• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3476روز قبل
كودك

بیشتر نوزادان از ۶ ماهگی پرت کردن اشیا را یاد می‌گیرند، معمولا این کار و این‌که ببینند چه اتفاقی بعد از آن می‌افتد تفریحی سرگرم‌کننده و لذت‌بخش برای آنهاست. این رفتار طبیعی است و نوزاد با این کار در حال کشف دنیای اطراف و علت و معلول‌هاست و به تقویت و رشد پنج جنبه حسی‌اش کمک می‌کند

كودكم همه چیز را پرت میكند

بیشتر نوزادان از ۶ ماهگی پرت کردن اشیا را یاد می‌گیرند، معمولا این کار و این‌که ببینند چه اتفاقی بعد از آن می‌افتد تفریحی سرگرم‌کننده و لذت‌بخش برای آنهاست. این رفتار طبیعی است و نوزاد با این کار در حال کشف دنیای اطراف و علت و معلول‌هاست و به تقویت و رشد پنج جنبه حسی‌اش کمک می‌کند.
او از مهارت‌های دستی‌اش کمک می‌گیرد و بعد با باز کردن انگشتان و هماهنگی حس بینایی و حرکت دست، شی را پرت می‌کند، معمولا نوزادان تا ۱۸ ماهگی علاقه زیادی به تمرین این مهارت جدید دارند و یاد می‌گیرند چیزی را که پرت می‌کنند به سمت پایین سقوط می‌کند.

در واقع با این کار کودک در حال بررسی نیروی جاذبه است، اگرچه شاید درک درستی از آن نداشته باشد اما نتیجه و اثر آن را به خوبی متوجه می‌شود. او مهارت پرت کردن را با وسایل مختلف امتحان می‌کند تا ببیند چه بلایی سر هرکدام می‌آید، مثلا می‌فهمد وقتی توپ پرت می‌شود نتیجه با پرتاب یک آلو فرق دارد. ممکن است کم‌کم پرت کردن اشیا به صورت یک عادت و برای بیان خشم مورد استفاده قرار بگیرد و کودک شما هنگامی که عصبانی می‌شود هر آنچه دم دستش باشد را پرت کند. اگر در پاسخ به پرتاب کردن، عکس‌العمل تندی نشان ندهید معمولا این رفتار‌ها هم می‌گذرند و پرتاب کردن در مرحله یادگیری باقی مانده و کودک شما از آن به عنوان وسیله‌ای برای ابراز خشم استفاده نخواهد کرد.

چه باید کرد؟
 کودک پرتاب کردن اشیا را به صورت آزمایشی شروع می‌کند و اگر شما سریع وسیله را بردارید و به او بدهید این کار به زودی به صورت یک بازی در می‌آید. ابتدا پرتاب کردن را به عنوان یک رفتار یادگیری در نظر بگیرید و به آن توجه نکنید، چون در غیر این صورت این رفتار را تقویت کرده و در جهت منفی سوق خواهید داد.
متوقف کردن نوزاد در سنین پایین از پرت کردن اجسام بی‌فایده است، در عوض به او نشان دهید چه چیزهایی را می‌تواند پرت کند و چه مکانی برای این بازی آموزنده مناسب است و تنها در صورتی وارد عمل شوید که کودک‌تان در حال پرت کردن چیزی است که خطر دارد و ممکن است به خودش یا دیگران آسیب بزند.
انتخاب‌هایی به او بدهید که در مکان و زمان مناسب پرتاب کردن‌شان ضرر چندانی ندارد، مثلا در خانه توپ کوچکی در اختیارش بگذارید یا یک بالشت نرم و سبک یا در بیرون یک مشت سنگ برای پرتاب کردن در رودخانه تا او با آن‌ها غریزه پرتاب کردن را ارضا کند.
باید این پیغام را به کودک بدهید که پرتاب کردن مشکلی ندارد به شرطی که شی درستی برای پرتاب کردن انتخاب شود. اگر کودک وسیله‌ای غیرمجاز را برای پرتاب کردن برداشت (مثلا کنترل تلویزیون) با آرامش آن را از دستش بگیرید و بگویید «این برای پرت کردن نیست» و توپی به دستش بدهید و بگویید «به جاش این رو پرت کن.» پرتاب کردن‌هایی که از روی خشم و عصبانیت رخ می‌دهد را نادیده بگیرید، چرا که اگر کودک بفهمد به وسیله این رفتار می‌تواند نظر شما را جلب کند آن را بار‌ها و بار‌ها تکرار خواهد کرد.
در عوض به او بگویید «اگر عصبانی هستی بهتره حرف بزنی، اینجوری من بهتر می‌فهمم مشکلت چیه.» به روش‌های مختلف او را به استفاده از کلمات و بیان احساساتش تشویق کنید. اگر کودک شما با پرتاب کردن مثلا یک مکعب چوبی در حال آسیب رساندن به کودک دیگری است، با‌‌ همان آرامش او را منع کرده و بگویید «این کار خطرناکه» و به طور موقت از روش محرومیت استفاده کنید که بسته به سن کودک از ۳۰ ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند باشد. مراقب تن صدای‌تان باشید،هیچ اشکالی ندارد اگر با تن صدا و لحن‌تان به کودک بفهمانید که از این کار او ناراحت شدید اما هرگز عصبانیت را در صدای‌تان نشان ندهید. اسباب‌بازی‌هایی که برای پرتاب کردن خطرناک هستند را به پایه صندلی با نخ کوتاه ببندید و در عوض وسایلی که خطری ندارند را در کنار آن‌ها آزاد بگذارید تا کودک با امتحان بفهمد چه وسایلی را نمی‌تواند پرت کند.
قاطع باشید و با صدایی روشن و آرام اما بدون عصبانیت کودک را از پرت کردن اشیا منع کنید. بعد از هر بار پرت کردن وسایل را جمع نکنید و برای مرتب کردن از خود او کمک بگیرید. این کار را به یک بازی تبدیل کنید، با او چهارزانو روی زمین بنشینید و بگویید «ببینم حالا کی برنده می‌شه؟ کی می‌تونه زود‌تر اینا رو جمع کنه؟»
برای بچه‌های بزرگ‌تر از روش هشدار استفاده کنید، اگر چیزی را پرت کرد، بار اول به او برگردانید ولی بگویید: «اگر دوباره پرتش کنی، برای مدتی مال من می‌شه» و بعد اگر دوباره این اتفاق افتاد برای مدتی وسیله مورد نظر را برای خودتان نگه دارید و اگر باز تکرار شد مدت زمان را اضافه کرده و حتی در طول روز کودک را از آن وسیله محروم کنید.

میگنا

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:53
كودك

والدین باید به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنین به کودک توضیح دهند که رفتار قبلی آن ها صحیح نبوده است

 7 راه سریع برای ناسزاگویی كوچولوها

در حل این موضوع توجه به منشاء یادگیری بسیار مفید است:
۱ -والدین باید به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنین به کودک توضیح دهند که رفتار قبلی آن ها صحیح نبوده است.
۲ -کنترل محیط و تعاملات کودک بسیار حائز اهمیت است باید با دور کردن کودک از محیط های ناسالم، دوستان و رفت و آمدهای مناسبی را نیز جایگزین کرد. مناسب تر است که والدین به طور ویژه از ۲ سالگی یعنی زمانی که کودک تقلید کلامی رو به پیشرفتی را نشان می دهد به این نکته توجه داشته باشند.
۳ -والدین با دقت بیشتری کارتون ها، فیلم ها و بازی های رایانه ای را برای کودکانشان انتخاب کنند.
۴ -روش های سختگیرانه والدین، رفتارهای پرخاشگرانه به خصوص ناسزاگویی کودک را افزایش می دهد، تغییر شیوه های تعامل با کودک از تثبیت این رفتار جلوگیری می کند.
۵ -در مقابل فحاشی کودک هیچ گونه واکنشی نشان ندهید و کاملا حرکات او را نادیده بگیرید تا حس کنترل کردن دیگران در او تقویت نشود.
۶ -با شنیدن حرف های زشت کودک نخندید، بلکه با او صحبت کنید و برایش توضیح دهید هر روزی که حرف های ناپسند نزند یا درمهمانی ها این رفتار را نداشته باشد پاداش خواهد گرفت.
۷ -باید در پی ایجاد کردن موقعیت هایی باشید که کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنین مواردی باید به درمان حالات افسرده وار او نیز بپردازیم. این حس را باید در تمامی تعاملات بگنجانید تا از افسردگی و اضطراب او بکاهید.
نکته: با این حال چنان چه ناسزاگویی همراه با لجبازی یا تحرک بیش از حد باشد و کودک خشونت زیادی را نیز ابراز کند مراجعه به روان پزشک کودکان توصیه می شود زیرا ممکن است استفاده از الفاظ ناپسند تنها بخشی از یک مشکل عمده تر باشد.

باشگاه خبرنگاران

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:51
كودك

با نزدیک شدن به فصل امتحانات، تحمل فشارهای ناشی از درس و مدرسه و آزمون های متعدد، ارتباط با هم کلاسی هایی با خصوصیاتی متفاوت، فرزندان را هر روز با حجم زیادی از استرس مواجه می سازد.

با نزدیک شدن به فصل امتحانات، تحمل فشارهای ناشی از درس و مدرسه و آزمون های متعدد، ارتباط با هم کلاسی هایی با خصوصیاتی متفاوت، فرزندان را هر روز با حجم زیادی از استرس مواجه می سازد.
آموزش روش های آرام سازی و مدیریت استرس، می تواند در همه ابعاد زندگی برای فرزندتان مفید و مؤثر باشد. روش های زیادی در این رابطه وجود دارد و برای هر کودک بنا به شخصیت منحصر به فردی که دارد؛ یکی از این راهکارها نسبت به سایر روش ها مفیدتر خواهد بود. سعی کنید با آموزش یک یا دو روش شروع کنید و به مرور زمان آموزش روش ها را افزایش دهید.
در ادامه مطلب به 6 مهارت برای مدیریت استرس در فرزندان می پردازیم:
1) تنفس عمیق: دم و بازدم عمیق، یک روش مؤثر برای کند کردن طبیعی واکنش بدن به استرس است. با این روش ضربان قلب و فشار خون کاهش می یابد و باعث ایجاد حس خود کنترلی در فرزند می شود. به کودک یاد بدهید هوا را از بینی به داخل ریه فرو ببرد، برای چند لحظه نگه دارد و به آرامی به صورت بازدم از دهان رها سازد.

2)تمرکز روی ماهیچه ها: این روش با انقباض و شل کردن ماهیچه های متفاوت بدن همراه است؛ برای صورت از فرزندتان بخواهید بینی و پیشانی خود را منقبض کند، درست مانند این که بوی بدی را استشمام می کند. سپس بخواهید عضلات صورت را به حالت اول باز گرداند این کار را باید 3 مرتبه انجام دهد. برای دست ها و بازوها از وی بخواهید دست ها و بازوهایش را به بالای سرش تا آن جا که می تواند کشش دهد، سپس دست ها را خیلی شل پایین آورد و رها کند. این کار را 3 مرتبه انجام دهد. درباره دست ها و انگشت ها، از فرزندتان بخواهید تصور کند؛ پرتقالی را در یک دست خود گرفته است و تا آن جا که می تواند آن را فشار بدهد سپس دست و بازویش را شل کند.3مرتبه این عمل را تکرار کند و سپس با دست دیگرش این تمرین را انجام دهد. برای شکم هم از کودک بخواهید روی زمین دراز بکشد و برای چند لحظه ماهیچه های شکم را منقبض کند. سپس ماهیچه ها را شل و برای چند لحظه استراحت کند.3 بار این حرکت را تکرار کند و بعد این روش را درحالی که ایستاده است؛ انجام دهد. اما برای پاها از وی بخواهید انگشتان شست پاهایش را روی زمین، فشار دهد و سپس انگشتان شست را شل کند. این حرکت را هم باید 3 مرتبه تکرارکند.

3) تصویرسازی: تصویر سازی؛ با عنوان شبیه سازی بصری هم شناخته می شود. در این روش، از تخیل، برای کاهش سرعت ذهن به منظور تخلیه افکار منفی و نگرانی های فرزند استفاده می شود. این روش بعد از تمرین شل کردن ماهیچه ها کاربرد بهتری دارد. به این ترتیب ابتدا ماهیچه ها و سپس مغز آرام می گیرد. از فرزندتان بخواهید رنگی را در ذهنش مجسم کند که به وی احساس آرامش و امنیت می دهد. از او بخواهید چشمانش را ببندد و با هر دم و بازدم رنگ مورد نظر را ببیند و با تمام وجودش احساس کند. این تمرین را تا زمانی که به آرامش برسد، باید تکرارکند.

4) خندیدن: برای فرزندتان جوک بگویید. نوبتی برای هم شکلک های بامزه بسازید. با هم کارتون های خنده دار ببینید و به همراه فرزندتان با صدای بلند بخندید.

5) فرمول1+3+10: به فرزندتان بیاموزید؛ وقتی در شرایط استرس زا قرا ر می گیرد، این فرمول را در ذهنش ببیند. 1 نماد این است که لحظه ای درنگ کند و به خودش بگوید آرام باش؛ 3 یعنی 3 نفس عمیق بکشد و 10 به این معنی است که در ذهنش تا 10بشمرد. این فرمول را می تواند روی کاغذ بنویسد و در اتاقش نصب کند. به طور کلی این فرمول به فرزندتان می گوید؛ آرام باش، 3نفس عمیق بکش و تا 10 بشمار.

6) در آغوش گرفتن فرزند: فرزند تان را در آغوش بگیرید. این کار باعث کاهش فشار خون و هورمون های منجر به ایجاد استرس می شود. بسیاری ازاین روش ها که به آن ها اشاره شد، برای هر سنی مفید است. بهتر است شما هم این روش ها را به همراه فرزندتان انجام دهید. مطمئناً آرامش بیشتر شما در روند کاهش استرس فرزندتان موثرتر خواهد بود.

    Kids source. /ترجمه دلارام دادرس

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:51
كودك

!

اگر جزو خانواده هایی هستید که دو فرزند کوچک در خانه دارند، احتمالا هر روز صبح با صدای دعوا و داد و بحث آنها از خواب بیدار می شوید. به طور مثال، ناگهان صدای دخترتان را می شنوید که جیغ می زند: «از اتاق من برو بیرووووووون!». با این اوصاف به کوک کردن ساعت برای بیدار شدن نیازی ندارید. از همان ابتدای صبح صدای داد و دعوای آنها بالا است تا خود شب

دعوای كوچولوها!

اگر جزو خانواده هایی هستید که دو فرزند کوچک در خانه دارند، احتمالا هر روز صبح با صدای دعوا و داد و بحث آنها از خواب بیدار می شوید. به طور مثال، ناگهان صدای دخترتان را می شنوید که جیغ می زند: «از اتاق من برو بیرووووووون!». با این اوصاف به کوک کردن ساعت برای بیدار شدن نیازی ندارید. از همان ابتدای صبح صدای داد و دعوای آنها بالا است تا خود شب.

اگر تصور می کنید روش های تربیتی شما اشتباه بوده که فرزندانتان یک لحظه آرام و ساکت نیستند، اشتباه می کنید. این وضعیت کاملا نرمال است و بیشتر والدین آن را تجربه می کنند. اما می توانید این کشمش ها را تا حد بسیاری کاهش دهید. برای این منظور ما 10 راهکار را پیشنهاد می کنیم شاید مفید واقع شوند.

1. آنها را نادیده نگیرید

برخی از کارشناسان مسایل کودک اعتقاد دارند، کودکان باید یادبگیرند خودشان مشکلاتشان را برطرف کنند و تا حد امکان والدین نباید در بحث و تضادهای آنها دخالت داشته باشند، مگر اینکه رفتارهای خطرناک از کودک سر بزند. اما مری شدی، کارشناس تربیت کودک و نویسنده کتاب های روانشناسی کودک می گوید: «والدین باید مهارت های ارتباط برقرار کردن و برطرف کردن مشکلات را از همان سال های اولیه به کودک بیاموزند.» او معتقد است به محض آغاز درگیری میان کودکان، والدین باید مداخله کنند و تا دیر نشده و رفتار آنها از کنترل خارج نشده است، به دعوا خاتمه ببخشند.

 

2. داد نزنید

هنگامی که کودکان با هم مجادله می کنند و این اعصاب شما را به هم می ریزد، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و به هیچ عنوان داد نزنید. بیشتر والدین در چنین مواقعی داد می زنند: «تمامش کنید». اما این دردی را دوا نمی کند. به جای این کار، جلو بروید و ببینید این مجادله بر چه اساسی به وجود آمده است. خیلی منطقی جلو بروید و از آنها بپرسید چه اتفاقی افتاده است و بگویید که آمده اید تا کمکشان کنید. در این حالت، کودک احساس می کند مورد حمایت قرار گرفته است و به جای ترس از شما، صادقانه حرف و مشکل خود را مطرح خواهد کرد.

3. مذاکره کردن را به آنها بیاموزید

کودکان خردسال و پیش دبستانی در مورد مذاکره یا به کار گیری واژه های درست در زمان مناسب چیزی نمی دانند و نباید از آنها انتظار زیادی داشت. اما این را بدانید کودک بیشتر از آنچه می گوید، می فهمد. با استناد به این موضوع، به آنها بیاموزید به جای دعوا و داد زدن، با هم مودبانه معامله کنند. در مواقع لازم جملات مناسب را در دهان آنها بگذارید. این کار به مرور به آنها می آموزد باید چه کنند. بنابراین نباید نگران باشید که مبادا کودک عادت کند همیشه شما به او بگویید چه کند.

4. به آنها فرصت عشق ورزیدن بدهید

شاید به نظرتان چندان جالب نباشد. اما به کودکان خود بیاموزید یکدیگر را دوست داشته باشند. به طور مثال، از آنها بخواهید یکدیگر را در آغوش بگیرند و مثلا بگویید: «تو فقط همین یک خواهر/برادر را داری». وقتی از همان ابتدا به آنها عشق ورزیدن را بیاموزید با روحیه مهربان و لطیف تری رشد خواهند کرد و تعداد دفعات بحث و دعوای آنها تا حد بسیاری کاهش پیدا خواهد کرد.

5. آرامش ایجاد کنید

هنگامی که دعوای بچه ها بالا می گیرد بسیار سخت است که بتوانید آنها را از هم جدا و آرام کنید. اما به عنوان پدر یا مادر، می توانید این مساله را به فرزند خود بیاموزید هر زمان احساس کرد دارد از کوره در می رود و عصبانی می شود، از اتاق بیرون برود و هر زمان آرام شد، دوباره نزد خواهر یا برادر خود بازگردد.

6. عدالت و انصاف را برای آنها تعریف کنید

کودکان همیشه والدین خود را بهترین و منصف ترین فردی می دانند که می تواند به طور مساوی همه چیز را بین آنها و برادر یا خواهرشان تقسیم کنند. اما باید به تدریج به آنها بیاموزید همیشه همه چیز نباید مساوی باشد. به آنها بگویید زندگی واقعی همیشه هم عادلانه نیست و گاهی ممکن است انسان ها از داشتن چیزهایی محروم باشند. به طور مثال، هنگامی که فرزند بزرگ به کفش ورزشی نیاز دارد، دلیلی وجود ندارد یک جفت هم برای فرزند کوچک خریداری کنید تا ناراحت نشود. باید او را متوجه کنید چیزی که لازم ندارد را برایش نمی خرید. اگر کودک اعتراض کرد که: «چرا او دارد و من ندارم. این عادلانه نیست». به او پاسخ دهید: «همه انسان ها نباید وسایل مشترک و مشابه داشته باشند. انصاف این است که هرکس به اندازه نیاز خود داشته باشد، نه بیشتر!»

7. آنها را هم مقایسه نکنید

بسیاری از والدین این اشتباه را در تربیت فرزندان خود مرتکب می شوند: آنها برای تصحیح رفتار کودک، رفتار کودک دیگر را به رخ او می کشند و مدام آنها را با یکدیگر مقایسه می کنند. این مساله هیچ کمکی به کودک نمی کند و فقط خشم او را افزایش می دهد. اگر فرزند شما رفتار دلخواه را ندارد، راهکار آن را به او بیاموزید، نه اینکه او را با دیگران یا برادر/خواهرش مقایسه کنید. اگر به طور مثال، انرژی زیادی دارد و می خواهید کمی آرام باشد، او را در کلاس های ورزشی ثبت نام کنید تا هیجانش را آنجا تخلیه کند.

8. همیشه با برنامه ریزی پیش بروید

شاید شما هم متوجه شده باشید بیشترین دعواهای فرزندان در ابتدای صبح یا در روزهای تعطیل روی می دهند. دلیل این امر این است که کودک احتمالا خواب کمی داشته، گرسنه یا خسته است. اگر در روزهای تعطیل برنامه غذاخوردن شما تغییر می کند، ترجیحا سعی کنید میان وعده های مقوی و سیرکننده برای فرزندان خود تهیه کنید تا برنامه جسمی او تغییر نکند. در ضمن، باید توجه داشته باشید خردسالان به 12 ساعت خواب در طول شبانه روز نیاز دارند و کودکانی که مدرسه می روند نیز باید دست کم 10 ساعت در شبانه روز بخوابند. در غیر این صورت ممکن است عصبی  و پرخاشگر شوند.

 

9. آنها را به شراکت مجبور نکنید

به عنوان پدر یا مادر، وظیفه شما است که به فرزند خود دست‌ودل‌باز بودن را بیاموزید. اما کودک مجبور نیست همه وسایل خود را با دیگران شریک شود. برخی از وسایل یا اسباب بازی ها برای کودکان بسیار ارزشمند هستند، می توانید آنها را کنار بگذارید تا کودک خودش اختصاصی از آنها استفاده کند. اما در وسایلی که تعصب خاصی به آنها ندارد به او بیاموزید که با دیگران شریک شود و به آنها اجازه دهد از وسایلش استفاده کنند. با این نوع تربیت، کودکان کمتر با هم دعوا خواهند کرد.

10. کار گروهی را به آنها بیاموزید

همکاری و تقسیم کارها را به فرزندان خود بیاموزید. از همان سال های اول زندگی به کودک یاد دهید تا با برادر یا خواهر خود میز را بچیند، با هم آشپزی کنند یا ... . به آنها بیاموزید هر فردی وظایف و مسوولیت های خودش را دارد و در همکاری با یکدیگر بسیار بهتر می توان کارها را انجام داد. مزیت کار گروهی را در عمل به کودک نشان دهید تا در آینده نیز از این عادت رفتاری سود ببرد و موفق باشد.

برترین ها

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:50
كودك

دانشمندان با انجام آزمایشاتی روی 10 هزار کودک بین سنین 5 تا 7 ساله دریافتند که ساعات خواب نامنظم با اختلال در ریتم طبیعی بدن کودکان بر رفتار آن ها تاثیر می گذارد

اصلی ترین علت

 دانشمندان با انجام آزمایشاتی روی 10 هزار کودک بین سنین 5 تا 7 ساله دریافتند که ساعات خواب نامنظم با اختلال در ریتم طبیعی بدن کودکان بر رفتار آن ها تاثیر می گذارد و باعث محرومیت از خواب و ایجاد افسردگی می شود.
بررسی ها نشان می دهند خواب نامنظم و ناصحیح در کودکان پیامد های منفی در رفتار آن ها خواهد داشت و می تواند باعث بهانه گیری های شدید در آن ها شود.
دانشمندان در جدیدترین مطالعات خود دریافتند کودکان حداکثر باید بین 8 الی 9 ساعت خواب شبانه داشته باشند و کمتر و بیشتر از این زمان خطرات بسیاری را برای سلامتی کودک به وجود می آورد.
نتایج مطالعات نشان می دهند که کودکان بعد از یک خواب طولانی مدت نیازمند غذایی مقوی هستند که با سوء تغذیه روبرو نشوند زیرا در خواب بدن کودکان "مواد مغذی" و املاح ضروری را تا حدودی دفع می کند از این رو بعد از خواب حتما باید مواد مغذی مصرف شود.

باشگاه خبرنگاران

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:49
كودك

منظور از واژه شخصیت(Personality)، یک سیستم پویا و ترکیبی از ویژگی‌ها، گرایش‌ها و عادت‌هایی است که یک فرد را از افراد دیگر مشخص و ممتاز کرده و در قالب واکنش یا پاسخ او نسبت به محرک‌ها یا جهان، ظاهر می‌شود

 رشد شخصیت در دوره دبستان

منظور از واژه شخصیت(Personality)، یک سیستم پویا و ترکیبی از ویژگی‌ها، گرایش‌ها و عادت‌هایی است که یک فرد را از افراد دیگر مشخص و ممتاز کرده و در قالب واکنش یا پاسخ او نسبت به محرک‌ها یا جهان، ظاهر می‌شود.[1]
رشد و تکامل شخصیت در دوره دبستان، به کم و کیف رشد و تکامل همه جانبه و کل فرد در دوران دبستان اشاره دارد.[2] مدرسه در رشد و تکامل شخصیت کودک تأثیر فراوان و انکارناپذیر دارد. زیرا مدرسه جانشین خانواده و معلم جانشین پدر و مادر می‌شود.[3]
در اغلب جامعه‌ها کودکان در سنین 5/5 تا 6 سالگی وارد مدرسه می‌شوند و قسمت بیشتری از وقت خود را در محیط مدرسه می‌‌گذرانند. بیشتر محققان روان‌شناسی که رشد شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط اطراف می‌دانند، سال‌های دبستانی را برای رشد بعضی جنبه‌های شخصیتی بسیار اساسی و مهم می‌دانند.[4]

اریکسون(Erikson) معتقد است که؛ کودک در سن دبستان برای اولین بار مهارت‌ها و فعالیت‌های فرهنگی اولیه را می‌آموزد. این فعالیت‌ها شامل خواندن، نوشتن و همکاری با دیگران است که از طریق آموزش و پرورش به او منتقل می‌گردد. همچنین او بر اساس سلسله مقررات و قواعد خاصی، قدرت استدلال، انضباط و ارتباط با همسالان را در خود تقویت می‌کند. در این دوره، کودکان مهارت‌های اجتماعی و وسایل و ابزار تکنولوژیک زمان خود را می‌آموزند. همچنین کودکان در این دوره، به کار، کوشش، پیشرفت، یادگیری مهارت‌ها و احساس لیاقت و کفایت اجتماعی اهمیت زیادی می‌دهند.[5] مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن مدرسه و کارکنان آن، عوامل اجتماعی کردن کودک هستند، کارکرد آن‌ها فقط انتقال دانش به کودکان و تربیت آنان نیست بلکه وظیفه مهم دیگر آن‌ها این است که، فرایندی را که والدین در خانواده برای تربیت آن‌ها آغاز کرده‌اند، ادامه داده به سرانجام برسانند و هماهنگ و همسو با خانواده‌ها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مورد نظر فرهنگ جامعه را به کودکان منتقل کنند.[6]

کرندال(Crandall) گفته است: «پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی، بهترین شاخص‌های پایگاه طبقه اجتماعی است». نتایج بیشتر تحقیقات حاکی از آن است که قوی‌ترین انگیزه پیشرفت در میان طبقه متوسط دیده می‌شود. طبعا چنین انگیزه‌ای در مدارس به عنوان یک نهاد اجتماعی نیز ترویج می‌شود و مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن، انگیزه پیشرفت را در دانش‌آموزان القا می‌کند.[7]

آثار مدرسه در شخصیت کودک
جو عاطفی کلاس: جو عاطفی سالم کلاس، کودک را آرام، همکار، خوشحال و برانگیخته به مطالعه و رعایت مقررات می‌گرداند، در حالی که جو عاطفی ناسالم باعث ناآرامی، تنش، عصبانیت، تندخویی، خرده‌گیری بیش از حد و بی‌میلی به مطالعه می‌شود. جو عاطفی کلاس به گرایش معلمان نسبت به کارشان و دانش‌آموزان، نوع انضباط مورد استفاده و کوشش‌های معلمان به این که تکالیف و کار مدرسه را رغبت‌انگیز و تحریک‌آمیز گردانند بستگی دارد.[8]

معلمان: در سال‌های نخست مدرسه‌، تاثیر معلم بر شخصیت کودک مهمترین و یگانه عامل مؤثر در محیط مدرسه است. معلم مستقیما از راه اصلاح رفتار کودک و با تعبیر و تفسیر کارهای تحصیلی او و غیرمستقیم به وسیله کمک به کودک برای سازگاری با اجتماع مدرسه و فراهم کردن موجبات کسب محبوبیت در شخصیت او اثر می‌گذارد. معلمی که کارش و کودکان را دوست می‌دارد و با علاقه و رغبت انجام وظیفه می‌کند سبب می‌شود که رشد و پرورش شخصیت تمام دانش‌آموزان آرام‌تر و بهتر صورت پذیرد.[9]
ارزش‌هایی که در نظر معلم اعتبار دارند نیز در شخصیت کودک مؤثرند. چون اغلب معلمان از طبقات متوسط جامعه هستند، عموما دارای ارزش‌های طبقات متوسط نیز می‌باشند در این صورت ارزش‌هایی که کودکان طبقات متوسط در محیط خانواده آموخته‌اند تایید می‌شود. شدت و ضعف تاثیر معلم در رشد و پرورش شخصیت کودک با چگونگی رابطه بین آن‌ها نیز نسبت مستقیم دارد.[10]

انضباط: نوع انضباط مورد استفاده در مدرسه، گرایش و رفتار کودکان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. انضباط استبدادی کودک را مضطرب، عصبانی و ستیزه‌جو می‌کند. انضباط سهل‌گیر به فقدان مسئولیت و خودمحوری می‌انجامد. انضباط دموکراتیک سبب می‌شود تا کودکان احساس ارزشمندی کنند. انتقال‌دهنده ارزش‌های فرهنگی: در این که کودک ارزش‌های فرهنگی را بپذیرد و آن را ارزشی برای پذیرش اجتماعی تلقی کند، مدرسه مؤثرتر از خانه است.

پیشرفت تحصیلی: درجات یا نمرات درسی یا امتحانی، معیارهایی هستند که کودکان موفقیت و پیشرفت‌شان را با آن‌ها ارزیابی می‌کنند. مسلم است که موفقیت باعث افتخار و شکست و ناکامی موجب احساس حقارت کودکان می‌شود. پیشرفت اجتماعی: کودک، پیشرفت و موفقیت اجتماعی را بر حسب پذیرش اجتماعی و عهده‌دار شدن نقش‌های رهبری می‌سنجد. اگر کودک در فعالیت‌های فوق‌برنامه، موفقیت کسب کند در شخصیت او اثر مثبت دارد. همبازی‌ها و دوستان: کودک وقتی وارد مدرسه می‌شود جلب توجه همسالان برای او بسیار اهمیت پیدا می‌کند. از این موقع است که می‌کوشد آن صفاتی را در خود تقویت کند که مورد تحسین همسالان هستند و آن صفاتی را که همسالانش ناپسند می‌شمارند کاملا از بین ببرد و یا تضعیف کند تا بدین وسیله از طرد شدن از گروه در امان باشد. تجارب نخستین مدرسه: نخستین تجربه‌های دوران دبستان، در رشد و تکامل شخصیت کودک بسیار مؤثرند. کودکی که نخستین تجارب اجتماعی او رضایت‌بخش بوده‌‌ است، در شخصیت خود احساس اطمینان و امنیت می‌کند و درباره زندگی خوش‌بین‌تر می‌شود.[11]


نویسنده : آرزو قاسم دماوندی
پژوهشگاه بافرالعلوم
---------------------------------------

[1] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر؛ روان‌شناسی رشد(1)، تهران، پیام نور، 1383، چاپ نهم، ص 224.
[2]شاملو، سعید؛ مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران، مرکز نشر و پخش کتاب‌های روان‌شناسی و تربیتی، 1382، چاپ هفتم، ص 225.
[3] همان، ص243.
[4] کریمی، یوسف؛ روان‌شناسی شخصیت، تهران، پیام نور، 1384، چاپ پانزدهم، ص 54.
[5] همان، ص 80.
[6] همان، ص 55.
[7] همان، ص 56.
[8] روان‌شناسی رشد(1)، ص 243.
[9] همان، ص 244.
[10] همان، ص 245.
[11] همان، ص 246.

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:48
كودك

«مامان این عکس کیه؟ چرا دیگه اون پیش ما نیست؟»، «مامان بابابزرگ مرده، یعنی چی؟»، «یعنی منم می‌میرم؟» و...

حتما كودكان را با موضوع مرگ آشنا كنید!

«مامان این عکس کیه؟ چرا دیگه اون پیش ما نیست؟»، «مامان بابابزرگ مرده، یعنی چی؟»، «یعنی منم می‌میرم؟» و... تنها بخشی از سوال‌های بچه‌ها در مواجهه با موضوع مرگ است. والدین باید بدانند که مثل هر موضوع دیگری که در مورد سوالات کودکان وجود دارد نباید از پاسخ دادن طفره بروند و متناسب سن‌شان به آنها پاسخ دهند. اگر کودکان پاسخ درست در این مورد دریافت نکنند از خیال‌پردازی استفاده می‌کنند که می‌تواند از نظر شخصیتی به کودک آسیب بزند.

این جواب‌ها را هرگز به‌كار نبرید
والدین نباید در برابر مرگ به کودک حس خوب بدهند. پاسخ‌هایی مانند «راه دور رفته» و «خوابیده» اصلا مناسب نیست زیرا این پاسخ‌ها بار هیجانی دارند و این حس را به کودک می‌دهد که آرامش با مرگ اتفاق می‌افتد و حتی ممکن است کودک با خوابیدن مشکل پیدا کند. به طور مثال اگر به او بگویید «او الان خوشحال است و در بهشت است» او ممکن است بپرسد «اگر او خوشحال است پس چرا شما ناراحتید؟»
پاسخی مانند «خوب بود خدا بردش پیش خودش» این را به ذهن کودک می‌آورد که اگر خوب باشیم می‌میریم. به این ترتیب برای کودک تضاد ایجاد می‌شود. والدینی که از یک افسانه و اسطوره استفاده می‌کنند فکر می‌کنند وقتی تصویر خوشایندی از مرگ به کودک بدهند او بهتر درک می‌کند و احساس ناراحتی کمتری می‌کند، در حالی که این امر آسیب‌زننده است.

كودك‌ را نترسانید
والدین درقبال سؤالات این‌گونه كودك باید رفتار متعادل داشته باشند؛ نباید انکار كرده یا واکنش تند نشان دهند. بچه‌ها در سنین پایین ادراکی ندارند و نیازی به توضیح نیست ولی وقتی صاحب تفکر هستند و پرس و جوی جدی می‌کنند باید به آنها جواب داده شود. واکنش‌ والدین به مرگ بسیار مهم است؛ والدینی که در این مواقع رفتارهای هیستریک نشان می‌دهند باعث ترس کودک می‌شوند.

این 4 مرحله را به ترتیب ادامه دهید
در مورد مرگ 4 مرحله پاسخ‌دهی وجود دارد:
1-قطع علائم حیاتی2-اتفاق3-برگشت‌ناپذیری 4-همگانی بودن.
این 4 مرحله را کودک به ترتیب می‌فهمد. دقت داشته باشید که وقتی کودک سؤال می‌کند نباید همه 4 مرحله را یک‌جا به کودک پاسخ داد یا از ترتیب دیگری استفاده کرد

این جواب‌ها را بخوانید
اولین و بهترین پاسخ به سؤال «چه اتفاقی افتاده که مرده؟» این است که «او نمی‌خورد، نمی‌خوابد،درد نمی‌کشد و بدنش دیگر کار نمی‌کند.» وقتی می‌پرسد «کی‌می‌میریم؟» بهتر است بگویید «کسی نمی‌داند ما چقدر زنده‌ایم، وقتی پیر شدی و نوه‌دار شدی آن وقت بهش فکر می‌کنی.» شاید بپرسد «تو کی می‌میری؟» این ممکن است والدین را ناراحت کند در حالی که کودک در حال تجربه است و درکی ندارد. در جواب باید بگویید «مامان و بابا قوی و سالم هستند و وقت زیادی پیش تو می‌مانند.»
در اینجا نباید اشاره به مرگ شود؛ منظور کودک از این سؤال درباره مفهوم تنهایی است و اینكه او مراقب خود را از دست خواهد داد یا نه. به این کودکان بیشتر توجه کنید 2طیف از بچه‌ها هستند که با مرگ مسئله دارند؛ یکی کودکان ماجراجو و نترس و بیش‌فعال که رفتارهای حمله‌وار و ماجرا‌جویانه دارند و کارهای خطرناک بیشتری می‌کنند و دیگری کودکان وابسته، به خصوص کودکانی که اضطراب جدایی دارند. این افراد وقتی با مرگ رو‌به رو می‌شوند ترس تنها شدن برای‌شان خیلی نزدیک می‌شود و وقتی این اتفاق می‌افتد همه چیز برای‌شان ناامن می‌شود.

آنها باید با واژه مرگ رو‌به‌رو شوند
برخی والدین فکر می‌کنند مرگ یک پدیده ناراحت کننده است و بچه‌ها نباید با آن رو‌به‌رو شوند و نباید آن را بفهمند، در حالی که کودکان کنجکاو هستند وذهن‌شان بسته نیست. آنها در بسیاری از مواقع مرگ حیوانات دور و بر خود را می‌بینند یا در فیلم‌ها مرگ افراد را مشاهده می‌کنند و حتی عکس‌های خانوادگی را می‌بینند که در میان آنها نیستند. اینکه کودک چطور در کودکی مرگ را تجربه می‌کند در درک و شخصیت فرد در بزرگسالی بسیار تاثیر دارد. اگر بچه‌ها بازی مرگ را انجام می‌دهند جلوی این کار را نگیرید، این تخلیه کودک است؛ با آنها همراه شوید و کم‌کم وارد بازی شوید.

حس‌های کودک از مرگ
حس‌هایی که کودکان از مرگ دارند معمولا گناه، لرزیدن و انواع ترس است. بعد از مرگ اطرفیان مسائلی مانند شب‌ادراری، ناخن جویدن، ترس از بیمارستان و بهشت‌زهرا را می‌توان در برخی کودکان دید. كودك به این خاطر احساس گناه می‌کند که در بسیاری مواقع همه چیز را به خودش نسبت می‌دهد مثلا فکر می‌کند چون نسبت به عزیزی که از دست داده عصبانی بوده یا حسادت داشته او مرده است. همچنین مسائلی مانند جدایی طولانی والدین و تغییرات مکرر محل زندگی، کودک را نسبت به مرگ حساس می‌کند./مجله سیب سبز

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:48
كودك

یک کارشناس ارشد روانشناسی در خصوص مشکلات طولانی‌مدت دانش‌آموزان با برخی دروس، گفت: از آنجا که شمار زیادی از دانش‌آموزان از مشکلات و اختلالاتی در یادگیری رنج می‌برند، باید با دیدی تخصصی‌تر و کاربردی‌تر به این مسئله نگاه کرد.

مشكل كودك دیرآموز را چگونه حل كنیم؟

یک کارشناس ارشد روانشناسی در خصوص مشکلات طولانی‌مدت دانش‌آموزان با برخی دروس، گفت: از آنجا که شمار زیادی از دانش‌آموزان از مشکلات و اختلالاتی در یادگیری رنج می‌برند، باید با دیدی تخصصی‌تر و کاربردی‌تر به این مسئله نگاه کرد.
مشکل کودکان دیرآموز را در مراکز تخصصی حل کنید
طاهره قربان‌حسینی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) – منطقه مرکزی، با ارائه گزارش وجود 6 تا 16 درصدی این دسته از دانش‌آموزان در مدارس که به عنوان دانش‌آموزان دیرآموز شناخته می‌شوند و البته روزبه‌روز در حال افزایش هستند،‌ افزود: این مشکل علاوه بر خود دانش‌آموزان،‌ معلمان مدرسه و حتی خانواده‌ها را نیز درگیر کرده و در واقع همان معضلی است که در گذشته برچسب شاگرد تنبل را به دانش‌آموز می‌زد،‌ در صورتی که دانش‌آموز از بهره هوش عادی یا حتی بالایی برخوردار بود.

قربان‌حسینی اضافه کرد: شناسایی به موقع این موارد می‌تواند از آسیب‌های جبران‌ناپذیری مانند افت تحصیلی، کاهش اعتماد به‌نفس، ترک تحصیل،‌ دل‌مردگی، سرخوردگی، عصبی شدن والدین، قطع امید از پیشرفت فرزند و... جلوگیری کند تا توهین و تحقیر دانش‌آموز توسط والدین و هم‌کلاسی‌ها و در آخر بی‌علاقه شدن به درس، دور شدن از محیط آموزشی و پیوستن به گروه‌های ضداجتماعی و افزایش آمار جرم و جنایت کودکان را به همراه نداشته باشد.

وی با اشاره به صرف هزینه و بودجه‌های کلان توسط خانواده و آموزش و پرورش در این بخش، ادامه داد:‌ بسیاری از مشکلات یادگیری قبل از ورود به دبستان قابل پیشگیری بوده و در کوتاه‌مدت می‌توان آن‌ها را شناسایی و درمان کرد.

مسئول مرکز توانبخشی امام سجاد(ع) شهرستان ساوه اظهار کرد: مربیان مهدکودک‌ها و کلاس‌های آمادگی در صورت گذراندن دوره‌ها و تعلیمات لازم زیرنظر افراد مجرب،‌ توانایی گره‌گشایی این معضل را در سطح ملی دارند. وی تأکید کرد: اگر این مربیان از اطلاعات کافی و مهارت‌های لازم برخوردار نباشند، ممکن است بسیاری از این اختلالات را در کودک تثبیت کنند.
مسئول مرکز توانبخشی امام سجاد(ع) ساوه با اشاره به نقش رسانه‌های گروهی و آموزش‌وپرورش در تنویر افکار عمومی در این راستا، اظهار کرد:‌ بسیاری از خانواده‌های مرفه و قشر متوسط با صرف هزینه‌های زیاد جهت بکارگیری معلمان خصوصی برای فرزندانشان قصد پیشرفت آنها را که در اغلب موارد هوش و استعداد عادی یا حتی فوق‌العاده‌ای داشته و بدون نیاز به تدریس خصوصی نیز قابلیت پیشرفت تحصیلی را دارا هستند، دارند.
وی عمده دلیل عدم پیشرفت اینگونه دانش‌آموزان را تمرکز پایین،‌ حافظه دیداری، حافظه شنیداری، حساسیت شنیداری، ادراک، عدم برتری جانبی و ... عنوان کرد.
قربان‌حسینی با اشاره به ارزیابی میزان آمادگی تحصیلی کودکان قبل از ورود به مدرسه توسط آموزش و پرورش در سال‌های اخیر، اظهار کرد: در این آزمون‌ها متأسفانه اختلالات یادگیری سنجیده نمی‌شود.
وی مشکلات یادگیری را به سه دسته مشکلات دیکته‌نویسی و ‌نارسانویسی، خواندن و ریاضی و حل مسائل آن تقسیم‌بندی کرد و به والدین اینگونه دانش‌آموزان توصیه کرد: به جای سرزنش، تنبیه و تحقیر و همچنین استفاده از روش‌های سنتی مانند تکرار در نوشتن، آنها را به مراکز تخصصی ارجاع دهند.

ایسنا

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:47
طنز و سرگرمی

!

شب هم در خدمت مادرزن گرامیمان «کوفت کاری» میل نمودیم و با گوش جان نقد های گاه حتی توهین آمیز را نیوش کردیم. شعار ما نقدپذیری تا سرحد چک و لگد است.

کامنت طنزآمیز و خواندنی، که از سوی یکی از مردم ایران در پیج فیس بوک ظریف، و به تقلید از نوشته های وزیر امور خارجه ایران، نوشته شده؛ برای درج در سایت ارسال کرده است. خواندن این یادداشت که مجتبی نام ای در این پیج منتشر کرده توصیه می شود:

 

«الان ساعت 5 صبح به وقت چاله کاظم به وقت شما میشود 5:05 دیقه.

 

امروز روز شلوغ و پرکاری داشتیم؛

 

ساعت 6 ماشین بنز آبی جادار و بزرگمان آمد ، از اینها که رویش نوشته لطفا مرا بشویید. برویم شهرک شکوهیه روستایی در بیابان های بین قم و تهران آنجا که عرب نی انداخت کار کنیم. بنزمان طوری است لامصب که تا سرکار 759 کیلوکالری می سوزانیم و سیراب شیردان میشویم. آنجا یک صبحانه ی کاری با دو عمله از برادران افغان داشتیم که خیلی پرنتیجه و اثر بخش بود. بعد از آن چند قرار مهم با سرکارگر مهندس میتی و دکتر عباسعلی داشتم سپس به اتفاق دکتر عربچی با چند پیمانکار در مورد چک های برگشت خورده ی شرکت مذاکرات فشرده و داغی داشتیم که متاسفانه خوب پیش نرفت و دکتر عربچی نقش زمین شد.

 

قرارهای بعدیمان را کنسل کردیم دکتر در انتهای فلسفه ی وجودیش خیلی درد داشت.

 

ظهر بعد از صلاۀ ناهار کاری خود را با آقا شجاع رئیس مجمع تشخیص مصلحت آبدارخانه برگزار کردیم که خالی از لطف نبود و ته دیگ چرب و چیلی نصیبمان شد.

 

بعد از ناهار دوستان آویزانمان را کمی دک کردیم تا کمی در اسرار خلقت مدیرعامل بانک… فکر کنیم اما یکی از برادران افغان دائما" به شیشه میزد و رشته ی افکارمان را از هم می گسیختاند.

 

 

 


خدارا شکر از دعای شما مردم کمرم خیلی بهتر است. قسط درمانی نتیجه داد. طوریست که با گذشت فقط نیمی از برج حقوقمان تمام شد و پرداخت قسط ها کمر ممر را از یادمان برده است…

 

بعد از آن ماشین پراید آخرین مدل 79 مان دچار صداقت ایرانی شد و ما را گذاشت. ما هم او را گذاشتیم تا مثه سگ کنار خیابان بلرزد و یک موتوری داشت می رفت که از دور شبیه اولاند… و از کمی نزدیک شبیه … و از خیلی نزدیک تر خود … بود گفتیم: داداش ما را تا گلزار برسان پریدیم … و جایتان خالی یه چیزی بین عصرانه و شام کاریمان را هم در فلافلی سید گذارندیم آن هم چهارقرص با خیارشور.

 

شب هم در خدمت مادرزن گرامیمان «کوفت کاری» میل نمودیم و با گوش جان نقد های گاه حتی توهین آمیز را نیوش کردیم. شعار ما نقدپذیری تا سرحد چک و لگد است.

 

خواب کاریمان را هم نفهیمدیم کی و کجا اتفاق افتاد فقط ایمیل دوست خوبم اسلام شناس برجسته و ورجسته دکتر اسفندیار را خواندم که به سبک خانوم هایده بهار بهار « نموده » بود…
گیز میز

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:44
نوجوان و جوان

فرزندان بزرگ می‌شوند و دنیایشان هم بزرگ‌تر می‌شود، آن‌قدر که گاهی در این دنیا گم می‌شویم. حیران می‌مانیم که چه باید بکنیم

پشت صحنه های دردناك نوجوانی!

فرزندان بزرگ می‌شوند و دنیایشان هم بزرگ‌تر می‌شود، آن‌قدر که گاهی در این دنیا گم می‌شویم. حیران می‌مانیم که چه باید بکنیم. یاد حرف بزرگ‌ترها می‌افتیم، زمانی که هنوز فرزندمان به دنیا نیامده بود و آن‌ها می‌گفتند قدر این روزها را بدان که هر چه بگذرد، مشکلاتش بیشتر می‌شود. شب بی‌خوابی‌های ایام نوزادی کجا و دل نگرانی‌های این روزها کجا؟
اگر وقتی راه رفتن آموخت و سرک کشیدن به تمام خانه را شروع کرد، مشکل ما جمع کردن خانه و مراقبت از او برای نیفتادن و آسیب ندیدن بود، این روزها نگرانیم که در مدرسه با چه کسی دوست می‌شود؟ وقتی به اینترنت دسترسی دارد،کجاها می‌رود؟ در گوشی موبایلش چه چیزهایی دارد؟ چرا گاهی اینقدر زود از کوره در می‌رود؟ از دنیای جنس مخالف چه می‌داند؟
فرزند ما وقتی کودکی را پشت سر می‌گذارد، وارد دنیای ناشناخته‌ای می‌شود که باید از آن عبور کند. به روزهای گذار از کودکی به دنیای جوانی و بزرگسالی ایام بلوغ می‌گویند. روزهایی که فرزندمان هنوز آن‌قدر بزرگ نشده که بتوانیم برخی حرف‌ها را به او بگوییم و هنوز آن‌قدر کوچک نیست که مطمئن باشیم در دنیایش خبری از حرف‌های بزرگسالی نیست. تجربه سختی است. هم برای ما و هم برای فرزندانمان. اگرندانیم چگونه عمل کنیم، می‌تواند سخت‌تر هم باشد. اما این دوره برزخی مشخصات و ویژگی‌هایی دارد که اگر بدانیم، یک تجربه شیرین با فرزندمان خواهیم داشت. ما در این مقاله کمی ذهن نوجوان شما را می‌خوانیم و برخی حرف‌های درگوشی او را به شما می‌گوییم تا بهتر فرزند خود را بشناسید.

یک آکتور خیالی
در این سن‌، فرزند شما گمان می‌کند‌، مرکز دنیاست و دیگران توجه ویژه‌ای به او دارند. حس می‌کند زیر ذره‌بین است. شاید گاهی از تذکر‌های فرزندتان تعجب کرده باشید. مثلاً وقتی با هم به رستوران می‌روید بیش از حد به نحوه نشستن، نوع غذا خوردن و حتی لباس شما اهمیت می‌دهد. او گمان می‌کند افراد دیگر در رستوران در حال تماشا و نمرده دادن به او هستند. او حس کسی را دارد که در صحنه نمایش ایستاده و تعدادی تماشاگر خیالی او را نگاه می‌کنند.

زیبا یا زشت‌؛ مسئله این است؟!
در روزهایی که نوجوان فکر می‌کند در کانون توجه همه قرار دارد‌، طبیعی است که بر چهره ی خود و مقبولیت ظاهری اش حساس باشد.درست در همین ایام،تغییرات در بدن او شروع می شود.سرعت این تغییرات و وجود برخی مشکلات طبیعی مثل جوش‌های بلوغ باعث می شود خود پنداره ی نوجوان دچار اشکال شود. جذابیت بدنی بر رشد هویت و شخصیت، ارتباطات اجتماعی و رفتار اجتماعی نوجوانان و جوانان تأثیر می‌گذارد. منظور از این حرف این نیست که او باید زیبا باشد تا ارتباطات خوبی بر قرار کند بلکه باید خود پنداره ی مثبت از ظاهر خود داشته باشد .

تغییرات همراه با خجالت
این دوره با تغییرات هورمونی و ظهور صفات ثانویه جنسی همراه است .کودک دیروز‌، قدم به قدم تا یک بزرگسال کامل پیش می رود.اندامش شبیه والد همجنسش می شود و در درونش نیازهایی شروع به آشکار شدن می کنند که تا دیروز ناآشنا بودند.تمام اینها خلوت نوجوان شما را به هم می ریزد.او احساس‌های متفاوت و شدیدی را تجربه می کند.اگر ظاهرش آرام است‌، گول این آرامش را نخورید.

عصبانیت کمی بیشتر از مقدار لازم
هر کدام از دلایل بالا می تواند باعث پرخاشگری نوجوان شود .او تغییرات هورمونی را تجربه می کند و استرس‌های خاص این سن را باید تحمل کند‌، پس اگر زودتر از قبل عصبانی می‌شود و از کوره در می‌رود‌، صبوری کنید. دوره گذار است و این حالت ماندگار نخواهد بود.

حریم خصوصی در اطاق کناری
فرزندتان با شما زندگی می‌کند اما ممکن است تمایل داشته باشد بیشتر در اطاقش تنها باشد. گاهی حتی دلش می‌خواهد در اطاق را هم ببندد. خیلی از نوجوان تقویم شخصی دارند که نوشته‌های خصوصی خود را در آن می‌نویسند و دوست ندارند کسی آن‌ را مطالعه کند. به هم ریختگی اطاقش بهانه خوبی نیست برای سرک کشیدن به وسایلی که می‌دانید بر روی آن‌ها حساس است. او نیاز دارد تا به شما اعتماد کند وگرنه ارتباط‌تان خدشه‌دار خواهد شد. البته نظارت باید همیشه وجود داشته باشد ولی نامحسوس.

رفاقت‌های دو آتیشه
این روزها فرزندتان بر روی دوستی‌هایش حساب ویژه‌ای باز می‌کند. گروه همسالان برای نوجوانان اهمیت ویژه‌ای دارند. پذیرفته شدن و تعلق داشتن به همسالان خود، همنوایی و شبیه شدن با آن‌ها را انتخاب می‌کند، به طوری که بودن در میان همسالان و تشابه با آنان به یک نیاز اساسی در دوران نوجوانی تبدیل می‌شود.او هر اظهار نظری بر دوستانش را تحمل نمی‌کند. دوست دارد خودش آن‌ها را انتخاب کند و معیارهایی که برای این انتخاب دارد برایش مهم هستند. مهارت‌های والدینی برای روزهای‌ترش و شیرین حال که می‌دانید در پشت صحنه فرزندتان چه احساساتی نهفته است‌، نوبت شماست که وارد میدان شوید. برایتان دو کلید طلایی داریم: طعم خوب پذیرفته شدن

فرزندتان را بپذیرید. پذیرش او می‌تواند بسیار به شما کمک کند. تصور رویایی که از فرزندتان در ذهن دارید را فراموش کنید. دختر و پسری که امروز مقابل شما ایستاده، فرزندتان است و پذیرش او با تمام خصوصیاتش هم آرامش شما را بیشتر می‌کند و هم در او احساس خوب عشق بی قید و شرط را بوجود می‌آورد. البته منظور ما این نیست که هر رفتار غلطی را تأیید کنید و به دنبال تغییرات مثبت نباشید بلکه کاری کنید تا او احساس کند مثلاً ممکن است مدل موهایش را نپسندید اما این لطمه‌ای به دوست داشتن او نمی‌زند.

ارتباط کلامی و غیر کلامی را فراموش نکنید
وقتی فرزندتان کوچک است با او بازی می‌کنید، او را در آغوش می‌کشید .با هم به پارک می‌روید‌، شب‌ها برایش قصه می‌گویید و وقتی خوابد‌، صورتش را می‌بوسید اما وقتی بزرگ‌تر می‌شود، این رفتارها کم‌رنگ شده و تعامل‌تان به بکن‌، نکن‌های خسته کننده و مسائلی پیرامون درس و مدرسه محدود می‌شود. بوسیدنش سخت‌تر شده و حرف‌ها نگفته‌تان بیشتر می‌شود. نگذارید بلوغ با آمدنش بین شما فاصله بیاندازد.
پدر و پسری که هفته‌ای یکبار با هم به پیاده روی می‌روند، مادر و دختری که گاهی به بهانه خرید یا درست کردن کیک و یا هر بهانه دیگری با هم خلوت می‌کنند و حرف می‌زنند‌، از این روزها به سادگی عبور خواهند کرد.
فضایی ایجاد کنید که فرزندتان بتواند با شما حرف بزند. محبت‌تان را مثل روزهای کودکی به او نشان دهید. نوجوانی مرحله ایست که می‌گذرد اما مهم این است که کنار فرزندتان باشید تا به خوبی از آن عبور کند. شما به عنوان والدین او باید در شکل‌گیری هویت مستقل به او کمک کنید. باید مسائل جنسی‌، خود‌داری و مراقبت از حریم شخصی را به او بیاموزید.
ندا داودی/ مهرخانه

چهارشنبه 2/11/1392 - 8:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته