• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8163
تعداد نظرات : 2195
زمان آخرین مطلب : 3483روز قبل
اخبار

اخیراً یک شرکت محصولات غذایی در استرالیا در اقدامی تبلیغی برای جلوگیری از اسراف و هدر دادن آب بر روی بطری های آب معدنی تولیدِ خود، حدیثی از نبی مکرم اسلام(ص) در مذمت و نهی از اسراف درج کرده که با بازتاب بسیار گسترده ای در این کشور همراه بوده است.

 

بنابر این گزارش، حدیث نبوی ای که این شرکت استرالیایی بر روی بطری های آب معدنی منتشر کرده آن حدیث معروف است که حضرت رسول(ص) می فرماید: «آب را اسراف نکنید هرچند در کنار نهر جاری باشید.»

 

يکشنبه 20/5/1392 - 12:55
داستان و حکایت
توی کشوری یه پادشاهی زندگی میکرد که خیلی مغرور، ولی عاقل بود یک روز برای پادشاه انگشتری به عنوان هدیه آوردند    ولی روی نگین انگشتر چیزی ننوشته بود و خیلی ساده بود.
شاه پرسید این چرا این قدر ساده است ؟ و چرا چیزی روی آن نوشته نشده است؟
فردی که آن انگشتر را آوره بود گفت:
من این را آورده ام تا شما هر آنچه که میخواهید روی آن بنویسید.
شاه به فکر فرو رفت که چه چیزی بنویسد که لایق شاه باشد و چه جمله ای به او پند میدهد؟ همه وزیران را صدا زد وگفت:
وزیران من، هر جمله و هرحرف با ارزشی که بلد هستید بگویید.
وزیران هم هر آنچه بلد بودند گفتند، ولی شاه از هیچکدام خوشش نیامد. دستور داد که بروند عالمان و حکیمان را از کل کشور جمع کنند و بیاورند وزیران هم رفتند و آوردند.
شاه جلسه ای گذاشت و به همه گفت که هر کسی بتواند بهترین جمله را بگوید جایزه خوبی خواهد گرفت
هر کسی چیزی گفت باز هم شاه خوشش نیامد تا اینکه یه پیر مردی به دربار آمد و گفت با شاه کار دارم.
گفتند تو با شاه چه کاری داری؟
پیر مرد گفت برایش جمله ای آورده ام
همه خندیدند و گفتند تو و جمله. ای پیر مرد تو داری میمیری، تو را چه به جمله خلاصه پیر مرد با کلی التماس توانست آنها را راضی کند که وارد دربار شود، شاه گفت تو چه جمله ای آورده ای؟
پیر مرد گفت:    جمله من اینست  "هر اتفاقی که برای ما می افتد به نفع ماست"
شاه به فکر فرو رفت و خیلی از این جمله استقبال کرد و جایزه را به پیر مرد داد. پیر مرد در حال رفتن گفت: دیدی که هر اتفاقی که می افتد به نفع ماست
شاه خشمگین شد و گفت چه گفتی؟ تو سر من کلاه گذاشتی
پیر مرد گفت نه پسرم
به نفع تو هم شد،  چون تو بهترین جمله جهان را یافتی
پس از این حرف پیر مرد رفت
شاه خیلی خوشحال بود که بهترین جمله جهان را دارد و دستور داد آن را روی انگشترش حک کنند
از آن به بعد شاه هر اتفاقی که برایش پیش میآمد میگفت:
هر اتفاقی که برای ما میافتد به نفع ماست
تا جائی که همه در دربار این جمله را یاد گرفنه وآن را میگفتند:
که هر اتفاقی که برای ما میافتد به نفع ماست
تا اینکه یه روز پادشاه در حال پوست کندن سبیبی بود که ناگهان چاقو در رفت و دو تا از انگشتان شاه را برید و قطع کرد، شاه ناراحت شد و درد مند وزیرش به او گفت:
هر اتفاقی که میافتد به نفع ماست
شاه عصبانی شد و گفت انگشت من قطع شده تو میگوئی که به نفع ما شده به زندانبان دستور داد تا وزیر را به زندان بیندازد وتا او دستور نداده او را در نیاورند
چند روزی گذشت یک روز پادشاه به شکار رفت و در جنگل گم شد تنهای تنها بود ناگهان قبیله ای به او حمله کردند و او را گرفتند و می خواستند او را بخورند شاه را بستند و او را لخت کردند این قبیله یک سنتی داشتند که باید فردی که خورده میشود تمام بدنش سالم باشد ولی پادشه دو تا انگشت نداشت
پس او را ول کردند تا برود
شاه به دربار باز گشت و دستور داد که وزیر را از زندان در آورند. وزیر آمد نزد شاه و گفت:
با من چه کار داری؟
شاه به وزیر خندید و گفت:
این جمله ای که گفتی هر اتفاقی میافتد به نفع ماست درست بود، من نجات پیدا کردم ولی این به نفع من شد ولی تو در زندان شدی این چه نفعی است شاه این راگفت و او را مسخره کرد.
وزیر گفت: اتفاقاً به نفع من هم شد
شاه گفت: چطور؟
وزیر گفت: شما هر کجا که میرفتید من را هم با خود میبردید، ولی آنجا من نبودم اگر می بودم آنها مرا میخوردند. پس به نفع من هم بوده است.
وزیر این را گفت و رفت.
يکشنبه 20/5/1392 - 12:53
سخنان ماندگار

زندگی پراست از گره هایی که تو آن را نبسته ای
اما باید تمام آنها را به تنهایی باز کنی
تنهای تنها ، نه ، نمی توان
با یاد و کمک خدا ، البته می توان

يکشنبه 20/5/1392 - 12:38
سخنان ماندگار

 

 

آرامش چیست.؟؟؟نگاه به گذشته و شکر خدا.نگاه به آینده و اعتماد به خدا

يکشنبه 20/5/1392 - 12:34
سخنان ماندگار

مگر معراج نمی خواهید؟

مگر نمی خواهید بالا بروید؟

پس نماز کامل بخوانید

محــــــــــــــک نـــــــمــــــــــاز است


"آیت الله بهجت ره"


پنج شنبه 17/5/1392 - 11:28
اخبار
 پیاز به علت داشتن ویتامین‌های گروه B آرام‌بخش است و به علت داشتن ویتامین‌ C اثر ضد التهابی دارد، همچنین مصرف پیاز برای افراد مبتلا به بیماری‌های قلبی بسیار مفید است.سالمندان و میانسالان اگر روزانه نصف پیاز مصرف كنند، 20 تا 30 درصد كلسترول بد خونشان كاهش و كلسترول خوب خون آنها افزایش می‌یابد.

 

پیاز به علت تركیبات گوگردی می‌تواند از ایجاد سلول‌هایی كه با تغییر شكل خود موجب بروز سرطان می‌شوند، جلوگیری كند پیاز برای رشد مـو، درمان یبوست، میگرن، چاقی، پروستات، بواسیر، یرقان و ورم گلو بسیار مفید است پیـاز دارای خاصیت ضد التهابی است و می‌تواند نشانه‌های التهاب مانند درد، تورم، آرتروزها و دردهای نواحی مختلف را تسكین دهد.

 

خواص درمانی پیاز:

- پیاز به علّت داشتن فسفر ، کارهای فکری را آسان می‌ کند.

- برای افرادی که دچار بی‌ خوابی  هستند، مفید است و در صورت مصرف زودتر خواب به سراغ آنها خواهد آمد.

- پیاز، برای کودکان کم ‌رشد و پیرمردان ضعیف مفید است.

- برای جلوگیری از خون دماغ می ‌توانید چند قطره سرکه را روی پیاز رنده شده بریزید و آب آن را در بینی بچکانید، تا از خونریزی جلوگیری نماید.

- پیاز لثه‌ها را تقویت می ‌کند و رنگ چهره را روشن می ‌سازد.

- پیاز سرشار از ویتامین‌های A  و B و C  می باشد ونیزدارای آهن، آهک، فسفر، پتاسیم، سدیم، گوگرد، ید، سلنیوم، سیلیس و قند است که به طور مستقیم جذب بدن می‌ شود.

- زیاده روی در خوردن پیاز موجب تشنگی، استفراغ، تیرگی چهره و حتی فراموشی میشود.

- پیاز به علت داشتن گوگرد ضد عفونت خون است. وقتی گوگرد وارد خون و ریه‌ها گردد با عفونت‌های مجاری تنفسی، مانند آسم ، برونشیت و گریپ و غیره مبارزه می ‌کند.

 

- یک پزشک هندی به نام مِنون در پی تحقیقات دو ساله ی خود در دانشکده ی پزشکی، دانشگاه نیوکاسل انگلستان، اعلام نمود که: پیاز خام، پخته و یا سرخ کرده از تشکیل لخته ‌های خون در رگ ها جلوگیری نموده و مانع از بروز سکته ی قلبی و مغزی  می ‌شود.

- پیاز قادر است كه کلسترول  و چربی های خون را كاهش داده و از انعقاد خون داخل رگ ها جلوگیری نماید.

- پیاز قادر است خطر ابتلا به سرطان معده را كاهش دهد.

- خوردن پیاز همراه با غذاهای چرب، مخصوصاً در مهمانی ‌ها یا مسافرت ها، سبب هضم چربی ها می شود.

 

 

- در استعمال خارجی، پیاز پخته، تسکین دهنده ی سوختگی‌ها و بواسیر است.

- مرهمی که از پیاز خام رنده شده درست می ‌کنند اگر به پایین شکم بگذارند، خروج ادرار را آسان می‌سازد و اگر بر روی پیشانی گذاشته شود سردردهای شدید نیمه سر و سردردهای عصبی را آرام می‌کند.

- تحریکی که در هنگام پوست کندن پیاز حاصل می ‌شود، دردهای شدید نیمه سر (میگرن) را بر طرف کرده و زکامی را که تازه شروع شده است از بین می ‌برد.

- برگ‌ های سبز پیازچه که بیش تر هنگام بهار یافت می‌ شود، دارای مقدار زیادی ویتامین C است.

 

- پیاز، تقریبا تمام خواص سیر را در معالجه ی فشارخون، مرض ‌قند، درمان بیماری کرمک و غیره را دارد.

- مصرف پیاز پخته، باعث لینت یا نرمی مزاج می‌شود.

- استفاده از پیازی که با چربی پخته شده باشد، برای دفع اخلاط چسبنده از سینه مفید است.

- مصرف پیاز پخته با چربی برای رفع یبوست  و نفخ روده‌ها مفید است. برای این منظور پیاز را با ملایمت بپزید و در هنگام پختن به تدریج به آن کره اضافه نمایید و سپس مصرف کنید.

 

- اگر ورقه‌های نازک پیاز در شیر، پخته و مصرف شود، برای درمان دردهای حاصل از قولنج روده‌ها و ناراحتی‌های شکم مفید است.

- پیاز پخته، حبس البول و کم شدن ادرار را شفا می ‌دهد و ادرار آور خوبی است.

- مصرف پیاز پخته به هر شکل که باشد برای رفع ناراحتی‌ های روحی مفید است.

- مصرف پیاز پخته شده در سرکه، برای تقویت هاضمه، زردی (یرقان)  ، ورم طحال  و استفراغ صفراوی مفید است.

 

- تخم پیاز طبیعت گرم دارد و خوردن 4 تا 5 گرم آن برای تحریک نیروی جنسی موثر است.

- قرار دادن پیاز پخته و گرم در محل سوختگی و یا قرار دادن آن در محل بواسیر اثر شفا بخش دارد، زیرا خون را به طرف سطح پوست انتقال داده و از تجمع خون در رگ‌ های بواسیری می ‌کاهد.

- اگر با آب پیاز چیزی روی کاغذ بنویسید، دیده نمی ‌شود ولی همین‌ که آن را گرم کنید و حرارت دهید، کلمات ظاهر می ‌گردد.

 

تذکرات:

1- زیاده روی در خوردن پیاز موجب تشنگی، استفراغ، تیرگی چهره و حتی فراموشی می‌ شود. پس در حد اعتدال مصرف کنید.

2- برای برطرف کردن بوی بد پیاز بعد از مصرف آن، می توانید یک عدد گردو یا مقداری نان سوخته میل نمایید و یا چند عدد باقلا را جویده و مدتی در دهان نگاه دارید.

پنج شنبه 17/5/1392 - 11:5
رمضان

باران می بارد ، آسمان ابری است ، قلب من می تپد ، تند تند می تپد ، چشمانم بارانی است ، نه به خاطر آسمان به خاطر یک خبر ، خبری به خاطر یک مهمانی ، خبری بد ، شاید هم خبری خوب عـیـــــد است ولی دلم می گیرد ، دل من کوچک است ، دل من طافت فراق یار را ندارد.

دلم برای خدا تنگ می شود ، دلم برای سفره تنگ می شود ، سفره افطار ، سفره ای بزرگ ، بزرگی این سفره به خاطر خودش نیست ، بزرگی سفره به خاطر صاحب سفره است خدا سفره دار است . ماه ، ماه خدا ، ماه مهمانی خدا تمام می شود . دل من می گیرد دلهوره ی پرستو از نباریدن باران است قلب من دلشوره ی رحمت را دارد . شمع  خدا پروانه ی دلم را می خواند ولی دل من توفیق ندارد.

 

 

خدایا تمام شد ، همه ی آرزو های من تمام شد . همه آرزو های من شب های رمضان بود ، شب های رمضان تمام شد.

ماه رمضان رفت قلب من ماند برای دیدن آستانی بلند مرتبه ، خدا حبیب است ، من ذره ای در این آستان  بلند مرتبه ، قلب من قدم گاه خدا بود ،  رد پای خدا بر روی قلب من ابدی است . من وداع می کنم با آستان این حبیب . رمضان رفت.

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت          صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

پنج شنبه 17/5/1392 - 9:53
سلامت و بهداشت جامعه

حدیث هفته / رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) : خوشا بحال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده اند اینان در روز قیامت سیر می شوند.

 

آب سرد چربی هایی که به جداره ی دستگاه گوارش چسبیده اند را سفت می کند و هضم آن ها را با مشکل مواجه می کند.
دکتر محمد تقی انوشه، متخصص تغذیه گفت: بیشترین دلیلی که متخصصان گوارش برای  عدم مصرف آب سرد می آورند این است که آب سرد چربی هایی  که در حین مصرف غذا در دستگاه گوارش وجود دارند را سفت تر  می کند بنابراین هضم آن ها را با مشکل می کند و باعث می شود مقداری از چربی بدن که باید هضم شود در جدار دستگاه گوارش باقی بماند که این خود بروز بیماری های گوارشی را در پی دارد.

 

انوشه خاطر نشان کرد: خوردن آب سرد برای همه سنین مشکل ساز بوده  و برای سنینی که بیشتر در معرض خطر هستند مانند کودکان، سالمندان، زنان باردار و... می تواند اثر بیش تری داشته باشد.

 

پنج شنبه 17/5/1392 - 9:49
دعا و زیارت
آیت‎الله تهرانی می‌گفت: اگر می‏خواهی دعا کنی، ابتدا در پی این باش که خدایا! بینشم را نسبت به دنیا تصحیح کن تا دنیا هدف و بزرگ‎ترین غصه‌ام نشود؛ اگر دعایت مستجاب شد، آن‏وقت برای دنیایت دعا کن.
بینشمان را نسبت به دنیا و خود تصحیح کنیم.

 

معصومین(علیهم‏ السلام) ترسیم این بینش صحیح را تحت قالب مثال به ما آموخته‎اند. پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله ‏علیه ‏وآله ‏وسلّم) می‏فرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ مَنْ فِی الدُّنْیَا ضَیْفٌ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ عَارِیَةٌ وَ إِنَّ الضَّیْفَ مُرْتَحِلٌ وَ الْعَارِیَةَ مَرْدُودَه».  در این روایت شریفه، پیغمبر اکرم دیدگاه انسان نسبت به خود و دنیا را در قالب مثال فرموده است. دیدگاه انسان نسبت به خودش باید مانند مهمانی باشد که از اینجا می‎رود و کوچ می‎کند؛ امّا نسبت به دنیا باید مانند مالی عاریه‏ای باشد که باید آن را پس داده و برود و تنها می‏تواند از آن استفاده کند.  مالکیت انسان در دنیا اصالت ندارد. اصالت آنجایی است که انسان مالک آن باشد؛ در حالی که دنیا در نزد ما عاریه است.

 

انسانی که ادّعا می‎کند مؤمن است و نشئه دیگر را قبول دارد، باید دیدگاهش نسبت به خودش در ارتباط با دنیا این‏گونه باشد که در این دنیا مهمان است و  دنیا برای او اصالت ندارد و او مالک دنیا نیست. پیغمبر اکرم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) می‏فرمایند: «كُونُوا فِی الدُّنْیَا أَضْیَافاً». دیدگاه شما باید این‏گونه باشد که چند صباحی در این دنیا مهمان هستید و این دنیا برای شما اصالت ندارد.

 

نتیجه هدف‏انگاریِ دنیا

اگر انسان برای دنیا اصالت قائل شد، پی‏آمدش این می‏شود که دنیا برای انسان هدف می‎شود؛ بنابر این بیشترین تلاش خود را صرف رسیدن به هدف خود می‏کند. اگر برای دنیا اصالت قائل شدم، دنیا هدف می‎شود نه وسیله؛ و به طور طبیعی اگر انسان به هدفش نرسد، بالاترین غصّه‎اش دنیا می‎شود. اگر دنیا در دستم بود و از بین رفت، بالاترین غصّه‏ام دنیا می‏شود. اگر تلاش کردم و دنیا را به دست نیاوردم، باز هم بالاترین غصّه‏ام دنیا می‏شود. چون هدفم از دست رفته است.

 

یکی از راه‎های تلاش برای رسیدن به هدف، دعا کردن و از خدا خواستن است. تا جایی که بتوانم، تلاش می‏کنم و پس از آن که از تلاش خود ناامید شدم، به خدا رو می‎آورم و از خدا می‏خواهم که  کمکم کند تا به هدفم برسم و دنیایم را به دست بیاورم. چه چیز موجب شد که من به این وادی آمدم؟ بینش غلط من نسبت به دنیا و به خودم در ارتباط با دنیا مرا به این سمت کشاند. پس انسان باید دیدگاهش را در این دو رابطه تصحیح کند.

 

فقر و غصّه، نتیجه دنیاخواهی

ابن ابی‏یعفور که از اصحاب امام صادق(علیه‎السلام) است، از ایشان نقل می‏‌کند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْیَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ یَنَلِ الدُّنْیَا إِلَّا مَا قُسِّمَ له»؛ کسی که صبح و شام کند در حالی که دنیا بزرگ‎ترین همّ او باشد، خداوند نیازمندی را بین دو چشمش قرار می‎دهد. یعنی همیشه احساس کمبود می‎کند و  از دنیا جز به مقداری که برای او مشخص شده برخوردار نمی‏گردد.

 

«همّ» دو معنا دارد؛ یکی آهنگ به سوی هدف و هدف‎گیری و دومی غصّه و غم و اندوه. کسی که شب تا صبح و صبح تا شب به دنبال دنیا باشد، همیشه در ترس به سر می‏برد؛ چرا که دنیا بزرگ‎ترین غصّه او است. می‏گوید هرچه می‎خواهد بشود، ولی این دنیا از بین نرود! اگر «همّ» را به معنای غصّه بگیریم، بزرگ‎ترین غصّه، آن‏جایی است که انسان به هدفش نرسد. اگر بزرگ‎ترین همّ انسان دنیا باشد- چه به معنای هدف و چه به معنای غصّه- دنیا هدف انسان می‏شود و انسان برای دنیا اصالت قائل می‏شود و دیگر آن را به عنوان ابزار و وسیله نمی‏بیند.

 

بی‏نیازی و آرامش، نتیجه آخرت‏طلبی

امام صادق(علیه‏السلام) در ادامه روایت می‏فرمایند: «وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْغِنَى فِی قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَه».  در مقابل گروه پیشین، کسی که بزرگ‎ترین هدف و غصّه‎اش آخرت باشد، خداوند بی‎نیازی را در دل او قرار می‎دهد. چنین فردی که از دنیا به مقدار کفاف بهره‏مند است، هیچ‏گاه احساس نیاز نمی‎کند. او نشئه آخرت را بزرگ‎ترین مقصد، هدف، اندوه و غصّه خود قرار می‎دهد و خداوند بی‎نیازی را در دل او قرار می‏دهد و به اندازه نیازش او را از نعمات دنیوی بهره‏مند می‏سازد. در روایت مذکور هر دو بینش مطرح شده است؛ چرا که بین صدر روایت و ذیل آن مقابله برقرار است. ابتدا به نشئه دنیا می‏پردازد و سپس نشئه آخرت را مدّ نظر قرار می‏‌دهد. مسئله این است که ما باید بینشمان را تصحیح کنیم.

 

دعا برای کسب بینش صحیح نسبت به دنیا

علی(علیه السلام) در وصیت خود به امام حسن(علیه‎السلام) فرمودند: «لَا تَكُنِ الدُّنْیَا أَكْبَرَ هَمِّک». مبادا بزرگ‎ترین هدف و یا غم و غصّه‎ات دنیا باشد! لذا در دعاهایی که به ما آموخته‏اند، یکی از مسائلی که بیان می‏شود، دعا در جهت تصحیح بینش‏ نسبت به امور دنیوی است. اهل بیت(علیهم‏السلام) نمی‏گویند برای دنیایت دعا نکن، بلکه می‏گویند با بینش صحیح برای دنیایت دعا کن!

 

در روایتی نقل شده است: «رُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ كَانَ یَدْعُو دَائِماً بِهَذَا الدُّعَاءِ»؛ پیغمبر اکرم همیشه این دعا را می‎کرد: «اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِكَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَعَاصِیک»؛ خدایا! به من خشیتی عطا کن که بین من و معصیت تو فاصله اندازد. سپس می‏فرمودند: «وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَكْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا».  مبادا دنیا مقصد من و یا بزرگ‎ترین غصّه من شود. مبادا منتهای دیدِ من، دنیا شود و به آخرت نرسد.

 

اگر می‏خواهی دعا کنی، ابتدا در پی این باش که خدایا، بینش من را نسبت به دنیا تصحیح کن تا دنیا هدف و بزرگ‎ترین غصّه من نشود. اگر دعایت اِن‏شاءالله مستجاب شد، آن‏وقت برای دنیایت دعا کن. اگر بینشت تصحیح شد، از خدا کفاف می‎خواهی و بیش از آن نمی‎خواهی. هر چه دنیا در پی تو باشد، تو از آن گریزان هستی. چنین فردی صاحب بینش صحیح در ارتباط با دنیا است.

 

توسل به امیرالمؤمنین(ع)

در روایات داریم که وقتی آن حادثه عظیم در صبح روز نوزدهم ماه رمضان واقع شد، علی(علیه‏السلام) فرمودند: «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه»؛ قسم به پروردگار کعبه که به هدفم رسیدم؛ از این نشئه عبور کردم و به نشئه آخرت رسیدم. حضرت بعد از آن ضربه نمی‎توانستند خود را نگه دارند و دائماً به راست و چپ متمایل می‎شدند. امام حسن(علیه‏السلام) نماز را ادامه دادند و علی(علیه‏السلام) بقیه نماز را نشسته خواندند و سپس حضرت را به صحن مسجد آوردند.

 

امام حسن(علیه‏السلام) سر پدر را به دامن گرفته و شروع به گریه کردند و سپس رو به پدر فرمودند پدر! کمر من را شکستی. علی(علیه‎السلام) گفت فرزندم گریه نکن؛ این را بدان که پدرت از این به بعد دیگر غم و غصه‎ای ندارد. سپس فرمودند جدت پیغمبر اکرم، جده‎ات خدیجه، مادرت فاطمه و حوریان بهشتی، همه در انتظار من هستند.

 

می‏‌گویند سر مبارک حضرت را بسته بودند، ولی از اطراف پارچه خون بر روی صورت حضرت جاری بود؛ رنگ صورت به سپیدی مایل شد. امام حسن(علیه‎السلام) گریه می‎کرد. علی(علیه‎السلام) بی‎هوش شد؛ اشک‎های امام حسن(علیه‏السلام) روی چهره علی(علیه‎السلام) ریخت؛ حضرت چشمش را باز کرد، دید امام حسن(علیه‏السلام) گریه می‎کند. گفت فرزندم گریه مکن؛ از گریه‎های تو ملائکه آسمان به گریه در می‎آیند. بعد، علی(علیه‏السلام) شروع کرد به دعا کردن: «إلَهِی أسألُکَ مُرَافَقَةَ الأنبِیَاءِ وَ الأوصِیَاءِ وَ أعلَی دَرَجَاتِ جَنَّةِ المَأوَی». این دعای علی(علیه‏السلام) در مسجد کوفه بود؛ امّا صدای منادی به خانه علی(علیه‏السلام) که رسید، دختر علی شروع کرد صدا زدن: «وَا أبَتَاهُ وَا أمِیرَالمُؤمِنینَاه»... .



گزیده:
اگر می‌‏خواهی دعا کنی، ابتدا در پی این باش که خدایا، بینش من را نسبت به دنیا تصحیح کن تا دنیا هدف و بزرگ‎ترین غصّه من نشود. اگر دعایت اِن‏شاءالله مستجاب شد، آن‏وقت برای دنیایت دعا کن. اگر بینشت تصحیح شد، از خدا کفاف می‎خواهی و بیش از آن نمی‎خواهی. هر چه دنیا در پی تو باشد، تو از آن گریزان هستی. چنین فردی صاحب بینش صحیح در ارتباط با دنیا است.

سه شنبه 15/5/1392 - 10:43
فلسفه و عرفان


 

*از حاج آقای دولابی نقل شده است که:

از حضرت امیر علیه السلام نقل شده است که هر جا بسم الله بگویند و صلوات بفرستند- یعنی بگویند و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین-خداوند ملکی می فرستد که درآن مجلس غیبت نمی شود.من به این حدیث احتیاج داشتم که خدا آن را رساند،‌ زیرا در اکثر مجالس،‌ روضه ها و مساجد وقتی نگاه می کنید می بینید غیبت وجود دارد . غیبت چند جور است. یک وقت غیبت از برادر ایمانی است. یک وقت هم هست که گوینده از امامش غائب است و حرف میزند. این هم غیبت است. تو که امامت را ندیده ای چرا حرف میزنی؟ غیبت خواص این است. غیبت عوام این است که پشت سر مردم حرفی بزنند که خوششان نیاید. وقتی امام آدم غائب است چه؟ آیا این غیبت نیست که حرف بزند؟ این هم یک نوع غیبت است که دهان و زبان خواص را می بندد.وقتی این معنا پیاده شود دیگر کسی حرف نمی زند. برای خاصها غیبت این جوراست. علما و روحانیون که روز و شبشان را در دین خدا زحمت میکشند خواص ملتند. راهنمایند به سوی خدا و حجت و عزیز خدا و به سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. اینها هم نباید غیبت کنند. غیبت اینها مال خودشان است. حسابشان هم باخودشان است. با من وشما نیست. خواستم بگویم غیبت چند قسم است.


کسی هست که او را ملاقات کرده است. برای اودیگر غیبت نیست،‌ هرچه بگوید،‌ هرجا برود ،‌هرچه بکند و هرحرفی بزند. مگر امامان ما علیهم السلام هم غیبت می کنند؟ آنها هرکاری بکنند زیبا از آب در می آید. جوانی مادرش کولش بود و میرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود چرا نمی گذاری خودش راه برود؟ گفت نمی تواند. به هیچ کار نمی رسم. خسته شده ام،‌به نمازم نمی رسم. حضرت فرمود شوهرش بده.

گفت: چی؟ اورا شوهر بدهم؟ زن خوشش آمد. گفت تو بهتر میدانی یا پیامبر صلی الله علیه و آله. منظور این است که بزرگان وقتی حرفی میزنند آن درست است و قشنگ از آب در می آید.

 

خداوند ان شاءالله مارا از غیبت نجات دهد،‌ چه در دنیا و چه درآخرت. چه در امور اخروی و چه در امور دنیا و طبیعت. طبیعت مال مردم معمولی است. امور اخروی مربوط پیامبر صلی الله علیه وآله وامام علیه السلام است. کلمات مال آنهاست. ما اهل آن نیستیم.مگر آنکه یا غافل باشیم و حالیمان نشود و لبمان در اختیار آنها باشد که حرف بزنند، یا اینکه به سلامتی،‌ خودشان تشریف بیاورند.

 

در واقع هم تا آنها هستند ما نباید حرف بزنیم. برای همین است که بسم الله می گویند.یعنی آقا شما بفرمایید. بسم الله در هر امری یعنی آقا شما جلو باشید. آیا ندیده ای هر وقت بسم الله میگویی آن کار خوش عاقبت میشود؟ با بسم الله به صاحب عمل میگویی بفرمائید،‌ لذا آن کار خوب از آب در می آید.

 

آیا حقیقت بسم الله را گرفتی؟ هیچ کاری بدون بسم الله انجام نمی گیرد.اگر هم انجام بگیرد دم بریده است، ناقص است، نصفش نیست، خراب است ،‌ فاسد است. البته اگر انجام بگیرد، بلکه انجام نمی گیرد. بسم الله است که درست می کند.

 

بسم الله معنای حقیقی اش این است که آقا شما بفرمایید. آیا بعضی اوقات چنین نمی گوییم؟ حالا این را به خدا میگویی یا به پیامبر صلی الله علیه و آله میگویی ، نمی دانم!‌ آنها خودشان می دانند، بینشان دعوا نیست. هر کدام نیتت بود،‌ قلبت و روحت متوجه بود یا اینکه اصلاً توجه نداشت- آنها خودشان می دانند چه کسی باید جلو برود.

 

پس بسم الله در هرکاری یک خاصیتش این است که شما دیگر نیستی. کمک از خداست،‌و کار تا آخر خوب از آب در می آید.


چقدر اخلاق حمیده خوب است . تمام نعمت روی زمین یک طرف ، یک صفت خوب از اخلاق محمد (صلی الله علیه و آله) یک طرف . امیدوارم به اخلاق و صفاتتان رسیدگی کنید . هر وقت هم دیدی ، سجده کنید و خدا را شکر کنید . هر وقت فعل خوبی از تو سر زد ، حرف خوبی به مادرت یا اقوامت گفتی ، گذشت کردی یا اگر ظلمی به تو شد عفو کردی ، سجده کن ؛ همین جور نشینی و بگویی خدا به من داده ولش کنی ! پشتش را بگیر و خودت را سیر کن . اگر چیز خوبی گیرت آمد ، قشنگ نگاه کن . پس هر وقت یک صفت خوب در کار و در عبادتت و در اعمال خیرت پیدا شد ، سجده کن.

 

امام یعنی هادی انسان
*تقلید یعنی قلاده ،محبت همین است انسان با دست خودش قلاده گردن خودش می اندازد .محبت طوق عجیبی است هرجا که رضای محبوب باشد می برد بعضی جاها را دوست دارد خودش می رود اما بعضی جاها را دوست ندارد طوق را می کشندو می برند.


*عالم با تقوایی بود شبی در نجف خواب دید که شیطان طوق های زیادی بر کول حمل می کند عالم به شیطان گفت این ها چیست؟ شیطان گفت اینها طوق است می برم برای کسانی که می خواهند به سمت خدا بروند را بکشم طرف خودم که نرود عالم پرسید طوق من کدام است شیطان گفت تو طوق نمی خواهی خودت می آیی. بنده می گویم یکی خواب ندید که بگوید سیدی طوق بر کولش بود وبپرسد اینها را کجا می برید وسید بگوید اینها را می برم که هرکس می خواهد اطاعت شیطان کند به گردنش بیندازم وبه طرف خودمان بکشم بعد طرف بگوید مال من کدام است وسید بگوید تو خودت می آیی .ببینید آن خواب را می بینند ودر کتابها می نویسند اما این جور خوابی نه کسی می بیند هرکس هم که دیده نگفته است این را گفتم که عبرت بگیریم که چقدر بشر جاهل است پایین افتاده که اونجور خواب می بیند. اون خواب حزن آور و غصه آور ویأس آور است ببین مردم چقدر به خدا و ائمه بدبین هستند بشر کوچک است که این طور می بیند.


*از خدا بخواه خواب خوب ببینی بلند وخوب وزیبا بگو بیداری هایم را قشنگ کن که قشنگ ببینم اگر بیداری ها را لیاقت ندارم کاری کن که خواب خوب ببینم.* هر کاری را که در رابطه با خدا انجام می دهی، کامل و زیبا از کار در بیاور تا به حقیقت آن برسی؛ مثلا نماز را.

سه شنبه 15/5/1392 - 10:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته