تبیان، دستیار زندگی

در كلاس علوم معلمی در كلاس علوم از دانش آموزی پرسید:« با دیدن پای این حیوان، نام حیوان را بگو.» دانش آموز هر چه به پایی كه در دست معلم بود نگاه كرد، نتوانست پاسخ دهد. معلم پس از مدتی گفت: «بگو اسمت چیه تا برایت یك صفر بگذارم.» دانش آموز پایش را از كفش درآورد و گفت: «خب، شما هم از روی پای من بگویید اسمم چیه.»

سفیر آمریكا می‌خواسته حال بنده خدا رو بگیره. می‌برتش آمریكا و بهش میگه: زمین رو بكن. بعد از ده متر كندن میرسن به یه سیم قدیمی، آمریكائیه میگه: این یعنی ما صد سال پیش تلفن داشتیم! بنده خدا خیلی بهش بر می‌خوره، یارو و می‌بره شهرشون و یه بیل بهش میده و میگه: زمین رو بكن، آمریكائیه 25 متر زمین رو می‌كنه ولی به هیچی نمی‌رسه! خسته و عرق ریزان به بنده خدا میگه: این یعنی چی؟ بنده خدا میگه: این یعنی ما صد سال پیش موبایل داشتیم!

یه بنده خدایی رو برق سه‌فاز می‌گیره پرت می‌كنه، بلند میشه میگه:اگه مردی یه فاز یه فاز بیا جلو!

جناب دست و دلباز تو مسابقات رالی شرکت می‌کنه، سر راهش مسافر سوار می‌کنه!

یه گوساله می خواد خودکشی کنه میره سر جاده وای میسسه میگه: کشتارگاه دربست،کشتارگاه دربست

به یکی میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط كشیدم

یکی توی دادگاه به تیربارون محکوم میشه. قاضیه بهش میگه اگه درخواستی داری می‌تونی بگی.میگه اگه یه دست لباس ضد گلوله بهم بدین ممنون میشم!

از فردوسی پور میپرسن: به نظر شما اگه آمریكا افغانستان و عربستان رو بگیره، به كره و چین هم حمله كنه تكلیف ایران چی میشه؟ میگه: چی میشه نداره كه، ایران میره جام جهانی!

یه گوسفند با علف ها یه فنر می خوره، بعد می گه : بع بع بَووووووووووووووو

فیله عینکش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش، سرش گیج میره میخوره زمین