شنیده ام همه دم مصطفی علی میگفت بوقت صوم و صلوه و دعا علی میگفت
چه راز ها که نهفته است در مقام علی که یک به یک همه انبیا علی میگفت
دوستان همراه سلام
با تبریک پیشا پیش عید سعید غدیر امشب داستانی ذکر میکنم از عنایات امام علی(ع) باشد که دمی از هیاهوی دهشتناک دنیای کنونی بیرون آییم و قدر مذهب شریف تشیع و امامان بزرگوار خود را بیشتر بدانیم
جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام فرمودند هنگامی که حاج قوام الملک شیرازی مشغول ساختمان حسینیه بود سنگ های ان را به یک نفر سید حجار کنترات داده بود و ان سید در این معامله دچار زیان سختی شد به طوری که مبلغ ۳۰۰ تومان مدیون شد و البته این مبلغ در ان موقع زیاد بود و خلاصه او پریشان حال و بیچاره گشت
شب جمعه نماز جعفر طیار را می خواند و حضرت امیر را برای گشایش در کارش واسطه قرار میدهد و همچنین شب جمعه دوم تا شب جمعه سوم حضرت امیر به او می فرمایند فردا برو نزد حاج قوام که به او حواله کردیم.چون بیدار میشود متحیر میشود چگونه با حاج قوام حرف بزند در حالی که نشانه ای ندارد و شاید اورا تکذیب کند
بالا خره در حسینیه می اید و گوشه ای با هم و غم مینشیند و ناگاه میبیند حاج قوام با ملازمانش امد و نزد سید رفت وگفت مرا با تو کاری هست بیا منزل.
وقتی که حاج قوام به منزلش بر می گردد سید می آید و ملازمان با کمال احترام او را نزد حاج قوام حاضر میکنند
چون وارد میشود و سلام میکند حاج قوام بدون پرسش از حالش بلافاصله سه کیسه که در هر یک یکصد اشرفی یک تومانی بود تقدیمش میکند و میگوید بدهی خودت را بپرداز و دیگر حرفی نمی زند
از این داستان دانسته میشود که متمکنین سابق در کارهای خیر تا چه حد دارای صدق و اخلاص بودند تا اندازه ای که مورد عنایت و التفات بزرگان دین قرار می گرفتند ولی در این دوره...
مال را کز بهر حق باشی حمول نعم مال صالح گفتش رسول
برای خواندن دیگر داستان های عبرت اموز اینجا کلیک کنید