کامپیوتر و اینترنت
بدون شک ، انجام کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی در زمینه موضوعات مهم ، حساس و مبتلا به جامعه یکی از ضروریات حوزه های دانشگاهی است
و پر واضح است که تساهل و کم کاری در قلمرو تحقیق و پژوهش ، نه تنها مانعی بر ارتقاء داده های علمی و آموزشی می باشد بلکه متاسفانه و بطور حتم عادت به کم کاری در این بخش ، بی مایگی تحقیقات و لزوما عقب افتادگی جامعه علمی را در برخواهد داشت . حوزه تحقیق در کشورهای جهان سوم و بالاخص رشته های علوم انسانی همواره با محدودیت منابع جامع روبرو بوده و با توجه به عقب ماندگی این کشورها از فناوری ها و تکنولوژی های روز دنیا به تاسی از آن قوانین و مقررات معمولا چندین سال پس از ورود فناوریهای جدید به این کشورها تصویب و به بالتبع دارای نواقص و معایبی چند خواهد بود . از آنجا که روش تحقیق علی الاصول در علم حقوق کتابخانه ای است و تنها منابع یک پژوهشگر کتاب می باشد که عده ای از حقوق دان با توجه به قوانین موجود دست به تالیف آنها می زنند و در صورتی که منابع لازم برای انجام تحقیق یافت نشود مشخص خواهد بود که کار تحقیق بامشکلات فراوانی روبرو خواهد بود . با ورود انسان به عصر جدید ( هزاره دوم میلادی ) و گسترش و رشد وسایل ارتباطی و یا به تعبیری دیگر بوجود آمدن ( دهکده جهانی ) بالتبع با توجه به نیازهای اجتماعی ضرورت هایی مطرح می شود . از آنجا که امروزه سیستم ها رایانه ای و اطلاعاتی مختلف با زندگی اجتماعی انسانها عجین شده یکی از موضوعات اجتماعی و به روز در جامعه مطرح می باشد . با ورود این پدیده اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی بشر مانند پدیده ها دیگر اجتماعی همواره با مزایا و معایبی روبرو بوده است.برای نظم بخشیدن به پدیدهای اجتماعی نیاز به راهکارهای مناسبی هستیم . در حوزه ی علوم اجتماعی این وظیفه بر عهده علم حقوق است که با ارائه راهکارهای مناسب سعی بر ایجاد نظم بر پدیده های اجتماعی را دارد . از این رو وقوع ناهنجاریهای اجتماعی قابل تصور است . وقوع جرائم مختلف با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی متفاوت در هر عصر و زمانی اشکال خاص خود را می یابد ، با ورود رایانه ها در زندگی شخصی افراد و گسترش فناوری اطلاعات ( اینترنت ) سوء استفاده از این وسایل اشکال گوناگونی به خود گرفته است . که تحت عنوان جرائم رایانه ای از آن بحث می شود. انواع جرائم رایانه ای توسط افرادی موسوم به هكرها صورت می گیرد . از جمله شایع ترین این جرائم که روز به روز نیز بیشتر گسترش می یابد کلاهبرداری اینترنتی است البته در کنار آن جرائم دیگری چون جعل کامپیوتری ، سرقت اینترنتی ، افشای اطلاعات و... نیز از شایع ترین این موارد است .
با توجه به ضرورت بررسی این مقوله مهم در این برهه از زمان که تجارت کالا و تکنولوژی ، دانش فنی و آفرینش فکری برای دولتها مهمتر از تجارت کالا و خدمات شناخته می شود.
به ارائه تحقیق در این زمینه پرداخته شد.
که با توجه به محدودیت منابع و هم چنین محدودیت زمان نمی توان انتظار ارائه تحقیقی کامل و جامع داشت.
امیــد است با ارئــه ایــن تحقیق بتوانم خدمتی هر چند کم و ناچیز به جامعه علمی کشورم انجام داده باشم.
فصل اول تعریف جرم
: پدیده مجرمانه: جرم را به صورتهای مختلفی تقسیم كرده اند
.ار نظر اجتماعی جرم به آن دسته از اعمال انحرافی كه به اعتقاد گروه یا گروهای حاكم خطر ناك تلقی می شود اطلاق می گردد.بدیهی است كه در هر گروه اجتماعی انحراف از ضوابط و ارزشها صورت می گیرد و این انحرافها لازمه تحول جامعه و پیشرفت و تعالی آن جامعه است. از نظر حقوق جزا تعریف رسمی و قانونی جرم ملاك اعتبار است و از این لحاظ جرم به فعل یا ترك فعلی گفته می شود كه قانون گذار برای ان مجازاتی در نظر گرفته باشد و از طرف شخص مسؤل ارتكاب یابد.كه این تعریف كاملا منطبق بر ماده 2 قانون مجازات اسلامی می باشد.
ماده 2ق.م.ا\"هر فعل یا ترك فعلی كه در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم می باشد\". عناصر تشكیل دهنده جرم
: برای آن كه عملی به عنوان جرم قابل مجازات باشد جمع آمدن عناصری چند ضرورت دارد
: اولا از طرف قانون بعنوان جرم پیش بینی و مجازات برای آن مقرر شده باشد(عنصر قانونی جرم).
ثانیا فعل یا ترك فعل بصورت و در شرایط خاص باشد نه تصور و اراده ای كه فعلیت پیدا نكرده است(عنصر مادی جرم).
ثالثا با قصد مجرمانه یا تقصیر جزایی صورت گرفته باشد(عنصر معنوی یا روانی جرم )
فصل دوم
کلیات
: جرائم رایانه ای : ماهیت جرائم رایانه ای ناشی از توسعه روز افزون فناوری اطلاعات و ورود به عصر اطلاعات است كه رایانه می تواند ابزار، هدف و موضوع ارتكاب جرم باشد، وغالبا به دودسته تفكیك می شوند دسته اول دارای عناوین و توصیفهای جزایی كلاسیك هستند نظیر جعل رایانه ای ،كلاهبرداری رایانه ای وجاسوسی رایانه ای كه در این جرائم رایانه به عنوان ابزاری برای رفتار مجرمانه به كار میرود
. دسته دوم جرایم رایانه ای جدیدند این جرائم ناشی از چگونگی به كارگیری فناوری اطلاعات هستند جرائمی نظیر دسترسی غیر مجاز، اختلال در داده ها وسیستم های رایانه ای هرزه نگاری این نوع جرائم جدید هستند . در هردو دسته موضوع جرم با فرض مال بودن و دارای ارزش بودن داده ها و اطلاعات: مال دیگران، امنیت، آسایش فردی، آسایش عمومی، اخلاق عمومی و حیثیت افراد است.
عمومی ترین عنوان مجرمانه در حوزه فناوری اطلاعات هك است در حقیقت اولین اقدام برای شروع یك جرم رایانه ای یا بهتر بگوییم رفتار قابل سرزنش در فضای سایبر دسترسی غیر مجاز به داده ،رایانه ، شبكه به طور كلی هر سیستم رایانه ای است كه مربوط به شخص دیگری باشد است این ورود غیر مجاز میتواند برایاطلاعات، دادهها، برنامهها یا سیستمهای رایانه ای غیر مجاز برای مرتکب: نشان دادن مهارت شخص، كسب مال مربوط به دیگری ، اختلال وخرابكاری ، جاسوسی و... باشد .این عمل فارغ از نیت مرتكب كاملاً یك رفتار قابل سرزنش وناپسند است . ونحوه ارتكاب این جرائم عبارت است از، ورود، تحصیل ، حذف، اختلال ، دستكاری و ... در. نبود قانون در عرصه سایبر همچون دیگر عرصه ها و مظاهر پیشرفت بشری به هرج و مرج می انجامد درست شبیه به آیین نامه رانندگی روز اولی كه اتو مبیل ساخته شد كسی به مقررات آن توجه نمی كرد و لی امروزه كمتر كسی نافی لزوم مقررات رانندگی است اگر امروز مقررات رانندگی كان لم یكن تلقی شود چه روی میدهدقوانین عرصه فناوری اطلاعات هم همین طور هستند اگر قانونی نباشد كدام آدم عاقلی می تواند خطر سرمایه گذاری در این عرصه را بپذیرد وكدام یك از شما در جایی سرما یه گذاری میكنید كه پیوسته مورد تاخت و تاز ناقضین مال وحیثیت افراد میشوند و هیچ قانونی برای جلوگیری و توبیخ آنها وجود ندارد.
آیا شما ریسك رفتن به خیابان و رانندگی را می پذیرید؟. بر این اساس در لایحه ای كه تحت عنوان جرائم رایانه ای توسط دولت تقدیم مجلس شد و اكثر عناوین مجرمانه هر دو دسته مذكور در لایحه جرم انگاری شده است البته غیر بخشی كه در لایحه مربوط به جرم انگاری جرائم مذكور است بخش دیگری نیز كه مشتمل بر آیین دادرسی ونحوه رسیدگی به جرائم رایانه ای ودیگر جرائمی كه ناشی از توسعه كاربری فناوری اطلاعات است در این لایحه دیده شده است.
لایحه پس از تصویب كلیات آن در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی در شور دوم آن است كه برای اصلاح برخی نقایص و اشكالات مركز پژوهشهای مجلس گزارشی را تهیه نمود كه این گزارش مورد توجه مجلس قرار گرفت و امیدواریم پس از رفع مشكلات این لایحه هرچه زودتر تصویب شده و و كشور ما نیز به جرگه كشور هایی بپیوندد كه رفتار غیر مسئولانه افراد در محیط سایبر را مستوجب سرزنش دانسته است. وپس از این ناظر فروش نرم افزار های هكری و آموزشهای هكری نباشیم زیرا تفاوتی بین مال ،اخلاق، حیثیت ، آبرو در محیط سنتی و سایبر وجود ندارد همانطور كه آموزش دزدی ناپستد است آموزش هك هم عملی قابل سرزنش است. هم زمان با ورود انسان به هزاره دوم میلادی ، هم چنان شاهد جرم و جنایت های بی شماری هستیم اگر چه از نظر ماهوی دچار تغییر نگشته اما از نظر استفاده از ابزارها و وسایل گوناگون تغییرات شگرفی به خود دیده است .
انسان امروزی هم چنان دزدی می کند ، آدم می کشد و به مال و حریم دیگران تجاوز می کند . در گذشته فرد با یک داس یک چوب و یا یک خنجر و کمی بعد با اسلحه ابزار تجاوز و دزدی و باج خواهی از اموال دیگران بود . اما امروزه با فشار دادن یک کلید و وارد کردن چند عدد می شود به حریم دیگران تجاوز و یا به مال او دست اندازی نمود .حوزه جرائم در زندگی امروز بشر آن قدر پیچیده شده که قانون گذاران مجبورند تحولات جرم را به صورت مداوم زیر نظر داشته باشند. به تدوین قوانین صحیح گام بردارند . اما همانطور که مشخص شد در زندگی اجتماعی امروز بشر تحولاتی صورت گرفته که به تاثیراز آن جرائم نیز اشکال متفاوتی گرفته است.
جرائم اینترنتی مصداق بارز این تحولات در زندگی اجتماعی انسانها می باشد پنج شنبه 17/4/1389 - 12:10
دعا و زیارت
نبوت باوری درتاریخ اندیشه اسلامی همواره ازدورویكرد نگریسته شده است :رویكرد كلامی ورویكرد فلسفی.دررویكرد فلسفی یاازرهیافت جامعه شناسانه به اثبات نبوت پرداخته اند یاازرهیافت معرفت شناسانه.دررهیافت معرفت شناسانه بااتكاء به عدم كفایت معرفت بشری لزوم یك معرفت غیربشری كه مصون ازآثاروعوارض معرفت بشری باشد ثابت شده شخص نبی حامل معرفت غیر بشری دانسته می شود.دررهیافت جامعه شناختی بااتكاء به لزوم وجودقانون عادلانه درحیات اجتماعی بشرشخص نبی " قانون گذاری مجری عدالت " معرفی می شود كه ضامن تداوم وبقای نوع انسانی است.ضرورت نبوت وپیامبری دررویكردكلامی عموما مبتنی بر"قاعده لطف" یا"حسن وقبح عقلی" بود بااشاعه كلام فلسفی توسط خواجه نصیرالدین طوسی واستفاده ازسبك وسیاق فلاسفه درطرح بحث ها استنادبه رویكرد فلسفی درآثارمتكلمان شیعی غلبه پیداكرده است(1) ازاین رودررویكردكلامی نیزدورهیافت معرفت شناسانه وجامعه شناسانه به چشم می خورد.تقریرات متنوعی نیزازآن دوصورت گرفته است.
ابن سینا كه نبوت باوری اش همواره الهام بخش دورویكرد فلسفی وكلامی بوده است ضرورت نبوت وپیامبری رابارهیافت جامعه شناسانه اثبات می كند.تبیین وی ازاین مسئله نه تنها مقبولیت یافته وزمینه سازتقریرات بعدی شده است بلكه می توانیم آن رادرصدرتبیین هایی ازاین دست بنشانیم.
نبوت باوری ابن سیناازسه دریچه قابل طرح وارزیابی است:دریچه اول به بحث ازضرورت ولزوم نبوت وپیامبری درجامعه بشری اختصاص دارد دردریچه دوم بحث ازامكان تحقق عینی آنست ودریچه سوم به بحث ازاوصاف اختیارات وتعالیم نبی می پردازد.دریچه اول وسوم درالهیات شفا مطرح شده است ودریچه دوم دركتاب نفس طبیعیات شفاونیزنمط سوم اشارات وتنبیهات وی(2)
ابن سینادربحث ضرورت نبوت وپیامبری(3) بیان می كند كه انسان به رغم گونه های دیگرجانوران موجودی اجتماعی است.نیازاوبه اجتماعی زیستن ازاین روست كه به تنهایی قادربه رفع نیازهای ضروری اش نیست.هرانسانی به هم یاری دیگرانسان ها نیازدارد.نیازبه هم یاری موجب وابستگی متقابل وارتباط دوسویه می شودوهمین ارتباط ووابستگی موجد تشكیل اجتماع وزمینه سازمدنیت وشهرنشینی است.اجتماعی زیستن به باورابن سینا خصیصه ای عام وكلی است استثناپذیرنیست لذااعراض ازپذیرش عقد مدنیت وشهرنشینی باشرایط آن ونیزكوتاهی دراین مسئله ازیك انسان اجتماعی برنمی آید.فردی بااین ویژگی نه تنهاانسان نماست كه كمالات انسانی خویش راازبین برده است وچاره ای نیست جزالتزام واهتمام وی به روند جامعه پذیری.
بنابراین ها اجتماعی زیستن انسان هاجزبا سهیم شدن درمشاركت اجتماعی ممكن نیست مشاركت اجتماعی نیزجزبا تعامل اجتماعی ممكن نیست .تعامل اجتماعی نیازبه قانون عادلانه دارد وضع قانون عادلانه نیزبدون قانون گذارومجری عدالت میسرنخواهدبود.ابن سینا نیازبه انسانی بااین وصف راازنیازبه روییدن موبركناره پلك هاوابروها ونیزاز نیازبه فرورفتگی كف پاها وچیزهای سودمند دیگربیشتر می داند زیرا بودونبودآنها تاثیری درتداوم بقای نوع انسانی ندارداما نبود واضع قانون ومجری عدالت بقای نوع انسانی رابه خطر انداخته ومانع ازتحصل وجودی اوخواهدشد.
وجودانسانی بااین وصف به علاوه لزوم آن وبه علاوه اینكه ممكن است معلوم واجب الوجودبذاته نیزهست.چگونه واجب الوجودبه منافع موی ابروهاوفرورفتگی پاها علم داردولی به منافع وجود قانون گذارمجری عدالت علم ندارد؟ نمی شود كه علم الهی مقتضی خیرومنفعت موی ابروهاوفرورفتگی پاهاباشدولی مقتضی خیرومنفعت قانون گذار مجری عدالت نباشد.اگرچنین است كه واجب الوجود بذاته علم به خیرومنفعت وجود قانون گذارمجری عدالت داردواگروجود قانون گذار مجری عدالت درنظام خیرممكن وضروری است پس باید موجودشود.قانون گذارمجری عدالت درتعبیرابن سینا عبارتست ازپیغمبرونبی.
قانون گذارمجری عدالت برای پیاده سازی قانون عادلانه بایدازسه ویژگی برخوردارباشد:اولا انسان بودن ثانیا مخاطبه بامردم وثالثا ملزم سازی آنها به رعایت قانون عادلانه.ازاین گذشته می باید خصوصیتی درپیامبرباشد تابه سبب آن ازسایرانسان ها متمایزشود این خصیصه معجزه پیامبری است.
استدلال ابن سینارامی توانیم بدین گونه تقریر كنیم:
1- 1- جامعه نیازبه قانون گذارمجری عدالت دارد.
2-وجودقانون گذارمجری عدالت ممكن است
3-وجودقانون گذارمجری عدالت درنظام خیر ضروری است.
4-وجودقانون گذارمجری عدالت معلوم خداست.
5-هرچه ممكن الوجود نافع درنظام خیرومعلوم علم عنایی باشد بایدبالضروره موجودشود.
6-قانون گذارمجری عدالت بایدبالضروره موجودشود.
گزاره پنجم درمباحث راجع به آفرینش عالم وعلم الهی اثبات شده است(4) لذاهم وغم ابن سینا اولا مصروف تبیین گزاره اول یعنی وجه نیازبه نبوت وپیامبری می شود ثانیا بیان اینكه نبوت وپامبری مصداق گزاره پنجم است.
دلیل ابن سینادراثبات گزاره اول مبتنی است برپنج مقدمه:
1-1-انسان برای رفع حاجات ضروری خودبه دیگرانسان هانیازدارد.
2-1-نیازانسان به دیگرانسان ها مقتضی سهیم شدن درمشاركت اجتماعی است.
3-1-لازمه مشاركت اجتماعی تعامل اجتماعی است.
4-1-درتعامل اجتماعی چاره ای جزپذیرش"سنت وعدل" یا قانون عادلانه نیست.
5-1-قانون عادلانه نیازبه قانون گذارمجری عدالت دارد.
درگزاره دوم ابن سینا تنها به ذكرمدعابسنده كرده است(5) درگزاره سوم نافع بودن نبوت وپیامبری درتامین نظام هستی راازجهت تامین بقای نوع انسانی دانسته است.درگزاره چهارم به علم مطلق الهی استنادمی كند.واچب الوجودبذاته ازطریق علم مطلقه خویش به منفعت نبوت درتامین نظام خیرآگاهی دارد چون علم عنایی واجب الوجود به پدیده ای كه ممكن الوجود نافع درنظام خیرومعلوم اوست علت پیدایش آنست وچون نبوت واجدهرسه ویژگی ذكرشده است لذا می باید موجود شود.
قانون عادلانه ای كه پیامبر واضع ومجری آنست دارای دوبخش نظری وعملی است .بخش نظری عبارتست ازدواصل اساسی خداباوری ومعادباوری.بخش عملی عبارتست ازدوشاخه فقهی واخلاقی.شاخه فقهی سه حوزه دارد:حوزه امورعبادی حوزه امورخانوادگی وحوزه امورسیاسی.
بااین تعبیرمی توانیم بگوییم باوربه خداوجهان دیگر احكام فقهی ونیزاعمال اخلاقی به تعاملات اجتماعی شكل وجهت داده وضامن تامین عدالت درحیات اجتماعی است.به عبارت دوم اگرانسان هاوجودخداوجهان دیگررا بپذیرند ودررعایت احكام واعمال دینی بكوشند بقای نوع خودرا تداوم بخشیده وبه تحصل وجودی خواهندرسید.ازدیگرسوعامل به خطرافتادن بقای نوع انسانی وعدم تحصل وجودی انسان ها باورنداشتن به وجود خداوجهان دیگرونیز التزام نداشتن به احكام واعمال دینی است.
نتیجه رهیافت جامعه شناسانه ابن سینا به نبوت وپامبری اینست :جامعه انسانی بدون قانون عادلانه ای كه پیامبران واضع ومجری آنند نمی پاید.راه برون رفت ازمشكلات موجود درتعاملات اجتماعی بشر اعتقاد والتزام به قانون عادلانه پیامبران است وبدون قانون عادلانه پیامبران نه تنها خیرومنفعت نظام عالم هستی تامین نمی شود كه خیرومنفعت نظام اجتماعی نیز تامین نخواهدشد.
پنج شنبه 17/4/1389 - 12:5
دعا و زیارت
پیامبر اكرم (ص) میفرمایند: وقتی میخواهی عیوب دیگران را یاد كنی، عیوب خویش را به یاد آور. (كنز العمال، ج 3، ص 586)
در طول تاریخ ادیان، كمتر پیامبری وجود دارد كه مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات و جوانب زندگى ایشان به طور واضح و روشن، بیان و ثبت شده باشد.
خداوند متعال در قرآن با زیباترین عبارات و كامل ترین بیانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است و مىفرماید: «و اِنّك لَعلی خُلق عَظیم» ؛ ( قلم/4) " ای پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى."
نیز مىفرماید: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم.» (فتح/29)محمد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد (ص) سخن گفته اند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق، سیماى آن شخصیت بىنظیر و دُرّیكتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزههاى آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار برآنیم تا گوشههایى از زندگى و شخصیت پیامبر اكرم (ص) را از نگاه امام صادق علیهالسلام بررسی كنیم.
تولد نور
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خویش آفرید. (1) همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این كه آسمانها، زمین، عرش و دریا را خلق كنم، نور تو و على را آفریدم....»
ثقة الاسلام كلینى (ره) مىنویسد: امام صادق (ع) فرمود: «هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یكى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مىبینى آنچه را من مىبینم؟ دیگرى گفت: چه مىبینى؟ او گفت: این نور ساطع كه مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب (ع) وارد شد و به آنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى این نوزاد خواهد بود (3)
نامهاى پیامبر
كلبى، از نسبشناسان بزرگ عرب مىگوید: امام صادق (ع) از من پرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم (ص) ذكر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نامهاى پیامبر اكرم در قرآن آمده است: "محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسول و ذكر."
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیهاى تلاوت فرمود و فرمودند:
«ذكر» یكى از نامهاى محمد (ص) است و ما (اهل بیت) «اهل ذكر» هستیم. كلبى! هر چه مىخواهى از ما سؤال كن.
كلبى مىگوید: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع) تمام قرآن را فراموش كردم و یك حرف به یادم نیامد تا سؤال كنم.
عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله
جلوه نام محمد (ص) براى امام صادق (ع) به گونه اى بود كه هر گاه نام مبارك حضرت محمد (ص) به میان مىآمد، عظمت و كمال رسول خدا (ص) چنان در وى تاثیر مىگذاشت، كه رنگ چهره اش دگرگون مىشد، به طورى كه آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیز ناآشنا مىنمود.
امام صادق (ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مىفرمود: جانم به فدایش. ابا هارون مىگوید: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است كه تو را ندیدهام. عرض كردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارك گرداند. چه نامى براى او انتخاب كرده اى؟ گفتم: او را محمد نامیده ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید ( به احترام آن حضرت) صورت مباركش را به طرف زمین خم كرد، نزدیك بود گونههاى مباركش به زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! كتك نزن، بدى به او نرسان، بدان! در روى زمین خانهاى نیست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این كه آن خانه در تمام ایام مبارك خواهد بود.
سیماى پیامبر اكرم (ص)
امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دایىاش، «هند بن ابىهاله» كه در توصیف چهره پیامبر (ص) مهارت داشت، درخواست نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (ص) را براى وى توصیف نماید. هند بن ابىهاله در پاسخ گفت: «رسول خدا (ص) در دیدهها با عظمت مىنمود و در سینهها محبتش وجود داشت. قامتش رسا، مویش نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده، ابروانش پرمو و كمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگى داشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونههایش نرم و كم گوشت، دندانهایش باریك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حركت مىكرد. وقتى به چیزى توجه مىكرد، به طور عمیق به آن مىنگریست.
به مردم خیره نمىشد، به هر كس مىرسید سلام مىكرد؛ هموارههادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمىشد. اكثر خندیدن آن حضرت تبسم بود، برترین مردم نزد وى كسى بود كه، بیشتر مواسات و احسان و یارى مردم نماید...»
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود: «الذین ءاتینهم الكتب یعرفونه كما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیكتمون الحق و هم یعلمون.»؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خود مىشناسند؛ (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند.
امام صادق (ع) فرمود: «یعرفونه كما یعرفون ابناءهم.»
زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص)، بعثت، مهاجرت، و اصحابش را چنین توصیف نمود: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم...»( فتح/29)؛ محمد(ص) فرستاده خداست؛ و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبینى، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است....
امام صادق (ع) فرمود: این، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى كه خداوند پیامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث نمود، اهل كتاب (یهود و نصارى) او را شناختند؛ اما نسبت به او كفر ورزیدند، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به...»؛ ( بقره /89) هنگامى كه این پیامبر نزد آنها آمد كه (از قبل) او را شناخته بودند، به او كافر شدند.
خداوند متعال در قرآن كریم، در وصف پیامبر (ص) مىفرماید: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمین»؛ ( انبیاء/107) ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. قرآن نیز مى فرماید: «"اشداء علی الكفار رحماء بینهم»؛ در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مىشوند؟
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مىگوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: آیا رسول خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد (ص) نیافرید.
امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا (ص) را به معراج بردند جبرئیل تا مكانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمىكرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل، در چنین حالى مرا تنها مىگذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جایى قدم گذاشتهاى كه هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو بشرى به آن جا راه نیافته است.
معمر بن راشد مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم كه فرمود: یك نفر یهودى خدمت رسول خدا (ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اكرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران؛ آن پیامبرى كه خدا با او تكلم كرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش دریا را براى او شكافت و به وسیله ابر بر او سایه افكند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست كه بنده خود ستایى كند، ولكن (در جوابت) مىگویم كه حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه كند، گفت: «اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی»؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم كه مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: «اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق»؛ خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىكنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها»؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم كه مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى او سرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: «اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی »؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمایم كه مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود: «قلنا لا تخف انك انت الاعلی» ( طه /68) نترس. مسلماً تو برترى.
اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درك مىكرد و به من و نبوت من ایمان نمىآورد، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد كرد به نام مهدى (ع) كه در زمان خروجش، عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر او نماز مىخواند. سیاستمدارى پیامبر(ص)
در عرف جهانى امروز «سیاست» را به معناى نیرنگ و دروغ براى كسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى كنند، اما «سیاست» در لغت، به معناى «اداره كردن امور مملكت و حكومت كردن» است. خداوند متعال پیامبر خاتم (ص) و جانشینان بر حق ایشان، ائمه معصومین را از بهترین سیاستمداران شمرده است. در «زیارت جامعه»، در وصف ائمه علیهم السلام كه پرورش یافتگان مكتب نبوتند، آمده است: «وساسه العباد».
فضیل بن یسار مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم كه به بعضى از اصحاب خویش فرمود: خداوند عز و جلّ پیغمبرش را تربیت كرد و نیكو تربیت فرمود. چون تربیت او را تكمیل نمود، فرمود:
«انك لعلی خلق عظیم »، تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به عهده بگیرد، سپس فرمود: «ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» (حشر/7)، آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگیرید، (و اجرا كنید) و از آنچه نهى كرد، خوددارى نمایید. رسول خدا (ص) استوار، موفق و مؤید به روح القدس بود و نسبت به سیاست و تدبیر خلق، هیچ گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت شده بود....
زهد و وارستگى
حضرت محمد (ص) هرگز نسبت به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان نداد، به آن توجهى نكرد. امام صادق (ع) مىفرماید: روزى رسول خدا (ص) در حالى كه محزون بود از منزل خارج شد فرشتهاى بر او نازل شد، در حالى كه كلید گنجهاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد (ص)، این كلیدهاى گنجهاى زمین است. پروردگارت مىفرماید: این كلیدها را بگیر و در گنجهاى زمین را باز كن و آنچه مىخواهى از آن استفاده نما. بدون این كه نزد من ذرهاى از آنها كم شود.
پیامبر(ص) فرمود: «دنیا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد. كسانى دور آن جمع مىشوند كه عقل ندارند.»
ابن سنان مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پیامبر(ص) آمد، در حالى كه آن حضرت روى حصیرى نشسته بود كه زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از لیف خرما تكیه نموده بود، كه بر گونههاى گلگونه اش نفوذ كرده بود. آن مرد در حالى كه جاهاى اثر كرده را مسح مىنمود، گفت: كسرى و قیصر (پادشاهان ایران و روم) هرگز چنین راضى نمىشوند و بر حریر و دیبا مىخوابند و تو (كه سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامى تر هستم. من كجا و دنیا كجا! مثال زودگذر بودن دنیا، مثال شخصى است كه بر درختى سایه دار عبور مىكند، لحظههایى از سایه درخت استفاده مىكند و وقتى سایه تمام شد، از آن جا كوچ مىكند و درخت را رها مىكند. (15)
به عنوان حسن ختام، به ذكر خطبه اى از آن حضرت در توصیف پیامبر(ص) اكتفا مىكنیم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
«بردبارى، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و كارهاى زشت مردم، مانع نشود كه دوستترین و شریف ترین پیغمبرانش، یعنى محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم برگزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان كردند و حكیمان در وصفش اندیشه نمودند. او پاكدامنى بىنظیر، هاشمى نسبى بى مانند، و بى مانندى از اهل مكه بود.
«حیا» صفت او بود و «سخاوت» طبیعتش، به متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خویشتن دارىهاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه كه مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید و حكم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش، عبدالله، پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد. ولادتش در بهترین طایفه، گرامىترین نواده (بنىهاشم)، شریف ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظ ترین شكم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب كرد، سپس كلیدهاى دانش و سرچشمه هاى حكمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بر بندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند كتابى را بر او نازل كرد، كه بیان و توضیح هر چیزى در آن است و آن را به لغت عربى، بدون هیچ انحرافى قرار داد، به امید این كه مردم پرهیزكار شوند. آن را براى مردم بیان كرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن، دینش را آشكار ساخت. واجباتى را لازم شمرد، حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان كرد و مردم را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانههاى هدایت به سوى خدا است. رسول خدا (ص) رسالتش را تبلیغ كرد، ماموریتش را آشكار ساخت، بارهاى سنگین نبوت را كه به عهده گرفته بود، به منزل رسانید و به خاطر پرورگارش صبر كرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامهها و انگیزههایى كه براى مردم پى ریزى نمود و منارههایى كه نشانههاى آن را برافراشت، براى امتش خیر خواهى كرد و آنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق و به راه هدایت دلالت كرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.»
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
پنج شنبه 17/4/1389 - 12:3
دنیای گیاهان و حیوانات
چندى پیش در فضاى مطبوعات كشورمان پژواك نشست سران كشورهاى حاشیه دریاى خزر طنینانداز شد. وقتى به شبكههاى خبرى و مطبوعات كشورهاى عربى مىنگریم، همان بازتاب را منتها با نام «دریاى قزوین» - بحر قزوین – مىیابیم.
در جراید و شبكههاى غیر عرب سراسر جهان نیز - از جمله آنها كه مربوط به كشورهاى مشترك المنافع (شوروى سابق) هستند - چنین انعكاسى را با عنوان «دریاى كاسپین» ملاحظه مىكنیم. با آگاهى از این كه نام قزوین تلفظ عربى - معرب - همان لفظ كاسپین است، به سهولت درمىیابیم كه در سراسر جهان كنونى - به استثناى ایران - كنفرانس مزبور را مربوط به «كشورهاى حاشیه دریاى قزوین» دانستهاند؛ نه دریاى خزر.
چرا آنها «دریاى قزوین» مىگویند زیرا هم عربها و هم یونانىها از دیرباز مشهورترین نام آن را كه منسوب به كاسپینها بوده است، برگزیدهاند و از طریق همان نوشتهها و ترجمه آنها چنین تسمیهاى جهانگیر شده است.
كاسپینها چه كسانى بودند قومى ساكن ایران شمالى و مركزى كه قبل از آریایىها در این سرزمین فرهنگ و تمدن درخشانى پدید آوردند و حتى بیش از پانصد سال بر كشور متمدن بابل حكمرانى كردند. كاشى یا كاسى و با تلفظى دیگر، كاشیت و كاسیت نام دیگر این قوم است كه اسامى شهرهاى كاشان، كاشمر و كشوین یا كژین یا قزوین كنونى و بسیارى از نامهاى شهرها و روستاها با تلفظهایى مشابه یا متفاوت همچون كاشك در حومه سبزوار، كاشانك نزدیك تهران، كاشگان در خرقان قزوین، كاشانتو جنب شهر صحنه كرمانشاهان، كاستان در جنوب غربى كاشمر، كاسمند در حومه آمل، كاسان در اطراف فومن، كاسكان هم در نزدیكى بیرجند و هم در جوار كازرون، كاسوا در دستجرد حوالى قم، یادگارى از دوران حضور آنهاست. (۱) كاسپین نامى است كه مأخوذ از كاسیوم لاتینى است و چنانكه گفتیم در زبانهاى اروپایى و از آنجا در تمام جهان رایج شده است و تنها كشورهاى عربى مستثنى به شمار مىروند كه همان نام آشناى و قدیمى قزوین را هنوز به كار مىبرند.
هجوم اقوام آریایى كه طى دو نوبت به فاصله پانصد سال از یكدیگر صورت گرفت، به حیات تاریخى و تمدنى كاسیتها پایان داد. اما باقى ماندن اسامى جغرافیایى آنها و همچنین كاوشهایى كه حاكى از تأثیرپذیرى آریایىهاى سكونت یافته در ایران از فرهنگ و تمدن كاسىها است، دلالت بر این دارد كه ظاهراً نظیر هر نوع مهاجرت سیلآساى تاریخى و حتى تهاجم ویرانگر دوران كهن، پس از مدتى جنگ و كشتار و غارت و ویرانى، میان مهاجمان و بومیان نوعى همزیستى غالب و مغلوب برقرار شده و از آن آمیختگىهاى نژادى و فرهنگى پدید آمده است. این واقعیت تاریخى با موارد بسیارى در دورانهاى باستان، میانه و حتى جدید تشابه دارد كه آخرین نمونه آن را مىتوان در آمریكاى مركزى و جنوبى امروز در آمیزش اروپائیان مهاجم و مهاجر و سرخپوستان بومى آن خطه ملاحظه كرد.
به هر حال، گستردگى جغرافیایى قوم كاسیت یا كاسپینها چنان بود كه در سواحل شرقى و جنوبى و جنوب غربى بزرگترین دریاچه جهان جاى گرفتند و نام خود را به آن بخشیدند. البته بعدها نامهاى دیگرى نظیر دریاى خراسان، دریاى مازندران، دریاى جرجان، دریاى طبرستان، دریاى دیلم و دریاى خزر هم به هنگام ذكر اوضاع و احوال جغرافیایى هر منطقه و متناسب با نام آن منطقه مورد اطلاق مىگرفت. مثلاً به هنگام بحث از منطقه خراسان، آن را واقع در شرق ساحل دریاى خراسان مىخواندند و به همین ترتیب نیز در مورد مازندران و گرگان و سایر مناطق ساحلى آن عمل مىكردند. با این همه، چه نزد مورخان و جغرافىدانان عرب و ایرانى و چه براى یونانیان و رومیان قبل از اسلام و اروپائیان لاتینىنویس پس از اسلام و چه امروز در تمام محافل علمى و بینالمللى گوناگون، نام دریاى قزوین - دریاى كاسپین - تنها نام بلامنازع بوده و هست.
اینك باید بپرسم كه چرا ما نام دریاى خزر را بر آن اطلاق مىكنیم مىدانیم كه خزرها قومى ساكن ساحل جنوب غربى دریاى قزوین بودند كه بعدها تقریباً سراسر ضلع غربى آن را اشغال كردند. آنها به ظن قوى از اقوام بخش شرقى دریاى مزبور بودند و در قرن دوم میلادى به سمت جنوب یا شمال آن دریا كوچیده و در بخش مناسبتر و معتدلتر آن كه جنوب غربى بود، استقرار یافته بودند. مدتهاى مدیدى با فرهنگ و زندگى شبانى و كوچى زندگى كردند، ولى رفته رفته متمكن و تثبیت شدند و منطقهاى را از جنوب غربى دریاى قزوین تا جنوب ولگا به نام خویش موسوم نمودند. از آنجا كه هنوز خوى تمدن و شهرنشینى نیافته بودند، دین و آئین پیشرفتهاى نداشته و اغلب به شمنیزم و آنیمیسم و محتملاً میترائیسم گرایش داشتند. آنها پس از تشكیل دولت و به هم زدن قدرت، بنا بر عللى كه چندان روشن نیست به آئین یهود درآمدند و طبق معمول یهودیان كه دین خود را به آئین نژادى تبدیل كرده بودند، براى خود تبارنامهاى جعلى ساختند و مدعى گردیدند كه از تیره بنى اسرائیل هستند، همان گونه كه برخى از سیاهپوستان اتیوپى – فلاشهها - و بعضى سفیدپوستان اروپایى و رنگینپوستان خاورمیانه كه یهودى هستند، همین داعیه را دارند. (۲)
برخى معتقدند كه خزرها كمى قبل از آن به آئین مسیحیت درآمده بودند، ولى با تبلیغات تجار یهودى كه به شمال و جنوب رفت و آمد داشتند، از آن دست كشیدند. به هر ترتیب، با وجود پذیرش كیش یهودى و در واقع «بنىاسرائیلى شدن» خزرها، خوى نامتمدن ایشان كاملاً زایل نگردید و اشتغال اصلى دولت آنان، علاوه بر واسطهگرى و تجارت، غارتگرى و چپاول اقوام مجاور بود. جنگهاى آنها با ایرانیان و خساراتى كه بر ساسانیان وارد ساختند، یكى از عوامل مؤثر تضعیف ارتش ایران در برابر حملات مستمر روم شرقى بود. خزرها پس از وارد ساختن ضربات كارى بر سپاه منظم ساسانى مستقر در قفقاز، كه با شبیخونهاى پیاپى و جنگهاى چریكى با آنان صورت مىگرفت، صلاح خویش را در اتحاد با دشمن بزرگ ایران یعنى دولت روم دانستند. ساخلوى بزرگ ساسانى در «دربند» قفقاز كه بعدها مسلمانان نیز آن را «باب الابواب» نامیده و پایدار نگاه داشتند، براى جلوگیرى از هجوم مستمر خزرها تأسیس شده بود. با این همه، در زمانى كه سپاه ایران ساسانى در عصر خسرو پرویز پیشروى برق آسایى در آسیاى صغیر نمود و متصرفات روم را یكى پس از دیگرى به چنگ آورد، هراكلیوس - هرقل- امپراتور روم شرقى سركرده خزرها را براى حمله به ایران ترغیب نمود. او نیز با ۴۰ هزار نفر سپاه خود به یارى ارتش شكست خورده روم آمد و هماهنگ با یكدیگر، مشتركاً از شمال و غرب بر سپاه خسرو پرویز تاختند و آن را در هم شكسته، تا عمق سرزمین ایران به عقب راندند. خزرها تا چندین ماه آذربایجان را نیز در اشغال داشتند و شهرهاى آن را به باد غارت داده و اسیران و غنائم فراوان بردند و خصوصاً به ویران ساختن آتشكدهها همت گماشتند. ولى هنگامى كه زمستان فرا رسید و سپاه ایران نیز توانست خود را ترمیم كند، خزرها به سرزمین خود بازگشتند.
پس از آنكه تاریخ دوران اسلامى ایران آغاز شد، سپاهیان مشترك عرب و ایرانى بارها با خزرها درگیر شدند. در سال ۷۱ هجرى قمرى سپاه محمد بن مروان كه از طرف عبدالملك خلیفه اموى مأمور سركوب خزرها و دفع فتنه و آشوب آنها شده بود، مغلوب ایشان گردید و خزرها ارمنستان را اشغال كردند. اما ۴۰ سال بعد، پسر همین فرمانده به نام مروان بن محمد نیروى اصلى خزرها را نابود ساخت و پیمان صلح سركرده آنها را كه درخواست مسلمان شدن داشت، پذیرفت. در این زمان بخشى از خزرها مسلمان و بخشى دیگر یهودى و عدهاى هم تحت تأثیر روم شرقى مسیحى بودند. اما اسلام آنها چندان نپایید و با ارتباط بیشتر دولت روم شرقى با ایشان، كه به ویژه با ازدواج دختر خاقان خزرها با كنستانتین پنجم ولیعهد لئوى سوم امپراتور روم نزدیكتر گردید، مسیحیت به عنوان عنصر غالب فرهنگى خزرها شناخته شد. تاخت وتاز غارتگرانه خزرها تا قرنها بعد نیز ادامه یافت و در زمان هارون الرشید حتى تا منتهى الیه شرقى ایران یعنى ماوراءالنهر كشیده شد و مردمان بسیارى را از آرامش و امنیت محروم ساخت. با قدرت گرفتن اقوام اسلاو- طوایف مختلف روس- خزرها خود را از هر سو در مخاطره یافتند، و به تدریج از صحنه تاریخ محو گردیدند.
حال، انتساب بزرگترین دریاچه روى زمین به این قوم نامهربان، آن هم توسط نویسندگان و مقامات رسمى كشورمان - كه بیشتر در عصر جدید ایران، از مشروطه تا امروز صورت گرفته است - چه وجهى مىتواند داشته باشد، بر نگارنده این سطور روشن نیست. زیرا حتى اگر یك كشور دیگر نیز از چنین نامگذارى پیروى كرده بود، مىتوانستیم دست كم تقلید را كه از ویژگىهاى بارز دوران جدید و معاصر ماست، علت این امر بدانیم. ولى ظاهراً از نادر مواردى كه نوآورى داشتهایم، همین نامگذارى نبوغآمیز است كه بر خلاف رسم تمام جهانیان، نام آشنا و خودى «قزوین» را حذف كردهایم و براى نشان دادن خردورزى عمیق و مهرورزى و تساهل بیش از حد خود، نام دشمنانى را كه قرنهاست به تاریخ پیوستهاند، سخاوتمندانه بر روى این دریاى عظیم نهادهایم، هر چند كه هیچ كشور دیگر دنیا هم آن را نپذیرد!
در زمان رضاخان پهلوى با توجه به این كه وى از اهالى مازندران بود، در برخى از كتب درسى كوشش ناموفقى به عمل آمد تا نام «دریاى مازندران» را جایگزین نام دریاى خزر سازند، ولى در همان هنگام در اغلب نقشههاى جغرافیایى و نوشتههاى روشنفكران و روزنامهنویسان، كماكان نام دریاى خزر به كار برده مىشد و امروز نیز یگانه نام آن دریا، همین است. آیا مىتوان چارهاى اندیشید و كارى كرد؟
شاید. و اگر بشود، مىتوان آن را آغازى براى بازنگرى دقیق بسیارى از نكات خرد و كلان فرهنگى و تاریخى خود بدانیم و هوشیارانهتر به رویدادهاى پیرامون خویش، از گذشته و حال گرفته تا آینده نزدیك و دور، بنگریم.
پینوشت
۱. به اعتقاد اینجانب بر خلاف فرضیه موجود كه خاستگاه و جایگاه كاسىها را تنها به مركز ایران كنونى محدود مىكند، قلمرو گستردهاى به ایشان تعلق داشته كه از سیبرى و آسیاى مركزى تا شمال هند و ماوراء النهر و خراسان بزرگ و سراسر ایران امروزى و حتى سرزمینهاى همسایگان غربى آن امتداد داشته است. شهرهاى كش در ازبكستان امروزى و كاشغر در تركستان چین و منطقه كشمیر در پاكستان و هند و بسیارى نامهاى جغرافیایى دست نخورده و یا تغییر یافته دیگر در این پهنه وسیع، حكایت از این واقعیت دارند. امید آنكه در این زمینه تحقیقى را نگارنده این سطور تقدیم اهل نظر كند.
۲. اخیراً نیز عوامل اسرائیل كه در كردستان عراق با حمایت آمریكا فعال شدهاند، براى مطیع ساختن كردها، این توهم را القا مىكنند كه كردها نیز از نسل بنى اسرائیل هستند و ارتباطى با ایرانیان و عربها و تركها ندارند! جالبتر آنكه در ژاپن نیز همین دروغپردازى را رواج دادهاند و ژاپنىها را همان قوم گمشده بنى اسرائیل معرفى كردهاند!!
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 11:53
دنیای گیاهان و حیوانات
لاكپشتها از تیره خزندگان فاقد دندان بوده اما داراى غلاف شاخى قوى در آروارهها هستند.
لاك پشتها به ۳ گروه تقسیم مىشوند:
لاكپشت دریایى (Turtules): اندام حركتى آنها تبدیل به باله شنا شده و از سخت پوستان ماهیان كوچك تغذیه مىكنند. هر ساله لاكپشتهاى دریایى زیادى از بلع تركیبات توأم با روغن در دریاها مىمیرند. جنسهاى لاكپشت چرمى و لاكپشت سبز و لاكپشت منقار عقابى كه به منظور استفاده از گوشت، روغن و تخم هر ساله به میزان زیاد صید مىشوند در این دستهاند.
لاكپشت خشكى (Tortoise): مانند لاكپشت مهمیزدار كه در خشكى وجود دارد و گیاهخوار است.
لاكپشت آب شیرین (Terrapin): مانند لاكپشت خزرى و لاكپشت بركهاى مخصوص شمال ایران، اما در غرب و جنوب غرب ایران هم وجود دارند.
در آبهاى خلیج فارس ۴ گونه از ۷ گونه لاكپشت دریایى وجود دارد:
لاكپشت سبز، لاكپشت سرخ، لاكپشت چرمى، لاكپشت منقار عقابى.
از این میان، لاكپشت سبز و عقابى به ترتیب فراوانترین آنها هستند، اما لاكپشت سرخ در سواحل جنوبى دریاى عمان بزرگترین منطقه تخمگذارى خود را در جهان دارند، اما در سواحل ایران گزارشهاى بسیار كمى از وجود آنها در دست است.
اما لاكپشت عقابى در ۲ سوى خط استوا تا منطقه نیمه گرمسیرى دور تا دور كره زمین پراكندگى دارد. وابستگى این گونه به منطقههاى گرمسیرى بیش از دیگر لاكپشت هاى خلیج فارس است.
وضع این لاكپشت در چند سال گذشته بسیار نا امیدكننده بوده و IUCN آن را در آستانه انقراض (Critical Eudangered) معرفى كرد. هر چند تجارت بینالمللى لاك آن كه در بیشتر نقاط پراكندگى این حیوان موجب كاهش یا نابودى آن شده اما در خلیج فارس به هیچ وجه رواج ندارد.
خصوصیات بیولوژیك این جانور بر پایه محل پراكندگى و جمعیتهاى متفاوتش بسیار متغیر است.
در خلیج فارس و دریاى عمان لاكپشتهاى منقار عقابى بالغ و نابالغ در پهنه وسیعى پراكندگى دارند و زیستگاه آنها صخرههاى مرجانى و بسترهاى سخت برخى بنادر بوشهر در عمق كم است. ۹۵ درصد رژیم غذایى آنها را گونههاى مختلف اسفنج تشكیل داده و ۵ درصد را طیف متنوعى از بىمهرگان كفزى جلبكها و گیاهان دریایى تشكیل مىدهد.
لاكپشتها در كل به ۲ منظور از آب بیرون مىآیند:
امتحان ساحل یا تخمگذارى در حالى كه ساحل را امتحان مىكنند پس از خروج از آب معمولاً در یك خط مستقیم به طرف خشكى مىآیند و در صورتى كه شرایط ساحل مناسب تشخیص داده نشود، مقدارى به طرف چپ یا راست مىرود و گاهى در یك یا چند نقطه با كنار زدن شنهاى سطحى لایه پایینى را بررسى مىكند و پس از اطمینان از مناسب بودن محل، شروع به حفر لانه مىكند.
بسیارى از مطالعات نشان مىدهد كه لاكپشتهاى یك جمعیت به طور غریزى پس از بلوغ از سواحلى كه در آن متولد شدهاند براى تخمگذارى استفاده مىكنند، زیرا مشاهدات حاكى از آن است كه لاكپشتها ساحلى را كه به هیچ وجه شرایط تخمگذارى ندارد مورد بازدید دقیق قرار مىدهند و مطابق اظهارات مورتیمر سواحل مناسب تخمگذارى براى این لاكپشتها باید به گونهاى باشد كه ساحل بهترین دسترسى را به دریا داشته باشد.
به اندازه كافى از دریا ارتفاع داشته باشد تا تخمها به هنگام مد به وسیله امواج شسته نشود.
بافت شن قابلیت تهویه گازى را تا لایه زیرین داشته باشد.
لایه زیرین به اندازه كافى نمناك باشد تا هنگام حفره چاله تخمگذارى فرو نریزد. به نظر مىرسد كه لاكپشت مادر با در دست داشتن این اطلاعات به طور غریزى سواحل را ارزیابى مىكند و البته به خوبى در این امر موفق مىشود.
بارها در اواخر روز آنها دیده شدهاند در حالى كه به موازات ساحل و بسیار نزدیك به خشكى شنا مىكنند و هر از چند گاهى سر خود را براى دیدن ساحل بیرون مىآورند.
لاكپشتها به ۲ منظور از آب بیرون مىآیند، امتحان ساحل یا تخمگذارى در حالى كه ساحل را امتحان مىكنند، پس از خروج از آب معمولاً در یك خط مستقیم به طرف خشكى و بالاتر از حد مىآیند در صورتى كه شرایط ساحل مناسب تشخیص داده نشود. مقدارى به طرف چپ و یا راست مىرود و گاهى در یك یا چند نقطه با كنارزدن شنهاى سطحى لایه پایینى را بررسى مىكند و پس از اطمینان از مناسب بودن خصوصیات محل لانه شروع به حفر لانه و مراحل بعدى مىكند كه این عمل به وسیله دستها به طور مداوم و در چند جهت انجام مىشود و انجام این عمل تا بالا آمدن لبههاى حفره و پایین رفتن كف آن تا رسیدن به سطح ماسه مرطوب صورت مىگیرد.
این گودال كمى بزرگتر از جثه لاكپشت بوده و پس از تكمیل این مرحله نوبت به حفر چاله تخمها مىرسد براى این كار لاكپشت بدن خود را روى سطح شیبدارى كه از كنارزدن شنها به وجود آمده طورى قرار مىدهد كه پاها و انتهاى لاك به كف لانه فشرده مىشود و عمل كندن چاله تخم تنها به وسیله پاها و بدون استفاده از بینایى صورت مىگیرد.
لاكپشت مادر ابتدا بدن خود را كاملاً ثابت نگاه مىدارد و سپس با حوصله زیاد یكى از پاها را بر سطح شن فرو مىكند، آن را چرخانده و مانند بیلچه حجمى از شن را كنار مىگذارد و این پا را روى شنها قرار مىدهد سپس پاى بعدى به همین ترتیب وارد مىشود براى وارد كردن مجدد پاى اول شنهاى بیرون آورده شده را با پشت پا و یك حركت سریع از كنار بدن به جلو پرتاپ مىكند. نتیجه این كار كه با ظرافت و بدون وقفه انجام مىشود پدید آوردن یك چاله استوانهاى شكل به قطر ۲۰ سانتیمتر و عمق تقریبى ۵۰ سانتیمتر است. مراحل فوق بشدت طاقتفرسا و زمانبر است.
در این هنگام مادر بدون آن كه تكان زیادى به بدن خود دهد پس از اندكى توقف شروع به تخمگذارى مىكند ابتدا كلوآك را پایین مىآورد و مایع شفاف و لزجى از مجراى آن بیرون مىریزد این مایع تا پایان تخمگذارى به همراه تخمها است.
حیوان اگرچه كاملاً ثابت است اما لاك شكمى خود را كمى منقبض و منبسط مىكند كه به نظر مىرسد با این عمل به هدایت تخمها به مجراى كلوآك كمك مىشود و تخمها معمولاً ۲ به ۲ از كلوآك خارج و به درون چاله وارد مىشوند. لاكپشتهاى عقابى در هر سرى تخمگذارى ۲ نوع تخم مىگذارند. تخمهاى معمولى كه بزرگتر و داراى زرده هستند، اما تخمهاى نارس كه كوچكتر و بدون زردهاند.
تخمهاى نارس معمولاً مربوط به آخرین مرحله تخمگذارى هستند. پوسته تخمها ضخیم لاستیك مانند و ارتجاعى است.
تخمهاى معمولى قطرى حدود ۳۸ تا ۴۴ میلیمتر داشته و اندازه آنها به جثه مادر ارتباط دارد.
اما بلافاصله پس از پایان تخمگذارى مادر شروع به پر كردن چاله تخمها به وسیله پاهایش مىكند با پر شدن این چاله لاكپشت در حالى كه به آرامى خود را حركت مىدهد با دستها و پاهایش شنهاى محدوده لانه را جابهجا مىكند این عمل را طورى انجام مىدهد كه بدون آنكه متوجه شویم ۳ تا ۶ متر از محل لانه فاصله مىگیرد و با این كار دیگر محل اصلى لانه قابل تشخیص نیست.
وقتى خیال لاكپشت از مخفى كردن لانه راحت شد، به طور معمول در یك خط مستقیم به سمت دریا رفته و ساحل را ترك مىكند كه معمولاً این فعالیت ۴۰ تا ۹۰ دقیقه طول مىشود.
هر لاكپشت عقابى ماده در هر فصل تخمگذارى معمولاً یك تا ۲ بار با یك استراحت ۲ هفته اى بین هر بار تخمگذارى براى تخمگذارى به ساحل مىآید.
این لاكپشتها در هر سرى تخمگذارى قادرند بین ۳ تا ۱۵۰ تخم بگذارند اما آنها نمىتوانند هر بار بارور شده و تخمگذارى كنند این كار را با ۲ تا ۳ سال توقف تكرار مىكنند.
خشك شدن بیش از حد لانه تخمها و همچنین بیش از چند ساعت غوطهور ماندن در آب موجب نابودى تخمها مىشود.
با افزایش دما طول مدت تفریخ (بازشدن ) تخمها كاهش مىیابد و تخمها در دماى ۲۴ تا ۳۳ درجه سانتیگراد تفریخ (باز شدن) مىشوند و در این محدوده حرارتى با افزایش تنها یك درجه سانتیگراد ۵ روز از مدت زمان تفریخ تخمها كاسته مىشود، اما شاید جالبترین موضوع در این زمینه تعیین جنسیت نوزادان در دوران جنینى تحت تأثیر درجه حرارت لانه است به طور كلى در دماى پایینتر كلیه تخمها نر و در دماى بالاتر ماده مىشوند. به طور نسبى فصل تخمگذارى موجب تعادل جنسى جمعیت مىشود.
طول مدت زمان تفریخ تخمها (باز شدن ـ به بار نشستن) از زمان دفن كردن نخستین سرى تخمها معمولاً حدود ۵۷ روز است و مشاهدات نشان مىدهند كه معمولاً ساعاتى پس از غروب آفتاب نوزادان از زیر شن بیرون مىآیند. آنها ابتدا سر و گردن خود را از زیر شن بیرون مىكشند و در این وضع دقایقى مانند یك مجسمه در جاى خود مىمانند.
بچههاى یك لانه ممكن است در چند مرحله خارج شوند كه این چند مرحله مىتواند در یك شب یا شبهاى متوالى اتفاق بیفتد.
این نوزادان با دیدن هر نوع منبع نورانى به سوى آن جلب مىشوند بدون آنكه به دریا توجهى داشته باشند كه این عامل در برنامههاى حفاظت از نوزادان باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.
نور موجب سرگردانى نوزادان شده و احتمال برخورد آنها با شكارچیان به شدت افزایش مىیابد.
حفاظت از لاكپشت دریایى منقار عقابى بدین گونه كه در سراسر دنیا در آستانه انقراض قرار دارد براى اول بار در ایران و در جزیره قشم صورت گرفت. احتمالاً شلوغى زیاد ساحل مانع به ساحل آمدن مادرها مىشد اما بیشترین خطرات متوجه تخمها و نوزادان بود.
بدین ترتیب كه روباهها مهمترین شكارچیان طبیعى تخمها شناسایى شدند و شاید در هیچ نقطهاى در ایران به اندازه قشم و برخى بنادر بوشهر وجود نداشته باشند و شاید هیچ جانورى به اندازه روباه در یافتن تخم لاكپشت مهارت نداشته باشد.
در سواحل كم رفت و آمد و خلوتتر تمركز روباهها در یافتن تخم بیشتر مىشود آنها به محض آنكه لاكپشت مادر تخمگذارى را به پایان رسانید به لانه حمله كرده و تخمها را از زیر خاك بیرون مىآورند.
سگها نیز از دیگر شكارچیان تخمها محسوب مىشوند البته مهارت كمترى نسبت به روباهها دارند اما به سهم خود تأثیر زیادى بر تخریب لانهها و نیز شكار نوزادان مىگذارند.
اما انسانها نیز تهدیدى جدى به شمار مىآیند به طورى كه مردمى كه در حوالى محل تخمگذارى زندگى مىكنند از این تخمها برداشت مىكنند. آنها به تخم لاكپشت به مانند دیگر محصولات دریایى چون ماهى خرچنگ و میگو مىنگرند و خوردن تخم لاكپشت را كار ناپسندى نمىدانند، اما شیوه بهرهبردارى مردم به ۲ صورت است: برداشت تصادفى كه در مناطق دوردست و از سوى ماهیگیران اتفاق مىافتد و با بررسى ردپاى شب گذشته لاكپشت مادر صورت مىگیرد و شكل دیگر گشتزنى در سواحل فقط به منظور برداشت تخمهاست.
حتى با استفاده از چرخهاى دستى شب هنگام لاكپشت مادر را تعقیب و پس از تخمگذارى آنها از تخمشان برداشت مىكنند و گاهى دیده شده كه در اطراف لانهاى كه لاكپشت مادر در حال تخمگذارى است گروهى از مردم حلقه زده و منتظر پایان یافتن تخمگذارى هستند. باید براى مردم وضع این گونه در آستانه انقراض، مفاهیم لازم و دلایل حفاظت شرح داده شود. البته نفى عملى كه سالهاست به صورت سنت در میان مردم وجود دارد كار سادهاى نیست اما جالب این بود كه با این توضیحات مردم منطقه متقاعد شده و همكارى خود را براى حفاظت این گونه اعلام كردند یعنى تا آن زمان كسى هیچ آگاهى از این كار به آنها نداده بود. اگر این چنین اطلاعاتى درباره تمام گونههایى كه نسل آنها در حال انقراض است داده شود كمك بزرگى به حفاظت گونههاى با ارزش و زیبا مىشود، اما با تشكیل ایستگاههاى موقت در منطقه و همكارى مردم خود منطقه و نگهبانى شبانهروزى آنها بدین ترتیب تهدید انسانى منتفى شد.
براى مقابله با شكارچیان طبیعى محلهاى كوچكى با كنترل شبانهروزى تأسیس شد، به این ترتیب كه بخشى از همان ساحل با شرایطى مشابه محل لانههاى خود لاكپشتها انتخاب و تخمهاى هر لانه جداگانه در یك چاله دستساز جاى داده شد و در نهایت یك تور سیمى با چشمههاى درشت تمام چاله را پوشاند.
در برنامههاى حفاظتى تمامى نوزادان پس از بیرون آمدن تا رسیدن به دریا مشایعت مىشوند و به این ترتیب مادهها و نوزادان آنها یكى از پر مخاطرهترین مراحل زندگى خود را به سلامت سپرى مىكنند و دیدن این بچه لاكپشتهاى بسیار زیبا و دوست داشتنى براى مردم جزیره به صورت یك برنامه سرگرم كننده است كه همه شب میهمانان زیادى را به خود مشغول مىكنند خیلى از این مشاهدهكنندگان كه در چند سال گذشته از ماهرترین برداشتكنندگان تخم بودند، اظهار مىكنند كه هیچگاه بچه لاكپشت ها را ندیده بودند و حالا با دیدن شروع زندگى آنها نظرشان نسبت به خوردن تخمها عوض شده پس مىتوان با این چنین طرحهایى نگرش مردم را نسبت به این حیوان در آستانه انقراض و بازنگرى آنها در سنت گذشته تغییر داد. از سوى دیگر مسئولان باید ارزشهاى توریستى این رویداد را بشناسند، زیرا كه خیلى از كشورها از این رویدادها به منظور جلب توریست استفاده مىكنند. مثلاً در كشور چین با استفاده از مشعلهاى نورانى ماهیان ریز را جلب نور كرده و مرغان ماهیخوار از این ماهیان تجمع یافته تغذیه مىكنند و درآمد زیادى را بدین وسیله از توریستها عاید این كشور مىسازد.
پس مردم ساكن در جوار خلیج فارس اعم از بوشهر و هرمزگان مىتوانند از اینها بهرهمند شوند كه بهرهمندى مردم حفاظت از این گونه را تداوم مىبخشد.
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 11:35
ایرانگردی
كولهبارمان را برمىداریم و راهى مىشویم براى دیدن چشمه گل رامیان؛ اینجا تا چشم كار مىكند جنگل سبز است و زیبایى كه شكر یك از هزارش نیز نتوانیم كرد. آسوده خاطریم كه چشمه گل شهرستان رامیان با چشماندازى زیبا به عنوان نگین طبیعت، دیدگان هر بینندهاى را خیره مىكند. این جاذبه طبیعى یكى دیگر از شگفتانگیزترین دیدنىهاى طبیعت ایران و شمال است. این چشمه در جنوب شهر رامیان یكى از شهرهاى تابع استان گلستان واقع شده است.
شهرستان رامیان در شرق گلستان از نظر جغرافیاى طبیعى به ۲ قسمت جلگهاى و كوهستانى تقسیم مىشود. برخى دیدنىهاى این شهرستان شامل چشمه گل، آبشار شیرآباد، غار شیرآباد، قلعه ماران، پارك جنگلى آهنگران، امامزاده پیر، مسجد سادات، تپههاى انجیلو، نقارخانه، مدرسه و كاخ رضاشاهى و بقعه الهادى است. شهرستان رامیان با جمعیتى بالغ بر ۸۵ هزار نفر و ۸۷۰ كیلومتر مربع مساحت، جنگلهاى غنى و سرسبز و چشماندازهاى زیبایى دارد. تركیب جمعیتى شهرستان رامیان بر اساس گفته دانشنامه گلستان طوایفى از صادقلى، رجبلى، قوانلو و... است.
نماد جایگاه مقدس
كلمه گل در زبان تركى به منطقهاى گود و عمیق كه آب در آن جمع مىشود گفته مىشود.گل، كلمهاى آرامى و به معناى چشمه جوشان است. گلها یا دریاچهها در حوزههاى آسیاى مركزى و ایران در جغرافیاى طبیعى با نامهاى آلماگل، آلاگل و در جغرافیاى انسانى به عنوان نشان و نماد اقوام شمالى ایران بزرگ دریافتهها و نقوش اشیاى آنان با عناوین مارى گل، آینه گل و... به عنوان عناصر هویت فرهنگى ایران و آسیاى مركزى وارد مباحث تاریخى و قومنگارى شده است.
گل رامیان به عنوان عنصر نمادین جایگاه مقدس نیایش آب در فرهنگ و آداب و هنر سرزمین آرامیان جایگاه ویژهاى داشته است. ویژگى گل رامیان، با موجودیت باستانى و تاریخى و طبیعى یگانه آن در ادوار مختلف هالهاى از اسطوره و واقعیت را بر آن روا داشته و بدین گونه این نگین سبز (كبود استر) دره بیژن با حوادث تاریخى و طبیعى كه در كرانه آن حادث شده بسان دروازه و دالان بهشت راهى به درون واقعیت تاریخ و جغرافیاى شگفت سرزمین مقدس را میان (آرمیان ) گشوده تا كلید حل معماى خاستگاه زمینى انسان در آرام هى تى (زمین جاودانه مقدس) در مباحث فرهنگ جهانى سازمان یونسكو و در طرح بازشناسى خاستگاه نخستین- انسان و زیست كره - مطرح بوده باشد!
دلیل نامگذارى این منطقه به گل رامیان به فرهنگ و زبان مردم بومى این ناحیه مربوط است و گفته مىشود از نظر تاریخى جمعیت غالب منطقه از نژاد ترك و تیرهاى از ایل گرایلى هستند. كلمه گل در ادبیات ترك به جاى گود و عمیق كه آب در آن جمع مىشود، اطلاق شده و تلفظ دقیق آن نیز در تركى گوئ ل است.
پنهان خانه اعجاز آفرینش
به هرصورت مردم اینجا گویى آشنایى خوبى با مقوله گردشگرى دارند و با روى باز پذیراى رهگذران و مسافرانند.
این چشمه در حدود ۶ كیلومترى جنوب شهر رامیان و در دامنه كوه پنهان خانه اعجاز آفرینش خداوند را در شرق استان گلستان به نمایش گذاشته است. چشمه گل رامیان به صورت یك استخر طبیعى به طول ۹۰ متر و به عرض ۸۰ متر و به عمق ۳۴ تا ۴۴ متر و به روایتى ۸۰ متر است كه در ارتفاع ۳۲۰ مترى از سطح دریا قرار دارد. این چشمه در ۵ كیلومترى جنوب شهرستان رامیان و در ۸۵ كیلومترى مركز استان (گرگان) قرار دارد. از ۳ طرف به جنگل و از یك طرف به زمینهاى زراعى متصل است. آب چشمه از كف زمین مىجوشد.
این چشمه بیضى شكل و طول آن ۹۰ متر و عرض آن ۸۰ متر و عمق آن بنا به گفته مردم تا حدود ۸۰ متر و بر اساس كتب تاریخى ۴۴ متر است. آب آن از محل خروج آب از استخر صاف و زلال و قابل استفاده كشاورزى است. متأسفانه با كشیدن یك راه تا لب چشمه و به لحاظ آسیبپذیر بودن خاك اطراف چشمه آثار ریزشهایى در اطراف چشمه مشاهده مىشد، به گونهاى كه ریشه برخى درختان كاملا بیرون زده بود.
بر اساس تحقیقات انجام شده این چشمه، از چشمههاى آهكى است و آب آن از بخش داخلى جوشش دارد و سرریز این منبع آبى به رودخانه قرهچاى رامیان كه یكى از شاخههاى گرگانرود است، وارد مىشود. در گل رامیان گونههاى ماهیان شامل ماهى سفید رودخانهاى، سیاه ماهى و ماهى آبر نوئیدز را مىتوان یافت.
عمده ماهیان گل، ماهى سفید رودخانهاى است و تغذیه این ماهى بیشتر از حشرات آبزى و نرمتنان است این گونه ماهى در این منطقه داراى ارزش صید ورزشى باقلاب است. پوشش گیاهى اطراف آن را درختان پهن برگ، بلوط، درختچههاى ولیك پوشانده است و در نزدیكى این مجموعه دلپذیر و با اهمیت ذخیره گاه جنگلى «زربین» واقع شده است.
تفرجگاهى بكر براى همه
چشمه گل رامیان با اندك توجه و به كارگیرى امكانات خدماتى، رفاهى و آمادهسازى مسیر مىتوان از آن به عنوان مركزى براى جذب توریسم در نظر گرفت. رنگ این چشمه به دلیل عمق زیاد به صورت سبز تیره بسیار خوشرنگ و جالب است.
این چشمه از قدیم یكى از مراكز تفرجگاهى شهرستانهاى اطراف مانند گنبدكاووس-رامیان- آزاد شهر و شهرهاى خان ببین و علىآباد كتول و روستاهاى منطقه است. حتى گردشگران و مسافران از نقاط دوردست و در فصول گرم از این چشمه استفاده مىكنند. این پدیده مهم مىتواند به عنوان یك اثر طبیعى ملى به ثبت برسد و با دایر كردن امكانات لازم تمام ملاحظات زیست محیطى را در آن رعایت و آن را تبدیل به یكى از مراكز جذب توریست كرد.
رودخانه رامیان در شرق این چشمه بستر پهن و سیلابى وسیعى داشت كه گویاى سیلهاى پیشین بوده است. البته در زمان مشاهده این رودخانه كاملا خشك بود. این رودخانه از ارتفاعات البرز غربى (كوه لیرم - كوه خاك یا خاكسار و ...) سرچشمه گرفته و پس از عبور از شهر رامیان وارد دشت گرگان شده كه بعد از قطع راه دلند به آزاد شهر (شاهپسند) در یك مسیر جنوب به شمال پیش رفته و بعد از اتصال به رود حاجى كوچكى نهایتاً به گرگان رود مىپیوندد.
ارتفاعات این محدوده در سالهایى نه چندان دور از جنگلهاى باستانى بسیار باارزش تشكیل مىشده است كه متأسفانه بیش از یك دهه است كه از سوى سازمان جنگلها و مراتع به شكل وسیعى درو شده و به جاى آن عموماً درختان سوزنى برگ كاشته شده است.
با همه این نامهربانىهایى كه بر سر طبیعت این منطقه آمده، گل رامیان را همچون نگین فیروزهاى مىتوان تصور كرد كه بر دستان كبره بسته این منطقه درخشش شگفتانگیز خود را هنوز حفظ كرده است. امیدواریم با كنترل تخریبهاى وسیع پیرامونى آن این نگین فیروزهاى براى تماشاى نسلهاى آینده نیز باقى بماند!
چشمهاى در یك كیلومترى جاده تهران ـ مشهد
درباره این چشمه، دانشنامه گلستان مىنویسد: با توجه به این كه گل رامیان از چشمههاى آهكى است نمىتوان براى آن عمق معین و مشخصى بیان كرد ولى مساحت تقریبى آن حدود ۵ هزار و ۶۵۸ مترمربع است.
این چشمه یك كیلومتر از جاده اصلى تهران به مشهد و مسیر زائران امام هشتم علیهالسلام فاصله دارد و مكانى دیدنى براى رفع خستگى سفر است.
از نظر مطالعات زمینشناسى و جغرافیایى طبیعى، چشمه گل رامیان از جمله چالههاى بیضى شكل است كه نیمرخ آن شبیه یك تشت است و در نتیجه یك نقطه فرونشسته در سطح تشكیلات آهكى به وجود آمده است.
از نظر موقعیت جغرافیایى نیز گفته مىشود گل رامیان در مسیر جاده رامیان النگ در دامنه كوه تپه آرام، قلعه ماران و رشته كوه خاكسار واقع شده و در حاشیه شرقى آن رودخانه قورچاى با جهت جنوبى شمالى جریان دارد. همچنین قابل یادآورى است كه ارتفاع گل رامیان از سطح دریاى آزاد ۳۲۰ متر اعلام شده است. پوشش گیاهى اطراف گل رامیان را درختان بلوط و درختچههاى ولیك تشكیل مىدهد و همچنین این ناحیه به عنوان یكى از زیستگاهها و ذخیرهگاههاى درختان زربین (سروكوهى) است.
دانشنامه گلستان به نقل از محمد سعیدى در كتاب تاریخ رامیان و فندرسك درباره چشمه گل رامیان مىنویسد: رنگ آن كبود است و به همین جهت آن را كبود استخر مىگوید و از هیچ كجا آب وارد آن نمىشود و خود زاینده است و فقط یك مجرا براى خروج آب دارد.
گل رامیان از جمله چشمههاى آرتزین و آهكى معروف حوزه رودخانه قورچاى است كه در بستر سازهاى آهكى شكل گرفته است.
... و پایان سفر
استان گلستان داراى چشمههاى زیباى دیگرى همچون لال گالیكش، آب گرم زیارت گرگان، توسكا چشمه بندرگز، گلبرگ رامیان، سیدكلاته رامیان، چشمه آق سو كلاله، چشمه زاو كلاله و چشمه آبگرو دوزین است كه هریك بخشى از دیدنىهاى طبیعى استان را نشان مىدهد.
هنوز دلمان درگیر رنگ زیباى این چشمه و طبیعت رویایى اطراف آن است كه باید برگردیم. هنوز دلمان از غذاهاى ترش مردمان میهماننواز این دیار سیر نشده است كه باید عزم دیارى دیگر و سفرى دیگر ببنیدیم. هنوز انعكاس رنگ این چشمه بر چشمهایمان تابیده و سبزى خود را حفظ كرده كه باید در تدارك روزنى دیگر و تحفهاى دیگر باشیم. به هر حال سفرى خوش با مردمانى مهربان و كاملاً پارسى.
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 11:30
ایرانگردی
پس از مسجد جامع ورامین كه الگوى كاملى از مساجد چهار ایوانى بنا شده در قرن هشتم هجرى است روستاى قلعه بلند قرار دارد. وجه تسمیه قلعه بلند به دلیل وجود یك قلعه تاریخى مربوط به قبل از اسلام در این روستاست كه فقط بخشى از آن باقى مانده است.
در شمال این روستا قلعهاى معروف به كاظم آباد وجود دارد كه با خشت و گل بنا شده و به عنوان یك مجموعه دامپرورى و كشاورزى در دوره قاجار و پهلوى اول مورد بهرهبردارى بوده است. این قلعه كه پلان مربع مستطیل دارد داراى ۴ برج در چهارگوشه خود است و تنها ورودى آن در ضلع شرقى قرار دارد؛ وجود حمام عمومى در مجاور بخش مسكونى نشان از اهمیت این قلعه دارد. این مجموعه یكى از معدود سكونتگاههاى زیستى و فعالیتى بر مبناى مناسبات خان محور است كه به عنوان نمونهاى نسبتاً سالم قابل بازسازى و بهرهبردارى با اهداف گردشگرى است. بعد از تماشاى این قلعه و پس از عبور از سیاه كوه و پشت سر گذاردن پیچ و خمهاى مسیر، قصر بهرام در میانه تپه ماهورهایى پراكنده در دامنه كوه، خودنمایى مىكند و بالاخره قصر پیدا مىشود. این كاروانسرا كه نام عجیب ولى با مسماى قصر بهرام را بر آن نهادهاند با سنگهاى سفید مایل به كرم رنگ پوشیده شده است. برجهاى چند وجهى تعبیه شده در گوشههاى بنا و همچنین سردر ورودى آن كه به سمت شمال باز شده و به شكلى استادانه با سنگ تراش خورده نماسازى شده است. حیاط مركزى، حجرات در اطراف و اصطبلها در پشت آن همان پلان قالب كاروانسراهاى ایران است كه البته در این كاروانسرا از ایوان جنوبى نیز به عنوان ورودى به منظور امكان دسترسى سریع به كوه استفاده مىشده است كه از ویژگىهاى این بنا به شمار مىرود.
كاروانسرایى ۴ ایوانى كه ایوان غربى آن جایگاهى شاهانه دارد؛ جوى آب تراشیده شده از سنگ كه از چشمهاى در دل كوه آب را به حوض وسط حیاط مىرسانده و حدود ۵ كیلومتر تا سر چشمه امتداد یافته است. زحماتى كه براى ساختن این بنا در این مكان انجام گرفته است كاخ آپادانا را با باغهاى افسانهاىاش تداعى مىكند. آپادانایى كوچك كه باغش طبیعت است و با امكانات اندك موجود در پیرامونش ایجاد شده است. سنگ از كوهى در همان نزدیكى استخراج شده است و در گرما و سرماى طاقتفرسا آن را تیشه كارى كردهاند. اهمیت این بنا علاوه بر استفاده از سنگ در نماى بنا ـ تنها مورد باقى مانده از دوره صفوى كه به این روش سطوح داخل و بیرون آن نماسازى شده است و به این دلیل منحصربه فرد است ـ آفریدن امكانات رفاهى در كناره كویر سوزان است كه كاروانسرا را به قصر شبیه مىسازد. بناى قصر بهرام كه به بهرام گور ساسانى اشاره دارد داراى ویژگىهاى خاصى است كه این بنا را از سایر كاروانسراهاى دوره صفوى متمایز ساخته است. مهمترین ویژگى این بنا، هدایت آب از دوردست و آوردن آن به درون كاروانسرا و ساختن شگفتانگیزترین كولر آبى جهان براى استراحت پادشاه پرتلاش ایران زمین است كه در دوره او معمارى ایران به اوج افتخارات و شكوه خود بازگشت.
در زیر ایوان غربى فضایى وجود دارد كه از میانه جوانب آن ۲ هواكش به اتاق پشت ایوان كه به وسیله درى چوبى از بخش جلوى ایوان جدا شده است راه مىبرد. آب پس از وارد شدن به كاروانسرا به سوى زیرزمین سرازیر مىشده است كه شیب آن به انتهاى این فضا تمایل دارد. سوراخى نیز براى خروج آب در گوشه شمال غربى آن تعبیه كردهاند؛ بدنهها را تا ارتفاع حدود ۵۰ سانتیمتر با ساروج اندود كردهاند و زاویه قائمه میان دیوار و كف را به صورت پخ درآوردهاند. ظاهراً مىبایست حجم ورودى و خروجى آب به صورتى پیشبینى شده باشد كه آب از ارتفاع اندود، بالاتر نرود؛ بدین ترتیب در روزهاى تحمل ناپذیر تابستان هواى گرم پس از ورود به این فضا خنك شده و از طریق هواكشها به شاه نشین مىرسیده است.
وجود سكوهایى مقابل كانال هدایت هوا كه براى نشستن ساخته شدهاند نمایانگر آن است كه از این آب براى زدودن گرد و خاك سفر و استحمام و شستشو نیز استفاده مىشده است.
در بین شیوههاى استفاده از آب براى خنك كردن هواى گرم و خشك كه در معمارى ایران به تناسب اقلیمهاى مختلف مرسوم بوده است این مورد نمونهاى استثنایى است. در مواردى تعبیه حوضچه آب در زیر بادگیرها مشاهده مىشود اما استفاده از آب با حجم زیاد و به صورت روان و یا چند كاربرى، منحصر به قصر بهرام است.
در نزدیكى قصر بهرام كاروانسراى دیگرى به نام «عین الرشید» وجود دارد كه به جز قسمت از راه كه با سنگ ساخته شده بقیه بنا با استفاده از آجر شكل گرفته است. آب انبار بزرگى در گوشه شمال شرقى این بنا وجود دارد كه گنبد آن فروریخته است. حجم بالاى ذخیره آب این آب انبار نشان از تردد بالاى كاروانیان از این مسیر دارد. بناى دیگرى كه به «حرمسرا» موسوم است و حدود ۳۰ كیلومتر جاده سنگ فرش كه بر روى زمینهاى باتلاقى فاصله بین قصر بهرام تا گرمسار ساخته شده است مجموعه اى شگفت انگیز را در طبیعت زیباى كویر با آسمان پاك آن ایجاد كرده است چنان كه مىتوان ستارهها را كه همچون دانههاى الماس از آسمان شبهاى كویر آویزان شدهاند، از این مكان به نظاره نشست. این مجموعه به همراه طبیعت وحشى آن امكان كم نظیرى را براى بازدید گردشگران داخلى و خارجى فراهم كرده است و در صورتى كه امكانات رفاهى مناسب براى آن ایجاد شود به عنوان یكى از قطبهاى مهم گردشگرى كشور قابلیت معرفى به جهانگردان را خواهد یافت.
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 11:27
ایرانگردی
استان پهناور و پربركت خوزستان، به گفته بسیارى از مورخان و دیرین شناسان ایرانى و خارجى، یكى از كهنترین سرزمینهاى تمدن بشرى است؛ تمدنى كه ۶ هزار سال پیش در شوش پدید آمد و برآیندهاى آن بسیارى از جوامع بشرى آن روزگاران را در اقصى نقاط جهان در برگرفت.
به اعتبار این پیشینه تمدن و فرهنگ، خوزستان اینك جاذبههاى تاریخى، فرهنگى و طبیعى بسیار دارد؛ به گونهاى كه نام بردن آنها، حتى بدون هیچ شرح و تفسیر، مقالهاى بلند مىشود.
به هر حال، یكى از جاذبههاى گوناگون، چشمافسا و نیز شگفتانگیز خوزستان جاذبههاى طبیعى آن است؛ جاذبههاى پدید آمده از تأثیر شرایط اقلیمى و رخدادهاى طبیعى كه برخى از معروفترین آنها عبارتند از: آبشارهاى شوشتر هور دورق در شادگان، دریاچه سد دز اندیمشك، دریاچه سد شهید عباسپور در مسجد سلیمان، امامزاده عبدالله در باغملك و قایقرانى در رودخانههاى كارون و اروند در شهرهاى اهواز و آبادان و خرمشهر.
ثبت جهانى مجموعه تاریخى - فرهنگى آسیابها یا آبشارهاى شوشتر انگیزهاى براى معرفى این پدیده شگفتانگیز است.
مجموعه آبشارهاى شوشتر تنها سازه آبى - باستانى موجود در ایران است كه از زمان ساسانیان برجاى مانده و ساسانیان در این مجموعه روشهاى باستانى ویژهاى براى بردن آب رودخانه كارون به همه جاى شهر شوشتر و حتى به شهرهاى دیگر به كار بردهاند؛ به گونهاى كه بخشهایى از این مجموعه با گذشت قرنها هنوز كارآیى دارند.
چشماندازهاى بسیار زیبا، نوع فناورى ویژه مهندسى آب در یك دوره مشخص تاریخى و وسعت تعامل فرهنگى كه دستاورد مصنوعات بشرى در این محدوده است، از دلایل ثبت این اثر منحصر به فرد در فهرست آثار جهانى بوده است.
سابقه مهندسى آب در ایران
سازههاى آبى شوشتر، هر بینندهاى را به یاد سابقه غرورانگیز مهندسى آب در ایران مىاندازد.
مهندسى آب در خوزستان و در حوزه رودخانههاى پرآب دز، كرخه، مارون، بهمنشیر و بخشهاى دیگر رودخانه كارون، شبكه آبیارى مینو یا میان آب ممتاز است و بناها و تأسیسات آبى این مجموعه در ارتباط با یكدیگر به هم پیوسته بوده و با برنامهاى یكپارچه كار مىكرده است، چنانكه همه بناهایى كه هر یك در حوزههاى كویرى و كم آب تكتك وجود دارد، در شبكه آبیارى پیرامون شوشتر به صورت مجتمع و یكپارچه دیده مىشود. آبشارهاى شوشتر بخشى از این شبكه عظیم آبیارى هستند.
ویژگىهاى طبیعى و جغرافیایى
موقعیت شوشتر در استان خوزستان وسط متمایل به شمال است. از لحاظ طبیعى دامنههاى پایانى كوههاى زاگرس، مرز شرقى این شهرستان است و رود دز مرز غربى آن شناخته مىشود. میانگین ارتفاع شوشتر از سطح دریا ۱۵۰ متر و ارتفاع نقطه مركزى شهر از سطح دریا ۶۵ متر است. كوههاى مشرف به شوشتر كه «فدلك» نام دارند، رشته پایانى چینخوردگىهاى زاگرس در جلگه خوزستان هستند.
نقشه شهرستانهاى شوشتر و گتوند روى عكس هوایى
شوشتر تا سال ۸۴ بخشهاى مركزى و گتوند را در برمىگرفت تا این كه با تبدیل بخش گتوند به شهرستان گتوند، شهرستان شوشتر اكنون در برگیرنده بخشهاى مركزى، شعیبیه است و شهرستان گتوند نیز بخشهاى مركزى و عقیلى را در برگرفته است.
پیرامون شوشتر شهرستانها دزفول، شوش، اهواز، رامهرمز، مسجد سلیمان و گتوند است و گتوند نیز با شهرستان لالى هم مرز است. شوشتر به سبب موقعیت ویژهاش در جلگه خوزستان، مهد رودخانههاى بزرگ دز و كارون است. رودخانه دز از غرب شوشتر مىگذرد و مرز شوشتر با شوش و دزفول را مىسازد؛ اما رودخانه كارون با گذر از كوههاى زاگرس، پس از سد گتوند به دشت عقیلى مىریزد و سپس از تنگه میان كوههاى فدلك و كوشكك، در جلگه خوزستان جارى مىشود. این رودخانه پس از عبور از تنگه به تخته سنگ بزرگى كه شوشتر بر آن بنا شده است مىرسد و بند میزان آن را به دو شاخه گرگر و شطیط تقسیم مىكند.
شاخه گرگر - دودانگه یا مسرقان - كانالى ساخته شده به دست انسان است كه البته تاریخ كندن آن مشخص نیست، اما متون تاریخى نشان مىدهد كه این رودخانه به رود دیگرى در رامهرمز مىپیوسته و به خلیج فارس مىریخته و در دوران كوروش هخامنشى آن را در منطقه بندقیر به وسیله سد به رودخانه كارون باز مىگرداندند. شاخه شطیط یا چهاردانگه نیز از سد معروف شادروان شاپورى عبور مىكند و در بالادست سد شادروان، شاخهاى از آن جدا مىشود كه داریون - داریوش یا دارا - نام دارد. این سه شاخه رودخانه كارون، شوشتر را همچون جزیرهاى در بر گرفتهاند و در طول تاریخ دشتى وسیع به نام میاناب را آبیارى كردهاند. در نهایت هر سه شاخه - شطیط، گرگر و داریون - در منطقه بند قیر جنوب شهرستان شوشتر به یكدیگر مىرسند و در همانجا رود دز نیز به كارون مىپیوندد و كارون بزرگ به طرف اهواز حركت مىكند. شوشتر علاوه بر خاك آبرفتى دامنه زاگرس كه بسیار حاصلخیز است داراى معادن گچ، آهك، سنگ ساختمانى، شن و ماسه است. جنگلهاى بزرگى نیز به صورت بیشه در میان شاخههاى مختلف رودخانه كارون پدید آمده است. به گونهاى كه براساس آمار در سال ۷۴ جنگلها و مراتع شوشتر ۱۷۵ هزار هكتار برآورد شده است.
آب و هوا: شهرستان شوشتر یك شهر گرمسیرى در منطقهاى خشك است كه تابستانهاى طولانى و به شدت گرم و زمستانهاى نسبتاً معتدل دارد. بالاترین درجه حرارت ثبت شده در شوشتر ۵۲ درجه سانتیگراد و پائینترین آن ۶ درجه سانتیگراد زیر صفر بوده است. متوسط بارندگى سالانه در شوشتر ۳۲۲ میلیمتر برآورد شده است.
وجه تسمیه شوشتر
به گفته تاریخنویسان، از جمله حمزه اصفهانى، عربى شده شوشتر، تشتر (تستر) به معنى خوبتر است و چون شهر شوش رو به ویرانى مىرفت، در شش فرسنگى بنا شد كه خوش آب و هواتر و حاصلخیزتر از شوش بود و آن را شوشتر، یعنى از شوش بهتر نامیدند.
مكانهاى دیدنى شوشتر
مجموعه آبشارهاى شوشتر، مسجد جامع شوشتر، پل و سد شادروان شوشتر، قلعه سلاسل، بند میزان، دخمههاى زرتشتى شوشتر، كاروانسراهاى شوشتر، چشمه سیزنگر، توكمرى، تو عاشقون، بافت قدیم شوشتر، بند ماهىبازان شوشتر، پل بند لشكر، بند خاك، بند برج عیار، بند شرابدار، پلهاى حاج خدایى باطنى و مستوفى، پل شاه على.
اماكن زیارتى
بقعه امامزاده عبدالله شوشتر، مقام صاحب الزمان شوشتر، مقام حضرت عباس شوشتر، مرقد علامه شیخ شوشتر، بقعه براء بن مالك انصارى شوشتر، بقعه سید محمد بازار شوشتر، بقعه سید محمد ماهرو شوشتر، بقعه سیدمحمد گلابى شوشتر، بقعه شعیب نبى شوشتر.
دیدنىهاى دیگر
بازار سنتى شوشتر، پل كابلى شوشتر، نخستین پل كابلى خاورمیانه و ایران، پاركهاى ساحلى داریون، هرمزان، شهید همتپور، شهید مطهرى و سیكا، پارك طبیعت آبشار شوشتر، پارك جنگلى شوشتر، باغهاى شوشتر، شهرك شوشتر نو (برنده جایزه جهانى معمارى)، سواحل رودخانه كارون و شاخههاى متعددش در شوشتر، تپههاى سرسبز و دیدنى جاده شوشتر (عقیلى) در بهار، بیشهزارهاى جزایر و سواحل رودخانههاى كارون و دز، كوه فدلك و روستاهاى تك تكاب و گرآب.
جاذبههاى بىمانند شوشتر
شوشتر شهرى عظیم و قابل توجه است كه آب رودخانه پیش از ورود به شهر به ۲ شاخه تقسیم مىشود: شاخه «گرگر» كارون كه از داخل شهر عبور مىكند، آبشارهاى زیبایى را تشكیل مىدهد و بسیارى از تأسیسات آبرسانى قدیم همچون آسیابها، كانالهاى پل، سدبندها، بندها و آبشارهاى آن كه از عجایب روزگار است. شاخه دیگر «چهاردانگه» است كه از غرب به سوى جنوب شوشتر جریان دارد و در محلى به نام «بند قیر» مجدداً به هم پیوند مىخورد. شوشتر هم در دوران پیش از اسلام و هم پس از اسلام رونق فراوان داشته است و همچون دزفول به لحاظ معمارى و بافت سنتى شهر و ویژگىهاى بومى در معمارى محلى، مىتواند نقش مهمى در جلب سیاح داشته باشد.
بافت سنتى شهر و ویژگىهاى بومى در معمارى محلى آن نیز بسیار دیدنى است. بافت سنتى معمارى این شهر كاملاً متراكم و فشرده است و كوچههاى باریك و دیوارهاى بلند و گذرگاههاى تنگ كه همگى با گذر از «سعباط»ها یا سایهبانها به میدانچههاى اصلى شهر ختم مىشوند، زیبایى كم نظیرى دارند. «سعباط»ها علاوه بر ایجاد فضاهاى خنك در معابر، ارتباط دو منزل را در فواصل مختلف ایجاد كرده و علاوه بر پیوند معمارى، زمینهاى براى ارتباط و ساخت طبقات بیشتر فراهم آورده است. همه این گذرگاهها با پیچ و شكستگىهاى مختلف ضمن آنكه چارهاى براى گریز از گرما و هدایت جریان باد به كوچه پس كوچهها و دهلیز و خانهها بوده، محلات مختلف شهر را با پرداختى زیبا و دلفریب به دروازهها و مدخلهاى ورودى شهر مرتبط ساخته است. بافت معمارى یكدست و همگون با بهرهگیرى از مصالح بومى و منطقهاى، یعنى آجر و خلق نقشهاى زیبا و ابتكارى با نام «خوون چینى» بر سردر بناها، جلوههاى خوشایند در معمارى منطقه ایجاد كرده كه از جنبههاى مختلف قابل توجه و دقت است. به طور كلى، شكل و تركیب این دو شهر تابع تناسب زمین، موقعیت صخرهها، پستى و بلندىهاى خاك و جریان رودخانههاست. به این ترتیب ارتباطى هنرمندانه با عناصر طبیعى براى خلق فضاهاى معمارى كه در شهرهاى دیگر استان یافت نمىشود، پدید آمده است. دزفول و شوشتر به لحاظ به كارگیرى معمارى آجر و آسیابهاى آبى ابداعات ویژهاى دارند.
شوشتر در گویش و اصطلاحات محلى به شهر «چهل پیر» معروف است؛ زیرا در آن بقاع متبركه، امامزادهها، مساجد و تكیههاى بسیارى به چشم مىخورد. مسجد جامع شوشتر كه یكى از دیدنىترین مساجد ایران است، در این شهر قرار دارد و از كتیبههاى آن چنین استنباط مىشود كه خلفاى عباسى در زمان امام حسن عسكرى (ع) به ساخت آن اقدام كرده و پس از آن تكمیل و ترمیم شده است. این مسجد با ستونها و طاقهاى موسوم به رومى، تأثیر فرهنگ دیرینه ایران و معمارى محلى منطقه را با سقفها، گچبرىها، كندهكارىها، منارهها و آجركارىهاى پرنقش برگرفته از فرهنگ اسلامى در قالبى ارزشمند و زیبا نشان مىدهد. بقعه امامزاده عبدالله یكى از زیباترین بناهاى شوشتر با نقشهاى ویژه و پلكانها و نوشتههایى بر قطعات سنگى، كاشىها، لچكها و ستونهاى بسیار بر بالاى تپهاى مشرف بر شهر شوشتر است و بقعه براء بن مالك انصارى در شوشتر، در واقع قدیمىترین مقبره اسلامى در ایران به شمار مىرود. قابل ذكر است او یكى از صحابه دلاور پیامبر بود كه هنگام فتح شوشتر كشته شد و آرامگاه او در شمال شهر مقابل قلعه سلاسل قرار دارد. از شهر تاریخى و فرهنگى شوشتر علما، مجتهدان و شخصیتهاى برجستهاى همچون قاضى نورالله شوشترى، شیخ مجتهد شوشترى و شیخ محمدتقى شوشترى برخاستهاند.
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 11:25
ایرانگردی
مقبره استر و مردخای در مرکز شهر همدان، ابتدای خیابان دکتر شریعتی قرار دارد. مصالح ساختمانی بنای این مقبره از سنگ و آجر است و به سبک بناهای اسلامی ساخته شده است. از شکل ظاهری و سبک معماری این اثر، چنین بر می آید، که ساختمان فعلی آن در قرن هفتم هجری بر روی ساختمان قدیمی تری که متعلق به قرن سوم هجری بوده است، بنا شده است.
قسمتهای مختلف بنا شامل: مدخل ورودی، دهلیز، مقبره، ایوان و شاه نشین است. یک جلد کتاب آسمانی " تورات" که قدمت بالایی دارد و بر پوست آهو نوشته شده است، در حفاظ استوانه ای شکلی، در سازمان میراث فرهنگی استان نگهداری می شود.
تورات در مورد سرگذشت استر و مردخای تطبیق دارد، به شرح زیر است. اردشیر پسر خشایار، " اردوان" را به تخت سلطنت نشانید. وی چهل و یک سال سلطنت کرد و اختلاف با مصر را که 15 سال به طول انجامید، به نفع ایرانیان خاتمه داد. اردشیر با دختری از یهود به نام استر، که خواهر زاده یکی از درباریان یعنی مردخای بود، ازدواج کرد. به این ترتیب به این ترتیب یهودیان در دربار اردشیر نفوذ زیادی پیدا کردند. در این بین، شخصی به نام هامان که او نیز از درباریان با نفوذ و پرقدرت بود، نسبت به نفوذ روز افزون یهودیان حسادت نمود و از این رو فرمان قتل یهودیان را از اردشیر گرفت.
اما مردخای به وسیله استر همسر اردشیر، این فرمان را از شاه پس گرفت و آنان را نجات داد. از آن پس، یهودیان در اواخر اسفند و اوایل فروردین هر سال ( مصادف با 13 – 15 آدار، در گاهشمار کلیمیان) در سالروز نجات کلیمیان از قتل عام، با دعا و گرفتن روزه و خواندن طومار مگیلا، یا آن را گرامی می دارند و به عنوان " جشن پوریم" برگزار می گنند. این اثر تاریخی از یک طرف، برای قوم یهود زیارتی و قابل احترام است، و از طرف دیگر، به عنوان یک اثر تاریخی، واجد ارزش است.
در خصوص نام استر باید گفت که نام اصلی او " هدسه" بوده، اما چون به طرز شگفت آوری زیبا و خوش سیما بوده است، نام استر یعنی ستاره را بر وی نهاده اند. وی دختر فردی به نام " ابی حایل" بوده است، که در حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین پارس به دنیا آمده و بعد از فوت پدر و مادرش، عمویش (مرخای) سرپرستی او را بر عهده گرفته است.
مردخای " از خانواده شاول و از رجال دربار اخشویرش (خشایارشا) و مربی هدسه، دختر عموی خود بوده، که به منصب وزارت نیز رسیده است. وی پسر " پائیز" از نواده های یعقوب پیامبر و از نژاد بنیامین بوده است.
پنج شنبه 17/4/1389 - 11:21
بیماری ها
امروزه استفاده از جکوزی های آب گرم بسیار طرفدار پیدا کرده است و این در حالیست که هنوز فواید و مضرات آن خیلی مورد بررسی های علمی قرار نگرفته، اما براساس تحقیقی که اخیرا" انجام گرفته، اعلام گردید مردانی که به مدت طولانی از جکوزی های آب گرم استفاده می کنند، ممکن است سبب ناباروری آنها گردد.
همچنین دانشمندان به مردان در استفاده از وانهای آب گرم به مدت طولانی هشدار دادند لذا با بررسی انجام شده توسط پژوهشگران میزان باروری مردانی که به طور دائم از جکوزی استفاده می کنند 50% کمتر از دیگران اعلام شده است.
پنج شنبه 17/4/1389 - 11:16