• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 164
تعداد نظرات : 145
زمان آخرین مطلب : 5400روز قبل
ادبی هنری

من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم ...می شکنم

يکشنبه 20/5/1387 - 19:12
خاطرات و روز نوشت
نمیدونم چرا خیلی دلم گرفته دلم میخواد داد بزنم وبلند بلند گریه كنم حس هیچی ندارم فكر میكنم پوچم بدرد نمیخورم عمرمو تواین20_21 سال حروم كردم  خسته ام    هرسال كه از عمرم میگذره بیشتر میترسم وناراحت میشم میگم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پنج شنبه 17/5/1387 - 22:4
خاطرات و روز نوشت
یعنی نزدیك یه عروسی یك نفر از نزدیكان طرف به رحمت خدابره
دوشنبه 14/5/1387 - 17:7
خاطرات و روز نوشت

سلام دوستان میخواستم اگه كار دسته جمعی میخواین انجام بدین من را هم بیخبر نذارین  ممنونم

شنبه 12/5/1387 - 19:11
خاطرات و روز نوشت
از همه دوستان خوبم كه به مطالبه من نظری كردند ونظری میدند ومارو از لطف خودشون  بی نصیب نمیذارند ممنونم از جمله

omid605

moorche22

ya2008

Sadegh18

parvaze_eshgh

یاس كوچك

بابا لنگ دراز

مری عشقی

و.........

جمعه 11/5/1387 - 18:28
دانستنی های علمی

اگر خدا كفیل رزق است غصه چرا؟

اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟اگر حساب حق است جمع مال چرا؟

 اگر قیامتی هست خیانت چرا؟؟؟

جمعه 11/5/1387 - 18:21
مصاحبه و گفتگو

 

ارایشگر میگه به نظر من خدا وجود نداره

_چرا میگی خدا جود نداره؟

_اخه اگه وجود داشت كه این همه درد ورنج وناراحتی را مردم تحمل نمیكردند

مشتری اونجا هیچ جوابی نمیده

وقتی اصلاحش تموم میشه میره بیرون وبا مرد ژولیده وپولیده مواجه میشه برمیگرده

به ارایشگر میگه به نظر من اینطرفها اصلا ارایشگاهی وجود نداره !

ارایشگر میگه پس من چی هستم خوبه نیم ساعت پیش همینجا اصلاحت كردم چرا این حرفو میزنی؟

مرد میگه اخه اگه ارایشگری وجود داشت مردم ژولیده ونامرتب این اطراف نبودند

ارایشگر جواب میده اونا خودشون پیش من نمیان واگر نه من اونا رواصلاح میكنم

مرد لبخندی میزنه ومیگه پس خدا هم وجو د داره این ‍‍‍‍‍ ادمان كه بهش سری نمیزنند

پنج شنبه 10/5/1387 - 13:31
ادبی هنری

جان جهان قبله ما روی توست

چشم همه خلق جهان سوی توست

      ماه اگر ورد زبانها بود        

             جلوه او ذره ای از روی توست

زمزمه اهل یقین روز وشب

ذكر تو وخلق تو وخوی توست

سرو مثل در قد وقامت بود

وآن خجل از قامت دلجوی توست

 

پنج شنبه 10/5/1387 - 13:16
ادبی هنری

 برای تو مینویسم

حال همه ما خوب است

اما تو باور نكن

سه شنبه 1/5/1387 - 22:27
ادبی هنری

زودتر زتو ناگفته ها را

 با زبان نگه گفته بودند

سه شنبه 1/5/1387 - 21:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته