آموزش و تحقيقات
حواس انسان
سابقاً به پیروی از ارسطو می پنداشتند که آدمیان پنج حس دارند: بینائی ،شنوائی، بویائی، چشائی و حس بودن (لمس) اما امروز می دانیم که بیش از پنج حس داریم امروز از چندین حس خبر داریم که سابقاً درباره آنها هیچ نمی دانستند دو تا از مهم ترین این حسها حس تعادل و حس حرکت یا حس عضلانی است. پوست بدن که پیش از این می پنداشتند آلت یک حس است آلت چهار حس است یعنی: حس درد، حس فشار ،حس سرما و حس گرما نیز امروز به عده ای حسهای عضوی معتقد شده ایم از مهم ترین اینها حس های پیچیده و مبهمی است که ما را از گرسنگی و تشنگی آگاه می سازد.
حس شنوائی پس از حس بینائی مهم ترین حس های ما است. شنوائی بخوصوص در تکوین سخن گفتن و ایجاد ارتباط با دیگران اهمیت دارد. شنوائی هم مثل بینائی حس دور سنج است یعنی حسی است که ما را از چیزها قبل از اینکه آنها را لمس می آگاهند.
دستگاهی که آلت حس شنوائی است با دستگاه حس تعادل ارتباط نزدیک دارد و در حقیقت از متفرعات آن دستگاه است. بعضی از حیوانات پست تر آلت حس تعادل دارند اما آلت حس شنوائی ندارند.در طی دوره تحول دستگاه تعادل سنج حیوان بتدریج مفصلتر می شود تا اینکه کم کم این دستگاه هم خواص حس تعادل و هم شنوائی را دارا می شود.حس بویائی هم مثل بینائی و شنوائی حسی دور رس است. این حس بخوصوص برای حیوانات اهمیت خاص دارد زیرا بوسیله این حس از نزدیک شدن خطر آگاه می شوند و بیشتر از راه این حس طعمه و غذای خود را پیدا می کنند. در میان آدمیان هم از لحاظ عمل و هم از لحاظ درک زیبائی این حس اهمیت پیدا می کنند. حس بویایی در شناختن مزه ها نیز عامل مهمی است و قسمتی از آنچه را معمولاً به حس چشائی نسبت می دهند. تشکیل می دهد.
حواس ما، ما را از تمام جنبه های محیط خود آگاه می سازند. چشم ها اطلاعات بینایی را فراهم می کنند، گوش ها صوت را تشخیص می دهند و در تعادل نیز نقش دارند، بینی و زبان به ترتیب به بوها و مزه های مختلف پاسخ می دهند و اعصاب حسی پوست، ما را قادر به احساس تماس فیزیکی (لمس)، تغییرات دما و درد می کنند. در هر مورد اطلاعات محیطی که به وسیله اعضای حسی تشخیص داده می شود، به وسیله اعصاب به مغز منتقل می شوند و در آنجا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. بینایی
اعضای بینایی، چشم ها هستند. شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیـله قرنیـه و عدسی متمرکز شده، روی شبکیه می افتند و یک تصویر وارونه بر روی آن تشکیـل می دهنـد. سلـول های شبکیه این تصویر را به تکان هـای الکتریکی تبدیـل مـی کنند که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آنجا رمز گشایی شده، باعث بینایی می شوند. عنبیه، اندازه مردمک را تغییر داده، مقدار نوری را که به شبکیه می رسد، کنترل می کند. رگ های خونی شبکیه و لایه ای به نام مشیمیه، مواد غذایی را به چشم می رسانند.
نمای شبکیه
سلول های شبکیه، رنگ و شدت نور را ثبت می کنند. در پشت شبکیه، دیسک بینایی قرار دارد که در آنجا رشته های عصبی به هم نزدیک شده، عصب بینایی را تشکیل می دهند و رگ های خونی وارد چشم می شوند. دیسک، هیچ گونه سلول حساس به نور ندارد و آزمایش نقطه کور خوانده می شود. این عکس با یک افتالموسکوپ گرفته شده است که داخل چشم را بزرگ و روشن می کند.
ساختمان چشم
· از لحاظ نوری مجموعه ای از دیوپترهای کروی چشم را تشکیل می دهد. · اولین دیوپتر کروی قرنیه چشم است که هوای بیرون را از لایه زلالیه چشم جدا می کند. · مردمک چشم که دیافراگم دهانه چشم است، یک دیافراگم قابل کنترل است. در واقع یک دهانه اتوماتیک است که می تواند بسته به شدت نور ، قطرش را بین 2 تا 8 میلی متر تغییر دهد. زمانی که شدت نور زیاد است، برای اینکه نور کمی به داخل چشم برسد، قطر مردمک 2میلی متر می باشد. · عدسی چشم از تعداد بسیار زیادی دیوپتر تشکیل یافته است که ضریب شکست آنها از مرکز نوری عدسی به طرف کناره ها ، به طور مرتب در حال کاهش است تا به دیوپتر خارجی میرسد. · در کناره های عدسی ماهیچه های مژگانی وجود دارد که ضخامت عدسی به کمک آنها ، برای مشاهده اجسام دور و نزدیک ، تنظیم می شود. · درون چشم شامل مایعی به ناممایع زجاجیه است. · شبکیه چشم که صفحه حساس به نور است از سلولهای استوانه ای و مخروطی شکل تشکیل یافته است که حساسیت آنها در تمام سطح شبکیه یکسان نیست. · حساسترین قسمت شبکیه به نور ، لکه زرد چشم است و این نقطه محل تلاقی محور اصلی سیستم چشم با شبکیه می باشد. در واقع وقتی به یک جسم با دقت نگاه می کنیم، می خواهیم تصویر جسم را بر روی لکه زرد بیندازیم. نحوه تشکیل تصویر در چشم · قطر سلولهای مخروطی و استوانه ای در حدود 4.5 میکرون است. هر کدام از این سلولها به منزله یک فتودیود می باشند. وقتی نور بر روی این سلولها می افتد، آنها را تبدیل به الکتریسیته می کند و از طریق اعصاب چشم ، الکتریسیته تولید شده روی سلولهای چشم ، به مغز منتقل میشود و بینایی شکل میگیرد. چشم قادر به رویت تمام اجسام دور و نزدیک و در سطوح مختلف میباشد. · رویت واضح اجسام در چشم به علت ساختار چشم و تطابق در چشم و تحرک چشم میباشد. این سه عامل باعث میشوند که چشم منطقه وسیعی را در فاصله های مختلف واضح ببیند. · اگر جسم را از بینهایت تا فاصله 15 متری بیاوریم، در تمامی این حالات تصویر جسم بر روی یک سلول از شبکیه درچشم می افتد و آن جسم برای چشم به منزله یک نقطه خواهد بود. تطابق در چشم عدسی چشم یک عدسی اتوماتیک است، بدین معنی که می تواند با تغییر دادن شعاع انحنای دیوپترهای تشکیل دهنده چشم ، فاصله کانونی خود را تغییر دهد. تنظیم فاصله کانونی در چشم و واضح کردن تصویر بر روی شبکیه ، عمل تطابق نام دارد. این عمل از 15 متر که حداکثر رویت میباشد تا 15 سانتی متر که حداقل رویت میباشد، انجام میگیرد.
تحرک چشم اگر مخروطی را درنظر بگیریم که راس آن بر روی لکه زرد چشم است، زاویه ای که تحت آن می توانیم اجسام را ببینیم، 50 دقیقه است. زاویه دید چشم در حالت معمولی 60 درجه است. اگر حرکت چشم در کاسه خودش را هم اضافه کنیم چشم می تواند زاویهای حدود 160 درجه را به طور همزمان رویت کند
شنوایی
مقدمه
گوشهای ما مسئول دو حس حیاتی اما کاملا متفاوت هستند: شنوایی و تعادل. صداهای تشخیص داده شده از طریق گوشها ، اطلاعات اساسی را درباره محیط خارجی به ما میدهند و به ما اجازه میدهند با روشهای پیچیدهای چون گفتار و موسیقی ارتباط برقرار کنیم. علاوه بر این گوشها در حس تعادل ما نیز سهم دارند. درک ناخود آگاه وضعیت بدن در فضا به ما اجازه میدهد تا بایستیم و حرکت کنیم بدون آنکه زمین بخوریم.
گوش دارای اندامهای مجزای شنوایی و تعادل است که صداهای دنیای اطرافمان و اطلاعات درونی درباره وضعیت و حرکتمان را تشخیص میدهد. ساختمانهای حسی داخل گوش ، اشکال متفاوت اطلاعات را به صورت ایمپالسهای عصبی برگردانده تا از طریق اعصاب به قسمتهای مختلف مغز ، جایی که اطلاعات تجزیه و تحلیل میشوند، فرستاده شوند. توانایی ما در تفسیر اصوات و استفاده از اطلاعات ، درباره تعادل در زمان نوزادی و کودکی شکل میگیرد.
تعادل و حرکت
در تعادل و حرکت گوشها دارای این عملکرد هستند: آگاهی از موقعیت سر و تشخیص چرخش و حرکت سردر تمامی جهات. مغز اطلاعات گوشها را با اطلاعات حاصل از گیرندههای موقعیت در عضلات ، تاندونها و مفاصل و اطلاعات بینایی بدست آمده از چشمها ترکیب میکند. ترکیب این اطلاعات باهم ما را قادر میسازد تا بدون از دست دادن تعادل در جهات مختلف حرکت کنیم. گوش از سه قسمت خارجی ، میانی و داخلی ساخته شده است. گوش خارجی دارای لاله گوش و مجرا میباشد. این لوله پر از هوا به پرده گوش منتهی میشود که در پاسخ به صدا مرتعش میشود.
پشت پرده گوش ، گوش میانی قرار دارد که از هوا پر شده و دارای سه استخوان ظریف میباشد که استخوانهای شنوایی نامیده میشوند. چکشی(malleus) ، سندانی (incus) و رکابی (stapes). این استخوانها ارتعاش پرده را به غشا دریچه بیضی که جدا کننده گوش میانی از گوش داخلی است ، منتقل می کنند. در گوش داخلی که پر از مایع میباشد حلزون قرار دارد که دارای گیرنده حسی برای شنوایی و ساختمانهای دیگری برای حرکت و تعادل است. مکانیسم شنوایی توانایی شنوایی به یک سری وقایع پیچیده در گوش بستگی دارد. امواج صوتی در هوا از طریق ساختمانهایی به گیرنده شنوایی منتقل میشوند. این گیرنده اندام کورتی نام داشته و در گوش داخلی قرار گرفته است. داخل اندام کورتی ، ارتعاشات فیزیکی بوسیله سلولهای مویی (hair cells) حسی تشخیص داده میشود و این سلولها با تولید سیگنالهای الکتریکی پاسخ میدهند. اعصاب این سیگنالها را به مغز منتقل میکنند و در آنجا این سیگنالها تفسیر میشوند . فرکانسهای مختلف صوتی سلولهای مویی را در قسمتهای مختلف اندام کورتی تحریک کرده و باعث درک اصواتی مثل موسیقی و مکالمه میشوند. صدا در نواحی شنوایی دو طرفه مغز پردازش میشود. اما صحبت بیشتر در طرف چپ مغز تفسیر میشود.
حس تعادل توانایی ایستادن صاف و راه رفتن بدون آنکه بیفتیم به حس تعادل ما بستگی دارد. ساختمانهایی در گوش داخلی مثل دستگاه وسیتبولار (دهلیزی) شناخته شدهاند که با تعیین وضعیت و حرکت سر در ایجاد تعادل نقش دارند. دستگاه وستیبولار از سه مجرای نیم دایره و دو دهلیز ساخته شده است. حرکت سر بوسیله سلولهای مویی در ساختمانهایی در مجاری نیم دایره که کریستا (cristae) نامیده میشوند و دو ساختمان در دهلیز که ماکولا (maculae) نامیده میشوند تشخیص داده میشود. حرکات چرخشی سر بوسیله کریستا که در مجاری نیم دایره قرار دارند تشخیص داده میشوند. بنابراین حرکت سر در هر جهتی بوسیله حداقل یک مجرا تشخیص داده میشود. این اطلاعات باعث حفظ تعادل و ثبات بینایی هنگام حرکت سر میشود.ساختار گوش
گوش خارجی شامل لاله (قسمت قابل مشاهده) و مجرای گوش است که به پرده صماخ ختم می شود. گوش میانی حاوی 13 استخوان ظریف است که پرده صماخ را به غشای جدا کننده گوش میانی و داخلی، مرتبط می کنند. حلزون که حاوی گیرنده های حسی شنوایی است و نیز ساختارهای تنظیم کننده تعادل در گوش داخلی قرار دارند
ادامه دارد
چهارشنبه 2/5/1387 - 7:16
آموزش و تحقيقات
هسته زمین
آشنایی
هسته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا مرکز زمین گسترش دارد و ضخامت کلی آن 3471 کیلومتر است. مطالعات نشان داده است که در عمق تقریبی 5120 کیلومتری ، یک انفصال در خواص الاستیک هسته وجود دارد این ناپیوستگی که ناپیوستگی لمان نام دارد، هسته خارجی را از هسته داخلی جامد جدا میکند و هسته بیرونی از گوشته توسط ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت جدا میشود. در حالت کلی هسته از سه قسمت هسته بیرونی ، هسته جامد داخلی و هسته مرکزی تشکیل شده است.
هسته بیرونی
هسته بیرونی از ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت در عمق 2900 کیلومتری شروع و تا عمق 5120 کیلومتری که ناپیوستگی لمان قرار دارد ادامه مییابد. ترکیب عمومی هسته آلیاژ آهن - نیکل است و به همین دلیل به آن نیف یا نیفه نیز میگویند. لازم به ذکر است که امواج S از هسته مایع خارجی عبور نمیکنند. هسته خارجی دارای حرکات همرفتی است که سرعت آنها چندین کیلومتر در سال است. حرکت وضعی زمین تاثیر به سزایی در این حرکات داشته و این اثربه نام تاثیر کوریولیس نامیده میشود.
گردش هسته خارجی دارای تقارن استوایی میباشد که توسط دو لکه برآمده در سطح هسته مایع مشخص میشود و این دو لکه در حقیقت محل تظاهر سلولهای واگرا در سطح می باشند. این سلولهای واگرا در سطح هسته مایع و در مرز بین لایه و هسته مایع به صورت شعاعی پخش شده و در راستای نصف النهاری که تقریبا در راستای شمال و جنوب زمین هسته مایع را دور میزند، بهم رسیده و در این محل همگرا میباشند. این بخش احتمالا به فرم یک گودی حلقه مانند دور هسته مایع و در راستای شمال – جنوب تظاهر پیدا میکند. منشا میدان مغناطیسی زمین
میدانیم که حرکت سیال هادی الکتریسیته به شرط آنکه در میدان مغناطیسی قرار داشته باشد، جریان الکتریکی تولید میکند (اصل دینامو). بنابراین منشا میدان مغناطیسی زمین ممکن است مربوط به حرکات هسته باشد. دو لکه یاد شده که دارای تقارن استواییاند، به ترتیب در زیر بخش جنوب هندوستان و دیگری در حوالی پرو ، قرار دارد (آلگر ، 1985). این دینامیک بر اساس مشاهدات دقیق تغییرات میدان مغناطیسی زمین در 30 سال گذشته و مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیکی بازسازی شده است. با توجه به اینکه آلیاژ Ne-Fi از سیلیکات سنگینتر است ، لذا جدایی و تفکیک هسته آهنی و استقرار آن در مرکز زمین ، با توجه به قوانین فیزیک امری طبیعی است.
استقرار آن در مرکز زمین ، بر اساس مدل تجمع همگن قابل توضیح است و بعد از استقرار هسته مایع در مرکز زمین ، هسته جامد به تدریج رشد کرده و به حجم فعلی خود رسیده است. با توجه به سن تشکیل زمین و قطر هسته جامد ، آهنگ رشدی برابر 0.5 میلیمتر در سال میتوان برای آن در نظر گرفت و باید توجه داشت که این آهنگ رشد ، میانگین کلی رشد است و بدیهی است که آهنگ رشد در بدو تشکیل هسته جامد بسیار اندک از رقم میانگین بوده و در حالت فعلی بیشتر از میانگین یاد شده است.
اساسا تبدیل آلیاژ آهن - نیکل مذاب به جامد یک واکنش گرمازا است و گرمای حاصل از آن به همراه تلاشی مواد رادیواکتیو موتور حرارتی زمین را تامین میکنند. در حالت کلی گردش هسته مایع به دور هسته جامد آهنی به عنوان یک سیم پیچ که هسته آهنی را در بر گرفته و جریان الکتریکی که از سیم پیچ عبور می کند همان پرتوی کیهانی است که از قطبین زمین به تله میافتد. شفق قطبی هم در اثر این پرتوی کیهانی بوجود میآید.
عناصر موجود در هسته
اندازه گیریهای دقیق به کمک امواج لرزهای نشان میدهد که وزن مخصوص هسته 10 درصد کمتر از مقداری است که از طریق آلیاژ Ne-Fi در فشار 1.5 تا 3 مگا بار تعیین میشود. بنابراین عناصر سبک وزن و احتمالا کربن ، سیلیکات ، پتاسیم ، گوگرد ، FeO و سرب و عناصر سیدروفیلی نظیر و ... در هسته وجود دارند. این عناصر ناسازگار نسبت به محیط شدیدا احیایی هسته زمین به همراه سلولهای همرفتی هسته مایع در لایه تخلیه میشوند و به احتمال زیاد از طریق پلومها و سوپر پلومها از خلال گوشته تحتانی ، تحولی و فوقانی به سطح انتقال می یابند.
عناصر کالکوفیلی نظیر در گوشته کمیاب هستند و احتمالا مقادیری از آنها در هسته متمرکز شده است. با توجه به اینکه آنومالی دوپال در عرضهای جغرافیایی پایین و در حوالی جنوب هند و ساحل غربی پرو حداکثر میباشد. شاید ارتباطی بین این آنومالی و لکههای برجسته بر روی هسته مایع در همین نقاط که عمل تخلیه عناصر ناسازگار را بر عهده دارند، وجود داشته باشد. حرارت لازم برای مایع نگه داشتن هسته مایع ، به احتمال زیاد از عناصر رادیواکتیوی نظیر پتاسیم 40 تامین میشود که میتواند در شبکه کانیهایی مثل جرفی شریت حضور داشته باشد.با توجه به اینکه این کانی در کندریتها شناسایی شده است، شاید در ترکیب هسته اولیه نیز این کانی حضور داشته و تحت شرایط شدیدا احیایی عنصر لیتوفیلی نظیر پتاسیم خاصیت کالکوفیلی و حتی سیدروفیلی از خود بروز میدهد. بطور کلی مباحث راجع به پترولوژی هسته زمین مدیون مطالعات فراوان بر روی متئوریتهای آهنی (سیدریتها) است. این متئوریتها از نظر فراوانی در دسته دوم اهمیت قرار دارند. از نظر ساختمان کریستالوگرافی و درصد Ni ، آلیاژ Ne-Fi به سه دسته تقسیم میشوند :
هگزا هدریتها با میزان Ni ، 4 تا 6 درصد اکتا هدریتها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد آکتا هدریتها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد آتاکسیتها با بیش از 14 درصد وزنی Ni به غیر از Ne-Fi عناصری نظیر نیز در ترکیب این متئوریتها حضور دارند.
در اکثر متئوریتهای فلزی و بالاخص گروه اکتائدریت ساختمان وید من استاتن (Widman Staten) دیده میشود که عبارتست از: تقاطع باندهای پهن و عریض (کاماسیت Kamacite ) و تیغه های نازک (تانیت Taenite) با همدیگر که محل تلاقی آنها پلسیت (Pelcite) نامیده میشود. مطالعات دیاگرامهای فازی مربوط به آلیاژ Ne-Fi در فشار و حرارتهای مختلف نشان میدهد که تبلور متئوریتهای آهنی باید در حرارت کم ( مثلا 300 درجه سانتیگراد) و در فشار خیلی زیاد ( اتمسفر) و در حال تعادل انجام شده است.
با این توضیحات نتیجه میگیرند که تشکیل متئوریتهای آهنی الزاما در داخل جسمی به قطر یک سیاره صورت گرفته است و از طرفی توضیحی است برای علت وجودی خاصیت مغناطیسی در هسته که تصور میرود، در دمای بالا فرض شده این خاصیت از بین میرود. ولی این مطالعات نشان داده است که به احتمال زیاد در دمای هسته زمین پایینتر از مقدار فرض شده برای آن از طریق روند تغییرات گرادیان زمین گرمایی است و حتی از دمای کوری کانیهای فرومغناطیسی تجاوز نمیکند.
دهانه آتشفشان
آشنایی
غالبا انتهای فوقانی دودکش در سطح زمین وسیع تر می گردد و دهانه را بوجود می آورد ومعادل لاتین آن crater می باشد.
بعضی آتشفشانها دهانه وسیع و دریاچه مانند (Lake Crater) دارند. در آتشفشانهای انفجاری دهانه بر اثر انفجار ، از بین می رود و دهانه های جدید بوجود می آید. اشکال مختلف دهانه آتشفشان
1- دهانه های دریاچه مانند (Lake Crater): در آتشفشانهای نوع هاوایی دیده
می شود.
2- دیاترم (Diatreme):
عبارت از حفره ها و چاههایی است که بر اثر انفجار گاز بوجود می آید. منشا این گازها ممکن است ماگمایی باشد و یا از بخار شدن آبهای زیرزمینی بر اثر حرارت حاصل شود . دیاترم های که انواعی از پایپ یا دودکش هستند که در اعماق پوسته واقع شده اند و پر از برش های سنگی هستند. هنوز بدرستی ، مکانیسم ایجاد دیاترم ها مشخص نشده است. منشا گازهای داغ و پرفشار در اعماق ، قدرت انفجار گازهایی که بتواند حجم های زیاد برش ها را در داخل پایپ ها در اعماق ایجاد کند، و مکانیسم حرکت مواد فرار هنوز بدرستی شناخته نشده است.
گاهی پیدایش حفره ها ، ممکن است بدون انفجار و بر اثر خروج گازها در دهانه های بعضی از آتشفشانها باشد. این عمل سبب پراکنده شدن مواد سبک وزن وخاکستری می گردد و حفره های قیفی شکل حاصل می شود که به آنها نیز ، دیاترم می گویند
. - مار (Maar):
به دهانه انفجاری اطلاق می شود که قطر بزرگ داشته و بوسیله دریاچه یا برکه اشغال شده باشد. قطر آن ممکن است 100 تا 1000 متر برسد. معمولا مار در راس مخروط آتشفشانی قرار ندارد و بلکه بر اثر انفجار به صورت گودال هایی در زمین های اطراف آتشفشان حاصل می شود مآر ممکن است بوسیله ماگمای بازیک و یا ماگمای اسیدی بوجود آید
مآرهای بازالتی
قطعات پرتابی به صورت هلال کم و بیش منظم در اطراف دهانه دیده می شود و حداقل نصف اطراف دهانه را در بر می گیرد. جنس این مواد متفاوت است و شامل قطعات لاپیلی ، گدازه شیشه ای ، بمب های گل کلمی می باشد. مآرهای بازالتی بر اثر فوران فراتوماگماتیک (pheratlo-magmatic) حاصل می شود. یعنی بر اثر برخورد سفره های آب دار زیرزمینی با ستون ماگما که از شکاف سنگها نفوذ می کند. در این عمل بدون اینکه ماگما با آب مخلوط شود و در محل برخورد ، در اثر تبخیر آب فشار هیدرواستاتیک فوق العاده ایجاد می کتند. که مانع صعود ماگما می شود. در این حالت کشش بخار در قاعده ستون زیاد می شود. هنگامی که این کشش بیشتر از فشار هیدرواستاتیک گردید انفجار شدید گاز حاصل می شود و بمب های گل کلمی . قطعات جدا شده از جدار دودکش را با خود جدا میکند و از این ماگما لاپیلی های فراوان همراه با بخار آب خارج می گردد. پس از انفجار، نفوذ دوباره آب سبب تکرار این پدیده می شود. انفجار سبب پرتاب مواد به ارتفاع زیاد می شود به نحوی که مواد سنگین تر در مجاورت دهانه و اجزای سبکتر به وسیله ابرهای گازی به اطراف برده می شود. اختلاف عمده مآرهای بازالتی با مآرهای اسیدی در علت انفجار در اثر فشار فوق العاده گازهایی است که در گدازه خیلی غلیظ محبوس مانده و ایجاد آتشفشانهایی از نوع ولکانو، این نوع مآرها را بوجود می آورد.
4- کالدارها (caldera)
کالدراها ، گودیهای نسبتا مهمی هستند که در ساختمان آتش فشانها پدید می آید و قطر آنها ممکن است به چند کیلومتر برسند کالدراها بر سه نوع هستند: کالدراهای انفجاری ، کالدراهای ریزشی ، کالدراهای فرسایشی.
کالدراهای انفجاری
این کالدراها فقط بر اثر انفجار حاصل می شوند، تراکم و فراوانی گازهای تحت فشار که به انفجار همراه است دهانه وسیعی ایجاد می کند. موادپرتابی ممکن است آتش فشانی نباشد. حتی بعد از انفجار هم گدازه ای ظاهر نمی شود. فوران آتنشفشان باندائی سان در ژاپن نمونه جالب این انفجارات در مقیاس های کوچک کالدراهای انفجاری را می توان دیاترم نامید.
کالدراهای ریزشی
فراوان ترین انواع کالدراها ، کالدراهای ریزشی هستند. در واقع وقتی از کالدراها صحبت می شود منظور فقط کالدراهای ریزشی است. به دنبال تغییر شکل مخازن ماگمایی در اعماق و خالی شدن بخش های زیرین و سنگین قسمت های فوقانی ، ریزش انجام می شود (در سبلان قطر کالدراهای ریزش 12 کیلومتر و در دماوند 9 کیلومتر است). با پیدایش کالدراهای ریزشی شکاف هایی در مخروط ایجاد می شود که ممکن است حلقه مانند بوده و در اطراف مخروط ظاهر شود در این صورت آن را دایک حلقوی گویند.
کالدراهای فرسایشی
این قبیل کالدراها کمیابند. بر اثر فرسایش جوی مخصوصا یخچالی و بادی فرورفتگیهایی در دهانه بوجود می آید که می توان آن را کالدرا نامید. مسلما این قبیل کالدراها در انواع قدیمی آتشفشانها قابل رویت هستند.
فواید آتش فشان ها
آتش فشان ها در مواردی می توانند سودمند باشند.تشكیل سرزمین هاوجزایرجدید دراثر آتش فشان های زیر دریایی،تولید موادی كه اغلب دراثر هوا زدگی به خاك كشاورزی مرغوب تبدیل می شوند و برجای گذرادن برخی كانسارها رامی توان از فوایدآتش فشان دانست.
بیشتر بدانید: فعالیت های آتش فشانی،باعث پدید آمدن سرزمین هایی برای سكونت انسان شده اند.ایسلند، ژاپن، هاوایی، هائیتی و بسیاری از جزایر اقیانوس آرام ودریای كارائیب و تقریبا همه قسمت های آمریكای مركزی، محصول پدیده آتش فشان ولكانیسم اند.زین های كشاورزی حاصل خیزی كه در آمریكای مركزی و جنوبی وجود دارند و در آن ها قهوه به عمل می آید، محصول خاكهای مناسب آتش فشانی اند. بهترین نمونه این نوع خاك های پرارزش را در جزیره جاوه می توان یافت. در آن جا، خاك نرم حاصل از خاكستر آتش فشانی آب را خوب نگه می دارد و مواد معدنی چون پتانسیم، كلسیم و سدیم همراه رابه گیاهان می دهد.هوایی كه ما تنفس می كنیم وقسمتی از آبی كه می آشامیم، محصول فعالیت های آتش فشانی است. زیرا در طول زمان، گاز هایی از درون زمین آزاد شده و به اتمسفر نفوذ كرده اند. قسمتی ازهیدروژن واكسیژنی كه آزاد شد، پس از تركیب، آب را به وجود آوردند و آب كره را تشكیل دادند. نیتروژن و اكسیژن هم با گاز های دیگر گرد هم آمدند هواكره را پدید آوردند.
زمین لرزه
تعریف زلزله
برای شناخت هر پدیده ای درجهان واقع لازم است ابتداازآن تعریف مناسب ونسبتاً جامعی داشته باشیم ، چرا که بدون دانستن تعریفی مناسب ازآن نمی توان به کنه پدیده پی برد وآن رابه خوبی درک نمود.
مردم عامی درکلامی ساده زلزله راحرکت ناگهانی زمین ناشی ازخشم نیروهای ماوراء الطبیعه وخدایان می دانند که بر بندگان عاصی وعصیــــــانگر خودکه نافرمانی خداخود را نموده ومرتکب گناهان زیادی شده اند می داننــد .
اگر چه امروزه با گسترش دانش تجربی این تعریف در زمره اباطیل وخرافات قرارگرفته ،ولی هنوز در جوامع ومردم کم دانش وجاهل مورد قبول است.
درفرهنگ تک جلدی عمید زلزله را با فتح حروف « زَ» و « لَ » یعنی زَلزلَه برخلاف آنچه در زبان عامه مردم رایج است ، آورده ومی نویسید :
« زمین لرزه ، لرزش وجنبش شدید ویا خفیف قشر کره زمین که به نقصان درجه حرارت مواد مرکزی واحداث چین خوردگی وفشار یادر اثر انفجارهــای آتشفشانی بوقوع می رسد .»
در فرهنگ جغرافیا تالیف پریدخت فشارکی وهمچنین در فـــــرهــــنـگ جغرافیائی تالیف مهدی مومنی تعریفی مشابه هم به گونه زیر ارائه شده است:
«جنبش یا تکان پوسته زمین که به صورت طبیعی ناشی از زیر پوسته زمین است بعضی وقتها زلزله باعث تغییراتی در سطح زمین می شود ، اما اغلب زیان بوجود آمده ناشی ازتکان ها فقط محسوس است وممکن است زلزله بوسیلــــه یک انفجار آتشفشانی بوجود آید. زلزله در حقیقت در بیشتر نواحی آتشفشانی امری عادی است واغلب قبل ویا همزمان با انفجار اتفاق می افتد . اصل زلزلـــه تکتونیکی است واحتمالاً وجود یک شکست لازمه آن است . موجهای زلزلـــه دست کم در سه جهت اتفاق می افتد ودر یک مسافت قابل ملاحظه از مکــــان اصلی بطور جداگانه حس می شوند . وقتی امواج زلزله ازمکانی می گـــــــذرد زمین وساختمانها می لرزند وبه جلووعقب می روند .بالاترین زیان ناشی اززلزله همیشه در مرکز زلزله یعنی جائی که حرکت بالاوپائین است نیست امـــــــــا در مکانــــهائی که موجهای زلزله بصورت مایل به سطح می رسد ونزدیک مرکــز زلزلــــه باشند دارای بالاترین زیان می باشند .یک زلزله شدید معمولاً بوســـیله یکسری دیــــگر ازتکانها همراه می شود .زلزله ای که که در نزدیک یازیردریا اتفاق مـــــی افتد سبب حرکات شدیدآبها شده وبعضی وقتها امواج بــــــزرگی ازآن ناشی مـــی شود ودر مسافت زیاد این امواج ادامه پیــــدا می کنند وگاهگاهی باعث تلفات جــبران ناپذیر ومرگ ومیرمی شوند .طغیان نواحی ساحلی بیشتراز خود زلزلـــه بــــاعث خسارت می شوند ، در نواحی آتشفشانی زلزله عملاً هر روز اتفاق می افتـــد. به عنوان مثال در هاوائی هرساله صدهاتکانهای کوچک ثبت می شوند .»
درفرهنگ گیتا شناسی تالیف عباس جعفری آمده است:
«جنبش سریع ومحسوسی که درنتیجه جابجائی ویا جایگیری تخته سنگهای زیر پوسته زمین پدید می آید،در نتیجه این جنبش یـــــــک سری لرزش های موجی شکل پدید می آیدوگاه تغییرات ارتفاعی پوسته زمین راباعث می گرددواغلب ضایعات وزیان های جانی وفراوانی ازخود برجا میگذارد.زمین لرزه بیشتر مخصوص نواحی آتشفشانی بوده وگاه باخروش وفوران کوههای آتشفشانی همراه می گرددودرحالات شدیدشکستهاوبریدگیهای مهم ومشخص درروی پوسته زمین از خــودبجـــــای
میگذارد.غالب زمین لرزه ها حداقل با سه نوع موج لرزاننده همراه است .در مرکز وقوع زمین لرزه سه موج مزبور بطور همزمان اثرگذارده و ساختمانهاوتأسیسات واقع دراین منطقه را با نوسان های شدید به عقب و جـــــلوومی برد و حد اکثر خسارت و زیان در محلی که امواج مزبور بطور مورب به سطح زمین می رسندوارد می سازد.....»
محمود صداقت درکتاب“ زمین شناسی برای جغرافیا ” تعریفی بدینگونه ارائة می دهد:
«زمین لرزه عبارت است ازحرکات ولرزش های ناگهانی و گذرا در زمین که از ناحیه محدودی منشأ می گیرد و ازآنجا درتمام جهات منتشر می شوند.»
در کتاب فیزیکال جئوگرافی1 آمده است:
«زلزله یکسری ازتکانها ولرزشهای ناگهانی که از آزاد شدن فشار در طول گسل های فعال ودر مناطق آتشفشانی فعال ناشی می شود.تکانها ولرزشهای سطح زمین که در ارتباط با حرکات پوسته زمین در زیر زمین می باشد.»
در فرهنگ آکسفورد آمده است:
«حرکات ناگهانی وشدید سطح زمین.» از تعاریف ذکر شده در فوق ومنابع دیگر می توان برداشت زیر را نمود:
«زلزله عبارت از حرکات و ارتعاشات نا گهانی سطخ زمین ناشی از شکسته شدن سنگهای پوسته زمین و رها شدن انرژی ذخیره شده در آنها است که در صورت شدت زیاد در مراکز انسانی موجب خسارتهاوزیانهای فراوان می شود.»
زلزله از یکطرف موجب شکسته شدن و جابجائی بین توده های سنگی پوسته زمین می شود و ازطرف دیگر همین جابجائی و شکسته شدن منجر به ایجاد امواج و انتشار در درون زمین می شود ، مانند انداختن قطعه سنگی در حوض یا دریاچه که منجر به ایجاد امواجی می شود. زلزله مانند شکسته شدن قطعه چوب خشک شده ای می ماند که از یکطرف موجب گسیخته شدن چوب و از طرف دیگر موجب انتشار امواج در اطراف خود می شود
مناطق زلزله خیز کره زمین:
مهمترین مناطق زلزله خیز دنیا درسه منطقه پراکنده اند: کمر بند چین خورده آلپ – هیمالیا :
جائی که پوسته آسیا – اروپا(اوراسیا) به صفحه آفریقا – هند برخورد می کند .در کشورهای ایتالیا ، یونان ، ترکیه ، ایران ، شمال هند …..
کمر بند اطراف اقیانوس آرام :
جائی که صفحه اقیانوس آرام به صفحه قاره آسیا – اروپا ـ آمریکای جنوبی ـ استرالیا و امریکای شمالی برخورد می کند. در این ناحیه از کامچاتکا تا هکایدو شدیدترین زلزله ها اتفاق می افتد . عمق کانون زلزله در این منطقة به حدود 60 کیلومتر می رسد وامواج تسونامی در اثر زلزله دراین منطقه ایجاد می شود.
کمربند میانی اقیانوس اطلس :
جائی که صفحه اقیانوس اطلس در حال گسترش است این زلزله ها نسبتاً ملایم وآرامش مردم را چندان بهم نمی زند.به استثنای گودالهای اقیانوسی کانون زمین لرزه ها در عمق 50 کیلومتری پوسته زمین است . در گودالهای اقیانوسی کانون زلزله ها در عمق 300 تا 700 کیلومتر مشاهده شده است جائی که به صفحه ای موربی بنام “ سطح بنیوف ” وجود دارد.البته زلزله ها در طول گسلهای تغییرشکل دهنده ( جائی که صفحه ها درامتداد هم می لغزند )نیز وجود دارند مثل زلزله ای که در طول گسل سن آندریاس اتفاق افتاد . (سان فرانسیسکو 1906 )
بیشتر بدانید:
قبل از وقوع زلزله چه باید كرد؟ _ امكان خطر آتش سوزی را، از طریق سیم های برق فرسوده، ارتباطات، نشت دادن لوله های گاز و وسایل گازسوز، بررسی كنید._ محل كلید و شیر اصلی برق، گاز وآب را پیدا كنید_ وسایل سنگین را در طبقات پایین قفسه ها بگذارید و قفسه ها را به دیوار متصل كنید._ اشیای سنگین وافتادنی را هم مهار كنید._ وسایل شكستنی از قبیل ظروف شیشه ای و چینی را در طبقات بالای كمد و قفسه ها نگذارید.
چهارشنبه 2/5/1387 - 7:7
آموزش و تحقيقات
هفت سینهفت سین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. این هفت قلم «سین» میتوانند هر چیزی با آوای آغازین «سین» باشند (نمادی از «سپنتا»). برای مثال این هفت قلم«سین» بسیار رایج هستند: - سبزه - نماد نوزایی (تولد دوباره)
- سیب - نماد زیبایی و تندرستی
- سمنو - نماد فراوانی(برکت)
- سیر - نماد پزشکی(درمان یا طب)
- سنجد - نماد عشق
- سکه - نماد دارایی
- سرکه - نماد شکیبایی و عمر
- سماق- نماد(رنگِ) طلوع خورشید
هرچند که در سفرهٔ هفت سین باید بهرحال هفت جزء که با آوای «سین» آغاز میشوند چیده شود، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیرتر سفرهٔ هفت سین، تقریباً همهٔ خانوادههای ایرانی اجزاء دیگری هم در سفره می چینند و در آرایش و رنگامیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال میکنند.آینه و کتابی مقدس در کنار آن هم از اجزائی است که تقریباً در هر سفرهٔ هفت سینی چیده میشود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره میگذارند.سمنو و سنجد نیز گاهی به عنوان یکی از اعضای سفره به کار میروند.در کشورهای مختلف هفت سینهای متفاوتی پهن میشود، سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از چیزهای مانند: در سفره مرسوم است، میوه، گل، شیرینیهای سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، کتاب آسمانی، دیوان شاعران، و آینه، قرار دهند.
فلسفه هفت سین چیست؟
به طور مقدمه باید دانست که عدد `هفت` نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی زهره ، مشتری ، عطارد ، زحل ، مریخ ، زمین و خورشید عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند که عقل مقدس `سپند مینواست ، شش وزیر بزرگ دارد و این شش وزیر با `سپندمینو` تشکیل (هفت سپند) می دهند.
چرا عددهفت ؟
هفت در اسلام
آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد . گناهان اصلی هفت عدد است . پیش از اسلام در بین اعراب ، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است . هفت نفر قاری قرآن معروف بودند ، هفت بار شستن اشیاء ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز بر زمین نیز مذکور است .
هفت در آئین مسیح
هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است ، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است ، به نظر فرقه کاتولیک ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد.
هفت از نظر مذاهب
به عقیده هندیها در آئین برهما انسان هفت بار می میرد . عروس و داماد باید هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند ، در آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند.
عدد هفت در قدیم
مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است ، ایام هفته هفت روز است.
هفت در تاریخ
همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش ، هفت نقش ملاحظه می شود . جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است.
معابد هفت طبقه
در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت
پله دارد..
نماد سین های هفت سین
سبزه سبزه مظهر آغاز زندگی نو(تولد دوباره) وهمراهی ا نسان با طبیعت است.سبزه از اجزاءاصلی سفره ی هفت سین است.
سیب سیب سمبل زیبایی است به گفته پزشكانخوردن یك عدد سیب در روز سلامتی انسان را تضمین می كند.
سمنو :سمنو نماد فراوانی(بركت) است.
سیر :سیر سمبل سلامتی و پزشكی است. سنجد: سنجد نماد عشق است.
سكه: سكه نماد ثروت و دارایی است.
سركه:سمبل عمر و شکیبایی است.
سماق: یادآوری رنگ سرخ خورشید است.
سینهای باستانی
دعای تحویل سال یا مقلب القوب والابصار یامدبر اللیل و النهار یامحول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال چهارشنبه 2/5/1387 - 7:2
آموزش و تحقيقات
وقایع پیش از انقلاب مشروطه
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفتهتر شد. مظفرالدین شاه که پس از کشتهشدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاحطلبانه آمادگی داشت. وی امینالسلطان را که مورد تنفر عامه بود برکنار و امینالدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر، برآوردن خواستهای مالی مکرر درباریان تازه وارد که سالها متنظر چنین فرصتی بودند و سفر «درمانی» به چشمههای آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت. ولی صدراعظم نتوانست وام جدیدی از انگلیس دریافت کند. بدین سبب شاه امینالدوله را برکنار و بار دیگر امینالسلطان را به صدراعظمی انتخاب کرد. امین لسلطان
امینالسلطان، دو وام بزرگ از روسها گرفت. در وام نخست، ایران تعهد کرد تمام بدهی خود را به انگلستان بپردازد و از این پس، بدون جلب رضایت روسها، از کسی وام نگیرد. در برابر وام دوم، امینالسلطان روسها را از امتیازات اقتصادی عمدهای بهرهمند ساخت. افزون بر این، روسها بر امضای یک معاهدة گمرکی پای میفشردند. براساس این معاهده که سرانجام در 1902م به امضا رسید بر اقلام وارداتی روس تعرفهای کمتر از 5% ارزش کالا که مرسوم زمان بود، گمرک بسته می شد. روسها برای تضمین وامها فردی بلژیکی به نام نوز را که به آنها تمایل داشت به عنوان رئیس گمرک ایران تحمیل کرده بودند با تسلط بلژیکیها بر گمرک ایران به دلیل تبعیضی که آنها در مورد بازرگانان ایرانی در مقابل تجاوز روس روا میداشتند شکایات فراوانی از بازرگانی ایرانی میرسید. این دو وام و درآمد ناشی از گمرک بیشتر در سه سفر شاه به اروپا در سالهای 1907-1900م هزینه گردید و شرایط اقتصادی بیش از پیش رو به وخامت نهاد.
در این موقعیت ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، افزایش نفوذ روسها، بیعدالتی و فقر و ناامنی و وجود مشکل نان در کشور، دولت را زیر فشار قرار داد. اولین مرحله از اعتراضها به بهانه نان شروع شد. عصیانها در هر شهر از سوی چند روحانی با نفوذ رهبری و پشتیبانی میشد. حمایت روحانیان بزرگ شهرها از این اعتراضها، حمایت علمای نجف را نیز جلب کرد به تدریج فشار مخالفان فزونی یافت و سرانجام در سال 1903م به استعفای امینالسلطان که اکنون به بالاترین لقب یعنی اتابک دست یافته بود، انجامید شاه عینالدوله را به عنوان صدراعظم انتخاب کرد. اما نارضایتیها پایان نیافت. همزمان با تشکیل انجمنهای مخفی مخالفان خصوصاً در تهران و تبریز پخش شبنامهها به زبان فارسی در خارج از کشور به چاپ میرسید گسترش یافت. در این زمان شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در روسیه به مردم جسارت و روحیه بخشید. ایرانیان میدانستند که روسها برای حفظ منافعشان از حکومت قاجار حمایت میکنند ولی مشاهده پیروزی یک کشور کوچک آسیایی دارای قانون اساسی بر یک قدرت غول پیکر اروپایی بدون قانون اساسی و وقوع تحولات انقلابی در روسیه ترس آنها را از مقابله با روسها فرو ریخت.
زمینهها و علل آغاز نهضت مشروطه
به طور کلی زمینهها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است.
1-زمینهها و علل فکری و فرهنگی: در این زمان آگاهی سیاسی در جامعه ایران به دلیل تلاشهای فکری روحانیان و روشنفکران و افزایش ارتباطات فرهنگی با جهان خارج و انتشار روزنامهها که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد و همچنین انتشار غیر رسمی ولی گسترده آثار سیاسی انتقادی رشد چشمگیری یافته بود و مردم با مفاهیم مجلس، مشروطیت و آزادی آشنا شده بودند و همچنین مراجع نجف از جمله میرزای نائینی با استناد به متون مذهبی به مخالفت با نفوذ بیگانه، استبداد و ظلم و ستم قاجاری برخاستند و توده مردم را علیه دولت برانگیختند. مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه برای کار نیز در بالابردن آگاهی سیاسی مردم مؤثر بود.
2-زمینهها و علل سیاسی: نارضایتی مردم از دولت قاجار، بیکفایتی شاهان و مدیران قاجاری، فساد حاکم بر دربار، ساخت سیاسی کشور، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و ضعف و تسلیم دولت در برابر آنان که با حضور روز افزون اتباع خارجی همراه شد. اکثریت مردم مذهبی و علما را نسبت به حکومت بدبین میکرد و نفرت عمومی علیه قاجار رادامن میزد. از سوی دیگر عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، امتیازات اقتصادی و تحمیل کاپیتولاسیون، بذر نفرت را در میان ایرانیان آگاه بارور میساخت و همچنین ظلم و تعدی حاکمان مردم را به ستوه آورده بود. حاکمان مناصب را خریداری میکردند و هیچ کس پاسخگو نبود. گاهی مردم از ترس مأموران مالیاتی خانه و کاشانه خود را رها می کردند. تشدید این ظلمها در کنار آگاهی مردم و حرکت موفقیت آمیز جنبش تنباکو و شکست روسیه از ژاپن را میتوان از علل سیاسی آن نام برد.
3-زمینهها و علل اقتصادی: از علل اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-آغاز بحران اقتصادی دولت قاجار بعد از شکست در جنگهای ایران و روس
-از دست رفتن مناطق حاصلخیز با عهدنامههای ترکمانچای و گلستان
-اعطای امتیازات تجاری خاص به بیگانگان که سبب انحطاط سریع اقتصادی داخلی گردید.
-واردات بیرویه کالاها که سبب از بین رفتن صنایع کوچک داخلی میگردید مثل صنعت نساجی که با ورود پارچههای انگلیسی از بین رفت.
-عدم حمایت دولت از صنایع داخلی
-عدم رونق کشاورزی بدلیل فقدان راههای مطمئن، سختی مبادله اقتصادی و کاهش قیمت محصولات کشاورزی
-ترغیب انگلیسیها به کاشت تریاک به جای محصولات کشاورزی
-قحطیهای متعدد که هر چند سال یکبار تعدادی از مردم را به کشتن میداد. سختترین دوره قحطی سال 1871م بود که صدها هزار نفر را به کام مرگ کشید.
-مشکل نان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و دوران سلطنت مظفرالدین شاه
-کاهش ارزش پول ایران به دلیل ضعف دولت و کاهش ارزش جهانی نقره
-کاهش بهای مواد خام صادراتی ایران
با توجه به مشکلات اقتصادی یاد شده دولت برای تأمین هزینههای خود به افزایش مالیات، فروش مناسب و مقامات دولتی، اعطای امتیازات و استقراض از بانکهای خارجی روی آورد که نارضایتیهای بیشتری در پی داشت. در مقابل تشریفات دربار و سفرهای پر هزینه شاه خشم مردم را برانگیخت.
چگونگی آغاز انقلاب مشروطه
استعفای امینالسلطان و صدراعظمی عینالدوله و مشکلات گمرک، شکست روسیه از ژاپن و برخی عوامل دیگر سبب آغاز این نهضت شد.
مهمترین حوادث، دو واقعه که در بر افروختن آتش خشم مردم مؤثر بود عبارتند از:
1-کردار توهین آمیز نوز در پوشیدن لباس روحانی که سبب بسته شدن بازار و تجمع مردم در حضور روحانیان شد.
2-چوب و فلک کردن دو بازرگان به جرم گران فروختن شکر البته دو بازرگان اصرار داشتند که افزایش بهای شکر وارداتی به دلیل جنگ روسیه و ژاپن سبب بالا رفتن قیمت شکر شده است. مردم به رهبری علما در برابر این حوادث لب به اعتراض گشودند. لجاجت عینالدوله در مقابل اعتراضها، به مهاجرت علما به حرم حضرت عبدالعظیم انجامید. (مهاجرت صغری) در آنجا برای اولین بار حکومت آشکارا مورد انتقاد قرار گرفت و سخنرانان دربارة ستمکارگزاران حکومت و تیره روزی مردم سخن گفتند.
مردم دولت را برای بازگرداندن سریع علما زیر فشار قراردادند. روحانیان تأسیس عدالتخانه برکناری نوز بلژیکی رئیس گمرک و عینالدوله را شرط بازگشت خویش شمردند با پافشاری مردم، دولت ناگزیر خواست علما را پذیرفت. به دنبال آن خشونت کارگزاران دولتی علیه مردم و عدم پایبندی حکومت به تعهداتش سبب گسترش اعتراضهای مردم و روحانیان شد.
بدین ترتیب، تجمع اعتراض آمیز مردم تهران در مسجد جامع با حمله سربازان به خاک و خون کشیده شد. علما در واکنش به این مساله به قم مهاجرت کردند. گروهی از مردم نیز که بر جان خویش بیمناک بودند به سفارت انگلیس پناه بردند. این تحصن یک ماهه در سفارت بیگانه از نقاط مذموم و تاریک انقلاب مشروطه است. متحصنان نخست از شرع احمدی و سنت محمدی سخن میراندند ولی بتدریج این خواستهها دگرگون شد و مضامین فرهنگ غربی در درخواستها وارد شد. تحصن در سفارت انگلیس فرصت مناسبی برای هدایت نهضت توسط انگلیسیها فراهم نمود. لفظ مشروطه در همین سفارت ورد زبانها شد. قبل از آن خواستهها محدود به عدالتخانه بود. در این زمان تعداد بسیار اندکی معنای مشروطه و تبعات آنرا میدانستند و از میان 10 هزار نفری که به سفارت انگلیس رفتند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و میدانستند چه میخواهند. این مهاجرت به مهاجرت کبری مشهور است.
نیروهای درگیر در انقلاب مشروطه نیروهای اصلی درگیر در انقلاب مشروطه را میتوان به دو نیروی اصلی روحانیت و روشنفکران دستهبندی نمود:
ادامه دارد
دوشنبه 31/4/1387 - 7:35
دانستنی های علمی
استان تهران شهر تهران | مناطق شمالی | ذخیره مناطق شمالی |
11 | 44 و 77 |
شهر تهران | مناطق مرکزی | ذخیره مناطق مرکزی |
22 | 55 و 88 |
شهر تهران | مناطق جنوبی | ذخیره مناطق جنوبی |
33 | 66 و 99 |
کرج | 68 | - |
دیگر شهرستانها | 78 | 21 |
استانهای گروه یک (4 کد) نام استان | مرکز استان | شهرستان | ذخیره |
اصفهان | 13 | 23 و 43 | 53 |
خراسان | 12 | 32 و 42 | 52 |
فارس | 63 | 73 و 83 | 93 |
مازندران | 62 | 72 | 82 و 92 |
استانهای گروه دو (3 کد) نام استان | مرکز استان | شهرستان | ذخیره |
آذربایجان شرقی | 15 | 25 و 35 | - |
آذربایجان غربی | 17 | 27 | 37 |
خوزستان | 14 | 24 و 34 | - |
قم | 16 | 26 | 36 |
کرمان | 45 | 65 | 75 |
کرمانشاه | 19 | 29 | 39 |
گیلان | 46 | 56 و 76 | - |
مرکزی | 47 | 57 | 67 |
همدان | 18 | 28 | 38 |
یزد | 54 | 64 | 74 |
استانهای گروه سه (2 کد) نام استان | مرکز استان | شهرستان |
بوشهر | 48 | 58 |
چهارمحال و بختیاری | 71 | 81 |
زنجان | 87 | 97 |
سمنان | 86 | 96 |
سیستان | 85 | 95 |
قزوین | 79 | 89 |
کردستان | 51 | 61 |
گلستان | 59 | 69 |
لرستان | 31 | 41 |
هرمزگان | 84 | 94 |
استانهای گروه چهار (1 کد) نام استان | مرکز استان و شهرستانها |
اردبیل | 91 |
ایلام | 98 |
کهکیلویه و بویراحمد | 49 |
دوشنبه 31/4/1387 - 7:32
آموزش و تحقيقات
به نام خدا
محمد رضا کلهر در یکی از روزهای تابستانی سال 1245 (ه. ق) در کرمانشاه متولد شد. پدرش محمد رحیم بیگ سردسته سواره رو فوج کلهر بود . ایل کلهر که شهرتش را از سوار کاری و شمشیر زنی بدست آورده ، تمام جوانانش را به آموختن سوارکاری و شمشیر زنی وادار می ساخت و محمد رضا نیز از این قاعده مستثنی نبود. برادر بزرگش – نوروز علی – سوار کار و شمشیرزن ماهری بود . هنگامی که محمدرضا سنین کودکی را پشت سر گذاشت ، نوروز علی به امر پدر، این فنون را به محمدرضا آموزش داد . او گاهی از بی توجهی محمد رضا گله می کرد. محمدرضا روحیه خود را با این فن سازگار نمی دید، چون آنقدر که از تماشای یک لاله ی وحشی لذت می برد، از سوارکاری و شمشیرزنی چیزی دستگیرش نمی شد. بعد از درگیری که بین ایل کلهر و دیگر قبایل ایجاد شد، محمد بیش از پیش خود را با جنگ و گریز بیگانه می یافت، چون به خلوت ، انزوا ، صلح وآشتی تمایل داشت. او بعد ازاتمام این درگیری، مصمم شد، شمشیر و اسب را با وجود مهارتی که کسب کرده بود، برای همیشه رها کند . تصمیم گرفت خواندن و نوشتن را از پسر عمویش که خط خوشی داشت ، بیاموزد. در همین روزها، به قلم باریک نی و خط خوش پسر عمو، دلبستگی پیدا کرد. گویی از پیچ و تاب خط به آرامشقلبیمی رسید. آنقدر از روی خط پسرعمویش نوشت تا یقین کرد مثل او نوشته است. "شاید هم بهتر" اما افسوس که در میان ایل، استاد خوشنویسی نبود، تا بتواند نزد او خطش را به سرانجام برساند . سرانجام تصمیم گرفت برای نیل به مقصودش به تهران عزیمت کند. این مسئله را با پدر بازگو کرد، رضایت پدر او را خشنود ساخت و با اعتماد به نفس بیشتری راهی "دارالسلطنه" – پایتخت شد. محمدرضا در تهران، شاگرد مکتب میرزا محمد خوانساری شد. میرزا، خط نستعلیق را به استادی و مهارت تمام می نوشت، و دارای شهرت بسیار در این خط بود. محمد هر روز صبح کنار اسباب کتابت استاد خود می نشست و هنگام نوشتن استاد، تمام حواسش را به قلم و حرکت دست او معطوف می کرد. وقتی استاد می نوشت، در خیالش بال هایی ناپیدا او را به سمت لذتی درک ناشدنی پرواز می داد. محمد، هر روز مشق هایش را به استاد می داد، استاد آنها را تصحیح می کرد. زیر بعضی از کلمات ، کلمه را دوباره می نوشت ، ضعف های کار را توضیح می داد و عقیده داشت :«خطش وحشی است و باید رامش کند، بدون قاعده و قانون نوشته، باید به خط استاد نگاه کرده و جزئیات رادقیق اجرا کند، نه کم و نه زیاد.» سه سال از شاگردی محمدرضا گذشت ، به قول استاد ، خطش رام شد و شکل و شمایلی پیدا کرد. او بدون ذره ای تردید، هر روز ساعت ها مشق می کرد، هم مشق نظری (سیر در خط استاد) و هم مشق قلمی (بر روی کاغذ قلم می زد و به سطر نویسی و سیاه مشق می پرداخت) روزها با قلم کتابت، مشق خفی و ریز و شب ها با قلم درشت، مشق جلی می کرد. گذر زمان محمدرضا را از خوشنویس ناشی و تازه کار چند سال پیش که حروف و کلمات را با ذوق و سلیقه شخصی می نوشت(بدون رعایت تناسبات و نسبت های خط )، به شاگردی در پایه استاد تبدیل کرد. آخرین مشقی که به استاد نشان داد، مورد تمجید او قرار گرفت و به او گفت: از این به بعد جستجو کن و از آثار استادان قدیم، نکته هایی تازه بیرون بکش و در نهایت خطی بپرور، که بدون امضا معلوم شود خط توست. از آن به بعد از هر کس که در خوشنویسی سر رشته ای داشت ، سراغ مرقعات ( مجموعه ای از آثار خط یا نقاشی که به شیوه ای هنرمندانه کنار هم قرار گیرد) استادان گذشته را می گرفت. با این که خرید اغلب مرقعات و قطعات برای او ناممکن بود، اما تا جایی که دخلش اجازه می داد، آنها را خریداری می کرد و بقیه را از دیگران به امانت می گرفت ، تا از روی آنها مشق کند. محمدرضا از آثار استادان درگذشته، بیشتر از همه به خط میرعماد الحسنی علاقه داشت ومناسب ترین خط را، خط میرعماد می دانست. او هنگامی که شنید روی سر در یکی از حمام های قزوین، کتیبه ای به خط میرعماد وجود دارد، به قزوین رفت . محمدرضا کلهر در سال 1264 (ه. ق) پیغامی از طرف دربار دریافت کرد که برای تعلیم خط به ناصرالدین شاه راهی دربار شود. در مجلسی که برای معرفی او به شاه ترتیب دادند، امیر کبیر صدراعظم و چند نفر دیگر حضور داشتند. امیر به گرمی از "کلهر" استقبال کرد و قرار شد هر هفته در دو جلسه به شاه تعلیم خط بدهد. شاه به خوشنویسی علاقه داشت، اما با تنبلی مشق می کرد. گاهی وقتها که میرزا برای تعلیم می رفت، شاه به بهانه ای واهی از گرفتن سرمشق امتناع می ورزید. در همین روزها نوروزعلی هم به تهران احضار شد تا در دربار، به عنوان میرشکار سلطنتی خدمت کند. چند صباحی که گذشت، محمدرضا به اصرار برادر راهی ایل و دیار شد. دختری که مادرش برای او نامزد کرده بود، مورد پسند او نیز واقع شد و ازدواج سرگرفت. بعد از ازدواج، ناصر الدین شاه به او پیشنهاد کرد، به دارالطباعه (به ریاست محمد حسن خان ) برود و حقوق بگیر دائم آنجا شود. اما کار در دربار با روحیه محمدرضا سازگاری نداشت، با اینکه روزگار به سختی می گذرانید، اما خم به ابرو نمی آورد و زیر بار منت نمی رفت.پس از چندی به منظور تعلیم خط به دو پسر قوام الدوله (از منشیان میرزا آقاخان نوری صدر اعظم ناصر الدین شاه) به منزل او رفت. برایش حجره خصوصی ترتیب دادند. حقوق خوبی هم دریافت کرد. در آنجا به عادت همیشه تا دیر وقت در پرتو نور چراغ های گردسوز، در همان حجره مشق می کرد. یک شب از خستگی قلم در دست، سرصفحه مشق به خواب رفت. بعد از لحظاتی بیدار شد و مشق کردن را ادامه داد. او متوجه شد که ضرباتی به شیشه پنجره می خورد. با دقت بیشتر توانست شبح صورت قوام الدوله را پشت پنجره ببیند که به او نگاه می کند. قوام به او گفت: کاشکی من هم صاحب چنین خط زیبایی بودم ! محمدرضا گفت: از عدالت خدا دور است که این همه مال و منال و خدم و حشم به تو داده، خط مرا هم به تو بدهد. سگرمه های قوام در هم کشیده شد و بدون اینکه چیزی بگوید رفت. فردای آن روز محمدرضا اسبابش را جمع کرد تا آنجا را ترک کند. کلهر در سال 1300 به رغم نفرتی که از همراهی با شاه داشت، وقتی از اعتماد السلطنه شنید که سفر مشهد مقدس در پیش است، به شوق زیارت حرم امام رضا (ع) همراهی با کاروان شاه را قبول کرد. طی سفر، اعتمادالسلطنه روزنامه ای به چاپ رساند که میرزا کتابت متن آن را به عهده داشت. به تدبیر اعتمادالسلطنه، تمام وسایل چاپ سنگی همراه کاروان بود و هر چند روز یک بار، متن سفر نامه و گزارش های روزانه، نوشته شده و در شش یا هفت صفحه، به شیوه چاپ سنگی منتشر می شد. روزنامه، قطعی به اندازه یک ورق داشت و شماره اولش، در روز یکشنبه یازدهم شعبان 1300 (ه.ق) در دماوند و شماره دوازدهم آن در روز یکشنبه دوازدهم ذی الحجه در خاتون آباد، پنج فرسنگی تهران، منتشر شد. به سبب قحطی که سراسر تهران را فرا گرفته بود ، کلهرهم به دلیل گرسنگی های دراز مدت، لاغر و تکیده شد. دائم چرت می زد. صداها را به سختی می شنید. نفس هایش به سختی بالا می آمد ، اما کم کم کند شد ، قلبش از تپش باز ایستاد و چشم هایش به افقی دور خیره ماند. در روزگار نامردمی ها، شیخ هادی نجم آبادی با تعدادی از یاران با وفا، بر جنازه میرزا محمد رضا کلهرنماز خواندند و او را در قبرستان محله حسن آباد، به خاک سپردند. از میرزا محمد رضا کلهر، دو دسته آثار باقی مانده است: الف) آثار چاپ سنگی عبارتند از: مخزن الانشاء، قسمتی از دیوان فروغی بسطامی، قسمتی از ریحانه الادب ذکاءالملک فروغی، قسمتی از دیوان قاآنی، منتخب السلطان سعدی و حافظ، مناجات خواجه عبدالله انصاری، رساله غدیریه، فیض الدموع، نصایح الملوک، قسمتی از سفرنامه کربلای ناصر الدین شاه، روزنامه اردوی همایون و قسمتی از روزنامه شرف. ب ) آثار دست نویس آن استاد عبارتند از: مخزن الانشاء، فیض الدموع، گاهنامه ها و تقویم ها، خواص السور (در حاشیه و متن قرآن مجید)، سیاه مشق ها، فرامین، مناشیر و عریضه های گوناگون. دوشنبه 31/4/1387 - 7:31
دانستنی های علمی
مقدمه
جمهوری آذربایجان با مشخصات زیر یكی از همسایگان دریای خزر، ایران، روسیه، ارمنستان و گرجستان است. مركز:باكو(1828800)شهرهای مهم: گنجه (302200) سومقاییت(289700)علی بایراملی(68700 ) نخجوان جمعیت : 8474000 میلیون نفرمساحت:86000 كیلومترمربع(صدودوازدهمین كشورجهان) دین:مسلمان:84% شیعه 59% ارتدوكس 44 % بقیه 12 %نوع حكومت:جمهوری چند حزبی فدرال با یك مجلس قانون گزاررییس جمهور:الهام علی اف ازسال 2003 رییس دولت:آرتو راسی زاده از سال 2003 تاریخ استقلال:30/8/1991 از شورویزبان:تركی و روسی و ارمنی نژاد:آذربایجانی6 /90 % لزگی2 /2% روس8/1% ارمنی5/1 % بقیه 9/3% نرخ رشد جمعیت: 95/0 درصد نیروی كار:744/3 میلیون نفر نرخ بیكاری: 1/1 درصد تولید ناخالص داخلی: 4363 میلیون دلار واحد پول : منات كه برابر است با100كپك و1منات برابر است 10524ریالدرآمد سرانه:520 دلار نرخ رشد تولید ناخالص داخلی: 4/7 درصد(1999)، 5/8(2000)، 8(2001) تولید نفت وگاز: 25 میلیون تن معادل نفت طول خط آهن: 2117 كیلومتر تعداد تخت بیمارستانها به ازای هر 10000 نفر: 2/90 تخت تعداد پزشك به ازای هر 10000 نفر: 9/35 نفر نرخ باسوادی در میان افراد بالغ: 3/97 درصد نرخ تورم: 99 درصد واردات: 1077 میلیون دلار صادرات: 606 میلیون دلار كسری تجارت خارجی: 471 میلیون دلار
بدهی خارجی: 665 میلیون دلار
جغرافیای جمهوری آذربایجان
جمهوری آذربایجان بین عرض های جغرافیایی 30 و 40 درجه شمالی و طول های جغرافیایی 30 و 47 درجه شرقی واقع می شود و مساحتی در حدود 86000 کیلومتر مربع
را در بر می گیرد. این جمهوری، کشوری نیمه کوهستانی می باشد و توسط رشته کوه هایی احاطه گردیده است که رشته کوه قفقاز بزرگ (Greater Caucasus) به طور
قابل توجهی در شمال آن امتداد دارد.
نواحی جغرافیایی جمهوری آذربایجان
•رشته کوه های قفقاز بزرگ در شمال کشور
•رشته کوه های قفقاز کوچک در جنوب غرب کشور
•کوه های طالش کوچک در جنوب شرق کشور
•فلت لندها و دشت های گسترده کورا – ارس بین رشته کوه های این کشور (این نواحی حدود یک چهارم سرزمین آذربایجان را می پوشاند. موقعیت زمین ساختی کشورآذربایجان
سرزمین آذربایجان در بخش مرکزی کمربند جنبای مدیترانه ای واقع می شود و به این دلیل دارای سطح بالای لرزه خیزی، فعالیت های آتشفشانی کنونی، گلفشان، زمینلغزش های وسیع،
سیل و دیگر فرآیند های زمین شناسی فعال می باشد.
این سرزمین متاثر از فرآیند های دوره نو زمین ساخت، ناحیه ای فعال از لحاظ چین خوردگی، گسلش و لرزه خیزی فعال محسوب می شود.
بلایای طبیعی کشور آذربایجانسرزمین آذربایجان به دلیل دارا بودن ویژگی های خاص ساختار های زمین شناسی و وضعیت ویژه آب و هوایی و همچنین به علت مجاورت نواحی شرقی کشور
به دریای خزر، در معرض مخاطرات طبیعی مختلفی قرار گرفته است. زمینلرزه ها، ،گلفشان های شدید، زمینلغزش های شدیدا وسیع و نشست های منطقه ای زمین، حفره های کارستی، جریان
های گلی، توفان ها، خشکسالی و تغییرات آنومالی های سطح دریای خزر، انواع اصلی بلایای طبیعی این کشور محسوب می گردندکشور آذربایجان نسبت به برخی از انواع بلایای طبیعی، پتانسیل بالایی
از خطرپذیری را دارا می باشد. وقوع زمینلرزه ها، زمینلغزش ها و سیل ها در دهه گذشته، باعث خسارات فاجعه باری در این کشور گردیده است. این مسئله موجب شده تا میزان قابلیت های مدیریتی کشور در مخاطرات طبیعی افزایش یابد. شهر باکو پایتخت این کشور در سال 2000، متحمل یک زمینلغزش مخرب و همچنین زمینلرزه ای مهم با بزرگای 6 ریشتر گردید. زمینلرزه مزبور با وارد آوردن
خسارات سنگین به پایتخت، این کشور را متوجه ضعف مدیریتی موجود در کشور در بحران های طبیعی نمود. بدین منظور برنامه ریزی های موثری در کاهش اثر بلایای طبیعی آغاز گردید. اقشار اجتماعی از نابرابری های متعدد رنج می برند. لزگیها و تالشیها در حقیقت اقشار درجه دوم محسوب می شوند.
وضعیت نفت و گازذخائر شناخته شده نفت جمهوری آذربایجان 7 میلیارد بشكه است. تولید نفت در سال 98، 230 هزار بشكه در روز بوده است. از لحاظ دو ضریب اساسی یعنی نرخ تولید به
مصرف و نرخ ذخائر به تولید، آذربایجان به ترتیب دارای اعداد 92/1 و 7/87 است. ذخائر گاز آذربایجان، 85/0 تریلیون متر مكعب و تولید این كشور در سال 98، 2/5 میلیارد متر مكعب بوده است.
دو ضریب مزبور بترتیب برای گاز آذربایجان، 1 و 5/163 است. سه خط لوله مهم در مرود منابع نفت و گاز آذربایجان مطرح است خط لوله باكو-نوروسیسك كه از ابتدای سال 1998، انتقال نفت
خام اولیه از دریای خزر را عهده دار بوده است. این خط 100 هزار بشكه در روز ظرفیت داشته و بلحاظ تحولات چچن مدتی بسته شده بود. اكنون دولت روسیه در حال اخداث خط لوله دیگری
است كه بجای انتقال نفت از مسیر چچن، از مسیر مخاچ قلعه نفت آذربایجان به نوروسیسك برسد. در طرح توسعه این خط لوله قرار است كه نهایتا تا300 هزار بشگه نفت از این خط ارسال گردد.
خط لوله دیگر باكو-سوپسا است كه اكنون 110 هزار بشگه نفت انتقال می دهد و در نهایت تا 600 هزار بشگه نیز خواهد رسید. اما طرح بزرگ آمریكا برای منطقه
خط لوله باكو-تفلیس-جیهان است كه در صورت ساخته شدن تا یك میلیون بشگه نفت در روز را به سواحل مدیترانه انتقال خواهد داد. با وجود منابع فراوان گاز در حوزه شاه دنیز
خط لوله بستر دریای خزر كه قرار بود گاز تركمنستان را به باكو رسانده و از آنجا در كنار خط نفت به جیهان برساند، در هاله ای از ابهام قرار دارد. دو كشور علیرغم تلاشهای
آمریكا اكنون بعنوان رقیب در بازار گاز مطرح شده اند. آذربایجان بدنبال آنست كه از ابتدای صدور گاز از خط لوله باكو-جیهان، نیمی از ظرفیت این خط برای انتقال گاز آذربایجان
باشد. یعنی در ابتدا كه ظرفیت خط 16 میلیارد متر مكعب در سال برای گاز است، حداقل 8 میلیارد متر مكعب از گاز آذربایجان صادر شود. و در نهایت كه ظرفیت به 30 می رسد، 15 میلیارد مترمكعب در سال مربوط به آذربایجان باشد. تركمنستان بشدت با اینموضوع مخالف است و اكنون روند اجرایی خط لوله ترانس كاسپین متوقف گردیده است. خط لوله گاز 1700 كیلومتری باكو-جیهان، 5/2 میلیارد دلار هزینه ساخت خواهد داشت. برای صدور 15 میلیارد متر مكعب از گاز آذربایجان چنین هزینه أی باید پرداخت شود، درحالیكه روسیه ایران با كمترین هزینه همین گاز را از تركمنستان خریداری می نمایند. نكته دیگر آنست كه گرجستان مسئولیت مالی هرگونه حمله به خط لوله باكو-جیهان را در مسیر گرجستان نمی پذیرد و این یكی دیگر از موانع احداث خط گاز باكو-جیهان است. اما در مورد خط نفت باكو-تفلیس-جیهان بنظر می رسد با فشار آمریكا، اجرای طرح بزودی آغاز خواهد شد. در بخش گاز شركت بی پی آموكو بدنبال احداث خط لوله مستقلی است كه از باكو به تركیه كشیده خواهد شد و 3/1 میلیارد دلار هزینه داشته و رقیبی برای خط لوله گاز ترانس كاسپین و تركمنستان خواهد بودوضعیت اقتصادی وضعیت اقتصادی در سالهای پس از استقلال همواره با كاهش در شاخص های اساسی روبرو بوده است. اما حدس زده می شود كه در سال 2000 در نرخ رشد اقتصادی كمی بهبود صورت گیرد. این در صورتی است كه قیمت های نفت همچنان بالا باقی مانده و اقتصاد روسیه مجددا به حالت ركود قبلی بازنگردد. در مجموع در سالهای اخیر ده میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی صورت گرفته و از وابستگی تجاری آذربایجان به روسیه كه در اوائل استقلال 85 درصد اقتصاد را در بر می گرفت اكنون به 30 درصد رسیده است. در عوض تجارت با كشورهای دیگر بخصوص ایران و تركیه رشد چشمگیری داشته است. رشد اقتصادی در سال 99 نسبت به سال قبل 4/7% افزایش داشته كه بیشترین مقدار در بخش خدمات و سپس كشاورزی بوده و صنعت تقریبا همچنان راكد باقی مانده است. شاخص رشد اقتصادی حدس زده می شود كه در سال 2000، 5/8 درصد و در سال 2001، 8 درصد نسبت به سالهای قبل افزایش نشان دهد. اقتصاد آذربایجان برخلاف دیگر اقتصادهای كشورهای مشتقل مشترك المنافع از حالت دولتی به بخش خصوصی تمایل داشته است. اما بانك جهانی و صندوق بین المللی پول وام هایی كه قرار است به آذربایجان بدهند، بلحاظ عدم پی گیری خصوصی سازی به تعویق انداخته اند.
توسعة میراث فرهنگیحفظ و توسعة میراث فرهنگی كشور از جمله اولویتهای سیاست دولت آذربایجان محسوب میگردد. طبق قانون مصوّب 6 فوریة 1998 تحت عنوان «قانون در حوزة فرهنگ» میراث فرهنگی كشور آذربایجان نه تنها شامل مواردی چون بناهای یادبود فرهنگی و تاریخی، موزه ها، كتابخانه ها، آرشیوها، هنرهای تزئینی و كاربردی میگردد بلكه فرهنگ ملیّ در كلیّة مظاهر آن نظیر زبان، فولكلور، آداب و سنن و مناظر طبیعی را نیز دربر میگیرد.در سال 1998 قانون ویژه ای در خصوص حفظ و نگهداری بناهای یادبود تاریخی و فرهنگی كشور آذربایجان اتخاذ گردید. این قانون بازگو می نماید كه حفاظت، مطالعه، بازسازی و مرّمت و نگهداری از بناهای یادبود فرهنگی می بایستی از محل منابع دولتی و بودجه های محلی و همچنین كمكهای مالی سرمایهگذاران شخصی یا اشخاص حقوقی تأمین گردد.میراث فرهنگی كشور آذربایجان تحت نظارت و حاكمیت كمیتة دولتی تحت عنوان كمیتة حفاظت و مرّمت بناهای یادبود تاریخی فرهنگی قرار دارد. كمیتة مذكور كه خود تحت نظارت وزارت فرهنگ آذربایجان قرار دارد، اخیراً تجدید سازمان یافته است. یكی از ضروریترین نیازها در حوزة میراث فرهنگی كشور آذربایجان معرفی و استفاده از فنآوریهای جدید در موزه ها، كتابخانه ها و همچنین انجام فعالیتهایی در جهت بازسازی این مراكز فرهنگی میباشد.لازم به ذكر است كه پیشرفت بدست آمده در این زمینه بسیار ناچیز بوده است. چرا كه انجام این مهم به اختصاص سرمایة كلان در جهت تهیه تجهیزات و استخدام كارشناسان خبره نیاز دارد.وضعیت سیاسی الف: سیاست داخلی پیش بینی های كشورها و شركت های غربی برای آینده جمهوری آذربایجان بر اساس خوشبینی افراطی صورت گرفته است. آنان بر این باورند كه شكاف های اجتماعی، قومی و مذهبی در آذربایجان در آینده كاهش یافته و این كشور بصورت باثباتی اداره خواهد شد و به همین جهت تمامی كشورهای همسو با آمریكا برای حضور در آذربایجان صف كشیده اند. البته این اشتیاق بخاطر نفت و گاز این كشور و شرایط سهل و تقریبا استعماری است كه آنان می توانند در مورد آذربایجان اعمال نمایند. اما از طرف دیگر، پس از یك دهه استقلال چیزی جز جنگ، ركود، تورم و اختلافات عمیق در صحنه سیاسی آذربایجان برای مردم ارمغان دیگری نداشته است. از منابع سرشار نفت و گاز در این جمهوری نصیب مردم كوچه و بازار تنها چند "اگر" بوده است. "اگر" خط لوله ساخته شود چنین و چنان می شود و "اگر" شركت نفتی فلان به جمهوری بیاید، ممكن است كه تحریم آمریكا علیه جمهوری آذربایجان كاهش یابد. اما در صحنه روزمره زندگی مردم، نشانه هایی از پیشرفت و یا افزایش امید به زندگی وجود ندارد. یك چهارم كشور در اشغال نیروهای ارمنی است و جنگ قدرت در باكو امكان فكر كردن به چنین فاجعه ای را نمی دهد. به همین دلیل، علیف با استفاده از شگردهای فراگرفته در دوران مسئولیت خود به عنوان دبیر حزب كمونیست و رئیس كا گ ب در منطقه سعی در خلق موضوعات جدید برای منحرف كردن اذهان از واقعیات دارد. نگاه به جنوب و اتحاد دو آذربایجان و یا كمك های ایران با ارمنستان دقیقا از طرف دفتر رئیس جمهور آذربایجان در رسانه ها، رادیو و تلویزیون و محافل باكو مطرح می شود. بی ثباتی در جمهوری آذربایجان، بدیهی است. مشكل بیماری علیف و سن بالای او و اصرار وی به ادامه فعالیت تا سال 2003، علاقه وی به جایگزینی یكی از پسران خود، وجود رهبران احزاب در این جمهوری كه عمیقا فاسد و وابسته به قدرتهای خارجی هستند، خانواده محوری بجای شایسته سالاری در سطوح حكومتی، وابستگی شدید به صدور نفت و استفاده از پول آن در سطوح فردی، خانوادگی و محلی، فقر شدید در شهرهای كوچك و روستاها از جمله عواملی است كه آینده آذربایجان را با بی ثباتی قرین می سازد.
ب: سیاست خارجی آمریكا علیرغم انتفاع بی حد و حصر از حكومت حیدر علیف در زمینه های سیاسی و اقتصادی، مدتی است كه در مورد آینده سیاسی آذربایجان دچار معضل گردیده است و به همین دلیل در ماه های اخیر دو بار وزارت خارجه آمریكا به حكومت علیف برای عادلانه و آزاد بودن انتخابات پارلمانی هشدار داده است. همچنین در روز پنجشنبه 5 خرداد در كنگره آمریكا جلسه ای با شركت رهبران 4 حزب بزرگ مخالف یعنی جبهه خلق، حزب مساوات، حزب دمكرات و حزب استقلال ملی تشكیل گردید. روابط با انگلستان بنظر می رسد درعین حال كه خالی از هیاهو است اما بخوبی پیش می رود. مجموعا شركت های انگلیسی، قرادادهایی در زمینه نفت و گاز آذربایجان به ارزش 13 میلیارد دلار امضا كرده اند. ساختارهای سازمانی و اداریدر جدول ذیل كلیة سازمانها و ساختارهای تشكیلاتی كه در تصمیم گیری و مدیریت بخشهای فرهنگی كشور و اجرای سیاست فرهنگی نقش مهمی را ایفا می نمایند قید گردیده است: سیاستهای زبانی
طبق قوانین سال 1995 كشور آذربایجان، زبان رسمی این جمهوری زبان آذریایجانی میباشد. اصل 21 قانون اساسی از استفادة آزادانه زبانهای قومی متنوع كه توسط بخشی از جمعیت كشور تكلّم میگردد حمایت می نماید.زبان روسی دوّمین زبان مهم كشور است كه به طور گستردهای در اغلب شهرهای بزرگ تكلم میگردد.
زبان آموزشی 4001 دبیرستان از 4428 دبیرستان موجود در آذربایجان به زبان آذربایجانی، در 38 مدرسه به زبان روسی، در 377 مدرسه هر دو زبان روسی و آذربایجانی، در 6 مدرسه زبان گرجستانی، در 5 مدرسه آذربایجانی و گرجی و تنها در یك مدرسه هر سه زبان آذربایجانی، گرجی و روسی میباشد. از آنجائی كه كشور آذربایجان به برقراری روابط اقتصادی و همكاریهای بین المللی با سایر كشورها تأكید دارد از این رو زبان انگلیسی در این كشور از اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد. در حال حاضر اطلاع از 3 زبان آذربایجانی، انگلیسی و روسی یكی از مهمترین ضروریات و نیازمندهای فرهنگی كشور محسوب میگردد. لازم به ذكر است كه از زبان رسمی در رسانه های گروهی این كشور استفاده نمیگرددپیشنهادها تمامی خطوط لوله ای كه در منطقه بر سر آنها بحث است، اولا بسیار هزینه بر و در ثانی از لحاظ زمانی وقت گیر است. خطوط لوله كوتاه، سریعتر و ارزانتر ساخته و به مرحله عملیاتی می رسد. مانند خط لوله گاز اوكارم-كردكوی یا خط لوله نفت نكا-ری و یا خط گاز ایران به ارمنستان كه قرار است تا سال آینده اجرا شود. علیف در حال حاضر از نظر زمان و مدتی كه در اختیار دارد، بیشتر از گذشته در تنگنا می باشد و احتمال بسیار دارد كه در رقابت با ارمنستان با مسیر خط لوله باكو-آستارا-تبریز-تركیه موافقت نماید. مشكل اساسی در صنعت نفت و گاز منطقه عدم وجود منابع مالی در منطقه و وجود آنها در كشورهای غربی است. ایران می تواند مسئولیت منابع مالی چنین پروژه هایی را به عهده گرفته و از كشورهای آسیایی مانند مالزی، كره و چین كمك بگیرد. با توجه به انتخابات پارلمانی در ماه آبان و وضعیت ناروشن علیف در آینده نزدیك، جمهوری اسلامی بنظر می رسد كه باید گزینه خود را در میان افراد و جریان های مطرح برگزیند. اگر مایل است كه با حاكمیت فعلی آذربایجان كار كند، می تواند امتیازاتی از علیف در جهت دور كردن اسرائیل از مرزهای ایران بگیرد. اگر مایل است كه از گزینه های دیگر بهره ببرد، زمان برای انتخاب تنگ است. در تحولی دیگر، تركمنستان به سوی روسیه و ایران بازگشته است. ارمنستان با امتیازاتی كه باكو به كشورهای غربی داد و با فشارهای باكو حاضر به مصالحه در باب قره باغ نگردید و در عین حال رفتار مقامات ارمنی حاكی از هماهنگی كامل با مسكو و تهران دارد. حتی ارامنه بصورتی به باكو فهمانده اند كه اگر ایران بدانها پیشنهاد مصالحه دهد، حاضرند كه آن را بپذیرند. در این وضعیت، بنظر می رسد كه علیف مواضع قابل انعطافی در تهران بگیرد. علیف می اندیشد كه چشم اسفندیار ایران، استانهای آذری نشین آن است و می تواند با بازی كردن چنین كارتی از ایران امتیاز بگیرد. یكبار برای همیشه موضع مردم غیور آذربایجان بصورت صریح و همراه با انعكاس در رسانه ها باید به علیف منتقل شود كه اگر قرار است بخشی از آذربایجان به بخش دیگری الحاق گردد، بخش كوچكتر و با جمعیت كمتر كه تاریخ نشان می دهد در گذشته از مادر وطن جدا شده است باید بازگردد. این موضع می تواند به نقل ازمردم آذربایجان باشد. علائمی دال بر آمادگی آذربایجان برای مصالحه دوجانبه با ایران بعنوان دو همسایه در مورد خط مرزی در دریای خزر به چشم می خورد. برخی از شركت های نفتی از خط جدیدی كه مورد قبول جمهوری آذربایجان بوده و مقامات آذری به شركت های نفتی گفته اندكه از این خط جلوتر نروند، سخن می گویند. این خط كه بر اساس خطوط متساوی الفاصله روبرو از سواحل دو كشور كشیده شده و به خط میانه مشهور است، سهم ایران از آبهای خزر را به حدود 16 درصد می رساند. پیشنهاد می شود علاوه بر حفظ موضع پیشین و رایزنی با روسیه، به نظرات آذربایجان در زمینه خزر بعنوان دو كشور همسایه گوش داده شود. گرچه باكو هر از چند گاه یكبار به حضور نظامی آمریكا در خزر خوشامد می گوید، اما علیف می داند كه ایجاد پایگاه نظامی بلحاظ كار كارشناسی نظامی در میان سه كشور تهدید یعنی روسیه، ایران و ارمنستان غیر ممكن است. آذربایجان پس از روی كار آمدن پوتین در روسیه احساس خطر بیشتری از این كشور می نماید. پوتین به كشورهای آسیای مركزی در زمان ریاست جمهوری و به ارمنستان در زمان نخست وزیری سفر كرده است. موقعیت مناسبی برای نوعی از هماهنگی با باكو برای تهران فراهم شده است دوشنبه 31/4/1387 - 7:27