سلمان فارسی حضرت عیسی(ع) را دید و تا پس از پیامبر اکرم(ص) زنده ماند. عمر او به حدود ۷۰۰ سال می رسد.
طول عمر امام مهدی (عج) یکی از ویژگی های اصلی آن حضرت است که پیامبر(ص) و امامان(ع) آن را باز گفته و سالها پیش از تولد آن امام بزرگ مطرح بوده است.
۱- طول عمر و تعالیم دینی
کتاب آسمانی قرآن که وحی و سخن حق است و ساحت تعلیم آن از گزاف گویی و اندیشه های باطل و پوچ منزه می باشد، به مسئله دراز عمری اشاره می کند و آن را در امتهای پیشین روندی طبیعی می داند و از نهاد انسان که خواهان عمر دراز است، خبر می دهد.
و نوید بخش زندگی جاودان پس از مرگ می باشد که بسته به اعمال انسان در این دنیا، می تواند سراسر عذاب و درد و یا آکنده از نعمت و لذت باشد. قرآن، درازی عمر و یا عمر اندک را وابسته به خواست و اراده خدا می داند و آن را امری بس آسان می شناسد و نمونه های آشکاری از آن را بازگویی می کند.
(( هیچ کسی به دراز عمری نمی رسد و از عمر کسی کم نمی شود، مگر اینکه در کتاب- لوح محفوظ- ثبت می باشد، و این کار بر خدا بسی آسان است )) و در تفسیر مجمع می خوانیم (( عمر طولانی به کسی دادن و کاستن از عمر شخصی برای خدا آسان است و دشوار و محال نیست.
• الف) عمر جاودان : افزودن بر طول عمر. قرآن عمر جاودان را برای برخی از موجودات و کسان مطرح می کند که گاه به پیش از آفرینش آدم(ع) مربوط می شود و تا قیامت ادامه می یابد. مانند: حضرت عیسی(ع)، حضرت خضر(ع) و اصحاب کهف.
• ب) عمر طولانی : نمونه¬هایی از کسانی که سالیان دراز زیسته¬اند، در قرآن یاد شده است. مانند:
ارمیا( عزیز )، نوح (ع)، الیاس(ع) و ادریس(ع)
۲- طول عمر در تاریخ
در کتاب راز طول عمر حضرت مهدی اثر سید هادی حسینی از کسانی نام برده شده است که بین ۵۰۰ تا ۳۶۰۰ سال عمر کرده¬اند. بنابر آنچه در تاریخ زندگی آدمی آمده است، کسان زیادی طول عمر ۵۰۰ سال و بیشتر داشته اند.
شیخ مفید نیز در کتاب الغیبه از کسانی نام می برد که طول عمر طولانی داشته اند. سلمان فارسی حضرت عیسی(ع) را دید و تا پس از پیامبر اکرم(ص) زنده ماند. عمر او به حدود ۷۰۰ سال می رسد. فوژن دوگلاس ۱۲۵ سال، سوفکل ۱۳۰ سال، آشناگر ۱۴۷ سال، توماس بار ۱۵۲ سال، ژوزناف سورنگتن ۱۶۵ سال، شیرعلی مسلم اُف ۱۶۸ سال، سیدعلی ساکن روستای سده ی اصفهان ۱۸۹ سال، نمونه هایی از دراز عمران هستند.
۳- امکان عقلی و علمی و عملی طول عمر
طول عمر به گونه ای که اگر از قرنها فراتر رود و به هزاره ها برسد، از دیدگاه های گوناگون امری شدنی و ممکن است:
• الف) امکان عقلی: مقصود از این امکان، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. دراز عمری با تناقصی همراه نمی باشد و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد. زیرا در مفهوم زندگی، مرگ زود رس نهفته نیست.
• ب) امکان علمی: امکان علمی بدین معناست که از نظر علم پدیده ای نفی نشود، هر چند با دانش کنونی دسترسی به آن عملی نباشد. نظریه های علمی، امکان زیست دراز مدت را برای انسان محال نمی داند و نیز تلاشهای علمی فراوانی برای تأخیر فرایند پیری و چگونگی وقوع آن و عوامل و پیامدها در این زمینه، در حال انجام است.
چند نمونه از این بررسی ها در این زمینه شایان توجه است:
• الف. برخی از محققان می گویند ژنهایی کشف کرده اند که عامل جاودانگی سلولها است.
• ب. پژوهشگران با آزمایشهایی به روشی از ژن درمانی دست یافته اند که از تحلیل رفتن ماهیچه های بدن در اثر پیری پیشگیری می کند.
• ج. تا کنون تصور می شد که نقص در سیستم اعصاب برگشت ناپذیر است و بافتهای عصبی را نمی توان ترمیم کرد. لیکن محققان دریافته اند که سلولهای مغز نیز می توانند خود را بازسازی کنند و این کار پیوسته در طول زندگی یک فرد انجام می گیرد.
• د. همچنین روشن است که مرگ در ۹۰ سالگی و یا ۱۰۰ سالگی و بیشتر از آن به خاطر کهولت نیست، بلکه به دلایل شخصی چون سکتۀ مغزی، عفونت ریه، عوارض ناشی از شکستگی های استخوان و ... رخ می دهد.
• ی.) امکان عملی :
امکان عملی آن است که پدیده ای افزون بر امکان عقلی و علمی در عمل تحقق یابد.
آیت الله شهید سید محمّد باقر صدر پس از آنکه امکان طول عمر را از جنبه های نظری دانش روز منتفی نمی داند، چنین اظهار نظر می کند: (( بررسی علمی و بحث مسأله ی طول عمر، ... بستگی دارد به نوع تفسیری که عمل فیزیولوژی از پیری و فرسودگی دارد... اگر پیری نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیر پذیری از آنها باشد.
از جنبه ی نظری امکان دارد که بافتهای تشکیل دهنده ی بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر در آن، بر کنار داشت تا زندگی آدمی طولانی شود... از دیدگاه دیگر پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و اندام زنده ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد... ولی نگریستن از این دیدگاه هم مستلزم آن نیست که هیچ گونه انعطافی در این قانون طبیعی راه نیابد...
دانشمندان در آزمایشگاه ها ... مشاهده می کنند که پیری یک پدیده ی فیزیولوژیکی است و ربطی به زمان ندارد. گاهی زود ... و گاه با فاصله زمانی بیشتر آشکار می گردد. تا آن جا که برخی از سالمندان از نرمی و تازگی برخوردارند.
بعضی از دانشمندان توانسته اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون ... بهره گیرند؛ و زندگی پاره ای از حیوانات را از صدها برابر عمر طبیعی آنها بیشتر کنند. اینان با به دست آوردن موفقیتهای چشمگیر، قانون پیری طبیعی را شکسته، از نظر علمی روشن ساخته اند که عقب انداختن پیری یا به فراهم ساختن موقعیتها و عوامل معین، امری است که از نظر علم امکان دارد.
در پرتو آنچه که گفته شد، می توانیم درباره ی عمر حضرت مهدی(ع) به بررسی بنشینیم... دیگر هیچ انگیزه¬ای برای شگفتی¬ها باقی نمی¬ماند، مگر اینکه در دانش امام مهدی(ع) شک کنیم و پیشی گرفتن علم او را بر کاروان دانش بشر بعید شماریم.
۴- نظریه های طول عمر
نظریه های گوناگون پیرامون مکانیسم پیری و طول عمر وجود دارد، ولیکن از آن جا که دلایل و عوامل زیادی باعث مرگ و یا طول عمر سالمندان می شود و چگونگی این روند به طور کامل و قطعی شناخته شده نیست. هر یک از این نظریه ها جنبه هایی از موضوع را روشن می سازد. برخی از نظریه های پیری و طول عمر چنین است :
۱-نظریه رادیکالی آزاد
۲-فرضیۀ نقش واسطه¬ای گلوکز
۳-نظریه محدودیت تقسیم سلولی و نقش ژنها
۴- گریز ناپذیری پیری، بیماری و مرگ
در انسان، میزان مرگ پس از ۸۵ سالگی کاهش می یابد. در فاصله ی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی آمریکایی های ۶۵ تا ۸۵ سال ۸۹ درصد افزایش یافتند. این رقم درباره ی افراد بالای ۸۵ سال ۲۳۲ درصد بود؛ و به طور کلی کاهش مرگ پس از ۸۵ سالگی از سایر گروه های سنی بیشتر می باشد.
بنابراین سرعت پیری و مرگ به هم ناوابسته اند و ظرفیت فیزیولوژیکی بدن با شتاب کاهش نمی یابد و شواهد حاکی است که از سن ۱۰۰ سالگی به بعد میزان مرگ به طور شایان توجه کند می گردد و رسیدن به سنین بالاتری را ممکن می سازد؛ و اگر پیری را به عنوان افزایش مرگ تعریف کنیم، بدین معناست که پیرترین جانداران دیگر پیر نمی شوند.
این بررسی ها که بر اساس مطالعات و یافته های تجربی فراوان به دست آمده است، این پندار را در ذهن تقویت می کند که ممکن است با دستیابی به سن خاص، نوعی فناپذیری رخ می دهد، به این معنا که در کسانی ویژه، رسیدن به سن معین به همراه سایر مسائل طول عمر و جهش ژنی و مکانیسمهایی که چگونگی آنها برای ما ناشناخته است، تولد زیستی پدید آید؛ و سلولها و اندامهای شخص مانند جنینی دوباره بازسازی و نوسازی شوند و بدن قدیمی به تدریج از راه پوست، کلیه ها، روده ها، ششها، حل و دفع گردد که مرتبه های بسیار نازل و تا اندازه ای شبیه به این روند را می تواند در پوست اندازی خزندگان و دیگر حشرات دید. رویش دندانهای شیری در دهان برخی از سالمندان، دورنمایی از این موضوع به دست می دهد.
۵- عوامل طول عمر :
طول عمر به عوامل شناخته شده و ناشناخته ی زیادی بستگی دارد که گاه باعث حیرت و سردرگمی انسان می شود. وراثت، محیط، شخصیت، نیروهای روحی و انرژی روانی، نقش رنگها، ذهن و بینش، روابط اجتماعی، دین باوری و اعتقاد به خدا، کار و فعالیت اجتماعی، اثرات دارو، اعتدال در زندگی، راز خوراکیها، نور و اشعه،کُند سازی سیر زمان، لبخند و شادمانی، ازدواج و جمع گرایی، دانش پژوهی و بهداشت طبیعی از عوامل طول عمر شمرده شده اند.
۶- امام مهدی(ع) وجودی بی همتا
از آموزشهای اسلامی این چنین برداشت می شود که امام زمان(ع) عصارۀ خلقت، ذخیره ی همه ادیان آسمانی، عالم به همه تعالیم پیامبران خدا، و خردمندترین کس در تاریخ عمر آدمی است. همۀ ویژگی های بایستۀ یک انسان کامل و نمونه را داراست و از هر نوع آلودگی و انحراف به دور است. مصلحی است که نظیر و همتا ندارد.
وجودی اینچنین که خداوند ویژگی هایش را برمی شمارد و پیامبر(ص) از او سخن می گوید و امامان (ع) یکی از پس از دیگری آمدن او را بشارت می دهند، و تشکیل دولت حق و حکومت عدل جهانی را به دست او نوید می دهند و رخدادهای زمان غیبت و حضور او را باز می گویند تا دینداران واقعی به تردید نیفتند و استوار و ثابت قدم باقی بمانند، براستی شخصیتی بی نظیر است و اهداف آرمانی و بزرگ در اندیشه دارد.
و رسالتش بس عظیم است. او باید عمر طولانی داشته باشد تا ظهور و سقوط دولتهای گوناگون و رژیم های سیاسی و مکتب ها و مرام ها و فرهنگها و تمدنهای مختلف را در همۀ نقاط جهان به نظاره نشیند و به همه زمان سیری کند و رنگ هیچ کدام از آنها را نپذیرد. در احادیث آمده است که امام مهدی(ع) عقلها را کامل می گرداند.
پیداست که این زمانی مؤثر است که آدمی دوران کودکی خود را پشت سر گذارد و به بلوغ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی برسد. خدای متعال امام منتظر(ع) را برای اصلاح همۀ گسترۀ گیتی برگزیده است. نجات انسان از امواج هولناکی که حیات او را در برگرفته و در پیچ و خمهای ناشناختۀ این دنیا او را له می سازد، به آن حضرت واگذار شده است.
امام مهدی (ع) آخرین مصلح اجتماعی است. از این رو، باید دوران سیه روزی و بدبختی آدمی بگذرد تا مهدی (ع) نقطه ی پایان روزگار فاجعه و مصیبت باشد و پرتوهای نورانی به هر سو افکند و زمین را آکنده از عدل و داد کند.
امام منتظر (ع) یگانه قهرمانی است که روند تاریخ حیات انسان را تغییر می دهد و آن را بر اساس تمدنی بزرگ و بالنده بنیان می نهد. این تمدن پس از همه ی تمدنهایی است که بر دنیا پدید می آید و جز ظلم و تباهی نیافریده است.
بنابراین عمر طولانی برای امام مهدی(ع) یقینی است ... تا بتواند سامانه ای را پدید آورد و سکاندار اصلاحاتی شود که همۀ جوانب حیات آدمی را در برگیرند.
سایت فرهنگی پژوهشی المهدی (عج)
شعر آیتالله وحید خراسانی در وصف امام زمان(عج)
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ
متن کامل سروده آیت الله العظمی حسین وحید خراسانی بدین شرح است.
بسم الله الرحمن الرحیم
تویی پشت و پناه اهل عالم تویی تاج سر اولاد آدم
تویی چشم و چراغ آفرینش به تو خرم بهار دین و دانش
تو معصوم از هوی و از خطایی امین الله در ارض و سمایی
تویی گنجینه اسرار توحید تویی بالاتر از تعریف و تمجید
تو سرّ مستسرّ کبریایی تو فیض مستمرّ بر من و مایی
منیر الحق مجلّی الظّلمتی تو لسان الصّدق و علم و حکمتی تو
تو خیر من تقمّص و ارتدایی ضیاء و نور أبصار الورایی
چو نور الله لا یطفی تو هستی شدی خورشید عالمتاب هستی
تو که عالم به علم لا یبیدی بحق حق که تو حق جدیدی
به این منصب خدایت کرد منصوب شدی عدل مجسّم علم مصبوب
فروغ روی تو بدر التمام است ظهور نور تو شمس الظّلام است
تو هستی سیف شاهر نور زاهر شد علم و قدرت حق در تو ظاهر
تو هستی قائم آل محمد قیامت رمز ظلّ الله ممتد
رخ او شمع جمع آل یس تجلّی خدا در طور سینین
امید اوّلین و آخرین است نوید انبیا و مرسلین است
بود ذکر تو در تورات و انجیل مزامیر از ظهورت کرده تجلیل
در آیات کتاب الله منزّل بیان مجملی از آن مفصّل
کند برپا قیامت را قیامش خدا می داند و جاه و مقامش
تمام انبیا مشتاق رویش جمیع اولیا در جستجویش
چو قلبش عرش ربّ العالمین است در عالم امر او نقش آفرین است
رسول الله در شکل و شمائل وجودش فضل کل، کلّ الفضائل
به او شد منتهی کلّ کمالات مقامش جامع الشّمل مقامات
مدار دهر آن عالی جناب است که امر و نهی او فصل الخطاب است
چو فوق عرش و کرسی مسند اوست ید الله است و ملک اندر ید اوست
کند او متصل ارض و سما را به حق واصل کند او اولیا را
کسی که باشد عند الله عابد خدا را بر خلائق هست شاهد
بود اشراق نور الرّب ظهورش زمین و آسمان روشن به نورش
خودش نور خدا در غیب مستور ظهورش مظهر نورٌ علی نور
وجودش جود خالق بر خلائق ضمیرش مخزن اسرار خالق
خلافت از خدا شایسته اوست که در غیب و شهود، او آیت هوست
شد اسم و کنیه خاتم در او جمع کمال عالم و آدم در او جمع
ضیاء الله مشرق طلعت اوست کلام الله ناطق مدحت اوست
که او ماء معین علم و دین است ظهورش مظهر دین مبین است
نصیبش شد مواریث رسالت به او شد ختم آیات امامت
نشان ذات بی مثل و مثال است جلالش آیتی از ذو الجلال است
جمالش مظهر اسماء حُسناست کمالش مجمع امثال عُلیاست
مرکّب طینتش از علم و از عقل سرشت او را خدا از صدق و از عدل
بود خیر الوری در خَلق و خویش شود عرش خدا روشن ز رویش
شب معراج در دیدار خورشید بسان کوکب درّی درخشید
چو قائم شد مقام آن سرافراز در آن انوار شد آن نور ممتاز
سرور احمد آن محمود معبود بود در رؤیت مهدی موعود
رخش شد دلربای قلب عالم به او وابسته آدم تا به خاتم
چو در حال قیام است و قعود است چو مشغول رکوع است و سجود است
سلام الله بر او در همه حال ز حیرت منفعل شد عقل فعّال
چو دید آن انقطاع از ما سوا را خودش را داده بگرفته خدا را
نزول روح بر او در شب قدر ملک پابوس او تا مطلع الفجر
بود صاحب زمان و واحد دهر کند امضای او انفاذ هر امر
ولی امر در تشریع و تکوین مدار آفتاب و ماه و پروین
وجودش رابط ناسوت و لاهوت خرد در قدرتش مات است و مبهوت
دهد روح الامین بر درگهش پاس شرفیاب حضورش خضر و الیاس
ز مغرب آفتابی سر برآرد که بر هفت آسمان نورش بتابد
به شوق دیدن آن مهر تابان بیاید ز آسمان فرزند انسان
کند در بند مکر و کید شیطان زمین گردد محیط امن و ایمان
ملائک بسته صف در خدمت او خلائق سر به زیر از حشمت او
بود عیسی علمدار سپاهش ز عقل و وهم برتر جایگاهش
زمین و آسمان در اختیارش بود روح خدا در انتظارش
که پر سازد زمین از عدل و ایمان بگیرد داد دین از کفر و طغیان
جدا شد چون سر سلطان عالم پریشان شد نظام عرش اعظم
از آن رگها چو ثار الله جوشید زمین و آسمان و عرش لرزید
چو دست انتقام او عیان شد از آن طوفان جهانی در امان شد
وجودش لطف و جود و فضل و احسان عصاری علم و حلم وعدل و ایمان
کسی که شد ولی ثار الله بود سلطان خلق، الحکم لله
تمام فخر آدم علم اسماست ولی او حامل علم مسمّی است
چو هست او نور هو در آیه نور بود کنه وجودش سرّ مستور
چو ایمان به او ایمان به غیب است نشان بی نشان بی شک و ریب است
تعالی الله از این شأن و از این جاه که شد ربّانی آیات الله
ز حد بگذشته قدر شیعیانش شدند اخوان خاتم پیروانش
خرد قاصر ز درک آن امام است که مأمومش چنین عالی مقام است
بود بر عالم و آدم مقدّم امام حضرت عیسی بن مریم
چو موسی دید آن شأن و مقامات گذشت از آن ید بیضاء و آیات
تمنّی کرد چون آن مرتبت را جواب رد شنید این مسألت را
کاین خلعت فقط بر قامت اوست غرض از خلق آدم دولت اوست
قیامش منتهی الآمال خاتم مقامش غایة الغایات عالم
ظهورش ترجمان اِنّی اَعلم وجودش راز و رمز اسم اعظم
به او بر پا زمین و آسمان است جهان جسم است و او جان جهان است
چو نامش زینت عرش برین است کجا در دسترس آن نازنین است
امین وحی ربّ العالمین است امان آسمانها و زمین است
الهی کی شب هجران سر آید امید عالم امکان بیاید
ببارد بر جهان باران رحمت در آید آفتاب از ابر غیبت
ز هجر روی او جان بر لب آمد سر آمد عمر و آن جانان نیامد
خداوندا به سالار شهیدان به آه زینب و اشک یتیمان
تو بگشا آن ید مشکل گشایش نمایان کن رخ ایزد نمایش
در آور از ابر آن بدر الدّجی را عیان کن طلعت شمس الضّحی را
بر آور حاجت ختم النّبییّن به پا کن دولت طه و یس
همه در انتظار روز موعود که كی آید دلیل راه معبود
در آرد اهل عالم را ز حیرت به یمن دولت قرآن و عترت
حکومت می کند با عدل مطلق شود مصداق جاء الحق محقق
زمان می پرورد عقل مجرّد به دست قدرت آن سرّ سرمد
کسی که شد ولی عصر والعصر ظهورش می شود تفسیر والفجر
چو فجری که بود مصداق ساعت همان ساعت که شد صبح قیامت
قیامت قامتی قائم به عدل است که حق را مظهر اندر عدل و فضل است
به دست او لوای حمد و تهلیل کلید قفل تنزیل است و تأویل
دلش مشکات نور حق تعالی است وجودش بابُ وجه رب اعلی است
لسان الله باشد در بیانش کلام الله جاری بر لسانش
به دست اوست رتق و فتق هر کار فلک گردد به دور او چو پرگار
ملقّب شد به جحجاح مجاهد محوّل شد به او رفع شدائد
نه جولانگاه حسنش در زمین است که او طاووس فردوس برین است
ز قرب او بحق کس نیست آگاه من الله است و بالله و الی الله
خرد عاجز ز حلّ این معماست کسی که سرپرست دین و دنیاست
وجودش اسوۀ موسی و عیسی است ولیکن اسوۀ آن اسوه، زهراست