مرد فریاد برآورد :"مرا یاری نیست ؟"*
کوفیان هلهله کردند :"...هلا...آری نیست"
شمر تکبیر برآورد که در لشکر تو
پرچمی نیست به پا ، دست علمداری نیست!
[ شمر و تکبیر!؟ بلی بین حقیقت وَ دروغ
ای بسا، گرچه به ظاهر، ره بسیاری نیست ]
مرد غرید که تکبیر شما تزویراست
ور نه حاشا که شما را به خدا کاری نیست
گرم سودای خدایید به بازار سیاه
آه ، مکّاره تر از این سر بازاری نیست!
[ غیرتم کشت که چندی ست به بازار دروغ
می فروشند وطن را و خریداری نیست ! ]
مرد غرید : "مرا مرگ حیاتی تازه ست
زندگی کردن با خواری ، جز عاری نیست"
عُمَر سعد به ری - اما - می اندیشید
- "بهتر از گندم ری هیچ بر و باری نیست.."
مرد نالید : " تو را هرگز از گندم ری
یا که از مردم وی حاصل سرشاری نیست
آسیاها همه بر خون شما خواهد گشت
نان نفرین شدگان لقمهّ همواری نیست"
[ زندگی گرچه مصافی ست میان بد و خوب
کربلا حادثه قابل تکراری نیست * ،
غالبا شمر و یزیدند به جولان اینجا
حُر که سهل است ، در این معرکه مختاری نیست! ]
* هل من ناصر ینصرنی؟
* لایوم کیومک یا اباعبدالله!
محمدرضا ترکی
روایت شده است که حضرت
خاتم الانبیاء (ص ) در خانه عایشه بود، حسین علیه السلام آمد، عایشه خواست
مانع شود، رسول خدا(ص ) جریان آتیه حسین علیه السلام و مقامات او و زائرش
را ذکر مى فرماید: که حسین علیه السلام در زمین کربلا کشته و مدفون مى
گردد، هرکس او را زیارت کند ثواب یک حجّ و یک عمره من به او داده مى شود،
عایشه تعجّب کرد و گفت : ثواب حجّ و عمره شما!
فرمود: بلى ثواب دو حجّ و دو عمره من .
باز عایشه تعجّب کرد! و رسول خدا(ص ) فرمود ثواب سه حجّ و سه عمره من .
همینطور زیاد فرمود، که درروایت چنین است ثواب نود حجّ و نودعمره رسول خدا (ص ) براى زائر قبر حسین علیه السلام است .
البته از این حجّ و
عمره تا نود با اعتبار حال و معرفت و محبّت زائر قبر حسین علیه السلام است ،
با چه علاقه اى رو به قبر حسین علیه السلام رفته است .
و نیز فرمودند چنین ثوابهاى عظیمى که براى زیارت کننده قبر حسین علیه السلام است موجب دلشادى من گردید. (1)
جوار امام حسین علیه السلام بهتر از بهشت
اگر کسى از گناهان مى
ترسد و نمى داند که آیا توبه اش پذیرفته شده است یا خیر؟ رسول خدا (ص )
وعده فرموده است که زوّار قبر حسین علیه السلام و عزادارانش را تنها
نگذارد، در وحشتها و ظلمتها از آنان فریاد رسى بفرماید.
در صحراى محشر که هر کس
سر گرم خودش مى باشد عدّه اى در جوار امام حسین علیه السلام زیر سایه عرش
رحمتند، به قدرى از مجالست با امام حسین علیه السلام مأ نوسند و لذّت
میبرند که وقتى حوریان از بهشت برایشان پیغام مى فرستند که ما منتظر شمائیم
، چرا نمى آئید پاسخ مى دهند ما لذّت مجلس امام حسین علیه السلام را به
مصاحبت با شما ترجیح میدهیم .
راستى که جاى امیدوارى
است بقول شیخ شوشترى اگر مقام ما به حدّى نرسیده باشد که در اوّل محشر نزد
امام حسین (ع ) زیر سایه عرش باشیم امیدواریم که در چاله و ظلمتکده جهنّم
هم نباشیم پیغمبر ما نجات دهد.
زیارت کربلا معادل ثواب احیای هزار شب قدر
امام صادق علیه السلام
مى فرماید: که هر کس یک روز در خدمت حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام به سر
برد ( یعنى در تربت کربلا، جایى که خون ابا عبداللّه الحسین علیه السلام و
یاران و فرزندانش ظلما ریخته شد) در نامه اعمال او ثواب احیاء هزار شب قدر
نوشته مى شود.(2)
مباهات خدا بر زائر کربلا
از ذریح محاربى منقول
است که گفت : به حضرت امام جعفر صادق (ع ) شکایت کردم آنچه به من مى رسد از
قوم و فرزندان من هر گاه به ایشان نقل مى کنیم ثواب زیارت قبر حضرت امام
حسین (ع ) را تکذیب من مى کنند و مى گویند:
تو دروغ مى بندى بر امام جعفر (ع ) حضرت فرمود: اى ذریح ! بگذار مردم را که به هر جا که خواهند بروند.
والله ، که حق تعالى
مباهات مى کند به زایران حضرت امام حسین (ع ) و آنها که از راه هاى دور به
زیارت آن حضرت مى روند، با ملائکه مقرّبین و حاملان عرش خود حتّى آنکه مى
فرماید به ایشان که : آیا نمى بینید زیارت کنندگان قبر حسین بن على (ع ) را
که آمده اند با نهایت شوق به سوى آن حضرت و به سوى فاطمه زهرا(س ).
به عزّت و جلال و عظمت
خود سوگند مى خورم که : واجب گردانم براى ایشان کرامت خود را که ایشان را
گرامى دارم و داخل گردانم ایشان را در بهشتى که مهیّاکرده ام براى دوستان
خود پیغمبران و رسولان خود.
اى ملائکه من ! اینها زیارت کنندگان حسین اند که محبوب محمّد (ص ) است که او پیغمبر و حبیب من است
و هر که مرا دوست مى دارد حبیب مرا دوست مى دارد و هر که حبیب مرادوست مى دارد محبوب او را دوست مى دارد.
و هر که حبیب مرا یا
محبوب او را دشمن مى دارد بر من لازم است که او را به بدترین عذاب هاى خود
عذاب کنم و به آتش خود او را بسوزانم . و جهنّم را جایگاه او گردانم و او
را عذاب کنم که هیچ یک از عالمیان را عذاب نکرده باشم .(3)
همراهی زائر امام توسط ملائکه
از حضرت امام جعفر صادق
(ع ) منقول است که : چون شخصى از خانه خود بیرون آید به عزم زیارت حضرت
امام حسین (ع ) به سوى کربلا مشایعت کنند او را از هفتصد ملک از بالاى سر
او و زیر پاى او از جانب راست و چپ و پیش رو و پشت سر او تا او را به اهلش
برسانند. پس چون زیارت کند آن حضرت را ندا کند او را منادى که : (گناهانت
آمرزیده شد پس از سر گیر عمل را).
پس با او برمى گردند آن ملائکه تا داخل خانه خود شود. پس به او مى گویند که : (تو را به خدا سپردیم ).
پس پیوسته به زیارت او
مى آیند تا روز مردن او وبعد از مرگ او، هر روز. و زیارت مى کنند حضرت امام
حسین (ع ) را و ثوابش از آن مرد است .(4)
پی نوشتها :
1- سیّد الشهداء ص 227 .
2- بحار الانوار ج 10 ص 86.
3- کامل الزیارت ص 143 بحارالانوار ج 101 ص 75 -76.
4- کامل الزیارات ص 145 ،بحارالانوار ج 101 ص 67 روایت 59.
و اما جوابی رو كه در پست قبلی بهتون قول دادم :)
فقه
متصدى بیان وظایف عادى تمامى مكلفان است، و آنچه امام انجام داد،
امرى استثنایى در شمار رسالت امامان و تاریخ است.
امام حسین خود را براى وظیفه استثنایى كه ویژه ایشان بود، آماده كرد و شامل
دیگرىنمىشود.
2. امام به وظیفه
امر به معروف و نهى از منكر، از منظرى معیّن مىنگریست، در حالى كه
فقیهان از دیدگاهى دیگر به این وظیفه مىنگرند. در این صورت بر ماست كه از دید
امام، این
وظیفه را كنكاش كرده، سبب نپذیرفتن این دیدگاه توسط فقیهان و عوامل دیدگاه
خاصشان را
بررسى نموده، به جهات ترجیح دیدگاه امام بر دیدگاه فقهى بپردازیم.
تفسیر نخست نظر مساعدى نزد غیر شیعیان ندارد،
زیرا مستلزم این است كه باور كنیم
امام(ع) جایگاه آسمانى خاصى دارد، به گونهاى كه [توان و] نقش استثنایى در
رسالت
وتاریخ و وظایف شرعى [پیشوایان دینى] دارد. این اعتقاد شیعه امامیه است، نه
دیگر
مسلمانان و ما دلیلى بر درستى این تفسیر نمىیابیم، چرا كه امام از دیگران
مانند عبدالله بن
عمر[4] درخواست یارى كرد، نیز از عبید الله
بن حر جعفى و عمر بن سعد.[5] همچنین در
عاشورا چندین بار یارى طلبید.
درخواستهاى پى در پى و مكرر یارى براى تداوم
خط و راه انقلاب، چه در مدینه و چه
كربلا روشن مىكند همه امت وظیفه دارند بر ضد حكومت اموى قیام كنند و امام براى
انجام
این وظیفه برخاسته، مردم را براى یارى فرا خواند.
عظمتِ قیام و از جان گذشتگى امام به خاطر
كوتاهى امت در یارى ایشان بود؛ نیز انحراف
بیشتر مردم از [راه و هدف] امام و تأیید حكومت اموى توسط عامه.
امام در برخى موارد، كسانى را كه از یاریش
روى برگرداندند، سرزنش مىكند، چنان كه
دست آخر به عبید الله بن حر جعفى فرمود:
«و إنی أنصحك كما نصحتنی إن اسْتطعت أنْ لاتسمع صراخَنا ولا تشهد
وقعتنا فافْعلْ فواللَّه
لایسمع واعیتنا أحد و لا ینصرنا إلّا أكَبَّهُ اللَّه فی نار جهنم؛
همان گونه كه به من پند دادى و برایم خیرخواهى كردى، به تو سفارش مىكنم: اگر
مىتوانى
جایى بروى تا فریاد [دادخواهى و یارى] ما را نشنوى و حوادثى را كه برایمان پیش
خواهد آمد
نبینى، این كار را بكن. سوگند به خدا! اگر كسى فریاد یارى ما را بشنود، اما كمكمان
نكند، خدا
او را در آتش جهنم خواهد افكند!»[6]
امام در همان مكان كه عبیدالله بن حر را دید،
به عمرو بن قیس مشرقى و پسر عمویش
برخورد. امام از این دو یارى خواست، اما [پوزش خواستند و] عذر آوردند. امام
فرمود:
«إنْطلقا فلا تسمعاْ لی واعیة و لا تریا لی سواداً فإنه من سمع
واعیتنا أوْ ترى سوادَنا فلم یُجِبْنا أوْ
یغثنا كان حقاً على اللَّه عزّوجلّ أنْ یكبّه على منخریه به فی النار؛
از اینجا دور شوید؛ تا فریاد كمك خواهىمان را نشنوید و ما را نبینید، زیرا آنكه
نداى یارى
طلبیدن ما را بشنود یا ما را ببیند، اما لبیك نگوید و یاریمان نكند، سزاوار است
خداى
عزّوجلّ او را به صورت درون آتش افكند!»[7]
تمامى مطالب گذشته مىنمایاند امام(ع) واجب
را منحصر به خود نمىدانست و خویش
را استثنایى میان امت - چنانكه نگرش نخست مىگوید - نمىشمرد، گرچه ایشان براى
انجامواجب، سزاوارتر و مشتاقتر به آن بود و از همه مردم بیشتر بدان اعتقاد و ایمان
داشت.
اخبار وارده در باره گریه پیامبران بر
حسین(ع) و یاد مكرر ایشان، نیز پیشگویى
پیامبر(ص) در باره ایشان و آنچه رخ خواهد داد، مستلزم آن نخواهد بود كه بگوییم
امام در
انجام اوامر و خواستههاى الهى استثنایى میان امت بود. نصوص و فرمایشهاى
سهگانه
حسینى كه ذكر كردیم، روشن مىكند تكلیف به انقلاب و جنبش، امرى عام و فراگیر
بود و
شامل تمامى امت مىشد و امام از آن رو كه جزء و عضوى از امت بود، بدین وظیفه
اقدام كرد،
نه بدان خاطر كه استثنایى میان امت بود.
با آنچه برشمردیم، نخستین نگرش اعتبارى
نداشته، امر منحصر به تفسیر دوم مىشود؛
یعنى دیدگاه خاص امام در مورد امر به معروف و نهى از منكر، و بر خلاف آنچه
زمانهاى بعد
در فقه و میان فقیهان مشهور و متعارف شد. این چه دیدگاهى است؟ تفاوت میان دو
دیدگاه[
امام و فقها] چگونه به وجود آمد؟ پاسخ بدین پرسشها مستلزم بحث در دو معیارى است
كه
بدان خاطر، گفته مشهور فقهى، متفاوت با انقلاب امام است.
برگرفته از سایت
www.majlesekhobregan.ir مقاله ی عبدالكریم آل نجف