عشق به دوستی گفت : فرق من و تو چیه ؟ دوستی گفت : من آدمها را با سلامی آشنا می کنم تو با نگاهی ، من آنها را با اشک از هم جدا می کنم تو با مرگ .
اینجا آسمون ابریه اونجا را نمیدونم ، اینجا هوا بهاریه اونجا را نمیدونم ، اینجا عاشقها تنها هستند اونجا را نمیدونم ، اینجا یک دلی برات تنگ شده اونجا را نمیدونم .
به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ، بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است .
عشق را گدایی نکن زیرا چیز با ارزش به گدا داده نمی شود .
نمی دانم چرا با اینکه می دانم از من نخواهی بود ، باز هم از تار و پود جانم برایت خانه می سازم .
پروانه امشب پر مزن اندر حریم یار من ، شاید صدای پرپرت از خواب بیدارش کند .
میگن یه ماه تو آسمونه ، یه فرشته رو زمین ، خسته نمیشی دو شیفت کار می کنی ؟
نگاه عاشقت رادوست دارم
زبان صادقت را دوست دارم
غزلهای دل تو مهربانیست
زبان شعر من بر همزبانیست
به آب و آینه آمیزههستی.تو در یك بیشه با سبزه نشستی.
دل تو عاشقی را می شناسد .زبان رزاقی را می شناسد
وفا آمیزه با آب و گل توست.شمیم مهربانی حاصل توست
همیشه با دل من راست گفتی.عزیزم گفتی و جانم شنفتی
دروغ آمیزه اندیشه ات نیست.خزان در فكر سبز ریشه ات نیست
كسی اندازه تو مهربان نیست.وبا سوگ شقایق همزبان نیست
زلالی تو را بیشه ندارد. و كینه در دلت ریشه ندارد
دیشب به سیل اشك ره خواب میزدم. نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم
دیشب شب رویای تو بود و تو نبودیدر گوش من آوای تو بود و تو نبودی
دل زیر لب اهسته تمنای تو میكرد
در حسرت ایمای تو بود و تو نبودی
نقاشی دریا كه كشیدم تك و تنها محتاج تماشای تو بود و تو نبودی
ان خط قلم جوهر عشق و دل رسوا خواهان هوسهای تو بود و تو نبودی صد قافیه زد دل به هوای سر كویتدل وسعت دریای تو بود و تو نبودیدیشب كه گل از اینه ماه گل انداخت در فكر تمنای تو بود و تو نبودی
می دونی اگه یه کسی عاشق بشه ، براش مهم نیست که عشقش کنارش نیست ، اگه فقط بدونه که اون زندست و از زندگیش در کنار کس دیگه ای لذت می بره ، براش کافیه .
تو زخم زندگی منی ، همه به زخمشون دستمال می بندن ، ولی من به زخمم دل بستم .