آموزش و تحقيقات
آنالیز ریاضی
رشتهای از ریاضیات که ویژه بررسی تابعها است، آنالیز ، آنالیز ریاضی و یا (آن طور که اغلب نامیده میشود) آنالیز بینهایت کوچکها است. نامگذاری اخیر به این سبب است که مفهوم مقدارهای بینهایت کوچک ، به عنوان وسیله مهمی برای بررسی تابعها بکار میرود. از آنجا که تابع ، شکل انتزاعی رابطه یک کمیت با کمیت دیگر است، میتوان گفت که موضوع آنالیز عبارت است از بستگی بین کمیتهای متغیر ، ولی نه چنان بستگی که بین این و آن کمیت مشخص وجود دارد، بلکه بستگی بین متغیرها بطور کلی ، متغیرهایی که از هرگونه مضمون و محتوا جدا شده باشد. یک چنین انتزاعی ، گسترش کاربرد آنالیز را تامین میکند، زیرا یک دستور و یا یک قضیه ، حالتهای ممکنه بسیار زیادی رادر بر میگیرد. مراحل توسعه ریاضیات کمیتهای متغیر
دوره اول
بنابراین دوره تازه ریاضیات ، یعنی دوره ریاضیات کمیتهای متغیر را که از سده هفدهم آغاز میشود، میتوان به عنوان دوره پیدایش و پیشرفت آنالیز دانست (این سومین دوره بزرگ ریاضیات است) ولی ، روشن است که هیچ نظریهای تنها با تشکیل مفهومهای تازه بوجود نمیآید، آنالیز هم نمیتوانست از مفهومهای متغیر و تابع بوجود آید. برای بوجود آمدن نظریه ، و از آن بالاتر برای بوجود آمدن یک رشته کامل علمی ، که آنالیز ریاضی یکی از آنهاست، باید مفهومهای تازه وارد عمل و به کمک آنها رابطههای تازهای کشف شود و مسالههای تازهای را حل کنند. مفهومهای متغیر و تابع بصورت آماده و یک دفعه برای گالیله ، دکارت ، نیوتن ، و یا هر کس دیگری بوجود نیامد، بلکه برای عده زیادی از ریاضیدانان مطرح بود، سپس نیوتن و لایب نیتس شکل کم و بیش روشنی به آنها دادند، ولی این شکل هنوز قطعی نبود و بعدها با پیشرفت آنالیز تعمیم یافت و دقیقتر شد. دوره دوم
گام تعیین کننده بعدی در ریاضیات کمیتهای متغیر ، با بوجودآمدن حساب دیفرانسیل و انتگرال و بوسیله نیوتن و لایب نیتس در نیمه دوم سده هفدهم برداشته شد. این دیگر بوجود آمدن واقعی آنالیز بود، زیرا برخلاف هندسه تحلیلی که موضوع آن در هر صورت شکلهای هندسی است، موضوع حساب دیفرانسیل و انتگرال ، عبارت از ویژگیهای خود تابع است. در واقع ، نیوتن و لایب نیتس کار مقدماتی بزرگی که بسیاری از ریاضیدانانها در آن شرکت داشتند و تدارک آن از همان زمانی آغاز شده بود که یونانیهای باستان ، به دنبال روشهایی برای تعیین سطح و حجم بودند، به پایان رساندند. دوره سوم
همراه با حساب دیفرانسیل و انتگرال ، رشتههای دیگری هم در آنالیز بوجود آمد: نظریه رشتهها ، نظریه معادلههای دیفرانسیلی ، بکار بردن آنالیز در هندسه ، نظریه عمومی خطها و رویههای منحنی بنام هندسه دیفرانسیلی ، و همه این نظریهها هم بوسیله مسالههای مکانیک ، فیزیک و صنعت بوجود آمد و پیشرفت کرد. دوره چهارم
آنالیز و رشتههای مختلف آن ، روشهای پرقدرتی برای حل مسالههای مختلف دانشهای طبیعت و صنعت بدست داد؛ نخستین آنها را به خاطر بیاوریم: پیدا کردن سرعت تغییر یک کمیت وقتی که رابطه بین خود کمیت و زمان معلوم باشد؛ تعیین مساحت شکلهای منحنیالخط و حجم جسمها؛ تعیین برآورد کلی یک جریان ، یا عمل کلی یک کمیت متغیر. برای نمونه ، حساب دیفرانسیل اجازه میدهد عمل گاز را ضمن انبساط ، وقتی که فشار طبق قانون معینی تغییر میکند، معین کنیم. همچنین بنابر قانون کولن ، که فشار میدان ناشی از بار نقطهای را (یعنی باری که حجم حامل آن صفر فرض میشود) معین میکند، میتوان به کمک حساب انتگرال ، فشار الکتریکی که دستگاه بارهای آن به اندازه کافی پیچیده باشد، پیدا کرد و غیره. سپس آنالیز روش پیدا کردن مقدارهای ماکزیمم و مینیمم را با شرطهای مختلف بدست داد. دوره پنجم
همانطور که در تاریخ هندسه یونان ، در پایان مسیر طولانی پیشرفت خود ، بیان دقیق و منظم هندسه وسیله اقلیدس داده شد، همانطور هم پیشرفت آنالیز ایجاب میکرد که بر شالودهای دقیقتر و منظمتر از آن چه نویسندگان نخستین آن ، یعنی نیوتن ، اولر ، لاگرانژ ، و دیگران پایه گذاری کرده بودند، گذاشته شود. آنالیزی که این دانشمندان بوجود آوردند، اولا روز به روز مسالههای دشوارتر و عمیقتری را در بر میگرفت، ثانیا خود حجم مطلبهای آن ، نظم بیشتر ، شالوده محکمتر و اصول عمیقتری را طلب میکرد. به این ترتیب پیشرفتهای کمیتی نظریه ، به ناچار مساله تحکیم بیشتر پایههای آن و منظم کردن تجزیه و تحلیل انتقادی اصلهای آن را مطرح میکند. "تنظیم اصلها" در نقطه آغاز یک نظریه مطرح نمیشود، بلکه پس از آن که نظریه به درجه معینی از پیشرفت برسد، یک چنین تنظیمی لازم میشود. زیرا بدون نظریه ، معلوم نیست که اصلها را برای چه چیزی باید تنظیم کرد.
زمان انتقاد از آنالیز و منظم کردن و بنیانی کردن آن در میانههای سده نوزدهم به اجبار فرا رسید و با کوشش تعدادی از دانشمندان برجسته ، این امر دشوار و مهم با موفقیت به پایان رسید و بویژه تعریفهای دقیقی از مفهومهای اساسی: عدد حقیقی ، متغیر ، تابع ، حد و پیوستگی بدست آوردند. يکشنبه 17/6/1387 - 18:30
دنیای گیاهان و حیوانات
فرسایش جنگلها و تنك شدن آنها از بیرون و همچنین تنك شدن از درون است. خصوصآ این فرسایش در مناطقی كه از پهنای نسبی بیشتری برخوردار است بیشتر نمایان میشود. برای مثال در تصویر شماره 3 می توان برداشت بهتری را از منطقه آمل و بابل بدست داد. شرایط مشابهی نیز در مورد مناطقی از گیلان قابل مشاهده است. این روند نگران كننده از گذشته مورد توجه گذرا بوده لكن كمتر به اتخاذ سیاست های موثر منتج گردیده است. در برنامه های مختلف پنج ساله ضرورت تدوین برنامه های آمایش، برنامه های منطقه ای، برنامه های كالبدی و مانند آن مطرح شده لكن استفاده های بی رویه از زمین های استانهای شمالی در امر ویلا سازی، باغهای تفریحی ، ساختن دهكده های اقامتی موقت و مانند آن طی ده ها سال و خصوصآ در یك موج ویرانگر از اوائل دهه 1380 آسیب های اساسی را ایجاد كرده است.
از بر نامه دوم ضرورت این نكته مطرح شد كه توسعه امكانات مسكونی در شهر های شمالی بر اساس بلند مرتبه سازی پایه گذاری شده و تغییر كار بری زمین ها از طریق ایجاد عدم انگیزه در امر ساخت و ساز ویلا( ازجمله عدم صدور مجوز جدید و اخذ مالیات از واحد های موجود) و مانند آن و تقویت انگیزه های قیمتی برای محصولات كشاورزی و باغی، متوقف شود. طبعآ ضرورت اخذ مالیاتهای قابل ملاحظه از واحد هائی كه به وسیله افراد غیر ساكن دائمی، برای استفادهای چند روز در سال اشغال شده است می تواند در این زمینه موثر باشد. در آمد اینگونه مالیاتها می تواند بر اساس مجوز قانونی برای حفظ و توسعه محیط طبیعی و باز سازی آسیبها هزینه شود. طبعآ هرگونه برنامه منطقه ای بایستی باز سازی سواحل كشور را نیز در بر گیرد. چه اینكه كمتر كشوری را می توان یافت كه سواحل دریائی خود را به عنوان مناطق عمومی تعریف نكرده باشد. در كشور ما طی سالهای طولانی این ثروت بی نظیر طبیعی توسط افراد خصوصی و موسسات حكومتی تصرف و به نحو ضایعه آمیزی مورد بهره برداری قرار گرفته و دسترسی عمومی به آنها به صورت رقت انگیزی محدود شده است. این نحوه استفاده سبب شده است كه امكان توسعه و حفاظت مناطق مزبور به شدت محدود شود. متاسفانه همپوشی بالا بین مجموعه كسانی كه باید در زمینه های سیاستگذاری و اجرا تصمیم گیری كنند با مجموعه كسانی كه كم وبیش در ادامه روند موجود ذی نفع شده اند، كار تدوین و اجرای سیاست های كار ساز را با مشكل روبرو كرده است.
يکشنبه 17/6/1387 - 15:20
آموزش و تحقيقات
مقدمه
در سده شانزدهم ، بررسی حرکت ، در مرکز توجه دانشهای طبیعی قرار داشت. نیازهای علمی و پیشرفت دانشهای طبیعی ، این دانشها را در آستانه بررسی گونههای مختلف تغییر ، و بررسی بستگی بین کمیتهای متغیر قرار داد. مفهومهای متغیر و تابع به عنوان بازتابی از ویژگیهای عمومی کمیتهای متغیر و رابطه بین آنها ، در ریاضیات بوجود آمد و این پیشرفت موضوع ریاضیات ، برای انتقال به دوره تازه یعنی دوره کمیتهای متغیر ، نقش تعیین کنندهای داشت. تعریف کمیت متغیر ریاضی
کمیت متغیر ریاضی عبارت است از "چیزی" یا بهتر بگوییم "چیز دلخواهی" که میتواند مقدارهای عددی مختلف را قبول کنند. بنابراین ، متغیر ریاضی ، یک متغیر بطور کلی است که زیر عنوان آن میتوان هم زمان ، هم ساعت و هم هر کمیت دیگری را فهمید. مفهوم ریاضی متغیر و تابع
مفهوم ریاضی متغیر و تابع ، چیزی جز تعمیم انتزاعی مقدارهای متغیر مشخص (همچون زمان ، مسافت ، سرعت ، زاویه دوران ، رویه جاروب شده و غیره) و رابطههای مشخص بین آنها (مثل رابطه بین مسافت پیموده شده با زمان و غیره) نیست. همانطور که عدد حقیقی شکل انتزاعی اندازه کمیت است، همان طور هم "متغیر" شکل انتزاعی کمیت تغییر کننده است، کمیتی که میتواند مقدارهای مختلفی را قبول کند. تعریف تابع
تابع عبارت است از شکل انتزاعی بستگی یک کمیت با کمیت دیگر. این مطلب که y تابعی است از x ، در ریاضیات تنها این معنی را میدهد که به ازای هر مقدار x ، مقدار متناظر معینی برای y وجود دارد (مفهوم تابع ، هم به معنی خود بستگی متقابل و هم به معنی قانون بستگی متقابل کمیت y با کمیت x می باشد). مثلا انرژی یک جسم متحرک ، برحسب جرم و سرعت آن ، طبق این دستور تعیین میشود:
برای یک جسم مفروض ، انرژی E آن تابعی است از سرعت v آن. يکشنبه 17/6/1387 - 11:42
شعر و قطعات ادبی
بهار می رسد اما دلم فغان داردبهارسرو دل من، سرخزان داردقسم به خون شهیدان که از غم یاراندلی نمانده کسی را که شادمان داردوضو گرفته به خونیم ودر اقامه عشقبلال صبح ظفر را بگو، اذان داردچه می شود گل نرگس درآیی به چمنبیاکه مرغ دلم میل بوستان داردبه یادواره نسل بهارخاک وطنچه لاله هاکه به صحرای بیکران دارد!بیابیا که بوی تو روح سبز امیدهمیشه چشم ودلم اشک وخون روا داردبیاکه این تن خاکی به آتش دلبه بوی دیدن جانان هنوز جان داردحدیث حادثه ای دل بگوی با سوسنزباغ لاله بگوید اگر زبان داردزمان شعرمن این گرمی و لطافت رازعشق، خاک درصاحب الزمان دارد
شنبه 16/6/1387 - 15:17
دانستنی های علمی
گاه می اندیشم به سکوت انسان ها در قبال ظلم ها!به نگاه معصوم کودکی مرده در آغوش مادری زیر آوار مانده!می اندیشم و تعجب می کنمکه انسان را چه شده است که اینگونه خاموش مانده!و هیچگاه فراموش نمی کنم! و ما چه می دانیم از درد و رنج و آوارگی!طعم ستم و ویرانی را چشیده ایم؟!گرسنگی و تحریم!بیداری کودکی از خواب با صدای بمباران هواپیماها!و صدای شیون مادری رنج دیده! و آنگاه حیران می شوم که چطور مجاهدین راه خدا را تروریست می خوانند!!در حالی که خود بزرگترین جنایتکاران روی زمینند!و به یاد می آورم که بیت المقدس ما اکنون بوسیله دشمنان خدا محاصره شده است!و می اندیشم و می اندیشم...که دنیا را چه شده که اینگونه ساکت مانده است!
شنبه 16/6/1387 - 15:12
خانواده
شاید باور کردنی نباشید
اما
این تقدیر است کاری نمی توان کرد ....نشستن د ر نم نم باران
گذشتن از جوی آب
شاید باور کردنی نباشد
اما
این تقدیر است
کاری نمی توان کرد نگاههای در هم تلاقی شده
احساس های پوچ و تهی از گذشتن
نگاههای سراسیمه آشفتگی و دلسپردگی
شاید باور کردنی نباشد
اما
این تقدیر است
کاری نمی توان کرد چشم های خالی از احساس
دستان خالی از رسیدن
و قدم های خالی از برخاستن
شاید باور کردنی نباشد
اما
این تقدیر است
کاری نمی توان کرد بودن من در اینجا
از دست دادن فرصتی ناب
و
عجله ای برا ی یافتن شاید باور کردنی نباشد
اما
کاری نمی توان کرد
این تقدیر است
پنج شنبه 14/6/1387 - 14:47
خانواده
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
پنج شنبه 14/6/1387 - 14:35
خانواده
چشمهایت را بهانه ای می سازم
برای رویش در
تنگاتنگ عطش
فریادم در سکوت پنجره ها ، زندانی است
من ...
حجم دلواپسی های خویشم
و نگاهم ...
کالترین سیب که دربن بست خیال های مشوشم هرگز نمی رسد
و تو ...
تو در زمستان بودنم
قصه بهار می مانی
چهارشنبه 13/6/1387 - 11:16
خانواده
همه هستی من آیه تاریكیست كه ترا در خود تكرار كنان
به سحرگاه شكفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه كشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یك خیابان درازست كه هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست كه مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است كه از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناك دو همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
كه كلاه از سر بر میدارد
و به یك رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
كه نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
كه من آن را با ادراك ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی كه به اندازه یك تنهاییست
دل من
كه به اندازه یك عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی كه تو در باغچه خانه مان كاشته ای
و به آواز قناری ها
كه به اندازه یك پنجره می خوانند
آه
سهم من اینست
سهم من اینست
چهارشنبه 13/6/1387 - 11:13
خانواده
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
چهارشنبه 13/6/1387 - 10:55