حقیقت انسان دو دیدگاه است: 1-مادی 2- الهی
دیدگاه مادیون:
هستی را با ماده برابر می دانند . تمام قوانین حاکم بر حقیقت انسان را مادی تلقی می کنند و معتقدند با قوانین مادی مبتنی بر حس و تجربه ، می توان انسان را شناخت و اصولا تمام تحلیلهای آنها در بابا انسان مادی گرایانه است. بر اساس این تحلیل انسان با مردن متلاشی شده و جسمش نابود می شود
دیدگاه الهیون:
به بعد غیر مادی انسان اعتقاد دارند . علاوه بر بدن مادی حقیقتی به نام "روح" قائلند. ادیان الهی بویژه دین اسلام با نظر دوم همراه است . محور تعالیم ادیان الهی روح آدمی است و اگر به جسم توجه می کنند به این خاطر است که روح بر جسم تاثیر دارد . روح غیر مادینمی شود بر اساس حس و تجربات در مورد آن به مطالعه دست زد و . ابزار شناخت آن غیر تجربی و غیر حسی است . بر اساس این تحلیل روح یابعد غیر مادی انسان با مردم متلاشی نمی شود بلکه به حیاتی جاودانه در آخرت را پیش می گیرد.
از دیدگاه انسان حقیقت انسان روح اوست . قرآن به دو ساحتی بودن انسان تصریح می فرماید:
ثم سواه و نفخ فیه من روحه
سپس خدا اندام انسان را موزون ساخت و از روح خود در آن دمید
"تسویه " در آیه به معنای خلقت اعضای بدن است که به صورت اعتدال و به دور از افراط و تفریط آفریده شده
حقیقت و واقعیت انسان همان روح است ، روحی که با بدن همراه است . در هنگام مرگ ، روح و نفس آدمی از بدن ستانده می شود و همچنین بعد از مرگ روح باقی می ماند و در عالم برزخ به حیات خود ادامه می دهدو با اینکه پس از مدتی بدن مادی متلاشی می شود .قرآن در این باره می فرماید:
الله یتوفی الانفس حین موتها.
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز می ستاند
قل یتوفاکم ملک الموت الذی و کل بکم ثم الی ربکم ترجعون
بگو فرشته مرگ که بر شما گمارده شده است شما ها را باز می ستاند و آنگاه به سوی پروردگارتان باز گردانیده می شوید.
کلمه "توفی" به معنای اخذ و گرفتن است . از این بیان معلوم می شود حقیقت انسان همان روح است و آدمی جز آن واقعیتی ندارد. وگرنه باید قرآن کریم به جای آن می فرمود"یتوفی بعضکم" پس حقیقت همانیست که فرشته مرگ می گیرد .