• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 66
زمان آخرین مطلب : 5743روز قبل
سياست
 
اگر از یک کتابشناس خبره یا کسی که اهل تحقیق و مطالعه در مباحث تاریخ اسلام است بخواهید کتاب معتبری درباره تاریخ زندگی پیامبر اسلام به شما معرفی کند، بی گمان به کتاب تاریخ پیامبر اسلام اثر دانشمند معاصر، مرحوم حجة الاسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی اشاره خواهد کرد؛ کتابی که شخصیت های معتبر مانند استاد مطهری، مجتبی مینوی و ایرج افشار بر آن صحه گذاشته اند و دانشمندی چون استاد ابوالقاسم گرجی با تلاشی کم نظیر، مسئولیت تجدید نظر، تصحیح و آماده ساختن آن را برای چاپ جدید به عهده گرفته است.
استاد آیتی از نوادر روزگار خود بود. با این حال درباره او کمتر گفته یا نوشته شده استو به نظر می رسد لازم است پیش از ورود به بحث معرفی کتاب تاریخ پیامبر اسلام، به اختصار از شخصیت علمی و دینی این مرد یاد کنیم، مردی که دست اجل مهلت نداد تا خود ثمره تلاش ارزشمندش را در نگارش تاریخ زندگی پیامبر اسلام به چشم ببیند.
محمد ابراهیم آیتی (343 - ؟) اهل بیرجند بود. همان شهری که در عصر ما دانشمندان عالی قدری را در زمینه های گوناگون به صحنه فرهنگ ایران عرضه کرده است. پدر آیتی، شیخ محمد قائنی، روحانی و پیش نماز «گازار» یکی از روستاهای شهرستان بیرجند بود. او محمد ابراهیم را در هفت سالگی به تحصیل در نزد معلمان شایسته محل سپرد و دو سال بعد خود درگذشت. محمد ابراهیم تا سیزده سالگی در روستای گازار به تحصیل ادامه داد و سپس با اجازه مادر روانه بیرجند شد و پنج سال را در این شهر صرف آموختن کرد. هجده ساله بود که از بیرجند به مشهد رفت و در حوزه علمیه آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت. در این مدت محضر استادانی چون شیخ هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی، آیت الله سبزواری، ادیب نیشابوری و میرزا مهدی اصفهانی را درک کرد و از آن ها بسیار آموخت.
سپس در حالی که در تحصیلات علوم قدیمه تبحر پیدا کرده بود، به تهران رفت و از دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات دانشگاه تهران) درجه دکتری گرفت و آن گاه به استادی در همین دانشکده پذیرفته شد. دریغا که این مرد دانشمند مجال نیافت که پس از حضور در دانشگاه تهران، جامعه را بیش از پیش از افاضات علمی خود بهره مند سازد. اگر چه همین مقدار کار علمی و تالیفات که از او باقی مانده، خود کاری بزرگ و شگرف است. در سال 1343 روزی در هنگام رانندگی در تهران، ناگهان سگی ولگرد جلو اتومبیل او دوید. از آن جا که آیتی مردی سرشار از عاطفه و احساس بود و نمی خواست سگ را زیر بگیرد، از مسیرخود خارج شد و در اثر تصادف با تیر چراغ برق جانش را از دست داد.محمد ابراهیم آیتی، به زبان های عربی و انگلیس تسلط داشت و فارسی را نیز سلیس و روان می نوشت. او کتاب های زنده ای از زبان های عربی و انگلیسی ترجمه کرد که از جمله می توان کتاب های تاریخ یعقوبی و البلدان یعقوبی، از عربی و نیز جهان در قرن بیستم و افکار جاوید محمد، از انگلیسی را نام برد. از تالیفات او نیز به جز تاریخ پیامبر اسلام باید به بررسی تاریخ عاشورا و گفتار عاشورا اشاره کرد. کتاب اخیر با همکاری آقایان طالقانی، مطهری و بهشتی نوشته شده است.
اکنون به اصل مطلب، یعنی آشنایی با کتاب تاریخ پیامبر اسلام برگردیم. نخست باید دانست که تاریخ پیامبر اسلام کتابی است بسیار محققانه و دقیق، چنان که مرجع و منبع استفاده دیگر محققانی قرار می گیرد که قصد تحقیق در تاریخ ظهور اسلام را داند.
شایان ذکر است که در پایان کتاب از 156 منبع به زبان عربی که پاره ای از آنها شامل چند جلد است، نام برده شده که این خود شاهدی بر بزرگی کاری است که مؤلف بدان دست زده است.
کتاب بدون هیچ مقدمه و شرحی از اجداد رسول خدا شروع می شود و طی بحث مفصلی (48صفحه) به تولد پیامبر می رسد و از آن پس به ترتیب، سوانح و وقایع زندگی رسول خدا از جمله پرورش نزد حلیمه، فوت مادر ، در گذشت عبد المطلب و ابوطالب، سفر به شام، شرکت در جنگ فجار، حلف الفضول، ازدواج با خدیجه و ... و به همین ترتیب ماجراهای زندگی رسول خدا را تا سال نهم هجرت نقل می کند. روشن است که وقایع بعد از این سال، از جمله حجه الوداع، قضیه غدیر خم، وفات پیامبر و ... نیامده است که این را باید به حساب به پایان آمدن ناگهانی عمر مؤلف (رحمة الله علیه) گذاشت. البته از غدیر، به مناسبت در ص 440 ذکری شده است.
یکی از ویژگی های این کتاب که آن را از نظر تحقیقی برجسته می سازد، توقف مولف بر نکات دقیقی است که چه بسا به ظاهر برای خواننده عادی اهمیت ندارد، ولی خوانند دقیق و باریک بین قطعا جالب توجه است. برای مثال هنگامی که سخن از مناصب کعبه مقارن ظهور اسلام به میان می آید، مؤلف چهادره نوع منصب متفاوت را به این شرح بر می شمارد: منصب سقایت (آب دهی حاجیان)، منصب عقاب (پرچم داری)، منصب رفادت (مهمان داری)، منصب حجابت (کلید داری و دربانی)، منصب سدانت (پرده داری)، منصب مشورت (مشابه دار الندوه)، منصب قبه (اسلحه خانه)، منصب بخت آزمایی و فال گیری، منصب قضا و داوری، منصب نگهداری اموال، منصب قیادت(سرپرستی کاروان ها) ،منصب پرداخت دیه و غرامت، منصب اعنه (سرپرستی ستوران) و منصب عمارت (نگهبانی از مسجد الحرام). همچنین در صفحات پایانی کتاب، چون به وفدها (هیأت های نمایندگی قبایل که به سوی پیامبر گسیل می شدند) می رسد 35 وفد را نیز فقط نام می برد.
یکی دیگر از ویژگی های کتاب که به آن ارزش خواندن می بخشد، سلیس بودن نثر فارسی آن است. این ویژگی را عموما در آثار نویسندگانی که در قرن اخیر از سرزمین خراسان برخاسته اند، می توان مشاهده کرد. کسانی چون شهید مطهری، حسینعلی راشد، بدیع الزمان فروزانفر و محمد پروین گنابادی.
اما باید گفت که چاپ این کتاب، جز به واسطه تلاش مجدانه و صمیمانه ای که دانشمند سخت کوش، دکتر ابوالقاسم گرجی مصروف آن داشته است، صورت تحقق نمی یافت. سه سال پس از درگذشت استاد آیتی، فرزند او دکتر اسماعیل آیتی دست نویس کتاب را برای چاپ به دانشکده الهیات فرستاد. پس از نگارش، کتاب از نظر استا مجتبی مینوی گذشت و او آن را کتابی بسیار ارزنده شمرد که چاپ آن مستلزم عشق و علم و دقتی نظیر عشق و علم و دقت مرحوم آیتی است. سپس توصیه کرد این کار را مرد دقیق و با سواد و علاقه مند و عاشق و دین داری مثل آقای دکتر گرجی باید به عهده بگیرد. بدین ترتیب کتاب در اختیار دکتر گرجی قرار گرفت و ایشان با صرف وقت زیاد، کتاب را از نظ گذراند و اصلاحات لازم را انجام داد و مطالبی بر آن افزود و یازده فهرست متفاوت (جمعا 188 صفحه) نیز برای آن تهیه کرد تا این که سرانجام در آذرماه سال 1359 یعنی 16 سال پس از درگذشت مؤلف، کتاب تاریخ پیامبر اسلام در 831 صفحه در سلسله انتشارات دانشگاه تهران از چاپ خارج شد. در واقع دکتر گرجی کاری کرد که به گفته خود ایشان اگر می خواست در این باب به تألیف مستقلی بپردازد به یقین زحمت و کوششی که به کار می برد از زحمت و کوششی که در راه آباد کردن این اثر به کار برد، بیشتر نبود.دکتر گرجی استاد دانشکده حقوق تهران و از دانش آموختگان حوزه نجف و دانشگاه های ایران و خود دارای تألیفات مستقلی در باب مسائل فقهی و حقوقی است.
سیرت رسول الله
رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی
ویرایش جعفر مدرس صادقی
در تاریخ اسلام، سیره نویسی [برای رسول خدا] خود به خود به فن یا شعبه ای از نگارش تاریخی تبدیل شده است؛ به طوری که درهر زمان بسیاری از نویسندگان مسلمان و غیر مسلمان کوشیده اند سیره ای برای پیامبر گرامی اسلام بنویسند. شاید این پدیده که به نظر می رسد در تاریخ اسلام نسبت به سایر ادیان از قوت بیشتری برخوردار است، علاوه بر جاذبه عظیم پیامبر اسلام ناشی از توجه مسلمین به آیه شریفه « ولکم فی رسول الله اسوة حسنة» باشد و این که مسلمانان همواره خواسته اند ببینند و بدانند که جزییات زندگی این اسوه حسنه که باید راهنما یا سرمشق زندگی مؤمنین قرار بگیرد، چه بوده است.
از میان سیره هایی که برای رسول خدا نوشته شده است، سیرت رسول الله اثر محمد بن اسحاق مشهور به سیره ابن اسحاق شهرت و اعتبار زیادی دارد. این اثر پانصد سال پس از تألیف به دست مردی دانشمند و با ذوق به نثر فارسی زیبایی ترجمه شد و چشم ایرانیان فارسی زبان را به جمال خود روشن ساخت و بدین ترتیب اثر دیگری بر آثار منثور و ماندگار فارسی افزوده شد.متن فارسی سیرت رسول الله بار دیگر در سال های اخیر در دست یکی از نویسندگان و ویرایشگران پرمایه قرار گرفت و با پیرایشی جدید انتشار یافت. جعفر مدرس صادقی ویرایشگر این متن با این کار خود پرده از جمال سیرت رسول الله که در عصر ما چندان به عرصه عموم وارد نشده بود، برگرفت.
به اختصار می گوییم که مؤلف کتاب محمد بن اسحاق بن یسار مطلبی از اهالی مدینه و از نسل سوم راویان بود و با تلاشی زاید الوصف به تحریر سیره نبوی پرداخت به گونه ای که در سی سالگی یکی از علمای بزرگ زمانش ابن شهاب زهری وی را عالم ترین افراد مغازی (تاریخ نویسی غزوه ها) می دانست.
ابن اسحاق اثر خود را در نیمه اول قرن دوم نوشت تا این که در نیمه اول قرن هفتم به دست رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی به زبان فارسی ترجمه شد و اکنون متن منقح و پیراسته ای از آن در اختیار کسانی است که می خواهند حدیث حبیب خدا و رسول او را بخوانند و در آن تامل کنند.
درباره این کتاب از جوانب متفاوتی می توان سخن گفت و این سخن ها را ویراستار کتاب، خود در مقدمه مبسوطی که بر آن نگاشته، آورده است. ما نیز در این جا بر دو جنبه آن تأکید می کنیم:
1. شیوه روایت: در این باره بهتر است قلم را به دست جعفر مدرس صادقی بدهیم و سخن را کوتاه کنیم. او می نویسد:
ویژگی روایت در این کتاب پابند بودن نویسنده است به دیدگاه و تغییر دیدگاه و پابند بودن نویسنده است به دیدگاه های متفاوت. مشاهده واقعه از دیدگاه های متفاوت به خواننده مجال می دهد تا با سهولت بیشتری به کنه واقعه پی ببرد. هر ماجرا و هر بخشی از هر ماجرا را اگر از دیدگاه های متفاوت ببینیم، تازه ابعاد ماجرا به همان صورتی که هست، در برابر چشمان ما شکل می گیرد. همه روایات این کتاب از قول راوی اصلی – یعنی ابن اسحاق- نقل می شود و سپس برای روایت هر ماجرا، مناسب ترین و گویاترین دیدگاه انتخاب شده است.
2. نثر کتاب: نثر فارسی کتاب که همان نثر هنرمندانه رفیع الدین اسحاق همدانی است بدون تردید یکی از زیباترین نثرهایی است که زبان فارسی به خود دیده است. نثری که در ادامه سنت فارسی نویسی عصر سامانی و قرن پنجم هجری قرار می گیرد و خاطره نثر بیهقی، ناصر خسرو، بلعمی و ... را در ذهن بیدار می سازد. جمله ها کوتاه، فعل ها زیاد و به کارگیری حروف اضافه و ربط چنان تصویری از وقایع را در منظر خواننده قرار می دهد که گویی به تماشای فیلمی نشسته است.محمد، خاتم پیامبران
دکتر سید حسین نصر، محمد تقی جعفری، مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و دیگران
بیست و هفتم رجب سال 1388 هجری قمری، مصادف با مهر ماه 1347 هجری شمسی، عید مبعث آغاز پانزدهمین قرن بعثت رسول خدا (ص) بود. در آن سال مؤسسه حسینیه ارشاد تصمیم گرفت کتابی دربزرگداشت این واقعه انتشار دهد و آن را به منزله نخستین نشریه مؤسسه به جامعه مسلمانان و بالاخص ایرانیان هدیه دهد. گویا پیشنهاد اولیه این کار از استاد مرتضی مطهری بود و بدین منظور، از جمعی از فضلا و اهل علم در خواست شد که هر یک در زمینه موضوعی مرتبط با شخصیت حضرت محمد(ص)، مقاله ای بنویسند و آن را در اختیار حسینیه ارشاد بگذارند. خوشبختانه این در خواست، از سوی بسیاری از مخاطبان که همگی از مردان صاحب نام، صاحب اندیشه و صاحب قلم بودند، پذیرفته شد و سرانجام مجموعه مقالات آنها در دو مجلد به قطع وزیری تحت عنوان محمد خاتم پیامبران جلد اول در سال 1347 وجلد دوم یک سال بعد، انتشار یافت.
انتشار محمد خاتم پیامبران در جامعه علمی و دینی آن روز، به ویژه در جامعه تحصیل کرده و روشنفکر مذهبی، رویدادی بزرگ تلقی و با استقبال روبه رو شد. به طوری که تمام نسخه های آن (5000جلد) در اندک مدتی به فروش رفت و تا امروزهم مورد استفاده دانش پژوهان و علاقه مندان به مطالعه زندگی پیامبر اسلام قرار دارد.
چنان که می دانیم درباره حضرت محمد (ص) به ویژه عصر چاپ مسلمانان با کمبود کتاب های خوب روبه رو نبوده اند و در هر زمان به اقتضای فرهنگ حاکم بر زمانه، به کتاب هایی دسترسی داشته اند. با این حال چرا کتاب محمد خاتم پیامبران با استقبال روبه رو و به اثری ماندگار تبدیل شد؟
به نظر ما باید دلیل این امر را در چند چیز جست و جو کرد: نخست این که صاحبان مقالات مردانی فرهیخته، دانشمند و با ایمان بودند و قلم خویش را در خدمت دین و اعتقاد خود قرار داده بودند. به علاوه که نگاه آنان به مسأله غالبا نگاهی نو و بدیع بود. دیگر این که سال های دهه 40 و 50 از دهه های جوشش و خیزش مردم مسلمان ایرانی در بازیابی هویت اسلامی و تاریخی خود بود و همین سال ها آبستن حادثه عظیم انقلاب اسلامی شد و از آن پس تا امروز، اسلام را مسأله روز جهان کرد. دلیل سوم را نیز باید به حساب حسن سلیقه بانیان امر در حسینیه ارشاد گذاشت که توانستند مقوله خاتمیت و پیامبری رسول خدا را در چارچوبی جدید و آراسته تدارک ببینند و به جامعه اسلامی عرضه دارند.
باری چنان که گفتیم، محمد خاتم پیامبران در دو جلد و جمعا شامل نوزده مقاله تحلیلی و ممتع است. هر کتاب نیز شامل مقدمه ای به قلم ناشر است که در آن توضیحات لازم درباره ضرورت و دلایل انتشار مجموعه آمده است.اینک به معرفی بسیار مختصر هر یک از مقالات جلد اول می پردازیم:
نخستین مقاله از دکتر سید حسین نصر با عنوان دین در جهان معاصر است.
شهید دکتر محمدجواد باهنر و آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی مشترکا مقاله جهان در عصر بعثت را نوشته اند.
آشنایان با نوشته های استاد دکتر سید جعفر شهیدی می دانند که مکتوبات ایشان، آمیزه ای از ادبیات، تاریخ، تحلیل تاریخی، و متکی بر تعقل تاریخی همراه با اعتقاد بی شایبه به اسلام است. دو نوشته این مرد دانشمند با عنوان های از «ولادت تا بعثت» و«از بعثت تا هجرت» نیز چنین نوشته ای است.
ادامه مقالات دکتر شهیدی، یعنی از هجرت تا وفات به دکتر علی شریعتی واگذار شده است. با این حال مقاله دکتر شریعتی را نمی توان از نظر سبک و روش دنباله مقاله دکتر شهیدی دانست.
گوشه ای از اخلاق محمد (ص) از مقوله سیره نبوی است. حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی ویژگی مقاله خود را در مقایسه با سیره های دیگر در این می داند که نسبت به آن ها از تبویب ودسته بندی منظم برخوردار است، در نتیجه مطالعه آن بر خواننده امروزی راحت تر و درک آن سهل الوصول می شود.
محمد (ص) در آیینه اسلام مقاله ای از علامه محمد حسین طباطبائی است.
سیمای محمد، نوشته ای مشهور از دکتر علی شریعتی است که نخستین بار درکتاب محمد خاتم پیامبران انتشار یافت.
از دکتر عطاء الله شهاب پور در این کتاب مقاله بشارات انبیا را می خوانیم.
آخرین مقاله جلد اول، مقاله ختم نبوت از استاد شهید مرتضی مطهری است.
نخستین مقاله جلد دوم با عنوان اسلام و عقل نوشته استاد محمد تقی جعفری است.
جامعیت اسلام مقاله آیت الله حسین نوری از فقهای امروز حوزه علمیه قم است.
اما کارنامه اسلام اثر نام آشنای دکتر عبد الحسین زرین کوب نخستین بار در این کتاب انتشار یافت.
مقاله مفصل (90 صفحه) اسلام از دریچه چشم مسیحیان نوشته ای از استاد مجتبی مینوی معروف پژوهشگر ستیهنده و موضوع آن بحثی بسیار وسیع است که طبعا در یک مقاله نمی توان بدان پرداخت.
استاد سید غلامرضا سعیدی با نوشتن مقاله مستشرقین و اسلام جایی در کتاب محمد خاتم پیامبران به خود اختصاص داده است.
تحلیلی از عوامل گسترش اسالم مقاله ای از استاد سید مرتضی شبستری است.
استاد حجت الاسلام سید هادی خسرو شاهی از معدود آشنایان به مسائل جهان اسلام و مسلمانان در اکناف جهان است. نوشتن مقاله اسلام و مسلمانان در جهان امروز نیز با توجه به همین ویژگی سی سال پیش به او محول شده است.
دو مقاله آخر که هر دو به قلم استاد مطهری است شامل وحی و نبوت و پیامبر امی است که در مجموع 220 صفحه کتاب را شامل می شود و امروزه به صورت کتابی مستقل چاپ شده است.

تاریخ پیامبر اسلام از محمد ابراهیم آیتی

يکشنبه 21/7/1387 - 14:24
سياست
 
چکیده: جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی احتمالا در پاسخ به سخنان فرمانده محترم كل سپاه مبنی بر تقویت اتحاد اصول‌گرایان یا نگرانی دیگر گفته‌اند: «كسانی كه مدعی هستند به امام (ره) وفادارند باید نسبت به دستور صریح امام (ره) با تمام وجود حساسیت نشان دهند اگر این گونه نباشد یا دروغ می‌گویند یا دچار تناقص هستند .... عدم حضور نظامیان در میدان سیاست یك معیار برای بقای جریان و اندیشه سیاسی امام (ره) است (به نقل از سایت تابناك)
به حمدالله تاكنون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همانطور كه حضرت امام (ره) فرمودند من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم برنمی‌گردد در خط انقلاب، امام (ره) و ارزش‌های دینی بوده است.انقلاب شكوهمند اسلامی ایران حاصل و دست آورد خون هزاران شهید و امید مسلمانان و مستضعفان جهان است لذا برای این انقلاب عظیم اسلامی اگر لازم باشد باید جانمان را فدا كنیم و در خدمت برای ایجاد حیات طیبه از هیچ كوششی دریغ نورزیم. حیات طیبه‌ای كه در پرتو آن انسان‌ها و امت اسلامی به كمال می‌رسند رسالتی كه پیامبران برای خلق آن چه خون‌دل‌هایی كه نخوردند و ائمه و اولیای الهی چه رنج‌ها كه نبردند. جمهوری اسلامی ایران كه بر اساس اصل 134 قانون اساسی سعادت انسان در كل جامعه‌ی بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال ، آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه‌ی مردم جهان می‌شناسد بزرگترین افتخار و امتیازش ندا زدن عدالت و ارزش‌های قرآنی و حمایت از مبارزه‌ی حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستكبرین است. ما با خدای خود عهد بسته‌ایم كه در این مسیر گام برداریم و با هیچ كس و با هیچ جریان سیاسی عهد اخوت نبسته‌ایم.
هر كس كه در خط امام عزیزمان حركت كند و همراه با ولی‌فقیه و رهبر فرزانه‌مان باشد محبوب ماست برای امت حزب‌الله ، بسیجیان سرفراز و سپاهیان جان بر كف افراد و جریان‌ها ملاك حق و باطل نیست و چپ و راست به خودی خود ارزشی ندارند. آنچه كه برای دوست‌داران این انقلاب ارزشمند است عمل به ارزش‌ها و آرمان‌های این انقلاب الهی است هر كس در هر لباسی در این مسیر گام بردارد دوستش داریم و از او حمایت می‌كنیم.
جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی احتمالا در پاسخ به سخنان فرمانده محترم كل سپاه مبنی بر تقویت اصول‌گرایی یا نگرانی دیگر گفته‌اند: «كسانی كه مدعی هستند به امام (ره) وفادارند باید نسبت به دستور صریح امام (ره) با تمام وجود حساسیت نشان دهند اگر این گونه نباشد یا دروغ می‌گویند یا دچار تناقص هستند .... عدم حضور نظامیان در میدان سیاست یك معیار برای بقای جریان و اندیشه سیاسی امام (ره) است (به نقل از سایت تابناك)
به حمدالله تاكنون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همانطور كه حضرت امام (ره) فرمودند من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم برنمی‌گردد در خط انقلاب، امام (ره) و ارزش‌های دینی بوده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یك ارگان نظامی، سیاسی ، فرهنگی و اطلاعاتی ، وظیفه پاسداری از انقلاب شكوهمند اسلامی را به عهده دارد و به همین جهت از اصول‌گرایی به عنوان یك اندیشه و ایدئولوژی مبنایی نه یك جریان سیاسی حمایت می‌كند. اصول‌گرایی باید ها و نباید‌هایی است كه برخاسته از اسلام ناب و سیره و سنت پیامبر و ائمه معصومین است. نوه‌ی برومند حضرت امام (ره):
1-آیا حمایت از كسانی كه به ولایت مطلقه فقیه به عنوان ستون جمهوری اسلامی معتقدند دخالت در امور سیاسی است؟
2-آیا حمایت از كسانی كه به جامعیت دین اسلام برای اداره زندگی و امور انسان‌ها معتقدند در برابر كسانی كه دین را از سیاست جدا می‌دانند و می‌گویند دین برای جامعه هیچ برنامه‌ای ندارد عبور از خط امام است؟
3-آیا حمایت سپاه پاسداران از افرادی كه به حكومت به عنوان ایجاد زمینه برای تكامل انسان می‌نگرند دروغ‌گویی و تناقض‌گویی است؟
4-آیا ایستادگی و مخالفت در برابر افرادی كه در پنهان و آشكار با پیوستگی ولایت رهبری با امام امت (ره) مخالفند نفسانیت است؟
5-آیا حمایت از اشخاص حقیقی و حقوقی كه در مسایل كلان اجرایی،‌ فرهنگی اقتصادی همراه با ولایت فقیه هستند دخالت در امور سیاسی است؟
6-آیا همراهی و هم نوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشخاصی كه حمایت از مظلومان عالم را فریاد می‌زنند و همانند امام عزیزمان در تقابل با مستكبرین هستند خروج از خط امام است؟
7-آیا حمایت و پشتیبانی از افرادی كه با صلابت با متخلفین ومفسدین برخورد می‌كنند، ساده زیست هستند و اصلاحات را در چارچوب مبانی دینی می‌پذیرند عبور از اندیشه‌های امام و دخالت در سیاست است؟
برادر سید حسن خمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیجیان سرافراز هرگز از جریانات سیاسی با هر عنوان حمایت نمی‌كند و پیاده نظام هیچ گروهی نخواهد بود بلكه اصول‌گرایی و ارزش‌های انقلاب را فریاد می‌كند و از اصول‌گرایی به عنوان یك مبنا حمایت می‌كند . بدون تردید اگر خدای نكرده سپاه پاسداران روزی از این مسیر خارج شود معیار مهمی است كه بقای جریان اندیشه‌های سیاسی امام (ره) در جامعه به خطر افتاده است كه باید به خود بلرزیم. اگر سپاه پاسداران و بسیجیان سرافراز در زمان انتخابات مبانی اصول‌گرایی را تشریح نكنند پس چه زمان باید از این اندیشه حمایت نمایند دشمنان انقلاب اسلامی مترصد فرصتی هستند با هوچی‌گری و فتنه‌انگیزی اصول‌گرایی و ارزش مداری را از جریان سیاسی كشور خارج كنند و ما و شما كه دوست‌داران انقلاب هستیم باید مانع آن شویم.

پژوهشگر: ابوالفضل صدقی

يکشنبه 21/7/1387 - 14:22
سياست

 

چکیده: شاه‌ پس از کودتای 28 مرداد ، دیگر تحمل‌ كمترین‌ مخالفت‌ را با رژیم‌ خود نداشت‌. كابوس‌ از دست‌ دادن‌ قدرت‌ هر روز بیشتر او را آزار می‌داد، گاهی‌ در خواب‌ می‌دید كه‌ مخالفین‌ به‌ او نزدیك‌ شده‌اند و قصد جان‌ او را كرده‌اند، و او چنان‌ وحشت‌ زده‌ می‌شد كه‌ یكباره‌ از خواب‌ می‌پرید؛ این‌ ترس‌ و واهمه‌ شاه‌ از مخالفین‌، او را بر آن‌ می‌داشت‌ كه‌ هر روز بیشتر به‌ سركوب‌ نیروهای‌ مخالف‌ و به‌ وجود آوردن‌ جو رعب‌ و وحشت‌ در جامعه‌ بپردازد. ولی‌ با وجود اینكه‌ اكثر مخالفین‌ او سركوب‌ شده‌ بودند، باز هم‌ آرام‌ و قرار نداشت‌. با روشهائی‌ كه‌ جهت‌ سركوب‌ مخالفان‌ به‌ كار گرفته‌ می‌شد، تهیه‌ اطلاعات‌ لازم‌ از فعالیت‌های‌ آینده‌ مخالفان‌ و پیشگیری‌ از ایجاد توطئه‌ها و مخالفت‌ها علیه‌ رژیم‌ امكان‌پذیر نبود. مقررات‌ حكومت‌ نظامی‌ و وجود فرمانداری‌ نظامی‌ نیز به‌ دلیل‌ موقتی‌ بودن‌ و ذات‌ نظامی‌اش‌ فقط‌ وظیفه‌ مقابله‌ با بحران‌ را برعهده‌ داشت‌. شاه‌ باید تدبیری‌ می‌اندیشید. بنابر این در تاریخ 16 فروردین 1336 سازمان اطلاعات و امنیت کشور تاسیس شد.
 

تولد ساواك‌

برای رفع نگرانیهای شاه ، دوستان‌ آمریكایی‌ شاه‌، به‌ او پیشنهاد تشكیل‌ دو سازمان‌ اطلاعات‌ خارجی‌ و امنیت‌ داخلی‌ را به‌ مانند دو سازمان‌ سیا(سازمان‌ اطلاعات‌ خارجی‌ آمریكا) و اف‌.بی‌.آی‌ (سازمان‌ امنیت‌ داخلی‌ آمریكا) دادند. این‌ دو سازمان‌ وظیفه كشف‌ توطئه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ علیه‌ حكومت‌ شاه‌ را برعهده‌ می‌گرفتند. اما شاه‌ با ایجاد تنها یك‌ سازمان‌ موافقت‌ كرد. هسته اولیه‌ این‌ سازمان‌ در فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ شكل‌ گرفت‌ و روز 11 مهر ماه‌ 1335 خبر آن‌ در مطبوعات‌ به‌ چاپ‌ رسید. چندی‌ بعد لایحه‌ تشكیل‌ آن‌ كه‌«سازمان‌ اطلاعات‌ و امنیت‌ كشور» نامیده‌ می‌شد(و بعداً به‌ اختصار ساواك‌ نام‌ گرفت‌) توسط‌ دولت‌ تهیه‌ و به‌ مجلس‌ سنا فرستاده‌ شد.
در مجلس‌ سنا عده‌ای‌ از سناتورها به‌ شدّت‌ با لایحه‌ مذكور مخالفت‌ كردند. یكی‌ از سناتورها به‌ نام‌ سناتور خواجه‌نوری‌ این‌ قانون‌ را ظالمانه‌ترین‌ قانون‌ دولت‌ خواند. وی‌ با اشاره‌ به‌ ظلم‌ و ستم‌هایی‌ كه‌ از سوی‌ مأموران‌ نظامی‌ با استفاده‌ از این‌ قانون‌ می‌تواند صورت‌ گیرد، این‌ قانون‌ را موجب‌ محروم‌ شدن‌ مردم‌ از تمام‌ حقوق‌ دمكراتیك‌ و آزادی‌شان‌ دانست‌. عباسقلی‌ گلشائیان‌، وزیر دادگستری‌ وقت‌، ضمن‌ ردّ گفته‌های‌ خواجه‌نوری‌ به‌ دفاع‌ از لایحه‌ مذكور پرداخت‌. او بیان‌ كرد كه‌ این‌ لایحه‌ در واقع‌ از تركیب‌ و هماهنگی‌ قوانین‌ گذشته‌ به‌ وجود آمده‌است‌ و چیز جدیدی‌ نیست‌. سپهبد احمد امیر احمدی‌ نیز در دفاع‌ از آن‌ لایحه‌ به‌ حوادث‌ ناگواری‌ كه‌ در گذشته‌، امنیت‌ كشور را به‌ خطر انداخته‌ بود اشاره‌ كرد. او یادآور شد كه‌ لایحه‌ تشكیل‌ ساواك‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ حوادث‌ می‌باشد.
سناتور خواجه‌نوری‌ پس‌ از سخنان‌ امیراحمدی‌ در دفاع‌ از بیانات‌ خود در مخالفت‌ با لایحه‌ شعری‌ را قرائت‌ كرد كه‌ نیت‌ اصلی‌ دولت‌ رژیم‌ را از تشكیل‌ ساواك‌ آشكار می‌ساخت‌:
شنیدم‌ گوسفندی‌ را بزرگی‌
رهانید از دهان‌ و چنگ‌ گرگی‌
شبانگه‌ كارد بر حلقش‌ بمالید
روان‌ گوسفند از وی‌ بنالید
كه‌ از چنگال‌ گرگم‌ در ربودی‌
ولیكن‌ عاقبت‌ گرگم‌ تو بودی‌
سناتور جمال‌ امامی‌، یكی‌ دیگر از نمایندگان‌ مجلس‌ سنا بود كه‌ به‌ مخالفت‌ با لایحه‌ پرداخت‌ و با اشاره‌ به‌ سخنان‌ امیراحمدی‌، قانون‌ تشكیل‌ ساواك‌ را عاملی‌ برای‌ بروز حوادث‌ ذكر كرد و در ادامه‌ گفت‌:«امروز باید تمام‌ كوششمان‌ را بكنیم‌ كه‌ مردم‌ را راضی‌ نگه‌ داریم‌، توی‌ سر مردم‌ نزنیم‌، تا وقتی‌ كه‌ مردم‌ تخطی‌ نكردند با آنان‌ برخورد نكنیم‌، همه می‌دانیم‌ كه‌ مردم‌ ایران‌ سرشتشان‌ این‌ است‌ كه‌ خطاكار نیستند، ولی‌ وقتی‌ كارد به‌ استخوانشان‌ رسید جنب‌ و جوش‌ می‌كنند؛ كارد را به‌ استخوانشان‌ نرسانید.» سالهای‌ بعد صحت‌ گفته‌های‌ او ثابت‌ شد و با ظلم‌ و جنایاتی‌ كه‌ رژیم‌ بر مردم‌ تحمیل‌ كرد و به‌ قول‌ جمال‌ امامی‌: «وقتی‌ كارد به‌ استخوان‌ مردم‌ رسید.» همه‌ اقشار مردم‌ علیه‌ شاه‌ به‌ پا خاستند و رژیم‌ پهلوی‌ را سرنگون‌ كردند.
پس‌ از سخنان‌ جمال‌ امامی‌، سرلشكر وثوق‌، وزیر جنگ‌ وقت‌، به‌ دفاع‌ از لایحه‌ پرداخت‌. او نیز متذكر شد كه‌ لایحه‌ تشكیل‌ ساواك‌، فعالیت‌های‌ دستگاههای‌ مختلف‌ امنیتی‌ ـ اطلاعاتی‌ مانند ركن‌ 2 ارتش‌ و دایره‌ سیاسی‌ شهربانی‌ و...را در یك‌ دستگاه‌ متمركز می‌كند.
لایحه‌ مذكور، با وجود مخالفت‌هایی‌ كه‌ ذكر شد در شور اول‌ به‌ تصویب‌ رسید و پس‌ از بررسی‌ مجدد در كمیسیون‌ شماره‌ یك‌ مجلس‌ سنا، در شور دوم‌ مطرح‌ شد. سناتور خواجه‌نوری‌ مجدداً با آن‌ لایحه‌ مخالفت‌ كرده‌ و آن‌ را بدتر و شدیدتر از حكومت‌ نظامی‌ دانست‌. او در ضمن‌ سخنان‌ خود به‌ نكته‌ جالبی‌ اشاره‌ كرد و آن‌ اینكه‌ لایحه‌ مذكور از پشتیبانی‌ قوی‌ برخوردار است‌. خواجه‌نوری‌ راست‌ می‌گفت‌. شاه‌ این‌ قانون‌ را دیكته‌ كرده‌ بود و خود نیز بی‌صبرانه‌ منتظر تصویب‌ آن‌ بود. اصلاً وظیفه‌ مجلس‌ سنا تصویب‌ قوانین‌ مورد نظر شاه‌ بود. بنابراین‌ چون‌وچرا، فایده‌ای‌ نداشت‌. به‌ فرض‌ كه‌ همه‌ سناتورها هم‌ مخالف‌ لایحه‌ می‌بودند. باز باید قانون‌ تصویب‌ می‌شد و همینطور هم‌ شد. كسی‌ به‌ گفته‌های‌ منطقی‌ مخالفان‌ در ردّ تشكیل‌ ساواك‌ توجهی‌ نداشت‌. قانون‌ تشكیل‌ ساواك‌ با اكثریت‌ آراء به‌ تصویب‌ سناتورها رسید. لایحه‌ مذكور پس‌ از آن‌ در مجلس‌ شورای‌ ملی‌ مطرح‌ شد و بدون‌ هیچ‌گونه‌ اعتراضی‌ به‌ تصویب‌ رسید. به‌ این‌ ترتیب‌، ساواك‌ فعالیت‌ خود را رسماً از اوایل‌ سال‌ 1336 به‌ ریاست‌ تیمور بختیار، فرماندار نظامی‌ تهران‌، شروع‌ كرد.

هدف‌ از تشكیل‌ ساواك‌ چه‌ بود

ساواك‌ تأسیس‌ شد تا به‌ فعالیت‌های‌ مخربی‌ كه‌ در داخل‌ و خارج‌ انجام‌ می‌شد و برای‌ ایران‌ خطرناك‌ بود پایان‌ دهد. در ایران‌ نیز مانند هرجای‌ دیگر خائنان‌، جاسوسان‌، آشوبگران‌ و خرابكاران‌ حرفه‌ای‌ به‌ سر می‌بردند كه‌ حضورشان‌ می‌بایست‌ به‌ دولت‌ و نیروهای‌ نظامی‌ اطلاع‌ داده‌ می‌شد. این‌ وظیفه‌ بر عهده‌ ساواك‌ بود.
جمله‌ بالا، گوشه‌ای‌ از سخنان‌ شاه‌ در مورد اهداف‌ تشكیل‌ ساواك‌ می‌باشد. در قانون‌ تشكیل‌ ساواك‌ نیز به‌ گونه‌ای‌ دیگر، هدف‌ از تشكیل‌ آن‌ سازمان‌، حفظ‌ امنیت‌ كشور و جلوگیری‌ از توطئه‌ها و فعالیت‌های‌ مخالف‌ منافع‌ كشور بیان‌ شده‌ بود. اما آیا واقعاً ساواك‌ برای‌ حفظ‌ امنیت‌ كشور به‌ وجود آمده‌ بود؟ و آیا واقعاً ساواك‌ منافع‌ كشور و مردم‌ را در نظر داشت‌؟
با نگاهی‌ گذرا به‌ فعالیت‌ها و عملكرد 20 ساله‌ ساواك‌ و موجودیت‌ آن‌ سازمان‌، امر دیگری‌ بر ما آشكار می‌شود. شاید بتوان‌ گفت‌ تنها چیزی‌ كه‌ برای‌ ساواك‌ مهم‌ نبود منافع‌ كشور و مردم‌ بود. ساواك‌ و سردمداران‌، آن‌ فقط‌ به‌ حفظ‌ حكومت‌ استبدادی‌ محمدرضاشاه‌ فكر می‌كردند. پس‌، از دید ساواك‌،حفظ‌ حكومت‌ شاه‌ برابر با حفظ‌ امنیت‌ كشور بود. ازاین‌رو سعی‌ داشت‌ از ایجاد هرگونه‌ فعالیتی‌ كه‌ برضد شاه‌ و حكومت‌ او صورت‌ می‌گرفت‌ جلوگیری‌ كند.
هدف‌ دیگری‌ كه‌ برای‌ تشكیل‌ ساواك‌ بیان‌ شده‌ بود، برخورد با كمونیسم‌ و جلوگیری‌ از گسترش‌ آن‌ در ایران‌ بود، این‌ هدف‌ مورد توجه‌ آمریكا و سازمان‌ جاسوسی‌ آن‌ (سیا)ـ كه‌ نقش‌ مهمی‌ در تشكیل‌ و فعالیت‌های‌ ساواك‌ داشتندـ بود. ایران‌ كه‌ در همسایگی‌ شوروی‌ قرار داشت‌، پس‌ از تشكیل‌ حكومت‌ كمونیستی‌ در آن‌ كشور، همواره‌ در معرض‌ ورود و گسترش‌ افكار كمونیستی‌ بود و از طرف‌ دیگر، مردم‌ ایران‌، به‌ دلیل‌ علاقه‌ شدید به‌ مذهب‌ شیعه‌، مخالف‌ كمونیسم‌ و گسترش‌ آن‌ بودند. آمریكا و شاه‌ با آگاهی‌ از این‌ امر، می‌كوشیدند كه‌ هدف‌ اصلی‌ از تأسیس‌ ساواك‌ را جلوگیری‌ از ورود و گسترش‌ كمونیسم‌ بیان‌ كنند. مسؤولان‌ ساواك‌ نیز با توجه‌ به‌ این‌ امر هرگاه‌ حركتی‌ علیه‌ رژیم‌ و شاه‌ صورت‌ می‌گرفت‌ آن‌ را به‌ كمونیستها منسوب‌ می‌كردند تا مردم‌ را نسبت‌ به‌ آنها بدبین‌ كنند.
هدف‌ دیگر از تشكیل‌ ساواك‌، حفظ‌ منافع‌ اطرافیان‌ شاه‌ و كشورهای‌ استعماری‌ خصوصاً آمریكا بود. آنها كه‌ مخالفان‌ رژیم‌؛ خصوصاً روحانیون‌ و گروههای‌ مبارز مذهبی‌ را مانع‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود می‌دیدند با تشكیل‌ و حمایت‌ از ساواك‌، سعی‌ داشتند مانع‌ فعالیت‌های‌ آنها شوند.
از اهداف‌ دیگر تشكیل‌ ساواك‌، نیاز به‌ وجود یك‌ سازمان‌ گسترده‌ و قدرتمند برای‌ كشور و خنثی‌ سازی‌ مخالفت‌ها علیه‌ رژیم‌ در آن‌ زمان‌ بود. البته‌ قبل‌ از تشكیل‌ ساواك‌، ركن‌ 2 در ارتش‌، دایره‌ سیاسی‌ یا آگاهی‌ در شهربانی‌ و نیز فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ وجود داشتند ولی‌ هركدام‌ از آنها وظیفه‌ای‌ مخصوص‌ داشتند و در عین‌ حال‌ ماهیت‌ هیچكدام‌ از آنها كشف‌ و خنثی‌ سازی‌ مخالفت‌ها قبل‌ از وقوع‌ آن‌ نبود، آنها حداكثر می‌توانستند بعد از بروز مخالفت‌ها و ایجاد بحران‌ از ادامه‌ آن‌ جلوگیری‌ كنند. از این‌رو، ساواك‌ به‌ وجود آمد تا بتواند دقیق‌تر و سریع‌تر مخالفت‌های‌ افراد و گروهها را كنترل‌ كند و از بین‌ ببرد و مهم‌تر از آن‌ اینكه‌ از ایجاد هرگونه‌ مخالفتی‌ علیه‌ رژیم‌ و شاه‌ جلوگیری‌ كرده‌ و از ایجاد بحران‌ در كشور جلوگیری‌ كند.
البته‌ بعد از تأسیس‌ ساواك‌ سازمانهای‌ مذكور(ركن‌ 2و...) در كنار ساواك‌ به‌ كار خود ادامه‌ دادند و حتی‌ براساس‌ اعتقاد شاه‌ كه‌ اطلاعات‌ و اخبار از راههای‌ مختلف‌ باید به‌ دست‌ آید؛ محمدرضاشاه‌، نهادهای‌ دیگری‌ مانند«سازمان‌ بازرسی‌ شاهنشاهی‌» و «دفتر ویژه‌ اطلاعات‌» نیز به‌ وجود آورد. ساواك‌ در دوران‌ فعالیت‌ خود با تمام‌ آنها در ارتباط‌ بود و در بعضی‌ موارد از آنها كمك‌ می‌گرفت‌. همچنین‌ در سال‌ 1352 با افزایش‌ فعالیت‌های‌ گروههای‌ مسلح‌، ساواك‌ به‌ همراه‌ شهربانی‌ و ارتش‌ و ژاندارمری‌ «كمیته‌ مشترك‌ ضدخرابكاری‌» را به‌وجود آورد تا آن‌ گروهها را سریع‌تر شناسایی‌ كرده‌ و از بین‌ ببرند.
ساواك‌ علاوه‌ بر همكاری‌ با سازمانهای‌ اطلاعاتی‌ ـ امنیتی‌ داخلی‌ با سازمانهای‌ جاسوسی‌ دنیا خصوصاً سازمان‌ جاسوسی‌ آمریكا (سیا) و سازمان‌ جاسوسی‌ اسرائیل‌ (موساد) نیز همكاری‌ داشت‌.
همانطور كه‌ قبلاً نیز گفته‌ شد؛ ساواك‌ براساس‌ طرح‌ آمریكاییها و با كمك‌ سیا به‌ وجود آمد. بعد از تشكیل‌ ساواك‌ نیروهای‌ سیا به‌ ساواك‌ آمدند و كاركنان‌ و مسؤولان‌ آن‌ را آموزش‌ دادند. سیا و ساواك‌ همكاریهای‌ دیگری‌ نیز با هم‌ داشتند. رئیس‌ سیا در تهران‌ مرتباً با شاه‌، رئیس‌ ساواك‌ و نماینده‌های‌ آن‌ سازمان‌ تماس‌ داشت‌.
ساواك‌ نیز در آمریكا نماینده‌ داشت‌ و به‌ عنوان‌ یكی‌ از اعضای‌ نمایندگی‌ ایران‌ در سازمان‌ ملل‌ در آمریكا فعالیت‌ می‌كرد. این‌ دو سازمان‌ همچنین‌ اخبار و اطلاعات‌ لازم‌ را به‌ یكدیگر می‌دادند. در دهه‌ 50 روابط‌ این‌ دو بیشتر شد. در سال‌ 1352 سیا مركز فرماندهی‌ خود در خاورمیانه‌ را به‌ ایران‌ منتقل‌ كرد. به‌ این‌ ترتیب‌ سیا حضور خود را در ایران‌ افزایش‌ داد. با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و اشغال‌ لانه‌ جاسوسی‌ آمریكا ارتباط‌ گسترده‌ سیا و ساواك‌ ونیز دخالت‌ سیا و آمریكا در امور كشور آشكار شد. از آن‌ زمان‌ به‌ بعد ارتباط‌ بین‌ دو كشور قطع‌ شد.
علاوه‌ بر سازمان‌ جاسوسی‌ آمریكا(سیا) سازمان‌ جاسوسی‌ اسرائیل‌(موساد) نیز در رژیم‌ گذشته‌ با ساواك‌ همكاری‌ داشت‌. در سال‌ 1339 گروهی‌ از مأموران‌ موساد برای‌ آموزش‌ كاركنان‌ ساواك‌ به‌ ایران‌ آمدند. این‌ افراد در مدت‌ حضور خود در ایران‌ آموزشهای‌ لازم‌ را به‌ كاركنان‌ ساواك‌ دادند. همچنین‌ آنان‌ (مأموران‌ موساد) در موارد دیگری‌ مانند، فروش‌ وسایل‌ جاسوسی‌، تبادل‌ اخبار لازم‌ و مورد نظر، با ساواك‌ همكاری‌ داشتند. همكاری‌ میان‌ ساواك‌ و موساد با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و سرنگونی‌ حكومت‌ پهلوی‌ به‌ پایان‌ رسید و حتی‌ ایران‌ اسلامی‌،اسرائیل‌ رابه‌ عنوان‌ دشمن‌ اصلی‌ خود معرفی‌ كرد و با حمایت‌ از مردم‌ فلسطین‌ مخالفت‌ خود را با اسرائیل‌ نشان‌ داد.

بخشهایی از کتاب «ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه» نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی(1378)

يکشنبه 21/7/1387 - 14:21
سياست

تشیع جبل عامل

این بود گوشه ای از تاریخ تشیع در نزد همه اعراب.
من دوست می داشتم وقت زیادتری از تاریخ تشیع در نزد همه اعراب برای شما شرح بدهم ولی من سخنم را در این باره کوتاه کرده و تنها بحث تشیع را به لبنان می برم و حد اکثر استفاده را از آن می کنم .
در این کشورها که نام می برم شیعه به نسبت های مختلفی پیدا می شود: عراق – لبنان – کویت – بحرین – مسقط – عمان – سوریه – قطیف و احسا از کشور سعودی حجاز ، قطر – دوبی و جمیع شهرهای خلیج فارس . شیعیان در یمن، همه زیدی هستند. غیر از شیعه زیدی در یمن شیعیان دیگر خیلی کم اند ، اما وقتی سخن از شیعیان لبنان به میان می آید به خاطر این نیست که لبنان کشوری است که من به آنجا منسوبم ، بلکه به خاطر آن است که شیعیان در لبنان نفوذ و تأثیری بیش از همه اقطار شیعی عربی و غیر عربی داشته اند .
تأثیر شیعیان را در نقاط مختلف به طور متفاوت باید به حساب آورد، ولی به طور قطع با اختلاف نفوذی که هست در همه جای لبنان این نفوذ موجود است.
اگر ما نفوذ نجف اشرف را استثناء کنیم، به خاطر اینکه نجف مرکزی است که نقش موثری در رهبری همه شیعیان جهان داشته و بزرگان از مجتهدین را به همه کشورهای شیعی فرستاده است و کلیه خیر و صلاحی که در کشورها ملاحظه می شود از ناحیه رهبری فرزندان تربیت شده نجف اشرف است، در درجه دوم بعد از موقعیت نجف هیچ سرزمینی به اندازه لبنان تاثیر روی شیعیان جهان نگذاشته است . وقتی سخن از لبنان به میان می آید . منظور فقط یک ناحیه لبنان است که به نام جبل عامل خوانده می شود . از اینرو من اسم لبنان را حذف می کنم و به جای آن فقط جبل عامل می گویم ، جبل عامل را امروز جنوب لبنان یا لبنان جنوبی می گویند و شیعیان لبنان فقط در جبل عامل نیستند بلکه در جاهای دیگر نیز یافت میشوند . بعد از جبل عامل مهمترین نقاطی که در لبنان شیعه وجود دارد یکی بعلبک و دیگری هرمل است ولی تأثیر سرزمین جبل عامل از همه جاهای دیگر لبنان در تشیع بیشتر است. به این ترتیب از اینجا ما اسم جبل عامل را به جای کلمه لبنان به کار می بریم .
شیعیان در جبل عامل معتقدند که سابقه تشیع آنها به ابوذر غفاری می رسد . وقتی عثمان ابوذر غفاری را به شام تبعید کرد، آنگاه معاویه او را از شام به یکی از کوه های شام فرستاد . مردم جبل عامل می گویند آن کوهی که معاویه ابوذر را به آنجا فرستاد همان کوه جبل عامل است و دلیلشان این است که در دو دهکده قدیمی جبل عامل، دو مسجد قدیمی است که هر دو نام ابوذر غفاری را بر روی خود دارند . به این ترتیب آنها معتقدند اولین سرزمینی که تشیع را بعد از حجاز به خود گرفت، آنچنان که در سخنرانی قبل گفتم، سرزمین جبل عامل است . آیا تاریخ در این باره چه عقیده دارد؟
اینکه عثمان ابوذر را از مدینه به شام تبعید کرد و معاویه او را از شام به یکی از کوهها فرستاد از نظر تاریخ جای تردید نیست ولی اینکه آیا ابوذر غفاری در تشیع جبل عامل موثر بوده است مطلبی است که از نظر تاریخ نمی شود ثابت کرد. مخصوصا وقتی که توجه کنیم که در سوریه و لبنان و جبل عامل بعد از تبعید ابوذر چه حوادث مهمی پیش آمد . این حوادث کافی بود که ریشه تشیع را از آن سرزمینها برکند. بر فرض بتوانیم ثابت کنیم که جبل عامل در زمان ابوذر تشیع را پذیرفته بود . من این مسئله را در همه مآخذ تاریخی پیگیری کردم در نتیجه به این مطلب رسیدیم که تشیع جبل عامل به دوران حکومت فاطمیان منتهی می شود. زیرا جبل عامل در آن روز زیر حکومت فاطمیان بود، و از آن روز تشیع به همه سرزمینهای فلسطین و سوریه گسترش یافت .
اگر به نوشته های جهانگرد ایرانی ناصر خسرو مراجعه کنیم در کتاب مخصوص جهانگردیش «سفر نامه» چیزهای فراوانی در باره تشیع در نقاط نامبرده می ببینیم.
مسئله ای که جای سئوال است این است که چرا تشیع از بلاد فلسطین و سوریه رخت بر بست و در لبنان باقی ماند؟
من علل رخت بر بستن تشیع را از این سرزمین ها ، بعد از مطالعات زیاد فهمیدم. همه آن اسباب و علل را نمی توان در این وقت کم بر شمرد. فقط کافی است که بگوئیم جبل عامل تشیع خود را پیوسته نگهداری کرد و علی رغم فشارها و ناراحتی ها و پیش آمدهای بدی که برای آن می شد ، آنرا حفظ کرد و به عنوان عالیترین وضع از آن حمایت کرد.
من برای اینکه تصویری از تشیع جبل عامل به شما داده باشم کافی است که نوشته « امل الامل » را برای شما نقل کنم . صاحب کتاب امل الامل که تقریبا 300 سال قبل می زیسته است نوشته است : تعداد دانشمندان شیعی جبل عامل در حدود یک پنجم (خمس ) همه دانشمندان متأخر شهرهای اسلامی هستند.
همچنین آثار کتب و نوشته های آنها یک پنجم مجموع نوشته های شیعیان جهان است.
با اینکه سرزمین های آنها کمتر از یکصدم سرزمین های کشورهای دیگر اسلامی است و با وجود این که مآخذ و مصادری در دست ما نیست تا بگوئیم قبل از امل الامل وضع شیعیان در جبل عامل چگونه بوده، ولی آثار و اخباری که به ما رسیده است ، نشان می دهد اگر این نسبت و این میزان دقیق نباشد، ولی در همین حدود است. می توان گفت بعضی از خدماتی که علمای جبل عامل کرده اند جنبه تشیع جهانی داشته است . آثار آنها را شیعیان در جاهای دیگر سند خود قرار دادند و هنوز نیز چنین است. مانند کتابهائی که در زیر نام می بریم :
کتاب مدارک سید جمال الدین .
معالم شیخ حسن زین الدین .
لمعه ی شهید اول محمد بن مکی .
وسائل حر عاملی .
مفتاح الکرامه ی سید محمد جواد امین و کتابهای دیگر .
با اینکه بسیاری از دانشمندان شیعه برای دفاع از تشیع کشته شدند، ولی دو نفر از مردم جبل عامل افتخار لقب شهید اول و شهید دوم را یافته اند .
درباره شهید سوم نامهائی برده می شود از افرادی که از جبل عامل نیستند .
آقایان! آنچه را تا به حال برای شما بیان کردم بیشتر مربوط به تاریخ گذشته بود، اما آنچه مربوط به امروز باشد ناچیز بود. اگر من به این کار با علاقه و جدیت پرداختم به خاطر این است که عقیده دارم باید این صفحات تاریخی ولو به طور فشرده ثبت شود تا از نابودی و ویرانی حفظ گردد.
آنچه از گذشته برای شما گفتم به خاطر این بود که زمینه ای باشد تا به زودی موفق شوم با شما در باره وضع کنونی و آنگاه از آرزوهای خود برای آینده شیعه سخن بگویم.
و السلام علیکم .
يکشنبه 21/7/1387 - 14:20
سياست

دولتهای زیدیان

من در اینجا اشاره به یکی از مذاهب شیعه به نام مذهب زیدی می کنم. زیدیان در میان اعراب و غیر اعراب بیش از یک دولت به وجود آوردند . این مذهب امروز به یمن محدود شده است. همان وقتی که دولت زیدی در یمن کار می کرد دعوتهایی به نفع حکومت زیدی در همین ایران شما در شهرهایی که در قدیم به نام طبرستان و جبل و دیلم خوانده می شد، صورت گرفت همچنین در گرگان، در استر آباد و کوههای شمالی برای زیدیان تبلیغ می شد .
زیدیان ایران موفق شدند چندین دولت زیدی در ایران تأسیس کنند. میان زیدیهای ایران و شیعیان زیدی یمن ارتباط بر قرار بود. بین آنها نامه هایی مبادله می گردید و رفت و آمدهایی صورت می گرفت. چیزی که باید برای پیشوایان زیدی یمن گفت این است که ائمه زیدی در یمن احترام به فکر می گذاشتند و نسبت به مقام علم و عالم تجلیل می کردند. به عنوان دلیل این مطلب توجه شما را به مطلب زیر جلب می کنم .
صاحب کتاب اکلیل به نام حسن بن احمد همدانی را آل یعفر به زندان انداخته بود. همدانی فکر می کرد که این عمل ، به اشاره و رأی ناصر بن احمد بن یحیی هادی ، یکی از پیشوایان زیدی صورت گرفته است. او به انتقام از پیشوایان زیدی کتابهای خود را از حمله به آنها پر کرد . این حملات نه فقط به کسی بود که او را به زندان انداخته بود ، بلکه شامل همه پیشوایان زیدی و همه پیروان آنها بود . با این حال پیشوایان زیدی از این کتاب ها احترام کردند و خود و قومشان از اینکه همدانی در این کتاب بر مذهب آنها حمله کرده است ، صرف نظر کردند و خود را به نادانی از آن نوشته زدند و آن کتابها را نگه داشتند و اجازه ندادند کسی دست خیانت به آنها دراز کند.
این کتابها فقط در کتابخانه های محفوظ آنها نگهداری شد و هیچکس نتوانست آنها را بسوزاند یا از بین ببرد ، ما برای نمونه کتاب دامغه و شرح کتاب دامغه را نام می بریم که به منظور حمله به آنها و انتقام از آنها نوشته شده بود. آنان خود در حفظ و نگهداری این کتاب که نزدشان بود توجه کردند. از این رو تا امروز از بین نرفته است و تنها از کتابخانه های آنان به دست ما می رسد. این در حالی است که در کلیه بلاد اسلامی کتابهای فرقه معتزله را نابود کردند و این کتابها همه از بین رفت. فقط در خزائن و کتابخانه های محفوظ یمنیها آثار معتزله به جای ماند . وقتی ما این حکام و زمامداران را با دیگران مقایسه کنیم مثلا وقتی اینان را با صلاح الدین ایوبی در برابر هم قرار می دهیم، کسی که همه نوشته های فاطمیان و کتابهایی که آنها در کتابخانه هایشان جمع کرده بودند همه را نابود کرد و فقط دلیلش این بود که کتابها مال فاطمیان است حتی کتابهائی که فاطمیان تألیف نکرده بودند و پیروانشان ننوشته بودند و حتی کتابهایی که کمترین رابطه با فاطمیان و مذهبشان نداشت، آنها را نیز نابود کردند.
اینها کتابهای علمی و ادبی و تاریخی بود . تنها گناه این کتابها این بود که در کتابخانه فاطمیان جمع شده بود.
وقتی ما میان اینها مقایسه می کنیم می بینیم چه تفاوت عظیمی در بین هست ، ولی تعجب ما از آنجا از بین می رود که می دانیم شیعیان زیدی از مرامی استفاده کرده بودند که از ریشه و مبنای احترام به عقیده و فکر یعنی تشیع راستین سرچشمه گرفته بود.
يکشنبه 21/7/1387 - 14:19
سياست

دولت مزیدیه

دولت مزیدیه در عراق به وجود آمد . این دولت اگر نمی توانست فرصت و موقعیت لشگری مانند دولت های سابق داشته باشد ، ولی در میدانهای فکری و ادبی کمتر از آنها نبود . ما می توانیم بگوئیم پایتخت آن شهر حله در زمان مؤسس آن «صدقه مزیدی » یکی از بزرگترین پایگاههای علمی و فکری و فرهنگی بود. از همان روز نخست صدقه به فکر ایجاد یک کتابخانه بزرگی در مرکز حکومتش افتاد. او موفق به این کار شد و کتابخانه حله پناهگاه کلیه دانشمندا از هر کجا گردید.
يکشنبه 21/7/1387 - 14:18
سياست

دولت مرداسیان

وقتی دولت حمدانی سالخورده شده و از بین می رفت بر روی خرابی ها و ویرانیهای آن دولت شیعی دیگری برای نجات آن بر پاشد . دولت اخیر که از شهرت به عظمت دولت حمدانی معرفی نشده است، ولی در عظمت نظامی و فکری کمتر از دولت حمدانیان نبوده است، دولت مرداسیان است . همانطوری که خداوند، فاطمیان ، حمدانیان ، بنی عمار و سایر دولتهای شیعی را برای جنگ در راه اسلام به وجود آورد، همچنین خدای بزرگ دولت شیعی بنی مرداس را برای نبرد به حمایت از جهان اسلام به وجود آورد و همان طور یکه شعرا نبردهای بنی حمدان سیف الدوله را شرخ می دادند همچنان برای مرداسیان در توصیف نبردها شان شعرها می سرودند و نیز برای مرداسیان علما و متفکران و مورخانی وجود داشتند و علم و فکر آنها را چنانچه در آن دولت ها بودند، توصیف می کردند .
يکشنبه 21/7/1387 - 14:17
سياست

دولت حمدانیان

در شمال سوریه دولت شیعی دیگری به نام دولت حمدانی پدید آمد. قهرمان این دولت سیف الدوله حمدانی است. او را نباید تنها قهرمان این حکومت خواند بلکه او قهرمانی از بزرگترین قهرمانان جهان اسلام در همه ادوار تاریخ اسلام است بلکه او یک قهرمان جهانی بزرگی است که باید قهرمانیش را در تاریخ جهان با دیگر قهرمانان بزرگ جهان که در تاریخ همه ملتها معرفی شده اند مقایسه کرد .
این که من در گفتارم از فاطمیان و بنی عمار اشاره قهرمانی های آنها در میدان های نبرد و لشگر کشی ها نکردم به خاطر اینست که فاطمیان در نبرد خود با رومیان، آنهائی که فکر می کردند جهان اسلام به کلی متلاشی شده و با نابود ساختن اسلام در این بلاد می توانند همه اراضی سابق خود را به دست آورند و بلاد اسلام را از مسلماناان بپردازند و نیز با وجود قهرمانی بنی عمار در جنگ و نبردشان با صلیبیین، جنگی که به قهرمانی جاودان آنها منتهی شد، اینکه من اشاره به این قهرمانی ها نکردم در وقتی که از این حکومت های مهم اسلامی سخن می گویم، علتش این است که وقت به من اجازه نمی داد. ولی سخن از دولت حمدانیان به میا آمد. من به ناچار باید از قهرمانی آنها بگویم و مخصوصا از رهبر آنها سیف الدوله حمدانی باید با اشاره کوتاه و زود گذری از آنها سخن به میان بیاورم، زیرا هر چند قصد من را انجام نمی دهد ولی بهتر از این است که به کلی ذکری از آنها نشود.
دولت فاطمیان توانست در شدید ترین موارد احتیاج به حمایت و مدد اسلام بپاخیزد و با رومیها در خطرناک ترین و شدیدترین نبردها شرکت کرد و موفق شد رومی ها را به عقب برگرداند و خود پیروزمندانه از معرکه بیرون آید.
فاطمیان برای پیشبرد عالم اسلام موفق شدند کشتی های عظیم جنگی فراهم آورند. این ناوگانهای جنگی بزرگترین کشتی جنگی روز در دریای مدیترانه معرفی می شد .
یکی از مورخین از این ناوگانها به این صورت نام برده است :
تعدا کاپیتانهای ناوگانهای جنگی فاطمیان در قرن چهارم هجری برابر قرن دهم میلادی به پنج هزار کاپیتان رسیده بود و تعداد کشتی هایشان بالغ بر 220 کشتی جنگی بود. به این ترتیب بود که این کشتی های جنگی، اروپائیان را مجبور کرد با کشتی هایشان به طرف شمال شرقی مدیترانه عقب بروند. زیرا بر سراسر این دریای بزرگ ناوگانهای جنگی فاطمیان مسلط شده بود از تنگه جبل الطارق تا بندر بیروت همه تحت سیطره حکومت فاطمیان بوده .
بنی عمار نیز با طلیبیان سخت به جنگ پرداختند و با سخت ترین حملات خود آنها را از طرابلس عقب زدند. فخر الملک عمار بن محمد بن عمار ، سخت و پا بر جا تا پنج سال در برابر طلیبیان استقامت ورزید. او با صلیبیان در دریا و خشکی به عنوان دفاع از اسلام مبارزه کرد . ولی لشگر صلیبیان مانند سیل از اروپا به سوی مشرق سرازیر شده بود .
بعد از 5 سال این سیل عظیم لشگریان اروپائی صلیبی با دفاع قهرمانانه ای که از طرابلس می شد توانست وارد طرابلس شود .
اما حمدانیان از اولین ساعتی که دولت آنها تأسیس شد خود را رسما رویاروی رومیان می دیدند .
رومیان که آرزو می کردند سیطره خود را بر جهان اسلام آنچنان مسلط کنند که سرزمین های خود را از مسلمانها باز پس گیرند، از مسلمانان سیف الدوله با لشگر کشی که داشت در برابر سیل آنها مقاومت کرد . سیف الدوله فقط در قسمت شمال سوریه حکومت می کرد و مراکز او و پایتختتش شهر حلب بود. وقتی مقایسه کنیم بین کمبود قلمروی را که حمدانیان داشتند و وسعت عظیم جهانی که رومی ها مسلط بر آن بودند ، در نظر بگیریم و مقایسه کنیم بین مقداری که رومی ها می توانستند تهییج سپاه بکنند و بین بسیجی که سیف الدوله از سربازانش می توانست برای جنگ تجهیز کند ، وقتی بین اینها مقایسه کنیم، می بینیم که فرق عظیمی میان این دو بوده است ، ولی سیف الدوله با نیروی کمش توانست با حملات شنیع و شدید رومیها که به رهبری «فکفر فکاس » بود مقابله کند و به مقاومت بر خیزد.
سیف الدوله موفق شد این جمعیت عظیم را از جهان اسلام بیرون کند. سیف الدوله خود شخصا در چهل نبرد شرکت کرد و طلایه های لشگریانش به قلب آناتولی در ترکیه برسد ، چیزی نمانده بود که به قسطنطنیه راه یابد . جنگهای سیف الدوله سرودهائی در دهان شعرا بود . او دوست می داشت که شعرا با او همراه باشند تا با چشم خود میدان نبرد را ببینند ، قصائد متنبی در جنگهای سیف الدوله که بیش از 80 قصیده است از عالیترین ادبیات عرب برای نشان دادن جنگهای قهرمانانه حمدانیان محسوب می شود. در کنار این وضع می بینیم که حلب پایتخت شعر و ادب و اندیشه و دانش عربی بود و با وجود گرفتاریهای جنگی که داشت از اینکه دولتش یک دولت شیعی اصیل باشد، منصرف نگردید و وظیفه دولت شیعی اصیل را در توجه ویژه ای که به نگهداری دانشمندان و عنایت مخصوص به متفکران و توجه مخصوص به شعراء کوتاهی نکرد. از این دانشمندان، فیلسوف هایی چون فارابی و ابن خالویه و دانشمندانی مثل متنبی و صدها از این قبیل مردان در کنار این دولت زندگی کردند.
يکشنبه 21/7/1387 - 14:16
سياست

دولت بنی عمار

دولت بنی عمار یا عماریان سومین دولت شیعی عربی است که از آن نام می بریم. این دولت در سواحل لبنان و سوریه برپا گردید و قطعه کوچکی از زمین را در تصرف گرفت. از این رو عظمت دولت فاطمیان و امکانات آن را نداشت . با این وصف کتابخانه بنی عمار در پایتخت مملکتشان طرابلس مشتمل بر بیش از یک میلیون کتاب بود .
در عهد دولت بنی عمار یک نهضت علمی و فکری مهمی در طرابلس شکل گرفت که دانشمندان و دانشجویان را از هر جای دنیا بدان سرزمین جذب می کرد تا جایی که از اندلس دانشمند بزرگ اندلسی احمد بن محمد طلیطلی بدان سرزمین روی آورد و بنی عمار سرپرستی و اداراه کتابخانه بزرگشان را به او واگذار کردند .
در این کتابخانه تنها 180نفر به کار گمارده شده بودند که کارشان تنها کتاب نویسی و خرید و جمع کتاب بود. یکی از نویسندگان محقق می گوید طرابلس در دوران حسن بن عمار رونق به سزایی یافت. از نظر دنیای فکر و اندیشه، طرابلس مرکز و مقام اول برای همه سوریه پیدا کرد.
محقق دیگر گفته است : از این کتابخانه آنچنان علم در تمام شهر منتشر شد که مورخین گفته اند طرابلس سراسر خانه علم گردید.
يکشنبه 21/7/1387 - 14:15
سياست

دولت فاطمیان

دومین دولت شیعی عربی ، دولت فاطمیان است. این فقط بزرگترین دولت شیعی نبود بلکه در حقیقت باید گفت بزرگترین حکومت اسلامی بوده است. اگر میزان عظمت و بزرگی در نگهداری و حفظ علم و ادب و گسترش فرهنگ اسلامی به همه جا باشد، این کشور بزرگترین کشورهای اسلامی است و نیز مقیاس عظمت اگر زیر نظر گرفتن و تربیت کردن مسائل فکری و عقیدتی و تحریص علما و دانشمندان و شعرا و ادبا به کار خودشان باشد و هدف یک دولت بزرگ این باشد که این عده از دانشمندان و نویسندگان و ادبا را از کارهای روزانه آزاد سازد و فرصت و مجال به آنها بدهد که دنبال زندگی روزمره نروند و وقتشان را به کارهای علمی بپردازند و کاری به کار مسائل زندگی نداشته باشند و اگر میزان عظمت یک حکومت این باشد که در آن به آزادی ادیان و مذاهب توجه شود و آنها را تحت فشار نگذارد و تنها با آنها به نحو شایسته به بحث بپردازند، اگر میزان چنین باشد، باید گفت دولت فاطمیان بزرگترین دولتی است که جهان اسلام در تاریخ خود تا کنون دیده است و اصولا باید گفت تنها دولتی که در این کار موفق شده است دولت فاطمیان بوده است . باز از نظر تنگی وقت متأسفم که اجازه ندارم همه آنچه را می خواهیم درباره این حکومت برای شما بگویم.
بیان شخصیت یکی از مردان این حکومت مانند شخصیت «المعز لدین الله » خود تنها چندین جلسه سخنرانی احتیاج دارد. آنچه می توانیم در این جلسه بگوییم فقط بعضی از نمودهای این دولت است .
اولین دولتی که در جهان اسلام علم و دانش را زیر نظر گرفت دولت فاطمی بود. مقصود از پیگیری و حفاظت از علم این است که برای کار نشر علم نقشه ها طرح کرد و برنامه ها به وجود آورد و بودجه حکومت را در این راهها مصرف کرد. به زبان امروز می توانیم بگوئیم آنها نقشه ای برای سیاست آموزش عمومی طرح کردند. این تعلیمات عمومی مبتنی بر به وجود آوردن یک دانشگاه بزرگ بود ، آنگاه آزاد گذاشتن دانشمندان که فقط فرصت های خود را به علم بپردازند . به طوری که گرفتاریهای زندگی، آنان را از کار پرداختن به علم منصرف نسازد و مسئله احتیاج و نیاز به معیشت آنان را از گسترش بحث و تحقیق باز ندارد. فاطمیان هزینه زندگی دانشمندان را آنچنان پیش بینی کردند که آنها به کلی از فکر معیشت آسوده باشند. قبل از حرکت فاطمیان اصولا حکومت با کارهای علمی هیچ گونه ارتباطی نداشت. کسانی از دانشمندان که پدید آمده بودند تنها در اثر کوششهای شخصی خود شاخص شدند و نبوغ کردند. من در این سخن هیچکدام از دول اسلامی را استثناء نمی کنم . بعد از وفاق پیغمبر (ص) و بر پا شدن حکومت خلفا تنها کسی که باب علم را بر روی مردم گشود امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) بود. او از میان خانه خود و از میان مسجد مسلمانان، مدرسه بزرگ اسلام را بر پا ساخت ، ولی از میان کسانی که نیرو و مال در اختیار داشتند ما هیچ نشنیده ایم که کسی برای امور و مسائل علمی خدمتی کرده باشد.
از مدرسه علی ابن ابی طالب (ع) فارغ التحصیلانی بیرون آمدند که مشهورترین آنها عبدالله بن عباس را می توان نام برد.
حکومت امویان نه تنها در کار علم هیچگونه اندیشه ای نداشت بلکه تنها اندیشه اش کوبیدن دانشمندان و پراکندن و متفرق ساختن آنها بود. در حقیقت آنها که علم را نگهداشتند و مثل فرزند خود از آن پذیرایی کردند و از نسلی به نسل دیگر منتقل ساختند ، پیشوایان شیعه بودند . جای تأسف است که نسلهای ما معمولا آنچه از علی بن الحسین زین العابدین می دانند محدود است به چیزهایی خیلی سطحی و داستانهای افسانه ای است. در صورتی که برای حضرت زین العابدین این امتیاز هست که او فکر اصیل اسلامی را مجددا پایه گذاری کرد و دانشمندانی را تربیت نمود . هر گاه حضرت زین العابدین نبود امویان برای مقاصد شوم خود که در جهل و نادانی نگاه داشتن امت اسلامی بود تا آخرین حد موفقیت نصیب آنها می شد.
تمدن اسلامی امروز موجودیت خود را مدیون خدمات زین العابدین علی بن الحسین می داند. هم اکنون جای تفصیل این سخن نیست .
دولت اسلامی فاطمیان اولین دولتی بود که کار علم و دانش را زیر نظر گرفت و برای علم و دانش نقشه و برنامه ای طرح کرد . آنها قبل از اینکه به کاخ های خود بپردازند دانشگاه برای مسلمانان درست کردند. دولت فاطمیان به این ترتیب اولین دانشگاه بزرگ اسلامی را به نام جامع الازهر در جهان اسلام بر پا داش. این مهم نیست که فقط دانشگاه الازهر را فاطمیان بسازند ولکن مسئله مهم نوع متد و روش برنامه های درسی است که در آن اجرا می شود . با اینکه دولت شیعی و دانشگاهش نیز شیعی بود، ولی فاطمیان برای اولین و آخرین بار در تاریخ اسلام اجازه دادند که کلیه اصحاب مذاهب اسلامی در جامع الازهر درسهای خود را هر کدام بر طبق مذهب خود القاء کنند. و برای هر کدام از مذاهب مدرسی تعیین کردند که برای اهل آن مذهب در جامع الازهر درس بدهد. عده دانشجویان هر مذهب با میزان بسط و گسترش آن مذهب در مصر و سرزمینهای مجاور آن تناسب مستقیم داشت. ما از تعداد حلقه های درسی که طلاب و دانشجویان هر مذهب تشکیل می دادند می توانیم بفهمیم که آن مذهب چقدر در مصر و بلاد دیگر گسترش پیدا کرده است. مالکیان پانزده حلقه درس داشتند، شافعیان نیز حلقه های درسشان به همین نسبت بود ولی حنیفیان فقط سه حلقه درس داشته اند. این آزادی مذاهب برای رشد علمی و فکری به تنهائی کاری است که اولین و آخرین با در تاریخ اسلامی مشاهده می شود. وقنی کار حکومت فاطمیان به پایان رسید و حکومت را منحل کردند این نوع آزادی مذهبی نیز به کلی بر چیده شد، کار بزرگی که فاطمیان برای اولین بار در جهان اسلام بلکه باید گفت در همه دنیا انجام دادند. و این کار بزرگ را دنیا نفهمیده بود مگر در این عصر و زمان ما، که همان فراخواندن دانشمندان از خارج بوده است. دانشمندانی که خارج از حوزه قدرت و نفوذ فاطمیان بودند با رنج و سختی ، و تهیدستی و فقر بسر می بردند ، زندگی آنان مصیبتی ناگوار و سخت بود. فاطمیان کسانی را به سوی آنها می فرستادند و آنان را به سوی خود دعوت می کردند و برای آنها یک زندگی عالی و خوب را تضمین می کردند . ما به عنوان مثال برخی از نامهای شخصیت هائی را از هر عصر به میان می آوریم ، زیرا نمی توانیم همه اسامی آنها را در اینجا نام ببریم .
چیز دیگری که ما را نسبت به فاطمیان به شگفتی وامی دارد این است که همه دانشمندانی که به سوی آنها فراخوانده شدند یا خود بر آنها وارد شدند و مورد اکرام آنها واقع گردیدند و همه آنها که بر آنان وارد شده و در آن محیط فارغ و آسوده به کار علم پرداختند و زندگی شان را تأمین کردند ، همه دارای مذهبی غیر از مذهب فاطمیان بودند . یکی از آنها عبدالسلام قزوینی ، بزرگ معتزلیان است که به مصر آمد و مدت چهل سال در آنجا رحل اقامت افکند و تعالیم مذهبش را برای شاگردان خود تدریس می کرد. دیگر قاضی ابوالفضل محمد بغدادی پیشوای شافعیان است که او نیز به مصر آمد و هر چه خواست احادیث و تعالیم مذهبش را برای جزوه نویسی املاء کرد تا در سال 414 هجری زندگی را بدرود گفت. و نیز دیگری به نام ابوالفتح سلطان بن ابراهیم فلسطینی است که در سال پانصد و هیجده از دنیا رفت.
و شماری دیگر ابوالحجاج میورقی، مجلی بن جمیع مخزومی، قاضی علی موصلی، و ابو محمد عبدالله سعدی می باشند.
اینها همه در دوره های متفاوت بوده اند و این چهار کس که در پایان نام بردیم از کسانی هستند که برای فاطمیان با توجه به اینکه شافعی مذهب بودند، متصدی منصب قضاوت گردیدند. و از فقهای مالکی که به مصر فاطمیان روی آورد کسانی مانند محمد بن سلیمان معروف به ابوبکر نعال است که به سوی مصر آمد ، گسترش و حلقه درسش در الازهر تا حدود 17 عمود می رسید . در اینجا داستان فقیه مالکی مذهب عبدالوهاب بن علی را باید نقل کرد. کسی که خطیب در تاریخ بغداد در باره او گوید : در همه مالکی مذهبان از او فقیه تر دیده نشده است. دنیا به حدی بر او تنگ گرفت که چیزی نمانده بود از گرسنگی در بغداد بمیرد و جائی را برای حمایت از خود در برابر گرسنگی جز مصر فاطمیان پیدا نکرد و چون به مصر آمد، مال و ثروت به او روی کرد و مأمور شد تا با خیال راحت به بحث های علمی و تحقیقی اش بپردازد، ولی از قضا دیری نپائید مبتلا به فلج شد آنگاه گفت: لا اله الا الله! وقتی به زندگی رسیدیم درست همان وقتی است که باید بمیریم .
دیگر عبدالجلیل مخلوق ثقلی و ابوبکر طرطوسی و دیگرانند. ما کوشیدیم از هر دوره تاریخی تنها یک نفر را برای نمونه ذکر کنیم تا آشکار کنیم که این برنامه ادامه داشته و هیچ گاه قطع نشده است و جز نامهایی که بر شمردیم صدها نام دیگر وجود دارد که نمی توان آنها شمار کرد و آمار گرفت ، و جز این تعدادی که نام بردیم فاطمیان تنها دولتی هستند که کتابخانه های بزرگ در اسلام تأسیس کردند. این کتابخانه ها عددش به طور اعجاب آوری فزونی گرفت و تا اندازه ای در آنها کتاب گرد آمد که ما را امروز به حیرت می اندازد. برای نمونه کافی است که کتابخانه کاخ را که تعداد ششصد و یک هزار کتاب داشت نام بریم . تنها این کتابخانه کاخ بوده است. برای تسهیل مطالعه مراجعه کنندگان کتابهای مادر یعنی کتابهای بزرگ مورد نیاز به قدری ذخیره می شد که تعداد آنها را می توان به صدها نسخه رساند، در این کتابخانه نگهداری می شده است.
نباید فراموش کرد که وجود این همه کتاب در دوران طبع و نشر نبوده است. در این دوره هر کتابی را از اول تا آخر دست نویسی می کرده اند. این مطالبی که گفتیم در هیچ دولتی از دولت های جهان اسلام نظیرش دیده نشده است مگر در دولتهای شیعی دیگر که در وسعت قلمرو به وسعت دولت فاطمیان نمی رسند ، مانند دولت عماریان.
يکشنبه 21/7/1387 - 14:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته