• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1637
تعداد نظرات : 162
زمان آخرین مطلب : 3444روز قبل
نوجوان و جوان

مهارت های زندگی برای نوجوانان

 

اشاره: امروزه خانواده ها در پرورش هوش و استعداد كودكانشان قدمهای محكم تر و مؤثرتری نسبت به گذشته برمی دارند و انتظاراتشان در زمینه كارآمدی فرزندانشان نیز بالاتر رفته است. آنان دریافته  اند كه برای دستیابی به این مهم كه همانا داشتن قدرت و توانمندی بیشتر در راه رسیدن به اهداف عالی تر است باید تفكر و اندیشه كودكان و نوجوانان را در سطوح بالاتری پرورش داد.

باید به آنان بیاموزیم كه در برابر مسائل و مشكلات زندگی چگونه برخورد كنند كه آسیب پذیری كمتری داشته باشند. به عنوان مثال هنر ارتباط برقرار كردن و گفت وگو با دیگران از مهارت های اولیه ای هستند كه چنانچه فردی به آنها مجهز باشد می تواند بسیاری از هیجانهای مخرب را از خود دور كند. حال به ذكر تعدادی از مهارت های اساسی و مهمی كه در موقعیت كودكان، نوجوانان، جوانان و والدین در عرصه زندگی نقش شایسته ای دارند، می پردازیم.

 

 

 

 

  

 

مهارت اول؛ اعتماد به نفس

وقتی بچه ها كوچكند، چندان مشكل نیست كه به آنان كمك كنیم تا اعتماد به نفس به دست آورند. كارهای كوچك می توانند تأثیرات بزرگی داشته باشند. اعتماد به نفس مانند یك رودخانه پس رفت و یا جریان پیدا می كند این رودخانه همیشه دارای جریانات تندی نیست. بایستی به كودكان مسئولیت انجام برخی از فعالیتها را واگذار كرد، البته باید در نظر داشته باشیم كه فعالیتها در حد توان كودك باشد و پس از انجام كار، كودكان تشویق شوند.

معلمان مدارس بایستی زمینه گفت وگو با دانش آموزان را فراهم كنند تا ترس و خجالت از صحبت كردن در دانش آموزان از بین برود. همچنین معلمین می توانند از تجربیات خود برای آنان صحبت كنند، بچه ها یاد می گیرند كه تلاش كنند، تلاش به آنان اعتماد به نفس می دهد. باید به آنها بگوییم كه فوق العاده اند اما این به تنهایی كافی نیست. وقتی بچه ها و بزرگترها به خود به عنوان شخص اول عمل نگاه كنند توانایی انجام كارهای بیشتری در خود ایجاد می كنند.

مهارت دوم؛ انگیزه

بچه های با انگیزه چنین نشانه هایی دارند:

می خواهند كارهایی انجام دهند و مشتاق به یادگیری هستند. تكالیف مدرسه و كارهای خانه را بدون آنكه خیلی نق بزنند انجام می دهند.

آنان برای فردا یا هفته بعد برنامه هایی دارند، آنان بیشتر بله می گویند تا نه. كودكان با انگیزه به دنیا می آیند نه با كسالت و خستگی. آنان مشتاق، جست وجوگر و كنجكاو به دنیا می آیند و این همان حالتی است كه ما می خواهیم آنان برای همیشه حفظ كنند.

آموزش انگیزه:

معلمها و والدین مانند مربیان زمین بازی هستند (تشویق می كنند و گاهی بچه ها را هل می دهند). بچه ها باید خودشان مسیر خود را پیدا كنند. اما ما می توانیم برای ایجاد این شور و حرارت مسیر را به آنان نشان دهیم.

تقویت انگیزه:

گام اول: فكر كردن و تقویت حافظه و تفكر. به كودكان بیاموزیم در مورد اهدافشان تفكر كنند.

گام دوم: گفت وگو و آموزش مهارت های گوش دادن.

گام سوم: به پایان رساندن كار. وقتی بچه ها ببینند می توانند روی كار تمركز كنند و آن را تا آخر انجام دهند بیشتر مشتاق انجام كارها می شوند.

گام چهارم: تشویق و تحسین . تشویق می تواند به صورت یك هدیه، یك امتیاز یا حق انجام دادن یك كار، كلمه تحسین آمیز یا یك بوسه باشد. به هر صورت تشویق همیشه شیرین است.

مهارت سوم؛ تلاش

واضح است كه تلاش كردن ناخوشایند نیست و انسان برای تلاش كردن به وجود آمده است. دانش آموزان باید بدانند كه حتی انجام تكالیفشان می تواند لذت بخش باشد، فرزندان ما باید بدانند كه تلاش راه دستیابی به موفقیت است و موفقیت بزرگترین لذت زندگی همه انسانها است.

مهارت چهارم؛ مسئولیت پذیری

سعی كنید كه كودكانتان را مسئولیت پذیر كنید. وقتی به بچه هایتان می گویید:

- می توانم به تو امیدوار باشم.

- تو قابل اتكا و اعتماد هستی.

- وقتی چیزی به من می گویی، می توانم حرفت را باور كنم و...

با این جمله ها در واقع شما فرزند مسئولیت پذیر خود را تحسین می كنید. آموزش مسئولیت پذیری به بچه ها، شامل پیدا كردن راههایی است تا به آنان كمك كنیم احساس لیاقت و شایستگی داشته باشند، بدانند چه چیزی درست است و به آنچه درست است عمل كنند.

مهارت پنجم؛ خلاقیت

خلاقیت در بچه ها فرصت علاقه مند شدن و تمرین برای عملی كردن فكرهای خوب را ایجاد می كند. خلاقیت اساس علوم را تشكیل می دهد. وقتی برای بچه ها محیطی را فراهم می كنیم كه در آن به تحقیق بپردازند، سؤال كنند و در مورد آن فكر كنند و متحیر و سردرگم شوند، پایه های علاقه به علوم را در آنان ایجاد می كنیم. چه بچه هایمان بخواهند یك دانشمند شوند و چه یك شخص معمولی باید از جمله انسانهایی باشند كه همیشه می گویند:

«می خواهم بدانم این وسیله چگونه كار می كند؟»

مهارت ششم؛ پشتكار

دانش آموزانی كه همیشه رختخواب خود را مرتب می كنند و یا كارهای منظمی را در خانه انجام می دهند، در مدرسه موفقیت زیادی كسب می كنند. موفقیت تحصیلی بستگی به این دارد كه شخص تمام كردن یك كار را در نظر داشته باشد. هرچه سریعتر بچه ها این مهارت را یاد بگیرند، زودتر مصمم خواهند شد تا همیشه هر كاری را به پایان برسانند و از انجام آن لذت ببرند.

مهارت هفتم؛ توجه به دیگران

علاقه  آنها را به هم پیوند می دهد و به كودكان حس اجتماعی بودن را هدیه می كند، بچه های در حال رشد، خودشان و نیازهای خودشان را می بینند، اما والدین و معلمان می توانند به بچه ها در هر سنی توجه و علاقه را با روشی معنادار بیاموزند.

مهارت هشتم؛ كارگروهی

اغلب بین كار فردی و گروهی به ویژه در مدارس موازنه درسی برقرار نیست. دانش آموزان بیشتر انتظار دارند به صورت فردی كار كنند، نمره بگیرند و با هم رقابت كنند نه آن كه با هم كار كنند. معلمان باید هرچه بیشتر به كار گروهی تأكید كنند.

مهارت نهم؛ عقل سلیم

تدبیر داشتن چندان همگانی نیست. یكی از دلایلی كه بچه ها ممكن است با تدبیر باشند این است كه این صفت مادرزادی نیست، بلكه از طریق تجربه و تمرین به دست می آید؛ برخلاف مهارت مطالعه یا ریاضیات، فراگیری عقل و تدبیر، برنامه آموزشی ندارد.

بهترین كاری كه می توانیم انجام دهیم این است كه مواقعی را پیدا كنیم كه عقل و تدبیر مورد نیاز است و بعد راههای كسب آن را تمرین كنیم.

مهسا احمدی

سه شنبه 5/1/1393 - 8:39
نوجوان و جوان

چطور از فرزند نوجوان خود انتقاد کنیم؟

 

از ویژگی های عمده نوجوانی کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است . به طور کلی  «شخصیت» جنبه بیرونی و اکتسابی دارد ، در حالی که «منش» جنبه ذاتی و درونی دارد .

 

نوجوان دوستدار «کسب شخصیت» است 

برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود :

۱) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران

۲) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان

برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند ، دچار عدم تعادل روانی می شوند .

 در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد :

*  روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد .

*  به زبان و رفتار به او بفهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم .

 در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سئوال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد . هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم : تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم . روی هم رفته هر انسانی دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نماییم .

 اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم، انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود .

آلپورت می نویسد : انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است .

جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند . تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید.

 

برای مرحله دوم، یعنی پذیرش شخصیت از طرف پدر و مادر و اطرافیان چه کنیم ؟

می توان با زبان این پذیرش را نزد دوستان و اقوام و خانواده بیان کرد.

می توانیم با عمل به او ثابت کنیم که شخصیت او را پذیرفته ایم ، برای رسیدن به این هدف باید او را به عنوان مشاور در خانواده به خودمان نزدیک کنیم .

حضرت پیامبراکرم (ص) فرمودند : پس از ۱۴ سالگی با فرزندتان مشورت کنید.

باید در مسائل مختلف نظر نوجوان را پرسید و نباید فکر کرد که در اثر مشورت ، نوجوان گستاخ می شود.

نوجوانان ثابت کرده اند که اگر به آنان اعتماد کنیم ، برای حفظ اعتماد و تقویت آن دست به هرکاری می زنند که خودشان را شایسته نشان دهند .

حضرت علی (ع) با عبارت زیبایی در این زمینه، رابطه تکریم شخصیت و غلبه بر گناهان را بیان فرموده اند:‌ کسی که شخصیتش مورد احترام دیگران قرار گرفت ، لغزش ها و شهوت ها در نظرش بی ارزش می شوند.

 

«  دومین ویژگی دوره نوجوانی ، استقلال طلبی نوجوانان است »

 نوجوانان به دلیل این که خودشان را در آستانه یک انسان کامل شدن می بینند، علاقه به کسب استقلال در زندگی دارند.

این استقلال از نظر اقتصادی و مالی مطرح می شود. نوجوانان می خواهند برای خودشان درآمدی هرچند اندک داشته باشند . این علاقه به تملک و استقلال نسبی با خصوصیات نوجوانان کاملاً هماهنگ است . کسی که ظرف دو- سه سال آینده وارد اجتماع خواهد شد و نقش یک فرد بالغ را ایفاء خواهد کرد باید خودش را برای این جهش آماده کند .

نوجوان می بیند که به زودی از خانواده جدا می شود و بنابراین باید درآمد نسبی برای خودش داشته باشد تا بتواند قطع وابستگی از خانواده کند و در ضمن بتواند لیاقت خود را ثابت کند. این مسائل باعث نگرانی نوجوان در این دوره می شود که آیا من می توانم بدون وابستگی به خانواده زندگی کنم ؟ و ...

از این رو استقلال نسبی که نوجوان با تمام علاقه به دنبال آن می رود ، شامل عدم دخالت پدر و مادر در کلیه مسائل نوجوان می شود . یعنی نوجوان اگر احساس کند ، شما در تمام مسائل او دخالت می کنید در مقابل شما جبهه گیری می کند و عکس العمل منفی نشان می دهد و رنجیده خاطر می گردد. برخورد صحیح با نوجوان این نیست که ما در تمام مسائل او دخالت کنیم .

برخی از مسیرهای زندگی در فردای نوجوان چنان است که اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننماییم ، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد .

 منبع: http://www.irib.ir

سه شنبه 5/1/1393 - 8:39
نوجوان و جوان

جوان وتغییر رفتار

علوم انسانی ،اگر تنها یك خدمت بشریت كرده باشد و آن باور آدمی به « نوسازی شخصیت» باشد باید گفت در حقیقت بزرگترین خدمت را انجام داده است . گاردنر

آیا آدمی ، زندانی رفتارها و عادات پیشین خود است و یا كنترل كننده و تعدیل دهنده آنهاست؟ اگر انسان مقهور عادت و رفتار خاصی شدآیا این امر به صورت آگاهانه صورت می پذیرد یا نا آگاهانه ؟ اغلب روان شناسان در این امر اتفاق نظر دارند كه آدمی بیش از آنچه كه اسیر رفتارهای پیشین خود باشد دگرگون كننده آنهاست نیروی اراده خود ساز شخصیت به عنوان عاملی تعیین كننده رفتاری را تغییر داده و رفتار جدیدی را جایگزین آن می كند. جوانان بیش از سایر گروه های سنی توانایی تغییر رفتار را دارند زیرا از یك سو نیروی سرشار جوانی این امكان را به آنان می دهد كه به خواسته های خود تحقق بخشد و از سوی دیگر صفات و عادات رفتاری در آنها منعقد نشده و به صورت عواملی پایدار در نیامده است بلكه رفتارهایشان جنبه سیال داشته و قابلیت تغییر پذیری زیلدی دارند. تغییر رفتار همچون سایر فرایندهای تربیتی مراحلی را پشت سر می گذارد تا به مقصود برسد.اولین گام در این وادی خود آگاهی است به این مفهوم كه جوان تصویر روشن و مشخصی از خود داشته باشد و دقیقاً بداند كه می خواهد چه رفتاری را از صفحه شخصیتش حذف نموده و كدام رفتار را از صفحه شخصیتش حذف نموده و كدام رفتار را جایگزین نماید به كارگیری نیروی اراده گام دوم در این حركت محسوب می شود بسیاری از جوانان اشتیاق تغییر رفتار را دارند ولی در عمل ناكام و ناموفق اند ، زیرا نیروی اراده ضعیفی دارند .علاوه بر این ها ، ایجاد زمینه مناسب برای تحول رفتار به وسیله دیگران نیز ضرورت دارد . لذا فرایند تغییر رفتار ، نتیجه تعامل جوانان و اطرافیانشان است و بیش از همه خود جوانان می توانند در اینن امر نقش آفرینان باشند

واقعیت ها در رفتار پدیده رفتار مبتنی بر واقعیت های چند به شرح زیر است :

1 - یافته های نوین علوم رفتاری ، نوید تغییر رفتار و شخصیت به انسان ها می دهد ،رفتار و شخصیت آدمی همچون سازمان بسته و ناگشوده ای نیست كه نتوان در آن نفوذ كرد بلكه شخصیت و رفتار، سازمانی گشوده و قابل تغییر است پدپده نوسازی شخصیت از واقعیت های مسلم و غیر قابل انكار علوم رفتاری است.

2 - همان گونه كه تشكیل رفتار از قواعدی تبعیت نموده و از آنها متأثر می شود تغییر رفتار نیز بر اصول و قواعد خاصی مبتنی است شناخت این اصول و قواعد امر تغییر رفتار را ممكن می سازد.

3 - دشواری و پیچیدگی تغییر رفتار ، كمتر و محدودتر از تشكیل رفتار نیست بلكه بعضاً در تغییر رفتار با عملكرد مضاعفی روبرو هستیم كه در برگیرنده حذف رفتار نامطلوب و جایگرینی رفتار جدید (مطلوب) می باشد لذا جوانان در تغییر رفتار خاصی نیروی بیشتری باید صرف نمایند.

4 - تغییر رفتار همچون ایجاد رفتار امری تدریجی و زمان پذیری است برای دگرگون ساختن عادت رفتاری خاصی حداقل به مدت زمانی نیازمندیم كه فرصت كافی را برای تحقق هدف مورد نظر ما فراهم آورد و این واقعیت ما را بر آن می دارد كه بپذیریم روند تدریجی و مرحله به مرحله حاكم بر این موضوع است. در موارد استثنایی كه فرد متأثر از بصیرت و بینش درونی به طور ناگهانی در خود تغییر و دگرگونی می یابد از شمول این قاعده خارج است.

5- برای تحول رفتار در نوجوانان و جوانان ایجاد محیطی مناسب برای حیث روابط انسانی میان اطرافیان و نسل جوان ضرور است به ویژه در مدارس و آموزشگاه ها لازمه تحقق چنیین امری جلب اعتماد نوجوانان و جوانان از سوی دیگران است.

6 -  خود آگاهی روشنی و بصیرت می آفریند و آرمان ها را فرا راه آدمی مجسم می كند مربیان و مشاورانی كه مترصد تغییر رفتار نوجوانان و جوانان می باشد با ایجاد خود آگاهی نقطه حركت و غایت آن را معلوم می دارند و حركتی كه در بستر روشنایی و معرفت آغاز شود با موفقیت قرین خواهد بود

7 - « ارسطو» تربیت را به عبارت از « تقویت اراده» می دانست بر این اساس انگیزه حركت ضامن تداوم حركت است و تقویت اراده جوانان برای متحول نمودن رفتار نقطه عطفی در جهت ایجاد ساختمان نوین اخلاقی و رفتاری آنان محسوب می شود.

8 -  پذیرش « اصل تدریجی بودن رفتار » مربیان و مشاوران را از یك سوی و نوجوانان و جوانان را از سوی دیگر در برابر ناامیدی حفظ و حراست می كند زیرا در مدت كوتاه در انتظار نتایج بزرگ و برجسته نمی نشینند و لذا با امیدواری قابل توجهی فرایند تغییر رفتار را تا وصول به مقصد تعقیب می نمایند.

9 - در تغییر و دگرگونی رفتار كیفیت عمل بركمیت آن مقدم است چنانچه جوان بتوانند در مراحل زندگیشان موفق به ایجاد تحولی نسبی در رفتارشان گردند ارزش تربیتی آن برای آنان وجامعه اهمیت والایی برخوردار خواهد بود همچنین اگر مربیان و مشاوران بتواند یك نوجوان و یا جوانی را متحول نمایند ارزش تربیتی آن با هدایت و حیات معنوی یك جامعه برابری خواهد كرد

http://www.irib.ir/radio/javan/javanan/matn38.asp

سه شنبه 5/1/1393 - 8:39
نوجوان و جوان


نوجوانان‌‏ روانی‌‏ بهداشت‌‏


فرزندان‌‏ روانی‌‏ درسلامت‌‏ والدین‌‏ نقش‌‏ به‌‏ نگاهی‌‏
پرمخاطره‌‏ افراد‏ از‏ بسیاری‌‏ برای‌‏ زندگی‌‏ دوران‌‏ كه‌‏ است‌‏ طبیعی‌‏
را‏ خود‏ آن‌‏ مختلف‌‏ مراحل‌‏ در‏ سختی‌هایی‌‏ و‏ مشكلات‌‏ و‏ باشد‏
.
دهند‏ نشان‌‏
كاهش‌‏ در‏ كه‌‏ را‏ روش‌هایی‌‏ از‏ یكی‌‏ داریم‌‏ قصد‏ ما‏ بحث‌‏ این‌‏ در‏
است‌‏ مطرح‌‏ مشكلات‌‏ برابر‏ در‏ روانی‌‏ آسیبهای‌‏ از‏ پیشگیری‌‏ و‏
.
دهیم‌‏ قرار‏ بررسی‌‏ مورد‏ را‏
و‏ است‌‏ مشهود‏ بسیار‏ انسانی‌‏ جوامع‌‏ در‏ رفتاری‌‏ اختلالات‌‏
ناراحتی‌های‌‏ به‌‏ ابتلا‏ امكان‌‏ زندگی‌‏ در‏ افراد‏ از‏ بسیاری‌‏
بیماری‌های‌‏ برابر‏ در‏ كسی‌‏ كمتر‏ عبارتی‌‏ به‌‏.دارند‏ را‏ روانی‌‏
انسان‌هاهمان‌‏ ما‏ این‌‏ بنابر‏.دارد‏ مصونیت‌‏ روانی‌‏
به‌‏ است‌‏ لازم‌‏ می‌دهیم‌ ، ‏ اهمیت‌‏ خود‏ جسم‌‏ سلامت‌‏ به‌‏ كه‌‏ طور‏
بی‌شك‌‏ كه‌‏ نماییم‌‏ توجه‌‏ نیز‏ خود‏ روان‌‏ و‏ فكر‏ بهداشت‌‏ و‏ سلامت‌‏
گرو‏ در‏ یكی‌‏ شادابی‌‏ و‏ وابسته‌اند‏ یكدیگر‏ به‌‏ روان‌‏ و‏ تن‌‏
با‏ تا‏ می‌كوشد‏ روانی‌‏ بهداشت‌‏ لذا‏است‌‏ دیگری‌‏ سلامت‌‏
ناراحتی‌ها ، ‏ وقوع‌‏ از‏ پیشگیری‌‏ یعنی‌‏ خود‏ هدف‌‏ اصلی‌ترین‌‏
.
كند‏ تضمین‌‏ را‏ افراد‏ سلامت‌‏
:
روانی‌‏ سلامت‌‏ در‏ والدین‌‏ نقش‌‏
احساس‌‏ و‏ كودكان‌‏ اجتماعی‌‏ رفتار‏ و‏ روانی‌‏ رشد‏ پایه‌های‌‏
كودكی‌‏ نخستین‌‏ سال‌های‌‏ در‏ آنان‌‏ عاطفی‌‏ ارضای‌‏ و‏ ایمنی‌‏
محیط‏ در‏ موجود‏ محبت‌‏ و‏ گرمی‌‏ زیرا‏.می‌گردد‏ پایه‌ریزی‌‏
مثبت‌‏ قوای‌‏ پرورش‌‏ و‏ نفس‌‏ به‌‏ اعتماد‏ حس‌‏ تقویت‌‏ در‏ خانواده‌ ، ‏
یك‌‏ در‏.است‌‏ اهمیت‌‏ حائز‏ بسیار‏ نوجوانان‌‏ و‏ كودكان‌‏ وسازنده‌‏
نسبت‌‏ متقابل‌‏ احترام‌‏ و‏ همبستگی‌‏ ضمن‌‏ والدین‌‏ عادی‌ ، ‏ خانواده‌‏
هماهنگ‌‏ و‏ یكسان‌‏ روشی‌‏ فرزندان‌ ، ‏ با‏ برخورد‏ در‏ یكدیگر ، ‏ به‌‏
كه‌‏ می‌كنند‏ احساس‌‏ فرزندان‌‏ نتیجه‌‏ در‏ و‏ می‌گیرند‏ پیش‌‏ در‏
.
است‌‏ ناگسستنی‌‏ و‏ صمیمی‌‏ آنان‌‏ با‏ و‏ یكدیگر‏ با‏ والدین‌‏ رابطه‌‏
ایمنی‌‏ شادی‌ ، ‏ منبع‌‏ را‏ خود‏ والدین‌‏ باید‏ نوجوان‌‏ و‏ كودك‌‏ زیرا‏
و‏ ملجا‏ را‏ آنان‌‏ دانسته‌ ، ‏ روانی‌‏ و‏ خاطرجسمی‌‏ ارضای‌‏ و‏
.
بدانند‏ خویش‌‏ پناهگاه‌‏
كودكان‌‏ عاطفی‌‏ و‏ روانی‌‏ محیط‏ سالم‌سازی‌‏ به‌‏ والدین‌‏ توجه‌‏ عدم‌‏
را‏ آنان‌‏ موارد‏ بیشتر‏ در‏ مناسب‏ روابط‏ فقدان‌‏ و‏ نوجوانان‌‏ و‏
روبه‌رو‏ گوناگون‌‏ روانی‌‏ مشكلات‌‏ و‏ عاطفی‌‏ كمبودهای‌‏ با‏
به‌‏ آینده‌‏ در‏ كودكان‌‏ این‌‏ كه‌‏ این‌‏ احتمال‌‏ و‏ می‌سازد‏
.
بود‏ خواهد‏ زیاد‏ بسیار‏ شوند‏ دچار‏ روانی‌‏ و‏ رفتاری‌‏ اختلالات‌‏
عنوان‌‏ به‌‏ مادر‏ و‏ پدر‏ باید‏ كه‌‏ اصولی‌‏ كلی‌ ، ‏ طور‏ به‌‏ حال‌‏
عبارتند‏ باشند‏ داشته‌‏ نظر‏ در‏ همیشه‌‏ نوجوان‌‏ و‏ كودك‌‏ والدین‌‏
نوجوانان‌ ، ‏ و‏ كودكان‌‏ تربیت‌‏ و‏ انضباط‏ در‏ هماهنگی‌‏:از‏
تفاوت‌های‌‏ به‌‏ توجه‌‏ با‏ آنان‌‏ از‏ توقع‌‏ و‏ انتظار‏ در‏ یگانگی‌‏
كه‌‏ مسائلی‌‏ وقوع‌‏ از‏ جلوگیری‌‏ و‏ موجود‏ محدودیت‌های‌‏ و‏ فردی‌‏
.
می‌گردد‏ نوجوان‌‏ و‏ كودك‌‏ در‏ ناخوشایند‏ هیجان‌‏ بروز‏ موجب‏
چگونگی‌‏ و‏ خانوادگی‌‏ ناسالم‌‏ روابط‏ از‏ نمونه‌هایی‌‏ به‌‏ "ذیلا‏
:
می‌شود‏ اشاره‌‏ والدین‌‏ رفتار‏
:
والدین‌‏ بی‌توجهی‌‏ -‎‎‏‏1‏
قادر‏ چون‌‏ كه‌‏ كند‏ احساس‌‏ نباید‏ وجه‌‏ هیچ‌‏ به‌‏ نوجوان‌‏ یا‏ كودك‌‏
نخواهند‏ دوست‌‏ اورا‏ كند ، ‏ رفتار‏ مادر‏ و‏ پدر‏ میل‌‏ مطابق‌‏ نیست‌‏
با‏ والدینش‌‏ كه‌‏ باشد‏ داشته‌‏ خاطر‏ اطمینان‌‏ باید‏ بلكه‌‏.داشت‌‏
طور‏ همان‌‏ را‏ او‏ و‏ رادارند‏ او‏ به‌‏ كمك‌‏ قصد‏ دلسوزی‌‏ و‏ صمیمیت‌‏
در‏ برخورد‏ و‏ رفتار‏ طرز‏ این‌‏ زیرا‏.می‌گردند‏ پذیرا‏ هست‌‏ كه‌‏
.
است‌‏ اهمیت‌‏ حائز‏ بسیار‏ نفس‌‏ به‌‏ اعتماد‏ حس‌‏ تقویت‌‏
احترام‌‏ مبنای‌‏ بر‏ باید‏ فرزندان‌‏ با‏ والدین‌‏ روابط‏:نكته‌‏
صمیمیت‌ ، ‏ و‏ محبت‌‏ و‏ گرمی‌‏ با‏ همراه‌‏ پذیرش‌‏ و‏ درك‌‏ و‏ متقابل‌‏
به‌‏ متكی‌‏ و‏ خلاق‌‏ سالم‌ ، ‏ افرادی‌‏ فرزندان‌‏ تا‏ گردد‏ پایه‌گذاری‌‏
.
یابند‏ پرورش‌‏ نفس‌ ، ‏
به‌‏ جهت‌‏ را‏ كاربردی‌‏ نكات‌‏ فوق‌ ، ‏ موضوعات‌‏ به‌‏ عنایت‌‏ با‏
به‌‏ آنها‏ آموزش‌‏ و‏ زندگی‌‏ در‏ روانی‌‏ بهداشت‌‏ كارگیری‌‏
:
می‌كنیم‌‏ پیشنهاد‏ فرزندانتان‌‏
اتفاقات‌‏ كردن‌‏ بزرگ‌‏ از‏ منطقی‌‏ و‏ سالم‌‏ فرد‏ یك‌‏ (‏‏1‏
آن‌‏ كه‌‏ این‌‏ ضمن‌‏ و‏ كرده‌‏ خودداری‌‏ رنج‌آور ، ‏ و‏ ناراحت‌كننده‌‏
از‏ تا‏ می‌كند‏ اقدام‌‏ نیز‏ شرایط‏ بهبود‏ جهت‌‏ در‏ می‌پذیرد ، ‏ را‏
.
نماید‏ جلوگیری‌‏ خود‏ وجود‏ در‏ تشویش‌‏ و‏ اضطراب‏ ایجاد‏
تفكر‏ با‏ اگر‏ فرد‏.كنیم‌‏ فرض‌‏ A را‏ حادثه‌‏ یك‌‏ اگر‏ یعنی‌‏ -الف‌‏
.
می‌گیرد‏ منطقی‌‏ نتیجه‌‏ شود ، ‏ روبه‌رو‏ آن‌‏ با‏ صحیح‌‏ و‏ مثبت‌‏
قرار‏ تفسیر‏ مورد‏ منفی‌‏ عقاید‏ با‏ را‏ A حادثه‌‏ فردی‌‏ اگر‏ -ب‏
:
گرفت‌‏ خواهد‏ عقلانی‌‏ غیر‏ و‏ غیرمنطقی‌‏ نتیجه‌‏ دهد‏
غیرمنطقی‌‏
"
باید‏" زندگی‌‏ حوادث‌‏ تمام‌‏ كه‌‏ باشد‏ معتقد‏ فردی‌‏ اگر‏ -‏‏2‏
طرز‏ این‌‏ و‏ است‌‏ غیرمنطقی‌‏ فردی‌‏ او‏ باشد ، ‏ او‏ دلخواه‌‏ مطابق‌‏
ولی‌‏ است‌‏ طبیعی‌‏ احساس‌‏ یك‌‏ شدن‌‏ ناكام‌‏ زیرا‏.است‌‏ غلط‏ تفكر‏
:
زیرا‏ است‌‏ غیرمنطقی‌‏ موضوع‌‏ یك‌‏ طولانی‌‏ و‏ شدید‏ اندوه‌‏ و‏ حزن‌‏
آن‌‏ با‏ متفاوت‌‏ باید‏ حوادث‌‏ كه‌‏ ندارد‏ وجود‏ دلیلی‌‏ ‏‏،‏"اولا‏
.
هستند‏ "طبیعتا‏ كه‌‏ باشند‏ چیزی‌‏
اغلب‏ فقط‏.نیست‌‏ حل‌‏ راه‌‏ كه‌‏ شدید‏ اندوه‌‏ و‏ حزن‌‏:"ثانیا‏
.
می‌كند‏ بدتر‏ را‏ وضعیت‌‏ اوقات‌ ،
نتیجه‌‏ در‏ است‌ ، ‏ غیرممكن‌‏ حلی‌‏ راه‌‏ نوع‌‏ هر‏ یافتن‌‏ اگر‏:"ثالثا‏
.
بپذیریم‌‏ آنرا‏ باید‏
و‏ تعبیر‏ زجرآور‏ و‏ نامطبوع‌‏ را‏ موقعیت‌‏ فرد‏ خود‏ اگر‏:"رابعا‏
.
نمی‌شود‏ ایجاد‏ عاطفی‌‏ اختلالات‌‏ نكند ، ‏ تفسیر‏
و‏ خود‏ "دایما‏ گذشته‌اش‌‏ اشتباه‌‏ كار‏ دلیل‌‏ به‌‏ كه‌‏ انسانی‌‏ -‎‎‏‏3‏
و‏ غلط‏ روش‌‏ دارای‌‏ می‌كند‏ تنبیه‌‏ و‏ تحقیر‏ و‏ سرزنش‌‏ را‏ دیگران‌‏
نه‌‏ تنبیه‌‏ و‏ سرزنش‌‏ زیرا‏.می‌باشد‏ عقلانی‌‏ بعد‏ در‏ نادرست‌ ، ‏
و‏ حماقت‌‏ كاهش‌‏ در‏ بلكه‌‏ نمی‌انجامد‏ رفتار‏ بهبود‏ به‌‏ تنها‏
.
ندارد‏ تاثیری‌‏ نیز‏ تعادل‌‏ و‏ هوشمندی‌‏ افزایش‌‏
دوست‌‏ را‏ او‏ افراد‏ همه‌‏ باید‏ ""حتما‏" است‌‏ معتقد‏ كه‌‏ فردی‌‏ -‎‎‏‏4‏
طرز‏ دارای‌‏ كنند ، ‏ تاییدش‌‏ و‏ بگذارند‏ احترام‌‏ او‏ به‌‏ و‏ بدارند‏
قابل‌‏ غیر‏ هدفی‌‏ چنین‌‏ زیرا‏.می‌باشد‏ غیرمنطقی‌‏ و‏ غلط‏ فكر‏
هدفی‌‏ چنین‌‏ آوردن‌‏ دست‌‏ به‌‏ در‏ سعی‌‏ فردی‌‏ اگر‏ و‏ است‌‏ دسترسی‌‏
خود‏ توان‌‏ و‏ شده‌‏ دچار‏ ناامنی‌‏ و‏ اضطراب‏ به‌‏ باشد ، ‏ داشته‌‏
مورد‏ انسان‌‏ كه‌‏ است‌‏ طبیعی‌‏ البته‌‏می‌دهد‏ دست‌‏ از‏ را‏ رهبری‌‏
چنین‌‏ قربانی‌‏ را‏ خود‏ نباید‏ ولی‌‏.بگیرد‏ قرار‏ محبت‌‏
.
كند‏ خواسته‌ای‌‏
و‏ ناراحتی‌ها‏ و‏ بدبختی‌ها‏ كه‌‏ باشد‏ معتقد‏ فردی‌‏ اگر‏ -‏‏5‏
و‏ است‌‏ بیرونی‌‏ عوامل‌‏ و‏ اطرافیان‌‏ خاطر‏ به‌‏ فقط‏ او‏ شكست‌های‌‏
خود‏ تفكر‏ اصلاح‌‏ به‌‏ نسبت‌‏ باید‏ بداند ، ‏ كار‏ تقصیر‏ را‏ دیگران‌‏
اعظم‌‏ بخش‌‏ كه‌‏ می‌داند‏ باهوش‌‏ و‏ عاقل‌‏ فرد‏ زیرا‏كند‏ اقدام‌‏
اتفاقات‌‏ یعنی‌‏.می‌شود‏ ناشی‌‏ او‏ درون‌‏ از‏ وی‌‏ ناراحتی‌های‌‏
فرد‏ كه‌‏ آن‌‏ مگر‏ برسانند ، ‏ آسیب‏ فرد‏ روان‌‏ به‌‏ نیستند‏ قادر‏
كه‌‏ بپذیرد‏ فردی‌‏ اگر‏.گیرد‏ قرار‏ تاثیر‏ تحت‌‏ بخواهد‏ خودش‌‏
به‌‏ فرد‏ تلقین‌‏ از‏ ناشی‌‏ عاطفی‌ ، ناراحتی‌های‌‏ و‏ اختلالات‌‏
دست‌‏ به‌‏ را‏ آنها‏ تغییر‏ و‏ كنترل‌‏ می‌تواند‏ بهتر‏ است‌‏ خودش‌‏
.
بگیرد‏
زندگی‌‏ گذشته‌‏ شرایط‏ و‏ اتفاقات‌‏ كه‌‏ باشد‏ پذیرفته‌‏ كسی‌‏ اگر‏ -‎‎‏‏6‏
نسبت‌‏ باید‏ می‌باشد‏ فعلی‌اش‌‏ رفتارهای‌‏ قطعی‌‏ تعیین‌كننده‌‏ او‏
تصور‏ این‌‏ دارد‏ امكان‌‏ زیرا‏.كند‏ اقدام‌‏ خود‏ عقیده‌‏ تغییر‏ به‌‏
به‌‏ فقط‏ دارد‏ تاثیر‏ جدید‏ رفتار‏ پیدایش‌‏ در‏ گذشته‌‏ رفتار‏ كه‌‏
.
شود‏ فرد‏ پیشرفت‌‏ مانع‌‏ و‏ رود‏ كار‏ به‌‏ بهانه‌‏ عنوان‌‏
نیست‌‏ غیرممكن‌‏ اما‏ است‌‏ دشوار‏ گذشته‌‏ آموخته‌های‌‏ بر‏ غلبه‌‏
انجام‌‏ و‏ كارها‏ در‏ كه‌‏ باشد‏ داشته‌‏ اعتقاد‏ فردی‌‏ وقتی‌‏ -‏‏7‏
دارای‌‏ باشد ، ‏ قوی‌تر‏ افراد‏ و‏ دیگران‌‏ به‌‏ متكی‌‏ باید‏ وظایفش‌‏
تا‏ ما‏ كه‌‏ حال‌‏ عین‌‏ در‏ زیرا‏.می‌باشد‏ غیرمنطقی‌‏ فكر‏ طرز‏
وابستگی‌‏ كه‌‏ ندارد‏ وجود‏ دلیلی‌‏ هستیم‌‏ متكی‌‏ دیگران‌‏ به‌‏ حدودی‌‏
.
دهیم‌‏ افزایش‌‏ را‏ خود‏
روبه‌رو‏ زندگی‌‏ مشكلات‌‏ با‏ بتوانید‏ بهتر‏ كه‌‏ آن‌‏ برای‌‏ -‎‎‏‏8‏
و‏ بنگرید‏ خویشتن‌پنداری‌‏ یك‌‏ به‌‏ سریع‌تر‏ است‌‏ بهتر‏ شوید‏
نوبه‌‏ به‌‏ فردی‌‏ هر‏ بدانید‏ و‏ كنید‏ كشف‌‏ را‏ خود‏ توانایی‌های‌‏
.
دارد‏ نیز‏ مثبت‌‏ نقاط‏ و‏ است‌‏ فرد‏ به‌‏ منحصر‏ خود‏
.
بیندیشید‏ "حال‌‏" "اصطلاحا‏ و‏ فعلی‌‏ زمان‌‏ در‏ -‎‎‏‏9‏
می‌توانید‏ حالا‏ كارهایی‌كه‌‏ پیرامون‌‏ بیشتر‏ كنید‏ سعی‌‏
را‏ استفاده‌‏ كمال‌‏ فرصت‌ها‏ از‏ و‏ كنید‏ فكر‏ دهید‏ انجام‌‏
سعی‌‏ و‏ شوید‏ عمیق‌‏ بیشتر‏ فعلی‌‏ فرصت‌های‌‏ زمینه‌‏ در‏.بنمایید‏
بیش‌‏ سالم‌‏ فرد‏ زیرا‏ بكنید‏ آنها‏ از‏ را‏ استفاده‌‏ كمال‌‏ كنید‏
موقعیت‌‏ و‏ حال‌‏ زمان‌‏ به‌‏ دارد ، ‏ توجه‌‏ گذشته‌‏ به‌‏ كه‌‏ آنچه‌‏ از‏
.
دارد‏ توجه‌‏ موجود‏
مسئولیت‌‏ احساس‌‏ خود‏ تصمیم‌های‌‏ و‏ افكار‏ برابر‏ در‏ -‏‏10‏
:
می‌كنیم‌‏
نظر‏ از‏ و‏ می‌باشد‏ ما‏ ادراكات‌‏ نتیجه‌‏ همان‌‏ واقعیت‌ها‏
فرد‏ خصوصی‌‏ جهان‌‏ ادراكات‌‏ همان‌‏ "اصولا‏ واقعیت‌‏ روان‌شناسی‌‏
بر‏ ساخته‌ایم‌‏ درذهن‌‏ خودمان‌‏ راكه‌‏ چیزی‌‏ آن‌‏ یعنی‌‏ است‌‏
.
دارد‏ تاثیر‏ رفتارمان‌‏
كه‌‏ هستید‏ كسی‌‏ نخستین‌‏ اول‌‏ درجه‌‏ در‏ شما‏:كنید‏ توجه‌‏ پس‌‏
كه‌‏ آن‌‏ بر‏ مشروط‏ البته‌‏.كنید‏ كمك‌‏ خودتان‌‏ به‌‏ می‌توانید‏
".
كنید‏ باور‏ را‏ خود‏"
راهنمایی‌‏ مشاوره‌‏ س‌‏ كارشنا‏ عراقیه‌‏ علیرضا‏

"خدا‏" درباره‌‏ كودكان‌‏ پرسش‌های‌‏ به‌‏ چگونه‌‏
گوئیم‌؟‏ پاسخ‌‏


و‏ زیبا‏ بسیار‏ سادگی‌‏ عین‌‏ در‏ خدا ، ‏ درباره‌‏ كودكان‌‏ پرسش‌های‌‏
سوءالات‌‏ این‌‏ با‏ چگونه‌‏ والدین‌‏ عنوان‌‏ به‌‏ ما‏.است‌‏ لطیف‌‏
می‌گذریم‌؟‏ آنها‏ ازكنار‏ به‌سادگی‌‏ آیا‏ می‌شویم‌؟‏ روبه‌رو‏
وامی‌گذاریم‌؟‏ دور‏ آینده‌ای‌‏ به‌‏ را‏ آنها‏ پرسش‌‏ به‌‏ پاسخ‌‏ آیا‏
خور‏ در‏ كه‌‏ می‌دهیم‌‏ پاسخ‌هایی‌‏ مسئولیت‌‏ احساس‌‏ سر‏ از‏ آیا‏
خدا‏ درباره‌‏ پرسش‌‏.. نباشد؟‏ كودكانمان‌‏ ذهنی‌‏ و‏ سنی‌‏ شرایط‏
و‏ است‌‏ كهنسالی‌‏ تا‏ كودكی‌‏ از‏ بشر‏ دغدغه‌های‌‏ از‏ یكی‌‏ همواره‌‏
رشد‏ در‏ موءثری‌‏ نقش‌‏ بلكه‌‏ است‌‏ ضرورت‌‏ یك‌‏ تنها‏ نه‌‏ آن‌‏ به‌‏ پاسخ‌‏
.
دارد‏ انسان‌‏ فردی‌‏ و‏ اجتماعی‌‏ رفتار‏ و‏ شخصیت‌‏
است‌ ، ‏ آموزش‌‏ دكترای‌‏ دارای‌‏ كه‌‏ (یاب‏ ایرلیق‌‏) كتاب‏ نویسنده‌‏
با‏ را‏ كودكان‌‏ پرسش‌های‌‏ به‌‏ پاسخگویی‌‏ و‏ برخورد‏ روش‌های‌‏
پیشنهادهایی‌‏ و‏ داده‌‏ ارائه‌‏ كاربردی‌‏ و‏ كارشناسانه‌‏ دیدی‌‏
مطرح‌‏ فعلی‌‏ تاب‏ و‏ تب‏ پر‏ دنیای‌‏ در‏ كودكان‌‏ معنوی‌‏ رشد‏ برای‌‏
این‌‏ در‏ شده‌‏ ارائه‌‏ پیشنهادهای‌‏ كه‌‏ اینجاست‌‏ جالب‏.است‌‏ كرده‌‏
و‏ نشده‌‏ مطرح‌‏ خاصی‌‏ مذهب‏ یا‏ دین‌‏ دیدگاه‌‏ از‏ تنها‏ كتاب‏
باورداشت‌های‌‏ و‏ اعتقادات‌‏ به‌‏ توجه‌‏ با‏ می‌توانند‏ مخاطبان‌‏
رسیدن‌‏ برای‌‏ پرشی‌‏ سكوی‌‏ عنوان‌‏ به‌‏ كتاب‏ این‌‏ مطالب‏ از‏ خود ، ‏
.
كنند‏ استفاده‌‏ نوین‌‏ دریافت‌هایی‌‏ به‌‏
:
دارد‏ اصلی‌‏ بخش‌‏ سه‌‏ "خدا‏ درباره‌‏ كودكان‌‏ به‌‏ آموختن‌‏ كلیدهای‌‏"
دارد ، ‏ اختصاص‌‏ خدا‏ درباره‌‏ كودكان‌‏ سوءالات‌‏ به‌‏ كه‌‏ اول‌‏ بخش‌‏ در‏
آنها‏ برای‌‏ پاسخی‌‏ شاید‏ كه‌‏ می‌شوید‏ روبه‌رو‏ سوءالهایی‌‏ با‏
ارتباط‏ مختلف‌‏ راههای‌‏ بررسی‌‏ به‌‏ دوم‌‏ بخش‌‏.باشید‏ نداشته‌‏
درخواهید‏ بخش‌‏ این‌‏ مطالعه‌‏ با‏.دارد‏ اختصاص‌‏ خدا‏ با‏ كودكان‌‏
تقویت‌‏ اخلاقی‌‏ موعظه‌های‌‏ طریق‌‏ از‏ تنها‏ ایمان‌‏ كه‌‏ یافت‌‏
شیوه‌های‌‏ از‏ وسیع‌تری‌‏ حوزه‌‏ با‏ سوم‌‏ بخش‌‏ در‏نمی‌شود‏
كه‌‏ كرد‏ خواهید‏ باور‏ و‏ می‌شویم‌‏ آشنا‏ خدا‏ درباره‌‏ آموختن‌‏
با‏ شاگردی‌‏ ;است‌‏ یادگیری‌‏ درحال‌‏ شاگردی‌‏ فرزندتان‌‏
پاسخ‌‏ و‏ پرسش‌‏ چند‏ نیز‏ كتاب‏ انتهای‌‏ در‏.متعدد‏ آموزگارانی‌‏
.
نیست‌‏ لطف‌‏ از‏ خالی‌‏ آنها‏ مطالعه‌‏ كه‌‏ است‌‏ شده‌‏ ارائه‌‏
كودكان‌‏ سوءالات‌‏ مشكل‌ترین‌‏ حتی‌‏:می‌خوانید‏ كتاب‏ این‌‏ در‏
ذهن‌‏ كه‌‏ دارند‏ فهمی‌‏ قابل‌‏ پاسخ‌های‌‏ نیز‏ خدا‏ درباره‌‏
.
می‌كند‏ یاری‌‏ خداوند ، شناخت‌‏ معمای‌‏ حل‌‏ به‌‏ را‏ جوان‌‏ پرسشگران‌‏
به‌‏ پس‌‏ ندارد ، ‏ مشخص‌‏ و‏ ساده‌‏ پاسخی‌‏ "كیست‌؟‏ خدا‏" سوءال‌‏
كنونی‌‏ انگیزه‌‏ جوابگوی‌‏ كه‌‏ دهید‏ پاسخ‌‏ سوءال‌‏ این‌‏ به‌‏ گونه‌ای‌‏
سنی‌ ، ‏ هر‏ در‏ كسی‌‏ هر‏ كه‌‏ باشید‏ داشته‌‏ توجه‌‏.باشد‏ شما‏ كودك‌‏
است‌‏ ممكن‌‏ پس‌‏.می‌شناسد‏ خود‏ تصور‏ براساس‌‏ را‏ خداوند‏
كودكتان‌ ، ‏ مختلف‌‏ سنین‌‏ در‏ دشوار ، ‏ پرسش‌‏ این‌‏ به‌‏ شما‏ پاسخ‌های‌‏
"
آمده‌ام‌؟‏ كجا‏ از‏ من‌‏":پرسید‏ فرزندتان‌‏ اگر‏.باشد‏ متفاوت‌‏
را‏ داستان‌‏ كودكان‌‏.دهید‏ پاسخ‌‏ او‏ به‌‏ داستان‌‏ یك‌‏ گفتن‌‏ با‏
تنها‏ نه‌‏ آفرینش‌‏ داستانهای‌‏ و‏ می‌سپارند‏ خاطر‏ به‌‏ بیشتر‏
انسان‌‏ ارتباط‏ بلكه‌‏ می‌گویند‏ سخن‌‏ جهان‌‏ پیدایش‌‏ نحوه‌‏ درباره‌‏
كودك‌‏ به‌‏ را‏ خدا‏ با‏ انسان‌‏ و‏ انسان‌‏ با‏ انسان‌‏ جهان‌ ، ‏ با‏
.
می‌آموزند‏
برای‌‏ خوب‏ و‏ عینی‌‏ الگویی‌‏ باید‏ خود‏ كودك‌ ، ‏ به‌‏ آموختن‌‏ برای‌‏
لایزال‌‏ قدرت‌‏ برابر‏ در‏ شكرگزاری‌‏ و‏ حیرت‌‏ لحظات‌‏ و‏ باشید‏ او‏
دعا‏ چگونه‌‏" فرزندتان‌‏ به‌‏.كنید‏ تجربه‌‏ او‏ كنار‏ در‏ را‏ خدا‏
بیش‌‏ همیشه‌‏ خداوند‏ كه‌‏ بگویید‏ او‏ به‌‏ و‏ بیاموزید‏ را‏ "كردن‌‏
با‏ برخورد‏ در‏.می‌كند‏ عطا‏ و‏ می‌بخشد‏ ما‏ به‌‏ ما‏ نیازهای‌‏ از‏
كنید‏ عمل‌‏ داده‌اید‏ كه‌‏ شعارهایی‌‏ به‌‏ نكنید ، ‏ بی‌تابی‌‏ مصائب‏
خانواده‌‏ اعضای‌‏ جهان‌ ، ‏ كودكان‌‏ تمام‌‏ كه‌‏ بگویید‏ كودكتان‌‏ به‌‏ و‏
.
هستند‏ خداوند‏
راستی‌ ، ‏ خوبی‌ ، ‏ همچون‌‏ مفاهیمی‌‏ زمینه‌‏ در‏ كودك‌‏ تجربیات‌‏
طریق‌‏ دو‏ از‏ شما‏.می‌دهد‏ شكل‌‏ را‏ او‏ خداشناسی‌‏ نحوه‌‏ زیبایی‌ ، ‏
(
دوستان‌‏ و‏ خانواده‌‏ خانه‌ ، ‏ محیط‏ در‏ آموزش‌‏) بی‌برنامه‌‏ آموزش‌‏
از‏ استفاده‌‏ با‏ مدرسه‌‏ در‏ آموزش‌‏) شده‌‏ برنامه‌ریزی‌‏ آموزش‌‏ و‏
كودكتان‌‏ به‌‏ می‌توانید‏ (خاص‌‏ هدفی‌‏ با‏ و‏ منابع‌‏ تمامی‌‏
كردار‏ و‏ گفتار‏ بین‌‏ ملموس‌‏ انسجام‌‏ صورت‌‏ دو‏ هر‏ در‏.بیاموزید‏
گوناگون‌ ، ‏ منابع‌‏ مناسباز‏ و‏ صحیح‌‏ استفاده‌‏ و‏ آموزش‌دهنده‌‏
.
است‌‏ كودك‌‏ یادگیری‌‏ در‏ كننده‌‏ تعیین‌‏ امری‌‏
زمان‌ ، ‏ به‌‏ خدا ، ‏ درباره‌‏ كودك‌‏ آموزش‌‏ برای‌‏ برنامه‌ریزی‌‏ در‏
تا‏ كنید‏ كمك‌‏ فرزندتان‌‏ به‌‏ و‏ كنید‏ توجه‌‏ تدریس‌‏ شیوه‌‏ و‏ موضوع‌‏
رابطه‌‏ به‌‏ مختلف‌ ، ‏ نظراتی‌‏ نقطه‌‏ با‏ و‏ گوناگون‌‏ راههای‌‏ از‏
وارد‏ را‏ (قرآن‌‏) مقدس‌‏ كتاب‏.بنگرد‏ پدیده‌های‌‏ و‏ خداوند‏
.
دهید‏ قرار‏ مدنظر‏ را‏ آن‌‏ موضوعات‌‏ تنوع‌‏ و‏ كنید‏ او‏ زندگی‌‏
دهید‏ توضیح‌‏ دارید ، ‏ كه‌‏ معلوماتی‌‏ از‏ استفاده‌‏ با‏ را‏ مجهولات‌‏
اما‏ نمی‌دانم‌ ، ‏ را‏ تو‏ سوءال‌‏ این‌‏ پاسخ‌‏ من‌‏" گفتن‌‏ از‏ هرگز‏ و‏
داشته‌‏ یاد‏ به‌‏.نترسید‏ "كنی‌‏ پیدا‏ را‏ جوابت‌‏ كه‌‏ می‌كنم‌‏ كمك‌‏
تنها‏ مذهبی‌‏ سنت‌‏ یك‌‏ بنیادین‌‏ و‏ اساسی‌‏ اعتقادات‌‏ كه‌‏ باشید‏
روزمره‌‏ زندگی‌‏ با‏ كه‌‏ داراست‌‏ معنی‌‏ شما‏ كودك‌‏ برای‌‏ زمانی‌‏
یا‏ طبیعت‌‏ "دیدن‌‏" به‌‏ خود‏ كودك‌‏ با‏باشد‏ داشته‌‏ ارتباط‏ او‏
بخواهید‏ او‏ از‏ و‏ بروید‏ خدا‏ آفرینش‌‏ بزرگ‌‏ كتاب‏ واقع‌‏ در‏
فاقد‏ كلمات‌‏ وقتی‌‏.كند‏ تفكر‏ طبیعی‌‏ پدیده‌های‌‏ درباره‌‏
نیز‏ هنر‏ و‏ موسیقی‌‏ از‏ حتی‌‏ هستند ، ‏ خداوند‏ معرفی‌‏ توانایی‌‏
.
بگیرید‏ بهره‌‏
بینش‌‏ آنگاه‌‏ می‌آموزد ، ‏ را‏ ساده‌‏ باورهای‌‏ ابتدا‏ شما ، ‏ كودك‌‏
حد‏ از‏ فراتر‏ اطلاعاتی‌‏ از‏ هرگز‏ پس‌‏می‌كند‏ پیدا‏ وسیع‌تری‌‏
تا‏ بدهید‏ اجازه‌‏ كودك‌‏ به‌‏نكنید‏ استفاده‌‏ او‏ درك‌‏ و‏ فهم‌‏
به‌‏ را‏ تنهایی‌‏ در‏ تفكر‏ آنگاه‌‏باشد‏ تنها‏ خود‏ با‏ را‏ ساعاتی‌‏
تاثیر‏ نیز‏ دستجمعی‌‏ عبادت‌‏.كنید‏ تبدیل‌‏ خانوادگی‌‏ فعالیتی‌‏
عضویت‌‏ دیگر ، سوی‌‏ از‏.دارد‏ كودكان‌‏ معنوی‌‏ رشد‏ در‏ پایداری‌‏
حفظ‏ باعث‌‏ اجتماعی‌‏ فعالیت‌های‌‏ و‏ عام‌المنفعه‌‏ گروه‌های‌‏ در‏
.
شد‏ خواهد‏ زندگی‌‏ و‏ رشد‏ مراحل‌‏ تمامی‌‏ در‏ كودك‌‏ ایمان‌‏ تقویت‌‏ و‏
استحكام‌‏ و‏ تقویت‌‏ موجب‏ عقاید ، ‏ و‏ ادیان‌‏ سایر‏ با‏ آشنایی‌‏
كه‌‏ بدهید‏ توضیح‌‏ كودك‌‏ برای‌‏ اما‏ می‌شود ، ‏ اعتقادی‌‏ باورهای‌‏
میان‌‏ گوناگونی‌‏ تفاوت‌های‌‏ است‌‏ ممكن‌‏ خاص‌ ، ‏ دینی‌‏ به‌‏ اعتقاد‏
را‏ عبادت‌‏ و‏ نیایش‌‏ اوقات‌‏ كنید‏ سعی‌‏.كند‏ ایجاد‏ دیگران‌‏ و‏ او‏
ملامت‌ ، ‏ اجبار ، ‏ كه‌‏ چرا‏ كنید ، ‏ جذاب‏ و‏ لذتبخش‌‏ خود‏ كودك‌‏ برای‌‏
از‏ كودك‌‏ گریز‏ باعث‌‏ تحریكی‌ ، ‏ وسایل‌‏ سایر‏ و‏ منفی‌‏ مقایسه‌‏
.
می‌شود‏ خویش‌‏ سوءالهای‌‏ به‌‏ پاسخ‌‏ پیگیری‌‏
والدین‌‏ به‌‏ مربیان‌ ، ‏ بر‏ علاوه‌‏ كتاب‏ این‌‏ مطالعه‌‏ است‌‏ امید‏
تربیت‌‏ در‏ كه‌‏ را‏ مسئولیتی‌‏ بتوانند‏ تا‏ كند‏ كمك‌‏ علاقه‌مند‏
انجام‌‏ شایسته‌‏ نحوی‌‏ به‌‏ دارند ، ‏ برعهده‌‏ فرزندشان‌‏ ایمانی‌‏
.
دهد‏ ارتقاء‏ را‏ آنان‌‏ كودك‌‏ معنوی‌‏ رشد‏ و‏ داده‌‏
انتشارات‌‏ -خدا‏ درباره‌‏ كودكان‌‏ به‌‏ آموختن‌‏ كلیدهای‌‏:منبع‌‏
صابرین‌‏

 

سه شنبه 5/1/1393 - 8:39
نوجوان و جوان

جوان و افسردگی

اشاره: افسردگی از بیماری های خاص دوره نوجوانی و جوانی است. در این مقاله به عوامل و نشانه ها و راههای درمان این بیماری پرداخته می شود.

سالها بود که متخصصان فکر می کردند افسردگی مرحله ای است که کودکان و نوجوانان می توانند به سلامت از آن بگذرند. اما امروزه آنان به گونه ای دیگر می اندیشند.

برایان کمیلری دختری بود که همه چیز داشت: والدینی هوشیار و کوشا، برادری آگاه و خانه ای بسیار امن و راحت نزدیک شهر بوستون. اما تمام این امکانات خوب باعث نشد که او احساس یأس و ناامیدی ای را که در او رخنه کرده بود به دور بیاندازد، با وجودی که هنوز کلاس نهم بود. او می گوید: «این احساس مثل ابری بود که همه جا دنبال من بود و من نمی تنوانستم از دست آن خلاص شوم.»

کم کم برایان به طور تفریحی به مصرف مواد مخدر و الکل روی آورد. یک روز یکشنبه در حالی که مشغول دزدی از یک مغازه بود دستگیر شد و از آن به بعد بود که مادرش (لندا) در جریان کارهای اخیر او قرار گرفت. هنگامی که او را به سمت خانه می برد، آن طور که برایان توصیف می کند، چیزی جز یک سکوت عمیق و پر معنا بین آنها نبود. با وجود تمام ابرهای ناامیدی که در سر داشت احساس می کرد دیگر روی خوشبختی و رنگ روشنایی را نخواهد دید. به این علت بود که آن شب 74 قرص را یکی پس از دیگری بلعید زیرا می خواست خود را از این یأس و افسردگی نجات دهد، او می خواست بمیرد.

لیندا دخترش را در حالی که بیهوش کف زمین افتاده بود پیدا کرد و سریعاً او را به بیمارستان رساند، جای که می بایست روانپزشک و حتی خود را قانع کند که این اتفاق چیزی جز یک زنگ خطر با یک انگیزه آنی نبوده است. روانپزشک نیز از والدین برایان خواست که این موضوع را مسکوت نگه دارند. آلن پدر برایان، هنوز به یاد آوردن آن نصیحت و هشدار لرزه بر اندامش می افتد. او می گوید: «بیماری روحی یک مشکل مخفی و نهان است و باید به نحوی آشکار شود.» آلن که خود یک برادر شیزوفرنیک داشت به یاد می آورد که روزی دایی او نیز می خواست خودکشی کند. از آنجا بود که احساس کرد باید در زمینه بیماری های روحی – روانی و افسردگی بیشتر بداند و اطلاعات خود را در این باره افزایش دهد. بعد از اینکه برایان دوباره تلاش کرد تا خودکشی کند ( که البته در این کار ناکام نیز ماند) او را به بیمارستان مکلین واقع در بلمونت در ایالت ماساچوست منتقل کردند، اما امروز بعد از گذشت چیزی حدود 4 سال از انجام مراحل درمانی، او به زندگی عادی خود بازگشته است. او حالا دانشجوی سال سوم دانشگاه جیمز بیدیسون در ایالت ویرجینیاست و تصمیم گرفته است که یک ترم را نیز در استرالیا بخواند، سفر ماجراجویانه ای که والدینش را از یک طرف مضطرب کرده است و از طرفی دیگر مغرور و سربلند!

ذکر این مطلب مهم است که برایان جزو آدمهای خوش شانس بود. از میان 3/2 میلیون نوجوانی که با مشکل افسردگی و پریشان حالی مواجه اند فقط عده بسیار کمی هستند که بهبود می یابند و یا به نوعی از این مرگ تدریجی می گریزند. با این حال همان طور که محققان مرکز ملی بهداشت روانی اذعان داشته اند علائم و نشانه های افسردگی در میان 8 درصد از نوجوانان و حدود 2 درصد از کودکان (که بعضی هایشان فقط چهار سال بیشتر ندارند) به وضوح قابل تشخیص و مشاهده است. دانشمندان همچنین معتقدند که بروز زود هنگام مشکلات افسردگی در کودکان و نوجوانان به صورت امری عادی و متداول در میان افراد جامع درآمده است. اما به واقع دلیل اصلی چیست؟

بعضی از محققان فکر می کنند فشارهای روانی ناشی از افزایش میزان طلاق در جامعه، افزایش انتظارات والدین درخصوص تحصیلات آکادمیک فرزندانشان و همچنین فشارهای اجتماعی دیگر سبب می شود بچه ها بیشتر از قبل به لبه پرتگاه یأس و ناامیدی نزدیک شوند. 20 سال پیش، پزشکان تصور می کردند افسردگی یکی از بیماری هایی است که فقط بزرگسالان بدان مبتلا می شوند و کج خلقی های دوره نوجوانی و سرکشی های مدام صرفاً «مرحله ای» است که دوره کودکی را از نوجوانی متمایز می کند (بدین معنا که از نشانه های دوره نوجوانی سرکشی و زودرنجی های مداوم است. توضیح مترجم). اما امروزه محققان و روانشناسان به این باور رسیده اند که اگر این رفتار (افسردگی) مزمن باشد، باعث بروز مشکلات جدی دیگر نیز می شود.

به طور کلی، افت درسی در مدرسه، انزوای اجتماعی، بی قید و بندی در امور اخلاقی و جنسی، خوددرمانی با داروهای مخدر و یا مشروبات الکلی و حتی اقدام به خودکشی از جمله خطراتی است که نوجوانان افسرده را بیش از هر چیز دیگر تهدید می کند، که البته مورد آخر (خودشکی) علت مرگ بسیاری از نوجوانان و جوانان رده سنی 15 تا 24 ساله بوده است. دکتر دیوید برنت، پروفسور روانپزشک کودکان و نوجوانان در دانشگاه پیترزبورگ این گونه می گوید: «هر چه زمان شروع دوره افسردگی در افراد زودتر اتفاق بیفتد، افراد بیشتر تمایل دارند تا از همجنسان و همکلاسی های خود گریزان شوند.»

نکته حائز اهمیت دیگر اینکه اگر افسردگی در مراحل ابتدایی و نوجوانی درمان نشود سبب می شود فرد در دوره بزرگسالی با مشکلات روحی – روانی شدیدتری دست به گریبان باشد و رفتارهای ناهنجار شخصیتی و بیماری های دو قطبی را از خود نشان دهد. کودکانی که مورد معالجه قرار می گیرند، میزان بروز نشانه ای افسردگی کمتر در آنان ظاهر می شود و موفقیت در بهبودی کامل آنها به طرز شگفت آوری امیدوارکننده است هم درمانهای ضد افسردگی و هم درمانهای رفتاری – شناختی (مثل گفتار درمانی که سبب می شوند بیماران هویت خود را بازیابند و با ریشه اصلی عوامل استرس زا آشنا شوند) بسیاری از نوجوانان و حتی جوانان را قادر ساخت است تا زندگی خود را از گذشته تا حال مرور کنند و به رفتارهای غلط خود نزدیک روانپزشک اعتراف کنند. حتی ممکن است با صرف مدت زمان بسیار کوتاه بتوان به روشهای درمانی مؤثرتری نیز دسترسی پیدا کرد.

اخیراً مرکز ملی بهداشت روانی فعالیت خود را در 12 شهر متمرکز کرده است و این بار با عنوان «درمان بیماری های افسردگی با کمک تحقیقات انجام شده» به درمان بیماران پرداخته است. هدف اصلی این مرکز شناسایی این مسئله است که چه روشهایی برای درمان افراد بین رده سنی 12 تا 17 ساله بهترین کارای رادارد. استفاده از قرصهای prozac، گفتار درمانی و یا هر دوی آنها. دکتر جان مارچ، پروفسور روانپزشک کودکان و نوجوانان در دانشگاه دوک، که سرپرست تیم تحقیقاتی است می گوید: «مطالعات و تحقیقات اخیر تا حدودی ثابت می کند که رفتار درمانی در کوتاه مدت و استفاده از داروهایی نظیر پروزاک و پاکسیل هنوز در اولویت قرار دارند و می توانند به عنوان روشهای تأثیر گذار در درمان بیماری افسردگی به کار گرفته شوند. استفاده از داروهایی که به SSRI معروفند و یا بازدارنده هایی که مانع از ترشح سروتنین در بدن می شوند، فعالیت مغز را جهت چگونگی ترشح سروتنین تنظیم می کنند زیرا سروتنین ماده ای در بدن است که ترشح کم یا زیاد آن روی حالات و رفتارهای انسان تأثیرات زیادی می گذارد.

اما گروهی از همین درمانهای کوتاه مدتی و یا قرصهای SSRI هستند که فقط در 60 درصد موارد می توانند به بیماران کمک کنند در حالی که بسیاری از بیماران اگر یک سال دوره درمان خود را قطع کنند دوباره دچار همان حالات یأس و افسردگی مزمن خواهند شد. مارچ در ادامه می گوید: «ما امیدواریم نتیجه تحقیقات نهایتاً این نکته را برایمان روشن کند که در درمان بیماری های افسردگی که هر کدام علائم خاص خود را دارند چه روشی مناسب تر و مؤثرتر است.» دکتر برنت از دانشگاه پیترزبورگ نیز در حال انجام تحقیق دیگر در مرکز ملی بهداشت روانی است. او در جست وجوی یافتن دارو یا داروهای جدیدتری است که در برگیرنده ایفکسور نیز می باشند. تیم تحقیقاتی او سعی دارند تا پاسخ این سؤال را بیابند که اگر کودکان در دوره اولیه درمان خود به قرصها SSRI پاسخ مثبت ندهند آیا می توان آنان را با کمک قرصهایی نظیر Efforex و یا داروهای دیگر درمان کرد یا خیر؟ با این حال بیرون از آزمایشگاه، یکی از سخت ترین وظایف موجود آن است که کودکان در خطر را شناسایی کنیم که البته فقط کمتر از یک پنجم این کودکان تحت معالجه قرار می گیرند.

مادلین تولد، پروفسور روانپزشک کودکان در دانشگاه «کلمبیا» می گوید: «والدین اغلب فکر می کنند فرزندانشان هنوز بچه اند و بچه باقی خواهند ماند و یا این که همه نوجوانان رفتارهایی متغیر و ستیزه جویانه دارند و پرخاشگر  دمدمی مزاجند.» او در ادامه می افزاید: «یکی از خصوصیات اصلی دوره نوجوانی را می توان به چیزی شبیه «آتش زیرخاکستر» و یا «آرامش قبل ازطوفان» تشبیه کرد.

در حیاط مدرسه یا دانشگاه اغلب مشاهده می شود که افراد افسردگی و یأس در خود را با بیماری های جسمانی دیگر نظیر خستگی های مزمن اشتباه می گیرند. فیل لازاروس، مسئول بخش ملی اورژانس روانشناسی دانشکده می گوید: «اگربچه ای نمره پایینی بگیرد و کمی هم از این نمره احساس افسردگی یا ناراحتی به او دست دهد، احتمال خیلی زیادی وجود دارد که اصلاً این احساس او مورد توجه مشاور مدرسه یا معلم مربوطه قرار نگیرد.»

حقیقت اینجاست که یافتن یک راه اصولی و خوب بسیار دشوار است. در حال حاضر 7000 روانپزشک کودک و نوجوان وجود دارد که این کمبود در مناطق روستایی و جاهایی با سطح درآمد پایین تر بیشتر و حادتر است. جاناتان هاینز از ایالت لسن آنتونیو در سن 13 سالگی شرایط خطرناک و بسیار بغرنجی را پشت سر می گذاشت او به همراه والدین معتادش بی خانمان بود، خطر جدی و مهمی که عامل اصلی ایجاد افسردگی و تنش در نوجوانان به حساب می آید. جاناتان هر کاری که از دستش بر می آمد انجام داد تا خود را از این وضع اسف بار نجات دهد. او تمام اسباب بازی های خود را فروخت و برای یافتن سرپناه و امرار معاش مجبور شد از ماشین ها و خانه ها دزدی کند. اما زندگی به گونه ای دیگر در جایی نامطلوب مثل «زندان» رقم خورده بود. در سال 1999 والدینش که تا آن موقع اعتیاد خود را ترک کرده بودند او را تشویق و ترغیب کردند تا برای بهبودی و نجات خود تلاش کند. با وجود این که جاناتان هنوز به شدت مشروبات الکلی و ماری جوانا مصرف می کرد، تصمیم گرفت خود را تسلیم پلیس کند. در مرکز اصلاح و تربیت نوجوان واقع در ساوتون او تحت درمان های مختلف روانپزشکی قرار گرفت که خوشبختانه نتیجه بخش نیز بود. اکنون 5 سال از آن ماجرا می گذرد و او با خانواده اش زندگی می کند و به درمان افراد معلول مشغول است. او از تجربیات خود چنین می گوید: «در یک لحظه تصمیم گرفتم به اولویت هایی که پیش روی دارم فکر کنم، تصمیم گرفتم محکم  استوار بایستم چون می دیدم والدین مقاومی دارم. دانستن این مطلب کمک زیادی به پیشرفت درمانم کرد.» در مورد مسأله جاناتان، حوادث نظیر مسایل روحی – روانی به بیماری او دامن زد. اما رهایی از این وضع به این آسانی و آشکاری نیز نمی باشد. ترشح غیر عادی هورمون های رشد و بلوغ، رفتار نوجوانان را تحت الشعاع قرار می دهد. اما تغییرات ایجاد شده در ساختار مغزی افراد نیز خود می تواند به تنهایی نقش عمده ای در تغییر رفتار نوجوانان ایفا کند . دکتر هارولد کوپلویزک، نویسنده کتاب فراتر از احساس تزلزل: شناسایی و درمان افسردگی در نوجوانان می گوید: «در طول دوران نوجوانی سلول های خاکستری مغز اصطلاحاً به طور تدریجی در حال نظم گرفتن می باشند. سلولهای مغزی اتصال دهند که دست نخورده هستند از بین می روند و شاهراه هایی در مغز ایجاد می شود که به «ما» به عنوان افراد بزرگسال اجازه می دهد تا روی مسایل مختلف تمرکز کنیم و چیزهای گوناگون بیاموزیم.» با این وجود هنوز مشخص نیست که آیا بین فعالیت مغزی و افسردگی رابطه ای وجود دارد یا خیر!؟ اما کوپلویزک بر این باور است که آرایش سلولهای مغزی بین سنین 14 تا 17 سالگی رخ می دهد، یعنی درست زمانی که میزان ناهنجاری ها و بی نظمی های رفتاری به طرز چشم گیری در افراد افزایش یافته اند. محققان دانشگاه های دوک و تگزاس اذعان می کنند که این تحقیق امیدبخش اخیر می توانند درک بهتری از پدیده افسردگی در اختیار همگان قرار دهد و آنان را با شیوه های جدید درمان این بیماری آشنا سازد.

از طرفی، کوپلویزک این نکته را خاطر نشان می کند که افسردگی و حالات و ویژگی های آن در بزرگسالان با نوجوانان متفاوت است. او می گوید: «نوجوانان افسرده نسبت به محیط اطراف خود واکنش و انعطاف بیشتری نشان می دهند و نسبت به افراد بزرگسال افسرده تغییر پذیرترند. اگر برای مثال یک مرد افسرده را با خود به یک میهمانی ببرید باز هم این احساس یأس پریشانی با اوست ولی اگر نوجوان افسرده ای در یک مهمانی شرکت کند، سعی می کند از آن لحظه خوش لذت ببرد به طوری که حالت افسردگی خود را برای مدتی از یاد می برد. حالا اگر همین نوجوان تنها در خانه بماند باز به او احساس یأس و ناامیدی مفرط دست خواهد داد. تا زمانی که تحقیقات و مطالعات روانپزشکی پیرامون مسأله افسردگی در مرکز ملی بهداشت ملی (NIMH) در جریان است، والدین و نوجوانان باید میزان خطرات استفاده از داروهای تجویزی برای درمان این بیمار و عدم استفاده از آنها را مدنظر داشته باشند و به مسأله مهمتری چون «خطر خودکشی» نیز جدی تر بیاندیشند. در سال 1999، گابریل کریان که دانش اموز سال سوم یکی از دبیرستان های نیویورک بود درباره مرگ دچار یک ترس روحی شدید شده بود و با هر کسی در این زمینه صحبت می کرد. سرانجام با کمک والدینش تواسنت یک مشاور و درمانگری را بیابد که نام احساس و یا بهتر است بگوییم بیماری او را این گونه نامید: «افسردگی» گابریل تحت درمان های پزشکی نیز قرار گرفت و از قرص های پروزاک استفاده کرد. او می گوید: «این قرص ها احساس ضعف و ناتوانی مفرط را از من دور می کردند و بعد از آن تمام بدنم بی حس می شد.» اما گفتار درمانی تأثیر بهتری داشت. او در ادامه می افزاید: «اولین مرحله از درمان دوره بیماری ام بیشتر شبیه نوعی خودآگاهی نسبت به این بیماری بود. قبل از درمان نمی دانستم چطور باید خود را خوشنود و یا راضی نشان دهم.» بعدها وقتی بیمار افسردگی او به طور امل معالجه شد به این مسأله پی برد که زندگی همشه بر وفق مراد انسان ها نیست و نخواهد بود و نهایتاً دوره ای در زندگی هر انسانی است که باید با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کند.» گابریل می گوید: «زندگی همه انسان ها مدام در حال تحول و افت و خیز است، اما من از این بابت خوشحالم و آنقدر احساس اعتماد به نفس می کنم که می توانم راه صحیح زندگی ام را انتخاب کنم، راهی که مرا به سمت خوشبختی می کشاند.»

روانپزشکان بر این باورند که اگر والدین تغییرات مشکل آفرینی در نحوه خورد و خوراک، پوشش، خواب و یا رفتارهای اجتماعی فرزندانشان مشاهده می کنند که بیش از چند هفته تکرار می شود باید در جست و جوی راهی جهت حل این معضل باشند. 5 عللی که از علایم بارز افسردگی به شمار می روند شامل موارد زیر می باشند: الف) گله و شکایت های مبهم در خصوص وضعیت جسمانی مثل سردردهای مکرر، ب) غیبت از مدرسه و یا افت تحصیلی، ج) پرخاش کردن و بی دلیل گریه کردن د) نداشتن رغبت و علاقه به هم صحبتی با دوستان هـ) بروز رفارهایی نظیر بی تفاوتی یا بی اعتنایی نسبت به مسایل، خ) بروز حساسیت شدید در قبال رد یک خواهش و یا شکست در یک کاری.

 

نویسنده: pat wingert and Barbara kantrawrtz

منبع: ریدرزدایجست

ترجمه: نسرین رمضانعلی

منبع: همشهری – 12/7/83

 

سه شنبه 5/1/1393 - 8:38
نوجوان و جوان

ویژگیهای دوران نوجوانی

نوجوانی اغلب به دوره ای بین كودكی و بزرگسالی اطلاق می شود . این واژه، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد ( تقریباً سنین 12 – 20 سالگی ) است و چنین استعمالی ، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوان ها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسائل رشدی ، نظیر : مسائل بیولوژیكی ، روانی و اجتماعی دسته بندی كرد. از جمله آنها كه به طور مشخص ، ولی نه الزاماً در طی دهه دوم زندگی ، اتفاق می افتد ارتباط با جنس مخالف ، آگاهی های شغلی ، رشد ارزشها و خود محوری های مسئولانه و باز شدن گره های عاطفی با والدین است.

دوره نوجوانی را باید یك مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی كرد. دوره ای كه با ویژگی هایش از سایر دوران زندگی متمایز میشود. این ویژگی ها عبارتاند از :

1- نوجوانی ، یك دوره مهم به شمار میرود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی این دوره مهمتر از سایرین می باشد . زیرا تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این كه سایر دوره های زندگی ، به دلیل تأثیرات درازمدت آن ، پرمعنی و قابل توجه هستند ، لیكن دورهی نوجوانی ، یكی از دوره هایی است كه از هر دو جنبهی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است. برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیكی و بدنی ، با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیكن نوجوانی از هر دو جهت مهم است.

2 – نوجوانی ، یك دوره ی انتقال ( برزخی ) است.

انتقال به معنی یك وقفه یا تغییر از آنچه كه قبلاً انجام شده نیست، بلكه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر میباشد. این به آن معنا است كه آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه كه در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد. كودكان در زمانی كه از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبههای كودكانه را كنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود كه ترك كرده اند.

به هرحال ، این مهم است كه درك كنیم آنچه قبلاً واقع شده ، نشانه های خود را باقی گذاشته است و بر الگوهایِ نوینی از رفتارها و نگرش های فرد اثر میگذارد.

در طی هر مرحله ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه كودك و نه بزرگسال است. اگر مانند كودكان رفتار كند ، به او گفته می شود كه به مانند سن خودش عمل كند و اگر سعی كند نظیر بزرگسالان عمل كند ، اغلب متهم می شود كه برای شلوارهای كوتاه خود، خیلی بزرگ شده و برای این تلاشی كه انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل كند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد كه فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند كه چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.

3 – نوجوانی ، یك دوره ی تغییر است.

میزان تغییر در نگرش ها و رفتار در طی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و در طی سال های اولیه نوجوانی ، زمانی كه تغییرات بدنی با سرعت انجام میشود، تغییرات در نگرش ها و رفتار نیز با شتاب به وجود می آید و همچنان كه تغییرات بدنی آرام به پیش می رود. به همان نسبت نگرش ها و رفتار نیز تغییر می یابند.

تقریباً پنج نوع تغییر وجود دارد كه در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:

نخست آن كه ، حیات عاطفی (انفعالی) توسعه می یابد. شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد كه در این زمان واقع میگردد. زیرا این تغییرات ، معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعهی حیات عاطفی معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح میشود.

دوم این كه ، سرعت تغییراتی كه با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد. آنها به شدت احساس بی ثباتی می كنند، احساسی كه اغلب با تدابیر مبهمی كه آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می كنند، تشدید می شود.

سوم ، تغییراتی است كه در بدن ، علائق و نقش هایی كه در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسائل جدیدی را می آفریند. برای نوجوانان كم سن وسال ، این تغییرات بسیار زیاد است و كمتر از آنچه كه قبلاً تصور می كردند قابل حل به نظر میرسد. قبل از این كه آنها مسائلشان را حل كرده و به رضایت برسند ، با خودشان و مسائلشان درگیر خواهند بود.

چهارم ، همچنان كه الگوهای علائق و رفتار تغییر می یابد، ارزشها نیز متغیر خواهند بود . آنچه كه در زمان كودكی برایشان مهم بود، اكنون كه در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند ، كمتر اهمیت پیدا می كند؛ به عنوان مثال ، برای بیشتر نوجوانان ، مسئلهی دوستانی كه از همسالان هم تیپ و جذاب باشند ، مهمتر از تعداد زیادی دوست است كه سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اكنون به مسئله كیفیت، بیشتر از كمیت، اهمیت می دهند.

پنجم این كه ، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات ، حالتی متغیـّر دارند. زمانی درخواست و تقاضای استقلال دارند، ولی اغلب از مسئولیت هایی كه همراه با استقلال و ارزیابی آنهاست ، هراس دارند.

4 – نوجوانی ، سنی مسئله آفرین است.

گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ، با این حال ، مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است كه آنها بهسختی از عهدهی حلشان برمی آیند. دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:

اول اینكه ، در سرتاسر دورهی كودكی ، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی كه بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهدهی حل مسائلشان برنمی آیند.

دوم اینكه نوجوانان دوست دارند احساس كنند كه افرادی مستقل و آزاد هستند. آنها درخواست ارائه راهی را دارند كه خودشان بتوانند از عهده ی حل مسائل برآیند و كوشش هایی را كه از جانب والدین و معلمان برای كمك به آنها ارائه می شود ، نمیپذیرند.

5 – نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است

در سراسر سن گروه گراییِ اواخر كودكی، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان كه قبلاٌ اشاره شد، كودكان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند كه تقریباً و در حد امكان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این كه شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

6 – نوجوانی ، سن هراس است.

بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به شرح وضعیت آنها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آنها، نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد. پذیرش قالب های فرهنگی در مورد نوجوانان (13 تا 19 ساله ها) بسیاری از بزرگسالانی را كه باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت كرده است كه از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری كه در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود ، احساس همدلی نداشته باشند.

7 – نوجوانی ، زمانِ آرمان گرایی است.

نوجوانان تمایل دارند كه به زندگی از ورای عینك سایه و روشن نگاه كنند. آنها به خود و سایرین آن چنان می نگرند كه دوست دارند بهتر از آنچه كه هستند ، خود را باور كنند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است . این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعهی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد ، آزار و ناكامی است و نوجوانان زمانی كه احساس كنند دیگران آنها را دست كم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند ، این حالات را از خود نشان می دهند.

با توسعهی تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفكر عقلانی، نوجوانان رشد یافته تر، به خود، خانواده، دوستان و زندگی به طور كلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آنها كمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج می برند و نسبت به سالهایی كه جوانتر بودند واقع گراتر می شوند. این یكی از موقعیتهایی است كه آنها را در شادی های بیشتری كه خاص نوجوانان رشد یافته تر است ، مشاركت می دهد.

8 – نوجوانی، آستانه بزرگسالی است.

همچنان كه نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند و میخواهند این باور را پیدا كنند كه نزدیك بزرگسالان هستند. مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل میكنند ولی با این حال تصور میكنند كه اینها كافی نیست. بنابراین، روی رفتارهایشان متمركز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند كه این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود میآورد.

 

http://medicine.persianblog.com/

سه شنبه 5/1/1393 - 8:38
نوجوان و جوان

مهارت های زندگی برای جوانان

 

مقدمه: 

 

 

  

 

مهارت های زندگی همانطور كه می توان از عنوان آن فهمید، روش ها و شیوه های ضروری برای یك زندگی سالم و سازنده است. به عبارت بهتر این مهارت ها مجموعه ای از توانایی ها هستند كه سبب سازگاری ما با محیط و شكل گیری رفتارهای مثبت و مفید می گردند. این توانایی ها ما را قادر می سازند كه نقش مناسب خود را در جامعه به خوبی ایفا نموده و بدون اینكه به خود یا به دیگران آسیب برسانیم، با خواسته ها و انتظارات و مسائل و مشكلات روزانه بویژه در روابط خود با دیگران به شكل مؤثرتری روبه رو شویم. مهارت های زندگی و نحوه كسب آن متنوع و مختلف هستند و به جهت رعایت اختصار و پرهیز از اطاله كلام با تعدادی از آنها آشنا شده و به توضیح هر یك از آنها می پردازیم:

۱- مهارت تصمیم گیری صحیح در زندگی:همه ما در زندگی روزانه با موقعیت هایی مواجه می شویم كه ناچار به تصمیم گیری هستیم. بعضی اوقات این تصمیم گیری بسیار ساده و مربوط به مسائل عادی زندگی ماست. برای مثال: نوجوانی تصمیم می گیرد از پول تو جیبی خود یك عدد ساندویچ از بوفه مدرسه خود بخرد. یا هر كدام از ما تصمیم می گیریم به منظور رسیدن به مكان خاصی از اتوبوس استفاده كنیم یا از تاكسی یا از سواری های كرایه ای و یا از مترو. همین طور است دانش آموزی كه تصمیم می گیرد از حالا به بعد شاگرد مرتب و منضبطی باشد. این مثال ها و مسائل بسیار دیگر جزو كارهایی است كه برای ما خیلی اهمیت ندارد و چندین مورد از این دست تصمیم گیری ها در زندگی روزانه اتفاق می افتد. اما زمانی هم هست كه تصمیم گیری در مورد یك موضوع می تواند سرنوشت زندگی فرد را در جهت مثبت یا منفی (از نظر خودش) عوض كند. مثلاً نوجوانی كه در پایان سال اول متوسطه انتخاب رشته می نماید، با این كار مسیر زندگی تحصیلی آینده اش را ترسیم می كند. در مراحل بالاتر همین فرایند می تواند در مورد شغل آینده، انتخاب همسر و ... مصداق داشته باشد. با این پیش زمینه حال می خواهیم بدانیم تصمیم گیری چیست؟ و چه فرایندی را می توان برای آن مد نظر قرار داد؟ اعتقاد بسیاری از روان شناسان این است كه تصمیم گیری می تواند شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد باشد. به عبارت بهتر كسی كه بتواند در زندگی فردی، تحصیلی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی خود بهترین تصمیم را بگیرد، می توان گفت كه او از نظر ذهنی و عقلی و سایر جنبه ها به رشد مطلوب رسیده است. اما اگر كسی نتواند تصمیم مناسبی اتخاذ نماید، احتمالاً هنوز به رشد عقلی مناسب دست پیدا نكرده است.

روشن است كه از هر كس نمی توان انتظار تصمیم گیری صحیح و عاقلانه داشت. كسی كه درباره موضوعی تصمیم می گیرد، اولاً باید نسبت به موضوع مورد انتخاب آشنایی و آمادگی كامل داشته باشد. ثانیاً، نقاط قوت و ضعف پیامد تصمیم گیری های خود را پیش خود سبك و سنگین نموده و طبیعتاً آن چیزی كه بیشترین نفع و كمترین ضرر را به همراه دارد، انتخاب كند و ثالثاً از روی عقل و اراده تصمیم گرفته باشد، تا بعداً مجبور به تغییر موضع نباشد.

حداقل دو عامل تصمیم گیری انسان در ارتباط با موضوعی دخیل هستند: الف- سودمندی: یعنی یك فرد جهت اتخاذ تصمیمی فكر سود و زیان آن را می كند. به عبارت بهتر موضوع مورد تصمیم تا چه اندازه برای فرد می تواند منفعت و یا حداقل جذابیت داشته باشد. البته یك چیز را نباید فراموش كرد و آن اینكه یك چیز ممكن است برای یك فرد مهم و جذاب و برای فرد دیگر كاملاً بی اهمیت باشد. ب- احتمال موفقیت: چنانچه فردی برای تصمیم در مورد موضوعی احتمال موفقیت را بیشتر بداند، نسبت به انجام تصمیم در آن مورد هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد و بر عكس احتمال شكست در هر كاری انسان را دچار تردید و دو دلی می نماید.

با توجه به اینكه همه افراد آگاهی های لازم در مورد مسائل مختلف را در اختیار ندارند بهتر است در اخذ تصمیم از تجارب افراد آگاه و راهنمایی و مشورت انسان های متخصص در امور مختلف بهره مند گردند.

۲- مهارت در شناخت خود: بشر همواره تلاش كرده است تا خود را بشناسد. به توانایی ها و استعدادهای خود پی ببرد و به واسطه آن محیط پیرامون خود را تغییر دهد. در طول تاریخ خلقت هیچ فردی وجود نداشته كه كاملاً شبیه دیگری باشد. این امر بیانگر وجود تفاوت های فردی در افراد است. بنابراین هر كس در زندگی خود دارای نقاط قوت و نقاط ضعفی است كه باید همیشه در صدد رفع و برطرف كردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود باشد. این را هم باید دانست كه در عالم هیچ كس نمی تواند در همه زمینه ها كامل باشد. فقط یك موجود در عالم دارای كمال مطلق است و آن خداوند یكتاست. مسئله وجود تفاوت های فردی باعث می شود كه عده ای از مردم اغلب اوقات خوشحال و بعضی دیگر ناراحت و غمگین باشند. عده ای درون گرا و عده ای برون گرا باشند. برخی مهربان و عده ای دیگر نامهربان باشند. بی شك ما بارها از خود پرسیده ایم كه ما چه خصوصیاتی داریم كه دیگران ندارند و یا دیگران چه خصوصیاتی دارند كه ما نداریم؟ چه خصوصیاتی از دیگران را ما دوست داریم داشته باشیم و از چه خصوصیات خودمان خوشمان نمی آید. كدام خصوصیات برازنده شما نیست و می خواهید آنها را تغییر دهید؟ پاسخ به این پرسش ها می توانند ملاك های خوبی را جهت تعیین جایگاهمان در اجتماع، فراروی ما قرار دهند.

انسان برای اینكه خود را بشناسد باید به ویژگی های فردی افراد توجه كند. همانطوری كه اشاره شد، افراد براساس ویژگی های خاص خود با مسائل مختلف یكسان برخورد نمی كنند و واكنش های بعضاً متفاوتی از خود بروز می دهند. مثلاً دو فردی كه یكی از آنها برونگرا و دیگری درونگراست، دوستان خوبی برای همدیگر نخواهند بود. بنابراین ممكن است دوستان شما چیزهایی را ارزش بدانند كه برای شما هیچ اهمیتی ندارد و برعكس به چیزهایی بی احترامی می كنند كه برای شما ممكن است بسیار قابل احترام باشد. لذا جهت شناخت خود، شناخت ویژگی های فردی افراد دیگر بسیار با اهمیت است. یكی دیگر از مسائلی كه در فرایند شناخت از خود مطرح است، توانایی های وجودی افراد است. می دانیم كه توجه به توانایی های فردی (جسمی و روانی) یكی از ملاك ها جهت تعیین سازگاری بین دو نفر است. «كبوتر با كبوتر باز با باز» نمونه ای روشن از توجه به

هم سخنی و هم مشربی دو دوست دارد. اغلب دوستان علایق و توانایی های مشتركی دارند، هر چند كه در نوع توان و علایق آنان تفاوت وجود دارد. كسی كه ورزشكار است بی شك با كسی دوست می شود كه بتواند در فرایند علایق مشتركش گام بردارد. كسی كه علاقه و توان بازی های فكری را دارد، تمایل زیادی به دوستی با كسی دارد كه بتواند او را در این راستا همراهی نماید. به هر حال مثال های فوق نمونه هایی از تفاوت افراد نسبت به یكدیگر در ابعاد مختلف است. در بین دانش آموزان كه نگارنده بسیار با آنها سر و كار دارد، ما به طیف بسیار گسترده ای از تفاوت در نقطه نظرات و دیدگاه ها برمی خوریم. عده ای در ریاضی سرآمد دیگرانند، عده ای در ادبیات مهارت ویژه ای از خود بروز می دهند و عده ای دیگر در فیزیك و شیمی یا در هنر و .... از نظر مشاغل هم ظهور توانایی های فردی در یك پیوستار بسیار متفاوت قرار دارد كه هر كسی با توجه به ویژگی های شخصیتی و اجتماعی و برداشت ها و نگرش ها به سمت مشاغل خاصی گرایش نشان می دهند.

در هر حال این توانایی (شناخت از خود) به ما این امكان را می دهد تا ضمن آگاه شدن از ویژگی ها و خصوصیات خود، نقاط ضعف، نقاط قوت و توانمندی ها، ترس ها و نگرانی های خود را بشناسیم. خودشناسی و آگاهی از خویشتن به ما می آموزد كه در چه شرایطی تحت فشار روانی قرار می گیریم و در چه شرایطی می توانیم به شكل مؤثر و مطلوب رفتار كنیم. خودشناسی، پیش نیاز روابط مؤثر اجتماعی و بین فردی است.

۳- مهارت در برقراری روابط مطلوب با دیگران: انسان موجودی اجتماعی است. او نیاز دارد كه با همنوعان خود ارتباط برقرار نماید، زیرا احساس تنهایی تقریباً برای همه انسان ها احساسی دردناك و رنج آور است. نیاز به دوستی و برقراری ارتباط با دیگران موجبات ارتقاء سطح بهداشت روانی و اجتماعی ما را نیز فراهم می آورد. هنگامی كه آدمی با مشكلی یا مسئله ای برخورد می كند كه حل آن به تنهایی امكان پذیر نیست این، وجود دوستان و همفكران است كه به اوكمك می كنند و لذا باعث خوشحالی و امیدواری آن فرد می شوند. صحبت كردن با یك دوست مهربان و صبور باعث ایجاد احساس آرامش و حتی سبكی فرد می گردد. امروزه ثابت شده افرادی كه شبكه ارتباطی گسترده و دوستان فراوانی دارند، در مقابله با چالش های زندگی موفقیت بیشتری را كسب می كنند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی نسبت به كسانی كه از لحاظ اجتماعی منزوی هستند، وضعیت بهتری دارند. متخصصان علوم رفتاری دریافته اند كه یكی از نیازهای اساسی انسان نیاز به محبت، عاطفه ، توجه و مهربانی است. بر همین مبنا انسان بطور غریزی جهت ارضای این نیاز طبیعی، تمایل به ارتباط با دیگران دارد و دوستی و برقراری ارتباط با همنوعان حد اعلای آن می باشد.

دوستی و برقراری ارتباط دوستانه با دیگران دارای كاركردهای مفیدی است. یكی از این كاركردها این است كه دوستی با همنوعان موجب ثبات هیجانی ما می گردد. به عبارت بهتر دوستی با اطرافیان به ما كمك می كند تا موقعیت خود را در برابر دیگران بهتر درك كنیم. در واقع در چنین حالتی می خواهیم ببینیم كه آیا عملكرد مناسبی در قبال جامعه و دیگران داریم یا خیر؟

این موضوع بویژه در مواقع بحرانی و اضطراب آور مصداق بیشتری دارد. وجود دیگران از این حیث برای انسان ارزشمند است كه موجب تحكیم توانایی آدمی برای مقابله با ناسازگاری ها و ناهمواری های زمان و جامعه می گردد. كسانی كه به اجبار در انزوا قرار می گیرند (مثل زندانی ها) نیاز به برقراری ارتباط را به مراتب بیشتر از كسانی كه این تجربه را نداشته اند، احساس می كنند. یكی دیگر از كاركردهای دوستی های سالم این است كه مجالی فراهم می آورد تا بوسیله آن انسان درباره هر چیز (از رویدادهای مهم یا جزئی گرفته تا نكات صمیمی و شخصی) اطلاعات مورد نیاز برای زندگی اش را به دست آورد. در واقع ما در رابطه با دیگران از گفتگو و همنشینی با آنان چیزهای جدیدی یاد می گیریم، به مسائل و نكات تازه ای برمی خوریم و در نتیجه افق دیدگاهمان وسیع تر می گردد و بی شك هرچه از این طریق پیش برویم به آگاهی های تازه ای دست می یابیم. نهایتاً اینكه این توانایی به ما كمك می كند تا در برقراری یك رابطه اجتماعی مطلوب (مثل دوست یابی) به نحو مؤثر و مطلوبی عمل كنیم و در حفظ و استمرار دوستی ها موفق باشیم. توانایی برقراری و حفظ یك رابطه دوستانه در بهداشت روان ما تأثیر بسزایی می گذارد. می توان گفت برقراری یك رابطه مطلوب با اعضای خانواده، نقطه آغاز و حركت این توانایی است.

یكی از عناصر اصلی در برقراری روابط اجتماعی مؤثر توانایی «ابراز وجود» است. ابراز وجود به معنای گرفتن حق خود و ابراز عقاید، نظریات، احساسات و افكار خویش به طور مستقیم و صادقانه است. البته به نحوی كه حقوق دیگران هم محترم شمرده شود. بطور كلی ابراز وجود متشكل از هفت جزء است: ۱- ابراز نظریات و عقاید متفاوت : یعنی لزومی ندارد وقتی در جمع دوستان و هم سالان هستیم همان عقیده و نظری را ابراز می نمائیم كه دیگران می گویند. اظهار نظر ما می تواند متفاوت و یا حتی متضاد نظر دوستان دیگر باشد. ۲- تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران :چنانچه از دوستان ما رفتارهایی بروز كرد كه مطابق نظر ما نیست، می توانیم از دوستانمان بخواهیم تا این رفتارها را تغییر دهند. پذیرش بی چون و چرای رفتار و عملكرد دیگران می تواند ناشی از ضعف در توانایی ابراز وجود باشد. ۳- رد درخواست های نامطلوب دیگران : كسانی كه از توانایی ابراز وجود در وجودشان برخوردار هستند چنانچه تقاضای نامناسبی از طرف دوستان به ایشان پیشنهاد گردد، (مثلاً پك زدن به سیگار) و یا هر تقاضایی كه با نقطه نظرات و اعتقادات فرد مطابقت ندارد، به راحتی این درخواستها را رد  

 

 

  

می نماید و چشم بسته و كوركورانه این تقاضا را نمی پذیرند. ۴- پذیرش كاستی ها و ضعف های خود: او می داند كه به هر حال به دلیل انسان بودن دارای نقاط ضعفی است، آنها را می پذیرد ولی در جهت جبران كاستی ها و برطرف نمودن ضعف هایش اقدام می كند. ۵- آغاز و ادامه روابط دوستانه با دیگران: حقیقت این است كه طرح ریزی دوستی با افراد دیگر مهارت هایی را می طلبد كه ممكن است همه افراد كم و بیش با آن آشنا باشند ولی مهمتر از آن توانایی استمرار روابط دوستانه با دیگران است. این ادامه روابط به رفتارهای متقابل افراد بستگی دارد. صادق بودن از فاكتورهای مهمی است كه می تواند به استمرار دوستی ها بیانجامد و عدم صداقت به راحتی پیوندهای دوستی افراد را از هم می گسلد. ۶- ابراز احساسات مثبت : توانایی ابراز وجود به انسان اجازه می دهد در كنار دوستان خود خوش باشد، شادی كند و از بهداشت روانی مطلوب برخوردار گردد. ۷- ادای جملات مرسوم و قابل قبول در هنگام رویارویی یا جدا شدن از دیگران: لازمه تداوم دوستی ها ابراز احساسات صمیمانه با دیگران در هنگام مواجه شدن با آنان و یا خداحافظی از آنها می باشد ضمن اینكه این توانایی نقش مؤثری در تحكیم روابط دوستانه از خود بجای می گذارد.

۴- مهارت و توانایی مقابله با اضطراب و نگرانی روزانه: برای همه ما تجربه اضطراب و نگرانی می تواند تجارب خوشایند یا ناخوشایندی را به همراه داشته باشد. بنابراین قبل از هر چیز لازم است اضطراب را تعریف كنیم و ببینیم در چه شرایطی مطلوب و در چه شرایطی نامطلوب هستند. منظور از اضطراب هیجان ناخوشایندی است كه با اصطلاحاتی مانند : «نگرانی»،  «دلشوره»، «ترس»،  «وحشت» بیان می گردد. اضطراب سبب هیجان و بهم ریختن تعادل موجود زنده می گردد. چون فرد دائماً به منظور برقراری تعادل كوشش می كند. می توان گفت اضطراب یك محرك بسیار قوی است كه امكان دارد گاهی مفید و زمانی هم مضر باشد و این بستگی به درجه ترس و مقدار خطری دارد كه متوجه فرد است. اگر شدت عكس العمل فرد با مقدار خطر متناسب باشد، آن را اضطراب طبیعی یا متعادل می گویند، زیرا شخص را وادار می سازد تا خطرات را از خود دور نماید. این حد از اضطراب مفید بوده و برای رشد و تكامل شخصیت افراد و حتی یادگیری بیشتر لازم به نظر می رسد. در واقع اكثر افراد انسانی مقداری اضطراب دارند. این نوع اضطراب واكنش های طبیعی هستند كه در برابر فشارهای روانی انجام می گیرد. اضطراب زمانی نابهنجار تلقی می گردد كه در برابر موقعیت هایی رخ دهد كه اكثر مردم به راحتی آنها را حل و فصل می كنند. پس اضطراب متعادل برای رشد و تكامل فرد ضروری است ولی مقدار زیاد آن باعث اختلال در رفتار فرد می گردد.

توانایی مقابله با اضطراب به ما كمك می كند تا هیجان خود را در خود و در دیگران تشخیص دهیم و دریابیم كه هیجان ها بر رفتار ما چه تأثیری دارند. اگر خشم، اندوه، نفرت، پرخاش و غم به صورت كنترل نشده درآیند و برای مدتی ادامه پیدا كنند، بهداشت روان ما را به شدت تهدید می كند. كنار آمدن با فشار روانی نیز در میان مهارت های زندگی نقش برجسته ای دارد. طبیعی بودن حداقلی از اضطراب به این معنی است كه مثلاً اگر هیچگونه تنش و استرسی نداشته باشیم، ممكن است برای امتحان روز بعد خود تلاش كافی به عمل نیاوریم. هر چقدر آرزوها و اهداف بزرگتری داشته باشیم تنش بیشتر می شود و همراه با آن انگیزه بیشتری برای مطالعه خواهیم داشت. حال با توجه به مسائل فوق می توان گفت عملكردهای اضطراب می تواند جنبه های گوناگون داشته باشد كه تعدادی از آنها را در زیر می آوریم:

- اضطراب می تواند بر نحوه عملكرد و فعالیت های ما اثر منفی و یا اثر مثبت بگذارد.

- اضطراب یك فرایند اكتسابی است و بدن ما طی رشد می آموزد كه در بعضی شرایط مانند زمان امتحان مضطرب شود.

- گاهی اضطراب در حد كم آن می تواند انگیزه ای برای پیشرفت باشد.

- افكار و طرز فكر ما نقش واسطه ای  مهمی در بروز اضطراب حتی در زمان وقایع منفی و تلخ دارد و كنترل و تعدیل این افكار اثر مهمی بر رفع اضطراب می گذارد.

- اضطراب دارای پایه های عصبی و فیزیولوژیك می باشد، لذا با استفاده از روش های خاص آرامش عضلانی می توان تا حدودی آن را كنترل كرد.

بسیاری از مواقع تصور ما این است كه واقعه یا پدیده خاصی باعث بروز احساسات و عواطف منفی و یا مثبتی در ما شده است. برای مثال تأخیر یكی از اعضای خانواده در رسیدن به خانه را، دلیل اضطراب و تنش در خود و دیگر اعضا می دانیم اما در حقیقت نحوه تفكر ما نسبت به پدیده ها و دنیای اطراف دلیل اصلی بروز هر نوع احساسی است . اگر به افكار واسطه ای خود در زمان مواجهه با موقعیت های گوناگون توجه داشته باشیم، پی خواهیم برد كه بسیاری از نگرانی ها و استرس هایمان بی مورد است. در چنین مواردی آرام سازی عضلانی به ما كمك می كند كه تمركز و آرامش بیشتری برای بررسی افكار خود داشته باشیم. یادآوری موقعیت های مشابه در گذشته و افكار نادرستی كه در آن موقعیت ها داشته اید، (و پس از مدتی متوجه شده اید كه چقدر بی اساس بوده اند) كمك زیادی می كند تا بتوانید در موقعیت های اضطراب زا و بحران های زندگی آرامش خود را حفظ كنید.

روش مناسب دیگر جهت رفع اضطراب تفكر مثبت است. در هر موقعیت اضطراب زایی كه قرار بگیریم حتی منفی ترین افكار كه در ذهن ما نقش می بندد، می توانیم افكار مثبت را جایگزین افكار منفی نمائیم. مثلاً در شرایط بسیار بحرانی مثل زلزله، جنگ، سیل و... می توان با تفكر مثبت در مورد قدرت مثبت خداوند و حاكمیت او بر تمام اوضاع و به ویژه محبت او نسبت به بندگانش و آزمایش تلقی كردن موقعیت از اضطراب و فشار روانی آزاردهنده كاست.

پدیده اضطراب امتحان با درجات مختلف در اكثر دانش آموزان و حتی دانشجویان وجود دارد كه البته با توضیحات فوق می توان آن را طبیعی تلقی نموده و به عنوان یك نیروی پیش برنده و آگاهی دهنده از انرژی آن در جهت هر چه بیشتر درس خواندن استفاده نمود. لازم به ذكر است كه میزان و كیفیت اضطراب در مورد كسانی كه به موقع جهت خواندن درس برنامه ریزی نمی كنند و همه سعی و تلاش خود را در شب امتحان انجام می دهند، با دیگرانی كه براساس برنامه از پیش طراحی شده نسبت به حاضر نمودن درس اقدام می كنند، كاملاً متفاوت است. آنانی كه به هر دلیل نتوانسته اند با برنامه ریزی درست به مطالعه عمیق دروس در فاصله زمانی مناسب اقدام كنند، اضطراب بیشتری را تجربه خواهند كرد.

۵- مهارت و توانایی درك ارزش های فردی و خانوادگی: همانطوری كه قبلاً نیز تا حدودی به آن اشاره شد، هر فردی برای خود دارای ارزش هایی است كه ممكن است برای دیگران ارزش تلقی نشود. ارزش های خانوادگی هم نسبتاً منحصر به فرد بوده و برای هر فرد می تواند نوعی ارزش یا ضدارزش مطرح باشد. تصور كنیم نوجوانی كه در یكی از رشته های شاخه فنی و حرفه ای و یا كار دانش تحصیل می كند (حسابداری- كامپیوتر- گرافیك و...) این فرض قوت می گیرد كه تحصیلات مربوط به شناخت و آموزش یك حرفه و زمینه سازی برای ورود به بازار كار برای او یك ارزش فردی و یا حتی خانوادگی به حساب می آید. اما عده ای دیگر ممكن است این گرایش تحصیلی شما را نپسندند و حتی آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبیعی است كه واكنش آنها فقط به درد خودشان می خورد و برای شما هیچ ارزشی ندارد. از طرف دیگر همه انسان ها به ویژه نوجوانان بعد از تحصیلاتشان دارای گرایش های متعددی هستند. عده ای علاقه مند هستند از طریق تحصیل در رشته های فنی یا غیرفنی ادامه تحصیل دهند و ورود به بازار كار فعلاً در ذهن آنها نباشد. برعكس عده ای دیگر ممكن است تحصیل تا مقطع دیپلم را كافی دانسته و ورود هرچه زودتر به بازار كار را خواستار باشند. به هر حال آن طور كه انسان درباره آن فكر می كند و می اندیشد، در باره آن نیز تصمیم گیری می كند و این تصمیم می تواند برای او یك ارزش فردی محسوب گردد حال می توانیم دایره ارزش های فردی را گسترش داده و مسایل دیگر زندگی را با آن بسنجیم. مثلاً بحث ازدواج و تشكیل خانواده بعد از تحصیل و شغل شاید مهم ترین مسأله برای یك جوان باشد. در همین مسأله ازدواج ارزش های فردی و خانوادگی به شدت در انتخاب و تصمیم ما دخالت دارند. بسیاری از جوانان خانواده دختر را كانون توجه خود قرار می دهند و اعتقاد دارند، برآیند آنچه كه در خانواده دختر اجرا شده و به آن عمل شده را می توان در دختر دید و براساس آن انتخاب كرد. یعنی مجموعه اخلاق، رفتار و كردار تعاملات آنها با افراد دیگر جامعه ملاك انتخاب جوان مورد نظر می باشد. اما عده ای دیگر از جوانان به خانواده دختر به عنوان یك الگو نگاه نمی كنند و شخصیت فردی دختر برای آنها مهم تر از سایر الگوهاست. عده ای دیگر حجاب، وقار، متانت و مسایل ایمانی و دینی را برای انتخاب همسر آینده مهم می دانند و بعضی دیگر ممكن است خیلی برای آنها این مسایل مهم نبوده، زیبایی ظاهر و عشق و علاقه شخصی را مهم تلقی می كنند. پس می بینیم كه تفاوت های فردی در ارزش های فردی و خانوادگی چقدر گسترده بوده و هركس براساس برداشت های ذهنی خود از ارزش های فرد آن را به مورد اجرا می گذارد. اگر ما از ارزش ها تصویر روشنی داشته باشیم می توانیم تصمیم گیری های خود را با ارزش هایمان همسو نمائیم. داشتن این تصویر روشن ما را در برابر فشارهای ناشی از ارزش های منفی و مخالف مقاوم می سازد. مثلاً اگر فردی دارای این ارزش باشد كه «تهیه پول كافی برای كمك به خانواده» مهم است و تحقق آن در گرو دستیابی به شغل مناسب است، برای ادامه تحصیل و مطالعه بیشتر تأكید بیشتری خواهد كرد. در واقع این رفتار مطابق و ناشی از ارزشی است كه به آن معتقد است. شناسایی ارزش های فردی،  خانوادگی، مذهبی و اجتماعی زندگی ما را در جهت های مثبت رهنمون می سازند.

۶- مهارت و توانایی در انتخاب هدف: هدف عبارتست از «آنچه در جهت دستیابی به آن می كوشیم.» اهداف چه كوتاه مدت باشند «چه طی یك روز یا چند» و چه بلند مدت (در ماه ها یا سالهای زندگی) چهارچوبی را برای تصمیم گیری های ما فراهم می آورند و آگاهی ما را نسبت به خود افزایش می دهند. برای رسیدن به هدف باید ملاك هایی را در نظر گرفت: الف- اهداف باید مشخص و ویژه باشند: یعنی افراد باید پیش خود مشخص كنند، كدام هدف مدنظر است. مثلاً اگر پزشك شدن را در آینده یك هدف برای خود در نظر گرفتیم، طبیعی است كه در راستای رسیدن به آن باید تلاش كنیم. قدر مسلم كسی كه در رشته علوم انسانی تحصیل می كند، دیگر هدفی به نام پزشك شدن برای او منتفی است. چون انتخاب او با آنچه به عنوان هدف در نظر گرفته شده هیچ گونه همخوانی و تناسبی ندارد. برای پزشك شدن تحقیقاً باید در رشته علوم تجربی تحصیل كرد و در همان رشته فارغ التحصیل شد. البته مثال فوق صرفاً جهت روشن شدن مطلب بیان شده است و در این راستا می توان مثال های متعدد و بیشماری را ذكر كرد.

الف- زمان لازم برای دستیابی به اهداف را تخمین بزنیم: همانطور كه گفته شد بعضی اهداف كوتاه مدت ولی بعضی ها درازمدت هستند. اهداف كوتاه مدت می توانند خواسته های فوری ما را تحقق بخشند ولی اهداف درازمدت زندگی آینده مان را سامان می دهند. بعضی اوقات ضرورت دارد برای به دست آوردن و تحقق بخشیدن به اهداف درازمدت از خواسته ها و تمایلات روزانه خودمان صرفنظر كنیم. مثلاً وقتی زمان امتحان فرا رسیده مسلم است باید از بسیاری تمایلات شخصی زودگذر مثل رفتن به تفریح، بازی كردن، سرگرمی و قدم زدن با دوستان و... دست كشید. چون خواندن كتاب های درسی و مطالعه مؤثر آن شما را در رسیدن به اهداف درازمدت (هرچه كه باشد) یاری می كند.

ب- اهداف باید منطقی و دست یافتنی باشند: عقل سلیم حكم می كند هدفی كه فرد برای خود در نظر می گیرد با توانایی ها و خصوصیات جسمی، عقلی، عاطفی، اجتماعی و خانوادگی اش هماهنگ بوده و راه دسترسی به آن نسبتاً ساده باشند. اهداف جاه طلبانه و غیرقابل دسترس نه تنها فرد را از دست یافتن به آن با شكست مواجه می نماید، بلكه سبب ساز ناكامی ها و افسردگی های افراد خواهند بود. از قدیم گفته اند: «با یك دست نمی توان دو تا هندوانه برداشت» این ضرب المثل دقیقاً به محدودیت توانایی انسان در همه ابعاد وجودش اشاره دارد. ما انسان ها ظرفیت محدود و در عین حال متفاوتی از هر لحاظ داریم. مثلاً كسی كه رشته ای را انتخاب می نماید كه شرایط آن رشته  داشتن تفكر قوی و قوای استدلالی محكم است، چنانچه كسی فاقد این توانایی باشد،  قطعاً در این رشته با شكست مواجه خواهد شد و یا برعكس شغلی كه لازمه اش داشتن هیكل درشت و عضلات قوی است، یك فرد ضعیف الجثه نمی تواند دوام بیاورد و در نتیجه چه بسا با شكست مواجه شده و ناكامی و واماندگی و مشكلات دیگر برای او به ارمغان می آورد.

ج- تفكر مثبت داشته و در حال حركت به جلو باشیم: رسیدن به اهداف از قبل طراحی شده نیازمند حركت و فعالیت در جهت رسیدن به آن می باشد. چنانچه كسی در ذهن خود هدفی را متصور شد اما هیچ فعالیتی انجام نداد، در واقع انتخاب یا عدم انتخاب هدف هیچ فرقی با هم ندارند. باید بدانیم رسیدن به اهداف با حرف زدن و شعار دادن به هیچ وجه میسر نیست. باید آستین ها را بالا زد و در جهت رسیدن به هدف از هیچ كوششی فروگذار نكرد. چرا كه به قول مولانا:

«عاقبت جوینده یابنده بود

چون كه در خدمت شتابنده بود».

نشستن سرجای خود و هیچ گونه كوشش و تلاش نكردن و فقط در فكر هدف خاصی بودن هیچ دردی را دوا نمی كند. البته كسانی كه واقعاً در جهت رسیدن به اهداف تلاش می كنند لازم است دارای تفكر و گرایشی مثبت نسبت به آن باشند و همیشه با توكل به خدا و كنار زدن افكار منفی در رسیدن به اهداف خود عجله به خرج ندهند كه خدا با صابران است.

اصغر تنكابنی- روان شناس تربیتی

 

منابع:

۱- دوستی و دوست یابی- از انتشارات دفتر راهنمایی وزارت آموزش و پرورش- چاپ سوم- ۱۳۸۱

۲- كلینیكه، كریس، ال، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی،  انتشارات اسپند هنر، ۱۳۸۰

۳- شرفی، محمدرضا، بلوغ و نوجوانی، انتشارات مؤسسه منادی تربیت، ۱۳۷۹

سه شنبه 5/1/1393 - 8:38
نوجوان و جوان

محافظت از کودکان و نوجوانان در اینترنت  [کامپیوتر و اینترنت]

 خواسته و یا ناخواسته همه ما به نوعی با اینترنت ارتباط داریم ولی آنچه مهم است، استفاده بهینه و مفید از این ابزار و پیشگیری از سوء استفاده دیگران بر ضد ما و خانواده ماست. در این مقاله روشهای پایه ای برای آگاهی شما درج شده است:

نخستین اقدام پدر و مادر چه باید باشد؟

نمی توان از بچه ها خواست وارد اینترنت نشوند. نوجوانان از جمله کاربران اصلی اینترنت هستند و علاقه زیادی دارند از طریق "چت روم" در اینترنت با دیگران مکالمه کنند.

به جای ممانعت از استفاده از اینترنت، با فرزندان خود درباره آنچه در اینترنت انجام می دهند صحبت کنید. آنها را تشویق کنید به هنگام گشت و گذار در اینترنت، پدر و مادر، آموزگار یا سرپرست خود را در جریان بگذارند.

کارشناسان توصیه می کنند که رایانه ای که کودک از آن استفاده می کند باید در اتاق نشیمن، جایی که والدین و سرپرستان بر آن نظارت دارند قرار داده شود. این اقدام کودکان را تشویق می کند وقتی به مساله نگران کننده ای برخورد کردند بزرگ ترها را در جریان بگذارند. همچنین استفاده از نرم افزارهایی که به والدین امکان می دهد محتویات اینترنت را کنترل کنند می تواند مفید باشد. با این حال برخی فیلترها پیش پا افتاده است و سایت های مفید را نیز مسدود می کند.

در مورد ای میل (Email) و پیوست های آن چه باید کرد؟

به هنگام باز کردن ای میل ها و پیوست های آنها احتیاط به خرج دهید حتی اگر فرستنده را بشناسید. ای میل می تواند حاوی ویروسی باشد که می تواند کلیه اطلاعات و نرم افزارهای رایانه را نابود کند.

بسیاری از والدین بیش از پیش نگران پیام های نامناسبی هستند که به صندوق ای میل کودکان ارسال می شود. این پدیده ناشی از این واقعیت است که محصولات پورنوگرافی از جمله شایع ترین انواع ای میل های تبلیغاتی است.

یکی از راه های پرهیز از این دردسر، ایجاد دو آدرس ای میل برای کودکان است. یکی از آنها یک آدرس ای میل خصوصی است که برای ارسال پیام با آشنایان و دوستان کودک مورد استفاده قرار می گیرد و دیگری یک آدرس عمومی برای گشت و گذار در اینترنت و ثبت در وب سایت های مختلف. به این ترتیب ای میل های ناخواسته، وارد صندوق عمومی خواهد شد و والدین می توانند آن را کنترل کنند.

آیا همه "چت روم"ها برای کودکان خطرناک است؟

"چت روم"ها محلی عالی برای ملاقات و گفتگو با سایر کودکان در سراسر جهان است. اما کودک باید احتیاط زیادی به خرج دهد و هر بار پیش از ورود به آن از والدین خود اجازه بگیرد.

حتی اگر یک "چت روم" تنها مختص ورود کودکان باشد، درحال حاضر هیچ راهی برای جلوگیری از ورود بزرگسالان بدان وجود ندارد. ممکن است کسی برای اغفال کودک وارد آن شود.

کودک چه نوع اطلاعاتی را می تواند در اینترنت در اختیار دیگران بگذارد؟

کودکان هرگز نباید آدرس خانه، شماره تلفن یا نام مدرسه خود را در اختیار کسانی بگذارند که در اینترنت ملاقات می کنند، مگر آنکه به طور مشخص از پدر و مادر یا آموزگار اجازه داشته باشند.

همچنین نباید بدون اجازه پدر و مادر یا سرپرست، عکس خود، مشخصات کارت اعتباری یا اطلاعات بانکی خود را برای کسی ارسال کنند. همچنین کودک باید کلمات گذر (password) را کاملا مخفی نگاه دارد و حتی در اختیار نزدیک ترین دوست خود قرار ندهد.

کودکان نباید از نام خانوادگی یا حیوانات خانگی به عنوان کلمه گذر استفاده کنند چون حدس زدن آن آسان است. در عوض باید از ترکیبی از حروف و ارقام استفاده شود.

در مورد ملاقات شخصی با دوستان اینترنتی چه؟

هرگز به کودک اجازه ندهید بدون اجازه شما شخصا با کسی که در اینترنت آشنا شده است ملاقات کند. حتی در آن صورت نیز باید با یک بزرگسال همراه باشد و در اماکن عمومی ملاقات کند. کسانی که در اینترنت با کودکان تماس می گیرند همیشه همان کسانی نیستند که ادعا می کنند.

سه شنبه 5/1/1393 - 8:38
نوجوان و جوان

به مناسبت روز جهانی جوانان (۲۲ مرداد ماه)

 

تقسیم كار ملی برای ساماندهی ۵/۲۲ میلیون جوان

 

 

 

 

  

 

جوانان مهمترین منابع انسانی یك جامعه محسوب می شوند و باید حقوق و خواسته های مشروع آنها را مطابق مواد مصرح در قانون اساسی طبیعی و به حق تلقی شود. با توجه به سهم غالب جمعیت ۳۳ درصدی جوانان و نظر به نقش مؤثر آنها در توسعه و پیشرفت كشور، ساماندهی امور مربوط به نیازهای آنان، از اهمیت ویژه برخوردار است. ساماندهی امور جوانان، برنامه جامعی می طلبد تا بستر مناسب برای اجرای سیاست هماهنگ در حوزه های مختلف برای جوانان در سطوح ملی و منطقه ای را محقق سازد، تحقق این امر مستلزم تقسیم كار ملی، تجهیز و تخصیص منابع و مدیریت مؤثر بخشی است. «سند جامع نظام توسعه جوانان» چگونگی مشاركت همه جانبه دستگاه های دولتی و غیردولتی را در تقسیم كار ملی به منظور ساماندهی امور جوانان فراهم می كند كه در ادامه از نظرتان می گذرد.

مریم غفاری

رویكرد ارتقایی به جوانان

- با توجه به مطالعات انجام گرفته توسط سازمان ملی جوانان، گزارش ملی جوانان و مطالعات نظری در حوزه های جامعه شناختی، روان شناختی و حقوقی جوانان، رویكرد حاكم بر نظام جامع، رویكرد ارتقایی (Promotional Approach) می باشد.

رهیافت ارتقایی یا پرورشی به جوانان بر این باور است كه ارتقای كیفیت منابع انسانی در هر كشوری، ارتباط عمیقی با نوع نگاه به جوانان دارد. در رهیافت ارتقایی پرورش مستمر وجوه مثبت سبك و كیفیت زندگی جوانان پیگیری می شود، و در نتیجه اقدامات و فعالیت ها، نهایتی متصور نیست. هدف فعالیت های ارتقایی قادرسازی و توانمندسازی (Empowerment) است. پذیرش رهیافت ارتقایی بگونه بنیادی و همه جانبه برای جوانان مستلزم درك بهتر چالش های موجود است. پذیرش رهیافت ارتقایی در تدوین برنامه ملی جوانان و تأكید بر پرورش وجوه مثبت آنان، نوعی سرمایه گذاری است كه توسعه اجتماعی و اقتصادی پایدار را موجب خواهد شد و منافع ویژه ای را برای كل جامعه پدید خواهد آورد. این دیدگاه را می توان مترادف دیدگاه توسعه ای، تحولی و تكاملی (Developmental) دانست.

رویكرد ارتقایی، از یك سو رویكردی است چند وجهی، مبتنی بر شناخت عمیق از نیازهای اجتماعی انسان و از سوی دیگر كوششی است در جهت كاهش محدودیت های فردی در ابعاد و وجوه مختلف كه در فرایند یك برنامه ریزی توسعه ای به آن نیاز می باشد. زوایا و وجوه این رویكرد در نمودار مشخص شده است.

ارزیابی وضع موجود جوانان

- بررسی های به عمل آمده از وضع موجود امور جوانان نشان دهنده وجود چالش های عمده ای به شرح زیر می باشد:

- ابهام در جایگاه امور جوانان در نظام برنامه ریزی ملی و نامشخص بودن شاخص های قابل اتكاء در این زمینه

- عدم تحرك و پویایی لازم در امر سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا در امور جوانان در سطوح ملی و منطقه ای

- ناهماهنگی بین قوانین و مقررات جاری كشور با انتظارات و نیازهای جوانان 

 

 

  

 

- ناهماهنگی بین سازمان ها و دستگاه های هم عرض و موازی در ارائه خدمات به جوانان ناشی از ضعف در تقسیم كار ملی.

ناهمخوانی سیاست ها، برنامه ها و فعالیت های جاری دستگاه ها با انتظارات و نیازهای جوانان كشور.

- فقدان ساز و كار مناسب برای تبعیت سازمان های اجرایی از سیاست های اعلام شده نهادهای مسئول در امور جوانان.

- عدم تعادل بین منابع و اعتبارات موجود و منابع مورد نیاز برای پاسخ به نیازهای جوانان و مدیریت نامطلوب منابع به دلیل وجود دستگاه های هم عرض و فعالیت های موازی.

- ناسازگاری و تعارض بین رویكردهای سنتی و نگرش های علمی، روزآمد ومدرن در امور جوانان.

- روند رو به افزایش شكاف بین نسلی در حوزه ارزش های فرهنگی و اجتماعی و اختلال در تعامل و تفاهم نسل ها.

برای رویارویی با این چالش ها و در جهت ارتقاء و توانمندسازی جوانان، ساماندهی امور آنان ضرورتی است كه موجب خواهد شد پتانسیل های عظیم این گروه سنی پیش از آنكه زمینه ساز یك تهدید واقعی شود به یك فرصت ملی تبدیل گردد.

توانمندسازی نسل جوان

ارتقاء و اعتلا و توانمندسازی نسل جوان كشور و استفاده بهینه از استعدادها و توانایی های آنان در توسعه كشور هدف كلی این برنامه می باشد. تدوین سیاست ها و راهبردهای ملی،  در زمینه امور جوانان و شناخت به روز نیازهای آنها، ارتقای سطح آگاهی ها و اصلاح نگرش ها همچنین نقش دستگاه های دولتی و غیردولتی، مرتبط با امور جوانان و در نهایت همگرایی، هماهنگی و سامان یابی فعالیت های سازمان های دولتی و غیردولتی مرتبط با امور جوانان از مهمترین برنامه های این سند ملی می باشند.

هویت ملی و دینی جوانان

مكانیزم تقویت و ماندگاری جوامع همیشه براساس حفظ اصول و توجه به ارزشها، دانش و فرهنگ بومی و دینی استوار بوده است. تأثیر و تأثر جوانان از امواج «یكسان سازی جهانی» بیش از دیگر گروه های سنی است. رسانه های ارتباط جمعی، نقش مؤثری در این زمینه دارند. با توجه به این نقش كانونی رسانه ها در دنیای امروز، عملاً در صورتی  كه كنترل درونی و هویت انسجام یافته ملی و دینی وجود نداشته باشد، تسلیم پذیری بلاشرط به سادگی رخ خواهد داد.

جوانی؛ به عنوان پیوستاری تحولی و غیرقابل تفكیك از كودكی و نوجوانی است. در طی دوران كودكی تا نوجوانی گستره وسیعی از تحولات روی می دهد و امكانات و ظرفیتهای نوینی برای تحقق بروز می یابد كه مرزها و ابعاد جوانی را مشخص می سازد. لذا لازمه داشتن جوان سالم و كارا، برنامه ریزی از ابتدای كودكی و در درون خانواده، مدرسه و جامعه می باشد.

جوانی، دوره شكل گیری سرمایه اجتماعی

اگر سرمایه اجتماعی را به مثابه «مجموعه معینی از هنجارها، شبكه ها و ارزش های غیررسمی بدانیم كه اعضای جامعه در آن سهیم هستند» حضور جوانان و مشاركت هرچه بیشتر آنان در تشكل ها و سازمان هایی كه خود ایجاد می كنند و یا آگاهانه به آن می پیوندند، می تواند در نهایت به تعلق خاطر، هویت یابی و كاهش آسیب های اجتماعی بیانجامد. در یك فرآیند مناسب متغیرهای سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد و مشاركت، افزایش می یابد و در نهایت به ارتقاء بهره وری ملی و تحقق توسعه اقتصادی، اجتماعی منجر می شود.

توجه به نیازهای جوانان

شكوفایی جوانان در گرو توجه به خواسته ها و تأمین نیازهای جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی آنان است.

سازمانها و دولتها در تمام سطوح، مسئولیت حمایت از یك فلسفه انسان  نگر را به عنوان مبنای ارتقاء بنیادی جوانان به عهده دارند و در این مسیر موظفند با ارزیابی و تشخیص مستمر خواسته ها و نیازهای واقعی جوانان به آنها پاسخ مساعد بدهند، زیرا با توجه به اقتضای سنی جوانان و تغییرات اجتماعی، نیازهای آنان به طور مستمر در حال تحول و تغییر است و در عین حال ضرورت دارد علاوه بر اولویت بندی در تحقق نیازها به تفاوت و تنوع نیازها در بین آنان نیز توجه شود.

تقویت مهارتهای جوانان

بهره وری و توسعه اجتماعی، مستلزم تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی جوانان است.

تأكید بر مهارتهای زندگی و پرورش شخصیت موجه برای جوانان حاصل این دستاورد و تجربه بشری است كه با آموزش علم و دانش صرف نمی توان انتظار جامعه توسعه یافته را داشت، بلكه آموزش همراه با پرورش در زمینه های تربیتی و تقویت مهارت ها در ابعاد فردی و اجتماعی می تواند به تكوین شخصیت سالم و سلامت روانی جوانان بیانجامد.

مشاركت همه جانبه جوانان

مشاركت همه جانبه جوانان از الزامات اساسی تحول اجتماعی است.

مشاركت جوانان با هدف توانایی آنها برای اندیشیدن در مورد مسائل خود و برخورداری از مهارت انتقال مؤثر نظرات و تعامل مثبت با دیگر اعضای جامعه است. مشاركت اجتماعی جوانان، نقش مهمی در تحول اجتماعی و در نتیجه فرایندهای توانمند سازی و ظرفیت سازی دارد.

نگاه جهانی به جوانان

نگاه به جوان و جوانی متأثر از شرایط جهانی و زمانی است.

امروزه نگاه جهانی به جوان، مستلزم افزایش تبادلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در سطح بین الملل است. این رویكرد می تواند فرصتی جهت به كمال رسیدن استعدادهای جوانان، در عین حفظ زمینه های استقلال و هویت ملی نیز به شمار آید.

زیرساخت های ساماندهی جوانان

تقویت هویت ملی مذهبی جوانان به عنوان زیرساخت برنامه جامع ملی ساماندهی امور جوانان است. تأكید بر نیازهای اساسی با اولویت تأمین سلامت، پرورش، آموزش، اشتغال، ازدواج و مسكن از بایدهای این برنامه هستند. باید ببینیم مطالبات جوانان از حكومت چیست و نظام و تأمین فرآیند مشاركت جوان در امور مربوط به خود و جامعه چگونه باید باشند. در این خصوص باید از هر نوع روش اقتدارگرایانه اجتناب كرد و از روش های علمی در برخورد با جوانان با توجه به مقتضیات روانی، اجتماعی و اقتصادی دوره جوانی بهره گرفت.

توجه به نقش نهادهای مختلف در ارضای نیازهای جوانان و لزوم برقراری فضای ایمن اجتماعی برای رشد و توسعه آنها یكی دیگر از اولویت های این برنامه است. فراموش نكنیم كه از مداخله در حوزه خصوصی جوانان بپرهیزیم و به ویژگی های روانی جوانی و نقش آن در تنظیم روابط عاطفی، پایبندی به مجموعه ای از اصول و ظرفیت تصمیم گیری و پیگیری خواسته ها، توجه داشته باشیم.

تبیین و تدوین سیاستهای ملی در امور جوانان با تعیین سیاستهای ملی در امور جوانان و تصویب آن توسط بالاترین مرجع مسئول و بازبینی ادواری آنها و رعایت آن سیاستها در حوزه نگرش ها و ساختارهای مرتبط با جوانان از راهبردهای این سند جامع است. باید نیازهای جوانان را بسته به مقتضیات روز شناسایی كنیم، بدین گونه كه با جمع آوری مستمر اطلاعات و تدوین و پایش شاخص ها در امور جوانان همچنین انجام مطالعات و تحقیقات درباره نیازهای جوانان آنها را بررسی كنیم و نگرش ها و باورهای غلط به جوانان را تصحیح كنیم.

بازبینی مأموریت دستگاههای دولتی مرتبط با امور جوانان از طریق تعیین و تحدید وظایف، تقسیم كار ملی و حذف موازی كاری و پیش بینی تمهیدات لازم ساختاری، اعتباری به منظور الزام به هماهنگی سازمانهای مسئول در امور مرتبط با جوانان زمینه بازتعریف ساختار دستگاههای دولتی را فراهم می كند. از سویی دیگر به منظور مشاركت حداكثر سازمان های غیردولتی باید موانع موجود جهت فعالیت سازمان های غیردولتی را شناسایی و رفع نمود.

نتیجه گیری

افزونی جمعیت جوانان در ایران از سوی برخی تحلیلگران به عنوان یك تهدید تلقی می شد، با اجرای این برنامه و استفاده بهینه از تواناییهای جوانان، این تهدید به یك فرصت تبدیل خواهد شد و با تقسیم كار ملی و مشخص شدن سیاستهای ملی در امور جوانان، بایدها و نبایدهای دستگاههای دولتی روشن شده و در نتیجه اقدامات جاری به صورت هماهنگ زمینه تحقق اهداف برنامه را فراهم می سازند. با توجه به راهبردها و راهكارهای ارائه شده در برنامه، نقش جوانان در توسعه ملی گسترش می یابد، زیرا توسعه پایدار مبتنی بر توسعه منابع انسانی است ضمن اینكه جوانان محور توسعه منابع انسانی هستند، این برنامه مقدمات و زمینه های لازم را برای انجام اقدامات آتی در امور جوانان فراهم خواهد آورد و سازوكارهای تحقق اهداف را مهیا خواهد ساخت.

سه شنبه 5/1/1393 - 8:38
بهداشت روانی

اعتماد به نفس در ورزش

 

 

 

 

  

اعتماد به نفس در ورزش همانند بخش های دیگر زندگی، از عوامل مهم و ضروری برای موفقیت است و بی شك یكی از مهم ترین عواملی است كه شما باید آن را داشته باشید.

این اعتماد به نفس امكان رسیدن به آرامش در سطحی بالا و همچنین قدرت ریسك كردن را به شما می دهد، به طوری كه از شكست نهراسید. همچنین باعث می شود كه شما بدون توجه به این كه هستید، خود را برنده و شایسته برنده بودن بدانید.

تایگروودز، مایكل جردن و مایكل جانسون

هم این طرز تفكر شكست ناپذیر را با خود دارند. آیا فكر می كنید كه آنها نیز به شكست می اندیشند؟ شرط می بندم كه می گویید نه!، اما من به شما می گویم: بله!!! تنها تفاوت بین آنها و شما در این است كه آنها این دشمن (نقطه ضعف) را شناخته و می دانند كه چگونه فوراً با آن مقابله كنند.

آنها روش هایی را آموخته اند كه به آنها امكان می دهد علی رغم خستگی در پایان هفته، حداكثر كارآیی خود را به نمایش بگذارند. اگر فكر شكست در سر آنها نچرخد، قطعاً آنها انسان نیستند، اما آنها به موفقیت بیش از شكست می اندیشند.

هیچ كس با اعتمادبه نفس به دنیا نمی آید و چنین نیز نیست كه شما صبحی از خواب بیدار شوید و ببینید كه با اعتماد شده اید! قوت قلب و اعتماد به نفس، از مراحل ابتدایی و اولیه دوران كودكی آموخته می شوند و شاید شنیدن این خبر مسرت بخش باشد كه هر وقت اراده كنید؛ اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، می توانید آن را بیاموزید.

ورزشكارانی كه در بالا نام آنها را بردیم از تكنیك های اعتماد به نفس در ورزش استفاده می كنند كه منجر به بهتر عمل كردن آنها شده و اینك ما نیز قصد داریم به شما بیاموزیم چنین عمل كنید.

 

اعتماد به نفس ورزشی چیست

به طور كل، این اعتماد به نفس باید براساس چارچوب فكری شما باشد، از این كه شما گاهی قصد انجام ورزش دلخواهتان را دارید، چه احساسی دارید؟

احساسات و انتظارات:

۱ - بیش از توانایی های اخیر خود و حتی فراتر از آنچه در خود می بینید، عمل می كنید.

انتظار دارید خوب عمل كنید زیرا:

۲ - كاملاً آماده هستید.

۳ - رشته ورزشی و تكنیك های آن را كاملاً تمرین كرده اید.

۴ - همه چیز را درباره ورزش خاص خود، می دانید و اطلاعات و دانش خوبی از آن دارید.

۵ - نقاط ضعف و قوت خود را شناخته و برنامه ریزی گروهی (تیمی) دارید كه براساس توانمندی ها و نواقص افراد برنامه ریزی شده است.

۶ - تنها به نتایج موفقیت آمیز فكر می كنید.

۷ - از ریسك كردن نمی هراسید.

۸ - از شكست نیز نمی هراسید.

۹ - مثبت می اندیشید.

 

ضعف اعتماد به نفس در ورزشكاران

ورزشكارانی كه از اعتماد به نفس كمتری برخوردارند، اغلب چنین احساساتی دارند:

۱ - آنها هرگز كاملاً آماده و مهیا نیستند. آنها همیشه هفته بعد می توانند بهتر مسابقه دهند و یا در مسابقه قبلی كه منصفانه برگزار نشد، آنها از آمادگی بیشتری برخوردار بودند.

۲ - از ترس شكست، قدرت ریسك كردن ندارند.

۳ - با وجود این كه خوب عمل می كنند، اما طرز تفكر منفی داشته و نسبت به توانمندی ها و استعدادهای خود مشكوك هستند.

۴ - تصور می كنند كه به قدر كافی خوب نیستند.

۵ - اغلب تمركز خود را از دست داده و به كاری كه در دست آنها نیست، تمركز می كنند.

۶ - كار گروهی و برنامه ریزی تیمی ندارند و یا اگر دارند بدان عمل نمی كنند.

۷ - برای هر چیزی حتی اگر مقصر نباشند، خود را سرزنش می كنند.

۸ - بازی را بدون این كه از آن لذت برده باشند، به پایان می رسانند.

 

استراتژی  و تكنیك های اعتماد به نفس در ورزش

قطعاً موفقیت های كوتاه و كوچك، شامل حال هر كسی می شود، اما ورزشكاران واقعی آنانی هستند كه عملكرد و نتایج كار آنها براساس پایه ثابتی، هر بازی پس از بازی قبل و در هر مسابقه نسبت به مسابقه قبلی، خوب و خوب تر شود.

 

راهكارهای موفقیت آمیز برای اعتماد به نفس

۱ - ایجاد انگیزه و هدف

۲ - تصور كردن عملكردهای برجسته و مهم

۳ - نمونه برداری و مدل سازی از ورزشكاران موفق

۴ - تسلط و دستیابی بر تمركز «چگونه در منطقه بودن»

۵ - چگونگی تسلط مثمرثمر بر استرس ها

۶ - برنامه ریزی و آماده شدن برای كسب موفقیت

۷ - ایجاد طرح ها و برنامه ریزی های تیمی و بررسی حریف

۸ - یادگیری از عملكردها و كارهای گذشته

در مورد هركدام از اینها بیشتر بحث می كنیم.

شنبه 24/12/1392 - 8:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته