ادبی هنری
به نام خدا -سلام .
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود،
تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند.
او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت،
متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت، آن مرد هم همین کار را میکرد.
اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنشی نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بیادب چکار خواهد کرد؟
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی میخواست!
زن جوان حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست،
چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتی داخل هواپیما روی صندلیاش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد
و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد …
یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.
آن مرد بیسکوئیتهایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد…
در صورتی که خودش آن موقع که فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیتهایش میخورد خیلی عصبانی شده بود.
و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرتخواهی نبود…
سه شنبه 4/12/1388 - 13:51
خواستگاری و نامزدی
به نام خدا -سلام .
مردان عاشق
-یک مرد پس از حل موفقیت آمیز یک مشکل به آسانی قادر است با موفقیت بیشتر مجددا بر روی مشکلات دیگر متمرکز گردد . هر مردی در ذهنش تعریفی از احساساتش دارد که این تعریف در سایه دستیابی به اهدافی همچون قدرت ، صلاحیت و کارآیی شکل خواهد گرفت .مردان و زنان در باره موضوع شراکت در زندگی از اعتقادات متفاوتی برخوردارند ، زنان از کار کردن در کنار هم لذت می برند ، در حالیکه مردان دفتر شخصی شان را بیشتر می پسندند تا در آن به تنهایی بر تمامی امور کنترل داشته باشند .
-یکی از مسائلی که برای یک مرد بسیار حائز اهمیت است ، پشتکار او برای رسیدن به اهدافش می باشد . یک مرد از اینکه در امور مختلف خبره باشد به خود می بالد ، خصوصا اینکه قادر به تعمیر لوازم بوده ، بر مشکلات پیروز شود و یا بتواند ر اه حلی برای آنها بیابد. مردان از پند و اندرز گریزانند و نسبت به آن حساسیت دارند . شما می توانید به آرامی و با نصیحت کردن ملایم یک مرد ، او را متوجه سازید که امکان دارد در برخی موارد خودش نداند باید چه کاری انجام دهد و اصولا از عهده چه نوع کاری بر می آید .
-اصولا مردها مشکلاتشان را به تنهایی حل می کنند و فقط از کسی کمک می خواهند که برای حل مشکلاتشان ارزش قائل باشند .
-پذیرفتن عشق واقعی مردی که سالروز تولد همسرش و یا سالگرد ازدواجشان را از یاد برده باشد ، برای زنان بسیار دشوار است .
-یک مرد پیش از آنکه بر عیوب دیگران متمرکز گردد ، باید از معایبش آگاه شود .
-وقتی مردی بر روی مسئله خاصی متمرکز می گردد . تمرکز او کاملا هدفمند و کارآمد خواهد بود . همینطور امکان دارد این توجه بتواند چشمش را بر روی نیازهای دیگر ببندد .
-وقتی مردی به غار تنهایی اش پناه می برد ، از میزان فاصله ای که بین خودش و همسرش ایجاد کرده ، اطلاعی ندارد .
-اگر زنی به شوهرش اجازه ندهد تا برای مدتی در خلوت خود سیر کند ، احساس دلتنگی مرد برای با هم بودن از بین خواهد رفت .
-عوامل اصلی بروز استرس در یک مرد جدایی ، نارضایتی و سکوت هستند .
-مردان همیشه نیازمند دریافت عشقند و عمده ترین نیازشان نیز عشق ورزیدن است .
زمانی که این احساس درون یک مرد سر می کشد که هیچ نوع نقش مثبتی در زندگی ندارد ، توجه به اطراف و برقراری ارتباط برایش بسیار دشوار خواهد بود و وقتی هیچ کس به او احتیاج نداشته باشد ، به حرکت واداشتن او بسیار مشکل است .
هر گاه زنی از شوهرش تقاضای کمک و حمایت می کند ، احساس قدرت بر مرد چیره می شود . این تقاضا مرد را تشویق می کند تا تمامی تلاشش را در جهت بهترین بودن به کار گیرد .
مرد با فداکاری برای همسرش عشق را هر چه بیشتر احساس میکند و این احساس تفکر همسرش کاملا منحصر به فرد است را زنده می کند .
یک مرد قادر است احساساتش را مستقیما عملی کند و وقتی زن از او سپاسگزاری می کند، عشق مرد را به عرش خواهد رساند .
در صورتی که زنی بتواند قدردانی اش را در اعمال و رفتارش متجلی سازد ، شوهرش را کاملا مجذوب خواهد کرد ، زن با سپاسگزاری نشان می دهد که ارزش فداکاری مرد را درک کرده است .
وقتی مردی احساس کند همسرش به او اعتماد دارد ارزش خودش را درک خواهد کرد ، اگر زن به اینکه مرد می تواند یاور و پشتیبانش باشد اعتماد کند ، به آن مرد قدرتی خواهد داد که بتواند به بهترین شرایطش دست یابد .
مردها باید احساس کنند که وجودشان در زندگی زنها مؤثر و تاثیر گذار است و هنگامی که یک زن به اقدامات مردی پاسخ می دهد ، عشق او رو به فزونی می گذارد .
خانمها باید بدانند که حتما نیازهایشان را در مقابل شوهرشان بیان کنند؛ زیرا که مردها به طور غریزی ناخودآگاه خواسته های همسرشان را نمی شناسند .
اگر مردی احساس کند بعضی از اطرافیان به او نیاز دارند، جذابتر به نظر خواهد رسید ، اما در صورتی که مردی به دیگران نیازمند باشد ، ساکت و خاموش خواهد شد .
اگر مردی نتواند در زندگیش جلوی انجام کاری را بگیرد ، این احساس به او دست می دهد که اختیارش را از دست داده است . اما در صورتی که مرد بداند به راحتی قادر است هر مسئله ای را نپذیرد ، با تمایل هر چه بیشتر آن را خواهد پذیرفت .
اگر مردی را سرزنش کنید و با صدای بلند با او حرف بزنید ، تنها چیزی که آن مرد می شنود ، سخنانی در باره عدم توانایی اش در به انجام رساندن امور است و همین موضوع را سبب شکست خود در برابر همسرش میداند.
آقایان فقط از این نکته شکایت دارند که چرا درخواستهای همسرشان را مد نظر قرار داده اند .
مردها فکر می کنند کارهای کوچکی که انجام می دهند در برابر کارهای بزرگی که انجام داده اند ، برای زنان از ارزش و اهمیتی برخوردار نیست .
آقایان بطور ذاتی مایلند تمامی انرژیهای درونی شان را فقط بر روی یک مسئله بزرگ متمرکز کنند و اهمیت مسائل کوچک را نادیده بگیرند .
بیشترین گله رنان نسبت به مردان در این است که مردها به حرفهایشان گوش نمی سپارند .
مرد فکر می کند زن با حرف زدن فقط به دنبال پیدا کردن راه حلی برای حل مشکلاتش می گردد ، اما در واقع زن در پی همدردی است
مرد پیش از حرف زدن ، ابتدا فکر می کند که بر زبان جاری ساختن کدامیک از احساساتش برایش سودمند است و بعد شروع به صحبت می کند .
زمانی که نیازهای عاطفی یک مرد برآورده می شوند ، او قادر است به آسانی با تفاوتها و مخالفتهای اطرافیان کنار بیاید .
اگر نیازهای عاشقانه مردی مورد توجه و احترام قرار نگیرد ، او به طور غریزی شمشیرش را از فلاف بیرون می کشد و تمام توجهش را بر این نکته متمرکز می کند که حق با اوست .
زن هرگز در مواقع شکست مرد نباید از او انتقاد کند .
اگر خانمها از احساس مسئولیت در باره اشتباهات آقایان دست بردارند ، آنها با آزادی بیشتری خودشان را تغییر خواهند داد .
برای اینکه مردی مورد تایید خودش قرار گیرد ، باید عشق همسرش را به صورتی قابل پذیرش احساس کند. در غیر اینصورت مرد به حالت تدافعی اش ادامه داده و رفتارهای مشابهی را آغاز خواهد کرد .
منبع : نویسنده -----> دکتر جان گری
ارتباط موفق
سه شنبه 4/12/1388 - 13:44
خانواده
به نام خدا - سلام .
دختر با نا امیدی و عصبانیت به پسر که روبرویش ایستاده بود نگاه می کرد کاملا از او نا امید شده بود از کسی که انقدر دوستش داشت و فکر می کرد که او هم دوستش دارد ولی دقیقا موقعی که دختر به او نیاز داشت دختر را تنها گذاشت از بعد از پیوند کلیه در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود همه به عیادتش امده بودن غیر از پسر . چشمهایش همیشه به دری بود که همه از ان وارد می شدند غیر از کسی که او منتظرش بود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر دلیل قانع کننده ای داشته باشد . پسر را دید از او سوال کرد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و ته که خود پسر هم به احمقانه بودن انها اعتراف داشت . تحمل دختر تمام شده بود ؛ به پسر گفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند ؛ به او گفت که از زندگی اش خارج شود . به نظر دختر پسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایق دوست داشتن بود .دختر در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر لحظه ای سست شد و رنگش پرید چشمهایش مثل یخ بود ولی دختر متوجه نشد ؛چون دیگر رفته بود و پسر را برای همیشه ترک کرده بود .
دختر با خود فکر می کرد که چه دنیای عجیبی است در این دنیا که ادمهایی مثل ان غریبه پیدا می شوند که کلیه اش را مجانی اهدا می کند بدون اینکه حتی یک تومان پول بگیرد و حتی قبول نکرده بود که دختر برای تشکر به پیشش بیاید اما این پسر ... .در همین حال پسر از شدت ضعف روی زمین نشسته بود و خونهایی را که از پهلویش می امد پاک می کرد و پسر همچنان سر قولی که به خودش داده بود پا بر جا بود او نمی خواست دختر تمام عمر خود را مدیون او بماند ؛
ولی ای کاش دختر از نگاه پسر می فهمید که او عاشق واقعی است.
دوشنبه 3/12/1388 - 9:25
خانواده
به نام خدا - سلام .
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود.
اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.
زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:" من چقدر باید بپردازم؟"
و او به زن چنین گفت: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام.
و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.
نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"
چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست
بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.
او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست، واحتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.
وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره، زن از در بیرون رفته بود،
درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.
وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود.
در یادداشت چنین نوشته بود:" شما هیچ بدهی به من ندارید.
من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد،همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی،باید این کار رو بکنی.
نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!".
همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر میکرد به شوهرش گفت :"دوستت دارم اسمیت، همه چیز داره درست میشه"
جمعه 30/11/1388 - 22:16
خواستگاری و نامزدی
به نام خدا - سلام .
وقتی كه امروز صبح از خواب بیدار شدید، اولین فكری كه از ذهنتان گذشت چه بود؟آیا به خودتان گفتید كه «آه امیدوارم امروز كسی مرا به خاطر كاری سرزنش كند»؟ یا این كه «چقدر خوب بود امروز كسی پیدا میشد و همین الان مرا سرزنش میكرد!» باید بگویم كه پاسخ شما قطعا منفی است. هیچ كس دوست ندارد كه كسی او را سرزنش كند. این هدیهایست كه هیچ كس علاقه ندارد آن را بگیرد ولی همه شدیدا علاقه دارند كه آن را به كسی بدهند.
سرزنش كردن دیگران ابزاریست كه اشخاص برای سروسامان دادن به یك اوضاع نامناسب و نابهسامان از آن استفاده میكنند اما میتوان گفت كه این ابزار تقریبا هرگز كارآمد نبوده است. ممكن است در ابتدا به نظر برسد كه همه كارها رو به راه شده ولی به واقع چنین نیست. وقتی كه من دیگران را سرزنش میكنم و آنها مقصر فرض میكنم،آنها به ظاهر سكوت میكنند ولی این من هستم كه برای خودم دشمن درست كردهام. وقتی كه مدیر یك شركت عادت كند كه كارمندان، مشتریان و مراجعان را سرزنش كند، كمكم از این حربه خوشش میآید و دیگر اول سراغ آن میرود. شماتت و سرزنش باعث میشود كه حسی مبهم و نامطمئن خلق شود كه اشخاص بیگناه هم تحت تاثیرش قرار گیرند. در آخر هم تعداد اندكی از مشكلات برطرف میشوند و عملكرد گروه نیز سیر نزولی پیدا خواهد كرد. كسانی كه همیشه به دنبال كسی هستند كه او را سرزنش كنند، به تدریج احترام گذشتهتان بین افراد را از دست خواهند داد. حالا سوال اینست كه اگر سرزنش كردن اینقدر بد است پس چرا این قدر فراوان است و هر روز صدها و صدها بار نمونههایش را میبینیم؟ اول این كه قربانی بودن لذتبخش است. بله من كار خطایی نكردم ولی به من ظلم كردند، به من اجحاف كردند و نخواستند به حرفهایم گوش دهند. من ناراحت و غمگین هستم اما انگار این اندوه، شیرین و خواستنی است و من از این كه بیگناه مجازات میشوم، خوشحالم چون من در هر حال خوب، درستكار و صادق هستم و كاملا مطمئنم كه تقصیر من نبوده است. دوم این كه اگر من دلخور و افسردهام نباید بیش از این از من انتظاری داشته باشند. من رنجور و غمگین هستم باید به من احترام بگذارند، به من كمك كنند. بله من كس ویژهای هستم. نباید انتظار داشته باشند كه من برای خودم یا دیگران كاری انجام دهم. من در هر حال بیتقصیر هستم.
سوم این كه من به نمایشنامه و داستانهای دراماتیك علاقه دارم. هر درام و هر ملودرام هم یك «آدم خوب» دارد و یك «آدم بد». من همیشه آدم خوب هستم و میتوانم قصه غمناك و دردناك مورد ظلم واقع شدنم را با آب و تاب برایتان تعریف كنم. من دوست دارم برای همه تعریف كنم كه تو چقدر احمق، پلید، نادان، ابله، بیملاحظه، تنبل و نالایق هستی. در داستان تراژدی من،آن كس كه قضاوت میكند چه كسی خوب بوده و چه كسی بد بوده، «من» هستم.
یشتر كسانی كه دیگران را سرزنش میكنند از چیزی ناراحت هستند و از آن رنج میبرند. وقتی كه كسی دیگران را سرزنش میكند پیش خود احساس میكند كه در حقش اجحاف كردهاند و بیگناه قربانی شده است. نكته اینست كه مشكلات و رنجهای ما با سرزنش كردن دیگران حل نمیشوند و كاهش نمییابند. حتی اگر این اشخاص واقعا در ناراحتی و دردسرهای ما مقصر باشند،باز هم این كار بر آینده و حتی زندگی كنونی ما تاثیر خواهد گذاشت و سلامتی، شادی و موفقیت ما را تحت نفوذ خود خواهند گرفت. به جای این كه سرچشمه مشكلات خود را در خارج جستجو كنیم باید علت آن را درونمان پیدا كنیم.
منبع یك غم و اندوه وكاستی عاطفی همواره درون ماست. برای این كه بتوانیم به شادی و موفقیت دست یابیم باید با تمام وجود درك كنیم و بپذیریم كه كسی جز ما محصول زندگی، تجربیات و احساسات ما نیست. حرفها و كارهای دیگران تا وقتی كه ما به آنها معنا دهیم، بیمعنی خواهند بود. اگر كسی به دروغ حرفی درباره شما بزند، میتوانید عصبانی شوید، پرخاش كنید،او را سرزنش كرده محكوم كنید كه چرا دربارهی شما دروغ گفته است. اما آیا این كار كمكی خواهد كرد یا این كه جز متشنج كردن اوضاع و شرایط محل كار سود دیگری هم خواهد داشت؟ راه حل دیگری هم وجود دارد. میتوانید شخص سومی كه این دروغها را شنیده پیدا كنید و به او فرصتی دهید تا دوباره این گفتهها حرف بزند یا این كه می توانید آن شخص دروغگو را با رئیستان روبرو كنید و حقایق را معلوم كنید. راه دیگر اینست كه تمامی این «اكاذیب» را به دقت بشنوید و ببینید كه آیا واقعیت دارند یا خیر. اگر بخشی از آنها درست هستند مسئولیتش را به عهده میگیرید. خب در این شرایط جدید كسی كه با آن شخص دروغگو رو به رو میشود،كه خواهد بود؟ یك متهمكننده،یك قربانی یا شخصی كه درباره خودش و دیگران ملاحظه كار و دقیق است؟
ملاحظهكار بودن به این معنی نیست كه همیشه مورد پسند همه باشید و از حق خودتان صرفنظر كنید. این مفهوم این طور میگوید كه وقتی میخواهید درباره مسائل گوناگون مذاكره و گفتگو كنید، هرگز از یاد نبرید كه طرف مقابل شما هم انسان است و مانند شما دغدغهها و مشكلات خاص خودش را دارد. این نكته زمانی كه میخواهید درباره یك تضاد و تعارض حرف بزنید، بیشتر اهمیت پیدا میكند. در ابتدا باید نیازها و نگرانیهای او را بشناسید. علاوه بر این پردازش احساسات و عواطف شما نیز بسیار مهم است به عبارت بسیار ساده باید یاد بگیرید كه آماده بخشودن او باشید. نگذارید كه این حس تلخ و ناخوشایند رنجش و دلخوری روی قلبتان سنگینی كند. اگر شرایط مناسب بود،به او بگویید ناراحت كه شدهاید. با یك دوست مورد اعتماد یا یك مشاور حرف بزنید. این احساسات را بیرون بریزید و بعد به راهتان ادامه دهید. بخشودن یك رفتار نادرست و یك اشتباه آزاردهنده به این معنی نیست كه شما كار آن شخص را موجه میدانید. بلكه به این معنی است كه ذهن خودتان را از تمامی آن بندهای احساسی دردناك آزاد میكنید. وقتی كه از شر این احساسات منفی خلاص شوید، می توانید به آن مقصر هم كمك كنید تا بهتر و شایستهتر رفتار كند.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد كه او از شما استقبال كند اما همین رفتار گرم و عاقلانه شما میتواند الهامبخش او باشد. وقتی كه دیگران ببینند كه شما از آن دسته اشخاصی نیستید كه همیشه انگشت اتهام به سوی دیگران دراز میكنند، به شما گرایش پیدا خواهند كرد و به عنوان یك مدیر و راهبر گروه به شما اعتماد خواهند كرد. حالا اگر واقعا مقصر باشید چه؟ ساده است مسئولیتش را میپذیرید و با تمام وجود سعی میكنید مشكل را حل كنید. رویه تدافعی اتخاذ نكنید، دیگران را شماتت نكنید و سعی نكنید از خودتان سلب مسئولیت كنید. تمامی این روشها اوضاع را بدتر خواهند كرد.
نكته آخر این كه اگر میخواهید دیگران به شما كمك كنند، از آنها قدردانی كنید، شما نیز به آنها كمك كنید،صادق باشید، مسئولیت كارهایتان را بر عهده بگیرید و هرگز كسی را سرزنش نكنید. با رعایت این اصول اهداف سریعتر خودشان را به شما نشان خواهند داد. سرزنش كردن قدرت و كارایی شما را كاهش میدهد ولی كلیدهای موفقیت و خوشخبتی شما در درون خودتان نهفتهاند. اگر فراتر از مرزهای محدودكننده سرزنش را بنگرید، میتوانید پیدایشان كنید.
منبع :
y:William Frank Diedrich مترجم: آذین صحابی
روزنامه تفاهم
جمعه 30/11/1388 - 21:54
خواستگاری و نامزدی
به نام خدا - سلام .
غییر دادن خود ساده نیست اما ممكن است.اطلاعاتی به شما میدهیم، به نمونههایی اشاره میكنیم و آنگاه روشهایی را به شما معرفی میكنیم كه با رعایت آنها امید آن است كه احساس رضایت بیشتری از خود و زندگیتان داشته باشید. از آنجائی كه بسیاری از رنجشها، اضطرابها و خشمهای ما ناشی از روابطمان با دیگران است به نظر میرسد كه آموزش مهارتهای اجتماعی میتواند زمینهساز زندگی توام با رضایت باشد.
● هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی :
فرد بتواند رفتار، افكار و احساسات خود را بشناسد و شیوههایی را پیاده كند كه باعث راحتتر شدن برقراری ارتباط با دیگران شود.
مهارتهای اجتماعی شامل :
با توجه به گستردگی موضوع، آموزش را از اجزاء مهارت شروع میكنیم، به كار بردن هر یك از این مهارتها مقدمه یك ارتباط خوب و رضایتمند است.
الف) رفتارهای غیركلامی:
آگاهی از جنبههای غیركلامی ارتباط به ما كمك میكند تا در تفسیر نشانهها مهارت بیشتری پیدا كنیم و برداشتهای دیگران را بهتر كنترل كنیم. برخی از رفتارهای غیركلامی عبارتند از:
1) ارتباط جسمی :
تماس مودبانه بخصوص دست دادن این پیام را میرساند كه تاكید ما بر رابطه با فرد مخاطب است نه بر تفاوتهایی كه با او داریم و این موجب میشود كه طرفین گفتگو احساس برابری كنند و احساس نكنند كه از موقعیت پائینتری نسبت به شخص مقابلشان برخوردارند.
2) ارتباط چشمی:
برقراری ارتباط چشمی گاهی برای شروع ارتباط ضروری است. این رفتار در هنگام گفتگو میتواند نشانه توجه، علاقه و درگیری باشد. در حین گفتگو اگر مستقیما به چشمان كسی كه با او حرف میزنید نگاه كنید، میتوانید صمیمی بودن خود را به او انتقال دهید اما اگر هنگام گفتگو با اشخاص به جای دیگر خیره شوید نامطمئن بودن خود را القاء كردهاید و اگر بیش از اندازه به چشمان او نگاه كنید احتمالا احساس بدی پیدا میكند و به این نتیجه میرسد كه او را زیر حمله قرار دادهاید. نگاه كردن بیوقفه به چشمان مخاطب نه درست است و نه ضرورت دارد. وقتی با دیگران حرف میزنید به حالتهای نگاههای خود دقت كنید و بكوشید كه به تدریج از نگاههای خود استفاده بهتری كنید.نگاه كردن آرام و پیوسته، و گاه برگرفتن این نگاه به گفتگو حالت مشخصتر و دوستانهتری میدهد و بر صمیمیت و احترام و صراحت سخن میافزاید. به طور كلی عدم ارتباط چشمی باعث تضعیف یا قطع سریع ارتباط میشود.
3) حالت بدن:
به هنگام گفتگوی اشخاص با یكدیگر به طرز ایستادن و نشستن آنها دقیق شوید. بسیاری از اشخاص در هنگام صحبت با مخاطب خود بدنشان را از او دور میكنند و اشخاصی كه با حالت نشسته با هم حرف میزنند تنها سرهایشان به سمت یكدیگر متمایل است.
این بار هنگام صحبت با دیگران دقت كنید تا بدانید كه وقتی تنه شما كمی به سمت مخاطب شما نزدیك میشود بر صمیمیت گفتگوی شما تا چه حد اضافه میشود. اگر یك فرد بالغ هنگام صحبت با یك كودك كمسال به سوی او خم شود و از تفاوت قدی خود و آن كودك بكاهد، در برقراری ارتباط با او تغییر قابل ملاحظهای ایجاد میشود، بنابراین به طور كلی میتوان گفت به هنگام گفتگو با فرد مورد نظر خود اگر هر دو نشسته و یا ایستاده باشند ارتباط بهتری در این گفتگو ایجاد میشود تا اینكه یكی از طرفین نشسته و دیگری ایستاده باشد. در عین حال وقتی با فردی صحبت میكنید جهت شما كاملا رو به طرف او باشد.
4) تكاندادن سر:
تكان دادن سر به معنای «آهان»، «بله» و «درسته» میباشد. این نشانهها همگی علامت توجه ما به گفتههای طرف مقابل هستند. حركات سر میتواند نشانه احساسات ما باشد برای مثال ما با كجكردن سر به یك طرف علاقهمندی خود را نسبت به حرفهای طرف مقابل ابراز میكنیم. پائین انداختن سر میتواند نشانه غمگینی و گاهی عدم تائید حرف دیگران باشد. به طور كلی ما با تكان دادن سر تمایلمان را به ادامه صحبت مخاطب نشان میدهیم.
5) حالات چهره:
چهره اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی دیگران به ما میدهد. هر هیجانی در ناحیه خاصی از صورت ظاهر میشود. در هنگام خشم ابروها را پائین میبریم، بالا كشیدن یك یا هر دو ابرو میتواند نشانه تعجب یا نگرانی باشد برای اینكه دقیقا متوجه شویم، لازم است موضوع صحبت و موقعیتی كه در آن گفتگو میشود را نیز در نظر بگیریم. در هنگام عصبانیت لبها را روی هم میفشاریم و در هنگام غم و اضطراب لبها را جمع میكنیم. خمیازه كشیدن به معنای خستگی است. لبخند علاوه بر اینكه مهربانی و تفاهم را منتقل میسازد، گاهی ممكن است نشانه تحقیر و تمسخر باشد، تعبیر آن بستگی به ویژگیهای محیط مثل رفتارهای دیگر فرد، در حین گفتگو دارد.
6) ژست:
ژست شامل حركات ظریف برخی از بخشهای بدن مثل حركات دستها، بازوها و صورت است. وقتی از ژستها استفاده میكنیم موضوع صحبتمان قابل فهمتر است. با حركات دست در حین صحبت میتوانیم حالات هیجانی را هم منتقل سازیم مثلا شخصی كه مدام دستهایش را به هم میپیچد، با ساعت و یا لبههای لباسش بازی میكند در واقع حالت درونی اضطراب را نشان میدهد. در جدول زیر حركات خاصی كه به طور روزمره مورد استفادهاند و معنای خاصی دارند، نوشته شده است.
است/ استنباط دیگران
نشاندادن مشتهای گره كرده /عصبانیت
بالا انداختن شانه /بیاطلاعی
این پا آن پا كردن /بیقراری
مالیدن چشمها /خستگی
بالا بردن كف دست و به سمت جلو /توقف، صبر كردن
كف زدن (تند) /تائید
كف زدن (آرام) /عدم تائید
▪ قدم به قدم :
بسیار خوب، تا اینجا با مهارتهای غیركلامی آشنا شدید، با این كار شما اولین قدم آموزش را برداشتهاید.
ـ حال نوبت آن است كه خود را ارزیابی كنید، یعنی دقیقا به رفتارهای غیركلامی خود دقت كنید تا متوجه شوید در كدامیك از این رفتارها نیاز به تمرین بیشتری دارید.
ـ به اشخاصی كه فكر میكنید در مهارتهای غیركلامی خوب عمل میكنند دقت كنید و ببینید كه آنها چگونه از این مهارتها در رفتار خود استفاده میكنند.
ـ اگر میدانید كه رفتار مناسب كدام است در ذهن خود تصور كنید كه در حال استفاده از این مهارتها هستید.
ـ كم كم در حضور دیگران این رفتارها را به كار ببرید و توجه كنید كه چگونه رفتار كردهاید و نتیجه این رفتارتان چه بوده است.
ـ در ابتدای شروع ممكن است احساس كنید كه فایدهای نداشته، اما ناامید نشوید، شما در ابتدای راه هستید، دوباره رفتار خود را بررسی كنید، فراموش نكنید در اثر تمرین پیوسته میتوانید به نتیجه دلخواه برسید.
ـ اگر به این نتیجه رسیدید استفاده از این مهارتها برایتان سخت است عجله نكنید و از موردی كه فكر میكنید برایتان راحتتر است شروع كنید. بنابراین بهتر است ابتدا روی یك مهارت متمركز شوید، مثلا ممكن است ارتباط چشمی برایتان آسان نباشد، اما سر تكان دادن برایتان راحتتر باشد، بنابراین میتوانید ابتدا با سر تكان دادن شروع كنید، بعد از اینكه احساس كردید در این رفتار غیركلامی كمی پیشرفت كردهاید كم كم رفتارهای بعدی را هم شروع كنید.
ـ ممكن است شما بگوئید این مهارتها ساده است و همه به طور روزمره این مهارتها را بكار میبرند اما اگر خوب دقت كنید میبینید كه در استفاده از برخی از این مهارتها نیاز است كه تجدید نظر كنید و برای ارتباط بهتر با دیگران تغییراتی در جهت بهبودی این رفتارها ایجاد كنید.
یادتان باشد كه بدون تمرین كردن نمیتوانید به هدف خود برسید.
تابهایی كه جهت اطلاعات بیشتر میتوانید به آنها مراجعه كنید : روانشناسی تعامل اجتماعی (رفتار میان فردی)، تالیف: جوزف، پی. فرگاس، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی ، تالیف : اون هارجی، كریستین ساندرز و دیوید دیكسون، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت نویسندگان :مونا فدایی / زهره کریمی
منبع : خانه روانشناسان امروز
جمعه 30/11/1388 - 21:42
ازدواج و همسرداری
به نام خدا - سلام .
د ر اینباره كه مردان برای غرق در شادی كردن زندگی همسرانشان چه كارهایی انجام دادهاند، حكایتهای بسیار خارقالعادهای شنیدهایم. آنها داستانهایی است كه از مهربانی غیرعادی، دوست داشتن دیوانهوار، ایثار و محبتی بیحد و مرز بودن صحبت میكند.
در این داستانها درسهایی نهفته كه لازم است پیوسته از آنها آگاه باشیم. شما نه تنها باید به همسرتان بگویید كه دوستش دارید، بلكه لازم است در هر فرصتی كه به دست میآورید، عشق خود را نشان دهید.
یادم میآید كه (جون)، با چشمانی اشكبار به همه میگفت (وقتی كه پشتم به شدت درد گرفت، مرا با عجله به بخش فوریتهای پزشكی بردند. پس از یك هفته آویزان كردن وزنه به پشتم، سرانجام مرخص شدم. پزشك معالجم گفت كه باید یك هفته دیگر در بستر بمانم و استراحت كنم. وقتی كه سرانجام در بستر دراز كشیدم و در زیر ملافه و پتو استراحت كردم، آنچه دیدم باورم نمیشد. یك تلویزیون نو با دستگاه كنترل از راه دور برایم در اتاق گذاشته شده بود. شوهرم نیمی از حقوقش را پرداخته بود، برای این كه من راحت باشم.)
ویرجینیا) میگفت كه شبها در خانه خود برای شركتی به وسیله تلفن بازاریابی میكرد. یك شب، وقتی پشت میز كارش نشست، دید كه تلفنی روی میز قرار دارد كه گوشی آن روی گوشش قرار میگرفت و مانند گوشیهای مورد استفاده اپراتورهای مخابرات بود. آن تلفن را شوهرش، بدون اطلاع وی، برایش خریده بود.
شوهرش نگران این موضوع بود كه نگهداشتن گوشی تلفن در یك دست، آن هم برای ساعتهای طولانی، چقدر ناراحت كننده است و دیگر آنكه، چنین كاركردنی سرانجام به كشیدگی عضلات گردن منجر خواهد شد.
(كری) كه با یك كارگر ساختمانی ازدواج كرده بود، گفت (ماریون، شوهرم، در سالگرد ازدواجمان، بزرگترین ضربه زندگی را به من زد و باعث شد بیاندازه یكه بخورم. او ترتیبی داد كه ما، در همان مكانی كه بیست و شش سال پیش ازدواج كرده بودیم، پیمان زناشویی خود را تجدید كنید. او لباسی تازه خرید، به دخترمان لباس ساقدوش را پوشاند و تاج گلی بزرگ مخصوص سر عروس هم برای من خرید. هنگامی كه مراسم به پایان رسید، همه ما را برای شام به رستوران برد؛ جایی كه، سراسر شب اشك شوق از چشمانم جاری بود.)
(كارولین) گفت كه شب سال نوی سال ۱۹۸۹ را هرگز فراموش نمیكند. در ساعت سه بعدازظهر یك خودرو لیموزین سفیدرنگ جلو در خانهشان متوقف شد. (شوهرم پاكتی قهوهای رنگ به دستم داد و به من و یكی از دوستانم امر كرد سوار خودرو شویم. درون پاكت تعدادی عكس و یك نوار ضبطصوت یافتیم. در نوار موضوع فیلم ماموریت ناممكن بود با این دستور عمل كه شوهرانمان را پیدا كنیم.
نخستین توقف ما در یك فروشگاه زنجیرهای شناخته شده در محله خودمان بود. نمیتوانید تصور كنید وقتی كه ما را به داخل اتاقی بزرگ پر از لباسهای مهمانی هدایت كردند، چقدر شگفتزده شدیم. لباسهای اندازه دوستم در سمت چپ و مال من در سمت راست بود. به ما گفته شد یك دست لباس، یك جفت كفش و دیگر لوازم را برداریم و در مدت یك ساعت و نیم لباسهایمان را از فرق سر تا نوك پا عوض كنیم. سپس ما را با همان خودرو به سوئیتی در یك هتل بردند كه پر بود از دستههای گل سرخ، نوشیدنیهای خوشمزه، تزیینات و فضای آكنده از نوار موسیقی. رفتاری كه در آن فروشگاه زنجیرهای با من شد، رفتاری بود كه با فردی مشهور میشود و تا امروز در خاطرم باقی است.)
این مردان احساساتی و فوقالعاده، بیتردید میدانند چگونه چراغ دل زنشان را روشن كنند!
● برای زن ها مهم است
میدانید چه كارهایی را باید انجام دهید تا چراغ دل خانمهایتان را روشن كنید...
▪ چند دقیقه پیش از زن به داخل خودرو رفتن و گفتن این كه (عزیزم، خودرو را برای تو گرم میكنم.)
▪ به محل كار زن تلفن زدن و از او پرسیدن كه آیا چیزی لازم دارد كه مرد سر راهش به خانه از فروشگاه زنجیرهای بخرد.
▪ به هنگام شب همه درها و پنجرهها را بستن، به این منظور كه زن احساس امنیت كند.
▪ صبح، پس از برخاستن زن از خواب، یك فنجان قهوه آوردن و برروی پاتختی گذاشتن.
▪ صبح، در صورت زودتر از زن بیدار شدن، رعایت كامل سكوت را كردن كه زن از خواب بیدار نشود.
▪ اگر زن قصد خوابیدن دارد، مرد نوشتههایی را كه به طور حتم باید بخواند، به بستر نیاورد.
▪ به محل كار زن تلفن زدن، فقط برای گفتن این كه چقدر دوستش دارید.
▪ در كنار اتومبیل به زن سلام كردن و یاری دادن به او برای آوردن آنچه از فروشگاه خریده است.
▪ مرد در حضور زن، به دوستش بگوید كه زن او چقدر فوقالعاده است.
▪ از زن پرسیدن كه دوست دارد كدام كانال تلویزیون را تماشا كند.
▪ بی آنكه زن از مرد بخواهد، مرد توجه كند كه زن چقدر زیباست.
▪ مرد در كارهای خانه، از قبیل كشیدن جارو برقی، گردگیری، شستوشو و تمیز كردن پنجرهها به زن كمك كند.
كمك كردن مرد به زن در كارهایی مثل استحمام بچهها، برای آنكه كه زن بتواند استراحت كند.
منبع : مجله خانواده سبز
جمعه 30/11/1388 - 21:36
ازدواج و همسرداری
به نام خدا - سلام .
صداقت در یک رابطه دوجانبه به ویژه رابطه زناشویی اصل و پایه استحکام دوستی و عشق میباشد. صداقت پایه و اساس زندگی خانوادگی است. در صورتیکه همسران موضوعی را از هم پنهان کنند و یا به دروغگویی رو بیاورند، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب و زندگی و رابطه زناشوییشان با مشکل مواجه میشود.
یا میخواهید طعم شیرین سیب عشق خلوص را در زندگی خانوادگی خود بچشید؟ پس مقاله زیر را با دقت بخوانید:
جملات در زندگی و روابط زناشویی نقش مهمی دارند تا حدی که در عاقبت و نتیجه روند روابط زن و شوهر میتواند تاثیرگذار باشد. پس سعی کنید در جملات خود خلوص و صداقت و روراستی را بگنجانید.
صداقت را با بیگذشت بودن و یا خردهگیری، اشتباه نگیرید. اگر بتوانید معنای واقعی صداقت را احساس کنید، زندگی آرامتری را سپری خواهید کرد.
▪ با احساسات خود نیز روراست باشید و سعی کنید مشکلات و مسائل زندگی را با همسر خود در میان بگذارید حتی اگر تصور میکنید که باعث ناراحتی وی میشود.
البته باید بدانید که اگر ارتباط معقولی داشته باشید با مشکلی روبهرو نمیشوید. پس بهترین روش، روراست بودن و احساس خود را با همسرتان در میان گذاشتن است. اجازه ندهید مصائب در زندگی روی هم انباشته شود و یا آن را به حال خود رها کنید. پس با حقیقت جلو بروید.
قول و قرارتان با عملتان یکی باشد. این مسئله در زندگی خانوادگی میتواند سرنوشتساز باشد.
به احساس طرف مقابل احترام بگذارید و با وعدههای سرخرمن احساسات همسرتان را به بازیچه نگیرید. در صورتیکه به همسرتان قول و وعده دادهاید تا پای جان هم که شده به انجام آن اقدام کنید و آن را به مرحله عمل برسانید.
اگر ناتوان در انجام آن هستید هرگز خود را مکلف به وعدههای پوچ نکنید.
تنها راهی که میتوان با همسر خود رابطه صمیمی داشت، گفتن حقیقت است. رابطه حقیقی، فرد عاشق را به حرکت وامیدارد و یک اتحاد و همبستگی میان دلها به وجود میآورد. برای اینکه صمیمیت بیشتری را در خانه خود حکمفرما کنید، باید خلوص و پاکی و حقیقت را در گوشهگوشه دل خود بنشانید. باید بدانید که نگفتن حقیقت به نوعی دروغگویی است که صرف نگفتن و پنهانکاری میشود. پس بهتر است حقایق را در زندگی زناشویی جای دهید. ترس از گفتن دروغ، روح انسان را آزار میدهد و فرد دروغگو همیشه در ترس به سر میبرد.
ذا اجازه ندهید روحتان با ترس از دروغگویی عذاب بکشد.
همدلی و همدردی به معنای واقعی، به زندگی زناشویی چهره زیباتری میدهد. گفتار صادقانه به این معناست که احساسات واقعی خود را به نحوی بیان کنید که همسرتان بتواند به راحتی شما را درک کند و در عین حال موجب رنجش و دلخوری وی نشود.
اگر همسرتان دچار مشکلی شده به سوی او بشتابید و صادقانه با او همدردی کنید. درگفتهها و بیان احساس خود صریح و صمیمی باشید و از هر نوع ابهام اجتناب کنید. همدل بودن به معنای واقعی میتواند عشق میان طرفین را چندبرابر کند. پس همدل و همراه همسر خود باشید.
▪ حتی در شنیدن و نگاه کردن هم باید صادق بود. گاهی پیش آمده که افکار مشغول و مغشوشی دارید و حوصله حرف زدن با همسرتان را ندارید. بهتر است به صراحت، احساس و موقعیت روحی و روانی خود را با همسرتان در میان بگذارید. بعضی افراد در حالی که نگاهشان به طرف مقابل است، اما افکارشان جای دیگری پرواز میکند و تظاهر میکنند که میشنوند اما حواسشان در مکان دیگری سیر میکند.
در چقدر هم نقش خود را خوب بازی کنید و تظاهر به شنیدن و دیدن داشته باشید، مطمئنا طرف مقابل متوجه بیتوجهی شما خواهد شد و همین مسئله سبب کدورت و دلگیریاش میشود. در هر زمان اگر حوصله شنیدن حرفهای همسرتان را ندارید، صراحتا با بیان توام با صمیمت و مهربانی وی را از حالت و موقعیت خود آگاه سازد و به او قول دهید در اسرع وقت بعد از اینکه مثلا خستگیتان برطرف شد حاضر به شنیدن حرفهایش هستید.
منبع:مجله خانواده سبز
جمعه 30/11/1388 - 21:29
کامپیوتر و اینترنت
به نام خدا - سلام .
امروز تلفن همراه به عنوان یکی از مظاهر فناوری ارتباطی نوین در زندگی فردی و اجتماعی بشر جایگاهی قدرتمند دارد و جزو لاینفک مناسبات روزمره محسوب میشود به طوری که میتوان ادعا کرد برای بسیاری از افراد زندگی بدون آن امکانپذیر نیست یا دستکم مطلوبیتی ندارد. نفوذ کاربردهای تلفن همراه در شئون زندگی پدیدهای جهانی است و در جامعه ما با وجود فروکش کردن تب اولیه استفاده از آن، مقبولیتش به حدی رسیده که مضرات جدی و اساسی این فناوری مدرن را مخفی و نادیده نگه میدارد، مضراتی که در حوزههای متنوع اجتماعی، فرهنگی، رفتاری، روانشناسی، پزشکی، قانونی، جزایی و ... به آسیبزایی میپردازد و با کمی دقت و موشکافی میتوان به دامنه تاثیر نامطلوب آن پی برد. در حقیقت از یک دیدگاه آسیبشناسانه میتوان تلفن همراه را یک منبع بزرگ برای تولید نارساییها و معضلاتی دانست که آشکارا یا پنهان در مناسبات زندگی کاربران نفوذ کرده است.
حقیقات اخیر که در این حوزه صورت میگیرد و اخبار ناخوشایندی که گاه و بیگاه درباره مضرات پزشکی و رفتاری تلفن همراه از گوشه و کنار جهان به گوش میرسد، بازبینی و نگرش دوباره برای استفاده از این وسیله پرکاربرد و عادی شده را ضروری میسازد و مجموعه کاربران، ارائهکنندگان خدمات و قانونگذاران و دولتها را در معرض اقدامات پیشگیرانه قرار میدهد که پیش از هر چیز به شناخت ماهیت انواع و اقسام آسیبها و دامنه نفوذ آنها نیاز دارد. در این نوشتار به آسیبشناسی استفاده از تلفن همراه در میان عموم و نگرانیهای موجود در این حوزه پرداختهایم.
کاهش مهارتهای ارتباطی
روکش کردن تب تلفن همراه در جامعه ما به معنای کاهش استفاده ازآن نیست، بلکه ریشه چنین تصوری را باید در عادت کردنها و عادی شدنها جستجو کرد. استفاده ازتلفن در مقطعی از زمان شیوهای برای پز دادن و نوعی مد محسوب می شد و بالطبع رفتاری برجسته و بهقول معروف توی چشم بود؛ اما کاربرد عمومی آن میان اقشار مختلف تلفن همراه را از یک وسیله تجملی و شاخص به ابزاری کارآمد و ضروری برای امور روزمره تبدیل کرد. جنبههای مدگونه و نوآورانه آن را هم باید صرفا در مدلهای جدید گوشیهای تلفن همراه و برخی کاربردهای پیشرفته آن جستجو کرد که بتدریج در اختیار کاربران قرار میگیرد؛ اما قضیه به همین جا ختم نمیشود. تلفن همراه امروزه به بخشی از هویت افراد تبدیل شده است، بویژه نوجوانان و جوانترها که شخصی و خصوصی بودن خط تماس و محتویات حافظه گوشی را نمادی از استقلال تلقی میکنند و مایه به رخ کشیدن اطلاعات متنوع متنی، تصویری، صوتی و ... به دیگران میپندارند. در حقیقت گوشی تلفن همراه آرشیوی قوی و منحصر به فرد است که دانستهها، توانایی ارتباطی و دسترسی فرد را به اطلاعات به روز آشکار میکند و در هر جمع و محفلی فرصت مناسب برای ابراز وجود و خودنمایی در اختیار صاحبش قرار میدهد. در حالی که این هویت کاذب معمولا به شخصیت فرد بستگی ندارد و نتیجه قرار گرفتن وی در معرض امواج مهارگسیخته انتقال اطلاعات دیجیتالی و موبایلی محسوب میشود که محتویات آنها اغلب با عرف و اخلاق جامعه هم ناسازگاری دارد. هویت کاذبی که از تلفن همراه ناشی میشود، حتی به شماره خطها نیز کشیده شده و سالهاست که در جامعه ما فلان پیششماره به فلان قشر اختصاص دارد و مفاهیمی را القاء میکند که مطلوبیت یا عدم مطلوبیت آن بر قیمت خطوط تماس نیز تاثیری چشمگیر و پذیرفته شده دارد.
در این حوزه، برخی مزایای استفاده از تلفن همراه و دلایل شیوع آن نیز قابل تامل است. دسترسی سریع به دوستان آشکار و پنهان، قابلیت مخفی نگهداشتن اطلاعات، بهرهمندی از سرویس پیام کوتاه برای مخفیکاری بیشتر و دسترسی آسان به انواع بازیها و شیوههای انتقال فایلهای صوتی و تصویری مزایایی هستند که برای هر کاربری فریبنده و مطلوب به نظر میرسد؛ اما با کمی دقت میتوان دریافت این ویژگیها شرایط بهتری برای سوءاستفاده و ایجاد و اشاعه ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی پدید میآورد. در این ویژگیها زندگی دوگانهای را برای کاربر رقم میزند و در صورتی که نوجوان یا جوان باشد، تاثیرپذیر هویتی پر از تعلیق برایش پدید میآورد. اگر چه انتقال اطلاعات امری مطلوب محسوب میشود، اما نمیتوان نقش محدودیتهای منطقی برای کودکان و نوجوانان را نادیده گرفت؛ در حالی که انتقال اطلاعات از طریق تلفن همراه تقریبا هیچ محدودیتی نمیشناسد و قابلیتهای فنی دیگری نظیر درگاه مادون قرمز، بلوتوث، پیام تصویری و ... که در گوشیها تعبیه شدهاند، اندیشه ایجاد با اعمال هر محدودیتی را عقیم میسازد. در چنین شرایطی افراد در معرض اطلاعاتی قرار میگیرند که قدرت تشخیص خوب و بد آن را ندارند یا در حالتی عمومیتر حداقل با اخلاق فردی و اجتماعی ناسازگار است.
در جریان این تبادل اطلاعات فراگیر که مانند موجی جامعه را درگیر میکند کودکان و نوجوانان بیش از دیگران در معرض آسیب قرار دارند و بالطبع اطلاعات نامناسبی دریافت میکنند که نظام ارزشی رو به شکل گیری آنان را مخدوش میکند. به همین دلیل است که بزرگسالان و سالمندان تنها به جنبه ارتباطی گوشیهای تلفن همراه توجه دارند و انواع ساده و قدیمی آن را تهیه میکنند و در مقابل، جوانترها و نوجوانان به انواع جدیدی توجه دارند که قابلیتهای ارتباطی و اطلاعاتی ویژهای در اختیارشان میگذارند و البته گذاشتن قفل و رمز ورود هر گوشی تلفن همراه در میان کاربران کمسن و سال رایجتر است.
شیوه ارتباطات با تلفن همراه موضوع دیگری است که دکتر هادی فراهانی، جامعهشناس و کارشناس علوم ارتباطات درباره آن توضیح میدهد: برقراری ارتباطات پنهانی و غیرمستقیم از اعتماد به نفس افراد میکاهد و مهارتهای ارتباطی آنان را برای زندگی و حضور در محیطهای جمعی ضعیف میکند.
در فرهنگ ما مرسوم است هر حرفی را که نمیتوان رودررو و به صورت حضوری به دیگری گفت از طریق تماس تلفنی بیان میشود. این یک ضعف فرهنگی است که سهولت و فراگیری استفاده از تلفن همراه بر شدت آن میافزاید. صحبت با تلفن همراه در مکانهای عمومی آسیب دیگری است که طبق آخرین پژوهشها بیش از ۹۰ درصد افراد از آزارهای آن اظهار نارضایتی کردهاند.
دای زنگ نامناسب، جواب ندادن به تماسها، صحبت یکباره و با صدای بلند و ... اغلب رنجش دیگران را موجب میشود و در قالب یک ناهنجاری رفتاری قابل بحث و بررسی است. استفاده بیش از اندازه و غیرضروری از تلفن همراه برای کاربر استرس و پریشانی ذهنی پدید میآورد. این اختلالات به حدی است که نوعی بیماری روانی و عصبی براساس آن تعریف شده است و فرد مبتلا در طول روز چندین بار احساس میکند گوشی تلفن همراهش زنگ میخورد. پژوهش ها نشان میدهد حداقل دوسوم کاربران به این نوع تیک عصبی دچارند و بیش از ۷۰ درصد کاربران مبتلا آن را تجربهای تلخ و حالتی ناخوشایند توصیف میکنند. ارسال بیش از اندازه پیام کوتاه نیز نوعی وسواس و اختلال ذهنی به دنبال دارد که متاسفانه نزد کاربران نوجوان ایرانی بسیار رایج است.
● معتاد نشوید
بسیاری از محققان معتقدند استفاده بیش از اندازه از تلفن همراه در ذهن و اعصاب کاربران نوعی اعتیاد پدید میآورد که درست مانند اعتیاد به مواد مخدر، الکل، پرخوری، رابطه غیراخلاقی، بازیهای رایانهای، اینترنت و ... مخرب است. اعتیاد به استفاده از تلفن همراه در حقیقت تمایل شدید به رفتاری است که انجام میگیرد و احساسی که پس و پیش از آن به فرد دست میدهد. معتادان به استفاده از تلفن همراه از دوستان و خانواده فاصله میگیرند، انزواطلب میشوند، اولویتهای سنی و اجتماعی نظیر تحصیل و اشتغال را پس میزنند، هنگامی که تلفن همراه در دسترسشان نیست به آن فکر میکنند و از دوریاش رنج میبرند. خاموش بودن تلفن همراه در افراد معتاد تحملناپذیر است و موجب میشود حتی هنگام خواب یا در مواقع خاصی که گوشی تلفن همراه را خاموش میکنند یا در حالت سکوت قرار میدهند به استرس و دلشوره دچار شوند. فرد معتاد نمیتواند ازگوشی تلفن همراه خود دور بماند و از هر ترفندی برای استفاده دائمی از آن بهره میجوید. این نوع اعتیاد از علاقه و وابستگی فراتر میرود و به نوعی جنون در دسترس بودن تبدیل میشود.
مروزه وضعیت استفاده از تلفن همراه در مدارس جامعه، از وجود چنین اعتیادی در میان قشر نوجوان و محصل حکایت میکند. ورود گوشی به مدارس ممنوع است، اما بسیاری از دانشآموزان سر کلاس درس گوشی خود را همراه دارند و حتی برای یکدیگر یا دوستان و آشنایان پیامک میفرستند. در حقیقت بعید است کسی با تلفن همراه دوست یا آشنای محصلش تماس بگیرد و متوجه شود، گوشیاش را در خانه گذاشته و به مدرسه رفته است! پریشانی ذهنی ناشی از اعتیاد به تلفن همراه به گونهای است که برای فرد استرس دائمی به ارمغان میآورد و چنان که میدانیم، استرس ما در دردها و بیماریهاست. علاوه بر آن فرد معتاد از اعتیاد نامعقولش آگاهی مییابد و در مقابل اتهام اعتیاد و وابستگی شدید رفتاری به احساس شرم و تنزل شخصیتی دست مییابد. به طور کلی میتوان ادعا کرد استفاده از تلفن همراه نوعی هیجان منفی و ویرانگر در پی دارد که با شدت و ضعف متفاوت روحیه، اعصاب و هویت رفتاری و اجتماعی کاربر را تخریب میکند.
دکتر فراهانی در اینباره به تغییر الگوهای رفتاری اشاره میکند و میافزاید: استفاده دائمی از تلفن همراه و تبدیل این وسیله به ابزاری برای امور روزمره، الگوهای جدیدی در رفتارهای اجتماعی پدید میآورد که بخشی از آنها بسیار نامطلوب است و در بلندمدت به آسیبهای آشکار رفتاری منجر میشود. وابستگی برخی افرادبویژه جوانترها به تلفن همراه و هویت کاذب آن شرایطی راپدید میآورد که برای مثال در یک مهمانی خانوادگی یا فامیلی مشاهده میکنیم، عدهای به جای ارتباط کلامی از طریق بلوتوث یا پیامک به صحبت با یکدیگر میپردازند. یکی برای دیگری تصویر یا متنی را ارسال میکند و بلافاصله جواب میگیرد، گاهی تمام وقت مهمانی و با هم بودن به بررسی محتویات گوشیها سپری میشود و انگار هیچکس قصد ندارد از پشت هویت مجازی تلفن همراهش بیرون بیاید و درباره مسائل واقعی و ملموس کار، زندگی و روابط فامیلی و اجتماعی سخن بگوید، با ادامه این روند که حتی دوستیها، احوالپرسیهای میان آشنایان، ابراز محبتها، خواستگاریها و... با تلفن همراه یا پیامک انجام میشود میتوان انتظار داشت نسلهایی مجازی پرورش یابند که حتی از سادهترین مهارتهای کلامی و رابطهای بیبهرهاند.
انتقال اطلاعات و روابط مجازی در نگاه اول بسیار مطلوب است، اما تبدیل شدن شئون آن به بازیچه و وسیله سرگرمی و وقتگذرانی آسیبی است که از ضعفهای فرهنگسازی در این حوزه حکایت میکند.
نظیر چنین فاجعهای برای استفاده از اینترنت نیز رخ داده است و ضرورت فرهنگسازی و اطلاعرسانی در حوزه وسایل و امکانات مجازی زندگی را پررنگتر میسازد.
● مراقب باشید
تلفن همراه مانند هر وسیله الکترونیکی دیگری که امکانات مجازی در اختیار کاربران قرار میدهند، به ابزاری برای سوءاستفاده تبدیل میشود و این کاربردهای نادرست در حوزههای متنوعی رخ میدهد و تلاش برای ایجاد ممانعتهای قانونی، قضایی، اخلاقی یا اجتماعی در برابر آنها راه به جایی نمیبرد. گویا فناوری و فرصتهایی که برای سوءاستفاده پیشروی متخلفان قرار میدهد همواره یک گام از قوانین بازدارنده جلوتر است و مهمترین تجربه جامعه ما در این حوزه به سوءاستفاده از گوشیهای تلفن همراه دوربیندار برای فاش کردن و اشاعه مسائلی مربوط میشود که در عرف و اخلاق جمعی جزو حریم خصوصی است. دوربین کوچک تلفنهای همراه هنگامی که با بیدقتی، شیطنت، خصومت یا تمایل به انجام تجربهای تازه به کار گرفته میشود، به نشر مسائلی در محیط جامعه میانجامد که با خدشهدار کردن روحیه و اخلاق عمومی به بحرانی دامنهدار و برانگیختن هیجان یا همدردی آحاد افراد خاتمه مییابد. تجربههای تلخی از این نوع در حافظه جمعی ایرانیان بسیار است و هنوز هم میتوان در صفحه حوادث روزنامهها از آنها سراغ گرفت. مهمانیها، جشنهای عروسی، اماکن خصوصی و حریم شخصی افراد از خطر این دوربینهای کوچک و ساده در امان نیستند و کار به جایی رسیده است که در برخی محافل پیش از انجام هر کاری به صورت محترمانه یا با لحنی قاطع حاضران را از فیلمبرداری یا گرفتن عکس با گوشیهای تلفن همراه برحذر میدارند.
آسیب دیگر این که بسیاری از افراد نمیدانند حافظه وسایل الکترونیکی از رایانه گرفته تا دوربین عکاسی، ۴ MP، گوشی تلفن همراه و... حتی پس از شکسته و تخریب شدن قابل بازیابی است و این حافظههای کوچک و پرمحتوا پس از مصرف و به پایان رسیدن عمرشان در هر شرایطی جزو وسایل خصوصی محسوب میشوند و به همین سبب راه برای سوءاستفاده متخلفان و افراد کنجکاو باز میماند.
هک تلفن همراه شیوه دیگری از سوءاستفاده است که در چند سال اخیر در جامعه ما رواج یافته. متاسفانه به سبب وجود برخی نابسامانیهای قانونی در حوزه الکترونیک و ارتباطات مجازی نرمافزارهای هک نیز به فراوانی در بازار و سایتهای اینترنتی یافت میشود و چنین وضعیتی هر کاربری را برای استفاده از آنها با هر قصد و انگیزهای وسوسه میکند. هک تلفن همراه به شیوههای مختلفی صورت میگیرد. سوزاندن سیمکارت، تخریب گوشی، دسترسی به اطلاعات حافظه تلفن همراه، نشر ویروسهای مجازی و... بخشی از آنها هستند که از طریق خطوط تماس، امکانات نوین مخابراتی یا بلوتوث انجام میشود. دزدیدن اعتبار ریالی از سیمکارتهای اعتباری نیز روش جدیدی است که بسادگی صورت میگیرد: دریافت یک پیامک ناشناس حاوی متن، وسوسه برای ارسال همان پیامک به شمارهای خاص برای افزایش اعتبار به صورت رایگان و آخر سر انتقال بخشی از اعتبار فرد گیرنده به فرستنده. روشهای دیگری هم برای سوءاستفاده مالی از گوشیهای تلفن همراه وجود دارد و برخی هکرها با استفاده از نرمافزارهای خاص هزینه ارسال پیامک یا برقراری تماس خود را به عهده کاربران دیگر میگذارند و از این طریق به نوعی کلاهبرداری میپردازند که به سبب پایین بودن مبلغ زیان برای خسارتدیده ارزش پیگیری در محاکم قضایی را ندارد.
انتشار برخی آمارها درباره استفاده از تلفن همراه که ویژه کاربران ایرانی است، نارساییهای دیگری را در این حوزه آشکار میکند و دکتر فراهانی درباره آنها توضیح میدهد: آمارهای تایید نشده از اختصاص حدود ۷۰درصد محتوای گوشیها و فایلهای انتقالی به هجویات، طنزهای عامیانه و متون و تصاویر غیراخلاقی حکایت میکند که تحقیقات میدانی نیز چنین رقمی را نشان میدهد و ثابت میکند. ارسال و دریافت پیامکهای اشتباهی نیز دردسرساز است و اغلب از استفاده بیرویه از سرویس پیام کوتاه ناشی میشود. این سرویس ارتباطی در اصل بر ارسال و دریافت متون درباره مسائل ضروری اختصاص دارد، ولی در کشور ما بیشتر برای سرگرمی و تفریح به کار میرود. دیگر این که طبق آمار رسمی ۸۰ درصد کاربران ایرانی از قابلیتهای پیشرفته تلفن همراهشان آگاهی ندارند و اغلب کاربران تنها از ۱۰ درصد قابلیتهای گوشیهایشان استفاده میکنند. در جامعه ما دوربین، حافظه، بلوتوث و نرمافزارهای پخش فایل صوتی و تصویری پرکاربردترین امکانات گوشیها محسوب میشوند و ناگفته پیداست قابلیتهای پیشرفته ارتباطی در گوشیها یا پشتیبانی فنی نمیشوند یا اصلا طرفدار ندارند و به کار نمیآیند. در این حوزه اطلاعرسانی شرکتهای واردکننده و نهادهای مسوول در حوزه فناوری ارتباطات ضرورتی است که با توجه به برنامههای توسعه کشور و اهدافی نظیر تحقق دولت و شهروند الکترونیکی پررنگتر میشود. در کنار همه این نارساییها استفاده از تلفن همراه با معضل دیگری پیوند میخورد که اگر ویژه جامعه کاربران ایرانی نباشد، حداقل از ضعفهای قانونی و فرهنگی در این حوزه حکایت میکند: استفاده از تلفن همراه حین رانندگی که یکی از دلایل پرشمار تصادفات و ایجاد گرههای ترافیکی در معابر شهری محسوب میشود.
● تحقیقات پزشکی چه میگویند؟
مضرات پزشکی استفاده از تلفن همراه موضوعی است که نه ثابت شده و نه رد میشود. با این حال نتایج تحقیقاتی که به تناوب در این باره صورت میگیرد اصلا به نفع این وسیله ارتباطی نیست. به طوری که نگرانیهای ناشی از اعلام نتایج تحقیقات که چون موجی اخبار و رسانهها را در بر میگیرد در برخی کشورها نهضتهایی برای اعمال محدودیت استفاده از تلفن همراه برانگیخته است. برخی دولتها با اعطای بودجههای کلان پژوهشی به موسسات و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی موافقت کردهاند و هدف بررسی آثار کوتاه و بلندمدت استفاده از تلفن همراه و تجهیزات مخابراتی آن بر سلامت انسان، سایر جانداران و محیط زیست است.
با امروز نتایج اغلب تحقیقات نادیده گرفته یا رد شدهاند با این حال مضرات پزشکی تلفن همراه برای کودکان و افراد زیر ۱۲ سال و رابطه امواج الکترومغناطیس ناشی از گوشیها با بروز تومور مغزی تقریبا اثبات شده است. بر این اساس در کشورهایی نظیر فرانسه که در این زمینه پیشگام محسوب میشود زمزمههایی مبنی بر ممنوعیت استفاده از تلفن همراه برای کودکان و تبلیغات رسانهای در این حوزه به گوش میرسد.
نتیجه برخی تحقیقات نیز استفاده از تلفن همراه را برای افراد زیر ۲۰ سال یکی از دلایل بروز آسیبهای جدی در بخشهای مربوط به شنوایی و بینایی مغز معرفی میکند.
منبع : نویسنده ----> امین رحیمی اعتیاد از نوعی دیگر
روزنامه جامجم
چهارشنبه 28/11/1388 - 20:13
ازدواج و همسرداری
به نام خدا - سلام .
شمار قربانیان تعرضات جنسی دیگر از مواردی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.
کشنبه هفدهم تیرماه دو دختر به کلانتری ۱۳ رودهن مراجعه و اظهار کردند: سه تن به نام های «ع، ف و ح» که پیش از این با آنها دوست بودیم در راه باشگاه سه راه رودهن ما را سوار خودرو پراید کرده و پایین تر از کارخانه گدوک با تهدید قمه داخل باغی برده و مورد آزار و اذیت قرار دادند و در جریان آن فیلمبرداری نیز کردند.
ین دو شاکی در ادامه شرح حادثه عنوان کردند: متعرضان ضمن تهدید به این که اگر با آنها رفاقت نداشته باشیم و تن به خواسته های شیطانی شان ندهیم فیلم را در اختیار خانواده هایمان قرار می دهند رهایمان کردند.
با شکایت این دختران پس از هماهنگی های قضایی یکی از متهمان به نام «ع» دستگیر و به کلانتری منتقل شده است.
اشاره سرهنگ قاسمی رییس اداره اجتماعی پلیس آگاهی نیروی انتظامی در گفت وگو با ایسنا به آمار تکان دهنده سال ۸۵ حاکی از آن است که ۴۰ درصد پرونده های تجاوزات جنسی علیه دختران و زنان طی این مدت در پی دوستی های خیابانی و روابط پنهان رخ داده و این در حالی بوده که گفته می شود بیشتر این دوستی ها به بهانه شناخت قبل از ازدواج شکل گرفته است.
بر اساس اظهارات این مقام انتظامی ۴۰ درصد قربانیان تجاوز به عنف با نوع پوشش و رفتار خود امکان و فرصت برقراری رابطه پنهانی را برای متجاوز فراهم کرده اند و در نهایت نیات شیطانی مجرم نیز با کشاندن قربانی به جایی دور از چشم خانواده و مکان های متروک به بروز فاجعه منجر شده است.
ما بخش تاریک و تاسف بار ماجرا از نگاه رییس اداره اجتماعی پلیس آگاهی ناجا درباره پرونده های خیابانی آن است که معمولا مجرمان ردپایی از خود به جا نمی گذارند و تمامی مشخصاتی که از سوی مجرمان برای جلب نظر دختران در رابطه عنوان شده جعلی و ساختگی است به طوری که با مراجعه قربانی به پلیس کارآگاهان با مشخصات هویتی صوری و آدرس هایی که به واقع وجود خارجی ندارند روبه رو می شوند و به این ترتیب روند دستگیری به تاخیر می افتد.
این دسته از شکارچیان اطمینان دارند ترس از آبروریزی طعمه هایشان را کمتر به سوی پلیس می کشاند و به این ترتیب به راحتی اقدامات پلیدشان را با انتخاب طعمه های جدید ادامه می دهند در حالی که اگر پلیس در جریان موضوع قرار بگیرد این احتمال قوی وجود دارد که نخستین قربانی آخرین قربانی باشد.
● ازدواج کلید خوشبختی است
استدلال جوانان این روزها حول محور شناخت پیش از ازدواج می چرخد؛ می خواهیم خودمان با چشمان باز دست به انتخاب بزنیم. شریک زندگی مان را در روابط اجتماعی و شخصی بشناسیم.
ازدواج های سنتی ،روابط و اختلافات پدر و مادرها، پوچی و افسردگی دیده شده در تجارب ازدواج دیگران به دلیل عدم شناخت صحیح ترس از شکست و یکهزار استدلال محکم و پولادین دیگر در کنار حس مقایسه با دختران همسن و سال، رسیدن به احساس خواسته شدن، کسب تجربه، آنها را در پافشاری به دوستی با پسری وا می دارد که اظهار علاقه کرده است.
ما این جا اشکالی وجود دارد و آن اشاره آمارها در این باره است، فقط ۴ درصد دوستی های میان دختران و پسران به ازدواج منتهی می شود که البته در بیشتر موارد زندگی ها به طلاق منجر می شود. با همه این آمارها برخی جوانان بر این تصورند که برای پا گذاشتن به جاده دوستی های خیابانی سیاه نمایی می شود.
جامعه شناسان معتقدند: مهمترین بنیان فکری هر فرد از خانواده ریشه می گیرد و این درحالی است که اصل بنیان فکری هنوز هم به نسل دختران جوان می گوید: ازدواج کلید خوشبختی و رسیدن به آرزوهاست. در این میان برای عده ای ازدواج رهایی از امر و نهی های دست و پاگیر خانواده است و در نهایت تحقق ازدواج یعنی پایان دادن به مهمترین دغدغه ای که به علت بیدار شدن غرایز و پاسخ به نیازهای عاطفی و احساسی شکل گرفته است.
این روزها دیگر دختران موجودات چشم و گوش بسته ای نیستند که توان حرف زدن از عقاید، احساسات و انتظارات خود را نداشته باشند. می خواهند دست به انتخاب بزنند، اما دکتر صدیقه یگانه روانشناس جوانان در تحلیل خود از دوستی های خیابانی به واقعیتی انکارناپذیر اشاره می کند و می گوید: اصولا تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است. پسران نسبت به تخلیات غریزی خود غافل باقی می مانند اما دختران در این جنبه در پی عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آنها این دوستی ها را آسمانی و پاک می دانند و خیانت را گناهی نابخشودنی.
در شرایط اجتماعی که بسیاری از پسران توان تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند عده ای از آنان در جهت برطرف کردن نیازهای غریزی و عاطفی خود از طریق دوستی برمی آیند دوستی که اغلب با وعده های فریبنده و دروغین ازدواج همراه است.
والدینی که فقط مجری مراسم ازدواجند
جعفری، رییس مجتمع قضایی خانواده با اشاره به افزایش آمار طلاق در کشور می گوید: این در حالی است که بر اساس آمارهای سال ۸۵ از هر ۴ مورد ازدواج یکی در حالی به طلاق ختم شده که زوجین نداشتن تفاهم را علت طلاق عنوان کرده اند.
ازدواج هایی که سرچشمه بسیاری از آنها طی چند سال اخیر از دوستی و برقراری رابطه ای میان پسر و دختر نشات گرفته است و به اصطلاح دو طرف با طرح علاقه و تفاهم بین خود تصمیم به ازدواج گرفته اند و در این میان گویا برای والدین نقشی جز مجری برگزارکننده مراسم تعریف نشده است!
شنایی های دختران و پسران از چت های اینترنتی، مهمانی های خصوصی، پارک، خیابان، مزاحمت های تلفنی و. . . شروع شده و با گذشت ماه ها از این روابط پدر و مادر با نادیده گرفتن و یا بی توجهی به موضوع در نهایت مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند که در بهترین حالت آن، دختر به ازدواج با پسری فاقد شرایط لازم اصرار دارد و یا در دامی می افتد که آبرویش در معرض خطر قرار می گیرد.
سرهنگ قاسمی رییس اداره اجتماعی پلیس آگاهی ناجا می گوید: اگر مجرمان بدانند هر گونه رابطه ای از ابتدا از سوی فرزندان به خانواده و والدین منتقل می شود با تردید به سرعت به آن رابطه پایان می دهند، وگرنه طبیعی ترین حالت ممکن آن است که هر جوان سالمی با نیت ازدواج و تشکیل خانواده با فاصله اندکی از آشنایی با خانواده دختر مورد علاقه اش ارتباط برقرار کرده تا از وضعیت فامیلی و محیط خانوادگی دختر اطلاع پیدا کند.
این گزارش حاکی است: اکنون تمامی مراکز پلیس آگاهی کشور به تیم مشاوره و مددکاری مجهز هستند و در موارد وقوع حادثه ای ناگوار نیز افراد می توانند با اطمینان به این که پلیس امین و محرم اسرار خصوصی زندگی شان است موضوع را با افسران زن حاضر در آگاهی در میان بگذارند.
راه حل های پیش رو را بشناسید
پیشنهاد دکتر یگانه روانشناس برای پیشگیری از بروز چنین آسیب هایی آگاهی دادن خانواده به فرزندان است.
در و مادر باید نسبت به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان آگاه بوده و شیوه های صحیح پاسخگویی به نیازها را بشناسانند. آموزش اصول، اجتناب از آسان گیری فرزندان، پرهیز از سخت گیری و تنبیه و نیز رعایت تعادل و دوری از بی بند و باری راه حل های پیش روی خانواده است.
ین هشدار جدی پلیس به زنان و دختران بزه دیده است خلاء عاطفی، حاکم نبودن روابط محبت آمیز بر روابط زن و شوهر یا سایر اعضای خانه، تهدید، ارعاب و اعمال خشونت علیه زنان و دختران عزت نفس آنها را از میان برده و فرد را تشنه کوچکترین نگاه محبت آمیز می کند. تفکر در ارزش های انسانی باید به جوانان آموخته شود تا عظمت خود را دریابند و در معامله ای زیانبار وجودشان را برای لذات لحظه ای فدا نکنند.
loud۲منبع وبلاگ:
چهارشنبه 28/11/1388 - 20:8