دانستنی های علمی
امام حسین(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پیامبر اکرم (ص) و از بین بردن بدعتهایی که در نتیجه حاکمیت بنی امیّه در دین ایجاد شده بود قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:
من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قیام کردهام میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراکرم(ص) و پدرم علیبنابیطالب(ع) عمل میکنم.1
آن حضرت در نامهای به بزرگان قبایل بصره تصریح میکنند:
من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت میکنم. در شرایطی که اکنون ما زندگی میکنیم سنت رسول خدا(ص) از بین رفته و به جای آن بدعت و احکام و ارزشهای غیر اسلامی نشسته است مرا بپذیرید و به یاری من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگاری هدایت خواهم کرد.2
از مجموعه این گونه ازسخنان امام حسین (ع) اهداف والای نهضت عاشورا بهخوبی روشن میشود که احیای قرآن، احیای سنت نبوی و سیره علوی، از بین بردن کجرویها، حاکم ساختن حق، حاکمیّت بخشیدن به حقپرستان، از بین بردن سلطه استبدادی حکومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصههای اجتماعی و اقتصادی و... از جمله آنهاست.
از طرف دیگر وقتی اهداف قیام منجی عالم بشریت و ویژگیهای حکومت جهانی آن حضرت را مورد بررسی قرار میدهیم همین اهداف و انگیزهها حتی با تعابیر مشابه با تعابیر بهکار رفته در مورد نهضت حسینی قابل مشاهده است.
حضرت علی بن ابیطالب(ع) در توصیف سیره حکومتی امام مهدی(ع) میفرمایند:
هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدی موعود (ع)] امیال نفسانی را به هدایت بر میگرداند و در شرایطی که دیگران قرآن را با رأی خود تفسیر و تأویل خواهند کرد او آراء و عقاید را به قرآن باز میگرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه میتوان به سیره نیکوی عدالت رفتار کرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوی را زنده خواهد ساخت.3
امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند:
قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوی کتاب خدا، سنّت پیامبر(ص) و ولایت علی بن ابی طالب (ع) و بیزاری از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد.4
امام صادق (ع) میفرمایند:
حضرت مهدی(ع) تمام بدعتهای ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تکتک سنتهای نبوی را به اجرا در خواهد آورد.5
آن حضرت در جای دیگر ضمن تصریح به این حقیقت که امام مهدی(ع) بر طبق سیره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین میفرماید:
قائم آل محمّد(ص) به همان شیوهای که پیامبر اکرم(ص) رفتار میکردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوههای جاهلیت که باقی ماندهاند از میان برمیدارد و پس از ریشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکمیّت میبخشد.6
امام صادق(ع) در زمینه نوع قضاوت و داوری و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز میفرمایند:
چون قائم ما قیام کنند در بین مردم به عدالت داوری خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روی زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّی به حقّ خود دست خواهد یافت و احکام و ارزشهای حیاتبخش دینی در سرتاسر جامعه حاکمیّت پیدا خواهد کرد.7
نتیجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدی(ع) در زمان حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع) بذرها و نهالهای غرس شده در جریان قیام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیای الهی از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعی صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.
-------------------------------------------------
1 . بحارالانوار، ج45، ص6.6 2.حیاةالإمامالحسین(ع)، ج2، ص264
3 .بحارالانوار، ج51، ص130.
4 .الزامالناصب، ص177.
5 .ینابیعالموّدة، ج3، ص62.
6.بحارالانوار، ج52، ص352.
7.همان، ص338 پنج شنبه 13/1/1388 - 20:50
دانستنی های علمی
از مهمترین رازهای نهفته بقای تشیع همین روح انتظار است كه كالبد هر شیعه را آكنده ساخته، پیوسته او را به كوشش و جنبش وا میدارد و از نومیدی و بیتابی و افسردگی و درماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان ملموس و كارساز بوده كه اسلام شناسان غربی نیز از آن سخن گفتهاند و هانری كربن اسلام شناس معروف فرانسوی میگوید: مفهوم غیبت اصل و حقیقت غیبت هرگز در چهارچوب درخواستةای دنیایی ا مروز در معرض تفكر عمیق قرار نگرفته است، معنای این امر، به نظر من، چشمهای بینهایت و ابدی از معانی و حقایق است.امام زمان، مفهوم اعلایی است كه مكمل مفهوم غیبت است، ولی كاملا به شخصیت امام غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم امام غایب را با روح غربی خودم به گونهای نو و بكر، احساس و درك میكنم و چنین به فكر و دلم الهام میشود كه رابطه حقیقی آن را با حیات معنوی بشر وابسته میدانم.[1]فاربین محقق آلمانی میگوید: از مسایل اجتماعی بسیار مهمی كه سبب امیدواری و رستگاری شیعه است، اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور است. [2] ای.ب. پتروشفسكی تاریخ دان و ایران شناس معروف شوروی سابق در این زمینه مینویسد: چشم به راه مهدی بودن در عقاید مردمی كه نهضتهای قرن سیزدهم را در ایران به پا داشتند، مقام بلندی داشته است ولی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی این عقیده راسختر و مشهودتر گشت. [3]
-----------------------------------------------------------------------
1 - رسالت تشیع در دنیای امروز : ص 25-35.2 - سیاست اسلام: ص 49.3- در انتظار ققنوس: ص 304.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:43
دانستنی های علمی
شیعه با انتخاب امام كه نه مافوق انسان بلكه انسان مافوق است،1 و منصور به نصرت الهی است،2 و در عین حال همان رهبری مورد نیاز ـ كه از جنس خود بشر است ـ با همان غرائز، عواطف و احساسات، نیازها، علاقهها كه دردها را لمس میكند و بهترین طریق درمان را با تعلیماتش میدهد،3بهترین الگو و اسوه را برگزیده است. حكومتی مطلوب و شامل، براساس گسترش تعقل و انضباط باطنی انسان.
به این دو روایت بنگرید:
وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به أخلاقهم (أحلامهم).
از بركات موعود(ع) در جامعة عصر ظهور آن است كه دست با بركت و پرمهرش را بر سرهای بندگان گذاشته، عقول را متمركز ساخته و در نتیجه اخلاق و انضباط باطنی به كمال میرسد.4
و این نبوغ فكر و رشد روحی به گسترش حاكمیتی جامع و مقبول میانجامد.
پیامبر اكرم(ص) میفرمایند:
خلفا و جانشینان بعد از من دوازده نفرند كه اول آنان علی و آخرینشان مهدی میباشد. وی (مهدی) زمین را با نور خدایی روشن نموده و حاكمیت او در تمام كرة زمین در شرق و غرب گسترش خواهد یافت.5
این است، آن آب گوارا برای لبهای تشنه و بغضهای در گلو شكسته. در تفسیر ماء معین (آب گوارا) تأویلی دیگر نیز آمده است. امام باقر(ع) فرمودند:
این آیه دربارة امامی كه قیام به عدل الهی میكند نازل شده و میگوید: اگر امام شما پنهان گردد و نمیدانید كجاست؟ چه كسی برای شما امامی میفرستد كه اخبار آسمانها و زمین و حلال و حرام خدا را برای شما شرح دهد.
سپس فرمود:
به خدا سوگند تأویل این آیه نیامده و سرانجام خواهد آمد.6آری، در عصر تشتت آراء و عقول كه به نام عقل و عقلا نیت، انسان و انسانیت قربانی میشود، و از هویت خویش تهی میگردد، كار آن گرامی، تمركز عقل آدمی و جهتیابی آن به قلة رشد و عصر اخلاق و آرامش روح خواهد بود. زیرا ابزار آن یعنی تفكر سترگ اسلام و هیمنة حضور مسلط و قادر آنرا داراست. چنانكه آقای روژه دو یاسكینه با ژرفبینی و هدایت الهی دریافته است:
«اسلام، دین حقیقت است و معنای وضع بشری را به انسان باز میگرداند. این وضع فقط در ارتباط با مطلق تبیین میشود و ناسخ پوچی و بیهودگی نیست. انگارانة دنیای جدید است. اسلام، آدمی را با خویشتن خود و با خلقت آشتی میدهد و بنابراین مؤثرترین داروی عصر ماست.7
مهدی موعود(ع) احیاگر و گسترش دهندة اسلام بر پهنة زمین و بازگردانندة همة بشریت به سوی قرآن و سنت است.8
-----------------------------------------------------------
1. تعبیری از دكتر علی شریعتی در كتاب امت و امامت.
2. محدث قمی، همان، زیارت عاشوراء.
3. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 13، ص 362.
4. الكینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج 5، ص 25.
5. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخبالأثر، صص 296ـ292؛ نیز ر.ك: ینابیع الموّدة، ص 447.
6. همان.
7. جمعی از نویسندگان، همان، ج 24، به نقل از تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 387.
8. دوپاسكیه، روژه، همان، ص 31.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:41
دانستنی های علمی
از آنجا كه این نیاز در مرزهای فردی و جغرافیایی و نژادی محدود نمیشود و در فطرت و سرشت و همان ساختار آدمی ریشه دارد، به تمثیل شگفت و مناسبتری از نیاز به آب نمیتوان روی آورد و چنین است كه در تفسیر آیة:
قل أرأیتم إن أصبح ماءكم غوراً فمن یأتیكم بماءٍ معینٍ.1
[بگو، اگر آبتان در زمین فرو رود، چه كسی شما را آب روان خواهد داد؟]
آب گوارا، به قائم آل محمد(ص) و ولایت علی(ع) تفسیر شده است. به همین دلیل امام زمان(ع) آرمان همگانی هر دل باورمند است. چنانكه در دعای ندبه میخوانیم:
بنفسی أنت من نازحٍ مانزح عنّا، بنفسی أنت أمنیّة شائقٍ تیمنی ّمن مؤمنٍ و مؤمنةٍ ذكرا فحنّا.
جانم به فدای آن دور از وطنی كه از ما به دور نیست. جانم به فدای كسی كه آرمان و آرزو و تمنای هر مرد مؤمن و هر زن مؤمن است (آنكه) یادش كنند و در فراقش بنالند.
آری، او همان آب گوارا و سرشاریست كه دست با تدبیر خالق هستی سرشت آدمی را به نیاز او مزیّن نموده و به همین دلیل به او میگوییم: «كی به سرچشمة سیراب كنندهات در آییم و سیراب شویم، كجا از آب فیض گوارایت سود بریم؟ كه تشنگی امتداد یافته و به درازا كشید.»2
-------------------------------------------------------
1. سورة ملك(67)، آیة 30.
2. محدث قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:39
دانستنی های علمی
روژه دوپاسكیه تازه مسلمان فرانسوی میگوید:
شناسایی اسلام از آدمیزادهای كه مخاطب اوست دقیق و عمیق است و براساس این شناسایی است كه مقام و موقع وی را در پهنة آفرینش و پیشگاه خداوند عالم تعیین مینماید.
در هیچ تمدنی همانند تمدن جدید این گونه كامل و نظاموار از این نكته كه «دنیا برای چیست؟» غفلت نشده است.
ما از كجا آمدهایم، آمدنمان بهر چه بوده است به كجا میرویم و چرا باید رفت... در تمدن جدید انسان، بهسان آدمكی كوك شده به حركت درآمده و بند از بند گسسته است. طرفه آن كه خود انسان ماشین این آدمك را كوك كرده، اما از مهار كردن جنبش نابسامان و حركت شتابگیرش ناتوان مانده است.
در روزگار ما تار و پود مفهوم انسان، از هم گسسته است. مكتب تطورگرایی، از آدمی میمونی والا تبار و پیشرفته ساخته، آنگاه فلسفة پوچی و عبثگرایی گام به میدان نهاده است. تا باقیماندة همسازی آدمی را از وی بگیرد و این چنین شده است.1
اما دربارة جهان و شناخت آن نیز وضع نابسامانی در اندیشة انسان غربی، موجود است. دوپاسكیه در این باره، نیز میگوید:
جهان در نظر انسان عصر جدید تنها در ساحت واقعیت خارجی خلاصه میشود و این ساحت را فضا و زمان تعریف و تحدید میكنند. در این نظرگاه جهان آفرینش، انبانی از پدیدههاست كه فقط تجربه و آزمایش مؤسس براساس ضوابط و معیارهای كمی میتوانند موجب دریافت معتبر آنها گردند. بدینترتیب اندیشه فلسفی و علمی تدریجاً كلیة دخالتهای مربوط به اصول متعالیه را نفی میكند و این امر را میپذیرد كه عالم را تصادف اداره میكند. چنین مفهومی از جهان، شیوة رفتار آدمیزادة عصر ما را در طبیعت نیز معین میسازد. بر این اساس مردم عصر جدید، به طبیعت بهسان امری مینگرند كه میتوان آنرا به میل خود در اختیار گرفت و به یاری آن نیازها و جاهطلبیها و هوی و هوسهای خود را برآورده ساخت.2
چنین است كه بحران اكولوژیك و انسانی شكل میگیرد.
به هرحال تمدنی كه خود را انسانگرا مینماید، نظامی است كه آدمی را تحقیر میكند و میفریبد و سرانجام نابود میسازد، و چنین است كه نیاز به الگوی منجی پررنگتر میگردد و انسان الحادی نیز به ایمان و الگوی رفتاری (امام) باز میگردد.
علامه طباطبایی(ره) دربارة آیندة جهان اینچنین مینویسد:
بشر از روزی كه در بسیط زمین سكنی گزیده، پیوسته در آرزوی یك زندگی اجتماعی مقرون به سعادت (به تمام معنی) میباشد و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمیدارد، و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمیبست. چنانكه اگر غذایی نبود گرسنگی نبود و اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمییافت. از اینرو به حكم ضرورت، آیندة جهان، روزی را در برخواهد داشت كه در آن روز جامعة بشری پر از عدل و داد شده و مردم با صلح و صفا زندگی نمایند، و افراد انسانی غرق فضیلت و كمال شوند، و البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعهای منجی جهان بشری و به لسان روایات «مهدی(ع)» خواهد بود. بحث در ظهور حضرت مهدی(ع) از نظر خصوصی علاوه بر آنچه گذشت، احادیث بیشماری دارد كه از طریق عامه و خاصه (6000 حدیث) از پیغمبر اكرم(ص) و ائمه(ع) دربارة ظهور مهدی(ع) و اینكه از نسل پیغمبر میباشد و با ظهور خود جامعة بشری را به كمال واقعی خواهد رسانید و حیات معنوی خواهد بخشید، نقل شده است.3
-------------------------------------------------------------------------------------------
1. دوپاسكیه، روژه، اسلام و بحران عصر ما، ترجمة حسن حبیبی، صص 18ـ17.
2. همان، ص 37.
3. همتی، محسن، امام زمان(ع) و ایرانیان، ص 10.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:37
دانستنی های علمی
به زیارت حضورت آمدهام
پای برهنه
با کشکولی از کلمات پوسیده نخ نما
با خاطره جمعههای گنگ
مولای غریب!
واژههایم بوی غربت میدهند؛
بوی انتظارهای زرد
بوی جادههای بیگذر.
هنوز که هنوز است، به لبخند تو نرسیدهام؛
به نوازش معصوم نگاهت.
رویای دوردست!
حجم کدام واژه در کلامم کَم است؟
دلتنگی کدام ندبه در جمعههایم نیست که بیقرارم کردهای؟
دلواپسی کدام جاده در نگاهم گُم است که نمیآیی؟
دستی برآر!
واژهای بکار در ضمیرِخشکِ سوزانم!
رها کن مرا از هجوم کلمات مصنوعی سرد!
از غربتِ مدامِ ندبههای بیتو،
از این همه جاده که هرچه میروند، به تو نمیرسند.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:35
دانستنی های علمی
دریا تویی که لحظههای آبیِ عشق، از بهشتِ حضورِ تو آغاز میشود.
دریا تویی که دل، با شنیدنِ نامِ مقدّست، چون پرندههای در قفس افتاده، بیتابِ پرواز میشود.
دریا تویی که آسمان و زمین، به خاطرِ وجودِ نازنین تو پا برجایند.
دریا تویی که درختانِ جهان، به امیدِ دیدارِتو دست به دعایند.
دریا تویی که آسمان، به خاطرِ تو باران میبارانَد و زمین، به عشقِ تو از دلش گیاه میرویانَد.
دریا تویی که وسیعترین اندیشههای آسمانی در دلت جاریست.
دریا تویی که در گامهای مبارکت، گُل میشکوفد و دلِ عاشقانت به یادِ تو بهاریست.
دریا تویی؛ این دریایی که ما از پنجره چشمهامان میبینیم، فقط ظاهرِ دریاست؛ تو دریای حقیقی وَ حقیقتِ دریا هستی.
مولا! نبضِ زمان، در دستهای توست و قلبِ زمین، در انتظارِ دیدنِ آفتابیِ گُلِ رویت میتپد.
انتظار، کوچه باغیست که به بهارِ ظهورِ تو ختم میشود.
ما منتظرانِ کویعشقِ توایم و چشم بهراهیم که چهوقت میآیی و«دری بهخانه خورشید»میگشایی.
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:34
دانستنی های علمی
پیوستهتر از همیشه، درد نبودنت، دلم را چنگ میزند.
صداهایم در فضایی نامفهوم، معلق ماندهاند.
من در تنهایی مداوم خویش، «اسیر گریه بیاختیار خویشتنم» و هر چقدر سعی میکنم تپشهای ناموزون روحم را به آرامش قلب تو پیوند بزنم، نمیتوانم.
باید اعتراف کنم که نمیتوانم.
بیش از این خزان این لحظههای سرد را تاب نمیآورم.
هر روز که از خواب برمیخیزم، رؤیای شنیدن آشناترین صدا مرا دیوانه میکند.
در خلسههای به تو اندیشیدن، جمعهای را میبینم که آمده است.
قدمهای نرمی را میشنوم که به سبکی نسیم در زمین شناور است.
جوانههایی را میبینم که به یمن آمدنت، جوان شدهاند. سوسوی چشمهام هنوز امیدوار وصال است.
تو نزدیکتر از آنی که در فاصلهها بگنجی و من دورتر از آنم که آن نزدیکی را دریابم.
قفسهای تو در توی جانم، دهلیزهای مرگی شدند که بر اندام هستیام چنگ انداختهاند.
بیتابتر از همیشه، در این فضاهای دلگیر نفس نفس میزنم.
پشت میلههای انتظار، پیامبری را منتظرم که خبر از آمدن نور بدهد.
من تاریکم؛ تاریکتر از آن که آن سوی زندانم را ببینم.
اینجا برای دیدن، به قدر کافی شمع نیست که بسوزانم. شمعهای سوختهام، دیگر آب شدهاند.
خوشتر که در غبار فراموشی افکند امیدهای آتیه غمهای رفته را
ای شکوه نیامده!
ای کاش میآمدی؛ زودتر از آن فصلهای دور!
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:32
شعر و قطعات ادبی
خورشید من ! امشب پرتو نیفشانی
کز من نمیآید آیینه گردانی
امشب دلم ابری است، دارم برای تو:
یک چشم بارانی، یک روح طوفانی
حس میکنم دیری است هم رنگ چشمانت
ننوشته میخوانم، ناگفته میخوانی
ای دل! پذیرا شو دردی که میگفتی
ناخوانده میآید امشب به مهمانی
امشب که میترکد، بغض قفسهامان
باید پری افشاند ای روح زندانی
مردی تبر بر دوش از کعبه میآید
مردی که پیموده استیک راه طولانی
پایان نمیگیرد راهی که او دارد
آغاز آیینه است، پایان حیرانی
وقتی که او آمد، آیینه باید شد
تا گل کند در ما خورشید پنهانی
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:31
شعر و قطعات ادبی
عزیزم از تو چه پنهان؟ بهار در راه است
بهار با نفس مشکبار در راه است
نسیم مژدهرسان، جان تازه میبخشد
سپیده با قدم زرنگار در راه است
جوانههای سپیدار میدهند نوید
طراوتی که تویی دوستدار، در راه است
بگو به خاطر آشفته در تبسم گل
قرار جان و دل بیقرار در راه است
خبر دهید به دلخستگان تشنه مهر
شراب عاطفهای خوشگوار در راه است
قسم نمیخورم اما، به جان منتظران
چراغ روشن آن انتظار در راه است
اگر نه جمعه حاضر، که جمعهای دیگر
امید زمزمه دارد ، سوار در راه است
پنج شنبه 13/1/1388 - 20:30