام دادنش را در یک هفته دارید، 2 هفته زمان درنظر گرفته شود، هرگز شما آن را در یک هفته تمام نخواهید کرد و بازهم چیزی که برای شما از این وقت اضافه باقی می ماند، همان اضطراب دقیقه نودی است. شاید بد نباشد برای کم کردن این اضطراب و دور زدن زمان راه حل هایی پیدا کنید و اگر مدیر هستید بتوانید در زمانی که برای انجام آن کار لازم است آن را از کارمندتان بخواهید و نه زمانی بیشتر چراکه این زمان بیشتر تنها رکود کار شما را بالا می برد و نه کیفیت و دقت انجام آن را.

وقتی کارها کش می آید...
یک لیست از کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و زمانی که برای انجام آن مورد نیاز است را نیز برآورد کنید و در مقابل هر کدام بنویسید. اگر هم چند پروژه دانشگاهی پیش روی تان است اولویت های تان را مشخص کنید و باز هم برآورد زمانی تان را مقابل هر کدام یادداشت کنید. زمانی که برای انجام کارها تعیین کرده اید را جدی بگیرید و به خودتان اطمینان دهید که طبق این زمان بندی پیش خواهید رفت نه فرصتی که دیگران به شما می دهند. در تمامی مدت انجام کارتان قانون پارکینسون را از یاد نبرید؛ اگر شما محدودیتی برای خودتان قائل نشوید کارتان همانطور کش خواهد آمد، پس اگر دیگران شما را محدود نمی کنند خودتان برای خودتان چهارچوب تعیین کنید. شما می توانید با شروع هر هفته، لیستی از کارهایی که پیش روی تان است را مشخص کنید و حتی اگر مدیران تان وقت بیشتری به شما برای انجام شان می دهند، به این فکر کنید که در 6 روز کاری توان انجام چه میزان از این کارها را دارید یا این که در وقت درنظر گرفته شده برای امتحان تان می توانید چطور پیش بروید و به چه کارهای دیگری هم برسید.


اصل دوم: کارمند بیشتر= بیکاری بیشتر
قانون پارکینسون با این اصل شروع می شود: کار به همان اندازه ای که برایش وقت یا نیروی انسانی باشد، کش می آید. این قانون تلاش می کند سیستم آزار دهنده اداری را موشکافی کند و به ما بگوید که چرا برای یک کار ساده اداری باید روزها و هفته ها وقت بگذاریم، از این اتاق سازمان به اتاق دیگر پاس داده شویم و در نهایت کارمان هم آنطور که باید انجام نشود.

پارکینسون اصرار دارد که اگر برای کاری که از عهده 2 کارمند بر می آید 10 کارمند هم استخدام کنیم، نه کار سریع تر انجام می شود و نه کیفیت انجام شدنش فرقی می کند بلکه آن کار به اندازه 10 نفر از ما نیروی بیهوده می گیرد. او از این طریق سیستم وقت گیر اداری را توضیح می دهد و معتقد است که بر اساس این اصل، ادارات با اختصاص تعداد بیشتری نیروی انسانی برای کارهای ساده تنها سیر انجام کار را طولانی تر می کنند و وقت بیشتر و هزینه بالاتری را به سازمان و مراجعان تحمیل می کنند. طبق قانون پارکینسون، با افزایش تعداد کارمندها سرعت انجام کار بالاتر نمی رود بلکه کارکنان موضوعات ساده و ابتدایی را بیهوده به هم ارجاع می دهند و بیشتر از قبل انجام کار را به تعویق می اندازند. پارکینسون با توضیح این اصل تلاش می کند که از مدیران بخواهد، در سیستم استخدام کارمندان شان تجدیدنظر کنند و به جای پر کردن چارت سازمانی به فکر انجام بهتر کارها باشند. او معتقد است در اکثر مواقع چرخه اداری بیهوده طولانی می شود و کارمندی که توان انجام کار را دارد، تنها برای پیروی از آن روال اداری کار را به دیگران ارجاع می دهد و این موضوع می تواند سازمان را به مرور دچار یک وضعیت نامساعد کند و بیشتر وقت و هزینه را به انجام کارهایی اختصاص دهد که نیازی به انجام شان نیست. البته این اصل فقط به درد مدیران اداره ها نمی خورد. شما حتی در منزل هم گاهی با این اصل سر و کار دارید. کمی فکر کنید...

اگر مدیر هستید...
بر اساس اصل پارکینسون جدا شدن تخصص های ساده و سپردن شان به نیروهای متعددی که به اصطلاح متخصص هم هستند هیچ نفعی برای سازمان و همین طور برای مراجعان ندارد. اما پارکینسون مدیران را برای آسودگی از این چرخه تنها نمی گذارد. او می گوید اگر شما مدیر یک سازمان هستید یا این که کسب و کار خودتان را دارید، بهتر است برای استخدام کارمندان تان کمی محتاط تر باشید. قرار نیست همه کارها را بر دوش یک نفر بگذارید اما نباید با جدا کردن بیش از حد تخصص ها و استخدام آدم های متعدد برای یک کار، چرخه را طولانی تر کنید و روند انجام کارتان را کندتر. حتی اگر یک کارمند ساده باشید، می توانید این موضوع را در کار خودتان هم اجرا کنید. در میان ارزش گذاری های اداری پیش قدم شدن و تلاش برای آسان تر انجام شدن کارها، اصلی مهم تلقی می شود. شما می توانید بدون آسیب زدن به کارهایی که وظیفه انجام شان را دارید، برای انجام بخشی از کارهای دیگر که توان و تخصص شان را دارید پیش قدم شوید و در محدوده کوچک خودتان مانع از طولانی شدن این چرخه کاری شوید.

اصل سوم: دخل بیشتر= خرج بیشتر
خرید کمتر= کمتر پول خرج کردن= نیاز کمتر به کار= وقت اضافه بیشتر؛ شاید همین معادله ساده بتواند انگیزه ای باشد که از جیب تان بیشتر مراقبت کنید و نگذارید پول های تان به راحتی خرج شوند. حتما شما هم بارها و بارها این سوال را از خود پرسیده اید که چرا با وجود بالاتر رفتن رتبه کاری تان و بیشتر شدن درآمدتان هنوز زندگی تان مثل قبل می گذرد یا با وجود این که در کنار شغل اصلی تان یک کار پاره وقت هم دارید، باز هم نیمه ماه بی پول می شوید و برای پرداخت اقساط تان هم مشکل دارید.

پارکینسون دلیل این مشکل را پیروی نکردن از معادله بالا می داند. او در قانونش به گونه ای دیگر به این موضوع می پردازد و سعی می کند دلیل بی پولی همیشگی ما را توضیح دهد و به این سوال مان پاسخ دهد که چرا با وجود بیشتر شدن درآمدمان هنوز هم پس اندازی نداریم و همان گرفتاری های قدیمی را برای گذراندن زندگی مان داریم. بر اساس این قانون، مهم نیست شما چقدر پول در می آورید، زیرا تمام پولی که در می آورید و حتی کمی بیشتر از آن را خرج می کنید. قانون پارکینسون می گوید، هزینه های مردم درست هم پایه درآمدشان بالا می رود و هرچه افراد بیشتر پول دربیاورند، هزینه های شان هم بیشتر می شود. برای درک کردن این قانون نیازی به مثال های عجیب و غریب نداریم. اگر شما به آدم های دور و برتان نگاه کنید، می بینید که اغلب آدم ها این روزها چند برابر حقوقی که برای نخستین بار گرفته اند درآمد دارند اما باز هم برای جمع کردن دخل و خرج شان، به ریال ریال آن پول احتیاج دارند و با وجود افزایش درآمد، نمی توانند پس اندازی داشته باشند. از نظر این قانون مهم نیست که چقدر پول درمی آورید بلکه نکته این جاست که هیچ وقت پول لازم برای زندگی به آن شکلی که دوست دارید را ندارید. با وجود ارتقای شغلی و افزایش درآمد، شما به زحمت می توانید تغییر درآمدتان را در تغییر سبک زندگی تان مشاهده کنید.

حتی اگر اضافه کاری بیشتری بمانید یا حقوق بیشتری دریافت کنید، باز هم روز سی ام ماه را به سختی و به انتظار حقوقی که فردا می گیرید، می گذرانید.

پول، پول می آورد...
اگر خرج کردن شما آرام تر از درآمدتان افزایش یابد، می توانید کمی پس انداز داشته باشید. از نظر این قانون با کم کردن سرعت ولخرجی های تان می توانید وابستگی اقتصادی با کارتان را کمتر کنید و کمتر از اطراف تان به این درآمد ماهانه وابسته باشید. طبق این اصل اگر شما بتوانید با بالا رفتن درآمدتان، هزینه های رایج زندگی تان را زیاد بالا نبرید یا در واقع با سرعت کمتری آن ها را بیشتر کنید، خیلی زود می توانید سبک زندگی تان را ارتقا دهید و از طرف دیگر پول بیشتری هم به دست بیاورید. شاید بد نباشد چند ماهی این قانون را امتحان کنید و صرف نظر از این که چقدر درآمدتان اضافه شده، هزینه های تان را در همان حد و حدود قبل نگه دارید و بعد از چند ماه تاثیرش را روی زندگی تان ببینید. این قانون همان حرف قدیمی پول، پول می آورد را تایید می کند اما در شرایطی که شما کمی برای خرج کردن آن پول مکث کنید و نگذارید حساب تان همیشه تا ریال آخر خرج شود.

چگونه صرفه جو باشید؟
اگر از این که هیچ وقت پس اندازی برای روز مبادا ندارید خسته شده اید، بهتر است راه و رسم صرفه جویی را یاد بگیرید و در زمانی کوتاه به آنچه انتظار دارید برسید.

هدفمند پیش بروید: برای خودتان یک هدف مشخص کنید. این پول جمع شده را قرار است چطور خرج کنید؟ هر چه این هدف برای شما ارزشمندتر باشد، موفقیت شما در این صرفه جویی بیشتر خواهد شد. خرید ماشین، بزرگ تر کردن خانه، خرید دوربینی که دوستش دارید، رفتن به یک سفر و... همگی می توانند هدف شما برای این پس انداز باشند.

حساب مخارج تان را داشته باشید: لیستی از تمام هزینه های تان تهیه کنید. برای این کار می توانید یک ماه تمام پول هایی را که می پردازید روی کاغذ فهرست کنید و در پایان ماه ببینید که چقدر پول خرج کرده اید و بیشترین و کمترین هزینه های شما برای چه چیزهایی بوده است. با این کار می توانید دور مخارج غیرضروری را خط بکشید و ببینید که در شرایط عادی و با کمی صرفه جویی چقدر می توانید پس انداز کنید.

واقع گرا باشید: شما قبل از هر کار باید شناختی از خود داشته باشید. درست است که می خواهید پس انداز کنید و باید سبک زندگی تان را کمی تغییر دهید اما نباید غیرواقعی و احساسی در این مورد تصمیم بگیرید. اگر شما اهل اتوبوس سواری نیستید، هرگز به این فکر نکنید که چطور با اتوبوس و مترو سواری می توانید پس انداز کنید. چنین تصمیم هایی را در شرایطی بگیرید که بتوانید به آن عمل کنید.

زمان تعیین کنید: یک دوره را برای این مرحله از پس اندازتان درنظر بگیرید. برای مثال اگر شما به 3 میلیون پول احتیاج دارید یک برآورد زمانی هم برای جمع کردنش درنظر بگیرید. سعی کنید به این زمان پایبند باشید و حتی با وجود میل شدیدتان به خرید، در این دوره از پرداختن پول های اضافی صرف نظر کرده و سعی کنید هزینه زندگی تان را تا آن جا که می توانید پایین بیاورید.

عابربانک تان را فراموش کنید: یکی از دلایل پرخرجی شما می تواند همین کارت عابربانک تان باشد زیرا به محض ورود به یک مغازه و انتخاب یک کالای غیرضروری خیلی راحت کارت تان را بیرون می آورید و بدون توجه به هدف تان آن کالا را می خرید. شاید بد نباشد که در این دوره صرفه جویی، مدتی عابربانک تان را با خود نبرید و تنها ابتدای هفته بودجه ای که برای یک هفته تان در نظر گرفته اید را از آن بیرون بیاورید و سعی کنید تا پایان هفته به آن پول پایبند باشید. شما می توانید درصورت صرفه جویی بیشتر و تمام نکردن این بودجه، خودتان را با یک خرید کوچک یا غذای بیرون شاد کنید.

 

منبع : برترین ها
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:42
مصاحبه و گفتگو

آلبوم خونه دل در بازار موسیقی: آقای کـاووسی خواننده شد

 فتحعلی اویسی هم به جرگه خوانندگان پیوست! این تازه ترین خبری است که خودش در گفت و گو با ما به آن اشاره کرد و نشان داد خواندن تیتراژهای سریال های شبانه، او را حسابی سر ذوق آورده است!

شاید نخستین نکته ای که به محض شنیدن اسمش به ذهن هر مخاطبی خطور کند، تکیه کلام ها و خنده های معروف و بامزه اش باشد؛ «دیجیتالم کجا بود؟» یا «دوگوله» که از آن دسته کلماتی بودند که تا مدت ها بین مردم دهان به دهان می چرخیدند و کهنه هم نمی شدند! تکیه کلام هایی که خودش می گوید آن ها را در بچگی از زبان این و آن شنیده و امروز تبدیل به گنجینه ای ارزشمند برای او شده اند. بهانه گفت و گوی ما با «فتحعلی اویسی»، انتشار آلبوم موسیقی مشترک با پسرش علیرضا خان بود که به تازگی با نام «خونه دل» روانه بازار موسیقی ایران شده است؛ فتحعلی خان اویسی که خودش می گوید هنوز هم مردم او را به اسم آقای کاووسی، همان مدیر بامزه نشریه وزین شهر قشنگ می شناسند، به همراه پسرش علیرضا و دخترش کتی مهمان زندگی ایده آل بودند.

داستان تکیه کلام های من برمی گردد به دوران کودکی ام که از این ور و آن ور و آدم های مختلف حرف های زیادی یاد می گرفتم و در گوشه ذهنم نگه می داشتم تا این که در «بدون شرح» بهترین موقعیت برای استفاده از آن ها پیش آمد و حسابی هم گل کرد. تمام این تکیه کلام ها را فی البداهه می گفتم، شاید اگر الان قرار باشد چنین کاری را در فیلم یا سریالی انجام دهم، نتوانم چون همان زمان بود که این کلمات از ذهنم تراوش می کرد!

هم در کارم عاشقم، هم در خانه ام
این که من هم بازیگر باشم و هم بتوانم نقش پدری ایده آل و کامل را برای خانواده و بچه هایم بازی کنم، درست است که تا حدودی سخت به نظر می رسد اما غیرممکن نیست. وجه تشابه بازیگری و پدر بودن، نشات گرفتن شان از منبعی به نام «عشق» است؛ زندگی و روابط پدر خانواده با اهالی خانه اش سرشار از عشق و محبت است و نسبت به همه آن ها احساس مسئولیت سنگینی می کند، زیرا بچه ها پاره تن پدر و مادرشان هستند و پدر و مادر خودشان را در وجود آن ها می بینند و البته برعکس این قضیه نیز صادق است، در هنر و بازیگری همچنین روابطی وجود دارد؛ مطمئنا در هر کار یا مسئولیتی که باشید، اگر آن را با عشق انجام ندهید، به هیچ وجه نمی توان به شما لقب انسان موفق داد. از آنجا که هم در عالم هنر و هم در سمت پدری شما با عشق طرف هستید، از هر دوی شان لذت خواهی برد و در کارت موفق می شوی، در غیر این صورت در هیچ کدام شان به سرمنزل موفقیت نخواهی رسید.

هنوز به من می گویند کاووسی!
اکثرا وقتی در اماکن عمومی هستم من را به اسم کاووسی صدا می کنند! همین الان که داشتیم با بچه ها می آمدیم پیش شما، خانمی از کنارمان رد شد و گفت «ئه کاووسی!» (خنده) چون سیلاب های فامیلی کاووسی و اویسی یک شکل است، همه من را با کاووسی می شناسند و هنوز با این اسم من را صدا می کنند. در کل سریال هایی که با یک بازیگر شناخته می شوند و در یادها می مانند، اغلب کارهای خاطره انگیزی خواهند شد. برای خودم هم جالب است بعضی افراد با وجود گذشت 8-7 سال از بدون شرح، اسم خودم را نمی دانند اما همه شان کاووسی را می شناسند!

بازیگری، هووی خانواده من است
با توجه به حرفه ای که دارم، متاسفانه نتوانسته ام تا امروز آن طور که دلم می خواسته در کنار خانواده و فرزندانم باشم. از آنجا که در کارم نیز با عشق جلو رفته ام و از طرفی عاشق خانواده ام هم هستم، حرفه ام هوو یا رقیب عشقی سختی برای خانواده ام به حساب می آید. شما اگر 29 روز به یک لیوان هم اظهار علاقه کنی و از صبح تا شب قربان صدقه اش بروی، بالاخره روز سی ام اهالی خانه تان کنجکاو می شوند بدانند این لیوان چیست که این همه هوش و حواس تان را با خودش برده، هیچ بعید نیست قبل از این که به خودتان بیایید، آن لیوان توسط همان اهالی خانه نیست و نابود شود!

زمانی که جوان تر بودم، بارها اتفاق افتاده بود که 6 ماه به خاطر کارم مجبور می شدم دور از خانواده ام باشم، بدون این که هیچ خبری از آن ها داشته باشم، مسلما اگر من هم جای آن ها بودم، صدایم در می آمد. اینجاست که بحث عشق به کار اجازه نمی دهد آن طور که دلت می خواهد زندگی کنی. البته وقتی یک مقدار سن بالاتر می رود، آن عشق به کار هم کم رنگ تر می شود، در رابطه با من هم همین طور است؛ شاید الان به هیچ وجه دیگر این ریسک را نکنم که مثلا 6 ماه در یک ده یا شهرستان دور افتاده بدون این که از خانواده ام هیچ گونه اطلاعی داشته باشم و صرفا به خاطر علاقه ام به کارم دوام بیاورم چون دیگر آن جذابیتی که کارم باید برایم ایجاد کند وجود ندارد.

آلبوم خونه دل در بازار موسیقی: آقای کـاووسی خواننده شد

موسیقی را از کوروش یغمایی یاد گرفتم
داستان تهیه آلبوم موسیقی با پسرم علیرضا از زمانی شروع شد که او یک ترانه با نام «پسرم» را برای من ساخت و وقتی آن را گوش کردم، یک جورهایی تشویق شدیم با یکدیگر یک آلبوم موسیقی مشترک تهیه کنیم که بعد از مدت ها بالاخره مجوز انتشارش صادر شد. قبل از این که بخواهم در تیتراژ پایانی سریال ها ترانه بخوانم، می خواندم وگرنه جلوی آن همه استاد موسیقی و اهل فن، مگر می توانی همین طوری پشت میکروفن بایستی و برای این همه مخاطب برنامه بخوانی؟! خاطرم هست وقتی تیتراژ یکی از سریال ها را می خواندم، یکی از روزنامه ها نوشته بود «اویسی خواننده هم شد!» چند وقت بعد که با نویسنده آن مطلب حرف زدم، به او گفتم مرد حسابی مگر به همین راحتی است که هرکس دلش بخواهد بیاید در تلویزیون بخواند؟! این همه آدم موسیقیدان، ریتم شناس، صداشناس و... در صداوسیما فعالیت می کند، فکر کردی به این راحتی اجازه می دهند در رسانه ملی بخوانی؟ مگر می شود یک شبه کسی خواننده شود؟!

قبل از انقلاب خانه ما دیوار به دیوار خانه «کورش یغمایی» و برادرانش بود و من هم موسیقی را از آن ها یاد گرفتم، از همان موقع هم می خواندم. زمانی هم که برای ادامه تحصیلم به آمریکا رفتم، یک دوره حرفه ای صدا دیدم و استادانم در آنجا تشویقم می کردند بخوانم و می گفتند تو استعدادش را داری. بعد از آن مترصد یک فرصت مناسب بودم تا خودم را محک بزنم که بهترین موقعیت برایم فراهم شد و در تیتراژ پایانی یکی از سریال هایی که بازی می کردم، خواندم و حسابی هم گل کرد.

مشاوران کاری من
تا امروز هیچ وقت نه سفارش پسرم را به کسی کرده ام و نه سفارش دخترم را. اصلا خوشم نمی آید ببرم شان جایی و بگویم در کارهای تان از وجود این ها استفاده کنید! ولی اگر کسی از من بپرسد بچه هایت بازی می کنند یا نه، جواب مثبت می دهم. سر کار «دارا و ندار» عوامل گروه برای نقش دکتر دنبال یک جوان خوش تیپ می گشتند که از من پرسیدند علیرضا بازی می کند یا نه، من هم گفتم بازی می کند ولی باید خودتان با او تماس بگیرید و دعوت به همکاری اش کنید. خاطرم هست الان بچه ها باید سفارش من را به این ور و آن ور بکنند، نه من(خنده.) تمام سناریوها و فیلمنامه هایی که برای من می فرستند اول علیرضا و کتی باید تایید کنند و در صورت این اتفاق، آن کار را می پذیرم. البته کتی منتقد درجه یک من هم هست!

محبوب، نه مشهور
مسلما شهرت محسنات زیادی دارد اما شخصا دوست دارم بیشتر محبوب باشم تا مشهور چون این خواسته اکثر مردم است که محبوب باشند، وگرنه شهرت خالی که فایده ای ندارد! هیچ وقت دلباخته و دنبال شهرت نبوده ام ولی چون محبوبیت برتری محسوسی نسبت به شهرت دارد، دوست دارم این اتفاق برای من بیفتد.

اگر قاتل باشم باور نمی کنند
متاسفانه در ایران به کار طنز آنچنان که باید بها نمی دهند و جدی اش نمی گیرند! زمانی که می خواستم در کارهایم تغییر ایجاد کنم و از نقش های منفی و جدی به سمت نقش های طنز بیایم، واقعا می دانستم دارم ریسک بزرگی انجام می دهم چون اگر در طنز به موفقیت نمی رسیدم، دیگر هیچ راه برگشتی برای بازی در نقش های جدی برایم باقی نمی ماند چون مثلا اگر می خواستم در یک فیلم نقش قاتل را بازی کنم و هفت تیر بکشم، تماشاگر دیگر باور نمی کرد من قاتلم و می گفت برو بابا تو که این کاره نیستی یا به محض این که تفنگم را درمی آوردم، تماشاگران می زدند زیر خنده! یا تماشاگران دیگر باور نمی کنند من ایلچی سربدارانم و می توانم آدم بکشم، می گویند این کاووسی سربداران است!

وقتی طنز را انتخاب کردم، دیگر راهی برای بازگشت به نقش های جدی برایم باقی نمانده، البته خیلی دوست دارم یک نقش جدی را تجربه کنم و ببینم عکس العمل مخاطبان نسبت به آن چیست و آیا قبولم می کنند؟ شاید خیلی ها یادشان نباشد یا حتی ندانند که من بازی ام را با نقش های جدی و تا حدودی منفی در سینما آغاز کردم. بی میل نیستم اگر پیشنهاد خوبی برای بازی در نقش های جدی داشته باشم دوباره اینگونه نقش ها را تجربه کنم چون دوست دارم یواش یواش دوباره به سمت این نقش ها برگردم، به همین دلیل در حال آهسته حرکت کردنم. البته شک نداشته باشید در همه جای دنیا خنداندن آدم ها با وجود مشکلات و دغدغه های زندگی شان بسیار کار مشکلی است،

تعصب زیادی روی پدرم دارم

آلبوم خونه دل در بازار موسیقی: آقای کـاووسی خواننده شد

من و علیرضا مشاوران پدر هستیم و همیشه راجع به کارهایی که قرار است بازی کند با هم مشورت می کنیم. ویژگی پدر این است که در خصوصیات اخلاقی اش هیچ چیز بدی ندارد. بسیار مهربان، شوخ طبع و خوش اخلاق است. بارها اتفاق افتاده به خاطر فشار کاری، فرصت نکرده چند روزی ما را ببیند و نمی تواند از کارش بزند، به همین دلیل ما سراغش می رویم و سر لوکیشن همدیگر را می بینیم. شغل پدرم را خیلی دوست دارم و اصلا به این موضوع فکر نکرده ام که کاش شغلش چیز دیگری بود. اگر کسی از کار پدرم انتقاد صحیح و بجا بکند، به هیچ وجه ناراحت نخواهم شد اما در کل تعصب زیادی روی پدرم دارم.

خیلی اوقات دلم برای پدرم تنگ می شود و یکهو هوس می کنم با هم حرف بزنیم، بنابراین سریع گوشی تلفن را برمی دارم و به او زنگ می زنم، همیشه هم حرف های محبت آمیز زیادی بین ما رد و بدل می شود. مسلما هم من و هم علیرضا به حمایت و پشتیبانی پدرمان نیاز داریم اما هیچ وقت دوست نداریم از نامش برای منافع خودمان سوءاستفاده کنیم. من هم در چند کار بازی کرده ام و به تازگی در 2 فیلم حضور داشته ام درآینده اکران خواهند شد.

پدر ایده آل 80 درصدی من

آلبوم خونه دل در بازار موسیقی: آقای کـاووسی خواننده شد

خیلی برایم مهم است پدرم در چه کاری بازی کند، همیشه قبل از پذیرفتن پیشنهادهای مان هم من به او مشورت می دهم و هم او به من توصیه های لازم را می کند. یک بازیگر واقعا مجبور است تمام انرژی اش را صرف کارش کند، پدر هم همین طور است و اغلب بعد از این که از سرکار به منزل می آید، سعی می کنیم زیاد مزاحم استراحتش نشویم. اگر پدر فرصت اندکی هم برای ما در نظر بگیرد، همان زمان آنقدر شوخ طبع و خوش اخلاق هست که تمام دوری های مان جبران می شود. هیچ وقت نمی توان پدری را کامل و ایده آل دانست اما فکر می کنم پدر من با تمام مشغله های کاری که داشته، 80 درصد حق پدری اش را ادا کرده. دلیلی نمی بینم از اسم پدر برای راه انداختن کار خودم سوءاستفاده کنم! البته بارها پیش آمده وقتی برای انجام کاری به محلی رجوع کرده ام، وقتی فامیلی ام را فهمیده اند و شباهتم به پدر را دیده اند، حسابی با من خوش و بش کرده اند.

داستان آلبوم موسیقی من و پدر
تیتراژ سریال «بدون شرح» که ترانه اش را یغما گلرویی گفته بود، من خواندم که حسابی گرفت و به فاصله یکی دو سال بعد پدر تیتراژ سریال «کمربندها را ببندیم» را خواندم و استقبال زیادی از سوی مردم شد و درخواست کردند من و پدر در کنار هم یک آلبوم مشترک ارائه کنیم. تا این که ترانه ای به نام «پسرم» را ساختم و کار خیلی خوبی از آب درآمد و من و پدر کم کم به این فکر افتادیم که یک آلبوم مشترک با هم بسازیم . البته این کار به دلایل مختلف چند سالی بعد از ساخته شدن پشت خط ماند و به تازگی آماده پخش شده است. در این کار ترانه تیتراژهای سریال هایی که من و پدر خوانده ایم در کنار چند ترانه دیگر وجود دارد و آلبوم بسیار خوبی شده است. آقایان افشین یداللهی و یغما گلرویی ترانه های این آلبوم را سروده اند و تعدادی از ترانه های آلبوم را نیز آقای امید حجت ساخته است، ضمن این که همه نوع سبکی از موسیقی در این آلبوم وجود دارد.

منبع : برترین ها
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:41
اخبار
ترویج بی‌سابقه بهائیت در روزنامه فتنه
روزنامه زاهدان به عنوان تنها روزنامه سیستان و بلوچستان در شماره 6079 خود با چاپ مطلبی تحت عنوان "وحدت اساس ادیان الهی" خوانندگان را مخاطب تعالیم فرقه ضاله بهائیت قرار داد.

به گزارش رجانیوز، این روزنامه این مطالب را عینا و بدون کم و کاست از کتب منحرفه بهائیت همچون "اقدس بهاء" و "اصول اعتقادات بهایی" و "خطابات عبدالبهاء" و ... استخراج كرده است.

در این مطلب تنها به جای استفاده از واژه "بهائیهان" از واژه مؤمنان و در جایی دیگر نیز کلمه مؤمنان راستین! استفاده شده است.

همچنین در این مطلب از واژه های مخصوص بهائیت همچون؛ عید صیام به جای روز عید فطر و همچنین عنوان روز عهد و میثاق که روز پنجم آذر هر سال است که بهائیان در آن روز عبدالبها را گرامی و برای او مراسم خاصی می گیرند، استفاده شده است.

این مطلب همچنین پا را فراتر گذاشته و در تکمیل ترویج غیرمستقیم آیین بهائیت، مراتب وجود را از منظر این فرقه انحرافی به صورت کامل بیان کرده و 90 درصد مطلب منتشر شده بدون کم و کاست، مستقیما از کتاب‌ها و اعتقادات بهابیون نقل شده است که با مراجعه به صفحه ویكی پدیا مخصوص بهاییت همین جملات به نقل از كتاب‌های بهایی‌ها آمده است.

مدیر مسئول این روزنامه عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت در سیستان و بلوچستان است و در ایام انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز مسئول ستاد موسوی در این استان بود.

وی در ایام فتنه سال 88 با درج مطالب زیادی همسو با تحركات فتنه گران و ایجاد اغتشاش در سیستان و بلوچستان، عملاً روزنامه‌اش را به محل مرکزی فتنه‌گران در مرکز سیستان و بلوچستان تبدیل كرد.

انتشار بیانیه‌ها و اخبار در راستای فتنه انگیزی در این روزنامه به‌قدری موجب آزرده شدن مردم استان شد که در روز تاریخی 9 دی، مردم زاهدان پس از راهپیمایی با تجمع در مقابل این روزنامه از مسئولین قضایی خواهان بسته شدن این روزنامه شدند.

تقی رخشانی مدیر مسئول این روزنامه نه تنها بر خلاف بسیاری از مسئولین ستادهای دیگر موسوی در دیگر استان‌ها حاضر به اعلام برائت از وی نشد بلکه برای زنده نگه داشتن سران فتنه بارها عکس و اخبار آن‌ها را تیتر روزنامه خود كرد.

همچنین در کارنامه این مدیرمسئول، ده‌ها مصاحبه با رسانه های ضدانقلاب و به‌ویژه بی‌بی‌سی فارسی موجود است و وی بارها به مصاحبه با رسانه های ضد انقلاب افتخار کرده است.

مدیرمسئول روزنامه زاهدان در اوج دوران مجاهدت های شهید شوشتری در سیستان و بلوچستان هم در مصاحبه با یکی از رسانه های ضد انقلاب، اقدامات این سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در استان تفرقه‌انگیز لقب داد!

مصاحبه های وی همواره مورد توجه سایت ضد انقلاب مروج تجزیه طلبی بلوچستان نیز قرار دارد و حتی پایگاه های خبری گروهک ریگی مطالب تبلیغاتی وی را با تیتر" تقی رخشانی، سیاستمدار بزرگ!"منتشر کرده اند.

وی در زمان عملیات‌های گروهک ریگی در سیستان و بلوچستان در نقش منبع خبری و خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی با سخنان دو پهلو تلاش می‌كرد که فضای سیستان و بلوچستان را سراسر امنیتی و ناامن نشان بدهد.

این در حالی است که وی حتی به صراحت در یادداشت های خود پدید آمدن افرادی چون عبدالمالک ریگی را مانند تحلیل های رسانه های ضدانقلاب محصول تبعیض نسبت به اهل سنت و عوامل دیگری همچون رفتارهای تبعیض‏آمیز دولت در مدیریت و استخدام اهل سنت، مداخله در امور دینی اهل سنت و بی‏توجهی به مقدسات آنان! به عنوان علل ناامنی در استانعنوان می‌كرد.

همچنین وی رابطه نزدیک سیاسی با مولوی عبدالحمید دارد و هر از چند گاهی که شرایط سیاسی برای عبدالحمید تنگ می شود طی یک مصاحبه رپرتاژگونه تلاش می کند تا برای وی تریبونی در رسانه ها ایجاد کند و سپس با پخش خیابانی روزنامه اش در میان مردم عملا سخنگویی این جریان افراطی مذهبی می شود.

وی همچنین رابط اصلاح طلبان افراطی با عبدالحمید بوده و سال‌هاست که به عنوان سخنران در روز خبرنگار به مسجد مکی دعوت می شود.

او حتی چندین بار قصد نمایندگی مجلس از زاهدان را نیز داشته که شورای نگهبان او را رد صلاحیت كرده است.

فعالیت گروه‌های بهایی در سیستان و بلوچستان افزایش یافته و آن‌ها فعالیت‌های اقتصادی زیادی را در استان شروع كرده‌اند. این گروه‌ها دارای ارتباطات‌های خارجی به‌ویژه با كانادا هستند.

منبع : 598

چهارشنبه 23/6/1390 - 8:37
اخبار
تبلیغ بانک ملت برای کعبه! + تصویر
در اقدامی بی سابقه بانک ملت - یکی از دو بانک عامل ثبت نام زائران عمره مفرده - در میدان هفت تیر تهران یک ماکت بزرگ کعبه معظمه برپا کرده است.

به گزارش البرز از صبح امروز رهگذرانی که از این میدان در تهران عبور می کردند با یک ماکت بزرگ خانه خدا روبرو شدند که در سوی دیگر خیابان و روی ساختمان بانک ملت مدیریت شعب منطقه یک نوشته است: این بانک با ثبت نام عمره مفرده در خدمت هموطنان عزیز می باشد. همچنین شاهدان به خبرنگار البرز گفتند تعدادی ماکت کوچک کعبه شبیه آنچه در میدان هفت تیر وجود داردر را در میدان ولی عصر تهران هم دیده اند.

این گزارش حاکی است در روزهای گذشته پیامکهای فراوانی هم به عموم شهروندان با مضمون ثبت نام تلفنی ، حضوری و ... در بانک ملت ارسال شده است.


مسابقه جذب نقدینگی که به گفته مسئولان سازمان حج و زیارت دست کم تا سال 1393 در حساب بانکهای عامل باقی خواهد ماند در حالی است که سودی که در قبال این سپرده ها به سپرده گذاران تعلق می گیرد در قبال خلق پول از محل این اعتبارات (که یک اصطلاح اقتصادی و رایج کارشناسان بانکی است) بسیار بسیار بیشتر از رقمی است که تصور می شود.

با یک مقایسه کوچک در آگهی های تلویزیونی که اعلام می دارد به ازای سه ماه افتتاح حساب قرض الحسنه ممکن است چه جوایز نفیسی به دارندگان حساب تعلق گیرد می توان فهمید عایدی بلوکه شدن سه تا پنج ساله یک سپرده هشتصد هزار تومانی برای یک بانک چقدر ارزش دارد.


البرزنیوز امیدوار است بانک ملت و بانک ملی که انحصارا" ثبت نام زائران عمره را بر عهده دارند برای اعطای وام های به واقع قرض الحسنه به مردم که گاه با یک یا چند میلیون تومان گره بزرگی از مشکلاتشان باز می شود نیز با یکدیگر مسابقه بگذارند.
منبع : 598
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:36
اخبار
انتقام شهرداری تهران از شهدا + عکس
پس از اینکه اقدامات شهرداری در بازسازی قبور شهدا که بیشتر به تخریب این قبور منجر شده است، این اقدامات در برخی موارد با بی سلیقگی و عدم دقت کافی دنبال می شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، چند روز پیش کارکنان شهرداری تصویر منقش به شهدای یک محله را در نیمه های از ورودی این محل می برند.

بر اساس این گزارش اهالی مسگرآباد پس از بارها مراجعه به شهرداری جهت نصب بنری منقش به تصاویر شهدای محل، موفق به اخذ مجوز این بنر از شهرداری، شورای شهر و شورای عالی نامگذاری معابر شده که البته شهرداری با این توجیه که بودجه نداریم(!) این طرح نزدیک به یکسال معلق و از نصب این بنر خودداری می کند.

پس از آن اهالی شهر در اقدامی خود جوش بنر زیبایی همراه با تصاویر شهدای شهر، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تهیه و در روی پل ورودی شهر مسگرآباد نصب می کنند.


به دنبال این حرکت خودجوش که به تصویب تمام نهادهای ذی ربط رسیده است ماموران شهرداری در نیمه های شب اقدام به پاره کردن این بنر می کنند.




این در حالی است که با توجه به مردمی بودن این اقدام و اینکه ورودی محله ها زیباتر است که منقش به تصاویر شهدای این محل باشد و نیز نامگذاری قسمتی از اتوبان تهران مشهد و میدانی در شهرک غرب به نام شهید شوشتری به نظر می رسد در این مورد بایستی نظر مردم شهر تایید می شد.

همچنین با پیگیری های اهالی مسگرآّباد و جمع آوری استشهادیه از اهالی محل پیشنهاد شده تا در محله ها و یا معابری که خالی از شهید است به نام شهید شوشتری تزیین شود و این اقدام شهرداری موجب دلخوری و ناراحتی مردم شده است.

پیش از این نیز گلایه های فراوانی پس ازتخریب قبور شهدا به بهانه نوسازی این قبور از سوی مردم صورت گرفت و یا حذف عنوان "شهید" از تابلوی کوچه هایی که به نام شهدا تزیین شده بود.

 

منبع : 598
چهارشنبه 23/6/1390 - 8:36
آلبوم تصاویر
تصاویر/ قصاص عامل جنایت پل مدیریت
با حضور نماینده دادستان تهران و عوامل اجرای احكام نیروهای انتظامی و امنیتی و در حضور جمع كثیری از مردم، فردی به نام كوشا، عامل جنایت پل مدیریت در محل ارتكاب این جنایت به دار مجازات آویخته شد.

 

منبع : 598  و عصر ایران

چهارشنبه 23/6/1390 - 8:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته