تبیان، دستیار زندگی

چارلی چاپلین میگه : شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص

دكتر شریعتی:یاد پدرم شاد به استاد همی گفت:فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ

زن ازدیدگاه دکتر شریعتی: زن عشق زاید و تو برایش نام انتخاب می کنی او درد میکشد وتو نگران از اینکه بچه دختر نباشد او بیخوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی می بینی او مادر می شود و همه جا میپرسند:نام پدر

 جاده خوشبختی تقریبا همیشه مسدود است؛ لطفاً کمی حوصله کنید تا به مقصد برسید.

 به طرف میگن: اگه آب نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟ میگه: ما شنا یاد نمی‌گرفتیم در نتیجه غرق میشدیم

 

مریض: آقای دكتر! همه‌اش فكر می كنم كه گاو شده‌ام. دكتر: از كی چنین احساسی داری؟ مریض: از وقتی كه گوساله بودم

 

 بنده خدا از دست گوسفنداش شاكی می‌شه، باهاشون لج می‌كنه و می‌برتشون چمن مصنوعی!

 یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: كمك، من شنا بلد نیستم! بنده خدا میگه: حالا من تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟

 از یکی میپرسن آرزوت چیه ؟

میگه : دکتر بشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم !!!

بنده خدا میره ماه عسل برمیگرده زنش بهش میگه چرا منو نبردی میگه خواب بودی دلم نیومد بیدارت كنم