• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 5348روز قبل
دعا و زیارت
چو دونان درین خاكدان دنی   مباش از برای دونان مضطربیقین دان كه روزی دهنده قوی است  مدار از طمع، طبع را منقلبو مَن یتّق الله، یَجْعَلْ له          و یرزقه مِن حیث لا یحتسب[1]


[1] ابن یمین فریومدی.
سه شنبه 19/8/1388 - 17:26
دعا و زیارت
نقل جالبی درباره قناعت گفته اند كه «خلیل بن احمد فراهیدی» در بین خواص و نخبگان بصره دچار تنگدستی بود، به رغم آن كه شاگردان وی با اطلاع او در نواحی مختلف شهر، عطا و بخشش های بسیاری تقسیم می كردند. می گویند «سلیمان بن علی عباسی» از اهواز برای امر تربیت فرزندش به دنبال «خلیل» فرستاد. «خلیل» مقداری نان خشك نزد فرستاده «سلیمان» آورد و گفت: بخور چیز دیگری ندارم! تا وقتی همین نان خشك را دارم، نیازی به «سلیمان» ندارم. فرستاده گفت: به سلیمان چه بگویم؟! خلیل گفت:ابلغ سلیمان انی عنه فی سعة   وفی غنی غیر انی لست ذا مالوالفقر فی النفس لا فی المال فاعرفه   ومثل ذاك الغنی فی النفس لا المالفالرزق عن قدر لا العجز ینقصه       ولا یزیدك فیه حول محتال[1]؛به سلیمان بگو بدو نیازی ندارم، وگرچه مالی ندارم اما بی نیازم. فقر در نداشتن مال نیست، بلكه درونی است، چنان كه بی نیازی و ثروت، در داشتن مال نیست بلكه درونی است. رزق و روزی مقدّر است. نه نادانی آن را كم می كند و نه هوش و ذكاوت باهوش آن را زیاد می گرداند.»


[1] سفینة البحار، ج1 ص426.

سه شنبه 19/8/1388 - 13:52
دعا و زیارت
امام باقر (ع) فرمود: «ایاك ان یطمح بصرك الی من هو فوقك فكفی بما قال الله تعالی لنبیه (ص) {ولا تعجبك اموالهم لا اولادهم}[1] وقال: {ولا تمدّن عینیك الی ما متعنا به ازواجا منهم زهرة الحیاة الدنیا}[2]، فان دخلك من ذلك شیء، فاذكر عیش رسول الله (ص)، فانما كان قوته الشعیر، وحلواه التمر، ووقوده السعف اذا وجده[3]؛ مبادا چشم به بالا دستت بدوزی. فرمایشی كه خدا به پیامبر كرد، كافی است {مبادا از كثرت اموال و اولاد آنان در شگفت آیی} نیز: {هرگز چشم به نعمت های دنیوی كه به گروه هایی دادیم میفكن} اگر دچار تردید شدی، به یاد زندگی رسول الله (ص) باش كه غذایش جو، حلوایش خرما و بسترش ـ اگر می یافت ـ شاخ و برگ نخل بود.»


[1] سوره توبه، آیه 55.

[2] سوره حجر، آیه88.
[3] همان، ص78 به نقل از كافی؛ وسائل الشیعه، ج21، ص530.
سه شنبه 19/8/1388 - 13:42
دعا و زیارت
مردی به ابوعبدالله (ع) شكایت بُرد كه در طلب خواسته خویش است و بدان می رسد اما باز راضی و قانع نمی گردد و نَفْسش با او برای داشتن بیشتر درگیر است! درخواست كرد: مطلبی به من بیاموز كه سودمند باشد. فرمود: «ان كان ما یكفیك یغنیك، فادنی ما فیها یغنیك وانْ كان ما یكفیك لا یغنیك، فكل ما فیها لا یغنیك؛[1] اگر قانع و راضی گردی، احساس بی نیازی خواهی كرد. در این صورت كم ترین چیز تو را بی نیاز می كند اما اگر قانع و راضی نباشی، احساس بی نیازی نخواهی نكرد. در این صورت اگر همه چیز هم داشته باشی، باز احساس بی نیازی نمی كنی!»


[1] وافی، ج3، ص79 به نقل از كافی، ج2، ص139.

سه شنبه 19/8/1388 - 13:34
دعا و زیارت
وقتی جالینوس درگذشت، در جیبش كاغذی دیدند كه بر آن نوشته شده بود: «هر غذایی با میانه روی خوردی، مال جسمت است. هر چه بخشیدی، از آنِ روحت است. هر چه باقی گذاشتی، مال دیگران می شود. نیكوكار زنده است، گر چه به سرای آخرت برود. بدكار مرده است، گرچه در دنیا باشد. قناعت، نداری را پنهان می كند. تدبیر داشتن، مال اندك را بسیار می گرداند. هیچ چیز برای بنی آدم سودمند تر از توكل بر خدای سبحان نیست.»[1]


[1] كشكول بهایی، چ ایران، ص371.

سه شنبه 19/8/1388 - 13:29
دعا و زیارت
امام باقر (ع) فرمود:«من قنع بما رزقه الله فهو من اغنی الناس؛[1] هر كسی بدانچه خدا بدو داده، راضی باشد، از شمار ثروتمندترین مردمان است.»


[1] وافی، ج3، ص79 به نقل از كافی، ج2، ص139.

سه شنبه 19/8/1388 - 13:25
دعا و زیارت
  بزرگمهر می‌گوید:«تواضع گرچه همراه با جهل و بُخل باشد اما به نظر خردمندان، بهتر از كبر همراه با دانش و بخشش است. پس صفت خوبی [= تواضع] كه دو بدی [= جهل و بخل] را می پوشاند، نیك بدان اما صفت زشتی [= تكبر] كه دو خوبی [= دانش و بخشش] را می پوشاند، زشت و بدشمار.»[1]


[1] محاضرات الادبا، راغب.

دوشنبه 18/8/1388 - 19:19
دعا و زیارت
{تلك الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین}[1]«سرای آخرت را مخصوص كسانی می گردانیم كه اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت خوش برای پرهیزكاران است.»


[1] سوره قصص، آیه 83.

دوشنبه 18/8/1388 - 19:17
دعا و زیارت
امام صادق (ع) می فرماید: «مردی ثروتمند و دارای لباسی پاكیزه خدمت رسول الله (ص) رسید و نزد ایشان نشست. در این وقت مردی فقیر و ندار با لباسی ژنده آمد و كنار دارا نشست. وی لباسش را زیر پایش جمع كرد. رسول خدا از وی پرسید: ترسیدی فقرش به تو برسد؟! عرض كرد: نه! فرمود: ترسیدی لباست را كثیف كند؟! گفت: نه! فرمود: پس چرا آن كار را كردی؟! عرض كرد: ای رسول خدا! حسّی در وجود من است كه هر كار زشتی را برایم خوب جلوه می دهد و هر كار خوبی را بد می نماید. [به نشانه عذر خواهی] نیمی از مالم را بدو بخشیدم! رسول الله از ندار پرسید: می پذیری؟ عرض كرد: نه! دارا از وی پرسید: چرا؟! گفت: می ترسم همان حسّی كه درون توست، مرا گرفتار كند.»
دوشنبه 18/8/1388 - 19:9
دعا و زیارت
امام صادق (ع) از پدرش به نقل از جدش فرمود: «بین سلمان فارسی و مردی خصومت و حرف درگرفت. مرد بدو گفت: ای سلمان، مگر تو كیستی؟! گفت: اوّل من و آغاز تو، نطفه ای بی چیز بود. آخر من و انجام تو مرداری بدبوست. وقتی قیامت شود و ترازو بنهند، هر كسی كفه اش سنگین تر است، گرامیش می دارند اما هر كسی كفه اش سبك باشد، پست و خوار است.»[1]


[1] بحار، م15، ج3، ص124 و ج22، ص355 به نقل از امالی صدوق، ص610.

دوشنبه 18/8/1388 - 19:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته