2ـحدیث منزلت:احمد بن حنبل و شیخ سلیمان بلخى و ابن صباغ مالكى و دیگران نوشتهاند كه پیغمبر صلى الله علیه و آله بعلى علیه السلام فرمود:انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى (2) .
یعنى تو از من بمنزله هارونى از موسى جز اینكه پس از من پیغمبرى نخواهد بود،بحرانى در كتاب غایة المرام یكصد حدیث از عامه و هفتاد حدیث از خاصه دراینمورد نقل كرده است (3) . 3
ـحدیث یوم الانذار:رسول اكرم صلى الله علیه و آله در اوائل بعثت بفرمان خداى تعالى اقوام نزدیك خود را جمع نموده و رسالت خویش را بآنان ابلاغ فرمود و در همان مجلس اعلام نمود كه هر كس از شما در پذیرفتن دعوت من سبقت جوید او پس از من جانشین من خواهد بود،از میان تمام آنان فقط على علیه السلام دعوت آنحضرت را پذیرفت و رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمود:انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى (4) . (تو برادر و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من هستى) این حدیث از مهمترین احادیثى است كه در مورد خلافت على علیه السلام هر گونه عذر و بهانه را از میان بر میدارد زیرا پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله خلافت على علیه السلام را توأم با نبوت خود در همان موقع ابلاغ فرموده است و این مطلب تقریبا در تمام كتب تاریخ و تفسیر و حدیث اهل سنت ذكر شده است و در فصل سوم بخش یكم كتاب تا حدى در اینمورد توضیحات لازمه داده شده است .
4ـحدیث ثقلین:در كتب معتبره عامه و خاصه با اختلاف كوچكى در كلمات و الفاظ نقل شده است كه هنگامیكه رحلت رسول اكرم نزدیك شد فرمود:انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى اهل بیتى و انهما لمن یفترقا حتى یردا على الحوض (5) . (من در میان شما دو چیز بزرگ و وزین میگذارم كتاب خدا و عترتم را و آندو هرگز از یكدیگر جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد گردند.)
حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعى است كه بسندهاى بسیار و عبارات مختلفى روایت شده و سنى و شیعه بصحتش اعتراف و اتفاق دارند و از این حدیثو امثال آن چند مطلب مهم استفاده میشود:
1ـهمچنانكه قرآن تا قیامت در بین مردم باقى میماند عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقى خواهد ماند یعنى هیچ زمانى از وجود امام و رهبر حقیقى خالى نمیگردد. 2
ـپیغمبر اسلام بوسیله این دو امانت بزرگ تمام احتیاجات علمى و دینى مسلمین را تأمین نموده و اهل بیتش را بعنوان مرجع علم و دانش بمسلمین معرفى كرده و اقوال و اعمالشان را معتبر دانسته است.
3ـقرآن و اهل بیت نباید از هم جدا شوند و هیچ مسلمانى حق ندارد از علوم اهل بیت اعراض كند و خودش را از تحت ارشاد و هدایت آنان بیرون نماید. 4
ـمردم اگر از اهل بیت اطاعت كنند و باقوال آنها تمسك جویند گمراه نمیشوند و همیشه حق در نزد آنها است.
5ـجمیع علوم لازمه و احتیاجات دینى مردم در نزد اهل بیت موجود است و هر كس از آنها پیروى نماید در ضلالت واقع نمیشود و بسعادت حقیقى نائل میگردد یعنى اهل بیت از خطاء و اشتباه معصومند و بواسطه همین قرینه معلوم میشود كه مراد از اهل بیت و عترت تمام خویشان و اولاد پیغمبر نیست بلكه افراد معینى میباشند كه از جهت علوم دین كامل باشند و خطاء و عصیان در ساحت وجودشان راه نداشته باشد تا صلاحیت رهبرى داشته باشند و آنها عبارتند از على علیه السلام و یازده فرزندش كه یكى پس از دیگرى بامامت منصوب شدهاند (6) .
5ـحدیث سفینة:از ابن عباس و دیگران نقل شده است كه پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود:مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها غرق (7) .یعنى مثل خاندان من داستان كشتى نوح است هر كه سوار آن شد نجات یافت و هر كه تخلف نمود غرق گردید.
محمد بن ادریس شافعى ضمن اشعار خود باین حدیث اشاره كرده و گوید:
و لما رأیت الناس قد ذهبت بهم
مذاهبهم فى ابحر الغى و الجهل
ركبت على اسم الله فى سفن النجا
و هم اهل بیت المصطفى خاتم الرسل
و امسكت حبل الله و هو ولاءهم
كما قد امرنا بالتمسك بالحبل. (8)
یعنى چون مردم را غرق دریاهاى گمراهى و نادانى دیدم بنام خداى تعالى در كشتیهاى نجات كه آنها خاندان رسالت و اهلبیت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله هستند تمسك جستم و بحبل خدا كه دوستى آن خاندان است تمسك جستم همچنانكه بما امر شده است كه بآن حبل الله تمسك جوئیم.
6ـحدیث حق:علماى عامه و خاصه بطرق مختلفه نقل كردهاند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:على مع الحق و الحق مع على. (على همیشه همراه با حق بوده و حق هم با على است) بحرانى در غایة المرام پانزده حدیث از عامه و یازده حدیث از خاصه در اینمورد نقل كرده است (9) . 7
ـان علینا منى و انا منه و هو ولى كل مؤمن بعدى (10) على از من و من هم از او هستم و او ولى هر مؤمنى است) .
8ـلكل نبى وصى و وارث و ان علیا وصیى و وارثى (11) .
براى هر پیغمبرى جانشین و وارثى است و البته جانشین و وصى من هم على است.
9ـمن اطاعنى فقد اطاع الله و من عصانى فقد عصى الله،و من اطاع علیا فقد اطاعنى و من عصى علیا فقد عصانى (12) .
هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است و هر كه مرا نافرمانى كندخدا را نافرمانى كرده است،و كسیكه على را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كه على را نا فرمانى كند مرا نافرمانى كرده است.
10ـانا و على حجة الله على عباده (13) .
من و على حجة خداوندیم بر بندگانش.
11ـعلى مع القرآن و القران مع على لا یفترقان حتى یردا على الحوض (14) .
على با قرآن و قرآن با على است آندو از هم جدا نمیشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
12ـما انا سددت ابوابكم و فتحت باب على و لكن الله فتح باب على و سد ابوابكم (15) . (
رسول اكرم فرمود درب خانههاى ابو بكر و عمر و عباس بن عبد المطلب و دیگران را كه بمسجد باز میشد مسدود كردند و فقط درب خانه حضرت امیر را باز گذاشتند،عباس بن عبد المطلب علت این امر را از حضرتش پرسید پیغمبر صلى الله علیه و آله چنین فرمود) من درهاى خانههاى شما را نبستم و در خانه على را باز نگذاشتم و لكن خداوند درهاى شما را مسدود كرد و در خانه على را باز گذاشت.
13ـان الله جعل ذریة كل نبى فى صلبه و جعل ذریتى فى صلب على بن ابیطالب (16) .
خداوند نسل و اولاد هر پیغمبرى را در صلب او قرار داد و ذریه مرا در صلب على بن ابیطالب گذاشت.ـیا على انت اول المؤمنین ایمانا و اول المسلمین اسلاما و انت منى بمنزلة هارون من موسى (17) .
یا على تو اولین كسى هستى از مؤمنین كه ایمان آوردى و اولین كسى از مسلمین هستى كه اسلام آوردى و نسبت تو بمن بمنزله هارون است بموسى.
15ـانت اخى فى الدنیا و الآخرة (18) . (
رسول اكرم صلى الله علیه و آله میان هر دو نفر از اصحابش عقد اخوت بست على علیه السلام در حالیكه چشمانش اشگ آلود بود آمد و عرض كرد یا رسول الله میان اصحاب عقد اخوت برقرار كردى و مرا با كسى برادر ننمودى پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود) تو در دنیا و آخرت برادر منى.
16ـانا سید النبیین و على سید الوصیین و ان اوصیائى بعدى اثنى عشر اولهم على و آخرهم القائم المهدى علیه السلام (19) .
من سرور انبیاء و على سرور اوصیاء است و البته اوصیاى من پس از من دوازده نفرند كه اولى آنها على و آخرشان قائم مهدى میباشد. (در این حدیث علاوه بر خلافت على علیه السلام بخلافت ائمه دیگر نیز اشاره شده است.)
17ـمن احب علیا فقد احبنى و من ابغض علیا فقد ابغضنى و من اذى علیا فقد اذانى و من اذانى فقد اذى الله (20) .
هر كه على را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه على را دشمن بدارد با من دشمنى كرده است و كسیكه على را اذیت كند مرا آزار رسانده و هر كه مرا آزار رساند خدا را آزار نموده است.ـحب على بن ابیطالب یأكل السیئات كما تأكل النار الحطب (21) .
دوستى على بن ابى طالب بدیها را میخورد (از بین مىبرد) همچنانكه آتش هیزم را میخورد (میسوزاند) .
19ـانا مدینة العلم و على بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب (22) .
من شهرستان علم هستم و على هم دروازه آنست پس هر كه علم را بخواهد باید از در آن وارد شود.
20ـیا على خلقت انا و انت من شجرة،فانا اصلها و انت فرعها و الحسن و الحسین اغصانها فمن تعلق بغصن منها ادخله الله الجنة (23) .
رسول اكرم صلى الله علیه و آله بعلى علیه السلام فرمود من و تو از یكدرختى آفریده شدهایم كه من ریشه آندرخت و تو فرع (تنه) آن هستى و حسن و حسین شاخههاى آن میباشند پس هر كس بیكى از آنشاخهها بیاویزد خداى تعالى او را داخل بهشت گرداند.
21ـانت سید فى الدنیا و سید فى الآخرة،من احبك فقد احبنى و حبیبى حبیب الله و عدوك عدوى و عدوى عدو الله عز و جل،ویل لمن ابغضك من بعدى (24) .
عبد الله بن عباس گوید نبى اكرم صلى الله علیه و آله بعلى بن ابى طالب نگاه كرد و فرمود :تو در دنیا سرورى و در آخرت سرورى،هر كس ترا دوست دارد مرا دوست داشته و دوست من دوست خداوند است و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداوند عز و جل است،واى بحال آنكه پس از من ترا دشمن بدارد.
22ـعلى یوم القیامة على الحوض لا یدخل الجنة الا من جاء بجوازمن على بن ابى طالب (25) .
مجاهد از ابن عباس نقل میكند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:على در روز قیامت كنار حوض است كسى به بهشت داخل نمیشود مگر اینكه از على بن ابى طالب جوازى آورده باشد .
23ـلا یجوز احد الصراط الا من كتب له على الجواز (26) .
قیس بن حازم گوید ابو بكر و على بن ابى طالب بهم برخورد كردند ابو بكر تبسم نمود على علیه السلام فرمود چه شده كه تبسم كردى؟ابو بكر گفت از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم كه میفرمود:احدى از صراط نمیگذرد مگر كسى كه على براى او جواز نوشته باشد.
24ـحبك ایمان و بغضك نفاق و اول من یدخل الجنة محبك و اول من یدخل النار مبغضك (27) .
ابو سعید خدرى گوید رسول خدا صلى الله علیه و آله بعلى علیه السلام فرمود دوستى تو ایمان و دشمنى تو نفاق است و اول كسیكه داخل بهشت میشود دوستدار تو و اول كسیكه داخل دوزخ گردد دشمن تست.
25ـستكون بعدى فتنة،فاذا كان ذلك فالزموا على بن ابى طالب فانه اول من امن بى و اول من یصافحنى یوم القیامة و هو الصدیق الاكبر و هو فاروق هذه الامة یفرق بین الحق و الباطل و هو یعسوب الدین (28) .
بزودى پس از من فتنهاى بر پا خواهد بود،پس زمانیكه چنین شد ملازم على بن ابى طالب باشید زیرا كه او اول كسى است كه بمن ایمان آورد و اول كسى است كه در روز قیامت با من مصافحه میكند،او صدیق اكبر و فاروق (جدا كننده) این امت است كه میان حق و باطل جدائى افكند و او بزرگ و پیشواى دین است.
26ـیا على انت قسیم الجنة و النار یوم القیامة (29) .
یا على توئى تقسیم كننده بهشت و دوزخ در روز قیامت.
شافعى در اینمورد چنین گوید:على حبه جنةـقسیم النار و الجنةـوصى المصطفى حقاـامام الانس و الجنة.همچنین در باره این روایت كه على علیه السلام قسمت كننده بهشت و دوزخ است از احمد بن حنبل پرسیدند احمد گفت چرا منكر آن میشوید مگر از نبى اكرم صلى الله علیه و آله براى ما روایت نشده است كه بعلى فرمود ترا دوست ندارد مگر مؤمن و دشمن ندارد مگر منافق؟گفتند چرا،احمد گفت مؤمن كجا است؟گفتند در بهشت،گفت منافق كجا است؟گفتند در دوزخ،قال احمد فعلى قسیم الجنة و النار (30) .
27ـان الله حرم الجنة على من ظلم اهل بیتى او قاتلهم او اغار علیهم او سبهم (31) .
خداوند بهشت را بر كسى كه بخاندان من ستم كند یا با آنها مقاتله نماید یا بآنها هجوم بیاورد و یا دشنامشان دهد حرام كرده است.
28ـالنظر الى وجه على بن ابى طالب عبادة و ذكره عبادة و لا یقبل ایمان الا بولایته و البرائة من اعدائه (32) .
عمار و معاذ و عایشه از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل میكنند كه فرمود:نگاه كردن بصورت على عبادت است و ذكر او عبادت است و ایمان كسى پذیرفته نمیشود مگر بولایت او و تبرى جستن از دشمنانش.
28ـعنوان صحیفة المؤمن حب على بن ابیطالب (33) .دیباچه و عنوان نامه عمل مؤمن حب على بن ابیطالب است.
30ـألا ادلكم على من اذا استرشد تموه لن تضلوا و لن تهلكوا؟قالوا بلى یا رسول الله،قال هو ذا و اشار الى على بن ابیطالب علیه السلام ثم قال و اخوه و ازروه و اصدقوه و انصحوه فان جبریل اخبرنى بما قلت لكم (34) .
زید بن ارقم گوید ما هنگامیكه در خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله نشسته بودیم فرمود :آیا شما را راهنمائى نكنم بكسى كه چون از او استرشاد كنید هرگز گمراه نشوید و هرگز بهلاكت نیفتید؟گفتند چرا یا رسول الله!فرمود آنكس اینست و اشاره بعلى بن ابیطالب نمود و سپس فرمود با او برادرى كنید و یاریش نمائید و او را محب صادق و دوست راستین باشید زیرا آنچه را كه (در باره وى) بشما گفتم جبرئیل بمن خبر داد.
31ـهذا على بن ابیطالب لحمه لحمى و دمه دمى و هو منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى یا ام سلمة هذا على امیر المؤمنین و سید المسلمین و وصیى و عیبة علمى و بابى الذى اوتى منه و معى فى السنام الا على یقتل القاسطین و الناكثین و المارقین (35) .
حموینى از ابن عباس نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بام سلمه فرمود :این على بن ابیطالب است كه گوشت او گوشت من و خون او خون من است و او از من مانند هارون از موسى است جز اینكه پس از من پیغمبرى نخواهد آمد،اى ام سلمه این على است كه امیر مؤمنین و سرور مسلمین و وصى من بوده و گنجینه علم من و باب علم من است كه كسى بمن نرسد مگر از آن باب و در درجات عالیه بهشت با من خواهد بود و با قاسطین و ناكثین و مارقین (معاویه و اصحاب جمل و خوارج) خواهد جنگید.ـقیل یا رسول الله من صاحب لواك فى الآخرة؟قال:صاحب لواى فى الدنیا على بن ابیطالب (36) .
جابر بن سمرة گوید گفته شد یا رسول الله صاحب پرچم تو در آخرت كیست؟فرمود على بن ابیطالب كه در دنیا حامل لواى من است.
23ـحق على على المسلمین كحق الوالد على ولده (37) .
حق على علیه السلام بر مسلمین مانند حق پدر بر فرزندش است.
34ـعن ابى ایوب انصارى ان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم قال لفاطمة:اما علمت ان الله اطلع الى اهل الارض فاختار منهم اباك فبعثه نبیا،ثم اطلع الثانیة فاختار بعلك فاوحى الى فانكحته و اتخذته وصیا (38) .
ابو ایوب انصارى گوید كه رسول خدا صلى الله علیه و آله بفاطمه علیها السلام فرمود:آیا نمیدانى كه خداوند بمردم روى زمین نگریست و از میان همه آنها پدرت را انتخاب كرده و به پیغمبرى مبعوث فرمود،آنگاه بار دوم نگریست شوهرت را اختیار كرد و بمن وحى فرستاد كه ترا باو تزویج نموده و او را جانشین (خود) قرار دهم.
35ـان وصیى على بن ابیطالب و بعده سبطاى الحسن و الحسین تتلوه تسعة ائمة من صلب الحسین،قال یا محمد (صلى الله علیه و آله) فسمهم لى،قال اذا مضى الحسین فابنه على،فاذا مضى على فابنه محمد،فاذا مضى محمد فابنه جعفر فاذا مضى جعفر فابنه موسى،فاذا مضى موسى فابنه على،فاذا مضى على فابنه محمد فاذا مضى محمد فابنه على،فاذا مضى على فابنهالحسن،فاذا مضى الحسن فابنه الحجة محمد المهدى فهؤلاء اثنا عشر (39) .
شیخ سلیمان بلخى در كتاب ینابیع المودة از كتاب فرائد السمطین نقل میكند كه یك یهودى خدمت رسول اكرم شرفیاب شد و ضمن سؤالاتى از اوصیاى آنحضرت پرسید پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:وصى من على بن ابیطالب است و پس از او دو نواده من حسن و حسین و دنبال آن نه امام از صلب حسین هستند.
یهودى عرض كرد یا محمد (صلى الله علیه و آله) براى من آنها را نام ببر،فرمود چون حسین بگذرد پسرش على و چون على بگذرد پسرش محمد و چون محمد بگذرد پسرش جعفر و چون جعفر بگذرد پسرش موسى و چون موسى بگذرد پسرش على و چون على بگذرد پسرش محمد و چون محمد بگذرد پسرش على و چون على بگذرد پسرش حسن و چون حسن بگذرد پسرش حجت مهدى (علیهم السلامند) پس اوصیاى من این دوازده نفرند.در این حدیث علاوه بر تعداد أئمه اطهار علیهم السلام صریحا نام آنان نیز ذكر شده است.
بارى در اینمورد احادیث زیاد است كه اگر بیش از این نوشته شود مثنوى هفتاد من كاغذ شود و ما بهمین مقدار از كتب معتبره عامه اكتفا كردیم در صورتیكه كتب حدیث و تاریخ امامیه پر از این قبیل احادیث است كه ما چیزى از آنها ننوشتیم.