• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4142
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 1309روز قبل
تاریخ

روز مبعث, مبعث پیامبر

روز مبعث چه روزی است؟

 

مبعث

 

روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده  شد. مسلمانان معنقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.

 

باور شیعیان

بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.

 

باور اهل سنت

در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.

 

روز مبعث چه روزیست؟

 

روز مَبْعَث، روزی است که حضرت محمد، پیامبر گرانقدر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. در تقویم هجری قمری، ۲۷ رجب روز مبعث است.

 

حضرت محمد مصطفی در روز (۲۷ رجب) سال ۴۰ عام الفیل، همزمان با سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط (جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند.

 

روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.

 

روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.

 



اعمال شب و روز عید مبعث


عید مبعث, اعمال عید مبعث, اعمال روز عید مبعث

 

 27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و  روز آن ذکر شده تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.

 

شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:

 

* در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.

 

در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.

 

نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.

 

بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن  تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...

 

ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت....

 

پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .

 

* انجام غسل در این شب مستحب است.

 

* زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال  شب عید مبعث است.

 

اعمال روز عید مبعث

عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد . برای این روز  چند  عمل ذکر شده است :

 

* غسل

 

* روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر  است با روزه هفتاد سال.

 

* بسیار صلوات فرستادن.

 

* زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین .

 

 

 

مبعث پیام آور عدالت و کرامت انسانی


مبعث, مبعث پیامبر,روز عید مبعث

عید مبعث

 

آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .

 

بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.

 

مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .

 

رسول خدا (ص) در روز 27رجب (روز مبعث) در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد .

 

حضرت محمد(ص)دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کرد که جملگی در آتش جهل می سوختند و دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به اسلام گرویدند .

 

رسول خدا در مدینه منشور حکومتی اسلام را پایه ریزی و همه مردم را در اداره حکومت شریک کرد .

 

حضرت محمد (ص) سالها به صورت پنهانی مردم مکه را به سوی خدا دعوت کرد و آن زمان ندا آمد  که دعوت آشکار کن ؛ دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کرد . پیامبر گرامی اسلام پس از 13سال توقف در مکه در اثر فشار  و اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مامورشد به مدینه هجرت  کند ؛ هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه ؛ فصل تازه ای در زندگی پیغمبر اکرم (ص)و اسلام گشود ؛ همچون کسی که از محیط آلوده و خفقان آور به هوای آزاد و سالم پناه برد .هجرت پیامبر (ص)و مسلمانان از مکه به مدینه برای پی ریزی زندگی اجتماعی اسلام ؛ نخستین گام بلند در پیروزی و گسترش اسلام و جهانی شدن آن بود .مبعث نبی اکرم اسلام در سراسر ایران اسلامی با شکوه خاصی گرامی داشته می شود .

 

شهروندان تهرانی نیز همه ساله به همین مناسبت (روز مبعث) مراسم و جشن هایی را در اماکن  مذهبی  مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند .مردم با آذین بندی و چراغانی خیابانها ؛ معابر؛ مساجد و شرکت در مراسم جشن ارادت خالصانه خود را به خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله (ص)نشان می دهند . 

 

  

 

نوری كه درخشید

عکس های مبعث پیامبر, مبعث پیامبر چه روزیست

اشعار مبعث پیامبر

 

روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد.بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد.

 

نوری كه درخشید

 

شبی كه جوشش صد مهر در گریبان داشت

چـــــنین حادثه ای در مشیمه پنهان داشت

 

زمیــن، به خود ز تب التهاب می لرزید

زمـــان، ز زایـــش نــوری به خویش می پیچید

 

موكــــــــــلان مشیــــــــت به كـــــــارگاه قدر

شـــــــــدنـــــــد، تا كه ببندند طرح نقش دگر

 

قضــــــــا گرفت قلم، تا كـــــــه بـر صحیفه نور

ظهــــــــــور نخبه ایجـــــــــــاد را، كند مسطور

 

ز عــــــــرش زمـــــــــره لاهوتیــان پرده نشین

نظــــــــــاره را بگشودند، دیده ســـــوی زمین

 

ز شــــــــوق، در رگ شـب خون نور جاری بود

بــــــــر آتشش قــــــــدم از تـــاب بیقراری بود

 

شبی عجب، كه همه جود بود و فیض و فتوح

شــــــــب شكفتن ایمان، شب گشایش روح

 

شبــــــــــی كه مطلع انـــــــوار نور سرمد بود

ظهـــور مصلح كل، بعثت محمـّـــدبود 

 

  عکس های مبعث پیامبر, مبعث پیامبر چه روزیست

شعر مبعث پیامبر

  

حوریه باران

 

شکر ایزد که پی زلف پریشان شده ام

                                                        در شب بعثتتان حوریه باران شده ام

 

تا که از محضر عرفانی حق بازایی

پای این کوه حراء سر به گریبان شده ام

 

آیه ای عرضه کن ای معتکف غار حراء

قلبا آماده بشنیدن قرآن شده ام

 

به حدیثی نبوی روح مرا تصفیه کن

که سرا پا همه بازیچه شیطان شده ام

 

تهنیت باد پیمبر شدنت مرد امین

که در آمیخته با سیل مریدان شده ام

 

منم آن گمشده در وادی سرگردانی

که به دستان کریم تو مسلمان شده ام

 

نبی الله ترین ای سبب خلقت انس

تازه از بعد تو حس میکنم انسان شده ام

 

برکه بی رمق و مرده دلی بودم و حال

از عنایات تو چون رود خروشان شده ام

 

بودم آن بتکده مملو از لات و هبل

که به دستان پسر عم تو ویران شده ام

 

حمدلله به نمایندگی از قوم عجم

روزبه بودم و از عشق تو سلمان شده ام

 

 

 

از بعثت تا ولایت


بعثت,بعثت پیامبر,مبعث,عید مبعث

 

تداوم بعثت تا ظهور حجت

در آستانه بعثت و ولایت قرار داریم. این حادثه مبارك به راستى انفجار نور در قلب تاریكى‌ها و  فریادى در خاموشى‌ها و هشدارى در اوج غفلت‌ها بود. عظمت و اعجاز این حركت بزرگ و توفنده را مى‌توان با مطالعه كارنامه جهان پیش از بعثت به دست آورد.

 

قرن ششم میلادى را باید عصر حاكمیت سیاهى و تباهى نامید، چرا كه در آن زمان ابرهاى متراكم نادانى، سایه شوم و سنگین خود را بر زندگى بشر افكنده بود و جوامع آن روز در تنگناهاى اقتصادى و اجتماعى مرگبارى قرار داشتند، لیكن سنت تاریخ و قانون طبیعت و مشیت حق تعالى، همواره به اثبات رسانیده كه در چنین مقاطع حساس و یأس آور است كه روشنایى و امید از اعماق ظلمت و یأس پیدا مىشود و بهار سبز و خرم از دل زمستان سرد و بىجان متولد مىگردد.

 

در عصرى، پیام روح بخش بعثت رسول اكرم صلی الله علیه و آله بر كالبد افسرده و مرده جهان دمیده شد كه پانصد سال و به نقلى هفتصد سال از ظهور عیسى بن مریم گذشته بود. در این فترت و فاصله ممتد كسى به پیامبرى مبعوث نگردید،جهل و ظلم بر سراسر گیتى حكومت مى‌كرد و جنگ نامعقول ایران و روم نابسامانى‌ها و افسردگىهاى فراوانى به بار آورده بود.

 

شاعر دانشمند، نظامى گنجوى اوضاع راچنین ترسیم مى‌كند:


نشد اندر آن مدت دیر باز

به تاج رسالت سرى سرفراز

به محراب طاعت قدى خم نشد

كسى در عبادت مصمم نشد

نَزَد كس به راه شریعت قدم

نشد چشم كس تر ز اشك ندم

چنین بود اوضاع عالم خراب

كه ناگه بر آمد برون آفتاب

 

آرى، مشیت الهى بر این بود كه از گریبان تاریكى، سپیده شكافته شود و آفتاب تابناك نیّر اعظم و فخر بنى آدم،حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آلهطلوع كند.

 

امام على علیه السلام مى‌فرماید: خداوند متعال پیامبر اسلام را هنگامى فرستاد كه از عصر  پیامبران پیشین مدت زمان بسیارى سپرى شده بود و ملت‌ها در خواب عمیقى فرو رفته بودند. فتنه و فساد، جهان را از كران تا كران فراگرفته بود و اعمال زشت و پلید رواج محسوسى داشت. آتش جنگ همه جا شعله‌ور بود و دنیا،چهره‌اى بى‌فروغ و پر از مكر و فریب به خود گرفته بود. برگ‌هاى درخت زندگى زرد و پژمرده گشته و از میوه آن خبرى نبود. آب حیات [معنوى و اخلاقى] فرو خشكیده و نشانه‌هاى هدایت،كهنه و خراب، و پرچم هدایت،سرنگون گشته و بیرق‌هاى پستى و گمراهى همه جا در اهتزاز بود. زندگى با سیمایى كریه و عبوس با اهل دنیا روبرو بود. میوه درختش، فتنه و خوراكش،مردار و بر دل‌هاى مردم وحشت و اضطراب و بر برون آنان شمشیر حاكم بود.

 

انقطاع وحى و تداوم بعثت

پس از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آلهوحى منقطع شد،ولى بعثت همواره پویا بود و به حركت خود ادامه مى‌داد. پیامبر اكرم در عصر بعثت، دین را تبیین و تمام عوامل سعادت و بدبختى را براى جامعه بیان كرد و تحولى در جهان به طور كلى و در جزیرة العرب به گونه اخص ایجاد نمود. یكى از دانشمندان غربى مىنویسد: "اگر من در قرن بیستم در مقابل پیشوایان دانش اروپا با صداى بلند بگویم: روح حضرت محمد بزرگ‌ترین روحى است در میان بشر كه از بدو پیدایش وى تا امروز شخصیتى همانند او پیدا نشده است،كسى نمى‌تواند در صحت گفتار من تردید كند و اگر كسى در این سخن تردید نماید، مى‌گویم در جهان مردى را نشان دهید كه به تنهایى در یكى از این امور موفق شده باشد:

 

1 ـ ملتى را مانند ملت عرب كه به قبایل مختلف منقسم و دشمن یكدیگر بودند،متحد كند؛

 

2 ـ رذایل موروثى ملت را نابود ساخته و آنان را به فضایل بیاراید؛

 

3 ـ عقاید باطل و خرافى را از میان ملتى بردارد و آنان را به دینى معتقد كند كه تا امروز در  عالم،توسعه و انتشار روز افزون داشته و در آینده انتظار آن هست كه بر همه ادیان جهان غالب آید؛

 

4 ـ قانونى براى زندگى و نجات بشر بیاورد كه ملت دور افتاده عرب را در سایه آن قانون بر دنیا سیادت دهد.

 

به بركت بعثت نبى مكرم اسلام صلی الله علیه و آلهبود كه علم و دانش عمومى شد و از انحصار شاهزادگان و مؤبدان و درباریان در آمد. حكومتى مبتنى بر عدل و داد و مردم سالارى دینى بر پا شد كه به فرموده قرآن: "لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْط" پیامبران با دلیل و برهان و معجزه و كتاب آمدند تا مردم خود به پا خیزند و قسط و عدالت را جارى سازند.

 

ولایت، تداوم بعثت

پیامبر اكرم با داشتن مقام ولایت و امامت،محتواى بعثت را پیاده كرد و با ایجاد عالى‌ترین شكل حكومت، به بعثت تداوم بخشید. در خطابه‌اى كه در حجة الوداع ایراد كرد و حضرت على علیه السلامرا به عنوان جانشین بعد از خود منصوب كرد،حیات مجددى در كالبد بعثت دمید كه پس از امام على علیه السلاماین حركت به وسیله فرزندان معصومش ادامه یافت تا عصر غیبت كبرى فرا رسید.

 

تداوم بعثت تا ظهور حجت

حركت پر بركت بعثت به یارى اهل‌بیت پیامبر تا عصر غیبت تداوم یافت و هم اكنون نیز به یمن علماى اسلام و مراجع تقلید كه نواب عام آن حضرت مى‌باشند،همچنان پیش مىرود تا منجى بشریت،موعود ملل، امام زمان(عج) ظهور نماید و دنیا را از عدل و داد لبریز سازد و احكام روح بخش اسلام را از كران تا كران حاكم قرار دهد.

 

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: "اگر از عمر دنیا جز یك روز باقى نماند،خداوند متعال آن روز را به قدرى طولانى خواهد كرد تا مردى از اهل‌بیت من كه نامش هم نام من و كنیه‌اش مانند من است، خروج و قیام كند: یَمْلأ ُاللّه بِه الأَرْضَ قِسْطَاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً."

 

همان گونه كه بعثت پیامبر اكرم در بدترین عصر تحقق یافت،ظهور حضرت حجت(عج) نیز در  هنگامى است كه ظلم و جور و یأس و نومیدى جهان را فراگرفته باشد. در آن زمان از اسلام جز اسمى و از قرآن جز درسى باقى نمىماند. ابى بصیر از امام صادق علیه السلام نقل مى‌كند كه فرمود: "به خدا سوگند گویا مىبینم كه بین ركن و مقام، بر كتاب و برنامه جدید از مردم بیعت گرفته و بر ملت عرب سخت مىگیرد. آن گاه فرمود: وَیْلٌ لِطُغاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدْ اِقْتَرَبَ؛واى بر سركشان ملت عرب از شرّى كه تحقیقاً به زودى آنان را فرا خواهد گرفت."

اللهم عجل فرجه و اجعلنا من انصاره و اعوانه.

 

 

 

آسمانی ‌ترین هدیه‌ی خدا


حضرت محمد (ص),عید مبعث,بعثت حضرت محمد (ص)

 

حضرت محمد (ص) ، آسمانی ‌ترین هدیه‌ی خدا
حدود 600سال از ظهور مسیح می‌گذشت و تعالیم او آغشته به خرافه‌ها و بدعت‌ها و حق فراموشی و هوس محوری شده بود؛
- جهان در آتش جهل و زور و زر و تزویر می‌سوخت؛
- دختركان معصوم پس از تولد به جای آغوش گرم مادران در گورهای سرد، زنده به گور می‌شدند؛
- زن چون كالایی خرید و فروش می‌شد، به غارت برده می‌شد، به ارث می‌ رسید و حق هیچگونه انتخابی نداشت؛
- قتل و غارت و شبیخون و جنگ، شغل اكثر مردم حجاز بود و كینه و نفرت، طایفه ها را در كام مرگ می‌كشید؛


- كسرایان در ایران برگردن مظلومان آن چنان فشار می‌آوردند كه كمر اكثریت مردم در زیر بار ظلم شاهان خمیده بود؛
- هیچ ایرانی خارج از طبقه ی اشراف، حق تحصیل و خواندن و نوشتن نداشت؛
- شاهان خود را سایه ی خدا می‌نامیدند؛ اما بیشتر از دوزخ ابلیس، بندگان خدا را در آتش ستم خویش داغ می‌كردند؛
- كعبه مركز توحید، تبدیل به بتخانه ای شده بود كه 360 شیطان در آن ایستاده بودند و از مركز توحید، مردم را به بت پرستی می‌خواندند؛


- در روم بندگان خدا را به جرم خداپرستی و حقگویی در میادین به چنگ حیوانات وحشی می‌سپردند تا از تماشای تكه تكه شدن آنها، لذت حیوانی ببرند؛
- همه در بند هم بودند و در حال گرفتار كردن یكدیگر و گرفتار شدن به هم.

گویی در روی زمین، كسی به فكر آسمان نبود!


محمد (ص) مردی امین، پاك، راستگو، درستكار، مهربان، جوانمرد و انسانی بود. برعكس دیگران كه به زمین دوخته شده بودند، غرق در افكار آسمانی بود.
آهسته و با تأمل، با كوله بار اندیشه ی پاك و فرا زمینی‌ از جمعیت جدا می‌شد و یكه وتنها به سوی قله جبل النور می‌شتافت. گویی نیرویی عظیم و شگرف و ماورایی همچون مغناطیسی بزرگ او را از دل مكه بر می‌گرفت و بر تارك جبل النور و بر پیشانی این شهر قرار می‌بخشید.


او در سایه ی این كشش شیرین، فاصله ی خانه تا دامنه ی جبل النور و از دامنه ی این كوه تا غار حراء كه در قله ی آن قرار داشت را چابك و استوار می‌پیمود و در پیشانی مكه، بر بالاترین نقطه ی زمین و نزدیكترین فاصله به آسمان آرامش می‌ یافت. هیچكس نتوانست بفهمد كه او در این هجرتهای مكرر و روزانه و از این صعود به آسمان و قرارگرفتن بر قله ی جبل النور چه حظ عظیمی‌ می‌یافت! چه مكاشفه ی نابی به او دست می‌داد و چگونه از زمین، آسمان را در می‌نوردید! او چگونه از ورای زمینیان گم شده در خودخواهی، با این سفر جسمانی و روحانی، عروجی آسمانی می‌یافت و نزدیك و نزدیك به حق می‌شد تا:
«... وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى، ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى، فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏، فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏... عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى... لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْكُبْرى...‏ ».1

این حال وقتی همراه با سكوت و اندیشه در غار حراء بر محمد (ص) متولی می‌ شد، او را از قالب یك انسان خارج می‌ساخت و بر آفرینش غالب می‌ساخت.


در روز 27 رجب پس از اینكه آن حضرت در غار حراء  آرامش یافت باز به سوی آسمان نگریست، اما این بار جبرئیل را دید كه به او فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ» بخوان به نام پروردگارت كه آفرید. محمد (ص) فرمود: من نمی‌توانم بخوانم! فرشته وحی به او فرمود: بخوان!

 

حضرت محمد (ص),عید مبعث,بعثت حضرت محمد (ص)

 
او احساس كرد كه به راحتی می‌تواند آنچه را جبرئیل به او  وحی می‌كند، بخواند و همراه فرشته خواند:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ»
از این پس امین مكه، رسول‌الله بود. او با ملكوت آشنا شده و ابلاغ رسالت الهی و وظیفه ی رهایی انسان از بند خاك را در وجود خویش احساس می‌كرد و آسمانی ترین هدیه ی خداوند به بندگان،(مأموریت الهی خویش) را آغاز كرد. اینچنین بود كه عطر ریاحین بهشتی در آفاق پیچید و مصداق آیه ی دوم سوره‌ی جمعه عزم خویش را جزم هدایت و تزكیه و تعلیم مردم نمود:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمی‌ینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ».

او كسی است كه در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت كه آیات (هدایت بخشش) را بر آنها می‌خواند و آنها را تزكیه می‌كند و به آنها كتاب (قرآن) و حكمت می‌آموزد و مسلما پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند. پیامبر آیه های نور و صاحب «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» آرام و اندیشمندانه از دامنه جبل النور به سوی مكه حركت كرد.


آن روز، "خدیجه" در منزل بی صبرانه در انتظار محمد (ص) بود. او قبلا از غلامش "می‌سره" شنیده بود كه "راهب نصرانی" در شام درباره محمد (ص) گفته بود: «هذا نبی الامه و...» محمد (ص) به خانه رسید و دل خدیجه با دیدن او زنده شد. غنچه ی لبهای امین مكه شكفته شد كه: خدیجه؛ فرشته وحی بر من نازل شد. خدیجه سرشار از شور و شعف شد، و به "ورقه بن نوفل" كه از دانشمندان مسیحی بود جریان را خبر داد. ورقه گفت:
به خدا سوگند! او همان ناموس اكبر (جبرئیل) است كه بر موسی نیز نازل می‌ شد. محمد (ص) بدون هیچ شكی پیامبر این امت خواهد بود... 

خدیجه بر انتخاب خویش آفرین گفت! اشك شوق در چشمانش حلقه زد و با هزاران چشم به سیمای ملكوتی رسول الله(ص)  نگریست. احساس كرد چقدر محمد (ص) ملكوتی شده است، چه ماورایی سخن می‌گوید و چه دلنشین لبخند می‌زند. هاله ای از نور رسالت، سیمای تابناك محمد (ص) را فراگرفته بود و خدیجه محو تماشای جمال محمد (ص) شده بود.
ناگهان خدیجه به خود آمد و گفت: یا رسول الله (ص)؛ من به رسالت شما ایمان دارم، برای ورود به این دین مرا راهنمایی فرمایید. می‌خواهم اولین ایمان آورنده به رسالت شما و وارده شونده به دین اسلام باشم. غنچه لبهای پیامبر رحمت (ص)، آرام از هم شكفت و فرمود: به یكتایی خداوند و پیامبری من گواهی بده.


خدیجه فرمود: اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و بدین صورت بانوی مكه و حجاز، ام المؤمنین و اولین مسلمان پس از رسول الله (ص) شد.
در خانه ی رسالت، كودكی ده ساله زندگی می‌كرد. علی (ع) در روزگار قحطی و تنگدستی ابوطالب به خانه پیامبر آمده بود.5 او نزد پیامبر (ص) بود و زیر نظر آن حضرت تربیت می‌شد. از نزدیك شاهد صداقت و امانت و رسالت محمد (ص) بود و باهوش و ذكاوت سرشاری كه داشت در ده سالگی به رسالت پیامبر (ص) گواهی داد و سومین مسلمان و در زمرهی: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ  أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ »6 قرار گرفت و گوی سبقت در ایمان را از همگان ربود؛

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت              به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

آن‌ گاه بود که عطر معنویت و رایحه ی ملكوت و بزم روح و ریحان در جهان پراكنده شد و انسان، دام ابلیس را پاره كرد و در هوای انسانیت آزاد شد.

 

 

  

 

دوشنبه 4/2/1396 - 15:7
تاریخ


زندگی‌نامه امام موسی كاظم علیه السلام

 

زندگی‌نامه امام موسی كاظم علیه السلام:

 

نام:موسى‏ بن جعفر.

كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.

القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.

نكته:امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.

منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.

تاریخ ولادت امام موسی كاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.

محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقه‏اى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).

نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام.

 

نام مادر امام موسی كاظم:حمیده مصفّاة. نام‏هاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع مى‏داد. و درباره‏اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»

 

مدت امامت امام موسی كاظماز زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.

 

تاریخ و علت شهادت امام موسی كاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏ وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد.

 

محل دفن: مكانی به نام مقابر  قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.

 

همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.

 

فرزندان امام موسی كاظم: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.

 

 

الف)   پسران‏  امام موسی كاظم

1. امام على بن موسى الرضا(ع).

2. ابراهیم.

3. عباس.

4. قاسم.

5. اسماعیل.

6. جعفر.

7. هارون.

8. حسن.

9. احمد.    10. محمد.

11. حمزه.

12. عبداللّه.

13. اسحاق.

14. عبیداللّه.

15. زید.

16. حسین.

17. فضل.

18. سلیمان.

 

ب) دختران  امام موسی كاظم

1. فاطمه كبرى.

2. فاطمه صغرى.

3. رقیّه.

4. حكیمه.

5. ام ابیها.

6. رقیّه صغرى.

7. كلثوم.

8. ام جعفر.

9. لبابه.

10. زینب. 

11. خدیجه.

12. علیّه.

13. آمنه.

14. حسنه.

15. بریهه.

16. عائشه.

17. ام سلمه.

18. میمونه.

19. ام كلثوم.

یكى از دختران امام موسی كاظم (ع) به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام كه براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اكنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.

 

 

اصحاب ویارانامام موسی كاظم :

تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى كاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مى‏گردد:

1. على بن یقطین.

2. ابوصلت بن صالح هروى .

3. اسماعیل بن مهران.

4. حمّاد بن عیسى.

5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.

6. عبداللّه بن جندب بجلى.

7. عبداللّه بن مغیره بجلى.

8. عبداللّه بن یحیى كاهلى.

9. مفضّل بن عمر كوفى.

10. هشام بن حكم.

11. یونس بن عبدالرحمن.

12. یونس بن یعقوب.

زمامداران معاصر:

1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).

2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).

3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).

4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).

5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).

6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).

 

امام موسى كاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید. 

امام موسی كاظم تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.

 

 

 

رویدادهاى مهم زمان امام موسی کاظم (ع):

1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى كاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 1488 هجرى.

 

2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت  امام صادق علیه‌السلام و معارضه آنان با امام موسى كاظم علیه السلام در مسئله امامت.

 

3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام  موسى كاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.

 

4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام‏ موسى  كاظم علیه‌السلام.

 

5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند  منصور.

 

6. احضار امام موسى كاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور  مهدى عباسى.

 

7. زندانى شدن امام موسى كاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حكومت هادى عباسى.

 

8. مبارزات منفىِ امام موسى كاظم علیه السلام با دستگاه حكومتىِ هارون‏الرشید، در  مناسبت‏هاى گوناگون.

 

9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى كاظم علیه السلام از آن حضرت،  نزد هارون الرشید با توطئه‏چینى یحیى برمكى، وزیر اعظم هارون.

 

10. دستگیرى امام كاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارون‏الرشید، در سال 1799 هجرى.

 

11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.

 

12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمكى.

 

13. مراعات كردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عكس‏العمل شدید هارون به این قضیه.

 

14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام  در زندان.

 

15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهك.

 

16. مسموم كردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهك در زندان.

 

17. شهادت امام كاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهك، در 25 رجب سال 1833 هجرى.

 

18. انتقال پیكر مطهر امام موسى كاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى  دیدن آن توسط مأموران هارون‏الرشید.

 

19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیكر امام موسى كاظم علیه السلام،  توسط مأموران حكومتى، و دستور او به تجهیز و تكفین مناسب شأن پیكر آن حضرت و به خاك سپارى در مقابر قریش بغداد.

 

شنبه 2/2/1396 - 15:44
تاریخ

 

 

 

 

حالا36 سالی می شود که ارتش جمهوری اسلامی ایران یک روز از تقویم رسمی کشور را به نام خود می بیند. روزی که برای اولین بار به فاصله حدود 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط امام خمینی(ره) به نام ارتش نام گذاری شد تا پاسخی مناسب باشد به وفاداری ارتشیان به آرمانهای انقلاب اسلامی. اما چه شد که 29 فروردین به نام ارتش نام گذاری شد؟از 19 بهمن 57 و دیدار همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی(ره) ارتشی ها با سرعت بیشتری به انقلاب اسلامی پیوستند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از همان اولین روز ، کار خود را برای دفاع از انقلاب اسلامی ایران شروع کردند.اولین درگیری و نا آرامی در منطقه ترکمن صحرا و در نزدیک مرزهای شوروی(سابق) توسط گروهکهای چپ و مزدوران استکبار با هدف خودمختاری منطقه آغاز شد که با اعزام یگانی از کارکنان داوطلب نیروی زمینی ارتش سرکوب شد. ارتش به سراغ کنترل ناآرامی های سایر مناطق مثل کردستان و آذربایجان غربی رفت. همزمان جنگ روانی علیه ارتش در داخل و خارج کشور به راه افتاده بود و به دنبال آن بود تا ارتش را یک نیروی ضد مردمی و عامل امپریالیسم معرفی کند که همچنان سرکوب مردم را ادامه می داد و بایستی منحل می شد و جای خود را با یک ارتش خلقی یا بی طبقه توحیدی عوض می کرد .
همین جوسازی ها سبب شد تا شهید سپهبد ولی الله قرنی اولین رییس ستاد مشترک ارتش در نامه ای استعفای خود در روزهای اول فروردین 1358 را به امام خمینی (ره) تقدیم کند. شهید قرنی در استعفای خود با شکایت از اقدامات ضد انقلاب و دشمنان خارجی و دخالت های بیجا در امور ارتشچنین نوشته بود: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب می داند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد هر روز دستوراتی صادر می نماید که ارتش بایستی شاهد لطمه ای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و... وزیر دفاع بدون مشورت و نظر خواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود می رود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده می گوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه ها کشانده بود، نگهداری سربازخانه ها را رها کرده و به موطن خود می روند و شب هنگام عناصر توده ای وابسته به سیاستهای خارجی با کامیونها به سربازخانه ها می روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر می برند... دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه ترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آن صفحات می فرستند که با ورود آنها و اولین سخن پراکنی که می کنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت می کنند و در جلوی همین هیأت فرماندة پادگان را گلوله باران می کنندکمتر از یک ماه بعد، سپهبد قرنی توسط گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید تا علاوه بر آثار جنگ روانی سنگینی که بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط دشمنان خارجی، طیف ضدانقلاب، منافقین، حزب توده و عناصر نا آگاه در ارتش جریان داشت، بی انضباطی، سستی و عدم تمکین از فرماندهان نیز به مشکلات ارتش اضافه شود. مشکلات فراوان ارتش سبب شد تا فرماندهان وقت ارتش جمهوری اسلامی ایران با درخواست وقت ملاقات از امام خمینی(ره) برای بیرون رفتن از این وضعیت چاره اندیشی کنند و از امام (ره) بخواهند ایشان فرماندهی خود بر کل نیروهای مسلح را مجدداً اعلام نمایند. تا با استفاده از این حکم حکومتی قوام و انضباط بر ارتش برگردد. امام خمینی نیز (ره) با صدور پیامی تاریخی در تاریخ 29 فروردین سال 58 خطاب به ملت ، سنگ بنای روز ارتش را گذاشتند. دربخشی از پیام امام خمینی(ره) آمده بود:روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام مى‏شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداكارى در راه استقلال و حفظ مرزهاى كشور اعلام نمایند.
 
ملت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال كنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اكنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامى است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانى خود را از آن اعلام نمایند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامى كه حافظ استقلال و نگهبان مرزهاى آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید براى حفظ و امنیت كشورمان كوشش كنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدان خاتمه دهیم.امام خمینی(ره) در بخش های دیگر پیام خود نیز مشکلات دیگر پیش روی ارتش را نیز مورد توجه قرار دادند تا توطئه های داخلی و خارجی علیه ارتش جمهوری اسلامی ایران را نقش بر آب کنند.از آن تاریخ به بعد هرسال در سالگرد صدور این پیام، روز ارتش در سراسر کشور جشن گرفته می شود و ارتش در شهرهای مختلف به رژه و نمایش قدرت می پردازد

29 فروردین، مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بزرگداشت حماسه آفرینی های دلاور مردان نیروی زمینی ارتش می باشد. هم زمان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، ارتش رژیم شاهنشاهی كه پیكره ی اصلی آن را جوانان برومند خانواده های مسلمان و اغلب مستضعف ایرانی تشكیل می داد، به ندای آسمانی رهبر انقلاب لبیك گفت و در نتیجه هم صدا و همراه با امت در براندازی نهایی رژیم ستم شاهی به ستیز بی امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستین بازوی توانمند نظامی انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران تلاش های خستگی ناپذیر و مستمری را با فداكاری و ایثار و در ابعاد مختلف آغاز كرد.

به همین مناسبت از سوی امام امت روز بیست و نه فروردین به نام ارتش نامگذاری شد. امام« قدس سره» روز پیوستن ارتش به مردم را با عبارت حكیمانه ی:«لحظه ی شادی بندگان خدا و یأس ستمگران»نقطه ی عطف درخشان و افتخار آمیز قلمداد فرمودند.با نگاهی گذرا به تاریخ خونبار انقلاب اسلامی در می یابیم كه از لحظه ی نخست پیروزی انقلاب، ارتش و ارتشیان، عشق و علاقه و میل باطنی خود را به حركت ستم سوز و توفنده ی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل ابراز داشته و در اثبات این معنا فداكاری ها، تلاش ها و ایثارگری های بسیار كرده اند.گسستن از رژیم فاسد و منفور پهلوی و پیوستن به اقیانوس ملت، بیعت با امام امت، درهم شكستن توطئه های گوناگون دشمن به ویژه مقابله با ضد انقلاب، حضور گسترده، مستمر و چشمگیر چندین ساله، در عرصه های حماسه و شرف، حراست و دفاع از مرزهای زمینی، هوایی، دریایی و كیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود شاهدی صادق بر این مدعاست.

در ماه های خون و شهادت رهنمودهای مدبرانه و حكیمانه ی رهبر فقید انقلاب، بر آگاهی دلاور مردان ارتشی نسبت به ماهیت ضد اسلامی و غیر مردمی رژیم فاسد پهلوی افزود. در این رهگذر فرمایش های «حضرت امام» وجدان های بیدار و فطرت های آلوده نشده ی ارتشیان را در سطوح مختلف به بیداری می خواند و زمینه را برای پیوستن آنان به انقلاب اسلامی و ملت به پاخاسته ی ایران مهیا می كرد. امام خمینی «قدس سره» در این رابطه فرموده اند:«شما خیال می كنید ارتش دل خوشی دارد از این ها؟ كسی كه زمام همه ارتش را بدهد دست چهار نفر امریكایی، مستشار امریكایی، كه همه جهات در دست آن ها باشد، این ها همه در تحت فشار باشند، این ها دل خوشی دارند؟
اگر كسی غیرتمند باشد دل خوشی نمی تواند داشته باشد، نباید این ها همه ساكت باشند، این ها هم روابط باید داشته باشند، بین احزاب و لشكری ها، بین لشكری ها و روحانیون. همه باید با هم روابط داشته باشند و نقشه بكشند برای زوال این آدم.ای سربازان غیور كه برای وطن و كشور خود فداكاری می كنید، بپاخزید، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر كنید و كشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید و دست غارتگران را كوتاه كنید و شرف و عزت را برای خود به یادگار بگذارید و سعادت دو دنیا را بیمه كنید(1)

این سخنان گهربار كه از اعماق وجود رهبری هوشمند و مشفق بر می آمد لاجرم بر دل ها می نشست و محبت خود را در بین ارتشیان خداجوی می گذاشت و بذر آگاهی و بیداری را در دل های مستعد و حنیف آن ها می افشاند.فرار روز افزون نظامیان از پادگان ها، استنكاف و خودداری از مقابله با مردم، خلق حماسه ی جاوید لویزان، هم صدایی با مردم در راه پیمایی ها، رژه رفتن پرسنل نیروی هوایی روز 19 بهمن در محضر امام «قدس سره» سرپیچی از دستورات فرماندهان طاغوت، شركت در خنثی كردن كودتای 21 بهمن 1357، بیعت با امام امت« قدس سره» و پیوستن كامل به صفوف ملت در 22 بهمن و فرو ریختن دژهای ستم شاهی و ... از نتایج درخشان و ارزنده ی همان برخورد حكیمانه و خردمندانه ی حضرت امام« قدس سره»، با ارتش بود.

با پیروزی انقلاب و تحول و دگرگونی در بنیادها و معیارهای ارزشی جامعه، از مسایل مطرح در مجامع مختلف به خصوص نیروهای مسلح این بود كه انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب چه دیدگاهی نسبت به ارتش دارند و اصولاً در نظام اسلامی تكلیف نیروهای مسلح كنونی چیست؟در شرایط تاریك و مبهمی كه در فضای جامعه و به خصوص اذهان نظامیان به وجود آمده بود و دشمنان كمین كرده ی انقلاب و به تبعیت از آنان دوستان ناآگاه، نغمه ی شوم و خطرناك انحلال ارتش را سر داده بودند امام امت «قدس سره »به عنوان بزرگ ترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و نقشه ی دشمنان انقلاب را نقش بر آب نمود و طی پیامی، با قاطعیت تمام ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام، یكپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرموند.
بیست و نهم فروردین، روز حیات دوباره ارتش و سالروز اعتماد تاریخ ساز امام(ره) به این نیروی عظیم انقلابی، یادآور تجدید میثاق غیورمردانی است که جانانه و عاشقانه در راه تحقق آرمان های والا و انقلابی امام خود گام برداشتند تا با نثار جان خود، پیام انقلاب اسلامی ایران را به عنوان نقطة آغاز خیزش تفکر اسلامی تا دورترین کرانه‌های این کره خاکی ارسال کنند.
صدور پیام تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) در بیست و هشتم فروردین 1358 و حمایت قاطعانه ایشان از ارتشیان که موجب خلع سلاح بدخواهان و شکست توطئه مخالفان نظام در انحلال ارتش شد، همچون پیکانی زهرآگین بر قلب تمام دسیسه ها و نقشه های شوم استکبار و بدخواهان انقلاب نشست و روحیه ای دوچندان به فرزندان ملت بخشید.

 روحیه ای که زمینه ساز ظهور تفکر خودباوری و خوداتکایی در نیروهای مسلح شد و ایرانی مستقل و مقتدر را با محوریت فرهنگ اسلامی به جهانیان عرضه داشت.
اینک و به فضل الهی همان ارتشیانی که با خلق صحنه های ناب همراهی و همدلی با امام و مردم در دوران انقلاب، ایثار و شهادت در دفاع مقدس، دشمنان نظام را در رسیدن به اهداف پلیدشان ناکام گذاشتند، امروز و در سال اقتصاد و فرهنگ، با عزمی راسخ و با بهره گیری از مدیریت جهادی و تکیه بر جوانان مومن و متعهد، حماسه 35 سال حضور مستمر و خستگی ناپذیر خود را که با تقدیم بیش از 48هزار شهید حاصل شده، ادامه خواهد داد و ضمن تأکید بر آمادگی روحی و رزمی و ارتقا و گسترش سطح کیفی و کمی سامانه های دفاعی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، همچون گذشته حضوری گسترده و موثر در حوزه جنگ نرم و فعالیت های فرهنگی خواهد داشت.
در شرایطی که آمریکا و حامیان رژیم پهلوی با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج جاسوسان و مستشاران نظامی‌شان توهم بازگشت قریب‌الوقوع آنان به ایران را در سر می‌پروراندند و در این رهگذر عوامل مزدور داخلی آنان و ضد‌انقلاب پروژه انحلال ارتش (‌که متحول و در خط انقلاب و ملت قرار گرفته بود) را دنبال می‌کردند؛ اقدام هوشمندانه و پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) در حمایت از ارتش در فروردین 1358 روح حیات و عزت را در پیکره ارتشیان دمید و ظهور ارتش خداجوی، مکتبی و انقلابی را برای صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور رقم زد.تاریخ 36 سال اخیر کشور که بیانگر عرصه‌های بسیار خطیر و سرنوشت‌سازی است که نقش‌آفرینی‌های سترگ ارتش انقلابی و غیور در آن بسیار معنادار و الهام‌بخش است. تا آنجا که از سوی ولی امر مسلمین و فرمانده معظم کل قوا به نشان (ارتش حزب الله و کلمه طیبه) مفتخر گردید.

‌حماسه آفرینی‌های ماندگار ارتش سرافراز و فداکار در رویارویی با ضد انقلاب در آغازین ماه‌های استقرار نظام اسلامی در کردستان و سپس حضور شجاعانه و ایثارگرانه آنان در حماسه هشت سال دفاع مقدس ‌رمزنگاری از تدبیر راهبردی امام در حفظ و تقویت ارتش ‌است.‌موفقیت‌ها و سربلندی‌های تاریخ‌سازی که با همت و مجاهدت ارتش غیور و سایر نیروهای مسلح درطول تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف خلق شده ‌در سایه تبعیت محض آنان از ولایت فقیه بوده است که تبلور آن در دوران حضرت امام ‌(ره) و سپس مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای عزیز (‌مدظله العالی)، ارتش مقتدر و با افتخار جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مسلح ‌را در تراز ملت سرافراز ایران و آرمان‌های نظام اسلامی به جهانیان معرفی کرده است.
‌وحدت، تعامل و هم‌افزایی همه‌جانبه و دائمی بین ارتش و سپاه به عنوان بازوان قدرتمند مقام ولایت و ستونهای خیمه‌ بازدارندگی و اقتدار دفاعی کشور ‌عامل تقویت اعتماد به نفس ملی و موجب استیصال و عصبانیت نظام استکبار و جبهه متحد ضد انقلاب شده است.‌تردیدی نیست پیشرفت‌ها و توانمندی‌های ارزشمندی که امروز در حوزه سامانه‌ها و تجهیزات به روز و بومی دفاعی در زمین، دریا، هوا‌فضا به دست آمده ‌نشان افتخار ملتی است که بهره‌گیری هوشمندانه و عملیاتی آن در صحنه مأموریت‌های خطیر ارتش جمهوری اسلامی و دیگر سازمان‌های نیروهای مسلح توسط نیروهای ‌انقلابی و ولایتمدار بشارت و مژده‌ای برای نسل‌های امروز و فردای میهن اسلامی است که با اطمینان به تداوم انقلاب اسلامی تا ظهور منجی عالم بشریت (عج) و مصلح کل ‌بیندیشند.
 
اصل 143 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
«ارتش جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی كشور را بر عهده دارد.»

اصل 144 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
«ارتش جمهوری اسلامی ایران، باید ارتشی باشد كه ارتشی مكتبی و مردمی است و باید افرادی شایسته را به خدمت بپذیرد كه به اهداف انقلاب اسلامی مؤمن و در راه تحقق آن فداكار باشند.»

فرمان تاریخی حضرت امام خمینی قدس سره در رابطه با ارتش(2)

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران وفقهم الله تعالی. با اهداء سلام و سپاس از مجاهدت خستگی ناپذیر شما ملت شجاع كه اهداف مقدس اسلام را تا آستانه ی پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را به خواست خدای بزرگ قطع كردید؛ لازم است به تذكرات زیر توجه نمایید:
1- روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام می شود. ارتش محترم در این روز در شهرستان های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداكاری در راه استقلال و حفظ مرزهای كشور اعلام نمایند.

2- ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال كنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. اكنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آنان اعلام نمایند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامی كه حافظ استقلال و نگهبان آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش برادرانه باید برای حفظ امنیت كشورمان كوشش كنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم.

3- افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بكنند. توجه ننمودن به این مسایل موجب ضعف ارتش اسلامی می شود و نظام را از هم می پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیكتاتوری كه در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت كامل زیردست از مافوق و رعایت كامل مافوق از زیر دست، اداره شود تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود...

والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوی الخمینی – 28 فروردین 1358

پس از صدور پیام تاریخ ساز امام، ارتشیان در عمل ثابت كردند كه شایستگی حمایت و پشتیبانی امام امت «قدس سره» را داشته و دارند و در این رهگذر با خلق حماسه های عظیم و به یادماندنی در سال های پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن اوراق زرینی بر دفتر تاریخ سراسر حماسه ی قیام ملت ایران افزودند كه از جمله می توان به همبستگی و همراهی با ملت انقلابی در آغاز حركت توفنده ی انقلاب اسلامی، نقش اساسی و تعیین كننده و حضور درخشان و ارزشمند ارتش در رفع غائله گروهك ها و ضد انقلاب در جای جای میهن اسلامی، هشت سال ایثار و جانبازی و دفاع مقدس در برابر هجوم همه جانبه ی استكبار جهانی و نیز فعالیت چشمگیر در دوران بازسازی و نوسازی كشور اسلامی، اشاره كرد.

ارتش و غائله كردستان

انقلاب اسلامی ایران از همان آغاز همواره در معرض توطئه ها و شرارت های استكبار جهانی و صهیونیسم بین الملل قرار داشته است و استعمارگران با طراحی و ایجاد آشوب های محلی و درگیری های قومی و ملی تلاش گسترده ای را در جهت ضربه زدن به پیكره ی نو پای انقلاب آغاز كردند و به همین انگیزه شروع به تحریك گروهك های خود فروخته ی غرب باور و شرق گرا كردند و آنان را در طلب رؤیای خیالی تجزیه ی ایران به بهانه های واهی مسلح كردند و به سوی مناطق گوناگون كشور اسلامی گسیل داشتند، تا شاید از این رهگذر طرفی بسته و مانعی در برابر حركت رو به رشد انقلاب اسلامی ایجاد كنند.كردستان از جمله مناطقی بود كه مدتی عرصه ی تاخت و تاز عمال شرق و غرب بود و توطئه های فراوانی توسط گروهك های فاسد و الحادی در این منطقه شكل گرفت.

ارتش مردمی اسلامی كه در آن زمان پشتیبانی همه جانبه و تأیید رهبر عظیم الشأن انقلاب و ملت ایران را همراه داشت، آثار وجودی خود را به نمایش گذاشت و نقش انكار ناپذیر خویش را در عقیم كردن این توطئه ها به اثبات رسانید. پس از صدور فرمان حضرت امام« قدس سره» مبنی بر اعزام ارتش به كردستان و دفاع از حریم مقدس اسلام، ارتشیان پاكباخته و شیفته ی انقلاب مشتاقانه به ستیز با مزدوران و وابستگان به شرق و غرب پرداختند؛و در این راه مقدس، چه بسیار افسران، درجه داران و سربازان دلاور جان خود را به اسلام و انقلاب تقدیم كردند؛ و بدین ترتیب در تناوری نهال جوان انقلاب نقش مهم و حیاتی خود را ایفا كردند.

ارتش و جنگ تحمیلی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حالی كه جمهوری نوپا، برای حل و فصل مشكلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از یك انقلاب مردمی درگیر مسایل عدیده ی داخلی بود، دشمنان انقلاب كه از یك سو به شدت از پیروزی انقلاب ضربه خورده و از سوی دیگر در ایجاد اختلافات داخلی برای نابودی انقلاب اسلامی درمانده بودند، به شكل ناجوانمردانه جنگ تحمیلی گسترده ای را به كشور تحمیل كردند.عراق عامل اصلی این تجاوز آشكار و ابزار اجرای این توطئه شوم، با آغاز حركت اسلامی مردم ایران مترصد فرصتی بود تا با دیدن چراغ سبز استكبار جهانی به ایران اسلامی تجاوز كند. عامل مهمی كه دولتمردان عراق را در تجاوز به خاك ایران تشویق و ترغیب می كرد، تجزیه و تحلیل های ناشیانه ای بود كه دستگاه های اطلاعاتی غرب از اوضاع داخلی ایران ارائه می دادند. این تحلیل ها از عدم ثبات در ارتش به دلیل نابسامانی های موجود داخلی، تزلزل فرماندهی، عدم تثبیت انضباط، كاهش مدت سربازی از دو سال به یكسال، تعویض پی در پی فرماندهان و .... منشا می گرفت و در نتیجه سبب شده بود كه بر عدم توانایی ارتش در مقابله با تجاوز، حساب جدیدی بگشایند.

به دنبال هجوم ارتش عراق به خاك ایران اسلامی با استفاده از دوازده لشكر و بهره گیری از امكانات تسلیحاتی پیشرفته ی غرب و شرق، غیور مردان ارتش كفر ستیز اسلام بار دیگر مسؤولیت خطیر حراست و پاسداری از كیان مقدس جمهوری اسلامی ایران را مشتاقانه پذیرا شدند و مردانه برای ادای این وظیفه سنگین قیام كردند، و طی هشت سال نبرد مقدس دو شادوش برداران پاسدار خود و خیل عظیم جان بر كفان بسیج موفق به دفع تجاوز و سركوب متجاوز شدند، و در این راه پر فراز و نشیب، شهدای گرانقدری را به اسلام تقدیم كردند.
پیروزی های درخشان تاریخ هشت سال دفاع مقدس خود شاهد صادقی بر این مدعاست. پیروزی هایی كه با عملیات خوارزم (میمك) كه منجر به باز پس گیری ارتفاعات میمك و كنترل محورهای نظامی مهمی گردید آغاز شد، با اجرای عملیات ثامن الائمه كه منجر به باز پس گیری كلیه ی مناطق اشغالی آبادان: (كوی ذوالفقاری، فیاضیه، ایستگاه هفت، دارخوین و میدان تیرآبادان) شد، سرآغازی برای عملیات های درخشان آینده شد و به دنبال آن عملیات طریق القدس (آزادسازی بستان)، عملیات فتح المبین (آزاد سازی مناطقی به وسعت 2000 كیلومتر مربع، در منطقه ی عمومی دزفول) و سرانجام عملیات بیت المقدس كه با انجام آن در سه مرحله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید از لوث وجود دشمنان پاكسازی شد و بیش از 5000 كیلومتر مربع از خاك میهن اسلامی از تسلط اجانب آزاد شد.

نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، در طول هشت سال دفاع مقدس آنچه در توان داشتند برای دفع تجاوز و كسب پیروزی و افتخار انجام دادند. رزم بی امان نیروی هوایی ارتش، خسارات و تلفات عمده ای بر متجاوزان وارد آورد و در تغییر مسیر اولیه ی نبرد به سود جمهوری اسلامی ایران نقش بسزایی داشت. هم چنین نیروی دریایی با حضوری چشمگیر و دلیرانه، اجازه هیچ گونه عملیاتی را در آب های نیلگون خلیج فارس به متجاوزان نداد. نیروی زمینی نیز از ابتدای جنگ تحمیلی تا پایان آن به طور مستمر درگیر مبارزه با دشمن بود و در كسب پیروزی های پر افتخار و ثبت عملیات غرور آفرین نظامی سهم مؤثری داشت. نیروهای سه گانه ارتش در طول جنگ تحمیلی مجموع توانایی ها و استعدادهای بالقوه خود را بازیافتند و نشان دادند كه نیروهای كارآمد، پرافتخار و پر قدرت هستند و آمادگی انجام هر مأموریتی را دارند. و شاهد ثابت این امر واقعیتی است كه حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهی كل قوا در در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش بر آن تأكید فرمودند:« اگر ارتشی در دنیا باشد كه جنگ را در میدان های واقعی نبرد تجربه نكند این ارتش یك ارتش واقعی نیست. لااقل یك ارتش سرافراز نیست اما آن ارتشی كه جنگ را با پوست و استخوان خود آن هم نه یك روز و دو روز، بلكه بیش از هشت سال لمس می كند این یك ارتش واقعی و آبرومند و سرافراز است.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی هم چنین فرمودند:«نبرد ارتش ما نه برای افزون طلبی، بلكه برای دفاع از كشور، اسلام و انقلاب بوده است.»ارتش جمهوری اسلامی ایران در اجرای مأموریت و وظایف الهی خود شهدای بسیاری را تقدیم اسلام كرد. شهیدان گرانمایه ای كه در اجرای فرمان حق و در طلب قسط، قیام كردند و به مصاف با اصحاب شیطان برخاستند و با تیغ ستم سوز خود لاشه ی ظلمانی كفر را از هم شكافتند و پای بر حلقوم كفار فشردند.
دلاورانی چون نامجو، فلاحی، فكوری، كلاهدوز، اقارب پرست، آبشناسان، شهرام فر، شیرودی، كشوری، بابایی، ستاری و آخرین آنان امیر سرفراز سراسر جبهه های نبرد سپهبد صیاد شیرازی شهیدانی جاوید از خیل كاروانیان شهر شهادتند، كه جلوه ی جمال حق در صحیفه ضمیرشان منقش بود و شعار سراپا شعورِ الله اكبر ورد زبانشان، اینان نمونه هایی هستند از مردان برجسته ای كه حسین حسین گویان سرود شهادت سر دادند و دل از این جهان ظلمانی برگرفتند و به سرای نور و سعادت ربانی رسیدند.

 

سه شنبه 29/1/1396 - 14:4
تاریخ

 

 

 

میلاد حضرت امام جواد علیه السلام

تولد

حضرت امام جواد(علیه السلام) در شهر مدینه و در سال 195 هجرى قمرى در شب جمعه نوزدهم ماه مبارك رمضان دیده به جهان گشود.پدر آن حضرت امام على بن موسى الرضا، و مادرش خانمى بود به نام سبیكه، از اهالى نوبه كه یكى از مناطق آفریقاست، و بعضى نیز گفته اند كه نام مادر آن حضرت خیزران بود، و بعضى گفته اند كه مادر آن بزرگوار از طائفه ماریه قبطیّه همسر رسول خدا و مادر ابراهیم فرزند رسول الله بوده است. (بحار الانوار ج 50 ، ص 1)

 

اسماء و القاب امام جواد(علیه السلام)

اسم آن حضرت محمد، و بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: تقى، منتجب، جواد، و مرتضى، و كنیه ایشان أبوجعفر بوده است كه به ایشان در زبان اهل حدیث أبوجعفر دوم مى گویند، زیرا أبوجعفر اول حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) بوده است.

 

اولاد آن بزرگوار

اولاد آن حضرت عبارت بودند از: 1 ـ امام هادى علیه السلام 2 ـ موسى مبرقع، 3 و 4 دو دختر به نامهاى فاطمه و امامه.

 

سلاطین زمان آن حضرت

آن حضرت در زمان مأمون و معتصم عباسى زندگانى مى كردند، و دختر مأمون به نام ام الفضل همسر ایشان بودند، كه بنا بر بعضى از نقل ها حضرت به وسیله ام الفضل و به دستور معتصم با زهر به شهادت رسیدند. البته تذكر این نكته لازم است كه امام جواد(علیه السلام) از ام الفضل داراى اولادى نشدند و مادر امام هادى(علیه السلام) خانم بزرگورى بودند به نام «سمانه مغربیّه».

 

نصّ بر امامت حضرت جواد(علیه السلام)

صفوان بن یحیى كه یكى از بزرگان اسلام و یكى از راویان حدیث از امامان معصوم است مى گوید:

 

به حضرت رضا(علیه السلام) گفتم : پیش از آنكه خداوند حضرت أبا جعفر را به شما عنایت كند از شما درباره امام بعد از خودتان مى پرسیدیم و شما مى فرمودید: خداوند پسرى به من عنایت خواهد كرد، خداوند این فرزند را به شما داد و چشم ما روشن شد، خدا نیاورد آن روزى را كه شما از دنیا بروید، اما اگر چنین روزى آمد چه كسى امام ما است؟ حضرت با دست اشاره به امام جواد كرد كه آنجا ایستاده بود.

 

گفتم : قداى شما شوم این سه ساله است! حضرت فرمود : این به او ضررى نمى رساند، عیسى كمتر از سه سال داشت كه قیام بر حجت نمود.   ارشاد شیخ مفید ج 2 ص 266

 

در روایت دیگر معمربن خلاّد كه یكى از روات شیعه است نقل مى كند كه از امام رضا(علیه السلام) شنیدم كه فرمود : این أبو جعفر است كه جانشین من است و مقام من از آن اوست، و سپس فرمود : ما اهل بیتى هستیم كه خردسالانمان از بزرگسالان ارث مى برند، كه مقصود آن حضرت ارث امامت و علوم اسلامى است.

 

البته به دو نكته باید توجه داشت، اول: آنكه اسامى و اوصاف امامان بزرگوار شیعه بر زبان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) جارى شده كه در كتب روائى موجود است، و نكته دوم آنكه مشابه دو روایتى كه در بالا ذكر شد روایات زیاد دیگرى كه تصریح به امامت امام جواد(علیه السلام)دارد وارد شده كه ما به علت رعایت اختصار از آنها صرف نظر كردیم، كسانى كه طالب باشند مى توانند به مجلّد 50 ـ از كتاب بحار الانوار مراجعه فرمایند.

 

معجزات و كرامات حضرت جواد(علیه السلام)

آنچه مسلم است آن است كه افراد با معرفت مى توانند امام را از راه علم و دانش او بشناسند، لكن گاهى لازم است تا افراد خفته به وسیله اعجاز و یا كرامتى متنبّه شوند، در مورد امام جواد(علیه السلام) این مسأله بیشتر مورد نیاز بوده است، زیرا آن حضرت در سنین كودكى قرار داشت و براى افرادى خاص پذیرفتن امامت آن حضرت مشكل بود، گرچه افرادى از بزرگان و پیران قوم كفش آن حضرت را جلوى پایش جفت مى كردند، لذا در زندگى آن بزرگوار كرامات زیادى واقع شده و نوشته اند كه ما مختصراً به چند مورد اشاره مى كنیم.

 

1ـ على بن اسباط ـ از راویان معروف ـ مى گوید : امام جواد(علیه السلام) را دیدم كه به طرف منى مى آید، نگاه دقیق به او دوختم و به سراپاى او نگاه مى كردم تا براى مصریان قیاقه او را توصیف كنم. آن بزرگوار به سجده افتاد و سپس گفت : همانا خداوند متعال در امامت احتجاج كرده به مثل آن چیزى كه در نبوت احتجاج نموده است، خداوند فرموده است : » وَ آتَیْناهُ الْحُكْمَ صَبِیّاً « ما در كودكى پیامبرى به او دادیم، و نیز فرموده است : زمانى كه به منتهى درجه قدرت خود رسید، و نیز فرموده است : زمانى كه چهل ساله شد، بنابراین جائز است كه خداوند حكمت را به او بدهد در حالى كه كودك است، و جائز است كه این كار در چهل سالگى انجام پذیرد. كه دراین روایت امام (علیه السلام) از ضمیر راوى اطلاع داشته و جواب او را داده است.   بحار الانوار ج 50، ص 37

 

2 ـ شخصى به نام امیة بن على القیسى مى گوید : من و حماد بن عیسى به خانه امام جواد(علیه السلام) در مدینه رفتیم تا با آن بزرگوار وداع كنیم، آن حضرت فرمود : امروز بیرون نروید بلكه فردا براى مسافرت حركت كنید، وقتى از خانه آن حضرت بیرون آمدیم، حمّاد گفت : من مى روم زیرا بار و اساس من حركت كرده است، من گفتم : لكن من مى مانم. سپس حمّاد رفت و در آن شب در میان دره اى كه قافله در آن حركت مى كرد سیل آمد و حمّاد غرق شد، و قبر او نیز در همان مكان است.   بحار الانوار ج 50، ص 43

 

3ـ شخصى به نام ابن حدید مى گوید : با عدّه اى براى حج خانه خدا عازم شدیم، در راه زندان قافله ما را غارت كردند، وقتى به مدینه رسیدم در راه با امام جواد(علیه السلام) برخوردم. پس با او به منزل رفتیم و داستان را براى آن حضرت گفتم، ایشان دستور دادند لباس براى من آوردند، و خود مقدارى دینار دادند و فرمودند : این دینارها را بین رفقایت به همان مقدار كه از دست داده اند تقسیم كن، مى گوید : وقتى پول مال باخته ها را دادم نه چیزى از آن دینارها كم آمد و نه زیادى باقى ماند.

 

در این جا به همین اندازه اكتفا مى كنیم، علاقمندان مى توانند به جلد 50 بحارالانوار مرحوم مجلسى مراجعه فرمایند.

 

فضائل و مناقب امام جواد(علیه السلام)

مرحوم مجلسى در بحارالانوار ج 50 ص 91 داستانى را از كتاب كشف الغمّه اربلى (ره) نقل كرده است كه ترجمه آن چنین است.

 

ایشان از شخصى به نام محمد بن طلحه نقل مى كند كه گفت : بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) مأمون به بغداد آمده بود، اتفاقاً روزى به شكار مى رفت، از كوچه ها كه مى گذشت افراد به كنارى مى رفتند و راه را باز مى كردند، اتفاقاً در یكى از كوچه ها نوجوانان ایستاده بودند كه كاروان مأمون آمدند، همه آنها با شتاب گریختند جز امام جواد(علیه السلام) كه در آن هنگام سن ایشان در حدود یازده ساله بود.

 

مأمون نزدیك آن حضرت آمد و پرسید : چرا وقتى بچه ها رفتند تو نرفتى؟ آن حضرت بلافاصله فرمود : نه كوچه تنگ بود كه من با رفتن خود راه تو را باز كنم ، و نه كار خلافى مرتكب شده بودم كه از تو بترسم ، و گمان نمى كنم تو بدون سبب بى گناهى را بیازارى.

 

مأمون را از كلام آن حضرت خوش آمد و از او پرسید : اسم تو چیست؟ فرمود: محمد. دوباره پرسید : فرزند كه هستى؟ فرمود : من فرزند على بن موسى الرضا هستم.

 

منقبت دیگرى كه باید جزء كرامات آن حضرت شمرده شود چیزى است كه مرحوم مجلسى(ره) در بحار از ارشاد شیخ مفید(قدس سره) نقل كرده است. و آن این كه وقتى حضرت جواد(علیه السلام) از بغداد به طرف مدینه مى رفتند به دروازه كوفه رسیدند، عده زیادى از مردم هم براى بدرقه آن حضرت آمده بودند، نزدیك غروب آفتاب به محلى رسیدند و از مركب فرود آمده و داخل مسجد شدند، و در صحن مسجد درخت سدرى بود كه میوه نمى داد، حضرت امام جواد(علیه السلام) كوزه آبى خواست و سپس پاى درخت با آن آب وضو گرفتند.

 

نماز مغرب را با مردم خواندند، در ركعت اول سوره حمد و إذا جاء نصرالله، و در ركعت دوم حمد و قل هوالله احد، و پس از نماز نوافل را خوانده و دو سجده شكر بجاى آورده و از مسجد خارج شدند.

 

وقتى حضرت در صحن مسجد به درخت سدر رسیدند مردم نگاه كردند و دیدند كه درخت بارآور شده و میوه تازه داده است، مردم از آن میوه ها تناول كردند و آن را شیرین و گوارا یافتند.

 

لازم به ذكر است كه فضائل امامان معصوم و از جمله حضرت جواد الائمه(علیه السلام) بقدرى زیاد است كه احصاء آن مشكل است و آنچه در این مناسبتها ذكر مى شود به عنوان نمونه و مثال است. و این نكته را نیز باید توجه داشته باشیم كه فضائل بزرگى همچون علم فراوان، بندگى تام و تمام خداوند، سجایاى برگزیده اخلاقى، و امثال اینها است كه امامام معصوم را سرآمد همه انسانهاى شریف و بزرگوار قرار داده است.

 

شهادت امام جواد(علیه السلام)

معتصم علیه اللعنة و العذاب آن حضرت را از مدینه به بغداد احضار كرد و آن حضرت در اواخر محرم سال دویست و بیست به مدینه وارد شدند و در آخر ذوالقعده همان سال از دنیا رفتند، آنچه مرحوم مفید نوشته است اشعار به آن دارد كه شهادت آن حضرت ثابت نیست، لكن علاوه بر قرائن كه عبارت از احضار جبرى آن حضرت از مدینه و وفات آن بزرگوار پس از مدت كوتاهى »كمتر از یك سال « است، مرحوم مجلسى در جلد 50 بحار الانوار صفحه 17 از كتاب عیون المعجزات نقل كرده است كه به دستور معتصم و به وسیله امّ الفضل دختر مأمون آن حضرت را مسموم نمود، و العلم عندالله.

 

آن حضرت در 27 ذى القعده سال 220 در سن 24 سال و چند ماه به شهادت رسید.

 


شنبه 19/1/1396 - 16:35
تاریخ


سیزده بدر 1395,نحسی سیزده بدر,دروغ سیزده بدر,تاریخچه سیزده بدر

سیزده بدر

 

سیزده بدر

سیزده بدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز (سیزده بدر) روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است.برخی بر این باورند که در روز سیزده بدر باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.

 

سخن پیرامون جشن «سیزده بدر»، همانند دیگر جشن های ملی و باستانی ایران، نیاز به پژوهش زیاد و مقدمه چینی ای طولانی دارد، به ویژه جشنی مانند سیزده بدر با این گستره ی برگزاری و سابقه ی طولانی که این پهنه و زمان تغییراتی ژرف در آیین ها و مراسم ویژه ی این روز ایجاد کرده است.در این راستا کوشش بر این بوده است تا خردورزانه ترین و مستندترین گفتارها، نوشتارها و نگرش ها را در این زمینه جشن سیزده بدر گردآوری کنیم.

بهتر است در آغاز، پیشگفتاری پیرامون عدد 13 و روز سیزدهم و اینکه آیا این عدد و این روز در ایران و فرهنگ ایرانی نحس است داشته یا نه فراهم آوریم :

نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال «نحس» و «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه می دانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند، و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده اند.

همچنین در هیچ یک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسنده ای، از این روز (سیزده بدر)به بدی یاد نکرده اند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتاب ها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.

 

سیزده بدر 1395,نحسی سیزده بدر,دروغ سیزده بدر,تاریخچه سیزده بدر

سیزده بدر

 

برای نمونه کتاب «آثار الباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است.

 

اما پس از نفوذ فرهنگ اروپایی در زمان حکومت صفویان رسید که در این فرهنگ نیز عدد 13 را نحس می دانستند، و هنوز هم با پیشرفت های علمی و فن آوری پیشرفته اروپا، این خرافات عمیقا در دل بسیاری از اروپاییان وجود دارد که در مقایسه با خرافات شرقی، شمارگان آن ها کم نیست و مثال های بسیار دیگری مانند «داشتن روزی بد با دیدن گربه ی سیاه رنگ»، «احتمال رویدادی شوم پس از رد شدن از زیر نردبام» یا «شوم بودن گذاشتن کلید خانه روی میز آشپزخانه»،«خوش شانسی آوردن نعل اسب» و بسیاری موارد خرافی دیگر که خوشبختانه تا کنون وارد فرهنگ ما نشده اند و برای ما خنده آور هستند.

اما تنها چیزی که در فرهنگ ایرانی می توانیم درباره ی عدد سیزده پیدا کنیم، «بد قلق» بودن عدد 13 به خاطر خاصیت بخش ناپذیری آن است.(این خود نشانه ای از دانش بالای ایرانیان از ریاضی و به کارگیری آن در زندگی روزمره است.)

 

اما وقتی درباره ی نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت می کنیم منابع معقول و مستند با سوابق تاریخی زیادی را می یابیم.همان طور که گفته شد سیزدهم فرودین ماه که تیر روز نام دارد و متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد سپند (مقدس) و بزرگواری است که در متون پهلوی و در اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که جشن تیرگان است به نام او می باشد.

 

 

 

 

تاریخچه ی سیزده بدر

همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید می دانند درباره ی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که :

«... جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز (سیزده بدر)را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کنند ...»

 

اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سیزده بدر در فروردین یا صفر داده اند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشته اند که جشن سیزده بدر بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی جشن سیزده بدر وجود دارد.

 

همانطور که پیش از این گفته آمد، تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری یک آیین، و دامنه ی گسترش فراخ تر یک باور در میان مردمان، بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه، نشان دهنده ی دیرینگی زیاد آن است.

 

همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده. بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدر دارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.

 

شیوه های برگزاری و مراسم سیزده بدر

همانگونه که اشاره شد شیوه های برگزاری سیزده بدر و همچنین مراسم و آداب سیزده بدر بسیار متفاوت و گسترده می باشد که در اینجا به تفصیل نمی توان به آنها پرداخت، اما همانطور که می دانیم سیزدهم فروردین تیشتر روز می باشد و آغاز نیمسال دوم زراعی، و مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد باران آور و نوید بخش سال نیک به کشتزارها و مزارع خود می رفتند و در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان صحرایی به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های صحرایی و پختن آش و خوراکی های ویژه غافل نمی شدند.

 

بخشی دیگر از آیین های سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل می دهند که به نوعی با تقدیر و سر نوشت در پیوند است.برای نمونه فال گوش ایستادن ،فال گیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزی و گشودن آن ،بخت گشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است)و نمونه های پرشمار دیگر ...از مراسم های روز سیزده بدر هستند.

 

از آئین های دیگر سیزده بدر که مانند  مراسم چهارشنبه سوری و نوروز، پر شمار، زیبا و دوست داشتنی است،بازی های گروهی، ترانه ها و رقص های دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراک پزی های عمومی، بادبادک پرانی، سوارکاری، نمایش های شاد، هماوردجویی جوانان، آب پاشی و آب بازی بخشی از این آیین هاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند. از جمله شادی کردن و خندیدن به معنی فروریختن اندیشه های پلید و تیره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردن سبزه ی سفره ی نوروزی نشانه ی هدیه دادن به ایزد آب «آناهیتا» و گره زدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبیعت در پیوند میان زن و مرد، ایجاد مسابقه های اسب دوانی که یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشک سالی است.

 

سیزده بدر 1395,نحسی سیزده بدر,دروغ سیزده بدر,تاریخچه سیزده بدر

سیزده بدر

 

علف گره زدن یکی از مراسم سیزده بدر

افسانه ی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است، در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.

گفته های «حمزه ی اصفهانی» در کتاب «سِنی ملوک الارض و الانبیاء» صفحه های 23 تا 29 و گفته های «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» جلد دوم صفحه های 110 و 111 و «بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه» بر پایه ی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که :

«مَشیه» و «مَشیانه» که دختر و پسر دو قلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای نخستین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود ! آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی «موُرد»، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت روز سیزده بدر انجام می دادند، امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی، نیت می کنند و علف گره می زنند.این رسم (علف گره زدن در روز سیزده بدر)از زمان «کیانیان» تقریبا فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است.

 

در کتاب «مُجمل التواریخ» چنین آمده است :

«... اول مردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را «گل شاه» نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مُردند، جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند.»

 

همانگونه که شباهتی بین چارشنبه سوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، با شیوه های اصیل و کهن آن وجود ندارد، سیزده بدر امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و هیچ شباهتی به آیین کهن و یادگار نیاکان ما ندارد. نحوه ی اجرای جشن سیزده بدر ، مانند بسیاری از دیگر آیین های ایرانی، عمیقا از شیوه ی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقه ی تاریخی در ایران نیست.

 

اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزه های نوروزی خود را در این روز به صحرا می برده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین می کاشته اند، امروزه ما آن را به سوی یکدیگر پرتاب می کنیم و تکه تکه اش می کنیم.

 

سیزده بدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیست بوم مقدس آنان بوده است. در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است!

 

چهارشنبه 9/1/1396 - 11:35
تاریخ

نوروز95,عیدنوروز1395,عید نوروز,عیدنوروز,نوروزباستانی,جشن نوروز

عید نوروز برابر با اول فروردین ماه (تقویم شمسی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است.خاستگاه عید نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران عید نوروز را جشن می‌گیرند.

امروزه زمان برگزاری عید نوروز، در آغاز فصل بهار است. عید نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.

 

زمان عید نوروز

جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است.


در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.

نوروز95,عیدنوروز1395,عید نوروز,عیدنوروز,نوروزباستانی,جشن نوروز

پیدایش عید نوروز

عید نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

 

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

 

 

 

آداب و رسوم عید نوروز در ایران:

مراسم چهار شنبه سوری قبل از عید نوروز :یکی از آیینهای نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - " مراسم چهارشنبه سوری " است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال  گویند.


برگزاری چهارشنبه سوری، که در همهً شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : " زردی من از تو، سرخی تو از من "، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو و عید  نوروز را با آسودگی و شادی آغاز کنند.


تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزهً کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند؛


کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند. اسفند دود کردن و آجیل خودرن، فال گرفتن، " فال گوش " ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و " قاشق زنی " ( معمولا زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که به ویژه در بین نوجوانان، هنوز به کلی فراموش نشده است.و این رسم ها و باورها در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت اند.

 

نوروز95,عیدنوروز1395,عید نوروز,عیدنوروز,نوروزباستانی,جشن نوروز

 

خرید لباس برای عید نوروز

از یکی دو ماه به عید نوروز مانده مردم به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند.در گذشته مردم معمولا پارچه هایی را خریداری می کردند که رنگ روشن داشت و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد بودند که روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی بود  که حتماً باید قبل از عید نوروز و برای عید انجام میگرفت.

سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید نوروز مانده در خانه ها صورت می گیرد. در شیراز معمولا برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی امام زمان می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند .

 


خانه تکانی یا رفت و روب قبل از عید نوروز :

یکی دو هفته پیش از عید نوروز خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گرد گیری می کنند و دوباره آنها را می چینند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن است که آن ها را آب پز می کنند و رنگ های شاد بر روی آنها می زنند.

 

سفره هفت سین و ساعت تحویل سال

برای تحویل سال در یکی از اطاق های خانه شان سفره می اندازند . پیش از هر چیز آیینه و قرآن در آن می گذارند و بعد هفت سین را می گذارند. 

هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی . علاوه بر هفت سین شمع  و آینه  تخم مرغ و ... سر  سفره گذاشته میشود.

نوروز95,عیدنوروز1395,عید نوروز,عیدنوروز,نوروزباستانی,جشن نوروز

موقع تحویل سال همه اهل خانه باید با لباس نو بر سر سفره باشند اسپند نیز دود می شود و هر کدام از این ها فلسفه ای دارد. شمع برای روشنایی خانه و زندگی، قرآن نشان توجهی است که باید در آغاز سال به خداوند داشته، به علاوه در سال نو، صاحب قرآن یار و مددکار اهل خانه خواهد بود.

 

 

دید و بازدید عید نوروز

از بامداد نوروز دید و بازدیدها آغاز می شود در همه خانواده ها رسم است که به دیدار کسی که از نظر سن و شخصیت بر دیگران مزیت دارد بروند و دست او را ببوسند و تبریک بگویند و او نیز عیدی که شامل سکه یا پول است به آنها بدهد. بعضی نیز صبح عید نوروز یک بشقاب گندم برشته که شامل: کنجد، گندم، شاهدانه، نخودچی و کشمش است به اضافه یک بشقاب نان شیرین به اضافه تخم مرغ رنگی یا سکه به کوچک ترها می دهند.

 

سیزده بدر (روز سیزدهم عید نوروز )

روز دوازده فروردین همه وسایل تهیه می شود و هر چه از شیرینی ها و آجیل ها باقی مانده برای صبح سیزده آماده می شود که البته همراه آن سرکه و کاهو نیز هست. صبح سیزده فروردین همه دسته دسته عازم کوه و باغ های اطراف شهر می شوند و معتقدند در روز سیزده فروردین نباید در خانه ماند زیرا این روز نحس و بدیمن می باشد. روز سیزده پیش از طلوع آفتاب و تا پاسی از شب ادامه دارد در عصر این روز ویژه سبزی گره زدن دخترهاست که در واقع برای گشایش بخت خود این کار را می کنند.

عیدنوروز ، بر همگان مبارک باد.

چهارشنبه 25/12/1395 - 14:56
تاریخ



منزلت مادر, مادر, مقام مادر, متن روز مادر

 روز بیستم جمادی الثانی مطابق با ولادت اسوه مادران عالم، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و روز مادر و تکریم از شخصیت والای این موجود مقدس می باشد . به همین مناسبت در این نوشتار نگاهی کوتاه به مقام و منزلت و حقوق مادر در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت .
منزلت مادر
مادر از نظر فرهنگ اسلام دارای جایگاه ویژه ای است . رهبر عالیقدر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در یک جمله زیبا مقام و منزلت حقیقی مادر را چنین بیان می کند: «الجنة تحت اقدام الامهات ; بهشت زیر پای مادران است .» و در جمله ای دیگر فرمود: «تحت اقدام الامهات روضة من ریاض الجنة; جای قدمهای مادران باغی از باغهای بهشت است .»
این سخنان گهربار رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله نهایت درجه تکریم مادر است . یعنی هر کس بخواهد به عالی ترین مقامات انسانی دست یابد، باید مادر خود را مورد احترام و محبت قرار دهد .
در مورد مقام ارجمند مادر، مطالب فراوانی در سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می توان یافت . در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت . مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت . برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت . در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن! از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که فرمود: مردی به حضور حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شرفیاب شده و اظهار داشت: ای رسول خدا! من مردی گنه کار و آلوده به معصیت هستم و از انجام هیچ گناهی فروگذاری نکرده ام، آیا امید آمرزش برایم هست؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد گفت: فقط پدرم زنده است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: برو با او خوشرفتاری کن . آن مرد رفت و پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از رفتن او زیر لب زمزمه می کرد که: ای کاش مادرش زنده بود! روزی شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا! مادرم پیر شده و پیش من زندگی می کند، او را در شت خود حمل کرده، برای رفع حوائجش به این طرف و آن طرف می برم، و از درآمد خویش نیازهای وی را تامین می نمایم، با دست خود او را از آزار و اذیتها محافظت می کنم، با کمال ادب و تعظیم و احترام با او رفتار می نمایم . آیا زحمات وی را تا حدودی جبران کرده ام؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، زیرا شکم او جایگاه تو، پستانهایش منبع تغذیه تو، قدمهایش وسیله حرکت تو، دستهایش محافظ تو، و آغوش او گهواره ات بوده است . او این همه خدمات را با رضایت خاطر برای تو انجام می داد و آرزو می کرد که تو زنده بمانی; ولی تو خدماتی را به وی ارائه می دهی، در حالی که انتظار مرگ او را داری .

 روز مادر

مادر یک مسیحی
زکریا بن ابراهیم یکی از محدثین شیعی و از یاران امام صادق علیه السلام است . او در شرح حال خود می گوید: من مسیحی بودم و سپس به اسلام گرویدم و به خانه خدا مشرف شدم . در سفر حج، به محضر امام صادق شرفیاب گشته و به حضرت عرض کردم که من مسیحی بوده ام و مسلمان شده ام .
امام علیه السلام پرسید: در اسلام چه امتیازی دیدی که آن را پذیرفتی؟ گفتم: این آیه قرآن توجه مرا جلب کرده و توسط آن هدایت شدم: «ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان ولکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء» ; «تو نمی دانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که هر که را خواهیم بدان هدایت کنیم .»
امام علیه السلام فرمود: خدا تو را به اسلام هدایت نموده و قلبت را به نور آن روشن ساخته است . سپس برای من دعا کرد و هدایت بیشتری را از خداوند برایم مسئلت نمود .
به امام عرض کردم: پدر و مادر و بستگان من در آئین مسیحیت باقی هستند و مادرم نابینا است . آیا برای من جایز است که با آنها زندگی کنم و روابطی داشته باشم؟
امام پرسید: آیا آنها گوشت خوک می خورند؟
گفتم: نه .
فرمود: معاشرت تو با آنها بی مانع است . سپس اضافه کرد: درباره مادرت مراقب باش . به او نیکی و احسان کن و هرگاه زندگی اش به پایان رسید و از دنیا رفت، خودت عهده دار کفن و دفن او باش .
چون از سفر حج برگشتم و به کوفه رسیدم، بر طبق فرمان امام صادق علیه السلام، خوشرفتاری و مهربانی زیادی به مادرم نمودم . خودم به او غذا می دادم و لباسش را مرتب می کردم و سرش را شانه می زدم و عهده دار خدمتش می شدم . مادرم که این تغییرات را در روش من دید، گفت: تو در آن روزگاری که به دین من بودی، با من این طور رفتار نمی کردی، چه دلیلی دارد که از وقتی که به اسلام گرویده ای، این قدر به من محبت می کنی؟
گفتم: یکی از فرزندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور داده که این گونه رفتار کنم .
گفت: آیا او همان پیامبر شما است؟
گفتم: نه بعد از پیامبر ما پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد و او پسر پیامبر ماست .
گفت: این دستورات، از آموزه های پیامبران است و دین تو از دین من بهتر است، مرا راهنمایی کن تا مسلمان شوم . من طریقه اسلام را به او آموختم و او مسلمان شد . نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نیمه شب کسالتی پیدا کرد . من در کنار بسترش به پرستاری پرداختم . به من گفت: پسرم! اعتقادات اسلام را دوباره برایم تکرار کن، من تکرار کردم و او به همه آنان اقرار کرد و در همان شب چشم از جهان فروبست . بامداد روز بعد جنازه اش به وسیله گروهی از مسلمانان و مطابق آئین اسلامی تشییع شد و من بر جنازه او نماز خواندم و با دست خود به خاک سپردم.

 روز مادر

  حقوق مادر
از نگاه وحیانی اسلام، همچنانکه فرزندان بر والدین حقوقی دارند، پدر و مادر نیز حقوقی بر گردن فرزندانشان دارند .
امام سجاد علیه السلام با توجه به نقش حیاتی مادر در پرورش و رشد فرزندان، به حقوق اساسی مادر اشاره کرده و فرزندان را اکیدا به رعایت آن سفارش می کند: «واما حق امک فان تعلم انها حملتک حیث لا یحتمل احد احدا واعطتک من ثمرة قلبها ما لا یعطی احد احدا، ووقتک بجمیع جوارحها ولم تبال ان تجوع وتطعمک وتعطش وتسقیک وتعری وتکسوک وتضحی وتظلک وتهجر النوم لاجلک ووقتک الحر والبرد لتکون لها وانک لا تطیق شکرها الا بعون الله وتوفیقه ; حق مادرت آن است که بدانی، او تو را حمل کرد به گونه ای که هیچ کس، دیگری را چنین حمل نمی کند و از شیره جانش به تو بخشید که هیچ کس به دیگری نمی بخشد . و با تمام وجودش از تو نگهداری کرد و برایش مهم نبود که خودش گرسنه بماند و به تو غذا بدهد، خود تشنه باشد و به تو آب بیاشامد، خودش برهنه باشد و به تو لباس بپوشاند، خودش در مقابل آفتاب باشد و تو را زیر سایه نگهدارد، از خواب خود به خاطر تو چشم بپوشد . او تو را از گرمای تابستان و سرمای زمستان حفظ کرد . [مادر همه این رنجها را تحمل کرد،] تا تو برای او باشی . تو توانایی شکرگزاری از مادرت را نداری، مگر با یاری و توفیق خداوند متعال .»
امام سجاد علیه السلام در عمل نیز چنین بود و با مادرش خوشرفتاری کرده و حقوق وی را کاملا مراعات می نمود . طبرسی می نویسد: هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: تو که از نیکوکارترین مردم نسبت به مادرت هستی، چرا با او سر یک سفره نمی نشینی؟ امام فرمود: «اخاف ان یسبق یدی الی ما سبقت عینها الیه فاکون قد عققتها ; می ترسم دستم به غذایی پیشی  گیرد که پیش از آن چشم مادرم به سوی آن رفته [و می خواهد بردارد] و به همین مقدار نافرمانیش کرده باشم .»
آنچه از روایات برمی آید این است که جبران زحمات مادر و بجای آوردن حقوق او کاری است بس مشکل، اما باید تا حد توان در این زمینه تلاش نمود . در اینجا به مهمترین حقوق مادر اشاره می کنیم:

 روز مادر

 1 . نیکی و احسان
خداوند متعال در قرآن کریم با اشاره به مقام بلند پدر و مادر، از زبان حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: «وبرا بوالدتی ولم یجعلنی جبارا شقیا»  ; «خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی نگردانید .»
از این آیه ظاهر می شود که نیکی به مادر از عادات پسندیده پیامبران و اولیاء الهی است و کسانی که این حق مادر را رعایت نکنند جبار و شقی خواهند بود .
خداوند متعال می فرماید: «وقضی ربک ا لاتعبدوا الا ایاه وبالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف ولاتنهرهما وقل لهما قولا کریما» ; «و پروردگارت فرمان داده:  جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و آنها را از خود مران و بزرگوارانه با آنها سخن بگو! »
خداوند متعال در جای دیگری نیکی به پدر و مادر را بعد از اقرار به توحید قرار داده و فرمود: «واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا»  ; «و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را [همتا و] شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید .»
بنابراین رعایت مقام و منزلت معنوی مادر و رعایت حقوق وی که از جمله آنها نیکی کردن به او در هر حال می باشد، در مرتبه ای بعد از اطاعت و عبادت خداوند قرار دارد و این هشدار تکان دهنده ای است به فرزندانی که هنوز مقام و منزلت حقیقی والدین را نشناخته اند و آنان را به عنوان خادمان خود می پندارند .
ابی ولاد حناط از امام صادق علیه السلام پرسید: خداوند متعال که در قرآن می فرماید: «وبالوالدین احسانا» چه معنی دارد و چگونه می توان به والدین نیکی نمود؟ امام فرمود: احسان این است که با آنان نیک رفتار باشی، آنان را مجبور نکنی که نیازهای خود را از تو درخواست کنند، گرچه غنی باشند . از حال و روزگار آنان، مشکلاتشان را درک کنی و در مواقع لزوم آنان را دریابی! آیا خداوند نمی فرماید: به مقام نیکوکاران نمی رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق بکنید؟ سپس امام علیه السلام افزود: «اگر آنان به سن پیری رسیدند، کمترین اهانت و آزاری به آنان روا مدار و بر سر آنان فریاد نزن، با نگاههای مهرآمیز و رافت انگیز دل آنان را به دست آور و هیچگاه صدای خود را بالاتر از صدای پدر و مادر نکن و دست خود را بالای دست آنان قرار نده و گامهای خود را از قدمهای آنان جلوتر منه .  »

 روز مادر

 2 . قدرشناسی
فرزندان پاک و شایسته و سعادتمند پیوسته از مادر خود قدردانی می کنند . آنان هیچگاه زحمات و رنجهای مادر، در دوران کودکی شان را فراموش نمی کنند . خداوند متعال حق شناسی از پدر و مادر را در کنار شکرگزاری از نعمات خویش مورد سفارش قرار داده و می فرماید: «ان اشکر لی ولوالدیک »  ; «شکر مرا بجاآور [که خالق و منعم اصلی تو هستم] و از پدر و مادرت قدردانی کن .»
در مورد قدردانی از زحمات طاقت فرسای مادر، سخنان فراوانی در کتابهای اخلاقی، ادبی و تاریخی آمده است . شایسته است جوانان و نوجوانان مسلمان، در همه وقت، بویژه در روز مادر به عنوان تقدیر و تشکر از مادرشان به هر شیوه که می توانند از آنان تجلیل کنند و همانند کسانی نباشند که مهر بی کران مادر را فراموش کرده و با شیوه های ناپسندی با آنان برخورد می کنند .
سعدی در گلستان می نویسد: «وقتی به جهل جوانی، بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی؟»

چه خوش گفت: زالی به فرزند خویش 
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن

هنگامی که از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مورد قدردانی از مادر سؤال شد، آن حضرت فرمود: «هیهات! هیهات! که بتوانی حق مادر را ادا کنی . هر آینه اگر به اندازه ریگهای بیابان عالج [صحرائی در عربستان] و دانه های باران به مادر خدمت کنی و از وی قدردانی کرده و بنده وار در پیش او بایستی، این همه خدمات تو به اندازه زحمات وی در هنگامی که در رحم او بودی و سنگینی تو را تحمل می کرد نخواهد بود . »
یکی از مصادیق قدرشناسی در مورد مادر این است که انسان نسبت به او درشتی نکند و همواره در جلب رضایت او تلاش نماید .
ابراهیم بن مهزم می گوید: روزی در مدینه از نزد امام صادق علیه السلام بیرون آمدم و به خانه ام رفتم . در آن هنگام مادرم با من زندگی می کرد . در خانه، به خاطر موضوعی با مادرم مجادله کرده و سخنان درشت و تندی به وی گفتم . فردای آن روز بعد از ادای نماز صبح، دوباره به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شدم . هنگام ورود بدون آنکه حرفی زده باشم، امام با عتاب به من فرمود: «یا ابا مهزم ما لک و لخالدة اغلظت فی کلامها البارحة اما علمت ان بطنها منزل قد سکنته و ان حجرها مهد قد غمرته و ثدیها وعاء قد شربته . . . فلا تغلظ لها; ای پدر مهزم! تو با خالده (نام مادر مهزم) چه کردی؟ آیا در سخن دیشب او درشتی کردی؟ آیا نمی دانی شکم او مدتها منزل و آغوشش گهواره و سینه اش ظرف غذای تو بوده است؟ . . . دیگر با او درشتی مکن .  »

 روز مادر

 3 . نگاه مهرآمیز
ابوذر می گوید: از رسول گرامی اسلام شنیدم که فرمود: «النظر الی علی بن ابیطالب عبادة والنظر الی الوالدین برافة ورحمة عبادة والنظر فی الصحیفة - یعنی صحیفة القرآن - عبادة والنظر الی الکعبة عبادة  ; نگاه به علی بن ابیطالب عبادت است . نگاه مهرآمیز به پدر و مادر عبادت است . نگاه به صحیفه - یعنی صحیفه قرآن - عبادت است . نگاه به کعبه عبادت است .»
کسی که به پدر و مادر خود خدمت کند و آنان را در آغوش پرمهر خانواده اش جای دهد و با چهره ای گشاده و بشاش با آنان رفتار نماید، برای هر نگاه محبت آمیزش ثواب حج نوشته می شود . حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در سخنی نویدبخش چنین فرمود: «ما من رجل ینظر الی والدیه نظر رحمة الا کتب الله له بکل نظرة حجة مبرورة، قیل یا رسول الله وان نظر الیه فی الیوم ماة مرة قال وان نظر الیه فی الیوم ماة الف مرة  ; هیچ کسی به سیمای پدر و مادرش نگاه محبت آمیز نمی کند، مگر اینکه خداوند متعال در مقابل هر نگاه او ثواب یک حج قبول شده به وی عطا می کند . به پیامبر عرض شد: «یا رسول الله! اگر [فردی] هر روز صد مرتبه به چهره پدر و مادرش از روی احترام و محبت نظاره کند باز هم این پاداش را دریافت خواهد کرد؟» فرمود: آری، اگر روزی صدهزار بار هم این کار را انجام دهد، [همین پاداش را دریافت خواهد کرد ].»

 روز مادر

 4 . بدست آوردن رضایت پدر و مادر
اویس قرنی از معدود یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد که در زهد و تقوی به درجات بلندی نائل شد و بعد از تلاشهای فراوان در راه احیای دین و دفاع از ولایت مولای متقیان علی علیه السلام در جنگ صفین در رکاب آن حضرت به شهادت رسید و در منطقه صفین مدفون شد .
هنگامی که اویس در یمن بود، شتربانی می کرد و مادر پیری داشت که تحت تکفل او بود . او با اینکه علاقه شدیدی به وجود گرامی رسول الله صلی الله علیه و آله داشت، هیچ گاه نتوانست پیامبر را از نزدیک زیارت کرده و به نظاره آن سیمای ملکوتی بنشیند . در یکی از روزها که اشتیاق دیدار سرور کائنات در وجودش به شدت شعله ور گردید، از مادرش اجازه خواست تا به سرزمین حجاز آمده و حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زیارت نماید، مادرش به او گفت: پسرم! به دیدار آن حضرت برو و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه نبود، بیش از نصف روز در آنجا توقف نکن! اویس با زحمت فراوان فاصله بین یمن و مدینه را پیمود و به شهر پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، اما با کمال ناباوری شنید که: پیامبر صلی الله علیه و آله در شهر مدینه حضور ندارد .
چون بیش از نصف روز فرصت نداشت و به والاترین هدف خود که فیض حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بود، نائل نشد، به مسلمانان حاضر در مدینه اظهار داشت: سلام مرا به حضرتش برسانید و بگوئید که مردی به نام اویس از یمن به زیارت شما آمده بود و چون از مادرش اجازه توقف بیشتری نداشت، با کمال ناراحتی به وطن خود مراجعت نمود .
بعد از مدتی، پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشت و فرمود: «تفوح روائح الجنة من قبل قرن، واشوقاه الیک یا اویس القرنی، الا ومن لقیه فلیقرئه منی السلام  ; نسیم بهشتی از  سوی منطقه قرن می وزد، آه! چه قدر به دیدار تو مشتاقم، ای اویس قرنی! [ای مسلمانان!] هر کس او را دید سلام مرا به او برساند .»
عبدی می گوید: پس از جستجوی زیاد به دیدار اویس قرنی رسیدم و به او گفتم: دلم می خواهد سخنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله برایم نقل کنی . تا نام رسول خدا صلی الله علیه و آله را شنید، آهی عمیق کشید و اشک در چشمانش حلقه زد، و در حالی که بغض گلویش را می فشرد، گفت: «افسوس! هزار افسوس! عمری برای او سوختم و عاقبت به دیدارش نرسیدم .  »

قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اویس
از کمال طاعت و خدمت برای مادر است
امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی
چون رضای مصطفی هم دررضای مادراست


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد مقام بلند و معنوی اویس فرمود: «یدخل فی شفاعته مثل ربیعة ومضر; افراد زیادی مانند قبیله ربیعه و مضر به وسیله شفاعت اویس وارد بهشت خواهند شد .»

دعبل شاعر نامدار شیعی نیز با تفاخر تمام به مقام شفاعت اویس اشاره کرده و چنین سرود:

اویس ذوالشفاعة کان منا
فیوم البعث نحن الشافعونا

روز مادر

5 . پس از مرگ
از دیدگاه فرهنگ آسمانی اسلام همچنان که فرزندان در حال حیات مادر خود، حقوق وی را رعایت می کنند، شایسته است پس از مرگ وی نیز او را فراموش نکرده، با انجام اعمال شایسته در تکریم او بکوشند . برخی از این اعمال را می توان این گونه بیان کرد:
1 . زیارت مزار مادر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من زار قبر والدیه او احدهما کل جمعة فقرا عندهما یس غفر الله له بعدد کل حرف منها  ; هر کس قبر پدر و مادرش یا یکی از آنها را در هر جمعه زیارت کند و در کنار مزار آنان سوره یس بخواند، در مقابل هر حرفی که از این سوره می خواند، خداوند آمرزشی نصیب او می فرماید .»
2 . قرائت قرآن
امام صادق علیه السلام به فرزندان صالح توصیه فرمود که: «قرائة القرآن فی المصحف تخفف العذاب عن الوالدین ولو کانا کافرین ; قرائت قرآن از روی مصحف، از عذاب پدر و مادر می کاهد، گرچه آنان کافر باشند .»
3 . انجام اعمال نیک به نیت مادر
انجام اعمال نیک و هدیه ثواب آن به مادر، در جلب رضایت وی و شادی روحش تاثیر فراوان دارد . پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «سید الابرار یوم القیامة رجل بر والدیه بعد موتهما  ; سرآمد و سرور ابرار در روز قیامت کسی است که بعد از مرگ پدر و مادرش برای ایشان احسان و نیکی کند .»

چهارشنبه 25/12/1395 - 14:55
تاریخ


پس از گذشت سال های طولانی، «چهارشنبه سوری» یکی از اندک جشن‌های فراموش نشده‌ ما در طول تاریخ است.

 ایرانیان از دیرباز ید طولایی در برپا کردن جشن و سرورهای مختلف داشته‌اند و در تقویم باستانی آن‌ها هر روز از ماه نامی دارد که اسم یکی از روز ها منطبق بر نام ماه است که در آیین پارسی هر زمان که نام روز و ماه یکی می‌شد، مردم با به فال نیک گرفتن این اتفاق، جشن و سرور برپا می‌کردند.

 

 

 

شمار زیادی از این جشن‌های متفاوت در میان صفحات تاریخی گم شده و به باد فراموشی سپرده شدند، اما هنوز هم که هنوز است پس از گذشت سال های طولانی تعدادی هرچند اندک از این جشن ها در جای جای ایران بر پا می‌شود که «چهارشنبه سوری» یکی از اندک جشن‌های فراموش نشده‌ی ما در طول تاریخ است.

چهارشنبه‌سوری، جشنی مخصوص است که در شب چهارشنبه آخرین ماه سال برپا می شود که در واقع پیش در آمدی برای جشن‌های نوروزی است و با برگزاری این جشن، مردم به استقبال بهار می‌روند. طبق آیین باستانی ایرانی در این شب آتش بزرگی برپا می‌شود، که تا صبح زود و طلوع آفتاب، برافروخته می‌ماند و مردم از روی آتش می‌پرند و با گفتن زردی من از تو سرخی تو از من، زردی، بیماری و مشکلاتشان را به دست آتش می‌سپارند و به جای آن سرخی، گرما و نیرو را از آتش هدیه می‌گیرند.

البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که با وجود قدمت این جشن، در تاریخ کهن این مرز و بوم، که حتی در شاهنامه فردوسی نیز اشاراتی هرچند کوچک بدان شده است، آئین چهارشنبه سوری به طور کامل مربوط به زرتشتیان نمی‌شود چرا که آن‌ها پریدن از روی آتش را عملی زشت، مکروه و نا پسند می‌دانند.

آئین چهارشنبه سوری

برافروختن آتش

آتش عنصر اصلی جشن چهارشنبه سوری است و پس از برپایی آتش مردم گرد آن حلقه زده، از روی آتش می‌پرند و غم‌ها و دشواری‌هایشان را به آتش می‌سپارند.

کوزه نو

مردم در شب چهارشنبه سوری کوزه‌های سفالی کهنه را بالای بام خانه برده و از بالا به پایین پرت می‌کردند و آن را می‌شکستند تا کوزه نویی را جایگزین ظرف سفالی پیشین خود کنند، چون بر این باور بودند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم می‌شود که با شکستن کوزه، رفع خواهند شد.

آجیل مشکل‌گشا

پس از برافروخته شدن آتش، اقوام و نزدیکان گرد هم می آمدند و با تبرک کردن دانه‌های نباتی به نمک آجیل مشگل گشایی درست کرده و نوش جان می کردند چون بر این باور بودند که هر کس از آن آجیل بخورد، نمک گیر شده و نسبت به افراد دیگر مهربان‌تر می‌شود و خیانت نخواهد کرد.

فالگوشی

در یکی از رسوم چهارشنبه سوری به نام فالگوشی دختران جوان نیت می کنند، پشت دری می‌ایستند و به سخنان اهالی خانه گوش می‌دهند و بر اساس سخنان آن‌ها نیت خود را تعبیر می‌کنند.

قاشق‌زنی

در این رسم دختران و پسران چادری سر کرده و چهره خود را می‌پوشانند و به خانه همسایگان خود می‌روند و همسایه از شنیدن صدای قاشقی که به کاسه می‌خورد بیرون می‌آید و در کاسه‌های آنان آجیل و شیرینی می ریزند.

البته هر شهری نیز، در این شب رسوم و آداب مختص به خود را هم به جا می‌آورد.

فارس

با توجه به ارادتی که شیرازیان به حافظ دارند در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و فال حافظ می گیرند، دختران دم بخت شیرازی هم به زیارت حضرت شاه چراغ می روند و برخی زنان هم برای براورده شدن حاجتشان زیر گنبد مسجد جامع شیراز حلوا می‌پزند یا آشی مخصوص به نام ابو دردا درست می‌کنند که وسایل اولیه این آش حتما باید از راه گدایی تامین شود.

مردان و زنان شیرازی معتقدند که اگر در شب چهارشنبه سوری در آب سعدی شست وشو کنند در سال جدید بیمار نخواهند شد و به همین جهت ازدحام عجیبی در این شب، اطراف قنات شکل می‌گیرد.

گیلان

در شب چهارشنبه سوری گیلانیان، اسپند، کندر، گلاب و شمع باید حتما در خانه باشد، اسپند و کندر را دود می کنند و گلاب را به صورت خود می زنند و شمع را به نیت روشنایی روشن می‌کنند.

مردم این خطه خاکسترهای شب چهارشنبه سوری را چهارشنبه صبح پای درختان می‌ریزند ون معتقدند که این گونه درخت ها بارور می‌شوند.

در گیلان شب چهارشنبه سوری دختران دم بخت را با جارو می‌زنند و از خانه بیرون می‌کنند به این امید که بختشان باز شود.

مازندران

مردم مازندران در شب چهارشنبه سوری آش چهل گیاه می‌پزند که نشان از دوا و درمان دارد و هنگام مراسم قاشق زنی همراه با برخورد قاشق با کاسه می‌خوانند: ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و كاسه.

استان مرکزی

در تعداد زیادی از روستاهای استان مرکزی نیز رسم است که جوانانی که نامزد کرده‌اند از روی پشت بام خانه دختر، شال خود را به پایین می‌اندازند و دختران در گوشه شال، تخمه و شیرینی می‌پیچند و این رسم شال‌اندازی نام می‌گیرد.

آذربایجان شرقی

در آذربایجان بازار خرید در چهارشنبه سوری داغ است و مردم آذربایجان سنت خرید چهارشنبه سوری مخصوصا برای بچه ها دارند و پسر بچه ها ماشین و تفنگ می‌خرند و دختر بچه ها هم عروسک می‌خرند و به غیر از خرید کردن آذری‌ها سنتی به نام «شال ساللاماق» نیز دارند که به صورت ناشناس شال خود را وارد خانه همسایگان کرده و آجیل و شیرینی جمع می‌کنند.

اردبیل

در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می‌روند، آتشی بر می‌افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می‌پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف‌هایشان را از آب رودخانه پر می‌ کنند و به خانه می‌آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند.

خراسان

در خراسان مراسم کوزه شکستن به این شکل است که درون کوزه های قدیمی مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول می‌ریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می‌کند.

بوشهر

بوشهری‌ها پس از آتش افروزی در خانه‌ هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب می‌گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می‌رود.

لرستان

در این شب در شهر خرم آباد هیزم‌ها را به هفت دسته تقسیم می‌کنند و با فاصله‌های مشخصی در یک ردیف می‌چینند و دسته ها را آتش می‌زنند.

کردستان

مردم استان کردستان به خصوص روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، زمان برگشتن به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می‌کند و به پشت سر خود نگاه نمی‌کند و سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می‌کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می‌سازد.

اصفهان

آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش ایستادن ، گره‌گشایی و سایر مراسم چهارشنبه سوری در استان اصفهان متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است. در اصفهان چهارشنبه سوری را "چهارشنبه سرخی" نیز می گویند.

تهران

در تهران قدیم، بوته‌‌های خشک را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کردند و با شتر به شهر می‌آوردند و در محلات مختلف می‌چرخاندند. پس از غروب خورشید، بوته‌های خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته ‌ای را که پس از خانه ‌تکانی بیرون گذاشته شده بود جمع می‌کردند و با آنها آتش درست می کردند.

فشفشه و هفت ‌ترقه هم بود اما از بمب‌ها و نارنجک‌های دستی که مردم امروزی می‌سازند و با انفجار آنها شیشه‌های ساختمان‌ها به لرزه می‌افتد و در شبی که هدف جشن و شادی است عده ای مجروح می شوند، خبری نبود.

کاش یاد بگیریم به آداب و سنت های پیشینیانمان احترام بگذاریم و جشن را به جنگ تبدیل نکنیم.

سه شنبه 24/12/1395 - 13:59
تاریخ

از آنجایی که در روایات شیعه دو تاریخ برای درگذشت  حضرت فاطمه زهرا  (س) وجود دارد، ایّام فاطمیّه یا ایام وفات حضرت فاطمه زهرا (س) به فاصلهٔ بین این دو تاریخ یعنی ۱۳ جمادی‌الاول تا ۳ جمادی‌الثانی گفته می‌شود. 

مراسم ایام فاطمیه جمعاً ۶ روز می‌باشد، ۳۳ روز در ماه جمادی‌الاول و ۳ روز در ماه جمادی‌الثانی. فاطمیّه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی‌الاول است و فاطمیّه دوم از سوم تا پنجم جمادی‌الثانی می‌باشد که شیعیان به عزاداری برای فاطمه دخترپیامبر اسلام (ص) می‌پردازند.

پیرامون تاریخ درگذشت فاطمه دو روایت متفاوت شامل هفتاد و پنج روز بعد از وفات حضرت محمد (ص) و دیگری نود و پنج روز را مورد  وثوق می‌دانند. از آنجا که وفات حضرت  محمد (ص)   بیست و هشتم صفر بوده‌ است به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخ سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل را «فاطمیه اول» می‌دانند. بنا به روایت نود و پنج روز، تاریخ شهادت حضرت  فاطمه (س) را در سوم تا پنجم جمادی‌الثانی دانسته و آنرا «فاطمیه دوم» می‌نامند.

با توجه به اینکه افرادی مانند کلینی در کتاب اصول کافی وفات پیامبر را در ۱۲ ربیع الاول می‌داند همه محاسبات بالا دربارهٔ ایام  فاطمیه تغییر می‌کند.

   

 

 

 

در فرهنگ عامه، به دهه دوم جمادی‌الاول، از دهم تا بیستم آن ماه که بر اساس روایت ۷۵ روز شهادت حضرت زهرا (س) در میان آن روزها واقع شده‌است، «دهه اول فاطمیه» و به دهه اول جمادی‌الثانی، از اول تا دهم جمادی‌الثانی که بنا به روایت ۹۵ روز، درگذشت فاطمه در میان این روزها اتفاق افتاده «دهه دوم فاطمیه» می‌گویند.

در فرهنگ عامه شیعیان عراق به جای دو دهه سه دهه برگزار می‌شود، که «دهه اول فاطمیه» ۴۰ روز بعد از وفات پیامبر (ص) می‌باشد، که مورخ هشتم ربیع‌الثانی است.

 

 علت اختلاف تاریخ 

 

دستور خط عربی در ابتدا فاقد هرگونه علامت بود؛ چه نقطه و چه اعراب. از این‌‌رو، اکثر حروف آن دارای شکل‌‌های مشترک و همانند بوده است. به‌ همین خاطر «هفتاد» (به عربیسبعون) و «نود» (به عربیتسعون) در زبان عربی مانند هم نوشته می‌شده است، که برای تاریخ‌نویسان  دوره‌های بعد قابل تشخیص از هم نبوده است.

 

محل دفن

 اکثریت منابع اولیه تدفین حضرت  فاطمه (س) را شبانه، مخفیانه می‌دانند.

مراسم کفن و دفن حضرت  فاطمه (س) به خواسته خود ایشان در شب انجام شده تا آنان که موجبات آزارش را فراهم ساختند نتواند در مراسم تشییع او شرکت کند و با آن کاری داشته باشد. 

 

 

چهارشنبه 11/12/1395 - 15:56
سلامت و بهداشت جامعه

مخلوط کردن شیر با عسل یک روش خوب برای کاهش مصرف شکر و همچنین داشتن خوابی راحت است.

 

 به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تبیان، البته این نوشیدنی فواید بی نظیر دیگری نیز دارد. این ترکیب نه تنها  باعث تسکین گلودرد می شود بلکه مقاومت شما را برای انجام ورزش و مقابله با بی‌خوابی بالا می برد. در این مطلب چند دلیل خوب می آوریم که شما را تشویق به ترکیب شیر و عسل خواهد کرد. لطفاً با ما همراه باشید.

نیم نگاهی به خواص شیر و عسل

شیر به دلیل دارا بودن انواع ویتامین ها مانند A، گروه B و D و همچنین مواد معدنی ضروری مانند کلسیم یک نوشیدنی پرمصرف محسوب می شود. شیر همچنین حاوی پروتئین های حیوانی و اسیدلاکتیک است. عسل نیز یک ماده غذایی طبیعی است که به واسطه خواص آنتی باکتریایی، ضدعفونی کنندگی و آنتی اکسیدانی خود بیماری های زیادی را درمان می کند. ترکیب این فواید زیادی دارد که در ادامه اشاره می کنیم.

شیر و عسل برای محافظت از پوست

شیر و عسل حاوی ترکیبات آنتی باکتریایی هستند که در ترکیب با هم به خوبی عمل می کنند. اخیراً در ترکیب اکثر محصولات زیبایی این دو ماده وجود دارد. ترکیب آن دو پوست را شفاف و سالم می کند. باید بدانید که نوشیدن ترکیب شیر و عسل نیز از درون به افزایش سلامت پوستتان کمک می کند. اگر دلتان می خواهد و بودجه اش را دارید حتی می توانید این ترکیب را به آب وان نیز اضافه کرده و حمام کنید. در این صورت پوست فواید این ترکیب را از بیرون جذب می کند.

شیر و عسل برای بهبود گوارش

شیر حاوی فواید پربیوتیک است. این یعنی اینکه می تواند باعث تحریک رشد باکتری های خوب شود که برای روده ها و دستگاه گوارش مفید هستند. پربیوتیک ها باعث تحریک بیفیدوباکتری ها می شوند که نوعی از پروبیوتیک بوده و در شیر یافت می شود. از طرف دیگر کربوهیدرات ها و اولیگوساکاریدهای موجود در عسل باعث بهبود عملکرد باکتری های مفید برای لوله گوارش می شوند. در نتیجه این ترکیب باعث برطرف کردن مشکلاتی مانند یبوست، کرامپ ها، نفخ و باکتری های مضر می شود.

شیر و عسل برای بهبود مقاومت بدن

مصرف شیر و عسل (هر روز صبح) باعث تقویت بدن شده و مقاومت آن را بالا می برد. چون شیر حاوی پروتئین و عسل حاوی کربوهیدرات هایی است که برای تقویت سوخت و ساز بدن ضروری هستند. مصرف روزانه شیر و عسل بدون در نظر داشتن سن و سال برای بدن مفید است. پروتئین های حیوانی شیر به کمک آنزیم هایی به آمینواسیدها تجزیه می شود تا بعد در بدن به پروتئین هایی تبدیل شوند که بدن انسان قادر به استفاده از آنها است.

شیر و عسل برای سلامت استخوان‌ها

عسل حاوی قدرت باورنکردنی در حمل و تبدیل مواد مغذی به خصوص با کلسیم به تمام بدن است. این مسئله نیز به بدن کمک می کند تا این ماده معدنی را راحت تر جذب کند. همان‌طور که می دانید شیر یک منبع غنی کلسیم است و مصرف آن با عسل مواد مغذی مورد نیاز بدن و بخصوص استخوان‌ها را تأمین می کند. علاوه بر این، شیر و عسل باعث افزایش جذب کلسیم و پیشگیری از بروز بیماری هایی مانند پوکی استخوان و التهاب مفاصل می شود.

شیر و عسل برای مقابله با بی‌خوابی

مصرف شیر و عسل قبل از خواب یک روش مناسب و رایج برای تجربه خوابی راحت است. البته مصرف عسل و شیر به صورت جداگانه نیز برای رسیدن به این منظور مؤثر هستند اما ترکیب آنها تأثیر بیشتری دارد. عسل یک ماده غذایی شیرین است که در عین حال به شما کمک می کند روی ترشح انسولین کنترل داشته باشید. این مسئله نیز باعث می شود مغز تریپتوفان بیشتری تولید کند. این ماده در بدن به سروتونین تبدیل می شود.

شیر نیز به نوبه خود به خاطر دمای خود باعث گرم شدن معده شده و احساس نیاز به خواب را افزایش می دهد. البته توجه داشته باشید بدن‌ها متفاوت است. اگر جزو افرادی هستید که نمی توانید شیر بخورید یا مصرف شیر باعث بی خوابی تان می شود بهتر است مقداری از این نوشیدنی را امتحان و نتیجه را بررسی کنید.

شیر و عسل خواص ضدپیری دارند

ترکیب شیر و عسل فواید زیادی برای بدن دارد و باعث حفظ جوانی و شادابی آن می شود. در دوران باستان مردم زیادی شیر و عسل می نوشیدند تا ظاهرشان جوان و پرانرژی باشد. آنتی اکسیدان های موجود در این ترکیب با رادیکال های آزاد مقابله می کنند. حتماً می دانید که این مولکول‌های مضر به هیچ یک از ارگان های بدن رحم نمی کنند و باعث پیری زودهنگام پوست و بروز چین و چروک می شوند. مصرف شیر و عسل از این زودهنگام چین و چروک و لک های مربوط به پیری پیشگیری می کنند.

شیر و عسل حاوی خواص ضدباکتریایی است

مصرف شیر و عسل خواص مفیدی برای مقابله با برخی باکتری ها دارد. زمانی که عسل و شیر گرم می خورید یبوست، نفخ و دیگر مشکلات مربوط به روده ها و همچنین مشکلات دستگاه تنفسی مانند سرماخوردگی و سرفه برطرف می شود.

حرف آخر

توصیه می شود این نوشیدنی را در برنامه روزانه خود بگنجانید و از خواص این دو ترکیب بهره مند شوید. اگر رژیم غذایی سالمی داشته باشید، ورزش کنید و از مصرف دخانیات دور باشید حتماً مصرف این نوشیدنی فواید زیادی برای بدنتان خواهد داشت.

شنبه 7/12/1395 - 14:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته