• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 139
تعداد نظرات : 43
زمان آخرین مطلب : 5460روز قبل
خاطرات و روز نوشت

جشنواره وبلاگ نویسی تبیان "پس از دو بار تمدید ویک روز اضافه منتظر گذاشتن شرکت کنندگان نتایج بسیار عجیب وغریب خود را منتشر کرد.

 

تسلیت به داوران تبیان زنجان

 

حق الناس رو در دقت در داوری یادشون رفته

 

سه شنبه 30/4/1388 - 18:33
دعا و زیارت

 

 

مقاله رضوی (شماره 3)سلام فرشته های خاکی بی نام و نشون خدا (حرف دل با شهدا به نیابت علی ابن موسی الرضا )   قربون زخم بالهای شکسته تون بشم من. درسته که لیاقت هم صحبتی با شما رو ندارم اما بخاطر امام رضا (ع) سلام مرا پذیرا باش.    بعضی مواقع که دلم بدجوری میگیره دوست دارم فریاد بکشم. دوست دارم یکی پیدا بشه که باشنیدن درد هام و با دیدن زخمهای دلم منو به سخره نکشه. همیشه اینجور مواقع شما عزیزان خدا به دادم می رسید. گوشه دنج گلزار شهدا همونجا که شما شهدای گمنام آرمیده اید بهترین خلوتگاه منه. جایی که هر کی بخاد وارد بشه باید وضو داشته باشه. هیچ وقت روشن کردن شمع و ریختن گندم برا کبوترهای اطراف اونجا یادم نمیره. هر چی باشه اونا دوستهای شما هستند و همین ارتباط باعث میشه مقام همین پرنده های زبون بسته رو خییییییلی بالاتر از خودم بدونم. خجالت میکشم اشکهامو بریزم چون خوب میدونم برا شما خیلی کم اند. کدوم راه رو رفتین و به کجا رسیدین؟؟؟؟؟ جواب این سئوال رو همه می دونن و تو کتابها هم نوشته شده اما نمی دونم چرا خدا منو برا این راه قبول نداره. دلم از این همه غریبی می سوزه. شما ها چشم و چراغ این مردم هستین. همه دوسستون دارن حتی اونایی که دلشون داره کم کم تیره میشه ته دلشون شما رو می بینن. اینجا ایرانه. سرزمین  حسینیان سرزمین علویان و سرزمین عاشقان ابوالفضل. تو رو خدا سلام منو به آقا اباعبدالله برسونین. دلم بدجوری هوای عاشورا و محرمش رو کرده. دلم بدجوری هوای بین الحرمین کربلا رو کرده. دوست دارم زیر گنبد زرد حرم امام حسین (ع) گریه کنم و دلمو خالی کنم. میگن هر کی اونجا دعا کنه دعاش بی عجابت نمی مونه.قربون علی بن موسی الرضا (ع) بشم که همیشه بهم لطف داره و زود زود نصیبم میکنه برم حرمشو زیارت کنم. عزیزان خدا و چشم و چراغ مردم پاک ایران!!! قله های سرافرازی و سربلندی!!!هنوز دوسستون داریم. خونی که در رگهای ما جریان داره به برکت رشادت و دلاوری تک تک شماهاست و این هیچ وقت فراموشمون نمیشه. فقط شما رو به خون پاک امام حسین قسم دعامون کنین   دعامون کنین... دعا کنین خدا انسانم کنه. کمکم کنه تا آدم بشم. دلم فقط یه چیز میخواد اونم این که وقتی می میرم مثل شماها بمیرم ( یه مرگ با عزت ) و خود امام زمان (عج) بیاد و یه مهر تایید به نامه اعمالم بزنه. یاد اون روزا که بودم              کـفـتـر گـنبد طـلایـی یاد اون شبـا کـه داشتم              تو حـرم حالو هوایی چـی شـد آقـا...!!!!؟؟؟؟؟ پا به رهنه می کشیدم خودمو جلوی آقا      خاک زوارشو کردم تو حرم سرمه چشمام                                        دخـیـلـم ضـامـن آهـوامشب چیه اصلا حرفم با آقا........!؟ آقا به خودت قسم امام رضا ، حضرت عباسیش نیست ،آنقدر آنقدر دلم برا گنبد طلات تـنگ شده حـاظرم همه هستیمو بدم یـه بار دیگه بیام حرمـت....گــوهــرشـاد یـه بـار دیـگـه         مـنـو مـهـمـون خـودت کـنمن می خوام دیـوونـه باشم          مـنـو مـعـشـوق خـودت کناومــــدم از ســـفــــر امــــا          دل مـن بــا مــن نــیــومــداونجایی مونده که شـب ها          گـریه می کرد ناله میکرد                                         دخیلم ضامن آهودلـم بـرات تـنـگ شـده .... بـزار یـه بـار دیـگه بـیـام حـرم قـشـنـگتو بـبـیـنـم.....بـزار یـه بـار دیـگـه بـیـام گـوهـرشـاد ایـن یـک بـیـت رو بـخـونـم :این بین الحـرمین راهروی صحن گوهرشاد     آخرش ما رو خراب کرد عاشقی خونت آقا یا امـــام رضـــا....یــا امــام رضــا.....یـا امـام رضـاحــال کــه کـــاروان حــســـیـن هـم راه افـتـاده!!!! بـیـا یـه بـزرگـی بـکـن در حـق مـن.......بیا امشب این دست منو بگیر بزار تو دست حسین به آقا بگو منو جا نزار از کاروان ......خـوش بـحـال شــهــدا بـه کـاروان رسـیـدن......خـوش بـحـال شــهــدا فـدای آقـا شـدن....... 

منبع : http://www.amamreza110.blogfa.com

شنبه 27/4/1388 - 18:31
دعا و زیارت
مقاله رضوی (شماره 2)نام خداوند جمیل جمله نوازبه كبوترها نگاه می كنم.به حالشان حسرت می خورم.انگار رهای رها هستند.راحت و بدون هیچ دغدغه ای در آسمان پرواز می كنند و از زمین اوج می گیرند و نمی اندیشند كه آیا آنها كه می نگرندشان پرواز، اوج،رفعت و ... را می فهمند. روی گنبد می نشینند.آنقدر احترام می گذارند كه شرمم می شود.از شرم سرم را به زیر می افكنم.راهم را ادامه می دهم.هنوز سرم پایین است.در فكر كبوترها هستم.حرفهایی را با خودم زمزمه می كنم!!چرا آدم ها نمی دانند كه دنیا برای نفس كشیدن تنگ است؟؟چرا از كودكی یادمان نمی دهند چگونه پرواز كنیم؟؟یادم می آیداین پرواز اكتسابی نیست.باید خودم راهی به سوی آسمان بیابم.باید برای یافتنش ستاره ای بیندیشم.باید پای تعلق از زمین بردارم.باید یاد بگیرم كه دست از غیر كشیدن و دست در دست خدا گذاشتن چیست.اگر معرفتم گسترده شود آسمانم ارتفاع پیدا می كند.الفبای پرواز را می آموزم.با خود می اندیشم كه در حرم آقا می توان معرفت كسب كرد.یاد آن جمله ی زیبا می افتم كه استادی می گفتند: " عارفا بحقه وجبت له الجنة."پس باید به حقیقتشان معرفت پیدا كرد.ناگاه جمله ی امام در ذهنم تداعی می شود كه فرمودند: " كلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها. "خوشحال به راهم ادامه می دهم چون یافتم؛پیدایش كردم.در حرم آقا این دعا را می كنم.زیر لب مدام زمزمه می كنم :اللهم عرفنی نفسك فانك ان لم تعرفنی نفسك لم اعرف رسولكاللهم عرفنی رسولك فانك ان لم تعرفنی رسولك لم اعرف حجتك

الله عرفنی حجتك فانك ان لم تعرفنی حجتك ...

منبع : http://www.amamreza110.blogfa.com

شنبه 27/4/1388 - 18:30
دعا و زیارت
مقاله رضوی (شماره 1)آغاز می کنم با نام خدا و سرآغاز با نام زیبای تو ، سلام بنام عشق ، سلام بر رضا ، سلام بر شاه خراسان ، سلام بر شمع شبستان هشتم دنیا ، سلام بر سید گلها ، سلام بر نور مطلق امروز و دیروز و فردا و سلام بر خلاصه همه خوبی ها ، سلام بر نوه پاک پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص ) و سلام بر فرزند مرتضائی ، سلام بر ای پسر حیدر ، سلام بر فرزند پاک زهرا ، سلام برگل زیبای زهرا و سلام بر ضامن آهو , سلام بـر ضامـن غریبــان , سلام بـر طبیب واقعـی دردمنـدگان و حاجتمنـدان و سلام بر پنـاه همیشـه جاودان بی پناهان . ای فرزند رسول الله ، ای فرزند علی مرتضی ، ای فرزند فاطمة زهرا ، ای فرزند حسن و حسین ، سلام بر تو باد ای تجلی نور خدا در زمین و ای جلوة حق در آسمانها ، ای نور محمد ، ای نور علی ، ای نور فاطمه ، حسن و حسین ، سلام خدا و ملائكه و انبیاء و بندگان صالح خدا بر تو باد ، ای قبلة دلها ، ای امید مسلمانان ، ای كعبة آمال ، ای پناه بندگان خدا ، ای مرشد و مراد عارفان و سالكان ، ای نور دیدة شیعیان ، ای كنز اسرار حق ، ای گنجینة علم الهی ، ای شادی دردمندان ، ای پناه بی پناهان ، ای فریاد رس بیچارگان ، ای كه زمین های خشك از تو آباد شد و ای كه دلهای رنجور و شكستة ما با عنایت تو امیدوار و با نورتو روشن و با درمان تو شفا یافت ، ای اصل و فرع و ابتدا و انتهای خوبی ها.بر تو سلام ، سلام ما بر تو باد ، ای كه هیچ دستی را برنگردانی و هیچ سلامی را بی جواب نگذاری ، ما به تو پناه می بریم و از تو پناه می خواهیم.السلام علیك یا امام الروؤف. سلامبه اون آقا،که لقبش امام رئوفه سلامبه امام هشتم که مرد و نامرد،رفیق و نارفیق دوستش دارن؛به خاطر همینم،رضا صداش می کنند سلام به امام رضا که حتی آهوهای صحرا و بیابون هم دوسش دارن. سلام به امام رضا(علیه السلام) خیلی فکر کردم که این چند سوالی که می خوام ازت بپرسم با چه حرفیشروع کنم؛به هر جای مخم که سر زدم،دیدم نوشته یارضا(ع) به همین خاطر یه چند تا سلام به آقا دادم تا هم زبون من باز بشه همدل شما روشن؛بذارین خودمونی بگم؛آی رفیق.....اگه کسی که توی مردابه و می خواد بره یه جای خوب،اول باید از اون مرداب،از اون کثیفی ها خودشو بیرون بکشه؛ اون لجن و کثافت ها روازخودش دور کنه،بدنش رو تمیز کنه و......داداش ببین؛لپ کلام کسی می تونه دنبال حال باشه که خودش با حال باشه......باید دلشو  از گناه پاک کنه تا امام رضا بخرتش ؛ نه بخر،لااقل یه نگاه بهش بکنه که.......بخدا یه دنیا؛حسرت و آرزوی یه اشاره ابرو از امام رضا رو دارن.منم اگه امروز اسمم در نیومد نگم فلانی باعثش بود،باباجون یه ذره در بستهدل رو باز کنم،ببینم که چی ریختم توش که نمی خرش؟!!!بگذار که بگذریم که جاده طولانی است..................از هر چه بگذریم امام رضا با صفاتره!(فقط یه چیز دیگه: ...دیر نشه رفیق.........)                   

                    عاشقی را عاشقیت لازم است  

       

منبع:  http://www.amamreza110.blogfa.com 

 
شنبه 27/4/1388 - 18:29
شعر و قطعات ادبی
محبت در رگ و در پوست داریم            حسین بن علی را دوست داریمقیامت جز حسین غوغا ندارد                 شفاعت بی حسین معنا ندارداگر آید هزاران یوسف از راه                        حسین بن علی همتا نداردمحبت در رگ و در پوست داریم            حسین بن علی را دوست داریمسرش در روز محشر بی کلاه هست    کسی که چون حسین مولا نداردحسینی باش تا محشر نگویند                       چرا پرونده ات امضا ندارداگر پرونده ات امضا ندارد                               رضایت نامه از زهرا نداردمحبت در رگ و در پوست داریم            حسین بن علی را دوست داریممحبت در رگ و در پوست داریم                امیرالمومنین را دوست داریمدر این میخانه زاهد جا ندارد                           علی مرتضی همتا نداردعلی گفتن دلیل ره نبردی است           علی گفتن کمال راد مردی استتشیع بهترین فرهنگ دنیاست                  ملاک آدمیت عشق مولاستمحبت در رگ و در پوست داریم                  امیرالمومنین را دوست داریم   
دوشنبه 8/4/1388 - 19:28
دعا و زیارت
حوادث کربلا و پیامبرانعبور آدم علیه السلام از زمین كربلا چون آدم علیه السلام بر زمین هیوط كرد و حوا را ندید دنبال او گشت تا عبورش به زمین كربلا افتاد پیش از آن كه حادثه اى واقع شود، غمناك شد، سینه اش تنگى گرفت ، و چون به مقتل امام حسین علیه السلام رسید پایش ‍ لغزید خون از آن جارى شد.پس سر به موى آسمان بلند كرده و گفت : اى پروردگار من ، مرتكب گناه دیگر شده ام و اینك مرا كیفر خواهى كرد زیرا كه من تمام زمین را طى كردم و یا چنین حادثه اى روبه رو نشد مسجد خداوند وحى فرستاد: اى آدم گناهى تازه مرتكب نشده اى ولى فرزند تو حسین علیه السلام در این سرزمین به ظلم كشته مى شود اینك خون تو به موافقت وى ریخته شد.آدم عرض كرد: پروردگارا، حسین پیغمبر است ؟خطاب سید كه پیامبر نیست و لیكن فرزند زداه پیامبر من محمد صلى الله علیه وآله است عرض كرد: قاتل وى كیست ؟ندا رسید: یزید كه ملعون اهل آسمان ها و زمین است آدم به جبرئیل رو كرد و گفت : چه كنم ؟ گفت : یزید را لعن كن پس آدم چهار مرتبه یزید را لعنت كرد و چند قدمى برداشت تا به كوه عرفات رسید و حوا را یافتوقایع الایام خیابانى ، ص 149.  كشتى نوح علیه السلام و كربلا چون حضرت نوح علیه السلام بر كشتى نشست و بر روى آب همه روى زمین را گشت تا به زمین كربلا رسید، چون به آن زمین بلا رسید آن سرزمین كشتى او را به گرداب افكند پس حضرت نوح علیه السلام از غرق شدن كشتى ترسید دست دعا به درگاه عزت و جلال خدا برداشت و عرض كرد: پروردگارا همه روى زمین را گشتم ، ترس اضطرابى كه در این زمین بر من رخ نمود در هیچ جا رخ نداده بود. همان ساعت جبرئیل علیه السلام از جانب خداوند عز و جل فرود آمد و عرض نمود: یا نوح ، حسین علیه السلام سبط محمد صلى الله علیه و آله خاتم پیامبران و فرزند گرامى اوصیا در این سرزمن كشته مى شود حضرت نوح پرسید قاتل آن بزرگوار كیست ؟ جبرئیل عرض كرد: قاتل او كسى است كه اهل هفت آسمان و اهل هفت زمین بر او لعنت مى كنند پس حضرت نوح چهار مرتبه بر آن حرام زاده بد كردار لعنت كرد پس كشتى از آن مهكله نجات یافت و از آن سرزمین بلا گذشتمحن الابرار (ترجمه جلد دهم بحار )، ص 48. عبور ابراهیم علیه السلام از كربلا  روایت شده است كه حضرت ابراهیم علیه السلام وقتى سواره به صحراى كربلا بگذشت اسبش رم كرد. آن جناب از پشت اسب بر روى زمین افتاد و سرش بشكست و خون از آن جارى شد پس زبان به استغفار بگشاد و گفت : پرودگارا از من چه گناهى سر زده است ؟ جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت : اى ابراهیم ! گناهى از تو صادر نگشت ولكن كشته مى شود در این محل سبط خاتم الانبیا و پسر خاتم الاوصیا، پس خون تو به موافقت خون او ریخته شد فرمود: اى جبرئیل ، قاتل او كیست ؟گفت : قاتل او ملعون اهل آسمان ها و زمین و قلم جارى شد بر لوح آن پلید پس ابراهیم علیه السلام دست برداشت و یزید پلید را لعن بسیار كرد و اسب آن حضرت به زبان فصیح آمین گفت : ابراهیم علیه السلام به او خطاب كرد و فرمود: بر تو چه معلوم شد كه آمین گفتى ؟گفت : اى ابراهیم ، من همیشه فخر مى كردم كه تو بر پشت من سوار مى شوى و چون تو از پشت من درافتادى خجلت و شرمسارى من زیاد شد و سبب این از یزید بود خداوند او را لعنت كند.مرحوم شوشترى رحمه الله در خصایص مى گوید كه شاید محل توسط حضرت ابراهیم علیه السلام از اسب همان محل سقوط حضرت امام حسین علیه السلام باشد از اسب خود یعنى در مقتل آن جناب به زمین افتاده باشد پس ملاحظه كن فرق این دو سقوط را. وقایع الایام ، ص 152.اوى كسى كه لعنت بر قاتل امام حسین علیه السلام حضرت ابراهیم علیه السلام بود و امر كرد فرزندان خود را عهد و پیمان از ایشان گرفت كه پیوسته او را لعنت كنند.پس از آن حضرت موسى علیه السلام او را لعنت كرد و امت خود را به آن امر كرد، سپس داود علیه السلام او را لعنت كرد و بنى اسرائیل را امر نمود كه لعنت كنند یزید را سپس حضرت عیسى عع لعنت كرد و بسیار مى گفت بنى اسرائیل را كه لعنت كنند بر قاتلان حسین علیه السلام اگر زمان او را دریافتند در خدمت او جهاد كنید كسى كه با او شهیدى شود چنان است كه با پیامبر صلى الله علیه و آله شهید شده است .كشف الغمه ، ج 2، ص 179، دمعه الساكبه ، ص 272. گوسفندان حضرت اسماعیل علیه السلام آب نیاشامیدند  روایت است كه گوسفندان حضرت اسماعیل علیه السلام در كنار فرات مى چریدند. روزى شبان آنها به خدمت حضرت اسماعیل علیه السلام آمد و گفت : چند روز است كه گوسفندان از این نهر آب نمى آشامند پس ‍ حضرت در مناجات با خدا از سبب این حالت سوال كرد همان ساعت حضرت جبرئیل علیه السلام از طرف خداوند خدمت حضرت اسماعیل علیه السلام نازل شد و گفت : اى اسماعیل سبب این حالت را از گوسفندان بپرس ، آنها پاسخت را خواهند داد.پس آن حضرت از گوسفندان پرسید: چرا از این رودخانه آب نمى نوشید ؟گوسفندان به زبان فصیح پاسخ دادند: به ما خبر رسیده كه فرزند تو حسین - كه سبط گرامى محمد صلى الله علیه و آله است - در این زمین با لب تشنه كشته خواهد شد پس ما از این آب نمى آشامیم به جهت حزن و اندوه براى تشنگى آن بزگوار.كسى كه اهل آسمان ها و زمین ها او را لعنت مى كنند. پس حضرت اسماعیل علیه السلام فرمود: خداوندا لعنت كن بر قاتل حسین علیه السلام .محن الابرار، ص 49.  مسافرت حضرت موسى علیه السلام به كربلا  مرحوم خیابانى در ذیل خبرى طولانى مى گوید: حضرت موسى علیه السلام دوباره به كربلا رفته است ، یك بار تنها و بار دیگر با وصى خود یوشع بن نون چنان كه طریحى مى گوید: حضرت موسى علیهماالسلام با یوشع بن نون مى رفت چون به زمین كربلا رسیدند بند نعلین آن حضرت پاره شد و خارى بر پاى وى فرو رفت و خون از پایش جارى شد پس عرض كرد: اى خداى من ، چه گناهى از من صادر شد كه بدین كیفر گرفتار شدم ؟خداى بزرگ به او وحى فرستاد كه در این موضع خون امام حسین علیه السلام ریخته مى شود و خون تو به موافقت خون وى جارى شد.عرض كرد: خدایا، حسین كیست ؟خطاب آمد: او فرزندزاده محمد مصطفى و پسر على مرتضى . عرض كرد: قاتل او كیست ؟ندا رسید: قاتلش ‍ یزید است . پس حضرت موسى علیه السلام دست برداشت و بر یزید لعن و نفرین كرد و یوشع بن نون آمین گفت . وقایع الایام خیابانى ، ص 155.  حضرت سلیمان علیه السلام و كربلا سلیمان بن داود علیه السلام بر فرش خود مى نشست و در هوا سیر مى كرد.روزى گزارش به زمین برسد باد فرش ، او را سه بار روانه كرد و برگردانید و سلیان ترسید از در آمدن به زمین باد ساكت شد، به سرزمین كربلا نزول كرد.سلیمان به باد گفت : چرا ساكت شدى ؟باد گفت : در این سرزمین حسین علیه السلام كشته مى شود سلیمان گفت : حسین كیست ؟گفت : سبط محمد مختار صلى الله علیه و آله و پسر على كرار. گفت : قاتلش كه باشد ؟گفت : لعن انس به دعایش آمین گفته ، باد ورزید و فرش را برداشت .ریان بن شبیب از حضرت امام رضا علیه السلام نقل مى كند كه ایشان فرمود: اى پسر شبیب اگر خوش باشى ، به سكونت قصرهاى بهشتى با پیغمبر صلى الله علیه و آله ، لعن كن به كشندگان امام حسین علیه السلام . الدار المنفصود، ص 151. حضرت زكریا علیه السلام سه روز از مسجد خارج نشد  در حدیث طویل از سعد بن عبدالله اشعرى در حكایت شرفیاب شدن به حضور حضرت مهدى علیه السلام گفت : خبر ده مرا از تاویل كهیعص .حضرت فرمود: این حروف از خبرهاى غیبى است كه خداوند بنده خود زكریا را از آن آگاه كرد و حكایت آن را براى محمد صلى الله علیه و آله بیان فرمود و آن چنان است كه زكریا از خداوند خواست نام پنج تن را به وى آموزد جبرئیل فرود آمد و او را بیاموخت و زكریا هر گاه نام محمد صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن علیهم السلام را مى برد اندوهش برطرف مى شد و غمش زایل مى گشت و هرگاه نام حسین علیه السلام مى برد گریه گلوى او را مى گرفت و نفسش به شمار مى افتاد روزى گفت : اى پروردگار من ! چون است كه وقتى نام چهار كس از آنها را مى برم از اندوه تسلیت مى یابم و هر گاه یاد حسین مى كنم اشكم ریزان مى شود و ناله ام بیرون مى آید ؟خداوند تبارك و تعالى او را خبر داد و فرمود: كهیعص پس كاف نام كربلاست و ها هلاكت عترت است و یا یزید است كه بر امام حسین علیه السلام ستم مى كند و عین عطش حسین است و صاد و صبر و شكیبایى آن حضرت چون زكریاى این بشنید، سه روز از مسجد خود جدا نگشت و مردم را از داخل شدن به محضر خود منع فرمود و به گریه و ناله پرداخت .  نفس المهوم ، ص 20.و او را رثا مى گوید: كه خداوندا! آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزند وى مبتلا مى كنى آیا چنین بلایى بر خانه او فرود مى آورى ؟آیا على و فاطمه علیهماالسلام را لباس سوگوارى مى پوشانى و اندوه آن را در منزل آنها مى آورى ؟آن گاه گفت : اى خداى من ، مرا فرزندى روزى كن كه در پیریم چشم من به وى روشن شود و چون روزى كردى ، مفتون كن مرا به دوستى او آنگاه به مرگ او اندوهناكم ساز چنان كه رسول خدا صلى الله علیه و آله حبیب را به فرزندش اندوهناك ساختى پس خداوند یحیى را به وى بخشید و او را مبتلا كرد و حمل یحیى شش ماه بود چنان كه حمل حسین علیه السلام چنین بود.  نفس المهوم ، ص 20.  عبور حضرت عیسى علیه السلام از كربلا  روایت شده است كه حضرت عیسى علیه السلام در ایام سیاحت با حواریین گذرش به كربلا افتاد ناگاه شیر غرانى بر سر راه ایشان آمد و راه را برایشان بست عیسى علیه السلام پیش رفت و فرمود: چرا سر راه بر ما گرفته و نمى گذارى كه ما عبور كنیم ؟شیر به زبان فصیح گفت : نمى گذارم شما درگذرید مگر این كه یزید را كشنده حسین علیه السلام است لعن كنید.عیسى علیه السلام فرمود:حسین چه كسى است ؟شیر گفت : سبط محمد النبى الامى و ابن على الولى ، فرزند زاده پیغمبر امى و پسر على ولى است .حضرت عیسى علیه السلام فرمود: قاتل او كیست ؟شیر گفت : قاتل وى ملعون وحوش بیابان ها و گرگان و درندگان صحراهاست ، به خصوص در روز عاشورا، پس حضرت عیسى علیه السلام دست برداشت و لعن و نفرین كرد بر یزید، و حواریین آمین گفتند و شیر از راه دور شد و ایشان به مقصد خود رفتند.وقایع الایام خیابانى ، ص 160.  خبر حضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله از شهادت امام حسین علیه السلامحضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله در منزل ام سلمه بود، فرمود: نگذار كسى داخل شود، حسین علیه السلام آمد زمانى كه طفل بود ام سلمه نتوانست جلو او را بگیرد، حسین علیه السلام بر جدش وارد شد دید حسین علیه السلام بر بالاى سینه پیامر صلى الله علیه و آله قرار گرفته است و حضرت رسول گریه مى كند ام سلمه سبب گریه حضرت را پرسید؟حضرت فرمود: اى ام سلمه ، جبرئیل به من خبر داد كه حسین تو كشته مى شود، این تربت را هم به تو بدهم در نزد تو باشد كه جبرئیل برایم آورده است در شیشه اى بگذار، زمانى كه خون شد آن وقت حسین من كشته مى شود. مقتل خوارزمى ، چاپ نجف ، ص 163، ینابیع الموده ، چاپ مصر، ص 319، اعیان الشیعه ، ج 4، ص 137، احقاق الحق   منبع :  www.amamreza110.blogfa.com
دوشنبه 8/4/1388 - 19:28
دعا و زیارت

اسامى و اوصاف و القاب حضرت مهدى علیه السلام

 

مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و كتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذكر مى كند و مدّعى است كه در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است كه در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از كتب مختلفه بود. كه از آن جمله است:

 محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و... .( [40] )

 كنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم كنیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از كنیه هاى ایشان شمرده است.

 در اینجا به ذكر پاره اى عناوین و صفات كه در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(علیه السلام)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.

 قابل ذكر اینكه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(علیه السلام)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(علیهم السلام)نیز مى تواند مصداق داشته باشد.

  دیگر اینكه، آنچه ذكر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلكه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینكه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.

     بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.

    خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.

  وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولیاى حق رو به او دارند.

باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى كنند.

داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.

  سبیل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت.

 ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.

                حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى كنند.

 نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.

 عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان.

  سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.

  خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).

                علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.

                سفینة النّجاة: كشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.

                عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.

شنبه 6/4/1388 - 20:14
دعا و زیارت

مهدویت در قرآن و احادیث نبوی :

اولا : در قرآن كریم این مطلب به صورت یك نوید كلی در كمال صراحت‏
هست ، یعنی هر كسی كه قرآن كریم را مطالعه كند می‏بینید قرآن كریم آن‏
نتیجه را كه بر وجود مقدس حضرت حجت مترتب می‏شود ، در آیات زیادی به‏
عنوان یك امری كه به طور قطع در آینده صورت خواهد گرفت ذكر می‏كند . از
آن جمله است این آیه : « و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض‏
یرثها عبادی الصالحون »( 1 ) . خدا .
در قرآن می‏گوید كه ما در گذشته ، بعد از " ذكر " - كه گفته‏اند یعنی بعد
از آنكه در تورات نوشتیم - در زبورهم این مطلب را اعلام كردیم ، و ما
اعلام كردیم ، پس شدنی است كه : « ان الارض یرثها عبادی الصالحون »(1).
صحبت منطقه و محل و شهر نیست ، اصلا فكر آنقدر بزرگ و وسیع است كه سخن‏
از تمام زمین است : زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمكاران و
جباران نمی‏ماند ، این یك امر موقت است ، دولت صالحان كه بر تمام زمین‏
حكومت كند در آینده وجود خواهد داشت. در مفهوم این آیه كوچكترین تردیدی‏
نیست .
همچنین راجع به اینكه دین مقدس اسلام دین عمومی بشر خواهد شد و تمام‏
ادیان دیگر در مقابل این دین از بین خواهند رفت و تحت الشعاع قرار
خواهند گرفت ، در قرآن كریم هست ، كه این یكی دیگر از آثار و نتایج‏
وجود مقدس مهدی موعود است : « هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق‏
لیظهره علی الذین كله و لو كره المشركون » ( 1 ) . این دین را به وسیله‏
این پیامبر فرستاد برای اینكه در نهایت امر آن را بر تمام دینهای عالم‏
پیروز گرداند ، یعنی همه مردم دنیا تابع این دین بشوند ، و آیات دیگری .
چون بحثم درباره آیات قرآن نیست به اشاره قناعت می‏كنم .
از آیات قرآن كه بگذریم مسئله احادیث نبوی است . آیا پیغمبر اكرم در
این زمینه چه مطالبی فرموده است ؟ آیا فرموده است یا نفرموده است ؟
اگر روایات مربوط به مهدی موعود انحصارا روایات شیعه می‏بود ، برای‏
شكاكان جای اعتراض بود كه : اگر مسئله مهدی موعود یك مسئله واقعی است‏
، باید پیغمبر اكرم گفته باشد و اگر پیغمبر اكرم گفته بود باید سایر فرق اسلامی هم روایت كرده باشند و تنها
شما شیعیان روایت نكرده باشید . جوابش خیلی واضح است : اتفاقا روایات‏
باب مهدی موعود را تنها شیعیان روایت نكرده‏اند ، روایاتی كه اهل تسنن‏
در این زمینه دارند ، از روایات شیعه اگر بیشتر نباشد كمتر نیست .
كتابهایی را كه در این زمینه نوشته شده است مطالعه بكنید می‏بینید همین‏
طور است . در همین سالهایی كه ما در قم بودیم ، دو كتاب در این زمینه‏
تألیف شد . یكی را مرحوم آیة الله صدر ( اعلی الله مقامه ) البته به‏
زبان عربی نوشته‏اند به نام " المهدی " و خیال می‏كنم چاپ هم شده باشد .
در آن كتاب ، ایشان هر چه روایت نقل كرده‏اند ، همه ، روایات اهل تسنن‏
است . وقتی انسان مطالعه می‏كند می‏بیند كه مسئله مهدی موعود در روایات‏
اهل تسنن از روایات شیعه بیشتر هست و كمتر نیست . كتاب دیگری كه‏
خوشبختانه به زبان فارسی است ، به امر مرحوم آیة الله آقای بروجردی تهیه‏
شده به نام " منتخب الاثر " ، كه یكی از فضلای حوزه علمیه قم كه الان هم‏
در قم هستند به نام آقای آقا میرزا لطف الله صافی از فضلای مبرز قم (
گلپایگانی ) تحت رهنمایی مرحوم آیة الله بروجردی [ این كتاب را تألیف‏
كردند ] ، یعنی ایشان دستور كلی این كتاب را دادند و طرح و شكل و رسم‏
كتاب را تعیین كردند و بعد این مرد فاضل رفت دنبالش و این كتاب را
نوشت . این كتاب را هم مطالعه كنید می‏بینید روایات زیادی در این زمینه‏
هست بالاخص از اهل تسنن ، به مضامین و تعبیرات مختلف . باز من به جنبه‏
روایتی این بحث كار ندارم ، همین طوری كه به جنبه آیاتش كار زیادی‏
ندارم ، من از یك جنبه دیگری می‏خواهم مسئله موعود اسلام را بحث بكنم.

 

شنبه 6/4/1388 - 20:12
دعا و زیارت

الهی!

الهی! گر پرسی، حجّت نداریم، و اگر بسنجی، بضاعت نداریم، و اگر بسوزی طاقت نداریم

 الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری، من تو را به كرم تو بگیرم، و كرم تو از جرم من بیش است
 الهی! اگر دوستی نكردم، دشمنی هم نكردم، اگر بر گناه مصرّم، اما بر یگانگی تو مُقرّم
 الهی! اگر توبه، بی‌گناهی است، پس تائب كیست؟ و اگر پشیمانی است، پس عاصی كیست؟
 الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست؛ دستم گیر كه جز تو پناهم نیست
 الهی! گهی به خود نگرم، گویم از من زارتر كیست؟ گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر كیست
 الهی! تو ما را جاهل خواندی، از جاهل جز خطا چه آید؟ تو مارا ضعیف خواندی، از ضعیف جز خبط چه آید؟
 الهی! اگر چه بسی طاعت ندارم، اما جز تو كسی را ندارم، ای دیر خشم و زود آشتی
 الهی! همچنان بید، به خود می‌لرزم، كه مباد آخر به جویی نیَرزَم
 الهی! مگو چه آورده‌ای، كه رسوا شوم، و مپرس چه كرده‌ای كه روسیاه شوم
 الهی! چون درتو نگرم،ازجملة تاجدارانم و تاج برسر و چون بر خود نگرم، از جملة خاكسارانم و خاك بر سر
 الهی! چون یتیم بی‌پدر گریانم، درمانده در دست خصمانم، خستة گناهم و از خویش برتاوانم، خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم
 الهی! از دو دعوی به زینهارم، و از هر دو، به فضل تو فریاد خواهم: از آن كه پندارم به خود چیزی دارم، یا پندارم كه بر تو حقّی دارم
 الهی! اگر تو فضل كنی، دیگران چه داد و چه بیداد، و اگر عدل كنی، فضل دیگران چون باد
 الهی! ما در دنیا معصیت می‌كردیم، دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین می‌شد، و دشمن تو ابلیس شاد
 الهی! اگر فردای قیامت عقوبت كنی، باز دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین شود، و دشمن تو ابلیس شاد، دو شادی به دشمن مده، و دو اندوه بهر دل دوست مَنِه

شنبه 6/4/1388 - 20:12
شعر و قطعات ادبی

ای گل زهرا كه جهان مست توست!

 عرصه و اقلیم جهان دست توست!

شیفتة ماه رخت، این دلم

 ساخته اند از گل رویت گ‍‎‍ٍلم

مستم و از عشق تو دیوانه ام

 بر رخ زیبای تو پروانه ام

یك دم از آن حجله برون آ، گلم

 گوشة چشمی بنما بر دلم

بر فكنی از رخ اگر آن حجاب

 چهره بپوشد ز رخت آفتاب

ماه من از پرده درآ، جلوه كن

 روح جهان را به رخت تازه كن

ظلمت و جهل باری حاكم است

 حق و عدالت به میانها كم است

حق شده آغشته به خون در میان

 عرصة نا حق شده است این جهان

شنبه 6/4/1388 - 20:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته