دفتری گر بنویسند خوبان جهان ، تو به سر دفتر خوبان جهان فهرستی .
ای دوست دلت همیشه زندان من است ، آتشکده عشق تو از آن من است ، آن روز که لحظه وداع من و توست ، آن شوم ترین لحظه پایان من است .
آن سوی دیوارها خدایی هست که داشتنش جبران همه ی نداشتن هاست .
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات ، چشماتم تنهام گذاشتند ، حالا من موندم و اشک و بغض و آه .
معلمم گفت الف ، گفتم او ، گفت ب ، گفتم با او ، گفت پ ، گفتم پیش او ، گفت ج ، خواستم بگویم جدایی ، گفت نگو .
آسمان وقف نگاهت گل من ، مانده ام چشم به راحت گل من ، هر کجا هستی و باشی ، گویم خدا پشت و پناهت گل من .
در ساحل قلب ها فقط ردپای دوست می ماند ، وگرنه موج روزگار هر ردپایی را گم می کند .
می خواستم تو قلبت خونه کنم ، اونجا زمین گرونه ، ما که فقیریم ، تو چشات چادر می زنم .
صبح که چشمای قشنگت رو باز میکنی ، یادت باشه که دیشب یکی به یاد تو چشماشو بست
اگه نیوتون قبل مرگش چشمای تو را می دید ، معنی واقعی جاذبه رو می فهمید .