• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4144روز قبل
هوا و فضا
تحقیقات جدید توانست برای اولین بار منشأ شهاب سنگهای میکروسکوپی را که منجر به ایجاد غبار کیهانی می شوند نشان دهد.
به گزارش خبرگزاری مهر، تحقیقات اخیر برای اولین بار نشان داد که برخی از غبارهای کیهانی که منظومه شمسی و زمین را در بر گرفته اند از کمربند اختری میان مشتری و مریخ نشات می گیرند.
منشا این غبارها برای مدتها ناشناخته باقی مانده بود و محققان بر این باور بودند که مطالعه خواص معدنی و شیمیایی این مواد می تواند نشان دهنده زادگاه آنها باشد.
محققان کالج سلطنتی انگلستان برای تشخیص منشا این غبارها بیش از 600 ذره مختلف غبار را جمع آوری کرده و با مقایسه آنها دریافتند که این غبارها از خانواده صخره های باستانی فضایی معروف به "کرونیس" بوده که در کمربند اختری بین مشتری و مریخ جای داشته و در حدود 2 بیلیون سال پیش شکل گرفته اند.
تحقیقات بیشتر نشان داد که منشا این غبارها از 20 صخره از خانواده "کرونیس" به نام "کارین" و صخره ای باستانی به نام"Chondrite "بوده و همزمان با شکل گیری منظومه شمسی به وجود آمده است.
محققان با استفاده از نمونه این سنگ (Chondrite) در روی زمین اجزای آن را با اجزای غبار تطبیق داده و به کمک اطلاعات به دست آمده از ماهواره های نجومی مشخص کردند که صخره های "کارین" با سایش و برخورد با یکدیگر باعث ایجاد غبار کیهانی شده اند.
بر اساس گزارش ساینس دیلی، به گفته ستاره شناسان تحقیقات بر روی غبار کیهانی از این لحاظ حائز اهمیت است که مواد معدنی سازنده آن شرایط سیاره ای که در آن شکل گرفته است را در خود حفظ کرده و از تاریخ گذشته منظومه شمسی اطلاعات ارزنده ای در دست خواهد داشت.
پنج شنبه 2/10/1389 - 16:42
هوا و فضا

آژانس فضانوردی اروپا با ارسال ماهواره هایCluster از راز بزرگی تحت عنوان چگونگی نشت اکسیژن زمین به فضای بیکران پرده بر می دارد. دکتر هانس نیلسون از انستیتو فیزیک فضایی سوئد و رئیس برنامه بهره وری انرژی سوئد به تشریح این عملیات پرداخته است. دکتر نیلسون در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: ما تحقیقات گسترده ای را درخصوص نشت اکسیژن از قطب های زمین به فضای بیکران آغاز کرده ایم. این فرآیند بسیار پیچیده عمدتا به دلیل تغییرات مربوط به جهت های میدان مغناطیسی زمین روی می دهد.

رئیس برنامه بین المللی مدیریت IEA-DSM افزود: البته تاکنون تلاشهای گسترده ای و همسویی را نیز برای تخمین دقیق این میزان اکسیژن نشت کننده انجام داده ایم اما میزان کلی آن به پهناوری منطقه ای بستگی دارد که درخصوص آن صحبت می کنیم.

این دانشمند سوئدی ادامه داد: با این حال دریافته ایم که این میزان بالغ بر 18 درصد از کل اکسیژنی بوده است که از تاریخ پیدایش زمین تاکنون در آن تولید شده است.

دکتر نیلسون در ادامه به مهر گفت: جای هیچگونه نگرانی خاصی در این زمینه وجود ندارد. البته دقت شود که منظور من در طولانی مدت است. شاید تا 100 میلیون سال دیگر این فرآیند پیچیده موجب ایجاد اختلالات گسترده زیست محیطی در سراسر زمین شود.

رئیس برنامه بهره وری انرژی سوئد در ادامه افزود: در کنار فاکتور مهم و تعیین کننده ای همچون میدان مغناطیسی زمین نباید از عامل دیگری نظیر توفانهای مرتبط با جاذبه زمین نیز بی تفاوت گذشت.

به گفته وی این توفانها می توانند تأثیر قابل توجهی بر تسریع گریز یونهای اکسیژنی از مناطق قطبی زمین داشته باشند.

این دانشمند سرشناس که هدایت دانشمندانی از 18 کشور جهان در قالب برنامه بین المللی IEA-DSM را نیز بر عهده دارد، گفت: با استفاده از داده هایی که ماهواره های Cluster برای ما ارسال می کنند به دنبال کشف فاکتورهای دیگر در این مکانیسم پیچیده هستیم.

منبع:خبر گزاری مهر

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:41
هوا و فضا
اختر شناسان نزدیکترین رصد را از یک سیاه چاله بزرگ در مرکز کهکشان راه شیری انجام دادند.

به گزارش سرویس علمی ایسنا، آنها با ترکیب کردن تلسکوپ‌هایی در هاوایی، آریزونا و کالیفرنیا ساختاری را در یک مقیاس کوچک زاویه دار شناسایی کردند شبیه به یک توپ بیسبال روی سطح ماه که در فاصله 240 هزار مایلی قرار دارد.

این مشاهدات جزو واضح ترین تصاویری هستند که تا کنون در عرصه نجوم انجام شده است.

شپرد دالمن، از دانشمندان دانشگاه mit که نتایج یافته‌های اخیر را در مجله علمی نیچر به چاپ رسانده می‌گوید: این تکنیک تصویر بی بدیلی از منطقه نزدیک سیاه چاله واقع در مرکز راه شیری به ما می‌دهد.

یکی دیگر از اخترشناسان پروژه از مرکز اختر فیزیک هاروارد - اسمیت سونیان نیز در این رابطه خاطر نشان کرد: هیچ کس تاکنون چنین تصویر واضح و نزدیکی از مرکز کهکشانی به دست نیاورده است.

وی می‌گوید: ما نزدیکترین منطقه‌ای در سیاه چاله را رصد کرده‌ایم که از داخل آن هیچ چیز حتی نور هم نمی‌تواند بگریزد.
پنج شنبه 2/10/1389 - 16:40
هوا و فضا

اگرچه محققان سیاره شناس بر این باور بودند که در منطقه ای که مریخ نشین فونیکس فرود آمده است، گردباد های کوچک غبار هر از چندگاهی رخ دهند اما انتظار آن را نداشتند که در زمان فعالیت مریخ نورد فونیکس شاهد بروز چنین گردبادی بوده و آن قدر خوش شانس باشند که این گردباد از نزدیکی فونیکس که مجهز به یک ایستگاه هواشناسی است عبور کند اما اینک دانشمندان چشم بر این ناحیه دوخته اند تا به این پرسش پاسخ دهنده که آیا بروز چنین گردبادهایی را باید رخ دادی رایج قلمداد کنند یا خیر.

گردبادهای مریخی


در تصاویری که هفته گذشته مریخ نورد فونیکس به زمین ارسال کرده است حداقل 6 گردباد غبار کوچک دیده می شود که قطرآنها بین 2 تا 5 متر برآورد می شود که اندازه آنها از گردبادهایی که پیش از این در تصاویر روباتهای مریخ نورد روح و فرصت دیده می شد و از مناطق استوایی سیاره سرخ گرفته شده بود به مراتب کوچکتر است.
نکته قابل توجه در مورد گردبادهای اخیر این است که فونیکس در میان ابزارهای علمی خود به یک ایستگاه هواشناسی کوچک مجهز است که به طور منظم دما و فشار هوا را ثبت می کند. بر اساس اعلام آزمایشگاه جت پیشران ناسا (JPL) در همان روزی که این گردباد ثبت شده است فشار سنج فونیکس افت فشار بی سابقه ای را ثبت کرده و سرعت باده نیز به حداقل 5 متر بر ثانیه رسیده است. بر اساس این گزارش به نظر می رسد در طی هفته های گذشته قدرت این مارپیچ های حلقوی جوی افزایش یافته و در تهایت به حدی رسیده است که می توانند غبار اطراف خود را به هوا بلند کنند و گردبادهای کوچکی را شکل دهند.
دانشمندان طرح فونیکس بر این باورند که افزایش اختلاف دمای روز و شب در منطقه فرود باعث افزایش قدرت گردبادها شده است. در حالیکه در این روزها بیشینه دمای منطقه فرود حدود 30 درجه سانتی گراد زیر صفر است کمینه این دما با پایان تابستان نیمکره شمالی افت کرده و به حدود منفی 90 درجه سانتیگراد رسیده است.
اگرچه به پایان رسیدن تابستان باعث افزایش ظهور گردباد ها شده است اما شمارش معکوس پایان ماموریت را نیز به صدا در آورده است. چرا که ب کاهش مدت روز و کاهش ارتفاع خورشید منابع تامین انرژی فونیکس نیز کاهش یافته و این امر سرانجام به پایان ماموریت می انجامد و به همین دلیل دانشمندان این طرح باید آخرین آزمون های علمی خود را هرچه زودتر به پایان برسانند.
این روزها دیگر خورشید در تمام مدت روز برفراز افق محل فرود نیست و تولید انرژی فونیکس به میزان 2500 وات - ساعت رسیده است که این مقدار در زمان فرود حدود 3500 وات ساعت بود.
نویسنده:



منبع:
JPL

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:40
هوا و فضا

اخترشناسان، وزن پرجرم‌ترین ستاره در کهکشان را تاکید کرده‌اند.

به گزارش سرویس «علمی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این گروه بین‌المللی از اخترشناسان خاطر نشان کردند: ستاره عظیم الجثه متعلق به منظومه ستاره‌یی «ngc3603» است که جرم آن 116 برابر بیشتر از خورشید است.

این ستاره در کنار ستاره دیگری قرار دارد که جرم آن 83 برابر خورشید است.

به لحاظ تئوریک ستاره‌ها می‌توانند حدود 150 برابر خورشید، جرم داشته باشند.

با اندازه‌گیری نحوه چرخش ستاره‌ها به دور یکدیگر پژوهشگران توانستند جرم هر یک را محاسبه کنند، هر چند که درصد عدم اطمینان از این محاسبات هنوز بسیار بالاست.

اخترشناسان امیدوارند که با مشاهدات آینده خود این محاسبات را اصلاح کرده و به واقعیت نزدیکتر کنند.

حجم این منظومه ستاره‌ای موسوم به a1 با استفاده از تجهزات sinfon1 در تلسکوپ بزرگ انجمن تحقیقات نجومی اروپا و نیز تصاویر مادون قرمز حاصل از تلسکوپ فضایی هابل محاسبه شده است.

A1 در بازوی فضایی کارینا متعلق به کهکشان راه شیری قرار دارد که حدود 20 هزار سال نوری از منظومه شمسی ما فاصله دارد.


منبع:شبکه متخصصین پارس درگاه

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:39
هوا و فضا
در داستان های علمی تخیلی تاب خوردن فضا – زمان یک موضوع پیش پا افتاده است و از آن برای سفر سریع به کهکشان های دور استفاده می شود . اینکه سفر در زمان اغلب داستان های علمی تخیلی امروز واقعیت هستند و این بخت و اقبال فضا – زمان است .

به عقیده من فضا می تواند خمیده شود یا اینکه تاب بردارد . برای بیش از دو هزار سال اصل های هندسه ی اقلیدسی بدیهی بودند . حتی امروزه شما می تواند قدرت آن را برای آموزش در مدارس مشاهده کنید . از نتایج مهم و اساسی این هندسه این است که مجموع زوایای داخلی مثلث را ١٨٠ درجه در نظر می گیرد . گرچه امروز مردم به این موضوع پی برده اند که قدم های دیگر نیز در علم هندسه ممکن است .

برای مثال در سطح زمین نزدیکترین چیز به یک خط صاف چیزی است که آن دایره بزرگ می خوانند . بین دو نقطه کوتاهترین مسیر وجود دارد . بنابراین این یک اصل است و آن جریان استفاده از خط است .

حال به مثلث سطح زین که ستوا را می سازد . خط صفر درجه در طول جغرافیایی در لندن و طول جغرافیایی در شرق که ٩٠ درجه است و از بنگلادش می گذرد . دو خط طول جغرافیایی در استوا در حالی که زاویه قائم است با هم مواجه می شوند . این دو طول جغرافیایی همچنین در قطب شمال با هم ملاقات دارند در حالی که زاویه ٩٠ درجه است . بنابراین مثلثی با سه زاویه قائم داریم که مجموع زوایای داخلی آن ٢٧٠ درجه است و در این حالت مجموع زوایای از ١٨٠ درجه بیشتر است . این مثلث که در هندسه اقلیدس وجود دارد در صفحه صاف صدق می کند .

یک خواسته برای مثلث ها وجود دارد که مجموع زوایای آن را کمتر از ١٨٠ درجه جلوه می دهد .

سطح زمین دارای دو بعد فضایی می باشد که شما می توانید در سطح زمین در دوبعد مذکور به صورت قائم به طرف یکدیگر حرکت کنید . شما حتی این امکان را دارید که در چهار جهت اصلی یعنی شمال ، جنوب ، شرق و غرب حرکت کنید البته بعد سومی هم در جهت قائم بر دو بعد وجود دارد که آن هم همان بالا و پائین است . یعنی در سطح زمین سه بعد فضایی وجود دارد . سومین بعد فضایی تخت است . یعنی از هندسه اقلیدسی تبعیت می کند در مثلث آن مجموع زوایا ١٨٠درجه است . هرچند هر شخص می تواند حرکت در زمین دو بعدی را تصور کند . اما نمی تواند حرکت در سومین بعد فضایی را تجربه کند یعنی بعد بالا یا پائین . کسانی که هندسه اقلیدسی پایبند بودند تمایل نداشتند ، برای زندگی در سطح زمین از بعد سوم اطلاعی حاصل کنند . فضا نیز برای اینکه خمیده باشد تمایل دارد تا هندسه غیر اقلیدسی باشد . آنها تمایل داشتند زندگی دشوار باشد و در این صورت فضا باید دو بعدی می بود .

بنابراین سه بعد برای حد اقل زندگی مناسب بود . اما فقط افراد معدودی می توانستند فضای سطح زمین را برای زندگی دو بعدی در نظر بگیرند . برای افراد قابل تصور بود که در محیط زندگی شان سه بعد فضایی وجود دارند . اما در سطح کرات بعد دیگری نیز بود که قابل روئت نبود . اگر سطح کره بزرگ باشد فضای نزدیک آن تخت است و قوانین هندسه اقلیدسی در این شرایط بسیار خوب هستند ، البته در فاصله های کم . اما ما اخطار کرده ایم که هندسه اقلیدسی در مسافت های زیاد ناگهان از عرصه سقوط کرد .

برای تصویر این موضوع یک تیم از نقاش ها را تصور کنید که رنگ هایی را به سطح یک توپ بزرگ اضافه می کنند و به ضخامت لایه های رنگ افزوده می شود و مساحت سطح نیز تمایل دارد افزایش یابد و به سمت بالا رود ، اگر سطح توپ مسطح بود فضا سه بعدی می بود و هر کس می توانست در روی رنگهای نامحدود اضافه شده حرکت کند و توپ خواسته اش این بود که بزرگ و بزرگتر شود . هرچند اگر سه بعد فضا واقعی بودند در سطح دیگر کره ها بعدهای دیگری بود . همچنین حجم توپ تمایل داشت افزایش یابد اما متناهی باشد . هچنین شخصی که لایه های رنگ را افزوده ؛ و عاقبت توپ می خواهد نصف فضایش پر شود .
نقاش ها نیز تمایل دارند منطقه ای را جستجو کنند که کوچک باشد و هرگز کوچک نشود و در این حالت تقریبا" تمام فضای توپ به وسیله لایه های رنگ اشغال شده است . سپس آنها می دانند فضای زندگی شان خمیده است نه تخت .

این مثال برای کسانی است که نمی توانند اصل اول هندسه جهانی را استنباط کنند . در عوض هر کس باید اندازه ی محیطی را که در آن زندگی می کند به وسیله آزمایش های هندسی در می یابد .

هرچند یک راه برای خمیدگی فضا را جرج فردریک ریمان آلمانی در سال ١٨۵۴ شرح داد و هندسه را توضیح داد و باقیمانده از قسمتی از ریاضیات در ۶٠ سال بود . هندسه او به طور مطلق می توانست خمیدگی فضا را شرح دهد . ولی به نظر می آمد که نتواند علت فیزیک فضا را در رابطه با خمیدگی آن توضیح دهد کاربرد کار او در سال ١٩١۵ توسط اینشتن مشخص شد زمانی که او تئوری نسبیت عام را مطرح ساخت .

نسبیت عام یک انقلاب فکری در فیزیک بود که راه تفکر در رابطه با جهان را به طور کلی متحول ساخت . این تئوری فقط در رابطه با خمیدگی فضا نیست و خمیدگی یا تاب زمان نیز نیز در آن دارای اهمیت ویژه ای است ؛ در سال ١٩٠۵ عقیده اینشتین این بود که فضا و زمان با هم بسطی دوستانه دارند و مکان رویداد را با چهار عدد می توان شرح داد .

سه عدد وضعیت رویداد را توضیح می دهد و در مقیاس های بزرگ مانند طول ها و عرض های جغرافیایی کیهانی و فاصله از مرکز کهکشان ها کاربرد دارند . چهارمین عدد زمان رویداد است ، بدینگونه می توانیم فکر کنیم که فضا و زمان با هم هستند ، همچنین در این وضعیت چهارمین بعد آفریده می شود که آن را فضا – زمان می خوانند . هر نقطه در فضا زمان است که دارای برچسبی شامل چهار عدد می باشد و این اعداد وضعیت زمین را در فضا – زمان مشخص می کنند . به هم پیوستن فضا و زمان در فضا – زمان چیزی است که اگر بتوان یکی از آنها را رها کرد راهی منحصر به فرد است ؛ یعنی اگر راهی یکتا وجود داشت تا زمان و موقعیت یک چیز در رویداد مشخص شود . هرچند مقالات قابل توجه اینشتن در ادره ی ثبت اختراعات در سال ١٩٠۵ نشان داد که فضا – زمان در یک رویداد رخ می دهد منوط براینکه حرکت جسم چگونه باشد . فضا – زمان مشترک است و این دو جزو لایجتزی یکدیگرند .

بنابراین ما برای سفر در زمان به کشتی فضایی نیاز داریم که با سرعتی فراتر از سرعت نور مسافت ها را پیمایش کند . متأسفانه در همان مقالات اینشتین آمده است که برای شتاب دادن به کشتی فضایی نیاز به نیروی پیشرانه و شتاب دهنده ای داریم که بزرگ و بزرگتر شود تا شتابی نزدیک به سرعت نور بگیرد . در این زمان به مقدار انرژی زیادی و در واقع به انرژی بی نهایتی نیاز داریم تا از زمان گذر کنیم . در سال ١٩٠۵که مقالات اینشتین منتشر شد به نظر می آمد که تئوری سفر در زمان پیش فرضی رد شده باشد . همچنین بیان شده بود سفر به ستاره های دیگر و دیگر کهکشان ها در قالب سفرهای فضایی تجارتی آرام و کسل کننده خواهند بود ؛ در کل در آن مقالات آمده بود که گذر از سرعت نور ناممکن است و با تجهیزات کنونی برای سفر به نزدیکترین ستاره هشت سال و به مرکز کهکشان هشتاد هزار سال وقت لازم است . اگر کشتی فضایی بتواند به سرعت نور نزدیک شود مردم می توانند طی سالهای معدودی به مرکز کهکشان ها بروند هرچند که باز هم بسیار زیاد است .

در مقالات اینشتین که در سال ١٩١۵ منتشر شد این موضوع شرح داده می شود که فضا – زمان به وسیله ماده و انرژی پیچ و تاب داده می شود و یا می پیچد. ما واقعا" می توانیم این پیچ و تاب را مشاهده کنیم . محصول جرم خورشید این است که نور و امواج رادیویی هنگام عبور از کنارش مسیرشان کمی خمیده می شود . علت این پدیدار شدن موقعیت ستاره یا چشمه های شبه اختری است که باعث تغییرمکان کم آن می شود .

زمانی که خورشید بین زمین و منبع رادیویی قرار می گیرد تغییر مکان بسیار کم است و در حدود یک هزارم درجه است ، در حکم حرکت یک اینچ در مسافت یک مایل . با وجود این اندازه مذکور می تواند به دقت اندازه گیری شود . این امر با پیشگویی نسبیت عام تطابق دارد . این مدرکی بر پایه آزمایش است که فضا – زمان خمیده می شود .

مقدار این خمیدگی در همسایگی ما بسیار کم است . زیرا میدان گرانشی خورشید کم دوام است . هرچند برای ما روشن است که این رویداد در تمام میدان های گرانشی قوی نیز رخ می دهد ، برای مثال در بیگ بنگ یا در سیاهچاله ها .
بنابراین فضا – زمان به درخواست داستان های علمی تخیلی می تواند به اندازه کافی خمیده باشد ؛ البته برای سفرهای ماورای فضایی به وسیله کرم چاله یا تونل فضا – زمانی .

در اولین نظر همه ی اینها قابل دسترس به نظر می رسد ، برای مثال در سال ١٩۴٨ کرت گودُل در جستجو راه حل هایی برای معادلات میدانی نسبیت عام بود تا بتواند جهان را به گونه نمایش دهد که درکل ماده دوار است . درجهان او ممکن بود تا خارج شوی از سفینه فضایی و بازگردی قبل از اینکه عازم شوی .

گودُل در انجمن پیشرفته پرینستون بود جایی که اینشتین آخرین سال های عمر خود را در آن سپری کرد . او بیشتر به خاطر این موضوع معروف است که که ثابت کرد هر چیز درست را نمی توان ثابت کرد . حتی در چیز به ظاهر ساده ای مانند حساب . اما آیا واقعا" او چقدر نظر نسبیت عام را در رابطه با سفر به زمان دچار دگرگونی ساخت ؟ چیزی که اینشتین تمایل نداشت آن را ممکن بداند .

حال ما می دانیم که راه حل گودُل نتواست جهانی را که ما در آن زندگی می کنیم را نمایش دهد . زیرا آن توسعه یافته نبود . ولی مقدار زیاد و نسبتا" خوبی را برای کمیتی داشت که ما آن را ثابت کیهانی می خوانیم و به طور کلی باور دارد که روبه صفر است . هرچند به دیگر چیزها ظاهر راهی معقول و خوب را برای سفر در زمان پیشنهاد و جستجو می کرد . مخصوصا" این موضوع جالب به نظر می رسد که جهان دارای ریسمانهای کیهانی باشد که سرعت حرکتشان به یکدیگر بسیار نزدیک است . هرچند سرعتشان اندکی از سرعت نور کم تر است . ریسمانهای کیهانی تئوری قابل توجهی در فیزیک هست که داستان های علمی تخیلی آنها را واقعی نمی دانند تا بتوان آنها را گرفت . چنانکه نامشان اشاره می کنند که مانند ریسمان هستند که طول دارند ولی مقطع عرضی آن ها بسیار کوچک است و این اجسام بیشتر شبیه نوارهای اسفنجی هستند . آنها در زیر کشش و فشار زیادی هستند . کششی همانند یک صد میلیارد میلیارد میلیارد تن .

ریسمانهای کیهانی ممکن است صدای محض و دوردست داستان های علمی تخیلی باشند . اما یک علت علمی خوب برای آن وجود دارد که می تواند فرمی از جهان اولیه باشد برای مدتی بعد از بیگ بنگ . چون آنها زیر کشش چنین بزرگ قرار دارند ممکن است هرکس از آنها انتظار داشته باشد که سرعت نور را بهبود بخشند جهان گودُل و حرکت سریع ریسمانهای کیهانی هر دو باهم اشتراک دارند . زیرا هردو اقدام به خمیده شدن فضا – زمان می کنند که در آنها سفر در گذشته برای همه ی اوقات ممکن است . امکان دارد خداوند خمیدگی جهان را آفریده باشد . اما ما دلیلی برای تفکر مانند او نداریم . جهان برای مجاز شدن سفر در گذشته بعد از بیگ بنگ تا حدی اقدام به خمیده شدن کرد .

از زمانی که ما نتوانستیم راه آغاز شده جهان را تغییر دهیم ، سوال اینجا است که آیا سفر در زمان ممکن است ؟ و متعاقبا" سوال این است که آیا می توانیم فضا – زمانی خمیده بسازیم تا هرکس بتواند به وسیله آن به گذشته قدم بگذارد ؟ به عقیده من این یک مبدأ مهم برای پژوهش است . اما هرکس برای خم کردن آن دقت ندارد . اگر هرکس امتیاز کاربردی یک پژوهش را برای سفر در زمان در دست داشته باشد بی شک آن را روانه میدان خواهد کرد . هر کس که تکنیک عمل را دارد این کار رامی کند ، کارهایی مانند حبس زمان و یا خمیدگی که رمزهایی برای سفر در زمان هستند . هرچند این مطلب تا حدی در رابطه با سفر در زمان است ، ولی باید نام نهادن قابل احترام علمی را در رابطه با خمیدگی فضا – زمان دریافت کنیم .

اگر از نسبیت عام گذر کنیم می توانیم اجازه سفر در زمان را صادر کنیم ؛ آیا این اجازه در قالب جهان ما می گنجد و اگر نمی گنجد چرا نه ؟ این موضوع دقیقا" وابسته به سفر در زمان است که از موضعی از جهان به جای دیگر برویم . هم چنین من گفتم اینشتن این موضوع را بیان کرد نیروی پرتابه سفینه فضایی برای گذر از سرعت نور باید بی نهایت باشد . بنابراین تنها راه موجود برای سفر در جهان و یا برای رفتن از یک سوی کهکشان به سوی دیگر آن خمیدگی زیاد فضا – زمان است که یک تونل کوتاه یا کرمچاله را می آفریند . با این امکان می توانستیم از یک سوی کهکشان یه سوی دیگر آن وصل شویم و این عملی میان بر است که بروید و برگردید ، در صورتی که در این شرایط دوستانتان زنده باشند . چنین کرمچاله هایی به سختی به ذهن ما خطور می کنند ، همچنین هستی و مقدورات آینده .

اگر شما می توانستید از یک سوی کهکشان به سوی دیگر آن سفر کنید در یک یا دوهفته بازگشت شما مقدور بود تا اینکه به زمان قبل از عازم شدنتان برسید . شما حتی می توانستید در سفر برگشت خود در زمان به وسیله یک کرمچاله اداره کنید اگر پایان آن دو حرکتی نسبی نسیت به یکدیگر بود .
اگر چه برای آفریده شدن کرمچاله به ماده ای که فضا – زمان در راه مقابل خمیده می کند نیاز است مانند سطح یک زین و این همان راه درست برای خمیدگی فضا – زمان و مجاز کردن سفر در زمان است . اگر جهان آغازی نمی داشت این خمیدگی تصویب سفر در زمان بود و برای ساختن راههای مورد نیاز به ماده با جرم منفی و چگالی انرژی منفی نیاز است .

قوانین فیزیک کلاسیک می خواهند تا توانایی جهان در خمیده شدن ممنوع شود برای سفر زمان مجاز نشود . هر چند قوانین فیزیک کلاسیک قوانین فیزیک کوانتومی را بر هم می زنند . در حالی که صرفنظر از نسبیت عام این تئوری یعنی کوانتوم تصویر جدیدی از جهان را ایجاد کرده است . این تئوری را می توان آرام بخش دانست و اضافه برداشت را از روی یک یا دو محاسبه را مجاز می کند . در صورتی که لبه ها موافقت کنند . در دیگر الفاظ تئوری کوانتوم در بعضی جاها منفی بودن چگالی انرژی را مجاز می کند مشروط براینکه در دیگر جاها مثبت باشد . علت اینکه تئوری کوانتوم اجازه می دهد چگالی انرژی منفی باشد وجود اصل عدم قطعیت است . این سخنان کمیت مسلم هست . و گفته هایش در قالب این مثال می گنجد ؛ ما نمی توانیم مقدار سرعت و و موقعیت یک ذره را با هم به طور خوب مشخص کنیم ، معمولا موقعیت آن تعیین می شود زیرا نسبت به سرعت آن از خطای کمتری برخوردار است و بالعکس . همچنین اصل عدم قطعیت در میدان هایی مانند میدان های الکترومغناطیسی و میدان های گرانشی به کاربسته می شود و درکل براین موضوع دلالت می کند که میدان ها به طور دقیق نمی توانند صفر باشند ، حتی در وقتی که ما فکر می کنیم فضا خالی است . به این دلیل نمی تواند صفر باشد که اگر به این گونه باشد مقدار هر دو کمیت یعنی مقدار سرعت و مقعیت آن به خوبی مشخص می شد و این با اصل عدم قطعیت مغایرت دارد و تخلفی در آن است . در عوض میدان بایستی مقدار حداقل و محققی از تغییرات را داشته باشد که اشخاص می توانند آن را تفسیر کنند و ما آن را نوسانات خلاء می خوانیم .

یک جفت ذره و ضد ذره ناگهان پدیدار می شوند و مجزا از هم به حرکت می پردازند و با هم بازمی گردند و یکدیگر را نابود می کنند . این جفت مذکور یعنی ذره و ضد ذره حقیقی اند . زیرا اندازه آنها را مستقیما" با آشکارساز نمی توان مشاهده کرد . هرچند اثر غیرمستقیم آنها قابل رؤیت است . یک راه برای این کار عملی است که آن را اثر کسمیر می خوانند . هر کس با دو تکه فلز نظیر هم می تواند این کار را بکند ، این دو ورقه ی فلز باید در فاصله نزدیک و مجزایی از هم باشند ؛ این ورق ها برای ذرات و ضد ذرات عملی همانند آینه دارند . این وسیله که ناحیه ای ازبین دو صفحه است مانند یک ذره شبیه به آلت پیپ است و فقط امواج نوری که فرکانس آنها تشدید شده را می پذیرد . همچنین نتیجه این است که مقدار کمی نوسان خلاء وجود دارد و ذرات حقیقی در نوسانات خلاء و یا بیرون آن می تواند هر طول موجی داشته باشد . کاهش تعداد ذرات بین صفحات دستگاه که ضربه ای وارد نکرده اند فشار را کاهش داده ، در صورتی که فشار زیادی به صفحات اعمال نشده است . بدین سال نیروی نحیفی بین دو صفحه وجود دارد ، این نیرو با آزمایش اندازه گیری شده است . بنابراین واقعا" ذرات حقیقی وجود دارند و محصول و مفهومی واقعی هستند . چون که ذرات حقیقی و یا نوسانات خلاء که بین دو صفحه است دارای مقدار کمی چگالی انرژی هستند نسبت به داخل منطقه بیرونی . اما چگالی انرژی فضای خارجی دور از صفخات است و باید صفر باشد و یا به صورت دیگر فضا تمایل دارد خمیده باشد تا اینکه تقریبا" مسطح باشد . بنابراین چگالی انرژی بین دو صفحه باید منفی باشد .
صل اینکه فضا زمان خمیده می شود .و این تأییدی بر اثر کسمیر است که می توان آن را در جهت منفی خمیده کرد و این پیشرفتی در علم تکنولوژی است و نیرو مذکور می تواند کرمچاله و یا خمیدگی فضا – زمان را شکل دهد تا سفر در گذشته ممکن شود اگر در زمانی در آینده سفر در زمان را آموختیم در صورتی که این سفر بازگشتی ندارد در آن زمان به بحث در رابطه با آن می پردازیم .

بعضی از مردم ادعا دارن د که ما با آینده ملاقات داریم آنها می گویند یوفوها ( بشقاب پرنده ها ) از آینده می آیند . و کار آنها صلاحدید دولت های خیانتکار کهکشانی برای پوشاندن خود است .

تا از خودشان محافظت کنند و این امر تا حدی ناممکن و ضعیف به نظر می رسد تا اینکه بتوانیم از بیگانه ها اطلاعات کسب کنیم . من به این طوری تا حدی شکاک هستن . گزارش مشاهده بشقاب پرنده ها نمی تواند علتی بر وجود فرازمینی ها باشد ، زیرا آنها متقابلا" متغایر هستند . اگر شما یک بار پذیرفتید که این ها اشتباهند و یا خیال بوده اند ، این موضوع تماما" احتمالی نیست که آنها وجود دارند تا بیایند ودرآینده با مرم ما ملاقات کنند .

و یا اینکه اگر آنها واقعی هستند تمایل دارند از سمت دیگر کهکشان ها بیایند و در زمین ساکن شوند و آن را به تسخیر خود در بیاورند و یا اینکه در رابطه ای به ما اخطار دهند ، آنها موجوداتی بیهوده اند . یک راه ممکن برای اینکه با سفر در زمان تطبیق کند امری است که باید در آینده نظاره گر آن باشیم و خواستار آن است که در موردش به بحث پرداخته شود .

این دیدگاه تمیل دارد آینده ما را ثابت جلوه دهد و اینگونه سخن می گوید که طبق مشاهدات فضا به اندزه کافی برای سفر در زمان خمیده نیست ، از سوی دیگر راههای آینده باز است و ممکن است که ما بتوانیم فضا را به اندازه کافی خمیده کنیم تا بتوانیم در زمان سفر کنیم . همچنین ما نیز تمایل داریم که در زمان سفر کنیم و بازگردیم .

چه کسی تمایل دارد فضاپیما را در پایگاه پرتاب منجر کند و یا اینکه از عازم شدنش در اولین محل جلوگیری کنی شرح ویژه دیگری برای این پارادوکس وجود دارد . چه فرزندی می خواهد خانواده اش را به قتل برساند در صورتی که هنوز زاده نشده است . این دو ذاتا" هم ارز هستند .
هرکس باید راه حلی پایدار را برای معادلات فیزیک جستجو کند حتی اگر فضا به حدی خمیده شود که سفر در زمان ممکن شود . در این دیدگاه شما نمی توانید با موشک شروع به کارشوی و به گذشته سفر کنی مگر اینکه شما از قبل بازگشتی داشته اید ؛ افرادی که این دیدگاه را مطرح کرده اند خواسته اند که ما کاملا" مصمم باشیم . در این صورت ما نمی توانیم افکاری را متحول سازیم که به قدری اختیاری هستند که در دیگر مکان ها آن را نزدیک شدن به تاریخ متناوب می خوانند . این نظریه توسط فیزیکدانی به نام دیوید دویش حمایت شده است و توسط فیلم سازی به نام استیون اسپیلبرگ به تصویر کشیده است . « بازگشت به جهان آینده »

این تاریخ متناوب تمایل ندارد تا هر بازگشتی از آینده را در خود داشته باشد قبل از اینکه سفینه فضایی عازم شود و وارد یک تاریخ متناوب دیگر شود .

فیزیکدانی به نام ریچارد فیمان عقیده داشت که بر طبق نظریه کوانتوم جهان فقط دارای یک تارخ نیست و در عوض در جهان ممکن است تاریخ های یکتای زیادی وجود داشته باشد که هر یک دارای احتمالاتی هستند . تاریخ های آرامی که در شرق میانه وجود دارند بادوام هستند .

در بعضی از تاریخ ها فضا – زمان خمیده بوده است که بعضی از اجسام مانند راکت ها می توانسته اند در میانشان سفر کنند . در هر حال هر تاریخ تودار ، کامل و جامع است و بعضی از آنها فضا را خمیده شرح نمی دهد بنابراین یک موشک نمی تواند به تاریخ دیگری انتقال یابد و دوبار به حالت نخست بازگردد . این ها در تاریخ های یکسان و آرام است و فرضیه ی تاریخ ها هم چنان به قوت خود باقی است که در جای تاریخ های متناوب قرار می گیرد . بدینگونه است که ما در تاریخ پایدار و یا نا متناقض گیر کرده و تردید کرده ایم . هرچند در این زمان نیازی به درگیری با مسائل جبری یا اختیاری نمی باشد . اگر احتمالات برای تاریخ فضا – زمان و خمیدگی آن بسیار کم باشد ، احتمال سفر در زمان بسیار درشت اندامی می کند و من آن را ترتیب زمانی حفظ گمان ها نامگذاری می کنم . در کل قانون های فیزیک با یکدیگر متحد شده اند و درشت اندامی می کنند تا جلوی سفر در زمان گرفته شود .

پایان این مقاله چنین است که فضا – زمان سریع و یا سفر به زمان گذشته نمی تواند از ارائه ادراک و فهم جلوگیری کند و آن را غیر محتمل جلوه دهد

به نقل از : ipho.blogfa.com
پنج شنبه 2/10/1389 - 16:37
هوا و فضا
سنگ‌های مریخ بر اثر باد بر روی سطح این سیاره حرکت می‌کنند و الگوهای منظمی از نحوه چینش سنگ‌ها در حال شکل گیری است.
یافته جدید، توضیح پیشین مبنی بر چگونگی آرایش یکنواخت با فواصل منظم سنگ‌های کوچک روی مریخ را رد می‌کند. توضیح قبلی بر این مبنا بود که بادهای بسیار پرسرعتی که در گذشته در مریخ وزیده است سنگ‌ها را از سطح بلند کرده و در جهت باد حمل کرده است.
تصاویر به دست آمده از مریخ‌گرد اکتشافی روح نشان می‌دهد که سنگ‌های کوچک به طور منظم و به فاصله 5 تا 7 سانتی‌متر جدا از هم در صفحات میان دهانه‌ای، بین دهانه لاهونتان و تپه‌های کلمبیا قرار گرفته‌اند. جان پلتیر، دانشیار علوم زمین در دانشگاه آریزونا در این باره می‌گوید: "اگر چه مریخ سیاره‌ای بادخیز است ولی حمل سنگ‌های کوچکی که اندازه آنها در حدود یک سکه 25 سنتی تا یک توپ سافتبال است، توسط باد کاری دشوار است."

پلتیر و همکارانش نظریه‌ای را بر این مبنا مطرح کردند که باد، شن‌ها را از جلوی سنگ‌ها دور می‌کند و با این عمل گودالی در مقابل آنها ایجاد می‌کند و سپس شن‌ها را پشت سنگ‌ها به جای می‌گذارد و بدین ترتیب یک تپه کوچک شکل می‌گیرد.

پلتیر در ادامه گفت: "سنگ سپس با حرکت در جهت باد به سوی گودال حرکت می‌کند. تا زمانی که وزش باد ادامه یابد، این فرآیند تکرار شده و سنگ‌ها به سوی جلو حرکت می‌کنند. در این توضیح به بادهای پرسرعت نیازی نیست. این فرآیند 15 تا 20 بار تکرار شده و سپس سنگ‌ها می‌توانند تاچندین برابر قطر خود جابجا شوند."
این فرآیند برای مجموعه‌ای از سنگ‌ها نیز تقریبا به همین شکل عمل می‌کند. اگر چه در تجمعی از سنگ‌ها، سنگ‌هایی که در جلو قرار می‌گیرند، آنهایی که در میان و یا کناره‌ها هستند را از باد حفظ می‌کنند و از آن جایی که سنگ‌های میانی و بیرونی به طور مستقیم در معرض باد قرار ندارند، باد در کناره‌های آنها گودال‌هایی را ایجاد می‌کند. بنابراین این سنگ‌ها به سمت کناره‌ها پراکنده می‌شوند که در جهت خلاف باد نیست و بدین ترتیب خوشه‌های سنگ متفرق می‌شوند.
پلتیر و دو تن از همکارانش از دانشگاه‌های آلبرتا و وایومینگ، یافته‌های خود را در مقاله‌ای با عنوان "بازچینی خرده سنگ‌های سطح مریخ توسط باد" منتشر کردند.

ماهنامه نجوم
پنج شنبه 2/10/1389 - 16:34
هوا و فضا

زهره دومین سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی است و در مدار داخلی‌تری از زمین نسبت به خورشید قرار دارد و فاصله‌ی آن از خورشید نیز تقریباً 105 میلیون کیلومتر است. لذا از دید ساکنین زمین این سیاره به همراه سیاره‌ی گریزپای عطارد هیچ وقت به مقابله (حالتی که زاویه‌ی خورشید و سیاره در آسمان زمین به 180 درجه برسد) با زمین نمی‌رسد. در عوض این دو سیاره از دید ما مانند ماه تنها قمر زمین اهله تشکیل می‌دهند. پس این دو سیاره‌ی آسمان شب در بهترین حالت مشاهده از آسمان زمین، بایستی به بیشترین کشیدگی شرقی (در آسمان شامگاهی زمین) یا به بیشترین کشیدگی غربی (در آسمان صبحگاهی زمین) برسند. این روزها زهره پرنورترین سیاره‌‌ی آسمان شب رفته رفته در آسمان شامگاهی زمین به بیشترین کشیدگی شرقی خویش می‌رسد. بیشترین فاصله در ساعت 00:54 بامداد پنج‌شنبه 26 دی‌ماه با زاویه‌ی 47.1 درجه از خورشید رخ خواهد داد. البته شکل این سیاره نیز از درون یک دوچشمی یا تلسکوپ به شکل ماه تربیع اول می‌ماند و میزان روشنایی (قدر) آن به منفی 4.42 می‌رسد.

بعد از این مقارنه زهره رفته رفته با سرعت بیشتری از دید ما به خورشید نزدیک می‌شود. در مدار خود، دائماً به زمین نیز نزدیک‌تر خواهد شد و دائماً بر میزان قرص ظاهری آن افزوده می‌شود. قدر آن نیز تا 3 اسفند‌ماه افزایش خواهد یافت و به منفی 4.62 خواهد رسید. این روند تا جایی ادامه می‌یابد که زهره در 7 فروردین 1388 به مقارنه داخلی (زمانی که سیاره بین زمین و خورشید باشد آن مقارنه را داخلی و زمانی که خورشید میان آن دو باشد آن را خارجی گویند) با خورشید برسد و وارد آسمان صبحگاهی شود .


ماهنامه نجوم

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:33
هوا و فضا

سالهاست که دانشمندان دریافته اند ستارگان زمانی شکل می گیرند که ماده میان ستاره ای درون ابرهایی بزرگ از مولکول های هیدروژن دستخوش رمبش گرانشی می شود. در این بین ستارگان سنگینی که جرمشان تا 120 برابر خورشید نیز می رسد باعث ایجاد تابش و بادهای ستاره ای بسیار قوی می شوند. اما این ستارگان چگونه می توانند ابرهای گاز و غباری که ضامن رشد آنهاست را بدون پرتاب به بیرون حفظ و نگهداری کنند؟ اکنون به نظر می رسد این مشکل نسبت به قبل تا حد قابل قبولی حل شده باشد.
یک تحقیق جدید منتشر شده در "مجله علم" نشان می دهد که رشد یک ستاره سنگین می تواند با همراهی فشار تابشی رو به بیرون که نیروی گرانشی را مجبور به حرکت دادن مواد به سمت هسته می کند همراه باشد.
«مارک کرومهولز» (Mark Krumholz) ، نویسنده اصلی مقاله فوق و استادیار نجوم و اخترفیزیک در دانشگاه کالیفرنیا معتقد است که یافته های جدید همچنین می تواند توضیح دهد که چرا ستارگان سنگین تمایل دارند تا در سیستم های دوتایی یا چندتایی ظاهر شوند.
فشار تابشی نیرویی است که توسط تابش الکترومغناطیسی به سطوحی که با آنها برخورد می کند وارد می شود. این فشار برای نور معمولی ناچیز و قابل چشم پوشی است اما برای درون ستارگان بدلیل شدت تابش در آن ناحیه بسیار زیاد و قابل توجه است. در ستارگان سنگین فشار تابشی نیروی غالبی است که با گرانش مقابله می کند تا از رمبش اضافی ستاره جلوگیری کند.

به گفته کرومهولز :"وقتی فشار تابشی را از یک ستاره سنگین به گاز میان ستاره ای اطراف آن -که نسبت به گاز درونی ستاره بسیار تیره تر است- اعمال می کنید، بایستی توده ی گاز را منبسط و یا حتی منفجر کند." بررسی های پیشین پیشنهاد می کردند که فشار تابشی، مواد خام تشکیل دهنده ی ستاره را پیش از آنکه یک ستاره بتواند بیش از 20 برابر خورشید بزرگ شود به بیرون پرتاب می کند.
شبیه سازی رایانه ای تشکیل یک ستاره سنگین تصاویری از این فرایند را با گذشت زمان نشان می دهد. تصاویر سمت چپ نمایی از قطب را ارائه می کند (محور چرخش عمود بر صفحه است) و تصاویر سمت راست نمایی استوایی را نشان می دهند.
این تیم پژوهشی پس از چندین سال بررسی و پژوهش بر روی کدهای رایانه ای پیچیده و مختلط موفق به ساخت نرم افزاری شدند که قادر است یک شبیه سازی سه بعدی از رمبش یک ابر عظیم از گاز میان ستاره ای که ستاره ای سنگین را خلق می کند ارائه دهد. اما این شبیه سازی چنان پیچیده است که پردازش کامپیوتری آن چندین ماه طول می کشد.
این شبیه سازی نشان داد زمانیکه گاز و غبار به سمت هسته ی در حال رشد یک ستاره ی سنگین می رمبد، ناپایداری های ناشی از تقابل فشار تابشی رو به بیرون و گرانش جانب به مرکز باعث ایجاد مجراهایی می شوند که تابش از سراسر سحابی به فضای میان ستاره ای منتشر می شود در حالیکه گاز به رمبش رو به مرکز خود از طریق مجراهایی دیگر ادامه می دهد. این نشان می دهد که نیاز به هیچ مکانیزم خارجی نیست و ستارگان سنگین می توانند از طریق فرایند برافزایشی شکل بگیرند، مانند آنچه در ستارگان کم جرم رخ می دهد.
چرخش یک ابر گازی هنگامیکه در حال رمبش است منجر به شکل گیری دیسکی از ماده می شود که پیش ستاره در حال رشد را تغذیه می کند. این دیسک از نظر گرانشی ناپایدار است و باعث تجمع و شکل گیری یک سری از ستاره های ثانویه کوچک می شود که با برخورد با پیش ستاره مرکزی منهدم و نابود می شوند.


منبع : ماهنامه نجوم ( احسان مهرجو
)

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:32
اخبار

بر اساس یک تحقیق بین‌المللی که گزارش آن از سوی پژوهشگران فرانسوی منتشر شده، یک کلاهک یخی عظیم در قطب شمال سیاره مریخ کشف شده است که در بالاترین درجه تمیزی و خالص بودن است.
این اطلاعات مربوط به داده‌های راداری است که توسط مدارگرد مریخی آمریکا یا MRO در مدار سیاره سرخ به دست آمده اند.
به گفته پژوهشگران فرانسوی، این اطلاعات تایید می‌کند که آب موجود در این ناحیه از مریخ 95 درصد خالص است.
این پژوهش از سوی موسسه ملی علوم کائناتی فرانسه منتشر شده است.
محققان می‌گویند: پیش‌بینی می‌شود که مناطق قطبی مریخی حامل مقادیری معادل دو تا سه میلیون کیلومتر مکعب یخ باشد.
با این پیش‌بینی، مقدار یخ موجود در قطب‌های مریخی تقریبا 100 برابر بیشتر از کل ذخیره یخی موجود در دریاچه‌های بزرگ شمال آمریکا است.
این پژوهش همچنین از سوی اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا در مجله «Geophysical Research Letters» منتشر شده است.


منبع : ایسنا- انجمن فیزیکدانان ایران(هوپا)

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته