• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 148
تعداد نظرات : 133
زمان آخرین مطلب : 5061روز قبل
دانستنی های علمی
از آن زمان كه سرزمین ایران در معرض یورش و تاخت و تاز نیروهای اشغالگر روس و انگلیس درآمد و این دو كشور استعماری به منابع سرشار ثروت ایران چشم دوختند و با انعقاد قراردادهای مختلف به كسب امتیازهای موردنظر از شاهان و عناصر مفلوك و متزلزل دربار اهتمام ورزیدند , قدرت اسلام و نفوذ مراجع و علمای دین در توده های مسلمان و وحدت و اتحاد دینی بین شیعیان را تنها نیروی بازدارنده در برابر خویش مشاهده نمودند. این قدرت و نیروی مقاوم و استوار كه مانع بسط سیطره سیاسی و نظامی و چپاول ثروت و اخذ امتیازات اقتصادی و حتی ضمیمه كردن مناطقی از سرزمین ایران به تصرفات و مستعمرات كشورهای سیطره جو محسوب می شد , آنان را در ایجاد رخنه و شكاف در این صف پولادین و متفرق و پراكنده كردن این جمعیت همدل و متحد , مصمم ساخت .
از دیدگاه این دو قدرت , اسلام و عقاید و تعالیم دینی عامل اولیه برای ظهور وحدت و اتحاد مسلمانان در سایه رهبری روحانیت به شمار می رفت و از همین رو , به وجود آوردن فرقه ها و مذاهب ساختگی در برابر اسلام و زمینه سازی برای رشد و ترویج آنها و جانبداری و حمایت های بی دریغ از مبانی و اصول و فروع دروغین و ساخته و پرداخته اذهان بیمار و دلهای خبیث و حقیقت ستیزشان , مستحكم ترین گام برای به آشوب كشیدن ایران و تحقق سیاست شیطانی « تفرقه بینداز و حكومت كن » , محسوب می شد.

اولین حركت شیطانی توسط روسیه بنیان نهاده شد و پس از آن انگلیس به میدان آمد و از آبهای گل آلود ماهی های مراد را صید نمود.
بابیگری و بهائی گری ـ كه هر دو دارای یك آبشخور و اصول و تفكر می باشند و اولی به رهبری سیدعلی محمدباب و دومی به جانشینی و رهبری میرزا حسینعلی نوری یا بهاالله پای در عرصه وجود نهادند ـ از نتایج شوم عملكرد قدرت استعماری روسیه تزاری در ایران محسوب می شوند.
بهائیت با اصول و عقاید كفرآمیز و با منسوخ اعلام كردن اسلام و نبوت پیامبر اكرم (ص ) و امامت پیشوایان معصوم (ع ) , همان حركت مخرب و فتنه بزرگی بود كه آرزوی دیرینه استعمار برای تقابل با تعالیم مقدس قرآن محسوب می شد.
اسناد موجود تاریخی و عملكردهای مخرب و روابط و ارتباط های آشكار و صریح رهبران و عناصر اصلی بابیت و بهائیت با دشمنان اسلام , بر جاسوس بودن آنان و نقش كشورهای بیگانه در پیدایش این مذهب استعماری , مهر تایید می زنند.
« كینیاز دالگوركی » از مامورهای اطلاعاتی و یكی از اعضای مهم و كلیدی سفارتخانه روسیه در ایران كه بعدا وزیر مختار روسیه در ایران شد , درباره نقش روسیه در بنیان نهادن این فرقه مذهبی در ایران , یادداشت هایی دارد كه به بخشی از آنها اشاره می كنیم .
1 ـ پس از آن كه « علی محمد باب » با ادعاهای استعمار ساخته خود علیه اسلام می شورد و خود را مهدی موعود و سپس پیامبر معرفی می كند و در نهایت نیز ادعای الوهیت می نماید , دستگیر و در شیراز محاكمه و زندانی می شود. حاكم اصفهان به نام « منوچهر خان گرجی معتمدالدوله » در اثر گرایشات استعماری , عوامل خود در شیراز را به آزاد كردن باب از زندان و فرستادن او به اصفهان فرمان می دهد. « دالگوركی » مامور و وزیر مختار روسیه در ایران در یادداشت های خود درباره حمایت و فضاسازی های لازم برای آزاد كردن علی محمدباب كه عامل مستقیم آنها محسوب می شد , چنین می نویسد :
« .. همین كه به من اطلاع رسید , وارد اصفهان شده , یك نامه دوستانه به معتمدالدوله حكمران اصفهان نوشتم و سفارش سید را نمودم كه از دوستان من و دارای كرامت است , از او نگهداری كنید! الحق معتمدالدوله چندی از او خوب نگاهداری كرد , ولی از بدبختی سید , معتمدالدوله (1 ) مرحوم شد. سید بیچاره را گرفتند و به تهران روانه نمودند. من هم توسط میرزا حسینعلی و میرزا یحیی و چند نفر دیگر در تهران هو و جنجال به راه انداختم كه صاحب الامر را گرفته اند و لذا به دستور دولت , او را از « كناره گرد » روانه رباط كریم و از آنجا به طرف قزوین و یكسر به تبریز و از آنجا به « ماكو » بردند , ولی دوستان من تلاش كردند و جنجال به راه انداختند ... »(2)
براساس سند مزبور , سیدعلی محمدباب تحت حمایت روسیه قرار داشت و « دالگوركی » وزیر مختار این كشور استعماری پس از دستگیری او به جنجال آفرینی برای آزاد ساختن عامل و سرسپرده روسیه می پردازد و به برخی از القائات خودشان به او تحت این عناوین كه سیدعلی محمدباب « صاحب الامر » ! می باشد و دارای « كرامت » ! و لذا باید او را از زندان رها نمود و زمینه های فعالیتهای تبلیغی استعمار ساخته اش را فراهم آورد , اشاره می نماید.
2 ـ « دالگوركی » در قسمتی دیگر از یادداشت های خود به « میرزا حسینعلی نوری » معروف به « بهاالله » كه بعدا جانشین سیدعلی محمد باب می شود و رهبری بهائیت را به عهده می گیرد , می پردازد و از تلاش خویش در راه آزادسازی او سخن به میان می آورد :
« .. میرزا حسینعلی و بعضی دیگر از محارم مرا هم گرفتند. من از آنها حمایت كردم با هزاران زحمت . همه كاركنان سفارت حتی خود من شهادت دادیم كه اینها بابی نیستند , لذا آنها را از مرگ نجات داده به بغداد روانشان كردیم . من به میرزا حسینعلی گفتم كه تو میرزا یحیی را در پس پرده بگذار و او را « من یظهره الله » بخوان و نگذار با كسی طرف مكالمه شود , و مبلغ زیادی پول به آنها دادم كه شاید بتوانم كاری صورت بدهم ... چه باید كرد كاری را كه با آن همه زحمت به جریان انداخته بودم نمی توانستم دست بردارم . وانگهی مبلغ زیادی از برای این كار خرج كرده بودم ... » (3 )
در این بخش از یادداشت وزیر مختار روسیه , به وضوح به تلاش این مامور استعمار در آزادسازی بهاالله از مرگ و روانه كردن او و سایر عناصر طرفدار علی محمدباب به بغداد سخن به میان آمده است . موضوع دیگر این است كه « دالگوركی » میرزا حسینعلی را مامور می كند كه مقدمات ظهور یك امام زمان استعمار ساخته دیگر را فراهم آورد تا پس از مرگ سیدعلی محمدباب , پای در میدان نهد و ماموریت استعماری او را ادامه دهد. عنوان « من یظهره الله » كه وزیر مختار روسیه برای میرزا یحیی انتخاب می نماید , همان عنوانی است كه قبلا برای سیدعلی محمد باب انتخاب كردند و بالاخره پس از تمهیدات لازم « من یظهره الله » روسی ! یعنی كسی كه به ادعای ساخته و پرداخته آنان خداوند او را ظاهر می سازد , به موقع ! و براساس دستور استعمار ظهور! نمود و ماموریت خویش را به نحو احسن انجام داد! البته بعدا بین میرزا حسینعلی و میرزا یحیی اختلاف و تضاد شدیدی به وجود می آید و سرانجام میرزا حسنیعلی « من یظهره الله » می شود!
3 ـ بخش سوم از یادداشت های مامور رسمی روسیه در ایران برای مذهب سازی و ایجاد تفرقه و تشتت در صفوف شیعیان , حایز واقعیت های تلخ و در عین حال عبرت آموز برای امروز و فردای ماست . ابتدا این بخش از یادداشت های « دالگوركی » را از نظر می گذرانیم و سپس در واقعیت های آزاردهنده در متن آن تامل می نمائیم :
« .. یك قسمت كار سفارتخانه , منحصر به تهیه الواح و انتظام كار بابی ها بود. هر كسی را كه متواری بود و روی رفتن به وطن نداشت با مبلغی جزئی به عنوان زیارت كربلا پیش میرزا حسینعلی می فرستادیم تا جمعیت زیادی دور او جمع شد. همه ماهه برای او و مردمش دو سه هزار تومان پول می فرستادم . در این بین , دولت عثمانی آنها را به استانبول و از آنجا به « ادرنه » فرستاد. دولت روسیه هم به تقویت آنها پرداخت , خانه و مكان برای آنها ساخت . قسمت عمده لوایح آنها به وسیله وزارت خانه ما برای آنها تهیه می شد...
در این بین , میرزا حسینعلی با برادر خود , سر ریاست به هم زدند و میرزا یحیی زیر بار برادر خود نرفت , معلوم شد كه تحریك رقیب ما (انگلستان ) سبب اختلاف آنها شده , میرزا یحیی به طرف جزیره قبرس رفت ... و به محض آنكه بین میرزا حسینعلی و میرزا یحیی به هم خورد , میرزا حسینعلی « من یظهره الله » شد , ولی از بی سوادی « من یظهره الله » چه بگویم ! الواحی كه ما تهیه می كردیم نمی توانست بخواند...
هر كس در تهران بهائی می شد , با او همراهی و مساعدت می كردیم ... تا اینجا كار من به خاتمه رسید و اختلاف دین جدید را در دین اسلام درست نمودم , تا خود آنها با دین جدید چه كنند » (4 )
در واقعیت های تلخ نهفته در این یادداشت تعمق می ورزیم :
میرزا حسینعلی نوری یا « بهاالله » كه جانشین سیدعلی محمد باب می شود و رهبری بهائیت را به عهده می گیرد , توسط روسیه و با ماموریت های خاص و ویژه « دالگوركی » در كربلا نگهداری می شود و با صرف بودجه مالی و جمع آوری نیروی انسانی برای او توسط سفارتخانه روسیه در ایران , تقویت می گردد تا در فرصت مناسب و پس از خاموش شدن آتش فتنه باب , وارد عرصه شود و ماموریت استعماری سیدعلی محمدباب را ادامه دهد.
« دالگوركی » در این بخش از یادداشت , چند بار به این واقعیت تلخ اشاره می كند كه قسمت عمده كار سفارتخانه روسیه , تهیه « الواح » و فرستادن آنها برای رهبران بهائیت بود!
« الواح » كه در نزد بابیان و بهائیان بسیار « مقدس » و حكم وحی » را دارد , همان مجموعه « اصول » و « احكام » جمع آمده در دو كتاب مقدس بهائیان است . كتاب اول « بیان » نام دارد كه توسط سیدعلی محمدباب تنظیم شده است , و كتاب دوم را « كتاب اقدس » می گویند كه به وسیله میرزا حسینعلی (بهاالله ) رهبر بهائیت تنظیم و آماده شده است .
می بینیم كه چسان سهل و آسان توسط استعمارگران « دین سازی » می شود و طرحها و برنامه های شیطانی و اسلام ستیزشان راتحت عنوان « الواح مباركه » جانشین « وحی الهی » می كنند و دو مامور سرسپرده خود یعنی علی محمدباب و بهاالله را در كسوت دو « پیامبر » برای القائات شیطانی در جامعه و ایجاد فتنه و آشوب و تفرقه در میان مسلمانان مجهز می سازند!
در فرصت و شرایط مناسب , سفارتخانه روسیه « من یظهره الله » یعنی كسی كه خداوند به ظهورش برای دین جدید اراده نموده است را بر مسند قدرت می نشاند و میرزا حسینعلی نوری یا بهاالله رهبر و پیشوای بهائیت می شود تا نقشه های روسیه در ایران را مو به مو به مرحله عمل درآورد و زمینه ساز سلطه جهنمی قدرتهای اسلام ستیز در این سرزمین شود.
عبارت « از بی سوادی من یظهره الله » چه بگویم كه ارواح ساخته و ارسال شده ما را نمی توانست بخواند » , نشان دهنده نقطه اوج تسلط و سیطره استعمار روسیه بر پیشوایان بهائیت , و نیز نافهمی و تسلیم و سرسپردگی و اطاعت محض این رهبران مذهبی ساختگی در برابر استعمارگران جنایتكار می باشد!
« دالگوركی » این مامور كهنه كار استعمار , در نهایت به نقطه پایانی ماموریت خود اشاره می كند و بشارت می دهد كه من « دین جدید » را بر اساس دستورات و نقشه های زمامداران روسیه تزاری درست كردم و بذر اختلاف و تفرقه و فتنه را پاشیدم و اسلام را تضعیف و در تشتت افكندم , و از این پس باید این رهبران پرورش یافته ما , دین جدید ساخته شده و اعلام گردیده را به بهره برداری های مكرر و همیشگی برسانند.
پس از سقوط و اضمحلال روسیه تزاری و روی كارآمدن رژیم ماركسیستی , بهائیت به انگلیس بیشتر متمایل می شود و اگر چه پیش از این نیز ماموران استعمارگر پیرانگلیس در رشد وتقویت عناصر بابی و بهائی نقش غیرمستقیم داشتند و خود را آماده می كردند كه در شرایط مناسب گوی سبقت را از روسیه بربایند , لكن با سقوط روسیه تزاری بهائیت به طور كامل در قبضه قدرت و بهره برداری انگلیس درآمد.
انگلیس به بهائیت « مركزیت » بخشید و در شهر « عكا » واقع در فلسطین اشغالی به رشد و گسترش آنها و ایجاد ارتباط بین این مركز با سایر مناطق اسلامی برای فتنه انگیزی و بسط قدرت و سیطره خود اهتمام ورزید و از وجود این عناصر خائن و جاسوس , در كشور عثمانی به نفع خود استفاده های فراوان برد.
بهائیان در سرسپردگی و تسلیم و خدمتگزاری به انگلیس از هیچ كوششی فروگذار نكردند و همچنان به ملت و سرزمین ایران خیانت ورزیدند و بر حلقه های محاصره و ستم و تعدی و غارت ثروتهای این ملت مظلوم توسط قدرتهای استعمارگر جهان افزودند.
وقتی دولت بزرگ عثمانی كه مجموعه سرزمین های اسلامی آن روزگار را تشكیل می داد و به همین دلیل مورد طمع استعمار انگلیس بود و در معرض فتنه ها و حیله گری ها و توطئه های فراوان قرار داشت تا تجزیه شود , در اثر سیاست های شیطانی روباه پیر استعمار فرو پاشید و قطعه قطعه گردید و سرزمین اسلامی فلسطین به اشغال انگلیس درآمد , عباس افندی یا عبدالبها یكی از رهبران بهائیت كه از شادی در پوست خود نمی گنجید , در نامه ای خطاب به یكی از بهائیان ایران , در باره این فتح مسرت بخش ! چنین می نویسد :
« در این ایام , الحمدلله , به فضل الهی , ابرهای تیره متلاشی و نور راحت و آسایش , این اقلیم را روشن نمود وسلطه جابر (دولت عثمانی ) زائل و حكومت عادله (انگلستان ) حاصل , جمیع خلق از محنت كبری و مشقت عظمی نجات یافتند . » (5 )
« ادوارد براون » انگلیسی از جمله كسانی است كه از طرف انگلستان مامور به زمینه سازی برای رشد و گسترش فرقه های استعماری بابیگری و بهائی گری در ایران بوده است . او كتابی به نام « یك سال در میان فارس ها » به رشته تحریر درآورده است كه در بخش هایی از آن شرح می دهد كه مدت های طولانی در شهرهای ایران با « عبا » ! و « ردا » ! و « سجاده » ! مسافرت می كرده و بیشتر با مردم « عوام » معاشرت داشته ومحور بحث او « بابیگری » بوده و از این راه این « مذهب » ! را ترویج می كرده است . (6 )
بدین ترتیب ابرهای تیره و ظلمانی در فضای پاك و روشن سرزمین ایران نمایان و گسترده شدند و به دست استعمارگران روسیه و انگلیس نطفه اولیه « بهائیت » با عقاید و احكام و تعالیم كفرآمیز و استعمار ساخته و القا شده توسط دشمنان قرآن و اسلام و تشیع به منظور از هم گسیختن زنجیرهای مستحكم اتحاد و وحدت شیعیان و از بین بردن محوریت مرجعیت شیعه در بسیج نیروهای مسلمان برای دفع سلطه استعمار خارجی و جلوگیری از تعدی و جنایت و غارتگری , نضج گرفت .
در مبحث بعدی , به بررسی اسنادی می پردازیم كه تعامل و حمایت های متقابل بهائیان و دولت های استعماری روسیه , انگلیس , اسرائیل و آمریكا را نمایان می سازد و رشد و گسترش همه جانبه این پیوند و ارتباط را پس از شكل گیری نطفه های اولیه این مذهب و حزب استعمار ساخته , به نمایش می گذارد.


پاورقی :
1 ـ حمایت منوچهر خان گرجی معروف به معتمدالدوله از سیدعلی محمد باب تصادفی نبود. منوچهرخان گرجی از اسرایی به شمار می رفت كه توسط آغامحمدخان قاجار از تفلیس به ایران آورده شد. او ابتدا ارمنی بود و سپس مسلمان شد , لكن اسلام آوردنش ظاهری بود و در باطن به دین مسیحیت باقی ماند و علیه اسلام به فعالیت پرداخت . این عنصر پس از حضور در تشكیلات دولت قاجار نقش غلام و پیشخدمت مخصوص را ایفا می نمود , ولی به مرور و در اثر حمایت ها و دخالت های دولت روسیه , از نزدیكان و مقربان دولتمردان قاجار محسوب شد و لقب « معتمدالدوله » ! دریافت نمود. این عنصر خطرناك در اثر جلب نظر قاجار سرانجام به استانداری اصفهان منصوب گردید و اگرچه علمای اسلام علیه این انتصاب اعتراض كردند , لكن نتیجه ای بدست نیاوردند و دیدیم كه ارتباط او با دولت روسیه و خیانتش علیه ایران با آزاد كردن رهبر بابیگری از شیراز و آوردن آن به اصفهان و كمك و مساعدت های بی دریغ او در نشر عقاید و افكار كفرآمیز این عامل دست نشانده استعمار , به اثبات رسید!
2 ـ پرنس دالگوركی , ص 114 ـ امیركبیر , قهرمان مبارزه با استعمار , ص 278
3 ـ همان منبع , ص 114
4 ـ همان منبع , 119 ـ 116
5 ـ خاطرات صبحی , ص 78 ـ امیركبیر , قهرمان مبارزه با استعمار , ص 281
6 ـ امیركبیر , قهرمان مبارزه با استعمار , ص 282
سفارتخانه روسیه تزاری توسط مامور كهنه كار خود « دالگوركی » طرحها و برنامه های اسلام ستیزشان را تحت عنوان « الواح مباركه » جانشین « وحی الهی » می كردند و دو جاسوس سرسپرده خود یعنی « علی محمد باب و بهاالله » را در كسوت دو « پیامبر » برای القائات شیطانی در جامعه و ایجاد فتنه و آشوب و تفرقه در میان مسلمانان مجهز می ساختند!
« ادوارد براون » انگلیسی در آثار مكتوب خود شرح می دهد كه مدت های طولانی در شهرهای ایران با « عبا » ! و « ردا » ! و « سجاده » ! مسافرت می كرده و بیشتر با مردم « عوام » معاشرت داشته و محور بحث او « بابیگری » بوده و از این راه این « مذهب » ! را ترویج می كرده است .
تلاش برای از هم گسیختن زنجیرهای مستحكم اتحاد و وحدت مسلمانان و از بین بردن محوریت مرجعیت شیعه در بسیج نیروهای مسلمان برای دفع سلطه استعمار خارجی , مهم ترین انگیزه استعمارگران روسی و انگلیسی برای بنیان نهادن بابیت و بهائیت در سرزمین ایران بود.
سه شنبه 4/1/1388 - 23:32
دانستنی های علمی

إِحتَفِظُوا بِکُتُبِکُم فَانَّکُم سَوفَ تَحتاجُونَ إِلَیها

 

از کتاب هایتان نگاهداری کنید ، زیرا روزی به آن ها نیازمند می شوید .

 

امام صادق علیه السّلام

سه شنبه 4/1/1388 - 14:48
ادبی هنری

الهی ، به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی ، در یاب که می توانی .

الهی ، عمر خود به باد کردم و بر تن خود بیداد کردم ؛ گفتی و فرمان نکردم ، درماندم و درمان نکردم .

الهی ، عاجز و سرگردانم ؛ نه آن چه دارم دانم و آن چه دانم دارم .

الهی ، اگر تو مرا خواستی ، من آن خواستم که تو خواستی .

الهی ، به بهشت و حور چه نازم ؛ مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم .

خواجه عبدالله انصاری

سه شنبه 4/1/1388 - 14:45
دعا و زیارت

کُلُّ عَینِ باکیهٌ یَومَ القِیامَهِ غَیرَ ثَلاثٍ :

عَینٍ سَهَرَت فِی سَبیلِ اللهِ وَ عَینِ فاضَت مِن خَشیَهِ اللهِ وَ عَینٍ

غُضَّت عَن مَحارِمِ اللهِ .

هر چشمی در قیامت گریان است جز 3 چشم :

1 - چشمی که شب بیدار است

2 - چشمی که از ترس خدا گریان شود

3 - چشمی که از محرمات خدا بسته شود .

امام صادق (ع ) - اصول کافی

پنج شنبه 29/12/1387 - 13:58
دعا و زیارت

امام رضا علیه السلام فرمود :

ًًاَلمُستَغفِرُ مِنَ الذَّنبِ وَ یَفعَلُهُ کَالمُسْتَهْزِئِ بِرَبِّه ی

کسی که از گناه استغفار کند و در عین حال ، انجامش دهد مانند کسی است که پروردگارش را مسخره کرده است .

کافی ، ج 2 ، ص 504 

شنبه 24/12/1387 - 6:29
دانستنی های علمی

خداوند متعال به داود فرمود :

ای داود ، اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان ، مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیت هایشان می دانستند ، بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست .

میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 2797

شنبه 24/12/1387 - 6:25
دعا و زیارت

خداونـد یعـقوب را پـس از مـدتـی طـولانـی از تـفـرق و دل نـگـرانـی رهایی بخشید که این امر از جهت رها ساختن امام عصر از هر گونه نگرانی و اندوه توسط خداوند متعال شباهت دارد.

شباهت دوم آن است که یعقوب در فراق یوسف آن چنان گریست که چشمانش بینایی خود را از دست داد . حضرت مهدی نیز در سوگ امام حسین آن چنان اشک می ریزند و بنا بـه فـرمـوده خودشان به جای اشک بر جدشان خون می گریند.

شباهت سوم این است که یعقوب منتظر فرج بود و می گفت : لا تَیأَسُوا مِن رُوحِ اللهِ اِنَّهُ وَ لا یَیأَس مِن رُوحِ  اللهِ اِلا القَومِ الکافِرینَ . حضرت قائم نیز منتظر فرج الهی اسـت تـا به اذن خداوند ظهور نماید و جهان را از عدل و قسطی بی نظیر سرشار نماید .

پنج شنبه 22/12/1387 - 21:59
دعا و زیارت

حضرت هارون به همراه برادرش موسـی بـه آسـمـان رفـت و دوبـاره به زمین برگردانده شد و این امر با رفتن حضرت عصر به آسمان و بازگشت به زمین تطابق دارد .   

 شباهت دوم آن است که هارون از دور سخن موسی را می شنید همچنان که موسی سخن هارون را می شنید .درباره امام عصر نیز از امام صادق نقل گردیده است : هنگامی که قائـم مـا بـه پـا خیزید خداوند عزّ و جل درگوش ها و چشم های شیعیان ما خواهد افزود به طوری که بین آن ها و حضرت قائـم پـیکی نخواهد بود ، با  آن ها سخن می گوید و آنان می شنوند در حالی که در جای خود باشد .

پنج شنبه 22/12/1387 - 21:56
دعا و زیارت

شباهت نخست آن است که حضرت الیاس بر اثر ظلم و سـتـم قـومـش و در خطر بودن جانش از نظرها غایب گشت و هفت سال در پسِ غیبت قرار گرفت . حضرت مهدی نیز بر اثر در خطر بودن جانش و توطئه دشمنان علیه او غایب گشت .

 شباهت دوم آن است که حضرت الیاس هرسال به حج می رفت و دستگیر درمـانـدگـان بود . حضرت مهدی نیز هرساله در مراسم حج حضور دارند و محبان خویش را از امدادهای الهی برخوردار می سازند

پنج شنبه 22/12/1387 - 21:53
دعا و زیارت

حـضـرت شعیب قوم خود را به یکتا پرستی دعوت نمود تا این که عمرش طولانی گشت و از نظر مردم غایب گشت و دوباره به صورت جوانی به سوی آن ها عروج کرد . حضرت مهدی نیز در هنگام ظهور چون جوانی که کمتر از چهل سال دارد بـر مردم وارد می شود و آن ها را برای پیوستن به حق دعوت فرا می خواند .  شباهت دوم آن اسـت کـه حـضرت شعیب از محبت خداوند آن چنان گریه کرد تا این که نابینا شد . خداوند بیـنایـی را دوبـاره بـه او بـازگردانـد امـا او آن چـنان گـریـه می کـرد تـا این که دوباره کور گردید . حضرت ولی عصر نیز خطاب به جد بزرگوارشان امام حسین علیه السّلام چنین فرموده اند :   

 وَ لِأَبکیـنَ عَـلَـیکَ بَـدَلَ الـدِّمـوعّ دِمـا .     

                                                                                                                  و به جای اشک بر تو خون می گریم .

                                                                        

پنج شنبه 22/12/1387 - 21:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته