• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3911روز قبل
اهل بیت

حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی:

وی یادآور شد: در این نقل قولها همچنین اشاره شده است که پیامبر با اطلاع از مسئله روزه یهودیان فرمودند: من نسبت به برادرم موسی بن عمران و شکرانه نعمت نجات آنها، بر یهودیان اولویت دارم. بنابراین ما هم این روز را روزه می گیریم و خود حضرت روزه گرفته و دستور دادند که مردم روزه بگیرند. اما سوالی در اینجا مطرح می شود که این دستور پیامبر در چه زمانی بوده است؟ اگر در سال اول هجرت بوده، می بایست پیامبر عاشورا را در مدینه درک کرده باشند و از آنجا که موضوع روزه گرفتن یهودیان برای پیامبر مسبوق به سابقه نبود و ایشان در مکه با چنین مساله ای روبرو نشده بودند و به همین جهت از مردم مدینه سوال می کنند، بنابراین در همان سال اول هجرت که وارد مدینه می شوند نمی توانند دستور روزه روز عاشورا را داده باشند و اگر فرضاً دستوری هم مبنی بر روزه وجود داشته باشد، می بایست در سال دوم هجرت باشد. از طرفی در همین اخبار اشاره شده است که حضرت دستور روزه روز عاشورا را تا قبل از وجوب روزه ماه رمضان داده اند و با وجوب روزه رمضان، این روزه ساقط شد (وجوب آن ساقط شد اما استحباب آن همچنان باقی بود)

http://www.sedayeshia.com

 
   
پنج شنبه 2/9/1391 - 16:33
اهل بیت

حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی:

طبق اخبار نقل شده در نخستین روزها و اوائل ورود پیامبر به مدینه، یهودیان مدینه روزه دار بوده اند. پیامبر از علت این روزه پرسیدند به ایشان گفته شد که یهودیان این روز (عاشورا) را روز نجات بنی اسراییل از دست فرعونیان و عبور آنها از رود نیل می دانند و به شکرانه آن، این روز را روزه می گیرند. براساس این نقل ها، نخستین بار که پیامبر (ص) در مدینه شاهد روزه داری یهود مدینه بوده اند منطبق با روز دهم محرم بوده است.

حجت الاسلام یوسفی غروی افزود: مراجعه به کتب لغت واقعیتی را یادآور می شود مبنی بر این که اهل لغت تصریح دارند که کلمه عاشورا ریشه در اسلام دارد و پس از واقعه کربلا، به روز دهم محرم عاشورا گفته می شود و یک کلمه عربی که پیش از اسلام نیز کاربرد داشته باشد نیست. بنابراین در میان عرب جاهلی این کلمه به هیچ وجه کاربردی نداشته است و امروز در میان هیچ یک از لغت شناسان عرب، اختلاف نیست که معنای اصطلاحی عاشورا به روز دهم محرم الحرام از عاشورای حسینی اختصاص دارد و پیش از آن سابقه نداشته است.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 16:31
اهل بیت

حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی:

عاشورا از ماده عشر به معنای عدد 10 است اما اصطلاحاً به روز دهم نخستین ماه از سال قمری اطلاق می شود که نخستین ماه سال قمری،حتی قبل از اسلام نیز محرم الحرام بوده است و در اسلام نیز این مساله تغییر داده نشد. در قرآن و احادیث نبوی (ص) هیچگونه نهی ای از این جهت نشده است که محرم را ماه اول سال قرار ندهید.

حجت الاسلام یوسفی غروی افزود: نقل قول هایی دراین زمینه وجود دارد که اعراب پیش از اسلام اگر تصمیم به تعویض پرده کعبه می گرفتند در روز عاشورا، پس از خروج کلیه حاجیان از مکه این کار را انجام می دادند و برخی از مردم مکه این روز را روزه می گرفتند البته بر فرض صحت این نقل قولها، موضوع روزه گرفتن همگانی و شامل عامه مردم نبوده است بلکه برخی به دلخواه این کار را انجام می دادند.

وی افزود: در زمان حضور حضرت رسول (ص) در مکه، در این شهر از اهل کتاب یعنی یهود و نصارا، کسی ساکن نبود مگر افرادی انگشت شمار که یا برده بودند و یا افراد عادی که در اقلیت می زیستند. امادر مدینه و پس از هجرت حضرت به مدینه، تعداد زیادی از یهود و نصارا زندگی می کردند.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 16:30
اهل بیت

حجت‌الاسلام والمسلمین ملامحمد شریف زاهدی، ره‌یافته به مذهب تشیع، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) با اشاره به اشکالات و شبهات وهابیت علیه شیعیان، از جمله مراسم عزای سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) اظهار کرد: یکی از شبهات مطرح شده از جانب وهابیت علیه شیعه، گریه در عزای امام حسین(ع) است؛ از منظر ایشان گریه بر مرده هیچ سودی برای انسان ندارد و حتی بعضاً به‌جهت گریه و عزاداری و سینه‌زنی شیعیان، آنان را به مرده‌پرستی متهم کرده‌اند.

شریف زاهدی با بیان این‌که این سخن از روی نادانی، بی‌اطلاعی و عدم تحقیق و بررسی در متون و معارف شیعه است، عنوان کرد: به‌هر حال این مطلب موضوعی است که می‌تواند برای برخی از افراد ایجاد شبهه کند که اهل بیت(ع) ـ العیاذ بالله ـ مرده‌اند؛ این در حالی است ‌که بر اساس تمام منابع شیعه و اهل سنت ائمه اطهار(ع) همگی به‌ شهادت رسیده‌اند.

وی با تأکید بر این‌که یکی از مفاهیمی ‌که در رابطه با امام حسین(ع) قابل بحث است، توسل به ایشان و زیارت حرم مطهر آن حضرت(ع) است، اظهار کرد: یکی از ادعاهایی که وهابیت علیه شیعه مطرح می‌کنند، این است که شیعه متوسل به غیر الله می‌شود؛ در حالی که بحث توسل به غیر الله در قرآن کریم و برخی از روایات مطرح شده است.

زاهدی با اشاره به منابع تاریخی خاطرنشان کرد: بر اساس منابع تاریخی گریه، ندبه و مدیحه‌سرایی در تاریخ در رابطه با پیامبر‌ اسلام(ص) و انبیای الهی(ع) سابقه داشته است و عزاداری شیعیان برای اموات و بزرگانشان و برگزاری مجلس ختم و ترحیم برای آنان امر جدیدی نیست. همچنین در بسیاری از منابع اهل سنت نقل شده است که پیامبر جلیل‌القدر اسلام(ص) در کنار قبر مادرشان «آمنه بنت وهب» به عزاداری پرداخته‌اند.

نویسنده کتاب «باید هدایت می‌شدم» افزود: در سنن ترمذی و ابن‌ماجه از قول ابوهریره نقل شده که برخی از صحابه همراه با پیامبر اکرم(ص) به‌ سمت مکه مکرمه برای انجام مراسم حج در سال دهم هجری بودند که به سرزمین ابواء مدفن مادر گرامیشان رسیدند. راوی نقل می‌کند که «فبکی و ابکی من حوله؛ یعنی هم خود پیامبر(ص) گریستند و هم دیگران را گریاندند».
ملامحمدشریف زاهدی:
زمخشری در تفسیر کشاف روایتی را نقل می‌کند که حضرت یوسف(ع) از جبرئیل مدت گریه پدرش را جویا شد؛ جبرئیل به او پاسخ داد که یعقوب(ع) 70 سال در فراق تو گریست. حضرت یوسف(ع) از پاداش گریه او پرسید، جبرئیل پاسخ داد: اشک او پاداش 70 شهید فی‌سبیل‌الله را دارد

زاهدی ادامه داد: همچنین در منابع اهل سنت گریه پیامبر اکرم(ص) بر جنازه عموی خویش، حمزه سیدالشهدا و جعفربن ابیطالب، معروف به جعفر طیار را داریم که حتی حضرت(ص) به زنان دستور دادند که بر جعفر گریه کنند، زیرا جعفر هیچ گریه‌کننده‌ای ندارد. این تعبیر برای حمزه نیز بیان شده است که فرمودند: برای حمزه گریه کنید، زیرا «ولکن حمزة لاباکیة له».

ره‌یافته به مذهب تشیع با اشاره به گریه پیامبر اکرم(ص) بر فرزند خویش «ابراهیم» که در خردسالی از دنیا رفت، اذعان کرد: در این رابطه حتی می‌توان گریه رسول‌ اکرم(ص) را هنگام عیادت سعدبن عبادة که در منابع اهل سنت از آن سخن به میان آمده را ذکر کرد. این مطالب در صحیح مسلم و صحیح بخاری در باب «البکاء عند المریض»، باب «البکاء عند المیت» و باب «الرحمة للصبیان» آمده است. بنابراین گریه پیامبر(ص) برای غیر الله در کتاب‌های موثق و صحاح سته اهل سنت مؤکداً نقل و مطرح شده است.

وی در ادامه به شبهه اول وهابیت در رابطه با گریه برای غیر الله پرداخت و گفت: در قرآن کریم ماجرای گریه حضرت یعقوب(ع) برای حضرت یوسف(ع) نقل شده است، آنجا که می‌فرماید: «وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وََقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ؛ از آنان روى گردانید و گفت اى دریغ بر یوسف و در حالى که اندوه خود را فرو مى‌‏خورد چشمانش از اندوه سپید شد»(یوسف/84).

این مستبصر با بیان این‌که گریه برای ولیّ خدا و کسی‌ که خدا او را دوست دارد، دارای پاداش است، ولو این‌که این گریه از روی حس پدری باشد، افزود: حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع) آنقدر گریست تا این‌که نابینا شد که مطمئناً این گریه‌ای برای غیر خدا بوده است. نکته جالب این‌که گریه او در حد اشک ریختن نبوده، بلکه آن‌قدر گریسته که به نابینایی او منجر شده است. زمخشری در تفسیر کشاف روایتی را نقل می‌کند که حضرت یوسف(ع) از جبرئیل مدت گریه پدرش را جویا شد؛ جبرئیل به او پاسخ داد که یعقوب(ع) 70 سال در فراق تو گریست. حضرت یوسف(ع) از پاداش گریه او پرسید، جبرئیل پاسخ داد: اشک او پاداش 70 شهید فی‌ سبیل‌الله را دارد.

وی با اشاره به جلسات مناظره خود با علمای وهابی خاطرنشان کرد: بنده هنگام مناظره با وهابیون مطرح می‌کنم که آدم(ع) و حوا در فراق یکدیگر 40 سال گریستند. همچنین هاجر برای تشنگی اسماعیل(ع) با گریه و زاری به کوه صفا و مروه می‌دود که مطمئناً گریه او گریه برای غیر الله بوده است.

زاهدی افزود: همچنین در تاریخ گریه حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) برای هدایت قومشان نقل شده است و با این اوصاف، اشکال و ایراد ایشان بر شیعه یک شبهه کاملاً بی‌اساس است که هیچ پایه روایی و منطقی ندارد. از سوی دیگر شیعه در کار خود براساس روایات وارده از ائمه‌ اطهار(ع) عمل می‌کند و در این عزاداری هیچ مستمسکی بالاتر از عزاداری خود ائمه(ع) در عزای سید‌الشهداء(ع) نیست.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 1:2
اهل بیت
امام حسین (ع) بر اساس وظیفه الهی خویش و با هدف احیای اسلام و جلوگیری از انحراف در دین و برای زنده نمودن سنت نبوی و روشن نمودن این قضیه که اسلام راستین غیر از آن اسلامی است که بنی امیه در جامعه مطرح کرده اند، قیام نموده و برای همیشه تاریخ، روشن کرد که مکاتب و مذاهب خارج از مسیر اهل بیت باطل است.

آن حضرت با قربانی کردن خود و بهترین یارانش در این راه، هدف خود را به آیندگان درس داده و نشان داد که فرزند رسول خدا و معیار حق و اسلام و قرآن است و بنی امیه و سایر خلفا همه از مسیر حق خارج هستند.

در حقیقت هدف امام پاسداری از امامت بود که امام سجاد (ع) با مواضع خاص که با توجه به شرایط خاص زمان خود این هدف امام را محافظت نمود و استمرار مسیر هدایت را با امامت استوار نمود و تمام اهداف قیام امام حسین (ع) را در دوره اسارت و پس از آن تبیین نمود.

برای رهایی از ذلت و بردگی و بازیابی عزت و آزادگی و فراهم ساختن زمینه یک انقلاب ریشه‌دار و بنیادی در سطح گسترده بر ضد بیداد و اختناق، راهی جز آگاهی و بیدارسازی مردم نیست و امام حسین (ع) برای رسیدن به این هدف مهم به امر خداوند قیام نمود. این حماسه تاریخی دو مرحله داشت:

* مرحله اول: روز عاشورا

در روز عاشورا امام سجاد (ع) به سختی بیمار بود. با این وجود وقتی ندای "هل من ناصر" امام حسین(ع) را شنید، با آنکه از شدت ضعف و ناتوانی قدرت برداشتن شمشیر را نداشت، راه میدان را در پیش گرفت. ام‌کلثوم خواست مانع شود.

امام سجاد(ع) فرمود: ای عمه، دست از من بردار و بگذار تا پیش روی پسر پیغمبر (ص) جهاد کنم.

حضرت سید الشهداء (ع) به خواهرش فرمود: باز دار او را تا کشته نگردد و زمین از نسل آل محمد (ص)خالی نماند.

بدین ترتیب امام زین العابدین (ع) به عنوان یک مجاهد، با وجود بیماری شدید، در جهاد شرکت جست و به عنوان مطیع مطلق ولایت به سوی خیمه بازگشت تا به گونه‌ای دیگر برای ادامه جهاد وارد عرصه پیکار شود.

*مرحله دوم: بعد از عاشورا

این مرحله از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچم خونین عاشورا به دست امام سجاد (ع) برافراشته شد. امام (ع) مبارزات خود را در ابعاد گسترده‌ای آغاز نمود و از هر فرصتی در این راستا استفاده کرد که مهم‌ترین آنها را می‌توان در چند بخش زیر خلاصه کرد:

اول: خطبه‌های آتشین

امام سجاد (ع) برای روشنگری مردم و تبیین معارف حقه و پرده‌برداری از چهره منفور بنی‌امیه خطبه‌هایی ایراد فرمودند که اهم آنها از این قرار است:

* خطبه کوفه

امام چهارم (ع) به جمعیتی که برای تماشای اسیران آمده بودند اشاره کرد که ساکت شوند. همه سکوت کردند، آنگاه پس از ستایش خدای متعال خود را معرفی فرمود و با سخنان کوتاه و جانگداز در آن محیط اختناق و ارعاب، طوفانی به پاکرد.

خطبه امام (ع) چنان در عمق روح و جان مردم نفوذ کرد که ناگهان از هر سو صدای شیون و ندای ندامت بلند شد و مردم همگی از آن حضرت اعلام حمایت نمودند و از دشمنان آنان برائت جستند.

*خطبه شام

مردم شام در اثر تبلیغات 40 ساله معاویه شناخت صحیحی از اسلام و خاندان نبوت (ع) نداشتند. امام سجاد (ع) با کلام خود در مجلس یزید و در مقر حکومت اموی غوغایی ایجاد کرد و در میان اقشار مختلف مردم چنان تحولی به وجود آورد که یزید از ترس شورش مردم، به موذن دستور داد تا اذان بگوید اما با ادامه سخنان امام (ع) فشار افکار عمومی بر یزید اوج گرفت و او مجبور شد بر خلاف مواضع قاطع قبلی، خود را تبرئه کند و مسوولیت فاجعه کربلا را به گردن ابن زیاد بیاندازد.

* خطبه مدینه

هنگامی که کاروان امام (ع) به نزدیکی مدینه رسید مردم مطلع شده و به استقبال آنها آمدند. امام سجاد (ع) در میان آنها خطبه شورانگیزی ایراد فرمود و در ضمن آن صحنه جانگداز عاشورا و جنایات بنی امیه را بازگو کردند و با بیانات روشنگرانه خود پرده از حکومت جائر یزید برداشتند و اذهان مردم مدینه را نسبت به بنی‌امیه آگاه کردند و این زمینه‌ای شد که بسیاری از قیام‌ها بر علیه امویان در مدینه شکل بگیرد.

دوم: تبیین معارف حقه و مبارزه در قالب دعا

امام زین العابدین (ع) در محیطی که ارعاب و اختناق حاکم بود مباحث سیاسی و اصول اعتقادی را در قالب دعا بیان می‌فرمود که مهم‌ترین آنها مساله امامت و رهبری حقیقی جامعه اسلامی و غصب و تصاحب آن توسط حکام جور بود.

سوم: برخورد و مبارزه با علمای درباری

اینان کسانی بودند که فکر و ذهن، مردم را به سوی بنی‌امیه جهت می‌دادند و آنان را با وضعی که بنی‌امیه خواستار آن بودند تا در جامعه حاکم باشد، عادت می‌دادند و افکار ناشایست و فرهنگ نادرست اموی را در قالب اسلام به خورد مردم می‌دادند. به عنوان مثال برخورد شدید امام (ع) با "محمد بن مسلم زهری" محدث برجسته درباری است.

چهارم: زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا

واقعه عاشورا در افکار عمومی برای حکومت اموی بسیار گران تمام شد و مشروعیت آن را زیر سوال برد اما برای اینکه این فاجعه عظیم، فراموش نشود امام با گریه بر شهیدان و زنده نگه داشتن خاطره آنان، مبارزه منفی را به صورت گریه ادامه داد.

شکی نیست که این اشک‌های سوزان ریشه عاطفی داشت اما چگونگی برخورد آن حضرت با این موضوع اثر و نتیجه سیاسی داشت و یادآوری مکرر قضیه کربلا نمی‌گذاشت ظلم و جنایات حکومت بنی‌امیه از خاطره‌ها فراموش شود.

بنابراین سیدالشهداء (ع) حماسه بزرگی در روز عاشورا و در زمین کربلا خلق نمود و امام سجاد (ع) این حادثه تاریخی را از قید زمان و مکان رها نمود و شعار "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" را جاودانه ساخت.

پنجم: تربیت شاگردان و اصحاب خاص

امام سجاد در کنار مبارزات منفی برای زنده نگه داشتن خاطره عاشورا به تربیت شاگردانی خاص پرداختند که هر یک از آنها حافظ دستاوردهای مکتب عاشورا و امامت بودند.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 1:1
اهل بیت

پروفسور پیتر ج. چلکوفسکی (Peter J. Chlkowski)، دانشمند آمریکایی لهستانی تبار، از دانشمندان متخصص فرهنگ ایران است که هم اکنون استاد رشته های مطالعات خاورمیانه، شرق شناسی و اسلام شناسی در گروه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک است.

* شرق شناسی که جذب محرم شد
فارس: آقای چلکوفسکی لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
چلکوفسکی: من پیتر چلکوفسکی شهروند آمریکایی هستم. لیسانس خود را در سال 1958 در رشته واژه شناسی شرقی از دانشگاه جگیلونیان شهر کراکوف لهستان دریافت کردم و در مدرسه درام همان شهر به تحصیل در رشته هنرهای تئاتری بپرداختم. در سال 1959 به لندن رفتم و در سال 1962 در مقطع فوق لیسانس در رشته تاریخ خاورمیانه اسلامی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی فارغ التحصیل شدم. در حال حاظر هم بیش از 40 سال است که استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه نیویورک هستم. بخش عمده ای از تحقیقات و مطالعات من مربوط به اسلام شیعی و به طور خاص محرم و واقعه کربلا است و در این حوزه تاکنون 3 کتاب و مقالات متعددی درباره امام حسین و واقعه کربلا نوشته ام.

فارس: علت سفر شما به ایران چه بود؟
چلکوفسکی: همانطور که گفتم در مقطع لیسانس زبان شناسی مشرق زمین خوانده بودم و در ادامه در یکی از دانشگاه های انگلیس مطالعات خاورمیانه را ادامه دادم و به همین دلیل با ایران آشنا شدم، به همین دلیل ایران را برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات زبان فارسی انتخاب کردم.

* جایی که با محرم آشنا شدم...
فارس: شما یکی از معروف ترین محققان غربی در حوزه محرم و عاشورا هستید. از آشنایی خود با محرم بگویید.
چلکوفسکی: درباره آشنایی با محرم و عاشورا باید بگویم که قبل از اینکه به ایران سفر کنم چیز زیادی درباره محرم نمی دانستم و زمانی که برای ادامه تحقیقاتم به شهر رشت سفر کردم مصادف بود با ماه محرم و انجا با یک اجرای تعزیه مواجه شدم. آنجا خیلی شیفته این مراسم شدم و باید اعتراف کنم که یک شبه عاشق محرم شدم. این نمایش برای من که هنرهای نمایشی در لهستان خوانده بودم فوق العاده بود. از آن زمان شروع کردم به تحقیق و نوشتن درباره تعزیه و محرم. از این نمایش به قدری هیجان زده و شگفت زده شده بودم که از آن روز به تحقیق درباره عاشورا و محرم پرداختم.

* هنر تعزیه مرا با محرم آشنا کرد
چیزی که در ابتدا من را به عاشورا و محرم علاقه مند کرد به دلیل اینکه اطلاعی از واقعه عاشورا نداشتم هنر تعزیه بود. رسم و اجرای فوق العاده ای است. اینکه نقش ها دیالوگ خود را با شعر بیان می کردند و رنگ هایی که آدم خوب ها و آدم بدها با آن تفکیک شده بودند. من درباره تعزیه تحقیقات گسترده ای در کشورهای مختلف دنیا کرده ام و ماحصل تحقیقاتم را در یکی از کتابهایم آورده ام.

* تعزیه امام حسین در منطقه کارائیب در قرن 19
فارس: امکان دارد یکی از مواردی که در مورد تعزیه و محرم در کشورهای دیگر بررسی کرده اید بگویید؟
چلکوفسکی: در قرن 19 میلادی در منطقه کارائیب، انگلیسی ها کارگران سیاه پوست را در مزرعه های نی شکر به خدمت گرفته بودند و آنها را استستمار می کردند و این کارگران سیاه پوست با انگلیسی ها درگیر شدند ولی از ادامه کار زیر سلطه انگلیسی ها که برای آنها به معنای بردگی بود کنار کشیدند و فرار کردند. به همین خاطر انگلیسی ها برای جبران نیروی کار در مزرعه های نی شکر هزاران نفر را از هند به این منطقه آوردند. جمعیت هندی هایی که به این منطقه آمده بودند مراسم عاشورا را برای دور هم جمع شدن و نشان دادن خود به مردم بومی منطقه انتخاب کردند با وجود اینکه اکثر آنها مسلمان و شیعه نبودند.
این مراسم در این منطقه رفته رفته بومی شد و با نام تجا که شکل تغییر یافته تعزیه بود برگزار شده است. در این مراسم حسینه های خاصی که ارتفاع سقف آن بسیار بلند بود برپا می شود و از رنگ های متنوعی استفاده میشود.

*فرهنگ عاشورا ایران را در جنگ 8 ساله پیروز کرد
فارس: تاثیر محرم را در میان مردم ایران چگونه دیده اید؟
چلکوفسکی: مردم ایران و در کل شیعیان، واقعه عاشورا را بزرگترین مصیبت تاریخ بشریت می دانند. در ایران علاوه بر اینکه فرهنگ عاشور در تکیه ها و در ماه محرم گرامی داشته می شود در شئون مختلف زندگی مورد توجه قرار میگرد. جمله هر روز عاشوراست و هر روز کربلا است در جنگ 8 ساله تاثیر زیادی در مبارزه سربازان ایرانی داشت و همین مساله باعث انگیزه آنها برای ادامه مبارزه میشد. و اتفاقا همین فرهنگ بود که باعث پیروزی سربازان ایرانی شد. من مسلمان یا شیعه نیستم ولی خیلی مجذوب این فرهنگ شده ام.

فارس: آیا بررسی فرهنگ عاشورا تاثیری بر خود شما هم داشته؟
چلکوفسکی: با مرور واقعه کربلا بارها تحت تاثیر قرار گرفته ام و اشک درچشمانم جمع شده است ولی به خود اجازه نداده ام که گریه کنم چراکه من محقق هستم و نباید تحت تاثیر احساساتم قرار بگیرم.

* شیفته شخصیت حضرت عباس هستم
فارس: چه کسی در واقعه عاشورا شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟
چلکوفسکی: من به صورت خاص شیفته شخصیت "حضرت عباس" هستم. من مقالات زیادی را درباره ایشان نوشته و چاپ کرده ام و متون زیادی را درباره مراسمی که به حضرت عباس مرتبط می شود را جمع آوری کرده ام.

* حضرت عباس به روایت چلکوفسکی
فارس: اگر بخواهید حضرت عباس را برای مخاطبان آمریکایی معرفی کنید چه می گویید؟
چلکوفسکی: عباس جنگ آور، آزادی خواه و مدافع شجاع و بی باکی است که از حسین و خانواده اش محافظت کرد. عباس فردی است که شما در فارسی به آن میگویید پهلوان. عباس پهلوان واقعی بود. او از حسین و خانواده او تا آخرین لحظه محافظت میکند. او زمانی که می رود برای کودکان آب بیاورد دستانش را از دست می دهد بعد مشک را به دهن میگیرد و زمانی که می بینند او ایستادگی می کند و به راه خود ادامه می دهد او را می کشند.

* دردناک‌ترین حادثه کربلا به روایت کارشناس آمریکایی
فارس: دردناک ترین حادثه کربلا از نظر شما کدام حادثه است؟
چلکوفسکی: تشنگی کودکان در خیمه ها و طلب آب از عباس داستان دردناکی دارد که مرا واقعا تحت تاثیر قرار می دهد.

فارس: مردم ایران همه علاقه زیادی به حضرت عباس دارند و مراسم زیادی با نام ایشان برگزار میشود...
چلکوفسکی: من عاشق مراسمی هستم که نذر حضرت عباس میکنند. مانند سفره حضرت عباس. من بسیار در آیین سفره حضرت عباس دقت کرده ام و مشاهده کرده ام که چقدر زنان شیعه و زنان ایرانی اعتقاد به این رسم دارند ولی متاسفانه من چون خانم نیستم هیچگاه نتوانستم در این مراسم شرکت کنم. چون این مراسم را زنان برپا می کنند. من شاهد بوده ام زنانی را که نذر سفره حضرت عباس کرده اند و حاجت گرفته اند. برای مثال زنی که بچه دار نمی شد و از این طریق توانست حاجت خود را بگیرد

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 1:0
اهل بیت

حرم مطهر امام حسین(ع) در بخش مرکزی شهر کربلا و در موقعیت جغرافیایی 32 درجه و 37 دقیقه شمالی و 44 درجه و 1 دقیقه و 56 ثانیه شرقی قرار دارد ، مساحت حرم تقریبا 13000 متر مربع و محیط آن 500 متر می باشد .

حرم دارای 10 درب می باشد که اولین آنها که جنوبی ترین آنها می باشد باب القبله بوده و بقیه آنها به صورت پادساعتگرد به نام های باب الرجا، باب قاضی الحاجات، باب الشهداء ، باب الکرامه ، باب السلام، باب السدره، باب السلطانی، باب الراس الشریف و باب الزینبیه(س) می باشد که رو به تل زینبیه باز می شود.

در داخل حرم علاوه بر مزار عرفانی امام حسین(ع) ، مزار حضرت علی اکبر(ع) در پایین پای امام حسین(ع) ، حضرت علی اصغر (ع) در آغوش امام (علت 6 گوشه شدن ضریح همین قرار گیری مزار علی اکبر(ع) در زیر پای امام می باشد) ، شهدای کربلا در پایین پای حضرت علی اکبر(ع) ، حبیب بن مظاهر در ضلع جنوبی حرم و مزار ابراهیم مجاب در شمال غربی حرم قرار دارند.



در داخل حرم همچنین قبور عده ای از علما در نزدیکی قبور شهدا و تعدادی از پادشاهان شیعه از جمله برخی پادشاهان قاجار و امیرکبیر، در رواق شمالی قرار دارند.
اولین بنا و نشانه های حرم امام حسین(ع) توسط بنی اسد و سپس مختار ایجاد شد اگرچه بارها آثار حرم امام حسین(ع) توسط بنی امیه و بنی عباس و سایر حکومت های ضدشیعی از بین رفت.

در دوران متوکل عباسی ملعون بیشترین جسارات به حرم امام حسین(ع) صورت گرفت ، متوکل ضمن انهدام مرقد مطهر، با گذاشتن نگهبانان در راههای ورودی دستور داد هر زائری را در مسیر یافتند او را دستگیر کرده یا وی را می کشتند یا به شدت تنبیه می کردند.

پادشاهان آل بویه را می توان به عنوان اولین سازندگان اصلی حرم امام حسین(ع) و ائمه نام برد .



صفویان در سال 907 بر تخت سلطنت ایران نشستند و بهترین دوران آبادی عتبات، پس از روزگار آل بویه، در دورانی است که صفویان قدرت را در اختیار داشتند ( از سال 907 تا 1135) صفویان هر از چندی که بر عراق تسلط می یافتند، تمامی تلاش خود را برای بازسازی و تعمیر و گسترش عتبات به کار می گرفتند. نام صفویان و بعدها قاجار در جای جای عمارات عتبات نشان از حضور جدی آنان در عتبات و حرم ائمه (ع) دارد.

در دوره شاه اسماعیل ، شاه طهماسب، شاه عباس اول و شاه صفی در دوره های کوتاهی که عثمانی ضعیف می شد، عراق در اختیار دولت صفوی بود و هر بار، بر طبق اسناد و منابع موجود، مهمترین دغدغه آنان رسیدگی به امور حرمین امامان و فراهم کردن تسهیلات برای زایران بود.

در روزگار نادرشاه هم توجه ویژه ای به عتبات وجود داشت و گفته شده است که همسر او گوهر شاه خانم – دختر شاه سلطان حسین - مبالغ هنگفتی ( 20 هزار نادری) برای تعمیر و تزیین حرم حسینی ارسال نمود.

در دوره قاجار، همان احساس وجود داشت. روابط آنان با عثمانی ها در این دوره بهتر بود و آنان می توانستند اقدامات بهتر و گسترده تری در مقایسه با زمان صفویان، انجام دهند.



در زمان حمله وهابی ها به کربلا به رهبری (( سعود بن عبدالعزیز)) در سال 1216 حرم صدماتی جدی دید ، گنبد مطهر تخریب و بسیاری از شیعیان توسط وهابیون به شهادت رسیدند، تمام اموال حرم به تاراج رفت و صدمات زیادی به شهر وارد شد ، در کوچه و بازار خون محبان حسین(ع) جاری گشت به گونه ای که مردم این واقعه را کربلای دوم نامیدند.

پس از حمله وهابیون به حرم حسینی(ع) ، اهمیت تجدید بنای گنبد و صحن در دوره محمد شاه چندان بود که حتی بعد از این خرابی، در سال 1217- 1219 همچنان او را به عنوان بانی بنای جدید می شناختند.

در دوره فتحعلی شاه، نه تنها سلطان قاجار بلکه برخی از درباریان از جمله زنان درباری مبالغ هنگفتی هزینه تزیین حرم حسینی کردند. همسر فتحعلی شاه در سال 1232 ایوان مقابل قبر را طلاکاری کرد. در سال 1337 همین زن، مناره های حرم حسینی را طلاکاری کرد.

در سال 1991 میلادی ( 1370 ه.ش) حزب منحوس بعث به دستور صدام ملعون در جریان انقلاب شیعیان حملات وحشیانه ای به حرم شد، عده ای از شیعیان به شهادت رسیدند و بخشی از حرم و گنبد مطهر تخریب شد به طوری که آثار برخی از گلوله ها و جنایت بعثیون هنوز بر روی دیوارهای حرم قابل مشاهده است.



در حال حاضر حرم حسینی(ع) با تلاش شیعیان مخلص ایرانی و عراقی و با همت ستاد بازسازی عتبات عالیات، در حال بازسازی و مسقف شدن می باشد و از برنامه های آتی برای حرم طرح توسعه حرمین شریف است که طبق چشم انداز توسعه به شعاع 500 متر از حرمین شریف امتداد خواهد داشت.

قابل ذکر است طلا کاری گنبدها و مناره ها بارها و بارها به فرمان شاهان ایرانی و به هنر و توانایی هنرمندان ایرانی شکل گرفت. این تحول در نسبت های قابل مقایسه با حکمرانی بقیه کشورهای اسلامی آنقدر چشمگیر بود که به قطع می توان تأثیرات شکل گرفته را بخشی از توسعه و هنرنمایی سبکهای ایرانی در دوره خود دانست.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 0:59
اهل بیت
زیارت ناحیه مقدسه، روضه ای است که امام زمان(عج) در عزای جد شهیدش، امام حسین(ع) سر داده، سوگنامه ای است که امام عصر(عج) در اندوه شهادت امام حسین(ع) زمزمه کرده و تابلویی است که با جاری اشک های صاحب الزمان(عج) نقش گرفته است.
زیارت معروف به ناحیه مقدسه، نجوای سوزناک امام زمان(عج) در سوگ امام حسین(ع) و اهل بیت پاک اوست و از اندوه بی پایان امام عصر(عج) خبر می دهد:
"فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَیْک َ وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ؛ گر چه زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدرات الهى مرا از یارى تو بازداشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی که با تو دشمنى کردند نبرد نمایم، صبح و شام مویِه می کنم تو را و به جاى اشک براى تو خون گریه می کنم از حسرت و تأسف و افسوس بر مصیبت هایى که بر تو آمد، تا از اندوه این مصیبت و غصه این حزن جان سپارم ".

سلام بر حسین
زیارت ناحیه مقدسه از زیارات مطلقه است؛ یعنی گرچه خطاب به امام حسین(ع) است، اما خواندن آن تنها مخصوص روز عاشورا نیست و خواندن آن در تمام روز های سال سفارش شده است.
متن زیارت ناحیه مقدسه در کتاب "اقبال" سید ابن ‏طاووس و بحار الانوار نقل شده است.( اقبال، ص 573 و بحار الانوار، ج 98، ص 269) البته علامه مجلسی این زیارت را به نقل از چندین نفر از بزرگترین فقیهان شیعی مانند سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ محمد ابن المشهدی نقل کرده و تأکید کرده است که این زیارت از ناحیه مبارکه امام معصوم(ع) صادر شده و خواندنش اختصاصی به روز عاشورا ندارد.

زیارت ناحیه مقدسه شامل فراز های متنوعی است. بخش آغازین این زیارت شامل سلام های امام زمان(عج) به بیست و سه تن از انبیای الهی از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) است و به برخی از ویژگی های ایشان اشاره کرده است.
سلام های امام زمان(عج) به امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، بخش دیگری از این زیارت است که در حقیقت، سلام امام زمان(عج) به پاک ترین انسان های تاریخ است:
"سلام بر آدم، یار مخلص خدا از بین آفریدگانش، درود بر شیث، ولى خدا و از بهترین بندگانش، سلام بر ادریس که براى خدا حجت او را بپا داشت، درود بـر نـوح که دعـایش قرین اجابـت بود، سـلام بر هـود که کمـک و یارى خـدا مدد او بود، درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد، سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـام رفاقـت به او عـطا نمود، درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداى او نمود... درود بر عیسى روح خدا و کلمه او، سلام بر محمد، محبوب خدا و یار مخلص او، درود بر فرمانرواى مؤمنان، على بن ابیطالب که برادرى رسول خدا به وى اختصاص یافت، سلام بر فاطمه زهرا، دختر رسول اله ، درود بر حسن بن على، جانشین پدرش، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود".

سلام بر آن محاسن به خون خضاب شده
فراز های دوم این زیارت شامل سلام های دردمندانه امام زمان(عج) بر امام حسین(ع) و یاران و فرزندان اوست.
در هفتاد و پنج سلام این بخش، اوصاف امام شهید و یاران با وفایش یادآوری شده اند و نام بسیاری از آنان با ذکر خصوصیاتشان و نیز اسامی قاتلان ماجرای عاشورا همراه شده است:
"سلام بر کسی که خداوند شفا را در تربت او قرار داد، سلام بر کسی که دعا زیر گنبد او مستجاب است، سلام بر فرزند زمزم و صفا، سلام بر آن پیکر به خون غلتیده، سلام بر او که ملایک آسمان بر او گریستند، سلام بر گریبان های چاک چاک، سلام بر لبان خشکیده، سلام بر جان های بلا رسیده، سلام بر خون های جاری، سلام بر اعضای قطعه قطعه، سلام بر سرهای بر فراز نی... سلام بر آن که شاهرگش بریده شد، سلام بر آن مدافع بى یاور، سلام بر آن محاسن به خون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن دندان چوب خورده، سلام برآن سر بالاى نیزه، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها گرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند و درندگان خونخوار بر گرد آن مى گشتند، سلام بر تو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گرد بارگاه تو پر مى کشند و اطراف تربتـت جمع شده اند و در آستان تو طواف مى کنند و براى زیارت تو وارد مى شوند.
سلام بر تو، من به سوى تو رو آورده ام و به رستگارى در پیشگاه تو امید بسته ام، سلام بر تو، سلام کسى که به حرمت تو آشناست و در ولایت و دوستى تو بى ریاست و به سبب محبت تو به خدا تقرب جسته و از دشمنانت بیزار است، سلام کسی که قلبش ازمصیبت تو جریحه دار و اشکش به هنگام یاد تو جارى است، سلام کسی که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است، سلام کسی که اگر با تو در کربلا مى بود، باجانش، تیزى شمشیر ها را از تو حفظ مى نمود و نیمه جانش را به خاطر تو به دست مرگ مى سپرد و در رکاب تو جهاد می کرد و تو را علیه ستمکاران یارى داده، جان و تن و مال و فرزندش را فداى تو مى نمود و جانش فداى جان تو و خانواده اش سپربلاى اهل بیت تو مى بود".

شرح اوصاف و کردار حضرت حسین(ع) پیش از قیام عاشورا، زمینه‌های نهضت حسینی، شرح چگونگی شهادت امام و یارانش و عزادار شدن همه هستی، فراز های خواندنی این زیارت هستند که در پایان با توسل به اهل بیت(ع) و دعا پایان می پذیرد.
هیچ زیارتى مانند این زیارت، عمق فاجعه کربلا را بیان نکرده است. این زیارت آمیزه ای از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه، توسل و در عین حال، یک مرثیه است.

خیرخواه امت، حتی به هنگام رویارویی با مرگ
در بخشی از زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به مرور سیره رفتاری و کردار اجتماعی امام حسین(ع) می پردازد و می فرماید:
"گواهى می دهم نماز را بپاداشتى و زکات دادى و امر به معروف کردى و از منکر و عداوت نهى نمودى و اطاعت خدا کردى و نافرمانى ننمودى و به خدا و ریسمان او چنگ زدى تا وى را راضى نمودى و از وى درخوف و خشیت بوده، نظاره گر او بودى و او را اجابت نمودى و سنت هاى نیکو به وجود آوردى و آتش هاى فتنه را خاموش نمودى و دعوت به هدایت و استقامت کردى و راه هاى صواب و حق را روشن گرداندى و در راه خدا به حق، جهاد نمودى و فرمانبردار خداوند و پیرو جدت، محمد بن عبدالله بودى و شنواى کلام پدرت على بودى و پیشى گیرنده به سفارش برادرت امام حسن بودى و رفعت دهنده پایه شرافت دین و خوار و سرکوب کننده طغیان و کوبنده سرکشان و خیرخواه امت بودى در هنگامى که در شدائد مرگ دست و پا می زدى و مبارزه کننده با فاسقان بودى و قیام کننده با حجج و براهین الهى و ترحم کننده بر اسلام ومسلمین بودى".

مرثیه ای برای حسین(ع)
شاید بتوان نقطه اوج زیارت ناحیه مقدسه را فراز هایی از این زیارت دانست که امام زمان(عج) به توصیف ماجرای ظهر عاشورا و پس از آن، به شرح ماجرای اسارت زنان می پردازد. فراز های سراسر درد و غم این بخش، چنان جانسوزند که بی تردید بیش از هر فراز دیگری از این زیارت به اشک های امام زمان(عج) تبرک گشته اند:
"پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس از آن که به آنان گوشزد نمودى و حجت را بر آن ها تأکید فرمودى؛ ولى بیعت تو را شکستند و پروردگارت و جدت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس تو به پیکار استوار شدى و لشکریان فاجر را ضرب و شتم نمودى و در گَرد و غبارِ نبرد فرو رفتى و چنان با ذوالفقار جنگیدى که گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون هراس یافتند، شرارت حیله شان را بر تو برافراشتند... و حرمتى براى تو مراعات نکردند و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند، چه در کشتن دوستانت و چه در غارت خیمه هایت.
تو در گرد و غبار هاى جنگ پیش تاختى و آزار فراوانى تحمل کردى، آن چنان که فرشتگان آسمان ها از صبر و شکیبایى تو به شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند و تو را به سبب زخم ها و جراحت ها ناتوان نمودند و راه بر تو بستند تا آن که هیچ یاورى برایت نماند.
ولى توحسابگر و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع می کردى تا آن که تو را از اسبت سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى درحالی که اسب ها تو را با سم هاى خویش کوبیدند و سرکشان باشمشیرهاى تیزِشان بر سرت آمدند، پیشانى تو به عرق مرگ مرطوب شد و دستان چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود، پس گوشـه نظرى به جانب خیام گرداندى در حالی که از زنان و فرزندانت به خویش مشـغول بودى، اسبت با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان و گریـان به جانب خیمه ها رو نمود، پس چون بانوان حرم، اسب تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند و زین تو را واژگون یافتند، از پس پرده ها خارج شدند در حالی که گیسوان بر گونه ها پراکنده نمودند، بر صورت ها لطمه مى زدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند و به صداى بلند شیون می زدند و از اوج عزت به حضیض ذلت درافتاده بودند و به سوى قتلگاه تو مى شتافتند.
درهمان حال شمر ملعون برسینه مبارکت نشسته و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب می نمود. با دستى محاسن شریفت را درمشت می فِشرد و با تیغ آخته اش سر از بدنت جدا مى کرد. تمام اعضای پیکرت از حرکت ایستاد، نفس هاى مبارکت در سینه پنهان شد و سر مقدست بر نیزه بالا رفت. اهل بیتت چون بردگان به اسیرى رفتند و در غل و زنجیر آهنین بر فراز جهاز ِشتران دربند شدند. گرماى نیمروز، چهره هاشان را مى سوزاند، در صحرا ها و بیابان ها کشیده می شدند، دستانشان به گردن ها زنجیر شده، در میان بازار ها گردانده می شدند. اى واى بر این سرکشان گناهکار"!

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 0:58
اهل بیت

کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم، اشارات و رموز از آنِ خواص و بندگانِ ویژه، لطایف آن برای اولیای خدا و حقایق آن برای پیامبران و انبیا است.

 

پیوند میان امام حسین (ع) و قرآن، بسیار مستحکم و عمیق است. آن حضرت، سخت شیفته قرآن بود، به گونه‌ای که قرآن مونس و هم‌دم شب و روزش بود. این جایگاه ویژه را از میان فرموده‌های آن بزرگوار، درباره قرآن و واکنش‌های ایشان در برابر آن کتاب عظیم، می‌توان دریافت.

حضرت اباعبدالله(ع) و معارف عمیق قرآن

امام حسین(ع) در روایتی مراتب و معارف قرآن کریم را این گونه بیان می‌فرماید: کتاب اللّه (عز و جل) علی أربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولیاء و الحقایق للأنبیاء.[1] کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارات و رمزها (اشاره‌ها) و لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم است. اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگانِ ویژه است. لطایف آن برای اولیا است و حقایق آن برای پیامبران و انبیا است. در این حدیث، امام حسین(ع) ضمن بیان این که قرآن، دارای معارف عمیقی است،‌بهره‌مندی از آن را برای همگان میسر می‌داند. مقصود از «عبارات»، شناخت‌مفاهیم در حدِ ترجمه و دانستن معانی لغات است که توده‌های مردم در آن‌سهم دارند. مقصود از «اشارات قرآن» فهم قرآن، در حد تفسیرِ آن است که در ‌حوزه صلاحیت متخصصان قرآن و مجتهدان تفسیر است که به ابزار تفسیر مجهزند. منظور از «لطایف قرآن»، نکات و برداشت‌هایی است که از حد فهمِ بیشتر علمای تفسیر، فراتر بوده، شرط ولایت الهی را طلب می‌کند، آنان که دل به خدا سپرده‌اند و خدا سرپرستی آنان را بر عهده گرفته است و از یاران و حواریون خاص پیشوایان معصومند، به حوزه لطایف قرآن راه یافته، از آن بهره‌مند می‌شوند. مقصود از «حقایق قرآن»، ذات قدسی و مکنون ملکوتی قرآن است که اتصال و تماس با آن، معصوم را می‌سزد و دست دیگران، از آن حوزه، کوتاه است: (لا‌یَمَسُّـهُ إِلاّ المُطَهَّـرُونَ).[2]

تجلیل عجیب امام از معلم قرآن

شدت علاقه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به قرآن کریم را تا اندازه‌ای می‌توان از حرمت نهادن و تکریم آموزگاران قرآن شناخت، به گونه‌ای که گاهی مورد انتقاد اطرافیان قرار‌می‌گرفت. نقل است یکی از فرزندان امام حسین(ع) نزد معلمی به نام عبدالرحمان در مدینه آموزش می‌دید. روزی معلم، سوره حمد را به او آموخت. هنگامی که فرزند، سوره را برای پدر قرائت کرد، امام (ع)، معلم را فرا خواند و هزار دینار و هزار حلّه به او پاداش داد. وقتی به امام ـ به سبب پاداش زیاد ـ اعتراض شد، فرمود: «هدیه من کجا با تعلیم حمد برابر است».[3]

قرآن را بخوان حتی اگر ایستاده...

بشر بن غالب اسدی نقل می‌کند که روزی خدمت امام حسین(ع) رسیدم و آن حضرت درباره ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود: «کسی که یک آیه از قرآن را ایستاده بخواند، برای هر حرفی صد پاداش نیکو برای او نوشته می‌شود. اگر در غیر نماز بخواند، خداوند به هر حرفی، ده پاداش نیکو به او عطا می‌کند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفی یک پاداش نیکو به او عطا می‌کند و اگر کسی تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود می‌فرستند و اگر در روز ختم کند، فرشته‌های نگهبان تا شب بر او درود می‌فرستند و دعای او بر آورده است و به اندازه آن‌چه میان آسمان و زمین است، به او پاداش داده می‌شود». پرسیدم: این ثواب خواننده قرآن است; اما کسی که نمی‌تواند قرآن بخواند چه؟ فرمود: «ای برادر بنی اسد! در شگفت مباش; زیرا خداوند، بخشنده،ستایش کننده و بزرگوار است. اگر آن‌چه را از قرآن می‌داند، بخواند، خدا این اجر را به‌او می‌دهد».[4]

افتخار کردن حضرت به آموختن قرآن

حضرت امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: «شب عاشورا شنیدم پدرم به یارانش می‌فرمود: أثنِی علی اللّه أحسن الثناء و أحمده علی السرّاء و الضّرّاء اللّهمّ إنّی أحمدک علی أن أکرمتنا بالنبوّة و علّمتنا القرآن … .[5] خداوند را با بهترین ثناها، ثناگویم و او را بر فراخی و تنگی ستایش می‌کنم. خدایا! تو را به سبب این که ما را با انتخاب پیامبر، از میان ما گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی، ستایش می‌کنم. در این خطبه، حضرت با افتخارِ به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و قرآن، به همگان می‌فهماند که هر‌کس قرآن را داشته باشد، شدیدترین و سخت‌ترینِ مشکلات، پیش چشم او آسان خواهد شد.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 0:56
اهل بیت
حسین اسرافیلی در سال 1330 در تبریز متولد و تا حدود 9 سالگی در آنجا ساکن بود، پس از آن به تهران نقل مکان کرد. برای اولین بار دو اثر از او در مجله نوجوانان (سال 48) چاپ شد. اولین اثر مستقل او کتاب تولد در میدان است که در سال 64 به‌وسیله حوزه هنری چاپ و منتشر شد. او در سال 66 جزو شاعران برگزیده وزارت ارشاد و در سال 78 یکی از شاعران برگزیده 20 سال انقلاب بوده است.


از میان آثار او «تولد در میدان» اثر برگزیده دفاع مقدس در یک دوره 10 ساله بوده است، همچنین گزیده ادبیات معاصر شماره 5 (انتشارات نیستان) به زبان عربی ترجمه و چاپ شده است.

«تولد در میدان»،« آتش در خیمه‌ها» (مجموعه شعر عاشورایی)، «در سایه ذوالفقار» (مجموعه شعر دفاع مقدس)، «عبور از صاعقه»، «مردان آتش‌نهاد»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 5» ،«آتش در گلو»، «آیینه و سنگ »(نگاهی به شعر خواهران در موضوع جنگ، با همکاری) «مریمها و شقایقها» (نگاهی به شعر خواهران در موضوع جنگ، با همکاری)، حدود 20 جلد کتاب گزیده با همکاری چند نفر بخشی از فعالیتهای این شاعر است .


آنچه در زیر می آید مثنوی عاشورایی از این شاعر آیینی است:


عرصه چون خالی شد از بیگانه‌ها /باز «مِیْ» جوشید در پیمانه‌ها
باده‌های شوق، جوش خون زدند /نشوه‌ها از شیشه‌ها بیرون زدند


شد پر از جوش جنون، آغوش «مِیْ»/ شیشة مینا شکست از جوش «مِیْ»
باده در خم، نشوه در «می»،‌ شد فزون / بر لب پیمانه زد جوش جنون


عرصه خالی از لب اغیار شد / جام آخر قسمت مِی‌خوار شد
محرمان ماندند در غوغای عشق / رنگ خون زد گردش صهبای عشق


غیر، با آوای او همدم نبود / خلوتش را جای نامحرم نبود
عرصه را با محرمان تنها گذاشت / عشق را بر عشق‌بازان واگذاشت


جلوه کرد آیینة سینایی‌اش / چون شجر در معجزهِ‌یْ موسایی‌اش
نوح شد، بر رهروانش ره نمود / محرمان را دیدة حیرت گشود

داد بر آن باده‌خواران، مِی‌کشان / با دو انگشتش، نهایت را نشان
نشوه در مینای خون، زد جوش، رفت / جمع محرم نعره زد از هوش رفت

چشم ساقی، گردشی دیگر نمود / گردشش بر نشوه‌های «مِی» فزود
تا کند از باده‌خواران خراب / جام آخر را، شریکی انتخاب


هیچ کس را قابل فیضش ندید / باز زینب، باز زینب را گُزید
«تا بگوید راز فردا را لبش / محرم او بود گوش زینبش


با زبان زینبی، شد هر چه گفت / با حسینی گوش، زینب می‌شنفت»
راز، در افشای مطلب جلوه کرد / روح او در جان زینب جلوه کرد


زینب، اینک، خود حسینی دیگر است / خون ثارالله را پیغمبر است.

http://www.sedayeshia.com

پنج شنبه 2/9/1391 - 0:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته