تبیان، دستیار زندگی

گرچه اسلام درآمدهایى را كه از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتكار، كم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام كرده و حكومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانكه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را كه در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد.(2) امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حكیمانه‏اى كه خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتكار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند كه از طریق مشروع نیز كسب كرده‏اند، و برخى افراد با درآمد كم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.

روبات هوشمند خبرگزار تولید شد گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، مدیر تولید این نرم‌افزار گفت: این روبات می‌تواند با بررسی اخبار خبرگزاری‌های داخلی، همه اخبار تولید شده را دسته‌بندی و با ذكر منبع در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.
روبات خبرگزار با ایجاد بانك اطلاعاتی جامعی از تیتر، عكس، خلاصه و متن خبرها، امكان جستجوی یكپارچه در كل خبرهای فارسی را برای علاقه‌مندان این حوزه فراهم می‌آورد.
وی با بیان این‌كه این خبرها در فواصل زمانی بسیار كوتاه گردآوری می‌شوند، اعلام كرد كه این روبات می‌تواند پایگاهی برای مراجعه فعالان حوزه‌های گوناگون برای دستیابی به آخرین اطلاعات و اخبار باشد.

ای تنهای من!
ای گم‌شده جهان!
ای مرغ پر و بال شكسته!
ای طایر بلندپرواز قدس!
سرود تنهایی من نثار تو باد
من نیز طایر قدسم
كه در این خراب‌آباد گرفتار آمده‌ام
مرغی پر و بال شكسته‌ام
كه در وادی عدم گم‌گشته‌ام
آتشی مقدس در قلبم زبانه می‌كشد
روحم به امید معراج به پرواز درمی‌آید
می‌جوشم
می‌خروشم.[1]
به روح مطهر شهید عشق، دكتر مصطفی چمران
قنوت عارفانه
تو را در ارتفاع عشق دیدم
دو دستت در قنوتی عارفانه
لبانت گرم گلبانگ مناجات
به كوی وصل می‌رفتی شبانه
تو را دیدم به نرمی چون كبوتر
به بام عشق و خون، پر می‌كشیدى
سوار باره معراج بودى
سبوی نور را سر می‌كشیدى
تو را دیدم، تو را در هیئتی سرخ
درون هودجی از نور بودى
ملایك هم‌ركابان تو بودند
ولی افسوس، از من دور بودى
تو را دیدم، ‌تو را ای گُرد عاشق!
كه با تیغ و دعا هم‌راز بودى
نگاهت راوی فتح و ظفر بود
به اوجِ عشق، در پرواز بودى
تو را دیدم، ‌تو را ای سرخ پیروز!
كه روزی‌خوار خوان عشق بودى
دلت روشن‌ز انوار یقین بود
شهادت را تبسّم می‌نمودى
تو را دیدم، ردای زخم بر دوش
و یك شب ناگهان در خون شكفتى
ز خونت صبحدم، خورشید رویید
در آغوش سحر، آرام خفتى[2]

4
چه بودم پیش از این؟ جز «غم»، «تهی»، ‌«سرد»
رهاوردِ دلم از لحظه¬ها:‌ زرد
شب قدری كه بوی روز می¬داد
بهاری خوش برایم دست‌وپا كرد

5

 3
نبوده لحظه¬ای مأیوس، ‌هرگز
دلِ دور از «اگر»، ‌«افسوس»‏، «هرگز»
شبِِِ تاریك، ‌می¬میرد همیشه
شبِ احیا، ‌ـ شبِ فانوس ـ هرگز!

 2
پُر از بال و پَری، ‌از اشك، ‌ای دل
و لذت می¬بری از اشك ای دل
شب احیا، ‌شبی شاعرپسند است
بیاور دفتری از اشك ای دل!

دعا جاری شود جایی كه «دیده» است
چنین فصل عطش¬زایی «كه» دیده است؟‌
شب قدر آمد و تا نور رفته
دلم از شوق فردایی كه دیده است

 4
چه بودم پیش از این؟ جز «غم»، «تهی»، ‌«سرد»
رهاوردِ دلم از لحظه¬ها:‌ زرد
شب قدری كه بوی روز می¬داد
بهاری خوش برایم دست‌وپا كرد

دعا جاری شود جایی كه «دیده» است
چنین فصل عطش¬زایی «كه» دیده است؟‌
شب قدر آمد و تا نور رفته
دلم از شوق فردایی كه دیده است

حج در حقیقت حركت خلق پا به پای ابراهیم در خط خدا است، عبادت و سیاست فردی و اجتماعی در آن به هم آمیخته است كه اگر به راستی محتوای واقعی آن،‌براساس صحیح دنبال شود، بزرگترین و عمیق‎ترین حماسه خدا پرستی بر پا خواهد شد،‌امید آن كه روندگان به سوی حج، هدف و محتوای حج را مورد توجه قرار داده و در این كلاس بزرگ اسلامی، به ندای ابراهیم معلم بزرگ بشری لبیك گویند.