برای اولین بار ، مردم مهاجر جنوب هند،ساختن تابوك را برای برگذاری مراسم محرم،به مردم بومی منطقه « پیدی» در اندونزی آموزش دادند. تابوك یا همان تابوت، یك سازه چوبی است كه با اوراق رنگارنگ تزئین میشود، كه در اصل شبیه حرم مبارك امام حسین(ع) است كه مردم، تمام روز دهم محرم بر دوش گذاشته و در كوچه و بازار میچرخانند و وقت غروب، در دریا می اندازند.
این مراسم، در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی، به دست سپاهیان مسلمان، از جنوب هند،به اندونزی رسیده است.
در پاریامان سوماترا، تابوت از چوب آبنوس، بید، پارچه و كاغدهای رنگارنگ گوناگون و ورقههای مس تهیه میشود. تابوتهای جالب، شكل براق، شبیه اسب امام حسین (ع)است كه بالای براق، یك ساختار چوبی مزین از ورقههای رنگارنگ دارد و به دست استادان نمونه تهیه می شود.
مردم پاریمان از همان روز اول محرم، مراسم را شروع میكنند و روز دهم، این مراسم به اوج خود میرسد.
مراسم برگذاری محرم(تابوك) در پاریمان، بعد از دیدار هلال محرم، از نیمه شب، با آوردن خاك پاك و تمیز رودخانه شروع می شود. افرادی كه برای آوردن خاك به رودخانه میروند، لباس سپید میپوشند.این خاك را در مكانی جمع میكنند و روی آن پارچهی سپید میكشند و آن را دارگاه (یعنی درگاه یا امام بارگاه) می نامند. این دارگاه سمبل مرقد امام حسین (ع) و چادر سیاه روی آن، نشانی پاكیزگی، حیات، دلیری و شهادت حضرت امام حسین (ع) در راه خداست. روز پنجم محرم، ساقه درخت موز را از باغ،با یك ضربه شمشیر تیز میبرند كه سمبل بهادری و دلیری و مهارت شمشیر زنی حضرت قاسم (ع) است.
روز هفتم محرم ساعت دوازده ظهر،پنجه حضرت امام حسین (ع) را برای دیدار مردم، در ظرفی كه آن را «وسنگان» می نامند، با«دارگاه» می برند و در كوچه و بازار می چرخانند.
روز دهم محرم، مراسم به اوج می رسد. مردم ازسایر مناطق برای شركت در مراسم محرم به پاریمان میروند. در این روز همراه مراسم محرم، بازیهای محلی راهم كه نشانه دلیری میباشند،بازی میكنند. در زبان و ادبیات « میننگ كباو»باورها و اعتقادات دربارهی تابوك بسیار است. گفته میشود كه اگر مردی زنش را برای شركت در این مراسم در روز دهم محرم ببرد زن آنقدر ناراحت می شود كه تقاضای طلاق میكند. همینطور، جوانان همسر خود را در این مراسم انتخاب میكنند، زیرا كه در این موقع، تمام جمعیت میننگ كباو و بچه های جوان، این جا جمع میشوند.
روز دهم محرم هنگام برگزاری مراسم، پنجه و شبیه عمامهی امام حسین (ع) را در كوچه و بازار میچرخانند و هزاران نفر در این راهپیمایی شركت میكنند. این راه پیمایی را از دو جای شهر پارایامان، یعنی از بازار مركزی و منطقه جاوء شروع میكنند.
سوگواران و بینندگان، آرام آرام حركت میكنندو با آواز بلند، صدای یا حسین! یا تابوت! (هو یا حسین! هو یا تابوك) در میآورند. دو گروه كه از جاهای مختلف، یعنی یكی از بازار مركزی و دیگری از منطقهی جاوء حركت میكنند، تمام روز در كوچه و محلههای شهر راه میروند و در عصر به یكدیگر میپیوندند.
در آخر این مراسم راه پیمایی، مردم به ساحل شهر پاغرایامان میروند تا تابوت را در آب بگذارند.
قبل از گذاشتن تابوت در آب دریا، اوراق زرین، پارچههای تزیینی و لوازم گران قیمت و پر ارزش و مهم را از تابوت بر میدارند تا برای ساختن در سال آینده به كهر برند.
فرو بردن تابوت در آب دریا نشان میدهدكه برگزاری مراسم محرم به پایان رسیدهاست و روح حضرت امام حسین (ع) با براق آن حضرت به سوی آسمان پرواز خواهد كرد تا آنجا به حضور امام علی(ع) برسد و از آنجا به سوی بهشت عروج كند. تابوت آرام آرام در آب فرو می رود و هنگامی كه تاریكی شب فرا میرسد، سوگواران بر میگردند و زیر زبان ورد گونه میخوانند: علی بدایا! علی بدایا!( یعنی یا حضرت علی (ع) به داد برس ) و یا حسین! یا حسین!
http://taher0001.blogfa.com/post-132.aspx
امر به معروف و نهی از منکر از اهداف پیامبران الهی و پیشوایان دینی ماست و برای اقامه آن مشقتهای بسیار متحمل شده، تا پای جان ایستادگی کرده اند.
اگر از خود بپرسیم چرا آنان تا این حد بر این موضوع پای فشرده، زندگی خود را وقف آن کرده بودند; پاسخ را در یک جمله خواهیم یافت. آنها عاشق خدمت بودند و برای سعادت انسانها از جانب خداوند برگزیده شده بودند. آنها به مردم علاقه داشتند و مایل بودند تا جایی که امکان دارد آنها را هدایت کنند.
آیه (لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم) (1) ، خود بهترین دلیل بر مدعای ماست.
خداوند در این آیه پیامبر را این گونه به مردم معرفی می کند:
رسولی از خود شما به سوی تان آمده که دردهای شما را خوب می داند; یعنی او پاره ای از جان شما مردم است. پیامبری که هرگونه ناراحتی شما بر او بسیار سخت است; به شدت از رنجهای شما رنج می برد و سخت به شما علاقه مند است.خلاصه او نسبت به همه مسلمانان و مومنان رووف و رحیم است.
در یک جمله، او پدر امت است (2) و همچون هر پدری برای سعادت فرزندش تلاش می کند و مواظب است تا به انحراف کشیده نشود.
این مهربانی و عطوفت و خیرخواهی در همه پیامبران و پیشوایان دینی ما به چشم می خورد. فرزند زهرا حسین بن علی(ع) هم، از این امر مستثنا نیست. او نیز عاشق مردم بود; برای خدمت به آنها از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید و تا جایی که امکان داشت مسلمانان را نصیحت می کرد.
وقتی حادثه خونین عاشورا را بررسی می کنیم و به سخنان امام حسین(ع) از آغاز حرکت تا پایان ماموریت گوش دل می سپاریم، به آسانی درمی یابیم که چقدر قلب رووف پسر فاطمه برای هدایت انسانها می تپید. او هر جا که موقعیت مناسبی پیش می آمد مسلمانان را نصیحت می کرد و به راه راست هدایت می فرمود.
آن حضرت در ابتدای نهضت قبل از خارج شدن از مدینه برای خدا حافظی به زیارت جد بزرگوارش رسول اکرم(ص)شتافت. خدا را مخاطب قرار داده گفت:
خدایا، این قبر پیامبر تو محمد(ص) است و من هم فرزند پیامبرت هستم. برای من پیشامدی رخ داده که آن را می دانی.خدایا، من معروف و نیکی را دوست دارم و از بدی و منکر بیزارم. ای خدای صاحب جلال و کرامت، به احترام این قبر و کسی که در میان آن است، از تو می خواهم راهی پیش رویم بگذاری که مورد رضای تو و پیامبرت باشد. (3) از این راز و نیاز حسین بن علی(ع) در کنار قبر پیامبر بخوبی درمی یابیم که او به شدت امر به معروف و نهی از منکر را دوست می داشت و از خداوند متعال در این راه توفیق می طلبید.
او تا آخرین ساعات روز عاشورا از انجام این وظیفه بزرگ دست نکشید; سرانجام با دلی آرام و قلبی مطمئن به جوار حق شتافت و درس بزرگ نصیحت و دلسوزی و امر به معروف و نهی از منکر را به همه انسانها آموخت.
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
آفریدگار جهان نخستین کسی است که امر به معروف و نهی از منکر کرده است. او در قرآن کریم می فرماید:
(ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون) (4)
همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق دیگران نهی می نماید; و شما را موعظه می کند باشد که پند گیرید.
یکی از یاوران بزرگ اسلام به نام «عثمان بن مظعون » می گوید:
وقتی این آیه بر پیامبراسلام(ص) نازل شد، من حقانیت اسلام را درست باور کردم و اعتقاد به این آیین در دلم جای گرفت. (5)
راستی شما هم فکر کنید، آیا کسانی که به سعادت و خوشبختی و تکامل انسان می اندیشند، می توانند برای سعادت و بهروزی انسان سخنی بهتر و ارزنده تر از این کلام ارائه دهند؟!
به خاطر همین است که در میان احکام اسلامی و واجبات الهی «امر به معروف و نهی از منکر» جایگاهی ویژه دارد. امام باقر(ع) می فرماید:
(ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر) (6)
امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و طریق درستکاران و وظیفه ای بزرگ است که با آن سایر واجبات الهی برپا می شود و راهها امنیت می یابد و در آمدها حلال می شود و حقوق از دست رفته مردم به آنها باز می گردد و زمین آباد و حق از دشمنان گرفته می شود و کارها سامان می یابد.
هر بررسی کننده آگاه و تیزبین، در بررسی تاریخ زندگی معصومان (علیهم السلام) این نکته را بدرستی مشاهده می کند که «امر به معروف و نهی از منکر» از کودکی گرفته تا پایان ارتباط ناگسستنی با تمام مقاطع زندگی آنان داشته است و آنان، در تمامی مقاطع سنی از کودکی گرفته تا پایان عمر، پیوسته برپای دارنده این فریضه بزرگ بوده اند.
ائمه معصومان (علیهم السلام ) در ادای این رسالت الهی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و حتی فراتر از محدوده سالت خویش بر این کار اصرار ورزیدند. تلاش و اصرار آنان به سبب اهمیت این فریضه الهی بود. آنها، به دلیل قلب سرشار از رافت و رحمت، حاضر نبودند هیچ کس به منکرات آلوده شده، به خشم خدا گرفتار آید.
تا آنجا که خداوند آنان را از اینهمه تلاش و دلسوزی باز می داشت:
(فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا) (7)
«گویا می خواهی، از شدت تاسف بر اعمال ایشان، خویش را تباه گردانی که چرا به این حدیث ایمان نمی آورند.»
شرایط امربه معروف و نهی از منکر
بدیهی است که فریضه امر به معروف و نهی از منکر همانند سایر احکام اسلامی شرایط، مراتب، شیوه ها و بایدها و نبایدهای بسیار دارد که، آمران به معروف و ناهیان از منکر باید بخوبی از آنها آگاه بوده، با توجه به آنها وظیفه خویش را انجام دهند. اگر بدون توجه به شرایط، امر به معروف و نهی از منکر شود، ممکن است این نسخه شفابخش به سم و زهر کشنده تبدیل شود و جامعه را از اهداف الهی و انسانی دور سازد.
امام صادق(ع) در این راستا فرموده است:
(العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعه السیر الا بعدا) (8)
آن کس که بدون شناخت و بصیرت اقدام به انجام دادن عملی می کند، چونان رونده ای است که مسیر اشتباهی می پیماید. شتاب بیشتر تنها او را از مقصد دورتر می کند.
بنابر این، بررسی شرایط امر به معروف و نهی از منکر ضروری و مهم است.
1- شناخت معروف و منکر
هدف از امر به معروف و نهی از منکر تصحیح مسیر فرد و جامعه در رسیدن به کمال است. کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، چون سوزن بانی است که با تصحیح مسیر قطار را در رسیدن به مقصد یاری می دهد. بدون شک سوزن بان باید مسیرها را بشناسد و مقصدها را بداند تا هر قطاری را به مسیر صحیح هدایت کند. آمر به معروف و ناهی از منکر نیز باید بداند که صلاح و کمال فرد و جامعه در کدامین امور است تا بدانها امر کند و نیز چه چیز جامعه و فرد را به تباهی می کشاند تا از آن نهی کند. مسعده بن صدقه می گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم. از آن حضرت پرسیدند آیا امر به معروف و نهی از منکر بر همه امت واجب است؟ فرمود: نه.
عرض کردند چرا؟
حضرت فرمود:
(انما هو علی القوی المطاع العالم بالمعروف من المنکر لا علی الضعیف الذی لا یهتدی سبیلا) (9)
امر به معروف و نهی از منکر بر انسان قدرتمندی که از او اطاعت می کنند و معروف را از منکر می شناسد واجب است، نه بر ضعیفی که راه به جایی نمی برد.
بنابر این، اولین گام و شرط امر به معروف و نهی از منکر، شناخت معروف و منکر، احکام آنها و جایگاه شایسته و بایسته آنهاست.
2- احتمال تاثیر
امر به معروف و نهی از منکر، برای احیای معروفها و از بین بردن منکرات است و به تعبیر فنی «واجب طریقی » است;یعنی تنها امر به معروف و نهی از منکر مطلوب خداوند نیست; خواست او انجام گرفتن معروفها و از میان بردن منکرات است; و امر به معروف و نهی از منکر وسیله ای برای تحقق این هدف شمرده می شود.
اگر انسان بداند سخن او اثر ندارد، جلو منکری را نخواهد گرفت و موجب انجام معروفی نخواهد شد; وظیفه ای در برابر گناه و گناهکار ندارد.
اگر در زندگی معصومان (علیهم السلام ) دقت کنیم، می بینیم آنها در مقابل بعضی از منکرات یا ترک معروفها امر به معروف و نهی از منکر نمی کردند یا از پیگری آن تا رسیدن به نیتجه مطلوب خودداری می کردند. این کار آنان به سبب دنیاخواهی یا بیم از پیامدهای شخصی آن نبود، بلکه بدان علت بود که امر و نهی را مؤثر نمی دانستند. البته در برابر برخی منکرات گر چه احتمال تاثیر نباشد سکوت جایز نیست و باید اعتراض قولی و عملی خویش را نشان داد.
3- نداشتن پیامدهای ناروا
گاه بازداشتن فرد یا جامعه از یک گناه یا واداشتن آنان به یک وظیفه الهی عواقب و پیامدهایی دارد که متوجه شخص آمر، جامعه مسلمین یا دین خدا می شود. در این موارد، باید با توجه به قاعده «اهم و مهم » دقت بسیار کرد تا دریافت کدامیک از نظر خداوند اهمیت بیشتری دارد. آیا امر به معروف و نهی از منکر ضروری تر و مهمتر است یا پیامدهای ناگوار آن؟
بی تردید امر به معروف و نهی از منکری که در سایه آن جان مومنی از بین می رود، آبروی شخصی در معرض خطر قرار می گیرد و یا افراد از دین گریزان می شوند، صحیح نیست و مثل معروف «خواست ابرویش را اصلاح کند، چشمش را کور کرد» را به یاد می آورد.
ما این معنا را در سیره معصومان (علیهم السلام) مشاهده می کنیم.
امیر مومنان(ع) منکر بزرگ غصب خلافت و دیگر منکرات متفرع بر آن را می دید و چون انسانی که خار در چشم و استخوان در گلویش باشد، صبر می کرد (10) تا بنیان و اساس اسلام از بین نرود.
البته گاه گناه مورد ارتکاب یا وظیفه ترک شده آنقدر مهم و بزرگ است که باید جانها و مالها و آبروها فدای آن شود.بهترین دلیل لزوم امر به معروف و نهی از منکر در این وضعیت، نهضت خون بار عاشورای امام حسین(ع) است. که به گفته آن بزرگوار برای امر به معروف و نهی از منکر تحقق یافت. هدف حاکمان اموی از بین بردن اساس دین مقدس اسلام بود.در راه جلوگیری از این گناه بزرگ، باید جانهای مقدس همچون ابا عبد الله الحسین(ع) و یاران گرانقدرش قربانی شود و دختران پیامبر به اسارت روند.
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
معصومان (علیهم السلام) در باره امر به معروف و نهی از منکر بسیار سخن گفته اند و فقیهان، بر اساس این روایات، برای امر به معروف و نهی از منکر مراتب و درجاتی بر شمرده اند. این مراحل عبارت است از:
1- اظهار خشم و نفرت
اولین مرحله از مراحل امر به معروف و نهی از منکر، تنها اظهار ناخرسندی و نفرت از منکر است. گاه برخی از افراد بدون توجه و آگاهی مرتکب منکر می شوند و تنها اظهار خشم و ناخشنودی موجب اصلاح آنان می شود.
در این مرحله، به هیچ اقدامی حتی گفتار نیاز نیست، تنها رو ترش کردن و اخم بر چهره داشتن کافی است.
امیر مومنان علی(ع) می فرماید:
(امرنا رسول الله(ص) ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره) (11)
رسول خدا(ص) ما را فرمان داد تا با صورتهای درهم کشیده و عبوس با گناهکاران روبرو شویم.
2- قطع رابطه
گاه، برای وادار کردن به انجام وظیفه و بازداشتن از منکرات، تنها اظهار نفرت و ناخشنودی کافی نیست; باید برای مدتی از شخص روی گرداند تا زشتی کارش را دریابد و به مسیر درست بازگردد.
3- گفتار
چه بسا افرادی به سبب نادانی، تحت تاثیر تبلیغات قرار گیرند و دچار منکر می شوند. این گروه به مربی و راهنما نیاز دارند.
در این موقعیت، باید آمر به معروف و ناهی از منکر در کمال مهربانی و عطوفت آنها را نصیحت و راهنمایی کند.
4- عمل
گاه شخصی در درجه ای است که روی برگرداندن و صحبت کردن و با منطق تذکر دادن بر او تاثیر نمی گذارد. اینجا نوبت عمل است.
شاید در آغاز چنان به نظر آید که مراد از اقدامات عملی زدن، بستن، کشتن و اقداماتی نظیر آن است; ولی حقیقت این است که گستره اقدامات عملی فراتر از این امور است و شیوه های بسیار مختلفی را در بر می گیرد. علی(ع) در باره پیامبر(ص) تعبیر جالبی دارد:
(طبیب دوار بطیه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه)
او (پیامبر اسلام-ص-) پزشکی بود که بیمارها را معالجه می کرد; هم جراح بود و هم مرهم گذار; یعنی اول مهربانی و لطف می کرد و اگر مهربانی سودمند نبود، به جراحی می پرداخت.
بنابر این، باید به این فریضه الهی اهمیت بسیار داد; زیرا پیام اصلی عاشوراست.
http://www.hawzah.net