حقوق
ماده 134- در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتكابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه برای هر
یك از آن جرائم حداكثر مجازات مقرر را حكم میكند و هرگاه جرائم
ارتكابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یك را بیش از حداكثر مجازات مقرر قانونی مشروط
به اینكه از حداكثر به اضافه نصف آن تجاوز نكند، تعیین مینماید. در هر یك
از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجراء است و اگر مجازات اشد به یكی از علل قانونی
تقلیل یابد یا تبدیل یا غیرقابل اجراء شود، مجازات اشد بعدی اجراء میگردد.
در
هر مورد كه مجازات فاقد حداقل و حداكثر باشد، اگر جرائم ارتكابی بیش از سه جرم نباشد
تا یكچهارم و اگر جرائم ارتكابی بیش از سه جرم باشد تا نصف مجازات
مقرر قانونی به اصل آن اضافه میگردد.
تبصره
1- در صورتیكه از رفتار مجرمانه واحد، نتایج مجرمانه متعدد حاصل شود،
طبق مقررات فوق عمل میشود.
تبصره
2- در صورتی كه مجموع جرائم ارتكابی در قانون عنوان مجرمانه خاصی داشته باشد، مقررات
تعدد جرم، اعمال نمیشود و مرتكب به مجازات مقرر در قانون محكوم میگردد.
تبصره
3- در تعدد جرم در صورت وجود جهات تخفیف، دادگاه میتواند مجازات مرتكب را تا میانگین حداقل و حداكثر و چنانچه
مجازات، فاقد حداقل و حداكثر باشد تا نصف آن تقلیل دهد.
تبصره 4- مقررات تعدد جرم در مورد جرائم تعزیری درجههای هفت و هشت اجراء نمیشود. این مجازاتها با هم و نیز با مجازاتهای تعزیری درجه یك تا
شش جمع میگردد.
نکات این ماده عبارتند از:
1)این ماده مختص تعدد مادی است و حکم تعد معنوی در ماده 131 بیان شده است و البته برخی مصادیق تعدد معنوی در قانون قدیم
هم در این ماده از مصادیق تعدد مادی دانسته شده است.چرا که تبصره یک این
ماده بیان میدارد: در صورتی که رفتار مجرمانه واحد نتایج متعدد حاصل شود طبق مقررات فوق عمل می شود.
فعل واحد دارای نتاج متعدد در گذشته بر اساس نظر حقوق دانان و آراء
دیوان عالی کشور تعدد معنوی محسوب می شد.برای مثال طبق رای دیوان عالی
کشور در صورتی که مردی با ترک انفاق نفقه همسر و فرزند خودش را ترک کند عمل
او مشمول فعل واحد دارای نتایج متعدده است که برای او یک مجازات تعین می
شود.ولی در این قانون این عمل تعدد مادی است.
2)در این ماده فرقی میان تعدد مادی مشابه و تعدد مادی مختلف گذاشته نشده است. 3)حکم تعدد در تعزیرات به این صورت است :
فرض اول :جرایم متعدده بیش از سه جرم نیست:برای هر جرم تعیین حد اکثر و اجرای شدید ترین جرم(نتیجه عملا میشود حداکثر شدید ترین جرم)
فرض دوم: جرایم متعدد بیش از سه جرم باشد:تعین حد اکثر به علاوه تشدید تا نصف حداکثر برای هر جرم و اجرای صرفا شدید ترین مجازات
بنابر
این در فرض چهار جرم متعدد تشدید اجباری ولی میزان تشدید از جهت حد اقل
اختیاری و از جهت حداکثر اجباری است.یعنی آن که قاضی در هر حال باید مجازات
هر جرم را تشدید کند ولی این که چقدر تشدید کند برای او اختیار است ولی
نهایت تشدید تا نصف اکثر مجازات است.
این
مساله در حقوق انگلستان تحت عنوان cuncurative و consequtive ه معنی مجازات های متوالی و همزمان تقریبا با
همین نحوه پیشبینی شده است.در مجازات هم زمان که شبیه ماده 134 است مبنای
این که چند مجازات اجرا و فقط شدید ترین آن اجرا می شود آن است که اعتقاد
بر این است که در این نحوه مجازات هر سه مجازات اجرا می شود و فقط این سه
مجازات هم زمان شروع می شوند و مجازاتهای سبک تر در خلال اجرای مجازات
سنگین تر اجرا می شوند و نهایتا مجازات سنگین تر هم اجرا و در واقع تمام
مجازات ها اجرا شده است.
این
نحوه بیان در ماده 134 اگرچه کمی پیچیده است ولی مزیتی را دارد.در زمان
حاکمیت قانون قدیم مجازات اسلامی که حکم تعدد معنوی اجرای مجازات اشد بود
این اشکال وجود داشت که اگر متهم برای مجازات جرم شدید تبرئه میشد آیا
می توانستیم مجازات جرم دیگری را که وی مرتکب شده بود را اجرا کنیم یا
نه؟برخی استاید چون دکتر صانعی با این استدلال که در تعدد معنوی عنصر جرم
واحد است و لذا مجازات واحد دارد اعتقاد داشتند نمیتوان او را به مجازات
جرم خفیف دیگر او محکوم کرد و برخی استید چون دکتر علی آبادی میگفتند می
توان او را به مجازات جرم خفیف دیگری که او انجام داده است محکوم کرد.این
نحوه بیان ماده 134 این مشکل را حل کرده است.
4)ضابطه
و ملاک تعدد از تکرار در قانون جدید هم تغییر پیدا کرده است.در قانون قدیم
ملاک تمایز تعدد از تکرار صدور حکم قطعی و اجرای مجازات بود.با این توضیح
که اگر فردی مرتکب جرمی می شد و بعد از اجرای کامل مجازات مرتکب جرم دیگری
می شد مشمول عنوان تکرار بود و اگر قبل از اجرای کامل مجارات ولو این که در
حین اجرای مجازات سابق مرتکب جرم دوم می شد مشمول عنوان تکرار نبود .و
علاوه بر آن اگر کسی مرتکب جرمی می شد و حکم قطعی برای او صادر می شد و هنوز
مجازات اجرا نشده بود و مرتکب جرم جدیدی می شد مشمول نه تعدد بود و نه
تکرار. و قانون ا این جهت ناقص بود.چرا که برای ان که مشمول عنوان تعدد باشد باید جرم دوم را قبل از
صدور رای قطعی انجام می داد و اگر می خواست مشمول تکرار باشد باید جرم دوم را
بعد از اجرای مجازات انجام می داد.و به همین دلیل ارتکاب جرم در حالت آزادی
مشروط مورد اختلاف بود که آیا مشمول تعدد است یا تکرار.
از
طرف دیگر برخی اساتید چون دکتر اردبیلی ضابطه تعدد از تکرار را شروع به
اجرا می دانستند و نه اجرای کامل مجازات و عقیده داشتند بعد از شروع به
اجرای مجازات دیگر ارتکاب جرم جدید مشمول عنوان تکرار است و نیازی به اجرای
کامل نیست.
در
حال حاضر ملاک تمییز تعدد از تکرار صدور حکم قطعی است.یعنی ان که اگر قبل
از صدور حکم قطعی فردی مرتکب جرم دوم شود مشمول عنوان تعدد است و بعد از
صدور حکم قطعی تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان مشمول عنوان تکرار
است.بنابر این ضابطه اجرای کامل مجازات یا به عقیده دکتر اردبیلی شروع به
اجرای مجازات دیگر وجود ندارد و به همین دلیل سوال شما در خصوص ارتکاب در
زمان آزادی مشروط موضوعا منتفی است.چون اگر درزمان آزادی مشروط مرتکب جرم
شود در هر حال بعد از قطعیت رای است و لذا مشول تعدد نیست و مشمول تکرار
جرم است.
5)این که آیا مقررات تعدد در حال حاضر مساعد به حال متهم است و عطف به ما سبق می شود یا خیر:
در قانون سابق حکم تعدد به این نحو بود:
تعدد مادی مشابه:تعیین یک مجازات و تشدید که این تشدید طبق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور نهایتا تا حد اکثر مجازات قنونی بود.
تعدد مادی مختلف جمع مجازات ها
در
قانون جدید فرقی بین تعدد مادی مشابه و مختلف نیست و از طرف دیگر بین تعدد
سه جرم و کمتر و تعدد بالاتر از سه جرم قائل به تفکیک شده است.در تعدد سه
جرم یا کمتر مجازاتی که تعیین می شود چند مجازات حداکثری و آن چه اجرا
میشود شدید ترین مجازات است.و در تعدد بالای سه جرم ان چه تعیین می شود چند
مجازات حد اکثری به علاوه تشدید و آن چه اجرا می شود یک مجازات حداکثری به
علاوه تشدید است.
آن
چه دادگاه مورد حکم قرار می دهد در تعدد مادی مشابه وفق قانون جدید صد در
صد شدید تر از قانون قدیم است چون در حکم قاضی حداکثر مجازات تمامی جرایمی
که فرد مرتکب شده مورد حکم قرار میگیردولی ان چه اجرا میشود در تعدد سه
جرمی همان مجازات حد اکثر است که در قانون قدیم هم بود و در تعدد بالای سه
جرمی شدیدتر است از ان چه در قانون قدیم بود.بنابر این در تعدد مادی مشابه
شکی نیست که قانون جدید شدید بوده و عطف به ماسبق نمی شود.
در
تعدد مادی مختلف حکم قانون قدیم جمع مجازات ها بود و در قانون جدید در
تعدد سه جرمی حداکثر همه مجازات ها در مقام حکم و حداکثر شدیدترین مجازات
در مقام اجرای حکم است. و در تعدد بالای سه جرمی حداکثر به علاوه تشدید در
مقام حکم برای تمامی مجازات ها و اجرای شدید ترین در مقام اجرا است.
بنابراین
در تعدد مادی مختلف آن چه در حکم دادگاه می اید همواره شدید تر است از
قانون سابق ولی ان چه اجرا میشود اگرچه در ظاهر خفیف تر است ولی با استدلال
زیر شدیدتر است:
فرض
کنید فردی مرتکب سرقت ٰتوقیف غیر قانونی و کلاهبرداری میشود.اگر حداکثر
مجازات سرقت شش ماه تا سه سال حبسٰ توقیف غیر قانونی یک سال تا چهار سال
حبس و کلاهبرداری سه تا هفت سال حبس باشد.در قانون قدیم قاضی می توانست
این فرد را به به جمع سه مجازات یعنی سه به علاوه چهار به علاوه هفت محکوم
کند.و از نظر حد اقل اگر میخواست مجازات کم بدهد می توانست او را به شش ما
به علاوه یک سال به علاوه سه سال محکوم کند.ولی در قانون جدید باید او را
به حداکثر مجازات هر سه جرم محکوم کند ولی فقط شدیدترین مجازات
اجرامیشود.یعنی همان هفت سال حبس کلاهبرداری.بنابر این در قانون جدید در
فرض تعدد مادی مختلف دست قاضی از جهت حداقل مجازات بسته شده.
قاعده
آن است که اگر قاضی حداقل مجازات را افزایش ولی حداکثر را کم کند این
قانون شدید است چون دست قاضی را از جنبه حداقل بسته است.و بنابراین مقررات
تعدد ماده 134 در هر حال نسبت به قانون قدیم شدید است.
منبع : http://hosseingerami1365.blogfa.com/post/1212
چهارشنبه 6/9/1392 - 16:5
اهل بیت
آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز
پای پر آبله و بادیه پیمای من است
غیر ازعشق و محبت، که پای زائر را پیاده به مرقد امام حسینعلیه
السلام میکشاند و رنج سفر و خوف و خطر را به جان میخرد، پیاده روی برای
زیارت سید الشهدا، ثواب بسیار دارد و مورد تاکید پیشوایان دین است. امام
صادق«ع» فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیارة قبرالحسین بن علی«ع»
ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوة حسنة و محا عنه سیئة…» هر کس به قصد زیارت
امام حسین«ع»، پیاده از خانهاش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای
او حسنهای مینویسد و گناهی از او میزداید.
یکی از زائران همیشگی امام حسین«ع» که هر ماه آن حضرت را زیارت
میکرده، به خاطر پیری و ناتوانی، یک بار نتوانست برود. نوبت بعد که پیاده
پس از چند روز راهپیمایی به حرم میرسد و سلام میدهد و نماز زیارت
میخواند، در خواب،آن حضرت را میبیند که به وی میگوید:چرا به من جفا
کردی، تو که نیکوکار بودی… این شدت عنایت ائمه را به زائر پیاده میرساند.
معاویة بن وهب- از اصحاب امام صادق علیه السلام- میگوید:
خدمت آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانهاش نشسته بود و پس از نماز
با خداوند راز و نیاز میکرد. از جمله- در دعا نسبت به زائران
قبرحسین«ع»- میگفت:
«خدایا زائران قبرحسین را بیامرز، اینان که در این راه، پول خرج
میکنند، بدنهای خود را دراین راه در معرض خطر قرار میدهند… خدایا رحم کن
بر چهرههایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر داده، صورتهایی که متوجه
قبراباعبدالله است، چشمهایی که در محبت ما اشک میریزد… خدایا این جانها و
بدنها را به تو میسپارم، تا کنار حوض کوثر به هم برسیم…»این سنت زیارت
پیاده، از زمان ائمه بوده و تا کنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن
نقل شده است. فاضل دربندی مینویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیربودن
زائراست که نشان میدهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت
آنست که زائر، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و
شهادت کوچک میشمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار میکند
و هر دو ارزشمند است. در عراق، از سالها پیش چنین رسم است که هیئتها،
دستهها و کاروانهایی کوچک یا بزرگ، درایام خاصی از بصره، بغداد وعمدتا از
نجف، برای زیارت کربلا پیاده حرکتمیکنند. به ویژه درایام زیارتی خاص مثل
نیمه شعبان، اول رجب، ایام عاشورا و اربعین بیشتر و پرشکوه تر است و اغلب،
راه کنار ساحل فرات را انتخاب میکنند که از نجف تا کربلا 18 فرسنگ است و
چند روز طول میکشد. دراین کاروانهای زیارتی پیاده، علمای بزرگ هم شرکت
میکردند، همچون میرزای نایینی، آیة الله کمپانی، سید محسن امین، وبسیاری
ازعلمای معاصر. دراین مسیر، دیدار با عشایر و فعالیتهای تبلیغی هم انجام
یگرفت و شعارهایی هم مطرح میشد و روضهخوانی برگزار میگشت.
در ایام حکومت بعثیها، این پیاده رویهای پر شکوه، آن هم از طریق جاده
غیر رسمی کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژیم عراق هم به خود میگرفت و
یک بار هم در ایام اربعین حسینی در سال 1397 ه.ق به درگیریهای سخت میان
نیروهای بعثی با انقلابیون شیعه و کاروانهای زیارتی در طول راه و در حرم
اباعبدالله الحسین«ع» انجامید و کشتهها ومجروحان بسیاری دادو به«اربعین
خونین» معروف شد.
در کویعشق، درد و بلا کم نمیشود
از باغ خلد، برگ و نوا کم نمیشود
تیغ شهادتست دل گرم را علاج
این تشنگی به آب بقاء کم نمیشود
قاصد، تسلی دل عاشق نمیدهد
شوق حرم به قبله نما، کم نمیشود
دوشنبه 18/10/1391 - 22:36
اهل بیت
مژدۀ رسول خدا(ص) به زائرین پیادۀ حسین(ع): گناهان گذشتۀ شما بخشیده شد، حالا یک زندگی تازه را شروع کنید
• در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «کسی که به قصد زیارت امام
حسین(ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای
زیارت اباعبدالله بر میدارد، یک حسنه مینویسد و یک سیئه از او محو
میکند. وقتی که به حرم میرسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده مینویسد.
وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین مینویسد. وقتی
میخواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید: رسول
خدا(ص) به شما سلام میرساند، و پیغام میدهد (مژده میدهد): عملت را از سر
بگیر که تمام گناهان گذشتهات بخشیده شده است؛ مَنْ خَرَجَ مِنْ
مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص، إِنْ
کَانَ مَاشِیاً، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى
عَنْهُ سَیِّئَةً، حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ
مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ، حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ
کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ، حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ
أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ
یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى»(کامل
الزیارات/ص132
• بر اساس روایت فوق، مژدۀ رسول الله(ص) به زائرین پیادۀ حسین(ع) این
است که: «تا امروزِ تو آنچه (گناه) بوده است بخشیده شد، پس برو عملت را از
سر بگیر و زندگی تازهای را آغاز کن.» چه کسی به چنین مژدهای بینیاز است؟
دوشنبه 18/10/1391 - 22:34
اهل بیت
مسئله اربعین سید الشهداء(علیه السلام) و این كه آیا خاندان آن حضرت پس
از رهایى از اسارت یزید قصد عزیمت به كربلا را داشته و نیز آیا توانسته اند
در آن روز به زیارت آن مضجع شریف نایل آیند و مرقد مطهرش را زیارت كنند،
از جمله مسائلى است كه از دیرباز صاحب نظران در باره آن اختلاف نظر داشته و
هریك با استشهاد به ادله تاریخى براى اثبات یا نفى آن تلاش كرده اند. در
این مقاله با توجه به متون تاریخى معتبر احتمالات ممكن را تبیین كرده و ضمن
بیان نظر مدافعان این واقعه، دیدگاه خود را مبنى بر نبود دلیل كافى و قابل
اعتماد بر مسئله اربعین سید الشهداء(علیه السلام)تبیین خواهیم نمود. هم
چنین امكان رسیدن كاروان اسرا را نیز به كربلا در اربعین اول تقریبا ناممكن
دانسته و در پایان، دلیل الحاق سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را به جسم
شریفش مورد خدشه قرار داده و وجود حدیث شریفى كه زیارت اربعین را از علائم
مؤمنان مى شمارد براى استحباب و فضیلت آن زیارت كافى دانسته ایم.
كلید واژگان: اربعین، كربلا، حسین(علیه السلام)، شهادت، اهل بیت، اسارت، كوفه، شام.
مقدمه
ورود خاندان مكرّم سیدالشهداء به كربلا در راه بازگشت از شام به مدینه
در روز اربعین و الحاق سر مقدس اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به پیكر
مطهّرش در آن روز، یكى دیگر از وقایع مبهم واقعه عاشورا و حوادث پس از آن
است. به راستى اگرچه حادثه عاشورا دل خراش ترین و غمبارترین حادثه اى است
كه در طول تاریخ، قلب شیعیان و دوست داران خاندان عصمت و طهارت را جریحه
دار ساخته و جا داشت تمامى وقایع آن بدون هیچ كم و كاستى در كتاب هاى تاریخ
نقل شود، امّا مع الاسف از آن جا كه هم در زمان وقوع حادثه عاشورا و هم پس
از آن شیعیان على بن ابى طالب و فرزندان معصومش تحت بیشترین فشارها و
آزارها بوده، سخت ترین شكنجه ها و تحریم ها را متحمّل شده و عملا در حاشیه
قرار گرفته بودند ، هیچ گاه امكان ضبط و نقل وقایع غم بار عاشورا و آن چه
بر خاندان مكرم سید الشهداء گذشت پدید نیامد. به راستى وقتى تاكنون به طور
قطع و یقین سرنوشت سر مقدس اباعبدالله الحسین(علیه السلام)كه در واقع یكى
مهم ترین امورى است كه باید مورد توجه قرار مى گرفت روشن نشده است و اقوال
در باره دفن سر مطهر آن حضرت مختلف و متشتت است چگونه مى توان انتظار داشت
وقایع ریز و درشت دیگرى همچون مدّت حبس خاندان سید الشهداء در كوفه ، روز
حركت از كوفه و مسیر حركت آنان از كوفه تا شام، میزان اقامت آنان در شام و
بالأخره مسیر بازگشت آنان به درستى و روشنى ، و بدون هیچ گونه اختلافى ثبت و
ضبط شده باشد؟!
مى دانیم كه بخش اعظم وقایع عاشورا و حوادث پس از آن، توسط مورخان اهل
سنت كه بعضاً تلاش مى كردند دامن یزید و خاندان بنى امیّه را از این لكه
ننگ ابدى، پاك سازند نقل شده است، پس نباید انتظار داشت تمام وقایع و حوادث
بدون كمترین تحریفى نقل شده باشد. از آن گذشته اگر مورخان نیز قصد نگارش
حوادث را به صورت صحیح و بدون تحریف داشتند، حكّام وقت ممانعت به عمل آورده
و معلوم نبود كه چه سرنوشتى در انتظار نویسنده و نوشته او بود.
تلاش نگارنده این سطور بر آن است كه مسئله بازگشت كاروان اسراى بنى هاشم
(علیهما السلام)را از شام بررسى كرده و نتیجه گیرى نهایى را براساس متون
موجود، بازگو نماید. باشد كه این
تحقیق گامى مثبت در جهت هرچه روشن تر شدن حوادث پس از عاشورا باشد و مرضى پروردگار واقع گردد.
مشهور بین عرف شیعه آن است كه امام سجاد(علیه السلام) به همراه اهل بیت
سیدالشهداء(علیه السلام) در راه بازگشت از شام، به كربلا رفته و روز اربعین
موفق به زیارت قبر مطهر حسین بن على(علیه السلام) و اصحاب باوفایش شدند و
پس از سه روز عزادارى و اقامه ماتم به مدینه الرسول(صلى الله علیه
وآله)بازگشتند. و نیز بین شیعیان مشهور است كه زین العابدین(علیه السلام)سر
مطهر پدر را در آن روز به بدن شریفش ملحق نمود. اما با وجود این از دیرباز
در میان محقّقان و صاحب نظران در باره رسیدن كاروان اسرا در اربعین اول به
كربلا اختلاف نظر بوده است. برخى آن را تایید كرده، شواهد تاریخى بر آن
اقامه مى كنند و برخى دیگر، حضور خاندان سید الشهداء(علیه السلام) را در
اربعین اول انكار كرده تحقق آن را امكان پذیر ندانسته یا محقق شده نمى
دانند.
نویسنده این سطور نیز بر این باور است كه كاروان اسرا در روز اربعین به
كربلا نرسیده و نیز معتقد است «احتمال رسیدن كاروان اسرا به كربلا در روز
اربعین» با «تحقق آن» دو امر مستقلند كه در این مسئله معلوم نیست كه هردو
با هم رخ داده باشند. بنابراین، به باور نویسنده هرگز نمى توان گفت كه
منكران قضیه اربعین به بى راهه رفته اند.
ما در این مقاله بر آن شدیم تا وقایعى را كه پس از اسارت اهل بیت
سیدالشهداء(علیه السلام)اتفاق افتاد و با رسیدن یا نرسیدن كاروان اسرا به
كربلا در روز اربعین اوّل ارتباط مستقیم دارد مرور كرده، تحقیقى مختصر
درباره آن ارائه نماییم.
جمعه 15/10/1391 - 22:11
اهل بیت
4- تأثیر کام برداشتن اطفال با تربت
کام برداشتن اطفال با تربت امام حسین (ع) موجب ایمنی کودک می شود چنانکه امام صادق (ع) فرمود:
«کام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) باز کنید که آن امان است » 8
5- تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه
صاحب کتاب «مدارک الاحکام» می نویسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاینهای بود، بچههایی که از زنا بدنیا می آورد در تنور میانداخت و میسوزانید. وقتی که مرد، پس از غسل و کفن او را به خاک سپردند ، اما زمین جنازهاش را بیرون انداخت .جای دیگر او را دفن کردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسک شد: ای پسر پیغمبر به فریادم برس.
فرمود: کارش چه بود ؟ عرض کردند زنا و سوزاندن بچههای حرامزاده . فرمود: هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوقی را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض کرد حالا چه کنم؟ فرمود: مقداری از تربت حسین (ع) با او در قبر بگذارید . تربت حسین (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت.
در توقیع مبارک حضرت حجة بن الحسن (عج) نیز اذن داده شده است . یکی از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغری توسط نایب خاص حضرت ) مینویسد: آیا جایز است ما تربت حسین (ع) را با میت در قبر بگذاریم ، یا با تربت حسین روی کفن بنویسیم؟
حضرت در پاسخ مرقوم میفرمایند: هر دو کار پسندیده است . البته باید رعایت احترام تربت بشود . مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد ، بلکه به برکت خاک قبر حسین (ع) قبر میت محل امنی از هر بلا و آفت و عذابی گردد 9
6- تسبیح تربت
از حضرت صاحب الزمان (عج) روایت شده که فرمود: «هر کس تسبیح تربت امام حسین (ع) را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته میشود». 10
و امام صادق فرمود: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»11
پی نوشتها:
74 وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 4 ص 1033
2- کافی ، مرحوم کلینی ، ج 4 ص 588
3- کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 272
4- مکارم الاخلاق ، طبرسی ، ج 1 ص 360
5- کافی ، مرحوم کلینی ، ج 1 ص 360
6- تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی ، ج 6 ص 74
7- نقل از کتاب سید الشهدا آیت الله شهید دستغیب ، ص 166
8- وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 4 ص 1033
9- وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج 44 ص 280
11- نقل از کتاب درسی که حسین (ع ) به ما آموخت شهید هاشمی نژاد، ص 451
سه شنبه 5/10/1391 - 22:24
اهل بیت
3- شفا یافتن
از جمله آثار و برکات قطعی تربت پاک سیدالشهدا (ع) شفا بودن آن برای دردهاو آلام انسان است . روایاتی که دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اول : روایاتی است که شفا بودن را برای تربتی که از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص کرده است ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که نزد سر حسین (ع) تربت سرخی است که شفای هر دردی غیر از مرگ می باشد» 3
دسته دوم : روایاتی است که با تعبیرات مختلف توسعهای از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را برای آن قائل است . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «حریم مزار حسین (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »4
دسته سوم : روایاتی است که به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نمودهاند . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «خاک مزار امام حسین (ع) برای هر دردی شفاست». 5
تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را
در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین
و نیز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک، حرام است مگر گل مزار حسین (ع) ، بدرستی که در آن شفای هر درد و امنیت از هر ترسی است» 6
حکایت: عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندی خراسانی (ره) که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیماری مدتی طول کشید و پرستاری مرا بعضی از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندی بیماری من به قدری شدید شد که اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر برای معالجهام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهی بیهوش میشدم و گاهی به هوش می آمدم.
یکی از رفقا که مرا پرستاری میکرد شنیده بود که عالم زاهد مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد نجف آبادی قدس سره مقداری از تربت اصلی حضرت سیدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وی خواسته بود که قدری از آن تربت را بدهد که به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود : من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام که بعد از مرگم در کفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا که ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آوردهایم شما هم از دادن تربت خودداری میکنید؟ این بیمار در حال احتضار است و میمیرد.
مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدری از آن تربت که از جان خودش عزیزترش می داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصی که وارد شده در آب حل کرده و به حلق من ریخته بودند . من که در حال بیهوشی به سر میبردم ، ناگهان چشمان خود را باز کرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشستهاند ، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را که به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.
کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتی به خود داده نشستم ، دیدم نشاط بیشتری دارم برخاستم و ایستادم ، و چون یقین کردم که به برکت ترتبت مقدس امام حسین (ع) شفا یافتم حال خوشی پیدا کردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش می کنم که از حجره بیرون بروید، چون میخواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشی که قابل و صف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) شدم » 7
آری ، شفای بیماران به وسیله تربت آن حضرت یکی از برکاتی است که خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (ع) به وی عطا فرموده است .
تربتت راز شفای همه درد است حسین
تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبیب
سه شنبه 5/10/1391 - 22:23
اهل بیت
سخنی پیرامون تربت سیدالشهدا (ع)
سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز
ای که از خون جبینت به جبین آب وضوست
فضیلت و آثار و برکاتی که برای تربت حسینی است ، برای هیچ تربتی و قطعهای از قطعات زمین نیست . خاک کربلا قطعهای از بهشت است که خداوند قادر متعال به واسطه قدردانی از یک فداکار در راه دین که تمام هستی خود را فدا کرده ، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است .
کربلایش قطعهای از جنت است
باب نور و باب لطف و رحمت است
اما در اینکه چرا تنها این خاک دارای چنین ویژگیها و آثار و برکات است؟ باید گفت : هر چیزی که در این عالم ، شرافت ظاهری و یا معنوی پیدا میکند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتی است، و یا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمی است که به آن شرافت و برکت داده است .
در تربت کربلای سیدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است ، زیرا خاک کربلا بنا بر روایاتی ، هم شرافت ذاتی و خدا دادی ، و هم امر عظیم و واقعهای مهم در آنجا واقع گردیده که آن شهادت حسین بن علی (ع) و یاران وفادارش میباشد ، لذا دارای فضیلت و آثاری خاص است .
آمده است که چون بر قبر امام حسین (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گردید، یکی از اعراب بنی اسد آمد و از خاک قبضه قبضه برداشت و بویید تا بر قبر حسین رسید، و چون او را میبوسید گریه میکرد و میگفت : پدر و مادرم به فدایت ، چه اندازه خوشبویی که قبر و تربت تو چنین خوشبو است ، سپس شروع کرد به سرودن :
خواهند نهان سازند قبرش ز حبیبش
خوشبویی خاک قبر گردیده دلیلش
آری خاک مزار حسین (ع) سرمه چشم عاشقان و شیفتگانش بوده و ایشان را مجنون وار به سوی خود میکشاند.
از آنجایی که هدف این کتاب بر شمردن آثار و برکات سیدالشهدا (ع) است ، از تفصیل در مطلب پرهیز کرده و علاقهمندان به این مقوله را به کتابهای مربوط ارجاع میدهد .
و اما آثار و برکاتی که می توان برای تربت پاک حسینی برشمرد عبارتنداز:
1- تأثیر تماس اعضای بدن با تربت
یکی از آثار و برکات تربت سیدالشهدا (ع) این است که متبرک نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوی زیادی بر انسان خواهد گذاشت ، از این رو از بعضی بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده که بعد از نماز ، بدن و صورت خویش را با مهر کربلا متبرک می کنند. و نیز دستور دادهاند که قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضای بدن تماس داده شود.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین (ع) را شفای هر درد، و ایمنی از هر خوفی قرار داده است؛ پس هرگاه یکی از شما خواست از آن خاک تناول کند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضای بدنش تماس دهد...» 1
2- سجده بر تربت
یکی دیگر از برکات و آثار خاک مزار امام حسین (ع) این است که سجده بر آن تربت پاک حجابهای ظلمانی را کنار زده و در توجه حق تعالی به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در این باره میفرماید: «همانا سجود بر تربت حسین (ع) حجابهای هفتگانه را پاره می کند»2
لازم به ذکر است که مراد از «حجاب» در کتاب و سنت ، همان حجابهایی است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب می سازد که در مرحله اول، حجابهای ظلمانی و در مرحله دوم ، حجابهای نورانی بر طرف میشود اما مراد از حجابهای هفتگانه ، ظاهراً حجابهای ظلمانی است . سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(ع) این خاصیت را دارد که در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشای وصول به کمالات انسانی باشد.
سجده بر خاک سرکوی تو آرند خلایق
جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی
و اما در خصوص اینکه در میان شیعه معمول است از خاک مقدس کربلا یعنی تربت کنار قبر سیدالشهدا (ع) خاک برداشته و با آن مهر درست کرده و غالباً در نماز، به آن سجده میکنند بدین خاطر است که از خاک زمین بوده و به تمامی خاکها میتوان سجده کرد، و از طرفی خاک کربلا به لحاظ شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش شرافت پیدا کرده است ، به طوری که اهل بیت (ع) نیز به ما فرمودهاند در هر نمازی که سجده بر تربت کربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول میکند. چنانکه حضرت صادق (ع) از خاک کربلا درون کیسهای ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن کیسه را باز میکرد و بر آن سجده مینمود.
سه شنبه 5/10/1391 - 22:21
اهل بیت
زینب كبرى سلام الله علیها،پیامبر خون شهداى كربلا و همراه حسین«ع»در
نهضت خونین عاشورا .حضرت زینب،دختر امیر المؤمنین و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجم
هجرى،روز 5 جمادى الأولى در مدینه،پس از امام حسین«ع»به دنیا آمد.از القاب
اوست:عقیله بنى هاشم،عقیله طالبیین،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابده آل
على.زینب را مخفف«زین اب»دانستهاند،یعنى زینت پدر.
امام حسین«ع»هنگام دیدار،به احترامش از جا برمىخاست.زینب كبرى،از جدش
رسول خدا و پدرش امیر المؤمنین و مادرش فاطمه زهرا«ع»حدیث روایت كرده
است.(1)این بانوى بزرگ،داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف و
شهامت فوق العاده بود.(2) شوهرش،عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از
این ازدواج،دو پسر حضرت زینب به نامهاى محمد و عون،در كربلا به شهادت رسیدند.
وقتى امام حسین«ع»پس از امتناع از بیعت با یزید،از مدینه به قصد مكه
خارج شد، زینب نیز با این دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش
فداكاریهاى عظیم زینب،بسیار بود.سرپرست كاروان اسیران اهل بیت و مراقبت كننده از
امام زین العابدین«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حكام اموى با خطبههاى آتشین بود.زینب،هم
دختر شهید بود،هم خواهر شهید،هم مادر شهید،هم عمه شهید.پس از عاشورا و در سفر
اسارت،در كوفه و دمشق،خطابههاى آتشینى ایراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا و بیدارى
مردم گشت.پس از بازگشت به مدینه نیز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلا داشت،به
سخنورى و افشاگرى مىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت یافت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زینبیه(در سوریه
كنونى)است.
برخى نیز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب«خیرات الحسان»آمده است:در
مدینه قحطى پیش آمد.زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعه
زمینى داشتند.زینب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن
شد.(3)
صبح ازل طلیعه ایام
زینب است
پاینده تا به شام ابد
نام زینب است
در راه دین لباس شهامت
چو دوختند
زیبنده آن لباس بر
اندام زینب است
بارزترین بعد زندگى حضرت زینب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه با
خطابههایش،پیام خون حسین«ع»را به جهانیان رساند.در این زمینه،نوشتهها و سرودههاى
بسیارى است،از جمله این شعر:
سر نى در نینوا مىماند
اگر زینب نبود
كربلا در كربلا مىماند
اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از
آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا
مىماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب
تشنگان
در كویر تفته جا
مىماند اگر زینب نبود
زخمه زخمىترین
فریاد،در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا
مىماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ
اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مىماند
اگر زینب نبود
ذو الجناح داد
خواهى،بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها
مىماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر
تاریخ،سیل انقلاب
پشت كوه فتنهها
مىماند اگر زینب نبود(4)
خود زینب نیز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام دیدن سر بریده
برادر، خطاب به او چنین سرود:«یا هلالا لما استتم كمالا...»بعدها هم در سوگ
حسین«ع»اشعارى سرود،با این مطلع:«على الطف السلام و ساكنیه...»:سلام بر كربلا و
برآرمیدگان آن دشت،كه روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.
جانهاى افلاكى و پاكى كه در زمین خاكى،مقدس و متعالى شدند،آرامگاه
جوانمردانى كه خدا را پرستیدند و در آن دشتها و هامونها خفتند .سرانجام،گورهاى
خاموششان را قبههایى افراشته در برخواهد گرفت،و بارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى
گسترده و باز...
پىنوشتها
1ـالحسین فى طریقه الى الشهاده،ص .65
2ـدرباره مقامات معنوى زینب و ویژگیهایش،ر.ك:«الخصائص الزینبیه»از سید
نور الدین جزایرى .
3ـدرباره زندگینامه حضرت زینب،از جمله ر.ك:«بطلة كربلا»عایشه بنت
الشاطى،كه با نام«زینب،بانوى قهرمانكربلا»به قلم حبیب الله چایچیان و مهدى آیت
الله زاده ترجمه شده است.
4ـقادر طهماسبى(فرید).
فرهنگ عاشورا صفحه
216
جواد محدثى
سه شنبه 5/10/1391 - 16:19
اهل بیت
رمز زنده ماندن واقعه ى
عاشورا
اگر زینبكبرى(سلاماللَّهعلیها) و امام
سجّاد(صلواتاللَّهعلیه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در كربلا
و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زیارت كربلا و
بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند -
مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفهى عاشورا و هدف حسینبنعلى و
ظلم دشمن را بیان نمىكردند، واقعهى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى
نمىماند.
چرا امام صادق(علیهالصّلاة والسّلام) - طبق روایت -
فرمودند كه هر كس یك بیت شعر دربارهى حادثهى عاشورا بگوید و كسانى را با آن بیت
شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟(1) چون تمام دستگاههاى
تبلیغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهى عاشورا و كلاً مسألهى
اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ،
اینگونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از
تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز مىكردند. در چنین فضایى، مگر ممكن بود قضیهى
عاشورا - كه با این عظمت در بیابانى در گوشهیى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده - با
این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مىرفت.
آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان
حسینبنعلى(علیهالسّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت
حسینبنعلى(علیهالسّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و
سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام
سجّاد(علیهالسّلام) و بقیهى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنهى نظامى
نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكتهها باید توجه كنیم.
درسى كه اربعین به ما
مىدهد
درسى كه اربعین به ما مىدهد، این است كه باید یاد حقیقت و
خاطرهى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول
انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده
است. چه تبلیغات و طوفانى كه علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى كه دفاع و حراست از اسلام
و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى كه جانشان - یعنى
بزرگترین سرمایهشان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و
مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهایى كه منتشر
مىكردند، در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند
بكنند.
حتّى افراد معدودى از آدمهاى سادهدل و جاهل و نیز
انسانهاى موجّه و غیر موجّهى در كشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى
حرفهایى مىزدند كه ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود كه
امام عزیز را برمىآشفت و وادار مىكرد كه با آن فریاد ملكوتى ، حقایق را با صراحت
بیان كند.
اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر
آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى كه در این كشور
وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان
بسیار عظیم و خطرناكى است. البته، اكثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به بركت آگاهىِ
ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا كردهاند. از بس
دشمن دروغ گفت و چیزهایى را كه در مقابل چشم مردم بود، به عكس و واژگون نشان داد و
منعكس كرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و یاوهگوییهاى تبلیغات
جهانى ، بكلى سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسینبنعلى(ع) را
محكوم مىساخت و وانمود مىكرد كه حسین بن على(ع) كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و
حكومت اسلامى و براى دنیا قیام كرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور
مىكردند. بعد هم كه حسینبنعلى(علیهالسّلام)، با آن وضع عجیب و با آن شكل فجیع،
به وسیلهى دژخیمان در صحراى كربلا به شهادت رسید، آن را یك غلبه و فتح وانمود
مىكردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافتهها را عوض كرد. حق، این
گونه است.
از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالى)29/ 06/
68
منبع : پایگاه مقام معظم رهبری
سه شنبه 5/10/1391 - 16:15
اهل بیت
اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید
می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی
یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است . شما فرض کنید اگر این شهادت
عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می
شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه
روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از
خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .ببینید در این صورت آیا این شهادت
فایده ای برای عالم اسلام داشت ؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این
خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و
یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟ اگر حسین شهید می
شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این
خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها
و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟
می بینید که هیچ اثری نداشت ، بله حسین که شهید می شد ،
خود او به اعلی علیین رضوان خدا می رسید ، شهیدانی که کسی نفهمید و در غربت ، در
سکوت ، در خاموشی شهید شدند ، به اج
ر خودشان در آخرت رسیدند ، روح آنها فتوح و گشایش را در
درگاه رحمت الهی به دست آورد ، اما آیا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن
شهیدی می شود که شهادت او و مظلومیت او را نسلهای معاصر و آینده او بدانند و بشنوند
، درس و اسوه آن شهیدی می شود که خون او بجوشد و در تاریخ سرازیر بشود ، مظلومیت یک
ملت آن وقتی می تواند زخم پیکر ستم کشیده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم
بگذارد که این مظلومیت فریاد بشود ، این مظلومیت به گوش انسانهای دیگر برسد ، برای
همین است که امروز ابرقدرتها صدا توی صدا انداختند که صدای ما بلند نشود ، برای
همین است که حاضرند پولهای گزاف خرج کنند تا دنیا نفهمد که جنگ تحمیلی چرا به وجود
آمد ، با چه انگیزه ای ، با دست که ، با تحریک که . آن روز هم دستگاههای استکباری ،
حاضر بودند هر چه دارند خرج کنند به قیمت این که نام و یاد حسین و خون حسین و شهادت
عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهای بعد باقی نماند و شناخته نشود . البته در
اوائل کار درست نمی فهمیدند که چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بیشتر گذشت ، بیشتر
فهمیدند .
در اواسط دوران بنی عباس حتی قبر حسین بن علی علیه السلام
را ویران کردند ، آب انداختند ، خواستند از او هیچ اثری باقی نماند . نقش یاد و
خاطره شهیدان و شهادت این است ، شهادت بدون خاطره ، بدون یاد ، بدون جوشش خون شهید
، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت
کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعین اول ،
خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند . اما اربعین
اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛
جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر ، از یاران امیر المومنین و
آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست
- و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه
کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره
حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد . یک چنین
روزمهمی است روز اربعین.
امام صادق فمودند: هر كس یك بیت شعر دربارهى حادثهى
عاشورا بگوید و كسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد
كرد
حركت امام حسین(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت
لطلبالاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عنالمنكر ...»(
بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زیارت اربعین كه یكى از بهترین زیارات است،
مىخوانیم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك منالجهالة و
حیرةالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را كه از پیامبر(ص) نقل كردهاند،
بیان مىفرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلّم قال:
من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه
صلّىاللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه
بفعل و لاقول كان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص
382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى كه دربارهى آن
بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مىكند كه غرض، اقامهى حق و عدل و
دین خدا و ایجاد حاكمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض،
ادامهى راه پیامبر اكرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است كه: «یا وارث ادم صفوةاللَّه
یا وارث نوح نبىّاللَّه ...»( مفاتیحالجنان، زیارت وارث) و معلوم است كه
پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق و ایجاد حكومت
و نظام اسلامى.
اساساً اهمیت اربعین در آن است كه در این روز، با تدبیر
الهى خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این كار پایهگذارى
گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت
حسینبنعلى(علیهالسّلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى
بعد، از دستاورد شهادت استفادهى زیادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه
مىدارد و شهید به طور قهرى در تاریخ و یاد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبیعىیى
كه خداى متعال براى این كار - مثل همهى كارها - قرار داده است، همین چیزى است كه
در اختیار و ارادهى ماست. ما هستیم كه با تصمیم درست و بجا، مىتوانیم یاد شهدا و
خاطره و فلسفهى شهادت را احیا كنیم و زنده نگهداریم.
ادامه دارد
سه شنبه 5/10/1391 - 16:14