آلبوم تصاویر
دوشنبه 10/5/1390 - 22:29
اهل بیت
میان بزرگان دین و اولیای الهی و امامان معصوم، امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) ویژگی و برتری خاصی دارد. او پدر تمام امامان، جانشین بلافصل پیامبر، ولیّ خدا، مظهر شجاعت و غیرت و قوّت بازو و تقوا و تمام خوبیها است. مسلمانان خصوصاً شیعه، آن امام همام را الگو و مراد خویش قرار دادهاند. تاریخ به یاد دارد حضرت علی(ع) در بسیاری از جنگهای صدر اسلام که حضور داشتند، دلاوریهای اعجاب گونهای به یادگار گذاشتند. جنگهایی از قبیل بدر، اُحد، خندق، خیبر و نهروان نمونههای روشن آن است.
عموم شیعیان برای دست یابی به توفیق و مدد الهی و بهره مندی از قدرت و قوّت حضرت، برای شروع کاری و یا پیگیری هدفی، از نام مقدس او اسفتاده میکنند، تا شاید این تمیّن و تبرک جویی، فال نیکی در شکوفایی و ثمر دهی اهدافشان باشد.
مردم در هنگام بلند کردن چیزهای سنگین میگویند:"یا علی" که ذکر این جمله نوعی کمک گرفتن از نیروی غیبی حضرت است، یا میگویند:یا علی مدد یعنی ای علی!به ما مدد و نیرو و قوّت عطا کن!
در هر حال استفاده از نامهای خداوند و بهرهمند شدن از نام مقدس اولیای الهی در کسب توفیق و رسیدن به اهداف موردنظر تأثیر فراوانی دارد
يکشنبه 9/5/1390 - 18:59
خاطرات و روز نوشت
صدا و سیما در پخش و عدم پخش برنامه ها، یک وظیفه دارد و استفاده کنندگان از برنامه های تلویزیونی و رادیویی ، وظیفهء دیگری دارند.
وظیفهء بینندگان این است که اگر دیدند فیلمی موجب تهییج شهوت است ، نگاه نکنند، یا اگر صدایی خلاف شرع است ، آن را ببندند. بنابراین وظیفه صدا و سیما با وظیفهء بینندگان متفاوت است . اما در مجموع ما تمام برنامه های صدا و سیما را صددرصد تأیید نمی کنیم و حتی خود مسئولین نیز قبول دارند که کاملاً مراعات حدود و احکام اسلامی نمی شود.
يکشنبه 9/5/1390 - 18:57
اخبار
اگر سری به راهروهای دادگاههای خانواده بزنید پر از دختر خانمهای جوانی كه برای خاتمه دادن به زندگی مشتركشان مسیرشان به سمت دادگاه كج شده است. در میان این خانمها كسانی كه مهریههای عجیب غریب دارند هم دیده میشود از سفر به 120 كشور دنیا و 10 هزار لیتر بنزین تا دست راست و پای چپ داماد، شمش طلا هم وزن عروس و یك كیلو بال مگس و حفظ كردن دیوان حافظ و صدها مهریه عجیب و غریب دیگر.
براساس این گزارش در تماسها و ارتباطهایی كه اینبار با دفاتر ثبت ازدواج در نقاط مختلف تهران داشتیم در اكثر موارد سر دفتردارها میگفتند كه مهریههای سنگین و عجیب و غریب را خطبه نمیخوانند.
در یكی از موارد یكی از سردفترداران در غرب تهران به برنا گفت: یك مورد ازدواج داشتیم كه پسر میخواست یك درخت گردو عجیب غریب را در یكی از مناطق خوش آب هوای ایران به نام عروس خانم بزند. البته بجز این درخت مقادیری سكه هم مهریه عروس خانم بود.
سردفترداری در شمال تهران میگوید: قبلترها مهریه به میزان سال تولد عروس خانم(شمسی، قمری، میلادی) مد بود ولی الان دیگر مردم كمتر تمایل به این چیزها دارند شاید دلیلش این باشد كه خیلیها متوجه شدهاند كه داشتن مهریه سنگین چندان هم افتخار نیست! امسال دو مورد خوب هم داشتیم كه مهریه عروس خانمها فقط یك شاخه گل بود.
یكی دیگر از سردفترداران میگوید: یك مورد بود كه داماد دو چشماش را علاوه بر 2 هزار سكه مهر عروس خانم كرد تا به قول خودش اعتماد سازی كند. بعدها كارشان به دعوا و جدایی كشید. عروس خانم مصر بود كه مهرش را بگیرد بعد از كلی جر و بحث دادگاه فقط به 3 هزار سكه حكم داد. چرا كه مهر باید چیزی باشد كه بها داشته باشد چشم مرده از آن جهت كه هیچ بهایی ندارد گرفتنش شرعا جایز نیست.
بنا بر گزارش برنا شرط اصلی در تعین مهریه عندالمطالبه بودن آن است؛به طوری كه زن هرگاه مهرش را درخواست كرد بتواند آن را بگیرد،اما برخی از مهریهها به گونهای هستند كه دریافت آنها عملا ممكن نیست و یا با دشواری زیادی همراه است. مثل جمع آوری 5 هزار صدف دریایی یا 500 هزار گل اركیده،در این موارد معمولا مرد راهی زندان میشود تا زمانی كه مهریه یا معادل آن را پرداخت كند و یا زن از مهریه خود صرف نظر كند!
یكی دیگر از سردفترداران در جنوب تهران به برنا میگوید: بنا بر یك آمار سرانگشتی میتوانم بگویم كه اكثر دختر خانمهایی كه اینجا میآیند مهرشان بین 100 تا 314 سكه بهار آزادی است. البته یك مورد داشتیم كه عروس خانم و آقا داماد هر دو كوهنورد بودند و مهر عروس خانم صعود به 10 قله برتر جهان بود. ظاهرا هم زندگی خوبی دارند و آقا داماد هم عندالمطالبه مهر عروس خانم را میدهد.
10 رأس آهوی وحشی، 5 هزار مرجان دریایی، یك دوره كتابهای دكتر شریعتی، یك كتابخانه پر از كتابهای فلسفی و... از جمله مهریههایی است كه برخی سردفترداران به آن اشاره میكنند كه این موارد یا برای خودشان پیش آمده و یا از دفترخانههای دیگر شنیدهاند.
به گفته كارشناسان مهریههای عجیب و غریب دلیلش حس ناامنی است. افراد صرفا برای متفاوت بودن و برتری جویی،مهریههای نامتعارف را انتخاب میكنند كه شكل تغییریافتهای از چشم وهم چشمی است. در این حالت فرد به حدی از ارقام نجومی مهریه اشباع شده كه این بار به دنبال مطرح كردن و به رخ كشیدن خود از طریق یك مهریه نامتعارف و عجیب است حتی اگر این مهریه ارزش مادی بالایی نداشته باشد...
شنبه 8/5/1390 - 22:56
اخبار
خبرگزاری فارس از وضعیت اتاقهای پرو لباسفروشیهای پایتخت گزارش میدهد
خبرگزاری فارس: اتاقهای پرو مانتو فروشیها و لباس فروشیهای پایتخت این روزها حكایت عجیبی دارند چرا كه فضای غیر استاندارد آنها موجب ناراحتی برخی از زنان پایتخت شده است.
به گزارش خبرنگار زنان باشگاه خبری فارس «توانا»، اتاقهای پرو كوچك كه به سختی داخل آن میشوی و در برخی از مواقع هنگام باز شدن در برای نشان دادن لباس به همراهان، قابل دید هستند این روزها مشكلساز شده و برخی از زنان تهرانی را گلهمند كردهاند.
در هیاهوی مانكنها و لباسهای نامناسب كه در برخی از لباس فروشیهای پایتخت به چشم میخورد وضعیت نامناسب برخی از اتاقهای پرو در هالهای از فراموشی قرار گرفته است.
از این رو خبرنگار زنان باشگاه خبری فارس «توانا» با سر زدن به تعدادی از لباس فروشیها و مانتو فروشیهای پایتخت از وضعیت آنها گزارشی را تهیه كرده و نظرات مردم را در رابطه با اتاقهای پرو جویا شده است.
گزارش فارس درباره وضعیت اتاقهای پرو به زودی منتشر میشود.
يکشنبه 2/5/1390 - 17:30
سياست
در قرارگاه مقدم نداجا - ناوگان جنوب صورت گرفت؛
تاكید فرمانده معظم كل قوا بر حضور مقتدرانه نیروی دریایی در آبهای آزاد
خبرگزاری فارس: رهبر معظم انقلاب اسلامی تأكید كردند: جمهوری اسلامی ایران اهل تجاوز نیست ولی اهل حضور در آبهای آزاد است زیرا آبهای آزاد دنیا متعلق به همه و بستری برای انتقال فرهنگ است.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده كل قوا صبح یكشنبه با حضور در قرارگاه مقدم نیروی دریایی ارتش – ناوگان جنوب، از نزدیك در جریان فعالیتها و اقدامات یگانهای دریایی ارتش در خلیج فارس و دریای عمان و آبهای آزاد قرار گرفتند.
به هنگام حضور رهبر انقلاب اسلامی در مركز كنترل فرماندهی ناوگان جنوب، فرماندهان منطقه دوم ولایت و منطقه سوم كُنارك در ارتباط مستقیم تصویری، وضعیت مناطق عملیاتی خود را تشریح كردند.
فرمانده كل قوا نیز از زحمات و تلاشهای فرماندهان و نیروهای این مناطق، تشكر و قدردانی كردند.
در ادامه بازدید حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از قرارگاه مقدم نیروی دریایی ارتش – ناوگان جنوب، چگونگی استقرار یگانهای دریایی ارتش در خلیج فارس و دریای عمان و حوزه عملیاتی آنها و نحوه آرایش یگانهای دریایی فرامنطقه ای بیان شد.
عملیات یگانهای ویژه نیروی دریایی ارتش در آبهای آزاد و حفاظت از كشتی های تجاری و نفتكش ها در مقابله با دزدان دریایی، بخش دیگری از توضیحات فرماندهان در مركز كنترل فرماندهی ناوگان جنوب بود.
فرمانده كل قوا همچنین با حضور در مركز ارتباطات قرارگاه مقدم، در پیامی رادیویی به ناو جماران، از زحمات فرماندهان و كاركنان نیروی دریایی ارتش در طراحی و ساخت ناو جماران تشكر كردند.
حضرت آیتالله خامنهای سپس در جمع فرماندهان ارشد نیروهای مسلحِ مستقر در منطقه با اشاره به ظرفیت ها و عرصه های فراوان موجود برای پیشرفت بیشتر نیروهای دریایی تأكید كردند: گسترش حوزه تحرك و حضور نیروی دریایی در آبهای آزاد و تأمین زیرساخت های این حضور، زمینه ساز تبدیل شدن نیروی دریایی به یك نیروی راهبردی حقیقی است.
ایشان با اشاره به تأثیرات جهانی و پیام های عزت آفرین و اقتدار بخش حضور نیروی دریایی در باب المندب، خلیج عدن، دریای سرخ و كانال سوئز افزودند: این حضورها دشمن را به شدت دستپاچه و هراسناك كرد زیرا حضور مقتدرانه یگانهای دریایی جمهوری اسلامی ایران در آبهای آزاد برای ملتها الهام بخش و امیدآفرین است.
رهبر انقلاب اسلامی تأكید كردند: جمهوری اسلامی ایران اهل تجاوز نیست ولی اهل حضور در آبهای آزاد است زیرا آبهای آزاد دنیا متعلق به همه و بستری برای انتقال فرهنگ است.
فرمانده كل قوا افزودند: نیروی دریایی با چنین مختصات راهبردی، برای سیاست، عزت ملی و استقلال كشور نقش آفرین خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای نیروهای دریایی ارتش و سپاه را مكمل یكدیگر خواندند و خاطرنشان كردند: دو نیروی دریایی دارای ابتكارات و نوآوریهای خوبی هستند كه می توانند تجربیات خود را به یكدیگر منتقل كنند.
حضرت آیتالله خامنهای بار دیگر بر لزوم همكاری دستگاهها و سازمانهای اجرایی با نیروهای مسلح برای برطرف كردن نیازهای پشتیبانی نیروها و خانواده های آنان تأكید كردند.
در ابتدای این دیدار امیرسرلشكر صالحی فرمانده كل ارتش ضمن خیرمقدم، حضور نیروی دریایی ارتش در آبهای آزاد و گسترش حوزه مأموریت خود را دستاوردی بزرگ دانست.
سردار سرلشكر جعفری فرمانده كل سپاه نیز در سخنانی با اشاره به انتقال ستاد نیروی دریایی سپاه به بندرعباس در مدت زمان كوتاه، گفت: نیروی دریایی سپاه با افزایش توانمندیهای دریایی، موشكی و هوایی، امكان كنترل و نظارت خود را در خلیج فارس گسترش و تعمیق داده است.
همچنین امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش در گزارشی از اقدامات این نیرو گفت: تغییر و گسترش مأموریتها تا مدار 10 درجه، توسعه منطقه سوم دریایی كُنارك، افزایش و ارتقاء پایگاههای دریایی، اعزام ناوگروهها به آبهای آزاد، نوسازی تجهیزات، ارتقاء سامانه های موشكی و ارتقاء توانمندیهای ارتباطی، جنگ الكترونیك و سایبری از جمله تلاشهای انجام گرفته است.
سردار سرتیپ فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز در گزارشی از فعالیتهای این نیرو گفت: برگزاری دوره های مختلف بصیرت برای كاركنان و خانواده های آنان، افزایش آمادگی های عملیاتی، استقرار یگانهای ویژه در برخی جزایر و مناطق حساس، افزایش سامانه های راداری، ارتقاء توان موشكی، و افزایش گشت های دریایی و هوایی از جمله اقدامات نیروی دریایی سپاه است.
يکشنبه 2/5/1390 - 17:28
سياست
نكته/ حسین شریعتمداری
بازی در میدان دشمن
خبرگزاری فارس: اظهارنظر آقای دكتر لاریجانی درباره تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت نیز، ضمن آن كه با واقعیت فاصله دارد زمینه دیگری برای سوءاستفاده دشمن است.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری در واكنش به اظهارات اخیر علی لاریجانی در قالب نكتهنویسی با عنوان "دوستانه با دوست " نوشت:
مدتی است كه برخی از اظهارات آقای دكتر لاریجانی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به «تیتر اول» روزنامه های زنجیره ای و «خبر برجسته» سایت های حامی فتنه 88 تبدیل می شود و رسانه های یاد شده با آب و تاب و ذوق زدگی به تفسیر و تحلیل مورد علاقه خود از اظهارات وی كه به یقین مورد علاقه ایشان نیست می نشینند.
به عنوان تازه ترین نمونه از این دست می توان به بخشی از سخنان روز پنج شنبه دكتر لاریجانی در یادواره شهدای روستای آسور از توابع شهرستان فیروزكوه اشاره كرد، از جمله، آنجا كه گفته اند؛ «مجلس هرگز فكر نمی كرد كه قانون یارانه ها به شكل فعلی اجرا و یارانه های نقدی به شیوه جاری پرداخت شود» یا، آنجا كه می گویند ؛ «صدا و سیما نباید تریبون دولت شود»... و البته بخش اصلی سخنان ایشان نگاهی منطقی و اصولگرایانه به مسائل این روزهای داخل و خارج كشور و دفاع جانانه و هوشمندانه از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این رخدادها بوده است كه به جای خود و مانند همیشه درخور تقدیر است و از شخصیت آزمون داده ای نظیر دكتر لاریجانی جز این نیز انتظار نرفته و نمی رود.
اما متاسفانه باید گفت، اظهارات ایشان درباره «اجرای طرح هدفمندی یارانه ها» و یا «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» بی آن كه جناب لاریجانی بخواهند و یا توجه داشته باشند، بازی در میدان دشمن است و دقیقا به همین علت با استقبال گسترده روزنامه های زنجیره ای و سایت های حامی فتنه در داخل و خارج كشور روبرو شده است.
آقای دكتر لاریجانی به خوبی می دانند و كیهان نیز با توجه به رصد دائمی رسانه های داخلی و خارجی در این باره كمترین تردیدی ندارد كه دشمنان بیرونی و دنباله های فتنه گر آنها در داخل كشور، بعد از شكست و رسوایی در فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88 به ناكارآمدی طرح هدفمندی یارانه ها دل بسته و پروژه تعریف شده ای را برای زیر سؤال بردن این طرح بزرگ و سرنوشت ساز كلید زده و دنبال می كردند. اما برخلاف انتظار و آرزوی آنان، طرح هدفمندی یارانه ها با موفقیت به اجرا درآمد و برخی از كاستی های آن با دستاوردهای این طرح قابل مقایسه نیست و از سوی دیگر این كاستی ها پیشاپیش قابل پیش بینی بوده و جلسات متعددی از مجلس شورای اسلامی با ریاست شخص آقای لاریجانی به یافتن راه كار برای كاستن از برخی پی آمدهای غیرقابل اجتناب این طرح اختصاص یافته بود بنابراین از ریاست محترم مجلس كه خود از نزدیك شاهد تلاش بی وقفه دولت در عملیاتی كردن طرح هدفمندی یارانه ها بوده اند انتظار نمی رود، به خاطر شماری از پی آمدهای طبیعی طرح یاد شده، این اقدام بزرگ و حماسی دولت كه هیچیك از دولت های سازندگی و اصلاحات جرأت انجام آن را نداشته اند به زیر سؤال بكشد.
اظهارنظر آقای دكتر لاریجانی درباره تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت نیز، ضمن آن كه با واقعیت فاصله دارد زمینه دیگری برای سوءاستفاده دشمن است. دشمنان تابلودار بیرونی و دنباله های داخلی آنها، پنهان نمی كنند كه در جریان فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88 از روشنگری ها و برنامه های مستند صدا و سیما، ضربات خرد كننده ای دریافت كرده اند و از آنجا كه اسناد ارائه شده در این روشنگری های مستند را غیر قابل انكار می دیدند به تخطئه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روی آوردند و رسانه ملی را به یكسونگری و خودداری از انعكاس نظر مخالفان متهم كردند و حال آن كه هیچ یك از آنها جرأت رودررویی و مناظره با حامیان نظام را نداشتند و دعوت های مكرر صدا و سیما برای حضور در اینگونه برنامه ها را بی پاسخ می گذاشتند.
از سوی دیگر، دولت عهده دار امور اجرایی كشور است و به طور طبیعی و منطقی حجم انبوهی از اخبار و گزارش های صدا و سیما و دیگر برنامه های آن به اقدامات عمرانی، علمی، رفاهی و... دولت اختصاص پیدا می كند و در بسیاری از موارد نیز برخی از مواضع و عملكردهای دولت به نقد كشیده شده است. ضمن آن كه هیچ یك از اخبار مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم نیز در رسانه ملی از قلم نیفتاده است. همین جا باید گفت كه صدا و سیمای جمهوری اسلامی خالی از كاستی و اشتباه و خطاهای فاحش نیست و برخی از برنامه های آن با نیازهای واقعی مردم همخوانی چندانی ندارد - كه كم و بیش در بقیه مراكز هم دیده می شود- و كیهان نیز بارها به آن پرداخته است ولی «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» اتهامی جفا نسبت به خدمات فراوان رسانه ملی در مقابله با فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88 تلقی می شود. گفتنی است كه دولت نیز صدا و سیما را به یكجانبه نگری به نفع مجلس و قوه قضائیه متهم می كند!
و بالاخره، موارد فوق تنها به عنوان نمونه در این نوشته آمده است و در ادامه به اختصار باید گفت؛
الف: اصرار ریاست محترم مجلس به مرزبندی با جریان انحرافی، اقدامی ضروری و درخور تمجید است، همانگونه كه تاكید همزمان این مرزبندی با عوامل پنهان و آشكار فتنه 88 نیز به منظور پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان ضروری است.
ب: سران قوای سه گانه كه فرصت ملاقات حضوری با یكدیگر را دارند نباید برخی از مسائل ابهام آفرین را به رسانه ها بكشانند و برای مردم دغدغه آفرینی كنند. مخصوصا مواردی كه یك سویه مطرح می شود كه البته، این نمونه ها از جانب دولت نیز به فراوانی دیده شده است.
ج: به قول حكیمانه حضرت آقا، نقد دلسوزانه باید، نقاط مثبت نقد شونده را نیز دربر داشته باشد.
د: برخی از اقدامات مجلس محترم نیز خالی از انتقاد نبوده و به گونه ای در شمار اقدامات تضییع كننده حق ملت قابل ارزیابی است كه شرط فوق لیسانس برای نامزدهای نمایندگی مجلس و بر زمین ماندن طرح نظارت بر نمایندگان از جمله آنهاست و انتظار می رفت ریاست محترم مجلس كه می دانیم مخالف این نمونه ها بوده اند، از انتقاد نسبت به این موارد نیز دریغ نمی ورزیدند.
و بالاخره جناب لاریجانی در دوران اصلاحات به عنوان رئیس صدا و سیما و پس از آن در قامت یك اصولگرای متعهد با حملات گسترده دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها روبرو بوده است و این وجیزه با هدف پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان برای القای تفرقه در جبهه اصولگرایان قلمی شده است.
يکشنبه 2/5/1390 - 17:27
اخبار
ترویج همجنسگرایی در ساختمان پزشكان
خبرگزاری فارس: سریال ساختمان پزشكان برای دومین بار در طول پخش خود، در دو قسمت آخر پخش شده به ترویج همجنسگرایی پرداخت.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از جهان نیوز سریال ساختمان پزشكان كه چندماهی از پخش آن از شبكه 3سیما می گذرد، علیرغم خوش ساخت بودن و مفرح بودن برخی قسمتهای آن و استقبال مناسب مردم از آن، با اباحه گریها و ترویج زندگی به سبك غربی زنگ خطر را برای كارشناسان و صاحبان نظر به صدا در آورده است.
در دو قسمت آخری كه از این مجموعه در تاریخ 29 و 30 تیرماه پخش گردید، یك ظاهرا بیمار روانی كه خود را بیمار روانی میدانست، رسما با ابراز عشق به نیما افشار هر كاری می كند تا دل وی را به دست آورد! این تلاشها از خرید یك ساعت لوكس چند میلیونی گرفته تا نوشتن یك دفتر شعر پر از اشعار سخیف عاشقانه برای نیما افشار پیش میرود و تمام تلاش خود را برای فهماندن این موضوع به مخاطبان می كند!
این موضوع در پایان قسمت دوم نیز در اوج وقاحت پیش رفته و بیمار از دكتر میخواهد سرش را بر روی شانه او بگذارد تا كمی آرام بگیرد! اوج این صحنه آنجاست كه پدر نیما افشار با تعجب و همسر وی با نوعی حسادت به آن دو خیره شده اند!
پیشتر نیز در یكی از قسمتهای ابتدایی این مجموعه دختری كه در زمان بیماری هم اتاقی همسر نیما افشار«نارنین» بوده و این دو در زمان جوانی با هم قرار گذاشته بودند كه تا آخر عمر با همدیگر بمانند و هیچگاه با هیچ مردی ازدواج نكنند! این نظریه كه نظریه فمنیستهای دو آتشه و همجنسگرایان غربی است كه هیچ گاه با جنس مخالف ازدواج نكنند، رسما در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و از طریق این سریال ترویج شده است.
یا این حال، شاید از دید برخی این نوع نگاه به موضوع در ظاهر كمی سختگیرانه به نظر آید، اما باطن امر این است كه اباحه گریهای ترویج شده در این سریال كه در آن هیچ خانهای پردهای برای پوشش نداشته و در آن هركس به راحتی در خانه دیگری را باز میكند و وارد میشود و روابط مردان و زنان هم كاملا بدون هیچ قید و بند اخلاقی است، باعث شده است كارشناسان در مورد عواقب این نوع ترویج بیبندوباریها هشدار دهند! اخیرا نیز حسن عباسی این سریال را ترویج دهنده افكار فروید، روانشناس آلمانی دانسته بود.
حال باید دید مسئولان صدا و سیما در قبال این نوع برخوردها در سریالی با این حجم مخاطب چه راهكاری را در پیش گرفته تا از ترویج بیبند و باری رسمی در رسانه ملی بپرهیزد؟!
يکشنبه 2/5/1390 - 17:26
سياست
تحلیلی از یك افسر بازنشسته ارتش ایالات متحده؛
سالها جنگ بیثمر!
خبرگزاری فارس: واشنگتن نزدیك ده سال است كه قصد نجات خاورمیانهی بزرگ را دارد، مثل اینكه جنگهای صلیبی برای آنها كافی نبوده است. در واقع باید گفت كه مسیحیان آمریكایی در مأموریت نجات، زیادی خود را خسته كردهاند!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی برهان نوشت: اندرو باچویچ (Andrew Bacevich)، افسر بازنشسته ارتش ایالات متحده و استاد روابط بینالملل دانشگاه بستون (Boston University)، در مقالهای با عنوان «آیا نیروی نظامی ایالات متحده از جنگ خسته شده است؟» كه در پایگاه در پایگاه آلترنت (alternet) منتشر شده است، به انتقاد از سیاستهای جنگ طلبانه ایالات متحده پرداخته است.
تاریخ نشان میدهد ملت آمریكا هر از چند گاهی دچار تبی حاد میشود. به دنبال هر حملهی شدیدی كه به یكی از كشورها میكند نوعی پریشانگویی به این ملت دست میدهد كه به شكل «هذیان عظمت» و «رفتار جنون آمیز» خود را بروز میدهد. پس از آنكه نشانههای بیماری مرتفع شد و به حال عادی خود بازگشتند (به هوش آمدند) یاد آوری آنچه در دوران بیماری رخ داده برایشان دشوار میشود و تنها تصویر مبهمی از گذشته در ذهن دارند. «چه اتفاقی افتاد؟ چهطور شد كار ما به اینجا كشید؟» بیشتر آمریكاییها ترجیح میدهند، پاسخی ندهند و با صیغهی «كأن لم یكن شی مذكورا» با آن برخورد كنند. «ما كه چیزی یادمان نمیآید. این طور بهتر است .... خب .. خدا رو شكر !»
تب یاد شده در سال 1898.م بر عقل آمریكاییها غالب آمد و در نتیجهی آن احساسی غیرقابل كنترل به آنها دست داد و تصمیم گرفتند اقدام به آزادی كوباییهای ستم دیده كنند. هنگامی كه از حالت خلصه بیرون آمده و هوشیار شدند بخشهای مختلفی از املاك و مستغلات موجود بین «پورتوریكو» و «فیلیپین» را به دست آورده بودند و هیچ كس به درستی نمیدانست كه چه اتفاقی افتاده است و چرا؟ (در این میان مردم كوبا به ندرت یك مجموعه از ناظران را با دیگری تعویض كرده بودند.)
سال 1917.م كه سر و صدای پایان جنگ به گوش میرسید این تب كذایی دوباره به سراغ آمریكاییها آمد و آنها آرام آرام عازم فرانسه شدند. این بار مدت ابتلا كوتاه بود اما طول درمان دردناكی را پشت سر گذاشتند: گرفتاری در گورستان جمعی جبههی غرب كه با داروهای تلخ در «ورسای»[2] همراه بود.
حملهی بعدی در سال 1960.م رخ داد. (كه چیزی نبود جز ناامیدی مضاعف) اصرار بیش از حد برای پرداخت هر هزینهای و تحمل هر محنتی برای فرود آمریكاییها در «ویتنام». سقوط «سایگون» در سال 1975.م برای مدت كوتاهی ملت آمریكا را در مقابل حملات آینده، ایمن ساخت. با این وجود تأثیر مثبت «سندرم ویتنام» بسیار زودگذر بود. با پایان جنگ سرد، تب آمریكاییها دوباره بالا رفت اما این بار به میزان چشمگیری رسید به گونهای كه پرت و پلاهای شرم آوری دربارهی برتری دایمی جهانی برای ایالات متحده و اینكه هدف تاریخ یافتن راهی برای شادی آمریكاییها است از واشنگتن به گوش میرسید و سپس یازده سپتامبر از راه رسید و تب آمریكاییهای دو آتیشه، فروكش كرد. ملت مسیح بسیار آشفته گردید و به دنبال راهی بود تا اوضاع را یك بار برای همیشه، سر و سامان دهد.
واشنگتن نزدیك ده سال است كه قصد نجات خاورمیانهی بزرگ را دارد، مثل اینكه جنگهای صلیبی برای آنها كافی نبوده است. در واقع باید گفت كه مسیحیان آمریكایی در مأموریت نجات، زیادی خود را خسته كردهاند! در حال حاضر تبِ پسا - یازده سپتامبر فروكش كرده است اما نه به طور كامل. بیماری هنوز وجود دارد و نه تنها بهبودی كامل كسب نكرده بلكه بیش از هرجا خود را در كاخ سفید «اوباما» نشان میدهد. مركزی كه به طرز شگفتانگیزی ترجیح میدهد عقاید آمریكا را توسط ریختن بمب بر سر مردم بیان كند. با این وجود افزون بر تمایل برخی از اعضای دولت اوباما، پس از نزدیك به ده سال اتلاف وقت و تیشه به ریشهی خود زدن، بعید به نظر میرسد كشور آمریكا بتواند بر این بیماری غلبه كند. در اینجا به چند نمونه اشاره میكنیم:
دیگر در واشنگتن عیب نیست اگر كسی قدرت مطلق آمریكایی را زیر سؤال ببرد. به عنوان مثال «رابرت گیتس» را در نظر بگیرید، او را میتوان تنها مقام ارشد دفاعی آمریكا دانست كه، در حالی پست خود را ترك میكند كه نه تنها اعتبارش كوچكترین لطمهای ندیده بلكه در واقع افزایش نیز یافته است. (قابل توجه اوباما: یادت نرود یك هواپیما به اسم او بزنی.) در كنار احیای مقدار اندكی از شایستگی و اعتبار پنتاگون به نظر میرسد میراث گیتس را میتوان در تمایل او در اعتراف به محدودیّتهای قدرت آمریكا پیدا كرد. عقل سلیم میگوید ایالات متحده باید از جنگ پرهیز كند مگر زمانی كه دیگر باعث افزایش انزوا طلبی نشود و رابرت گیتس هم با این نظر موافق است. شكسته نفسی كم كم امتیاز محسوب میشود.
*دكترین گیتس
كسی حق ندارد بگوید گیتس انزوا طلب و یا یك «ترسوی امنیّت ملی» است، در ضمن او تئوری پردازی نیست كه بگوید كشورش رو به زوال است. بنابراین وقتی میگوید: «اگر كسی به فكر جنگ دیگر در خاورمیانهی بزرگ است باید عقلش را از دست داده باشد» مردم باید توجه كنند یا در همین اواخر از آن حرفهایی زد كه به ندرت از او شنیده میشود: «من یك نیروی نظامی بسیار خسته دارم، بیایید جنگهایی كه در حال حاضر درگیر آنها هستیم را خاتمه دهیم و بهجای گزینههای جدید جنگی بر روی صلح تمركز كنیم.» باید این حرف را بر روی دیوارهای پنتاگون حكاكی كرد. حدود شش سال پیش «گزینهی جنگ» در واشنگتن خیلی محبوب بود. دیگر خیر.
اكنون افسران و فرماندهان آمریكایی را در نظر بگیرید. دیگر «ذهنیّت نظامی» در بین آنها وجود ندارد و جای خود را به عقل محوری داده است. شواهد نشان میدهد كه افسران و فرماندهان نظام مشغول تغییر نقش قدرت نظامی هستند. به عنوان مثال آقای «وای»[3]، نویسندهی «یك روایت راهبردی ملی» را در نظر بگیرید كه كتاب خود را در بهار امسال توسط مركز «وودرو ویلسون» برای دانشوران به شكل تحسین بر انگیزی به چاپ رساند. نویسندگان واقعی این گزارش دو نیروی حرفهای ارتش هستند، كاپیتان و سرهنگ نیروی دریایی.
شما در این سند، وطن پرستی تعصبآمیز، فخر فروشی، خود برتر بینی، دشمن تراشی و درخواست بودجهی بزرگتر برای نیروی نظامی آمریكا را نمیبینید و موضوع كلی این سند، مصلحتگرایی است. نویسندگان این كتاب بهجای تحمیل عقاید خود همانند آمریكا بر دنیا میخواهند به سرمایهگذاری در خانه و ساخت آن توجه شود.
آنها میگویند دنیا بزرگتر و پیچیدهتر از آن است كه یك نفر برای آن تصمیمگیری كند. حركت در این مسیر یعنی شكست خود. آقای وای مینویسد: «نیازی نیست ما آمریكاییها به دنبال دوستی جهانی باشیم و یا عقاید جامعهی خود را به كسی تحمیل كنیم و همچنین نباید دیگران را بترسانیم، زور بگوییم و یا متقاعد كنیم كه ارزشها و اهداف ما را قبول كنند. بهجای آن ما اجازه میدهیم تا دیگران بر اساس رفتار ما تصمیمگیری كنند .... ما مقاصد و اهداف ملی خود را دنبال میكنیم و اجازه میدهیم دیگران نیز راه خود را بروند ....»
شاید شما بگویید این دو افسر نظامی آن قدر در زیر آفتاب عراق و افغانستان ماندهاند كه عقلشان زایل شده است اما بنده چنین تصور نمیكنم. چیزی كه مرا چنین متقاعد میسازد هجمهی پستهای الكترونیكی است كه هر هفته دربارهی استفادهی نادرست و سو استفاده از قدرت نظامی آمریكا دریافت میكنم. شاید این دلیل علمی نباشد اما چیزی كه از كاپیتانهای ارتش، افسران و سرهنگهای نظامی شنیده میشود اعلام توافق با آقای وای است. آنها به اندازهی كافی از جنگهای قرن 21 آمریكا تجربه كسب كردهاند و هم اكنون آمادهاند تا پیرامون روشی برای حفظ امنیّت ملی بحث كنند. اما كنگرهی آمریكا درست زمانی كه شرایط آمادهی شروع حركتی رو به رشد است سر و كلهاش پیدا میشود. سازمان اطلاعاتی نیز كارها را خراب میكند. شواهد نشان میدهد كه هم دموكراتها و هم جمهوریخواهها در دو طرف راهرو، البته هر یك به دلایل مختلف، سؤالات جدّی را دربارهی گرایش ملت به چندین جنگ بیانتها میپرسند.
بعضی از اعضا دربارهی قانون اساسی و سو استفاده از قدرت ابراز نگرانی كردهاند. بعضی دیگر نگران برچسب قیمت هستند. با وجود نبود «بن لادن» در مقابل اوباما باز هم بعضیها اصرار دارند كه وقت تجدید نظر دربارهی اولویتهای استراتژیك رسیده است. بدون شك محاسبات حزبی یا جاه طلبیهای شخصی در كنار مسایل اصولی مد نظر قرار داده میشود، هرچه باشد آنها سیاستمدار هستند.
با توجه به آمار و ارقامی كه از نارضایتی عمومی رو به رشد نسبت به جنگ افغانستان خبر میدهد مخالفت با جنگ در این روزها نباید آن قدرها هم كه میگویند نیازمند جسارت سیاسی باشد. با این وجود احتمال دارد قانونگذاران بهجای آنكه به تخصیص بودجه و یافتن راه حلی برای مشكلات باشند به فكر بیافتند كه آیا جنگ میتواند در جهت منافع آنها ثمربخش باشد یا خیر؟ خدا به مجلس ایالات متحده خیر دهد.
با توجه به اعلام خروج نظامیان توسط باراك اوباما كه به زحمت بتوان چیزی جز یك اقدام سمبلیك از آن یاد كرد باید گفت: «خود اوباما نیز دقیقاً نمیداند كجای كار قرار دارد و هنوز هم در راهروهای مجلس و در اتاقهای فكر و عرصههای لابی دیده میشود. كسانی كه برای حمله به سوریه و ایران منتظر یك اشاره هستند.»
در صورت اجتناب از اقدامهای جنگ طلبانه، نشانههای اعتراض را میتوان از دهان افرادی چون «جان مك كین» و یا هیأت تحریریهی «وال استریت ژورنال» شنید كه این گونه رفتار را خروجی انزوا طلبانه و ناشی از عدم دانش كافی نسبت به تاریخ و پشت كردن به جهان از روی بیتوجهی و گمراهی معرفی میكند. در چنین شرایطی، تب همیشه وجود دارد و هرگز افول نمیكند. جان مك كینی كه خود زمانی سمبل گفتوگوی مستقیم و با صراحت بود به اشارهای تبدیل به یك فرد دیوانه و غیرطبیعی میشود. با این رویكرد آیا سقوط ما به ورطهی دیوانگی و جنون راهی برای بازگشت و سلامت روان دارد؟
يکشنبه 2/5/1390 - 17:25
اخبار
چند نكته در باب چاقوكشیهای خیابانی
خبرگزاری فارس: ما در محیطی زندگی می كنیم كه مدعی اخلاق و رعایت ارزش های اسلامی و انسانی و البته ایرانی است. پس به راستی آیا كشته شدن روزانه 3 نفر یا در هفته 21 نفر شایسته جامعه ماست؟
به گزارش خبرنگار فضای مجازی خبرگزاری فارس، جهان نوشت: اخیراً، سازمان پزشكی قانونی خبری را به رسانه های كشور داد كه آمار قابل تأملی در آن وجود داشت.پزشكی قانونی در خبر ارسالی خود به رسانه ها تصریح می كند كه روزانه 3 نفر در ایران با ضربات سلاح های سرد كشته می شوند و نیز بر اساس پرونده های تشكیل شده در همین سازمان نیز روزانه 1600 نزاع خیابانی نیز در ایران رخ می دهد.
این آمار اگرچه در بسیاری از كشورهای جهان از جمله آمریكا و چندین كشور اروپایی بسیار بیش از این است و حتی حوزه سلاح های گرم را نیز در بر می گیرد؛ اما باید اذعان داشت كه باز هم در شأن جامعه اسلامی ما نیست.
ما در محیطی زندگی می كنیم كه مدعی اخلاق و رعایت ارزش های اسلامی و انسانی و البته ایرانی است. پس به راستی آیا كشته شدن روزانه 3 نفر یا در هفته 21 نفر شایسته جامعه ماست...؟!
و البته آمار نگران كننده تر این است كه تحلیلی كلی آمار می گوید ارقام مربوط به میزان نزاع ها و تلفات این نزاع ها نیز رو به افزایش است.
گام اول در تحلیل این مسئله را شاید باید در نگاه جامعه شناسان و اخلاقیون جستجو كرد. چه می شود كه در جامعه اسلامی ما برخی از افراد به خود اجازه می دهند كه با سلاح سرد نزاع خیابانی به راه بیندازند. آیا روان این افراد در فشار است یا اینكه جامعه ما دچار برخی بداخلاقی های مذمن است؟ حتی شاید در تحلیل این مسئله به حضور كارشناسان پلیس و مسائل امنیتی هم نیاز باشد. آنها باید تأثیر برخی اتفاقات نظیر تورم، افزایش سن ازدواج، رفع نشدن برخی نیازهای جوانان و شاید عدم تربیت صحیح در راهبری انرژی جوانی در ایران را در بروز رفتارهای خشن آسیب شناسی كنند.
به هر حال كتمان این مسئله دور از عقل می نماید اگر بخواهیم منكر وجود برخی فشارها بر مردم و به ویژه جوانان در وضعیت كنونی جامعه باشیم.
فشارهایی نظیر آنچه كه در بالا گفته شد و مشخص نیست كه راهبرد مسئولان امر به ویژه در دولت برای مرتفع سازی این مشكلات چیست.جالب آنكه ما در روایات دینی نیز به این مسئله برمی خوریم كه گاهی اگر مشكلی سبب بروز برخی ناهنجاری ها می شده است، حكومت اسلامی ضمن تعزیر متهم یا متهمین اقدام به رفع منشأ این مشكل نیز می نموده است.
برای مثال، بر طبق یكی از همین روایات، امیرالمومنین جوانی فقیر را به علت ارتكاب به عملی غیراخلاقی تعذیر می فرماید و سپس دستور می دهد كه از بودجه بیت المال برای او همسر اختیار شود.در ادامه این مسئله باید به نقش قوه قضائیه و نیروی انتظامی نیز نگاهی ویژه داشت.
به هر روی، نقش مهم قوه قضائیه در تأدیب و تعذیر مجرمین برای عبرت گیری سایرین غیر قابل انكار است. پلیس نیز به عنوان ركن اصلی و مستقیم در برخورد اولیه با مجرمین و نقض كنندگان امنیت مردم نقشی اساسی دارد.باید گفت كه شاید قوه قضائیه در برخورد با مجرمین نزاع های خیابانی جدیت لازم را به هر دلیلی اعمال نمی كند و یا در صورت اعمال نیز اطلاع رسانی صحیحی ندارد.
برای مثال هم اكنون تكلیف تعزیر برخی مجرمان در ملأ عام كه در متون دینی ما نیز در مواردی به آن سفارش شده است، به روشنی مشخص نیست و كسی نمی داند قوه قضائیه دقیقاً در چه مواردی این امر را اجرا می كند.آیا مشخص نشدن سرانجام بسیاری از مجرمان خطرناك در مقابل چشمان عموم مردم جامعه، نادیده گرفتن جنبه های تربیتی برخی مجازات ها از سوی قوه قضائیه نیست...؟! با این وضعیت كه هیچیك از ما شاید هیچوقت صحنه تأدیب یك مجرم را از نزدیك ندیده ایم، آیا قوه قضائیه قبول می كند كه در بحث عبرت گیری عمومی جامعه از تعزیر و تأدیب متهمین تا حدی ضعیف عمل كرده است یا خیر؟
نیروی انتظامی نیز در انتقادی منصفانه، لااقل طی دو سال اخیر وجهه خوبی در برخورد جدی با نزاع های خیابانی و حمل كنندگان سلاح سرد نداشته است. حوادثی همچون میدان كاج، ضرب و جرح ناهیان از منكر و عدم حضور به موقع پلیس در صحنه و همینطور جری شدن عده ای در حمل انواع سلاح های سرد، گزینه هایی نیست كه بخواهیم نقش پلیس را در آن انكار كنیم.
از ناجا این انتظار می رود كه عملكرد و نگاه بسیار جدی تری به این مسئله داشته باشد. در واقع این یك سوال اساسی است كه هیچكس غیر از نیروی انتظامی و شاید در ادامه، قوه قضائیه نمی توانند پاسخ صریحی برای آن داشته باشند. و آن سوال اینكه چه می شود كه عده ای با علم به خلاف بودن حمل سلاح سرد باز هم اقدام به این كار می كنند...؟!
مثلا در قضایای اخیر كه طی آن چندین طلبه ناهی از منكر به دست عده ای از اوباش زخمی شدند و حتی تا دم مرگ نیز پیش رفتند، چه عاملی سبب شده است كه قداره بندها به راحتی اسلحه سرد خود را از نیام بیرون كشیده و به جان طرف مقابل بزنند. آیا در این زمینه هیچ سدی را در مقابل خود احساس نمی كرده اند...؟!
در عین حال این نكته را نیز نباید از یاد برد كه ما البته همواره مورد توطئه دشمنانمان بوده و هستیم. لااقل طی هفته های اخیر به افكار عمومی ایران اثبات شد كه رسانه های ضد انقلاب و رسانه های دشمنان ما تا چه اندازه حتی حاضرند یك نزاع خیابانی را نیز بزرگ جلوه دهند تا شاید بتوانند اندكی هم كه شده ایران اسلامی ما را ناامن جلوه دهند.این در حالیستكه مثلا در كشوری مثل آمریكا كه خط دهنده و لیدر اصلی همین رسانه هاست بر طبق آمار در هر 6 دقیقه یك تجاوز به عنف صورت می گیرد و یا در هر 30 دقیقه یك قتل رخ می دهد.در واقع در كشوری كه بیش از نیمی از مردم آن به دلیل سیاست های غلط جامعه آمریكا مسلح هستند، شاید این آمار چندان دور از ذهن نباشد.
حقیقت آن است كه در كشور ما به نسبت بسیاری از كشورهای بزرگ و كوچك دنیا، آمار جرم و جنایت و به ویژه جنایت های خشن بسیار تا بسیار پایین و در حد سفید قرار دارد. اما همین میزان كم نیز شایسته جامعه اسلامی ما نیست و می طلبد كه همه ما اعم از اعضای جامعه و مسئولان امر، در حیطه خود نسبت به افزایش سطح امنیت عمومی كشور حساس تر باشیم و دقیق تر عمل كنیم.
يکشنبه 2/5/1390 - 17:23