• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 228
تعداد نظرات : 53
زمان آخرین مطلب : 5903روز قبل
شعر و قطعات ادبی

درمیان آب آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

 

باتشكر

اتنا
يکشنبه 1/2/1387 - 7:12
شعر و قطعات ادبی

تا خدارو داری غم نداری
تو از عشق زمینی باید به عشق حقیقی برسی
اما انگار ما عشق حقیقی رو فدای عشق زمینی میكنیم
بازم میگم چشم دل باز كن
تا محرم اسرار شوی
چشم بگشا تا راه بشناسی
قدمی بر دار تا همراه شوی

 

باتشكر

اتنا

 

 
يکشنبه 1/2/1387 - 7:9
شعر و قطعات ادبی

هوا ابری است ، اما باران نمی بارد دگر
صدای کفشهای آشنا ، هرگز نمی آید دگر
پشیمانم هنوز از مرگ ایمانم ، ولی افسوس
کز این رویای تر ، هرگز ، باران نمی بارد دگر ... نایب

 

باتشكر

اتنا  

 

يکشنبه 1/2/1387 - 7:7
شعر و قطعات ادبی

باغبان در را نبند من فرد گلچین نیستم
من اسیر یك گلم دنبال هر گل نیستم.
 سحرگاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه می بخشد به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت خوب بودن خوب دیدن خوب ماندن را 

می گویند غروب جایی است كه خورشید زمین را می بوسد.
زمین من باش تا هر لحظه برایت غروب كنم.

 

باتشكر

اتنا 

 

يکشنبه 1/2/1387 - 7:6
شعر و قطعات ادبی

می روم بی دل و بی یار و یقین می دانم
که من بی دل و بی یار نه مرد سفرم
چه کنم دست ندارم به گریبان اجل
تا که در تن ز غمت پیرهن جان بدرم ... نایب

 

باتشكر

اتنا
يکشنبه 1/2/1387 - 7:5
محبت و عاطفه

می دونستی لاک پشت خوشبخت ترین حیوون دنیاست

چرا ؟

چون عشقش به آرومی اونو ترک می کنه

 

باتشكر

اتنا
يکشنبه 1/2/1387 - 7:4
شعر و قطعات ادبی

تو این دنیا تو یار من باش هم اسمم
پا بذار حالا تو خواب و رویام  ... نایب

 

 

باتشكر

اتنا
يکشنبه 1/2/1387 - 7:3
شعر و قطعات ادبی

تمام بود و نبودم در این دنیا
چمدانی است مختصر ، که تا ابد
تمام وجودم را مسافرت می شوم
هر روز ، و بعد نامه می شوم من ...
چه خوب بود اگر خودت بنویسی خودت ببری
مرا به خواب مه آلود ابرهای جهان
سپس نسیم شوی تو و بعد از آن یوسف ... !
که پیرهن بشوم تا مرا خبر ببری ... نایب

 

باتشكر

اتنا

يکشنبه 1/2/1387 - 7:2
شعر و قطعات ادبی

به هر کی گفتم دوست دشمن جونم شد
دشمنی که تو طالعه ام و حالا برام عیان شد
ببین عشقم منو پیش کدوم داروخانه فرستاده
دردم شرابه و طبیبم چشمه ... نایب

 

باتشكر

اتنا

يکشنبه 1/2/1387 - 7:1
شعر و قطعات ادبی

وقتی برات غزل می گم
قلم بهم پا نمی ده
وقتی می خوام صدات کنم
هنجره یاری نمی ده
وقتی می خوام هدیه بدم
یه سینه ریز از گل رز
گلا بهونه می گیرن
باغچه ها پژمرده می شن
وقتی می گم دوست دارم
قلبم یه هویی می گیره
نفس تو سینم می میره ... نایب

 

باتشكر

اتنا

شنبه 31/1/1387 - 14:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته