یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا كه فلك زین دو - سه كاری بكند؟ حافظ
باتشكر
كاش می شد اشك را تهدید كرد مدت لبخند را تمدید كرد كاش می شد از میان لحظه ها لحظه دیدار را نزدیك كرد
گل عشق تو هستم شبنمم باش دلم دنیای زخمه مرححم باش زدرد بی كسی قلبم شكسته به شهر بی كسی ها همدمم باش00000غریب
اتنا
نالم از دست تو ای ناله كه تاثیر نكردی گرچه او كرد دل از سنگ تو تقصیر نكردی
یك سنگ كافیست برای شكستن یك شیشه یك حرف كافیست برای شكستن یك دل یك ثانیه كافیست برای عاشق شدن و یك دوست مثل تو كافیست برای همه عمر.
قسم به زلف سیاهت, چنان پریشانم كه هرچه غیر تو , از خاطرم فراموشست
تصویر چمان تو در رویا كشیدم باغ گلی از جنس مریم ها كشیدم تو گم شدی در جاده های ساكت و دور من هم به دنبال نفس هایت دویدم000000غریب
حدیث دوست نگویم بجز حضرت دوست که اشنا سخن اشنا نگه دارد
بودیم و كسی پاس نمی داشت كه هستیم باشد كه نباشیم و بدانند كه بودیم
در خلد را گر كلیدی هست كلید آن در بیش بخشیدن و كم آزاری است