مادر امام رضا (ع)یک بار ابراز کرده بودند:
((برای این طفل دایه ای بگیرید! من فرصت رسیدگی به او را ندارم ;چون عباداتم وقت گیر است!))
از کتاب داستان های روح افزا
نوشته ی علی محمد تاکندی و رضا شیخ محمدی
علی (علیه السلام) زمام اسبش را به دست کسی سپرد و وارد مسجد شد. وقتی از مسجد خارج شد,مشاهده کرد که اسب سرگردان است و مرد, زمام را به سرقت برده و در بازار ,به دو درهم فروخته است .
فرمود:((عجبا ! که من هم می خواستم دو درهم به او پاداش دهم ولی او ترجیح داد که این دو درهم را از راه حرام به دست آورد.))
امام باقر (علیه السلام):
((هیچ گرفتاری به انسان نمی رسد مگر به سبب گناه))
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
...صبح را آغاز می کنم در حالی که
-مدت عمرم آهسته آهسته کم می شود و مرگ نزدیک تر می گردد.
-اعمالم چه خوب و چه بد چه کم و چه زیاد ثبت می گردد.
-مرگ در پی من است و دست از گریبانم بر نمی دارد.
-آتش دوزخ را به دنبال خود احساس می کنم و می بینم.
نمی دانم عاقبت چه خواهد شد
امام رضا (ع)
((بهترین واقعه ی زندگی هنگامی است که آدمی خود را می شناسد))
تولستوی
((الیس الله بکاف عبده))
آیا خداوند برای بنده ی خود کافی نیست؟!
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
عالم صدف است و فاطمه(س) گوهر او
گیتی عرض است و فاطمه(س) جوهر او
بر فضل و شرافتش همین بس که ز خلق
احمد پدر است و مرتضی شوهر او
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت از این حاصل اوقات بریم